کد سوال : 5258
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فرق بين ازدواج موقت و ارتباط نامشروع بين دو نفر چيست ؟
پاسخ : درباره فرق زنا و صيغه موقت عرض مىشود كه صيغه موقت در واقع يك نوع ازدواج است، همان طور كه ازدواج دائم يك نوع ديگرى از ازدواج است و داراى شرايط و احكام خاص خود است. ازدواج موقت نيز شرايط خاص خود را دارد كه با اجراى صيغه ازدواج و بيان و تعيين مهريه و تعيين مدت ازدواج، انجام مىگيرد و به هنگام اتمام دوره آن نيز مثل فسخ نكاح دائم داراى عده مىباشد، اما زنا بدون توجه و رعايت قوانين و مقررات و احكام خاص و حقوق طرفين و بدون رعايت شرايط لازم و اجراى صيغه و لوازم آن كارى صورت مىگيرد.
از جمله احكام ازدواج موقت پسر و دختر، اجازه پدر دختر و يا جد پدرى است كه در نتيجه اين كار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهانكارىها، انجام مىپذيرد.
ديگر آن كه، در ازدواج موقت، مرد مسؤوليتپذير است و توابع اين ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مىپذيرد. و به طور كلى در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شكل مىگيرد و ارضاى جنسى به صورتى نظاممند، پاسخ داده مىشود.
کد سوال : 5268
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره>اخلاق و عرفان
پرسش : انسان چگونه به موقعيت خود در پيرامون زندگى خود آگاه شود؟
پاسخ : براى اينكه بفهميد در تأثيرگذارى بر محيط خود چقدر مىتوانيد نقش داشته باشيد چندين چيز را ملاحظه فرماييد:
1. درك نياز محيط خود: اين اوّلين گام است كه با مطالعهى محيط خود و دقت در آن، نياز آنجا را درك كنيد، مثلاً اگر محيط شما ضعف اعتقادى يا اخلاقى يا... دارد ابتدا بايد نوع نياز شناسايى شود.
2. سنجش استعداد خود: در اين مرحله بايد استعداد خود را در راستاى برآوردن نياز محيط خود بسنجيد. مثلاً آيا استعداد ورود به وادى مسائل اعتقادى و بحثهاى نظرى اخلاقى را داريد يا نه؟
3. شناخت توانايىهاى اجرايى: در اين مرحله بايد بدانيد كه آيا توانايىهاى لازم را براى عملى كردن و به فعليت رساندن آنچه را كه در خور استعداد شماست، به دست داريد يا نه؟ مثلاً تأثيرگذارى اعتقادى و اخلاقى صبر، حوصله و متانت را مىطلبد بايد بدانيد كه چنين توانايى در شما وجود دارد يا نه؟
4. شناخت قالبهاى تأثيرگذارى: بايد با شيوههاى تأثيرگذارى آشنا باشيد و اين خود به حسب افراد و محيطهاى گوناگون، متفاوت است، مثلاً در محيطى خاص تأثيرگذارى اعتقادى و اخلاقى از راه قلم فرسايى يا شعرسرايى ميسر است. در محيطى ديگر از راه مناظره و بحثهاى عقلى و برهانى ممكن است. در محيطى ديگر كلاس داراى ميسور است. در محيطى ديگر طرح دوستى و رفاقتهاى فرد كارساز است و...
5. شروع كردن از كم و مطالعهى دقيق در نتيجهى كار: از كم بايد شروع كرد و در نتيجه كار به دقت مطالعه كنيد تا كاستىهاى تأثيرگذارى بر محيط شناسايى گردد و سپس راههاى علاج و برطرف ساختن كاستىها اِعمال گردد در اين مرحله بايد نتيجهى كار را دقيقاً ارزيابى كنيد و سپس براى از بين بردن نقصان تأثيرگذارى راهيابى كنيد.
کد سوال : 5271
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>احكام
پرسش : نظر اجمالي و مستدل خود را از لحاظ فقهي , فلسفي , اخلاقي و عرفاني در مورد موسيقي بيان كنيد؟
پاسخ : شنيدن موسيقى مطرب و غنا حرام است و غنا عبارت است از: آوازى با آهنگ مطرب كه متناسب با مجالس لهو و خوشگذرانى است. گذشته از آثار زيانبارى كه موسيقى و غنا براى اعصاب و روان دارد اين تاثيرات را نيز دارد:
الف) موجب فساد اخلاق مىگردد و ايمان حيا و عفت را از دل انسان بيرون مىبرد و تجربه نشان داده است كه بسيارى از افراد تحت تاثير آهنگهاى غنا راه تقوا و پرهيزكارى را رها كرده و به شهوات و فساد روى مىآورند. در تفسير «روح المعانى» سخنى از سران يكى از بنىاميه نقل مىكنند كه به آنها مىگفت: از غنا بپرهيزيد كه حيا را كم مىكند شهوت را مىافزايد شخصيت را درهم مىشكند و اگر مىبينيم كه در روايات اسلامى مكرر آمده كه غنا روح نفاق را در قلب پرورش مىدهد اشاره به همين حقيقت دارد. روح نفاق همان روح آلودگى به فساد و كنارهگيرى از تحول و پرهيزكارى است. امام صادق(ع) فرمودند: «الغنا يورث النفاق و يعقب الفقر؛ غنا در دل روح نفاق را پرورش مىدهد و بدنبال خود بدبختى و فقر مىآورد»، (وسائلالشيعه، ج 17، ص 309).
ب ) غافل شدن از ياد خدا و فراموش كردن خدا نيز يكى ديگر از آثار زيان بار غنا و موسيقى است. امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه «واجتنبوا قول الزور؛ از گفتار باطل و ناروا بپرهيزيد». فرمودند: مراد از قول زوردر آيه شريفه غناست. گفتار باطل و ناروا هر چيزى است كه انسان را از خدا دور مىكند و از راه درست منحرف مىكند. امام صادق (ع) فرمودند: «الغنا مجلس لاينظرالله الى اهله و هو مما قال الله عزوجل: «ومن الناس من يشترى لهوالحديث ليضل عن سبيلالله؛ مجلس غنا و خوانندگى مجلسى است كه خدا به اهل آن نمىنگرد و آنها را مشمول لطفش قرار نمىدهد. و اين مصداق همان چيزى است كه خداوند عز وجل فرموده: بعضى از مردم هستند كه سخنان بيهوده را خريدارى مىكنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند»، (كافى، ج 6، ص 433). در اين روايت امام (ع) غنا و موسيقى را يكى از مصداقهاى گفتار بيهودهاى دانسته كه انسانهارا از راه خدا گمراه مىكند.
به صورت يك حكم كلى نمىتوان گفت كه موسيقى مباح مخل به عرفان است ليكن چون عارف وسالك الى الله همواره بايد بكوشد از غير خدا و آنچه غير خدايى است روى برتابد و همواره از بسيارى مباحات سرگرم كننده چشم بپوشد تا ذرهاى از ياد حق غافل نشود بهتر است از سرگرم شدن به اين گونه امور خوددارى ورزد.
کد سوال : 5272
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا با غسل جنابت بدون وضو مي توان نماز خواند ولي با ديگر اغسال نمي توان نماز خواند؟
پاسخ : اولا" بايد دانست امور عبادي بيشتر جنبه تعبدي دارد و نبايد به واسطه همانندي غسل جنابت و ساير اغسال در شكل ظاهري , آثار و احكام را نيز يكسان پنداشت . در تعبديات آن چه كه مهم است تسليم شدن در برابر خداوند متعال و اظهار بندگي مهم است و اين اختلافات خود منشائ امتحان بندگي است چنان كه در مورد تعداد مائموران جهنم خداوند متعال خبر مي دهد آنها 19 نفر هستند و اين خبر را ما به امتحان موئمنين از منافقين و اهل شك مي داند, V} (مدثر, آيات 30 و 31){V.
ثانيا", براساس روايات نقل شده از اهل بيت (ع ) يك سري تفاوت هايي بين غسل جنابت و ساير غسل ها به چشم مي خورد كه همين مسائله مي تواند منشائ اختلاف آثار آنها باشد و آن اين كه غسل جنابت رافع حدث اكبر مي باشد. ثالثا", اين حكم يعني »كافي بودن غسل جنابت از وضو و عدم آن در مورد ساير غسل ها« مورد اتفاق نظر همه علما نيست بلكه فتواي برخي مراجع تقليد اين است كه برخي ديگر از غسل ها و حتي برخي غسل هاي مستحبي نيز جايگزين وضو مي شود.
کد سوال : 5273
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا وضو به نيت نماز واجب بايد بعد از فرا رسيدن وقت باشد؟
پاسخ : همان طور كه مي دانيد »نيت قربت « به دل است و همين مقدار كه در هنگام وضو قصد مي كنيد كه با طهارت باشيد و به خدا نزديك شويد و اگر هنگام نماز فرا رسيد, نماز بخوانيد كافي است و وضوي شما براي نماز اشكالي ندارد و علاوه بر نماز تمام كارهايي كه نياز به وضو دارد مي توانید انجام دهيد. اما با توجه به دقت در مسائل علمي فقه بايد دانست كه وجوب وضو به عنوان مقدمه براي نماز واجب است و تا هنگامي كه وقت نماز فرا نرسيده هنوز نمازي واجب نشده تا وضوي آن واجب باشد.
به همين جهت گفته شده است كه وضو به نيت نماز واجب بايد بعد از فرا رسيدن وقت و يا نزديك وقت باشد.
کد سوال : 5274
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : علت اختلاف قرائت از دين بين فقها چيست ؟ معيارى كه بتوان يك قرائت را از دين قبول كرد، چيست؟ آيا اختلافنظر مراجع تقليد در احكام به علت قرائتهاى مختلف از دين است؟
پاسخ : در رابطه با مسائله اختلاف قرائت از دين توجه به چند نكته لازم است :
1- همه معارف ديني اختلاف بردار نيستند; بلكه اساسا" معارف ديني را مي توان به دو بخش عمده تقسيم كرد:
الف ) ضروريات و قطعيات دين : مسائل ضروري و قطعي دين جاي هيچ گونه تكثر و اختلاف قرائت ندارد. اين امور بسيار زياد است ; از جمله آنها: اصل توحيد; يعني , اعتقاد به وجود خداوند, يكتايي ذات خدا, توحيد در خالقيت , توحيد در ربوبيت تكويني , توحيد در ربوبيت تشريعي و توحيد در عبادت و پرستش , اصل نبوت , اصل معاد, وجوب نماز, روزه و جمع بسياري از مسائل ديگر.
ب ) مسائل غيرقطعي و غيرضروري : اين امور غالبا" در جزئيات پديد مي آيد و ريشه اين اختلافات عمدتا" ابهامات يا احيانا" و تعارض روايات است كه منشائ اين امور نيز قضاي خفقان زاي حكومت ستمگران نسبت به ائمه (ع ) و شيعيان آنان بوده است به نحوي كه نوشتن يا نقل حديث تا ساليان متمادي جرم محسوب مي شده است . مثلا" همه مي دانند كه نماز صبح دو ركعت است و آن را بايد بين الطلوعين به جا آورد و حمد و سوره در آن بايد جهرا" قرائت شود; اما آيا مي توان در قنوت آن دعا را به غير زبان عربي خواند يا نه ؟
اين مسائله قطعي و ضروري نيست و ممكن است دلايل معتبر كشف و استنباط حكم ابهاماتي را براي متخصص در استنباط پديد آورد و لاجرم موجب دو استنباط متفاوت يا عمل به احتياط شود. بنابراين اگر اختلافي هست , در حوزه غير ضروريات و غيرقطعيات است . البته اين امور نيز درجات مختلفي دارند و برخي ادله ظني معتبر نسبتا" واضح و روشني دارند كه مانع اختلاف فهم واستنباط مي شود; ولي هر اندازه يك موضوع فاصله بيشتري با قطعيات پيدا كند و ابهامات افزون تري داشته باشد, به طور طبيعي در دام اختلاف برداشت بيشتري قرار مي گيرد. ليكن بايد توجه داشت كه در اين صورت هم بايد مجموع ادله شرعي را از طريق منطق و روش فهم ديني بررسي كرد و متخصصانه و كارشناسانه در باب آن نظر داد.
2- وجود اختلاف در پاره اي از فهم ها و قرائت ها لزوما" به معناي حقانيت يا بطلان همه آنها و به تعبير ديگر به معناي ارزش صدق مساوي و يكسان نيست . چقدر اشتباه است كه برخي از انديشه هاي فيلسوفان واسلام شناسان برجسته اي چون علامه طباطبائي , شهيد مطهري ... را با پندارهاي شاگردان مكتب پوپر و هايدگر, گرويچ و... برابر نهاده و مي گويند اين يك قرائت و آن يك قرائت ديگر است !! به طور قطع در ميان دو فهم متناقض يكي صادق و ديگري كاذب است . نه هر دو را صادق توان دانست و نه هر دو را كاذب .
3- هر رشته اي از معارف و دانش ها داراي منطق و روش شناسي خاص خويش است . معرفت ديني نيز بايد از رهگذر متد و مباني مضبوط آن فراچنگ آيد و بر همان اساس مورد نقد و داوري قرار گيرد. پشت كردن به اين مطلب در پي آورنده دو خطر بزرگ در باب معرفت ديني است :
1- آنارشيزم معرفتي : هنجارشكني و گريز از منطق فهم دين - كه در كتاب و سنت پيامبر(ص ) و ائمه معصومين (ع ) تبيين شده است و عالمان دين در طول تاريخ به تدوين و تنقيح و تفريع فروع آن همت گماشته اند گشاينده باب تفسير به رائي و تحميل منويات خويش بر كتاب و سنت است . در اين صورت آشفتگي و هرج و مرج بزرگي در حوزه فهم دين رخ خواهد نمود و غبار آرا ناشيانه وانديشه هاي نادرست بر چهره دين مي نشيند و حقيقت زيباي آن را در زير خود مدفون خواهد ساخت و هر كس هر چه را بخواهد, به نام دين و قرائتي از آن به خورد مردم خواهد داد.
2- نسبيت و شكاكيت : مجال گشايي نامضبوط و هنجارگريز براي هر تغيير و قرائتي از دين , زمينه ساز نفي هرگونه معرفت اعتمادپذير و لاجرم سلب امكان اثبات آموزه ها و تعاليم حقيقي دين است . استاد مصباح يزدي در اين باره مي گويد: »حاصلش اين است كه هر چه شما خواستيد كه به يك آيه اي , به يك روايتي , به يك دليل شرعي اي , به يك دليل قطعي اي استناد كنيد خنثي مي شود و مي گويند اين يك قرائت است , آن يك قرائت ديگر. پس تمام استدلالات شما در مورد دين خنثي مي شود, انگار هيچ دليلي بر حقانيت هيچ مطلبي از مطالب دين وجود ندارد...«, V} (هفته نامه پرتو, شماره 23, چهارشنبه 29 دي 1378, ص 8){V. خلاصه آن كه :
اولا"; اختلاف استنباط در همه مسائل اسلامي نيست و تنها در برخي از امور است .
ثانيا"; در اموري نيز كه اختلاف هست دين احتمال هرگونه برداشتي را برنمي تابد. مسائله اختلاف فتاواي فقها نيز اختلاف در فروع و جزئيات احكام , آن هم در مسايل غيرضروري است و با مسائله اي كه امروزه به نام اختلاف قرائت در دين مطرح مي كنند, آن را به تمام ابعاد دين توسعه مي دهند, فاصله بسياري دارد. زيرا همه اين تفاوت ها در دايره يك قرائت واحد از دين ; يعني , قرائت »ثقلين « قرار دارد.
ثالثا"; قرائت هاي احتمالي مختلف همه هم سطح نيستند, برخي صحيح و برخي سقيمند.
3- اختلاف نظر بين متخصصان و كارشناسان هر فني , امري طبيعي و رايج است ; مثلا" چند پزشك متخصص و ماهر در مورد يك بيماري مشخص با علايم و آثار معين , نظرهاي متعدد و مختلفي ابراز مي كنند. اجتهاد و استنباط در احكام شرعي نيز از اين قاعده مستثني نيست و خبرگان و كارشناسان امور ديني (مجتهدان جامع الشرايط) بعد از رجوع به مدارك احكام ; يعني , قرآن , سنت (گفتار و رفتار و روش پيامبر(ص ) و ائمه معصومين (ع «, اجماع و عقل , در بعضي از مسائل استنباط ها و برداشت هاي مختلفي پيدا مي كنند و فتاواي گوناگوني مي دهند و بدين سبب لازم است كه تقليد هميشه از فردي باشد كه فتواي او از نظر شرعي براي ما حجت باشد و آن مجتهد جامع الشرايط است كه صلاحيت فتوا را دارد. در اين صورت نه ما و نه آن مجتهد ضرري نخواهيم كرد و در قيامت حجت شرعي خواهيم داشت . از طرفي هرگز فقيهي تا به حال نگفته است آنچه من به آن رسيده ام حتما" حكم الهي است ; بلكه آنها معتقدند بر اساس ادله و استنباطي كه از آيات و روايات دارند, حكم شرعي ظاهرا" اين است از اين رو مي گويند:
H} »للمصيب اجران و للمخطائ اجر واحد«{H يعني , اگر كسي حكمي را بيان كرد و اتفاقا" همان در واقع حكم الهي بود دو ثواب مي برد; اما گر حكمي را بر اساس استفاده از روايات و آيات به دست آورد ولي في الواقع مخالف حكم الهي بود, در اين صورت يك اجر و ثواب مي برد. البته بايد توجه داشت نوع اختلاف نظرات در امور جزئي است و در امور مهم و ضروريات دين اختلافي نيست .
کد سوال : 5275
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا خواندن سوره نجم در قرائت نماز موجب بطلان نماز مي گردد.
پاسخ : خواندن سورههاى «الم تنزيل»، «حم سجده»، «والنجم» و «اقرأ» در نماز موجب بطلان نماز مىشود زيرا در نماز فريضه خواندن يك سوره كامل واجب است و چون در سورههاى مذكور آيه سجده دارد و اگر در نماز خوانده شود سجده كردن واجب مىشود و اين خود باعث زيادت در سجده مىشود (يعنى سه سجده) دو سجده براى نماز (در هر ركعت) و يك سجده نيز براى آن آيه سجده و از طرف ديگر چون افزودن سجده عمدى موجب بطلان نماز مىشود؛ بنابراين خواندن اين سورهها در نماز، باعث بطلان آن نماز مىشود.
کد سوال : 5276
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : چه ملاكى بين جدى بودن و انعطاف پذيرى در امور اجتماعى و دينى وجود دارد؟
پاسخ : اگر منظور شما از جدى بودن اين است كه انسان تا چه حد بايد در انجام مسئوليتهاى مختلف به تلاش بپردازد و از اهمالكارى اجتناب كند، پاسخ روشنى است كه نبايد در انجام وظايف محوله، سستى به خرج دهد و اهمالكارى نكرده بلكه با پشتكار زياد در راه رسيدن به اهداف صحيح خود از هيچ گونه تلاشى دريغ نورزد و كار امروز را به فردا نياندازد. زيرا وقت بسيار ارزشمند است اما اگر منظورتان لزوم داشتن انعطاف و سختگير نبودن و كم مؤنة بودن در زندگى است، بايد گفت طبق دستورات اخلاقى و دينى داشتن انعطاف شرط كنار آمدن با مشكلات و مسائلى است كه از توان حل فرد خارج است و براى سازگار شدن با محيط با توجه به شرائط و امكانات موجود لازم است انسان انعطاف داشته باشد و از سختگيرىهاى بى مورد و در مواردى كه اصول و قواعد كلى اخلاقى و عقلى و دينى زير پا گذاشته نمىشود و مخدوش نمىشود بايد اجتناب كرد. اين موضوع در روابط اجتماعى بيشتر جلوهگر است. ولى آنجا كه اصلى از اصول اخلاقى يا يكى از اصول اعتقادى و دينى لطمه مىخورد بايد بر آن پافشارى كرد و تا آنجا كه به ما دستور دادهاند مقاومت و ايستادگى كرد. كه البته تشخيص اين نكته و مرز بين آنها، نيازمند شناخت و دقت كافى است.
کد سوال : 5277
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : چرا در تنهايى و در موقع خواندن كتاب در مورد امامان و شهدا و ائمه احساسبهترى نسبت به مجالس عزادارى دارم؟
پاسخ : دانشجوى عزيز، ما اين حالات معنوى كه شما هنگام مطالعه احاديث، نهجالبلاغه يا خاطرات شهدا داريد تبريك مىگوييم. سعى كنيد با حفظ اين حالات معنوى همواره به جان و روح خود صفا بخشيد و با اجتناب از معاصى و گناهان و انجام واجبات باعث تقويت روحى و معنوى خود باشيد. اين حالات حاكى از ضمير و باطنى پاك و باصفاى شماست و ارتباط وثيق شما را با ولايت و اهلبيت را نشان مىدهد. آرى هر كسى عشق به ولايت داشته باشد جان و روح آشنا و مأنوس با كلمات گوهر با آنهاست. اما آنچه به عنوان مشكل مطرح كرديد و فرموديد كه آن حالاتى كه در تنهايى داريد در مجالس عمومى وقتى شركت مىكنيد كمتر مىتوانيد داشته باشيد. د ر اينجا نيز بايد عرض كنيم همين كه شما از اين كه نمىتوانيد در مجالس عمومى دعا آن حالت معنوى را در خود ايجاد كنيد نگران هستيد بسيار امرى پسنديده است. چه اين كه خود اين حالت نگرانى حاكى از اين است كه شما به فكر حالات درونى خود هستيد و دوست داريد در اين مجالس نيز آن حالاتى را پيدا كنيد كه در تنهايى داريد ما به اين حالات معنوى شما غبطه مىخوريم ، ولى در عين حال براى رفع نگرانى واميدوار شدن شما توجه شما را به نكاتى چند جلب مىنماييم:
1- نكته اول اين كه انسانها از جهات گوناگون با هم تفاوت دارند از جمله همين حالات روحى بعضى از افراد هستند كه در تنهايى هرگز نمىتوانند آن حالاتى كه شما هنگام مطالعه احاديث معصومين(ع) داريد را داشته باشند ولى در مجالس عمومى كه شركت مىكنند حالت بهتري پيدا مىكنند بايد توجه داشته باشيد اين حالات امرى طبيعى است و جاى نگرانى ندارد.
2- نكته دوم اين كه مجالس عمومى دعا بسيار مفيد و سازنده است و صرف حضور در اين مجالس مىتواند سازنده باشد چه اين كه چه بسا افراد دلشكستهاى در ميان جمع حضور داشته باشند و موجب نزول بركات الهى شوند بركاتى شامل حال همه افراد در آن مجلس مىشود زيرا خداوند دعاى دستهجمعى را دوست دارد و حتماً چنين جلساتى مورد عنايت بارىتعالى است، لذا تا آنجايى كه امكان دارد در اين مجالس شركت كنيد.
3- نكته ديگر اين كه مجالس عمومى در عين حال كه بسيار با بركت است ولى ممكن است عواملى مزاحم وجود داشته باشد كه موجب حواسپرتى انسان شود بايد اين عوامل را شناسايى كرد و با حذف آنها زمينه را براى ايجاد حالات معنوى در خود فراهم نمود.
4- گاهى اوقات شيطان با القاء اينگونه افكار در صدد محروم كردن انسان از بركات معنوى است او وسوسه مىكند كه شما براى چى شركت مىكنيد. فايدهاى كه به حال تو ندارد. در چنين مواردى براى مقابله با وسوسههاى شيطانى بايد برخلاف ميل درونى و آن وسوسههاى شيطانى عمل كنيد و الا شيطان يك گام به پيش و شما يك گام عقبنشينى كرديد و شما اين فرصت را بايد از او بگيريد.
5- نكته ديگر اين كه انسان نمىتواند هميشه حالت ثابتى داشته باشد و حالات روحى انسان فراز و نشيب دارد و بسيارى از انسانها اينگونهاند و اين جاى نگرانى نيست بلكه شايد خوب هم باشد، چه اين كه باعث ايجاد حالت خوف و رجاء در انسان مىشود و يكى از ويژگىهاى مؤمنين واقعى داشتن حالت خوف و رجاء است.
6- براى اين كه در مجالس عمومى دعا و مراسم مذهبى بهره بيشترى ببريد رعايت نكات زير مفيد است: - حتماً با وضو به اين گونه مجالس وارد شويد. - بعداز اين كه با انجام وضو حالت طهارت كسب كرديد سعى نماييد با ذكر استغفار و ذكر «لااله الا الله» بگوييد. - از نگاه كردن به اطراف خوددارى كنيد. - حالت تمركز پيدا كنيد. - گناهان خود را به ياد بياوريد. - حالت محزون به خود بگيريد. - به معناى ادعيه و احاديث توجه كنيد و معانى آنها را در ذهن خود مرور كنيد. - از منفىبافى و بدبينى نسبت به حالات خود اجتناب كنيد. - در صورت شركت در اين مجالس سعى كنيد از خداوند تشكر كنيد و با خود بگوييد خداوند مرا دوست دارد كه توفيق شركت در اين مجالس را داده است. - احساس كنيد محبوب خداوند هستيد و شما نيز محبت به خدا را در دلتان زنده كنيد.
کد سوال : 5279
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام>قرآن و حديث
پرسش : در مورد حجاب در قرآن راجع به موى سر اشارهاى نشده چه توجيهى وجود دارد؟
پاسخ : «مجتهد» كارشناس دين است و نه چيزى را از نزد خود حلال مىكند و نه حرام. البته اين اختيار را خداوند به پيامبر(ص) و ائمه(ع) نيز نداده است: {A{/Bوَ ما يَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى{w1-10w}{I53:4-3I}/}A}، {V(نجم، آيه 3)V}. اين آيه درباره رسول مكرم اسلام(ص) است كه آن حضرت هرگز بر اساس خواستههاى نفسانى خود، سخن نمىگويد؛ بلكه اين سخنان، وحى الهى است كه به آن حضرت القا مىشود. نكته ديگر آن كه براى دريافت احكام الهى، رجوع به قرآن كفايت نمىكند. اين منطق غير قابل پذيرش و محكوم است؛ زيرا اولاً در قرآن جزئيات و تفصيل بديهىترين احكام دينى (مانند نماز و روزه) نيامده است. اين كه نماز چند ركعت است، چگونه بايد خواند و ساير شرايط آن در كجاى قرآن بيان شده است؟! ثانياً خداوند خواسته كه علاوه بر قرآن، به مفسران آن؛ يعنى اهل بيت پيامبر(ص) براى دريافت و فهم اين مسائل نيز، رجوع شود. ثالثاً به اتفاق شيعه و سنى، پيامبر اكرم(ص)، در حديث متواتر «ثقلين» شرط نجات از انحرافات را تمسّك به قرآن و عترت دانسته است. از اين رو بايد علاوه بر قرآن، به روايات نقل شده در اين موضوع نيز رجوع گردد. علاوه بر آن كه آيات در مورد حجاب، منحصر به آنچه كه شما ذكر كرديد نيست، بلكه در آيات ديگر، به ابعاد مختلف آن نيز اشاره شده است. 1. خداوند متعال در سوره «نور»، آيه 31، مىفرمايد: «اى پيامبر! به زنان با ايمان بگو... روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود] ({H{/Bوَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَ{w18-22w}{I24:31I}/}H}). «خُمُر» جمع خِمار است و خِمار به معناى وسيله و پوششى است كه با آن سر خود را مىپوشانند، {V(مفردات راغب)V}. يعنى، همان روسرى و مقنعه. آيا با روسرى، بينى و يا گردن و سينه خود را مىپوشانند و يا موى خود را؟! بلكه همان طور كه مفسران سنى و شيعه بيان كردهاند و شأن نزول آيات، آن را تاييد مىكند، زنان عرب قبل از نزول آيه، اطراف روسرى خود را به شانهها يا پشت سر مىافكندند، به طورى كه گردن و كمى از سينه آنان نمايان مىشد. از اين رو قرآن دستور مىدهد كه به گونهاى روسرى را بر سر خود بيندازيد كه كاملاً بدن شما پوشيده باشد (تعبير «ضَرْب» با «عَلى» به معناى القا و افكندن با شدّت است و اين تعبير تأكيد بر پوشش كامل است). يكى از محققان گويد: در اين آيه سخن از پوشش سر نكرده است، اما اين امرى طبيعى است؛ چرا كه اين مسأله مسلّم و مفروغ عنه بود و كسى در آن ترديدى نداشت. زنان عرب قبل از اين آيات نيز سر خود را مىپوشاندند و اصلاً معناى روسرى و خِمار اين است و لذا نيازى به بيان و توضيح نداشت، {V(المصطفوى حسن، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج 3، قم: نشر الكتاب، 1397 ه، ص 130 و ص 358)V}. 2. در روايتى كه از امامان معصوم(ع) در تفسير اين آيه وارد شده است و نيز طبق بيان مفسران صدر اسلام (مانند ابن عباس و...) مقصود اين است كه زنان بايد موهاى خود را بپوشانند. علاوه بر آن كه روسرىها را به گونهاى بپوشانند كه به پشت سر خود نيز نيفكنند تا گردن و سينههايشان پيدا باشد و تنها مواضعى از بدن زن - كه ديدن غير گناه آلود آن براى بيگانگان (نامَحرم) جايز است - پوشيده نباشد. براى مرد نگاه به صورت و دستهاى زنان تا مچ اشكال ندارد، البته به شرط اين كه به قصد تلذّذ نگاه نكند و ريبه (خوف از اين كه به خاطر نگاه شهوانى و تحريكآميز باشد و او را به فتنه اندازد) نباشد، و گرنه هم بر مرد حرام است به اين مواضع نگاه كند و هم بر زن واجب است آنها را بپوشاند، {V(ر.ك: العروس، الحويزى عبدعلى، تفسير نور الثقلين، ج 3، قم: اسماعيليان، صص 589 - 590)V}. 3. در آيه 60 سوره نور فقط به زنان سالمند - كه از جهت مسائل نكاح و مسائل شهوانى از كار افتادهاند - اجازه داده شده كه لباسهاى رويين خود را بر زمين گذارند. البته به شرط اين كه در برابر مردم خودآرايى نكنند، در عين حال هم از نظر مفسران و هم بر اساس روايات وارده از ائمه معصومين(ع)، مقصود جواز كشف حجاب فقط در خصوص روسرى و چادر است. پس مورد استثنا نيز بيانگر اين است كه در حكم اصلى، پوشش سر و گردن و سينه مورد نظر بوده است. 4. در مورد جلباب نيز، يك پوشش شبيه چادر (بلندتر، بزرگتر و كاملتر از روسرى و خمار)، مورد نظر است. چنانكه با مراجعه به كتابهاى تفسير و لغت آشكار مىشود.
براى اطلاع بيشتر: ر.ك: 1. كتابهاى تفسير قرآن؛ مانند: مجمع البيان اثر طبرسى؛ الميزان، اثر علامه طباطبائى؛ نمونه اثر مكارم شيرازى و همكاران؛ كشاف اثر زمخشرى؛ التفسير الكبير، اثر فخر رازى؛ الصافى اثر مولى محسن فيض كاشانى. 2. كتابهاى لغت؛ به ويژه لغات قرآنى مانند المفردات فى غرائب القرآن، اثر راغب اصفهانى؛ قاموس قرآن اثر سيد على اكبر قرشى. 3. مسأله حجاب، شهيد مطهرى. 4. مجله پرسمان، شماره دى ماه 1380 (بحث چرايى پوشش).