کد سوال : 40034
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چگونه مىتوان=به=آسانى=سخنرانى=كرد=و نيروى اراده را تقويت نمود؟
پاسخ : چند امر در اين مورد بايد مورد توجه قرار گيرد: 1. تسلط داشتن بر موضوع مورد بحث شرط اساسى اين امر است. كسى كه تسلط كافى بر موضوع مورد بحث داشته است كمتر اتفاق مىافتد كه سر رشته كلام از دست او خارج شود. 2. نداشتن اضطراب شرط دوم است. زيرا ممكن است كسى از تسلط كافى برخوردار باشد ولى بخاطر كمرويى و يا خجالتى بودن دچار اضطراب مىشود و نمىتواند مطالب خود را به طور پيوسته بيان كنند. در اين صورت بايد با استفاده از راهكارهاى عملى مناسب كه در جاى خود بيان شده اين اضطراب اجتماعى را از خود دور كند. 3. تمرين و آماده كردن خود قبل از سخنرانى و يا بيان مطالب براى ديگرى، شرط دوم موفقيت در اين امر است. قبل از بيان، براى خودتان جملات و مطالب را بازگو كنيد. تا در هنگام صحبت دچار وقفه نشويد. بنابراين تمرين و تكرار مطالب، شما را در اجراى برنامه موفق مىكند.
کد سوال : 40035
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : معناى عرف چيست و عرفان چيست؟
پاسخ : عرف؛ يعنى، رسوم، آداب و قواعد شناخته شده در بين مردم. البته گاهى به خود مردم نيز «عرف» گفته مىشود. اين اصطلاح ربطى به واژه عارف و عرفان ندارد. عرفان، دانشى است كه موضوع آن معرفت خداوند و راههاى نيل به آن است و عارف، سالك اين راه و كسى است كه با طى مراحل نظرى و عملى عرفان، به معرفت خداوند نائل مىگردد.
کد سوال : 40036
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : شيطان از جنيان است يا از فرشتگان؟ قرآن از هر دوى اينها نام مىبرد؟
پاسخ : قرآن، شيطان را از جنس جن مىداند و مىفرمايد: ...كانَ مِنَ اَلْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...، (سوره كهف، آيه 5). اما اين كه او را در عداد فرشتگان شمردهاند، جنبه مجازى دارد؛ يعنى، چون شيطان مانند فرشتگان به كثرت عبادت اشتغال داشت، مسامحتاً ملك خوانده مىشد.
کد سوال : 40037
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : راههاى تزكيه و تهذيب نفس چيست؟
پاسخ : خواهر عزيز! از اين كه راه تزكيه و تهذيب نفس را آغاز كردهايد، به شما تبريك مىگوييم و موفقيت شما را از خداوند متعال خواستاريم. ولى بايد توجه داشته باشيد كه مبارزه با نفس و تزكيه و تهذيب نفس (جهاد اكبر)، امرى است كه نياز به پشتكار و همّت فراوان دارد و همواره بايد به خدا توجه داشته باشيد و از او در اين راه توفيق و استمداد بطلبيد؛ زيرا بدون مدد او، توفيقى حاصل نخواهد شد. در اين مورد توجه شما را به چند نكته جلب مىكنيم: 1 - پرهيز از افراط و زيادهروى؛ يعنى، رفتار و كردار شما نبايد به گونهاى افراطى باشد كه در نظر افراد ديگر به صورت غير عادى جلوه كند و مورد تمسخر ديگران واقع شود، و چنين روشى نه تنها مفيد نيست؛ بلكه گاهى ممكن است موجب تنفر و سرخوردگى بشود. 2 - ميزان توان جسمى و روحى خود را بسنجيد و نسنجيده به كارهايى اقدام نكنيد كه مافوق طاقت و ظرفيت روحى و جسمى شما باشد؛ مثلاً لازم نيست يك ماه پشت سر هم روزه بگيريد؛ بلكه سه يا چهار روز روزه مستحبى در ماه كفايت مىكند. 3 - از مراحل اوليه خودسازى شروع كنيد؛ يعنى، ابتدا از واجبات و محرمات شروع كنيد و در انجام آنها، راه اعتدال را پيش گيريد؛ مثلاً سعى كنيد نماز را در اول وقت و با حضور قلب بخوانيد. هر روز مقدارى از آيات قرآن را تلاوت كنيد و در معانى آن تدبر و تأمل نماييد. احترام پدر و مادر، معلم، استاد و افراد بزرگتر از خود را حفظ كنيد. از خوردن مال حرام پرهيز نماييد و روزى خود را از راه حلال تأمين كنيد. 4 - ياد خدا و توجه به او، يكى از مؤثرترين راههاى تزكيه و تهذيب است. آنچه دراينجا مهم است، ذكر وياد قلبىخداوند متعالاست و اين كه انسان هميشه - به ويژه در هنگام رويارويى با وظايف و مواجهه با گناه - خدا را فراموش نكند و هميشه رضاى او را بر هر چيز مقدم بدارد. بنابر اين لازم نيست حتماً و در همه احوال و حتى در جمع و نزد ديگران، مشغول گفتن ذكر باشيد؛ بلكه ذكر را در بعضى موارد و در خلوت و تنهايى بر زبان جارى كنيد. 5 - مطالعه شرح احوال بعضى از بزرگان كه خود اين راه را پيمودهاند؛ مانند حضرت امام (ره)، آقاى ملكى تبريزى، آيتاللَّهبهاءالدينى و شيخ انصارى و ساير بزرگان، بسيار مفيد است. 6 - سعى كنيد با مطالعه كتابهاى اسلامى، شناخت و آگاهى خويش را نسبت به مسائل اعتقادى، اخلاقى و احكام افزايش دهيد. در زمينه اخلاق و خودسازى به كتابهاى «معراج السعادة»، «چهل حديث حضرت امام»، «چهل حديث» رسولى محلاتى، «خودسازى و ابعاد آن در اسلام» از شهيد باهنر، «تزكيه و خودسازى» از آيت اللَّه امينى و... مراجعه كنيد.
کد سوال : 40038
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : در مسائل اعتقادى دچار ترديد شدهام، لطفا مرا راهنمايى كرده و چند كتابدر اين زمينه معرفى كنيد.
پاسخ : در اين باب چند گام وجود دارد كه لازم است به طور جامع و همه جانبه در راستاى آن تلاش كنيد: 1- معرفت علمى: در اين زمينه به منابع زير مراجعه كنيد: توحيد، شهيد مطهرى وحى و نبوت، شهيد مطهرى امامت و رهبرى، شهيد مطهرى معاد، شهيد مطهرى آنگاه هدايت شدم، تيجانى سماوى، ترجمه: جواد مهرى 2- ايمان به خدا: از شناخت و اعتقاد بالاتر و با ارزشتر ايمان به خدا مىباشد امام على(ع) مىفرمايند: «الايمان شجره اصلها اليقين...» ايمان درختى است كه ريشه آن يقين است پس بر حسب اين روايت ريشه ايمان همان يقين قلبى است نه صرف اعتقاد و شناختى كه در معرض رد و اثبات است و در روايتى ديگر امام رضا(ع) مىفرمايند: «لا عباده الا بيقين» عبادتى نيست مگر با يقين پس اصل شجره ايمان يقين است و يقين قوام بخش عبادت واقعى است در نتيجه ايمان به خدا عبادت واقعى را محقق مىسازد بنابراين بنده واقعى خدا بايد علاوه بر شناخت خدا ايمان به خدا هم داشته باشد اين نكته قابل ذكر است كه مهمترين چيزى كه ايمان را در قلب پا برجا و مستحكم مىكند ورع است كه در كلام امام صادق(ع) آمده: «سئل الصادق(ع) ما الذى يثبت الايمان» قال: الذى يثبته فيه الورع والذى يخرجه منه الطمع» از حضرت سؤال شد چه چيزى ايمان را در قلب تثبيت مىكند؟ فرموند: چيزى كه ايمان را در قلب تثبيت مىكند ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مىباشد و چيزى كه ايمان را از قلب خارج مىكند طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مىباشد. 3- شناخت دستورات خدا: شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ايمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نيز مىطلبد زيرا اول بايد آنها را بشناسيم تا بعد به رسالت آنها پى ببريم و در زمان غيبت امام معصوم(ع) به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گرديم كه در اين باب از جهت نظرى و بحثهاى كلامى و اعتقادى بايد به بحث نبوت و امامت رجوع كرد ولى از جهت صرف شناخت دستورات عملى كافى است كه به رسالههاى عمليه مجتهدين رجوع شود بنابراين بارجوع به رساله مىتوان واجب و حرام الهى را شناخت تا اين ويژگى ديگر بنده واقعى خدا تحقق يابد. 4- ترجيح دستورات خدا: دستورات خدا را بايد بر دستورات نفس و شيطان و هر چيز ديگرى در عمل ترجيح داد امام سجاد(ع) مىفرمايند: «من عمل بما افترض الله عليه فهو من اعبد الناس» هر كس به آنچه خدا بر او واجب كرده عمل كند از عابدترين مردم مىباشد امام على(ع) مىفرمايند: «لا عبادة كاداء الفرائض» هيچ عبادتى مثل انجام واجبات نيست. بنابراين انجام واجبات و ترك محرمات بر هر چيزى ترجيح دارد و نشانه ديگرى از بندگى واقعى خدا مىباشد. 5- استقامت در بندگى: بندگى خدا مادام العمرى و هميشگى است خداوند تبارك و تعالى به پيامبر اكرم(ص) در قرآن چنين خطاب مىكند: فَاعْبُدْهُ وَ اِصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ...؛ او را عبادت كن و در راه پرستش او شكيبا باش، (مريم، آيه 65). خستگى و عبادت و بندگى مقطعى از ساحت بنده واقعى خدا بدور است حضرت على(ع) مىفرمايند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده»، (الغرر والدرر، باب العبادة، ص 24 و 318). عبادت دوام دار و هميشگى دليل قاطع ظفر و دستيابى به سعادت و خوشبختى است اين نكته در خور يادآورى است كه مراد از عبادت فقط نماز و روزه نيست بلكه يعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا كه در مرحله اول انجام واجبات و ترك محرمات است زيرا مولاعلى(ع) مىفرمايند: «غايه العباده الطاعه»، (همان، 30) نهايت عبادت طاعت است بنابراين بندگى و سرسپردگى دائم نسبت به خداى تعالى از ويژگىهاى مهم بنده واقعى خدا مىباشد. 6- بندگى با آزادگى: بنده واقعى خدا بايد به حدى برسد كه فقط لذت و محبت و عشق او را به بندگى وادارد، نه از شوق بهشت و ترس از جهنم. امام صادق(ع) مىفرمايند: ان العباد ثلاثة: قوم عبدوا الله عزوجل خوفاً فتلك عبادة العبيد و قوم عبدوالله تبارك و تعالى طلب الثواب فتلك عبادة الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حباً له فتلك عبادة الاحرار و هى افضل العبادة؛ بندگان سه گونهاند: 1- گروهى از روى ترس (از جهنم و عذاب الهى) خداى عز وجل راعبادت مىكنند كه اين عبادت از آن بردگان مىباشد 2- گروهى با دلخواهان ثواب (و دريافت پاداش و بهشت) خداى تبارك و تعالى را عبادت مىكنند كه اين عبادت از آن مزدبگيران مىباشد 3- گروهى به خاطر حب وعشق (حقتعالى) خداى عزوجل را عبادت مىكنند كه اين عبادت، بهره آزادگان (و وارستگان از بند غيرعشق) مىباشد و همين عبادت هم برترين عبادتها مىباشد»، (ميزانالحكمه، ج 6، ص 17، روايت 11346). تذكر: اين قسم اخير عبادت رانبايد از خود انتظار داشت زيرا وصول به آن حال بلند معنوى، سالهاى دراز و پياپى را مىطلبد البته اگر انسان استقامت در بندگى داشته باشد به مرور زمان شمهاى از آن حال را در خود مىيابد. در اين قسم اخير نه تنها عبادت از ريا و عجب خالص است بلكه از ترس جهنم و اراده ثواب هم خالص است آزاد از هر قيد غيرخدايى است).
کد سوال : 40039
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : به يكى از دانشجويان همرشته خودم شديدا علاقمند شدهام چگونه اين ارتباطو علاقه را كمتر كنم
پاسخ : دوستىها بر چند نوع است: 1- دوستى به خاطر خدا همانند علاقه به اولياى دين و برادران ايمانى كه منشاء آن منش دينى فرد و اعتقادات اوست نه انگيزههاى ديگر. 2- دوستى به جهت مال و جمال ويا كششهاى غريزى ديگر. نوع اول؛ اين دوستىها عبادت و از بهترين اعمال است . چنانچه در احاديث منقول از اهل بيت(ع) آمده است:
هل الدين الا الحب؛ آيا دين جز محبت چيز ديگرى است؟. نوع دوم؛ اين دوستىها چنانچه موجب سد راه خدا گردد و احيانا آدمى را به انحراف بكشاند خطرناك ترين دام شيطان است كه بايد از آن پرهيز نمود و تنها آن را معبرى براى درك جلال و جمال خداوند قرارداد. ممكن است گلى زيبا انسان را فريفته و مجذوب خويش كند ولى عاقل كسى است كه در وراى زيبايى گلجمال خالق گل راببيند و از اين حجاب عبور كرده تا ملكوت را مشاهده نمايد. در مورد علاقه شما به دوستانتان احتمال مىرود دو غريزه با يكديگر تداخل نمودهاند: 1- غريزه زيباپسندى، 2- غريزه جنسى. در بسيارى از موارد اين دو با يكديگر آميخته و خلط مىشوند. براى جداسازى اين لازم است شما انتخاب نامزد نماييد تا اين غريزه به طريقى ارضا شده و جهت خاص خود را بيابد و غريزه زيبا پسندى كه مىتواند درمسير صحيح معنوى قرار گيرد و به سوى ذات جميل على الاطلاق رهسپار شودقربانى يك غريزه حيوانى نگردد. در پايان لازم به ذكر است صرف علاقه و محبت به شخص و يا چيزى امرى ممنوع وكارى محرم نيست. ولى لغزشگاهى است كه در صورت مراقبت نكردن ممكن است آدمى را به قعر پرتگاه بياندازد. در رابطه با مشكلى كه با آن مواجه هستيد توجه به چند نكته الزامى است: 1) دوست و دوست يابى از نيارهاى واقعى زندگى است و داراى فلسفه خاصى است. اما آنچه مهم است اين كه در اين راستا همچون ديگر جنبههاى زندگى رعايت اعتدال لازم وضرورى است. به عبارت ديگر: علاقه شما به دوستتان احساسى پاك و لطيف است اما همواره بايد عواطف با تعقل همراه باشند. ولى به نظر مىرسد عقل و منطق اين مقدار علاقه را تاءييد نكند. 2) انسان در برابر هر يك از نعمتهاى الهى - از جمله دوست خوب - همواره بايد بداند كه بالاخره روزى آن را از دست خواهد داد. بنابراين دل سپارى در برابر هر چيز بايد به گونهاى باشد كه فقدانش موجب آزار انسان نگردد. 3) سعى كنيد نسبت به دشوارى دورى از دوستتان خونسرد باشيد. مسلما به تدريج رنج اين فراق كاهش خواهد يافت و عادى خواهد شد. 4) سعى كنيد با افراد ديگر صلاحيتدار طرح دوستى بريزيد و روابط اجتماعى خود را افزون سازيد تا عمل جانشينى به طور عادى انجام گيرد. 5) حالت شما تا حدودى از مظاهر تجرد در جوانى است و اقدام به مسأله ازدواج به كلى مشكل شما را ريشه كن خواهد ساخت.
کد سوال : 40040
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : اگر=مردم=حكومت=اسلامى=نخواهند=آيا=مىشود=با=زور=بر=آنها=حكومت=كردو=اين=باعث=ركود=فكرى=نمىشود=چرا=اين=در=قانون=اساسى=نيامده؟
پاسخ : معمولا در قانونهاى اساسى جهان معمول نيست كه چگونگى تغيير نظام و سيستم را در كل مقرر نمايند. زيرا چنين چيزى از نظر حقوق اساسى باطل و لغو مىباشد. سر آن اين است كه وقتى مردم نظامى را نخواهند نسبت به واژگونى و دگرگونى آن سيستم خود تصميم مىگيرند و رأى خود را ابراز مىدارند و هر نوع پيش بينى و پيش داورى در اين رابطه از حيطه قانون اساسى پيشين خارج است. زيرا تحول يك نظام به معناى تغييرات جزئى در كادر يك قانون نيست تا بر كيفيت آن حكم راند. بلكه تحولى اساسى است كه حوزه قانون اساسى را نيز از بن نفى و ويران مىكند. بنابراين هر نوع پيش بينى هم در آن آمده باشد از اعتبار ساقط است و كنار مىرود. اين به معناى آن نيست كه قانون خود را به زور بر مردم تحميل مىكند. بلكه هر قانونى و نظامى مشروعيت خود را از طريقى كسب مىكند و تا زمانى كه آن منبع پابرجاست قانون و سيستم نيز پابرجاست و با از ميان رفتن آن جايگاه قانونى خود را از دست مىدهد.
کد سوال : 40041
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : چرا در جامعه ما جلو گسترش فساد و ارتشأ گرفته نمىشود؟
پاسخ : رشد فساد و بىبند و بارى در جامعه ما معلول سه عامل است: 1- حركت گسترده و توطئه وسيع استكبار جهانى در جهت نابودى اسلام و انقلاب. 2- كوتاهى و بىتوجهى برخى از مسؤولان فرهنگى كشور. 3- عدم اهتمام جدى به امر به معروف و نهى از منكر در سطح عمومى. مبارزه با اين پديده نيز حركت جدى و سازمان يافته و برنامهريزى شده گستردهاى با مشاركت دولت و مردم مىطلبد.
کد سوال : 40042
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : با توجه به داستان حضرت يونس عصمت پيامبران را چگونه توجيه مىكنيد؟
پاسخ : عصمت عبارتست از نيروئى درونى كه دارندهآن از هر گونه گناه باز داشته مىشود. عصمت انبياء لازمه هماهنگى خلقت است زيرا پس از احراز لزوم بعثت انبياء و شناسايى آنها از طرق معجره اگر معصوم نباشند اعتماد مردم از آنها سلب مىشود. كسى به دستورشان عمل نمىكند و در نتيجه هدف خلقت لغو خواهد شد. بنابراين انبياء بايد از ناحيه خداوند حفظ شوند و هيچگونه خطا و اشتباهى از آنها سرنزند. اما اينكه در دعاها مىخوانيم كه انبياء از خداوند تقاضاى عفو و مغفرت كردهاند يا در آيات قرآن اشاراتى به چشم مىخورد (همچون ماجراى حضرت آدم يا حضرت يونس) كه دلالت بر عدم عصمت آنها دارد بايد توجه نمود كه الفاظ دالّ بر گناه و معصيت در مورد آنان معنى حقيقى و آنچه ما از آنها در ذهن داريم را نمىدهد. بلكه نسبت به آنها به معنى ترك اولى است يعنى از ميان دو كار كه يكى خوب و ديگرى خوبتر است اگر آنان خوبتر را رها كنند و خوب را انجام دهند اين عمل شايسته شأن و مقام آنها نيست بلكه شايسته مقام آنان كار خوبتر است. (ر.ك: عقايد اسلامى، آقايان امامى و آشتيانى، ص 257) از اينرو گناه و معصيت انبياء و اولياء به هيچ عنوان گناه اخلاقى يا گناه به معناى تخلف از قوانين نمىباشد بلكه به معناى قصور از اداى حق بندگى يا تقصير در بذل تمام توجه به سوى محبوب است. (ر.ك: بدايةالمعارف الالهية، آقاى سيدمحسن خرازى، ج 1، ص 267) و اين گونه گناهان هيچ منافاتى با اصول دال بر عصمت انبياء ندارد. براى مطالعه بيشتر ر.ك: الهيات و معارف اسلامى، آيتالله جعفر سبحانى، از درس 55 تا 60. انيس الموحدين، مرحوم ملامهدى نراقى، از ص 91 تا 105.
کد سوال : 40043
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا بهتر نيست كارهاى خارق العاده و كراماتى را كه بعضى از علمأ انجامدادند و كتابى جمعآورى و چاپ شود؟
پاسخ : معمولاً علماء و بزرگان از امورى چون احضا ارواح و يا اجنه خوددارى مىكنند، زيرا از نظر شرعى نيز خالى از اشكال نيست و كسانى نيز كه به كراماتى چون طىالارض نايل مىشوند همواره سعى در مكتوم داشتن آنها دارند. آنچه براى معرفى به جوانان مفيد است كارنامه علمى و عملى و جهاد سهمگين آنان با نفس اماره و تلاشهاى آموزنده و سازندهاى است كه در جهت پاسدارى از دين مبين اسلام كشيدهاند. در اين رابطه نيز كتابهايى به نگارش درآمده است كه از ميان آنها مىتوان كتابهاى زير را نام برد: 1- شهداء الفضيلهعلامه امينى 2- قصص العلما 3- ريحانةالادب 4- ديدار با ابرار (سرى حدوداً 200 جلدى)