• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 6253
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيه 21 سوره عنكبوت مى خوانيم : يعذب من يشاء و يرحم من يشاء و اليه تقلبون در قيامت هر كـس را بـخـواهـد عـذاب مـى كـنـد و هر كس را بخواهد مورد رحمت قرار مى دهد و به سوى او بـازگـشت مى كنيد چگونه سخن از عذاب و رحمت مى گويد و بعدسخن از بازگشت مردم به
پاسخ : عـذاب و رحـمت به قرينه آيات قبل و بعد همين سوره ظاهرا همان عذاب و رحمت قيامت است و جمله اليه تقلبون مى تواند اشاره به دليل آن باشد يعنى چون بازگشت همه شما به سوى اوست و حساب و كتابتان نزد او , پس عذاب و رحمت نيز در اختيار او وبا اراده اوست .
کد سوال : 6254
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه 22 سـوره عـنكبوت مى خوانيم : شما نمى توانيد در زمين و آسمان بر اراده خداوند چيره شويد با توجه به اين واقعيت كه نظر در آيه به مشركان و كفار است وآنها از ساكنان زمين اند , تعبير به و لا فى السماء چه مفهومى مى تواند داشته باشد ؟
پاسخ : اين تعبير يكنوع تاكيد و مبالغه است يعنى شما نه مى توانيد در محدوده زمين ازقلمرو قدرت خدا بيرون رويد و نه در آسمانها كه اگر فرضا قدرت مى داشتيد و به آسمان هم مى رفتند باز هم تحت قدرت او بوديد . مـى تـوانـد اشـاره بـه ايـن نكته نيزباشد كه بشر در آينده آسمانها را تسخير كند و مراكز فضائى و اكتشافى در آسمان تاسيس مى كند اما با اين همه مقهور قدرت خدا خواهد بود .
کد سوال : 6255
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : در آيـه چهارم سوره سجده آمده : ما لكم من دونه من ولى و لا شفيع جز او ولى وشفيعى براى شـمـا نيست اينكه مى گويد : غير از خدا شما سرپرست و شفاعت كننده اى نداريد مفهومش اين است كه ولى و شفيع شما تنها خداست ; آيا ممكن است كسى نزدخودش شفاعت كند
پاسخ : ايـن سـوال را از سـه راه مـى تـوان پاسخ گفت : 1 - با توجه به اينكه همه شفيعان بايدبه اجازه او شفاعت كنند ; بنابراين مى توان گفت كه شفاعت هر چند از ناحيه پيامبران و اولياى الهى باشد باز بـه ذات پاك او برمى گردد خواه شفاعت براى آمرزش گناهان باشد و يا براى رسيدن به نعمتهاى الـهـى 2 - بـا توجه به اينكه هنگام توسل به درگاه پروردگار ما به صفات او متوسل مى شويم , از رحمانيت و رحيميتش , ازغفاريت و غفوريتش و از فضل و كرمش استمداد مى جوئيم گوئى او را نزد خودش شفيع قرار مى دهيم و اين صفات را واسطه ميان خود و ذات پاكش مى شمريم هر چند صفات اوعين ذات اوست 3 - منظور از شفيع در اينجا ناصر و يار و ياور است و مى دانيم يارو ياور و ناصر تنها خداست .
کد سوال : 6256
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قرآن مى گويد : كسانى كه در حال كفر مى ميرند توبه براى آنها نيست كسانى كه در كفر از دنيا مى روند چه موقع توبه مى كنند كه توبه آنها پذيرفته نخواهد شد ؟
پاسخ : مى دانيم كه يكى از شرايط قبولى اعمال نيك انسان موافات بر ايمان است . يعنى باايمان از دنيا رفتن و كسانى كه در لحظه پايان زندگى خود كافر باشند اعمال گذشته آنها حـتـى اعمال نيكى كه در حال ايمان انجام داده اند طبق صريح آيات قرآن حبط ونابود مى گردد تـوبـه هـاى آنان از گناه اگر چه در حال ايمان انجام شده نيز در چنين صورتى نابود خواهد شد و بطور خلاصه شرط قبولى توبه دو چيز است : نخست اين كه قبل از مشاهده نشانه هاى مرگ باشد و ديگر اين كه انسان , با ايمان از دنيا برود .
کد سوال : 6257
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : قـرآن مـى گـويـد : گـروهـى از مـردم از هر شيطان سركشى پيروى مى كنند با اينكه تمردو سركشى در مفهوم كلمه شيطان است چرا از هر شيطان ؟
پاسخ : اشاره به اينكه شياطين همه خط واحد و برنامه مشترك ندارند بلكه هر يك براى خودراهى و دامى انتخاب كرده اند , آنچنان اين دامها متنوع است كه انسان در تشخيص آنها گم مى شود مگر آنها كه به خاطر ايمان و توكل بر خدا در سايه رحمت او قرارگرفته اند .
کد سوال : 6258
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : ادرار و عرق بدن هر دو به عنوان مواد زايد دفع مى شود , چرا يكى از آنهانجس و ديگرى پاك است , با اين كه مى گويند تركيب شيميايى هر دو شبيه يكديگراست ؟
پاسخ : بـايـد توجه داشت كه ادرار و عرق از نظر تركيب شيميايى گرچه از جهاتى شبيهند ولى از جهاتى نيز با يكديگر فرق دارند و همين اختلاف از نظر تركيب ممكن است مبدااختلاف دو حكم آنها باشد ; زيرا چنان كه خواهيم ديد ادرار داراى يك سلسله موادسمى است كه در عرق وجود ندارد . تـوضـيح اين كه : در تركيب ادرار مواد زير وجود دارد :1 - اوره 2 - اسيد اوريك 3 - اوراتها 4 - اوروبـيـلـين 5 - اسيد هيپوريك 6 و 7 -اروكرم و اروبيلين كه هر دو از مواد رنگى ادرار است 8 - مـواد مـعـدنـى و بـطـوراسـتـثـنايى گلوكز در بيمارى ديابت ( بيمارى قند ) و آلبومين ( در بيمارى آلبومين ) . در تركيب عرق مواد زير وجود دارد :1 - اوره 2 - اسيد اوريك 3 - اوراتها 4 - مواد معدنى ; بنابر اين , مـواد رنـگـى واسـيـد هـيـپـوريـك كه هر دو سم بوده و درجه سميت آنها نسبتا زياد است , در تركيب شيميايى عرق وجود ندارد . ضمنا عرق كه از منافذ پوست دفع مى شود , بلافاصله در سطح پوست تبخير شده و اين تبخير مانع از نـشـو و نماى ميكروبها در سطح بدن مى شود و حال آن كه ميكروبهاى مختلفى ممكن است در ادرار باقى بمانند . از اين جهت مى توان حدس زد كه چرا درآيين مقدس اسلام عرق بدن پاك شمرده شده ولى ادرار محكوم به نجاست گرديده است . زيـرا , اولا : مـواد رنـگى و اسيد هيپوريك كه منحصرا در تركيب شيميايى ادرار وجوددارند , سم بوده و درجه سميت آنها زياد است و چنين موادى در تركيب عرق بدنيست . ثانيا : مقدار اوره ادرار كه به نوبه خود سميت دارد , به مراتب بيشتر از اوره عرق مى باشد . ثالثا : چون عرق در سطح پوست تبخير مى شود , فرصتى براى نشو و نماى ميكروبهاى روى پوست باقى نمى گذارد . رابـعـا : تـركـيبات ادرار تقريبا از جهاتى ده برابر غليظ تر از تركيبات عرق است ومى دانيم كه اين تفاوت مى تواند يكى را كاملا مضر و ديگرى را بى ضرر قرار دهد . از هـمـه اينها گذشته , پرهيز از عرق بسيار مشكل و موجب ناراحتيهاى فروانى است درحالى كه پرهيز از ادرار به هيچ وجه مشكل نيست و اين خود تفاوت ديگرى است .
کد سوال : 6260
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اراده و مشيت الهى به چه معناست ؟
پاسخ : اراده و مـشـيت تقريبا مترادف اند و به اين معنا هستند كه خداوند مسبب اسبابى است كه به طور ضرورى شى ء را پديد مى آورند . بـنابراين اگر چيزى مورد اراده الهى قرارگيرد به همين معنا خواهد بود كه خداوند همه اسباب وجود آن چيز را فراهم ساخته و به طور ضرورى آن چيز پديد خواهد آمد .
کد سوال : 6261
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اراده الهى به چه معنى از صفات ذاتيهو به چه معنى از صفات فعليه شمرده مى شود ؟
پاسخ : اراده بمعناى محبت و حب كه قابل اطلاق بر محبت الهى نسبت به ذات خودش هم مى باشد , يكى از صفات ذاتيه بشمار مى آيد , ولى اراده بمعناى تصميم گرفتن برانجام كار , بدون شك از صفات فعليه است .
کد سوال : 6262
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : بـراى انـتـزاع مـفهوم اراده بعنوان صفت فعلى , چه رابطه اى بين خدا و مخلوقات درنظر گرفته مى شود ؟
پاسخ : اينكه , هر مخلوقى از آن جهت كه داراى كمال و خير و مصلحت بوده آفريده شده است . پس وجود آن در زمان و مكان خاص با كيفيت مخصوص متعلق علم و محبت الهى قرار گرفته , و بخواست خودش آن را آفريده , نه اينكه كسى او را مجبور كرده باشد . ملاحظه اين رابطه موجب انتزاع مفهومى بنام اراده در خدا مى گردد .
کد سوال : 6263
موضوع : گنجینه عمومی
پرسش : اراده الهى چگونه متصف به حدوث و كثرت مى گردد ؟
پاسخ : اراده الـهـى مفهومى اضافى و نسبى است كه به شى ء محدود و معين و مقيدى تعلق مى گيرد , و هـمـين مفهوم اضافى است كه متصف به حدوث و كثرت مى شود زيرا اضافه ,تابع طرفين است و حدوث و كثرت يكى از طرفين كافى است براى اين كه اين اوصاف ,يعنى كثرت و حدوث به اضافه هم سرايت كند .