کد سوال : 331
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : مقصود از آياتى كه به صراحت شفاعت را نفى مىكند، چيست؟ آيه A}«يوم لابيع فيه و لا خلة و لا شفاعة»{A و آيه A}«ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع»{A چه مىگويد؟
پاسخ : اگر بخواهيم به نتيجهاى درست در مورد شفاعت از ديدگاه قرآن كريم برسيم، بايد مجموع آيات مربوط به آن را بررسى كنيم. استناد به بعضى آيات و ناديده گرفتن برخى ديگر، منجر به فهم نادرست و برداشت غيرقابل اعتماد است.
به عنوان مثال آيا درست است با استناد به آيه A}«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها»{A؛ V}«خداست كه جانها را هنگام مرگشان مىگيرد»: زمر (39)، آيه 42.{V نقش ملك الموت (عزرائيل) را در قبض ارواح منكر شويم و آيه A}«قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِى وُكِّلَ بِكُمْ»{A؛ V}«بگو: فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده، جان شما را مىگيرد»: سجده (32)، آيه 11.{V را فراموش كنيم؟
مجموع آيات قرآن در زمينه شفاعت - به معناى واسطه شدن در رسيدن فيض الهى به مخلوقات - سه دسته است.
T}آيات شفاعت:{T
دسته اوّل: آياتى كه شفاعت را فقط از آنِ خدا دانسته است: A}«قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً»{A؛ V}زمر (39)، آيه 44.{V «بگو تمام شفاعت يكسره براى خدا است».
دسته دوّم: آياتى كه به كلى شفاعت را نفى مىكند: A}«يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ»{A؛ V}بقره (2)، آيه 254.{V .
دسته سوّم: آياتى كه شفاعت غير خدا را، مشروط به اذن خدا مىداند: A}«يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»{A؛ V}طه (20)، آيه 109.{V «در آن روز شفاعت كسى سود نمىبخشد، مگر آن كس كه خداى رحمان به او اذن ذهد و سخن او را بپسندد».
T}شفاعت و توحيد افعالى{T
اگر مجموع اين آيات با هم در نظر گرفته شود، مفاد آن اثبات شفاعت و تبيين آن، بر اساس «توحيد افعالى» است.
بنابر توحيد افعالى، جهان هستى - با نظام علّت و معلولىاش - اثر و فعل خداوند و قائم به اراده و قدرت او است. همچنان كه اصل وجود و هستى علّتها و اسباب از خدا است؛ هرگونه سبب بودن و تأثيرگذارىشان نيز از او است. در حقيقت، علتهاى مادى و معنوى، واسطههاى فيض الهىاند و فاعليت آنها، در طول فاعليت خداوند است. بر اين اساس قبض روح، كار ملك الموت است؛ اما در عين حال او واسطه است و بدون اراده و قدرت الهى كارى انجام نمىدهد و كار او به «اللَّه» نسبت داده مىشود.
آيات مربوط به شفاعت نيز، بيانگر سه نتيجه به دست آمده از توحيد افعالى است:
دسته اوّل، بيانگر اين است كه شفاعت يكسره و به تمامى متعلق به خدا است؛ چون شفاعتكنندهاى بدون اراده و مشيت خداوند، قدرت بر هيچ تأثيرى ندارد.
دسته دوم - به قرينه آيات دسته اول و سوم - نفى شفاعت به غير اذن خداوند و به صورت استقلالى است. مفاد آيات، اين است كه اسباب و وسايط با قطع نظر از اراده و مشيت الهى، هيچ گونه تأثيرى ندارند.
دسته سوم، اثباتكننده شفاعت براى غير خدا و تأثير گذارى آنان به اذن و اراده و مشيت خداوند است.
کد سوال : 332
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : چگونه مىتوان ثابت كرد شفاعت اولياى الهى در آخرت حتمى است؟ در حالى كه آيات قرآن حداكثر تنها بر امكان شفاعت دلالت دارد؟
پاسخ : بسيارى از آيات، بر وقوع و تحقّق شفاعت - فراتر از امكان - دلالت دارند. اين آيات نه تنها از وجود شافعان خبر مىدهد؛ بلكه مشخصات آنها را هم بيان مىكند: A}«يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»{A؛ V}طه (20)، آيه 109.{V «در آن روز شفاعت سودى ندارد، مگر شفاعت كسى كه خداى رحمان به او اجازه داده و سخن او را پسنديده است».
به كار بردن فعل ماضى در اين آيه، در اصطلاح ادبى بر حتمى بودن وقوع شفاعت دلالت دارد.
آيه A}«لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى»{A؛ V}«شفاعت نمىكنند مگر براى كسى كه مورد پسند خداوند باشد»: انبياء (21)، آيه 28.{V شفاعت شوندگان را توصيف مىكند؛ يعنى، اصل وقوع شفاعت و وجود شفيعان امرى مسلم دانسته شده و به معرفى شفاعت شوندگان پرداخته است.
روايات متواتر از نبى اكرم(ص) نيز بر وقوع و تحقق آن دلالت مىكند. به همين جهت شفاعت اولياى الهى در روز رستاخيز، امرى قطعى و ثابت و مورد اتفاق مسلمين است.
T}يك. ديدگاه اهل سنت:{T
T}1. فخر رازى:{T
«امت اسلامى اتفاق نظر دارند كه پيامبر اسلام روز رستاخيز حق شفاعت دارد... و معناى شفاعت پيامبر اين است كه گنهكاران را از عذاب دوزخ مىرهاند تا وارد آتش نشوند و آنها هم كه در آن مىسوزند، در پرتو شفاعت پيامبر از آتش دوزخ خارج شده، وارد بهشت مىشوند». V}تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63، تفسير آيه 48 و يا 123 بقره.{V
T}2. علامه قوشجى (صاحب شرح تجريد):{T
«مسلمانان شفاعت را به عنوان يك اصل مسلم پذيرفتهاند و در باره آن اختلاف ندارند. V}شرح تجريد، ص 501.{V
T}3. ابن تيميه (از پايه گذاران فرقه وهابيت):{T
«شفاعت، با روايات متواتر و از طريق اجماع اثبات شده و كسانى كه پس از اقامه دليل، چنين موضوعى را انكار كنند، كافر مىشوند». V}الرسائل الكبرى، رساله استغاثه، ج 1، ص 481.{V
T}نمونه روايات اهلسنّت:{T
از پيامبر اسلام(ص) نقل كردهاند: H}«ان شفاعتى يوم القيامه لاهل الكبائر من امتى»{H؛ «شفاعت من در روز قيامت براى كسانى از امتم خواهد بود كه مرتكب گناهان بزرگ شدهاند». V}مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 213؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1441.{V
و نيز: H}«يشفع يوم القيامه الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء»{H؛ V}سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.{V «در روز قيامت پيامبران سپس عالمان و سپس شهيدان شفاعت مىكنند» و H}«يشفع النبيون و الملائكة و المؤمنون» {H؛ V}صحيح بخارى، ج 9، ص 160؛ مسند احمد، ج 3، ص 94.{V «پيامبران، فرشتگان و مؤمنان شفاعت مىكنند».
T}دو. ديدگاه شيعه:{T
T}1. خواجه نصير طوسى:{T
«عقيده به شفاعت از عقايد صحيح اسلامى است؛ خواه به منظور افزايش پاداش باشد و خواه براى اسقاط كيفر». V}شرح تجريد الاعتقاد، ص 262.{V
T}2. علامه حلى(ره):{T
«علماى اسلام اتفاق نظر دارند كه پيامبر اسلام در روز رستاخيز حق شفاعت دارد». V}كشف المراد، ص 262.{V
T}نمونه روايات شيعه:{T
پيامبر اكرم(ص) فرمود: H}«انى لأشفع يوم القيامة فاشفع و يشفع على، فيشفع اهل بيتى فيشفعون»{H؛ «من در روز قيامت شفاعت مىكنم و على هم شفاعت مىكند و اهل بيت من نيز شفاعت مىكنند و پذيرفته مىشود». V}مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 15.{V
حضرت على(ع) فرمود: H}«ثلاثة يشفعون الى اللَّه عزوجل: فيشفعون الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء»{H؛ «سه دسته در پيشگاه خداوند شفاعت مىكنند و شفاعت آنان پذيرفته مىشود: پيامبران، دانشمندان دينى، شهدا». V}صدوق، خصال، ص 624.{V
امام صادق(ع) مىفرمايد: H}«من انكر ثلاثة فليس من شيعتنا: المعراج و المسائلة فى القبر و الشفاعة»{H؛ «هر كس سه چيز را انكار كند، از شيعيان ما نيست: معراج، سؤال قبر و شفاعت». V}صدوق، امالى، ص 177.{V
امام باقر(ع) نيز فرموده است: «مؤمنى كه از همه كمتر شفاعت مىكند، سى تن را شفاعت مىكند». V}كافى، ج 8، ص 101.{V
کد سوال : 333
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : نظر اهل سنت و فرقه وهابيت در مورد شفاعت چيست؟ آيا آنان نيز به شفاعت معتقدند؟
پاسخ : شفاعت به صراحت در قرآن كريم و روايات فراوانى بيان شده و اصل شفاعت اولياى الهى در آخرت، مطلبى مسلّم و مورد قبول جميع مسلمين است. برخى از علماى اهل سنت، به تفصيل در مورد شفاعت سخن گفته و بر آن تأكيد كردهاند. V}صحيح مسلم، ج 1، ص 117 و 130 و ج 2، ص 22 و ج 7، ص 59؛ صحيح بخارى، ج 1، لص 36، 92، 119، 159 و ج 8، ص 83 و ج 9، ص 160، 170؛ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 281، 301 و ج 2، صص 307، 426، 444، 518، 528 و ج 3، صص 5، 12، 20، 63، 79، 94، 213، 218، 325، 345، 354 و ج 4، صص 108، 131، 212 و ج 5، صص 143، 149، 257، 347 و ج 6، ص 428 و مصادر معتبر متعدد روايى ديگر همچون: سنن ترمذى، سنن دارمى، موطأ مالك، سنن ابى داوود، سنن نسائى، سنن ابن ماجه. در مورد بحثهاى كلامى رجوع كنيد به: امام فخر رازى، تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63 و قاضى عياض، شرح صحيح مسلم، ج 2، ص 58 و علاء الدين علامه قوشجى، شرح تجريد، ص 501 و دكتر ناصر الجديع، الشفاعة عند اهل السنة و الرد على المخالفين فيها،... (در اين زمينه ر.ك: آيت الله جعفر سبحانى، شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث ، ص 21).{V
فرقه وهابيت نيز به شفاعت اولياى الهى در آخرت معتقدند و آن را از اصول مسلم اسلامى مىدانند. محمد بن عبدالوهاب (مؤسس فرقه وهابى) مىنويسد: «طبق روايات اسلامى، پيامبر اسلام و نيز پيامبران ديگر و فرشتگان و اولياى الهى و كودكان در رستاخيز، شفاعت مىكنند» V}الهدية السنية، الرسالة الثانية، ص 42؛ كشف الارتياب، ص 193.{V و «از امور مسلّم در آخرت، شفاعت است و بر هر مسلمانى لازم است كه به شفاعت پيامبر و ديگر شفيعان ايمان داشته باشد» V}كشف الارتياب، ص 240.{V. ابن تيميه (پايهگذار افكار وهابيان) مىنويسد: «تمام پيامبران و صديقين و غير آنان، درباره گنهكاران شفاعت مىكنند تا معذّب نشوند و اگر وارد دوزخ شدهاند از آن بيرون آيند». V}الرسائل الكبرى، ج 1، ص 407.{V
بنابراين شفاعت اخروى امرى مسلم و مورد اتفاق جميع فرقههاى مسلمين است. V}هر چند دو فرقه معتزله و خوارج، كه اقليتى از اهل سنت هستند، در عين پذيرش اصل شفاعت اخروى، آن را منحصر در ترفيع درجات مؤمنان دانسته و شفاعت اخروى در مورد گنهكاران را قبول ندارند. اين ديدگاه از سوى ساير علماى اهل سنت مورد نقد و رد قرار گرفته است. ر.ك:
الف. قاضى عيّاض، شرح صحيح مسلم، ج 2، ص 58؛
ب. فخررازى، تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63؛
پ. ابن تيميه، الرسائل الكبرى، ج 1، ص 481؛
ت. فتال نيشابورى، روضة الواعظين، ص 405.{V اختلاف فرقه وهابيت با عموم مسلمين در اين است كه مىگويند: فقط بايد از خدا خواست كه شفاعت شفيعان را در حق ما بپذيرد و ما حق نداريم به طور مستقيم از خود شفيعان درخواست شفاعت كنيم و مثلاً نبى اكرم را مورد خطاب قرار دهيم و از او بخواهيم براى ما شفاعت كند! در حقيقت، وهابيان منكر توسّل به اولياى الهىاند.
کد سوال : 334
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : بر اساس آيات و روايات، شفيعان چه كسانىاند؟
پاسخ : با توجه به مفهوم گسترده شفاعت، تمام اسباب و علّتهاى مادى و معنوى، شفيعان درگاه الهىاند؛ چون واسطه فيض خداوند به مخلوقات هستند. امّا در خصوص شفاعت مغفرت (شفاعتى كه نتيجه آن آمرزش گناهان است)، شفيعان درگاه الهى عبارتاند از:
T}1. توبه{T
قرآن كريم مىفرمايد: A}«وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ»{A ؛ V}شورى (42)، آيه 25.{V «و او است آن كه توبه را از بندگان خود مىپذيرد و از گناهان مىگذرد». در آيات متعددى از قرآن كريم، نقش توبه و استغفار در آمرزش و بخشش گناهان، بيان شده است. V}مائده (5)، آيه 39؛ فرقان (25)، آيه 71؛ تحريم (66)، آيه 8؛ توبه (9)، آيه 104؛ نساء (4)، آيه 110؛ انفال (8)، آيه 33؛ مائده (5)، آيه 74.{V بنابراين توبه از اسباب و علل رسيدن فيض مغفرت و بخشش الهى به بنده گنهكار و از شفيعان درگاه الهى است. از آنجا كه اثر توبه علاوه بر آخرت، در همين دنيا ظاهر شده و قبل از مرگ، سبب آمرزش گناهان مىشود، در روايات از آن به عنوان بهترين شفيع نام برده شده است. امام على(ع) فرمود: H}«لا شفيع انجح من التوبه»{H؛ «هيچ شفيعى بهتر و كارآمدتر از توبه نيست» V}بحار الانوار، ج 8، ص 58، ح 75.{V؛ چون در همين دنيا اثر مىكند و مكافات كار انسان، به قبر و قيامت كشيده نمىشود.
T}2. ايمان و عمل صالح{T
قرآن كريم مىفرمايد: A}«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ»{A ؛ V}مائده (5)، آيه 9.{V «خداوند كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است». در آيات متعددى ايمان و عمل صالح، به عنوان سبب مغفرت و آمرزش دانسته شده است. V}حج (22)، آيه 50؛ سبأ (34)، آيه 4؛ فاطر (35)، آيه 7؛ فتح (48)، آيه 29؛ هود (11)، آيه 11؛ يس (36)، آيه 11.{V
در روايات نيز از مصاديق عمل صالح - چون، روزه، اداى امانت، صداقت و راستگويى - به عنوان شفيعان درگاه الهى ياد شده است. V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1475، احاديث 9508 و 9511 و 9513؛ مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 256.{V
T}3. قرآن كريم{T
كسانى كه در دنيا قرآن را دستور زندگى خود قرار داده و به آن عمل كردهاند، در روز رستاخيز از شفاعت آن بهرهمند خواهند شد. V}سنن ترمذى، ج 4، ص 414، ح 2914؛ مسند ابن حنبل، ج 8، ص 273؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78.{V
امام على(ع) مىفرمايد: «در روز قيامت، قرآن براى هر كس شفاعت كند، پذيرفتهمىشود».
V}نهج البلاغه، خطبه 176.{V T}4. اولياى الهى{T
بر اساس رواياتى از شيعه و اهل سنت، ملائكه، انبيا، اوصياى پيامبران و امامان معصوم، عالمان و دانشمندان دينى، شهيدان و مؤمنان، در روز قيامت، شفيعان درگاه الهىاند. در اين قسمت به ذكر چند نمونه از روايات بسنده مىكنيم:
- رسول اكرم(ص): «سه گروه نزد خداوند شفاعت مىكنند و شفاعت آنها پذيرفته مىشود: پيامبران، عالمان و شهيدان» V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1474؛ ج 6، ص 2794، ح 9502.{V و نيز: «در روز قيامت، من شفاعت مىكنم و شفاعتم پذيرفته مىشود و على شفاعت مىكند و شفاعتش پذيرفته مىشود و اهل بيتم شفاعت مىكنند و شفاعت شان پذيرفته مىشود». V}همان، ج 4، ص 1475، ح 9505.{V
- امام صادق(ع): «به خدا سوگند! ما در حق شيعيان گنهكارمان شفاعت مىكنيم». V}بحار الانوار، ج 8، ص 37، ح 15.{V
- امام صادق(ع): «در روز قيامت ... به عابد گفته مىشود: به بهشت برو و به عالم گفته مىشود: بايست و به سبب آنكه مردم را تربيت و ادب نيكو آموختى، براى آنان شفاعت كن». V}همان، ص 56.{V
کد سوال : 335
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : شرايط شفاعت چيست؟ چه كسانى در روز قيامت مورد شفاعت قرار مىگيرند و چه كسانى شفاعت شامل آنان نمىشود؟
پاسخ : شفاعت اولياى الهى در روز قيامت براى گنهكاران، بدون حساب نيست؛ بلكه متوقف بر شرايطى است كه در همين دنيا بايد آن را به دست آورد. در آيات و روايات، براى هيچ فرد يا گروهى تضمين نشده است كه حتماً مورد شفاعت قرار مىگيرند؛ بلكه صفات و ويژگىهاى كلى كسانى كه از اين نعمت بهرهمند و يا محروماند، بيان شده است. بر اساس آيات و روايات، شرايط شمول شفاعت نسبت به بنده گنهكار، عبارت است از:
T}يك. رضايت خداوند:{T
T}1-1. رضايت از شفيع{T
شفيعان واسطه فيض خدا هستند. به همين جهت شرط اصلى و اساسى شفاعت، اين است كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد. شفيعان كسانىاند كه خداوند آنان را براى اين كار پسنديده و به آنان اجازه شفاعت داده است. قرآن كريم مىفرمايد: «در آن روز، شفاعت كسى سودمند نيست، مگر آن كسى كه خداى رحمان به او اجازه دهد». V}طه (20)، آيه 109.{V
T}1-2. رضايت از شفاعت شونده{T
شفاعت شوندگان بايد مورد رضايت و پسند خداوند باشند؛ يعنى، شفاعت در حق كسانى مؤثر خواهد بود كه در دنيا در مسير اطاعت، بندگى و رضايت خداوند قرار داشتند. قرآن كريم مىفرمايد: «و [ شفيعان ]شفاعت نمىكنند، مگر براى كسى كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد». V}انبياء (21)، آيه 28.{V
در حقيقت شفاعت تجلّى اراده و خواست خداوند، مبنى بر بخشش و آمرزش بندگانى است كه در دنيا عقيده و عملشان مورد رضايت خداوند بوده است؛ هرچند دچار خطا و لغزش نيز شدهاند. شفاعت، پاداشى در حق آنان است.
T}دو. حفظ اصل ايمان{T
كسانى مورد شفاعت قرار مىگيرند كه به سبب گناهان، اصل ايمانشان به خطر نيفتاده باشد. به همين جهت، در منابع دينى آمده است: كافر، مشرك و منافق در روز قيامت مورد شفاعت قرار نمىگيرند.
رسول اكرم(ص) فرموده است: «شفاعت براى ترديدكنندگان، مشركان و كافران نيست؛ بلكه براى مؤمنان يكتاپرست است». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9482.{V
T}سه. عمل به دستورات دينى{T
گنهكارانى مورد شفاعت قرار مىگيرند كه مطيع دستورات خدا و پيامبر(ص) و اولياى دين باشند؛ يعنى، درست بر خلاف آنچه كه برخى گمان مىكنند كه وعده به شفاعت، موجب تشويق افراد به ارتكاب گناه و سرباز زدن از مسؤوليت مىشود! در منابع دينى شرط شفاعت، عمل به دستورات دين و اطاعت از خدا و رسول و امامان معصوم(ع) ذكر شده است. كسى كه روش عملى او اطاعت از خدا و عمل به وظايف و مسؤوليتهاى دينى بوده؛ لكن گاهى هم دچار لغزش و خطا شده است، شايستگى دريافت رحمت الهى را در آخرت خواهد داشت.
امام صادق(ع) مىفرمايد: «هركس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، بايد در صدد جلب رضايت خداوند برآيد. بدانيد هيچ كس رضايت خداوند را جلب نخواهد كرد؛ مگر با اطاعت از خدا و پيامبر و اولياى الهى از آل محمد(ص)». V}بحار الانوار، ج 75، ص 220.{V اين روايت ضمن بيان شرط اساسى شفاعت (رضايت خداوند)، راه جلب خشنودى او را عمل به دستورات دين دانسته است.
از ديدگاه قرآن كريم، علت اينكه شفاعت به حال برخى از اهل دوزخ سودى نمىبخشد، عدم پايبندى آنان به احكام و وظايف دينى است: «از اهل دوزخ سؤال مىكنند: چه چيزى شما را جهنمى كرد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم و بينوا را اطعام نمىكرديم، و با اهل باطل، همراه و همصدا بوديم، و روز پاداش را دروغ مىانگاشتيم، تا اينكه مرگ ما فرا رسيد. پس شفاعت شافعان به حال آنان سودى نمىبخشد». V}مدثر (74)، آيات 48 - 42.{V
اهميت عمل به احكام و وظايف دينى، به حدى است كه در مواردى، حتى سبك شمردن و اهميت ندادن به آن، موجب محروميت از شفاعت مىشود. رسول اكرم(ص) فرموده است: «شفاعت من به كسى كه نمازش را سبك بشمارد، نمىرسد». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9485.{V
T}چهار. رابطه معنوى شفاعت شونده و شفيعان{T
كسانى مورد شفاعت قرار مىگيرند كه در دنيا ارتباط روحى و معنوى خاصى بين آنان و شافعان برقرار شده باشد. كسانى كه نسبت به اولياى الهى محبت و مودّت دارند و در دنيا تحت جذبه هدايتگرى آنان قرار گرفته و همفكر، هم عقيده و همراه ايشان بودهاند. به درجهاى از وحدت و سنخيت روحى با آنان رسيدهاند، در آخرت نيز مورد شفاعت آنان قرار مىگيرند.
در حقيقت، يكى از حكمتهايى كه سبب شده خداوند اولياى الهى را در روز رستاخيز، واسطه وشفيع در فيض مغفرت و بخشش خود، به اين افراد قرار دهد، همين رابطه معنوى و سنخيتى است كه در دنيا ميان آنان برقرار بوده است. در روايات گوناگونى بر محبت و دوستى پيامبر اكرم و امامان معصوم تأكيد شده است V}بحارالانوار، ج 27، ص 158، ح 3؛ كنز العمال، ج 14، ص 399، ح 39057.{V؛ زيرا اين محبت موجب تقويت رابطه معنوى و سنخيت روحى با آنان مىشود. وحدت و سنخيت دو روح، به يگانگى عقايد، اوصاف، روشها و عملها است. محبت حقيقى، محب را شيفته محبوب كرده و موجب همگونگى در عقايد، اخلاق و سليقهها مىشود. محبت و مودّت حقيقى نسبت به پيامبر اكرم و امامان(ع)، از ارتكاب گناه مىكاهد و مانع از دلبستگىها و وابستگىهاى كاذب مىشود.
بر اين اساس «محبت اولياى الهى»، يكى از شرايط شفاعت آنان است تا در پرتو آن محبت، از مغفرت، رحمت و لطف الهى بهرهمند گردد. V}ر.ك: محمد شجاعى، تجسم عمل و شفاعت، ص 106.{V در منابع دينى آمده است:
- «عالم براى كسانى كه با هدايت او ره يافتهاند، شفاعت مىكند». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1475، ح 9506.{V
- «امامان معصوم(ع) براى شيعيان و پيروان خود شفاعت مىكنند». V}همان، ح 9504 و 9505؛ بحارالانوار، ج 8، ص 43، ح 34، 42، 43 و ص 36 و 37.{V
- «كسانى كه حلقه ارتباط و اتصال به اولياى الهى را گسسته و ولايت امامان را نپذيرفتهاند، مورد شفاعت آنان قرار نمىگيرند». V}بحار الانوار، ج 8، ص 736، ح 9.{V
به همين جهت در روايات آمده است: كسى كه ذريه و فرزندان رسول اكرم را آزار دهد، مورد شفاعت آن حضرت نخواهد بود: «به خدا سوگند! براى كسانى كه فرزندان و ذريهام را آزار كرده باشند، شفاعت نمىكنم» V}امالى صدوق، ص 370؛ بحارالانوار، ج 93، ص 218، ح 4.{V.
T}محرومان از شفاعت:{T
كافران، دشمنان خاندان رسالت، آزاردهندگان فرزندان و ذريه رسول اكرم و كسانى كه رشته محبت و پيوند روحى با شفاعت كنندگان را در دنيا گسستهاند، مورد شفاعت آنان قرار نمىگيرند. منكران شفاعت و سبك شمارندگان نماز نيز از ديگر محرومان از شفاعتاند. رسول اكرم(ص) مىفرمايد: «شفاعت من در روز قيامت حق است، پس كسى كه به آن ايمان نداشته باشد، مورد شفاعتم نخواهد بود» V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9487؛ كنز العمال، ج 14، ص 399، ح 39059.{V و «شفاعت من براى گنهكاران است، مگر شرك و گناه ظلم». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9484.{V
امام صادق(ع) مىفرمايد: «كسى كه نماز را سبك بشمارد، شفاعت ما هرگز شامل حالش نمىشود». V}همان، ح 9486.{V
کد سوال : 336
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : شفاعت امامان چه ضرورت دارد؟ اصلاً چه نيازى به شفاعت هست؟ مگر خداوند نمىتواند به طور مستقيم بندگان خود را بيامرزد؟
پاسخ :
T}يك. حكمت شفاعت{T
نخست بايد دانست از ويژگىهاى انسان آن است كه اگر نافرمانى كند، به طور طبيعى احساس جدايى مىكند؛ هر چند راه توبه باز است و به طور مستقيم مىتواند از خداوند آمرزش بخواهد. بسيارى از افراد از نافرمانى خود، شرمنده بوده و از توبه شكستن احساس نااميدى مىكنند؛ لذا از آنجا كه تمام افعال خداوند بر اساس حكمت و مصلحت استوار است، گشودن باب شفاعت به روى گنهكاران - با شرايط خاص - بر همين اساس است. بعضى از حكمتها در زمينه شفاعت عبارت است از:
T}1-1. روزنه اميد{T
اعتقاد به شفاعت، پديد آورنده روزنه اميد در دل گنهكاران است. به هر حال هر انسانى در طول زندگى خود، گرفتار گناهان و لغزشهايى مىشود. اعتقاد به شفاعت، سبب مىشود كه فرد گنهكار اميدوار باشد كه گناهان براى او سرنوشت قطعى و غير قابل تغيير رقم نزده است و او مىتواند با جلب رضايت خداوند، از طريق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و همسنخ شدن با اولياى الهى، درِ رحمت و مغفرت الهى را تا روز قيامت به روى خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهرهمند گردد. اگر انسان گنهكار معتقد باشد كه گناهان گذشته او يا لغزشهاى احتمالى، براى او سرنوشت قطعى نامطلوبى پديد مىآورد و به هيچ وسيلهاى نمىتوان آن را تغيير داد؛ ممكن است دچار يأس و نااميدى شده و روز به روز بار گناه خود را سنگينتر كند و چنين بينديشد: ديگر چه سود كه نيمه باقى مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم.
شفاعت، درى از رحمت الهى است كه به سوى انسان گشوده شده تا او را از خطر يأس و نا اميدى، نجات دهد و به آينده اميدوار سازد.
T}1-2. تشويق به انجام وظايف{T
نويد به شفاعت و قرار دادن شروطى براى آن، سبب مىشود انسان تلاش و سعى خود را در جهت تحصيل آنها به كار بندد؛ زيرا شفاعت تنها شامل حال كسانى مىشود كه در دنيا با انجام دادن وظايف و دستورات الهى، رشته پيوند خود را با خدا و اولياى الهى، محكم كنند؛ يعنى، بر خلاف گمان عدهاى - كه اعتقاد به شفاعت را موجب جرأت افراد بر گناه و سر باز زدن از مسؤوليت مىدانند - شفاعت عاملى انگيزاننده در جهت عمل به وظايف و ترك گناهان و ايجاد رابطه با خدا و اولياى الهى است.
T}1-3. شفاعت پاداش صالحان{T
در بيان يكى از حكمتهاى شفاعت آمده است: «شفاعت هديه و جايزهاى است براى كسانى كه عقيده و عمل آنان در دنيا، مورد رضايت خداوند بوده است». V}بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23.{V اين سخن با توجه به شرايط شفاعت روشنتر مىشود؛ زيرا ميان كسى كه توشهاى جز مخالفت، عصيان و كفر نسبت به خداوند ندارد، فرق است با كسى كه سعى و تلاش او در جهت جلب رضايت خدا و حركت در مسير او بوده، لكن گاهى هم دچار خطا و لغزش شده است. شفاعت هديه و جايزهاى به چنين انسانهايى است تا به سبب عقيده و عمل نيك آنها، لغزشها و گناهانشان بخشوده شود.
T}دو. حكمت وساطت اولياى خدا{T
گزينش بندگان صالح به عنوان سبب و واسطه فيض، بر اساس حكمت و مصالحى است:
T}2-1. بزرگداشت اولياى الهى{T
برگزيدن اولياى الهى به عنوان واسطههاى فيض مغفرت، در حقيقت نوعى تكريم و تجليل از كسانى است كه تمام عمر خود را در مسير عبوديت و بندگى حضرت حق و جلب رضاى او به كار بستهاند. به همين جهت هر كس در درگاه الهى مقربتر باشد، از شفاعت بيشترى برخوردار خواهد بود.
همه مؤمنان، شهيدان، عالمان ربانى، اوصيا، ملائكه، امامان معصوم و پيامبر اكرم(ص) شفاعت مىكنند؛ لكن ميزان شفاعتشان يكسان نيست. امام باقر(ع) در مورد شفاعت مؤمنان مىفرمايد: «مؤمن به اندازه عمل خود شفاعت مىكند: براى دو نفر، يا خانوادهاش و يا قومش». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1476، ح 9523.{V پس تكريم اولياى الهى به ميزان درجه عبوديت و بندگى آنان است؛ هر اندازه شفيعان از مرتبه بالاترى از قرب برخوردار باشند، ميزان شفاعت و تكريم آنان بيشتر است.
T}2-2. اثر سازنده در هدايت مردم{T
قرار دادن اسوههاى هدايت - پيامبران، اوصيا، عالمان و شهيدان - به عنوان شفيعان روز رستاخيز، موجب مىشود كه آنان هر چه بيشتر در كانون توجه و اقبال مردم قرار گيرند. مشروط كردن شفاعت به وجود رابطه معنوى و همسنخى عقيدتى و عملى ميان شفيعان و شفاعت شوندگان، موجب الگوگيرى از ايشان است و نقش تربيتى مهمى را در سعادت و رستگارى انسانها دارد.
در روايات نيز بر محبت پيامبر اكرم و امامان معصوم(ع) و نقش آن در شفاعت، تأكيد شده است؛ زيرا محبت و پيوند عاطفى، سبب شيفتگى و همگونگى با آنان در عقايد و راه و روش عملى است.
T}2-3. تجلى رابطه دنيوى{T
همان گونه كه اعمال در آخرت تجسّم مىيابد، روابط نيز مجسم خواهد شد. شفاعت اولياى الهى، در حقيقت جلوهگرى رابطه معنوى و همسنخى روحى شفيعان و شفاعت شوندگان است. اينان كسانىاند كه در زندگى دنيوى، تحت جذبه هدايتگرى اولياى الهى قرار گرفته و با آنان در مسير اطاعت و بندگى خداوند، هم عقيده و همراه بوده و به درجهاى از همراهى و همرازى با آنان رسيدهاند.
کد سوال : 337
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : شفاعت اولياى الهى، در چه مرحلهاى از مراحل پس از مرگ، شامل حال گنهكاران مىشود؟
پاسخ : انسان از هنگام قبض روح، مراحل گوناگونى همچون: سكرات مرگ، عالم برزخ، گذرگاههاى روز قيامت و حسابرسى اعمال را در پيش دارد. شفاعت اولياى الهى براى انسان گنهكار، داراى مراحل و مراتبى است.
اين شفاعت، بر اساس رابطه معنوى ميان شخص با اولياى الهى است. هر اندازه اين رابطه بيشتر و قوىتر باشد، تأثير آن نيز بيشتر خواهد بود. بر اين اساس گستره شمول شفاعت در حق گنهكاران متفاوت است. V}ر.ك: تجسم عمل و شفاعت، ص 115.{V ممكن است هنگام مرگ، باعث نجات از سختى سكرات مرگ باشد و يا كسانى در برزخ مورد شفاعت قرار گيرند. V}بحارالانوار، ج 27، ص 158، ح 3. {Vبرخى نيز بعد از طى مراحل گوناگون پس از مرگ و چشيدن سختىها و وحشت برزخ و موقفهاى قيامت، مورد مغفرت خداوند قرار گيرند و از دوزخى شدن نجات يابند. همچنين برخى ديگر پس از دخول در جهنم و چشيدن عذاب، قابليت مغفرت و بخشش الهى را پيدا كنند و آنگاه با شفاعت از آتش دوزخ نجات يابند. V}روايات اهل سنت: صحيح مسلم، ج 1، ص 117.{V
امام صادق(ع) مىفرمايد: «اى شيعيان! به اتكاى شفاعت ما گناه نكنيد. به خدا سوگند! شفاعت ما به مرتكب زنا نمىرسد؛ مگر پس از آنكه عذاب دردناك الهى و هول و ترس جنهم را بچشد». V}كافى، ج 5، ص 476، ح 9؛ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 31، ح 70.{V
و نيز: «كسانى كه [ به واسطه گناهانشان ]حد و كيفر الهى بر آنان لازم آمده، مسلمان فاسقاند و در جهنم هميشگى و ابدى نيستند؛ بلكه روزى از جهنم [ به شفاعت] خارج مىشوند و شفاعت جايزه و پاداشى براى آنان است [ به سبب ايمان و آن مقدار از عمل صالح كه انجام دادهاند]» V}بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23.{V.
امام باقر(ع) مىفرمايد: «گروهى از مردم در آتش مىسوزند و خوب كه گداخته شدند، شفاعت به سراغشان مىآيد». V}ميزان الحكمه، ج 1، ص 475، ح 2940.{V
در حقيقت گنهكارانى كه ايمان به خدا و پيوند معنوى با اولياى الهى را حفظ كردهاند، در برزخ، يا گذرگاههاى قيامت و يا در دوزخ، تا حدى به مجازات اعمال خود مىرسند و همين كيفرها، مقدمهاى بر پالايش از عوارض گناه آنان شده و قابليت مغفرت و بخشش الهى از طريق شفاعت را پيدا مىكنند.
کد سوال : 338
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : آيا لازمه اعتقاد به شفاعت، اين نيست كه رحمت شفيع بيشتر از رحمت خداوند است و اگر شفاعت نباشد، خداوند گنهكار را عذاب مىكند؟
پاسخ : شفاعت در حقيقت، همان مغفرت و رحمت الهى است كه از سوى او اعطا مىشود. او اراده كرده تا بنده گنهكارش را ببخشايد و بر اساس حكمت عالى خود، شفيعان را به عنوان سبب و واسطه تعيين كرده و از آنان خواسته است تا واسطه در مغفرت و بخشش گنهكاران باشند.
شفيعان، براى كسانى شفاعت و طلب بخشش مىكنند كه خداوند اراده كرده آنان را ببخشايد: A}«لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى» {A؛ V}انبياء (21)، آيه 28.{V «شفاعت نمىكنند، مگر براى كسى كه او بپسندد».
در نتيجه، نه تنها رحمت شفيعان بيشتر و گستردهتر از رحمت الهى نيست؛ بلكه در اساس غير از رحمت الهى، هيچ فيض و رحمتى نيست. رحمت از جانب او است؛ لكن اراده حكيمانه الهى، بر اعطاى رحمت از طريق اسباب خاص است. بدين جهت خود او شفيعان را سبب اعطاى رحمت آمرزش قرار داده است. خداوند، پزشك و داروى خاص را، سبب شفاى بيمار قرار داده است و اين بدان معنا نيست كه رحمت پزشك يا تأثير دارو، بيشتر از رحمت و قدرت خداوند است؛ بلكه تأثيرگذارى، در دايره حكمت، رحمت و قدرت الهى است.
پس اين انگاره كه «اگر شفيعان شفاعت نكنند، خداوند گنهكار را عذاب مىكند»، كليت ندارد و شايد خداوند به گونه ديگرى - به تناسب لياقت وى - او را مشمول لطف و رحمت قرار دهد. از اين رو شفاعت به عنوان يكى از راههاى رحمت و بخشش خداوند است و منافاتى ندارد كه خداوند از راههاى ديگر نيز بندگان خويش را بيامرزد. البته اين انگاره به يك معنا صحيح است و آن توجه به نقش واسطههاى فيض الهى است و اينكه خداوند فيض خود را از طريق وسايط (اسباب) اعطا مىكند؛ V}«ابى اللَّه ان يجرى الامور الاّباسباب»: ميزان الحكمه، ج 3، ح 8166.{V همچنان كه با وساطت پزشك و دارو، شفا و سلامتى بيمار حاصل مىشود. اما اگر مقصود اين باشد كه: خداوند منفعل از عمل شفيعان است و خواست و اراده او به بخشش تعلق نگرفته، سخن نادرستى است؛ چون وساطت شفيعان برخاسته از اراده خدا و تجلى آن است.
کد سوال : 339
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : آيا اعتقاد به شفاعت، موجب جرأت افراد بر گناه و شانه خالى كردن از مسؤوليت نمىشود؟
پاسخ : شناخت حقيقت «شفاعت» و شرايط و ويژگىهاى آن، آشكار مىسازد كه اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه و شانه خالى كردن از بار مسؤوليت نمىگردد؛ بلكه به عكس موجب ترغيب و تشويق به اجتناب از گناه و عمل به دستورات و وظايف دينى است. به همين جهت توجه به چند نكته بايسته است:
يكم. از آنجا كه شفاعت، منوط به تحقق شرايطى است، اعتقاد به شفاعت، انسان را بر مىانگيزد تا با به دست آوردن آنها، صلاحيت و قابليت «شفاعت شدن» را پيدا كند. از اين رو شفاعت تنها شامل حال كسانى مىشود كه از طريق ايمان و عمل و دورى از گناه، به درجهاى از همسنخى با شفيعان برسند.
نقش عمل به دستورات و وظايف دينى، در شمول شفاعت به حدى است كه در مواردى - حتى سبك شمردن و اهميت ندادن به برخى از احكام الهى - موجب محروم شدن از شفاعت مىشود. V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9486؛ كافى، ج 3، ص 270.{V
در حقيقت اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه نمىشود؛ بلكه عاملى سازنده در جهت ترغيب و تشويق به انجام دادن وظايف و اجتناب از گناهان است.
دوّم. با توجه به شرايط شفاعت، به هيچ فرد يا گروهى به طور مشخص در اين باره تضمين داده نشده است. لذا ترديد در شفاعت، سبب مىشود كه اشخاص و گروهها، همواره در حالت سازنده خوف و رجا بمانند.
«رجا» به باز بودن روزنه نجات و اينكه گناهان، سرنوشت قطعى و غير قابل تغيير براى او رقم نزده است و خوف از اينكه آيا شرايط شفاعت (مانند رضايت خداوند) را توانستهام تحصيل كنم يا نه. اين حالت مانع مىشود كه شخص با آسودگى و بىتفاوتى مرتكب گناه گردد و او را به سوى وظايف و اجتناب از گناه سوق مىدهد.
سوّم. يكى از ويژگىهاى مسأله شفاعت، ابهام آن از نظر زمان وقوع شفاعت است. با توجه به مرحلهها و گذرگاههاى گوناگون و طولانى پس از مرگ، شفاعت ممكن است پس از ديدن وحشتها و سختىهاى برزخ و گذرگاههاى قيامت، شامل حال بندگان شود و ممكن است حتى پس از تحمل مدتها عذاب، قابليت شفاعت پيدا شود. ابهام در زمان وقوع شفاعت نيز، عاملى در جهت بازدارندگى از ارتكاب گناه است. شفاعت حكم دارو و درمان را دارد؛ همان طور كه امكان درمان، هيچ عاقلى را تشويق به مبتلا كردن خود به بيمارى نمىكند؛ شفاعت نيز ترغيب به گرفتار شدن در دشوارىهاى گناه را نمىكند؛ بلكه تنها به گرفتاران، اميد بخشيده و راه نجات را نشان مىدهد.
کد سوال : 340
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : اينكه با شفاعت، شخص گناهكارى بخشيده شود و با شخصى پاك و بدون گناه، در يك سطح قرار گيرد، آيا موجب تضييع حق انسان پاك و بى گناه نمىشود؟
پاسخ : يكم. اينكه با شفاعت، عدهاى بخشيده شده و مورد عفو الهى قرار گيرند، لازمهاش اين نيست كه با ساير بهشتيان و كسانى كه در دنيا پاك و بىگناه بودهاند، در يك درجه قرار گيرند. خود بهشتيان در يك سطح نيستند و بهشت الهى، داراى مراتب و درجات است. V}ر.ك: ميزان الحكمه، ج 1، ص 431، احاديث 2601-2612.{V امام على(ع) در وصف بهشت مىفرمايد: H}«درجاتٌ متفاضلات و منازل متفاوتات»{H؛ «بهشت داراى درجاتى است كه بعضى بر ديگرى برترى دارد و داراى جايگاههايى است كه با يكديگر تفاوت دارند». V}همان، ح 2603.{V
بنابراين كسانى كه در دنيا در اوج معرفت و خلوص، بدون گناه زيسته و پاك و مطهّر به منزل اخروى رحلت كردهاند، با گنهكارانى كه به سبب شفاعت مورد بخشش قرارگرفتهاند، در يك مرتبه و درجه قرار نمىگيرند.
دوّم. شفاعت شامل حال كسانى مىشود كه قابليت و استحقاق آن را، با تحصيل شروط آن به دست آوردهاند. چنين نيست كه همه افراد، با شفاعت از دخول در دوزخ و جهنم نجات پيدا كنند. چه بسا عدهاى پس از دخول در جهنم و چشيدن عذاب، اين قابليت را پيدا كنند. V}همان، ج 2، ح 2940.{V
سوّم. اينكه خداوند، برخى از مجرمان را بر اساس لياقت آنان، مورد عفو و مغفرت خود قرار دهد، ضايع كردن حق كسى نيست؛ بلكه لطف به برخى از افراد است. آنچه موافق عدالت است، اينكه به كسى ظلم نشود و حق كسى ضايع نگردد، و اگر به كسى به طور قانونمند لطف شود، منافاتى با عدالت ندارد.
چهارم. همه كسانى كه شرايط شفاعت را به دست آوردهاند، از آن بهرهمند خواهند شد؛ چه آنان كه گنهكارند و چه آنان كه بىگناه و پاكاند. گنهكاران با شفاعت، مورد فيض مغفرت الهى قرار خواهند گرفت و غير آنان با شفاعت به درجات و مراتب بالاتر، ارتقا خواهند يافت.