• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 2521
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : در صورت امکان ليستي از کتابهاي مناسب براي انتخاب همسر به من ارائه دهيد.
پاسخ : براى مطالعه و آگاهى بيشتر در باره ازدواج، انتخاب همسر و مسائل مربوط به آن ر.ك: 1- جوانان و انتخاب همسر على اكبر مظاهرى. 2- ازدواج آسان و شيوه همسردارى محمد محمدى اشتهاردى. 3- ازدواج آسمانى على اكبر مظاهرى. 4- ازدواج پايدار كاظمى حقيقى. 5- ازدواج در اسلام مصطفى كاشفى خوانسارى. 6- ازدواج و روابط زن و مرد نجفى يزدى. 7- پيوند دو قلب يا راهنماى ازدواج مهدى پاكزاد. 8- جوانان و ازدواج - زندگى بهتر سيد احمد واحدى. 9- همسران برتر، غلامعلى افروز. 10- انتخاب همسر، ابراهيم امينى. از كتابفروشى‏هاى سازمان تبليغات و يا از مراكز نشر كتب فوق كه در تهران نيز شعبه دارند مى‏توانيد تهيه نماييد.
کد سوال : 2522
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : لذت هاي دنيوي کدامند؟
پاسخ : لذت هاي انسان دو گونه اند: 1- لذت هاي مادي. 2- لذت هاي روحي و معنوي. لذت هاي مادي همان لذت هايي است كه از راه ابزارهاي حسي و جسماني و قواي بينايي و شنوايي و چشايي و لامسه و بويايي براي انسان حاصل مي گردد. مثلا لذتي كه انسان از خوردن غذايي لذيذ مي برد و يا از استشمام بويي خوش به انسان دست مي دهد. ديدن منظره اي زيبا و شنيدن صدايي خوش و دل انگيز و تماشاي بهار طرب انگيز و شنيدن چهچهه بلبل و قناري و صداي ريزش آبشار و بوي باران و نگريستن به طبيعت زيبا، همگي نمونه اي از لذت هاي مادي و دنيوي مي باشد. البته لذت هاي مادي گاهي لذت هاي خيالي مي باشند. يعني گاهي انسان با تصور منظره زيبايي كه قبلا ديده و يا جنگل سرسبز و خرم و رودخانه و دريايي كه در گذشته تماشا كرده، سرزنده و خوشحال مي گردد و لذت مي برد. اين لذت هاي مادي حسي و خيالي، پاسخگوي نيازهاي غريزي انسان مي باشند گرچه مي توانند پاره اي از فطريات انسان را شكوفا سازند. مثلا ديدن منظره اي زيبا و دلكش، يكي از لذت هاي حسي انسان است ولي اگر همراه با تفكر و انديشه و توجه باشد مي تواند انسان را در برابر عظمت و حكمت و علم و قدرت خالق آن به كرنش و تعظيم وادارد و محبت و عشق به خداوند را در درون انسان تقويت نمايد و از اين راه به لذتي معنوي و روحي منجر شود. و يا هنگام خوردن غذايي لذيذ و گوارا، لذتي كه انسان مي برد لذتي حسي و مادي و دنيوي است ولي اگر توجه كند كه اين لذت از خود اين غذا نيست، بلكه از خالق و هستي بخش آن است، لذتي معنوي كه از اين راه به انسان دست مي دهد از لذت مادي آن غذاي لذيذ بيشتر و قوي تر است. چنانچه در روايت داريم: انسان هاي پست و دون مايه از غذا خوردن لذت مي برند ولي انسان هاي والا و كريم و بزرگوار از غذا دادن به ديگران لذت مي برند. لذت هاي معنوي و روحي، لذت هايي هستند كه مربوط به روح و روان و درون انسان مي باشندو باعث بهجت و صفا و خرمي دروني انسان مي گردد. حال خوشي كه انسان در حال نماز و دعا و عبادت دارد و يا لذتي كه از خدمت و كمك به ديگران و ايثار و فداكاري مي برد و يا لذتي كه از دانستن مطلبي و حل مسأله پيچيده و معمايي به او دست مي دهد همگي از لذت هاي روحي و معنوي مي باشند و گاه اين لذت ها در عالم خواب و رؤيا نصيب انسان مي گردد و انسان در عالم خواب غرق سرور و خوشحالي مي گردد. بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه انسان مي تواند با نيت خالص و ياد خدا و انجام اعمال و كارهايش براي رضاي خداوند و خشنودي او، حتي لذت هاي مادي را نيز با لذت معنوي ياد و رضاي الهي همراه سازد و در واقع لذت هاي دنيوي را به اخروي و دنيا را به آخرت و ماده را به معنا تبديل سازد و اين از ويژگي هاي دين مقدس اسلام است كه بين دنيايي كه با ياد و ذكر و خشنودي خدا همراه است و آخرت تفاوت و فاصله اي قايل نيست يعني انسان در عين زندگي در دنيا و در عالم ماده مي تواند با انگيزه و نيت خدايي كار آخرتي انجام دهد.
کد سوال : 2523
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : سرمايه هاي انسان چيستند؟
پاسخ : سرمايه هاي انسان بسيار است. اولين سرمايه انسان سرمايه وجود و حيات و زندگي و استعداد بي نهايت انسان براي رسيدن به كمال و سعادت است كه بدون آن هيچ سرمايه ديگري ارزش نمي يابد و انسان از هيچ نعمتي بهره مند نمي گردد. نعمت شناخت خداوند و آشنايي با ذات پاك الهي و ايمان به او و عبادت در پيشگاه مقدس او از بزرگترين سرمايه هاي انسان است و كم نيستند كساني كه از اين سرمايه و نعمت عظيم بي بهره اند بلكه آن را انكار مي كنند. حضرت سجاد(ع) در دعاي شاكرين از دعاهاي پانزده گانه (خمس عشره) به پيشگاه خداوند چنين عرضه مي دارد: H}«و من اعظم النعم علينا جريان ذكرك علي السنتنا و اذنك لنا بدعائك و تنزيهك و تسبيحك؛{H خدايا از بزرگترين نعمت هايي كه به ما ارزاني داشته اي جاري شدن ياد و نام تو بر زبان هاي ما و اجازه دعا و منزه كردن و پاك دانستن توست». گوهر ارزنده عمر و جواني و نشاط و سلامتي و فراغت و دارايي از سرمايه هاي گرانقدر هر انسان است و در روايت مي خوانيم: H}«اغتنم خمسا قبل خمس: حياتك قبل موتك و صحتك قبل سقمك و فراغك قبل شغلك و شبابك قبل هرمك و غنائك قبل فقرك؛{H پنچ چيز را قبل از پنچ چيز غنيمت بشمر و قدر بدان: 1- زندگي كردن قبل از مردن، 2- تندرستي پيش از بيماري، 3- فراغت بال قبل از سرگرمي، 4- جواني قبل از پيري و ثروت و دارايي قبل از تنگدستي و بي چيزي» V} (ميزان الحكمه، ج 7، ص 275، حديث 14974).{V نعمت همسر صالح و شايسته از سرمايه هاي زندگي انسان است و در روايت آمده است: بعد از نعمت تقوا و خداترسي، انسان مؤمن بهره و نصيبي بهتر از همسر صالح و شايسته ندارد V} (ميزان الحكمه، ج 4، ص 288، ح 7893).{V علم آموزي و كسب دانش و ترقي و تكامل در آگاهي و مجهز بودن به ابزاري كه براي آموختن لازم است مثل چشم و گوش و قلب و عقل از سرمايه هاي بي بديل انسان مي باشند.
کد سوال : 2524
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : اگر شما را انتخاب کنند براي برنامه نويسي فارسي براي يک شخص تا رسيدن به کمال خويش تا اينکه حسرت کمي موقع مرگ داشته باشد چه منابعي را براي اول زندگي تا هنگام مرگ معرفي مي کنيد؟ لطفاً منابع را ليست كنيد.
پاسخ : انسان آگاه و روشن براي رسيدن به کمال و بهره مندي کامل از سرمايه هاي ارزنده خود بايد در دو جنبه رشد و کمال يابد: T}1) جنبه علمي و نظري:{T امير مؤمنان علي عليه السلام در يکي از سخنان کوتاه خود مي فرمايد: H}‹‹رحم الله امرء علم من اين و في اين و الي اين؛{H خداوند رحمت کند انساني را که بداند از کجا آمده و در کجا به سر مي برد و به سوي چه مقصدي روان است››. بنابراين قدم اول آشنائي با مبدأ و معاد و وظايف انسان بين اين شروع و آن انجام است که عبارت از آشنائي با همان اصول عقايد باشد. آشنائي با اصول عقايد و بصيرت نسبت به باورها و عقايد درست و صحيح است که نقش عميقي در چگونگي زندگي و رفتار و برنامه ريزي و نگرش انسان به عالم و جهان هستي دارد. کتاب هاي فراوان و خوبي در مورد اصول عقايد نوشته شده که به برخي از آنها که نياز فوري تري مي باشند اشاره مي شود: 1- مجموعه مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، تأليف استاد شهيد مرتضي مطهري که شامل بخش هاي هفت گانه زير است: الف: انسان و ايمان. ب: جهان بيني توحيدي. ج: وحي و نبوت. د: انسان در قرآن. ه: جامعه و تاريخ. و: امامت و رهبري. ي: زندگي جاويد يا حيات اخروي. 2- همه کتاب هاي شهيد آيت الله دستغيب به ويژه کتاب هاي: الف: توحيد. ب: معاد. ج: امامت. د: ايمان. دومين قدم آشنائي با فضايل و رذايل اخلاقي است، يعني اموري که زمينه ساز سعادت يا بيچارگي و محروميت انسان مي باشند و در ساختن شخصيت حقيقي انسان و شکل دادن به خود حقيقي او نقش اساسي دارند. مسئله خود شناسي که ثمره آن خداشناسي است و نيز آشنائي با گناهان و گناه شناسي از مباحث مهم اين بخش است و در اين قسمت کتابهاي زير توصيه مي گردد: 1- خود شناسي براي خود سازي، تأليف استاد مصباح يزدي. 2- گناهان کبيره، شهيد دستغيب. 3- گناه شناسي، استاد قرائتي. T}2) جنبه عملي:{T شناخت و علم و آگاهي زمينه ساز عمل است و اگر آگاهي انسان به عمل تبديل نگردد و بذر شناخت باعمل به نهال نيرومندي تبديل نگردد به کمال خود نرسيده و ضايع مي گردد. در اين مرحله بايد اولا با احکام و وظايف شرعي کاملا آشنا بود و مسئله تقليد از يکي از مراجع عظيم الشأن که زمينه ساز عمل به وظايف شرعي و دستورات عملي ديني است بايد کاملا براي انسان مؤمن متعهد توجيه شده و حل شده باشد. گام عملي دوم، تهذيب و خود سازي عملي است. يعني بعد از آشنائي با ضرورت تهذيب اخلاق و نفس و خود سازي در مرحله نظر و عمل نوبت به گام نهادن در ميدان تهذيب مي رسد که از ضروري ترين و اساسي ترين برنامه يک مؤمن خداترس است. در اين زمينه نيز کتاب هاي زير به نظر مناسب مي آيند: 1- خودسازي (تهذيب و تزکيه نفس)، تأليف استاد ابراهيم اميني. 2- نقطه هاي آغاز در اخلاق اسلامي، استاد آيت الله محمد رضا مهدوي کني. 3- معراج السعاده، مرحوم ملا احمد نراقي. مطالعه زندگي و سيره معصومين عليهم السلام و زندگي مردان بزرگ و خود ساخته در تشويق انسان به گام برداشتن در راه خود سازي و تهذيب، بسيار موثر است و عامل مهمي در تقويت اراده و همت انسان مي باشد. در اين مورد نيز کتاب هاي فراواني داريم که چند کتاب زير را توصيه مي کنيم: 1- نردبان آسمان، زندگي و برخي سخنان مرحوم آيت الله بهاءالديني. 2- فضيلت هاي فراموش شده، زندگي مرحوم ملا عباس تربتي (پدر مرحوم حسينعلي راشد) تأليف حسينعلي راشد. 3- فريادگر توحيد، زندگي حضرت آيت الله بهجت (دام ظله). 4- سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني (ره) از انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام در زمينه زندگاني معصومين عليهم السلام. نيز کتاب هاي زير مناسبند: 1- منتهي الآمال، تأليف مرحوم شيخ عباس قمي. 2- سيره پيشوايان (و کتاب هاي فراوان ديگر که به ويژه مؤسسه در راه حق در اين مورد منتشر کرده اند). بايد توجه داشت که نکات مهم ديگري در اين بحث بايد مورد توجه باشد که تفصيل آن موکول به نامه بعدي و فرصت بعدي مي گردد. اموري مانند رفقا و دوستان همفکر و هدفدار و مستقيم و داشتن اراده و استقامت و ارتباط با انسان هاي خداجو و با ايمان و تقوا و توجه داشتن به اموري زير بنائي مثل نماز به ويژه در اول وقت و عبادات با حضور قلب و مراقبه و محاسبه و مواظبت از گوهر ارزنده جان و فطرت خويش از امور مهمي هستند که صحبت در مورد آنها به درازا مي کشد و به وقت ديگر موکول مي گردد.
کد سوال : 2525
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : درباره متعه و روش هاي يافتن اينطور کساني آيا مرجعي هست يا خير؟
پاسخ : در اين زمينه ما مرکزي يا مرجعي را نمي شناسيم در عين حال توجهتان را به اين مطلب جلب مي کنيم: مسأله ازدواج موقت از نظر تئوريك كاملا پذيرفته شده، و نه تنها در اسلام بلكه برخى از متفكران بزرگ غربى، مانند راسل نيز يكى از راه‏هاى حل مشكل ازدواج دائمى ديررس در دنياى كنونى را، پناه بردن به ازدواج موقت مى‏دانند. از نظر عملى نيز در نظام جمهورى اسلامى اين مسأله مقبول افتاده، ليكن ديد اجتماعى در اين رابطه مشتمل بر نوعى خطاست. به عبارت ديگر متعه نيز نوعى ازدواج است و بايد، بنابراين هر كسى از افراد واجد شرايط ازدواج موقت مى‏تواند از شخصى خواستگارى كند و براى مدتى موقت مانند چند ساله دوران تحصيل، با وى ازدواج نمايد. آنچه در اين جا مشكل ايجاد نموده آن است كه غالب افراد، ازدواج موقت را با كاميابى آنى اشتباه گرفته‏اند و همين مسأله سبب شده كه اين موضوع نتواند در جامعه ما جايگاه حقيقى خود را باز يابد. همچنين علت جا نيفتادن اين مسأله در جامعه، تأثير از تبليغات سوئى است كه بيش از يك قرن در جامعه ما توسط غربگرايان تأثير نهاده و در ضمير مردم رخنه كرده است.به گونه‏اى كه گاه روابط نا مشروع با تسامح نگريسته مى‏شود ولى به ازدواج موقت با ديدگاه ديگرى برخورد مى‏شود. مسأله از چند جهت دچار مشكل است. 1- از نظر فرهنگى جامعه ما هنوز ظرفيت پذيرش اين حكم الهى را به نحو شايسته پيدا نكرده است. 2- از نظر بهداشتى و سيستم قانونى، پيش بينى‏هاى لازم براى آن صورت نگرفته است. 3- از نظر حقوقى ساز و كار مناسب براى پيشگيرى از سوء استفاده برخى اشخاص مستلزم همايش‏ها يا نشست‏هاى علمى اساتيد جامعه‏شناسى، روان‏شناسى و حقوقى و فقهاء است. براى حل اين مشكلات مى‏بايستى تلاش فرهنگى و اجتماعى به صورت گسترده صورت پذيرد تا اين جوانان از آسيب شياطين مصون بماند. به هر حال اميد آن داريم كه با روشن شدن اين مسائل و كار فرهنگى زمينه اجراى مناسب اين حكم قرآنى و سنت پيامبر(ص) در جامعه فراهم گردد و ما بى‏توجهى‏ها را به حساب اسلام نگذاريم.
کد سوال : 2526
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : بنده در يک جو دانشجو مشکل حاد دارم. عضو و مسؤول يک تشکل هستم که از آقا و خانم مرکب است در صحبت با خانم ها که مشکل خاصي نيست اما با آقايان، يک حالت خاص به من دست مي دهد. چگونه بگويم. حقيقتاً نمي توانم بگويم. خيلي صحبت کردن با آقايان براي من مشکل است زياد چشمها را بالا نمي گيرم يعني نمي توانم، پلک ها سريع به پائين متمايل مي شود. حالت شرم، خنده که خيلي بي مورد است. احساس مي کنم مشکل غريزي دارم مشکل بد _ کثيف. نه اين که فکر بد و پليد داشته باشم ابداً، اما بچه ها که راحت با هم صحبت مي کنند من حرص مي خورم به خودم مي گم، دختر کي اجتماعي مي خواي بشي. بقيه را ببين راحت، عادي، معمولي شما بگوئيد براي ترک اين رفتار چه کنم؟
پاسخ : در صورتي که اين حالت شما فقط در ارتباط و برخورد با آقايان وجود دارد نه تنها مشکل و بد نيست بلکه پسنديده و صحيح است و حکايت از وجود حيا و عفت است. رعايت حدود اخلاقي و حريم نگه داشتن و اجتناب کردن از برخي اختلاط ها بين دختران و پسران و برخوردهاي متکبرانه با نامحرم و خيره نشدن به اندام و بخصوص چشم هاي نامحرم همه و همه نشانه پاکي فطرت و پاکدامني شما مي باشد و همان نکاتي است که علماي اخلاق و روايات اهل بيت عصمت و طهارت به آن توصيه کرده اند. قرآن هم به مردان و هم به زنان توصيه مي کند که به نامحرمان خيره نگاه نکنيد و اين نشانه ايمان و عفاف يک انسان مؤمن است. فرد يا افرادي بايد احساس کنند که دچار مشکل شده اند که آزادانه و بدون رعايت هيچ گونه حد و حدودي و بي توجه به رعايت حرام هاي شرعي با نامحرم ها ارتباط دوستانه دارند. در اينجا چه خوب است به داستاني اشاره کنيم. گويند فرد سالمي وارد يک روستائي شد که تمام اهالي آن روستا از يک بيماري پوستي رنج مي بردند و به خارش بدن خود مشغول بودند و نمي توانستند لحظه اي بدون خارش به سر ببرند، وقتي اين فرد سالم وارد اين محل شد، اهالي با تعجب و تمسخر و ضمن اشاره به وي گفتند: آهاي ببينيد اين آقا مريض است، خود را نمي خاراند! بايد به پزشک مراجعه کني! حکايت برخي رفتارها، برخوردها و ارتباط هاي بين دختران و پسران از همين قبيل است و از آنجا که فراگير و گسترده است و همه به آن مرتکب مي شوند، عادي و طبيعي شمرده مي شود و نقطه مقابل آن زشت و ناپسند و غير طبيعي تلقي مي شود، و حال آنکه مبناي ما در تشخيص بهنجار و نابهنجار در برخي رفتارها بايد چيز ديگري باشد و برگرفته از عقل سليم، فطرت پاک و سالم و آموزه هاي ديني و شرعي باشد که هر سه ملاک به ما مي گويد ارتباط سالم بين دختر و پسر بايد بر اساس حفظ عفاف و عفت و نگاه هاي غير مستقيم و بدون خيره شدن باشد. پس توصيه مي شود همچون گذشته نسبت به جنس مخالف چشم را بالا نگيريد و خيره نگاه نکنيد و حرم عفاف و ارتباط با نامحرم را حفظ نمائيد که رمز موفقيت شما در همين است. در همين جا لازم است اشاره کنيم که حفظ آنچه بيان شد با انجام فعاليت هاي فرهنگي در تشکل هاي دانشجوئي (که مورد تأييد و تشويق ما نيز هست) هيچ گونه منافاتي ندارد. گرچه شايد اندکي مشکل باشد ولي امکان پذير است. اما در صورتي که چنين حالتي در ارتباط و برخورد با دختران و افراد محرم نيز بوجود مي آيد و احساس اضطراب مي کنيد مي توان گفت دچار اضطراب اجتماعي و يا به اصطلاح کم روئي هستيد که در اين زمينه توضيحاتي خدمت شما عرض مي کنيم. يكي از علل كم رويي , اضطراب اجتماعي است . اضطراب اجتماعي از عدم يادگيري مهارت هاي اجتماعي ناشي مي شود. يكي از ابعاد وجودي انسان كه بايد در محيط خانه و مدرسه متناسب با ساير ابعاد رشد كند, بعد اجتماعي است . انسان موجودي اجتماعي است و بايد در بستر اجتماع با هم نوعان خود زندگي كند. براي اين كه بعد اجتماعي انسان رشد كند و در صحنه هاي گوناگون بتواند با ديگران روابط مناسبي داشته باشد بايد مهارت هاي اجتماعي را ياد بگيرد. بعضي خانواده ها و يا بعضي از معلمان و مربيان دوران كودكي و نوجواني , زمينه رشد و شكوفايي كودك را آن طور كه بايد, فراهم نمي كنند كه يا قادر به آن نيستند, يا امكانات لازم را ندارند و يا خودشان نيز در اين زمينه دچار مشكل هستند. به هر دليل , اين فرايند اجتماعي شدن و يادگيري مهارت هاي ارتباطي با ديگران به درستي تحقق پيدا نمي كند وقتي نوجوان وارد صحنه هاي بزرگ اجتماعي مي شود, فشار و ناراحتي هاي كم رويي را در خود بيش تر حس مي كند; زيرا مي خواهد دوست يابي كند, با همكلاسان خود صميمي باشد, در كلاس درس در مقابل جمع كنفرانس دهد و... علي رغم اين كه توانايي لازم را براي يادگيري مطالب دارد و آنها را نيز خوب مي داند, ولي از ارائه آنها در مقابل جمع عاجز است و دچار اضطراب , خجالت و كم رويي و عوارض ناشي از آن مي شود. خوشبختانه يادگيري مهارت هاي اجتماعي و بر طرف كردن اضطراب و ترس در مقابل جمع , كاري است كه امكان عملي آن وجود دارد و تجربه نيز آن را ثابت كرده است . بنابراين اگر كسي تصميم جدي داشته باشد, مي تواند با اين مشكل مقابله كند و خود را درمان نمايد و از حصار كم رويي رها شود و از توانمندي هايي كه دارد بهره ببرد. در فرهنگ ملي و ديني ما ايرانيان , مانند ساير ملل , آداب و رسومي وجود دارد كه اگر خوب رعايت شوند, فرايند اجتماعي شدن به آساني تحقق پيدا مي كند. از جمله اين آداب , سلام كردن و احوال پرسي از دوستان و خويشاوندان است در برخورد و معاشرت با ديگران سعي كنيد: 1- در دادن سلام پيش قدم باشيد. 2- بعد از سلام با جملات مرسوم , احوال پرسي كنيد و تا از شما جدا نشده اند سعي كنيد از آن ها جدا نشويد. 3- تلاش كنيد كه در كارهاي اجتماعي در محيط خانه , مدرسه و دانشگاه مانند اردو و بازي هاي دسته جمعي شركت كنيد نقش فعالي را بپذيريد. 4- هنگام صحبت با ديگران يا در مقابل جمع به اعضاي بدن خود (دست , پا, نحوه صحبت و...) هيچ توجهي نكنيد و توجه خود را بر مطلبي كه مي گوييد متمركز كنيد. 5- قبلا" مطلبي را كه مي خواهيد در مقابل جمع بازگو كنيد چندين بار در مقابل آينه تكرار كنيد و فرض كنيد كه در مقابل جمع مي باشيد. 6- سعي كنيد بر آنچه مي خواهيد بگوييد تسلط كافي داشته باشيد. 7- اگر با شكست مواجه شديد, خود را نبازيد و براي بار ديگر خود را آماده انجام آن كار بكنيد. 8- قبل از اين كه در مقابل جمع قرار گيريد به خودتان تلقين كنيد كه »مي توانم در مقابل جمع صحبت كنم«. 9- وقتي حالت اضطراب پيدا مي كنيد سعي كنيد همه ماهيچه هاي بدنتان را آرام و شل كنيد. 10- براي شكستن جو حاكم بر جمع و آرامش در صحبت كردن سعي كنيد داستان هاي كوچك , طنز, لطيفه هاي شيرين و مناسب را كه افراد خبره در جلسات سخنراني بيان مي كنند, در دفترچه اي يادداشت كنيد و شما نيز در شرايط مقتضي از آنها استفاده كنيد. مطمئن باشيد با جديت , پشتكار و تمرين به خوبي مي توانيد بر مشكل اضطراب اجتماعي و كم رويي پيروز شويد.
کد سوال : 2527
موضوع : تاريخ و سيره
پرسش : آيا صحت دارد شمر ابن ذي الجوشن لعنت الله عليه پس از به درک واصل شدن بصورت سگ تشنه و هاري درآمده تا روز قيامت فرا رسد؟
پاسخ : در مناقب آمده است: نزديک صبح عاشورا امام حسين عليه السلام چند لحظه خوابيدند و وقتي که از خواب بيدار شدند فرمودند: آيا ميدانيد همين الآن چه چيزي در خواب ديدم؟ گفتند: چه ديديد؟ فرمود: ديدم سگ هايي بر من هجوم آورده اند و در ميان آنان سگي بود که رنگش سياه و سفيد بود و بيش از همه بر من حمله مي کرد و من گمان مي کنم کسي که قاتل من است، مبتلا به بيماري برص است. پس از اين، جدم رسول خدا را ديدم که فرمود: پسرم! تو شهيد آل محمد هستي و اهل آسمان به وجود تو شاد هستند. امشب بايد افطارت نزد ما باشد. پس عجله کن و تأخير نکن و اين فرشته اي است که از آسمان نازل شده تا خون تو را در شيشه اي بگيرد. اين است خوابي که ديدم و وقت رفتن از اين جهان نزديک شده است.V}(بحار الانوار، ج45، ص3، چاپ ايران){V در کتب عرفاني اين مطلب را مسلم مي دانند که حشر انسان ها در عالم ديگر بر اساس صفات باطن است. اگر صفات روحي شمر مانند صفات سگ باشد، در عالم ديگر به صورت سگ محشور خواهد شد.
کد سوال : 2528
موضوع : تاريخ و سيره
پرسش : در حال حاضر قبور يزيد و معاويه لعن الله عليهما در چه وضعي است؟
پاسخ : يزيد در سال 64 هجري قمري مرد و بر اساس برخي از مآخذ در حوارين به خاک سپرده شد و بر اساس برخي ديگر از مآخذ، يزيد در حوارين مرد و جنازه اش را به دمشق آوردند و در قبرستان باب صغير دفن شد و قبرش هم اکنون مزبله مي باشد.V}(تتمه المنتهي، ص35، چاپ سنگي؛ يزيد پسر معاويه، نوشته عباس کيوان، ص22؛ سفينه البحار، ج1، چاپ سنگي، ص582، دو مجلدي){V در ايام ابوالعباس سفاح، طرفداران عباسيان قبور حاکمان اموي را تخريب کردند. در آن زمان قبر يزيد ابن معاويه را هم تخريب کردند و در قبر او جز يک استخوان چيزي نمانده بود. V}(شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، جزء 7، از انتشارات کتابخانه آيت الله نجفي مرعشي، ص131){V معاويه ابن ابي سفيان در سال 60 هجري قمري مرد و در دمشق در باب صغير دفن شد.V}(تتمه المنتهي، ص25){V در تاريخ الخلفاء سيوطي آمده است که معاويه را بين باب الجابيه و باب الصغير دفن کردند.V}(ص198، از انتشارات رضي، چاپ اول){V و اگر به شام سفر کنيد و به دمشق برويد، خواهيد ديد که قبر معاويه خرابه اي بيش نيست و در حال حاضر مسافران را از نزديک شدن به قبر معاويه منع مي کنند. بنابراين در حال حاضر قبر معاويه و يزيد جزو قبور منفوران جوامع انساني بخصوص جامعه شيعه علوي است.
کد سوال : 2529
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : درباره اينکه امام زمان مي توانند در هر لحظه در چند جاي مختلف حضور داشته باشند با ذکر دليل عقلي توضيح دهيد (سنت خداست که هر بدن يکي باشد و نه بيشتر).
پاسخ : امام با بدن مادي خودشان در يک جا ظهور دارند و حضور امام در همه جا با بدن مادي نيست بلکه با روح يا به تعبير عرفاني نفس علي است و اين مقامي است که انسان کامل بدان مي رسد زيرا او اسمي از اسماء حسناي الهي است و داراي نفس علي است که احاطه قيودي بر جهان ما سوا دارد. ضمن اينکه روايات فراواني وجود دارد که اهل بيت عصمت و طهارت -سلام الله عليهم- امان اهل زمين هستند و آنها واسطه فيض بين الله و ما سوا الله هستند و بناچار بايد برهمه اهل زمين احاطه داشته باشند. از اين مطلب در عرفان به نظريه ابدال يا بدلاء تعبير مي شود. انسان که اشرف موجودات است قدرتي دارد که مي تواند امثال متعددي از نفس خود را انشا کند و به مکانهاي مختلف در يک زمان ارسال نمايد. اين مطلب درباره فرشتگان مسلم است که به هر شکلي که اراده کنند در مي آيند و به هر عالمي که بخواهند داخل مي شوند. البته با اذن و اجازه الهي. و انسان اشرف و افضل از آنهاست و فرشتگان مأمور به سجده بر انسانند و بايد فرمانبردار او باشند و لاجرم انساني که چنان شرافتي را دارد که از او به انسان کامل تعبير مي شود نيز داراي چنين قدرت و اقتداري است. شيخ اکبر محي الدين ابن عربي در فتوحات مکيه درباره اين مقام مي گويد: به انسان ابدال مي گويند زيرا به ايشان نيروئي داده شده که بدن خود را به واسطه امري که قائم به ذات ايشان است هر کجا که خواهند ترک نمايند در حالي که به آن علم دارند.V}(فتوحات مکيه، ج1 ص197 بيروت){V به عبارت ديگر دليل اينکه آنها را ابدال مي گويند اين موضوع است که آنها به اراده خود بدن خويش را هر کجا که لازم بدانند ترک مي کنند و به جاي ديگر مي روند. بدن در اصطلاح چند اطلاق و اصطلاح دارد: 1- بدن عنصري و دنيوي که عين بدن مادي ما است. 2- بدن برزخي که متناسب با جهان و عالم برزخ است. 3- بدن اخروي. اين بدنها در طول هم هستند و تفاوت آنها به کمال و نقص است. منظور ابن عربي از اينکه آنها بدن خويش را هر جا که لازم بدانند ترک مي کنند اين است که آنها از بدن مادي و دنيوي خويش جدا مي شوند در عين حال که بر آن تدبير دارند و با بدن مثالي و برزخي به رسيدگي و تدبير امور مي پردازند. بدلاء اين گونه هستند که در يک زمان در مکانهاي مختلف حضور دارند و نيازهاي بندگان را برآورده مي کنند.V}(شرح قيصري بر فصوص الحکم، ص197){V اينها انسانهاي کاملي هستند که امکان مي يابند که بدن عنصري و مادي خويش را ترک کنند و در حالي که در دنيا و مشغول تدبير زندگي مادي هستند چنان قوتي دارند که مي توانند از ابدان خود انسلاخ يابند و در مکانهاي مختلف حضور يابند. اين مطلب پس از مرگ آنها نيز صادق است بلکه آنها پس از مرگ داراي قدرت و قوت بيشتري مي شوند زيرا مانع بدني که در دنيا بوده به کلي مرتفع مي شود. انسان هاي کامل مي توانند با قدرت و توان بيشتري به تدبير امور بندگان بپردازند. اما حضرت ختمي مرتبت -صلي الله عليه و آله و سلم- و خاندان پاکش -سلام الله عليهم اجمعين- و امام زمان -عجل الله تعالي فرجه- که خاتم اوصيا و ائمه هستند به دليل اينکه مقام و مرتبه آنها محيط به روح انسانها و موجودات است و مرتبه و رتبه آنها از لحاظ نبوت و ولايت برتر از همه انبياء و اولياء و فرشتگان است داراي نفس و روح علي هستند که توان و قدرت کارهاي بسياري را دارند چرا چنين نباشد؟ آنها نمايندگان خدا بر روي زمين و حجت هاي الهي بر مردمان و راهنما و هادي خلق الله هستند آنها اسم جامع و مظهر اتم حضرت حق سبحانه و تعالي هستند و بنابراين بهره اي از شأن مولايشان حضرت حق جل و علي را دارند و در اين حال بدون قيد و انحصار در مي آيند و از بدن و آنچه از لوازم امور دنيوي است خلاصي مي يابند و با هدايت و راهنمائي و رسيدگي به امور بندگان مي پردازند اين همانند علم آنها است که به اذن و اجازه خداوند سبحان به همه امور علم دارند. پس حضور امام زمان با نفس خويش نه با بدن مادي در مکانهاي متعدد محال نيست بلکه ما نيز اگر تلاش کنيم و به مقامات معنوي نائل شويم مي توانيم به چنين کارهائي دست بزنيم. قدرت نفس انسان بيش از چيزي است که ما تصور مي کنيم و انجام اين کارها براي ائمه چه امام زمان -سلام الله عليه- که در قيد حياتند و چه براي ديگران که جسمشان در خاک است امري عادي است و هيچ سختي ندارد. چگونه ما مي توانيم با خيال خود به همه جا برويم و هيچ محدوديتي در آن نداريم آنها مي توانند با نفس خود به طريق انشاء نفس و با بدن مثالي و برزخي به همه جا بروند و به تدبير و اداره امور و راهنمائي مردم بپردازند. براي اطلاع بيشتر به آثار حضرت آيت الله حسن زاده آملي مراجعه فرمائيد: 1- عيون مسائل نفس و شرح آن، انتشارات امير کبير، تهران 1371، ج1و2 عين 5-7-8-18-19-29-54-57-59-61-64 و به ويژه 50 که اختصاصا مربوط به اين موضوع است. 2- هزار و يک نکته، مرکز نشر فرهنگي رجاء، نکته 15-54-105-307-658-996-998.
کد سوال : 2530
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : در بين بچه ها که صحبت مي کنيم خوب، من هم تعريف مي کنم. اما گاهي احساس مي کنم بي ظرفيت مي شوم و از خودم و خانواده ام تعريف مي کنم چکار کنم که مغرور و خود تعريف نباشم، يعني خاکي، ساده و عادي باشم و به امکانات خود جلو بچه ها نبالم؟
پاسخ : معمولا يکي از مشکلات ما انسانها عدم بهره برداري صحيح از امکانات و مواهبي است که خداوند در اختيار ما قرار داده است به طور قطع هر انساني داراي يک سلسله امکانات دروني و بيروني است. امکانات دروني يعني آن ويژگي هاي خوب، ارزشمند و ممتازي است که در وجود ما دست آفرينش قرار داده است مثل قيافه ظاهري زيبا، استعداد و ... امکانات بيروني مانند شرايط مناسب اجتماعي، والدين تحصيل کرده يا خانواده ثروتمند و چيزهائي از اين قبيل. بدون ترديد همه اينها نعمت هاي الهي است که در اختيار ما قرار گرفته و در مقابل اين نعمت ها ما در پيشگاه خداوند مورد سؤال قرار مي گيريم که مثلا جواني خود را در چه راهي صرف کردي، زيبائي خود را چگونه حفظ کردي، و امکانات مادي که در اختيارت بوده چگونه مصرف کردي. طبيعي است از هر کسي به اندازه آن امکانات که در اختيار اوست توقع پيشرفت و رشد و تکامل هست. به قول قرآن: «لا يکلف الله نفسا الا وسعها» بنابراين اگر ما با اين ديد به نعمت هائي که در اختيار ما قرار گرفته نگاه کنيم ديگر به خودمان اجازه نمي دهيم فخر فروشي کنيم يا به خود مغرور شويم بلکه همواره در قبال آنها احساس مسئوليت مي کنيم و با خود مي گوئيم نکند روزي فرا رسد که مرا در مقابل درست استفاده نکردن از امکانات مؤاخذه کنند. نکته ديگري که بايد به آن توجه کنيم تا جلوي حالت غرور در ما گرفته شود اين است که گاهي اوقات ما خودمان را مقايسه کنيم با افرادي که در يک شرايط بداقتصادي و کمبود امکانات قرار دارند اما به اندازه ما و بلکه بيشتر از ما نيز پيشرفت کرده اند. هر موقع اين حالت غرور و از خود تعريفي در ما ظاهر شد بلافاصله اين مقايسه را انجام دهيم تا جلوي نفس سرکش خود را بگيريم و به او بگوئيم افتخار کردن براي آن کساني است که با شرايط دشوار زندگي هر صبح و شام دست و پنجه نرم مي کنند و هرگز تسليم مشکلات نمي شوند و همواره در مسير رشد سرآمد هستند نه براي کساني که در ناز و نعمت به سر مي برند اما لياقت بهره برداري صحيح از اين امکانات را از خود نشان نداده اند. البته آنچه بيان شد صرفا بخاطر پيشگيري از حالت تکبر و غرور و فخر فروشي است والا در شرايط عادي ما حق نداريم به هيچ وجه خود را تحقير کنيم بلکه بايد همواره موقعيت و شخصيت خود را حفظ کنيم. مطلب آخر که بايد هميشه مد نظر ما باشد اين است که هر لحظه ممکن است با کوچکترين حادثه همه امکاناتي که ما داريم از ما گرفته شود. بوده اند افرادي که شب ثروتمند، سالم و با دارا بودن پست و مقام خوابيدند ولي صبحگاهان که از خواب بيدار شدند با يک حادثه طبيعي يا غير طبيعي همه چيز خود را از دست دادند بنابراين آنچه ما در اختيار داريم اولا موقتي است و ثانيا براي آزمايش است و در واقع اتمام حجتي است از طرف خداوند لذا دليلي براي فخر فروشي و تکبر و غرور وجود ندارد. «ما عندکم ينفد» آنچه نزد ماست فاني شدني است از اين رو دليلي ندارد ما کاخ غرور و فخر فروشي بر اموري بنا کنيم که پايانش فنا و نابودي است. در ضمن يکي ديگر از راههاي مقابله با اين روحيه فخر فروشي اين است که هر وقت اين حالت در شما به وجود آمد به ياد عظمت خداوند بيفتيد و ضعف خود را و نقص هاي خود را متذکر شويد. همچنين هر شب چند دقيقه به محاسبه اعمال خود بپردازيد و اگر در آن روز دچار لغزش خود تعريفي و تکبر و فخر فروشي شده ايد حتما خود را مؤاخذه کنيد و يک جريمه اي قرار دهيد و آن جريمه را بپردازيد (جريمه مي تواند پرداخت مقداري پول به عنوان صدقه يا روزه گرفتن يا حداقل يک وعده خود را از غذا محروم کردن باشد).