• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 5228
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي>سياسي و انديشه سياسي
پرسش : با توجه به تهاجم فرهنگى غرب، آينده كشور را چگونه پيش‏بينى مى‏كنيد؟
پاسخ : آينده جامعه ما به خط مشى فكرى و عملى امروز جامعه ما بستگى دارد: {H{/Bإِنَّ اَللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏{w13-22w}{I13:11I}/}H}. اگر جامعه‏اى اسير شهوات نفسانى و لذايذ مادى شد، روشن است كه سرنوشتى جز اضمحلال مادى و معنوى نخواهد داشت؛ ولى اگر ارزش‏ها و معيارهاى الهى و انسانى محور باشد، در اين صورت جامعه رو به كمال خواهد رفت. در حال حاضر با وجود برخى گرايش‏هاى دنياطلبانه، نبايستى از آينده نااميد بود؛ چرا كه شعله‏هاى پرفروغى از ايمان و ارزش نيز در جامعه به چشم مى‏خورد كه نور اميد را در دل‏ها زنده نگاه مى‏دارد. وجود جوانانى همانند شما - كه به حمداللَّه اندك هم نيستند - و خانواده‏هايى كه چنين فرزندانى را پرورش مى‏دهند، برهان روشنى بر اين مدعا است. در هر صورت آينده در گرو امروز و فعاليتى است كه در جهت تحقق اهداف الهى و آرمان‏هاى انسانى صورت مى‏گيرد. در جامعه ما با وجود زمينه‏هاى غنى فرهنگى و الگوهاى لازم در اين زمينه، اميدهاى فراوانى براى اين سير وجود دارد: {H{/Bوَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ‏{w9-14w}{I12:87I}/}H}. احساسات پاك و علايق دينى شما بسيار ارزنده و مهمترين ركن بالندگى و رشد و كمال معنوى است. با اخلاص و اعتقاد راسخى كه در وجود شما عزيزان مى‏باشد خداوند همواره ياور و دستگيرتان خواهد بود. براى اين كه به نيكوترين شكلى در حساس‏ترين و ارزنده‏ترين دوران حيات خويش بتوانيد گل زيباى فطرت را شكوفا ساخته و هر چه بيشتر آن را بارور سازيد بايد با عزمى قاطع و اراده‏اى استوار و برنامه‏اى منظم و حساب شده به پيش رويد و لحظه‏اى درنگ نورزيد. در اين راستا در دو زمينه بايد خود را رشد دهيد: {T 1) رشد علمى و فكرى:T} در اين زمينه بايد به جهادى علمى بپردازيد وبا برنامه‏ريزى دقيق براى خود سير مطالعاتى منظمى ترتيب داده و از هر فرصت ممكن در اين راستا بهره جوييد. در مرحله اول - بويژه در تعطيلات تابستان - سرى 7 جلدى «مقدمه‏اى بر جهان بينى اسلامى» استاد مطهرى راتوصيه مى‏نماييم. آنها را دوبار مطالعه نموده و خلاصه بردارى نماييد. پس از اتمام اين برنامه نتيجه را گزارش نماييد تا مراحل بعدى اعلام گردد. {T2) در بعد عملى:T} اولين گام انجام واجبات و ترك محرمات است. در اين زمينه دو جزوه خدمتتان ارسال مى‏گردد. در عمل به روش‏هاى ذكر شده در آنها بسيار جدى باشيد و در صورت مخالفت خود را تنبيه نماييد. در جدولى همه روزه برنامه‏هاى انجام شده و خداى نخواسته خلاف‏هايى كه مرتكب شده‏ايد را ثبت كنيد و بلافاصله تصميم به از بين بردن آنها با روش‏هاى ذكر شده بگيريد. نتيجه و ميزان موفقيت هر يك از آنها را ثبت كنيد و در پايان براى ما ارسال داريد. از خداوند بزرگ توفيقات روز افزونتان را خواستاريم و اميد آن داريم كه همواره تحت عنايات حضرت ولى عصر(عج) باشيد. هم‏چنين كتاب‏هاى «نامه‏ها و برنامه‏ها» و «در آسمان معرفت» از علامه حسن‏زاده آملى را بخوانيد.
کد سوال : 5229
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا بازي با آلات قمار مانند شطرنج و پاسور حرام است؟
پاسخ : به طور كلي در اسلام بازي با آلات قمار حرام است و حكم به حرمت بازي با پاسور از باب آن است كه به عنوان يكي از ابزارهاي قمار شناخته مي شود. بنابراين تا زماني كه به اين عنوان شناخته مي شود, حكم آن حرمت خواهد بود. البته اگر مرجع تقليد در صدق عنوان آلت قمار بودن پاسور ترديد كند, فتوا به حرمت نمي دهد; چنان كه از فتواي مرحوم آيت الله اراكي (ره ) چنين به دست مي آيد. در مورد شطرنج يك ديدگاه اين است كه : به طور كلي امروزه در سطح جهان آن را آلت قمار به حساب نياورده و نوعي وسيله بازي فكري مي شناسند. بر اين اساس شطرنج از نظر موضوع حكم شرعي , تغيير ماهيت داده و به تبع آن حكمش نيز دگرگون شده است . براي توضيح بيشتر درباره حكم شرعي در بازي با شطرنج , پاسور و... بايد به عنوان مقدمه نكاتي را متذكر شويم : 1- بازي ها به چهار گروه تقسيم مي شوند: - بازي با آلات قمار با شرطبندي - بازي با آلات قمار بدون شرطبندي - بازي با غير آلات قمار با شرطبندي - بازي با غيرآلات قمار, بدون شرطبندي 2- اگر چه درباره تعريف »قمار« ميان علمائ اختلاف نظر هست ولي بدون ترديد, قسم چهارم قمار نبوده و به هيچ وجه حرمتي ندارد. همان طور كه ترديدي در قمار بودن بازي قسم اول و حرام بودن آن نيست . بلكه قسم سوم نيز تقريبا" محل اتفاق نظر علمائ ديني است كه حرام است و بسياري از فقهائ, اصلا" ملاك قماربازي را توائم بودن آن با برد و باخت و شرطبندي مي دانند, خواه بازي با آلات قمار باشد و يا مانند فوتبال كه في نفسه حرام نيست اما اگر با شرطبندي و برد و باخت مالي همراه باشد, قمار محسوب شده و حرام مي گردد. پس شرطبندي در هرگونه بازي حرام است مگر در موارد استثنايي مانند شنا و تيراندازي , V} (ر.ك : انصاري , شيخ مرتضي , المكاسب , ذيل بحث قمار از مكاسب محرمه - شهيدي تبريزي , حاج ميرزا فتاح , هدايه الطالب الي اسرار المكاسب , قم , مكتبه آيت الله مرعشي النجفي , 1407, ص 95 - النجفي , محمد حسن , جواهرالكلام , ج 22, نجف , دارالكتب الاسلاميه , الطبعه السادسه , ص 109){V. 3- تنها مورد محل اختلاف , قسم دوم است ; يعني , بازي با آلات قمار بدون آن كه با برد و باخت و شرطبندي همراه باشد, لكن قبل از هر چيز بايد متذكر شد كه قماربازي با بازي با آلات قمار متفاوت است و چه اين كه همان طور كه گفته شد ممكن است قمار بازي صورت پذيرد بدون آن كه با آلات قمار همراه باشد, وانگهي حرمت بازي ها صرفا" به خاطر قمار بودن نيست , بلكه بازي با آلات قمار نيز براساس روايات و نيز فتواي فقهائ حرام است . اما مقصود از آلت قمار اين است كه چيزي كه نوعا" با آن قمار بازي مي كنند به عبارت ديگر در عرف متدينين و كساني كه تقيد شرعي دارند, آن وسيله را ابزار قماربازي بدانند ولو آن كه در برخي موارد خاص , چند نفر بدون برد و باخت و شرطبندي بلكه به قصد سرگرمي يا بازي فكري با آن بازي كنند, اين بازي با آلت قمار است و طبق روايات حرام است اگر چه قمار به حساب نياوريم . اما دليل تغيير حكم برخي بازي ها بدان جهت است كه ممكن است در گذشته چيزي از آلات قمار محسوب شود ولي رفته رفته تغيير ماهيت داده ديگر در عرف متدينين از ابزار قمار محسوب نشود, بلكه به عنوان يك بازي تفريحي و سرگرمي يا يك بازي فكري درآيد (چنان كه برخي در مورد شطرنج اظهار مي دارند), در اين صورت حكم آن تغيير خواهد يافت زيرا حكم تابع موضوع است و اگر موضوع عوض شود, در واقع موضوع جديد, حكم جديد خواهد داشت بنابراين بهتر است به جاي عبارت »تغيير حكم « در اين گونه موارد به عنوان »تغيير موضوع « ياد كنيم تا افرادي كه دقت كافي به عمل نمي آورند نگويند اگر حلال و حرام پيغمبر(ص ) ابدي است پس چرا حكم خدا عوض مي شود و در يك زمان حرام است و در زماني ديگر حلال . 4- گاهي مرجع تقليد به عنوان يك كارشناس امور ديني و با استفاده از آيات و روايات به طور كلي كه يك وسيله اي را از آلات و ابزار قمار مي داند. در اين صورت حكم به حرام بودن بازي با آن مي دهد ولي گاهي ممكن است در صدق اين عنوان شك داشته باشد, بنابراين فتواي هر مرجع تقليدي براي مقلدين ايشان اعتبار دارد همان طور كه به هر پزشكي اگر مراجعه كنيد با توجه به تخصص او به دستورات او عمل مي كنيد, لذا ممكن است يك مرجع تقليد مانند حضرت آيت الله سيستاني يا صافي گلپايگاني بازي با شطرنج را مطلقا" حرام بدانند ولي برخي مراجع ديگر مانند امام خميني , مقام معظم رهبري , آيات عظام فاضل , مكارم و بهجت به عنوان آلت قمار بودن حرام مي دانند كه اگر از آلت قمار بودن خارج شود ديگر حرام نخواهد بود, بنابراين هرگونه بازي اگر همراه شرطبندي باشد و يا با آلات قمار باشد حرام است مانند تخته نرد و شرطبندي در فوتبال ولي در صورتي كه قبلا" از آلت قمار بوده و اكنون شك داريم كه از آلات قمار است و يا در عرف جامعه اسلامي از آلات قمار خارج شده باشد بايد نسبت به حكم آن به مرجع تقليد خود مراجعه كنيم . براي اطلاع بيشتر درباره قمار از ديدگاه آيات و روايات و سابقه تاريخي آن در عصر قبل از بعثت , خوب است به مطالب زير توجه شود. خداوند متعال قمار را در رديف مي گساري و بت پرستي و از كارهاي پليد شيطاني دانسته و دستور به اجتناب داده است »يا ايها الذين آمنوا انما الخمر والميسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون ; اي كساني كه ايمان آورده ايد, بدانيد كه شراب , قمار, بت ها و چوب هاي مخصوص برد و باخت , به تمامي پليد و ناپاك و از كارهاي شيطاني است , پس از اين كارها بپريزيد تا رستگار شويد«, V} (مائده , آيه 90){V. »ميسر« يعني قمار و لذا قمارباز را »ياسر« گويند, ريشه آن »يسر« به معني آساني است و علت ناميدن قمار به »ميسر« بدان جهت است كه به وسيله قمار, مال ديگران توسط قمارباز به آساني و بي زحمت به چنگ مي آيد, V} (قرشي , سيد علي اكبر, قاموس قرآن , ج 7, تهران دارالكتب الاسلاميه , چاپ هشتم 1361, ص 263){V. چنان كه از امام رضا(ع ) نقل شده است كه H} »الميسر هوالقمار{H; ميسر همان قمار است «, V} (الحر العاملي , محمد بن الحسن , وسائل الشيعه , ج 12, تهران , المكتبه الاسلاميه , 1403 ه', ص 119, ح 3){V. البته براساس روايات متعددي كه از رسول خدا(ص ) و ائمه معصومين (ع ) نقل شده است بازي با آلات قمار نيز در رديف »ميسر« برشمرده شده است مانند روايت جابر از امام باقر(ع ) كه آن حضرت فرمودند وقتي كه آيه فوق نازل شد. H} »قيل يا رسول الله ما الميسر؟ فقال (ص ): كل ما تقومر به حتي الكعاب والجوز«{H; از پيامبر اكرم (ص ) پرسيدند يا رسول الله ميسر چيست ؟ فرمودند: هر آنچه كه با آن قمار بازي كنند حتي مانند قاب يا گردو«, V} (همان , ح 4){V. در آيه بعدي نيز خداوند متعال مي فرمايد شيطان همواره در صدد ايجاد دشمني و كينه توزي ميان شما اهل ايمان و نيز بازداشتن شما از ياد خدا و برپايي نماز است و قماربازي و مي گساري ابزار شيطان در نيل به اين هدف است , آيا باز هم دست از اين كار برنمي داريد »انما يريد الشيطان ائن يوقع بينكم العداوه والبغضائ في الخمر والميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوه فهل انتم منتهون «, V} (مائده , آيه 91){V. در آيه ديگر خداوند متعال باز هم مي گساري و قماربازي را در يك رديف و از گناهان كبيره دانسته است كه گرچه ممكن است احيانا" داراي منافعي هم باشد اما قطعا" آثار زيان بار آن به مراتب بيشتر از سود آن است »يسئلونك عن الخمر والميسر قل فيها اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما«, V} (بقره , آيه 219){V. بر اساس آيه ديگر از قرآن كه مي فرمايد: »حرمت عليكم الميته والدم ... وما ذبح علي النصب و ان تستقسموا بالازلام ذلكم فسق ...«, V} (مائده , آيه 3){V مي توان فهميد كه تقسيم با ازلام نوعي قمار بوده كه در اسلام تحريم شده است . اعراب دوگونه از لام (تيرهاي مخصوص ) داشتند: يكي »ازلام « امر و نهي و ديگري »ازلام قمار«. »ازلام قمار« عبارت بود از ده چوب تير به نام هاي فذ, توائم , مسبل , نافس , حلس , رقيب , معلي , سفيح , منيح , وغد. هفت تاي اولي داراي سهم بود به ترتيب از يك تا هفت سهم و سه تاي اخير سهمي نداشتند و كيفيت آن چنان كه در تفسير مجمع البيان , V} (طبرسي , پيشين , صص 244 - 245){V آمده است چنان بود كه شتري را سربريده و 28 قسمت مي كردند و قماربازان ده نفر به عدد تيرها بودند, آنگاه تيرها را مخلوط كرده , هر كس يك تير برمي داشت صاحب تير »فذ« يك قسمت و صاحب تير »توائم « دو قسمت , تا آن كه تير »معلي « به نام او آمده بود هفت سهم مي برد و آنان كه سه تير »سفيح , منيح يا رغد) به دست آنها آمده بود, نه تنها چيزي نمي بردند, بلكه پول شتر را هم مي پرداختند. در اين ايه كريمه , اين كار فسق دانسته شده است يعني قمار و بازي با آلات قمار كه همراه برد و باخت باشد گناه بزرگ و خروج از طاعت خداوند سبحان و روي آوردن به معصيت مي باشد, V} (همان , ص 245 و نيز: هاشمي رفسنجاني , علي اكبر, تفسير راهنما, ج 4, قم , دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم , 1374, ص 233){V و واضح است كه نه تيرهاي قمار خصوصيتي در تحريم داشته باشند و نه حيوان و گوشت آن داراي ويژگي خاص باشد, بنابراين اموال به دست آمده از هر نوع برد و باخت و قماري حرام است , V} (هاشمي رفسنجاني , همان ){V V} (جز در مواردي مانند مسابقه تيراندازي يا اسب سواري استثنائ شده باشد){V. خلاصه اين كه بازي قمار كه با برد و باخت مالي همراه است اعم از اين كه با آلات قمار باشد يا با هر وسيله ديگري حرام است و داخل در عناوين »ميسر«, »ازلام « مي باشد و از نمونه هاي تصرف در مال ديگران به نارواست كه براساس آيه شريفه »لاتائكلوا اموالكم بينكم بالباطل «, V} (بقره , آيه 188 - نسائ, آيه 29 و نيز ر.ك : آيات 161 نسائ و 34 توبه ){V حرام بوده , براساس آيات قطعي قرآن و نيز روايات وارده حرام مي باشد. نكته مهم ديگر بازتاب رواني بازي قمار است كه بايد اعتراف كرد قمارباز هميشه بازنده است , چون اگر ببرد حريص تر مي شود كه باز هم دست به قمار بزند و مسلم است كه او هميشه برنده نخواهد بود و سرانجام همه آن چيزهايي را كه در دفعات قبل برده بود, خواهد باخت . مخصوصا" چون ثروت بادآورده است , نه نتيجه كار و كوشش , قدر آن را نمي داند و به زودي آن را از دست مي دهد. چه قدر قساوت قلب مي خواهد كسي كه اموال و دارايي و گاهي تمام زندگي و خانه و كاشانه دوستش را بگيرد و او و خانواده اش به روز سياه بيفتد و خود با دارايي آنها به عيش و نوش بپردازد, چنان كه در برخي روايات وارد شده است , V} (ر.ك : وسايل الشيعه , پيشين , ج 12, صص 119 - 121){V قريش (همان طور كه امروزه نيز گاهي به چشم مي خورد) آن قدر به قماربازي ادامه مي دادند كه حتي زن و بچه خود را بر سر اين قمار گرو گذاشته و مي فروختند و اين است كه بازي با آلات قمار نيز حتي اگر بدون برد و باخت باشد نيز حرام شمرده شده است تا كسي اصلا" به اين وادي خطرناك كه شبكه شيطاني است نزديك نشود. كسي هم كه مي بازد و مي كوشد براي جبران شكست روحي و مادي خود بازي را ادامه دهد, چون اعصابش خرد شده است چه بسا تمام زندگي خود را مي بازد و براي تسكين شكست و ناراحتي هاي خود به انواع مواد مخدر و مشروبات الكلي كشيده مي شود و در منجلاب مفاسد درمي آيد و شايد بدين جهت باشد كه شراب و قمار با هم در اين آيات آمده است . در خصوص برخي بازي ها مانند شطرنج , اگرچه از نظر فقهي اشكال آن برطرف شود ولي بايد دانست كه »فقه « مرز نهايي ميان حرام و واجب را مشخص مي كند اما از ديدگاه برخي كارشناسان مانند »شانتال شوده «, قهرمان شطرنج فرانسوي , شطرنج يك ورزش خسته كننده است ... پرداختن به شطرنج ساير منابع ذهني را از كار مي اندازد و ديگر فعاليت هاي ذهن , بيهوده و پوچ مي شود. شطرنج مي تواند به مفهوم »نظريه پاسكالي « با فشاري كه بر يك نقطه از بدن (مغز) وارد مي سازد اختلال حواس ايجاد كند. يكي ديگر از مضرات شطرنج , كينه و عداوتي است كه ميان بازيكنان پديد مي آيد, چنان كه »الخين «, قهرمان ديگر شطرنج مي گويد: »براي برنده شدن در بازي شطرنج , بايد از حريف خود متنفر شد«. مهمتر از همه آن كه بازي با پاسور و شطرنج و... عمر انسان را تلف و اعصابش را فرسوده و روانش را آشفته مي سازد.
کد سوال : 5233
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : درباره فلسفه ازدواج موقت و شرائط آن توضيح دهيد.
پاسخ : مسأله ازدواج موقت از نظر تئوريك كاملا پذيرفته شده، و نه تنها در اسلام بلكه برخى از متفكران بزرگ غربى، مانند راسل نيز يكى از راه‏هاى حل مشكل ازدواج دائمى ديررس در دنياى كنونى را، پناه بردن به ازدواج موقت مى‏دانند. از نظر عملى نيز در نظام جمهورى اسلامى اين مسأله مقبول افتاده، ليكن ديد اجتماعى در اين رابطه مشتمل بر نوعى خطاست. به عبارت ديگر متعه نيز نوعى ازدواج است، بنابراين هر فرد واجد شرايط، مى‏تواند از شخصى كه او نيز شرايط ازدواج موقت را دارا است خواستگارى كند و براى مدتى موقت مانند چند ساله دوران تحصيل، با وى ازدواج نمايد. آنچه در اين جا مشكل ايجاد نموده آن است كه غالب افراد، ازدواج موقت را با كاميابى آنى اشتباه گرفته‏اند و همين مسأله سبب شده كه اين موضوع نتواند در جامعه ما جايگاه حقيقى خود را باز يابد. همچنين تبليغات سوئى كه بيش از يك قرن در جامعه ما توسط غربگرايان انجام شده تأثير نهاده و در ضمير مردم رخنه كرده است.به گونه‏اى كه گاه روابط نا مشروع با تسامح نگريسته مى‏شود ولى به ازدواج موقت با ديدگاه ديگرى برخورد مى‏شود. براى حل اين مشكلات مى‏بايستى تلاش فرهنگى و اجتماعى به صورت گسترده صورت پذيرد تا اين جوانان از آسيب شياطين مصون بماند. عقد موقت يا صيغه، داراى شرايط زير است: 1- ازدواج موقت، مانند ازدواج دائم نياز به خواندن عقد و الفاظ مخصوصه دارد و با صرف رضايت قلبى درست نمى‏شود. 2- فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، اين است كه در عقد موقت بايد مدت ذكر شود كه آيا مثلاً يك ساعت است يا ده سال. 3- مقدار مهريه هم بايد در عقد موقت مشخص شود و هنگام خواندن عقد ذكر گردد. 5- اگر دختر باكره اى بخواهد صيغه شود، بايد با اذن پدر يا جدّ پدرى باشد؛ كما اين كه در ازدواج دائم نيز اين طور است. 6- در عقد ازدواج موقت بعد از تمام شدن مدت، زن بايد از مرد جدا شود و عده نگه دارد، مگر اين كه عقد دوباره تجديد شود. و اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقيه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام مى‏شود. اما در عقد ازدواج دائم فقط با طلاق يا فسخ عقد منفسخ مى‏شود.
کد سوال : 5234
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : اهل گناهم با خدا دوست نيستم، نااميدى بر من غلبه كرده است، راهنمايى ‏كنيد؟
پاسخ : دوست عزيز از محتواى نامه شما چنين بر مى‏آيد كه به اين مسأله آگاه و هوشيار شديد كه بعضى از اعمال و رفتارتان صحيح نمى‏باشد و اين مطلب يك نكته مثبت و خوبى است كه خيلى از انسانها به اين مرحله از آگاهى و هوشيارى نمى‏رسند و نهايتاً هم به هلاكت مى‏رسند . شما قدم اول را خوب برداشته ايد و از توفيق الهي الحمد لله برخورداريد. دوست عزيز خداوند مى‏فرمايد: «{/Bوَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ‏{w9-14w}{I12:87I}/} يعنى از رحمت خدا نا اميد نشويد...» به قول شاعر: {Sاين در گه ما درگه نوميدى نيست # صد بار اگر توبه شكستى باز آى S} اينكه هرگاه انسان به خود نظر مى‏افكند معمولاً صحيفه اعمال خود را آلوده و مشوب به رذايل اخلاقى مى‏بيند در اين حال اگر راهى و روزنه‏اى براى پالايش وجدان از بدى‏ها نباشد انسان در سراشيبى سيه روزى و شقاوت كامل قرار مى‏گيرد و به سمت نوميدى و غرقه شدن در مرداب رذايل فرو مى‏رود افزون بر اين از جنبه روحى و روانى گناه و خطا در انسان حالتى پديد مى‏آورد كه اگر زايل نشود آمادگى بيشترى براى ارتكاب خلاف در فرصتهاى آينده خواهد داشت. ازاين‏رو: اولاً) توجه به ريشه‏هاى ناخود آگاه اعمال از جهت بعد انگيزشى و انتخابهاى بعدى ضرورت دارد. ثانياً) اگر اين احساس گناه بر روح انسان غالب شود و تداوم يابد زمينه ساز افسردگى روانى خواهد شد كه انسان را از هر گونه باز سازى معنوى خويش و حركت به سوى كسب فضايل اخلاقى باز مى‏دارد به همين خاطر دين اسلام مسأله توجه را مطرح مى‏سازد توبه به معناى بازگشت دوباره براى نوسازى خويشتن است و شخصيتى نو، مصمم، متحول و اميدوار به رحمت خدا با صحيفه‏اى صاف و روشن براى تجديد اعمال بنا مى‏كند و اين توجه در حقيقت همان لطف و رحمت الهى است. دوست عزيز خيلى از مسائلى كه در نامه ذكر كرديد به نظر مى‏رسد ناشى از احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس و سست شدن اراده تان باشد كسانى كه چنين هستند شديداً به خودشان مشكو كند و همه كارهاى خود را بد يا ناشى از انگيزه‏ها و نيت‏هاى بد مى‏دانند براى خودشان هيچ گونه ارزشى قائل نيستند و هميشه ديگران را برحق مى‏دانند دائم خود را سرزنش مى‏كنند و در برابر هر پيشامدى خودشان را مقصر و مسئول مى‏دانند راه درمان اين حالات روانى، تقويت اعتماد و عزت نفس و تقويت اراده مى‏باشد. اما قبل از اينكه راهكارهاى عملى براى تقويت اعتماد به نفس پسشنهاد كنيم ذكر مقدمه‏اى لازم و ضرورى به نظر مى‏رسد و آن اينكه موفقيت در هر كارى مرهون چهار امر مى‏باشد: 1- شناخت هدف 2-برنامه‏ريزى 3- همت و تلاش 4- توكل به خدا. شما كه قصد داريد به هدفهاى والايى مثل معرفت حضرت امام حسين(ع)، وصال محبوب، ديدار روى مهدى (عج) و... برسيد چقدر براى رسيدن به اين هدفهاى عالى برنامه ريزى كرديد و چقدر همت و تلاش و فعاليت نموديد و چقدر در اين راه از خدا كمك و يارى خواستيد. دوست عزيز رسيدن به آن مقامات و اهداف تدريجى است و زمان مى‏خواهد نه دفعى كه انسان شب بخوابد صبح كه بيدار شد به آن مقامات رسيده باشد چه بسيار بزرگانى كه با مجاهدات و مراقبت‏ها بعد از چندين سال تازه قدم به وادى اول نهاده‏اند و خودشان اقرار مى كنند كه ما هنوز اندر خم يك كوچه‏ايم و چه بسيار افرادى كه بعد از چندين سال هنوز به كوچه اول هم قدم نگذاشتند اينها را به اين جهت عرض كرديم كه راه دشوار است و آن كس كه مى‏خواهد در اين راه وارد شود بايد همت وتلاش مردانه وجانانه‏اى داشته باشد و مجاهده و مراقبه قهرمانانه و پهلوانانه بكند كه در اين صورت خدا كه مثل بعضى از ماها نعوذبالله بخيل نيست، است كه اگر خدا را صدا كرد خدا جوابش را مى‏دهد. بنابراين به نظر مى‏رسد ما نياز به يك بازنگرى در زندگى مان داريم تا ببينيم كه چقدر براى رسيدن به آن هدف سرمايه گذارى كرده‏ايم تا اينكه حالا انتظار داريم اين چنين بشود و در اين راه هم نبايد خودمان را با ديگران مقايسه كنيم چرا كه هر فردى داراى شرايط و موقعيت‏هاى خاص خود و امكانات و توانمندى‏ها و نقاط ضعف و قوت ويژه‏اى مى‏باشد. اما براى تقويت اعتماد به نفس راهكارهاى عملى زير پيشنهاد مى‏شود كه اميد است مفيد فايده‏اى باشد: 1- خود را هر چه بيشتر بشناسيد. آگاهى و شناخت از استعدادها، توانمنديهاى فكرى و عملى و ارزشهاى اخلاقى و انسانى موجود در خود مى‏تواند در كسب اعتماد به نفس مفيد واقع گردد. 2- شكست‏هاى گذشته را فراموش كنيد. اگر تصور نامطلوبى از گذشته خود داريد و يا در انجام كارى شكست خورده‏ايد آن را به دست فراموشى بسپاريد زيرا يادآورى شكست اجازه نمى‏دهد به حقيقت كنونى خود واقف شويد. 3- با توجه كردن و بر شمردن جنبه‏هاى مثبت خود با افكار منفى كه به ذهنت خطور مى‏كند مقابله كن. 4- به خود تلقين كنيد براى رسيدن به اهداف خود چه در از بين برد يك صفت منفى و عادت بد و چه در ايجاد يك صفت نيكو و عادت خوب به خود تلقين كنيد كه من قادر به انجام آن كار خوب يا مبارزه با آن عادت بد هستم و در اين راه هرگز مأيوس و نا اميد نشويد. 5- به نظر مى‏رسد برخى از مسائل شما ناشى از احساس تنهايى و عدم ارتباط اجتماعى باشد كه توصيه مى‏شود صميمانه‏تر، نزديكتر و گرمترى با اقوام، دوستان و آشنايان داشته باشيد مسأله ازدواج در صورتى كه ازدواج نكرديد و مانع جدى هم براى ازدواج وجود نداشته باشد مى‏توانيد در اينجا مطرح شود چون با ازدواج نصف دين بدست مى‏آيد. 6- توكل به خدا در تمام مراحل زندگى و همچنين توسل به پيامبر(ص) و فاطمه(س) و ائمه اطهار(ع) در تمام مراحل زندگى فراموش نشود. در خاتمه هم اين هديه را از ما به يادگار داشته باشيد كه در دعايتان قبل از بيان در خواست و نيازتان به درگاه الهى اين ذكر توسل خاص را به زبان آوريد: «الهى بحق الزهراء و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها» يعنى خدايا ترا به حق ومقام فاطمه زهرا(س) و پدر بزرگوارش و شوهر گرامى‏اش و فرزندان نازنين او و آن رازى كه در وجود فاطمه(س) به وديعه نهاده شده (يعنى خدايا ترا به مقام منزلت امام زمان(عج« قسم مى‏دهيم كه... و بعد حاجات و نيازهايتان را بيان كنيد و صلوات قبل و بعد از اين ذكر خاص بفرستيد.
کد سوال : 5237
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : آيا عصبانيت ذاتي است, راه كنترل آن چيست؟
پاسخ : عوامل مختلفي همچون , نداشتن هدف , نداشتن برنامه صحيح , ضعف و سستي اراده , داشتن افكار منفي و عدم توجه به توانايي ها و استعدادهاي خويش , خودكم بيني و غيره در ايجاد كم حوصلگي نقش دارند. بنابراين براي مبارزه با اين روحيه و كاهش يا از بين بردن آن بايد با توجه به هر يك از عوامل تائثيرگذار, راه و روش مناسب و راه كار عملي خاصي را اتخاذ كرد, بدين منظور به نكات و مطالب زير توجه كنيد: 1- قبل از هر چيز با توجه به توانايي ها و استعدادهاي خويش هدفي معقول و قابل دسترسي و مطابق با شرايط و امكانات موجود براي خود ترسيم نماييد (مثلا" در ميان مدت هدف »گرفتن مدرك ليسانس در رشته ادبيات عرب «). 2- به منظور رسيدن به هدف مورد نظر از يك برنامه مدون و جدول زمان بندي شده اي استفاده كنيد. روي يك ورق كاغذ, روزهاي هفته را در يك ستون و ساعات شبانه روز را در ستوني ديگر يادداشت كرده كارهاي مختلف را - مطالعه , كلاس , استراحت , خواب , غذا خوردن , خواب , ورزش , نماز و عبادت و... - در ساعت و زمان خاصي نوشته و پس از تنظيم , آن را فراروي خود قرارداده , سعي كنيد طبق برنامه و جدول تهيه شده به انجام كارها و فعاليت هاي شبانه روزي بپردازيد. 3- توجه داشته باشيد براي اوقات فراغت خود نيز برنامه ريزي كرده و در جدول تهيه شده , وقتي را به آن اختصاص دهيد و در ساعت مقرر در طول روز يا هفته به آن بپردازيد. 4- در صورتي كه احساس مي كنيد در راه انجام فعاليت هاي مختلف ; درس و مطالعه و... سست اراده شده ايد, با خود شرط كنيد طبق برنامه تدوين شده عمل كنيد و در غير اين صورت خود را جريمه كنيد - مثلا" كمك به صندوق صدقات يا گرفتن روزه و... - . 5- اگر افكار منفي و احساس ضعف و خودكم بيني باعث كم حوصلگي شما شده است , با به خاطر آوردن توانايي ها و استعدادها و موفقيت هاي گذشته خويش و توجه به نقاط قوت زندگي , يائس و نااميدي نسبت به آينده را به اميدواري و خوشبيني نسبت به آينده تبديل كنيد. 6- ياد خدا و توجه و توكل به ذات مقدس لايزال الهي و طلب كمك و ياري از او نقش موئثري در ايجاد آرامش و اميد به آينده دارد, بنابراين ياد و توجه و توكل به خداوند را در انجام كارها فراموش نكنيد.
کد سوال : 5238
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>اطلاعات عمومي
پرسش : براى رشد مذهبى و تربيت خواهر و برادرانم از چه روشهايى استفاده كنم؟
پاسخ : در رابطه با برنامه‏ريزى آموزشى دينى جهت برادر و خواهر خود چند نكته را بايد در نظر گيريد: (1) برنامه‏هاى خود را به گونه‏اى تنظيم كنيد كه انگيزه ساز و اشتياق آفرين باشد. (2) ويژگيهاى روحى و روانى ميزان درك و استعداد نوع علايق و گرايشات آنان را در برنامه‏ها به خوبى ملاحظه نماييد. (3) همواره نقش تحريك كننده و انگيزاننده داشته باشيد نه تحميل‏گر و تزريق كننده. (4) از كتابهاى تربيتى جهت يافتن شيوه‏هاى آموزشى مناسب استفاده كنيد. (5) به آنان كتابهاى مناسبى مانند كتب تاريخى اعتقادى و ... جهت مطالعه عرضه كنيد. در اين رابطه ابتدا از كتابهاى آقاى قرائتى استفاده نموده و تدريجا تا سطح كتب استاد مطهرى ارتقا دهيد. لازم است در هر مرحله فقط يك كتاب به هر كدام عرضه كنيد و پيشنهاد كنيد در زمان بندى نسبتا منظمى آن را مطالعه و نتيجه را براى شما بازگوئيد سپس كتاب ديگرى عرضه كنيد. با اين روش طى دو سه سالى مى‏توانيد جهت گيرى مناسبى به آنها عرضه نموده و با راهنمايى و تشويق‏هاى مناسب خودشان را اهل مطالعه و تحقيق بار بياوريد.
کد سوال : 5241
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي>سياسي و انديشه سياسي
پرسش : از نظر اسلام آزادى بر نظم و امنيت ترجيح دارد يا بالعكس؟
پاسخ : آزادى و نظم و امنيت سه مقوله بهم پيوسته در زندگى اجتماعى انسان است كه تحقق هر يك در گرو ديگرى نيز هست و با يكديگر نوعى تاثير متقابل دارند.وقتى سخن از برقرارى نظم امنيت درجامعه به ميان مى‏آيد نتيجه آن برقرارى آزادى انسان‏ها در اقتصاد فرهنگ و انديشه و ... است همانگونه كه تحقق نظم و امنيت هم از جهتى منوط به آزادى افراد جامعه است. اما آنچه قابل توجه است اين است كه به حكم عقل و با اندكى تامل روشن مى‏شودكه نمى‏توان در جامعه نظم وامنيت برقرار كرد مگر آنكه آزادى‏هاى فردى افراد براى حفظ منافع و مصالح عامه مردم به نوعى محدود گردد و معناى قانون و حاكميت آن در اجتماع چيزى جز اين نيست. تصور كنيد اگر هر كس در هر كارى از ساختن ساختمان رفت و آمد درخيابان گرفته تا نحوه بهره‏گيرى از منابع طبيعى تا همه مسائل فكرى و فرهنگى بدن هيچ قيد و شرطى آزاد باشند جامعه دچار چه وضعيتى خواهد شد. (دقت شود) اگر چنين آزادى بى‏قيد و شرطى را بپذيريم -كه هيچ عاقلى نمى‏پذيرد در واقع حكم به نابودى آزادى كرده‏ايم چرا كه هر كس خود را آزاد مطلق ديده و براى ديگران‏هيچ حرمتى و حقى قائل نخواهد بود و نتيجه چنين آزادى سلب آسايش و امنيت و حرمت افراد جامعه خواهد بود.بر اين اساس اگر در مواردى بين تحقق آزادى از يك سوى و امنيت و نظم از سوى ديگر تزاحمى ايجاد گردد نظم و امنيت در محدوده مصالح عمومى جامعه مقدم است و آزاديها را مى‏توان تا حدودى محدود كرد. نظر آنچه كه در تمام كشورهاى دنيا درحالتهاى بحرانى نظير جنگ اعمال مى‏شود.
کد سوال : 5243
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه وضع احكام و تكاليف و اهميت هر كدام از آن ها و حدود رعايت آنها را بيان كنيد.
پاسخ : نكته مهمى كه بايد قبل از پاسخ به اين سؤال بدان اشاره نماييم آن است كه احكام شرعى همان دستورات خداوند متعال است كه به منظور راهنمايى بشر براى نيل به سعادت حقيقى وى از طريق انبياء الهى بيان شد. پس اين احكام گرچه در ظاهر يك نوع مشقت‏آور هستند و به همين جهت «تكليف» ناميده مى‏شوند ولى در واقع، لطف الهى هستند كه بدون رعايت آنها حركت تكاملى بشر ممكن نيست. اگر حقيقت رستگارى پاكى دل‏ها و تقواى قلوب است كه زمينه روحى انسان را براى قرب الى الله و استعداد جذبه‏هاى ملكوتى فراهم مى‏كند، به بيان خداوند متعال اين حقيقت از طريق نماز، روزه، ترك رباخوارى و... يعنى همين تكاليف كه عبارت از انجام واجبات و ترك محرمات ميسر باشد، لذا واجبات يعنى آنچه كه به جاى آوردن آنها باعث تقرب به خداوند متعال مى‏شود، در حالى كه بى‏توجهى به آنها و يا انجام دادن كارهاى حرام يعنى سقوط در آتش جهنم كه همانا جايگاه كسانى است كه از انسانيت كه مقام شامخ خلافت الهى است و از طريق عبوديت و بندگى مى‏توان بدان نايل آمد، سقوط كردند. بنابراين مسأله سخت‏گيرى و يا تسهيل و آسان نمودن نيست. دين بازيچه افراد نيست، دين دستورات خداوند متعال است كه احدى از انسان‏ها يا ملائك حق كم و زياد كردن در آن را ندارند. چنان كه در قرآن كريم، خداوند متعال به عزيزترين بنده خود يعنى رسول خاتم(ص) مى‏فرمايد: «اگر مطلبى را كه ما نگفتيم به ما نسبت بدهد، با تمام قدرت او را گرفته و شاهرگ او را قطع مى‏كنيم» ، V}(حاقه، آيات 44 - 46){V. مجتهدين نه از روى حدس و گمان خود بلكه به عنوان كارشناس متخصص در امور دينى، همان بيانات شرعى را تبيين و تشريح مى‏كنند و لذا هر قدر كه ما در دو مسأله «اعلميت» و «با تقواى و با ورع‏تر» بودن مرجع تقليد خود دقت كنيم، به وظايف خود بهتر عمل نموده، به مسير خوشبختى نزديك‏تريم. نهايت آن كه اسلام دين زندگى است و زندگى هم شادى دارد و هم غم و حزن و هر چه در جاى خود نكوست ولى اين كه جايگاه هر يك كجاست، خدا بهتر مى‏داند و كسى حق دين‏سازى و پيروى از «دين من درآوردى» كه احيانا به جهت خوشايند عده‏اى [ و مالاً فريب آن عده توسط دين‏سازى و دين به دنيا فروشان ماهر ] تبليغ مى‏شود ندارد. همان طور كه احدى حق ندارد حلال خدا را حرام كند و به عنوان احتياط يا بهتر اين است و يا طبق سليقه خودش همه چيز را محدود نمايد. ملاك در آزادى عمل ما و اين كه چه چيزى حلال است و چه چيزى حرام، نه ذوق و سليقه ماست و نه ذوق سليقه جامعه و نه ذوق و سليقه و خوشايند مراجع تقليد يا فلان شخصيت خاص بلكه ما همه بنده خداييم و خداوند متعال بى‏نياز از ما و لذا هر چه را كه حلال كرده است يا حرام كرده است حتما صلاح ما در گرو اوست. توجه به اين نكته نيز حائز اهميت است كه بايستى به همه احكام ملتزم باشيم، مجموعه شريعت در سعادتمندى انسان مفيد و لازم است همه واجبات مبتنى بر مصلحت‏هايى هستند، همان طور كه همه محرمات به دليل مفسده‏هايى كه دارند حرام گشته‏اند. گرچه مصلحت برخى واجبات بسيار بيشتر از مصلحت برخى ديگر است، لذا حكم وجوب در آنجا تشديد و تقويت مى‏شود و هرگاه تزاحم بين انجام دو امر واجب شود كه ناچار به انجام يكى و ترك ديگرى شويم، بايستى اين واجب مهم‏تر را انجام دهيم. در محرمات نيز همين‏طور است مثلاً ربا يكى از بدترين گناهان است و آثار بد و زيان‏بار آن به مراتب بيشتر از برخى گناهان است. اما در عين حال بايستى به همه اين احكام عمل نماييم و مانند ضرورت به كارگيرى تمام وسايل ماشين است و اين طور نيست كه چون موتور ماشين بسيار مهمتر از چرخ ماشين است پس نسبت به چرخ ماشين، اگر سستى بورزيم، با مشكلى مواجه نباشيم. مثلاً امر به معروف و نهى از منكر باعث اقامه ساير ارزش‏هاى دينى مى‏شود. در پايان ضمن سفارش به رعايت طهارت و نجاست و اين كه يكى از اسباب فشار قبر بى‏مبالاتى به نجاسات است، از وسواس داشتن به شدت برحذر مى‏داريم و مفسده وسواس و دقت‏هاى بى‏جا و افراطى اگر بيشتر از مفسده بى‏مبالاتى به نجاسات نباشد كمتر نيست.
کد سوال : 5254
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا اهل سنت در نماز دست ها را روي شكم مي گذارند؟
پاسخ : پيامبر اسلام , دست بسته نماز نمي خواندند و اگر دست بسته نماز مي خواندند و سنت هميشگي پيامبر آن گونه بود, در اين صورت , همه آن طور مي خواندند و كسي در آن اختلاف نمي كرد. از خصوصيات شيعه پاي بندي به سنت پيامبر است . اگر پيامبر اسلام دست بسته مي خواندند: اولا", شيعيان قطعا" دست بسته مي خواندند. هيچ كدام از امامان معصوم شيعه نگفته اند كه پيامبر دست بسته نماز مي خوانده است , V}(مستند العروه , آيت الله شيخ مرتضي بروجردي , ج 4, ص 445){V. ثانيا", اگر عمل پيامبر مي بود, اهل سنت نيز دست بسته خواندن را واجب مي دانستند در حالي كه هيچ كدام از چهار فرقه فقهي اهل سنت اين عمل را واجب نمي دانند حتي مالكي ها آن را مستحب هم نمي دانند, V}(الفقه علي المذاهب الخمسه , مغنيه , ص 109){V. آنان كه اولين بار دست بسته نماز خواندن را رسم كردند چنين فكر كردند كه چنين حالتي به خود گرفتن , يك نوع احترام و تواضع در برابر خداوند است و براي همين , دستور دادند كه از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند. دست روي دست گذاشتن و هر دو دست را روي شكم گذاشتن , در اصطلاح فقهي تكفير و تكتيف ناميده مي شود. در اين كه از چه زماني دست بسته نماز خواندن سنت شد اختلاف نظر هست . برخي معتقد هستند كه در زمان خليفه اول ابوبكر چنين رسمي رواج يافت و بعضي ها معتقدند كه در زمان خليفه دوم عمربن خطاب , اين سنت رواج يافت . بنابراين , اهل سنت نيز اين عمل را عمل پيامبر نمي دانند, بلكه عمل صحابه پيامبر بعد از رحلت نبي اكرم (ص ) مي دانند و داستان آن را چنين آورده اند كه وقتي كه اسيران ايراني را نزد عمر بن خطاب آوردند, عمر بن خطاب آنها را دست بسته ديد و پرسيد: چرا چنين كرده ايد؟ گفتند: رسم ما ايرانيان اين است كه در برابر پادشاهانمان چنين مي ايستيم . عمر بن خطاب از اين حالت خوشش آمد و دستور داد از اين پس در نماز چنين بايستند و مردم هم مطابق دستور عمل كردند و به اين ترتيب , تكفير, سنت شد, V}(مستند العروه , ج 4, ص 445 - جواهر, ج 11, ص 19){V. شيعيان علي (ع ) براساس رواياتي كه از امامان معصوم رسيده , به تكفير معتقد نيستند و به جاي آن , دست ها را روي ران ها مي گذارند و پايين مي اندازند. برخي از روايات چنين است : الف ) به امام صادق (ع ) يا امام باقر(ع ) گفته شد: كسي دست خود را روي دست ديگر مي گذارد و نماز مي خواند, حكم اين چيست ؟ جواب داد: اين , تكفير است و انجام نشود. ب ) علي (ع ) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روي دست ديگر, خود را به مجوس تشبيه نمي كند. ج ) امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تكفير نكن كه اين كار مجوس است . د ) در روايتي آمده است كه تكفير, كار شايسته اي نيست , V}(وسايل الشيعه , ج 4, ص 1264, ابواب قواطع الصلوه , باب 15){V. ه' ) امام باقر(ع ) فرمود: وقتي به نماز برمي خيزي , دست هايت را رها كن , آنها را روي ران هايت بگذار و انگشتانت را باز نكن . و ) از امام صادق (ع ) نقل شده كه آن حضرت فرمود: در نماز دست ها را روي ران ها بگذاريد و آن ها را رها كنيد و انگشتان دست را به هم بچسبانيد, V}(وسائل الشيعه , ج 4, ص 710, باب 17 از ابواب قيام و ص 674, باب 1, افعال الصلوه , ح 1){V. حكم فقهي تكفير از نظر شيعه : اگر تكفير را جزئ نماز بدانيم , در اين صورت , حرام و نماز باطل است و در اين شكي نيست . اگر تكفير را به عبوديت و خضوع انجام دهيم , در اين صورت هم جايز نيست . اگر تكفير را به عنوان يك عملي انجام بدهيم , در اين صورت , مشهور گفته اند حرام است و برخي گفته اند مكروه است و مي توان گفت كه تكفير في حد نفسه حرام نيست ولي در مكروه بودن آن ترديدي وجود ندارد, V}(مستند العروه , ج 4, ص 445){V.
کد سوال : 5257
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا اهل سنت در همه ركعات سوره حمد مي خوانند؟
پاسخ : خواندن حمد در ركعت سوم و چهارم هم كافي است و خواندن تسبيحات واجب نيست .