• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 5014
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : اگر به دليل اين كه چيزي از نماز نمي فهميم , نماز را ترك كنيم , حكمش چيست ؟
پاسخ : ترك نماز و اهميت ندادن به اين ركن مهم و اساسي اسلام , دراثر عدم شناخت از اسرار و فلسفه نماز و عدم شناخت نسبت به معبود يگانه اي است كه در مقابل او مي ايستيد. بايد تا حدودي شناخت و معرفت خود را نسبت به خداوند عالم بيشتر نمود ; زيرا اگر انسان خداي خود را بشناسد و بداند كه او قادر بر همه كارهاست و خير انسان و تمام نعمت هايي كه دارد از اوست و انسان سر تا پا نياز و احتياج به اوست و از خودش هيچ ندارد هم چنين اگر انسان به زندگي خود توجه كند, مي بيند كه اگر خدا اشاره اي نمايد, مي تواند همه أا نعمت ها را از انسان بگيرد و حتي انسان را از هستي ساقط نمايد. البته اين مطلب را با مطالعه در وجود خود و آفرينش ساير موجودات مي توان بهتر درك كرد. در اين صورت به او محبت پيدا مي شود و عشق به او چنان انسان را جذب مي كند كه در مقابل او كرنش خواهد كرد و نه تنها نماز را - كه بهترين نمونه أا نيايش و تواضع بنده در مقابل خداست - ترك نمي كند ; بلكه سعي مي كنيد آن را اول وقت و با خضوع بيشتر انجام دهد. هم چنين نماز تشكر و سپاس از طرف بنده نسبت به معبود خود است نه اين كه او نياز به اين عبادت داشته باشد ; بلكه با اين عبادات موجبات تقرب به او و محبت به او را فراهم مي كنيم و اين كاري است كه همه عقلاي عالم آن را تحسين مي كنند. عبادت و نماز در مقابل خدا مثل تشكري است كه ميهمان از ميزبان خود مي كند. اگر كسي شما را دعوت كند و همه گونه به شما احترام بگذارد و كاملا" از شما پذيرايي نمايد آن گاه بعد از تمام شدن مهماني و وقت خداحافظي شما سر را پايين بيندازيد و بدون كمترين عكس العمل و تشكري از خانه او بيرون بياييد, آيا عقلاي عالم درباره شما چه قضاوت مي كنند؟ حال خدايي كه هميشه بر سر سفره نعمت هاي گوناگون او هستيد آيا هر صبح و شام نبايد يك تشكر مختصر به نام نماز در مقابل آن همه نعمت هاي او بنماييد؟! از نظر شرعي نيز نماز در هيچ شرايطي ساقط نمي شود و خستگي و كسالت و امثال آن وسوسه هايي شيطاني اند كه بايد از آنها گريخت . بنابراين پاسخ اصلی اين سوال اين است که در راه درک صحيح نماز بايد قدم برداشت. و ندانستن و عدم درک مسائل نماز دليل بر ترک نماز نيست.
کد سوال : 5015
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : دخترى هستم كه مدتى به بيمارى خودارضايى مبتلا شده‏ام، راه نجات من چيست؟
پاسخ : خواهر گرامى در مورد موضوع مد نظرتان نكات زير ارايه و بيان مى‏گردد كه اميدواريم دستورالعمل‏ها را نيك به كار گيريد و مطالب گفته شده را سخت باور كرده و به آن عمل كنيد تا هماى سعادت در سراى دنيا و عقبى با شما هم‏آوا و از اين رهگذر خانه آخرت ما نيز آبادان گردد. 1- خواهر گرامى همانگونه كه خود فرموديد عمل انجام شده بى‏ترديد از گناهان كبيره است و خداوند براى افراد مبتلا به آن عذابى سخت وعيد داده است و افزون بر آن پيامدهاى منفى اين عمل بسيار زياد است و دامنه تأثير آن از بيماريهاى جسمى تا اختلالات روحى و روانى را در بر مى‏گيرد، لذا بايد متوجه زشتى اين عمل بود و از عمق قلب خود آن را ناپسند شماريد و دامن خود را از آن پاك سازيد ازاين‏رو پيامدهاى منفى اين عمل در ذيل بيان مى‏گردد. از طرفى عواقب اخروى آن در روايات بيان شده است كه شما جهت اطلاع مى‏توانيد از كتاب گناهان كبيره، شهيد دستغيب و گناهان‏شناسى، رسولى محلاتى و كتاب ديگرى به همين نام از آقاى تهرانى بهره بگيريد و با پشتوانه علمى، به صورت قطعى به ترك آن روى آوريد. 2- بعد از اطلاع از گناه بودن اين عمل و پى بردن به زشتى آن و پيامدهاى منفى و عواقب ناگوار آن بايد در صدد توبه برآييد. توبه‏اى واقعى كه ديگر به سراغ آن نرويد و از عمق جان خود پشيمان باشيد كه نشان اين پشيمانى ترك كامل آن عمل است و الا شيطان در برابر تمام تصميمات قطعى ما مخالفت مى‏ورزد و در صدد مانع‏تراشى است. بنابراين با توبه واقعى براى هميشه با آن عمل خداحافظى كنيد و در اين مسير ابتدا بر خدا توكل كنيد و آستين همت به كمر زده به دستورالعمل‏هاى زير سخت پايبند باشيد. 3- عزيز دانشجو خواهشمند است به منظور نيل به قله پاكى و طهارت كه مطلوب هر انسانى است به تمام توصيه‏هاى زير عمل كنيد و حتى براى يك لحظه آنها را فراموش نسازيد و بدانيد كه تنها عمل ره‏گشا است و الا اگر عمل نكنيد، چه بسا موجب دلسردى شما مى‏شود: 1 - 3 - سعى كنيد به هنگام خواب شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد هر چه خالى‏تر باشد مطلوب است. 2 - 3 - از پوشيدن لباس تنگ و چسبان بخصوص لباسهاى زير تنگ جداً اجتناب كنيد. 3 - 3 - از نگاه كردن به مناظر و فيلم‏ها و تصاوير و مواضع جنسى و خوش آيند، از جنس مخالف و موافق خوددارى كنيد و به محض مواجه شدن با اين حالت چشمان خود را به زمين يا آسمان دوخته و در صورت مقدور ببنديد. 4 - 3 - از فكر كردن و تصور نمودن و تخّيل امور جنسى و جنس مخالف اجتناب كنيد و به هيچ عنوان حتى به قصد دانستن و تحصيل آگاهى به سراغ اين نوع مطالب نرويد. 5 - 3 - از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏هاى جنسى و تحريك كننده جداً پرهيز كنيد و به بهانه ازدواج و مانند آن به سراغ اين نوع كتب نرويد و مطالعه آن را به زمانى نزديك ازدواج بسپاريد. 6 - 3 - از مشاهده شوخى‏هاى جنسى زوج‏هاى جوان در ملاء عام اجتناب كنيد. 7 - 3 - از خوردن مواد غذايى كه محرك است همانند خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز و غذاهاى چرب اجتناب كنيد. 8 - 3 - از نوشيدن افراط گونه آب و مايعات پرهيز كنيد (بخصوص شب‏ها و قبل از خوابيدن). 9 - 3 - از دست ورزى با اندام جنسى خود اجتناب كنيد و به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطى دست ورزى نكنيد. 10 - 3 - به منظور تخليه انرژى زايد بطور منظم و زياد ورزش ساده انجام دهيد (ورزش ساده و مستمر و طولانى مدت، مدنظر است). 11 - 3 - هيچگاه بيكار نباشيد و براى اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه و سياحت و زيارت و هنرهاى دستى و عبادت پر كنيد (كارهاى مورد علاقه بيشتر توصيه مى‏شود). 12 - 3 - هرگز در مكانى خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نباشيد. 13 - 3 - به محض ورود افكار جنسى به ذهنتان سريع به نماز مشغول شده و يا تغيير محيط دهيد و كمتر به آن توجه كنيد تا خود از ذهن شما خارج شود و به مكان‏هاى عمومى برويد و يا كسى را همراه خود بياوريد مثلاً بگوييد احساس ترس مى‏كنم لطفاً همراه من باشيد. 14 - 3 - روزه مستحبى بگيريد و اگر توان آن را نداريد روزه اخلاقى بگيريد و ميزان مصرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش و تعداد دفعات غذا را كاهش دهيد و به حداقل خوراك اكتفا نماييد. 15 - 3 - با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد و از روى ملايمت و لطف صحبت و... نكنيد. 16 - 3 - قرآن و ادعيه بيان شده در مفاتيح الجنان را زياد بخوانيد و در معانى آن فكر كنيد. 17 - 3 - در مراسم مذهبى و دينى زياد شركت كنيد. 18 - 3 - به زشتى گناهان و عواقب سوء آنها آگاهى پيدا كنيد و در اين مورد فكر كنيد و از كتب مربوطه كه در اين مورد توصيه شده بهره بگيريد. 19 - 3 - ياد مردن و مرگ و عالم پس از مرگ را هميشه در ذهن خود زنده نگهداريد و به اين منظور مطالعه كتب شهيد دستغيب جداً توصيه مى‏شود و هر روز 20 صفحه از كتب معاد، قلب سليم و سراى ديگر و... را مطالعه كرده و بهره بگيريد. 4- عواقب خود ارضايى: خواهر گرامى خوب است در اينجا به برخى از پيامدهاى منفى خود ارضايى اشاره كنيم تابا آگاهى از آنها به شكل بهترى بتوانيد از آنها اجتناب كنيد البته اين امور گوشه‏اى از عواقب سوء شناخته شده هستند و الا هنوز همه پيامدهاى آن شناخته نشده و ما هم توان نقل تمام عواقب شناخته شده را نداريم و فقط به چند مورد اكتفاء مى‏كنيم: {Tالف) پيامدهاى جسمانى: T} - ضعف بينايى و تارى چشم - تحليل رفتن قواى جسمانى - عقيم شدن و نازايى - پيرى زودرس - ضعف مفاصل - لرزش دست - چروك صورت و بى حالت شدن چهره. {Tب) پيامدهاى روحى و روانى: T} - ضعف حافظه و حواسپرتى - اضطراب - انزوا و گوشه‏گيرى - افسردگى - پرخاشگرى و تند خويى - بى‏ذوقى و كم‏نشاط شدن - يأس از زندگى و آينده. {Tج) عوارض اجتماعى: T} - انزواطلبى - ناسازگارى خانوادگى - بى‏ميل شدن همسر - ناتوانى در همسر دارى و خانه دارى - بى‏توجه به اطرافيان حتى فرزندان - تمايل نداشتن به ازدواج - از بين رفتن عزت و پاكى و جايگاه اجتماعى - طرد شدن. 5- راه‏كارهاى عملى و توصيه‏هاى مربوط: الف) خواهر گرامى توجه داشته باشيد كه تنها رعايت تمام وقت و كامل اين امور بدون كم و كاستى و بصورت مستمر است كه مى‏تواند بااستعانت از خداوند نتيجه بخش باشد و الا نه. ب) به محض گناه و ارتكاب مأيوس نشده از رحمت الهى دورى نجوييد بلكه بايد سريع مجدداً ره پاكى را پيش گيريد و تلاش كنيد كه ديگر تكرار نشود. ج) در صورت امكان با كم كردن سطح توقعات و انتظارات ازدواج كنيد كه ازدواج بهترين راه حل مشكل است. د) در تمام حالات از خداوند كمك بگيريد و براى حفظ پاكى خود از خداوند استعانت جسته و به نماز روى آوريد تا خداوند شما را كمك و آبرو و عزت شما را روزافزون سازد.
کد سوال : 5017
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : فكر مي كنم در عمل به قرآن و ادعيه سود معنوي كه بايد از آنها ببرم ناتوان هستم لطفا راهنمايي كنيد.
پاسخ : در پاسخ به اين سوال پيرامون قرآن , نخست چند نكته را به اختصار يادآور مي شويم و شما را به تفكر و تعمق درباره ي آن دعوت مي نماييم. 1- با توجه به شواهد و دلائل عقلي و نقلي , انسان در زندگي خود يك مسافر است (به عنوان نمونه به آيه ي 6 از سوره مباركه انشقاق مراجعه كنيد). 2- قرآن راهنماي انسان در اين سفر است . هر يك از آيات قرآن دربر دارنده ي پيامي است كه در حكم علائم راهنما و هشداردهنده در اين راه است. 3- كسي كه راه نيفتاده و قصد حركت ندارد, علائم راهنمايي براي او بي معنا و نامفهوم است , نظير كسي كه هيچ گاه در عمر خود رانندگي نكرده و از علائم راهنمايي و رانندگي هيچ برداشت صحيحي ندارد. در روايات آمده است كه »القرآن نور لمن استضائ به ; قرآن براي كسي كه از آن طلب روشنايي نمايد, مايه ي نورانيت و روشنايي است «. 4- انساني كه با حقيقت اصلي خود انس ندارد و نيازهاي وجودي عالي خود را به خوبي نيافته است , انساني كه اهل خلوت و انديشه و تفكر نيست هيچ گاه مسافر بودن خويش و ضرورت راهنما و راهبر را درك نخواهد نمود. P}طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك{E}چو درد در نبيند كه را دوا بكند؟{P 5- ميزان بهره گيري انسان از قرآن متناسب با ظرفيت وجودي اوست و اين ظرفيت به اختيار خود انسان قابل توسعه و گسترش است . با توجه به نكات بالا براي بهره مندي هر چه بيشتر از بركات و انوار قرآن موارد زير مي تواند مؤثر باشد: 1- در گام نخست انس هر چه بيشتر با آيات قرآن لازم است و براي رسيدن به اين مقصود تلاوت روزانه حداقل 50 آيه از سوي ائمه اطهار(ع ) شده است. 2- مطلب مهمي كه در روايات مورد تائكيد واقع شده , تدبر و تفكر در معاني آيات است و قرائت بدون تدبر فاقد آثار و بركات در مرتبه ي عالي و مورد انتظار است. 3- در تلاوت قرآن , به بايدها و نبايدها و دستوراتي برمي خوريم , يكي از راه هاي عملي استفاده از نور قرآن آن است كه انسان در هر روز با خود قرار گذارد كه به اين بايدها و نبايدها و دستوراتي كه در حين قرائت با آن برخورد كرده عملي نموده و پايبند باشد تا تدريجا" به زيور زيباي آيات الهي آراسته شود. 4- ائمه اطهار(ع ) و علمائ بزرگوار همواره توصيه نموده اند كه حركت را بايد با عمل به آنچه مي دانيم شروع كنيم و همين عمل به دانسته ها باعث پيدايش آگاهي و معرفت تازه و رشد و ترقي آدمي خواهد شد. براي بهره مندي از دولت قرآن و ره يافتن به خلوت آرامش و معنويت آن موارد زير را مد نظر داشت : الف . فهم قرآن . قرآن مي فرمايد: »... ان الذين اوتوا العلم من قبله اذا يتلي عليهم يخرون للاذقان سجدا" ب و يقولون سحبان ربنا ان كان وعد ربنا لمفعولا" ب و يخرون للاذقان يبكون و يزيدهم خشوعا"; كساني كه پيش از (نزول قرآن و آيات ) آن , به آن ها دانش داده شده , هنگامي كه (اين آيات ) بر آنان خوانده مي شود, سجده كنان به خاك مي افتند و مي گويند: منزه است پروردگار ما, كه وعده هايش به يقين انجام , شدني است . آن ها (بي اختيار) به زمين مي افتند و گريه مي كنند و (تلاوت اين آيات همواره ) بر خشوعشان مي افزايد«, V}(اسراء, آيه ي 109 - 107).{V علامه طباطبايي مي فرمايد: »مراد از علم داده شدگان قبل از نزول قرآن , كساني هستند كه خود را براي فهم و هضم سخن حق و قبول آن آماده كرده اند و اين آمادگي از اين روست كه به علم حقيقت معناي قرآن مجهز شده اند و همين علم قبلي هم برايشان صفت خشوع را به ارث آورده , در نتيجه وقتي برايشان قرآن تلاوت مي شود, بر خشوعشان افزوده مي گردد«, V}(الميزان , ج 13, ص 222).{V فهم قرآن را بايد كسب كرد تا خشوع , خضوع , لذت و... به دنبال آن بيايد. فهم قرآن , داراي مراحل زير است: 1. آشنايي با مفاهيم و معاني قرآن : اگر كسي خود علوم اسلامي را فرا نگرفته براي آشنايي با مفاهيم قرآن بطور مستمر و مداوم بايد از تفسيرهاي فارسي مثل تفسير نمونه , تفسير آقاي قرائتي , تفسير آيه الله جوادي آملي و مانند آن , استفاده كند. 1. تدبر: كسي پس از آشنايي با قرآن , بايد به تعمق و تدبر در آن پرداخت , تا عبرت و دعوت قرآن را دريافت . مولا علي (ع ) مي فرمايند: »الات لا خير في قرائه ليس فيها تدبر...; آگاه باشيد در آن قرائت قرآني كه تدبر نباشد (خوبي و رشد عقلاني و معنوي و) هيچ خيري وجود ندارد«, V}(ميزان الحكمه , ج 8, ص 88, ر 16234){V. براي فهم قرآن مراتب ديگري هم وجود دارد, ولي چون در اين مختصر نمي گنجد, از آن مي گذريم. ب. عمل به قرآن: بايد دعوت قرآن را لبيك گفت و به آن عمل كرد. نتيجه ي فهم قرآن و مراتب آن , بايد عمل به قرآن باشد و گرنه به اندازه ي عمل نكردن به قرآن و بي اعتنايي به آن , قساوت قلب افزون مي گردد و آثار روح افزا و حلاوت تلاوت كاسته مي شود. امام صادق (ع ) درباره ي تفسير اين آيه »... يتلونه حق تلاوته ...; كساني كه قرآن را همانگونه كه سزاوار تلاوت است , تلاوت مي كنند...«, V}(سوره بقره , آيه ي 121){V. مي فرمايند: H}»يرتلون آياته و يتفهمون معاينه و يعملون باحكام و يرجون وعده و يخشون عذابه و يتمثلون قصصه و يعتبرون امثاله و يائتون اوامره و يجتنبون نواهيه ... يتلونه حق تلاوته ;{H يعني كساني كه آيات را با ترتيل مي خوانند و معاني آن را مي فهمند و به احكام آن عمل مي كنند و به وعده ي آن اميدوار و از عذابش ترسان مي باشند و از قصه هاي آن الگو مي گيرند و از مثال هايش پند مي پذيرند و اوامر آن را انجام مي دهند و از نواهي آن اجتناب مي كنند...«, V}(ميزان الحكمه , ج 8, ص 84, ر 16217, چاپ اول , سال 1363, قم , مكتب الاعلام الاسلامي ).{V ج. رقت قلب: عمل به قرآن موجب رقت قلب و بروز حالات دلپذير معنوي مي شود. تلاوت آن نيز قلب را صفا و جلا مي بخشد. د. تلاوت مستمر: بايد قرآن را هر روزه خواند. رسول اكرم (ص ) مي فرمايند:H}»عليكم بتعلم القرآن و كثره تلاوته ;{H بر شما باد آموختن قرآن و تلاوت زياد آن «, V}(همان , ص 75, ر 16163).{V در روايتي ديگر حضرت مي فرمايند: H}»ان هذه القلوب تصدائ كما يصدائ الحديد »قيل : يا رسول الله فما جلاوئها؟« قال : تلاوه القرآن ;{H به درستي كه دل ها نيز مانند آن زنگار مي گيرد. سوئال شد: يا رسول الله جلابخش چنين دل هايي چيست ؟ فرمود: تلاوت قرآن «, V}(همان , ص 81, ر 16198){V. ه. ترتيل: شايسته است قرآن با ترتيل خوانده شود. حضرت علي (ع ) در تفسير آيه ي »و رتل القرآن ...«, V}(سوره ي المزمل , آيه ي 4){V مي فرمايند: H}»بينه تبيانا", و لاتنثزه نثر الرمل , و لا تهذه هذ الشعر, قفوا عند عجائبه , و حركوا به القلوب , و لا يكون هم احدكم آخر السوره ;{H قرآن را با ترتيل بخوان معنايش اين است : آنرا حتما" واضح و آشكارا بخوان و نه مانند سنگ ريزه (هاي بيابان كه پراكنده است ) پراكنده بخوان و نه مانند شعر با شتاب بخوان . به عجايب قرآن كه رسيديد, مكث كنيد و دل هاي خود را با آن تحريك كنيد (و تحت تأثير قرار دهيد) و هم هيچ كدام از شما اين نباشد كه به آخر سوره برسيد«,V}(ميزان الحكمه , ج 8, ص 87, ر 16230).{V نوارهاي ترتيل موجود - مثل نوار ترتيل آقاي پرهيزگار - تقريبا" اين ويژگي ها را دارند. و. صوت زيبا: قرآن را با صورت زيبا بخوانيد يا از نوارهاي قرآن استفاده كنيد, تا دل تحت تائثير قرار گيرد. رسول اكرم (ص ) مي فرمايند: H}»حسنوا القرآن باصواتكم فان الصوت الحسن يزيد القرآن حسنا";{H قرآن را با صداي خود نيكويي بخشيد, زيرا صوت زيبا بر زيبايي و حسن قرآن مي افزايد«, V}(همان , ص 82, ر 16212.){V. اين ها پلي است براي رسيدن به لذات روحي و عشق به قرآن . در پايان سفارش مي كنيم راهكارها را طبق برنامه ي روزانه و منظم به كار گيريد تا هر چه بيش تر با قرآن انس گيريد و در سايه ي اين انس دلباخته و شيفته قرآن شويد. براي آگاهي بيشتر, مطالعه ي كتاب هاي زير معرفي مي شود: 1. شهيد مطهري , شناخت قرآن. 2. تقي پور, پژوهشي پيرامون تدبير در قرآن. 3. كلانتري , كليدهاي فهم قرآن .
کد سوال : 5018
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : چرا با خواندن نماز و دعا باز هم به آرامش روحي و تقويت ايمان نمي رسيم ؟
پاسخ : »ايمان « از نظر لغوي به معناي گرويدن , عقيده داشتن , ايمن كردن و باور داشتن است (فرهنگ معين ) و از نظر اصطلاحي به معناي عقيده داشتن به ضروريات دين (اصول و فروع آن ) مي باشد; يعني , انسان به يگانگي خداوند, رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ), امامت دوازده امام (عليه السلام ) و عدالت خداوند و... قائل باشد. البته اشخاص در اين اعتقادات مختلف هستند: برخي , ايمان زباني دارند و گروهي ايمان عقلي دارند; يعني , به اين امور علم دارند و برخي نيز از اين دو مرحله گذشته و به ايمان قلبي رسيده اند كه ثمره ي آن باور داشتن تمامي اين مسائل است . و شايد يكي از مناسبت هايي كه باعث شده معناي لغوي ايمان به معناي اصطلاحي ياد شده سوق داده شود, ايمن شدن آدمي از بسياري از خطرها و مشكلات روحي و اجتماعي در اثر ايمان است . اما راه تقويت ايمان عمل به دستوراتي است كه شرع مقدس مشخص كرده است . بعضي از اين دستورات عبارت است از: 1- ارتقاي سطح علم و دانش و معرفت , 2- تقويت قوه ي عاقله , 3- انجام تكاليف مشخصه ي الهي و ترك محرمات , 4- تهذيب نفس از رذايل اخلاقي . گفتني است كه هيپنوتيزم ربطي به تقويت ايمان ندارد. بهترين تحليل در باب ايمان و پرسش هاي بعدي شما آن است كه با ره يافتي قرآني و روايي اين موضوع و شعاع هاي گوناگون آن را تبيين كنيم . ايمان - كه امري كاملا" اختياري است - عبارت است از معرفت توائم با تسليم قلبي و خضوع و خشوع دل , به خداوند متعال و رسول او و آموزه هايي كه به بشريت ارائه كرده اند. اما ايمان امري اختياري است به دليل آن كه در آيات بسيار به آن امر شده است و روشن است كه امر به چيزي از سوي حكيم مطلق دلالت بر مقدور بودن و اختياري بودن آن چيز دارد ]نگا: بقره , آيات 41, 91, 186 - نسائ, آيه 136 - آل عمران , آيه 179[ و در اين آيه به اختياري بودن آن تصريح شده است : »ان هذه تذكره فمن شائ اتخذ الي ربه سبيلا"; قطعا" اين ]آيات [ اندرزي است تا هر كه بخواهد به سوي پروردگار خود راهي در پيش گيرد«, (مزمل , آيه 19). ايمان در قرآن , گونه اي از معرفت وعلم را داراست ولي تمام هويت آن از سنخ علم و معرفت نيست بلكه افزون بر آن تسليم و خضوع در برابر حق نيز مي باشد ]حجرات , آيه 15 - بقره , آيه 42 - توبه , آيه 110[. »انما الموئمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا وجاهدوا باموالهم و انفسهم في سبيل الله . اولئك هم الصادقون ; در حقيقت , موئمنان كساني اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و ]ديگر[ شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده اند, اينانند كه راست كردارند«, (حجرات , آيه 15). پس اهل ايمان كساني اند كه در ايمان به خدا و رسول ترديدي نداشته بدآنها علم و يقين دارن »ود كثير من اهل الكتاب لو يردونكم من بعد ايمانكم كفارا" حسدا" من عند انفسهم من بعد ما تبين لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتي ياتي الله بامره ; بسياري از اهل كتاب - پس از اين كه حق برايشان آشكار شد - از روي حسدي كه در وجودشان بود آرزو مي كردند كه شما را بعداز ايمانتان , كافر گردانند. پس عفو كنيد و درگذريد, تا خدا فرمان خويش را بياورد«, (بقره , آيه 109). اين آيه به روشني حكايتگر اين حقيقت است كه بسياري از اهل كتاب علي رغم روشن شدن حق و علم آنها به آن آرزوي آن دارند تا موئمنان را هم از روي حسد به گمراهي افكنند. بنابراين ايمان تنها معرفت و علم نيست بلكه بايد در برابر حق خاضع و خاشع و قلبا" تسليم بود. {Pكافر و مومن خدا گويند ليك Eدر ميان هردو فرقي هست نيكP}{Pآن گدا گويد خدا را بهر نانEمتقي گويد خدا از عين جانP}{Pگر بدانستي گدا از گفت خويشEپيش چشم او نه كم ماندي نه پيشP}{Pسال ها گويد خدا آن نان خواهEهمچو خر مصحف كشد از بهر كاهP}{Pگر بدل درتافتي گفت لبشEذره ذره گشته بودي قالبشP}{Pنام ديوي ره برد در ساحريEتو به نام حق پشيزي مي بريP} (مثنوي , دفتر دوم , ابيات 502 - 497) از نظرگاه قرآن , عمل جزئ ايمان نيست , چرا كه آيات متعددي وجود دارد كه دلالت دارد عمل منفك از ايمان است , (نگا: عصر, آيه 3 - نسائ, آيات 124 و 162 - اعراف , آيه 152 - فاطر, آيه 10) اما عمل لازمه ايمان است و در واقع ثمره و نتيجه آن تلقي گشته است به صورتي كه از ديدگاه قرآن عمل صالح تنها در كنار ايمان , پايداري و دوام دارد و ايمان نيز تنها با وجود عمل صالح است كه طراوت و نشاط مي يابد, (نگا: نسائ, آيه 65 - انفال , آيات 3 و 4 - مجادله , آيه 22 - بقره , آيه 177). از منظر قرآن به هر اندازه كه معرفت آدمي عميقتر بوده و خضوع و خشوع و تسليم قلبي او ژرف تر و مستحكم تر باشد ايمان هم افزايش مي يابد و هر چه معرفت كم تر و سطحي تر و خضوع قلبي اندك و كم استقامت باشد ايمان هم كاهش مي يابد. به هر روي با توجه به درجات دو عنصر اساسي ايمان يعني معرفت و تسليم قلبي , ايمان هم امكان كاهش يا افزايش دارد, (نگا: آل عمران , آيه 173 - انفاق , آيه 2 - نسائ, آيه 136).{ Pمومني او مومني تو بي گمان Eدر بيان هر دو فرقي بيكرانP} اما فوايد ايمان : 1- سرمايه رستگاري , مهم ترين ثمره ايمان آن است كه سرمايه رستگاري را براي آدمي به ارمغان مي آورد, (صف , آيات 10 و 11). 2- پشتوانه اخلاق , اخلاق بدون ايمان اساس و پايه درستي ندارد, كرامت , شرافت , تقوا, عفت , امانت , راستي , درستكاري , فداكاري , احسان , صلح ,... مبتني بر اصل ايمان است . به فرموده علامه شهيد مرتضي مطهري , بشر واقعا" دوراه بيشتر ندارد يا بايد خودپرست و منفعت پرست باشد و به هيچ محروميتي تسليم نشود و يابايد خداپرست باشد و محروميت هايي را كه به عنوان اخلاق متحمل مي شود محروميت نشمارد و لااقل جبران شده بداند. كسي كه تكيه گاه اخلاق و شخصيتش غيرخدا باشد, مانند اين است كه در پرتگاه مشرف به سقوطي گام برمي دارد و هر لحظه احتمال سقوط دارد, (توبه , آيه 109 - عنكبوت , آيه 41) ارزش هاي اخلاقي آنگاه مي توانند انگيزه عمل باشند كه شخص به ارزش معنويت پي برده باشد و اين معنويت تنها در گرو ايمان به خدا است . اما آن كه عاطفه ديني و ايماني را كه مبنا و اساس و پشتوانه و منطق انسانيت است از دست داده , انسانيت , عواطف انساني و اعمال اخلاقي را از دست داده است , (مطهري , مرتضي , بيست گفتار, دفتر انتشارات اسلامي قم , چاپ پنجم , آذرماه 1359, صص 155 - 151). 3- استواري و تعادل روحي , از آنجا كه ايمان حالتي روحي است كه در خود نگرشي كامل نسبت به ارزش ها و حوادث نهان دارد و چون موئمن به مبدائ اين حوادث مرتبط است , آرامش و اطميناني دارد كه جز او از آن بي بهره است , (سيد قطب , محمد, في ضلال القرآن , دارالشروق , بيروت , بي تا, ج 6, ص 3966) قرآن نيز بدين امر تصريح فرموده است : »من آمن بالله واليوم الاخر و عمل صالحا" فلا خوف عليهم ولاهم يحزنون ; هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان آورد و كار نيكو كند, پس نه بيمي برايشان است و نه اندوهگين خواهند شد«, (مائده , آيه 69 و همچنين نگاه كنيد: فتح , آيه 4 - يونس , آيات 62 و 63). 4- بركات دنيوي , ايمان به خدا موجب ريزش باران و رحمت دنيوي نيز هست : »ولو ان اهل القري آمنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركات من السمائ والارض ; و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند, قطعا" بركاتي از آسمان و زمين برايشان مي گشوديم «, (اعراف , آيه 96). 5- عمل صالح زاييده ايمان است , هر چند خود موجب ازدياد ايمان مي گردد ولي در هر حال قرآن عمل صالح را ثمره ايمان دانسته است , (بقره , آيه 277 - مائده , آيه 9). مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايند: »ايمان زمينه ساز عمل و شرط لازم آن است و سهولت يا صعوبت عمل صالح انسان به شدت و ضعف آن بستگي دارد و متقابلا" عمل صالح و تكرار آن به تعميق ايمان وازدياد آن مدد مي رساند و اين هر دو به نوبه خود به وجود آمدن ملكات اخلاقي كه باعث صدور اعمال صالحه از فرد بدون رويه و تائمل مي شود كمك مي كنند«, (فرازهايي از اسلام , ص 238). 6- روشن بيني , ايمان موجب واقع بيني انسان شده واو را از غلطيدن در دام خطاها مي رهاند: »ان الذين لايوئمنون بالاخره زينا لهم اعمالهم فهم يعمهون ; كساني كه به آخرت ايمان ندارند, كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم ]تا هم چنان [ سرگشته بمانند«, (نمل , آيه 4) پس مفهوم اين آيه آن است كه كساني كه به آخرت ايمان دارند بر ديدن نيك و بد اعمال خويش توانا هستند. اهل ايمان هدفي دارند تا كارهاي خودرا با آن بسنجند و ازاين رو در حيرت و سرگرداني نخواهند بود. برخلاف كساني كه موئمن نيستند و در حيرت و سرگرداني فرو رفته اند. 7- محبوبيت , خداوند در قرآن وعده داده است كساني را كه ايمان آورده عمل نيكو انجام دهند, محبوب مردم قرار دهد »ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا; كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند, به زودي ]خداي [ رحمان براي آنان محبتي ]در دل ها[ قرار مي دهد«, (مريم , آيه 96). در باب اين فوايد و فوايد ديگر كه نتوانستيم آنها را شمارش كنيم نگاه كنيد به : 1- جوادي , محسن , نظريه ايمان , معاونت امور اساتيد ودروس معارف اسلامي قم , چاپ اول , زمستان 1376, صص 257 - 247 2- مطهري , مرتضي , بيست گفتار, صص 159 - 149 3- نصري , عبدالله , تكاپورگر انديشه ها (زندگي , آثار وانديشه هاي استاد محمد تقي جعفري ) پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي , تهران , چاپ اول , تابستان 1376, ص 134 به هر حال ايمان همچون آبي است كه موجب رشد و سرسبزي روح انسان مي گردد.{P اي گروه موئمنان شادي كنيدEهمچو سرو و سوسن آزادي كنيدP}{Pليك مي گوييد هر دم شكر آب Eبي زبان چون گلستان خوش خضاب P}{Pبي زبان گويند سرو سبزه زارEشكر آب و شكر عدل نوبهارP} (مثنوي , دفتر ششم , ابيات 4544 - 4542) مرحوم علامه جعفري مشخصه هاي جالب و جامعي را براي فرد موئمن شمارش كرده اند كه مسلما" براي شما و همه ما سودمند است : 1- تمام لحظات حيات خودرا در حالت رويت خداوندي سپري خواهد كرد. 2- اعمالش از روي اخلاص خواهدبود. 3- براي ابديت خود ذخايري خواهد اندوخت . 4- از گناه , مكروهات و خيالات و اوهام بي اساس پرهيز خواهد كرد. 5- حيات خود را بيهوده تلف نخواهد كرد. 6- درخواهد يافت كه هر عملي در اين عالم , عكس العملي دارد. 7- از آرزوهاي دور و دراز خود دست برخواهد داشت . 8- در برابر حوادث صبر و شكيبايي پيشه كند{P. مومن آن باشد كه اندر جزر و مدEكافر از ايمان او حسرت خوردP} (مثنوي , دفتر پنجم , بيت 3355) 9- مي كوشد تا در ميان پرتگاه ها و خارستان هاي راه هاي انحرافي , صراط مستقيم را پيشه كند. 10- امكانات و لحظات عمر را غنيمت شمرده و نمي گذارد حوادث جبر نماي زندگي حيات او را مختل سازد, (نگا: تكاپورگر انديشه ها, ص 135). 11- در هنگام ياد خدا دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد, (انفال , آيه 2). 12- در تمامي امور بر خدا توكل مي كنند, (انفال , آيه 2). 13- سخني استوار و ثابت دارند, (ابراهيم , آيه 27). 14- نه ترسي دارند و نه اندوهگين مي شوند, (مائده , آيه 69). 15- به آخرت يقين و باور دارند, (بقره , آيه 4). 16- نماز را برپا مي دارند و از روزي كه خدا به آنها عطا فرموده انفاق مي كنند, (انفال , آيه 4). و... اما از آنجا كه ايمان بر دو ركن معرفت و خضوع و انقياد قلب بنا شده است , تقويت و ازدياد ايمان منوط به آن است كه در حوزه معرفت , آگاهي و علم خود را به حقايق هستي , خداوند متعال , رسول او و آموزه هاي ديني افزايش دهيم و در حوزه خشوع قلب , كوشش كنيم تا مطيع اوامر و نواهي خداوند متعال باشيم . حال چه در ساحت مسائل شرعي چه در ساحت امور اخلاقي , چه گناه فردي و چه گناه جمعي , (علامه طباطبايي , سيد محمد حسين , الميزان , موئسسه الاعلمي للمطبوعات , بيروت , چاپ دوم , 1392 ق , 1973 م , ج 18, صص 261 - 260). ناگفته نماند از آنجا كه عمل صالح در افزايش ايمان نقش اساسي دارد, بايد در تحقق آن كوشا بود. عمل صالح هم عملي است كه انسان را در راستاي ايمانش به جلو برده و او را كامل كند. حال اين عمل مي تواند جوارحي باشد مي تواند جوانحي باشد. مثلا" عمل روح هنگامي صالح مي شود كه او را وادار سازيم منظم فكر كند, علمي فكر كند. طوري فكر كند كه هميشه فكر نو و انديشه نو و صحيح توليد كند به صورتي كه مصداق اين سخن رسول خدا(ص ) واقع شود كه فرمود: »يك ساعت فكر كردن از شصت سال عبادت بالاتر است «, (نگا: مطهري , مرتضي , حكمت ها واندرزها, صدرا, تهران , چاپ اول , ارديبهشت 1372, صص 50 - 49). خداوندا ما را از پيروي هوا و هوس بازدار كه اساس زوال و كاهش ايمان است و بر انجام طاعات و ترك محرمات وادار كه اساس تقويت و افزايش ايمان است .{P اي خدا آن كن كه از تو مي سزدEكه زهر سوراخ مارم مي گزدP}{Pجان سنگين دارم و دل آهنينEور نه خون گشتي در اين رنج و حنينP}{Pوقت تنگ آمد مرا و يك نفسEپادشاهي كن مرا فريادرسP}{Pگر مرا اين بار ستاري كنيEتوبه كردم من زهر ناكردنيP}{Pتوبه ام بپذير اين بار دگرEتا ببندم بهر توبه صد كمرP}{Pمن اگر اين بار تقصيري كنم Eپس دگر مشنو دعا و گفتنمP} (مثنوي , دفتر پنجم , ابيات 2267 - 2262) تقويت ايمان و اعتقاد قلبي و عشق الهي بر آيند تقوا و پرهيزگاري است . هم چنان كه در بهاران نهال ناخشكيده شكوفه مي زند; تقواي الهي , انجام واجبات , ترك محرمات و تهذيب نفس نيز بوستان دل را خرم و سرسبز نگه مي دارد و جوانه عشق الهي را در آن شكوفا مي سازد. بنابراين درگام اول بايد بر انجام واجبات و ترك گناهان استواري نمود و در گام دوم به پالودن نفس از رذايل و آراستن به فضايل پرداخت و حب دنيا و تعلقات دنيوي را از ژرفاي ضمير بيرون راند آن گاه دل كانون عشق خدا مي شود و با اخراج شيطان نفسانيت و دنيا پرستي كه خانه دل را غصب نموده صاحب خانه در آن لانه مي گزيند.
کد سوال : 5019
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : براي ماندگاري تأثير دعا در روح و جان آدمي چه بايد كرد؟
پاسخ : براي ماندگاري تائثير دعا در روح انسان بايد به عواملي كه زمينه دعا كردن و توجه و حضور در حال دعا و حال خوش معنوي را ايجاد كرده اند توجه كافي نمود و آن عوامل را در حد ممكن حفظ نمود و بستري براي ادامه اثر آنها فراهم نمود تا اين حال و نتيجه در اثر باقي ماندن آن عوامل و اسباب , باقي بماند. اصولا" وقتي حال خوب و خوشي در نماز يادها و يا در وقت تلاوت قرآن كريم براي انسان پيش مي آيد انسان بايد آن حال را ادامه دهد و به عواملي كه ايجاد كننده آن حال بوده اند, امكان دهد به كار و تائثيرگذاري خود ادامه دهند و از طرفي بايد موانعي كه اين حال و اثر را از بين مي برند و نسبت به آن آفت محسوب مي شوند برطرف نمود, مثلا" بايد به جاي ديگري توجه نكرد و تمركز و تجمع فكر را حفظ كرد, با كسي صحبتي نكرد, از لحاظ بدني و فيزيكي در حالت بدن خود تغييري ايجاد نكرد تا وقتي آن حال خود به خود زايل گردد و شخص را ترك كند. البته در مراحل اول امكان دوام اين حالت وجود ندارد و به همين خاطر به آن »حال « گفته اند چون پايدار نيست و دايما" در حال تحول و دگرگوني است . نكته مهم اين است كه هيچ عاملي همانند گناه باعث از بين رفتن و برطرف شدن حال دعا و توجه نمي گردد چون دعا به منزله غذا و قوت روح و گناه همانند سم و زهر براي روح انسان است لذا بايد توجه تمام به دوري از گناه و معصيت داشت تا هم زمينه دعا و حال معنوي فراهم گردد و هم آن حال پايدار بماند.
کد سوال : 5022
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چون برخي از مسايل مثل حجاب و... در زمان شاه اختياري بوده خوب و بد مردم قابل تفكيك بود و كسي متعرض آنان نمي شد ولي در حكومت اسلامي به سبب اجباري بودن , اين گونه نيست .
پاسخ : در اين باره بررسى و تحليلى عميق و چند جانبه لازم است، ليكن در اين جا به اختصار چند نكته را يادآور مى‏شويم: يكم: از آن جا كه انسان يك موجود اجتماعى است جامعه بزرگى كه در آن زندگى مى‏كند از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مى‏شود پاكى جامعه به پاكى او كمك مى‏كند و آلودگى آن به آلودگيش روى همين اصل در اسلام با هر كارى كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند شديدا مبارزه شده است ؛ چرا كه گناه همانند آتش است هنگامى كه در نقطه‏اى از جامعه اين آتش روشن شود بايد سعى و تلاش كرد كه آتش خاموش يا حداقل محاصره گردد اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطه‏اى به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسى قادر بر كنترل آن نخواهد بود، از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگى‏ها خود سد بزرگى در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع اين سد را مى‏شكند گناه را در اذهان كوچك و آلودگى به آن را ساده مى‏نمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامى موظف است جلو منكرات را بگيرد. اين به معناى تحميل به حجاب نيست، بلكه نوعى واكسينه كردن جامعه در مقابل بيمارى‏هاى روانى و معنوى است. در جامعه اسلامى همه وظيفه دارند به بهداشت روانى و سلامت روحانى توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهى از منكر و نظارت ملى است. حاكمان اسلامى موظفند موانع رشد فضائل انسانى را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازى براى سلامت روانى جامعه است و در زمان پيامبر و امام على(ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته است، اما قرآن با اين پديده برخورد كرده، به دنبال آن ديگر آنها نمى‏توانستند هرطور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند، حتى اقليت‏هاى مذهبى نيز موظف به رعايت مقررات اسلامى در جامعه اسلامى بوده‏اند. در آيات 31 سوره نور و 34 و 59 سوره احزاب كيفيت حركات در روابط اجتماعى زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهى از منكر مى‏توان استفاده كرد كه جلو هر گونه منكر و زشت بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد. در هر صورت هنجارهاى دينى در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمى‏توان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روى اعتقاد از رشوه‏گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا سپس آنها را آزاد گذاشت تا در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند. اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشورى يك سلسله دستوراتى است كه به اجبار آنها را به اجرا مى‏گذارند. در كشورى مثل فرانسه - كه آن را مهد آزادى مى‏شمارند - چگونه به اجبار دختران را وادار به بى‏حجابى مى‏كنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند! تفاوت در جامعه اسلامى و غيراسلامى در نوع هنجارهاست، نه چگونگى برخورد با آنها. بسيارى از حكمت‏ها و فلسفه‏هاى حجاب امروزه روشن شده است: الف) پوشش امرى غريزى و فطرى براى بشر است كاوش هاى باستان شناسى نشان مى‏دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است وهمه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده‏اند. ب ) مستور بودن زيباييها و جذبه‏هاى جنسى زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزى شهوت پرستان هرزه محافظت مى‏كند و امنيت و بهداشت روانى جسمى آنان را تأمين مى‏نمايد. ج ) برهنگى راهبر به سوى بى‏بند و بارى و لجام گسيختگى جنسى است كه عواقب شوم و زيانبارى دارد؛ از جمله: 1- گسترش فساد و ناهنجارى‏هاى اجتماعى. 2- شيوع بيمارى هايى چون سفليس, سوزاك, ايدز و... . 3- سست شدن پيمان مقدس خانواده گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقده‏هاى روحى در كودكان. 4- زياد شدن فرزندان نامشروع. اينها و ده ها مشكل اجتماعى ديگر عواقب شومى است كه جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مى‏كشاند تا آن جا كه حتى فرياد متفكرين ماترياليستى چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. ولى مكتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايت‏هاى نورانى‏اش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژى استوار براى صيانت فرد وجامعه از آسيب هاى بيشمار قرار داده است. از همين روست كه استعمارگران براى تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش از بى حجابى و برهنگى به عنوان ابزارى قوى سود مى‏جويند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1- فلسفه حجاب، شهيد مرتضى‏مطهرى 2- فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل سوم: از منظر تيب‏شناسى (Typology) اجتماعى، مى‏توان افراد جامعه را در ارتباط با تعهد و وفادارى به اجراى ارزش‏هاى دينى دو گروه تقسيم مى‏شود: 1. اقليت موافق يا مخالف (بسيار فعّال و تأثيرگذار)؛ 2. اكثريت منفعل و تأثيرپذير. جهت‏گيرى مثبت يا منفى اكثريت جامعه درباره‏ى اجراى ارزش‏ها و شعائر دينى، تابعى از تفوّق هر كدام از اين دو گروه اقليت بر ديگرى است. اگر در مقطعى گروه مخالف ارزش‏هاى دينى به حكومت برسد و با مكانيسم‏هاى مختلف، شروع به ترويج هنجارها و ارزش‏هايى مخالف ارزشها و هنجارهاى دينى كنند؛ اكثريت جامعه به مرور زمان در سطوح متفاوتى، دست از ارزش‏هاى دينى برداشته، ناهنجارهاى جديد را به جاى هنجارهاى پيشين مى‏پذيرد. درست عين همان وضعيتى كه در بسيارى از كشورهاى اسلامى (مانند تركيه و يا ايران زمان پهلوى) رخ داد و بسيارى از افراد سست ايمان، بر اثر ضعف دينى يا تحت تأثير تبليغات غربزدگان، به سمت بى‏حجابى كشيده شدند و زشت‏ترين صورت آن را در سطح جامعه‏ى اسلامى، به نمايش گذاشتند؛ تا آن جا كه، بسيارى از ارزش‏هاى اسلامى (مانند حجاب) در سطح جامعه، به صورت نوعى امل‏گرى و ضدارزشى در زندگى نوين، تلقى مى‏شد. اگر در آن زمان عده‏اى افراد متديّن، به ارزش‏هاى اسلامى (مانند حجاب و...) پايبند بودند، تنها به علت كوشش سخت و فعالانه دستگاه‏هاى مذهبى بود ـ كه به رغم تمام محدوديت‏ها و خفقان ناشى از دين‏ستيزى نظام پهلوى ـ بازهم چراغ هدايت دين را روشن نگه داشتند و در اين راه، درد و رنج شكنجه، زندان و شهادت را به جان خريدند. اگر در مقطعى گروه اقليت فعّال و تأثيرگذار موافق ارزش‏هاى دينى، بتوانند اداره‏ى امور جامعه را در دست گيرند و زمينه‏هاى تحقق و احياى معارف و ارزش‏هاى الهى را در جامعه مهيّا سازند، اكثريت جامعه نيز از اين روند تأثير پذيرفته، پذيراى ارزش‏هاى دينى مى‏شوند؛ مانند همان اتفاقى كه در بعد از انقلاب اسلامى در سطح جامعه‏ى ايران افتاد و چهره‏ى جامعه‏ى را متحول كرد. اكنون با توجه به مطالب ياد شده، آيا صحيح است كه به جهت بعضى از مشكلات، منكر اهداف و آرمان‏هاى حكومت اسلامى در زمينه‏ى بسط ارزش‏هاى الهى در جامعه، باشيم و تعاليم اسلامى در مورد اهميت دادن به حجاب و سيره‏ى پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) را در برخورد با اين پديده زير سؤال بريم و به اختيارى بودن اين فريضه‏ى مهم الهى ـ كه تأثيرات بسيار مهم فردى ـ اجتماعى دارد، قائل باشيم!؟ آن گاه اكثريت جامعه را به حال خود واگذاشته تا به تدريج گسترش يافته و كم كم در دام اقليت مخالف بيفتند؟! يا اين كه ضمن احترام و تأكيد تعاليم الهى و سيره‏ى اهل‏البيت(ع)، به بررسى دقيق اين مشكلات پردازيم و با ارائه راه‏كارهاى مناسب، با آن مقابله كنيم. چهارم. اين كه ديده مى‏شود برخى از زنان به سمت بدحجابى تمايل پيدا كرده‏اند، ناشى از عوامل ذيل است: الف) عوامل درونى: منظور از عوامل درونى، مجموعه مؤلّفه‏هايى است كه به وجود آوردن اين پديده دخالت داشته و ناشى از عملكرد افراد يك جامعه و سيستم سياسى، اجتماعى و فرهنگى حاكم بر آن است. مهم‏ترين آنها عبارت است از: 1. از منظر انسان‏شناختى انسان موجودى است كه داراى قدرت اختيار مى‏باشد، يعنى، هم توانايى انتخاب راه درست و طى كردن مراتب كمال انسانى را دارد و هم توانايى پيروى از اميال و هواهاى نفسانى و طى كردن مدارج انحطاط و سقوط را. قرآن مى‏فرمايد: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا»، (انسان، آيه 3). بر اين اساس در جامعه‏اى مانند جامعه اسلامى ما ـ كه بسيارى از احكام، ارزش‏ها و معارف اسلامى براى اداره جامعه تبيين شده و جاى هيچ گونه عذر و بهانه‏اى نيست ـ بعضى از احكام الهى (مانند حجاب) از سوى برخى افراد ناديده گرفته مى‏شود، به اين اصل و عنصر روان‏شناختى باز مى‏گردد. به عبارت ديگر يكى از مهم‏ترين عوامل بدحجابى در جامعه، پيروى از هواهاى نفسانى است كه خود ناشى از ضعف ايمان و تقوا، تزلزل شخصيت است و... مى‏باشد و در مظاهرى از قبيل تجمل‏گرايى، خودنمايى در مقابل بيگانگان و... نمود پيدا مى‏كند. يكى از راه‏هاى اصلاح جامعه از اين معضل، مقابله با عوامل روان‏شناختى آن و تقويت ايمان و تقواى افراد جامعه و تقويت انگيزه، عزم و اراده آنان در اجراى احكام الهى و موازين و مقررات اسلامى در سطح جامعه مى‏باشد. قرآن كريم مى‏فرمايد: «انّ الله لا يغيّر ما بقومٍ حتى يغيّروا ما بأنفسهم...؛ خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمى‏دهد، مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند»، V}(رعد، آيه 11){V. 2. ريشه‏هاى تاريخى اين مسأله كه به اقدامات رژيم پهلوى براى گسترش فرهنگ برهنگى، بى‏بند و بارى و كشف حجاب بر مى‏گردد، روند گسترش اين معضل، هر چند با وقوع انقلاب اسلامى و فضاى ناشى از دوران دفاع مقدس، تا حد زيادى كنترل شد؛ ولى به دلايل متعددى، رگه‏ها و ريشه‏هاى خود را همچنان حفظ نمود و بعد از تغيير محيط ارزشى جامعه و فاصله گرفتن از فضاى معنوى حاصل از انقلاب و دفاع مقدس، دوباره مجال ظهور و بروز پيدا كرد. 3. كوتاهى و بى‏توجهى برخى از مسؤولان فرهنگى كشور در تثبيت ارزش‏ها و احكام اسلامى و تعميق بخشيدن به آن، از وسايل ديگر گسترش بدحجابى است. گفتنى است كه به علت وجود مشكلات ناشى از تثبيت انقلاب اسلامى، جنگ تحميلى، فشارهاى خارجى محاصره‏هاى گوناگون اقتصادى، سياسى و... باعث شد كه بيشترين وقت و انرژى مسؤولان و دستگاه‏هاى دولتى به اين امور صرف شود و توجه چندانى به مسائل فرهنگى جامعه و اجراى راه‏كارها و برنامه‏هايى در جهت تثبيت و تعميق ارزش‏ها و احكام اسلامى مبذول نگردد. 4. بعضى از اقدامات انجام گرفته بعد از سال 1368 (از قبيل سياست‏هاى پولى و ارزى و...) كه به منظور تسريع در روند توسعه و رشد اقتصادى، صنعت و... انجام گرفت، ناخواسته موجب تغيير ارزش‏هاى جامعه، به سوى هنجارهاى مادى، مدرك‏گرايى، تجمل پرستى و... گرديد. 5. عملكرد منفى و نامطلوب برخى از دستگاه‏هاى فرهنگى (از جمله وزارت ارشاد و مطبوعات وابسته در سال‏هاى اخير) و ميدان دادن به افراد و عناصرى كه هيچ اعتقادى به نظام اسلامى ندارند و با استفاده از تسهيلات مادى و معنوى وزارت ارشاد و فضاى باز و بدون نظارت جامعه، موجبات نشر و ترويج فرهنگ و ارزش‏هاى حاكم بر جوامع غرب را فراهم و اوضاع فرهنگى كشور را به شدت مسموم و آلوده نمودند به گونه‏اى كه مقام معظم رهبرى هشدارهاى شديد به مسئولين فرهنگى داده، نارضايتى خود را از عملكرد وزارت ارشاد اعلام نمودند كه در نهايت منجر به استعفاى وزير ارشاد گرديد. 6. برخى از افراط و تفريطهايى كه در سالهاى اوليه انقلاب و بعد از آن در مبارزه با بى‏حجابى و بدحجابى شد از قبيل استفاده روش‏هاى خشونت‏آميز و فيزيكى و... باعث به وجود آمدن تنفر و انزجار و بدبينى به اين حكم الهى گرديد. 7. اجرا نشدن فريضه مهم امر به معروف و نهى از منكر يا نظارت ملى به صورت فراگير و گسترده و نظام‏مند از طرف احاد جامعه، كه در روايات متعدد ضامن حفظ و سلامت جامعه از فساد، نا امنى و... شمرده شده است. ب) عوامل بيرونى: مهمترين عامل بيرونى تهاجم فرهنگى گسترده و همه جانبه غرب به ارزش‏هاى اسلامى و ملّى ما، براى بىهويت نمودن نسل جوان، تضعيف باورهاى عقيدتى در مردم و در نهايت شكست نظام اسلامى در ايران با استفاده از پيشرفته‏ترين وسايل تكنولوژى ـ اعم از نرم‏افزارى و سخت‏افزارى، عناصر وابسته داخل در عرصه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و... در جهت حاكم نمودن فرهنگ و ارزش‏ها و مظاهر تمدن غرب. مجموعه عوامل فوق سبب گرديده كه متأسفانه عليرغم گذشت بيش از دو دهه از انقلاب اسلامى، معضل بد حجابى در جامعه اسلامى ما وجود داشته باشد. اما در مورد راه‏هاى برخورد و مقابله با اين پديده زشت دو راهكار قابل پيش‏بينى مى‏باشد: 1. راهكارهاى فيزيكى و برخورد از موضع قدرت با متخلفين البته اين برخورد بايد حساب شده و هنجارمند باشد و با استفاده از مكانيزم‏هاى مناسب از گرايش جامعه به سمت بى‏حجابى جلوگيرى نمود. 2. كار بنيادى فرهنگى. مسلما برخورد با اين پديده به صورت فيزيكى و از طريق دستگاه‏هاى دولتى، بسيار دشوار و تا حدّى ناممكن است. زيرا اگر ما در مسئله لباس و پوشش اسلامى صرفا بخواهيم از طريق زور وارد شويم، استدلال و منطق نداشته باشيم و نتوانيم حقانيت و لزوم پوشش اسلامى، آثار مثبت و فوايد و بركات اجراى اين فريضه الهى در ابعاد مختلف زندگى شخصى و اجتماعى افراد و فلسفه حجاب و... را با كار فرهنگى مستمر عميق و ريشه‏اى با استفاده از دستگاههاى فرهنگى و رسانه‏هاى جمعى و مطبوعات و... به زيباترين و بهترين صورت، ارائه دليل و برهان، ثابت كنيم، متأسفانه بايد منتظر رواج و گسترش بدحجابى و رواج ارزشهاى غربى به صورت گسترده در جامعه اسلاميمان باشيم. البته اين موضوع به معناى اختيارى گذاشتن حجاب نيز نمى‏باشد. عامل مهم ديگرى كه مى‏تواند ما را در مقابله با اين معضل اجتماعى يارى نمايد اهتمام جدى جامعه به انجام فريضه امر به معروف و نهى از منكر است. بديهى است اگر جامعه در اين زمينه به صورت جدى وارد عمل شود و اين فريضه الهى را منطبق با شرايط و مراتبى كه در شرع مقدس معين گرديده، عملى سازد دستگاههاى فرهنگى نيز بهتر مى‏توانند در حل اين معضل اجتماعى اقدام نمايند. براى آگاهى بيشتر ر.ك: 1ـ حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى 2. فرامرز رفيع‏پور، توسعه و تضاد 3. على ذوعلم، انقلاب و ارزشها 4. شهيد مطهرى، مسأله حجاب. پنجم: هيچ دليلى بر اين كه خانم‏هاى محجبه در زمان طاغوت مورد تعرض قرار نمى‏گرفتند وجود ندارد؛ بلكه در موارد بسيارى زنان و دختران عفيف و پاكدامن، گرفتار چنين تعرضاتى شده‏اند. ششم: به فرض صحت اين ادعا كه در گذشته زنان محجبه مورد تعرض قرار نمى‏گرفتند، آيا مى‏توان صرف اين مسأله كه اثرى بسيار محدود است را مجوز آزاد گذاشتن بى‏حجابى دانست و هزاران مفسده‏ى ناشى از آن را بر جامعه تحميل كرد تا صفوف حجاب دوستان واقعى، از غير آنها جدا شود؟ كدام منطقى چنين حكم مى‏كند؟
کد سوال : 5023
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي>کلام و دين پژوهي
پرسش : آيا صرف گريه كردن و عزاداري براي امام حسين (ع ) براي افرادي كه دچار روزمرگي و معاصي هستند, مي تواند سودمند باشد؟
پاسخ : ترغيب به عزادارى و گريه بر امام حسين(ع)، هرگز به جهت مطلوبيت ذاتى گريه و عزادارى نيست بلكه فلسفه و اهداف مهم‏ترى را تعقيب مى‏كند. از مهمترين اهداف تشويق به عزادارى، ايجاد پيوند عميق عاطفى ميان مردم با الگوهاى راستين است تا در پرتو آن، مردم در مقام عمل، امام را الگوى خود قرار دهند و هرچه بيشتر با امام سنخيت پيدا كنند كه اين امر جز در پرتو پالايش و تصفيه روح و عمل صالح حاصل نمى‏شود. ترغيب به عزادارى و اشك بر امام حسين(ع)، ترغيب به هم سنخ شدن و الگو گرفتن و پيروى عملى از امام حسين(ع) است. انسان بر فقدان كسى مى‏گريد و به سوگ كسى مى‏نشيند كه محبوب و مورد علاقه اوست. امر به عزادارى بر امام حسين(ع) ايجاد علاقه و رابطه با مكتب امام حسين(ع) است و به همين جهت هرگز به معناى تشويق به دست كشيدن از عمل و اكتفا كردن و چشم دوختن به ثواب گريه بر اولياى الهى نيست. از ديگر اهداف و فلسفه عزادارى، زنده نگه‏داشتن مكتب امام حسين(ع) است. مكتبى كه مكتب ظلم‏ستيزى، رها شدن از روزمرگى، مقدم داشتن رضاى الهى بر خواسته‏هاى نفسانى و احياى اسلام راستين محمدى از كج‏روى‏ها و بى‏راهه‏هاى نادرست است. مراسم عزادارى، نهضت حسينى و اهداف آن را در طول تاريخ زنده نگه‏داشته است. به همين جهت عزادارى ما كمك به احياى اين نهضت است و به هر اندازه كه در آن سهيم باشيم مأجوريم. اما بديهى است كه نحوه عزادارى افراد، از جهت ميزان احياى اين نهضت و ايجاد رابطه روحى و معنوى با مكتب حسينى متفاوت است و به ميزان همين تفاوت درجات نزديكى با مكتب حسينى، براى ما ارزشمند و مفيد خواهد بود.
کد سوال : 5024
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : با توجه به اين كه آيه اي درباره ء سنگسار كردن زناي محصنه نيامده , چطور ممكن است آن را جايز بدانيم ؟
پاسخ : همان گونه كه نوشته‏ايد در مورد رجم آيه‏اى در قرآن مجيد نيامده است. نه تنها اين حكم بسيارى از احكام مسلم شرعى كه حتى از ضروريات دين است در قرآن نيامده. از باب نمونه مسائل راجع به غسل و تعداد ركعات نماز. البته ضرورتى هم ايجاب نمى‏كند كه تك تك احكام شرعى به صورت مبسوط در قرآن ذكر شود. قرآن كريم در آيات متعددى ما را به سوى پيامبر و اهل بيت او(ع) رهنمون شده و اطاعت از آنان را بر ما واجب نموده و يا اطاعت از پيامبر را اطاعت از خداوند دانسته است. از جمله آيه: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم»، (نساء / 59) و آيه «من يطع الرسول فقد اطاع الله»، (نساء / 80). به همين جهت سنّت كه گفتار پيامبر و اهل بيت معصومين پيامبر است يكى از منابع استخراج احكام شرعى علاوه بر قرآن به شمار مى‏رود و بسيارى از احكام شرعى از روايات پيامبر و اهل بيت(ع) استفاده مى‏شود. حكم رجم زناكارى كه داراى همسر باشد با تحقق شرايط آن يكى از مسائلى است كه با روايات متعدد از پيامبر و ائمه معصومين(ع) ثابت شده است. و محل اتفاق جميع فقها است بلكه به حد ضرورت و بداهت بين مسلمانان رسيده و جاى تأمل و ترديد در اين حكم وجود ندارد. و در صدر اسلام به دستور پيامبر(ص) انجام گرفته است. براى آگاهى بيشتر ر.ك: جواهر الكلام، محمدحسن نجفى، نشر اسلاميه، چاپ ششم، 1363 ش، ج 41، ص 318 ـ 321. اما درباره اجراى آن در حضور ديگران بايد گفت: هدف اساسى در اجراى حكم علاوه بر تنبيه مجرم، اثر بازدارندگى آن نسبت به ديگران است. به ويژه برخى از جرمها كه نشان از بى‏باكى مجرم و عذرناپذيرى از سوى او دارد. و خطر بنيان كنى نسبت به جامه دارد. كه زناى محصنه از آن نمونه است. زيرا ارضاى غريزه براى او امكان داشته و اقدام او خيانت با نظام خانواده مى‏باشد. و با توجه به رفت و آمدهاى خانوادگى اگر مجازات چنين جرمى سنگين نباشد عوارض غير قابل پيش‏بينى در انتظار خانواده‏ها خواهد بود. البته از آنجا كه اثبات اين جرم بسيار مشكل است و نياز به چهار شاهد دارد. تنها كسانى گرفتار مى‏شوند كه به گونه‏اى حرفه‏اى و با جرأت تمام به آلوده‏سازى جامعه اقدام مى‏كنند. و يا كسانى كه به جهت رهايى از عذاب وجدان و عذاب آخرت، خود مى‏آيند و اقرار مى‏كنند. كه در اين صورت حاكم شرع تا مى‏تواند آنها از اقرار منصرف مى‏كند. و توصيه شده است كه اگر شخصى به جهت وسوسه يكباره و ناخواسته گرفتار گناه شده بين خود و خدا توبه كند و از بازگو كردن آن نزد ديگران و مراجعه به محاكم قضايى اجتناب كند.
کد سوال : 5025
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : چگونه مي توان به ديگران خصوصا جنس مخالف اعتماد كرد و با وي به گفتگو پرداخت.
پاسخ : دوست گرامي , قبل از اينكه به اين سوال پاسخ گوئيم و از چگونگي و كم و كيف اعتماد به ديگران سخن بگوئيم بايد به اين مسئله پرداخته شود كه آيا ارتباط با ديگري بخصوص جنس مخالف به چه منظور و هدفي شكل گرفته است ؟ و محتواي رابطه چيست ؟ اگر اين رابطه يك رابطه ي آموزشي و به منظور تعليم و تعلم است شرائط خاص آموزش را مي طلبد و اگر رابطه اقتصادي جهت داد و ستد و خريد و فروش و نظاير آن است خصوصيات خاص ديگري را لازم دارد و همينطور ديگر روابط كه محتواي رابطه امر ديگري است , همان محتوا, تعيين كننده ي ويژگي هاي لازم جهت اعتماد به طرف مقابل خواهد بود و هر كدام بايد در جاي خود مورد بحث و بررسي قرار گيرد, اما اگر »خود رابطه « و »ارتباط با ديگري « به عنوان يك هدف مطرح باشد و اينكه در دوران جواني انسان نياز دارد با ديگري ارتباط داشته باشد و هم راز و هم سخني داشته باشد در اين صورت ابتدا بايد بررسي شود كه آيا اصولا" ارتباط با جنس مخالف عرفا", عقلا" و شرعا" مقبول و مطلوب و صحيح است يا نه ؟ و سپس ويژگي هاي اخلاقي طرف مقابل جهت اعتماد كردن به وي مورد بررسي قرار گيرد. با نگاهي به آموخته هاي ديني و تجارب افراد با تجربه و حتي با اندكي دقت و تائمل در فطرت سليم و پاك خود در خواهيم يافت كه اصل ارتباط با جنس مخالف به عنوان يك هدف و داشتن رابطه با وي , مطلوب و معقول و مشروع نيست . بنابراين سخن از اينكه چگونه مي توان به جنس مخالف اعتماد كرد به ميان نمي آيد. قرآن هم زنان را از داشتن رابطه ي پنهاني با مردان نهي كرده است و هم مردان را از داشتن ارتباط با زنان منع نموده است . البته به اين معنا نيست كه هر گونه ارتباطي با جنس مخالف ممنوع است بلكه ارتباط با جنس مخالف به منظور »صرف رابطه داشتن « و هم سخن بودن با وي به عنوان يك دوست مورد نهي عقل و شرع و عرف واقع شده است . وقتي اميرالموئمنين (ع ) مي فرمايد: من به زنان جوان سلام نمي كنم و از داشتن يك رابطه ي بسيار كوتاه و اندك اكراه دارد چگونه مي توان ما انسان هاي عادي به خود چنين اجازه اي بدهيم كه از تعميق ارتباط با جنس مخالف و چگونگي اعتماد به جنس مخالف براي داشتن ارتباط, سخن به ميان آوريم . البته گاهي براي اموري همچون ازدواج و مقدمات آن و آشنايي دختر و پسر با يكديگر قبل از ازدواج لازم است دو جوان در جلساتي به بررسي وضعيت اخلاقي , اجتماعي و خانوادگي همديگر بپردازند و بهتر بتوانند زندگي مشترك آينده ي خود را پايه ريزي كنند كه در اين مورد هم , بايد دختر و پسر اين ارتباطها و روابط كلامي را تحت اشراف و اطلاع خانواده هاي خود انجام دهند كه از هر گونه شائبه اي مصون باشند. چه اينكه به تجربه ثابت شده در بسياري موارد تحت پوشش آشنايي قبل از ازدواج , جوانان در دام هاي خطرناكي گرفتار شده اند و پاكي و صفاي دوران جواني خود را از دست داده اند و پس از چندي جز افسوس چيزي را به دنبال نداشته است . پس بنابراين اصل اولي در برخورد با جنس مخالف , عدم اعتماد است و نمي توان با برخي وپژگي هاي اخلاقي سلامت و صداقت طرف مقابل را تشخيص داد و به وي اعتماد كرد چرا كه احساسات زود گذر اين دوره بسيار ره زن است و اين امري است كه تجارب بسياري از جوانان و دانشجويان حتي كساني كه زياد به خود و طرف مقابل اعتماد داشته اند, به اين موضوع شهادت و گواهي مي دهد. ضمنا" در پايان متذكر مي شويم كه اگر منظورتان از اين سوئال , چيز ديگري است در مكاتبه ي بعدي مرقوم فرماييد تا بتوانيم پاسخ مطلوب را خدمتتان ارائه دهيم .
کد سوال : 5028
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : در صورت حفظ آيات قرآن آيا مسئوليت ما نسبت به معاني آن سنگين تر مي شود؟
پاسخ : به طور كلي وظيفه عالم سنگين تر از جاهل است و از كسي كه مسائله اي را مي داند (چه شرعي و چه اخلاقي و چه اعتقادي ) انتظار عمل مي رود. ولي نكته قابل توجه اين است كه اگر كسي براي اين كه وظيفه اش سنگين تر نشود از فراگرفتن مسائل ديني و دستورات خداوند دوري كند و خود را جاهل نگهدارد, اين عمل عذر بدتر از گناه است و اين عذر از او پذيرفته نيست . البته در مورد حفظ قرآن بايد دقت داشت علاوه بر خاصيت علم آوري خواندن و تكرار و انس با قرآن داراي ثواب نيز مي باشد و حتي اگر كسي عمل نكند محروم از ثواب حفظ و قرائت آن نمي گردد.