کد سوال : 5281
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه دست گذاشتن و سنگ زدن به قبر مرده چيست ؟
پاسخ : در روايات چيزى در مورد سنگ زدن به سنگ قبر ميت پيدا نكرديم. آنچه كه در روايات به آن اشاره شده است دست گذاشتن روى قبر ، V} (بحارالانوار، ج 102، ص 295، زيارة المؤمنين و آدابها - مفاتيحالجنان، زيارت قبور مومنين، ص 939){V و يا ريختن آب روى قبر مادامى كه رطوبت آن در خاك باقى است عذاب از صاحب قبر برداشته مىشود ، V} (شيخ صدوق، عللالشرايع، ج 1، قم، مكتبةالداورى، 1385ه، ص 307){V.
کد سوال : 5282
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي>تربيتي و مشاوره
پرسش : قشر جوان و دانشجوى ما در پى مد لباس است و از غرب پيروى مىكند براىتاثيرگذارى بر آنها چه بايد كرد؟
پاسخ : همان طور كه هر انسانى در طول زندگى تحت تأثير عوامل مختلف درونى و بيرونى به نوسانات مختلف روحى دچار مىشود، مثلاً گاهى شاد و با نشاط است و گاه غمگين و كسل و افسرده خاطر مىشود، به همين خاطر، از يك حالت روانى يكنواخت برخوردار نيست و با توجه به فضاى روانى حاكم بر او و حوادثى كه اتفاق مىافتد، حالات روحى مختلفى بر وى غلبه مىكند؛ به همان نحو، جامعهاى كه انسان در آن زندگى مىكند نيز با توجه به مقتضيات زمان و مكان، حالات و اشكال مختلفى به خود مىگيرد، مثلاً در برههاى از زمان مثل اوايل انقلاب و در زمان جنگ تحميلى كه فضاى جبهه و شهادت در جامعه حاكم بود، وضع حجاب و پوشش خانمها و آقايان و نيز خيلى چيزهاى ديگر، بسيار مناسب و مطلوب بود و خيلىها به خود اجازه نمىدادند اينگونه كه شما توصيف مىكنيد وارد جامعه شوند، اما در برههاى ديگر از زمان مثل زمان بعد از جنگ و زمانى كه ما اكنون در آن زندگى مىكنيم با توجه به تبليغات زياد و زشتى كه در رابطه با خيلى از ارزشهاى حاكم بر جامعه واز جمله حجاب و پوشش، صورت گرفت مسأله حجاب نهايتاً به اين صورت درآمد كه شما ملاحظه مىنماييد. در برخى از شهرها بنا به دلايل محيطى و فرهنگى، مواردى از بدحجابى ديده مىشود كه اين موضوع بيشتر از آنچه كه به قوانين مربوط شود به فرهنگ عمومى جامعه و نيز نفوذ سبكهاى غربى، ماهواره و نيز افراد غربزده و از همه مهمتر، تهاجم فرهنگى گستردهاى كه در جهان غرب عليه كشور ما به راه انداخته است، مرتبط است و اصلاح آن نيز، نيازمند برنامههاى درازمدت ودقيق فرهنگى است، چرا كه تنها وضع قوانين نمىتواند ضامن اجراى مقررات اسلامى باشد و همين مسأله، وظايف ما را به عنوان يك فرد مذهبى و ديندار دو چندان مىكند؛ يعنى، اولاً ما در اين جامعه ابتدا بايد با خودسازى و تهذيب نفس مراقب و مواظب ديندارى خودمان باشيم و ثانياً براى جلوگيرى از انحراف در جامعه واشاعه فحشاء در آن، بايد با امر به معروف و نهى از منكر جلو اين انحراف را گرفت. اما راهكارى كه براى بازدهى بهتر و بيشتر امر به معروف و نهى از منكر ارايه مىدهيم اين است كه:
1- سعى كنيد افراد همفكر مذهبى را شناسايى كرده و با آنها رفت و آمد كرده و در حل مشكلات مشورت و از آنها كمك بگيريد.
2- با اساتيد معارف و اساتيد متدين و دلسوز رابطهتان را زيادتر كرده و از رهنمودهاى آنها در زمينههاى مختلف، استفاده نماييد.
3- سعى كنيد به طور گروهى و متشكل به دقت احكام شرعى مربوط به امر به معروف و نهى از منکر، موارد معروف و منكر يا شرايط وجوب مراتب آن و كيفيت اجراى نيكوى آن را دقيقاً فراگيريد.
4- بايد آمر به معروف و ناهى از منكر خود را به زيور اخلاق و التزام عملى بيارايد و حتىالامكان از شيوههاى رفتارى آموزنده و خلاق استفاده كند.
5- در صورتى كه احساس مىكنيد چنين نابسامانىهاى فرهنگى باعث به خطا افتادن و گناه شما مىشود و امكان ازدواج هم برايتان فراهم مىباشد، براى كنترل غريزه جنسى خود، ازدواج كنيد تا كمتر دچار خطر لغزش شويد.
6- حتىالامكان بايد كوشيد تا فرهنگ و پذيرش عمومى نسبت به امر به معروف و نهى از منكر را بالا برد.
7- عدم تأثير آنى و فورى نبايد ما را از انجام وظايف خود بازدارد، چرا كه دشمنان ما با اجراى برنامههاى درازمدت توانستند به اين حد از پيشرفت در كارشان برسند.
8- با مطالعه آيات قرآنى و زندگى پيامبران و مخصوصاً زندگى پيامبر اسلام و ائمه اطهار(ع) و تحمل مشقتها و سختىهايى كه آنها در زندگى كشيدند، ميزان صبر و بردبارى خود را افزايش داده و بدانيد كه يك فرد مذهبى براى رسيدن به هدف، نبايد از حرفهاى نابخردانه و غيرمنطقى بعضىها، دچار سستى و خداىناكرده دچار يأس و نااميدى شود. به خدا توكل كرده و در راه انجام اين مسؤوليت سنگين از او كمك و مدد بخواهيد.
کد سوال : 5283
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : تاثير منفى عقوبت دنيوى و خشم الهى كه باعث يأس از رحمت الهى مىگردد، چگونه قابل درمان و جبران است؟
پاسخ : . احساس خجلت شرمندگى در برابر خداوند نسبت به پيشينه هاى سوء خود از بهترين حالات روحى و معنوى و زمينهساز توبه و جلب رحمت و عنايت پروردگار است. البته ضمن آن كه انسان همواره بايد از گذشتههاى سوء نگران و نسبت به آينده خود نيز بيمناك باشد در عين حال اين خوف و اندوه هرگز نبايد به گونهاى باشد كه انسان را مأيوس و نااميد سازد. چه اين خود يأس و نااميدى، گناهى كبيره و دامى ابليسى است. خداوند منان رحمتى بى پايان دارد و از همه بندگان گنهكار خود دعوت نموده است كه به او التجا نموده و به سوى رحمت بيكرانش دست نياز بگشايند و وعده داده است كه اگر توبه نموده و دست از زشتى ها بشويند همه گناهان را خواهد بخشيد و آنان را مشمول لطف و كرم بى منتهاى خود خواهد كرد. از امام باقر(ع) روايت است: «ليس من عبد مومن الا و فى قلبه نوران نور خيفة و نور رجاء لو وزن هذا لم يزد على هذا ولو وزن هذا لم يزد على هذا؛ هيچ بنده مومنى نيست جز آنكه در ضميرش دو نور تابان است:«نور خوف» نسبت به كردههاى پيشين و فرجام پسين و «نور اميد» به فضل و رحمت پروردگار. كه اگر هر يك با ديگرى سنجيده شود هيچ يك فزونى نخواهد يافت»، {V(وسائل، ج 2، ص 488)V}. بنابراين بايد با حفظ حالت التجا و تضرع دائمى در برابر خداوند اميد و رجا به عنايات واسعه خداى رحمان و بنده نواز را نيز در دل بالا بريد و رجا را همسان در دل جاى دهيد. زيرا غلبه خوف موجب يأس و غلبه رجا موجب جرئت بر گناه است ولى تساوى آن دو بهترين عامل بازدارنده از گناه وتشويق كننده به توبه و انجام عمل صالح مىباشد. براى مصونيت از آثار دنيايى خطا، مىتوان با جبران آن به نيكى و پرداخت صدقه آرامش روحى خود را بازيافت و با اطمينان خاطر به زندگى خود ادامه داد.
کد سوال : 5287
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : در اثر علاقه به دوستم دچار روحياتى شدهام كه در مشروعيت آن دچار وسواسشدهام خصوصيات و شرايط دوستى را بيان فرماييد؟
پاسخ : همان گونه كه مىدانيد، دوستى انواع و اقسام متنوع دارد و هر يك ثمره و پيامد و شرايط خاص خود را مىطلبد و ما را در اين مقام با دوستىهاى ديگر كارى نيست و فعلاً به حسب درخواست شما به دوستى الهى و خداى مىپردازيم كه مورد نظر شماست. اين نوع دوستى از نشانههاى زير برخوردار است. شما با محك زدن دوستى خود با فرد مورد نظر مىتوانيد به درستى و نادرستى آن پى ببريد، دوستىهاى الهى از ويژگىهاى زير برخوردارند:
1- موجب ترقى معنوى و زنده نمودن ياد خداوند در ذهن و قلب مىگردد.
2- از ملاقات دوست بهره علمى عائد شما مىگردد و به دانش و معرفت شما افزوده و در هر ملاقاتى مطلبى به شما مىآموزد.
3- ملاقات دوست به نشاط و زندهدلى سالم - آن گونه كه خداوند مىپسندد و شما نيز آگاهى داريد؛ يعنى، حرام نيست - منتهى مىگردد به اين معنا كه انبساط خاطر، زنده شدن روحيه و طراوت دل ثمره آن است و از گناه، غيبت، تهمت و افترا و شوخىهاى همراه با استهزاء و... در آن خبرى نيست و حتى همانگونه كه گذشت ياد خداوند را بيشتر از قبل در دل شما زنده مىكند.
4- در ضمن روايتى امام باقر(ع) مىفرمايند. يكى از اوصاف دوست خوب آن است كه شما را به ياد آخرت بياندازد. حال اگر دوستى شما چنين است فهوالمطلوب و الا نبايد حداقل موجب غفلت شما از مرگ و آخرت گردد.
5- دوست خوب بايد شما را به انجام دستورات شرعى و پاىبندى به احكام دين بيشتر ترغيب كند و هرگز زمينه انجام اعمال خلاف شرع را فراهم نسازد تا چه رسد به آن كه به آنها مبتلا گرديد، حال در فضاى اين نوع دوستى بايد به تأثيرات آن توجه كرد و خود شخصاً قضاوت كنيد.
6- اگر دوستىهاى عادى را مد نظر قرار دهيد به آداب آن آشنا خواهيد شد و به دست مىآوريد كه چه نوع عملكرد و رفتارى را اقتضا مىكند آيا بوسيدن افراطى از آداب دوستى است؟ آيا لمس نمودن اعضاء بدن و آيا نگاه كردن خيره خيره و... از آداب دوستى است؟ بىترديد يك دوستى عادى اين رفتارها را اقتضاء نمىكند، لذا از بروز اين رفتارها يقيناً جلوگيرى كنيد و در حالى كه دوستى خود را حفظ مىكنيد ابراز آن و شكل هزينه كردن محبت خود را معقول سازيد. دوست عزيز با محك زدن دوستى خود با معيارهاى ارائه شده به شرعى بودن يا نبودن دوستى خود پى خواهيد برد. اما اگر همچنان در شك و ترديد هستيد مىتوانيد به احتياط عمل نموده و اين دوستى را تقليل دهيد، فقط تقليل مقصود است و همانگونه كه گذشت از ابراز رفتارهاى محبتآميز شديد مانند آنچه گفتيد جداً خوددارى ورزيد و با دقت در دوستىها ديگران، رفتارهاى دوستانه را ياد گرفته و در همان محدوده ابراز علاقه كنيد. رفتار وسواسى را كنار بگذاريد و در صورت عدم تشخيص مشروعيت و نامشروع بودن احتياط نموده و به مقتضاى احتياط عمل كنيد و خود را هر چه سريعتر از ترديد و دو دلى نجات دهيد و بدانيد كه خود ترديد بيش از حد نشانه نفوذ شيطان است و الا مسير حق از ترديدى كه آلوده به تاريكى و سرگردانى است عادى مىباشد، لذا در ترديد باقى نمانيد و به دوستى متعارف و همانند ديگر دوستان خود اكتفا ورزيد چرا كه با اكتفا به اين سطح از دوستى يقيناً ضرر نمىكنيد و بدانيد كه مرتكب حرام هم نشده و گناهى هم انجام نمىگيرد و موجب اهانت به دوستتان نمىگردد.
کد سوال : 5288
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : حكمت تعداد ركعات نمازهاي يوميه چيست ؟
پاسخ : اختلاف تعداد ركعات نماز و هم چنين تعيين اوقات و ساير جزئيات عبادات - علاوه بر اسرار و رموزي كه در آنها نهفته و ما از آنها اطلاعي نداريم - روحيه تسليم در برابر خدا و دستورات پيامبر را در ما تقويت و استوار مي كند. در متون ديني (يعني قرآن كريم و روايات معصومين (ع ) در مواردي كه لازم و ضروري بوده , بعضي از اسرار و فلسفه احكام مستقيما" مورد اشاره قرار گرفته است ; مثل :
فلسفه نماز, روزه , حج , جهاد و ... لكن در مورد جزئيات احكام اولا" نياز و ضرورتي براي بيان اسرار و فلسفه آنها وجود نداشت و ثانيا" همه مردم قدرت درک بسياري از اسرار را نداشتند و ائمه (ع ) تنها در جواب افرادي كه چيزي در اين زمينه مي پرسيدند, مطالبي را كه مطابق با فكر و درك آنها بود, بيان مي كردند. بديهي است كه در اين گونه موارد, نمي شود حكم كرد كه فلسفه و اسرار آن احكام منحصر به چيزي است كه در آن روايت اشاره شده است ; زيرا اگر پرسش كنندگان اسرار زيادتري را مي خواستند, پيشوايان ديني از جواب دريغ نكرده و مطالب زيادي مي گفتند و ما از اين نمونه ها زياد داريم كه شخصي از امام چيزي را مي پرسيد و جوابي مي گرفت و دوباره كه سوئال مي كرد, امام مطلب عميق تري را براي او بيان مي فرمود. از جمله اين كه فضيل مي گويد: از امام (ع ) پرسيدم : چرا كنيه پيامبر(ص ) را ابوالقاسم ناميدند؟
حضرت فرمود: براي اين كه پسري داشتند به نام قاسم , به همين دليل آن حضرت را ابوالقاسم گفتند. گفتم : يابن رسول الله ! اگر مرا سزاوار مي دانيد زيادتر از اين مطلب بيان بفرماييد. فرمودند: آيا مي داني كه رسول خدا(ص ) فرمود: »من و علي دو پدر اين امتيم «؟ گفتم : بله . بعد فرمود: آيا مي داني كه رسول خدا(ص ) پدر جميع امت است و علي نيز از امت پيامبر است و آيا مي داني كه علي (ع ) قاسم (تقسيم كننده ) بهشت و جهنم است ؟ گفتم : بلي . فرمود: به پيامبر(ص ) , ابوالقاسم گفته شد; چون او پدر كسي است كه تقسيم كننده بهشت و جهنم است .
پرسيدم ; چگونه پيامبر(ص ) پدر امت است . فرمود: شفقت و مهرباني پيامبر(ص ) بر امتش , مانند شفقت و مهرباني پدر بر فرزندانش است و علي نيز بهترين امت پيامبر(ص ) است و پس از او علي براي امت از همه دلسوزتر و مهربان تر است و او پدر امت است . به اين جهت پيامبر(ص ) فرمودند: »من و علي پدر اين امتيم «, V} (علل الشرائع , ج 1 , باب 106 , حديث 2){V و اگر راوي به اين جواب نيز بسنده نكرده بود, امام (ع ) اسرار زيادتري را براي او بيان مي كردند. و در مورد تعداد ركعات نمازها از بعضي روايات چنين استفاده مي شود كه نماز در ابتدا دو ركعتي بوده است ; چنان كه فضيل گويد:
از امام صادق (ع ) شنيدم كه مي فرمود: »خداوند نمازها را دو ركعتي قرار داد, سپس رسول خدا(ص ) هفت ركعت به آنها افزود«, V}(وسائل الشيعه , ج 3 , ص 31 , ح 2 و ص 34 , ح 12 و ص 35 , ح 14 و ص 636 , ح 19 و ص 638 , ح 22){V ولي سر اين كه چرا پيامبر(ص ) اين هفت ركعت را افزودند, بر ما درست معلوم نيست . فضل بن شاذان نيز از امام رضا(ع ) روايت نموده كه آن حضرت فرمود: »نمازي را كه خداوند بر امت واجب كرد, دو ركعتي بود, ولي رسول خدا(ص ) چون مي دانست كه مردم اين دو ركعت را آن گونه كه شايسته است انجام نخواهند داد و حق آن را ادا نخواهند كرد به نمازهاي ظهر, عصر و عشائ دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت افزود تا نقص و كمبودي را كه در مورد اداي اصل نماز از طرف نمازگزاران پديد مي آيد جبران شود«, (همان , ج 3 , ص 38 , ح 22) و روي همين حساب نيز نمازهاي چهار ركعتي در سفر دو ركعت خوانده مي شود; چون اصل نماز هميشه و در همه حال محفوظ است و كم و زياد نمي شود. سعيد بن مسيب گويد: از امام سجاد(ع ) پرسيدم : از چه هنگامي نمازها به اين صورتي كه امروز هست واجب شد؟
حضرت فرمود: »از هنگامي كه اسلام قدرت يافت و جهاد بر مسلمين واجب گشت , رسول خدا(ص ) هفت ركعت به نمازها افزود. از اين روايت استفاده مي شود كه , افزايش هفت ركعت به نمازها, هم زمان با اوج و گسترش اسلام , براي بالا بردن روحيه ايمان و عبوديت در مسلمانان , لازم و ضروري بود و از روايت ديگري نيز استفاده مي شود كه نمازهاي يوميه هر كدام مناسب اوقات خاص خود تعيين شده اند بدين صورت كه : صبحگاهان وقتي كه انسان از خواب برمي خيزد, روي مصالحي از جمله اين كه انسان هنوز با مسائل دنيا و زندگي درگير نشده , نماز دو ركعتي خوانده مي شود و در وسط روز به جهت اشتغال به امور مادي و زندگي نياز بيشتري براي راز و نياز و عبادت وجود دارد; بلكه انسان از ياد خدا غافل نشود و او را فراموش نكند.
کد سوال : 5289
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : علت تمايل زياد انسان به گناه نسبت به ثواب براى چيست؟
پاسخ : ما مسلمانان بر اين باوريم كه در نظام احسن هستى، آدمى اشرف مخلوقات است و به واسطه داشتن همين جايگاه، بنىآدم در ميان ساير موجودات عالم، ويژگى ممتازى دارد كه با آن بر ديگران برترى يافته و آن عقل است. انسان با عقل حق را از باطل، خير را از شر، نافع را از مضر و... تميز مىدهد و در نتيجه از بين آنها، يكى را انتخاب مىكند.البته براى اين كه انساندر مقام انتخاب، بهترينها را برگزيند، خداوند حكيم، انبيا، اوليا و رهبران الهى را راهنما قرار داده تا اين پيام الهى را به وى ابلاغ كنند كه: اى انسان! حال كه تو مختار هستى و هر راهى را مىتوان انتخاب كنى، بدان كه راه الهى در كيفيت انديشه وعمل به صلاح تو است و تو را به كعبه مقصود مىرساند. در اين رابطه قرآن مىفرمايد: {A{/Bإِنَّا هَدَيْناهُ اَلسَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً{w1-8w}{I76:3I}/}A}؛ {Mما راه را به او (انسان) نشان داديم، خواه شاكر باشد [و پذيرا گردد ]يا ناسپاس [و كفران نعمت كندM}]، {V(انسان، آيه 3)V}. اما انسانها - به فرموده قرآن - در مقام انتخاب غالباً بد را انتخاب مىكنند و به گناه و معصيت تن مىدهند: {A{/Bكَلاَّ إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اِسْتَغْنى{w1-7w}{I96:7-6I}/}A}؛ {Mچنين نيست [كه شما مىپنداريد ]به يقين انسان طغيان مىكند، از اين كه خود را بىنياز ببيندM}، {V(علق، آيه 6 و 7)V}. اما اين كه چرا انسانها اينگونهاند و چه عواملى سبب مىشوند تا به قول شما، تمايل انسان به گناه بيشتر از كارهاى ثواب باشد، پاسخ به اين سؤال به عوامل زير برمىگردد: 1- ناآگاهى دينى؛ يكى از عوامل پيدايش گناه و رجحان آن بر كارهاى ثواب و خير، ناآگاهى از مسائل دينى است. در اثر همين ناآشنايى با حقايق دين و مذهب، مردم به مطالب وارونه و مسخ شده، دل مىبندند و از دين واقعى، بيشتر فاصله مىگيرند و به گناه مىافتند. آيتاللهجوادى آملى در اين زمينه مىفرمايد: اگر انسان خدا را بشناسد و بداند سر سفره چه كسى نشسته است، هرگز راضى نمىشود او را به سبب گناه از خود برنجاند. مگر اين انسان نمىداند كه {A{/Bأَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللَّهَ يَرى{w1-6w}{I96:14I}/}A}؛ {Mآيا (انسان) ندانست كه خداوند [همه اعمالش را ]مىبيند؟!M}، {V(همان، آيه 14)V}. 2- حرامخوارى؛ يكى ديگر از عوامل مؤثر در ارتكاب گناهان و افزايش آن و نيز ترجيح آن بر كار خير، خوردن لقمه حرام است. اگر در جامعهاى يا در خانوادهاى، معصيت، گناه و ولنگارى را مىبينيم، ريشهاش در لقمهاى است كه از راه غيرمشروع و حرام به دست آمده و خورده شده است. {Sلقمه كامد از طريق مشتبه# خون خور و خاك و بر آن دندان منهS} {Sكان ترا در راه دين مفتون كند# نور عرفان از دلت بيرون كندS} {V(شيخ بهايى)V} 3- خانواده؛ يكى از پايگاهها و كانونهاى قوى در تربيت انسان و تحويل دادن مردان بزرگ و شايسته و وظيفهشناس به جامعه و نيز يكى از عوامل فساد و تباهى فرزندان و تحويل دادن انسانهاى ناپاك و منحرف به جامعه، خانوادهها است. 4- دوستان ناباب؛ گاهى ديده مىشود كه همه عوامل تربيتى براى يك فرد فراهم است؛ اما داشتن دوستان ناباب و معاشرت و رفت و آمد با آنان، او را منحرف كرده و به گناه و معصيت كشانده است. به همين دليل در دين سفارشهاى زيادى شده است كه از دوستان گمراه و ناباب، دورى كنيد. حضرت على(ع) مىفرمايد: {Hمجالسة اهل الهوى منسأة للايمان و محضرة للشيطانH}؛ {Mهمنشينى با اهل هوا و هوس، دوركننده ايمان و نزديك كننده شيطان براى انسان استM}، {V(ميزانالحكمه، ج 2، ص 62)V}. 5- پيروى از هوا و هوس؛ در درون انسان، اميال و كششهايى وجود دارد كه آدمى را به تحرك وامىدارد. بعضى از اين اميال، الهى و منشأ كردارهاى نيك است و بعضى ديگر شيطانى و از سر هوا و هوس و ريشه كردارهاى زشت مىباشد. بنابراين هواپرستى و پيروى از نفس اماره، يكى از عوامل مهم پيدايش گناه و ترجيح بر كارهاى خير و پسنديده است.
براى مطالعه بيشتر ر.ك:
1- گناه و ناهنجارى (عوامل و زمينههاى آن)، سيد مجيد حسنى، انتشارات دارالغدير قم، چاپ اول 1379 2- گناهشناسى، محسن قرائتى
کد سوال : 5294
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : جوانى 23 ساله هستم كه به استمنا شديد و دورى از خداوند دچار شدهام بهصورتى كه حال خواندن نماز و قرآن و روزه گرفتن ندارم، چه كار كنم؟
پاسخ : شما كه صداقتى تمام داريد و قلمى روان و توانمند در بيان احساسات، انديشهها و مشكلات، رنجهاى فراوان گذشته داريد. از روحى ناآرام و پر تلاطم برخورداريد و احساس گناه، حس مسؤوليت و كمالطلبى در سطر سطر نامهتان موج مىزند و هر لحظه در صدد پيدا كردن راه كمال هستيد. گرچه لغزشها و ضعف اراده و وسواس شيطانى شما را مىآزارد و گمان مىكنيد كه هرگز قادر به رهايى از شرّ آن نيستيد؛ ولى بدانيد كه همين احساس خود كم بينى و ضعف اراده، منشأ اين همه مشكلات شده است. هر چند ممكن است راههاى زيادى را براى حل مشكل خود تجربه كردهايد؛ اما از آنجا كه غريزه جنسى از سركشترين غرايز است؛ كنترل آن نيز نيازمند تلاش زياد، همّت بلند، اراده محكم، عزم راسخ و مقاومت در برابر وسواس شيطانى است. گرچه غريزه جنسى انسان قدرتمند و سركش است؛ ولى اراده انسان از آن قوىتر و قدرتمندتر است و مىتوان با استقامت و پافشارى، آن را مهار و كنترل كرد؛ به همين جهت است كه گفته شده: {Sزو كوشش به هر چيز خواهى رسيد# به هر چيز خواهى، كماهى رسيدS} يكى از دانشمندان بزرگ، مشهور به «ابو جعرانه»، موفقيت خود را مرهون حشرهاى به نام «جعرانه» مىداند و مىگويد: در مسجد جامع دمشق كنار ستونى صاف نشسته بودم. جعرانه (حيوانى شبيه سوسك) را ديدم كه مىخواهد از ستون بالا برود و كنار شعلهاى كه بالاى ستون مىسوخت، بنشيند. من از اول شب تا صبح كنار آن ستون بودم. حشره هفت صد بار سعى كرد بالا برود، ولى هر بار به پايين سقوط مىكرد؛ زيرا ستون صاف و لغزنده بود. از تلاش همّت آن حشره تعجب كردم. برخاستم وضو ساختم و بازگشتم. ديدم حشره به بالاى ستون رفته و كنار شعله چراغ پىسوز آرميده است. برادر عزيز، همت و تلاش انسان، از يك حشره ضعيف و كوچك بيشتر است. شايد شما براى مبارزه با اين عمل خانمان سوز، به اندازه يك دهم اين حشره تلاش نكرده باشيد، در حالى كه هم شناخت كافى از اين مشكل داريد و هم اندكى از راه و درمان را پيمودهايد؛ ولى متأسفانه به دليل ضعف اراده، خسته شده و گمان كردهايد كه براى حل آن ناتوانيد. اگر از ادامه مبارزه و تلاش نااميد نشويد، مطمئناً به قلّه پيروزى نايل خواهيد آمد. اگر پس از مدتى دوباره افكار شيطانى به ذهنتان آمد و مرتكب خلاف شديد، نبايد نااميد شويد و بگوييد كار از كار گذشت؛ بلكه هر چند مرتكب عمل زشت و ناپسند شدهايد، ولى بلافاصله بايد توبه كنيد و از توبه مجدّد دلهره نداشته باشيد كه خداوند انسانهايى را كه زياد توبه مىكنند دوست دارد: {H{/Bإِنَّ اَللَّهَ يُحِبُّ اَلتَّوَّابِينَ{w24-27w}{I2:222I}/}H}؛ بنابراين هرگز از ادامه مبارزه خسته نشويد و ارتكاب مجدد عمل، شما را مأيوس و نااميد نكند و اين كه چندين بار توانستهايد ارتكاب اين عمل را به حداقل ممكن برسانيد، نشان دهنده توان خوب شماست و مىتوانيد با استمرار و مقاومت در برابر خواستههاى نفس، به طور كلى و براى هميشه آن را كنار بگذاريد، به شرط اين كه راهكارهاى ارائه شده را به طور كامل رعايت كنيد و هرگز خسته نشويد. البته آنچه درباره كنترل غريزه جنسى و مبارزه با اين عادت زشت بيان شده و يا عمل كردهايد، راه حل موقّت است، نه راه حل دايم؛ زيرا غريزه جنسى، نيازى است كه بايد به طور طبيعى - البته به طور صحيح و مشروع - ارضا و تأمين شود. راهكارهاى ارائه شده موقّتى است و راه حل نهايى و درمان اصلى، ازدواج است. به نظر مىرسد شما در شرايط مىباشيد كه نياز شديد به ازدواج داريد؛ بنابراين هر چه سريعتر موضوع را با خانواده خود مطرح كنيد تا از طريق خانواده، با فردى مناسب، شايسته و هم شأن خويش ازدواج كنيد، تا هم از اين بلاى خانمانسوز نجات يابيد و هم به طريق مشروع، نياز جنسى خود را ارضا كنيد و از افكار غلط و باطلى كه شما را به يأس و نااميدى كشانده است، رهايى يابيد. يأس و نااميدى از تمام گناهان خطرناكتر است و عواقب سوء دنيوى و اخروى زيادى را به دنبال دارد. اكنون كه چندين سال با اين عادت مبارزه كردهايد، بار ديگر تلاش و كوشش خود را با ارادهاى محكمتر از قبل ادامه دهيد و با دور كردن افكار باطل و استدلالهاى غلطى مانند اين كه «اين گناه بسيار عظيم است و توبهام اثرى نمىكند»، بار ديگر مبارزه را جدى بگيريد و مطمئن باشيد كه بر اين مشكل پيروز خواهيد شد. هر چه گناه شما بزرگ باشد از عظمت و رحمت خداوند، بزرگتر و بيشتر نخواهد بود؛ پس با نگاه به عظمت و رحمت واسعه و بى كران خداوند، يأس و نا اميدى از قبول توبه و بخشش خداوند را وانهيد و سر تعظيم در برابر او فرود آوريد و از خود او براى مبارزه با اين عادت كمك بگيريد و مطمئن باشيد كه خداوند به شما كمك خواهد كرد. در پايان تأكيد مىكنيم كه گناه خودكشى و يأس و نااميدى از رحمت خداوند، از گناه خود ارضايى بسيار بيشتر است؛ بنابراين مبادا از چاله بيرون بياييد و به چاه بيفتيد! ضمناً - همان طور كه گفته شد - با كنترل و مهار و ترك تدريجى آن عمل، مقدمات ازدواج را نيز فراهم كنيد و نگران مشكلاتى كه در نامه مرقوم فرمودهايد، نباشيد. ان شاء الله توضيحات بيشتر در مكاتبه بعدى ارائه خواهد شد. از شما مىخواهيم ضمن رعايت دقيق راهكارها نتيجه آن را براى ما ارسال كنيد تا نكات ديگرى را براى شما بيان كنيم.
کد سوال : 5296
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام>حقوقي
پرسش : اكراه در قتل مجوز آن نيست و رافع مسووليت از مباشر نيست، علت چيست؟
پاسخ : پيش از پاسخ، نخست بايد تأمل بيشترى در مفهوم «اكراه» و تفاوت آن با «اجبار» داشت. اكراه آن است كه شخص ديگرى را وادار كنيد كه فلان عمل خاص را انجام دهد، يا ترك كند، وگرنه خود و يا وابستگان و متعلقين به او تهديد به قتل يا ضرب و جرح يا ايراد خسارت (مادى يا معنوى) مىشوند و فرد مُكرَه (مورد اكراه) با اختيار خود و به منظور رهايى از آسيبهاى ناشى از تهديدات مُكرِه (اكراه كننده)، آن كار را انجام دهد و يا كارى را كه بايد براساس وظيفه يا تعهدش انجام مىداد، ترك كند و به جا نياورد. در حالى كه «اجبار» در آن جاى صدق مىكند كه طرف مقابل ديگر ارادهاى نداشته باشد و شخص ديگرى تصميمگيرى و در واقع اجرا مىكند. نهايت اين كه فرد مجبور، مانند يك ابزار و وسيله، واسطه اقدام مىشود. در اين جا مسؤوليت با فرد مجبوركننده است و در حقيقت مباشر او است؛ چه اين كه فرد مجبور نقشى نداشته و در حد وسيلهاى بوده است كه در دست ديگرى و به اراده ديگرى مورد استفاده قرار گرفته است، {V(شيخ النجفى، محمد بن حسن، جواهرالكلام، ج 41، تهران، المكتبةالاسلاميه، الط 6، ص 45)V}. در مورد اكراه و يا تقيه، به لحاظ جلوگيرى از خسارت مهمتر و حفظ جان و ناموس ديگران، لطف الهى شامل بندگان شد واقدام ناشى از اكراه را مسؤوليتزا ندانستهاند و به مقتضاى «حديث رفع» [{Hقال رسول الله(ص) «رفعت عن امتى اربع خصال: ما اضطروا اليه و ما نسوا و ما اكرهوا عليه و ما لم يطيقوا و ذلك فى كتاب الله قوله «{/Bرَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا{w14-18w}{I2:286I}/}...» و قول الله: {/B«إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ{w7-13w}{I16:106I}/}H}»، {V(ر.ك: شيخ حر عاملى، وسائلالشيعه، ج 11، تهران، المكتبةالاسلاميه، الط 5 ،ص 470 (باب 25 از ابواب امر به معروف و نهى از منكر)V}. ]اكراه رافع مسؤوليت است. اما روشن است فلسفه اين كار، حفظ جان و جلوگيرى از خونريزى است. پس در موردى كه اين اكراه خودش به خونريزى و كشتار انسان بىگناه ديگر نينجامد، دليلى براى سلب مسؤؤليت از مباشر وجود ندارد [از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمودند: «{Hانما جعل التقية ليحقن بها الدم فاذا بلغ الدم فليس تقيهH}»، {V(همان، ص 483)]V}؛ يعنى، فردى كه تحت اكراه قرار گرفته، براساس چه مصلحتى اقدام به كشتار ديگرى مىكند؟ اگر اين كار را نكند، چه مصلحتى مهمتر از حفظ جان اين فرد مقتول، از بين خواهد رفت؟ پس تنها حفظ جان خويش يا بستگان نمىتواند مجوز كشتن افراد بىگناه ديگر باشد. در روايتى امام باقر(ع) فرمودند: {Hعن زرارة عن ابى جعفر(ع) فى رجل امر رجلاً بقتل رجل [فقتله] فقال: يقتل به الذى قتله و يحبس الامر بقتله فى الحبس حتى يموتH}؛ {Mاگر كسى به ديگرى دستور داد فردى را بكشد و آن شخص اقدام كرد، همان فرد قاتل را قصاص مىكند؛ ولى دستور دهنده را به حبس ابد محكوم كنند تا در همان حبس بميردM}، {V(وسائلالشيعه، ج 19، ص 32، باب 13 از ابواب قصاص النفس، ح 1)V}. به همين جهت محقق حلى (صاحب شرايع السلام مىفرمايند: اصلاً مسأله اكراه در مسأله قتل واقع نمىشود و همانطور كه صاحب جواهر در تفسير و شرح آن نوشتهاند، مقصود اين است كه گرچه موضوعاً اكراه واقع مىشود، اما شرعاً اين اكراه معتبر نبود آثار رافعيت مسؤوليت، بر آن مترتب نيست. {Hاذا اكرهه على القتل فالقصاص على المباشر دون الامر ولا يتحقق الاكراه (شرعاً) فى القتل و يتحقق فى ماعداه...H}، {V(جواهرالكلام، ج 41، ص 44)V}. خلاصه اين كه قصاص مربوط به قاتل است و به مسبب قاتل نمىگويند؛ مگر با عنايت و توجه خاص به اين كه او تأثير در انگيزش به اين امر داشته است وگرنه قاتل اصلى و حقيقى همان مباشر است.
کد سوال : 5297
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره>اخلاق و عرفان
پرسش : از نظر حقوقى در اطاعت از پدر و مادر كدام يك مقدمند؟
پاسخ : رعايت حقوق و احترام پدر و مادر بر فرزند لازم است و فرقى بين حقوق پدر و مادر نيست، گرچه در بعضى روايات نسبت به احترام مادر بيشتر تأكيد شده است.
کد سوال : 5300
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : براي جلوگيري از جنابت در خواب چه راه حلي داريد؟
پاسخ : امور ذيل را رعايت نماييد:
الف) سعى كنيد شبها از غذاى سبك و كم استفاده كنيد.
ب ) از غذاهاى چرب و مقوى و محرك شهوت پرهيز نماييد.
ج ) از مشاهده مناظر شهوتانگيز مانند بعضى فيلمها و عكسها اجتناب نماييد.
ه ) قبل از خواب وضو يا تيمم انجام دهيد.
و ) دعاهايى كه از طريق معصومين سفارش شده و در حاشيه مفاتيحالجنان آمده بخوانيد.
ز ) در اولين فرصت ازدواج نماييد.