• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 331
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : مقصود از آياتى كه به صراحت شفاعت را نفى مى‏كند، چيست؟ آيه A}«يوم لابيع فيه و لا خلة و لا شفاعة»{A و آيه A}«ما للظالمين من حميم و لا شفيع يطاع»{A چه مى‏گويد؟
پاسخ : اگر بخواهيم به نتيجه‏اى درست در مورد شفاعت از ديدگاه قرآن كريم برسيم، بايد مجموع آيات مربوط به آن را بررسى كنيم. استناد به بعضى آيات و ناديده گرفتن برخى ديگر، منجر به فهم نادرست و برداشت غيرقابل اعتماد است. به عنوان مثال آيا درست است با استناد به آيه A}«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها»{A؛ V}«خداست كه جان‏ها را هنگام مرگشان مى‏گيرد»: زمر (39)، آيه 42.{V نقش ملك الموت (عزرائيل) را در قبض ارواح منكر شويم و آيه A}«قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِى وُكِّلَ بِكُمْ»{A؛ V}«بگو: فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده، جان شما را مى‏گيرد»: سجده (32)، آيه 11.{V را فراموش كنيم؟ مجموع آيات قرآن در زمينه شفاعت - به معناى واسطه شدن در رسيدن فيض الهى به مخلوقات - سه دسته است. T}آيات شفاعت:{T دسته اوّل: آياتى كه شفاعت را فقط از آنِ خدا دانسته است: A}«قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً»{A؛ V}زمر (39)، آيه 44.{V «بگو تمام شفاعت يكسره براى خدا است». دسته دوّم: آياتى كه به كلى شفاعت را نفى مى‏كند: A}«يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ»{A؛ V}بقره (2)، آيه 254.{V . دسته سوّم: آياتى كه شفاعت غير خدا را، مشروط به اذن خدا مى‏داند: A}«يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»{A؛ V}طه (20)، آيه 109.{V «در آن روز شفاعت كسى سود نمى‏بخشد، مگر آن كس كه خداى رحمان به او اذن ذهد و سخن او را بپسندد». T}شفاعت و توحيد افعالى‏{T اگر مجموع اين آيات با هم در نظر گرفته شود، مفاد آن اثبات شفاعت و تبيين آن، بر اساس «توحيد افعالى» است. بنابر توحيد افعالى، جهان هستى - با نظام علّت و معلولى‏اش - اثر و فعل خداوند و قائم به اراده و قدرت او است. همچنان كه اصل وجود و هستى علّت‏ها و اسباب از خدا است؛ هرگونه سبب بودن و تأثيرگذارى‏شان نيز از او است. در حقيقت، علت‏هاى مادى و معنوى، واسطه‏هاى فيض الهى‏اند و فاعليت آنها، در طول فاعليت خداوند است. بر اين اساس قبض روح، كار ملك الموت است؛ اما در عين حال او واسطه است و بدون اراده و قدرت الهى كارى انجام نمى‏دهد و كار او به «اللَّه» نسبت داده مى‏شود. آيات مربوط به شفاعت نيز، بيانگر سه نتيجه به دست آمده از توحيد افعالى است: دسته اوّل، بيانگر اين است كه شفاعت يكسره و به تمامى متعلق به خدا است؛ چون شفاعت‏كننده‏اى بدون اراده و مشيت خداوند، قدرت بر هيچ تأثيرى ندارد. دسته دوم - به قرينه آيات دسته اول و سوم - نفى شفاعت به غير اذن خداوند و به صورت استقلالى است. مفاد آيات، اين است كه اسباب و وسايط با قطع نظر از اراده و مشيت الهى، هيچ گونه تأثيرى ندارند. دسته سوم، اثبات‏كننده شفاعت براى غير خدا و تأثير گذارى آنان به اذن و اراده و مشيت خداوند است.
کد سوال : 332
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : چگونه مى‏توان ثابت كرد شفاعت اولياى الهى در آخرت حتمى است؟ در حالى كه آيات قرآن حداكثر تنها بر امكان شفاعت دلالت دارد؟
پاسخ : بسيارى از آيات، بر وقوع و تحقّق شفاعت - فراتر از امكان - دلالت دارند. اين آيات نه تنها از وجود شافعان خبر مى‏دهد؛ بلكه مشخصات آنها را هم بيان مى‏كند: A}«يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً»{A؛ V}طه (20)، آيه 109.{V «در آن روز شفاعت سودى ندارد، مگر شفاعت كسى كه خداى رحمان به او اجازه داده و سخن او را پسنديده است». به كار بردن فعل ماضى در اين آيه، در اصطلاح ادبى بر حتمى بودن وقوع شفاعت دلالت دارد. آيه A}«لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏»{A؛ V}«شفاعت نمى‏كنند مگر براى كسى كه مورد پسند خداوند باشد»: انبياء (21)، آيه 28.{V شفاعت شوندگان را توصيف مى‏كند؛ يعنى، اصل وقوع شفاعت و وجود شفيعان امرى مسلم دانسته شده و به معرفى شفاعت شوندگان پرداخته است. روايات متواتر از نبى اكرم(ص) نيز بر وقوع و تحقق آن دلالت مى‏كند. به همين جهت شفاعت اولياى الهى در روز رستاخيز، امرى قطعى و ثابت و مورد اتفاق مسلمين است. T}يك. ديدگاه اهل سنت:{T T}1. فخر رازى:{T «امت اسلامى اتفاق نظر دارند كه پيامبر اسلام روز رستاخيز حق شفاعت دارد... و معناى شفاعت پيامبر اين است كه گنه‏كاران را از عذاب دوزخ مى‏رهاند تا وارد آتش نشوند و آنها هم كه در آن مى‏سوزند، در پرتو شفاعت پيامبر از آتش دوزخ خارج شده، وارد بهشت مى‏شوند». V}تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63، تفسير آيه 48 و يا 123 بقره.{V T}2. علامه قوشجى (صاحب شرح تجريد):{T «مسلمانان شفاعت را به عنوان يك اصل مسلم پذيرفته‏اند و در باره آن اختلاف ندارند. V}شرح تجريد، ص 501.{V T}3. ابن تيميه (از پايه گذاران فرقه وهابيت):{T «شفاعت، با روايات متواتر و از طريق اجماع اثبات شده و كسانى كه پس از اقامه دليل، چنين موضوعى را انكار كنند، كافر مى‏شوند». V}الرسائل الكبرى، رساله استغاثه، ج 1، ص 481.{V T}نمونه روايات اهل‏سنّت:{T از پيامبر اسلام(ص) نقل كرده‏اند: H}«ان شفاعتى يوم القيامه لاهل الكبائر من امتى»{H؛ «شفاعت من در روز قيامت براى كسانى از امتم خواهد بود كه مرتكب گناهان بزرگ شده‏اند». V}مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 213؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1441.{V و نيز: H}«يشفع يوم القيامه الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء»{H؛ V}سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443.{V «در روز قيامت پيامبران سپس عالمان و سپس شهيدان شفاعت مى‏كنند» و H}«يشفع النبيون و الملائكة و المؤمنون» {H؛ V}صحيح بخارى، ج 9، ص 160؛ مسند احمد، ج 3، ص 94.{V «پيامبران، فرشتگان و مؤمنان شفاعت مى‏كنند». T}دو. ديدگاه شيعه:{T T}1. خواجه نصير طوسى:{T «عقيده به شفاعت از عقايد صحيح اسلامى است؛ خواه به منظور افزايش پاداش باشد و خواه براى اسقاط كيفر». V}شرح تجريد الاعتقاد، ص 262.{V T}2. علامه حلى(ره):{T «علماى اسلام اتفاق نظر دارند كه پيامبر اسلام در روز رستاخيز حق شفاعت دارد». V}كشف المراد، ص 262.{V T}نمونه روايات شيعه:{T پيامبر اكرم(ص) فرمود: H}«انى لأشفع يوم القيامة فاشفع و يشفع على، فيشفع اهل بيتى فيشفعون»{H؛ «من در روز قيامت شفاعت مى‏كنم و على هم شفاعت مى‏كند و اهل بيت من نيز شفاعت مى‏كنند و پذيرفته مى‏شود». V}مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 15.{V حضرت على(ع) فرمود: H}«ثلاثة يشفعون الى اللَّه عزوجل: فيشفعون الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء»{H؛ «سه دسته در پيشگاه خداوند شفاعت مى‏كنند و شفاعت آنان پذيرفته مى‏شود: پيامبران، دانشمندان دينى، شهدا». V}صدوق، خصال، ص 624.{V امام صادق(ع) مى‏فرمايد: H}«من انكر ثلاثة فليس من شيعتنا: المعراج و المسائلة فى القبر و الشفاعة»{H؛ «هر كس سه چيز را انكار كند، از شيعيان ما نيست: معراج، سؤال قبر و شفاعت». V}صدوق، امالى، ص 177.{V امام باقر(ع) نيز فرموده است: «مؤمنى كه از همه كمتر شفاعت مى‏كند، سى تن را شفاعت مى‏كند». V}كافى، ج 8، ص 101.{V
کد سوال : 333
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : نظر اهل سنت و فرقه وهابيت در مورد شفاعت چيست؟ آيا آنان نيز به شفاعت معتقدند؟
پاسخ : شفاعت به صراحت در قرآن كريم و روايات فراوانى بيان شده و اصل شفاعت اولياى الهى در آخرت، مطلبى مسلّم و مورد قبول جميع مسلمين است. برخى از علماى اهل سنت، به تفصيل در مورد شفاعت سخن گفته و بر آن تأكيد كرده‏اند. V}صحيح مسلم، ج 1، ص 117 و 130 و ج 2، ص 22 و ج 7، ص 59؛ صحيح بخارى، ج 1، ل‏ص 36، 92، 119، 159 و ج 8، ص 83 و ج 9، ص 160، 170؛ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 281، 301 و ج 2، صص 307، 426، 444، 518، 528 و ج 3، صص 5، 12، 20، 63، 79، 94، 213، 218، 325، 345، 354 و ج 4، صص 108، 131، 212 و ج 5، صص 143، 149، 257، 347 و ج 6، ص 428 و مصادر معتبر متعدد روايى ديگر همچون: سنن ترمذى، سنن دارمى، موطأ مالك، سنن ابى داوود، سنن نسائى، سنن ابن ماجه. در مورد بحث‏هاى كلامى رجوع كنيد به: امام فخر رازى، تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63 و قاضى عياض، شرح صحيح مسلم، ج 2، ص 58 و علاء الدين علامه قوشجى، شرح تجريد، ص 501 و دكتر ناصر الجديع، الشفاعة عند اهل السنة و الرد على المخالفين فيها،... (در اين زمينه ر.ك: آيت الله جعفر سبحانى، شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث ، ص 21).{V فرقه وهابيت نيز به شفاعت اولياى الهى در آخرت معتقدند و آن را از اصول مسلم اسلامى مى‏دانند. محمد بن عبدالوهاب (مؤسس فرقه وهابى) مى‏نويسد: «طبق روايات اسلامى، پيامبر اسلام و نيز پيامبران ديگر و فرشتگان و اولياى الهى و كودكان در رستاخيز، شفاعت مى‏كنند» V}الهدية السنية، الرسالة الثانية، ص 42؛ كشف الارتياب، ص 193.{V و «از امور مسلّم در آخرت، شفاعت است و بر هر مسلمانى لازم است كه به شفاعت پيامبر و ديگر شفيعان ايمان داشته باشد» V}كشف الارتياب، ص 240.{V. ابن تيميه (پايه‏گذار افكار وهابيان) مى‏نويسد: «تمام پيامبران و صديقين و غير آنان، درباره گنه‏كاران شفاعت مى‏كنند تا معذّب نشوند و اگر وارد دوزخ شده‏اند از آن بيرون آيند». V}الرسائل الكبرى، ج 1، ص 407.{V بنابراين شفاعت اخروى امرى مسلم و مورد اتفاق جميع فرقه‏هاى مسلمين است. V}هر چند دو فرقه معتزله و خوارج، كه اقليتى از اهل سنت هستند، در عين پذيرش اصل شفاعت اخروى، آن را منحصر در ترفيع درجات مؤمنان دانسته و شفاعت اخروى در مورد گنه‏كاران را قبول ندارند. اين ديدگاه از سوى ساير علماى اهل سنت مورد نقد و رد قرار گرفته است. ر.ك: الف. قاضى عيّاض، شرح صحيح مسلم، ج 2، ص 58؛ ب. فخررازى، تفسير مفاتيح الغيب، ج 3، ص 63؛ پ. ابن تيميه، الرسائل الكبرى، ج 1، ص 481؛ ت. فتال نيشابورى، روضة الواعظين، ص 405.{V اختلاف فرقه وهابيت با عموم مسلمين در اين است كه مى‏گويند: فقط بايد از خدا خواست كه شفاعت شفيعان را در حق ما بپذيرد و ما حق نداريم به طور مستقيم از خود شفيعان درخواست شفاعت كنيم و مثلاً نبى اكرم را مورد خطاب قرار دهيم و از او بخواهيم براى ما شفاعت كند! در حقيقت، وهابيان منكر توسّل به اولياى الهى‏اند.
کد سوال : 334
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : بر اساس آيات و روايات، شفيعان چه كسانى‏اند؟
پاسخ : با توجه به مفهوم گسترده شفاعت، تمام اسباب و علّت‏هاى مادى و معنوى، شفيعان درگاه الهى‏اند؛ چون واسطه فيض خداوند به مخلوقات هستند. امّا در خصوص شفاعت مغفرت (شفاعتى كه نتيجه آن آمرزش گناهان است)، شفيعان درگاه الهى عبارت‏اند از: T}1. توبه‏{T قرآن كريم مى‏فرمايد: A}«وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ»{A ؛ V}شورى (42)، آيه 25.{V «و او است آن كه توبه را از بندگان خود مى‏پذيرد و از گناهان مى‏گذرد». در آيات متعددى از قرآن كريم، نقش توبه و استغفار در آمرزش و بخشش گناهان، بيان شده است. V}مائده (5)، آيه 39؛ فرقان (25)، آيه 71؛ تحريم (66)، آيه 8؛ توبه (9)، آيه 104؛ نساء (4)، آيه 110؛ انفال (8)، آيه 33؛ مائده (5)، آيه 74.{V بنابراين توبه از اسباب و علل رسيدن فيض مغفرت و بخشش الهى به بنده گنه‏كار و از شفيعان درگاه الهى است. از آنجا كه اثر توبه علاوه بر آخرت، در همين دنيا ظاهر شده و قبل از مرگ، سبب آمرزش گناهان مى‏شود، در روايات از آن به عنوان بهترين شفيع نام برده شده است. امام على(ع) فرمود: H}«لا شفيع انجح من التوبه»{H؛ «هيچ شفيعى بهتر و كارآمدتر از توبه نيست» V}بحار الانوار، ج 8، ص 58، ح 75.{V؛ چون در همين دنيا اثر مى‏كند و مكافات كار انسان، به قبر و قيامت كشيده نمى‏شود. T}2. ايمان و عمل صالح‏{T قرآن كريم مى‏فرمايد: A}«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ»{A ؛ V}مائده (5)، آيه 9.{V «خداوند كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند، به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است». در آيات متعددى ايمان و عمل صالح، به عنوان سبب مغفرت و آمرزش دانسته شده است. V}حج (22)، آيه 50؛ سبأ (34)، آيه 4؛ فاطر (35)، آيه 7؛ فتح (48)، آيه 29؛ هود (11)، آيه 11؛ يس (36)، آيه 11.{V در روايات نيز از مصاديق عمل صالح - چون، روزه، اداى امانت، صداقت و راست‏گويى - به عنوان شفيعان درگاه الهى ياد شده است. V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1475، احاديث 9508 و 9511 و 9513؛ مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 256.{V T}3. قرآن كريم‏{T كسانى كه در دنيا قرآن را دستور زندگى خود قرار داده و به آن عمل كرده‏اند، در روز رستاخيز از شفاعت آن بهره‏مند خواهند شد. V}سنن ترمذى، ج 4، ص 414، ح 2914؛ مسند ابن حنبل، ج 8، ص 273؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 78.{V امام على(ع) مى‏فرمايد: «در روز قيامت، قرآن براى هر كس شفاعت كند، پذيرفته‏مى‏شود». V}نهج البلاغه، خطبه 176.{V T}4. اولياى الهى‏{T بر اساس رواياتى از شيعه و اهل سنت، ملائكه، انبيا، اوصياى پيامبران و امامان معصوم، عالمان و دانشمندان دينى، شهيدان و مؤمنان، در روز قيامت، شفيعان درگاه الهى‏اند. در اين قسمت به ذكر چند نمونه از روايات بسنده مى‏كنيم: - رسول اكرم(ص): «سه گروه نزد خداوند شفاعت مى‏كنند و شفاعت آنها پذيرفته مى‏شود: پيامبران، عالمان و شهيدان» V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1474؛ ج 6، ص 2794، ح 9502.{V و نيز: «در روز قيامت، من شفاعت مى‏كنم و شفاعتم پذيرفته مى‏شود و على شفاعت مى‏كند و شفاعتش پذيرفته مى‏شود و اهل بيتم شفاعت مى‏كنند و شفاعت شان پذيرفته مى‏شود». V}همان، ج 4، ص 1475، ح 9505.{V - امام صادق(ع): «به خدا سوگند! ما در حق شيعيان گنه‏كارمان شفاعت مى‏كنيم». V}بحار الانوار، ج 8، ص 37، ح 15.{V - امام صادق(ع): «در روز قيامت ... به عابد گفته مى‏شود: به بهشت برو و به عالم گفته مى‏شود: بايست و به سبب آنكه مردم را تربيت و ادب نيكو آموختى، براى آنان شفاعت كن». V}همان، ص 56.{V
کد سوال : 335
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : شرايط شفاعت چيست؟ چه كسانى در روز قيامت مورد شفاعت قرار مى‏گيرند و چه كسانى شفاعت شامل آنان نمى‏شود؟
پاسخ : شفاعت اولياى الهى در روز قيامت براى گنه‏كاران، بدون حساب نيست؛ بلكه متوقف بر شرايطى است كه در همين دنيا بايد آن را به دست آورد. در آيات و روايات، براى هيچ فرد يا گروهى تضمين نشده است كه حتماً مورد شفاعت قرار مى‏گيرند؛ بلكه صفات و ويژگى‏هاى كلى كسانى كه از اين نعمت بهره‏مند و يا محروم‏اند، بيان شده است. بر اساس آيات و روايات، شرايط شمول شفاعت نسبت به بنده گنه‏كار، عبارت است از: T}يك. رضايت خداوند:{T T}1-1. رضايت از شفيع‏{T شفيعان واسطه فيض خدا هستند. به همين جهت شرط اصلى و اساسى شفاعت، اين است كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد. شفيعان كسانى‏اند كه خداوند آنان را براى اين كار پسنديده و به آنان اجازه شفاعت داده است. قرآن كريم مى‏فرمايد: «در آن روز، شفاعت كسى سودمند نيست، مگر آن كسى كه خداى رحمان به او اجازه دهد». V}طه (20)، آيه 109.{V T}1-2. رضايت از شفاعت شونده‏{T شفاعت شوندگان بايد مورد رضايت و پسند خداوند باشند؛ يعنى، شفاعت در حق كسانى مؤثر خواهد بود كه در دنيا در مسير اطاعت، بندگى و رضايت خداوند قرار داشتند. قرآن كريم مى‏فرمايد: «و [ شفيعان ]شفاعت نمى‏كنند، مگر براى كسى كه مورد رضايت و پسند خداوند باشد». V}انبياء (21)، آيه 28.{V در حقيقت شفاعت تجلّى اراده و خواست خداوند، مبنى بر بخشش و آمرزش بندگانى است كه در دنيا عقيده و عملشان مورد رضايت خداوند بوده است؛ هرچند دچار خطا و لغزش نيز شده‏اند. شفاعت، پاداشى در حق آنان است. T}دو. حفظ اصل ايمان‏{T كسانى مورد شفاعت قرار مى‏گيرند كه به سبب گناهان، اصل ايمانشان به خطر نيفتاده باشد. به همين جهت، در منابع دينى آمده است: كافر، مشرك و منافق در روز قيامت مورد شفاعت قرار نمى‏گيرند. رسول اكرم(ص) فرموده است: «شفاعت براى ترديدكنندگان، مشركان و كافران نيست؛ بلكه براى مؤمنان يكتاپرست است». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9482.{V T}سه. عمل به دستورات دينى‏{T گنه‏كارانى مورد شفاعت قرار مى‏گيرند كه مطيع دستورات خدا و پيامبر(ص) و اولياى دين باشند؛ يعنى، درست بر خلاف آنچه كه برخى گمان مى‏كنند كه وعده به شفاعت، موجب تشويق افراد به ارتكاب گناه و سرباز زدن از مسؤوليت مى‏شود! در منابع دينى شرط شفاعت، عمل به دستورات دين و اطاعت از خدا و رسول و امامان معصوم(ع) ذكر شده است. كسى كه روش عملى او اطاعت از خدا و عمل به وظايف و مسؤوليت‏هاى دينى بوده؛ لكن گاهى هم دچار لغزش و خطا شده است، شايستگى دريافت رحمت الهى را در آخرت خواهد داشت. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «هركس دوست دارد شفاعت در مورد او سودمند واقع شود، بايد در صدد جلب رضايت خداوند برآيد. بدانيد هيچ كس رضايت خداوند را جلب نخواهد كرد؛ مگر با اطاعت از خدا و پيامبر و اولياى الهى از آل محمد(ص)». V}بحار الانوار، ج 75، ص 220.{V اين روايت ضمن بيان شرط اساسى شفاعت (رضايت خداوند)، راه جلب خشنودى او را عمل به دستورات دين دانسته است. از ديدگاه قرآن كريم، علت اينكه شفاعت به حال برخى از اهل دوزخ سودى نمى‏بخشد، عدم پايبندى آنان به احكام و وظايف دينى است: «از اهل دوزخ سؤال مى‏كنند: چه چيزى شما را جهنمى كرد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم و بينوا را اطعام نمى‏كرديم، و با اهل باطل، همراه و هم‏صدا بوديم، و روز پاداش را دروغ مى‏انگاشتيم، تا اينكه مرگ ما فرا رسيد. پس شفاعت شافعان به حال آنان سودى نمى‏بخشد». V}مدثر (74)، آيات 48 - 42.{V اهميت عمل به احكام و وظايف دينى، به حدى است كه در مواردى، حتى سبك شمردن و اهميت ندادن به آن، موجب محروميت از شفاعت مى‏شود. رسول اكرم(ص) فرموده است: «شفاعت من به كسى كه نمازش را سبك بشمارد، نمى‏رسد». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9485.{V T}چهار. رابطه معنوى شفاعت شونده و شفيعان‏{T كسانى مورد شفاعت قرار مى‏گيرند كه در دنيا ارتباط روحى و معنوى خاصى بين آنان و شافعان برقرار شده باشد. كسانى كه نسبت به اولياى الهى محبت و مودّت دارند و در دنيا تحت جذبه هدايت‏گرى آنان قرار گرفته و هم‏فكر، هم عقيده و همراه ايشان بوده‏اند. به درجه‏اى از وحدت و سنخيت روحى با آنان رسيده‏اند، در آخرت نيز مورد شفاعت آنان قرار مى‏گيرند. در حقيقت، يكى از حكمت‏هايى كه سبب شده خداوند اولياى الهى را در روز رستاخيز، واسطه وشفيع در فيض مغفرت و بخشش خود، به اين افراد قرار دهد، همين رابطه معنوى و سنخيتى است كه در دنيا ميان آنان برقرار بوده است. در روايات گوناگونى بر محبت و دوستى پيامبر اكرم و امامان معصوم تأكيد شده است V}بحارالانوار، ج 27، ص 158، ح 3؛ كنز العمال، ج 14، ص 399، ح 39057.{V؛ زيرا اين محبت موجب تقويت رابطه معنوى و سنخيت روحى با آنان مى‏شود. وحدت و سنخيت دو روح، به يگانگى عقايد، اوصاف، روش‏ها و عمل‏ها است. محبت حقيقى، محب را شيفته محبوب كرده و موجب همگونگى در عقايد، اخلاق و سليقه‏ها مى‏شود. محبت و مودّت حقيقى نسبت به پيامبر اكرم و امامان(ع)، از ارتكاب گناه مى‏كاهد و مانع از دلبستگى‏ها و وابستگى‏هاى كاذب مى‏شود. بر اين اساس «محبت اولياى الهى»، يكى از شرايط شفاعت آنان است تا در پرتو آن محبت، از مغفرت، رحمت و لطف الهى بهره‏مند گردد. V}ر.ك: محمد شجاعى، تجسم عمل و شفاعت، ص 106.{V در منابع دينى آمده است: - «عالم براى كسانى كه با هدايت او ره يافته‏اند، شفاعت مى‏كند». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1475، ح 9506.{V - «امامان معصوم(ع) براى شيعيان و پيروان خود شفاعت مى‏كنند». V}همان، ح 9504 و 9505؛ بحارالانوار، ج 8، ص 43، ح 34، 42، 43 و ص 36 و 37.{V - «كسانى كه حلقه ارتباط و اتصال به اولياى الهى را گسسته و ولايت امامان را نپذيرفته‏اند، مورد شفاعت آنان قرار نمى‏گيرند». V}بحار الانوار، ج 8، ص 736، ح 9.{V به همين جهت در روايات آمده است: كسى كه ذريه و فرزندان رسول اكرم را آزار دهد، مورد شفاعت آن حضرت نخواهد بود: «به خدا سوگند! براى كسانى كه فرزندان و ذريه‏ام را آزار كرده باشند، شفاعت نمى‏كنم» V}امالى صدوق، ص 370؛ بحارالانوار، ج 93، ص 218، ح 4.{V. T}محرومان از شفاعت:{T كافران، دشمنان خاندان رسالت، آزاردهندگان فرزندان و ذريه رسول اكرم و كسانى كه رشته محبت و پيوند روحى با شفاعت كنندگان را در دنيا گسسته‏اند، مورد شفاعت آنان قرار نمى‏گيرند. منكران شفاعت و سبك شمارندگان نماز نيز از ديگر محرومان از شفاعت‏اند. رسول اكرم(ص) مى‏فرمايد: «شفاعت من در روز قيامت حق است، پس كسى كه به آن ايمان نداشته باشد، مورد شفاعتم نخواهد بود» V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9487؛ كنز العمال، ج 14، ص 399، ح 39059.{V و «شفاعت من براى گنه‏كاران است، مگر شرك و گناه ظلم». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9484.{V امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «كسى كه نماز را سبك بشمارد، شفاعت ما هرگز شامل حالش نمى‏شود». V}همان، ح 9486.{V
کد سوال : 336
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : شفاعت امامان چه ضرورت دارد؟ اصلاً چه نيازى به شفاعت هست؟ مگر خداوند نمى‏تواند به طور مستقيم بندگان خود را بيامرزد؟
پاسخ : T}يك. حكمت شفاعت‏{T نخست بايد دانست از ويژگى‏هاى انسان آن است كه اگر نافرمانى كند، به طور طبيعى احساس جدايى مى‏كند؛ هر چند راه توبه باز است و به طور مستقيم مى‏تواند از خداوند آمرزش بخواهد. بسيارى از افراد از نافرمانى خود، شرمنده بوده و از توبه شكستن احساس نااميدى مى‏كنند؛ لذا از آنجا كه تمام افعال خداوند بر اساس حكمت و مصلحت استوار است، گشودن باب شفاعت به روى گنه‏كاران - با شرايط خاص - بر همين اساس است. بعضى از حكمت‏ها در زمينه شفاعت عبارت است از: T}1-1. روزنه اميد{T اعتقاد به شفاعت، پديد آورنده روزنه اميد در دل گنه‏كاران است. به هر حال هر انسانى در طول زندگى خود، گرفتار گناهان و لغزش‏هايى مى‏شود. اعتقاد به شفاعت، سبب مى‏شود كه فرد گنه‏كار اميدوار باشد كه گناهان براى او سرنوشت قطعى و غير قابل تغيير رقم نزده است و او مى‏تواند با جلب رضايت خداوند، از طريق اجتناب از گناه و عمل به دستورات او و هم‏سنخ شدن با اولياى الهى، درِ رحمت و مغفرت الهى را تا روز قيامت به روى خود باز نگه دارد و از شفاعت آنان بهره‏مند گردد. اگر انسان گنه‏كار معتقد باشد كه گناهان گذشته او يا لغزش‏هاى احتمالى، براى او سرنوشت قطعى نامطلوبى پديد مى‏آورد و به هيچ وسيله‏اى نمى‏توان آن را تغيير داد؛ ممكن است دچار يأس و نااميدى شده و روز به روز بار گناه خود را سنگين‏تر كند و چنين بينديشد: ديگر چه سود كه نيمه باقى مانده عمرم را با رنج طاعت همراه سازم و از لذت گناهان چشم بپوشم. شفاعت، درى از رحمت الهى است كه به سوى انسان گشوده شده تا او را از خطر يأس و نا اميدى، نجات دهد و به آينده اميدوار سازد. T}1-2. تشويق به انجام وظايف‏{T نويد به شفاعت و قرار دادن شروطى براى آن، سبب مى‏شود انسان تلاش و سعى خود را در جهت تحصيل آنها به كار بندد؛ زيرا شفاعت تنها شامل حال كسانى مى‏شود كه در دنيا با انجام دادن وظايف و دستورات الهى، رشته پيوند خود را با خدا و اولياى الهى، محكم كنند؛ يعنى، بر خلاف گمان عده‏اى - كه اعتقاد به شفاعت را موجب جرأت افراد بر گناه و سر باز زدن از مسؤوليت مى‏دانند - شفاعت عاملى انگيزاننده در جهت عمل به وظايف و ترك گناهان و ايجاد رابطه با خدا و اولياى الهى است. T}1-3. شفاعت پاداش صالحان‏{T در بيان يكى از حكمت‏هاى شفاعت آمده است: «شفاعت هديه و جايزه‏اى است براى كسانى كه عقيده و عمل آنان در دنيا، مورد رضايت خداوند بوده است». V}بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23.{V اين سخن با توجه به شرايط شفاعت روشن‏تر مى‏شود؛ زيرا ميان كسى كه توشه‏اى جز مخالفت، عصيان و كفر نسبت به خداوند ندارد، فرق است با كسى كه سعى و تلاش او در جهت جلب رضايت خدا و حركت در مسير او بوده، لكن گاهى هم دچار خطا و لغزش شده است. شفاعت هديه و جايزه‏اى به چنين انسان‏هايى است تا به سبب عقيده و عمل نيك آنها، لغزش‏ها و گناهانشان بخشوده شود. T}دو. حكمت وساطت اولياى خدا{T گزينش بندگان صالح به عنوان سبب و واسطه فيض، بر اساس حكمت و مصالحى است: T}2-1. بزرگداشت اولياى الهى‏{T برگزيدن اولياى الهى به عنوان واسطه‏هاى فيض مغفرت، در حقيقت نوعى تكريم و تجليل از كسانى است كه تمام عمر خود را در مسير عبوديت و بندگى حضرت حق و جلب رضاى او به كار بسته‏اند. به همين جهت هر كس در درگاه الهى مقرب‏تر باشد، از شفاعت بيشترى برخوردار خواهد بود. همه مؤمنان، شهيدان، عالمان ربانى، اوصيا، ملائكه، امامان معصوم و پيامبر اكرم(ص) شفاعت مى‏كنند؛ لكن ميزان شفاعت‏شان يكسان نيست. امام باقر(ع) در مورد شفاعت مؤمنان مى‏فرمايد: «مؤمن به اندازه عمل خود شفاعت مى‏كند: براى دو نفر، يا خانواده‏اش و يا قومش». V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1476، ح 9523.{V پس تكريم اولياى الهى به ميزان درجه عبوديت و بندگى آنان است؛ هر اندازه شفيعان از مرتبه بالاترى از قرب برخوردار باشند، ميزان شفاعت و تكريم آنان بيشتر است. T}2-2. اثر سازنده در هدايت مردم‏{T قرار دادن اسوه‏هاى هدايت - پيامبران، اوصيا، عالمان و شهيدان - به عنوان شفيعان روز رستاخيز، موجب مى‏شود كه آنان هر چه بيشتر در كانون توجه و اقبال مردم قرار گيرند. مشروط كردن شفاعت به وجود رابطه معنوى و هم‏سنخى عقيدتى و عملى ميان شفيعان و شفاعت شوندگان، موجب الگوگيرى از ايشان است و نقش تربيتى مهمى را در سعادت و رستگارى انسان‏ها دارد. در روايات نيز بر محبت پيامبر اكرم و امامان معصوم(ع) و نقش آن در شفاعت، تأكيد شده است؛ زيرا محبت و پيوند عاطفى، سبب شيفتگى و همگونگى با آنان در عقايد و راه و روش عملى است. T}2-3. تجلى رابطه دنيوى‏{T همان گونه كه اعمال در آخرت تجسّم مى‏يابد، روابط نيز مجسم خواهد شد. شفاعت اولياى الهى، در حقيقت جلوه‏گرى رابطه معنوى و هم‏سنخى روحى شفيعان و شفاعت شوندگان است. اينان كسانى‏اند كه در زندگى دنيوى، تحت جذبه هدايت‏گرى اولياى الهى قرار گرفته و با آنان در مسير اطاعت و بندگى خداوند، هم عقيده و همراه بوده و به درجه‏اى از همراهى و همرازى با آنان رسيده‏اند.
کد سوال : 337
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : شفاعت اولياى الهى، در چه مرحله‏اى از مراحل پس از مرگ، شامل حال گنه‏كاران مى‏شود؟
پاسخ : انسان از هنگام قبض روح، مراحل گوناگونى همچون: سكرات مرگ، عالم برزخ، گذرگاه‏هاى روز قيامت و حسابرسى اعمال را در پيش دارد. شفاعت اولياى الهى براى انسان گنه‏كار، داراى مراحل و مراتبى است. اين شفاعت، بر اساس رابطه معنوى ميان شخص با اولياى الهى است. هر اندازه اين رابطه بيشتر و قوى‏تر باشد، تأثير آن نيز بيشتر خواهد بود. بر اين اساس گستره شمول شفاعت در حق گنه‏كاران متفاوت است. V}ر.ك: تجسم عمل و شفاعت، ص 115.{V ممكن است هنگام مرگ، باعث نجات از سختى سكرات مرگ باشد و يا كسانى در برزخ مورد شفاعت قرار گيرند. V}بحارالانوار، ج 27، ص 158، ح 3. {Vبرخى نيز بعد از طى مراحل گوناگون پس از مرگ و چشيدن سختى‏ها و وحشت برزخ و موقف‏هاى قيامت، مورد مغفرت خداوند قرار گيرند و از دوزخى شدن نجات يابند. همچنين برخى ديگر پس از دخول در جهنم و چشيدن عذاب، قابليت مغفرت و بخشش الهى را پيدا كنند و آن‏گاه با شفاعت از آتش دوزخ نجات يابند. V}روايات اهل سنت: صحيح مسلم، ج 1، ص 117.{V امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «اى شيعيان! به اتكاى شفاعت ما گناه نكنيد. به خدا سوگند! شفاعت ما به مرتكب زنا نمى‏رسد؛ مگر پس از آنكه عذاب دردناك الهى و هول و ترس جنهم را بچشد». V}كافى، ج 5، ص 476، ح 9؛ من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 31، ح 70.{V و نيز: «كسانى كه [ به واسطه گناهانشان ]حد و كيفر الهى بر آنان لازم آمده، مسلمان فاسق‏اند و در جهنم هميشگى و ابدى نيستند؛ بلكه روزى از جهنم [ به شفاعت‏] خارج مى‏شوند و شفاعت جايزه و پاداشى براى آنان است [ به سبب ايمان و آن مقدار از عمل صالح كه انجام داده‏اند]» V}بحار الانوار، ج 8، ص 40، ح 22 و 23.{V. امام باقر(ع) مى‏فرمايد: «گروهى از مردم در آتش مى‏سوزند و خوب كه گداخته شدند، شفاعت به سراغشان مى‏آيد». V}ميزان الحكمه، ج 1، ص 475، ح 2940.{V در حقيقت گنه‏كارانى كه ايمان به خدا و پيوند معنوى با اولياى الهى را حفظ كرده‏اند، در برزخ، يا گذرگاه‏هاى قيامت و يا در دوزخ، تا حدى به مجازات اعمال خود مى‏رسند و همين كيفرها، مقدمه‏اى بر پالايش از عوارض گناه آنان شده و قابليت مغفرت و بخشش الهى از طريق شفاعت را پيدا مى‏كنند.
کد سوال : 338
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : آيا لازمه اعتقاد به شفاعت، اين نيست كه رحمت شفيع بيشتر از رحمت خداوند است و اگر شفاعت نباشد، خداوند گنه‏كار را عذاب مى‏كند؟
پاسخ : شفاعت در حقيقت، همان مغفرت و رحمت الهى است كه از سوى او اعطا مى‏شود. او اراده كرده تا بنده گنه‏كارش را ببخشايد و بر اساس حكمت عالى خود، شفيعان را به عنوان سبب و واسطه تعيين كرده و از آنان خواسته است تا واسطه در مغفرت و بخشش گنه‏كاران باشند. شفيعان، براى كسانى شفاعت و طلب بخشش مى‏كنند كه خداوند اراده كرده آنان را ببخشايد: A}«لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏» {A؛ V}انبياء (21)، آيه 28.{V «شفاعت نمى‏كنند، مگر براى كسى كه او بپسندد». در نتيجه، نه تنها رحمت شفيعان بيشتر و گسترده‏تر از رحمت الهى نيست؛ بلكه در اساس غير از رحمت الهى، هيچ فيض و رحمتى نيست. رحمت از جانب او است؛ لكن اراده حكيمانه الهى، بر اعطاى رحمت از طريق اسباب خاص است. بدين جهت خود او شفيعان را سبب اعطاى رحمت آمرزش قرار داده است. خداوند، پزشك و داروى خاص را، سبب شفاى بيمار قرار داده است و اين بدان معنا نيست كه رحمت پزشك يا تأثير دارو، بيشتر از رحمت و قدرت خداوند است؛ بلكه تأثيرگذارى، در دايره حكمت، رحمت و قدرت الهى است. پس اين انگاره كه «اگر شفيعان شفاعت نكنند، خداوند گنه‏كار را عذاب مى‏كند»، كليت ندارد و شايد خداوند به گونه ديگرى - به تناسب لياقت وى - او را مشمول لطف و رحمت قرار دهد. از اين رو شفاعت به عنوان يكى از راه‏هاى رحمت و بخشش خداوند است و منافاتى ندارد كه خداوند از راه‏هاى ديگر نيز بندگان خويش را بيامرزد. البته اين انگاره به يك معنا صحيح است و آن توجه به نقش واسطه‏هاى فيض الهى است و اينكه خداوند فيض خود را از طريق وسايط (اسباب) اعطا مى‏كند؛ V}«ابى اللَّه ان يجرى الامور الاّباسباب»: ميزان الحكمه، ج 3، ح 8166.{V همچنان كه با وساطت پزشك و دارو، شفا و سلامتى بيمار حاصل مى‏شود. اما اگر مقصود اين باشد كه: خداوند منفعل از عمل شفيعان است و خواست و اراده او به بخشش تعلق نگرفته، سخن نادرستى است؛ چون وساطت شفيعان برخاسته از اراده خدا و تجلى آن است.
کد سوال : 339
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : آيا اعتقاد به شفاعت، موجب جرأت افراد بر گناه و شانه خالى كردن از مسؤوليت نمى‏شود؟
پاسخ : شناخت حقيقت «شفاعت» و شرايط و ويژگى‏هاى آن، آشكار مى‏سازد كه اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه و شانه خالى كردن از بار مسؤوليت نمى‏گردد؛ بلكه به عكس موجب ترغيب و تشويق به اجتناب از گناه و عمل به دستورات و وظايف دينى است. به همين جهت توجه به چند نكته بايسته است: يكم. از آنجا كه شفاعت، منوط به تحقق شرايطى است، اعتقاد به شفاعت، انسان را بر مى‏انگيزد تا با به دست آوردن آنها، صلاحيت و قابليت «شفاعت شدن» را پيدا كند. از اين رو شفاعت تنها شامل حال كسانى مى‏شود كه از طريق ايمان و عمل و دورى از گناه، به درجه‏اى از هم‏سنخى با شفيعان برسند. نقش عمل به دستورات و وظايف دينى، در شمول شفاعت به حدى است كه در مواردى - حتى سبك شمردن و اهميت ندادن به برخى از احكام الهى - موجب محروم شدن از شفاعت مى‏شود. V}ميزان الحكمه، ج 4، ص 1472، ح 9486؛ كافى، ج 3، ص 270.{V در حقيقت اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه نمى‏شود؛ بلكه عاملى سازنده در جهت ترغيب و تشويق به انجام دادن وظايف و اجتناب از گناهان است. دوّم. با توجه به شرايط شفاعت، به هيچ فرد يا گروهى به طور مشخص در اين باره تضمين داده نشده است. لذا ترديد در شفاعت، سبب مى‏شود كه اشخاص و گروه‏ها، همواره در حالت سازنده خوف و رجا بمانند. «رجا» به باز بودن روزنه نجات و اينكه گناهان، سرنوشت قطعى و غير قابل تغيير براى او رقم نزده است و خوف از اينكه آيا شرايط شفاعت (مانند رضايت خداوند) را توانسته‏ام تحصيل كنم يا نه. اين حالت مانع مى‏شود كه شخص با آسودگى و بى‏تفاوتى مرتكب گناه گردد و او را به سوى وظايف و اجتناب از گناه سوق مى‏دهد. سوّم. يكى از ويژگى‏هاى مسأله شفاعت، ابهام آن از نظر زمان وقوع شفاعت است. با توجه به مرحله‏ها و گذرگاه‏هاى گوناگون و طولانى پس از مرگ، شفاعت ممكن است پس از ديدن وحشت‏ها و سختى‏هاى برزخ و گذرگاه‏هاى قيامت، شامل حال بندگان شود و ممكن است حتى پس از تحمل مدت‏ها عذاب، قابليت شفاعت پيدا شود. ابهام در زمان وقوع شفاعت نيز، عاملى در جهت بازدارندگى از ارتكاب گناه است. شفاعت حكم دارو و درمان را دارد؛ همان طور كه امكان درمان، هيچ عاقلى را تشويق به مبتلا كردن خود به بيمارى نمى‏كند؛ شفاعت نيز ترغيب به گرفتار شدن در دشوارى‏هاى گناه را نمى‏كند؛ بلكه تنها به گرفتاران، اميد بخشيده و راه نجات را نشان مى‏دهد.
کد سوال : 340
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : اينكه با شفاعت، شخص گناه‏كارى بخشيده شود و با شخصى پاك و بدون گناه، در يك سطح قرار گيرد، آيا موجب تضييع حق انسان پاك و بى گناه نمى‏شود؟
پاسخ : يكم. اينكه با شفاعت، عده‏اى بخشيده شده و مورد عفو الهى قرار گيرند، لازمه‏اش اين نيست كه با ساير بهشتيان و كسانى كه در دنيا پاك و بى‏گناه بوده‏اند، در يك درجه قرار گيرند. خود بهشتيان در يك سطح نيستند و بهشت الهى، داراى مراتب و درجات است. V}ر.ك: ميزان الحكمه، ج 1، ص 431، احاديث 2601-2612.{V امام على(ع) در وصف بهشت مى‏فرمايد: H}«درجاتٌ متفاضلات و منازل متفاوتات»{H؛ «بهشت داراى درجاتى است كه بعضى بر ديگرى برترى دارد و داراى جايگاه‏هايى است كه با يكديگر تفاوت دارند». V}همان، ح 2603.{V بنابراين كسانى كه در دنيا در اوج معرفت و خلوص، بدون گناه زيسته و پاك و مطهّر به منزل اخروى رحلت كرده‏اند، با گنه‏كارانى كه به سبب شفاعت مورد بخشش قرارگرفته‏اند، در يك مرتبه و درجه قرار نمى‏گيرند. دوّم. شفاعت شامل حال كسانى مى‏شود كه قابليت و استحقاق آن را، با تحصيل شروط آن به دست آورده‏اند. چنين نيست كه همه افراد، با شفاعت از دخول در دوزخ و جهنم نجات پيدا كنند. چه بسا عده‏اى پس از دخول در جهنم و چشيدن عذاب، اين قابليت را پيدا كنند. V}همان، ج 2، ح 2940.{V سوّم. اينكه خداوند، برخى از مجرمان را بر اساس لياقت آنان، مورد عفو و مغفرت خود قرار دهد، ضايع كردن حق كسى نيست؛ بلكه لطف به برخى از افراد است. آنچه موافق عدالت است، اينكه به كسى ظلم نشود و حق كسى ضايع نگردد، و اگر به كسى به طور قانونمند لطف شود، منافاتى با عدالت ندارد. چهارم. همه كسانى كه شرايط شفاعت را به دست آورده‏اند، از آن بهره‏مند خواهند شد؛ چه آنان كه گنه‏كارند و چه آنان كه بى‏گناه و پاك‏اند. گنه‏كاران با شفاعت، مورد فيض مغفرت الهى قرار خواهند گرفت و غير آنان با شفاعت به درجات و مراتب بالاتر، ارتقا خواهند يافت.