• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 6294
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرآن درباره گوساله اى كه بنى اسرائيل آن را پرستيدند مى گويد : ما آن را قطعامى سوزانيم و ايـن دلـيل بر آن است كه گوساله جسم قابل سوختن بوده و اين عقيده كسانى را كه مى گويند : گـوسـالـه طـلايـى نبود بلكه به خاطر خاك پاى جبرئيل تبديل به موجود زنده اى شده
پاسخ : ظـاهـر آيه قرآن اين است كه گوساله مجسمه بى جانى بود كه صدايى شبيه صداى گوساله از آن بـرمى خاست و اما مساله سوزاندن ممكن است به يكى از دو علت باشد : يكى اينكه مجسمه تنها از طلا نبوده بلكه احتمالا چوب هم در آن به كار رفته و طلا پوششى براى آن بوده است و ديگر اينكه بـه فـرض كـه تـمام آن هم از طلا بوده , سوزاندن آن براى تحقير و توهين و از ميان بردن شكل و ظاهر آن بوده , همانگونه كه اين عمل در مورد مجسمه هاى فلزى پادشاهان جبار عصر ما تكرار شد .
کد سوال : 6295
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در مورد گوساله طلايى كه بنى اسرائيل آن را مى پرستيدند در قرآن آمده كه آن راسوزاندند و بعد با وسايلى خرد كرده , سپس ذراتش را به دريا ريختند آيا ريختن اين همه طلا به دريا مجاز بوده و اسراف محسوب نمى شده ؟
پاسخ : گـاهـى بـراى يـك هدف عالى و مهمتر مانند كوبيدن فكر بت پرستى لازم مى شود كه با بتى اين چنين معامله شود مبادا ماده فساد در ميان مردم بماند و باز هم براى بعضى وسوسه انگيز باشد . بـنـابـرايـن اگر موسى (ع ) طلاهايى را كه در ساختن گوساله به كاررفته بود باقى مى گذارد يا فـى المثل در ميان مردم تقسيم مى كرد باز ممكن بود روزى افراد جاهل و نادان به نظر قداست به آن نگاه كنند و خاطره گوساله پرستى از نودر آنها زنده شود در اينجا مى بايد اين ماده گرانقيمت را فداى حفظ اعتقاد مردم نمود .
کد سوال : 6296
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : پـس از آنكه يهود گوساله سامرى را معبود خود قرار دادند امر به توبه شدند و توبه آنها اينگونه بود كه بايد يكديگر را به قتل برسانند آيا ممكن نبود خداوند توبه آنها را بدون اين خونريزى قبول فرمايد ؟
پاسخ : مـسـالـه انحراف از اصل توحيد و گرايش به بت پرستى مساله ساده اى نبود كه به اين آسانى قابل گذشت باشد در حقيقت همه اصول اديان آسمانى را مى توان در توحيد ويگانه پرستى خلاصه كرد تـزلـزل ايـن اصل معادل است با از ميان رفتن تمام مبانى دين , اگر مساله گوساله پرستى ساده تـلقى مى شد , شايد سنتى براى آيندگان مى گشت لذا بايد چنان گوشمالى به آنها داده شود كه خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و كسى هرگز بعد از آن به فكر بت پرستى نيفتد .
کد سوال : 6297
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در قرآن گاهى تعبير به اسراف و گاه تبذير برخورد مى كنيم چه تفاوتى ميان اين دواست ؟
پاسخ : وقـتـى ايـن دو واژه در مـقابل هم قرار گيرند , اسراف به معنى خارج شدن از حداعتدال بى آنكه چـيزى را ظاهرا ضايع كرده باشد مثل پوشيدن لباس گران قيمت اماتبذيل و ريخت و پاش آنست كه آنچنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع بيانجامد مثل اينكه براى دو نفر ميهمان غذاى ده نفر را تهيه ببينيم . البته بسيار مى شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى بكار مى رود و حتى پشت سريكديگر قرار مى گيرند .
کد سوال : 6298
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اسم اعظم الهى چيست ؟
پاسخ : عرف مردم تصور مى كنند كه اسم اعظم الهى , اسمى لفظى از اسماى الهى است كه اگرخدا را با آن بخوانيم , دعاى ما را اجابت مى نمايد . اما از آنجا كه آنها چنين اثرى را در هيچ يك از اسماى معروف خداوند نيافته اند , حتى در اسم اللّه ,معتقد شده اند كه اين اسم مركب است از حروفى ناشناخته و رمزى . برخى از كسانى كه اهل دعا و به ظاهر متخصص در ادعيه اند نيز معتقدند كه دلالت اسم اعظم به طبع است نه به وضع لغوى . البته حروف اسم اعظم با توجه به نياز و موردتركيبات گوناگون به خود مى گيرد . اما بايد توجه داشت كه خداوند تبارك و تعالى نظام على و معلولى را بر جهان حاكم كرده است . لذا نمى توان گفت صرف لفظ يا صورت يا حتى معنا توانايى خلق كارهاى عظيم دارد . بلكه آنچه تاثير دارد حقايق اسماى الهى است كه از دسترس انسان عادى به دور است . از ايـن رو بـايـد گـفت كه معناى تعليم اسماى اعظم به برخى انبياء (ع ) اين است كه خداوند راه انـقـطاع به سوى خودش را به آنها تعليم داده است ; و در اين مسير اگراسم يا لفظى نيز باشد به ايـن دلـيل است كه الفاظ و معانى آنها وسيله و اسباب اندكه به وسيله آنها حقايق به گونه خاصى حفظ مى گردند .
کد سوال : 6299
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : تعداد اسم اعظم الهى چند عدد است ؟
پاسخ : از آيات قرآنى تعداد خاصى ثابت نمى شود بلكه از آياتى نظير : اللّه لا اله الا هوله الاسماء الحسنى ( طه / 8 ) و و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها ( اعراف / 180 ) استفاده مى شود كه هر اسم نيكويى در جهان براى خداوند است وتعداد آنها محدود نيست . البته در قرآن كريم 127 اسم از اسماى الهى ذكر شده است .
کد سوال : 6300
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : چرا اللّه جامع ترين نام خداوند است ؟
پاسخ : بررسى نامهاى خدا كه در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامى آمده نشان مى دهد كه هركدام از آن يك بخش خاص از صفات خدا را منعكس مى سازد , تنها نامى كه جامع صفات جلال و جمال است همان ( اللّه ) مى باشد يكى از شواهد جامعيت اين نام آنست كه ابراز ايمان و توحيد تنها با جمله ( لا اله الا اللّه ) مى توان كرد .
کد سوال : 6301
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : انسان چگونه به اسماء خدا پى مى برد ؟
پاسخ : انـسـان از هنگامى كه چشم به جهان مى گشايد , خود و جهان پيرامون خود را درك مى كندو به تدريج وابستگى و ارتباط ميان خود و ديگر پديده ها را كشف مى كند . نيازمندى و حاجت به اسباب و وسايل و ديگر پديده ها از اولين چيزهايى است كه موردادراك انسان قرار مى گيرد . سپس با درك اين نكته كه همه پديده هاى محسوس محتاج اند , درمى يابد كه بايد موجودى بى نياز و غنى وجود داشته باشد كه همه نيازمندان و مخلوقات به او وابسته باشند . از اين طريق و با همين روش به تدريج اسماى الهى را درمى يابد . مـثلا با فهم اينكه ملك و ملك همه مخلوقات عرضى و فانى است درمى يابد كه بايد مالك , ملك و ملكى ثابت و حقيقى وجود داشته باشد و امثال آن .
کد سوال : 6302
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : آيا اسماى الهى توقيفى است ؟
پاسخ : بـه لـحـاظ علم تفسير , بايد گفت كه اسماى الهى توقيفى نيست , بلكه از آياتى نظير له الاسماء الحسنى يسبح له ما فى السماوات و الارض ( حشر / 24 ) مى توان گفت كه قضيه بر عكس است . قائلين به توفيقى بودن اسماء الهى به اين آيه تمسك كرده اند : و للّه الاسماءالحسنى فادعوه بها و ذروالذين يلحدون فى اسمائه ( اعراف / 180 ) . اسـتدلال آنان مبنى بر اين است كه لام در اسم لام عهد باشد , يعنى همان اسماى مشخص و معهود . و مراد از اسما مذكور در آيه نيز تعدى از اسماى معهود باشد . اما اين دو مبنا قابل اشكال و ترديد است .
کد سوال : 6303
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : مـراد از اسماء متعددى كه در ادعيه ذكر شده , مانند اللهم انى اسالك من اسمائك باكبرها و كل اسمائك كبيره در دعاى سحر , و مانند و باسمائك التى ملات اركان كل شى ء در دعاى كميل , و مـانند و باسمائك التى تجليت بها للكليم على الجبل و امثال آن چيست ؟و نيز مراد
پاسخ : مـنظور از اسماء در ادعيه , مظاهر الهيه مى باشد , پس اسمائى كه خدا براى موسى كليم اللّه تجلى كـرد ظـهـوراتى بود كه بر كوه طور جلوه كرد , و اسمائى كه اركان هر چيز را پر كرده است همان ظهورات مى باشد . و اما مراد از اشتقاق نام بعضى از اولياء از اسماء خدا , اشتقاق از مصادر ومعانى شريفه اى است كه از اوصاف حق است , مانند حمد كه نام محمد ( صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از آن مشتق شده است , و مانند علو كه نام على ( عليه السلام )و احسان و حسن كه نام حسن و حسين ( عليهم السلام ) از آن مشتق شده است .