• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 2381
موضوع : قرآن و حديث>تاريخ و سيره
پرسش : شهيد مطهري در كتاب نظام حقوق زن مساله تعدد زوجات را براي زماني مي داند كه تعداد زنها نسبت به مردها زيادتر باشند كه در چنين مواردي گزيدن چندين همسر براي مرد امري واجب است. با توجه به اين كه در صدر اسلام چنين مسئله اي وجود داشته مي خواستم بدانم كه آيا پيامبر (ص) و امام علي (ع)تا زماني كه خانم خديجه و خانم فاطمه زهرا در قيد حيات بودند همسر صيغه اي داشتند ؟ همسر دائمي به جز اين بزرگواران را مطمئنم كه نداشتند. اگر نداشتند چرا. مگر نه اينكه چنين شرايطي اين امر را به خودي خود واجب مي كند و مردان بايد اقدام كنند و زنان نيز هووهاي خود را عين خواهر خود بدانند وگرنه براي آن زنان مشكلات رواني به علت نداشتن همسر پيش مي آيد پس چرا امام علي در زمان حيات خانم فاطمه زهرا چنين اقدامي نكردند و خانم فاطمه زهرا چنين زناني را مانند خواهر خود نپذيرفته اند. و با توجه به اينكه امام علي همسر صيغه اي داشتند چون در جايي تعداد زنان ايشان را 28 عدد خواندم؟
پاسخ : قبل از پرداختن به اصل پاسخ تذکر اين نکته لازم است که شهيد مطهري مسأله تعدد زوجات را منحصر به زماني که تعداد زن ها نسبت به مردها زيادتر است نمي داند بلکه يکي از موارد را ذکر مي کند و نيز تعدد زوجات را امري واجب نمي دانند بلکه آن را جايز مي شمرند. در مسأله تعدد زوجات فلسفه‏هاى متعددى وجود دارد كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مى‏شود و تحقيق بيشتر را با معرفى منابعى به خودتان مى‏گذاريم: فلسفه تعدد زوجات: مسأله تعدد زوجات يكى از احكام بسيار بااهميت و ارزشمند از نظر اجتماعى و نظام خانوادگى دراسلام است. درقرون پيشين مستشرقين و اسلام‏شناسان غربى اين مسأله را براسلام خرده مى‏گرفتند. اما تحقيقات اخير و واقعيات و رخدادهاى اجتماعى قرن ما اهميت اين حكم را به آنان ثابت كرد به طورى كه انديشمندانى چون برناردشاو جان ديون پورت گوستاو لوبون و ... در اين رابطه از در تحسين آمدند و به حكمت آن گواهى دادند؛ زيرا: 1. آمارهاى موجود درسطح جهان نشان مى‏دهد ميزان تولد دختر غالباً بيش از پسر مى‏باشد. بنابراين تكيه بر «تك زنى» باعث مى‏شود همواره تعدادى از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و درتجرد و عزوبت به سربرند واين ظلمى‏فاحش درحق آنان است. 2. در طول تاريخ همواره براثر حوادث و كوارث اجتماعى - مانند جنگ‏ها - تعداد بيشمارى از مردان تلف مى‏شوند و همسران آنان بى‏سرپرست مى‏گردند. طبيعى است كه غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنين كسانى براى اولين بار نيستند. بنابراين اگر از نظر قانون و نظام اجتماعى اينان نتوانند به عنوان همسر دوم گزينش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و اين نيز ظلم برآنان است و تنها راه‏حل آن جواز چندزنى باقيود و شرايط خاص است. جالب است بدانيد كه پس از جنگ جهانى دوم در آلمان چند هزار بيوه زن كه سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از كليسا درخواست كردند كه چند همسرى را مجاز گرداند. ولى كليسا در برابر اين خواست سرسختى نشان داد و همين باعث شد كه پس از آن فساد و بزهكارى در آلمان به شدت رواج يابد. 3. بلوغ جسمى و جنسى دختران معمولاً چندين سال پيش از پسران است و درطول زمان همراه با رشد جمعيت بشرى باعث مى‏شود كه در جامعه تك همسرگرا همواره انبوه كثيرى از زنان كه آمادگى و علايق جنسى دارند در برابر مردانى فاقد شعور و درك جنسى قرارداشته و تمايلات جنسى آنان به نحو مشروع ارضا نگردد. 4. از نظر روان شناسى تفاوتى اساسى بين ساختار روانى و گرايش‏ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روان‏شناسان معتقدند كه زنان به طور طبيعى «تك شوهرگرا» مى‏باشند وفطرتا از تنوع همسر گريزانند و خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفى و عملى يك مرد مى‏باشند و تنوع گرايى در زنان نوعى بيمارى است. ولى مردان ذاتا تنوع گرا و «چند زن‏گرا» مى‏باشند و چنان كه مى‏دانيد احكام اسلام همه متناسب با نيازهاى واقعى و ويژگى‏ها و خصلت‏هاى ذاتى انسان‏ها وضع گرديده است.افزون برآن زنان در ايام معينى قابليت تأمين جنسى مردان را ندارند. اكنون بايد پرسيد در برابر اين حقايق چه بايد كرد؟ در اينجا سه راه وجود دارد: الف - هميشه تعدادى از زنان درمحروميت كامل جنسى به سربرند. ب - راه و روابط نامشروع و كمونيسم جنسى گشوده شود. ج - به طور مشروع و قانونمند باقيود و شرايطى عادلانه راه چند همسرى گشوده شود. كدام يك؟ دين مبين اسلام راه سوم كه حكيمانه‏ترين و بهترين راه است را گشوده و اجازه چندزنى را تنها به مردانى مى‏دهد كه توانايى كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه داشته باشند و دستورات اكيدى در اين زمينه براى آنان وضع نموده است و اين نه تنها به ضرر زنان نيست؛ بلكه درواقع بيشتر براى تأمين مصالح و منافع آنان است. در اينجا ممكن است سؤالى ديگر پديد آيد و آن اينكه چرا چند شوهرى مجاز نيست؟ جواب آن است كه: 1. چنان كه گفتيم اين خلاف طبيعت و روحيات زن مى‏باشد. 2. بدين وسيله بهداشت و سلامت نسل به خطر مى‏افتد. 3. شناخت انساب و تميز آنها از بين خواهد رفت. در غير اين صورت عواطف خانوادگى از بين خواهد رفت و در نتيجه تمايل به تكثير نسل و زاد و ولد وجود نخواهد داشت، چون به حسب طبع هر كس فرزند خودش را دوست داشته و براى او سرمايه گذارى مى‏كند، اما در قبال كسى كه انتسابش به وى مشكوك است؛ بلكه اصلا معلوم نيست از كيست؟ بيگانه بوده و تعهدى نسبت به او ندارد و از درون نيز چنين انگيزش و تمايلى وجود ندارد. راز كاستى عاطفه و احساسات در جوامع غربى و پناه بردن آنان به حيوانات به ابراز محبت به آنان همين است و نه حس قوى عاطفه بشرى آنها. آنان كه بشريت را چنان از دم تيغ گذرانده و با وحشيانه ترين راه‏ها انسان هاى مظلوم را مى‏كشتند تا ثروت و سرمايه‏هاى آنان را به يغما ببرند، چه بويى از عاطفه برده‏اند! براي آگاهي بيشتر ر.ک: طباطبايى، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، ج 4. بنابراين از واقعيت هايي که در گوشه و کنار جهان به وقوع مي پيوندد مانند جنگ جهاني دوم که پس از آن جمعيت زنان بي شوهر در آلمان ازدولت تقاضا کردند که اجازه دهد طبق قانون اسلام تعدد زوجات اجرا شود و به اين ترتيب غائله زنان بي شوهر رفع گردد، اگر چه تقاضاشان به واسطه مخالفت کليسا رد شد اما اين واقعه و وقايعي شبيه آن خود بهترين دليلي است بر اين که مخالفت نوع زنان با تعدد زوجات به عادت مي باشد نه اقتضاي طبيعت و فطرت و بهترين پاسخي است به اعتراضي که به اين حکم اسلامي مي شود که: «حکم تعدد زوجات حکمي است که عواطف و احساسات زنان جامعه را جريحه دار کرده و درونشان را افسرده نموده و مبدأ هيجان حس انتقام گرديده و منشأ حوادث ناگوار بسيار مي شود...» زيرا اين واقعه و نظاير آن به ثبوت مي رساند که هنگامي که احتياج پيدا شده و کمبود شوهر حس مي شود همه اين افکار مخالف، تبديل به موافقت و تسليم مي گردد. علاوه بر اين که طريقه تعدد زوجات قبل از اسلام بدون تحديد به عدد خاص و در اسلام با تحديد مخصوص روزگاران دراز اجراء و عملي شده و هرگز نظام اجتماع را به هم نزده و هرج و مرجي به وجود نياورد و زناني هم که با شوهر زن دار به عنوان زن دوم يا سوم و يا چهارم ازدواج مي کردند از زمين نمي روئيدند و يا از يکي از کرات آسماني پايين نيامده بودند بلکه از همين زن هايي بودند که به اعتقاد معترض به حسب طبيعت و فطرت مخالف با تعدد زوجات مي باشند علاوه بر اين که اسلام تعدد زوجات را «واجب» قرار نداده بلکه «تجويزي» است که در صورتي که مرد از بي عدالتي نترسيده و بتواند عادلانه رفتار کند تثبيت کرده است، با اين همه در فقه اسلامي روش هايي وجود دارد که به وسيله آنها زن مي تواند از ازدواج شوهرش با زن ديگر مانع شود و يا مرد را به طلاق خود ملزم نمايد. بنابراين در اسلام تعدد همسر، امري گتره اي و بي قيد و شرط نيست بلکه شرايط سنگيني دارد که تأمين آنها امري ساده نخواهد بود. اگرچه تعدد زوجات در بعضي از موارد يک ضرورت اجتماعي است و از احکام مسلم اسلام محسوب مي شود، اما تحصيل شرايط آن در امروز با گذشته تفاوت بسيار کرده است زيرا زندگي در سابق يک شکل ساده و بسيط داشت و از عهده غالب افراد بر مي آمد ولي در عصر حاضر کساني که مي خواهند از اين قانون استفاده کنند بايد مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت بر اين کار دارند چنين اقدامي بنمايند. در مسأله ازدواج هاى پيغمبر(ص) عوامل متعددى در كار بوده كه بررسى فلسفه هر يك از آنها، بحث مستقلى مى‏طلبد. برخى از آن زنان به جهت مسلمان شدن، مورد بى‏مهرى و تذلّل از ناحيه قوم و قبيله و طلاق از سوى همسر خود قرار مى‏گرفتند. برخى شوهر و سرپرست خود را در جنگ ها از دست داده و مايل به ازدواج با هر كسى هم نبودند. همچنين ازدواج با برخى از آنها، موجب نزديكى پيامبر(ص) با قبيله او مى‏شد و مشكلاتى كه آنان در راه رسالت آن حضرت ايجاد مى‏كردند، مرتفع مى‏گرديد و ... اما درباره شبهاتى كه مطرح مى‏شود بايد گفت: T}الف) {T پيامبر(ص) تا سن 25 سالگي در جامعه اي پر از مفاسد، هيچگونه ارتباط جنسي نداشته و در طهارت کامل زيسته است. T}ب ){T اولين ازدواج آن حضرت با خديجه چهل ساله بود و تا زمان حيات وي با هيچ کس ديگر ازدواج نکرد اگر چه مسأله تعدد زوجات، قبل از اسلام نيز در ميان عرب رواج داشته و حتي برخي از بت پرستاني که مسلمان شده بودند داراي ده همسر بودند و اسلام با وضع قوانيني خاص توانسته است آن را مقيد و قانونمند نمايد و از مطلق العنان بودن برهاند. اما با اين وجود پيامبر(ص) بعد از ازدواج با خديجه، چه قبل از بعثت (که تعدد زوجات مرسوم بود) و چه بعد از آن، ازدواج ديگري ننموده است و اين امر ممکن است به دلائل مختلفي بوده باشد: اولا، اين که در همان سال هاي اول بعثت، عده اي از بزرگان قريش به ابوطالب پيشنهاد دادند که حاضرند ثروت هاي زياد و نيز بهترين زنان و دختران را به پيامبر(ص) بدهند و در مقابل، ايشان نيز دست از تبليغ رسالت بردارند که البته پيامبر(ص) از پذيرش پيشنهاد آنان امتناع ورزيد. حال اگر پيامبر(ص) خود دست به چنين اقدامي مي زد و تعدد زوجات اختيار مي کرد (اگر چه مطابق سنت قبل از اسلام و بعد از اسلام بود) اما ممکن بود دشمنان و مخالفان آن حضرت بگويند که محمد(ص)، ادعاي نبوت را وسيله اي قرار داد تا بهترين زنان ودختران عرب را تصاحب نمايد و اين امر ممکن بود به گسترش اسلام لطمه اي وارد نمايد. ثانيا، علاقه شديد پيامبر(ص) به خديجه و نيز محبت وافر خديجه به پيامبر(ص) به گونه اي بود که خديجه تمام دارايي خويش را براي نشر اسلام در اختيار پيامبر(ص) قرار داد و در حالي که خود از ثروتمندترين زنان عرب بود اما در پي تحريم اقتصادي، گرسنگي و تنگناهاي طاقت فرساي شعب ابي طالب جان سپرد و پيامبر(ص) نيز آنچنان علاقه اي به خديجه داشت و در برابر ايمان و ايثار خديجه، سپاسگزار وي بود که وقتي حضرت زهرا(س) به دنيا آمد، دخترش را هم نام مادر خديجه که فاطمه بود نام نهاد (در حالي که نام مادر پيامبر(ص) آمنه بود) و پيامبر(ص) مي خواست تا بدين ترتيب از آن همه زحمات و فداکاري هاي اين بانوي فداکار تقدير و تشکر نموده و علاقه واقعي خويش را به وي بنماياند. T}ج ){T طبق آيه سوم سوره نساء که مي فرمايد: «اگر مي ترسيد که نمي توانيد عدالت را در حق همسران خويش رعايت کنيد، پس يک همسر اختيار کنيد»، مفسران گفته اند منظور از عدالت در اين آيه، رفتار عملي و خارجي است که بايد توأم با عدالت باشد و اين که در آيه 129 همين سوره مي فرمايد: «شما هرگز نمي توانيد در ميان زنان، عدالت کنيد، هر چند کوشش نماييد..» مفسران گفته اند منظور از نفي عدالت در آيه شريفه، به قرينه ادامه آن، عدالت از نظر محبت قلبي است و بديهي است که پيامبر(ص) که چنان علاقه اي به همسرش خديجه دارد و قلب او مالامال از محبت به وي است نمي تواند اين عدالت والا را داشته باشد و با وجود خديجه، همسر يا همسران ديگري هم داشته باشد و در عين حال اين عدالت يعني محبت و ميل قلبي را رعايت نمايد چه آن که بعد از خديجه به همسرانش مي فرمود اگر چه شما خوب هستيد اما هيچ کدامتان به خديجه نمي رسيد. بنابراين بعد از خديجه، با توجه به شرايط خاص جامعه که متذکر شديم و نيز عدم وجود زني مانند خديجه، پيامبر(ص) ازدواج هاي متعددي نمود و همسراني داشت که اگر چه بعضا زنان خوبي بودند اما هيچ يک داراي ويژگي هاي ممتاز خديجه نبودند زيرا خديجه آن بانوي ثروتمند عرب که داراي موقعيت ويژه اي بود در حالي با پيامبر(ص) ازدواج کرد که وي داراي موقعيت خاص اجتماعي نبوده و يتيمي بود که تحت حمايت عمويش ابوطالب مي زيست اما زنان ديگر در حالي با پيامبر(ص) ازدواج کردند که وي مبعوث به نبوت شده بود و داراي موقعيت ممتاز و منحصر به فردي بوده است. T}د ) {T شيوه‏هاى رفتار جنسى آن حضرت با همسران خود، به گونه‏اى است كه كاملاً با شيوه انسان‏هاى شهوتران متفاوت بوده است؛ مثلاً عايشه - كه جوان‏ترين همسر پيامبر بوده - مى‏گويد: «هيچ گاه من عورت او را نديدم و او مرا نديد». از طرف ديگر انسان‏هاى شهوت‏ران و تنوع طلب، معمولاً از ازدواج‏هاى دايم شانه خالى مى‏كنند و به كامرانى‏هاى گذرا و آنى مى‏پردازند؛ در حالى كه چنين چيزى در رفتار پيامبر(ص) هرگز مشاهده نشده است. شخصيت پيامبر(ص) و شيوه‏هاى رفتار جنسى و قراينى كه در بالا ذكر شد، همه و همه نافى صدق اين فرض مى‏باشد. روشنى اين مسأله تا آنجا است كه مستشرقان غربى قرن اخير، از اينكه پيشينيان آنها پيامبر(ص) را به شهوترانى متهم مى‏نمودند، پوزش خواسته و خلاف آن را معتقد شدند و در همين راستا، كتاب‏هاى متعددى نگاشته شد؛ از جمله: «عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن» نگاشته جان ديون پورت و... براي آگاهي بيشتر ر.ک: عقيقى بخشايشى، همسران رسول خدا. اما درباره علي(ع) و فاطمه زهرا(س) بايد گفت که وضعيت اين دو معصوم(ع) نيز مانند پيامبر(ص) و خديجه و حتي مي توان ادعا کرد که بالاتر بود به گونه اي که پيامبر(ص) به علي(ع) مي فرمود: سه چيز به تو عطا شده که به من نشده است: «اول اين که داماد شخصي مانند من هستي (داماد پيامبر هستي)، همسري چون فاطمه داري و فرزنداني چون حسن و حسين(ع)» V}(بحارالانوار، ج 39، ص 77). {V شخصيت حضرت زهرا(س) آن قدر والا و ارزشمند بود که حتي صحابه، به علي(ع) به خاطر ازدواج او با فاطمه(س) غبطه مي خوردند. بنابراين زن وشوهري چون علي و فاطمه که به فرموده پيامبر(ص) اگر خداوند فاطمه را خلق نمي کرد بر روي زمين از آدم به بعد، براي علي کفو و همتايي نبود» V}(وسائل، ج 20، ص 74). {V بديهي است که مردي چون علي(ع) با داشتن همسري چون فاطمه(س) که دستور ازدواج آنان از آسمان نازل شده است [پيامبر(ص) فرمود: «همانا من مانند شما بشر هستم در ميان شما ازدواج مي کنم و شما را به تزويج مي دهم مگر فاطمه که تزويج او از آسمان نازل شده است» (همان)] همسر ديگري اختيار نکند و اين دو گوهر ممتاز خلقت در کنار هم باشند و دل در گرو هم داشته باشند اما بعد از فاطمه(س) بقيه همسران علي(ع) اگر چه خوب بودند اما هيچ کدام مانند فاطمه نبودند و جاي فاطمه را براي علي(ع) پر نکردند. از اين رو علي(ع) نيز مانند پيامبر(ص) پس از همسر اولش که بي نظير بود، تعدد زوجات اختيار کرد. اما در مورد نکاح متعه بايد گفت که تشريع متعه علاوه بر آثار تربيتي، براي رفع نابساماني هاي اجتماعي است نه براي حرم سرا سازي، هوسراني و عياشي مرفهان و شهوت پرستان. از اين رو اگر چه نکاح متعه در زمان پيامبر(ص) نيز مرسوم بوده است و ائمه(ع) نيز با تمام صلابتي که در راه احياي سنت نبوي داشتند و در بيان حکم متعه تقيه نمي کردند، با وجود اين به اصحاب خود اجازه هوسراني نمي دادند و علي رغم ترغيب ها و تشويق هايي که در مورد نکاح متعه انجام مي دادند، اما در پاره اي مواقع، عده اي را از انجام اين کار منع مي نمودند. علي بن يقطين (يکي از وزيران هارون و از بزرگان اماميه) وقتي از امام موسي کاظم(ع) اجازه متعه خواست، امام(ع) به او فرمودند: «تو را با متعه چه کار و حال آن که خداوند از آن بي نيازت کرده است» V} (احمد بن عيسي الاشعري القمي، النوادر الاشعري، ص 87، ح 199).{V بنابراين نکاح متعه در مواردي است که شخص قادر به ازدواج نباشد و يا اگر همسر دارد در حال حاضر امکان دسترسي به وي برايش مهيا نباشد V} (شيخ کليني، کافي، ج 5، ص 452، ح 2).{V و همچنين در روايات، فلسفه تشريع متعه، جلوگيري از انحرافات اخلاقي و پاکسازي جامعه از فساد و فحشاء و در واقع رحمت خداوند نسبت به امت اسلامي است کما اين که ابن عباس مي گويد: «متعه چيزي نيست مگر رحمت خداوند نسبت به امت اسلامي (و با وجود متعه) زنا نمي کند مگر انسان شقاوتمند - و يا مگر عده کمي -» V}(شيخ مفيد، خلاصه الايجاز، ص 25). {V و اين که بعدا توسط يکي از خلفاء، نکاح متعه بدون در نظر گرفتن فلسفه تشريع آن و صرفا از روي جهالت و احساسات ممنوع شد، نه تنها خدمتي به دين نشد بلکه بزرگترين خيانت انجام پذيرفت و مي توان گفت از رواياتي که به نکاح متعه ترغيب مي کنند مي توان فهميد که براي مخالفت با ممنوعيت آن بوده است (دقت فرماييد) نه ترويج هوسراني و شهوت پرستي و اگر معصومين(ع) هم اين کار را انجام مي دادند از باب حليت آن و نيز مخالفت با تحريم کنندگان آن بوده است. بنابراين از مجموع آنچه که در پاسخ به اين پرسش بيان شد مي توان چنين نتيجه گرفت که اصل بر تک همسري است و در اسلام (آيات و روايات) تعدد زوجات با حفظ قيود و شرايط مجاز دانسته شده است يعني به خاطر اضطرار و ضرورت هاي اجتماعي و يا اين که اين نوع ازدواج مي تواند آثار مثبتي داشته باشد همانگونه که تعدد ازدواج پيامبر(ص) و نيز ازدواج هاي متعدد علي(ع) و ديگر معصومين(ع) از اين رو بوده است.
کد سوال : 2382
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : دوست دارم بدونم اين درسته كه مي گن هر كس توقعش توي زندگي بالا باشه و به خودش سختي نده و هميشه بهترين ها را براي خودش بخواد در آينده با توجه به توقعات بالايي كه دارند بهشون هم چيز ميده ولي برعكس به كسي كه توقعاتش پايين باشه (به دليل موقعيت اقتصادي خاص خانواده اش ) و سعي مي كند به همه چيز قانع باشه باز هم به اندازه توقعاتش نعمت مي دهد و اون آدم تا آخر زندگي اش بايد با همون وضع زندگي كنه يعني خدا اون آدم هايي را كه توي زندگي خوشند و دائم در حال خوشگذارني هستند هيچ وقت درد نداري رو نچشيدن بيشتر دوست داره و در آينده هم شرايط زندگي شون را طوري مي كنه كه هميشه خوش باشند؟
پاسخ : در جواب بايد صريحا گفت که خير و اين مطلب يک خرافه رايج در جامعه ماست که با مقداري فکر و تأمل معلوم مي شود، نه با روند حرکت افراد در جامعه مطابق است نه با مباني دين ما، اما از جهت اول در جامعه بسياري از افراد را مي بينيم که به لحاظ اقتصادي جزء طبقات پايين جامعه بوده اند لکن بر اثر تلاش و کوشش و برنامه ريزي به جاهايي رسيده اند چه از جهت علمي و چه از جهت دارا شدن ثروت و چه از لحاظ معنوي. چنانچه عکس اين قضيه هم موارد فراوان دارد. اما از لحاظ مباني ديني و نگرش اسلام به اين مطلب چند نکته را بايد مورد توجه قرار داد: الف ) خداوند انسان را مختار و آزاد آفريده و هيچ نحوه جبري بر او حاکم نيست. ب ) قرآن کريم يکي از عوامل بنيادين در جهت ساخت آينده فرد را سعي و تلاش انسان قرار داده مي فرمايد: «ليس للانسان الا ما سعي» (نجم، ايه 39). پس بهره انسان از زندگي ارتباط نزديکي با تلاش او دارد. ج ) نفس ثروت و دارايي از ديدگاه اسلام ارزش محسوب نمي شود بلکه گاهي [اگر موجب غفلت از خداوند شود] ضد ارزش محسوب مي شود. بله، تلاش انسان براي به دست آوردن ثروت براي خدمت به خانواده و همنوع و کارهاي خير داراي ارزش والايي است. د ) دادن مال و ثروت يا ندادن آن همه براي امتحان ما انسان هاي مختار است که آيا آن کس که به او عطا شده در راه خير مصرف مي کند و يا اين که بخل و طمع مي ورزد. و آن کس که عطا نشده صبر مي کند و يا جزع و بي صبري و به همه چيز بدبين مي شود. ه ) اين که خداوند به افرادي ثروت داده هرگز علامت و نشانه اين نيست که خداوند آنها را دوست دارد بلکه گاهي کاملا برعکس است، کساني که غافل از خدا هستند اين مال و ثروت سبب مي شود که به همان مظاهر زندگي و لذائذ آن روي آورند و غفلتشان از خدا بيشتر شود و به فرموده قرآن کريم «سنستدرجهم من حيث لا يعلمون؛ [با اين متاع دنيا] پله پله آنها به هلاکت نزديک مي شوند» V} (اعراف، آيه 182).{V به بيان علامه طباطبايي استدراج تجديد نعمتي بعد از نعمت ديگر است تا بدين وسيله التذاذ به آن نعمت ها ايشان را از توجه به وبال کارهايشان غافل سازد V} (تفسير الميزان، ترجمه فارسي، ج 8، ص 453).{V چنانچه در مقابل نداشتن ثروت و فقر معنايش اين نيست که شخص مورد توجه خداوند نيست بلکه چون خداوند او را دوست دارد و مي داند اگر ثروتمند شود از او غافل مي شود زمينه ثروتمند شدنش مهيا نمي شود. خلاصه اين که نه هر کس توقعش بالا است آينده اش خوب است و نه هر کس که قانع است آينده اش بد مي باشد و نه هر کس ثروتمند است محبوب خداوند است و نه هر کس که فقير است مبغوض خدا مي باشد. بلکه افراد پاک و صالح و متقي محبوب خداوند هستند چه فقير و چه غني و افراد گناهکار و بي تقوا مبغوض خداوند هستند چه فقير و چه غني و آينده انسان موکول به سعي و تلاش او شده. جهت مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ک: تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي، ج 7، ص 32.
کد سوال : 2383
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : آيا اگر مجلس عزاداري امام حسين(ع) در خانه باشد و صدايش را از خانه خودمان بشنويم اگر از خانه مان گوش دهيم هم به اندازه اينكه به مجلس بيرون رويم اجر دارد و يا مثلا مراسم را از تلويزيون گوش دهيم.
پاسخ : اين پرسش از چند جهت قابل بررسي است. به طور كلي براي خانم ها حفظ کردن خود از ديد نامحرمان و محفوظ ماندن از برخورد با آنها داراي اولويت است و اگر انجام كاري در بردارند رعايت اين جنبه و مسأله باشد بر حالات ديگر مقدم است. يعني اگر قرار باشد انسان در منزل خود مجلس عزاداري امام حسين(ع) يا ساير اولياي الهي را به پا كند و يا اين كه به مجلس ديگر كه مستلزم برخورد با نامحرم و يا در معرض ديد آنها قرار گرفتن باشد، حالت اول از اين نظر بهتر و مناسبتر است. البته تشكيل مجالس و اجتماعات و جمع شدن شيعيان و پيروان اهل بيت عليهم اسلام داراي فوايد و بركات فراواني است و خود آنان (ع) بر تشكيل چنين مجالسي تأكيد فراوان داشته اند و اين از شعائر و ويژگي هاي مذهب ما به شمار مي آيد و به همين دليل است كه اين همه بر نماز جماعت و ارزش واهميت آن تأكيد كرده اند و فرموده اند و نماز جماعتي كه تعداد افرادش از ده نفر تجاوز كند، ثواب و پاداش آن را تنها خداوند متعال مي داند و ديگران از شمارش اجر آن ناتوانند ولي در عين حال مراجع تقليد در رساله هايشان اين مسأله را گفته اند كه نماز خواندن زن در خانه بر نماز خواندنشان به جماعت مقدم است مگر مواردي كه به جماعت خواندن سبب تبليغ دين ونشان دادن قدرت مسلمين و عظمت اسلام باشد و يا سبب خارج شدن مسجد از مهجوريت و غربت شود . البته تشكيل مجالس عزا كه انسان خود در آن حضور داشته باشد غير از تماشاي عزاداري از تلويزيون است، چون نفس اهل ايمان وحضور آنها در مجالس داراي تأثير و آثاري است كه در ديدن غير مستقيم و توسط امواج از گيرنده ها آن آثار و بركات وجود ندارد . شايد در مجلسي انسان پاك و دلسوخته اي دعايي كندو بركات بر بقيه افراد مجلس نيز نازل گردد . ديدن حالات خوب افراد در حال انسان مؤثر است. گاه مي شود انسان رقت قلب وآمادگي عزاداري و گريستن را ندارد ولي با حضور در مجلسي با صفا و شركت در بين اهل ايمان و اخلاص و ارادتمندان خاندا پاك پيامبر(ص) و ديدن رقت قلب و صفا و گريستن خالصانه آنها، قلب انسان مي شكند و حالت رقت به او دست مي دهد و لطف و فيض الهي شامل حالش مي گردد. و كم نبوده مجالسي كه به خاطر وجود فردي مخلص و صاف و پاك نيت، رحمت الهي همه را در برگرفته و به خاطر وجود آن فرد، همه اهل مجلس مشمول مغفرت و عنايت حق واقع شده اند. حضرت رضا (ع) در حديثي نوراني مي فرمايد: «من جلس مجلسا يحيي فيه امرنالم يمت قلبه يوم تموت فيه القلوب؛ هر كس در مجلسي كه امور مربوط به ما در آنجا زنده و احيا مي گردد شركت كند ، در روز قيامت كه روز مرگ قلبها است. قلبش نمي ميرد».
کد سوال : 2384
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من در حال حاضر ترم آخر رشته گرافيك در دوره كارداني هستم و بعد از اين بايد امسال در مرداد ماه در امتحان كنكور كارشناسي شركت كنم و من هم تا به حال وقتي براي درس خواندن پيدا نكرده ام و تا پايان امتحانات در تير ماه نيز اوضاع چنين است البته اين را هم بگويم كه امتحان ما در حد دانشگاه ها مشكل نيست حال من را راهنمايي كنيد. كه در عرض يك ماه حداقل بتوانم يك برنامه ريزي دقيق و درست داشته باشم حتي فشرده. همچنين مرا ياري كنيد در اينكه بتوانيم اراده خود را قوي كنم چون من قبلا درسهاي تئوري ام را در دوران راهنمايي و يا دبيرستان صبح ساعت 3 يا 4 نصف شب مي خواندم ولي در حال حاضر هر چه تلاش مي كنم حتي اگر شب هم زود بخوابم اراده اينكه صبح زود بيدار شوم را ندارم نهايتا براي نماز صبح بيدار شوم و دوباره بخوابم اما من خيلي دوست دارم كه به وضعيت قبل خود برگردم حال شايد شما بپرسيد چرا حتما امسال مي خواهي قبول شوي من به دلايل شخصي حتما بايد قبول شوم؟
پاسخ : يکي از مشکلاتي که نوع انسانها به ويژه جوانان با آن مواجه هستند فاصله اي است که بين آرزوهاي آنها و ميزان تلاش و توانمنديهاي آنها وجود دارد. به عبارت ديگر صرف آرزو داشتن اما برنامه اي مشخص براي رسيدن به آن آرزو نداشتن و تلاش و جديت لازم را انجام ندادن مشکلي را حل نمي کند بنابراين در گام اول بايد محدوده آرزو را مشخص کرد و در گام دوم بايد توانمنديهاي خود را شناخت و در گام سوم بايد به صورت جدي و با داشتن برنامه براي رسيدن به آرزوها و اهداف اقدام نمود به عنوان مثال شما قصد داريد در کنکور سراسري کارشناسي شرکت کنيد اين تصميم في نفسه بسيار ارزشمند است و حاکي از اينست که شما سعي داريد توانمنديهاي خود را شکوفا کنيد و مدارج بالاتري را از نظر علمي طي کنيد تا انشاءالله فرد مؤثرتري در آينده باشيد و در عين حال از موقعيت اجتماعي و علمي بالاتري برخوردار باشيد. اين تصميم شما وقتي جامه عمل مي پوشد که شما لوازم اين تصميم را بپذيريد و از عالم تخيلات بيرون بياييد و به صورت واقع بينانه و با برنامه ريزي صحيح اقدام کنيد. نكته ديگري كه بايد به آن توجه كنيد اين است كه سعادت خود را در زندگي فقط به قبول شدن يا نشدن در كنكور گره نزنيد درست است كه هر چه انسان تحصيلات بالاتري داشته باشد بهتر است ولي اين مساوي با سعادت و خوشبختي نيست . بلكه خوشبختي در اعتقادات صحيح و پايبندي به ارزشها و عمل به دستورات الهي در جاي جاي زندگي است. و خلاصه اين كه سعادت انسان در گرو بندگي خدا و تقرب به اوست . در پايان بار ديگر به شما دانشجوي عزيز و شايسته توصيه مي كنيم كه از تلاش و كوشش و پشتكار و جديت خسته نشويد و با اميد به پيروزي دوباره سعي خود را انجام دهيد انشاالله موفق خواهيد شد. براي موفقيت نكاتي كه در ذيل مي آيد را مورد توجه قرار دهيد. 1- براي خود برنامه اي شبانه روزي تنظيم كنيد و كارهايتان را - اعم از مطالعه، خواب، عبادت، تفريح، ورزش، تغذيه و... - در زمان معين و طبق برنامه انجام دهيد. 2- براي تقويت انگيزه خود هدف نهايي و اهداف واسطه اي خود را از درس خواندن مشخص كنيد زيرا اگر انسان هدف مشخصي داشته باشد همواره آن هدف براي او ايجاد انگيزه مي كند انگيزه مانند يك موتور محركه، انسان را به پيش مي برد. 3- از پراكنده خواني اجتناب كنيد همان طور كه گفته شد، مطالعات شما بايد هدفمند و در زمان مناسب باشد. 4- بعد از غذا خوردن , بلافاصله مطالعه نكنيد. 5- سعي كنيد در كتابخانه و با نشستن صحيح پشت ميز، مطالعه كنيد. 6- بعد از 45 دقيقه مطالعه، يك ربع استراحت كنيد و اگر برايتان امكان دارد, نوشيدني يا ميوه، يا حداقل چند دانه كشمش و يا بيسكويت بخوريد. البته لازم نيست هر 45 دقيقه خوردن يا نوشيدن تكرار شود ولي استراحت لازم است هرگز چند ساعت به طور مستمر مطالعه نكنيد. 7- هنگام امتحانات، از مواد قندي و مغزي بيشتر استفاده كنيد. مانند: خرما، كشمش، انجبر، عسل، مربا و... . 8- شب ها حدود 6 ساعت استراحت و خواب داشته باشيد و در بين روز، بعد از صرف نهار، يك ساعت استراحت كنيد. 9 - حتما هر روز حداقل نيم الي يک ساعت ورزش (مورد علاقه) انجام دهيد. 10- سعي کنيد با افراد جدي و پر کار ارتباط بيشتري برقرار کنيد و در صورت امکان با يکديگر درس بخوانيد. اما در مورد چگونگي تقويت اراده (پيش شماره 5 پرسمان، ص 14) توجهتان را به مقاله زير که در همين زمينه تهيه شده جلب مي کنيم: دوست عزيز! تجربه نشان داده است، براى حل اين مشكل نمى‏توان تنها به رهنمودهاى كتبى و غيابى بسنده كرد و اين مسأله، مانند بسيارى از مشكلات روانى ديگر، به ارتباط مستمر با مشاور نيازمند است; ولى اجراى توصيه‏هاى زير در نابود سازى اين پديده سودمند مى‏نمايد . 1 . بايد علل و عوامل ضعف اراده خويش را بشناسيد . توجه كنيد ضعف اراده غالبا در عدم اعتماد به بينش و تفكر، عدم شناخت‏ خويش، با ارزش تلقى نكردن خود، عدم امنيت روانى، عدم تدبير عقلانى در تشخيص امور و تميز اهم و مهم، شكست‏هاى گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محروميت، سرزنش و رنج‏هاى مستمر ريشه دارد . زدودن هر يك از اين عوامل در پرتو سرمايه گزارى و برنامه ريزى ممكن است . 2 . بايد باور كنيد چون ديگر انسان‏ها از توانمندى‏هاى بسيار برخورداريد و از ديگران كم‏تر نيستيد . فراموش نكنيد نقاط قوت انسان از نقاط ضعفش بيش‏تر است و نبايد خود را دست كم بگيرد . تصميم خوب در پرتو تكيه بر قوت‏ها، جبران ضعف‏ها و احساس توانمندى شكل مى‏گيرد . 3 . پس از مشورت با افراد ذى صلاح، با توجه به امكانات و توانمندى‏هاى واقعى خود، براى زندگى تان برنامه ريزى كنيد و بكوشيد هرگز بى جهت از آن برنامه و نظم سر نپيچيد . اوقات استراحت و تفريح و عبادت و همه‏فعاليت‏ها را در اين برنامه بگنجانيد تا زمانى خالى نماند و توجه به فرصت‏بيكارى شما را سمت تأخير انداختن كارها سوق ندهد . 4 . بكوشيد براى هر رفتارى انگيزه‏اى قوى داشته باشيد و به ويژه از آثار مثبت تصميم‏گيرى‏ها و رفتارهاى خاص خويش به طور كامل آگاه شويد . 5 . محيط زندگى و موقعيت كارى خود را تغيير دهيد و موانع بروز اراده و فعاليت را نابود سازيد; براى مثال در موقعيتى كه به سرزنش و متهم شدن به ناتوانى و ناپختگى مى‏انجامد، قرار نگيريد . براى تصميم‏گيرى‏ها و اقدامات خويش امنيت روانى فراهم آوريد تا بتوانيد به آرامى در برابر ديگران يا همراه آنان ابراز وجود كنيد و برجستگى فكرى و فعاليت‏به جا را از طريق تصميم آشكار سازيد . 6 . هر كارى را آسان تلقى كنيد; زيرا در برابر اراده پولادين انسان همه سختى‏ها آسان مى‏گردد . به استقبال كارهاى به ظاهر دشوار برويد و به خود تلقين كنيد مى‏توانيد در اين امور درست تصميم بگيريد و افتخار موفقيت در انجام آن‏ها را به دست آوريد . 7 . رضايت‏خداوند را ملاك هر رفتار و گفتار قرار دهيد و از تسليم شدن در برابر تمايلات پوچ و هواهاى نفسانى بپرهيزيد . اين تسليم شدن‏ها اراده را ضعيف و متزلزل مى‏سازد . تقوا و رعايت‏حرمت دستورهاى پروردگار براى آرامش روانى و تقويت نفس و اراده بسيار سودمند است . 8 . مدتى برنامه ريزى و تصميمات خود را با فردى ذى صلاح در ميان بگذاريد و از وى بخواهيد مراقب باشد تا در شما دو دلى پيش نيايد و اجراى تصميمات خويش را به تأخير نيندازيد . 9 . از خواب زياد، پرخورى و ديگر اسباب تنبلى و سستى اراده بپرهيزيد و نگذاريد ديگران به جاى شما تصميم بگيرند . 10 . با كسانى كه روحيه و اراده قوى دارند، دوست‏شويد تا اراده شما نيز قوى گردد . 11 . بكوشيد تصميم‏هاتان را با فردى با تجربه در ميان نهيد تا از قوت و درستى شان اطمينان يابيد . پس از مشورت با اين فرد، بر اساس تدبر و انديشه خود تصميم بگيريد و بدون از دست دادن فرصت اقدام كنيد . تصميم بايد بر تدبير و انديشه و آگاهى‏هاى لازم استوار باشد و به عمل بينجامد . تخلف از اين امر جز تلف كردن وقت، پيروى از افكار پوچ و سستى در عمل دستاوردى ندارد و فرد را با زيان‏هاى مادى و معنوى روبه رو مى‏سازد . از اين رو، امور ياد شده گناه به شمار مى‏آيد . ترديد در تصميم‏گيرى و تأخير در عمل سبب از دست رفتن منافع معنوى و مادى فراوان مى‏شود و زيان‏هاى بسيار را به ارمغان مى‏آورد . 12 . تصميمات به جا و پر ارزش گذشته‏خود را به ياد آوريد و توجه كنيد كه چون گذشته براى انجام دادن كارهاى مهم آمادگى داريد . 13 . در تصميم‏ها و فعاليت‏هاى اسوه‏ها دقت كنيد، در همسان سازى و الگوپذيرى جدى باشيد تا جرأت انجام كار يابيد و توان تصميم‏گيرى و اجرا در شما تقويت‏شود . 14 . ورزش مستمر و منظم را كه در تقويت اراده بسيار مؤثر است، فراموش نكنيد . 15 . با تصميم‏هاى آسان در كارهاى ساده، به تدريج‏خود باورى و توانمندى را در خويش پديد آوريد و راه را براى تصميم‏گيرى در امور مشكل و پيچيده هموار سازيد . 16 . در موضوع مورد نظر تمركز پيدا كنيدو از اشتغالات ذهنى متعدد بپرهيزيد تا تصميم‏گيرى آسان‏تر صورت پذيرد . 17 . پس از تدبير و مشورت از عواقب تصميم‏هاى خود هراسناك نباشيد و به خدا توكل كنيد . پيامدهاى تصميم‏هاتان را كه از قلمرو انديشه‏تان بيرون است و با سامان دادن احتمال‏هاى ضعيف سبب ترديد و تزلزل شما مى‏گردد، به خداوند متعال كه به بندگانش لطف و رحمت و محبت گسترده دارد، واگذاريد و به آنچه پروردگار پيش مى‏آورد، خشنود باشيد . خداوند شما را سمت صلاح و مطلوب واقعى‏تان رهنمون شود . اميدواريم شما با توكل بر خداى مهربان و با به كار بستن اين توصيه‏ها هر چه بيشتر به موفقيت و خوشبختى نزديك شويد.
کد سوال : 2385
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : من دو سال و نيم است كه ازدواج كرده ام و در اين مدت درس مي خوانده ام و بچه نمي خواستم اما حالا با تمام شدن درسم مي خواهم بچه دار شوم اما نمي دانم قبل از بارداري بايد چه كارهايي خودم و همسرم انجام دهيم و چه نكاتي را رعايت كنيم تا فرزندي سالم و صالح داشته باشيم و من در كتابي خواندم كه درماه فقط يك بار زن آمادگي پذيرش نطفه را دارد خواستم بدانم اين موقع چه موقعي است و بهترين وقت براي باردارشدن چه وقت است. در اين زمينه در صورت امكان كتاب هايي معرفي كنيد؟
پاسخ : همانطور كه مي دانيد يكي از مهمترين اهداف ازدواج توليد نسل سالم و صالح است. تحقق چنين امري مستلزم رعايت يك سلسه اموري است كه ذيل به آنها اشاره مي شود: الف) سلامت جسماني و رواني زن و شوهر نقش بسيار مهمي دارد. ب ) رعايت اصول و مسائل بهداشتي بويژه درخوردن وآشاميدن و همچنين در مسائل زناشويي ج ) رعايت رژيم غذايي مناسب در زمان بارداري كه در اين زمينه بايد با كارشناسان تغذيه يا پزشك خانواده و خانه هاي بهداشت مربوط به دوران بارداري مراجعه فرماييد واطلاعات لازم را بدست آوريد. د ) قطع نظر از نوع تغذيه و ميزان آن، غذاي حلال در شكل گيري پايه هاي زيستي شخصيت نقش بسيار مؤثري دارد بنابراين از خوردن غذاي حرام يا شبهه ناك جدا خودداري كنيد. ه ) رعايت واجبات و ترك محرمات در همه اوقات زندگي بويژه در زمان بارداري نقش بسيار مهمي دارد. ز ) رعايت أداب و مستحبات زناشويي كه به مهمترين آنها در ذيل اشاره مي شود: 1- گرفتن وضو 2- گفتن بسم اللّه‏ 3- در هنگام جماع تعجيل نكند و زن را براى آن آماده كند تا او هم كاملاً لذت ببرد. 4- جماع در شب‏هاى دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه يا جمعه باشد. 5- هنگام جماع با زن ملاعبه و بازى كند تا او كاملاً آماده شود. 6- جماع را وقتى انجام دهد كه زن ميل دارد. ح ) موارد مكروهى نيز وجود دارد كه بهتر است از آنها پرهيز گردد: 1- جماع در شب و روزى كه ماه و خورشيد گرفته است. 2- هنگام غروب خورشيد. 3- هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب. 4- شب اول ماه غير از ماه رمضان. 5- در شب آخر ماه. 6- جماع بعد از احتلام در خواب. 7- جماع در اتاقى كه بچه‏اى وجود داشته باشد. 8- نگاه كردن به فرج هنگام جماع. 9- جماع به صورت عريان. 10- جماع در زير آسمان. 11- جماع رو به قبله و پشت به قبله. 12- هنگامى كه شكم پر است. 13- جماع در جايى كه كودكى باشد كه به آنها نگاه كند يا سر و صداى آنها را بشنود، هر چند چيزى متوجه نشود. 14- جماع در فرصت بين اذان و اقامه نماز كه مخصوص اعمال عبادى است. 15- جماع بدون وضو يا غسل. 16- جماع در شب عيد قربان. 17- جماع در شب عيد فطر. ط ) خوردن سيب سرخ در زمان بارداري توصيه شده است. ناگفته نماند زيبارويي بخش عمده آن به ويژگي هاي ژنتيكي پدر و مادر مربوط مي شود. و غلبه ژن هر كدام در هنگام انتقال به فرزند به طور مثال ژن موي بور و چشم زاغ غلبه دارد. ي ) عدم ابتلاء والدين به بيمارى‏هاى ارثى و ژنتيكى كه بايد به هنگام انتخاب همسر مد نظر باشد و توجه به نژاد و نسل والدين به خصوص مادر. ک ) رعايت آداب شيردادن و غذاخوراندن توسط والدين و فرزندان در مقاطع مختلف سنى. ل ) پرورش روحيه دين‏باورى و رعايت قوانين تعليم و تعلم و تربيت اخلاقى و دينى در مقاطع مختلف سنى (كه در هر مقطعى قوانين و شكل تعليم و تربيت متفاوت است). م ) جلوگيرى از بروز آسيب‏ها و آفت‏ها و اختلال‏هاى خانوادگى حتى مشاجرات ابتدايى و ساده. براى آگاهى بيشتر ر.ك: ـ ازدواج مكتب انسان‏سازى (جلد سوم)، دكتر پاك‏نژاد - حليه المتقين، ص 70 - 75، علامه مجلسى - ازدواج و مسائل جنسى، گروهى از نويسندگان - کودک، فلسفي - آيين تربيت، اميني
کد سوال : 2386
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : اضافه كردن كلمه اسلامي به انتهاي نام يك علم (مثل پزشكي اسلامي ،اقتصاد اسلامي و...) چه معنايي دارد؟آيا معنايش اين است كه در آن رشته فقط بايد به احاديث و آيات مرتبط رجوع كرد و حداكثر تفسير يا آزموني رويشان انجام داده يا اين كه از آيات و روايات مي توان روشي استخراج كرد.(مثلا روش پزشكي در اسلام)؟
پاسخ : گفتني است منابع اسلامي که شامل آيات و روايات مي باشد حاوي «دانش» ها و «روش» هاست. با اين تفاوت که آنچه مربوط به معرفت شناسي و احکام تکليفي شرعي مي شود به طور حداکثر آمده است. زيرا معارف ملکوتي فراتر از دسترسي بشر است و اگر از طريق پيامبران و وحي القا نمي شد در معرفت هاي بلند بر روي بشر بسته بود اما آنچه مربوط به علوم تجربي مي شود به طور اشاره و حداقل آمده است زيرا مشيت و اراده خدا بر آن است که دانش ها و روش هايي که تجربي و حسي است و انسان با تلاش و پويايي، توانايي دست يابي دارد توسط خود انسان به دست آيد. اگرچه در ضمن آيات و روايات، اشارتي به برخي دانش ها و روش هاي علوم تجربي و روزمره شده است. البته از آنجا که آيات داراي بطون و لايه هاي علمي فراوان است و همچنين روايات بسيار گسترده است با جستجو و تفکر و يافتن ارتباط ميان موضوعات مطرح شده در آيات و روايات مي توان راهنمايي هاي فراواني از جهت دانشي و روشي نسبت به علوم تجربي به دست آوريم که هر کدام به طور مستند اثبات شود. ضريب اطمينان آن بسيار بيشتر از روش تجربه و آزمون و فرضيه سازي بشري است. در نتيجه اگر در تنظيم قوانين و روش هاي علوم تجربي و اجراي آنها، احکام شرعي رعايت شود. پسوند اسلامي براي آن قانون و روش سزاوار است و به هر مقدار از دانش هاي مطرح شده در آيات و روايات نيز بيشتر در قوانين و اجراي آن استفاده شود رنگ اسلاميت آن بيشتر خواهد بود.
کد سوال : 2387
موضوع : قرآن و حديث
پرسش : فرق ابليس و شيطان در چيست؟
پاسخ : شيطان در لغت، اسم جنس است به معناى موجود شرور و شامل هر موجود متمرّد و طغيانگر و خرابكارى مى‏شود. خواه از جن باشد يا انسان يا ساير موجودات. به همين جهت در قرآن كريم گاه به صورت مفرد و گاه به جمع به كار رفته است مانند تعبير A}شياطين الجنّ و الانس{A(V}انعام / 112{V). اما شيطانى كه معمولاً مورد سخن است، موجودى است به نام ابليس كه در قرآن سخن از او آمده است ابليس، موجودى است از نوع جنّ كه به فرموده قرآن كريم به واسطه عبادت پروردگار در رتبه ملائكه قرار گرفته بود لكن با تكبّر و طغيان از فرمان و دستور الهى مطرود واقع گشت و قسم ياد كرد كه بنى آدم را اغوا كند. A}«فسجدوا الا ابليس كان من الجنّ ففسق عن امر ربّه»{A؛V}(كهف / 50).{V بنابراين حقيقت ابليس، از جنس جنّ است. جن در لغت به معناى پوشيدگى و پنهانى است يعنى موجودى كه براى ما در شرايط عادى، قابل درك حسى نيست. همان گونه كه انسان از خاك آفريده شده، جنّ از آتش آفريده شده A}«و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم»{A؛V}(حجر / 27).{V ابليس كه از طايفه جن بود در طغيان و سرپيچى از اوامر خداوند، مى‏گويد A}«خلقتنى من نار و خلقته من طين»{A؛V}اعراف / 12).{V بنابراين ابليس موجودى است جسمانى لكن از جنس آتش آفريده شده نه خاك و عنصري لطيف و غير قابل حس است. ابليس و شيطان به مانند انسان و بشر مترادف و هم معنى هستند. ابليس از نظر لغوى به معنى مأيوس و متحير آمده از ماده بلس و شيطان از ماده شاط به معنى كسي كه از غضب برافروخته است و يا از ماده شطن به معنى دورى است كه دورى از خوبي ها و دوري از خداوند مراد است و دركل مراد از اين دو لفظ همان شيطان است. ولى در قرآن آياتى كه مربوط به سجده نكردن شيطان است واژه ابليس آمده همچنين در جريانات راجع به حضرت آدم(ع) بيشتر واژه ابليس آمده و در چند مورد شيطان آمده است و موارد ديگر استعمال شيطان براى شيطان معروف و ساير شياطين آمده است به همين جهت برخى مدعى‏اند ابليس عَلَم و اسم خاص، همان شيطان معروف است كه سجده نكرد گر چه در قرآن ابليس در غير شيطان معروف به كار نرفته ولى دليلى بر اين ادعا وجود ندارد و واژه ابالسه كه جمع ابليس است در روايات فراوان آمده كه نشانگر اين است كه علم و اسم خاص براى ابليس كه سجده نكرده نيست. براي اطلاع بيشتر ر.ک: تفسير نمونه، ج 1، ص 191 - 194 (در صورت لزوم با استفاده از فهرست موضوعي تفسير نمونه، ص 137 با عنوان «شيطان» مباحث مربوط به شيطان و ابليس را در مجلدات تفسير نمونه مطالعه فرماييد).
کد سوال : 2388
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : چرا اساسي ترين معيار در انتخاب همسر عامل ايمان است؟
پاسخ : P}جان گرگان و سگان از هم جداست{E}متحد جان هاي شيران خداست{P دوست عزيز ايمان نقش بسيار مهمي در زندگي و رابطه زناشويي ايفا مي کند واگر اين معيار را به عنوان معيار اساسي و محوري مورد توجه و گزينش قرار دهيم بيشترين موفقيت را در زنگي مشترک خود خواهيم داشت ما در اينجا به برخي از اصول و آثار ايمان در زندگي زناشويي اشاره مي کنيم: 1) اصل آرامش: صاحبان ايمان، از بهترين آرامش و آسايش رواني برخوردارند V}(عدل الهي، شهيد مطهري، ص 85). {V و به طور حتم آرامش رواني شريک زندگي در آسايش روحي - رواني شريک مؤثر است و ديگر اين که چنين همسري با اين آرامشي که در سايه ايمان کسب کرده، در تربيت فرزند نقش مهمي ايفا مي کند. 2) اصل اميد: زندگي سراسر پر از نشيب و فراز است مملو از شادي ها و غم هاست کسي که به سلاح ايمان مجهز است در شادي ها عنان از دست نمي دهد و در سختي ها و مصائب دچار بدبيني فلسفي(نسبت به خلق، خالق و هستي) نمي شود چرا که افراد مادي و غير معنوي از حل مسائلي مثل بلاها و شرور و سختي ها عاجز اند ولي انسان با ايمان چون که نظام را حکيمانه و عالمانه و مقتدرانه مي بينيد دچار بدبيني و در نتيجه يأس و افسردگي نمي شود بنابراين نهاد خانواده هميشه به نور ايمان گرم و پر فروغ خواهد ماند (بهداشت رواني افراد خانواده). 3) اصل سنخيت: براي اين که دو چيز يا شخص در کنار هم و با هم باشند بايد بين آنها سنخيت باشد زن و شوهري که در اين اصل، ايمان، با هم مشترکند تا ابد در کنار هم هستند اما پيوندي که براساس مال يا جمال و يا هر دو ايجاد شده با از بين رفتن آنها گسسته مي شود چه بسيار افرادي که به خاطر پيري طرف مقابل (شريک زندگي) از او سرد شده اند و يا کار به طلاق و... کشيده شده است. قرآن شريف مي فرمايد: در قيامت ممکن است پيوند دو برادر از هم گسسته شود اما پيوندهايي که براساس معنويت بنا شده اند در آخرت نيز پايدار مي مانندV}(تفسير سوره حجرات، محسن قرائتي، آيه 86). {V 4) اصل مجالست: در روايت داريم که مجالست ها در شخصيت و افکار و رفتار همنشين ها اثر مي گذارد «المجالسه مؤثره» بنابراين کسي که اهل ايمان باشد مي تواند بر همنشين خود اثر مثبت بگذارد و او را گام به گام به مدارج عالي انساني و تعالي برساند (شوق انسان در خيرات و دينداري). 5) اصل وفاداري: انسان با ايمان چون که يک باز دارنده دروني (تقواي الهي) دارد در هر شرايطي امين همسر خود است وبه او خيانت نمي کند و کرامت و شرافت انساني او را به هيچ مال، مقام، زيبايي ديگري عوض نمي کند. 6) اصل تربيت ايماني يا الگوي برتر: فرزنداني که تحت تربيت پدر و مادر با ايمان قرار مي گيرند صالح و نيک کردار مي شوند و به هيچ وجه توهين، بي احترامي به والدين خود نمي کنند چرا که آنها مربيان مؤمن خود را ديده (پدر و مدر) و از آنها الگو گرفته است. 7) اصل برکت: در روايت داريم زن دين دار و با ايمان برکت زندگي است V} (وسائل الشيعه، ج 14، ص 30).{V 8) اصل نعمت: در روايت داريم از رسول خدا(ص) که هرگاه شخصي به خاطر مال و جمال و زيبايي تن به ازدواج بدهد به آن نمي رسد اما کسي که به خاطر دين شخص با او ازدواج مي کند خداوند زيبايي و مال را نيز به او ارزاني مي دارد V} (وسائل الشيعه، ج 14، ص 30).{V 9) نمونه هاي عيني: براي اين که اثر ايمان را در زندگي زناشويي به طور محسوس ببينيد به زندگي افراد با ايمان دقت کنيد ببينيد که چگونه درخت ايمان پر از ميوه هاي شيرين صداقت، امانت داري، وفاداري. احترام متقابل تحرک و پويايي، نشاط و شادابي و آرامش گشته است (به زندگي امام خميني و خانواده اش دقت کنيد). 10) اصل قناعت: همسر با ايمان چون معيارهاي معنوي و اصول اخلاقي را مد نظر دارد سعي دارد به صفات اخلاقي خوب آراسته شود از جمله قناعت که مورد سفارش دين است وقتي همسر انسان قانع باشد احتمال اين که مرد خانه به دنبال مال حرام بيفتد کمتر است. 11) اصل تفاهم و ايثار: در روايت هاي زيادي علائم و نشانه هايي براي مؤمنين شمرده اند V} (ميزان الحکمه، ج 1، بحث ايمان).{V کساني که اين نشانه ها را داشته باشند قطعا زندگي مسالمت آميز و مبتني بر تفاهم و برابري خواهند داشت از جمله آنها: بردبار، صبور، وفادار به عهد، عدم فحاشي، خوش زباني و خوش رفتاري، خير، سخي و... براي آگاهي بيشتر ر.ک: 1. علي اکبر مظاهري، جوانان و انتخاب همسر، دفتر تبليغات اسلامي 2. ابراهيم اميني، انتخاب همسر، سازمان تبليغات اسلامي
کد سوال : 2389
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : فرصت ها و امتيازات فراواني به زنان داده شده است و اين باعث سوء استفاده مي شود ديده مي شود مردان بسياري به دليل مهريه سنگين و تقسيم به تساوي اموال نمي توانند حرفي بزنند و به ناچار با فردي زندگي ميكنند كه به هيچ وجه باب ميلشان نيست. و اين بي مهري به مرور موجب بسياري از مشكلات ديگر در زندگي هم مي شود . زني كه مي داند شوهرش دستش از هر جايي كوتاه است و نمي تواند بلند پروازي هاي او را پاسخ دهد خود را براي انجام هر عملي آزاد مي بيند سؤال اينكه چرا با دادن اين همه امتياز به زنان براي حقوق مردان فكري نمي شود در حالي كه مرد است كه كانون گرم خانواده را مي تواند مستحكم كند . سنگيني احكام طلاق و ازدواج مجدد چرا و به چه دليل است آيا براي اين است كه زنان بر مردان حاكم شوند نادانسته كه مرد اسير و محبوس زن نمي شود زن فقط براي آرامش مردان است؟
پاسخ : در جعل و تدوين قوانين آنچه مهم است هماهنگي آن با دستورات شرع مقدس و احکام نوراني قرآن و اسلام است. سوء استفاده از قانون در همه جا و همه زمان ها امري معمول و رايج بوده است. هرگز سوء استفاده از قانون دليل بر نادرستي و حقانيت و کارآمدي آن قانون نيست بلکه دليل بر عدم تربيت اخلاقي و عدم تقوا و خفته بودن وجدان انسان ها دارد. فراموش نکنيم بسياري از قوانيني که اکنون تدوين شده و به ظاهر به نفع زنان است، عکس العملي در برابر ظلم ها و اجحاف ها و بي عدالتي هايي است که بر زنان توسط مردان ستمگر و مستبد اعمال مي شده است و در واقع راهکارهايي قانوني و شرعي براي جلوگيري از تضييع حقوق آنان مي باشد. سؤال اين است که آيا اين امتيازات و فرصت هايي که به قول شما به زنان داده شده برخلاف قانون شرع و تعاليم و احکام دين است يا در راستاي آن و برخاسته و برگرفته از قوانين شرع مي باشد؟ معروف است که مي گويند: پيشگيري از درمان مفيدتر و کم هزينه تر است. بسياري از اين امتيازات و شرايطي که به نفع زنان است، معمولا در عقدنامه ها مطرح شده و شوهر با ميل و رضايت خود آنها را مي پذيرد و امضا مي کند و زير بار آنها مي رود. در بسياري از موارد عدم تحقيق کافي قبل از ازدواج و عدم آگاهي از روحيات همسر و توجه نداشتن به هم سنخ بودن و در خور هم بودن باعث بروز مشکلات مي گردد. در موارد زيادي حاکم نبودن روابط دوستانه و صميمانه و عدم درک درست از نيازهاي طرفين و پاسخ کافي ندادن به آن نيازها باعث اختلاف و جدايي و مواجه شدن با لوازم سنگين و سخت آن مي شود. عليرغم گله و نارضايتي شما، اعتقاد زنان بر اين است که با وجود اين امتيازات و تسهيلات هنوز بسياري از حقوق آنها تأمين نگشته و هم اکنون نيز کفه ترازوي قوانين و مقررات و احکام در طرف مردان سنگين تر و چرب تر است. بايد توجه داشت که گرمي کانون خانواده تنها به وجود مرد وابسته نيست بلکه هم مرد و هم زن در ايجاد اين گرمي و صميميت نقش دارند و بدون همکاري و همياري و توافق و سازگاري طرفين کانون خانواده هرگز گرم و صميمي نمي گردد. حکومت مرد بر زن و يا زن بر مرد از نظر شرعي و ديني پايه اي ندارد و هر دو بايد تحت حکومت عقل و شرع و قانون الهي باشند و احکام الهي بايد بر هر دو حکومت کند و هر کجا نقش بيشتر و مؤثرتري به مرد داده شده تنها به خاطر تفاوت نوع آفرينش زن ومرد است و در راستاي تحکيم پايه هاي خانواده است. اين که فرموده ايد زن فقط براي آرامش مرد است، اين چنين نيست چون هم زن براي مرد و هم مرد براي زن موجب آرامش است. خداوند در آيه 21 از سوره مبارکه روم مي فرمايد: «و من آياته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا اليها و جعل بينکم موده و رحمه؛ خداوند از جنس خودتان همسراني که مايه آرامش شماست قرار داد و بين شما دوستي و رحمت برقرار ساخت». بنا بر نظر برخي مفسران، ازدواج جمع زوج است که هم به مرد گفته مي شود و هم به زن، يعني مرد را براي آرامش زن و زن را براي آرامش مرد آفريد و چنين نيست که مراد از «ازواج» در اين آيه شريفه خصوص زنان باشد تا معناي آيه اين باشد که خداوند براي شما مردان، همسراني که مايه آرامش باشند قرار داد. براي آگاهي بيشتر ر.ک: 1. نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مرتضي مطهري 2. زن در آيينه جلال و جمال، آيت الله جوادي آملي
کد سوال : 2390
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : شنيده ام دكتر شريعتي از لحاظ ديد اقتصادي به شدت تحت تأثير ماركس بوده اند آيا اين نظر صحت دارد؟
پاسخ : در لابه لاي گفته ها و نوشته هاي دکتر شريعتي، در اين باره مطالب گوناگون و گاه ناسازگار با يکديگر مشاهده مي شود. اين امر، هر چند امکان يک داوري مشخص را تا ميزان با مشکل روبرو مي سازد ولي، در مجموع مي توان گفت: رويکرد دکتر به نقد و واپس زدن گرايش هاي اقتصادي مارکسيست نزديک تر مي نمايد. نمونه هايي از عبارت هاي وي درباره موضوع ياد شده به قرار زير است: الف) ديدگاه هاي حاکي از تأييد: در توصيف ويژگي هاي مثبت ابوذر چنين مي گويد: «اگر شعار سوسياليست اين است که از هر کس مطابق استعدادش و به هر کس مطابق کارش، ما آن را در مبارزات دليرانه ابوذر به طرز شکوهتري در سيزده قرن پيش مشاهده مي کنيم» V}(مجموعه آثار، ج 3، ص 19 - 20، الهام، 1375). {V اين سخن، گرچه در تأييد ديدگاه هاي اقتصادي مارکسيست صراحت ندارد، ولي دست کم رنگ و بوي تأييد از آن به مشام مي رسد. ب ) در کنار عبارت هاي نادري اينچنين، عبادت هاي فراواني از ايشان در نکوهش ديدگاه هاي مارکسيست ديده مي شود که چون مطلق مي باشد، نگرش اقتصادي آن را نيز در بر مي گيرد. نمونه هايي در آن به قرار زير است: 1. در يکي از نوشته ها، پس از بررسي تفاوت ميان قسط و عدل مي فرمايد: «[براي] قسط به اين دقت و عمق و سرشاري معنا، اصطلاحي وجود ندارد. بايد با کمي توضيح و کمي تساهل، egalite معنا کرد؛ به معناي برابري، ولي در اين جا به معناي برابري همه افراد در جامعه نيست که اين هم ناممکن است و هم برخلاف انصاف» V}(همان، ج 15، ص 39). {V 2. در جاي ديگر مي گويد: «سوسياليسم هم انسان را از همه شاخه ها و انشعابات گوناگون وجودي اش خلع مي کند، همه آنها را مي تراشد و فقط يک شاخه را نگه مي دارد... و انسان را يک بعدي مي کند» V} (همان، ج 2، ص 85).{V توجه داريم که سوسياليسم با مارکسيسم هم افق مي باشد و موارد ديگر V} (همان، ج 17، ص 224 به بعد و موارد فراوان ديگر).{V