• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 2551
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : ما جوانها چگونه بايد زندگي كنيم كه هم براي خانواده و هم براي جامعه مفيد واقع شويم؟
پاسخ : مفيد بودن براي خانواده و جامعه يکي از اساسي ترين آموزه ها و ارزشهاي اسلامي بوده و از آرمانهاي مهم هر جوان غيور و متعهد به پيشرفت و شکوفايي ميهن اسلامي ايران، به شمار مي رود. و اين امر جز با توکل به خداوند ، آگاهي و شناخت ، برنامه ريزي دقيق، و سعي و تلاش فراوان ، استفاده مناسب از امکانات و ... حاصل نمي شود؛ توضيح اين امور را در ذيل بيان مي داريم: الف: مسلما اتکاء به خداند واستمداد از ذات اقدس الهي و طلب توفيق از او، اولين و ضروري ترين اقدام در اين زمينه است. چنان که در روايات زيادي بدان اشاره شده است: امام علي (ع) مي فرمايد: H}«التوفيق رأس النجاح» {H ؛V} (غررالحکم ، ش 949){V «توفيق اساس کاميابي است» و اتکا به خداوند انسان را در برابر ناملايمات و نا اميديها حفظ مي کند و بر مقاومت روحي او مي افزايد. و ياري و امداد الهي را به دنبال خواهد داشت: A} «ان تنصروا الله ينصرکم يثبت اقدامکم»{A ؛V} (سوره محمد، آيه 7){V ب : فرد زماني براي خانواده و جامعه خويش مفيد خواهد بود که بتواند آنچه را که از او در خانواده و جامعه انتظار مي رود به خوبي انجام دهد. به عبارت ديگر شناخت نقش و جايگاه هر فرد در خانه يا جامعه مقدمه شناخت وظايف اوست. و اين موضوع براي هر فرد به تناسب امور متعددي نظير استعدادهاي شخصي، امکانات و موقعيت هايي که در اختيار دارد، مسؤوليت هاي اجتماعي و ...، متفاوت خواهد بود که خود باعث تنوع وظايف براي هر جوان مي شود. بنابراين ابتدا بايد استعدادهاي خود را کشف کنيد و در يابيد که با فعاليت در چه زمينه هايي، موفق تر خواهيد بود؟ فعاليت هاي علمي، تجاري يا صنعتي و ...؟ مقام معظم رهبري در توصيه به جوانان مي فرمايد: «شما نگاه کنيد که چه استعدادي خودش را در شما نشان مي دهد؛ اگر چه بايد کساني بنشينند و استعدادها را در افراد کشف کنند، اما حقيقت اين است که استعداد در وجود جوان و نوجوان، به هر شکلي خودش را نشان مي دهد. بعيد است انسان با استعدادي تا سنين حدود هيجده، نوزده، بيست سالگي، خودش حس نکند که شوق و گرايش و علاقه و توانايي بيشتري براي کدام کار و به کدام سمت دارد. وقتي که فهميديد استعدادتان در کدام طرف است - حالا يا خودتان کشف کرديد، يا معلم ، مدرسه ، يا پدر و مادر به نحوي کشف کردند - آن وقت به آن سمت برويد؛ هر چه مي خواهد باشد، نگوييد اين کوچک است، اين کم است. کشور ما به همه چيز احتياج دارد. کشور به رئيس جمهوراحتياج دارد، به صنعتگر احتياج دارد، وزير و طبيب هم احتياج دارد. هر کشوري به همه جور انساني احتياج دارد . اين طور هم نيست که ما فرض کنيم اگر شغلي را گرفتيم، زندگي ما بهتر خواهد شد و بعد راحت تر به اهداف زندگي خواهيم رسيد؛ خير، اين طور هم نيست. گاهي انسان در آن جايي که خيال نمي کند، هم زندگيش خوشتر مي گذرد، هم به هدفهاي والاي زندگي که جلب رضاي الهي است، نزديکتر مي شود و مي تواند محصول صحيحي از زندگي خودش به دست بياورد».V} (ديدار با گروهي از نوجوان و جوانان، 14 بهمن 1376){V دراين زمينه بايد واقع بين بود و خود را به دست اوهام، خيالات و آرزوهاي دست نيافتني نسپرد. مسأله ديگري که در تعيين وظيفه هر فرد مؤثر است، نوع امکانات و موقعيتهايي که در خانواده يا جامعه براي فرد وجود دارد؛ چه بسا افرادي که از استعدادهاي عالي در برخي زمينه ها برخوردار باشند ولي بدليل فراهم نبودن موقعيت و فرصتهاي لازم و يا برخي اولويتهاي اجتماعي، امکان، پرورش آن استعدادها را نداشته باشند. مثلا جواني که مسئوليت سرپرستي خانواده را برعهده دارد، شايد ديگر نتواند استعداد تحصيلي خويش را به نحو مطلوبي شکوفا سازد. و همچنين جواني که بدليل ضرورت دفاع از کشور اسلامي خويش به جهاد در راه خدا مي پردازد. بنابراين تعيين وظايف هر فرد در خانواده و جامعه، تابعي از استعدادهاي هر فرد و مسئوليتهاي اجتماعي او و تشخيص اولويتها و ضرورتهاست. ج : مرحله سوم جهت مفيد بودن در خانواده و جامعه، برنامه ريزي دقيق و اصولي مبتني بر وظايف فردي و اجتماعي - که بر اساس استعدادهاي فردي، امکانات ، اولويتها و ضرورتها مشخص مي شود - جهت استفاده بهينه از امکانات مادي و معنوي، در راستاي تحقق هر چه کاملتر آن وظايف است. برخي از جوانان در تنظيم زندگي و فعاليتهاي خويش دچار ابهام و سرگشتگي هستند و نمي توانند تعادل لازم را ميان خواسته ها و امکانات به وجود آورند. برنامه ريزي زمينه ساز کاميابي و موفقيتهاي جوان است زيرا از يک سو به آنان شيوه صحيح به کار گرفتن فرصتها را مي آموزد و از سوي ديگر با نيل هدفهاي کوتاه مدت و ميان مدت، رضايت خاطرشان را فراهم مي سازد. برنامه ريز ي مناسب براي انجام وظايف، منوط و مشروط به تحقق موارد ذيل است: 1 - هدفهاي ما دقيقا چيست؟ و هدف اصلي ما، چه جايگاهي در آن ميان دارد؟ 2 - نيازها و خواسته هاي اساسي ما کدامند؟ 3 - فرصتها، امکانات و اوقاتي که بايد صرف تحقق اهداف برنامه شود، چه ميزان است؟ 4 - چه روشي مطلوبترين شيوه براي دستيابي به اهداف مورد نظر مي باشد؟ 5 - در مرحله اجرا نيازمند به چه ابزار و کاربرد چه وسايل هستيم؟ 6 - پس از اجرا به ارزيابي فعاليتهاي انجام شده مي پردازيم تا ميزان دستيابي به اهداف مشخص شود و بتوانيم عوامل ناکامي احتمالي را نيز شناسايي کرده و از بروز مجدد آن در برنامه مورد نظر پيشگيري نماييم. برنامه ريزي بر حس اعتماد به نفس مي افزايد و هسته مرکزي اطمينان به شخصيت را رشد مي دهد و موجب مي شود با نگاهي اميدوارتر به جهان بنگريم . از نگاه ديگر، برنامه ريزي در ابتدا با کندي ممکن است مواجه شود ولي در جريان عمل به برنامه، به آن عادت مي کنيم و به مرور زمان ملکه شخصيت ما مي شود. برنامه ريزي علاوه بر صرفه جويي در وقت و فرصتهاي زندگي، موجب مي شود تا خود را و نيازهايمان را بهتر و بيشتر بشناسيم. لازمه برنامه ريزي موفق، خصوصيت ارزشمند، انعطاف پذيري در عمل به برنامه است و نيز نگاه واقع بينانه به کاستيها و ضعفهاي موجود. برنامه ريزي تفکر ما را نسبت به زندگي شکل مي دهد و تفکر منسجم منجر به توفيق در زندگي مي شود.V} (پاسخ به سؤالات نسل جوان ، محمدرضا شرفي ، انتشارات تزکيه، تهران 1377 ، ص 95-97){V د : و بلاخره آنکه: 1 - اعتماد به نفس داشته باشيد و باور کنيد که خواستن توانستن است، مشروط به اين که در تشخيص علاقه و استعداد اشتباده نکرده باشيد. 2 - اراده خود را تقويت کنيد. 3 - تا حد امکان از الگوي مناسب استفاده کنيد. 4 - در مسير رسيدن به هدف خود خطر پذير بوده و بدانيد هميشه آنچه که مي خواهيم نخواهد شد. پس نبايد در مقابل ناکامي ها مأيوس شويد، بلکه بايد هر شکست را پلي جهت رسيدن به هدف خود تلقي کنيد. 5 - حالات و زندگي نامه بزرگان دين و قهرمانان کشور را مطالعه نماييد. 6 - خود را در معرض نسيم هاي هدايت خداوند قرار دهيد؛ به عنوان مثال سعي کنيد اهل نماز جماعت و مسجد و شرکت در مراسم مذهبي باشيد. 7 - درترک گناه و خودسازي قدم به قدم پيش رويد و از تصميم هاي دفعي و بسيار بزرگ پرهيز کنيد. در هر صورت رعايت امور فوق ، شمار را در جهت زندگي هر چه مفيد تر براي خانواده و جامعه ياري خواهد نمود. انشاءالله.
کد سوال : 2552
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : چرا بايد الگوي ما حضرت فاطمه(ٍس) و يا حضرت علي(ع) باشد؟
پاسخ : در روان شناسي به اين مسأله توجه شده که انسان احتياج به الگوي رفتار و نمونه عمل دارد و اين مطلب به تجربه نيز ثابت شده است و مي بينيم که در کارها هر انساني به دنبال الگو مي گردد و در پي شخصيت برجسته اي است که به او دل بندد و ارادت بورزد. در بين بچه ها و جوانان معمول است که اگر امتيازاتي در فردي ببينند و به او علاقمند شوند در همه کارها و حتي نوع و شکل لباس و آرايش از او تقليد مي کنند. وجود الگوهاي رفتار و شخصيت هاي نمونه و مربي نقش بسيار مهمي در سازندگي انسان ها دارد. قرآن کريم مي فرمايد: A} «لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه لمن کان يوجوا الله واليوم الاخر و ذکر الله کثيرا؛{A براي شما در زندگي و عملکرد پيامبر(ص) سرمشق نيکويي بود براي آنها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مي کنند» V} (احزاب، آيه 21).{V روحيات عالي، استقامت و شکيبايي او، هوشياري و درايت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث و زانو نزدن در برابر سختي ها و مشکلات هر کدام مي تواند الگو و سرمشقي براي همه مسلمين باشد. به دليل اسوه و الگو بودن پيامبران و رهبران الهي براي امت ها و به دليل اين که مهمترين و مؤثرترين بخش تبليغ و دعوت انبيا(ع) دعوت عملي آنهاست. دانشمندان اسلام معصوم بودن را شرط قطعي مقام نبوت دانسته اند، چون کسي که مي خواهد الگو و مقتداي انسان ها باشد بايد از هرگونه خطا و گناه و حتي انديشه آن مصون و محفوظ باشد و حتي از نسيان و سهو نيز بر کنار باشد، چون فردي گنه کار و در معرض لغزش و سهو و خطا چگونه مي تواند الگو و اسوه ديگران باشد و مردم به راحتي به او سر بسپرند و به او دل ببندند و عمل رفتار او را الگوي خود قرار دهند؟ اهل بيت به تصريح قرآن کريم داراي مقام عصمت بوده و از هرگونه آلودگي پاک و پيراسته مي باشند: A}«انما يريدالله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا {A؛ خداوند فقط مي خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد» V}(احزاب، آيه 33).{V امامان معصوم و نيز حضرت زهرا(س) تمام شرايط الگو بودن و مقتدا بودن را دارا مي باشند و عقل حکم مي کند انسان دنباله رو کساني باشد که به گواهي تاريخ و اعتراف دوست و دشمن گوي سبقت را در ميدان کمالات و فضايل و خوبي از همه ربوده اند و همه خوبان و پاکان و صاحبان کمال ريزه خوار سفره خصال نيکوي آنها مي باشند. راهبراني که با علم خداداد و لدني کاملا با پيچ و خم راه سعادت آشنايند و خود اين راه را تا آخر پيموده اند و با علم و قدرت الهي، توانايي دستگيري و راهنمايي رهروان اين راه را دارند. در الگوگيري، حضور يا عدم حضور افراد چندان مهم نيست ; بلكه چه بسا كساني كه در گذشته اي دور زندگي مي كردند, بهتر از بسياري از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند; ليكن براي اين كار بايد از طريق بررسي تاريخ زندگي درس هاي لازم را فرا گرفت . گذشت چهارده قرن هم چيزي را عوض نمي كند; زيرا محور اصلي در الگوگيري اصول كلي تربيتي و ارزش هاي اخلاقي است كه با مرور زمان پوسيده و كهنه نمي شود. زندگي ائمه(ع) براي ما الگو است و پذيرش اين مطلب و بيان اين سخن گزاف و بيهوده نيست و لذا هم گوشه گوشه زندگي آنها براي ما روشن است و بيان شده و هم مي توان همچنان از آنها الگو گرفت و پيروي نمود. و براي رسيدن به آن مي توان كتب مشتمل بر معارف دين را كه بسيار فراوان است مورد مطالعه قرار داد. نماز شب حضرت زهرا(س)، ساده زيستي آن حضرت، برخورد وي با نامحرم , پيروي کامل از فرامين دين، بها دادن به ارزشهاي انساني و معنوي در برابر معيارهاي دنيوي و مادي و از خودگذشتگي و خود را فراموش كردن و هزار نكته ديگر كه تنها يك دستورالعمل نيست بلکه بنيان رفتار فاطمي است براي هميشه مي تواند سرمشق زندگي باشد. سخنان ائمه(ع) در مورد كيفيت و شكل زندگي [نه سخنان معرفتي و تحليلي آنها] براي هر انساني قابل فهم و راهگشاست، کافي است به کتاب هايي که در مورد زندگاني ائمه(ع) نوشته شده مراجعه کنيد و يا از كلمات گهربار آنها فيض ببريد تا زندگي شما رنگ ديني و الهي بگيرد. به هرحال در اين مورد مي توانيد به كتاب هاي سيري در سيره ائمه(ع) تعليم و تربيت، انسان كامل و سيري در سيره نبوي , نوشته شهيد مطهري , مراجعه و از آنها بهره مند شويد همين طور مطالعه كتب معتبر زندگاني ائمه هدي (ع) به خصوص كتابهاي جناب آقاي شهيدي و آقاي آيتي و آقاي سيدمهدي شمس الدين و يا كتب روائي كه سخنان ائمه را جمع آوري نموده مانند كتاب فرهنگ سخنان حضرت زهرا(س) و يا نهج البلاغه، نهج الفصاحه، اصول كافي و تحف العقول استفاده كنيد. شما با ترجمه اين كتب مي توانيد خود از آن بهره برده و برنامه زندگاني خود را تنظيم كنيد. پرواضح است كه هر چه بيشتر به حق عمل كنيد راه آگاهي جديدتري به روي شما گشوده خواهد شد و به معرفت علمي و عملي شما افزوده مي گردد.
کد سوال : 2553
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : من اعتقاد دارم اگر پدر و مادري صالح باشند امكان ندارد فرزند آنها نا اهل از آب در بيايد آيا اعتقاد من درست است يا خير؟ البته اگر شرايط محيطي نيز سالم باشد.
پاسخ : بايد توجه داشت كه اصولا «اراده انسان» بر هر عاملي غلبه دارد و مغلوب هيچ يك از آن اقتضائات نمي شود. بنابر اين گر چه در تأثير محيط و شرايط اجتماعي -اعم از خانواده مدرسه و كوچه و بازار- شكي نيست ولي اين تأثيرات به معناي سلب اختيار از انسان نيست . به ديگر عبارت محيط اجتماعي علت تامه نيست؛ بلكه در حد زمينه و شرايط است كه از آن به »اقتضاء« تعبير مي كنند. پس در محيط صالح اقتضاي عمل نيك از افراد بيشتر است و برعكس . بدين ترتيب اثر محيط با اراده و اختيار انسان منافات ندارد به همان دليل كه بسياري از افراد شايسته و صالح از ميان همين محيطهاي اجتماعي ناشايست ظهور كرده اند و با رياضت و خودسازي گاه نه تنها مسير خود را عوض كرده اند بلكه سرنوشت جامعه را نيز دگرگون ساخته اند. اينكه هر كسي در چه جامعه اي بايد متولد شود بستگي به اسباب و علل و فراهم گشتن شرايط براي وجود افراد دارد; از قبيل اجداد، پدر و مادر و نيز بستگي دارد به شرايط حياتي و زيستي تا انسان در يك محيط طبيعي و اجتماعي خاصي متولد شود. اصل تولد نيز نظير زن يا مرد بودن و شكل و قيافه انسان بستگي به علل و شرايط خاص خود دارد.
کد سوال : 2554
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : چه دعاهائي در رابطه با صبر در برابر مشكلات مجربتر است؟
پاسخ : دعاي 24 صحيفه سجاديه H}«يا من تحل به عقد المکاره»{H و دعاي 58 و 175 آن را بخوانيد همچنين براى تقويت صبر علاوه بر دعا به موارد زير نيز عمل كنيد: 1- رواياتى كه در فضيلت صبر رسيده حتما مطالعه كنيد. 2- رواياتى كه در فضيلت مبتلا بودن به مشكلات دنيوى وارد شده مورد مطالعه قرار دهيد. 3- متذكر شويد كه زمان مصيبت و بلا اندك و وقت آن كوتاه است و به زودى از آن رهايى خواهيد يافت و اصولاً عمر دنيا كوتاه است. 4- بينديشيد كه بى‏صبرى چه فايده‏اى دارد و چه ضررهايى بر آن مترتب است. 5- احوال كسانى را كه به بلاى عظيم‏تر از شما گرفتار شده‏اند و مشكلات گذشته و حالشان با شما قابل مقايسه نيست، به ذهن آوريد و شكر كنيد كه شما كمتر مبتلا بوده و هستيد. 6- بدانيد كه مصيبت و گرفتارى دليل فضل و سعادت انسان است. 7- بدانيد كه بعد از هر غمى شادى و در عقب هر محنتى راحتى است. 8- بدانيد آنچه رسيده از دوست رسيده و انسان بايد از آن چه كه از سوى محبوب به او رسيده، دلشاد گردد. 9- احوال پيامبران و بزرگان را مطالعه كنيد. هيچ كس را نخواهيد يافت كه بدون زحمت و استقامت به جايى رسيده باشد. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- معراج السعاده، ص 643 - 659 ملا احمد نراقى. 2- چهل حديث، (حديث 16)، امام خمينى.
کد سوال : 2555
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من كسي را براي گفتن مشكلات خود ندارم و مشكلي در زندگي دارم كه نمي توانم و خجالت مي كشم به كسي بگويم و اين مشكل در زندگي برايم سختيهاي زيادي به بار آورده و آن مشكل يك بيماري است در من و اين بيماري باعث پريشاني من گرديده است .زيرا بيماري من باعث بيماري رواني نيز شده است و اين مشكلات باعث تغيير نظر اطرافيان در مورد من شده است و من كه كسي را نداشتم مشكلم را بگويم و از آن دختراني نيز نبوده ام كه دنبال پسران خياباني به بهانه درد دل كردن باشم و از اين كار شديدا متنفر بوده ام مشكلم را براي شما بيان كردم شما بگوئيد من بيماري خود را چگونه درمان كنم اين بيماري را كه بيماري جسمي است نمي توانم براي كسي بيان كنم و نيز خجالت مي كشم آن را براي كسي بگويم و چندين سال است كه از اين بيماري رنج مي برم و ذهنم آشفته است به گونه اي كه با كوچكترين حرف و سرزنش زود به گريه مي افتم به خاطر علت اين بيماري بر روي ذهنم و اين كه اين بيماري را چندين سال در خود ريخته ام با اينكه مي دانم خودكشي گناه است چندين بار مبادرت به اين كار كرده ام اما من مي خواهم خودم را از دست مشكلات و سختيهايي كه دارم و نمي توانم براي كسي بازگو كنم راحت كنم من كه هيچ كس و هيچ چيزي در دنيا ندارم با خود كشي لااقل هم خودم و هم خانواده ام را راحت كرده ام و اين همه سختي را تحمل نمي كنم و تبعيض و تفاوتي را كه از كودكي هم خدا و هم بندگانش منظور خانواده ام بوده كه بين من و ساير فرزندان خانواده گذاشته را ديگر نمي بينم از شما مي خواهم مشكل مرا حل كنيد؟
پاسخ : در ابتدا و قبل از ورود به عرصه پاسخ نکاتي چند خدمتتان عرض مي کنيم: 1 - در ميان گذاشتن مشکل خود روزنه اميدي است که اگر زودتر مطرح کرده بوديد بهتر بود در عين حال همين الان نيز دير نشده است هر چند جواب ما پس از تأخير زيادي به دستتان خواهد رسيد ولي مطمئن باشيد با عمل به راهکارهاي عملي ارائه شده خواهدي توانست زندگي عادي خودتان را از سر بگيريد مشروط به داشتن جديت در عمل کردن به نکات ارائه شده. 2 - مشاوره و کسب تجارب از ديگران نيازي است که مي تواند در تنگناهاي زندگي و حتي امور عادي به انسان کمک کند. مراجعه به پزشک و يا ديگر متخصصان در هر زمينه اي نظير مسائل تحصيلي، شغلي، خانوادگي، تربيت فرزندان و ... از همين باب است و بطور معمول افراد به يکديگر مراجعه مي کنند و از تخصص و تجارب همديگر حتي در گفتگو هاي خصوصي بهره مند مي شوند و به محض مشاهده هر گونه اختلال در جسم يا روان خود بايد به کارشناسي مربوطه مراجعه نمود و اين بايد «هم حکم عقل است و هم حکم شرع اسلام » يعني هم عقل انسان و هم دستورات ديني به ما دستور مي دهند که براي رفع مشکلات خود به اهل خبره و متخصصين مربوطه مراجعه نماييد و کوتاهي در اين امر مقبول عقل و شرع نيست و هيچ عذري هم در اين مورد پذيرفتني نيست. 3 - چنين گمان نشود که شما تنها جواني هستيد که چنين مشکلاتي داشته و داريد بلکه تمام جوانان بلکه تمام افراد هر کدام به گونه اي در سراسر زندگي خود دچار مشکلات و سختي هايي هستند که چه بسا از مشکل شما سخت تر باشد و با اندکي تفحص و بررسي زندگي هم سن و سالان خود در محيط هاي مختلف به راحتي مي توان آن را دريافت هر چند هر کسي مشکل و معضل خود را بدترين مشکل مي داند ولي در يک مقايسه روشن مي شود. علاوه بر اين درصد بالايي از افرادي که مشکل جسماني دارند در سطوح بالاي علمي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي قرار دارند و نه تنها احساس خود کم بيني و منفي بافي نيستند بلکه در زمينه هاي گوناگون منشاء اثر نيز هستند و خلاقيتهايي دارند که حتي افراد سالم نيز به آن موفقيتها دست نيافته اند و با نشاط کامل و دور از هر گونه افسردگي زندگي موفقيت آميزي دارند. 4 - پاي بندي شما به مسائل ديني و گناه بزرگ دانستن خودکشي که واقعا هم چنين است بسيار ارزشمند است و مطمئن باشيد خداوند به پاس اين حرمت گذاري و حريم نگه داري شما نسبت به محدوده نواهي شرع به شما کمک خواهد کرد و شما را نجات خواهد داد. و اين وعده الهي است که افرادي که در راه خدا مبارزه مي کنند و از فرامين الهي پيروي مي کنند و حريم الهي را حفظ مي کنند، راههاي رسيدن به خوشبختي را خود خداوند به آنها معرفي خواهد کرد و در نهايت رستگارند. البته مشروط به اينکه صبر و مقاومت و تحمل خودتان را بلا ببريد و خسته نشويد و از رحمت الهي هرگز مأيوس نشويد چرا که نااميد شدن نسبت به رحمت الهي بزرگترين گناه است. اکنون با توجه به نکات فوق چند راهکار عملي جهت کاهش فشارهاي رواني خدمت شما ارائه مي کنيم که اميدواريم با عمل کردن به آنها و گزارش نتيجه آن به ما ، به بهبودي وضع خود کمک کنيد. 1 - در اسرع وقت بيماري جسماني خود را که چه بسا به راحتي با يک نسخه پزشک قابل درمان باشد با پزشک متخصص در ميان گذاشته و درمان آن بپردازيد. چه بسا اين بيماري منشأ اصلي اين همه افکار منفي و مأيوس شدن از خود و زندگي بوده و هست و همانطور که در نکته دوم عرض شد اين وظيفه عقلي و شرعي شماست. مطمئن باشيد با مراجعه به پزشک و درمان بيماري خود، قسمت اعظم مشکلات روحي شما حل خواهد شد. با توجه به پيشرفتهاي پزشکي کمتر بيماري است که غير قابل درمان باشد با اتفاق مادرتان يا خواهر بزرگتر خود و يا خاله و عمه تان و يا يکي از اقوام محترم نزديکتان موضوع را در ميان گذاريد و به اتفاق وي به پزشک متخصص مراجعه نمائيد و در اين گونه موارد جاي خجالت و کمرويي نيست چرا که ديگران نيز همين گونه بيماري يا شبيه آن را داشته يا دارند و با سادگي درمان مي کنند. 2 - پس از مراجعه به پزشک متخصص و اقدام جهت درمان بيماري جسماني و يا همزمان با آن به يک روانپزشک يا يک روانشناس باليني در يکي از مراکز مشاوره اي شهرستان محل سکونت خود مراجعه نمائيد که در کنار حل بيماري جسماني خود به ريشه يابي عميق تر و دقيق تري براي بيماري رواني خود بپردازيد. هر چند مطرح کردن مشکل خود با ما بصورت مکاتبه اي، مي تواند اندکي از فشار هاي شما را کاهش دهد ولي چون طولاني مي شود و بايد بطور مستقيم و حضوري اينگونه مشکلات بررسي شود بهتر آن است به چنين مراکزي بصورت حضوري اقدام نمائيد. 3 - در صورتي که خواستيد موضوع را فقط با ما مطرح کنيد آماده ارائه خدمت هستيم ولي در عين حال رعايت نکات زير مهم و ضروري به نظر مي رسد: الف: سعي کنيد هرگز براي مدت زيادي در يک محيط تنها نباشيد و بلافاصله با بيرون آمدن از جاي خلوت و يا تماس تلفني برقرار کردن با يکي از اقوام و دوستان و اعضاي خانوادتان، از تنهايي بيرون آئيد. ب: بيکاري عامل ديگري است براي افکار منفي، بنابراين با يک برنامه ريزي براي اوقات شبانه روزي خود سعي کنيد هرگز بيکار نباشيد و اوقات فراغتتان را با برنامه هاي مختلف و متنوع بخصوص فعاليت هاي دسته جمعي پر کنيد. ج: هميشه خود را موفق بدانيد و براي اين منظور فهرستي از موفقيت هاي گذشته از ابتداي کودکي تا کنون در زمينه هاي مختلف هنري، ورزشي، علمي و تحصيلي، اجتماعي و ... تهيه و يادداشت کردن و هر روز آن را مطالعه کنيد البته توجه به اين نکته مهم است که همه انسانها شکست هايي را در زندگي خود تجربه مي کنند و اين امري طبيعي است و همچنين شکستها مي تواند سکوي پرش براي موفقيت هاي بعدي انسان باشد. د: خود را توانا و مستعد تلقي کنيد، بدين منظور توانايي ها و استعدادهاي مختلفي که داريد براي خود يادآوري نمائيد نعمت هاي مختلف خدادادي که اگر بخواهيد آنها را بشماريد از شمارش آن ناتوان مي شويد در شما روح اميد و توانمندي را ايجاد و توسعه مي دهد. و: ورزش را بخصوص ورزش دسته جمعي را يکي از فعاليت هاي ضروري و قطعي خود قرار داده و هر روز حداقل يک ساعت ورزش و نرمش کنيد. ه: به محض ورود به افکار منفي به ذهنتان، افکار مثبت و خوشايند را جايگزين آن نمائيد بنابراين بايد موضوعات و مسائل علمي ، اجتماعي و ... در دفترچه يادداشتتان داشته باشيد تا به تفکر کردن درباره آنها بپردازيد. در پايان توصيه مي شود با مطالعه نکات و عمل به دستورالعمل هاي فوق پس از 20 روز به ما گزارش دهيد تا در مکاتبات بعدي نکات ديگري خدمتتان عرض کنيم.
کد سوال : 2556
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : براي شناختن خودم چه كارهايي بايد انجام دهم ؟چگونه بايد خودم را بشناسم؟
پاسخ : آنچه از روايات استفاده مي شود اين است كه شناخت خود (معرفت نفس) يكي از بهترين راه هاي شناخت حق است : شخصي نزد پيامبر گرامي اسلام (ص) آمد و عرض كرد كه راه شناخت حق چيست ؟ فرمود: شناخت خود. H}«فقال يا رسول الله كيف الطريق الي معرفه الحق ؟ فقال (ص) معرفه النفس»{H ؛V}(مستدرك الوسائل، ج 11، ص 138).{V جمله H}«من عرف نفسه فقد عرف ربه ;{H هر كس خود را شناخت خدا را شناخته است»، V}(بحارالانوار, ج 2, ص 32){V كه از پيامبر اسلام و اميرمومنان و ديگر ائمه اطهار(ع) نقل شده است، بسيار معروف است و شيعه و سني آن را نقل كرده اند. چون انسان مخلوق خداست و به تعبير قرآن نشانه و آيت الهي است V}(فصلت، آيه 53){V و شئون و حالات نفس بهره اي از صفات الهي را داراست . اگر به نفس و ويژگي هاي آن شناخت پيدا كند, امكان اين كه معرفت نسبي به خداوند و صفات او حاصل شود نيز وجود دارد. البته علم به كنه ذات حق محال است «ولايحيطون به علما»، V}(طه، آيه 110).{V عنقا شكار كس نشود دام پس گير شناخت صفات و افعال الهي نيز در حد علم محدود انساني امكان پذير است . اما چرا اين شناخت نسبي و محدود است ؟ پاسخ روشن است . زيرا هر آفريده اي در حد خود و به ميزان عظمت و پيچيدگي و حكمتي كه در آن به كار رفته است، مي تواند بخشي از عظمت و حكمت خالق هستي بخش را نشان دهد. در حقيقت هر موجودي همانند آينه كوچكي است كه كه تنها بخش كوچكي از عظمت و حكمت و قدرت »رب العالمين « را در خود منعكس مي كند. تذكر چند نكته : 1- شناخت نفس و روح نزديكترين راه ها براي شناخت حق است . زيرا انسان بزرگترين و جامعترين مظهر وجودي حق تعالي است . اما شناخت نفس با تصفيه باطن و تزكيه دل حاصل مي شود و اگر انسان به اين مهم رسيد, به بهترين شناخت يعني شناخت شهودي از حق مي رسد. »لم اعبد ربا لم اره «, V}(نهج البلاغه , خطبه 178). {V 2- مقصود از »من عرف نفسه « عمدتا" شناخت جنبه و بعد روحاني انسان است ; يعني , هر كس حقيقت روح و نفس خود را بشناسد، به همان ميزان معرفت به حضرت حق پيدا خواهد كرد. چرا كه روح انسان از بزرگترين مظاهر وجود خداوند است . هر چند شناخت بعد جسماني انسان نيز همانند ساير مظاهر طبيعت، در شناخت خداوند مؤثر است . ليكن شناخت نفس و روح كه از طريق تصفيه باطن و تزكيه روح حاصل مي شود, شناختي حضوري و شهودي است كه بهترين نوع شناخت است. 3- آنچه كه در روايات بيان شده، ناظر به رابطه معرفت نفس و رسيدن از آن به معرفت خداوند است نه بالعكس . هر چند شناخت خداوند نيز ما را به مرتبه اي از شناخت مخلوقات او كه تجلي و مظهر وجودي او هستند, رهنمون مي سازد. 4- اين كه فرموده ايد «از آنجا كه معرفت خداوند به شكل كامل ممكن نيست پس معرفت نفس هم به شكل كامل ممكن نيست» بايد گفت هيچ تلازمي ميان اين دو نيست . اين كه معرفت خداوند به عنوان موجود لايتناهي و نامحدود براي موجود محدود به نام انسان ممكن نيست، لازمه اش اين نيست كه انسان نتواند به وجود محدود خودش نيز شناخت كامل پيدا كند. اولين و مهمترين گام در شناخت خود، صفحه دل را از افکار گوناگون و فراوان پاک کردن و توجه و تمرکز به ياد خداوند و عبادت اوست و اين عمل با مراقبت دائمي از اعمال و کشيک آنها را کشيدن و دوري از غفلت از ياد خداوند حاصل مي شود و البته داراي مراتبه فراواني است، چنانچه خود مراقبه و محاسبه نيز داراي مراحل گوناگون و متعددي است که بايد با همت و تلاش و راهنمايي جستن از آشنايان راه به تدريج و با حوصله و دقت پيموده شوند و چه بسا تندروي و افراط در اين راه زيان هاي جبران ناپذيري از خود به جا مي گذارد پس در يک کلام با مراقبت و حسابرسي از اعمال و توجه و ياد و ذکر خداوند و عبادت او مي توان زمينه شناخت خود را فراهم ساخت.
کد سوال : 2557
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : در روز قيامت وقتي به اعمال انسانها رسيدگي مي كنند خوبها به بهشت مي روند و بدها به جهنم؟ اين افراد چقدر در بهشت زندگي مي كنند آيا اين زندگي بي پايان است؟ آيا بعد از اين كه چندين هزار سال در بهشت زندگي كردند آيا همه حتي خداوند هم نابود مي شود؟
پاسخ : اينكه پايان جهان چيست و كجاست اصل سؤال غلط مي باشد، زيرا محدوديت به معناي آن نيست كه جهان تا يك جا امتداد دارد و از آن جا به بعد جهاني نيست، بلكه مقصود محدوديت از نظر مراتب و كمالات وجودي است، زيرا در نظام هستي موجودات داراي يك نظام طولي و مراتب تشكيكي مي باشند و جهان ماده در اين عرصه نازل ترين رتبه وجودي را داراست و پس از آن عوالم ديگري هستند البته نه در جاي ديگر بلكه محيط به همين جهان ولي داراي مرتبه اي والاتر و هرمرتبه كمالات افزون تري نسبت به مادون خود دارد، اما همه آنها ممكن الوجود و مفتقرالذات در برابر خداي تعالي هستند و تنها او كمال مطلق و هستي محض و صرف است . بايد توجه داشت كه حتي نظام موجود هر آينه در حال آفرينش است ; زيرا جان هستي معلول است و در حكمت متعاليه ثابت شده است كه معلول چيزي جز كار و فعل و ايجاد فاعل نيست و هر گاه فاعل از خلق و ايجاد دست بكشد ديگر فعلي نيست و جهاني وجود ندارد. بنابراين هستي در حال آفرينش مداوم است و خداوند همواره در كار خلق و ايجاد (كل يوم هو في شأن ). براي آگاهي بيشتر ر.ك : 1- اصول فلسفه و روش رئاليسم , ج 3, مقاله نهم شهيد مطهري و علامه طباطبايي. 2- آموزش فلسفه , ج 2، آيت الله مصباح يزدي. تداوم حالت زندگي , مرگ و رستاخيز پس از قيامت براي انسان هاي موجود متصور نيست ; بلكه همه انسان ها تا ابد به حيات خود ادامه خواهند داد, برخي در بهشت , برخي در جهنم , برخي نيز از ابتدا وارد جهنم شده و بعد به بهشت مي روند عده اي نيز تا ابد در بهشت خواهند ماند; اما اگر خداوند موجودات ديگري بيافريند, ممكن است براي آنها مراحل سه گانه فوق رخ دهد. به طور خلاصه بايد گفت زندگي اخروي بي نهايت است و آن را حد و نهايتي نيست تا سوال شود كه بعد از آن چه خواهد شد. سخن از »بعد« زماني روا است كه حد و محدوديتي دركار باشد اما در لاحدي و عدم نهايت بعد معنا دارد و مثل آن است كه گفته شود بعد از كمال مطلق چيست ؟ طبيعي است كه در اينجا اصل سوال غلط و خود متناقض (yrotcidartnoC) است زيرا فرض مطلق بودن مخالف و مناقض تصور »بعد« است . اما آيا اين موجب بي معنا بودن زندگي خواهد بود؟ هرگز! بلكه بي معنايي را در طرف مقابل آن مي توان ادعا كرد زيرا اگر براي جهان آخرت نيز بعدي فرض شود باز همين سوال درباره جهان سوم تكرار خواهد شد و همينطور و هر عالم مفروض ديگري بنابراين سوال از بعد هميشه باقي است و ديگر براي هستي هيچ غايتي كه در آن هرچيز به كمال نهايي خود برسد وجود نخواهد داشت و هميشه و همه چيز در يك حالت انتظار و مقدماتي قرار خواهد داشت و هرچه بپرسيم بعد چه خواهد شد باز پرسش باقي است . نعمت هاي بهشت كه به صورت مادي بيان گرديده است با نعمت هاي دنيايي تفاوت كلي دارد چرا كه آن نعمت ها در وصف نمي گنجد و در مجموعه شرايطي كه در آنجا وجود دارد آن نعمت ها نيز بسيار ارزشمند و براي انسان لذتبخش است . آنچه كه تنفر از آن پيدا كرده ايد نعمت هاي دنيوي است كه آميخته با نقمت و رنج است . گذشته از آن قرآن فقط نعمت هاي مادي را براي بهشت بيان نكرده بلكه نعمت هاي معنوي و روحاني نيز ارائه نموده است ; مانند: »لايسمعون فيها لغوا و لا تائثيما الا قيلا سلاما سلاما«، »يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي «، »و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين « و »الحمد لله الذي اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شكور«.
کد سوال : 2558
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : اگر شخصي به دليل موقعيت بد خانواده و بد بيني ايجاد شده در محيط زندگي از روي ناراحتي فكر گناه سراغش بيايد آيا در برابر اين گناه مسؤول است يا نه؟ آيا اين فرد با فردي كه در خانواده مرفه زندگي مي كند در قبال اعمال و كارهاي خود به اندازه افراد ديگر مسؤول است؟
پاسخ : فکر گناه تا جامه عمل به خود نپوشيده و عملا پياده نشده هر چند امري ناپسند است ولي گناه محسوب نمي شود و کيفري ندارد ولي بايد توجه داشت که فکر گناه معلول و نتيجه امور مختلفي است که برخي از آنها ممکن است در اختيار انسان باشد و انسان بتواند جلو آن را بگيرد و آن را کنترل نمايد. چشم و زبان و گوش دريچه هاي ورودي ذهن و فکر و انديشه انسان است و اگر انسان بر اين مرزهاي ورودي قلب و فکرش کنترل و نظارت نداشته باشد، کشور دل و فکرش دايما مورد هجوم افکار ناپسند و آلوده واقع مي شود. بنابراين هر چند خود فکر و انديشه گناه ناگهاني به درون خطور مي کند ولي در واقع نتيجه اهميت ندادن به عمل چشم و گوش و زبان و کنترل نداشتن بر آنها است. مثلا اگر کسي، مواظبت نمايد نگاهش به نامحرم کمتر بيفتد وامور مربوط به غريزه جنسي را کمتر مطالعه کند در اين مورد کمتر صحبت نمايد و فيلم هاي آلوده و زننده نبيند، افکار آلوده اي که مربوط به اين گونه امور است خيلي کم به سراغش مي آيد. در مورد قسمت دوم سؤال بايد گفت: خداوند متعال، حکيم عادل است و عدلش سراسر نظام هستي را در بر گرفته و همه تعاليم و دستورات و احکام دين بر همين عدل استوار است. در روايت داريم که خداوند مي فرمايد: از کسي که نعمت کمتري به او بخشيده ام، عمل کمتري مي خواهم، يعني ميزان مسؤوليت هر فرد به اندازه استعداد و توانايي و برخورداري او از نعمت هاي ظاهري و باطني الهي است و اين چنين نيست که مسؤوليت همه افراد به يک اندازه باشد وگرنه اين با عدل فراگير و دقيق الهي سازگاري ندارد. ولي نکته مهم اين است که برخورداري کمتر و يا محروميت ظاهري از بعضي نعمت ها، هرگز توجيه گر گناه کردن و سستي ورزيدن انسان در قبال مسؤوليت هايش نمي باشد و هر کس مسؤول اعمال و نيات و کردار خويش است. خداوند اساس زندگي را بر آزمايش و ابتلا استوار نموده است. گروهي را با برخورداري و رفاه و گروهي را با فقر و نداري و گروهي را با سلامتي و عافيت و گروهي را با مرض و بيماري و گروهي را با نعمت جواني و شادابي و عده اي را با پيري و افسردگي امتحان مي کند. امتحان الهي امري همگاني و فراگير است و هر کس متناسب با استعداد و توانايي و ظرفيت و شرايط خود، امتحاني مخصوص و ويژه خود دارد و هيچ کس از اين امر، استثناء نشده و اين قانون الهي در هيچ موردي تخلف ندارد و مهم، موفقيت و سرافرازي در اين امتحانات است که معيار خوشبختي و سعادت و بدبختي و شقاوت انسان است.
کد سوال : 2559
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : آيا در عصر نزديك به ظهور همه مردم از دين فاصله مي گيرند يا اينكه بطرف دين بيشتر مي آيند؟
پاسخ : - اين دو منافاتى با يكديگر ندارند. عالمگير شدن فساد قبل از ظهور امام‏زمان(عج) به معناى فاسد بودن همه انسان‏ها نيست؛ بلكه انسان‏هاى صالح بسيارى در همان زمان نيز به مبارزه با فساد مشغول‏اند؛ ولى على‏رغم توصيه همه اديان و مصلحان به اصلاح، قدرت‏ها بر روى زمين فساد مى‏كنند به گونه‏اى كه همه جا را فساد دربرمى‏گيرد. بررسى اصولى موضوع مطرح شده بپردازيم به نظر مى‏رسد اشاره به سير تاريخى اين برداشت از موضوع ظهور امام زمان و زمينه‏هاى آن، به عنوان مقدمه مفيد باشد. در طول تاريخ غيبت به ويژه در قرون اخير نوعى تفكر آسايش طلبانه در برخى پديد آمده و آنان بهانه‏اى مى‏طلبند تا از زير بار مسئوليت شانه خالى كنند! حال چه بهتر كه اين بهانه رنگ دينى داشته باشد. از جمله اين موارد آن است كه ما نبايستى با ظلم مبارزه كنيم زيرا ظهور امام زمان به تأخير مى‏افتد و حتى برخى پنداشته‏اند كه بايد به ظلم و فساد نيز كمك كرد و در گسترش آن كوشيد تا اسباب ظهور بيشتر فراهم شود؟! اين تفكر ناشى از عدم شناخت مسئوليت و نشناختن دين الهى و برداشت غلط از موضوع ظهور است. زيرا: اولاً - هيچ يك از تكاليف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و ... مشروط به چنين شرطى نيست، يعنى تكليف نماز و يا نهى از منكر تكاليفى مطلق هستند. يعنى آن كه عمل به آنها الزامى است، چه موجب تسريع در ظهور يا تأخير آن شود. ثانياً - هيچ يك از آموزه‏هاى دين نمى‏تواند اركان واساس دين را معطل نمايد. اگر فرض كنيم (به فرض محال) پى‏گيرى تعاليم دين موجب تأخير در ظهور شود، باز عمل به آن تعاليم واجب است. ثالثاً - فساد نيازى به كمك ندارد. اگر بسيارى از مردم جهان نيز با فساد به مبارزه برخيزند باز فساد ريشه‏كن نخواهد شد بلكه هر روز بر توسعه قلمرو خود خواهد افزود و زمينه براى ظهور فراهم خواهد شد. رابعاً - آيا معقول است كه ما در سراسر عمر خود كه چه بسا به ظهور منجر نگردد دست روى دست بگذرايم و همه آيات و روايات را به كنارى بگذرايم بدين بهانه كه ما مى‏خواهيم در ظهور تعجيل گردد آيا اين عذرى خدا پسندانه است؟!
کد سوال : 2560
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : اگر بخواهيد در قالب يك نامه دوستانه شخصي را امر به محجبه بودن و نهي از بي حجابي بكنيد چه نامه اي مي نويسيد. خواهشمندم در رابطه با اين سؤال يك نمونه نامه بنويسيد.
پاسخ : در مورد حجاب خود قرآن دستور اكيد به آن داده و از بدحجابى منع كرده است، از جمله در سوره احزاب آيه 59 خداوند مى‏فرمايد «يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساءالمؤمنين يدنين عليهن من جلابيهن...»؛ اى پيامبر! همسران و دخترانت و زنان مؤمنين را بگو كه خويشتن را با ]چادر يا مقنعه‏هاى بلند[ فرو پوشند... . T} اما فلسفه حجاب: {T اولا: چون ما درعقايد خويش براى وحى جايگاهى ويژه قائل هستيم آنچه را كه از اين طريق به ما برسد با منت مى‏پذيريم؛ زيرا مى‏دانيم كه خداوند جز به مصلحت بندگان خويش فرمان نمى‏راند. ثانيا: بسيارى از حكمت ها و فلسفه‏هاى حجاب امروزه روشن شده است: الف) پوشش امرى غريزى و فطرى براى بشر است كاوش هاى باستان شناسى نشان مى‏دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است وهمه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده‏اند. ب ) مستور بودن زيباييها و جذبه‏هاى جنسى زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزى شهوت پرستان هرزه محافظت مى‏كند و امنيت و بهداشت روانى جسمى آنان را تامين مى‏نمايد. ج ) برهنگى راهبر به سوى بى‏بند و بارى و لجام گسيختگى جنسى است كه عواقب شوم و زيانبارى دارد؛ از جمله: 1- گسترش فساد و ناهنجارى هاى اجتماعى. 2- شيوع بيمارى‏هايى چون سفليس سوزاك ايدز و... . 3- سست شدن پيمان مقدس خانواده گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقده‏هاى روحى در كودكان. 4- زياد شدن فرزندان نامشروع. اينها و ده‏ها مشكل اجتماعى ديگر عواقب شومى است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مى‏كشاند تا آن جا كه حتى فرياد متفكرين ماترياليستى چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. ولى مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايت‏هاى نورانى‏اش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژى استوار براى صيانت فرد وجامعه از آسيب‏هاى بيشمار قرار داده است. از همين روست كه استعمارگران براى تخدير جوانان در بند كشيدن آنان وگسترش اهداف ظالمانه خويش از بى‏حجابى و برهنگى به عنوان ابزارى قوى سود مى‏جويند. به طور خلاصه: رعايت حجاب و پوشش، آثار زير را به دنبال دارد: 1- آرامش رواني، 2- استحکام پيوند خانوادگي، 3- استواري و فعال بودن بيشتر اجتماع، 4- حفظ ارزش و احترام زن. چون زن هر اندازه متين تر و با وقارتر باشد و خود را در معرض نمايش براي مرد نگذارد، بر احترامش افزوده مي گردد و بايد به اين واقعيت عميق اشاره کرد که: آلوده ترين پسران در هنگام ازدواج به دنبال پاک ترين دختران مي گردند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: «فلسفه حجاب»، شهيد مرتضى‏مطهرى.