• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 5029
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : چگونه مي توان دوست و همراه خود را بهتر شناخت و يك دوست خوب چه خصوصياتي بايد داشته باشد؟
پاسخ : ملاك هاي دوست خوب : در آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت (ع ) ملاك هايي براي دوست خوب بيان گشته كه به طور اختصار ذكر مي نماييم و شما مي توانيد راجع به هر ملاك مفصلا" مطالعه و فكر نماييد: 1- كسي كه به ياد خدا باشد و هدفش جز رسيدن به او نيست , V}(سوره كهف , آيه 28){V; 2- عاقل باشد; حضرت علي (ع ) فرمود: بيشترين دوستي و خوبي ها در همراهي و دوستي با صاحبان عقل و درايت است , V}(غررالحكم , حرف الف ){V. مولوي داستان دوستي مردي با خرس را كه مصداق بي خردان است به شكل زيبايي بيان مي نمايد, V}(مثنوي معنوي , دفتر دوم , ابيات 1932 - 2124){V; 3- خيانت كار نباشد; 4- ستمكار نباشد; 5- سخن چين نباشد; امام صادق (ع ) فرمود: از سه گروه بر حذر باش ! شخص خيانت كار, شخص ظالم , انسان سخن چين . زيرا كسي كه به نفع تو به ديگران خيانت نمايد, روزي خواهد آمد كه به خودت نيز خيانت كند و شخصي كه به جانب داري از تو حق ديگران را پايمال نمايد و عادت به ظلم پيدا كند بالاخره به تو نيز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چين , همان طور كه سخن ديگران را پهلوي تو مي آورد, سخن تو را نيز نزد اغيار خواهد برد, V}(بحارالانوار, ج 75, ص 229){V; 6- آن چه براي خود مي پسندد براي تو نيز بپسندد و آنچه را كه براي خويش نمي خواهد براي تو نيز نخواهد. رسول اكرم (ص ) فرمود: در مصاحبت و رفاقت كسي كه آن چه را براي خود مي خواهد براي تو نخواهد, هيچ خير و فايده اي وجود ندارد, V}(بحارالانوار, ج 71, ص 198){V; P}آنچه نفس خويش را خواهي حرامت سعديا{E}گر نخواهي همچنان بيگانه را و خويش را{P 7- قاطع رحم نباشد; امام باقر(ع ) فرمود: »پدرم امام سجاد(ع ) مرا نصيحت فرمود كه اي پسرم از رفاقت با كساني كه قطع رحم مي كنند بپرهيز زيرا من آنها را در قرآن شريف سه بار مورد لعن و نفرين پروردگار يافتم «, V}(تفسير نورالثقلين , ج 1, ص 45){V. شخصي كه با نزديكان خود نتواند معاشرت و هم زيستي صحيح داشته باشد در حالي كه آنان با وي از يك خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مي باشند, چگونه مي توان انتظار داشت با غير فاميل رفاقت صميمانه داشته باشند. 8- عيب جو نباشد; امام علي (ع ) فرمود: »از رفاقت و نشست و برخاست با كساني كه عيب جو هستند و هميشه به دنبال نقاط ضعف ديگران مي باشند, پرهيز كن ; زيرا دوست چنين اشخاصي از ضرر آنان سالم نمي ماند و خود نيز طعمه ي عيب جويي هاي آنان خواهد شد«, V}(غررالحكم , باب الف ){V. براي شناخت افراد راه هايي وجود دارد, از جمله آنها; مسافرت , معامله و معاشرت است . طبيعي است كه در اين شرايط واقعيت افراد برملا خواهد شد و ميزان درستي آنها و تدين و دارا بودن شرايطي كه ذكر شد نمايان خواهد گرديد.
کد سوال : 5030
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : چگونه مي توانم از وحشتي كه مرگ در ذهنم ايجاد كرده , رهايي يابم ؟
پاسخ : ترس از مرگ در فرهنگ قرآني و روايي از جهت تفاوت انسان ها, علت هاي گوناگون دارد. در يك منظر كلي مي توان انسان ها را از اين جهت به تعبير حضرت امام به سه گروه : ناقصان , متوسطان و كاملان تقسيم كرد. اما دليل وحشت از مرگ در انسان هاي ناقص اين نكته ظريف است كه انسان به حكم فطرت خود حب به بقا و ميل به جاودانگي داشته و از فنا, زوال و نيستي متنفر مي باشد, ازاين رو به عالمي كه عالم حيات تلقي مي شود, عشق ورزيده و از عالمي كه به پندار خودعالم نيستي است , تنفر دارد. بنابراين چنين افرادي به دليل آن كه ايمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حيات ازلي و بقاي سرمدي اطمينان نيافته است , به اين دنيا علاقمند و به حسب آن فطرت , از مرگ هراسان و گريزانند. خداوند متعال عقيده اين گروه از انسان ها را چنين بيان مي كند: A}»ان هي الاحيا تنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين{A ; جز اين زندگاني دنياي ما چيزي نيست , مي ميريم و زندگي مي كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد«, V}(موئمنون , آيه 37){V. عامل ترس از مرگ در انسان هاي متوسط چيز ديگري است , متوسطان كه ايمانشان به عالم آخرت و حيات قيامت كامل نيست به دليل غفلت از آخرت وعالم برتر و بالاتر و توجه به امور دنيوي و تلاش در آباداني آنها از مرگ مي ترسند. امام صادق (ع ) مي فرمايند: »[روزي] مردي به سوي ابوذر آمده و پرسيد: چرا ما از مرگ كراهت داريم ؟ [ابوذر در پاسخ] فرمود: به دليل آن كه شما دنيا را تعمير كرديد و آخرت را خراب , پس كراهت [و ترس] داريد كه از آباداني به سوي خرابي انتقال يابيد«, V}(بحارالانوار, ج 6, ص 137, روايت 42){V. ريشه اين غفلت هم يا متابعت از خواسته هاي نفساني و مخالفت با حضرت حق است , يا آرزوهاي دراز. در اين كلام گرانسنگ علي (ع ) دقت و تأمل كنيد: »... آيا كسي نيست كه از گناه توبه كند پيش از آن كه مرگش سر رسد؟... بدانيد كه شما در روزهايي به سر مي بريد كه فرصت ساختن مرگ است و از پس اين , روزهاي مرگ است ... شما را فرموده اند كه بار بربنديد و توشه برگيريد. من بر شما از دو چيز بيشتر مي ترسم : دنبال هواي نفس رفتن و آرزوي دراز در سر پختن «, V}(نهج البلاغه , خطبه 28, ص 29).{V به فرموده خداوند متعال : اين گروه , از زندگي دنيا, ظاهري مي شناسند و حال آن كه از آخرت غافلند A}»يعلمون ظاهرا" من الحيوه الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون «{A, V}(روم , آيه 7){V. P}استن اين عالم اين جان غفلت است{E}هوشياري اين جهان را آفت است{P P}هوشياري زان جهان است و چوآن{E}غالب آيد پست گردد اين جهان{P V}(مثنوي , دفتر اول , ابيات 2067 - 2066) {V اين متوسطان و غافلان به حدي از مرگ غافلند كه به تعبير حضرت علي (ع ) »گويا مرگ را در دنيا به جز ما نوشته اند و گويا حق را در آن بر عهده ي جز ما هشته اند و گويي آنچه از مردگان مي بينيم , مسافرانند كه به زودي نزد ما باز مي آيند و آنان را در گورهاشان جاي مي دهيم و ميراثشان را مي خوريم , پنداري ما پس از آنان جاودان به سر مي بريم «, V}(نهج البلاغه , كلمات قصار 122, ص 382).{V اما گروه سوم كه انسان هاي كامل و موئمنان مطمئن هستند از مرگ كراهت ندارندولي از آن وحشت و خوف دارند, اما ترس آنها يك ترس مثبت وارزشي است , چرا كه خوف آنها از عظمت خداوند متعال بوده , نه مثل وحشت ما وابستگان به دنياي مادي و دل دادگان به تعلقات آن . حضرت حق در قلب اولياي الهي تجلي كرده و موجب هيبت مشوب به شوق مي شود و در حقيقت هيبت و بزرگي خوف , از تجلي عظمت و ادراك آن است . دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - كه با مرگ سرفصلي از آن آغاز مي شود - مي تپد و وحشتناك و ترسناك مي شود ولي اين خوف غير از ترس هاي معمولي است , V}(براي اطلاع تفصيلي از اين موضوع نگا: امام خميني , روح الله , چهل حديث , مركز نشر فرهنگي رجائ, چاپ اول , تابستان 1368, صص 307 - 303).{V ترس انسان هاي آن سويي از طول سفر, توشه كم و بزرگي و عظمت مقصد است , V}(نهج البلاغه , كلمات قصار 77, ص 372).{V اينان مرگ را چون زندگي امتحان بزرگ الهي مي دانند, [اشاره به آيه »همان كه مرگ و زندگي را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد«, (ملك , آيه 2)] و مي ترسند كه از اين آزمون سربلند بيرون نيايند. P}هيچ مرده نيست پرحسرت زمرگ {E}حسرتش آن است كش كم بود برگ{P P}ورنه از چاهي به صحرا اوفتاد{E}در ميان دولت و عيش و گشاد{P P}زين مقام ماتم و تنگين مناخ {E}نقل افتادش به صحراي فراخ {P P}مقعد صدقي نه ايوان دروغ {E}باده ي خاصي نه مستيي زدوغ {P P}مقعد صدق و جليسش حق شده {E}رسته زين آب و گل آتشكده{P P}ورنكردي زندگانيي منير{E}يك دو دم ماندست مردانه بمير{P V}(مثنوي , دفتر پنجم , ابيات , 1766 - 1771) {V با توضيحات اجمالي و مختصر فوق مشخص شد كه اولا" هر ترس و وحشت از مرگي بد و منفي و هر خوفي از آن هم خوب و مثبت نيست . اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدوديت نظر و انديشه به دنياي مادي باشد وحشتي منفي و نابخردانه است اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حق تعالي و ترس از چگونگي رويارويي با خدا باشد, ترسي مثبت و از سر شوق و عشق است . ثانيا" با تفاوت انسان ها و نوع نگرش ها, عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود. اما اين كه گاهي گفته مي شود عده اي از مرگ نمي هراسند و نترسيدن آنها هم از سر عشق به لقاي خداوند متعال نيست , سخني است كه به نظر نگارنده خالي و دور از حقيقت است . چرا كه هرگاه انساني در خلوتگاه خود, به نسبت خود و مرگ بينديشيد خالي از سه نوع ترس پيش گفته , نخواهد بود. اگر چنين فردي را - كه مدعي عدم وحشت از مرگ است - در معرض خطر جدي قرار دهيد به صورتي كه او در شرف مرگ قرار گيرد, قطعا" از خودعكس العمل نشان خواهد داد و اين نيست مگر به دليل هراس از مرگ كه از سنخ سبب هاي روان شناختي است . اين نكته نيز نبايد مورد غفلت قرار گيرد كه توضيحات فوق در باب ترس از مرگ و همچنين تفاوت روي آوردن چهره مرگ به موئمنان و كافران , نشانگر آن است كه از ديدگاه معارف قرآني و روايي , انسان و اعمال , افكار, كردار و اوصافش نقش بسزايي در اين مسائله ي مهم دارد به نحوي كه سعادت و شقاوت بشر از درون او مي جوشد و در واقع آدمي بايد از خود و كرده هايش هراسان باشد. آموزه هاي ديني نيز با ارائه ي حقيقت مرگ و توصيف ابعاد آن مي خواهند نگرش انسان را به خود تغيير داده و تصحيح كنند; يعني , به او ياد دهند كه در عين زندگي در جهان مادي و كوشش براي برطرف ساختن نيازهاي خود دلبستگي و وابستگي به آنها نداشته باشد. ازاين رو ترس از مرگ در اين حد و چارچوب امري ارزشي و مثبت خواهد بود. پس هر كس طبيب خويش است و با نوع نگرش و عملكرد خود مي تواند ترسي از مرگ را كه بر اثر غفلت و تنگ نظري و محدود نگري به عالم مادي در او پديدار شده به ترس از مرگي كه راه را طولاني ديده و رويارويي با خداوند متعال را سخت مي بيند, مبدل سازد. ترس اول اگر بر جان آدمي سيطره پيدا كند, همين زندگي دنيوي را براي آدمي تيره و تار مي سازد اما ترس دوم موجب تقويت و تهذيب نفس شده و انسان را به انجام اعمال نيك و صالح كه از ديدگاه شريعت اسلامي گستره اي بس عظيم دارد, سوق مي دهد. پس چه خوب است دوباره در اين حديث شريف تائمل كنيم . امام صادق (ع ) به مردي فرمود: »همانا تو, طبيب نفس خويش قرار داده شده اي , براي تو درد بيان شده و نشانه ي صحت و سلامتي معرفي و به دوا [و درمان] راهنمايي شده اي . پس بنگر كه چگونه در [اصلاح] نفس خود قيام مي كني «, V}(كافي , ج 2, كتاب الايمان والكفر, باب محاسبه ي العمل , حديث 6 به نقل از چهل حديث , ص 306). »برگزيده از كتاب عروج روح , ص 32 - 25, محمد شجاعي , انتشارات دانش و انديشه معاصر تهران «{V در پايان راه كارهاي زير را جهت مقابله با اين مشكل خدمتتان ارائه مي كنيم : 1- عامل اساسي براي رهايي از اين افكار, تغيير نگرش شما نسبت به مسائله مرگ مي باشد. اگر مرگ را نيستي و نابودي بپنداريد آن مشكل را كه ذكر كرديد پيش مي آيد, اما اگر نگرش شما به مرگ اين گونه باشد كه شما از يك دنيا به دنياي ديگري انتقال مي يابيد كه زندگي در آنجا جاودانه است و يك سري خصوصيات ديگري كه براي آن جهان ذكر كرده اند, ديگر اين مشكل پيش نمي آيد. به عبارت ديگر, همان طور كه ما يك دوره 9 ماهه در شكم مادر زندگي كرديم و بعد به اين دنيا آمديم , يك دوره صد ساله يا دويست ساله هم در شكم اين دنيا زندگي مي كنيم و بعد از آن به دنياي ديگري منتقل مي شويم كه زندگي جاوداني در آنجا خواهيم داشت . به نظر مي رسد اين تغيير نگرش شما به مسائله زندگي و مرگ مي تواند بخش عمده مشكل شما را حل كند. 2- آيات و رواياتي كه درباره رحمت واسعه ي الهي و گستردگي آن است مورد مطالعه و دقت قرار دهيد و مطمئن باشيد خداوند رحمت و غفرانش بر غضبش سبقت دارد و با تفكر درباره اين گونه صفات خداوند متعال به رحمت و بخشش خداوندي اميدوار باشيد. 3- با دوستان با نشاط و بشاش و مورد اعتمادي كه از نظر ديني نيز تقيد دارند و رعايت اصول اخلاقي را مي كنند بيشتر رفت و آمد كنيد و در جمعشان شاد و بانشاط باشيد. 4- سعي كنيد هر روز نيم الي يك ساعت ورزش دسته جمعي داشته باشيد و با نشاط هر چه بيشتر شادي و تحرك بيشتري به جمع دوستانه خود بدهيد. 5- حتي المقدور سعي كنيد تنها و بيكار نباشيد و با برنامه ريزي صحيح اوقات شبانه روزي خود را تقسيم كرده و حتي براي مطالعه از كتابخانه و يا سالن اجتماعات استفاده كنيد تا در تنهايي نمانيد. 6- كتب داستاني شيرين و لطيفه ها كه در نشاط و شادي روحي انسان موئثر است بيشتر مطالعه كنيد.
کد سوال : 5032
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : ديد ائمه (ع ) نسبت به دنيا چگونه بوده است ؟ در اين زمينه رواياتي را بيان نماييد.
پاسخ : در روايات رسيده از معصومين(ع) دو ديد نسبت به دنيا وجود دارد. دنياى ممدوح و خوب و دنياى مذموم و بد. در نتيجه به طور مطلق نمى‏توان گفت كه دنيا بد است، زيرا دنيا مزرعه آخرت و راه رسيدن به بهشت و جوار الهى است. حضرت على(ع) فرمودند: «دنيا چه سراى نيكويى است براى كسى كه آن را خانه هميشگى خويش نداند و چه جايگاه خوبى است براى كسى كه آن را وطن خود قرار ندهد»، V}(ترجمه ميزان‏الحكمه، ج 4){V. اما اگر همين دنيا موجب غفلت از آخرت و خداوند گردد و محبت آن در دل آدمى قرار گيرد فريب خوردن ز زر، زور و تزوير را به دنبال دارد. عن ابى عبداللّه‏(ع): «رأس كل خطيئة حب الدنيا؛ حب دنيا رأس هر خطا و اشتباهى مى‏باشد»، V}(اصول كافى، ج 2، ص 315، روايت 1، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت‏پرور، ج 1، ص 102){V. اگر حب دنيا در دل انسان خانه كرد هم در مقابل زر، زود تطميع مى‏گرددو هم در برابر تهديد زور، زود تسليم مى‏شود و هم در قبال تزوير ديگران زود رنگ مى‏بازد. آيه شريفه قرآن مى‏فرمايد: «يا ايها الناس ان وعداللّه‏ حق، فلا تغرنكم الحيوة الدنيا ولايغرنكم باللّه‏ الغرور؛ اى مردم! وعده خداوند حق است مبادا زندگى دنيا شما را بفريبد و مبادا شيطان شما را فريب دهد و به (كرم) خدا مغرور سازد»، V}(فاطر، آيه 5){V. چرا زندگى دنيا همه را نمى‏فريبد؟ زيرا زندگى دنيا براى اندكى از مردم حب و علاقه نمى‏سازد فقط زندگى دنيا كسانى را مى‏فريبد كه حب و علاقه به دنيا دارند از اين رو ريشه همان حب دنيا مى‏باشد. زر، زور، تزوير همه در حيطه دنيا مى‏باشند، اگر كسى حب دنيا داشت فريب هر سه را مى‏خورد وگرنه سرافراز بيرون مى‏آيد نقطه مقابل حب دنيا، زهد مى‏باشد بنابراين زهد و بى‏رغبتى به دنيا هم انسان را از فريب و مكر زر نگه مى‏دارد و هم از فريب زور مصون مى‏سازد و هم از فريب تزوير سد مى‏كند. اين نكته دقيق در خور دقت است كه زهد يك صفت نفسانى است و اين دل و باطن انسان است كه بايد نسبت به دنيا بى‏اعتنا و بى‏رغبت گردد نه اين كه زهد معنايش اين باشد كه انسان به كلى دنيا را رها سازد و نه مالى داشته باشد و نه ثروتى بيندوزد و... بلكه تلاش براى كسب مال حلال به هدف آسايش فرزند و عيال و پويايى جامعه انسانى و بالندگى جامعه اسلامى از عبادات بزرگ مى‏باشد و هيچ منافاتى با زهد ندارد. يكى از راه‏هاى كسب زهد عمل به اين حديث است. عن ابى عبيدة قال: قلت لابى جعفر(ع): «حدثنى ما انتفع به فقال: يا ابا عبيدة اكثر ذكر الموت فانّه لم يكثر ذكره انسان الا زهد فى الدنيا؛ ابو عبيده مى‏گويد به امام باقر(ع) گفتم: سخنى را برايم بفرما تا به وسيله آن بهره برم سپس حضرت فرمود: اى ابوعبيده بسيار ياد مرگ كن زيرا يادآورى مرگ به انسان نمى‏افزايد مگر زهد در دنيا را»، V}(المحجة‏البيضاء، ملا محسن فيض كاشانى، ج 8، ص 241){V. ولى چون اين راه حل در درازمدت به دست مى‏آيد علاوه بر آن مى‏توان دست به نقد، قبل هر اقدامى و تصميمى و بعد از هر پيشنهادى عميقا به فكر و مشورت در جوانب آن پرداخت تا به همان اندازه از فريب زر و زور و تزوير در امان ماند.
کد سوال : 5034
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : به نظر شما آيا كار كردن در كنار تحصيل , لطمه اي به درس نمي زند؟
پاسخ : در صورتى كه مجبور به انجام كار كردن هستيد چاره جز اين نيست ولى بايد وقت خود را بين مسؤوليت‏ها تقسيم كنيد تا به تحصيل شما آسيب وارد نشود ولى اگر مجبور به انجام كار نيستيد و بدون كار زندگى شما تأمين مى‏شود بايد تمام وقت خود صرف تحصيل و تعميق دانش و علم خود نمائيد و حتى اوقات فراغت خود را به شكلى در اين مسير بگذرانيد. لذا مى‏گوييم براى دانشجو كارى جز دانش‏اندوزى لازم و ضرورى نيست.
کد سوال : 5036
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : چگونه مي توان هم ياد مرگ را در ذهن داشت و هم به حيات عادي خود ادامه داد؟
پاسخ : با كمى تأمل و تفكر روشن مى‏شود كه ياد مرگ منافاتى با زندگى عادى ندارد، بلكه موجب تحرك و تلاش بيشتر در زندگى مى‏گردد زيرا اگر انسان حقيقت دنيا و حقيقت مرگ و حقيقت آخرت را شناخت مى‏فهمد كه خلقت او براى زندگى جاويد در آخرت است ولى همانگونه كه آمدن به دنيا بدون گذراندن رحم مادر و رشد جنين ممكن نيست، زندگى در آخرت هم بدون گذر از دنيا ميسور نمى‏باشد و آنچه كه موجب عبور انسان از دنيا به عالم برزخ سپس آخرت مى‏شود مرگ است. پس مردن يك پل ارتباطى براى رسيدن به آخرت مى‏باشد. از طرفى هم آخرت جايگاه جزا و ثواب و عقاب است نه جاى عمل و اين دنيا است كه مزرعه آخرت است پس هر چه بيشتر انسان به ياد مرگ، اين كانال عبور به سوى آخرت باشد در دار عمل كه دنيا باشد بيشتر تلاش مى‏كند و توشه بيشترى براى آن سفر طولانى برمى‏دارد، كسى كه هميشه در ذهن دارد كه هفته آينده به يك مسافرت طولانى مى‏رود از هر لحظه اوقات باقى مانده جهت فراهم نمودن وسائل سفر استفاده بهينه مى‏نمايد. پس ياد مرگ نه تنها انسان را از زندگى عادى بازنمى‏دارد بلكه به يك زندگى ايده‏آل و بهتر از عادى مى‏رساند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: معاد، شهيد مطهرى.
کد سوال : 5039
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : كسب موفقيت ديگران هيچ حس رقابتي در من ايجاد نمي كند و احساس درجا زدن مي كنم , چه كنم ؟
پاسخ : اين كه چرا من مثل ديگر انگيزه براي تلاش و فعاليت تحصيلي ندارم و چرا من حس رقابت جويي ندارم و بي انگيزه هستم و به نظر مي آيد با توجه به آنچه در مورد اهداف , نيازها و... بيان شد توجه به نكات زير مي تواند مفيد واقع گردد. 1. تعيين اهداف : اهداف به چند دسته تقسيم مي شود اهداف واسطه اي , هدف غايي و اهداف رفتاري . توجه به هر سه هدف بسيار مهم است . هدف غايي يعني آن هدف نهايي كه شما از زندگي داريد و مي خواهيد به آن برسيد اهداف واسطه اي يعني آن هدف هايي كه قبل از هدف غايي قرار دارد و اهداف رفتاري يعني آنچه بايد انجام داد تا به هدف هاي واسطه اي و غايي رسيد مثلا" يك كوهنورد را اگر در نظر بگيريد: هدف غايي او دستيابي به بالاترين قله ي كوه و قهرمان شدن است , اهداف واسطه اي او مي تواند نفس ورزش كردن , تفريح و گذراندن اوقات فراغت باشد و اهداف رفتاري حركت از مسيرهايي كه او را سريعتر به هدف نهايي برساند و امكانات و ابزار آلاتي كه بايد براي طي اين سير فراهم كند و همچنين نفس حركت او و اعمالي كه بايد انجام دهد تا به هدف نهايي برسد. 2. توجه به نيازمندي ها: انسان براي اينكه بتواند زندگي موفقيت آميزي داشته باشد نيازهاي خود را بايد طبقه بندي كند و براي هر طبقه اي به اندازه ي ارزش آن انرژي مصرف كند به عبارت ديگر صرفه جويي در انرژي يكي از مهمترين چيزهايي است كه انسان بايد به آن توجه كند و الا همه ي انرژي و توان خود را براي تائمين نيازهاي اوليه هزينه مي كند و ديگر چيزي براي رسيدن به اهداف بلند باقي نمي گذارد مثال : هر انساني براي اين كه بتواند فعاليت كند بايد نيازمندي هاي غذايي خود را تامين كند به عبارت ديگر ما تا غذاي لازم و كالري زا نخوريم نمي توانيم مخالفت كنيم اما بايد توجه داشته باشيم كه همه ي فعاليت ما محدود به تهيه كردن غذا و سپس خوردن نباشد و همه ي زندگي خود را محدود در يك چرخه ي محدود كار كردن براي خوردن و خوردن براي كار كردن كنيم بلكه بخشي كمي از دقت ما بايد صرف تهيه ي غذا و خوردن شود ولي اين تائمين انرژي بايد مقدمه باشد تا ما فعاليت هاي مهمتر خود را انجام دهيم و به اهداف بلند زندگي كه همان كمال و تعالي انساني است دست يابيم . 3. اميد داشتن به زندگي : انسان به اميد زنده است به عبارت ديگر اين اميدهاي منطقي و معقول هستند كه در واقع آب حيات زندگي انسان است انسان هاي نااميد قبل از اين كه بميرند مرده اند ما نبايد هيچگاه از فراز و نشيب ها و شكست هاي موقتي و بعضي از ناكامي ها يا محروميت ها به خود حراس راه دهيم بلكه همه ي اينها بايد سكوي پرش ما باشد و در صندوقچه ي تجارب ما بعنوان بهترين سرمايه ها زندگي ذخيره شود انسانهاي اميدوار كساني هستند كه شكست ها موجب حراس آنها نمي شود اگر زندگي انسانها بزرگ را مطالعه كنيد پر از شكست ها و ناكامي ها اما در عين حال زندگي آنها آكنده ي از اميد, تلاش و پشتكار نيز هست بنابراين بايد اميدوار بودو به دنبال آن بايد تلاش كرد و پشتكار داشت تا به اهداف عالي دست يافت . 4. برنامه ريزي صحيح براي استفاده ي بهينه از سرمايه ها و امكاناتي كه در اختيار ماست . جواني و نعمت عمر و سلامتي و فرصت راه يافتن به دانشگاه از جمله سرمايه هاي ارزشمندي است كه در پرتو برنامه ريزي براي اوقات شبانه روزي و نظم دادن به كارها بيشتر استفاده را مي تواند براي انسان داشته باشد. 5. تقويت ايمان مذهبي : از طريق اهتمام ورزيدن به وظايف شرعي مانند خواندن نمازهاي يوميه (سروقت ), شركت در مجالس مذهبي , مطالعه ي كتابهاي مذهبي به ويژه قرآن و كتاب هاي دعا, معاشرت با افراد متدين و انتخاب دوستان موئمن و موفق نقش سرنوشت سازي در زندگي انسان دارد. در پايان شما را به مطالعه ي كتاب »رمز پيروزي مردان بزرگ « از جعفر سبحاني توصيه مي كنيم .
کد سوال : 5040
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : در برخورد با دختران فاميل دچار خجالت و دستپاچگي مي شوم و ذهنم مشغول مي شود راه چاره چيست ؟
پاسخ : دوست عزيز; حالت تشريح شده در مواجهه با جنس مخالف تا اندازه اي طبيعي است و آن را به عنوان يك نعمت روحي و معنوي تلقي كنيد و تا زماني كه قصد ازدواج نداريد در صدد هتك آن و از كف نهادن آن نباشيد. البته بايد خاطرنشان سازيم كه بخشي از اين حالت تشويش خاطر مواجهه با جنس مخالف ناشي از گناهي است كه در ضمن سوئال چهار به آن اشاره نموده ايد و بدانيد كه در صورت ترك آن گناه و بهبود وضعيت جسمي و روحي اين حالت اضطرابي نيز مرتفع مي گردد و لذا در صدد ترك قطعي آن گناه و علاج صد در صد آن باشيد. پرواضح است كه اين حالت دست پاچگي يكي از عوارض آن گناه است . بنابراين حالت شرم و حيا بين خود و جنس مخالف را به عنوان يك نعمت تلقي نموده و تا زماني كه از آن گناه دست نشسته ايد و يا تصميم به ازدواج نگرفته ايد آن را يك عيب و نقص تلقي نكنيد و بعد از ترك آن عمل و تصميم قطعي بر ازدواج خود به يك آمادگي ذهني و روحي دست مي يابد و رسيدن به اطمينان خاطر خود موجب مرتفع شدن اين تشويش خواهد شد. بنابراين براي ترك اين عمل توصيه ها و راه كارهاي زير را ارائه مي كنيم و اميدواريم ضمن استعانت از خداوند متعال و تصميم جدي و قاطع نسبت به اجراي تمام آن موارد به صورت كامل و دقيق , بتوانيد از اين مشكل رهايي جوييد. تائكيد مي كنيم عمل به برخي از آنها كافي نخواهد بود و بايد به طور كامل پاي بند آن موارد باشيد و الا نه تنها ثمربخش نخواهد بود بلكه موجب خستگي و دلسردي شما خواهد شد. اين توصيه ها عبارتند از: 1- سعي كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد. 2- از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد. 3- از نگاه كردن به مناظر, فيلم ها و تصاوير تحريك كننده جدا" خودداري كنيد و به محض مواجه شدن با اين امور چشم خود را بسته و يا به زمين و يا آسمان نگاه كنيد. 4- از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسي و حتي شوخي هاي جنسي و تحريك كننده و فكر كردن در اين امور جدا" پرهيز كنيد. 5- از خوردن مواد غذايي كه محرك است مانند: خرما, پياز, فلفل , تخم مرغ , گوشت قرمز, غذاهاي پرچرب , حتي المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد. 6- قبل از خواب حتما" مثانه خود را تخليه نماييد. 7- از نوشيدن افراطگونه آب و مايعات پرهيز كنيد (به خصوص شب ها و قبل از خوابيدن ). 8- هيچ گاه بدن عريان خود را در آينه نگاه نكنيد. 9- از دست ورزي اندام جنسي خود اجتناب كنيد و در هيچ شرايطي دست ورزي نكنيد. 10- هرگز به رو نخوابيد. 11- به منظور تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد. 12- هيچ گاه بيكار نباشيد, براي اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه , ورزش , زيادت عبادت و... پر كنيد. 13- هرگز در مكاني خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد. 14- هرگاه مورد هجوم افكار جنسي واقع شديد, در مكان خلوت و دور از نظر ديگران بسر نبريد بلكه در مجالس عمومي وارد شويد و در آنجا به سر بريد. 15- هفته اي يكي دو روز روزه مستحبي بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقي بگيريد; يعني , ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا كنيد. 16- با نامحرم رفتار متكبرانه داشته باشيد و از سخنان ملايمت آميز با آنها خودداري كرده واز نرمي و لينت در كلام با آنها اجتناب ورزيد. 17- هيچ گاه با نامحرم و جنس مخالف در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقي نمانيد, حتي براي آموزش و... 18- قرآن زياد بخوانيد و درباره معاني آيات آن فكر كنيد.
کد سوال : 5044
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : علت ايجاد وسواس و راه جلوگيري از آن چيست و آيا خواندن اذكاري مانند لااله الا الله تاثيري در درمان دارد؟
پاسخ : سئوال شما در مورد وسواس خيلي كلي است و بهتر بود به طور واضحتر مشكل خود را طرح مي نموديد تا ما راهكارهاي مناسب را خدمت شما ارائه نمائيم . بنابراين ابتدا توضيحي در مورد وسواس بيان مي كنيم سپس راهكارهايي جهت درمان و همچنين نكاتي را براي پيش گيري در صورت مبتلا نبودن ارائه مي نمائيم . - وسواس دو نوع است 1. وسواس عملي 2. وسواس فكري . وسواس عملي يعني اينكه انسان در انجام بعضي از كارهاي خود مثل شستشو, طهارت , غسل كردن , نماز خواندن , بستن درب ماشين يا منزل , خاموش كردن كليد برق و يا بستن شير گاز يا آب دچار ترديد مي شود و بارها به صورت تكراري و اجباري آنها را كنترل مي كند به گونه اي كه هم خودش و هم افرادي كه با او سر و كار دارند از اين اعمال تكراري و اجباري او خسته مي شوند مثلا" براي انجام يك غسل 2 ساعت در حمام معطل مي شود. اما وسواس فكري يعني افكار مزاحم و تكراري به صورت اجباري ذهن انسان را به خود مشغول مي كند. معمولا" وسواس فكري و عملي همراه هستند يعني بيشتر افراد مبتلا به وسواس هر دو نوع وسواس را با هم دارند. براي پيشگيري از مبتلا شدن به اين اختلال رعايت نكات زير لازم و ضروري است . 1. يادگيري دقيق مسائل شرعي و عمل كردن صحيح آنها. 2. به هيچوجه عملي را كه انجام داديد دوباره تحت هيچ عنواني تكرار نكنيد. 3. كنترل فكر - براي كنترل فكر بايد از تنهايي و بيكاري اجتناب كنيد. 4. داشتن برنامه اي منظم براي اوقات شبانه روزي . 5. ترتيب اثر ندادن به افكار مزاحم , بعبارت ديگر اگر فكر مزاحمي به سراغ شما آمد, بلافاصله خود را با مشغول كردن به كاري از قبيل مطالعه , از چنبره ي آن نجات دهيد. 6. روابط اجتماعي خود را تقويت كنيد و سعي كنيد در آن اعمالي كه احساس مي كنيد گرايش به وسواس داريد آنها را در مقابل ديگران انجام دهيد و از انجام اين اعمال در تنهايي اجتناب كنيد. 7. گفتن ذكر »لا اله الا الله « با توجه به معناي آن و تكرار زياد اين ذكر. 8. توجه به مفاسدي كه وسواس به دنبال دارد مثل اتلاف وقت زياد, از بين رفتن تمركز حواس , گوشه گيري , افسردگي و باز ماندن از انجام كارها و تكاليف شرعي , غلط انجام دادن تكاليف شرعي , اسراف كردن , مزاحمت براي افرادي كه به نحو با انسان سر و كار دارند. 9. از بين بردن عوامل اضطراب زا چه اينكه ريشه ي اين بيماري اضطراب است . دانشجوي محترم : اگر شما به اين بيماري مبتلا هستيد از طريق مشاوره ي مكاتبه اي نمي توان آن را درمان كرد و نياز به مشاوره حضوري آن هم طي جلسات متعدد, داريد بنابراين در صورت مبتلا بودن توصيه مي شود به يك روان شناس باليني مراجعه كنيد و در صورت توصيه ي روان شناس به روانپزشك نيز مراجعه كنيد مطمئن باشيد در صورت عمل به توصيه هاي روان شناس و روانپزشك مشكل شما حل خواهد شد. اما علل بيماري وسواس : اين بيماري بر اساس طبقه بندي علمي كه از بيماريهاي رواني شده است در طبقه ي بيماريهاي اضطرابي قرار دارد و در واقع يكي از زير مجموعه هاي اختلالات اضطرابي است بنابراين علت اصلي اين بيماري اضطراب است و خود اضطراب علل گوناگوني مي تواند داشته باشد كه به برخي از آنها اشاره مي شود. 1. سختگيريهاي والدين نسبت به فرزندانشان در دوران كودكي و نوجواني . 2. تنبيه هاي متعدد در خانه يا مدرسه 3. خبرهاي اضطراب آور ناگهاني و حوادث اضطراب زا كه ممكن در طول زندگي براي انسان اتفاق بيفتد. 4. يادگيري ; يعني اگر در خانواده اي والدين يا يكي از اعضائ خانواده مبتلا به وسواس باشد احتمال دارد از طريق يادگيري به ساير اعضائ خانواده نيز سرايت كند. 5. بعضي از تحقيقات نيز نشان مي دهد كه عوامل ژنتيكي و وراثتي نيز نقش دارد البته علت تامه نمي تواند باشد. 6. عدم اعتماد به نفس : معمولا" افرادي كه نسبت به تواناييهاي خود شك دارند و به كارهايي كه انجام مي دهند اعتماد ندارند بلكه ترديد دارند كه آيا درست انجام دادند يا نه سعي مي كنند آن كار را خيلي كنترل كنند يا چند بار تكرار كنند و خود اين تكرار كم كم تبديل به وسواس مي شود.
کد سوال : 5048
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : چه مسائلي را بايد پس از ازدواج رعايت نمود و به آن پايبند بود تا زندگي و پيوند كاملا استوار باشد؟
پاسخ : وقتي صيغه عقد شرعي بين زن و شوهر خوانده شد, وظايفي كه از نظر شرع مقدس براي هر يك از طرفين تعيين شده - و برخي از آنها در رساله هاي عمليه بيان گرديده - بر عهده ي آن دو قرار مي گيرد. هر چند هنوز مراسم رسمي عروسي انجام نشده باشد. در اين صورت مرد هرگونه لذتي از زن مي تواند ببرد و زن نبايد از اين كار خودداري كند و در مقابل , شوهر موظف به دادن نفقه ; يعني , مخارج زن مي باشد و همين طور زن نبايد بدون اجازه شوهر به جلسات و كارهاي خارج خانه برود. محبت زن و شوهر نسبت به يكديگر, حد و مرزي ندارد; بلكه بسيار مطلوب است . تنها چيزي كه بايد مد نظر قرار گيرد, آن است كه اين محبت ها موجب غفلت از خداوند و تخلف از فرمان هاي او گردد. پديدار شدن مهر و محبت افزون تر معلول عواملي است كه برخي از آنها بر عهده خانم و برخي بر عهده آقاي خانواده است . آنچه بر عهده زن است , احترام و اهميت دادن به شوهر, مهيا كردن محيط خانه براي او, همراهي با او در امور مختلف , پرهيز از بحث و مجادله هاي بي نتيجه , توجه به خواسته هاي شوهر, صداقت , امانت , فداكاري و گذشت , از جمله اموري است كه مراعات آن از جانب زن مي تواند در جلب محبت شوهر موئثر باشد, اما براي مردان , اهميت دادن به نظر و خواسته همسر و گوش دادن به سخن او, صداقت و امانت در رفتار, فداكاري و گذشت و بالاخره چشم فروبستن از نامحرمان است . روشن است كه اگر انسان مواظب چشم خود نباشد, نگاه ها او را به سمت هوسبازي و تمايلات بي حد و مرز خواهد كشاند و همين امر كافي است كه عشق و علاقه او را از خانه و همسر منعطف كند و ده ها مفسده و مشكل به دنبال آن پديدار گردد. به كمال رساندن خصلت هاي انساني نيز در اين زمينه , تائثير فراوان دارد. صفت فتوت و مردانگي , مراعات حقوق ضعيفان , پرهيز از ظلم و آزار روحي و توجه به عواقب ناگوار آن , از جمله مواردي است كه در گرم كردن محيط زندگي و ايجاد عشق و علاقه كارساز است . براي مطالعه بيشتر ر.ك : آيين همسرداري , ابراهيم اميني
کد سوال : 5050
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره>كلام
پرسش : آيا نسل و تبار پدر و مادر در شكل گيري تربيت فرزندان نقش دارد؟
پاسخ : به طور كلي دو دسته عوامل هستند كه در شكل گيري شخصيت انسان نقش قابل توجهي دارند يكي عوامل وراثتي و ديگري عوامل محيطي , و مهمتر از عوامل محيطي و وراثتي افعال اختياري , اراده و به عبارتي ديگر خود انسان است كه در شكل گيري شخصيت خود نقش اساسي دارد براي روشن شدن مطلب بطور اجمال تائثير عواملي كه به آنها اشاره شد مورد بررسي قرار مي دهيم : الف . نقش عوامل وراثتي : از هنگاميكه نطفه منعقد مي شود يعني اسپرماتوزئيد با تخمك (اووم ) تركيب مي شوند بسياري از صفات ارثي از طريق ژنها از والدين و اجداد گذشته منتقل مي شوند از جمله ي اين ويژگيهايي كه از همان ابتدا تعيين مي شود جنسيت يعني مرد يا زن بودن است به دنبال آن ويژگي هاي ديگري مانند رنگ پوست , قد, قيافه , رنگ موها از جمله اموري است كه تحت تائثير ژنها و عوامل وراثتي است البته عوامل محيطي نيز در ميزان اين تائثيرپذيري از والدين نقش دارد گاهي اوقات شرايط محيطي ممكن است زمينه ي تائثيرپذيري را بيشتر فراهم كند در نتيجه فرزندي خيلي شبيه به والدين باشد و گاهي اوقات نيز برعكس خواهد شد يعني عوامل محيطي و شرايط زندگي زمينه ي اين تائثيرپذيري را به حداقل مي رساند و فرزندان شباهت كمتري به والدين دارند. طبيعي است كه اين تاثيراتي كه فرزند از والدين پذيرفته در شكل گيري شخصيت او نقش دارد البته در حد اقتضائ نه به عنوان علت تامه يعني اين تائثيرات زمينه ي بوجود آمدن بعضي ويژگيها را در انسان بيشتر فراهم مي كند و هرگز به معناي اين نست كه سرنوشت انسان فقط و فقط به اين تائثيرات وراثتي گره خورده باشد. ب . تائثير عوامل محيطي : شكي نيست كه عوامل محيطي مانند محيط جغرافيايي , آب و هوا, تغذيه و همچنين عواملي مانند خانه و مدرسه , كوچه , معلم , دوست , آداب و رسوم اجتماعي , عقايد حاكم بر خانواده و جامعه , مسائل اجتماعي , فرهنگي , اقتصادي و حتي سياسي از جمله عوامل محيطي هستند كه در شكل گيري شخصيت انسان تائثير دارند مثلا" دوست آنقدر تائثير دارد كه بسياري از افراد گمراه در روز قيامت با ندامت و پشيماني مي گويند اي كاش با فلان كس دوست نشده بودم چه اينكه سرنوشت مرا با افكار و رفتارش تحت تائثير قرار داد و بهمين ترتيب ساير مواردي كه ذكر شد همه ي اينها در رفتار افكار و عقايد و شخصيت انسان موئثر هستند. ج . نقش خود انسان : گرچه عوامل محيطي و وراثتي و تعامل آنها با يكديگر نقش بسيار چشمگيري مي تواند بر رفتار و افكار و شخصيت انسان داشته باشد اما اراده و اختيار خود انسان نيز در انتخاب بسياري از عوامل محيطي نقش بسزايي دارد مثلا" انتخاب دوست , همسر بعنوان شريك تائثيرگذار زندگي , محل انتخاب زندگي , گرايش ها و بينش هاي خود انسان در واقع نقش اصلي را ايفا مي كنند به عبارت ديگر اين خود انسان است كه مي تواند به عوامل وراثتي و محيطي جهت دهد و زمينه بروز و ظهور و شكوفايي آنها را فراهم كند يا اينكه تائثير آنها را به حداقل برساند. بنابراين هر چه شناخت و معرفت انسان و همچنين عقايد و افكار او كاملتر و صحيحتر و از انسجام منطقي بيشتري برخوردار باشد بهتر مي تواند از امكانات زيستي و محيطي استفاده كند بنابراين والدين و نسل و تبار هم به عنوان عوامل وراثتي و هم به عنوان عوامل محيطي مي توانند نقش موئثر در شكل گيري شخصيت فرزندان داشته باشند ولي اين تائثيرگذاري جلوي اختيار و اراده ي خود انسان را نمي گيرد بلكه انسان بر اساس عقل و فطرت الهي خود مي تواند زمينه هاي مثبتي كه از طريق وراثت و محيط براي او فراهم شده بخوبي از آن استفاده كند و زمينه هاي منفي كه احيانا" آن عوامل بوجود آورده اند نگذارد به فعليت برسند و روي او تائثير بگذارند مثلا" فرزندي كه والدين او اهل ارزشهاي ديني و الهي نيستند مي تواند با انتخاب دوستاني مناسب و راه پيدا كردن به مراكز فرهنگي مانند مسجد, بسيج , كانونهاي فرهنگي - مذهبي مسير خود را از مسير والدين جدا كند و راه صحيح را در پيش گيرد البته انجام چنين كاري نياز به همت و تلاش و كوشش فراوان دارد و بالعكس فرزندي از والدين بسيار خوب بوجود آمده مي تواند با انتخاب دوستاني ناباب موجبات بدبختي و شقاوت خود را فراهم كند.