کد سوال : 5095
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من در حالت اضطراب و نگراني ناخن هاي دست و پايم را از ته مي كشم با اين كه درد شديد دارد مرا راهنمايي كنيد.
پاسخ : عادت ناخن جويدن و ناخن كشيدن يك رفتار وسواسي آزار دهنده است كه بصورت جبري و بدون اختيار زندگي انسان را تحت تائثير قرار مي دهد و گاه آن را از روند عادي خود خارج مي سازد و لذا درمان آن و اجتناب از اين عادت يك ضرورت بي ترديد است و بايد از آن دوري جست و چه بسا موجب هتك حيثيت اجتماعي نيز مي شود چرا كه اين رفتار برازنده يك فرد با شخصيت و تحصيل كرده نيست هر چند كه شايد براي بچه ها رفتاري عادي تلقي گردد ولي بي ترديد هر روز اين اعمال از افراد تحصيل كرده و بزرگسال زشت و موجب افت موقعيت اجتماعي مي شود پس در ضرورت ترك آن ترديدي وجود ندارد و بايد به مقتضي زندگي عاقلانه خود هر چه زودتر و كاملتر آن را ترك كنيد. دانشجوي محترم در كنار توجه عميق به مطالب فوق و تعميق بخشيدن به آن به راهكارهاي عملي زير نيز عمل كنيد:
1- سعي كنيد با خود كنترلي ميزان زمان و دفعات ارتكاب به اين عادت را تدريجا" روز به روز كاهش دهيد و با يادداشت نمودن آن كاهش تدريجي آن را دنبال كنيد.
2- با عمل به دستورالعمل (1) زمانها و موقعيت هايي كه اين حالت بروز مي كند را شناسايي كرده و در آن موقعيتها خود را به اعمال و افكار ديگر مانند مطالعه و كارهاي ظريف ديگر مشغول سازيد. 3- با توجه به دستوالعمل (1) عواملي كه موجب بروز اين عادت مي شود را شناسايي كرده و آنها را كاهش دهيد و از صحنه زندگي حذف كنيد مثلا" اگر بهنگام شنيدن اخبار اين عادت بروز مي كند در اين موقع به كارهاي دستي مانند خطاطي بازي با قلم و تمرين خط و گفتن ذكر و شمردن آن بوسيله تسبيح و... مشغول شده و مدت زمان گوش دادن به اخبار را كاهش دهيد تا زماني كه اين عادت فراموش شود.
4- اگر از به كارگيري دستورالعمل هاي فوق ناتوان و يا آن را كم تائثير مي دانيد از دست كش و يا كيسه استفاده كنيد به محض بروز دست خود را در كيسه يا دست كش قرار دهيد.
5- شخصي را مواظب اعمال خود بگماريد تا هرگاه مشاهده كرد كه شما به اين عادت مشغول شديد دست شما را بگيرد و يا با يك روش آزار دهنده مانند زدن سوزن به دست شما رفتار شما را كنترل كند كافي است چندين روز اين عمل را انجام دهيد تا اين عادت فراموش گردد.
6- به صورت مرتب ورزش كنيد بخصوص به هنگام صبحگاه .
7- هر روز چندين بار نفس عميق كشيده و اكسيژن خون خود را افزايش دهيد.
8- قرآن زياد بخوانيد و بصورت مرتب و منظم چند وعده در روز قرآن بخوانيد.
9- ذكر لاحول ولا قوه الا بالله را زياد بگوييد.
کد سوال : 5102
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا پارتي بازي رواج دارد؟
پاسخ : در يك نظام كارآمد آنچه در حوزه ي تصدي مشاغل و انجام امور مد نظر است ملاك هاي قانوني بر اساس شايستگي و تخصص و تعهد افراد با رعايت اصل عدالت است . بديهي است كه اگر در جامعه اي اين امر نهادينه شود و به عبارت ديگر افراد جامعه وظايف محوله ي خود را بر اساس قانون و مقررات انجام دهند و هيچ كس فراتر از عدالت و شايستگي خود كه بر اساس موازين قانوني به داوري گذاشته مي شود طلب نكند, شاهد معضل اداري و اجتماعي پارتي بازي نخواهيم بود. با توجه به مطالب فوق پديده ناهنجار پارتي بازي را در مراحل ذيل مي توان مورد تائمل و بررسي قرار داد: 1. انسان ها اگر چه به لحاظ فطرت الهي مايل به نيكي و عدالت هستند اما به حسب طبيعت مادي خويش زياده طلب بوده به ظلم مي گرايند »انه كان ظلوما" جهولا"; همانا انسان بسيار ظالم و نادان است «, V}(احزاب / 72){V.
2. كمبود امكانات و فرصتهاي شغلي منجر به بالا رفتن تقاضا نسبت به عرضه گرديده زمينه براي جولان طبيعت زياده طلب و ظلوم انسان آماده تر مي گردد. 3. از ابعاد فرهنگي اين مسائله نيز نبايد غفلت كرد. خرده فرهنگ هاي قومي , فاميلي , خويشاوندي و رفاقتي در مقابل فرهنگ قانون پذيري و شايسته سالاري مي تواند روابط قومي , فاميلي , خويشاوندي و رفاقتي را بر ضوابط قانوني مقدم دارد. 4. آنچه مي تواند مانع از طغيان نفس آدمي گردد عبارتند از: الف . موانع دروني : تقويت روح عدالت خواهي در وجود آدمي در يك فرآيند تربيتي و فرهنگ پذيري كه نيازمند وقت و دقت بسيار همراه با برنامه ريزي دراز مدت و به كارگيري تمامي امكانات و ظرفيت ها فرهنگي كشور مي باشد. اگر در اين امر موفقيت حاصل شود در بلند مدت محصول اين فرآيند انساني است كه به عدل و انصاف حكم خواهد نمود اگر چه به ضرر او باشد. متوليان امر فرهنگ در جامعه مسوئول عينيت بخشيدن به اين قول خداوند مي باشند »يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين بالقسط, شهدائ لله و لو علي انفسكم او الوالدين و الاقربين ان يكن غنيا" او فقيرا" فالله اولي بهما فلا تتبعوا الهوي ان تعدلوا و ان تلووا او تعرضوا فان الله كان بما تعملون خبيرا"; اي اهل ايمان نگهدار عدالت باشيد و براي خدا (يعني موافق حكم خدا) گواهي دهيد هر چند بر ضرر خود يا پدر و مادر و خويشان شما باشد و چه به حال غنا يا فقر باشيد كه خدا سزاوارتر از شما بر اين دو حال است پس شما در حكم وشهادت پيروي هواي نفس نكنيد تا عدالت نگهداريد و اگر زبان را به شهادت بگردانيد و يا از بيان حق خودداري كنيد خدا به هر چه كنيد آگاه است «, V}(نسائ / 135){V. ب . موانع بيروني : در اين مرحله بايد حدود و معيارها بر اساس اصل عدالت وضع گرديده , در مقام اجرائ از آن حدود تخطي نگردد و با هرگونه تخلف از ضوابط, قاطعانه و طبق موازين برخورد شود. بديهي است عنصر نظارت در هر سه مرحله (تقنين , اجرا و قضا) مي تواند بر كارآمدي نظام افزوده و اطمينان بيشتري نسبت به سلامت جريان امور ارايه نمايد. در پايان بايد يادآوري نماييم كه با وجود پارتي بازي و رابطه سالاري كه نشان از بيماري مزمن دستگاه اداري كشور است اما بايد توجه داشت و كوشيد تا در برخورد با مصاديق از پيشداوري حذر كرد و ميزان تخطي و تخلف را با معيارها و ضوابط سنجيد تا در داوري خويش از بي عدالتي و بي انصافي كه ريشه ي بسياري از نارسايي هاست , مصون ماند.
کد سوال : 5107
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : معناي واقعي درد چيست و آيا درست است كه كساني كه مقرب درگاه الهي اند دردمندند؟
پاسخ : مراد از درد در اين موارد, درد جسمي و ظاهري نمي باشد, دردي نيست كه در اثر شكسته شدن دست و پا و يا زخمي شدن بدن احساس مي شود. اين درد يعني احساس دور ماندن از اصل و ريشه ; يعني , درك دوري از حقيقت و اصل خويش دردمند بودن يعني گمشده داشتن , يعني خود را در نظام هستي وابسته و غيرمستقل ديدن . يعني وجود و هستي ما پيوند با ذاتي بي انتها دارد و ما با خيال و اوهام خود تصور كرده ايم مستقل و غير وابسته ايم , علم و قدرت و هستي از خود ماست و هنگامي كه بيدار شويم و از اين اوهام رها شويم مي يابيم كه ني ببريده از نيستان و قطره جدا مانده از درياي وجود و عظمت هستيم و اين معناي دردمند بودن است كه اين موجود جدا مانده از اصل خويش در تكاپو و تلاش براي پيوستن به آن حقيقت و ملحق شدن به آن دريا است .
کد سوال : 5108
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره>اخلاق و عرفان
پرسش : چرا در حديث از خوب شوهرداري كردن زن بعنوان جهاد ياد شده است و چطور در اين كار سربلند بيرون آئيم ؟
پاسخ : جهاد به آن كوشش و تلاش سخت و طاقت فرسا مي گويند كه انجام آن براي انسان معمولا" با مشقت و زحمت همراه است از همين رو به انجام دهنده آن همانند يك عمل عادي فاعل و عاملي نمي گويند و آن را مجاهد مي نامند و پرواضح است كه علت ارزشمند بودن كار مجاهد و عمل جهادي و همين طور ثواب فراوان عطا نمودن به مجاهد و تحسين برانگيز بودن كار او همانا مشقت زا بودن و صعوبت آن و... است كه آدمي را به عملي مخالف طبع و خواستش را مي دارد و در واقع شخص مجاهد قبل از عمل و براي عمل جهادي در برابر خود مي ايستد و خود را به مخالفت ومقاومت مي كشاند و همين حالت كه آدمي خود را به مقاومت مي خواند و خود او در برابر خودش مي استاد و خود الهي او در برابر خود شيطاني وي مي استد و مقاومت مي كند, ارزشمندترين حالت پيشرفت انسان است . حال زن در برابر اراده خود بايد به اراده خداوند تن دهد و بايد حالت اطاعت پذيري داشته باشد و علي رغم خواست و اراده خود به خواست خداوند عمل كند و از آن جا كه خداوند وي را به اطاعت پذيري از شوهر توصيه نموده است . در واقع اطاعت از شوهر همانند اطاعت از خداوند است . البته اين سخن به معناي حق بودن تمام خواسته هاي شوهر نيست بلكه از آن روي كه هيچ جمعيتي بدون رهبر و مدير نمي تواند پابرجا باشد و در اين ميان خداوند از بين زن و مرد اين مسوئوليت را به مرد سپرده است تا با اعمال مديريت , خانواده را به سمت اهداف الهيش هدايت و راهنمايي كند لذا وقت و مصلحت انديشي در مديريت وظيفه مرد و اجرا كردن آن وظيفه همه اعضاي خانواده حتي خود مرد است و از اين جاست كه زن با تن دادن به اراده شوهر به عنوان مدير خانه از خواست و اراده خود چشم مي پوشد و اين چشم پوشي از خواست خود و ايستادگي در برابر خواهش دل خود و رهسپار شدن در پي آنچه مرد به عنوان مدير مي گويد يك نوع جهاد ناميده مي شود و هر چه روحيه اطاعت پذيري زن بيشتر باشد در جهاد خود موفق تر خواهد بود. چون خداوند چنين مسوئوليتي را بر عهده او نهاده است هرگز نمي تواند برخلاف اراده و مشيت الهي اعمال مديريت كند و خواسته اي داشته باشد كه برخلاف حكم خداوند باشد و اگر چنين دستوراتي صادر نمود و خواهشي داشته باشد زن نبايد اطاعت كند مانند اين كه زن به دستور خداوند بايد عازم سفر حج گردد ولي شوهر امتناع ورزد.
در اين صورت بايد پيرو فرمان الهي و از خداوند اطاعت پذيري داشته باشد نه شوهر. ولي اگر بين خواسته او با شوهر ناسازگاري وجود داشته باشد بايد مطيع خواست شوهر باشد و با چشم پوشيدن از خواست خود به مقام مجاهدين نائل آيد, هر چند خواست شوهر براي زن توجيه پذير نباشد.
کد سوال : 5111
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : جايگاه عرفان در مكتب اسلام چيست ؟
پاسخ : عرفان در لغت به معني »شناخت « است و اصطلاحا" به »شناخت خدا« در صورتي كه عاشقانه باشد, گفته مي شود. عارف محبوس شناخت هاي استدلالي خشك درباره ي خدا و صفات او نيست , بلكه خدا را روح حاكم بر سراسر وجود و همه ي هستي مي بيند. عارف در صدد است همچون قطب عارفان و امير مؤمنان كه فرمود: »ما رائيت شيئا" الا رأيت الله قبله و بعده و معه « هميشه شاهد حق تعالي باشد و گاه فرياد بر مي آورد كه :
P} به دريا بنگرم دريا ته وينم ]تو بينم [{E}به صحرا بنگرم صحرا ته وينم{P
P}به هر جا بنگرم كوه و در و دشت{E}نشان از قامت رعنا ته ونيم{P
عرفان دو نوع است ; نظري و عملي . عرفان نظري ; مجموعه معارفي درباره ي شناخت خدا و نقش او در هستي و ارتباط انسان با خدا و شناخت ابعاد الهي انسان و منازل و مقامات سلوك و سفر انسان الي الله و امثال آن است . عارفان بزرگ در طول تاريخ صدها كتاب عرفاني تائليف كرده و به يادگار گذاشته اند; از مثنوي ملاي رومي گرفته تا منطق الطير عطار. اما در بين همه ي آثار عرفان نظري برخي كتب مقام عالي را در حوزه هاي علميه كسب كردند كه اكنون متن درسي حوزه علميه قم و ديگر حوزه هاي بزرگ است ; مانند: 1 - فصوص الحكم , محي الدين عربي , با شرح قيصري ; 2 - تمهيد القواعد, صائن الدين ابن تركه ; 3 - مصباح الانس , ابن فناري . امام خميني (ره ) هم علاوه بر تحصيل اين كتاب ها و تدريس آن تعليقه اي بر فصوص الحكم نگاشته است و تجليل معظم له از محي الدين در نامه اي كه به گورباچف نوشت , نشانه ي احترام و اهتمامي است كه امام امت به ايشان داشته است . عرفان عملي , سلوك رفتاري و تلاش هاي مستمر يك سالك است كه با مناجات هاي فراوان در خلوت و جل²وت و تخلق به اخلاق فاضله , همچون زهد و دوري از دنيا و رفق و محبت به خلق و مانند آن حاصل مي شود تقوا و پرهيزگاري و دوري از گناهان و عمل به دستور و تكاليف ديني نقش عمده اي در صفاي قلب ايفا مي كند. از ميان چهره هاي برجسته ي عرفان در چند دهه ي اخير مي توان از مرحوم قاضي بزرگ استاد عرفا, امام امت و علامه طباطبايي و نيز مرحوم سيد احمد آشتياني در تهران و مرحوم الهي قمشه اي و مرحوم فاضل توني و مرحوم آيه ا... بهاءالديني و مرحوم آيه ا... رفيعي قزويني و مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي و مرحوم آيه ا... شاه آبادي و از بين معاصران استاد علامه حسن زاده آملي و آيه ا... جوادي آملي و آيه ا... بهجت نام برد. براي اطلاع بيشتر مي توانيد به كتاب هاي ذيل مراجعه نماييد: 1 - مقدمه اي بر عرفان و تصوف دكتر سجادي 2 - برنامه سلوك در نامه هاي سالكان نشر دارلفكر 3 - عرفان نظري دكتر يحيي يثربي 4 - نفحات الانس احمد حاجي 5 - الحمات و العرفان آيه ا... جوادي آملي 6 - عارف و صوفي چه مي گويدجواد تهراني نقد تصوف : تصوف از آن جهت كه مشتمل بر عرفان و تزكيه نفس است , ستوده , اما داراي نواقصي است كه بدان جهت ضايعه هاي فراواني براي عالم اسلام داشته است ; از قبيل : 1 - آداب خرافي و رسم ها و سنت ها و ذكرها و وردهايي كه سند شرعي ندارد و ابتكار بزرگان هر فرقه است ; 2 - اكثر مرشدان ث به ظاهر آراسته شياداني هستند كه خانقاه و مجلس ذكر را دكان پول و وجاهت و رياست قرار داده اند; 3 - بي توجهي و يا كم مهري نسبت به شريعت و احكام و تكاليف ديني و رساله هاي عمليه و تقليد از مراجع تقليد; 4 - دوري و عدم انجام وظايف انقلابي و سياسي به بهانه دوري از دنيا و مشاغل دنيوي . عرفان درلغت به معناي شناخت و در اصطلاح شناخت شهودي پروردگار را گويند كه از طريق تهذيب نفس و صفاي باطن حاصل مي شود. در اسلام عرفان و طي مدارج سلوك عرفاني مطرود نيست بلكه آنچه مطرود است جريانات جاهلانه انحرافي و صوفيانه است كه باظاهر و احكام شريعت به مخالفت برخاسته و مي پندارند با طي برخي از راه هاي نه چندان درست خود را واصل به درياي معرفت پنداشته و ادعا مي كنند كه ديگر آنان را حاجتي به رعايت احكام دين مقدس اسلام نيست . بنابراين عرفاني چون عرفان امام خميني (ره ) كه از طريق رياضات شرعي و با تكيه بر علوم و معارف مقدس دين به دست آمده و در تمام مراحل سير و سلوك حافظ و پاسدار احكام دين مبين است و از يكسو نگري و تك بعدي بودن دور است بسيار خوب و پسنديده مي باشد.
کد سوال : 5118
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : آيا دقيقا مي توان مشخص كرد كه شدت فلان گناه از ديگري بيشتر است ؟
پاسخ : بعضي گناهان كبيره و بعضي ديگر صغيره است و بعضي از گناهان شديد و عظيم و برخي ديگر لمم مي باشد, بنابراين در بين گناهان درجه بندي وجود دارد. به عنوان مثال گناهاني كه مستقيما" در قرآن كريم نسبت به آنها وعده عذاب داده شده گناه كبيره هستند مانند غيبت , زنا, كم فروشي , شراب خواري , نگاه به نامحرم , سوء ظن به خداوند و... و حتي در ميان كبيره ها نيز درجه بندي وجود دارد. مثلا" گناه غيبت از زنا بيشتر است و طبق روايات دروغ كليد بقيه گناهان است . گناهان صغيره هم مانند دستشويي رفتن و قضاي حاجت رو به قبله , عمدا" در نماز جماعت از امام جماعت جلو افتادن , سجده سهوي را عمدا" به موقع انجام ندادن و... البته در روايت است كه خداوند غضب خود را در گناهان پنهان نموده و چه بسا آن گناهي كه فرد به آن مبتلا گردد همان باشد كه مستوجب غضب الهي است , بنابراين بايد از همه گناهان اجتناب نمود و هم چنين وارد شده است كه انسان بايد به عظمت خدايي كه او را عصيان مي كند نگاه كند نه به كوچكي و يا بزرگي گناه و از اين ديدگاه هيچ گناهي كوچك نيست .
براي آگاهي بيشتر ر.ك : گناهان كبيره , سيد عبدالحسين دستغيب .
کد سوال : 5121
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>احكام
پرسش : رفتن به مجالس گناه علي رغم ميل باطني به اصرار خانواده چه حكمي دارد؟
پاسخ : رفتن به مجلس معصيت حرام است . ليكن اگر مصلحت اهم ديگري در كار باشد شركت در آن به شرط آن كه تاييد معصيت و اهل آن نباشد اشكالي ندارد.
صحبت با نامحرمان از نظر شرعي مقيد به قيد ضرورت نيست , هر چند كه رعايت ضرورت به عنوان حريمي صيانت بخش خوب است ; ليكن نظر اسلام اساسا" معطوف به كيفيت برخورد و گفت و گوي دو نامحرم با يكديگر است ; يعني , از نظر شرعي رعايت هنجارهايي مانند حفظ پوشش لازم , نبودن اغراض شهواني , خودداري از نگاه هاي آلوده و دوري از سخنان تحريك آميز لازم و ضروري است اصرار خانواده باعث حلال شدن حرام الهي نمي شود و در اين موارد اطاعت ايشان واجب نيست.
کد سوال : 5122
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : منظور از پاكدامني و عفت و جلوگيري از شهوت در قبل از ازدواج چيست ؟
پاسخ : بايد توجه داشت كه تمام احكام و تعاليم الهي همگي در جهت تامين سعادت دنيا و آخرت و تماما" بر طبق فطرت انسان است , هر واجبي مشتمل بر مصاعتي و حرامي در بردارنده ي مفسده اي است ولو عقل ما به آن پي نبرد و آن را درك ننمايد. پس در هر موردي كه خداي متعال كاري را بر ما حرام نموده و ما را از انجام آن نهي فرموده , هدف مبتلا نشدن به عواقب سوئ آن مي باشد و گرنه خدايي كه جواد و كريم و بخشنده ي مطلق است و بخل و بدخواهي و حسادت و به طور كلي محدوديت در ساحت مقدس او راه ندارد و از همه نقايص مبرا و پيراسته است معنا ندارد و حكمتش اقتضا ندارد و بدون دليل از كاري منع نمايد و به طور كلي محرمات الهي جنبه مصونيت و پيشگيري از افتادن در ورطه ي مفاسد و آثار سوئ بعدي را دارند. خداوند متعال متناسب به نوع مخلوقاتش و براي تداوم بخشيدن به زندگي آنها و رسيدن به هدف خلقت , در هر موجودي استعدادها و اميال و غرايزي قرار داده كه هر كدام در جاي خود زيبا و نيكوست و فقدان هر كدام خلافت حكمت الهي و نقص محسوب مي گردد وجود چشم و گوش و شكم و دهان و نيز ابزار و آلات توليد مثل در حيوانات و انسان ها, هر كدام در ادامه زندگي ضروري و لازم است ولي نكته مهم اين است كه هر عضوي از اعضاي بدن در كاري كه به خاطرش خلق شده اند به كار رود, چشم براي ديدن آيات الهي و تماشاي زيبايي هاي خلقت و نيز ديدن اشيائ و مطالعه و هر كاري كه در راه خدمت به انسان و ياري او در رسيدن به سعادت است , به كار مي رود و زبان براي ايجاد ارتباط و بيان چيزي كه در درون انسان است و نيز قرائت قرآن و دعا و سخن گفتن مودبانه و حكيمانه و بيان مطلب علمي و مفيد به كار مي رود. در مورد نياز جنسي نيز اصل مطلب به جا و طبق حكمت و هدف تداوم بخشيدن به نسل و جامعه بشري است و در عين حال براي آن مقررات و حدودي تعيين كرده اند كه هدف در واقع مصونيت و نگهداري از افتادن به ورطه ي هلاكت است . راه عقلايي و منطقي پاسخ به اين نياز ازدواج و تشكيل خانواده است كه البته تائمين نياز جنسي يكي از اهداف ازدواج است و اين امر مقدس آثار و بركات معنوي از قبيل ايجاد انس و الفت و محبت و مهرورزي را به دنبال دارد. اگر اين نياز در محدوده ي منطقي و چارچوب دين مبين كه دستوراتش بر طبق فطرت و تناسب به نيازهاي اصيل و واقعي است , از مسير و هدفي كه اين نياز به خاطر آن در انسان قرار داده شده , منحرف مي گردد و چيزي كه در راه سعادت انسان بايد به كار گرفته شود در اثر خارج شدن از كانال و جريان درست به عامل فساد و تباهي تبديل مي شود. اگر زمينه ازدواج براي جواني فراهم نبود, بايد تا فراهم شدن زمينه ي ازدواج , پاكدامني و گوهر عفت خود را چون پاسباني امين حفظ كند و از قلمرو پاكي و دستورات دين خارج نگردد فردي كه تشنه است اگر ليواني از آب مسموم را به دستش دهند و او بداند اين آب كشنده و مةهلك است با وجود عطش و تشنگي زياد, اين آب را نمي آشامد. اگر انسان بداند كه نفسش او را به افسار گسيختگي دعوت مي كند و مي خواهد اين نعمت هاي خدا داد در خارج از حدود تعيين شده به كار برد, با چشم هر چه خواست ببيند, با گوش هر چه خواست بشنود, هر چه دلش خواست بخورد و نيازهايش را به هر طريق تائمين نمايد, شكي نيست كه دچار گرفتاري و آثار بدآنها مي شود, نظير بچه اي كه با وجود سرماخوردگي , مي خواهد بستني و ترشي و چيزهايي را كه برايش ضرر دارد بخورد و توجه ندارد كه اين كار به او آسيب مي رساند, در اينجاست كه بايد پدر و مادر دلسوز او را منع كنند و متوجه ضررهاي آن سازند, در مورد افراط در پاسخ به نيازهاي انسان نيز خداوند مهربان و پيامبران و اولياي الهي حدود را براي ما تعيين كرده اند و از افراط و خارج شدن از محدوده ما را بر حذر داشته اند و گرنه همانند اسبي چموش و افسار گسيخته اگر زمام و مهار نفس سركش را رها سازيم جز هلاكت صاحبش سرانجامي نخواهد داشت . از طرف بايد با عفت ورزي و صبر و شكيبايي در بر تمايلات خارج از حد و مرز و بيرون از دستورات شرع مقدس عملا", ايمان خود را نشان دهيم و با مقاومت در برابر طوفان هاي خواست ها و شهوات كه فعلا" راه شرعي و منطقي براي پاسخ به آن وجود ندارد, و دامن نجابت و پاكي را از آلودگي به گناه حفظ نمود.
کد سوال : 5123
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : فلسفه اركان اصلي در نماز چه مي باشد؟
پاسخ : فلسفه قيام: «بدان كه اهل معرفت قيام را اشاره به توحيد افعال دانند؛ چنانچه ركوع را به توحيد صفات، و سجود را به توحيد ذات اشاره دانند.
اما بيان آن كه قيام اشاره به توحيد فعلى است آن است كه در خود قيام وضعا و قرائت لفظا، اشارت به آن مقام است: اما اين كه قيام وضعا اشارت به آن است اين است كه در آن اشارت به قيام عبد به حق و مقام قيّوميّت حق است كه آن تجلّى به فيض مقدس و تجلّى فعلى است، و در اين تجلّى مقام فاعليّت حق ظاهر شود و همه موجودات مستهلك در تجلّى فعلى و مضمحل در تحت كبرياى ظهورى شود. و ادب عرفانى سالك در اين مقام آن است كه اين لطفيه الهيه را به ياد قلب آورد و ترك تعنيّات نفسيّه را هر چه بتواند بكند و حقيقت فيض مقدّس را به قلب تذكّر دهد و نسبت قيّوميّت حق و تقدّم خلق به حق را به باطن قلب برساند. و چون اين حقيقت در قلب سالك متمكّن شد، قرائت او به لسان حق واقع شود و ذاكر و مذكور خود حق گردد. و بعضى از اسرار قدر بر قلب عارف كشف گردد «و انت كما اثنيت على نفسك؛ تو همچنان هستى كه خود را ستودهاى، از دعاى پيغمبر اكرم(ص) در سجده،V}(فروع كافى، ج 3، ص 324){V «و اعوذ بك منك؛ از توبه تو پناه مىبرم»، V}(فروع كافى، ج 3، ص 324){V.
و بعضى مراتب براى او مكشوف شود و بعضى از اسرار صلوة را قلب عارف دريابد؛ چنانچه در نظر نمودن به محل سجود، كه تراب است و نشئه اصليّه است، و در خاضع نمودن رقبه و سر به زير انداختن كه لازمه آن است، اشاره به ذل و فقد امكانى و فناى تحت عزّ و سلطان كبريا است ـ «يا ايّها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنى الحميد؛ اى مردم شماييد نيازمندان به خدا و خداست بىنياز ستوده»، V}(فاطر، 15؛ خمينى، روحالله؛ آداب الصلوه (آداب نماز)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(س)، چ دوم، 1372، ص 146 و 147){V.
فلسفه نيت: «بطور اختصار، عنصرى كه به عمل انسان، بها مىدهد، نيت و انگيزه و هدف اوست. از همين رو، در آيات قرآن، كلمه «فى سبيل الله، فراوان به كار رفته (70 بار) و اين هشدارى است كه انسانها مواظب اعمال و نيّات خود باشند كه در راه خدا باشد، نه براى غيرخدا يا انگيزههاى نفسانى، مانند جاده خطرناكى كه تابلوهاى هشداردهنده فراوانى در آن نصب مىكنند، بندگى خدا راهى است كه لغزشگاههاى فراوانى دارد و اين همه تأكيد، هشدار براى دورى از انحرافها است. بخصوص در عبادات، كه بدون «قصد قربت» و نيّت خدايى ارزش ندارد. نيّت ركن عبادت است. اگر عملى بدون نيّت انجام شود، يا نيّت غيرخدايى داشته باشد، باطل است. نيت، اصل و اساس عمل است. مقدسترين كارها بخاطر نيت بد فاسد مىشود و سادهترين كارها، با نيّت خوب، ارزشى بسيار پيدا مىكند.
نيّت خدايى، عامل جذب الطاف الهى است. هر كه در راه خدا تلاش كند خداوند هم راههاى خودش را به او مىنماياند: «و الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا»، V}(عنكبوت، 69){V . و نيت شرط قبولى عمل است. امام صادق(ع) از قول خداى متعال نقل مىكنند و مىفرمايند: «لم اقبل الاّ ما كان خالصا لى ؛ جز آنچه را خالص براى من مىباشد، نمىپذيرم»، V}(قرائتى، محسن؛ پرت وى از اسرار نماز، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ج اول، 1369، ص 115 و 116){V.
فلسفه تكبيرة الاحرام: پس از نيت كه تصميم بر انجام عبادت براى خداوند است و برپايى نماز به قصد تقرّب به پروردگار، وارد نماز مىشويم. همراه با «حضور قلب» و آمادگى روحى و توجّه كامل به پروردگار، تكبير مىگوئيم. اين توجّه و حضور دل، همچون روح براى نماز است.
خدا برتر و بزرگتر از فكر و خيال ما و برتر از توصيف با قلم و بيان ماست. عظمت او، فراتر از درك و شناخت و تصوّر ماست. هرچه را اراده كند، در همان لحظه انجام مىگيرد. فرمانش مطاع است. پديدهها و انسان را از نيستى به وجود آورده، همه را روزى داده، هدايت كرده، بازگشت همه به سوى اوست و جان و هستى همه جانداران و جمادات، در دست قدرت اوست. اوست كه عزّت مىبخشد و ذليل مىكند، بىنياز است و همه به او محتاجند، انسانها را در رحم مادران، تصويرگرى مىكند، غرائز هدايتگر را در فطرت آنها به وديعت مىگذارد، بيمارىها را شفا مىدهد، ناتوان را توان مىبخشد، همه چيز مردنى و فانى است مگر ذات او. در قيامت، حساب و كتاب و پاداش و كيفر همه، با اوست. آن روز معلوم خواهد شد كه همه كاره اوست و ديگران را كارى ساخته نيست و آنانكه به درگاه غيراو روى آوردهاند، باخته و زيان كردهاند...»، V}(همه اوصافى كه ذكر شد، برگرفته از آيات قرآن است){V .
نمازمان با نام چنين خداى عظيمى، شروع مىگردد. الله اكبر، شعار برترى و اعتلاى مكتب و عقيده ماست. نماز با «الله اكبر» شروع مىشود و با «رحمةالله» ختم مىگردد. نمازى كه با نام «الله» آغاز مىشود، نه مثل بتپرستان و مسيحيان و طاغوتيان، كه با نام بت، يا نام عيسى(ع) يا طاغوتها و شاهان، كار را شروع مىكنند»، V}(همان، ص 149 و 150){V
«نمازى كه همراه با الله اكبر است، و اين شعار، كه خط بطان بر باطنها و قدرتهاى پوچ مىكشد. و اين شعار، در طول نماز تكرار مىشود و رمز رشد و تربيت ما در ابعاد معنوى، در سايه همين تكرارهاست. خدا بزرگتر از همه چيز است. بزرگتر از آن كه با ديگران مقايسه شود و با حواس ظاهرى درك شود. اگر خدا در نظر ما بزرگتر باشد و «الله اكبر» از عمق جانمان و از روى ايمان و باور، برآيد، ديگر دنيا و جاذبههايش، قدرتها و جلوههايشان، در نظر ما كوچك و بىجلوه خواهد شد»، V}(همان، ص 150 و 151){V.
فلسفه ركوع: ركوع آن است كه پس از پايان سوره، به نيّت تعظيم و فروتنى در برابر فرمان و عظمت پروردگار، تا حدى خم شويم كه دستها به زانوها برسد، كمر صاف باشد، گردن كشيده باشد، گويا نمازگزار حاضر است كه در راه خدا گردنش زده شود. ركوع كه از اركان نماز است و كم يا زاد شدن آن، چه به عمد يا سهو، نماز را باطل مىكند، از بهترين نوع اظهار بندگى است. ركوع ادب است و سجود قرب، و كسانى به خدا نزديك مىشوند كه در اظهار ادب كوتاهى نكرده باشند و اين مضمون كلام امام صادق(ع) است»، V}(همان، ص 172 و 173){V.
فلسفه سجده: سجده، نشان تذلّل و خاكسارى در برابر خداوند و عالىترين درجه عبوديت است. انسان با سجده، خود را همرنگ با هستى مىكند « و للّه يسجد ما فى السموات و الارض»، V}(نحل، 49){V .
سجده بهترين حالتي است كه انسان به خدا نزديك مي شود. سجده , رمز دوران هاي چهارگانه زندگي انسان است .
علي (ع ) مي فرمايد: سجده اول , يعني اين كه از خاكم , سر برداشتن رمز زندگي دنيايي است . سجده دوم , رمز مردن و به خاك خفتن است , سربرداشتن , رمز محشور شدن است , V}(بحار, ج 82, ص 139){V. و اين مضمون اين آيه است كه : شما را از خاك آفريديم و به خاك بر مي گردانيم و بار ديگر از خاك , بيرونتان مي آوريم , V}(طه , 55){V. سجده نشان عبوديت است «, V}(همان , ص 174 و 175){V.
کد سوال : 5128
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : شكست و ناكامي هايم ،زندگي را برايم دشوار كرده است،در اين رابطه راهنمايي شما چيست؟
پاسخ : دانشجوى محترم، گرچه زندگى شما فراز و نشيبهايى داشته و مملو از پيروزىها و شكستها بوده و تقريبا همه افراد فراز و نشيبهايى را در زندگى تجربه مىكنند. البته نوع اين نوسات فرق مىكند. بعضىها كه از قوه عاقله و اراده خود بيشتر استفاده مىكنند سعى مىكنند شكستها و پيروزىهاى خود تجزيه و تحليل مىكنند و علتيابى مىكند و بعد از بررسى نقاط ضعف و قوت از هر شكستى يك سكوى پرش براى دستيابى به افقهاى جديدى در زندگى استفاده مىكنند و عدهاى هم با تجربه كردن چند شكست پيروزىها و موفقيتهاى خود را نيز فراموش كرده، همواره آيه يأس مىخوانند و دستهاىخود را عاجزانه بالا برده و تسليم شكستهاى بعدى مىشوند. طبيعى است كه گروه اول موفق خواهند شد و گروه دوم با قرار دادن خود در بنبستهاى زندگى با ناكامى و محروميت و شكست مواجه خواهند شد و در مجموعه نمىتوانند به موفقيت و خوشبختى برسند. اما اين كه انسان در كدام يك از اين دو گروه قرار گيرد تا حدود زيادى بستگى به اراده و تصميمگيرى خود دارد.
شما در طول نامه خود گرچه همواره سعى كرديد تا از شكستها و ناكامىها سخن به ميان بياوريد ولى از لابهلاى كلمات شكوهآميز شما نكات جالب و مثبتى را ما به دست آورديم كه حاكى از توانمندى شما در زمينههاى مختلف است مثلاً فرموديد كه «نذر كردم اگر در رشته مورد علاقهام قبول شوم يك سال هر روز دو ركعت نماز شكر بخوانم و قبول شدم و به نذرم نيز عمل نمودم» يا اين كه فرموديد «تصميم گرفتم فلان عمل كذايى را ديگر انجام ندهم و حدود يك ماه توانستم به اين تصميم خودم ادامه دهم و همينطور فرموديد: «من به نماز علاقمند هستم و مىخواهم به هر صورتى كه شده نمازم را بخوانم».
دانشجوى محترم، شما اگر كمى به كارنامه زندگى خود نگاه كنيد نقاط مثبت زيادى را خواهيد يافت كه هر كدام مىتواند چراغ روشنى در زندگى شما باشد و آن تصوير سياهى كه شما براى خود ترسيم كردهايد را از بين خواهد برد. شما هنوز جوان هستيد و در آغاز زندگى و مملو از انرژى و توانمندىهاى فراوان واگر تصميم بگيريد از اين توانايىها استفاده كنيد همه گذشتههاى خود را مىتوانيد جبران كنيد و ما مطمئن هستيم در صورت اقدام جدى چنين خواهد شد، البته بايد اراده جدى خود را به كار گيريد و با همتى بلند و عزمى راسخ شروع به بازسازى گذشته و برنامهريزى براى آينده خود كنيد و به تدريج حركت خود را به سوى كمال و تعالى آغاز كنيد و با توكل به خداوند متعال همواره اميدوار به پيروزى و موفقيت باشيد. البته نمىخواهيم بگوييم ديگر هيچ شكستى را شما تجربه نمىكنيد، چرا ممكن است گاهى اوقات در بعضى از امور انسان با شكست مواجه شود ولى اين شكستها مىتواند مقدمه پيروزىهاى بعدى شما شود به شرط اين كه از آن شكستها درس بياموزيد و همه انسانهاى موفق نيز اينچنين بودهاند. يعنى بارها و بارها شكست را تجربه كردهاند اما از شكستها تجربه آموختهاند و براى به دست آوردن پيروزىهاى بعدى از آن استفاده مىكردهاند.
اما اين كه فرموديد در مورد نماز خود دچار مشكل هستيد و از پاك بودن لباسهاى خود ابراز نگرانى كرديد. اين مسأله خيلى كار مشكلى نيست چه اين كه طهارت لباس و بدن كه از شرايط صحت نماز است مسأله خيلى روشن است. با مراجعه به رساله مرجع تقليد خود و مطالعه بخش طهارات و نجاسات و شرايط صحت نماز به خوبى مىتوانيد با لباس و بدن پاك نماز بخوانيد. البته شما در اينجا مسأله را خيلى خوب مطرح نكردهايد و معلوم نيست كه شما دچار وسواس در مورد پاك بودن لباسهاى خود هستيد يا اين كه گاهى اوقات رطوبتى را در خود مىبينيد و دچار ترديد مىشود و فكر مىكنيد كه نجس است يا اين كه هنگام دستشويى دچار وسوسه مىشويد كه نكند لباسهايم نجس شده و يا اين كه محتلم (جنب) مىشويد!!
خلاصه اين كه مسأله شما ابهامآميز است لذا جواب مشخصى نمىشود داد. بنابراين بهتر است در مكاتبه بعدى مسأله پاك نبودن لباسهايتان را بيشتر توضيح دهيد تا بتوانيم به طور دقيقتر جواب شما را بدهيم و وظيفهتان روشن شود.
در پايان بار ديگر به شما دانشجوى محترم توصيه مىشود سعى كنيد به جنبههاى مثبت زندگى خود بيشتر فكر كنيد و از منفىبافى اجتناب كن و اگر گهگاهى اشتباهات گذشته را مرور مىكنيد صرفا به اين خاطر باشد كه از تجارب گذشته براى آينده خود درس عبرت بياموزيد و آنها را در زندگى خود به كار گيريد. با افراد مذهبى، اجتماعى و موفق طرح دوستى برقرار نماييد و با شركت در مجالس مذهبى و خواندن نماز اول وقت و توسل به ذيل عنايات ائمه اطهار(ع) ايمان خود را تقويت كنيد و مطمئن باشيد كه مىتوانيد هم گذشته را جبران كنيد و هم در آينده به موفقيتهايى دست يابيد.
در پايان توصيه مىشود:
1- جهت تقويت اراده هم براى مبارزه با خواهشهاى نفسانى و كنترل غريزه جنسى و هم براى پيشرفت تحصيلى و موفقيت در آن به مقالهاى كه در همين زمينه تهيه دشه و ضميمه نامه است مراجعه كرده و با دقت آن را مطالعه نموده و راهكارهاى عملى آن را اجرا كنيد.
2- با به كار بستن دقيق و كامل راهكارهايى كه براى مبارزه و كنترل غريزه جنسى خواهيد توانست به طور كامل از عمل زشت خودارضايى استمنا) نجات يابيد V} (اين دستورالعملها نيز ضميمه نامه شده است){V.
3- براى امر ازدواج هر چه سريعتر موضوع را با خانواده محترم خود درميان گذاشته و ضمن استفاده از تجارب و راهنمايىهاى آنها به يك تشخيص صحيح و راه حل معقول براى امر ازدواج خود دست يابيد. البته در اين زمينه نيز مىتوانيد با ما مشورت كنيد و در مكاتبه بعدى مىتوانيم درباره مسائل مورد نظرتان به شما كمك كنيم.
اما در مورد حكم شرعى موضوع مطرح شده بايد گفت: هر مقدار از نمازهايى كه يقين به ترك آن داريد و يا با لباسهاى نجس خواندهايد، قضا نماييد و از اين به بعد سعى نماييد، نمازهاى خود را با بدن و لباس پاك به جا آوريد و در ضمن يادآورى مىشود كه براى انجام نماز پس از جنابت از هر راهى كه حاصل شود يك غسل واجب است.