• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 2841
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من در سني هستم كه تمايل افراد به جذب يك نفر متناسب با معيارهاي خود را دارم ولي يك نوع دو دلي در من وجود دارد من نه شغلي دارم و در ضمن 3 سال از درسم هم مانده و سربازي هم نرفته ام ولي چه كنم 6 ماهي است كه مي خواهم اين ميل را در خودم كور كنم و تا زمانش برسد صبر كنم ولي چه كنم كه نمي توانم در ضمن وضع مالي هم طوري است كه داماد سرخانه هم نمي توان شد البته خودم هم بسيار با اين مسئله مغاير هستم و خو.د هم نمي توانم آن را تحمل كنم البته معيارهاي مشكل و سختي را قرار داده ام ولي يك نفر را هم پيدا كرده ام كه همه آنها را دارد مرا راهنمايي كنيد؟
پاسخ : نياز به ازدواج چه از بعد جسماني که راهي براي ارضاي نيازهاي جنسي است و چه از بعد رواني که سبب رسيدن به آرامش است، يکي از نيازهاي فطري و طبيعي انسان است. اين نياز بايد در زمان مناسب و از طريق صحيح و مشروع به آن پاسخ داده و به ارضاي آن پرداخته شود تا دچار فشارهاى روحى و روانى و جسمى ناشى از عدم تأمين آن نشود. نه بايد آن را كاملاً سركوب كرد و نه مى‏توان آن را رها كرد، ازدواج راه طبيعى و مشروع ارضاى غريزه جنسى است با فراهم كردن امكانات و شرايط لازم بايد سعى كرد به آن پاسخى صحيح داد. گر چه مشكلات گوناگون جامعه مانع ازدواج به موقع جوانان عزيز مى‏شود در عين حال با كاهش سطح توقعات و انتظارات پرهيز از تشريفات غير ضرورى كنار گذاشتن بعضى رسومات فرهنگى و اجتماعى منفى، به تأخير انداختن مراسم عروسى در دوران نامزدى و عقد و بعضى تدابير ديگر مى‏توان از مشكلات مادى واقتصادى كه فراروى بسيارى از جوانان مى‏باشد نجات يافت. خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: «كسانى كه تنگ دست مى‏باشند دلهره فقر و عدم امكانات مادى نداشته باشند كه از ناحيه فضل و رحمت خاص خداوندى در امر نكاح وازدواج كمك خواهند شد». وعده خداوند قطعى است و كسى نمى‏تواند به آن بدبين باشد پيامبر اكرم(ص) نيز مى‏فرمايد: «اگر كسى به اين مطلب اعتقاد نداشته باشد به خداوند سوء ظن دارد که خود ظلم و گناه بزرگى است». در درجه اول سعى كنيد با تدابيرى كه در بالا به آن اشاره شد امر ازدواج خود را تسهيل كنيد و موضوع را با والدين خويش مطرح كنيد. همزمان اگر امکان دارد با فرد مورد نظرتان صحبت کنيد و نظر او را جويا شويد. اگر او به ازدواج با شما به اين صورت که تا پايان دوره تحصيل در دوران نامزدي و عقد بماند، موافق بود، مسأله را با ميانجيگري خانواده خودتان با خانواده ايشان مطرح کنيد طوري که آنها قانع شوند و با ازدواج شما به اين صورت موافقت کنند. لازم است براي اين کار از افراد فهميده و کاردان کمک بگيريد. در اينجا توجه شما را به چند نکته مهم جلب مي کنيم: 1. از آنجايي که خداوند در امر ازدواج وعده ياري داده است، پس قبل از هرگونه اقدامي، از روي اخلاص و توکل دو رکعت نماز به جاي آوريد واز درگاه رحمت الهي ياري بطلبيد. 2. از مطالعه کتاب هاي مفيدي که در زمينه هاي ازدواج، اخلاق همسرداري و آشنايي با روان شناسي زنان تأليف شده غافل نباشيد. زيرا بسياري از زوج هاي جوان اطلاعات کافي براي يک زندگي زناشويي را ندارند و به همين جهت در حل مشکلات پيش پا افتاده زندگي ناتوانند. 3. در انتخاب همسر دقت کافي را داشته باشيد و معيارهاي اصلي شما براي انتخاب همسر ايمان و اخلاق باشد. 4. براي پيشبرد امر ازدواج و مسائل بعدي زندگي، نرم خويي، صبر، استقامت و حفظ آرامش بسيار مؤثر است و براي گرم ماندن کانون خانواده ضروري است. 5. ارضاي غريزه جنسي گرچه بهانه اي براي ازدواج و تشکيل زندگي است ولي از طرف ديگر يکي از عوامل مهم سنجش ايمان و تقوا و ميزان بندگي انسان است. در اين ميدان چه بسيارند افرادي که در مقابل شهوت ها تسليم مي شوند و خود را برده آن مي کنند و در اين ميان عده کمي هم هستند که تسليم غريزه شهوت نمي شوند و عفت و پاکي و پاکدامني خود را حفظ مي کنند. به همين جهت رسول خدا(ص) مبارزه با وسوسه هاي نفساني که مهمترين آنها شهواتند را جهاد اکبر ناميد و مقام جواني را که در اين مبارزه تسليم هواي نفس و غريزه شهوت نشود مانند مجاهد شهيد و در سطح فرشتگان دانست. در اين قسمت به بعضي از راهکارهاي کنترل غريزه شهوت اشاره مي کنيم تا شما را در کنترل آن ياري نماييم: 1. به منظور تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش کنيد. 2. از خوردن مواد غذايي محرک زا مانند خرما، پياز، فلفل، تخم مرغ، غذاهاي پرچرب و گوشت قرمز حتي المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اکتفا کنيد. 3. از نگاه کردن به مناظر، فيلم ها و تصاوير تحرک کننده جدا خودداري کنيد. 4. با نامحرم رفتاري متکبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت آميز با آنها خودداري کرده و از نرمي لينت در کلام با آنها اجتناب ورزيد. 5. هيچگاه با نامحرم در مکان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي نمانند حتي براي آموزش. 6. هفته اي يکي دو روز، روزه مستحبي بگيريد و حداقل غذا کمتر مصرف کنيد. 7. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و فکر کردن در اين امور جدا بپرهيزيد. 8. قرآن زياد بخوانيد و با شرکت در مراسم مذهبي، ايمان و باور خود را به جهان آخرت و کيفر گناهکاران زيادتر کند.
کد سوال : 2842
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : آيا ساختن انسانهاي آزمايشگاهي ،شبيه سازي انسان،انسانهايي كه در آزمايشگاه ساخته مي شوند از نظر علماي ما چه فتوايي دارند و چرا؟لطفا دليل فتوا به طور خيلي واضح مطرح شود زيرا در كلاس بايد با استاد تقابل فكري داشته باشيم؟
پاسخ : چون اين مسأله پديده اي نو است و اصل اين موضوع و ماهيت و نيز پيامدهاي اخلاقي، اجتماعي و حقوقي آن خوب مشخص نيست، هنوز اظهار نظر شرعي يکپارچه اي صورت نگرفته است ما در اين مجال به خلاصه اي از اين اشاره مي کنيم. آيت الله مکارم شيرازي: اين عمل (يعني شبيه سازي) از نظر شرعي خالي از اشکال نيست و مفاسد زيادي بر آن مترتب مي شود، به همين جهت حتي افرادي که پاي بند به دين و شريعتي نيستند به خاطر مفاسد اجتماعي آن به مخالفت با آن پرداخته اند V} (استفتاآت جديد، ج 2، ص 619، س 1783).{V آيت الله تبريزي: عمل استنساخ (شبيه سازي انسان) جايز نيست. والله العالم V} (استفتا کتبي از دفتر معظم له){V آيت الله سيستاني: اصل اين عمل في حد ذاته حرام نيست ولي با توجه به مفاسد و خطراتي که ممکن است بر آن مترتب شود ولي امر مي تواند از آن منع کند و در اين صورت حرام خواهد بود V}(استفتا کتبي از دفتر معظم له).{V آيت الله صافي گلپايگاني: موضوع مذکور در سؤال بايد از جميع جهات مشخص شود تا بتوان حکم شرعي آن را بررسي نمود. والله العالم V}(استفتا کتبي از دفتر معظم له).{V شبيه سازي با روش هاي گوناگون و با اهداف متفاوت در مراكز تحقيقاتي دنبال مي شود. شبيه سازي روياني ،توليد مثلي و درماني سه روشي است كه در حال حاضر صورت مي گيرد.شبيه سازي روياني (Embryonic cloning):با همان شيوه اي كه در طبيعت دوقلوها يا چند قلوها به وجود مي آيند ،مي توان با فن آوري هاي پزشكي از يك جنين چندين قلوي همسان توليد نمود. بدين منظور، در شروع زندگي روياني كه هنوز سلول هاي جنيني تمايز نيافته اند يك تا چند سلول روياني را جدا و با تحريك آنها به ادامه تقسيمات ،در نهايت جنين مستقل كامل توليد مي نمايند .مدتهاست از اين روش براي شبيه سازي گياهان و جانوران استفاده مي شود اما انجام اين تجربيات در انسان به علت ممنوع بودن دستكاري جنين انسان محدود بوده است .بسياري از مراكز علمي اين محدوديت را رعايت كرده و مي كنند .شبيه سازي توليد مثلي (Reproductive cloning)در اين روش هدف توليد موجودات كامل با استفاده از سلول هاي بدني است كه مي تواند منجر به توليد موجودات همسان به تعداد دلخواه گردد.اين تجربه ابتدا در دوزيستاني مثل قورباغه موفقيت آميز بود .همان روشي است كه پژوهشگران اسكاتلندي در سال1997 براي اولين بار در موسسه روسلين در ادينبورگ اسكاتلند به كار گرفته و موفق به تولد »دالي «شدند .اين تجربه در حيواناتي مانند:بز،گاو،موش و ميمون تكرار شد كه به توليد بچه هايي كاملا شبيه صاحب هسته سلول والد خود انجاميد .ولي اجازه انجام اين روش در انسان به علت تاثير نامطلوب آن بر كيان خانواده كه پايه زندگي مدني را تشكيل مي دهد از سوي مجامع علمي پزشكي و همچنين برخي دولتها ،غير اخلاقي اعلام شده است . در روز 26دسامبر سال 2002كمپاني كلونايد اعلام كرد اولين نوزاد همسانه سازي اين كمپاني متولد شده است و چند روز بعد خبر تولد دومين و سومين نوزاد همسانه سازي را منتشر كرد .گر چه هنوز تولد اين نوزادان و ماهيت اين كار از نظر بسياري از متخصصين فن مورد ترديد است ،اما بايد دقيقا نكات مثبت و منفي اين پديده را مورد بررسي قرار داد .لازم به ذكر است از نظر علمي صفات هر موجود بر اساس اطلاعات موجود در ژنوم هر فرد ،شرايط محيطي زندگي فرد و تاثير متقابل محيط و ژن ها تعيين مي گردد.مطالعه بر روي دوقلوهاي همسان نيز نشان داده است كه محيط بر خصوصيات فردي (مانند ظاهر ،رفتار ،شخصيت و..)بسيار اثر گذار است .بنابر اين نوزاد همسانه سازي شده به دو روش بالا،همچون ساير نوزادان در معرض شرايط محيطي و اجتماعي خود قرار مي گيرد. شبيه سازي درماني (Therapeutic cloning) در اين روش ابتدا با استفاده هسته سلول خود فرد ،يك رويان شبيه سازي مي شود .در مراحل اول روياني كه جنين حاوي چند سلول بيش نيست ،تعدادي از اين سلول ها را جدا و در محيط هاي كشت اختصاصي سلول ،بافت اندام مورد نظر توليد مي شود .هدف از اين روش توليد بافت يا عضوي است كه فرد از دست داده است مثل پوست ،كليه ،كبد ،مغز ،استخوان ،قلب و سلول هاي عصبي يا عضلاني،بديهي است پيوند بافت يا اعضاي توليد شده به خود شخص به دليل شباهت ژنتيك به مراتب موفقيت آميزتر است .با اين روش ،تهيه بافت و اندام محدوديتي ندارد و ضروري نيست .براي تهيه يك عضو مدت طولاني در انتظار اهدا كننده بمانيم .بعد از انجام پيوند ضرورتي ندارد گيرنده بافت يا اندام از داروهاي زيان بخش به منظور جلوگيري از دفع پيوند به مدت طولاني مصرف نمايد،چون خطر دفع پيوند وجود ندارد.V}رك روزنامه كيهان28/12/81{V
کد سوال : 2843
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : انتخاب رشته تحصيلي و ادامه تحصل در حوزه و برنامه هاي مختلف درسي؟
پاسخ : اگر بخواهيم به تمام سؤالات ريز و درشت شما پاسخ دهيم، مثنوي هفتاد من کاغذ شود ولي به اندازه حوصله شما و اين نامه خدمتتان عرض مي کنيم. درس طلبگي هم مانند ساير رشته هاي تحصيلي داراي برنامه دقيق است، از طريق آزمون يا کنکور مي توان وارد حوزه شد، حضوري و غير حضوري دارد، کوتاه مدت و درازمدت دارد، امتحان و تجديدي و مردودي دارد و ده ها شرايط ديگر که اگر تصميم به تحصيل دروس حوزوي پيدا کردي خودت مي تواني به آساني از آن سردرآوري. گرچه پرسش هاي ريزي که در اين باره کرده اي حاکي از اطلاعات نسبتا خوب جنابعالي از برنامه هاي درسي حوزه است. اين درباره ظاهر حوزه که از نظر درسي همانند ساير مراکز علمي است که البته جديت بيشتري لازم دارد اما درباره محتواي درس ها و اين که شما براي آينده تان مي خواهيد چه تصميمي داشته باشيد بايد بگوييم همان طور که مي دانيد علوم حوزوي مربوط به شناخت دين اسلام است که در سه بخش عقايد، اخلاق و فقه يا احکام خلاصه مي شود. کسي که در حوزه علميه تحصيل مي کند و به اصطلاح طلبه مي شود علاوه بر اين که بايد در سه زمينه فوق اطلاعات کافي به دست آورد بايد دو کار مهم ديگر هم انجام دهد. اول اين که سعي کند احکام و برنامه هاي اسلام را در اعمال و رفتار خود نشان دهد و به اصطلاح يک مسلمان واقعي باشد و دوم اين که در تبليغ دين و ارشاد مردم تلاش کند؛ يعني با سخنراني يا کلاس داري و تدريس و يا نوشتن کتاب و مقاله سه اصل بالا را به مردم معرفي کند و آنها را به عمل به آنها تشويق نمايد. بنابراين همان طور که ملاحظه مي کنيد شغل يک طلبه يا روحاني شغل انبياء و پيغمبران است با اين تفاوت که طلبه بايد درس بخواند تا عالم شود ولي پيامبران به معجزه الهي همه چيز را مي دانند. به همين جهت پيامبر اسلام فرمود: دانشمندان و علماي اسلام وارث پيامبران هستند. حال با توجه به اين مطالب و توضيحات، شما بايد بتوانيد تصميم بگيريد. يعني بايد ببينيد اگر اولا علاقه مند به اين رشته هستيد و ثانيا توان و استعداد آن را هم داريد پيشنهاد ما اين است که طلبه شويد ولي اگر احساس مي کنيد علاقه نداريد يا توان و استعداد آن را دارا نيستيد، بهتر است در زمينه هاي ديگر مثل دانشگاه خدمت کنيد. اما اين که چگونه وارد حوزه شويد، بايد وقت ثبت نام که معمولا در فصل بهار است به يکي از حوزه ها (چه در قم و چه در شهرستان ها) برويد و برگه ثبت نام را پر کنيد. توضيحات مربوطه و راهنمايي هاي ديگر را همانجا سؤال کنيد. البته رضايت والدين در هر کاري لازم است. در مورد حوزه هم همين طور است. حالا اگر مخالفت کردند، شما مي توانيد با توضيحات خود آنها را قانع کنيد. پوشيدن لباس روحاني يکي ديگر از ويژگي هاي حوزه علميه است. يک فرد روحاني همانند ساير گروه هاي اجتماعي چون افراد نظامي و انتظامي، پزشکان و پرستاران و سايرين داراي لباس مخصوصي هستند که البته پس از تحصيل مقدار لازم علوم حوزوي، اجازه پوشيدن اين لباس مقدس را مي توان به دست آورد. القاب و عناويني که به روحانيون مي دهند تا حدودي جنبه تشريفاتي و احترام دارد و کلمه طلبه که به معناي دانشجو است اسم عام براي تمام روحانيون مي باشد.
کد سوال : 2844
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من خيلي دلم مي خواهد به اطرافيان خوشبين باشم ولي نمي توانم، چكار كنم؟
پاسخ : اگر چه سوء ظن و فکر بد يکي از ناهنجاري هاي دروني است اما تا هنگامي که اثر عملي بيروني نداشته باشد گناه به شمار نمي آيد. البته تذكر اين نكته لازم است كه درباره پاره‏اى از مسايل اجتماعى، امنيتى و سياسى كه مربوط به حفظ نظام و مصالح اسلام و مسلمين است،احتياط را نبايد از دست داد. مثلاً اگر با موردى برخورد كرديم كه به گمان ما مركز ترويج فساد و مواد مخدر و... است. اينجا جاى احتمال خير دادن نيست و بايد مورد را از راه قانونى گزارش داد V}(ر.ک: ميزان الحکمه، ج 5، ص 628). {V بدبيني نابجا که قرآن نيز مؤمنين را از آن نهي کرده است (حجرات، 12) يکي از بيماري هاي خطرناک اخلاقي و بلکه رواني است که هر کس به آن گرفتار شود، ناراحتي ها، رنج ها، خودخوري ها و دردهاي دشواري در انتظار اوست. اين بيماري گاه چنان شدت مي يابد که شخص مبتلا به هر چه مي نگرد و يا درباره هر چه فکر مي کند، مي کوشد نقص و عيبي در آن بجويد و نيکي هاي آن را از نظر دور سازد و فراموش کند. اگر ساختماني زيبا، کتابي مفيد و ارزنده، گفتار و نوشتاري پرارج يا انساني با ارزش مي بيند، به جاي آن که خوبي هاي آنها را بستايد، وقت و دقت خود را در اين مي گذارد که شايد عيب و نقصي بجويد و آنها را پست و کوچک بشمارد. سوء ظن زيان هاي فردي و اجتماعي زيادي دارد از زيان هاي فردي آن در صورتي که شدت يابد اين است که سرچشمه ناراحتي هاي روحي و موجب اضطراب و نگراني مي شود، از همنشيني با دوستان و رفت و آمدهاي مفيد گريزان مي شود. به تنهايي و گوشه گيري بيشتر تمايل پيدا مي کند و بدين جهت از نشاط روحي بي بهره مي گردد V}(بحار، ج 78، ص 209). {V عواملي که باعث به وجود آمدن اين بيماري است به شرح زير است: 1. آلودگي روح انسان. V} (ر.ک: ميزان الحکمه، ج 5، باب 2478).{V 2. پيش داوري و بدون تأمل قضاوت کردن. 3. تکبر و خودخواهي: متکبر چون تمايل به برتري خود دارد اگر در غير خودهنري ببيند چون نمي تواند خود را بالا ببرد سعي در تخريب آن مي کند. 4. حسادت: حسود به دليل اين که نمي تواند پيشرفت ديگران را تحمل کند به آن گمان بد مي برد. 5. همنشيني با مردم فاسد و ناسالم: کسي که با افراد فاسد همنشين شود، به رنگ آنها در مي آيد و در نتيجه به انسان هاي شريف که همرنگ او نيستند بدبين مي شود. از اين روي در روايتي آمده است: همنشيني با بدان، بدگماني به نيکان را در پي دارد V} (بحار، ج 74، ص 197).{V براي درمان بدگماني راه کارهاي زير ارائه مي شود، اما قبل از آن توجه شما را به يک نکته ظريف جلب مي کنيم و آن اين که بدبيني اگر صرفا به صورت يک خيال ذهني است که بدون اختيار به ذهن شما مي آيد، راه درمان آن اين است که به آن توجه نکنيد. رسول خدا(ص) مي فرمايد: راه نجات از سوء ظن آن است که آن را تصديق نکند وبه آن ترتيب اثر ندهد V} (جامع السعادات، ج 1، ص 282).{V اما اگر منظور از بدبيني، گمان هاي بدي است که شخص با اختيار خود آن را پرورش مي دهد و در دنياي ذهن و خيال خود آن را دنبال مي کندو حتي سعي مي کند رفتار و کردار خود را براساس آن جهت دهد، چنانچه ما در مقدمه اين پاسخ آورديم، راهکارهاي زير جهت درمان آن پيشنهاد مي شود: 1. تا جايي که ممکن است عوالم به وجود آورنده آن را در خود از بين ببريد، يعني: - خود را اصلاح کنيد تا در مقام مقايسه ديگران با خود، به فساد و بدي آنها حکم نکنيد. - شعله هاي تکبر و حسادت را در خود خاموش کنيد يا حداقل به وسوسه هاي آنهاتوجه نکنيد. - از محيطي که زمينه رشد بدبيني است يعني همنشيني با افراد فاسد، بپرهيزيد و در عوض با افراد خوش باطن و خوش فکر رفت و آمد کنيد. - از شتابزدگي در داوري بپرهيزيد و تا جايي که ممکن است کارهاي مشکوک ديگران را بر خوبي حمل کنيد. 2. درباره آثار بدگماني، خصوصا آثار معنوي آن تفکر و مطالعه کنيد واز بدگماني هاي گذشته خود توبه کنيد. 3. سعي کنيد با افراد با صداقت برخورد کنيد؛ يعني اگر احساس بدي نسبت به آنها پيدا کرديد، خيلي ساده به آنها بگوييد تا اگر آنها دليل موجهي دارند براي شما بگويند وديگر نيازي به بدگماني نباشد. همچنين اجازه بدهيد ديگران نيز احساسشان را به شما بگويند، حتي گاهي از آنها بخواهيد در مواقعي که علل رفتارهاي شما مشخص نيست از شما پرس و جو کنند و بي جهت به شما گمان بد نبرند، شما نيز اين طور باشيد. به طور مثال اگر کسي رفتار خصمانه اي با شما داشت يا مثلا جواب سلام شما را نداد، دوستانه از او علت کارش را بپرسيد. اين کار باعث مي شود اولا به يکديگر گمان بد نبريد و ثانيا، از علت ناراحتي او مطلع شويد که اگر از جانب شماست يا براي او سوء تفاهمي شده برطرف شود.
کد سوال : 2845
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : در آيات فراواني از قرآن كريم خوانده ايم كه خداوند متعال بر انجام هر كاري توانا و قادر است و هر چيزي را مي آفريند چون توانايي انجام آْن را دارد چرا ذات اقدس اله تا كنون موجودي را خلق نكرده است كه از همه جهات شبيه خود ذات مقدسش باشد. چه از نظر علم ،چه از نظر قدرت و منزهي و بلند مرتبگي و... اگر ذات اقدس مي تواند پس چرا خلق نكرده است و اگر بگوييم نمي تواند خلق كند در اين صورت قادر بودن خداوند زير سئوال مي رود. در اين مورد توضيح دهيد.؟
پاسخ : در جواب اين سؤال , بايد به چند نكته توجه داشت : الف ) قدرت الهي بي نهايت است و حدي براي آن نمي توان فرض كرد. ب ) هميشه قدرت به امر ممكن تعلق مي گيرد ; يعني , هركاري كه امكان انجام آن باشد متعلق قدرت است . ج ) وجود شريك براي خداي سبحان محال ذاتي است . محال بر دو نوع است : عادي و ذاتي . 1) محال عادي , يعني آن كه ممكن است انجام بگيرد ; ولي به طور خارق العاده و از عهده افراد عادي و علت هاي معمولي خارج است ; نظير معجزه هاي پيامبران ; مثلا اژدها شدن عصا محال عادي است ; يعني , از طريق علت هاي معمولي امكان ندارد و نيز از عهده افراد عادي خارج است ; ولي كاري است ممكن كه با علل غيرعادي (خارق العاده ) و توسط حضرت موسي (ع ) انجام گرفت . 2) محال ذاتي , آن است كه اصل فرض آن در ذهن دچار تناقض است ; مثلاا در جاي خود ثابت شده است كه شريك براي خدا غيرممكن است و وقتي غيرممكن شد, فرض اين كه »آيا خداوند مي تواند براي خود شريك بيافريند« دچار تناقض است ; چون »شريك خدا« امكان وجود ندارد, درحالي كه سؤال مي شود آيا مي تواند...؟ توجه داشته باشيد كه لفظ »مي تواند« در جايي به كار مي رود كه امكان انجام آن كار محرز باشد. بنابراين با وصف اين كه »شريك باري تعالي « غيرممكن است , لازم مي آيد كه ممكن باشد ; چون از يك طرف فرض , اين است كه شريك باري غير ممكن است . از طرف ديگر چون لفظ »مي تواند« را به كار برده ايم , بايد ممكن باشد. سپس در عين امكان شريك عدم امكان آن و در عين عدم امكان شريك , امكان آن لازم مي آيد و اين تناقض است و با اين بيان جايي براي طرح سؤال مذكور باقي نمي ماند. آرى اين فرض درباره دو پادشاه فرضى صادق است، لكن در مورد خداوند فرض نادرستى است چرا؟ براى اين كه ما خدايى را مى‏پرستيم كه در وجود و كمالات وجودى مثل علم و قدرت و اراده و حيات و امثال آن نامحدود و مطلق باشد و حيطه وجودى‏اش جايى براى غير و شريك باقى نگذاشته باشد، ما به چنين موجودى واجب‏الوجود مى‏گوييم و خالق هستى. اما در صورت تحقق دو خداوند كه هر كدام سرزمينى را اداره مى‏نمايند مسلماً وجود هر يك از آن‏ها تا مرز حكومت ديگرى بيشتر ادامه نمى‏يابد و وجود هر كدام مانع وجود ديگرى است. از اين رو هر دو محدود مى‏شوند چرا؟ براى اين كه آن ساحتى را كه خداى «الف» داراست خداى «ب» فاقد است و آن حكومتى را كه خداى «ب» دارا است خداى «الف» واجد نيست. و لذا: اولاً، هر كدام مركب مى‏شوند از يك دارايى (حكومتى را كه بر آن حكم مى‏رانند) و از يك نادارى (حكومت رقيب) و هر آن چه كه مركب است محتاج اجزاء خود است. چون اجزاء هميشه مقدم است بر كل مجموعه و شى‏ء مركب و محتاج نمى‏تواند خداى واجب باشد. ثانياً، موجود محدود در وجود نمى‏تواند كامل و مطلق باشد و موجود ناقص خود محتاج موجود كامل‏تر از خويش است، از اين رو نمى‏تواند خدا باشد. خلاصه اين كه خداى بزرگ هم واحد است و هم احد، واحد است به معناى اين كه هيچ شريكى ندارد و حيطه و شدت وجودى‏اش جايى براى غير و شريك نگذاشته است. احد است به معناى اين كه مركب از اجزاء نيست و هيچ گونه تركيبى در ذات اقدس الهى راه ندارد. از جمله تركيب از دارايى و نادارى كه بدترين نحو تركيب است. و لذا خداوند صرف دارايى و وجدان است و هيچ گونه ضعف و نقص و نادارى در ذات اقدسش راه ندارد.
کد سوال : 2846
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : چطور مي توانيم سجاياي اخلاقي را براي خودمان تبديل به ارزشهاي دروني كنيم؟
پاسخ : سؤال شما در حقيقت راجع به روش تخلق به ارزش هاي اخلاقي است. اين بحث از اساسي ترين و گسترده ترين مباحث علم اخلاق است. موضوع و هدف اصلي تمامي کتاب هايي که در زمينه اخلاقيات و علم اخلاق نگاشته شده است، آموزش تخلق به ارزش هاي اخلاقي است. ما در اين فرصت تنها قادريم به صورت فهرست وار و به طور کلي روش خودسازي و تخلق به ارزشها را بيان نماييم. عالمان اخلاقي در منابع اين علم براي وصول به اين هدف، سه مرحله را بر مي شمارند. 1. علم: يعني تحصيل در علم اخلاق و آشنايي با رذائل و روش معالجت آنها و همچنين آشنايي با فضايل و روش تخلق به آنها، از طريق مراجعه به منابع اخلاقي و يا اساتيد اين دانش. 2. حال: منظور از حال همان برانگيختگي و انگيزش در انسان است. در اثر آشنايي با اخلاق، رذايل و فضايل اخلاقي و همچنين پي بردن به ارزش تهذيب نفس و منافع و معنويتي که از اين طريق نصيب انسان مي شود، اين اشتياق در انسان پديد مي آيد که نفس خود را از رذايل و پليدي هاي خلقي پاک و به صفات حميده و فضايل پسنديده انساني بيارايد و اين همان مرحله «حال» است. 3. عمل: مرحله اصلي اخلاق و خودسازي عمل است؛ زيرا آنچه تاکنون در امر پيمودن دو مرحله قبلي عايد سالک گشته است، تنها ذهنيتي است که باعث شوق نسبت به تهذيب نفس و تعالي اخلاقي مي شود. جايگاه صفات حميده قلب آدمي است و تا هنگامي که انسان به صورت عملي صفات و ارزش هاي اخلاقي را از خويش بروز و ظهور ندهد، قلب او متصف به اين گونه صفات نمي گردد. البته تنها اتصاف و ظهور صفت در قلب نيز کافي نمي باشد. اگر کسي بخواهد واقعا شخصيت و منش اخلاقي بيابد، لازم است صفات پسنديده را در قلب خويش نهادينه و راسخ نمايد. به تعبير ديگر ملکات اخلاقي است که شخصيت و باطن انسان را شکل مي دهد و هر کس در حقيقت ترکيبي از صفات راسخ است و نه حالات زودگذر. روش نهادينه نمودن ارزش هاي اخلاقي نيز تکرار است. همانگونه آدمي براي انجام دادن يک ورزش يا صنعت و يا هر کار ديگري در ابتدا با دشواري روبرو است؛ ولي به تدريج و در اثر مداومت و تکرار انجام آن کار برايش آسان مي گردد، صفات اخلاقي نيز در اثر عمل و تکرار و مداومت به صورت ملکه راسخ در مي آيند و انجام آنها آسان مي شود: به طور مثال کسي که خديا ناکرده به صفت بخل مبتلا است. پس از پي بردن به زشتي اين رذيلت و آثار بسيار منفي آن که بر شخصيت او مي گذارد و پس از اين که اشتياق مي يابد که ريشه اين صفت را از قلب خويش بر کند و به جاي آن صفت زيباي جود و سخاوت را بنشاند، چاره جز اين ندارد که به صورت عملي به اعطاي مال و بذل و بخشش بپردازد. اين کار در ابتدا بسيار دشوار است، زيرا که شخصي تعلق فراوان به اموال خود دارد؛ ولي به تدريج که به تکرار آن مي پردازد، آسان مي گردد. آسان شدن انجام عمل علامت رسوخ و ثابت شدن اين صفت در نفس او است و نشانه اي است براي معالجت، بهبودي و نجات از يکي از امراض مهلک نفساني. نتيجه اين که: ظهور دادن عملي صفات خصوصا در معاشرت و برخورد با ديگران در جامعه و تکرار آن، يگانه روش پاکسازي نفس از رذايل اخلاقي و تخلق آن به صفات حميده انساني و ارزش هاي اخلاقي است، اگر چه اين مرحله منوط به داشتن خودشناسي، آگاهي، انگيزه و اشتياق کافي براي خودسازي و تعالي روح است. براي مطالعه بيشتر ر.ک: 1. ترجمه جامع السعادات، ج 1، باب اول 2. راه روشن، ترجمه محجه البيضاء، فيض کاشاني 3. نقطه هاي آغاز در اخلاق اسلامي، مهدوي کني 4. اخلاق در قرآن، مصباح يزدي، فصل روش سلوک
کد سوال : 2847
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من متاسفانه علاقه زيادي به لواط دارم و هر كار هم مي كنم كه اين عمل را ترك كنم نمي شود حتي به خاطر اين كار همسرم از من طلاق گرفته است آدم بدبختي هستم نمي دانم چه كار كنم تو را به خدا راهنماييم كنيد؟
پاسخ : همجنس گرايي در اسلام و همه اديان الهي حرام است و عقوبت شديد دنيوي و اخروي در پي دارد. همجنس گرايي نوعي انحراف جنسي به حساب مي آيد, بنابراين كسي كه به چنين عمل شومي عادت داشته , بايد از آن توبه كند. در صورت توبه حقيقي و رعايت تقوا, قطعا خداوند او را خواهد بخشيد. لواط از گناهان بزرگ است. شخصى كه مرتكب اين عمل شنيع مى‏شود، از نظر خدا و رسول او و ملائكه مورد لعنت واقع مى‏شود و اگر در حال بلوغ و يا اختيار، اراده و عقل مرتكب اين عمل شده باشد و بدون توبه واقعى مرده باشد، عذاب او شديد خواهد بود. پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد: «وقتى كه لواط‏كننده در قبر نهاده شد بيشتر از سه روز باقى نمى‏ماند و خداوند او را ميان قوم هلاك شده لوط پرتاب مى‏كند و روز قيامت هم با آن قوم ستمكار محشور مى‏شود» ، (ميزان‏الحكمه، ج 11، ص 5369). براي رهايي از اين عادت زشت و حرام بايد به راهکارهاي زير عمل کنيد: 1. گاهي اوقات شيطان براي وادار کردن آدمي به گناه از اين کانال بهره مي گيرد يعني مسير هر گناهي را به شکلي هموار مي سازد در اينجا نيز مسير آلوده شدن به برخي گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و همسر شرعي مي گذرد و اين نوع افکار و ذهنيت مقدمه ي ورود به آن وادي است بايد با اين گونه افکار که جز افکار شيطاني نام ديگري بر آن نمي توان نهاد بايد به مقابله پرداخت يعني ذره اي در شيطاني بودن اين افکار ترديد نداشته باشيد. و بي ترديد آن را شگردي شيطاني بدانيد و در مقابله با آن ترديد نداشته باشيد. لذا به محض ورود اين دست افکار به ذهنتان آنها را از فضاي ذهن دور ساخته و بهتر آنکه هرگاه اين افکار به ذهنتان هجوم آوردند سريع فضاي ذهن را به افکار مقابل آن که حاکي از مردي پخته بودن دارد و علامت تمايل به جنس مخالف است پر کنيد. شکل عملياتي اين پر سازي آن است که قلم و کاغذ جلوي دست خود گذارده و اقدام به نوشتن مطالبي با محتواي تمايل به جنس مخالف کنيد و ذهن خود را به اين سمت بکشانيد. مثلا چند سطر در مورد فوائد همسر و ثمره هاي ازدواج بنويسيد و دو يا سه بار بلند از روي آن بخوانيد و بعد مجددا نوشته خود را كامل كنيد تا اين گونه افكار به ذهنتان وارد نشود و هر موقعي كه اين افكار به ذهن شما هجوم آورد از اين راهكار بهره بگيريد. توجه داشته باشيد در صدي از اين گونه افکار طبيعي است به شرط آنکه اين گونه افکار استمرار پيدا نکند. 2. درباره صفات ثانويه جنسي خود قضاوت واقع بينانه داشته باشيد. هرگز خود را بي نصيب از آن صفات ندانيد و دارائي خود را کم جلوه ندهيد لذا به قيافه يک مرد خود را آرايش کنيد و ظاهر مردانه براي خود پرداخت نمائيد. با ژست و اخلاق مردانه ظاهر شده و خود را معرفي کنيد و در قالب يک مرد نيز با ديگران چه جنس مخالف و چه موافق رفتار کنيد. نقش هاي کاملا مردانه را بر عهده بگيريد و الفاظ، تکه عبارتها، سبک سخن گفتن مردانه حتي غليظ تر از يک مرد را به نمايش بگذاريد و در برابر از تمام حرکات، سخنان و ... که متناسب با زنان و رفتار زنانه است جدا پرهيز کنيد. و حتي واجد اين گونه صفات بودن را براي خود يک عار و ننگ تلقي کنيد آن گونه که کسي به خود اجازه ندهد به شما از ديدگاهي غير از يک مرد کامل در مردانگي نگاه کند. 3. صحنه هائي از زندگي که در آن شما نقش يک مرد، پدر، همسر را بر عهده داريد تصور کنيد و به آن بال و پر دهيد و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بيان کنيد. اين تصوير گري را در قالب ذهن پروري و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعي و خيالي و ... استمرار دهيد. در يک کلام به مرد بودن خود فکر کنيد، و همان گونه عمل کنيد، زندگي مردي و اجتماعي خود را تعقيب کنيد اگر شش ماه با اين طرز تفكر زندگي كنيد براي هميشه از آن افكار رهائي خواهيد يافت. 4. نگاه خود را نسبت به جنس موافق كه برانگيزه حالت تمايل خواهي است كنترل كنيد. 5. از پوشيدن لباس هاي زير تنگ كه باعث برجسته نمودن اندام هاي تناسلي مي شود جدا جدا خودداري كنيد. 6. تمام ارتباطها، مكانها و موقعيت هائي كه انجام انديشه آن عمل زشت را براي شما تداعي مي كند _تا چه رسد به آنكه شما را دعوت به اين عمل كنند_ يقينا اجتناب كنيد. توجه داشته باشيد كه شايد انگيزه شما براي شركت در آنجا الهي و خدائي باشد ولي چون تداعي گر اين عمل زشت است و گناه و آلوده شدن را تداعي مي كند فورا اجتناب كنيد و بدون ترديد بدانيد كه اين دام شيطان است. 7. در روزها و موقعيت هاي نخستين عمل كردن به اين راهكار و دل بريدن از اين حالت سخت و چه بسا ناممكن جلوه كند اما بايد توجه داشته باشيد كه به گفته ي علي(ع) با ارزش ترين كارها دشوارترين آنهاست پس اين حالت نشان از ارزشمندي و اهميت تصميم شما دارد و بايد در مسير عمل كردن به اين تصميم بجا و ارزشمند گامهاي بهتر و بلندتر برداريد. خوب است خاطر نشان سازيم كه دشواري اين عمل تا چند هفته است و بعد در مسير راهوار و هموار خوبيها قرار مي گيريد. انشاء الله 8. هرگاه آن افكار پليد شيطاني به ذهن شما هجوم آورد يقينا خود را از چنگ آنها رها سازيد و راهكار رهائي آن چنين است كه: _ ديگر آن را دنبال نكنيد. _ خود را به فكر مطلوب و موضوع جايگزين مشغول سازيد. _ هميشه براي فكر و ذهن، دست و پا و چشم و ... خود دل مشغولي مفيد و مناسب داشته باشيد اگر آدمي به يك موضوع نشاط آور سرگرم باشد هرگز مرغ دلش بر بام بيگانگان نمي نشيند. 10. اگر دوستاني كه با آنها ارتباط داريد شما را به سمت اين گونه رفتارها و افكار دعوت مي كنند و يا موقعيت به گونه اي است كه شما وقتي در كنار آنها قرار مي گيريد اين افكار براي شما تداعي مي گردد اين ارتباط و آن دوستان را رها سازيد و يا ارتباط خود را به طور سالم و مطلوب محدود سازيد و هرگاه آن فضا و ذهنيت آلوده بروز نمود آنها را ترك كنيد. توجه داشته باشيد دوستيها و دوستان تا زماني مطلوب است كه شما را به سمت خوبيها هدايت كند والا اگر دوستيها و دوستان سبب انحراف و آلودگي شوند آنها ديگر دوست نيستند و بايد نام ديگري براي آنها جستجو كرد. 11. از قرار گرفتن در تنهايي اجتناب کنيد. 12. از بيکاري اجتناب کنيد سعي کنيد با برنامه ريزي همه اوقات شبانه روزي خود را پر کند. 13. ورزش کنيد سعي کنيد هر روز يک ساعت ورزش کنيد و سعي نماييد در ورزش هاي دسته جمعي شرکت کنيد. دوست عزيزم با عمل به آنچه گفته شد يقينا مطلوب حاصل خواهد شد كافي است يا علي گفته و عمل به آنها را پيشه ي خود سازيد لذا در تاثير آنها ترديد نداشته باشيد بعد از ارائه گزارش از كيفيت و سطح تاثير مرحله دوم راهكار را تقديم خواهيم نمود. خداوند پاك و منزه است و پاكان را دوست دارد پس پيش به سوي پاكي ها.
کد سوال : 2848
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : طبق فرمايش معصومين بايد به فقيهي جامع الشرايط رجوع شود كه حافظ دينش ،مخالف هوا و هوس صائنا لنفسه ،مطيع امر مولا باشد و از آن تمرد جستن معصيت است پس چطور در احكامي از يك فقيه و در احكامي ديگر از فقيهي ديگر پيروي شود. تازه اينكه اختلاف هم داشته باشد در نظرات حكومتي يعني امتياز مسائل سياسي و حكومتي را به ولي فقيه صد در صد واگذار نكرده اند. كه حالا مقلد بگويد پس در اين مسائل من از ولي فقيه پيروي كنم و در مسائل مختلف نظرات دارند پس در اين مورد چه مي فرمايند؟
پاسخ : قبل از هر چيز بايد جايگاه مرجعيت و تقليد از مراجع روشن شود. مرجعيت به عنوان يک نهاد کارشناسي است و کساني که در تشخيص قوانين شرعي تخصص لازم را ندارند (مانند اکثر مردم) بايد براي عمل به وظيفه شرعي که همان قانون خداست به فقها به عنوان کارشناسان و متخصصان مراجعه کنند از اين رو مانند ساير نهادهاي تخصصي هيچ اشکالي ندارد فقيهي در يک حوزه مثل حوزه امور اقتصادي تخصص بيشتري داشته باشد و فقيهي ديگر در حوزه عباديات، همين طور فقيهي عهده دار مسائل حکومتي گردد و هيچ تضادي پيش نمي آيد. علاوه بر اين که توجه داريد که احكام و مسايل اسلامى را مى‏توان به دو دسته احكام شرعى فردى و احكام اجتماعى و سياسى تقسيم نمود. در احكام شرعى فردى هر شخصى براى تعيين وظيفه و تكليف خود به مجتهد اعلم كه در كشف و استنباط احكام از ديگران تواناتر است و او را به عنوان مرجع تقليد خود برگزيده، مراجعه مى‏كند. در چنين احكامى از آنجا كه به فرد تعلق دارد نه به جامعه، تعدد مراجع و فتاواى مختلف هيچ‏گونه مشكلى به بار نمى‏آورد، هر شخص موظف به تقليد از مرجع تقليد خود مى‏باشد. اما مسايل اجتماعى به دو دسته تقسيم مى‏شوند: الف) مسائل اجتماعى كه به سياست كل نظام اسلامى برمى‏گردد و در آن موضوع حكم حكومتى، قوانين و مقررات الزامى از طرف دولت اسلامى وجود دارد كه تك‏تك افراد را موظف به اطاعت و اجراى آن مى‏سازد. در اين قبيل موارد حال مى‏خواهد سياسى باشد مانند قطع رابطه با آمريكا يا اقتصادى باشد مانند پرداخت ماليات و يا اجتماعى باشد مثلاً قوانين و مقررات راهنمايى و رانندگى در اين قبيل مسائل تمامى افراد جامعه اعم از فقها و مراجع تقليد و مقلدان آنها هم موظف به اجراى فرامين و مقررات حكومت اسلامي بوده، هر چند نظر مرجع تقليدشان مغاير با آن باشد، زيرا از آنجا كه چندگانگى ديدگاه‏ها، خصوصا در مسائل كلان، سرنوشت‏ساز و مشكل‏آفرين خواهد بود و چه بسا باعث هرج و مرج و حتى اختلال نظام زندگى اجتماعى مى‏شود، ضرورت دارد در عرصه اجتماعى يك ديدگاه در كشور حاكم گردد كه اولاً از سوى فقيه آگاه به مسائل سياسى و اجتماعى ارائه شده باشد و ثانيا داراى رسميت باشد و ثالثا صاحب آن ديدگاه از سوى تعداد قابل توجهى از مجتهدان خبره به عنوان اعلم در مسائل اجتماعى معرفى گرديده باشد كه همان ولى‏فقيه جامع‏الشرايط مى‏باشد، لذا مبناى تصميم‏گيرى در مسائل كشور و حل معضلات و اجراى احكام اسلامى همين ديدگاه رسمى قرار مى‏گيرد. خلاصه در چنين مواردى اگر بين فتواى مراجع تقليد با نظر حاکم اسلامي تعارض و اختلاف پيش بيايد، نظر حاکم اسلامي (ولى‏فقيه) هميشه مقدم است، چنان كه فقها در مورد قضاوت تصريح كرده‏اند و حتى در مباحث فقهي هم آمده است كه اگر يك قاضى شرع در موردى قضاوت كرد قضاوت او براى ديگران حجت است و نقض حكم او حتى از طرف قاضى ديگرى كه اعلم از او باشد حرام است، (كتاب نقد، شماره 7، ص 73). حضرت امام در اين‏باره مى‏فرمايند: «قيام براى تشكيل حكومت و اساس دولت اسلامى از قبيل واجب كفايى است. بر فقهاى عدول پس اگر يكى از آنان موفق به تشكيل حكومت شود ديگران بايد از او تبعيت كند»، (امام خمينى، كتاب‏البيع، ج 2، ص 465 و 466). در اين مسأله هيچ‏گونه اختلافى بين فقهاء نيست و آيت ‏الله ‏فاضل نيز همين نظر را دارند، (استفتا از دفتر معظم‏له). ب ) اما در مسائل اجتماعى كه در عين اجتماعى بودن كارى به امور حكومتى و قوانين و مقررات دولتى ندارد و از طرف حكومت دولت امر و نهى در آن زمينه وجود ندارد در اينجا اگر مرجع تقليد نظر خاصى داشته باشد بايد نظر مرجع تقليد اجرا گردد. مثلاً در برخى عمليات‏هاى بانكى مراجع تقليد نظرات خاصى دارند و از آن‏جا كه حكومت اسلامى مردم را موظف به انجام آنها نكرده و مردم مخيرند، لذا بايد نظر مرجع تقليد را اطاعت نمود. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- آيت‏الله‏جوادى آملى، ولايت‏فقيه، ص 47 2- كاظم قاضى‏زاده، انديشه‏هاى فقهى سياسى امام خمينى، ص 2 3- محمد جواد نوروزى، نظام سياسى اسلام، ص 93
کد سوال : 2849
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : آيا مي شود به دعاها و ذكرهايي كه در برخي از كتب آمده اطمينان كرد به طور مثال عنوان شده كه اگر فلان ذكر را فلان مرتبه ادا كنيد اين اتفاق مثلا مي افتد؟
پاسخ : دعاهايى كه مأثور از ائمه(ع) و مستند به روايات معتبر باشد در اين زمينه‏ها قابل اعتماد است. در عين حال تأثير دعابه نحو اقتضايى است، نه حتمى و ضرورى، آن هم دقيقا به شكلى كه ما طلب مى‏كنيم. به عبارت ديگر هر دعايي که از ناحيه معصومين(ع) وارد شده است چه صدور آنها از آن بزرگواران قطعي باشد يا احتمالي؛ اينگونه نيست که بدون قيد و شرط اثر خواهد کرد بلکه به شرايطي که خود آنان فرمودند بستگي دارد. از جمله: ترک گناه، انجام واجبات، اداي حقوق واجب شخصي و اجتماعي، توبه و مهمتر از همه مصلحت واقعي انسان دعاگو - که فقط خداوند مي داند - وابسته است زيرا چه بسا مصلحت انسان در اين است که دعايش مستجاب نشود و يا در آخرت نتيجه اش را ببيند ولي به هر حال دعاهاي وارده از امامان(ع) بر دنيا و آخرت انسان تأثيرگذار خواهد بود. براي اطلاع بيشتر ر.ک: اصول کافي، ج 4، بخش دعا.
کد سوال : 2850
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : به عقيده عده اي از مردم سياست چيز كثيفي است و در جامعه ما سياسيون فقط به فكر حزب و منافع جناحي خودشان هستند تا وضع مردم و مملكت آيا به نظر شما همينطور است كه آنها مي گويند؟
پاسخ : افرادى كه اين شبهه را براى اثبات «جدايى دين از سياست» القا مى‏كنند، از چند نكته‏ى كليدى و مهم، غفلت وزيده‏اند؛ زيرا اين چنين نيست كه موضوعات ضد ارزشي و مغاير اخلاق مانند دروغ گويى و نيرنگ، جزء جدايى‏ناپذير سياست باشد. به دليل اين كه سياست منحصر در يك قسم نيست. خواجه نصرالدين طوسى در اين زمينه مى‏نويسد: «اما اقسام سياست، اول سياست «فاضله» باشد كه آن را امامت خوانند، و غرض از آن «تكميل خلق» بود و لازمه‏اش نيل [به] سعادت. دوم سياست «ناقصه» بود كه آن را تغلّب خوانند، و غرض آن «استبعاد خلق» بود و لازمه‏اش نيل [به] شقاوت و مذمت». و در جاى ديگر از ارسطاطاليس ـ حكيم يونان باستان ـ نقل مى‏كند: «سياست چهار نوع است: سياست ملك، سياست غلبه، سياست كرامت و سياست جماعت». بنابراين در يك تقسيم كلى و اساسى، «سياست» بر دو قسم است: سياست خوب و ارزشمند، و سياست ناپسند و ضد ارزشى مبتنى بر زور، غلبه، نيرنگ و خدعه. بنابراين اول بايد مشخص كرد كه كدام قسم از سياست، مورد نظر گوينده است و از چه منظر و ديدگاهى به تعريف «سياست» مى‏پردازد. اين كه در سياست‏هاى رايج دنيا، و يا متأسفانه فعاليت هاي برخي احزاب و جناح هاي سياسي نيرنگ و دروغ وجود دارد؛ به معناى آن نيست كه «سياست» لزوما همين است و بايد با اينها آميخته باشد؛ بلكه اين نوعى از سياست (سياست تزوير) است كه هم در هدف و هم در روش، با «سياست اسلامى» مغايرت دارد. امام خمينى(ره) پس از آزادى از زندان ـ ضمن بيان خاطره‏اى از دوران اسارت ـ فرمود: «آمد يك نفر... گفت: آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ و خلاصه پدر سوختگى است و آن را شما براى ما بگذاريد... گفتم: از اول ما وارد اين سياست كه شما مى‏گوييد، نبوده‏ايم». اما آيا نمى‏توان نوع ديگرى از «سياست» داشت كه در پى اهداف بلند الهى و سعادت و كمال بشرى است؛ همان طور كه پيامبر(ص)، امام على(ع)، امام حسن(ع)، امام حسين(ع) و امام راحل(ره) و مقام معظم رهبري و بسياري از شخصيت هاي معاصر ما عمل كرده‏اند. بر اين اساس هر چند دين از «سياست شيطانى» و ماكياولى ـ كه آميخته با تزوير و نيرنگ است ـ به دور است؛ اما با سياست فاضله و اخلاقى ـ كه منطبق با تعاليم و آموزه‏هاى دين اسلام و عملكرد پيشوايان دين است ـ كاملاً هماهنگى و انطباق دارد. البته دين در مقابل سياست‏هاى شيطانى نيز، تدابير هوشمندانه‏اى در اداره‏ى جامعه و مخصوصا در برخورد با دشمنان اعمال مى‏كند. در هر صورت اين که برخي مردم سياست را مساوي با مسائل ضد ارزشي مي پندارند و برخي افراد و گروه ها متأسفانه سياست هاي ضد ارزشي را در حيطه فعاليت هاي سياسي خود مي گنجانند، باعث نمي شود که نظام و جامعه اسلامي ما از انجام وظايف و تکاليف الهي خويش که بخش عظيمي از آنها در زمينه سياست و چگونگي اداره بخش هاي مختلف جامعه است طفره بروند، بلکه بايد با الگو گرفتن از سياستمداران بزرگ الهي نظير پيامبر اکرم(ص) و امام علي(ع) با سياستي الهي کليه فعاليت هاي سياسي را تنظيم و به ديگران آموخت. براى مطالعه بيشتر ر.ك: 1. انديشه‏هاى فقهى ـ سياسى امام خمينى(ره)، كاظم قاضى‏زاده، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهورى، چاپ اول 1377، ص 95 ـ 54. 2. حاكميت دينى، نبى الله ابراهيم‏زاده آملى، اداره‏ى آموزشهاى عقيدتى ـ سياسى نمايندگى ولى فقيه در سپاه. 3. دانشنامه‏ى امام على(ع)، ج 6، سياست (مقاله‏ى هدف و وسيله)، احمد مبلغى، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، چاپ اول 1380، صص 412 ـ 353.