کد سوال : 2791
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من اعتماد به نفسم را از دست داده ام .در دبيرستان جزء شاگردان ممتاز كلاس و حتي شهر بودم ولي از وقتي كه به دانشگاه آمده ام هيچ موفقيتي خاصي نداشته ام و نمراتم خيلي خوب نمي شود و فكر مي كنم هرچه بيشتر درس مي خوانم نمراتم بدترمي شود و انگيزه درس خواندن را از دست مي دهم لطفا راهنمايي بفرماييد كه چگونه اعتماد به نفسم را بدست آورم؟
پاسخ : تماس شما با اين مركز كار پسنديده، بلكه لازم و ضرورى بوده و چه خوب بود زودتر از اين با چنين مراكز مشاوره به طور مكاتبهاى يا حضورى و يا تلفنى مشكل خود را مطرح مىكرديد ولى الان نيز دير نشده است و در صورت امكان از راهكارها و نظرات مشاور قابل اعتمادتان در يك مشاوره حضورى استفاده كنيد. ما نيز در اين مكاتبه تلاش مىكنيم در حل اين مشكل به شما كمك كنيم. ولى آنچه بيش از هر چيز مىتواند در ريشهكن كردن يا كاهش مشكل مؤثر واقع افتد، سعى و تلاش خودتان و عمل كردن به آنچه كه خدمتتان ارائه مىشود است. اكنون توجهتان را به چند نكته جلب مىكنيم:
الف) همان طور كه خودتان نيز مرقوم داشتهايد در دوران دبيرستان موفقيت نسبى خوبى داشتهايد ولى در دانشگاه نه، ولى بايد بدانيد كه عوامل زيادى در دوران دبيرستان وجود دارد كه امكان رشد تحصيلى را افزايش مىدهد مانند:
1- مختلط نبودن دانشآموزان.
2- وجود رقابت جدى با همكلاسان.
3- شركت در امتحان كنكور براى راهيابى به دانشگاه نيز باعث افزايش انگيزه جهت بهتر درس خواندن و جدى بودن در تحصيلات است و همين طور عوامل ديگرى نيز وجود دارد كه مجموعا دست به دست هم مىدهد و انگيزه افراد براى بهتر درس خواندن بيشتر فراهم مىكند اما با ورود به دانشگاه بسيارى از اين عوامل منتفى مىشود و ياانگيزهاى غير درسى وارد ميدان تفكرات فرد مىگردد و به دنبال آن افت تحصيلى را و افتهاى ديگر در زمينههاى گوناگون را باعث مىشود متأسفانه اختلاط دختران و پسران در دانشگاه با توجه به اين كه در سن ازدواج و در اوج غرايز جنسى هستند. يكى از عوامل افت تحصيلى همين مسئله است پشت سر گذاشتن غول كنكور دانشجو احساس مىكند بزرگترين گردنه را پشت سر گذارده و ديگر انگيزه رقابت و جدى درس خواندن را ندارد مشكل اشتغال و مسئله ازدواج و بيكار بودن بسيارى از فارغالتحصيلان و مسائلى از اين قبيل موجب ورود افكار منفى به ذهن دانشجو نسبت به آينده خود مىشود و يكى از عوامل مهم افت تحصيلى به شمار مىآيد.
براى مقابله با اين عواملى كه احتمالاً موجب افت تحصيلى مىشود رعايت راهكارهاى زير است كه مىتواند كارساز و مفيد باشد:
1- تماس نگرفتن با جنس مخالف مگر در حد ضرورت كه شرايط تحصيلى آن را تحميل كرده است.
2- برنامه ريزى براى اوقات شبانه روزى.
3- معاشرت با افراد مثبت، اجتماعى، مذهبى و اهل درس و بحث.
4- اجتناب از افرادى كه نسبت به آينده منفى بافى مىكنند.
5- فكر كردن به اين مسئله كه اين دوران بهترين شرايط براى رشد و كمال شما مىباشد و از دست دادن آن جبرانناپذير است.
6- نگران آينده نبودن و انجام وظيفه فعلى، شما مهمترين وظيفهاى كه الان داريد خوب درس خواندن و استفاده بهينه از وقت خود مىباشد چه اينكه امكاناتى كه شما در دانشگاه از آن استفاده مىكنيد متعلق به يك ملت است و شما در قبال آن مسؤول هستيد لذا بايد باخوب درس خواندن خود را آماده جبران و اداء دين خود به مردم و جامعه كنيد.
7- تعيين هدف يا اهداف نقش مهمى مىتواند در ايجاد انگيزه براى تحصيل در شما ايجاد كند.
8- در كنار درس خواندن مىتوانيد براى شاداب نگه داشتن خود به ورزش، تفريح سالم و شركت در مجالس مذهبى بپردازيد.
9- توجه به امور معنوى و توكل به خداوند نقش بزرگى در موفقيت انسان دارد لذا سعى كنيد نمازتان را اول وقت بخوانيد و هر روز چند دقيقه به تلاوت قرآن با توجه به معانى آن بپردازيد.
ب ) براى تقويت اعتماد به نفس راهكارهاى عملى زير پيشنهاد مىشود:
1- خود را هر چه بيشتر بشناسيد: آگاهى و شناخت از استعدادها، توانمندىهاى فكرى و عملى خويش و ارزشهاى اخلاقى و انسانى موجود در خود مىتواند در كسب اعتماد به نفس مفيد واقع گردد. چون گاهى اوقات فردى به توانايىها واستعدادهاى زيادى كه در او نهفته است، توجه و آگاهى نداردو خود را ناتوان و ضعيف تلقى مىكند. نشانه توانمندىها را مىتواند در موفقيتهاى تحصيلى وعلمى و يا عملى بيابد و جستجو كند.
2- ريسك كنيد: سعى كنيد روى تجربيات جديد با ديد يادگيرى، بيشتر فعاليت كنيد و از شكست نهراسيد و بدينوسيله امكانات جديدى براى شما فراهم مىشود.
3- شكستهاى گذشته را فراموش كنيد: اگر تصور نامطلوبى از گذشته خود داريد و يا در انجام كارى شكست خوردهايد، آن را به دست فراموشى بسپاريد زيرا اين تصور و به يادآورى شكست اجازه نمىدهد به حقيقت كنونى خود واقف شويد.
4- خود را تشويق كنيد: موفقيتهاى خود را به يادآورده و خود را با هديه و پاداش خوشحال كنيد. زيرا شما مؤثرترين و مهمترين فردى هستيد كه مىتوانيد خود را خوشحال كنيد.
5- خود را با ديگران مقايسه نكنيد: هيچگاه خود يا موفقيتها و شكستهاى خود را با ديگران مقايسه نكنيد چون هر فردى داراى شرايط و موقعيتهاى خاص و امكانات و توانمندىها و نقاط ضعف و قوت ويژهاى مىباشد، بلكه همواره با خودتان رقابت كنيد.
6- به خود تلقين كنيد: براى رسيدن به اهداف خود چه در از بين بردن يك صفت منفى و عادت بد در خود و چه در ايجاد يك صفت نيكو و انجام كارى كه مورد نظر شماست، به خود تلقين كنيد كه من قادر به انجام آن كار يا مبارزه با آن عادت بد هستم. مثلاً روى برگ كاغذى چندين بار اين عبارت را بنويسيد و يا به زبان جارى كنيد كه «من به خوبى قادر هستم اين عادت بد را از خود دور كنم» و يا «من به خوبى قادر هستم اين كار را انجام دهم».
7- فهرستى از موفقيتهاى گذشته و نيز فهرستى از توانايىها، توانمندىها و استعدادهاى خويش را روى كاغذى يادداشت كنيد و هر روز آن را مطالعه نماييد.
ج ) تا آنجا كه خودتان نيز اثبات كردهايد كه هرگاه اراده داشتهايد كه بر مشكلتان فايق آييد، پيروز و موفق شدهايد پس مطمئن باشيد اكنون نيز مىتوانيد موفق باشيد. هر رشتهاى را نيز انتخاب كنيد. مشكل به همين شكل خواهد بود. اگر نخواسته باشيد در روش و افكارتان تغيير ايجاد كند پس اشكال در رشته تحصيلى نيست. شما با تكيه بر توانمندىهايى كه داريد مىتوانيد در كلاس گيرايى علمى و تحصيلى پيدا كنيد، بنابراين در فراگيرى مطالب پيشنهاد مىشود درس را پيشمطالعه كنيد و همچنين با دوستان ديگرتان پس از كلاس به گفتگو بنشينيد (درس را مباحثه كنيد) و با اعتماد كامل مطالب درس را براى دوستانتان بازگو كنيد. اين كار در يادگيرى و نيز در تقويت اعتماد به نفس و پيدا كردن جرأت به شما كمك مىكند.
د ) تأكيد مىشود براى اوقات شبانهروزى، برنامهريزى كرده و در پايان هر روز قبل از به بستر رفتن، خود را ارزيابى كنيد و موفقيتهاى خود را در جلوى چشم خود برجسته كرده و تصميم بگيريد فردا به تمام برنامه پاىبند باشيد.
لازم به ذكر است اين برنامه متناسب با توانايىتان باشد و زمانى را براى استراحت، ورزش و... نيز قرار دهيد ولى اوقات خالى و بيكار نداشته باشيد.
ه ) در مكاتبه بعدى ما را در جريان پيشرفت كار خودتان قرار دهيد و اگر دسترسى به مشاوره حضورى نيز داريد حتما به مشاور مجرب و قابل اعتمادى مراجعه نماييد.
کد سوال : 2792
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : با توجه به حديث معروفي که رسول اکرم (ص) فرمودند از سبزه مزبله پرهيز کنيد در اينصورت اگر خانمي واقعا در اين گونه خانواده ها به شخصيت والاي انساني رسيده باشد تکليفش چيست؟
پاسخ : با توجه به قاعده اصولي که در فقه اجرا مي شود؛ يعني «العله تعمم و تخصص» يعني هرگاه چيزي علت حکمي قرار گيرد و عليت تامه آن براي فلان حکم شرعي احراز گردد، در اين صورت آن علت هم باعث تعميم مي شود و باعث تخصيص، بدين معني که هر جاي ديگر که آن علت باشد ولو در غير اين موضوع مورد حکم، باز آن حکم ثابت مي شود (تعميم حکم) و اگر جايي آن موضوع باشد ولي آن علت مذکور در آن ثابت نباشد حکم از آن موضوع منتفي است براي مثال اگر دکتر بگويد: «انار نخور چون ترش است» و ما از قرائن و امارات بفهميم که «ترشي» علت تامه در نهي از خوردن انار است بنابراين:
اولا، هر چيز ترش خواه انار باشد يا غير انار، همين حکم را دارد (تعميم)
ثانيا، هر انار غير ترش، متصف به اين حکم نيست (تخصيص)
بنابراين اگر خانمي در خانواده نادرست بزرگ شود اما خودش را نشان دهد با رفتارهايش، که شخصيت او تحت تأثير خانواده نبوده است از اين دستور کلي رسول خدا(ص) منتفي است چون موضوع آن به دليلي که گفتيم از اول مقيد بود گرچه قيد آن صريحا ذکر نشده بود.
معناي گفتار رسول خدا(ص) کليت و به نحو اغلب است که خانواده در شکل گرفتن روحيات و شخصيت فرزندان مؤثر هستند پس هنگام ازدواج براي شناخت دختران به خانواده هاي آنان نيز نگاه کنيد. البته اين مسأله صد در صد نيست بلکه استثناآتي دارد مانند ساير مسايل.
کد سوال : 2793
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه نماز آيات خواندن زماني كه نه زلزله را حس كرديم نه ترسيديم .چيست؟
پاسخ : فلسفه و حکمت نماز آيات، تنها ترسيدن و وحشت از برخي پديده ها نيست. براي پديده هايي مانند کسوف و خسوف نماز آيات واجب شده است، در عين حال که مردم به طور معمول از آنها وحشت و ترسي ندارند يا حتي نماز هنگام زلزله مانند بادهاي سياه، مقيد به ترس نيست.
بنابراين، حکمت نماز آيات هر چند در برخي موارد شايد ترس مردم باشد که به واسطه نماز آيات به آرامش و امنيت خاطر برسند «الا بذکر الله تطمئن القلوب» V}(رعد، آيه 28). {V اما حکمت هاي ديگري نيز دارد.
از مجموعه رواياتي که درباره نماز آيات آمده است برداشت مي شود که بروز اين پديده ها که معمولا غير عادي و خارج از روند زندگي، انسان ها است، موقعيتي مناسب براي رو آوردن به خداوند و به ياد آوردن علت واقعي همه چيزها است. لذا در اين لحظه ها شايسته و لازم است که ايمان قلبي خود را در قالب عمل ريخته و با خواندن يکي از بهترين ذکرهاي خداي متعال؛ يعني نماز و نهادن پيشاني به آستان قدس پروردگار جهان، عقيده و اعتراف باطني خود را ابراز نماييم.
در روايتي پيامبر اکرم(ص) مي فرمايند: «خورشيد و ماه به خاطر مرگ يا زندگي کسي کسوف و خسوف نمي شوند. اين دو از نشانه هاي خداوند متعال مي باشند، هنگامي که خسوف و کسوف را مشاهده کرديد براي نماز خواندن به مساجد برويد» V}(وسايل الشيعه، ج 7، ص 492). {V
در روايت ديگري آمده است: «پديده هاي زلزله، کسوف، خسوف و بادهاي ترسناک از نشانه هاي قيامت است. پس هنگامي که يکي از اين پديده ها رخ داد، قيامت را به ياد آوريد و به مساجد آييد و در پيشگاه الهي تضرع نماييد».
افزون بر آن، نماز آيات مانعي براي پناه بردن برخي مردم به يک سلسله امور خرافي است. اسلام، با واجب کردن نماز آيات، به هنگام اين پديده ها مردم را از توجه به اوهام و خرافات بازداشته و افکار آنان را به نقطه اي که سرچشمه تمام حوادث گيتي است متوجه ساخته است، همچنان که حضرت ابراهيم از افول ماه و خورشيد، توحيد را نتيجه گرفت و فرمود: «اني وجهت وجهي للذي فطر السموات والارض حنيفا و ما انا من المشرکين» V}(انعام، آيه 79). {V
در واقع شايد نام گذاري نماز آيات (نماز نشانه ها) به همين دليل باشد که انسان با اين نماز اين پديده ها را نشانه اي از قدرت، عظمت و مالکيت خداوند براي همه چيز بداند.
کد سوال : 2794
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : اين روزها در سطح دانشگاهها حرف از جنبش دانشجويي است كه به نظر مي رسد واقعا براي اصلاح اين جامعه نياز به يك جنبش و حركت است مي خواستم بدانم اين جنبش تا چه حد بايد جلو برود آيا براستي براي اصلاح جامعه نبايد حركت كرد آيا نبايد بنا به نيازهاي جامعه و جوانان كه اكثريت جامعه را تشكيل مي دهند تغييراتي در جامعه ايجاد كرد آيا اين تغييرات نياز به سياستي جديد ندارد كه اعمال شود چرا كه اگر همين سياست موجود كافي بود ديگر كشور اين قدر دچار مشكل نمي شد؟
پاسخ : در اين که جامعه ما مانند همه جوامع بشري نيازمند اصلاح واقعي خويش و زدودن آفات و موانع پيشرفت و کارآمدي است، شکي نيست، چنان که مقام معظم رهبري در اهميت و ضرورت اين موضوع «اصلاحات را يک حقيقت ضروري و لازم و جزء ذات هويت انقلابي و ديني نظام ما» دانستند که «اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگيرد نظام فاسد خواهد شد و به بيراهه خواهد رفت. وقتي اصلاحات نشود، برخي از نتايجي که ما امروز با آنها دست بگريبانيم پيش مي آيد، توزيع ثروت ناعادلانه مي شود، نوکيسه گان بي رحم بر گوشه و کنار نظام اقتصادي جامعه مسلط مي شوند، فقر گسترش پيدا مي کند، زندگي سخت مي شود، از منابع کشور به درستي استفاده
نمي شود، مغزها فرار مي کنند و ازمغزهايي که مي ماند حداکثر استفاده نمي شود. وقتي که اصلاحات باشد، اين آفت ها و اين آسيب ها و ده ها مورد از اين قبيل پيش نمي آيد» V}(ديدار با کارگزاران نظام، 19/4/79). {V
و از منظر ديني نيز جامعه اي که به دنبال اصلاح نباشد به فساد و تباهي گرفتار مي گردد. از اين رو نظام اسلامي به خوبي به اهميت و ضرورت اصلاحات اساسي در بخش هاي مختلف جامعه واقف و بر انجام آن تأکيد دارد و مقام معظم رهبري به عنوان رهبر و سکان دار انقلاب اسلامي سه جنبش را جهت تحقق اصلاحات واقعي و نهادينه شده در کشور نام مي برند که عبارتند از:
1. جنبش عدالت خواهي.
2. جنبش نرم افزاري توليد علم.
3. نهضت خدمت رساني به مردم.
مسلما حرکت هماهنگ و برنامه ريزي شده تمامي ارکان و بخش هاي نظام در چارچوب اين سه جنبش و استراتژي کلان، مي تواند گامي اساسي و مهم در جهت تحقق اصلاحات واقعي در جامعه اسلامي بوده و در کوتاه مدت آثار و برکات ارزشمندي را در قالب تجديد حيات معنوي و مادي به جامعه عرضه کند. و در راستاي ميثاق ملي و نيازهاي عمومي - خصوصا نيازهاي قشر عظيم جوانان از قبيل، مسکن، اشتغال، ازدواج و... که شديدا رهبر معظم انقلاب بر حل اساسي آنان تأکيد دارند - نظام را کارآمدتر و در نتيجه مقبول تر خواهد کرد و از سوي ديگر زمينه هاي تجديد حيات و بالندگي تمدن اسلامي را مهيا مي سازد.
بنابراين همانگونه که مشاهده مي نماييد نظام اسلامي سياست هاي کلان و جهت گيري هاي اساسي خود و جامعه را براساس پيشرفت اساسي و زيربنايي جامعه در همه سطوح و عرصه هاي مختلف، تنظيم نموده و به هيچ وجه به سياست هاي موجود قانع نمي باشد.
اما نکته ديگر، نقشي است که جنبش دانشجويي مي تواند در اين زمينه ايفا نمايد، جنبش دانشجويي همانگونه که در مقاطع مختلف انقلاب اسلامي نشان داده است داراي توانايي و پتانسيل عظيمي است که در صورت هدايت و جهت گيري صحيح مي تواند دستاوردهاي شگفتي را در زمينه هاي مختلف به دنبال داشته باشد. مقابله با استبداد پهلوي و مواجهه با استکبار جهاني و حضور پرشکوه و افتخارآميز در صحنه هاي دفاع مقدس و... نمونه هايي از اين پتانسيل عظيم دانشجويان است که در زمان حاضر نيز مي توانند با حضور فعال و مؤثر در تحقق جنبش عدالت خواهي و جنبش نرم افزاري توليد علم افتخاراتي مجدد براي جنبش دانشجويي کسب نمايند و البته دانشجويان عزيز بايد همواره از آفاتي که اين جنبش را تهديد مي کند نظير دور شدن از آرمان هاي انقلاب و تکيه ناخودآگاه بر تأمين منافع احزاب و گروه ها به جاي کشف حقايق و کوتاهي در کسب علم و تخصص هاي مورد نياز جامعه به شدت پرهيز نمايند.
کد سوال : 2795
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : مي دانم كه اسلام دين كاملي است ديني كه بر پايه عدالت و عقل پا برجاست پس چرا حكم ها و يا مسائل مربوط به اسلام اين قدر مربوط به زمان گذشته است آيا اينكه در زمان پيامبر يك حكم داده شده آن حكم بنا به خصوصيات آن زمان داده شده است .آيا وقت آن نرسيده است كه شخصي بيايد و حكم جديدي را با توجه به زمان استخراج كند چنانچه امام خميني در زمان خود حرام بودن شطرنج را حلال كرد آيا نبايد احكام اسلامي را كه هم اكنون ارائه مي شود همه اش بر پايه عقل و عدالت باشد مثلا چرا بايد به گندم زكات بست آيا اين زمان كه عصر تكنولوژي است و كشاورز جزء فقيرترين افراد جامعه است بايد زكات بدهند گاهي برايم سئوال پيش مي آيد كه آيا اين حكومت و ديني كه بر ماست و ما آن را به نام دين اسلام مي شناسيم همان دين ناب محمدی است. چرا كه ما اسم خود را مسلمان گذاشته ايم و حكومت اسلامي تشكيل داده ايم نبايد اسلام واقعي را به اجرا درآوريم؟
پاسخ : پاسخ اين سؤال با ذكر چند مقدمه روشن مىگردد:
اول اين كه معناى اجتهاد و فقه پويا و مقتضيات و شرايط زمان و مكان و تأثير آن در اجتهاد فهميده شود. اجتهاد در فقه شيعه به دست آوردن و استنباط احكام موضوعات مختلف از كتاب و سنت و عقل و اجماع و اصول عمليهى شرعى و عقلى است. در نتيجه اگر موضوعى مثل شراب، قمار، زنا، روزهخوارى، قتل عمد، قتل خطا، غناء، موسيقى، مجسمهسازى و هر موضوع ديگرى در منابع اجتهادى و دينى داراى حكم مشخصى باشند مجتهد وظيفه دارد طبق آيات قرآن و روايات اهل بيت همان حكم را بيان نمايد و تصور نشود كه اين مقدار نياز به اجتهاد ندارد و از افراد عادى هم برمىآيد. زيرا مسئله چندان هم ساده نيست. چون براى برداشت حكم از ادلّه نياز به مقدمات فراوانى مىباشد. به عنوان مثال تسلّط بر تمامى ادلّه براى آگاهى از وجود عدم دليل مخالف و معارض با دليل موجود و تسلط بر قواعد مختلف اصولى و فقهى در اين مسئله دخالت دارد.
در نتيجه هيچ گاه فقيه نمىتواند به مجرد اين كه حكمى به ذهنش زيبا آمد يا مطابق ذوق و سليقهى مردم بود، بدان فتوى دهد. به عبارت واضحتر او در صدد بيان حكم الله است، نه حكم شخص خود يا حكم سليقههاى مختلف و حجيت و دخالت عقل بشرى در احكام شرعى در حدّى است كه منافات با حكم شرع نداشته باشد و مسئلهى پويایی فقه و اجتهاد در تشيع به همين است كه با حفظ اصول و مبانى و در نظر گرفتن متون دينى (كتاب و سنت) مجتهد اقدام به استنباط مىنمايد و الا در روايت آمده: H}«حلال محمد حلال الى يوم القيمه و حرام محمد حرام الى يوم القيمه»{H پس حكم خداوند هيچ گاه تغيير نمىكند. بله ممكن است موضوع تغيير يابد، مانند حرمت شطرنج كه برخى از فقيهان بزرگ قائلند كه موضوع حرمت شطرنج نفس اين وسيله نيست، بلكه موضوع حرمت، قمار است. در نتيجه اگر شطرنج از وسيلهى برد و باخت خارج گردد حكم حرمت وجود نخواهد داشت. (پس حكم حرمت قمار عوض نشده بلكه موضوع حرمت شطرنج قمار بود و در آن اين موضوع منتفى است). پس زمان و مكان در تغيير موضوع مؤثر هستند، نه حكم الله و اين معناى پويايى فقه است. بعد از روشن شدن معناى اجتهاد و پويایى آن نوبت به مقدمهى دوم مىرسد كه آيا علت و دليل احكام الهى كاملاً براى ما روشن است؟
پاسخ اين سؤال اين است كه احكام بر چند قسمند:
1. احكامى كه خود شارع علت تشريع آنها را بيان نموده.
2. احكامى كه شارع علت تشريع آن را بيان ننموده، ولى با پيشرفت علم فهم و دسترسى به آن ممكن است، مثل غالب مستحبات و مكروهات.
3. احكامى كه نه شارع علت تشريع آن را بيان نموده و نه با پيشرفت علم مىشود به علت حكم پى برد، مثل دو ركعت خواندن نماز صبح كه صرفاً به جهت تعبّد مىباشد.
در نتيجه در بسيارى از احكام ما نمىتوانيم اعمال نظر كنيم. زيرا يا صرفاً تعبدى هستند و با پذيرش علم و حكمت خداوند از روى دليل عقلى و تحقيقى ديگر سؤال از علت احكام وى غيرعقلايى مىباشد يا علوم ما هنوز به حدى نرسيدهاند كه قدرت نيل به علت احكام را پيدا كنيم.
بايد دانست ثبات احكام شرعى و تغيير آنها بر اساس ملاكات و مبنايى ويژهاى است كه براى روشنبينى در اين باره توجه شما را به چند نكته مهم جلب مىكنيم.
1. احكام الهى بر اساس پيش نگاه و حتى پس نگاه واقعبينانه و فراگير، انجام آنها داراى مصالح و ترك آنها موجب مفاسد مىباشد. از اين رو بايد بيشترين تلاش را براى استنباط حكم الهى انجام داد و به آن پايبند بود.
2. از فوايد ثبات احكام، حفظ مصالح و دفع مفاسد است. به گونهاى كه هويت فرهنگى و دينى جامعه محفوظ مىماند و از هنجارهاى جامعه و هجوم فرهنگهاى بيگانه جلوگيرى مىشود. به طور مثال اگر ما حكم وجوب نفقه بر مردان و نصف بودن ارث زنان را ثابت نگه داريم مسؤوليت اجرائى مرد را در جامعه پر رنگ كردهايم. در نتيجه مشكل جايگزينى زنان در عرصههاى كارى مردان به حداقل مىرسد و بحران اشتغال در جامعه به طور محسوسى كاهش مىيابد. علاوه بر آن كه به سالم ماندن لطافت احساسات زنان كمك كرديم و آنان را از هضم شدن در زندگى ماشينى نجات دادهايم.
3. با توجه به دو نكته فوق تغيير احكام به هيچ روى جايز نيست، مگر در دو صورت:
الف) هنگامى كه اجراى يكى از احكام با مصالح اهم اجتماعى تزاحم پيدا كند، به طور موقت، به حكم ولى فقيه و مجتهد جامعالشرايط مىتوان مصلحت اهم را بر آن حكم مقدم داشت.
ب) هنگامى كه موضوع حكم با تمام جوانب آن براى كارشناسان و مجتهدان شناخته شده باشد و يقين به تغيير موضوع پيدا كنيم، مثلاً اگر به طور حتم كشف كرديم كه موضوع حرمت شراب، مستىآور بودن آن است. در صورتى كه مايعى باشد كه مستآور نباشد. حكم به حرمت نمىدهيم و يا اگر به طور حتم دانستيم ملاك حرمت شطرنج، وسيله بازى قماربازان است. اگر زمانى يا جامعه از اين ويژگى خارج شد حكم به حرمت نمىدهيم. امّا اگر ندانيم كه ملاك حرمت شطرنج تنها وسيله بازى قماربازان بودن است و احتمال بدهيم دلايل ديگرى نيز داشته و يا شك كنيم كه «موضوع» تغيير يافته همچنان بايد به حرمت آن پایبند باشيم.
يكى از نشانههاى ثبات و تغيير حكم آن است كه اگر در آيات قرآن و سيره پيامبر(ص) و امامان(ع) همگى به يك گونه حكم را بيان داشتهاند معلوم مىشود آن حكم از احكام ثابت و حتى ضرورى اسلام است. امّا اگر بسته به اوضاع و شرايط حكم در حكم تغيير و تحول به وجود آمده معلوم مىشود از احكام قابل تغيير است.
کد سوال : 2796
موضوع : قرآن و حديث>اخلاق و عرفان
پرسش : چند ذكر معتبر براي برآورده شدن حاجات برايم بنويسيد؟
پاسخ : - قرآن، نماز و دعا هر سه از مصاديق ذكر خدا است. بنابراين هر كدام كه بيشتر حالت توجه به انسان بدهد و از روى تفكر و تدبر باشد افضل است. البته نماز در بين تمام فرايض جايگاه والايى دارد و از آن جايى كه از واجبات مهم است، فضيلت آن نيز از همه ذكرها بيشتر است(V}درباره نماز و بركات آن ر.ك: خطبه 199 نهجالبلاغه{V).
وقتى اين سؤال از آيتالله بهجت پرسيده شد كه بهترين ذكر چه ذكرى است؟ فرمود: بالاترين ذكر به نظر حقير «ذكر عملى» است. يعنى «ترك معصيت در اعتقاد و در عمل» همه چيز محتاج به اين است و اين محتاج به چيزى نيست و مولد خيرات است(V}به سوى محبوب، ص 56{V).
و از بين اذكار ذكر صلوات از بهترين ذكرها است و در هر حالت اشكال ندارد و لازم نيست براى كار مخصوصى باشد. البته دستور داده شده كه گاهى براى سلامتى و مصون ماندن از حوادث و آفات و امراض صدقه بدهيد، صلوات و دعا هم نوعى از صدقه است؛ زيرا در روايت آمده است: «كُلّ معروفٍ صدقة؛ هر كار خوب و احسانى نوعى صدقه است». بنابراين صلوات هم يكى از كارهاى نيك و پسنديده است.
علامه طباطبايىرحمه الله با استفاده از دو آيه شريفه «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»؛(1) و آيه «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛(2) استفاده مىفرمايند كه در استجابت دعا دو چيز معتبر است:
يكم) دعوت، خواستن و طلب باشد، آن هم به راستى و صداقت؛ نه كه اين لقلقه زبان باشد كه لفظ «ادعو» آن را مىرساند.
دوم) فقط از خداوند بخواهد كه لفظ «عنّى» همين را مىفهماند. بنابراين اگر به يك سبب از هزاران اسباب خارجى اعتماد كند، از خدا نخواسته و در اين جا «عنّى» محقق نشده است»(3) و خداوند قول نداده كه اگر از ديگران چيزى خواستيد، آن را مستجاب كند.
حال در هر دعايى اين دو شرط مهم تحقق داشته باشد، اجابت حتمى است و اگر هر يك از اين دو شرط نباشند در حقيقت دعايى نيست لاجرم خداوند استجابت آن را تضمين نفرموده است؛ بلكه اگر كسى از غير خدا چيزى بخواهد، خداوند او را به غير خود واگذار مىفرمايد.
T} يك. موانع استجابت دعا{T
اهل بيت عصمت و طهارت - كه مفسران قرآن كريم هستند - براى استجابت دعا موانعى را ذكر نمودهاند كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم.
1.1. غفلت قلب
دعا يعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى مىباشد و طبيعى است كه اين ارتباط در صورتى مؤثر است كه فقط ظاهر دعا مورد توجه نباشد، بلكه در باطن انسان توجه به خدا و تضرع به پيشگاه او شكل بگيرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اكرمصلى الله عليه وآله مىفرمايد: «اعلموا ان الله لا يقبل دعاءً عن قلب غافل»؛ «بدانيد كه خداوند دعائى كه از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمىكند».(4)
در واقع خداى متعال اين گونه بندگان خود را تأديب و تربيت مىكند تا از راه خطا بازگشته و مسير صحيح هدايت الهى را در زندگى خود انتخاب كنند.
2.1. منافات داشتن با حكمت الهى
خداى متعال بر اساس حكمت خود، اين عالم را طبق قوانين خاص اداره مىكند و هيچگاه، اين قوانين را نقض نمىكند. بنابراين استجابت دعا بايد از مسير قوانين و سنن الهى جريان يابد و اگر دعايى نقض كننده اين مطلب باشد، مستجاب نمىشود؛ زيرا خداى متعال فقط كريم نيست؛ بلكه حكيم نيز هست و هيچ صفتى از صفات او، صفت ديگرش را نقض نمىكند.
امام علىعليه السلام مىفرمايد: «ان الله سبحانه لا ينقض حكمته فلذلك لا يقع الاجابة فى كل دعوة»؛ «خداوند سبحان حكمت خويش را نقض نمىكند بنابراين هر دعايى را مستجاب نمىسازد».(5)
3.1. عدم مصلحت
در ضمن شمارش علل گوناگونى كه باعث مىشود حاجات انسان سريعاً اجابت نشود، يكى از مهمترين آنها اين است كه گاهى انسان از خداوند چيزهايى را درخواست مىنمايد و فكر مىكند اجابت آن به نفع او مىباشد؛ حال آنكه در واقع اجابت آن درخواست؛ به ضرر او است. اين حرف، اشاره به آيه 216 سوره «بقره» دارد كه مىفرمايد: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ...»؛ «چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد حال آنكه خير شما در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرّ شما در آن است...». و همه اينها به خاطر جهل و يا محدوديتهايى است كه در انسان وجود دارد.
4.1. گناهان اجتماعى
گناهان اجتماعى - مثل ترك امر به معروف و نهى از منكر - باعث عدم اجابت دعا است. پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمودند: «اگر امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنيد، بدترين شما بر شما چيره خواهند شد، آن گاه نيكان شما دست به دعا برمىدارند، ولى اجابت نمىشود».
T} دو. آداب دعا{T
در روايات نورانى معصومينعليه السلام امورى به عنوان آداب دعا بيان شده كه رعايت آنها مىتواند در استجابت دعا مؤثر باشد.
1.2. اصرار در دعا
يكى از عواملى كه سبب استجابت دعا مىگردد، اصرار در دعا است خداى متعال بنا به دلايلى گاهى اوقات دعاى بنده خويش را سريعاً ا جابت نمىكند؛ حال يا به علت گناهى كه انجام داده و بايد توبه كند و يا به علت عدم وجود شرايط لازم و نياز به فرصت براى استجابت دعا از مجراى طبيعى و يا به جهت اينكه خداى متعال مىخواهد بندهاش، ارتباط خود را با او بيشتر كند و به درگاه او توجه زيادتر داشته باشد. بنابراين اصرار در دعا خود مىتواند عاملى در استجابت دعا محسوب شود و خود اصرار ورزيدن در دعا، موجب خشنودى خداوند متعال است.
امام باقرعليه السلام مىفرمايد: «ان الله عزوجل كره الحاح الناس بعضهم على بعض فى المسأله و أحب ذلك لنفسه»؛ «بدرستى كه خداوند متعال كراهت دارد از اصرار مردم نسبت به يكديگر براى اداى حاجات، در حالى كه آن را براى خود دوست دارد».(6)
و نيز مىفرمايد: «والله لايلحّ عبد مؤمن على الله عزوجل فى حاجة الا قضاها له»؛ «به خدا قسم اصرار نمىورزد بنده مؤمن بر خداوند متعال براى حاجتى مگر اين كه آن را برآورده مىسازد».(7)
رسول اكرمصلى الله عليه وآله مىفرمايد: «ان الله يحب السائل»؛ «خداى متعال درخواستكننده را دوست دارد»،(8)
بنابراين اصرار در دعا به پيشگاه الهى، گذشته از اينكه موجب برآورده شدن حاجت مىشود. فى نفسه امرى مطلوب و مورد عنايت خداوند متعال است بدين جهت هيچگاه نبايد از تأخير در استجابت دعا دلگير و نا اميد شد.
پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: «رحم الله عبداً طلب من الله عزوجل حاجة فالّح فى الدعاء استجيب له او لم يستجيب»؛ «خدا رحمت كند بندهاى را كه از خداوند متعال حاجتى را درخواست كند و بر آن اصرار بورزد. چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد»(9).(10)
2.2. انجام كار نيك
همانطور كه گناه مانع استجابت دعا و سبب محروميت از لطف الهى است. انجام دادن كار نيك سبب استجابت دعا مىگردد و طبيعى است كه هر قدر اعمال نيك انسان زيادتر باشد، لطف الهى به او بيشتر است، به خصوص بعضى از اعمال كه بسيار در اين زمينه مؤثر بوده و عامل ايجاد ارتباط انسان با خدا است؛ مانند نماز كه دريچه ملكوت را بر روى انسان باز مىكند و زمينهساز استجابت دعا مىگردد. بنابراين بعد از هر نمازى، مىتوان به استجابت دعايى اميدوار بود.
پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله مىفرمايد: «من ادّى فريضة فله عندالله دعوة مستجابة»؛ «هر كس نماز واجبى را بجا آورد نزد خدا دعايى مستجاب خواهد داشت».(11)
3.2. عجله نداشتن در اجابت دعا
انسان وقتى خواستهاى دارد، مىخواهد هر چه زودتر به آن برسد؛ اما گاهى صلاح او در آن نيست و يا شرايطش فراهم نشده است و با مدتى صبر و تأمل به خواسته خود خواهد رسيد. اما بى تابى و عدم شكيبايى، گاهى سبب نااميدى مىشود و مانعى براى رسيدن به خواستههاى مورد نظر است. بدين جهت بهتر است همراه با اصرار در دعا، عجله بيش از حد نداشته باشيم. آنچه كه وظيفه انسان است دعا كردن و اميدوار بودن است و آنچه كه بر عهده خداوند است، اجابت است. بنابراين در آنچه كه به خداوند مربوط مىشود، مداخله نكنيم كه در غير اين صورت به زيان ما تمام شده و مانعى براى وصول رحمت الهى خواهد گشت. امام صادقعليه السلام فرمود: «هميشه مؤمن در خير و آسايش است تا هنگامى كه عجله نكند. در غير اين صورت نااميد مىشود و دعا را ترك مىكند. از امامعليه السلام پرسيده شد: چگونه عجله مىكند! امام مىفرمايد: مىگويد از فلان زمان دعا كردم اما اجابت نشده است.(12)
بنابراين بايد اميد فراوان داشت و اصرار در دعا نيز ورزيد؛ اما عجله نبايد داشت كه خود مانع تحقق استجابت دعا است.
امام صادقعليه السلام مىفرمايد: «ان العبد اذا دعا لم يزل الله تبارك و تعالى فى حاجته ما لم يستعجل»؛ «به درستى كه بنده هنگامى كه دعا مىكند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت او است تا زمانى كه او عجله نكند».
4.2. واسطه قرار دادن معصومعليه السلام
خداوند متعال مىفرمايد: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»؛ «به سوى خداوند واسطه بجوييد»(13) و نيز مىفرمايد: «وقتى مردم به خود ستم نموده و نزد تو مىآمدند و طلب مغفرت مىكردند، پيامبر نيز براى آنان استغفار مىنمود، خدا را مهربان و توبهپذير مىيافتند»(14).
5.2. دعا در مكانهاى مقدس
دعا در مساجد، حرم اهل بيتعليهم السلام، تربت شهيدان و... زمان هايى كه در مظان استجابت دعا هستند (مانند شب قدر، روز عرفه و ميلاد و شهادت ائمه اطهار و سحرها)، در سرعت استجابت آن بسيار مؤثر است.
--------------
پي نوشت ها:
1) بقره (2)، آيه 186؛ «هرگاه بندگانم از من سؤال كردند، به درستى كه من نزديك هستم دعاى دعا كننده را هرگاه مرا بخواند اجابت مىكنم».
2) غافر (40)، آيه 60؛ «بخوانيد مرا استجابت مىكنم شما را».
3) الميزان، 2، صص 30 - 33.
4) ميزان الحكمه،ج 2، ص 875.
5) ميزان الحكمة، ج 2، ص 876.
6) ميزان الحكمه، ج 2، ص 880.
7) همان
8) همان
9) همان، ص 880.
10) ميزان الحكمه، ج 2، ص 880.
11) همان
12) همان
13) مائده، آيه 35.
14) نساء، آيه 64.
کد سوال : 2797
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : آيا ممكن است كتبي مانندنهج البلاغه و صحيفه سجاديه تحريف يابد؟
پاسخ : نهج البلاغه و صحيفه سجاديه از نظر سندي از اعتبار زيادي برخوردار است و مضامين روايات اين دو کتاب هم شهادت بر صادر شدن آن از معصوم مي دهد.
تحريف به صورت کلي در اين کاب ها منتفي است ولي امکان اين که برخي جملات تغيير کرده باشد البته نه به صورتي که تغيير زياد در معني ايجاد کند وجود دارد.
در هر صورت اين احتمالات هم به گونه اي نيست که موجب شود اين کتاب ها قابل استناد نباشد. آنچه امروزه به عنوان دين و حجت شرعي بين ما و خداوند است قرآن کريم و روايات ائمه معصومين(ع) است که در کتاب هاي معتبري از قبيل همين کتاب ها آمده .
کد سوال : 2798
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : راه اصلي جلب توجه دوستان و كاهش دشمنان و حسودان و در كل راهي كه بتوان از شر بعضي افراد نجات يافت چيست. منظور كساني كه نماز و روزه و بسيجي بودن را مسخره مي كنند؟
پاسخ : اگر با خودمان صادق باشيم بايد اذعان کنيم که همه ما دوست داريم مورد محبت و علاقه اطرافيان باشيم. گاهي از افرادي مي شنويم که مي گويند «براي من مهم نيست کسي دوستم بدارد يا نه» هر وقت از اين قبيل حرفها مي شنويد به درست بودن آن شک کنيد.
ويليام جيمز روان شناس مي گويد: «يکي از عميق ترين نيازهاي انسان، نياز به دوستي و ستايش است» اين نياز که دوستمان بدارند و به ما احترام بگذارند و از ما پيروي کنند، نيازي اساسي است بنابراين اگر «دوست داشتن اين که ديگران ما را دوست بدارند» يک نياز اساسي است بايد به گونه اي زندگي کنيم و رفتار ما با ديگران به گونه اي باشد که بتوانيم اين نياز به نحو صحيح تأمين کنيم راهکارهاي زير مي تواند در اين زمينه مؤثر باشد:
1. سعي کن ديگران را دوست بدار و به ديگران محبت بورز چه اين که رفتار ديگران با مادر واقع انعکاس رفتار خود ما با ديگران است.
2. از منفي بافي نسبت به ديگران اجتناب کن سعي کن حتي کساني که احساس مي کني با تو هم عقيده نيستند با نگاه مثبت به آنها بنگر زيرا حداقل اشتراکي که ما با ديگران داريم اين است که همنوع هستيم. علي(ع) در يک مسير با فرد همراه يا همسفر بودند سر دو راهي که مسير آنها از هم جدا مي شد حضرت مقداري از مسير را با آن فرد که غير مسلمان نيز بود همراه شد آن فرد از حضرت سؤال کرد شما که مسيرت اين طرف نيست پس چرا همراه من مي آيي. حضرت در پاسخ به او گفت: درست است که من بايد از راه ديگر بروم ولي مي خواهم چند قدمي تو را مشايعت کنم وقتي دليلش را آن مرد از امام(ع) پرسيد: امام در جواب فرمود: درست است که ما دو نفر هم عقيده و هم کيش نيستيم ولي هر دو انسان هستيم و از يک نوع هستيم. نوع دوستي اقتضا مي کند که به تو احترام بگذارم اين رفتار حضرت تأثير عجيبي روي آن فرد گذاشت بنابراين احترام گذاشتن به ديگران يک «اصل» مهم در روابط اجتماعي و جلب توجه ديگران است.
3. هيچ وقت توقع نداشته باش که همه از شما خوششان بيايد زيرا هر چقدر هم که شما خوب باشيد بالاخره افرادي هستند که شما را به هر دليلي ممکن است دوست نداشته باشند.
4. اگر به اين باور رسيده اي که مسير صحيحي را در پيش گرفته اي و راه درستي را طي مي کنيد نه از کمي رهروان هراسي به خود راه ده و نه از تمسخر حسودان و نابخردان دلگير شو و اين درسي است که از فرزند امام حسين(ع) حضرت علي اکبر(ع) بايد بياموزيم، آنگاه که در مسير به طرف کربلا وقتي پدرش را نگران و افسرده و غمگين ديد گفت چرا محزون هستيد اي پدر؟ امام حسين(ع) فرمود لحظه اي چشمان بسته شد و به خواب رفتم در عالم خواب شنيدم يک منادي ندا
مي کند که اين قافله به طرف مرگ حرکت مي کند. علي اکبر در پاسخ به اظهارات پدر گفت: پدر آيا مسيري که ما مي رويم حق است يا نه؟ امام(ع) فرمود به خدا قسم ما قدمي از قدم بر نمي داريم مگر اين که به طرف حق حرکت مي کنيم. علي اکبر(ع) فرمود: اگر مسير ما حق است پس ما را از مرگ هيچگونه هراسي نيست پس چرا غمگين باشيم.
5. سعي کنيد با رفتارتان به عنوان يک فرد مذهبي و متدين به گونه اي با ديگران برخورد کنيد که رفتار شما ديگران را به سوي خوبي ها دعوت کند «کونوا دعاه الناس بغير السنتکم؛ مردم را به غير زبان به حق دعوت کنيد».
6. دعاي سمات را هر جمعه نزديک غروب بخوانيد و به معناي آن توجه داشته باشيد به ويژه به فرازهاي آخر دعا که در آن قسمت ها از خداوند طلب مي کنيد که شما را از همنشين بد، همسايه بد و از هر بدي حفظ کند.
7. سعي کنيد سطح تحمل و ظرفيت خود را بالا ببريد وظيفه يک دانشجو علاوه بر دانش افزايي، آراستن خود به زينت حلم و بردباري است چه اين که صبر کردن در مقابل زخم زبان ديگران نيز اگر به خاطر خدا باشد اجر و پاداش دارد و هرچه انسان در راه خدا بيشتر سختي تحمل کند از ارزش بالاتري نزد خداوند برخوردار است معصوم فرمود «با ارزش ترين اعمال سخت ترين آنهاست».
8. افرادي که دين خدا را مسخره مي کنند در واقع يا جاهل هستند يا مريض و ما در برخورد با جاهل بايد نقش هدايت گر را داشته باشيم و با بيمار نيز بايد مدارا کنيم.
کد سوال : 2799
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : اينجانب ورودي سال 79 هستم رشته آمار ليكن به دليل عدم شناخت رشته و عوامل بسيار ديگر مانند تنبلي و... و مهمتر از اين ناراحتي از اينكه چرا بايد پيام نور قبول شوم همه و همه باعث شد كه در سال اول اكثرا واحدهاي عمومي را بگذرانم سالهاي بعد هم چند ترم درخواست مرخصي كردم چون درسها جمع شده بود براي شب امتحان . و من راه فرار را پيدا كرده بودم. حالا كه سرم به سنگ خورده فهميده ام كه مي شود تغيير رشته داد و حالا با كلي التماس به معاون آموزشي دانشگاه فعلا موافقت شده است كه اين ترم 2 درس رشته روانشناسي را بگيرم و بعد اگر اين دو درس را نمره بالا آوردم و اگر دانشگاه موافقت كرد رشته ام را انشاءالله از ترم آينده تغيير دهم و بشود روانشناسي . حالا چه كنم كه از عذاب وجدان اينكه عمرم را به تباهي گذرانده ام رها شده و اميدوار باشم؟
پاسخ : دانشجوي محترم گر چه شما مدتي از عمر خود را بدليل عدم علاقه به رشته تحصيلي يا عوامل ديگر مانند عدم شناخت و.... را از دست داديد اما خدا را بايد شكر كنيد كه خيلي زود متوجه اشتباه خود شديد و با جستجو از افراد با تجربه تر راه مورد علاقه خود را پيدا كرديد چه بسا افرادي زيادي كه يك عمر به بي راهه مي روند و پايان عمر متوجه مي شوند كه همه عمر در اشتباه بودند اينگونه افراد ديگر فرصتي براي جبران سرمايه هاي از دست داده خود ندارند و شما مورد لطف خداوند قرار گرفتيد و در همين ابتداي جواني راه خود را پيدا كرديد و انشاالله با جديت و پشتكار و استفاده صحيح از اوقات شريفتان جبران گذشته را خواهيد نمود بايد توجه داشته باشيد كه زندگي ما انسانها همواره مملو از شكستها و پيروزيهاست . و ما نبايد انتظار داشته باشيم هيچگاه شكست نخوريم انسانهاي بزرگ نيز با تحمل شكستهاي توانستند راههاي صعب العبور را يكي پس از ديگري طي كنند و به سر منزل مقصود برسند بنابراين شما نيز بجاي اينكه دچار عذاب وجدان و منفي بافي نشويد سعي كنيد از اين تجربه اي كه داشتيد بهترين استفاده را بكنيد و از فرصتهاي موجود و شرايطي فعلي خودتان بيشترين بهره را ببريد آنچه گذشته است قابل برگشت نيست و غصه آنرا نبايد خورد بلكه از فرصتهاي موجود بايد خوب استفاده كرد چه اينكه فرصتهاي فعلي نيز صرف غصه خوردن نسبت به گذشته مي شود و اين خسارت از خسارت قبلي سنگين تر خواهد بود. براي بهره برداري از فرصتهاي پيش آمده به نكات زير توجه كنيد و آنها را بصورت جدي عملي سازيد:
1. از منفي بافي نسبت به خود جدا اجتناب كنيد.
2. روحيه مثبت نگري را در خود تقويت نماييد و سعي كنيد جنبه هاي مثبت زندگي را در يك دفترچه اي يادداشت كنيد و هنگام هجوم افكار منفي آن جنبه هاي مثبت را مرور كنيد.
3. اوقات شبانه روزي خود را تقسيم كنيد و با برنامه ريزي صحيح بيشتر از وقت خود استفاده كنيد.
4. با افراد موفق و در عين حال با نشاط طرح دوستي ببنيديد و با همديگر درس بخوانيد تا موفقيت بيشتري نصيب شما شود.
5. از معاشرت با افراد منفي باف اجتناب كنيد.
6. به مسائل معنوي و مذهبي مانند نماز اول وقت، قرائت قرآن رعايت احكام حلال و حرام و دوري از گناه اهتمام بيشتر داشته باشيد.
در پايان از خداوند متعال موفقيت شما را مسئلت مي نماييم.
کد سوال : 2800
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : رابطه نظم و برنامه با موفقيت در چيست؟
پاسخ : نظم و برنامهريزى در زندگى، براى استفاده مناسب از فرصتها و رسيدن به اهداف است. براى منظم شدن، بايستى اهداف را در دو گروه بلند مدت و كوتاه مدت تنظيم كرد و سپس برنامهاى زمان بندى شده براى وصول به آن طراحى و عمل نمود. بدون تعيين اهداف، برنامهريزى غيرممكن و بدون برنامهريزى، نظم ناميسّر است.
اشخاص منظم، حتى براى كوچكترين كارهاى زندگى خود داراى برنامه هستند؛ مثلاً چگونه خوابيدن، چگونه لباس پوشيدن، چگونه نماز خواندن، چگونه ناخن گرفتن، چگونه موها را شانه كردن و...
موفقيت در هر كارى مرهون سه امر است: 1- شناحت هدف، 2- برنامهريزى، 3- همت و تلاش.
با توكل بر خداوند و اجراى سه ركن فوق يقينا به هدف خواهيد رسيد.
P}پا فشارى و استقامت ميخ سزد ار عبرت بشر گردد {E}
بر سرش هر چه بيشتر كوبى پافشاريش بيشتر گردد{P
يكى از دانشمندان بزرگ مشهور به «ابو جعرانه» موفقيت خود را در درس آموزى از حشرهاى به نام «جعرانه» مىداند. وى مىگويد: در مسجد جامع دمشق كنار ستونى صاف نشسته بودم. جعرانه (حيوانى شبيه سوسك) را ديدم كه مىخواهد از ستون بالا برود و كنار شعلهاىكه بالاى ستون مىسوخت بنشيند. من از اول شب تا صبح كنار آن ستون بودم. حشره هفتصد بار سعى نمود بالا برود ولى هر بار به پايين سقوط مىكرد. زيرا ستون صاف و لغزنده بود، از تلاش و همت آن حشره تعجب كردم. برخاستم وضو ساختم و باز گشتم ديدم حشره به بالاىستون رفته و كنار شعله چراغ پىسوز آرميده است. بلى برادر عزيز!
P}زكوشش به هر چيز خواهى رسيد {E}به هر چيز خواهى كما هى رسيد{P
شما قصد داريد درس بخوانيد و پيشرفت كرده و به آرزوهاى خود برسيد. بنابراين از مشكلات نهراسيد. تلاش كنيد بالاخره موفقيت را در آغوش خواهيد گرفت. «سكاكى» از دانشمندان بزرگ نيز در سن چهل سالگى به درس خواندن روى آورد. وى چنان كم استعداد بود كه راه حجرهاش را گم مىكرد. اما با تلاش توانست به يكى از دانشمندان بزرگ تبديل گردد كه نگارشهاى وى پس از 12 يا 13 قرن هنوز به عنوان متن درسى پا برجاست. اكنون شما بايد:
اولا؛ عزم و همت خود را محكم كنيد.
ثانيا؛ با مشورت با افراد خبره نحوه درس خواندن خود را اصلاح كنيد. براى اوقات شبانه روز خود برنامهريزى نماييد. ساعات اوليه صبح را نخوابيد و سعى كنيد در آن ساعات درس بخوانيد. براى خود هم مباحثه انتخاب كنيد و تمامى دروس را بدون استثنا با او مباحثه وگفت و گو كنيد.
ثالثا؛ براي پاي بند بودن و عمل کردن به برنامه هاي طراحي شده خود از يک برنامه تنبيه و پاداش کمک بگيريد و در پايان هر روز يا هر هفته به ميزان موفقيت ها و عملي کردن برنامه هاي طراحي شده خود را تشويق کنيد و به ميزان تنبلي ها و عمل نکردن به آن برنامه خود را تنبيه کنيد.
موفقيت در تحصيل بر آينده عوامل چندى به شرح زير است:
1. ميزان تلاش و كوشش، به گونهاى كه بر اساس برنامهاى منظم صورت گيرد و نتيجه چنين تلاشى، متناسب، با ميزان صرف وقت باشد. به طور مسلم كوششهاى منظم و پيگير در تسلط به موضوع درس، نقش مؤثرى ايفا مىنمايد.
2. انگيزه و علاقه، كه عاملى درونى است و با روشن شدن هدف درس، بستگى و ارتباط مستقيم دارد.
3. تجربيات قبلى، كه مفهوم دقيق آن، برخوردارى از پيش مطالعه فردى در زمينه درس جديد مىباشد.
4. تمركز و دقت به گونهاى كه ذهن با تمام توانايى و قدرت جذب اطلاعات علمى در حوزه درس مورد نظر فعال باشد.
5. برقرارى ارتباط منطقى و معنادار بين بخشهاى مختلف درس مورد نظر به گونهاى كه «اصل پيوستگى» به عنوان يكى از اصول مهم يادگيرى حفظ شود، چنانچه سعى نمائيد مطالب درسى را به صورتى مرتبط با يكديگر در نظر گرفته و تأثير حذف يا اضافه مطلبى را در آنها بررسى كنيد، يادگيرى پايدار و پابرجايى را احراز كردهايد.
6. بهرهگيرى از تلقين مثبت، چنانچه تحت تأثير افكار منفى قرار گيريد و در مقطعى از دوران تحصيل، باور كنيد كه فردى ناموفق و بيهوده هستيد، عملاً رفتار و كردار شما متأثر از چنين وضعى خواهد شد و نتيجه مطلوبى به بار نخواهد آمد. ليكن با تلقين جنبههاى مثبت و سازنده به افكار اميدبخش و متعالى دست خواهيد يافت و تداوم چنين افكار و حالاتى در نتيجه كارتان چشمگير خواهد بود.
7. توكل به خداى متعال را در هيچ لحظهاى از زندگيتان از دست ندهيد، بلكه در مواقع حساس و دشوارى كه برايتان پيش مىآيد، بيشتر از هميشه به نيروى ايمان به خدا، تكيه كنيد و او را در همه حال ناظر بر خود و پشتيبان واقعىتان بدانيد. در چنين صورتى به يارى حق، موفقيت در انتظار شما خواهد بود.