• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 39884
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : دچار سستى ايمان شده‏ام و مى‏ترسم تكليف چيست؟
پاسخ : گر در ايمان خود احساس ضعف مى‏نماييد بايد براى تقويت بنيان‏هاى اعتقادى خود اقدام كنيد و بهترين روش براى تقويت اعتقاد و راسخ ساختن ايمان همانا مطالعه دقيق و عميق كتاب‏هاى اعتقادى است، مانند: مجموعه كتابهاى شهيد مطهرى كتاب آموزش عقايد نوشته استاد مصباح يزدى آموزش دين نوشته علامه طباطبايى بخش خداشناسى از كتاب آموزش فلسفه نوشته استاد مصباح يزدى آموزش عقايد نوشته غرويان و ميرباقرى البته در كنار آن تفكر در نظام خلقت به ويژه در ساختمان بدنى خودتان و هر موجود ديگر همانند آسمانها كرات كهكشان‏ها و... مى‏باشد بى‏ترديد يك لحظه تفكر گاه موجب نجات دائمى يك شخص مى‏شود و از همين رو ارزشمندترين عمل نزد خداوند تفكر است پس با مطالعه و تفكر به تقويت بنيانهاى اعتقادى خود روى آوريد و بعد از تقويت علمى و فكرى آنگاه جهت شكل دادن به آن و تعيين نمودن مسير حركت كتابهاى همانند سياحت غرب استفاده كنيد.
کد سوال : 39885
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : وقت اداى نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا تا چه موقع مى‏باشد؟
پاسخ : آخر وقت نماز ظهر و عصر در حال اختيار هنگامى است كه به اندازه خواندن هشت ركعت (براى كسى كه مسافر نيست) نماز به مغرب شرعى وقت باقى باشد. البته بنا بر فتواى حضرت آيت الله بهجت مغرب شرعى هنگامى است كه قرص خورشيد غروب نمايد و اما بنا بر نظر بعضى فقهأ ديگر آخر وقت هنگامى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب ايجاد مى‏شود از بين برود. و اما نسبت به نصف شب شرعى كه آخر وقت نماز مغرب و عشأ است مقصود از نصف شب نصف مابين غروب آفتاب و طلوع فجر است نه طلوع آفتاب.
کد سوال : 39886
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : ازعبادت وانجام واجبات لذت مى‏بردم،اكنون هيچ لذتى نمى‏برم حتى‏گاهى وجودخداوند ورسولش رامنكرمى‏شوم دائما شهادتين مى‏گويم‏آيامن كافريامرتدشده‏ام؟
پاسخ : تشخيص آنچه كه شما به عنوان بيمارى از آن ياد كرده‏ايد براى ما مقدور نيست. در اين مورد بهتر است به پزشك متخصص مراجعه نماييد. ولى از ديدگاهى ديگر شك و ترديد در اساس چيز نامطلوبى نيست. اگر آدمى شك نمى‏كرد يقين نيز براى او حاصل نمى‏شد. بنابراين شك مى‏تواند مقدمه رشد و كمال باشد (البته شك در عقايد نه در اعمال كه از آن به وسواس ياد مى‏شود). آنچه شما بيان كرده‏ايد شك‏هاى عقيدتى است كه مى‏تواند به يقين منجر شود. وظيفه ما درقبال اين گونه شك‏ها آن است كه: اولا بايد كوشش نمود كه با تدبر تعقل مطالعه پرسش و... شك را مبدل به يقين و علم نمود. بالاخره واقعيت يكى بيش نيست و آدمى بايد به اين واقعيت نزديك شود. با به كار بستن روش مناسب و متدلوژى خاص هر موضوع بايد به پيش رفت. مثلا در خداشناسى چه خوب است كه آدمى يك ماه تدبر و مطالعه منظم داشته باشد و بالاخره حاصل مسأله را در ذهن خود جمع و جور كرده و نتيجه را همواره براى خود حفظ كند. ثانيا هر چند آدمى عقايد خود را بر بنيان‏هايى قوى و استوار بنا نمايد ولى باز وسوسه‏ها و توهمات دست از سر او بر نمى‏دارد در اين گونه مواقع بايد با تذكر و هم چنين ذكر گفتن خود را از وسوسه نجات داد. گفتن «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» و «لاحول ولاقوه الا بالله العلى العظيم» در اين گونه موارد كار ساز است. همچنين خواندن سوره‏هاى الناس و فلق مفيد مى‏باشد. نكته ديگر اينكه با صرف توهم افكار كفر آميز آدمى كافر نمى‏شود. بر اين اساس شما نه كافر شده‏ايد نه مرتد بلكه وسوسه‏هايى شيطانى - كه براى همه وجود دارد - در شما نيز پديدار گشته و رفع شده است.
کد سوال : 39887
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : حكم نماز و روزه دانشجويانى را كه فاصله وطن آنها تا محل تحصيل بيش از 4فرسخ شرعى است و 3روز در هفته، به محل تحصيل مى‏روند و در همان روز برمى‏گردند و حداقل براى يك ترم چنين برنامه‏اى دارند، در محل تحصيل و بين راه بيان فرماييد.
پاسخ : آيت‏الله سيستانى: اگر به مدت 6 ماه در يك سال يا سه ماه در چند سال اين مسافرت‏ها ادامه دارد نماز او در همه مسافرت‏ها حتى اگر براى تفريح باشد تمام و روزه صحيح است.
کد سوال : 39888
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : وامى كه بانك‏ها=مى‏دهند گاهى=تا دو سه=برابر را از=مشترى مى‏گيرند و در اين جا=چيزى كه تغيير كرده فقط اسم است ولى ماهيت=وام=و=بهره‏كشى=هيچ=فرقى=نكرده=است=چرا؟
پاسخ : در رابطه با سود بانكى چنين تصور شده است كه اين همان رباست ولى با پوشش ديگر. چنين برداشتى ناشى از چند چيز است: الف) عدم درك صحيح ماهيت ربا از نظر اقتصادى. ب) خلط زير بناهاى تئوريك معاملات اقتصادى با روبناهاى حقوقى آن. ج) دخالت دادن خواست‏ها و انتظارات و گرايش‏ها در تحليل مسائل نظرى. د) عدم آشنايى با عقود اسلامى كه فقط يكى از آنها «قرض الحسنه» است و نيز ناآگاهى نسبت به قلمرو و كاربرد هر يك از اين عقود. خلاصه اين كه بيشتر مردم گمان مى‏كنند در نظام بانكدارى اسلامى فقط قرض الحسنه داده مى‏شود و اين در واقع نوعى خواست و گرايش است. در حالى كه با ديد عميق و عقلى مى‏يابيم كه نه اسلام چنين خواسته و نه اين گونه مى‏توان بانكدارى نمود. اينكه در اسلام بر قرض الحسنه تأكيد بسيار رفته در رابطه با رفع حوايج ضرورى مردم و در حد امكان است ولى تكيه انحصارى بر قرض الحسنه موجب مى‏شود كه سپرده گذاران - كه نوعا از اقشارمتوسط و ضعيف جامعه هستند - هيچ درآمدى كسب نكنند و تسهيل گيرندگان كه بيشتر آنان پيشه وران تاجران و سرمايه‏گذاران در فعاليت‏هاى سود آور هستند به طور مجانى پول دريافت دارند. در نتيجه ثروتمندان ثروتمندتر خواهند شد و طبقه متوسط و ضعيف همواره ضرر خواهند كرد. به علاوه تسهيلات مجانى باعث افزايش تقاضاى وام و از آن طرف عدم رغبت به سپرده‏گذارى مى‏شود و عدم برابرى عرضه و تقاضا موجب اختلال و ركود فعاليت‏هاى بانكى و در نتيجه شكست اقتصاد جامعه مى‏شود. از اين رو بانك‏ها علاوه بر اعطاى قرض الحسنه در برخى موارد بايد بر اساس عقود اسلامى از قبيل: مضاربه مساقات مزارعه خريد دين جعاله ضمان مشاركت مدنى مشاركت حقوقى و... به معاملات بانكى بپردازند و چرخ اقتصاد جامعه را به پيش رانند. البته مقصود از اين سخن آن نيست كه بانك‏ها صددرصد اسلامى عمل مى‏كنند. بل منظور آن است كه سودهاى بانكى لفافه زيبايى بر ربا نيست و زيرساخت‏هاى تئوريك مشروعى دارد.
کد سوال : 39889
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : با توجه به پيوند دين و سياست چرا مراجع در مسائل سياسى دخالتى نمى‏كنند؟
پاسخ : در جواب اين پرسش گفتنى است؛ مسأله پيوند دين و سياست، از عصر پيامبر(ص) سرچشمه گرفته است و اختصاص به عالمان شيعى هم ندارد كه علماى اهل سنت نيز بر اين مسأله تأكيد داشته‏اند. ابن خلدون (دانشمند و مورخ معروف) مى‏نويسد: «بايد بدانيم كه صاحب شرع، عهده‏دار دو امر مهم است: يكى اجراى امور دينى - كه مأموريت آنها را تبليغ كند - و ديگرى تنفيذ سياست به مقتضاى مصالح عمومى و عمران واجتماع بشرى». قاضى ابو يوسف كتاب «الخراج» را در زمينه مسائل سياسى، اقتصادى و روابط خارجى، از ديدگاه فقه رايج تدوين كرد. در قرن سوم، ابن قتيبه (از علماى به نام اهل سنت) كتاب «الامامةوالسياسه» را در تاريخ خلافت و شرايط خليفه مسلمانان نوشت. ماوردى كتاب «الاحكام السلطانيه» را نوشت و پيوند دين و حكومت را در آن شرح داد. در قرن هشتم سعد الدين تفتازانى كتاب «المقاصد» را در دانش كلام و پيوند دين و حكومت و شرايط حاكم به نگارش درآورد و به همين كيفيت در طول تاريخ، دانشمندان اهل تسنن اين مسأله را پيگيرى كرده‏اند. و اما از عالمان شيعى: به عنوان نمونه شيخ صدوق، با ديلميان پيوند نزديكى داشت و با همكارى ركن‏الدوله و صاحب بن عباد، توانست به تبليغات دينى شيعيان سامان بخشد. شيخ مفيد نيز با همكارى و ارتباط با ديالمه، توانست سمت و سوى كارها و جهت‏گيرى حكومت ديالمه را به سود اسلام و اهل بيت(ع) متوجّه سازد. سيد رضى، عهده‏دار سمت‏هاى پدرش شد و نقابت سادات و نظارت بر امور دادرسى و نيز رياست حاجيان به او واگذار گرديد. شهيد اول، با مبارزان شيعه در شام، فارس، خراسان و رى در پيوند بود و ميان ايشان و دولت نوپاى سربداران در خراسان پيوند تنگاتنگى وجود داشت و همواره با يكديگر مكاتبه داشتند. خواجه نصير طوسى، از نيازى كه دستگاه مغول به فكر و دانش وى داشت، توانست به خوبى بهره ببرد و جلو ويران‏گرى آنها را گرفته و مهارشان كند و در راستاى گسترش اسلام و علم و دانش، از قدرت آنان بهره بگيرد. شيخ بهايى و علامه مجلسى، كه در دوران صفويه مى‏زيستند، در راستاى اجراى احكام سياسى و اجتماعى اسلام، قدم‏هاى شايسته‏اى برداشتند. جهت اطلاع بيشتر ر.ك: نشريه حوزه، شماره 86 و 85، ص 295 . در يك صد سال اخير اشخاصى مانند آيت‏اللَّه‏نائينى را مشاهده مى‏كنيم كه در كتاب «تنزيه الامة و تنبيه الملّه» بر پيوند دين و سياست تأكيد بسيار دارد. هم‏چنين نقش ميرزاى شيرازى را در تحريم تنباكو و مختل نمودن طرح استعمار انگليس مى‏توان مشاهده كرد. شهيد مدرس، يكى از مجتهدان قرن اخير است. در تعبيرات آن بزرگوار، رابطه تنگاتنگ بين دين و سياست را مكرّر مى‏توان يافت و اين جمله معروف از ايشان است كه ديانت ما عين سياست ما است و سياست ما عين ديانت ما است و اصولاً اگر نظام و سياستى براى دين مطرح نباشد، وضع آن همه قوانين در اقتصاد و سياست و قضاوت، عبث و بيهوده خواهد بود. در عين حال برخى از علما به طور نادر به جهت احساس عدم توانايى و يا اشتغالات زيادعلمى از دخالت در امور سياسى كناره‏گيرى مى‏كنند و اين نه از باب عدم احساس تكليف است، بلكه علت اصلى آن اهتمام زياد به رشد علمى حوزه‏ها و پرورش نيروهاى قوى علمى و پرداختن به امور فرهنگى است.
کد سوال : 39890
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا ارتباط صميمى بين دختر و پسر در هنگام همكارى و يا ميهمانى مانع‏از قرب الهى مى‏شود؟
پاسخ : مسأله ارتباط دختر و پسر يا زن و مرداز موارد بسيار حساسى است كه اگر رعايت موازين شرعى و اخلاقى در آن صورت نگيرد مى‏تواند افراد را دچار مشكلات عمده‏اى بنمايد. به همين جهت برنامه‏ريزى دستورات شرعى و اخلاقى اسلام بر اين اساس است كه كمترين رابطه ميان زن و مرد نامحرم صورت بگيرد چرا كه در اين ارتباط، زمينه‏هاى گناه بسيار فراهم است و موارد لغزش به وفور يافت مى‏شود، به خصوص اگر اين ارتباط همراه با صميميت و روشى خاص باشد. بنابراين توصيه مى‏شود در ارتباطات كارى و فاميلى به حداقل رابطه با جنس مخالف اكتفا شود و از رابطه در موارد غيرضرورى پرهيز شود. بسيارى از مفاسد اخلاقى كه براى جوانان پيش مى‏آيد نتيجه همين ارتباطات عاطفى و محبت‏آميز است كه البته در ابتدا چندان به نظر نمى‏آيد و انسان گمان مى‏كند خطرى ندارد اما پس از اين كه روابط عميق‏تر و صميمى‏تر شد و لطافت‏هاى روحى و حساسيت‏هاى معنوى رفته رفته كم مى‏شود و احساسات زودگذر و دلبستگى‏ها و وابستگى‏ها رو به سوى انسان مى‏آورد آنگاه بايد منتظر عواقب شوم اين ارتباطهاى محبت‏آميز بود. البته ممكن است كسى آن قدر مسلط بر خود باشد كه هرگز گرفتار مشكلى نشود اما اين يك استثناء مى‏باشد و به طور طبيعى تداوم چنين روابطى به نتايج ناخوشايندى مى‏انجامد. بنابراين در ارتباطهاى فاميلى نيز مانند دختردايى و دخترعمو و يا زن برادر بايد با سنگينى و متانت رفتار نمود و از هر رفتارى كه ارتباط صميمى ايجاد مى‏كند پرهيز نمود مانند شوخى كردن و اظهار علاقه و امثال آن طبيعى است كه چنين محبتى مانع محبت خدا مى‏شود و انسان را از قرب الهى دور مى‏كند. از اميرمؤمنان على(ع) نقل شده است كه آن حضرت به زنان جوان ابتدا سلام نمى‏كرد و مى‏فرمود مى‏ترسم از شنيدن پاسخ سلام آنها در دلم چيزى وارد شود كه ضررش از ثواب سلام دادن بيشتر باشد، (ر.ك: اصول كافى، ج 2، ص 648، ح 1، باب التسليم على النساء) . در سرگذشت حضرت موسى(ع) آمده است: هنگامى كه دختر حضرت شعيب موسى(عِ را به سوى خانه خودشان راهنمايى مى‏كرد. از پيش‏رو حركت مى‏كرد و موسى به دنبال او حركت مى‏كرد ولى چون باد بر لباس دختر مى‏وزيد، حضرت موسى(ع) به دختر گفت من جلو حركت مى‏كنم و بر سر دو راهى‏ها مرا راهنمايى‏كن»، (ر.ك: تفسيرنمونه، ج 16، ص 59) . و اين‏گونه حضرت موسى(ع) عفت و حيا خويش را به نمايش گذاشت، بنابراين در جايى كه اولياى دين چنين احتياطهايى مى‏كنند وظيفه افراد ديگر روشن است، بنابراين حتى شنيدن صداى نامحرم ممكن است در دل انسان تأثير منفى بگذارد چه رسد به اين كه در حد شوخى و اظهار كلمات محبت‏آميز باشد. البته ممكن است انسان براى خود توجيهاتى پيدا كند مانند اين كه اين رابطه كارى لازم است و يا اين نوع رابطه طبيعى و انسانى است و امثال آن اما بايد توجه نمود كه اينها توجيهاتى است كه نفس انسان و شيطان براى فرار از انجام وظيفه مى‏كنند و تأثيرى در حقيقت امر ندارد. ارتباط زن و مرد نامحرم هر قدر بيشتر باشد و محبت آنها به همديگر هر اندازه عميق‏تر باشد امكان ناهنجارى در روابط اجتماعى و روابط خانوادگى بيشتر مى‏شود و دستيابى به محبت و قرب الهى مشكل‏تر مى‏شود و چنين لذت‏هاى زودگذر، آدمى را از لذت‏هاى پايدار محروم مى‏سازد.
کد سوال : 39891
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا بستن لوله رحم كه با اين كار فرد به طور كلى عقيم مى‏شود با توجه به‏شيوع آن در جامعه جايز است يا نه؟
پاسخ : عقيم كردن دائم اگر نقص و جنايت بر نفس باشد جايز نيست و رواج آن دليل جواز آن نيست. البته اگر با عمل مى‏توان نقص را برطرف كرد در اين صورت اشكالى ندارد.
کد سوال : 39892
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : با توجه به اينكه امراض و صفات روحى و نفسانى در عالم ملكوت اشكال‏خاصى دارند لطفا صفت تكبر و عجب و فخر چه شكلى دارند
پاسخ : چنان كه از بعضى روايات استفاده مى‏شود، صفات رذيله اگر بر انسان غلبه كند و به صورت عادت درآيد، در عالم ديگر به شكل حيوانى كه مظهر آن صفت است، تجسم پيدا مى‏كند؛ مثلاً در حديثى از پيامبر اكرم(ص) مى‏خوانيم: عده‏اى به صورت ذرّ، يعنى حيوانى شبيه مورچه يا كوچك‏تر از آن وارد عرصه قيامت مى‏شوند. وقتى سؤال مى‏شود اين‏ها چه افرادى هستند، رسول خدا(ص) مى‏فرمايد:
هؤلاء المتكبّرون فى الدنيا؛ اين‏ها كسانى هستند كه در دنيا داراى صفت كبر بوده‏اند. و در روايتى حضرت سجاد(ع) مردم را به شش دسته تقسيم كرده و هر كدام را به خاطر صفت مذمومى كه در آنها هست، به حيوانى تشبيه كرده است؛ پادشاهانِ ظالم را به شير درنده و تجّارى كه معاملات نامشروع انجام مى‏دهند، به گرگ و كسانى كه با زبانشان مردم را اذيت مى‏كنند، به سگ و كسانى كه دين را وسيله دنيا و رسيدن به اهداف دنيوى قرار مى‏دهند، به روباه و افرادى كه دنبال فحشا هستند، به خوك شبيه شده است. از اين روايت هم مى‏توان استفاده كرد هر صفت ناپسند روح انسان را به شكل حيوانى مسخ مى‏نمايد و اگر از آن صفت توبه نكند و خودسازى نكند، به همان شكل در عالم ديگر تجلى مى‏كند. البته اين كه هر صفتى از صفات رذيله دقيقاً در عالم ديگر به چه شكلى تجلى مى‏كند، نياز به دقت و بررسى گسترده روايات دارد.
کد سوال : 39893
موضوع : گنجینه مذهبی>مركزفرهنگي نهاد نما يندگي ولي فقيه در دانشگاهها
پرسش : آيا در مواردى مى‏توان به حكم عقل عمل كرد و به مجتهد در مسائل احكام رجوع‏نكرد؟
پاسخ : ود عقل حكم مى‏كند كه در احكام الهى بايد تابع حجت شرعى بود و با عقل پرورش نيافته و غيرمتخصص نمى‏توان در موارد احكام دينى اظهار نظر كرد. همان‏طور كه در هيچ مسأله تخصصى ديگرى نيز نمى‏توان بدون آشنايى عميق با مبانى و روش‏هاى فهم آن اظهار نظر و يا عمل كرد. بنابراين اگر كسى خود مجتهد نيست بايد به مجتهد اعلم مراجعه نمايد.