کد سوال : 4981
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : مجادله با مباحثه چه فرقي دارد، و چرا از مجادله كردن، نهي شده است؟
پاسخ : مباحثه از ريشه بحث به معناى جستجو نمودن، تعامل اشخاص و افكارى است كه به دنبال يافتن حقيقت هستند. اين گونه مباحثه گاهى به مشاجره نيز كشيده مىشود؛ ولى حتى در اين صورت، بحث بر سرحقيقت و به انگيزهى حقيقتجوئى انجام مىشود و هيچگونه غرض شخصى و انگيزههاى خودخواهانه در آن وجود ندارد. ولى مجادله دقيقا بر عكس مباحثه ريشه در خودخواهى و اثبات خود دارد.
در مجادله هدف اثبات حقانيت نظر خود است اگر چه آن نظر در حقيقت باطل باشد. ملاك اثبات در مجادله حقيقتيابى نيست؛ از آن رو مورد نهى قرار گرفته و خصوصا در قرآن كريم مورد مذمت و سرزنش واقع شده است، V}غافر / 35{V
در كتاب نقطههاى آغاز در اخلاق عملى آمده است: جدال عبارت است از بحث و گفتگوئى كه به منظور كوبيدن طرف و غالب شدن بر او صورت مىگيرد و علت اينكه به اين گونه مباحثه مجادله مىگويند اين است كه دو نفر در برابر يكديگر به بحث و مشاجره مىپردازند تا هر كدام فكر خود را بر ديگرى تحميل نمايد. و طرف مقابل را وادار نمايد كه از افكار و عقايد خود دست بردارد، V}نقطههاى آغاز در اخلاق اسلامى / ص 688{V قرآن كريم در آيات (غافر / 4) (غافر / 56) ريشه مجادله را در تكبر و خود بزرگبينى، و كفر معرفى نموده است.
البته مجادله نوع صحيحى نيز دارد كه از آن به جدال احسن ياد شده است. جدال احسن اثبات حق است به روشى كه مورد قبول مخاطب واقع مىشود. اين نوع مجادله چون با هدف اثبات حق انجام مىشود و از روش درستى بهره مىبرد، مورد سفارش است و مذموم نيست V}نحل / 125{V
براى مطالعه بيشتر به كتاب علم اخلاق اسلامى، ص 337 مراجعه شود.
کد سوال : 4987
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : به جهت حساسيت نسبت به جنس مخالف حتي نمي توانم به استادم نگاه كنم، چه راه حلي پيشنهاد مي كنيد؟
پاسخ : خواهر گرامى توجه شما را به نكات زير جلب مىكنيم و آنچه در اين ميان رهگشاى شماست عمل به توصيههاى زير است و الاّ شما از ما شايد آگاهتر باشيد و تنها نجاتبخش من و شما عمل به توصيهها است و بس بنابراين به عنايت و تفضّل خداوند تكيه كنيد و آستين همت بالا زنيد و به توصيههاى زير عمل كنيد تا مشكل حل گردد انشاء الله.
1. خواهر گرامى توجه داريد كه نگاه بدون ريبه و شهوت به صورت و دستان ديگران مانعىاى ندارد اما آنچه شما مبتلاى آن هستيد دامن زدن به افكار پليد است كه با يك جرقه آغاز مىشود و ادامه مىيابد و شما بايد از دامن زدن به آن امتناع ورزيد. به پيامدهاى منفى اين افكار توجه داشته باشيد بخصوص كه شما را از زندگى تحصيلى باز مىدارد [همانگونه كه خودتان به برخى از آنها اشاره كرديد] هميشه موضوع مطلوب و پسنديده براى فكر كردن داشته باشيد و يك لحظه خود و ذهن خود را بيكار رها نكنيد تا افكار نابجا در آن خانه نكند. بنابراين به دنبال زندگى تحصيلى خود باشيد نه آنچه محيط و اطرافيان به خود شما مىدهد. جهت رسيدن اين منظور براى زندگى خود برنامه داشته باشيد به هر چه علاقه داريد وقت خود را پر كنيد و خود محتواى ذهن خود را رقم بزنيد نه ديگران و محيط.
2. بنيانهاى اعتقادى و ايمانى خود را تقويت كنيد. در اوصاف الهى و قدرت و علم و آگاهى حضرت حق تفكر كنيد. خود را در برابر قدرت لا يزال الهى چگونه مىبينيد. مرگ و مردن و ياد آخرت را در دل خود زنده نگهداريد در اين مورد به شما توصيه مىكنيم كتب شهيد دستغيب را يقينا مطالعه كنيد بخصوص كتابهاى معاد ـ سراى ديگر نوشته اين شهيد بزرگوار را فراموش نكنيد نماز با حضور قلب و در اول وقت را هرگز ترك نكنيد توجه به اينكه با چه كسى سخن مىگوييم و چه مىگوييم و چه هستيم و... و همين طور قرائت قرآن و دعاهاى وارد شده در كتب دعا را در وقتهاى مخصوص آن مد نظر داشته و به آنها پايبند باشيد.
3. ورزش و پياده روى صبحگاهى و بازيهاى گروهى را در برنامه روزانه خود بگنجانيد و يقينا در فعاليتهاى گروهى شركت كنيد و مشاركت فعّال داشته باشيد چه در تفريحات، بازيها و ديگر فعاليتهاى آموزشى و غير آموزشى گروه و همكلاسىها را فراموش نكنيد. و براى اين موضوع برنامهريزى كرده و عمل كنيد.
4. هرگز اوصاف منفى و روحيات منفى سابق خود را تكرار نكنيد و آنها را با خود وانگوئيد، بلكه در برابر خود را براى يك زندگى با نشاط و برنامه آماده سازيد لذا براى مدت 24 ساعت خود برنامهريزى كنيد و مطابق آن عمل نمائيد و عملكرد خود را محاسبه كنيد و خسران و سود خود را بدست آوريد. و با تصحيح برنامه از خسرانهاى بعدى جلوگيرى كنيد.
5. توجه به جنس مخالف براى شما ايجاد حساسيت كرده است و اين پديده جنس مخالف را براى شما موجود ناشناخته و عجيب گويا معرفى كرده است نا حساسيت بيش از حد داشته باشيد و نه انس بىمورد و حرام لذا در صحنههاى زندگى هدف خود را تعقيب كنيد و به عوامل محيطى توجه نكنيد. در رفتار، شكل و قيافه، حركات و اندام انسانهاى ديگر دقت نكنيد و توجه نداشته بايد و در پى تحصيل و يا هر هدفى كه مد نظر داريد، باشيد پر واضح است كه اگر ذهن خود را به موضوعات انحرافى مشغول سازيد بايد از آن متأثر گرديد راه علاج آن است كه به ذهن خود اين محتويات مسموم را وارد نسازيد و به محض ورود به آنها مجال ندهيد و به دنبال هدف و محتواى اختيارى ذهن خود باشيد، اگر اين افكار وارد ذهن شما نشوند و يا با ورود به آنها پر و بال ندهيد ديگر به عوارض آن مبتلا نخواهيد شد لذا به آنها مجال ورود به ذهنتان را ندهيد. چرا در نگاه، چهره و حركات و رفتارهاى استاد خورده مىشود تا كار به آنچه ناخواسته است برسد بنابراين جلوى افكار خود را بگيريد. و براى لحظه لحظه عمر خود اشتغال ذهنى مطلوب داشته باشيد.
6. روش مطالعه خود را تغيير دهيد و با هدف و برنامه تحصيلى طراحى شده اقدام به درس خواندن كنيد. قبل از ورود به كلاس درس مورد نظر را پيش مطالعه كنيد سطح انگيزه خود را براى تحصيل افزايش دهيد و راه آن اينگونه است كه به پيامدهاى مشروط شدن و اخراج از دانشگاه توجه كنيد كه آبروى شما مىرود، شخص تنبل و... معرفى مىشويد و از آن طرف به اثرات مثبت درس خواندن بخصوص اشتغال، رسيدن به جايگاه اجتماعى مطلوب و... توجه داشته باشيد و آنها را براى خود بزرگ و موثر جلوه دهيد تا سطح انگيزه شما بالا برود در اين مورد از كتاب رمز موفقيت، نوشته كابوك بهره بگيريد.
7. خود كمبينى، تلقين منفى به خود در درس و ارزش و اخلاق را رها كنيد. در پى اين باشيد كه كار خود را انجام بدهيد اين كه چه هستيد و چگونه آدمى هستيد با عمل معلوم مىشود هيچ مىدانيد كه اگر شخص ناتوانى بوديد به دانشگاه راه نمىيافتيد، پس شخص توانايى هستيد مشكل آن است كه از توان خود استفاده نمىكنيد و علت آن خود كم بينى است بايد به ارزش خود و هويت شخصى و توانايىهاى خويش پى برد. و آنها را بكار بگيريد و شما شخص مستعد و توانائى هستيد و مشكل شما همان دامن زدن به افكار نابجا است كه براى شما اشتغال غيردرسى فراهم كرده و شما را حتى از زندگى عادى باز داشته است بنابراين به ريشخند ديگران و سخنان آنها توجه نكنيد و هدف عالى خود را كه تعيين كردهايد يعنى همان درس خواندن را با پشت كار تعقيب كنيد و فكر و ذهن خود را جز به تحصيل مشغول نسازيد و با دعا و توكل و توسل و شناخت معارف دين و تعميق آنها زندگى ايدهالى را براى خود رقم بزنيد. لذا برنامهريزى درسى را فراموش نكرده و با برنامه قبلى به تحصيل خود جهت بدهيد.
کد سوال : 4992
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : در بازگشت از سفر كربلا مضطربم و از حزن آنجا آرام ندارم چگونه ميتوانم به آرامش رسيده و دوباره به آنجا مشرف شوم ؟
پاسخ : دانشجوي محترم و گرامي قبل از هر چيز ما اين موفقيت و سعادتي كه پيدا كرديد و به زيارت امام حسين (ع ) و ساير شهداي كربلا و ائمه در كاظمين وسامرا رفتيد تبريك مي گوئيم و اميدواريم كه اين زيارت را خداوند به احسن وجه از شما قبول فرمايد قطعا" داشتن چنين شور و حالي هنگام زيادت امام حسين (ع ) حاكي از عشق و علاقه ي دروني و محبت شما نسبت به اهل بيت (ع ) است و خدا را بر نعمت بزرگ سپاسگزار باشيد آنچه مهم است اين است كه ما از نعمت هاي الهي كه شامل حالمان مي شود نهايت سپاسگزاري را بنمائيم و شما حتما" اينچنين خواهيد بود و خداوند نيز به پاس اين شكرگزاري همواره نور ولايت را در دل و جان شما روشن و پر فروغ نگه مي دارد اما آنچه مي تواند باعث استحكام محبت شما به اهل بيت باشد تقويت شناخت و مطالعه زندگي ائمه اطهار است به عبارت ديگر اگر شور و عشق و محبت انسان نسبت به حقايق كه از مصاديق بارز آن ائمه (ع ) هستند توائم با معرفت و شناخت باشد ارزش مضاعفي دارد و مي توان به استمرار آن اميدوار بود. اما اينكه فرموديد خيلي مضطربم و از حزن آنجا آرام ندارم گرچه نفس اين حالت ارزشمند و پسنديد است اما اين شور و عشق نبايد آنقدر افراطي باشد كه زندگي ما را آشفته و نابسامان كند و باعث از هم پاشيدگي افكار و بهم خوردن توازن روحي ما شود اگر احساس مي كنيد توازن روحي نداريد آشفتگي فكري پيدا كرده ايد حتما" به صورت حضوري با افرادي كارشناس در زمينه ي مسائل روحي و رواني مشاوره اي داشته باشيد اما اگر در حد اضطراب و آشفتگي فكري نيست صرفا" عشق و علاقه ي مضاعفي نسبت به قبل در شما ايجاد شده اين حالت اشكالي ندارد و شما سعي كنيد از اين حالت دروني براي خودسازي و رشد معنوي و شناختي خود نهايت بهره برداري را بنمائيد. اما اينكه فرموديد چگونه مي توانم دوباره به زيارت امام حسين (ع ) مشرف شوم , بنظر مي آيد بهترين كسي كه مي تواند به شما كمك كند خود امام حسين (ع ) است يعني با توسل به آن حضرت از خود او بخواهيد كه در صورت صلاح و مصلحت شما دوباره اين زيارت را قسمت شما كند البته آنچه مهم است پيروي از امامان معصوم بايد براي ما يك اصل باشد و سعي كنيم در همه ي ابعاد زندگي خود به گونه اي رفتار كنيم كه مورد توجه آنها قرار بگيريم و مسئله ي زيارت يك امر مستحبي است حال آنكه تبعيت ازا ئمه يك امر واجب و ضروري مي باشد لذا ما نبايد آنقدر احساساتي باشيم كه به مستحبات بيشتر از واجبات اهميت بدهيم و شما در مورد اين مسئله اي كه برايتان پيش آمده مي توانيد خود را امتحان كنيد. ببينيد آيا نسبت به واجبات مثل نماز چقدر اهتمام مي ورزيد و آنرا مقايسه كنيد به مستحبات مانند زيارت ائمه (ع ) چه اينكه زيارت اهل بيت نيز وسيله اي است تا اينكه ما ايمان خودمان نسبت به باورهاي ديني را محكم كنيم و در انجام تكاليف الهي و واجبات ديني كوتاهي نكنيم . بنابراين هيچگاه نبايد در برخورد با مسائل دچار افراط و تفريط شويم و به عبارت ديگر از حد اعتدال خارج شويم و هرگاه احساس كرديم كه از اعتدال خارج شده ايم كمي فكر كنيم و با دقت , اعمال , رفتار و افكار خودمان را بازنگري كنيم .
کد سوال : 4995
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چه كسي مسئول بدحجابي در جامعه است و چرا هيچ كس جلوي آنها را نمي گيرد؟
پاسخ : مبارزه با منكرات و مفاسد اجتماعي و ناهنجاري هاي موجود در جامعه را مي توان در دو بخش انجام داد: 1. تك تك آحاد جامعه موظف اند با هر گونه منكر و مفسده اي مبارزه كنند و به افرادي كه در صدد شكست حريمهاي ارزشي و احكام اسلامي مي باشند, فرصت ندهند. نكته قابل توجه در اين جا اين است كه مبارزه ي عمومي با فساد و تباهي در جامعه شرايط و ضوابطي دارد; از جمله : اولا": فردي كه در صدد امر به معروف و نهي از منكر است , به خوبي معروف و منكر را بشناسد. ثانيا", احتمال تائثير امر يا نهي را بدهد. ثالثا", شخصي كه مرتكب منكر يا مفسده اي شده , اصرار بر استمرار آن داشته باشد. رابعا", در امر و نهي او مفسده اي اعم از ضرر جاني يا آبروئي يا مالي قابل توجه وجود نداشته باشد. علاوه بر لزوم مراعات شرايط ياد شده در مقام امر به معروف و نهي از منكر, مراعات مراتب امر به معروف و نهي از منكر نيز لازم است و در صورت حصول مطلوب در مرتبه ي پايين تر, جايز نيست كه به مرتبه ي بالاتر تعدي كند. در مرتبه ي اول ناراحتي قلبي و تنفر خود را از فعل منكر آشكار سازد (مانند عبوس كردن صورت , روي بر گرداندن و.. از او, ترك رابطه كردن با وي و...) در مرتبه ي دوم امر و نهي زباني , موعظه و ارشاد طرف است و در صورت فايده نداشتن , گفتار خود را غليظ كرده در امر و تهديد و ترساندن شدت به خرج دهد. مرتبه ي سوم , مرحله ي اقدامات عملي است . اگر دو مرتبه ياد شده اثر نداشت , واجب است از اعمال قدرت استفاده كند, V}(تحريرالوسيله , امام خميني , ج 2, ص 315).{V البته اين در زماني است كه حاكميت و اقتدار حكومت اسلامي وجود نداشته باشد. اما اگر حكومت اسلامي وجود داشته باشد (مانند وضعيت فعلي ما) بر مكلفان واجب است به امر و نهي زباني اكتفا كنند و در صورت نياز به توسل به زور, موضوع را به مسوئولان ذي ربط در نيروي انتظامي و قوه قضائيه ارجاع دهند, V}(استفتاآت آيت الله خامنه اي , ترجمه ي فارسي , ج 1, ص 231).{V
2. سازمان ها و ارگان هاي ويژه (از قبيل نيروي انتظامي , قوه قضائيه , دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي , ستاد احياي امر به معروف و نهي از منكر, ستاد مبارزه با مواد مخدر و...) موظف اند بر اساس وظايف و كاركردهاي مشخص شده در قانون , نسبت به انجام مسوئوليت هاي خود كوشا باشند و از اقدامات عملي و قهري دريغ نورزند. در پايان گفتني است كه هر چند در مبارزه با منكرات و مفاسد اجتماعي استفاده از عوامل فيزيكي و نيروهاي نظامي و... لازم است , ولي تكيه بر اين عامل به تنهايي نمي تواند راه حل مناسب و اساسي باشد. راه حل نهايي اين قبيل معضلات , مبتني بر شناخت و ريشه يابي عوامل بروز اين قبيل مفاسد و ارائه راه كارهاي منطقي و واقع بينانه و مناسب با آن است . راه كارهايي از قبيل حل مشكلات اقتصادي , اشتغال , مسكن , ازدواج , تقويت و تثبيت ارزش هاي اسلامي , اجرا شدن فريضه ي امر به معروف و نهي از منكر به صورت گسترده و فراگير, فراهم نمودن امكانات تفريحي و ورزشي سالم براي جوانان و... و در نهايت برخورد قاطع دستگاه هاي مربوطه با افراد شرور و مخل به نظم و امنيت اجتماعي و ارزش هاي اسلامي و تهديد كننده ي سلامت جامعه , مطلوب است . در مورد محيط و اطرافيان : مسلما حفظ ايمان و ارزش هاي آن در محيط نامساعد بسي دشوار است ولي ارزش افزون تري دارد. خداوند در سوره »تحريم « آيه 11 نمونه اي را براي اين گونه افراد يادآوري مي نمايد. خداوند براي موئمنان آسيه همسر فرعون را مثال و نمونه مي آورد هنگامي كه از شوهرش بيزاري جست و عرضه داشت : خدايا! من از قصر فرعون و زيورهاي دنيوي گذشتم و تو خانه اي در بهشت براي من بنا كن و مرا از شر فرعون و كردارش و قوم ستمكار نجات بخش . حفظ ارزش ها در محيط مناسب و مساعد هنر نيست . هنر آن است كه در تندباد ضد ارزش ها ارزش ها مطرح شود. بنابراين سعي كنيد با اعتماد به خدا و يقين به درستي راه دين و ايمان خود را حفظ نموده و همواره آن را تقويت كنيد. از مطالعه قرآن و توجه به معاني آن و همچنين كتاب هاي سودمند ديگر و شركت در مجالس وعظ و ديگر محافل ديني غفلت نكنيد. بايد بدانيد كه خداوند قدرت و توان مقابله با گناه را در وجود شما قرار داده است , ليكن با عزم و همتي سترگ بايد به مبارزه با گناه برخيزيد و همواره كوشش كنيد كه براي اولين بار كه ميل به گناه آمد با جديت تمام در برابر آن مقاومت كنيد, آن گاه به تدريج مبارزه آسان خواهد شد.
کد سوال : 4999
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : درباره فلسفه احكام و اينكه چرا در موقع استحاضه , بايد زحمت غسل و تطهير را تحمل كرد توضيح دهيد.
پاسخ : «با عرض سلام و تحيت، از حسن اعتماد شما به اين واحد خرسنديم. اميد است بتوانيم پاسخگوى خوبى براى سؤالات شما باشيم»
قدس سره رضي الله عنه صلي الله عليه و آله وسلم عليهالسلام
ج س
1 - بنا بر فتواى حضرت امام خمينى هر موسيقى و آوازى كه طربانگيز باشد حرام است و صداهاى مشكوك مانعى ندارد، V} (استفتاآت امام خمينى، ج 2، ص 12){V.
بررسى متون دينى و آراء عالمان دين نشان مىدهد كه موسيقى از نظر اسلام در چند صورت حرام مىباشد: 1 ) موسيقى مطرب يعنى آهنگهايى كه موجب تحريكات شهوانى و جنسى است و انسان را از ياد خدا غافل مىسازد.
2 ) موسيقى همراه با مضامين لهوى يعنى آهنگهايى كه در كنار آن اشعار و سرودهايى قرائت مىشوند كه به گونهاى موجب فساد اخلاق و انحراف اذهان است مانند ترانههاى عاشقانه و اشعارى كه در وصف زن، شراب و غيره است و از همين قسم است اشعارى كه به هر نحو موجب ترويج باطل و مخالفت با حق باشد مانند اشعارى كه بر عليه اسلام و مقدسات آن همچون قرآن، پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) يا نظام و حكومت اسلامى بوده و يا در جهت تاييد كفر و شرك و نظامهاى فاسد و سردمداران آن باشد.
3 ) موسيقى در مجلس گناه و لهو و لعب مانند آهنگهايى كه در حال رقص يا نوشيدن شراب و غيره نواخته مىشوند.
تشخيص موضوع به عهده مكلف مىباشد بنابراين هر كس موردى را مطرب تشخيص داد نبايد استماع كند ولى اگر در مطرب بودن آن شك داشته باشد مانعى ندارد. گذشته از آثار زيانبارى كه موسيقى و غنا براى اعصاب و روان دارد اين تأثيرات را نيز دارد :
الف) موجب فساد اخلاق مىگردد و ايمان حيا و عفت را از دل انسان يبرون مىبرد و تجربه نشان داده است كه بسيارى از افراد تحت تاثير آهنگهاى غنا راه تقوا و پرهيزكارى را رها كرده و به شهوات و فساد روى مىآورند. در تفسير «روح المعانى» سخنى از سران يكى از بنىاميه نقل مىكنند كه به آنها مىگفت: از غنا بپرهيزيد كه حيا را كم مىكند شهوت را مىافزايد شخصيت را درهم مىشكند و اگر مىبينيم كه در روايات اسلامى مكرر آمده كه غنا روح نفاق را در قلب پرورش مىدهد اشاره به همين حقيقت دارد. روح نفاق همان روح آلودگى به فساد و كنارهگيرى از تحول و پرهيزكارى است. امام صادق (ع) فرمودند:
«الغنا يورث النفاق و يعقب الفقر؛ غنا در دل روح نفاق را پرورش مىدهد و بدنبال خود بدبختى و فقر مىآورد».
ب ) غافل شدن از ياد خدا و فراموش كردن خدا نيز يكى ديگر از آثار زيان بار غنا و موسيقى است. امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه «واجتنبوا قول الزور؛ از گفتار باطل و ناروا بپرهيزيد». فرمودند: مراد از قول زوردر آيه شريفه غناست. گفتار باطل و ناروا هر چيزى است كه انسان را از خدا دور مىكند و از راه درست منحرف مىكند. امام صادق (ع) فرمودند: «الغنا مجلس لاينظرالله الى اهله و هو مما قال الله عزوجل: «ومن الناس من يشترى لهوالحديث ليضل عن سبيلالله؛ مجلس غنا و خوانندگى مجلسى است كه خدا به اهل آن نمىنگرد و آنها را مشمول لطفش قرار نمىدهد. و اين مصداق همان چيزى است كه خداوند عز وجل فرموده: بعضى از مردم هستند كه سخنان بيهوده را خريدارى مىكنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند». در اين روايت امام(ع) غنا و موسيقى را يكى از مصداقهاى گفتار بيهودهاى دانسته كه انسانهارا از راه خدا گمراه مىكند. در اين بين يك نكته ديگر نيز قابل تأمل است و آن اين كه برخى آهنگها و موسيقىهاى وارداتى، پوششى براى تبليغات بيگانگان و دشمنان انقلاب است.
آنان سعى دارند با قالبهاى فريبنده، براى خود مستمع دست و پا كنند و در لابهلاى گفتههاى خود، تبليغات مسمومشان را نيز به جوانان القا كنند.
گذشته از اين كه در هر حال، اگر بعضى از موسيقىها حرام نيز نباشد، فضيلتى نيز در گوش دادن به آنها نيست. برخى از آنها نيز ممكن است از جهتى سازنده باشد؛ ولى از جهاتى نيز جنبه تخريبى بر روح و روان و انديشه داشته باشد.
ج س 2 - اگر پولهايى است كه بزرگترها مانند پدر و مادر به بچهها بخشيدهاند و هديه كردهاند و آنها در قلك نگهدارى مىكنند خمس ندارد و اما اگر مراد پولهايى است كه افراد ار منفعت كسب و حقوق در قلكها پسانداز مىكنند در صورتى كه سال بر آن بگذرد بايد خمس آن داده شود. بديهى است وقتى خمس آن داده شد، اگر چند سال هم بماند در صورتى كه چيزى بر آن اضافه نشود خمس ندارد ولى اگر چيزى اضافه شد و سال بر آن گذشت، آن مقدار اضافه خمس دارد.
ج س 3 - خون بايد نفوذ كند و صرف رطوبت و نم خون به پنبه كفايت نمىكند. ج س 4 - در استحاضه قليله براى هر نماز يك وضو لازم است هر چند خون در داخل باشد و خارج نشود. ج س 5 - قبل از پرداختن به جواب سؤال مقدمهاى براى تقريب ذهن لازم است و آن اين كه فلسفه احكام داراى انواعى است كه به آنها اشاره مىشود. 1- حكمت بعضى از احكام از همان آغاز ظهور اسلام براى همه مردم روشن و آشكار بوده است ولى شارع مقدس اسلام براى اين كه همه مردم را به رعايت اين احكام موظف كند به آنها شكل قانونى و شرعى مىبخشيد مانند وجوب رد امانت و جاير نبودن دروغ و خيانت.
2- فلسفههاى دينى: دستهاى از احكام وجود دارد كه در منابع دينى به برخى از حكمتها و اسرار آن اشاره شده است ولى براى تمام مردم اشكار نبوده است.
مثلاً: قرآن در جايى به اثر اخلاقى روزه اشاره مىكند و مىفرمايد
«يا ايها الذين امنوا كتب عليكم الصيام....للعكم تتقون»، (سوره بقره، آيه 182) و آن اثر اخلاقى تقوا است. يا امام صادق (ع) اثر اجتماعى روره چنين بيان مىفرمايند «انما فرض الله عزوجل الصيام ليستوى به الغنى والفقير»، (من لا يحضر الفقيه ج 2 ص 73) كه اثر اجتماعى همان تساوى فقير و غنى مىباشد. يا پيامبر اكرم(ص) اثر بهداشتى روزه را چنين ذكر مىفرمايد: «صومواتصحوا» كه اثر بهداشتى آن سلامت بودن جسم است. 3- احكام و مسائلى وجود دارد كه بشر به سبب پيشرفتهاى علمى به برخى از فلسفهها و حكمتهاى هر چند احتمالى آن پى برده است مانند اثرات زيانبار جسمى و روحى مشروبات الكلى كه برخى از حكمتها و اسرارى حرمت آن را مىتوانيم از اين اثرات دريابيم يا از نظر علم امروز ثابت شده است كه گوشت خوك از نظر طبى و بهداشتى داراى ميكروب «برتوليسم »است و در بدن ايجاد مسموميت مىكند. اين گوشت هم چنين توليد كنندهى كرم تريشين است كه تكثيرپذيرى بسيار دارد و گلبولهاى سرخ را از بين مىبرد انسان را دچار كمخونى و التهابات عضلانى مىكند و به سوى مرگ مىكشاند وشايد از چنين اثراتى بتوانيم برخى از حكمتهاى حرمت گوشت خوك را به صورت احتمالى استنباط كنيم. اما بايد در مورد يافتههاى عصبى به دو نكته توجه كرد.
الف) حكمتها و اثراتى كه از نظر علم به صورت قطعى ثابت شده است علت «تام و نهايى» نيست و نبايد فلسفه احكام را به اينها منحصر كنيم.
ب) بسيارى از حكمتهايى كه علم و دانش يافته است يقينى و حسى نيستند، بلكه بر احتمال، ظن و گمان و فرضيه استوارند. بنابراين يافتههاى علمى تكيه گاه مستحكمى براى فلسفه احكام
کد سوال : 5000
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>كلام و دين پژوهي
پرسش : چرا دين اسلام را همراه با غم و اندوه وانمود مىكنند؟
پاسخ : دين نه تنها حزنآور نيست؛ بلكه نشاط آور است: {A{/Bأَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اَللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ{w1-11w}{I10:62I}/}A}؛ همانا دوستان خداوند، نه ترسى از آينده دارند و نه اندوهى بر گذشته». البته شناخت ناقص از دين ممكن است چنين دركى را در پى داشته باشد، ولى اگر كسى دين را درست بشناسد و در مسير آن گام بردارد، بالاترين ابتهاجات و شادمانىها را خواهد داشت. اين شادمانى، يك شادمانى حقيقى، درونى و جاودانه است، نه شادى موقتى و گذرا كه از شنيدن يك لطيفه و يا مشاهده يك منظره و يا برخوردارى از نعمتى حاصل مىگردد. اينها همه گذرا و سطحى هستند.
{Sيار مفروش به دنيا كه بسى سود نكرد# آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بودS}
ممكن است شخصى چند صباحى به رنگ و آبى و خيالى خوش باشد؛ ولى اين خوشى بسيار شكننده و ناپايدار است و هيچگاه كنج دل را شاد نمىكند. شادمانى پايدار و غيرقابل تزلزل، تنها در پرتو معرفت خداوند و جايگاه انسان در عرصه حيات و هدف زندگى حاصل مىشود. هيچ دلى، از دل مردان خدا شادمانتر و مطمئنتر نيست. البته چنين مردانى واقعنگرند و به خطرات راه و بلنداى قلهاى كه در پيش دارند آگاه هستند. بنابراين هشيار و مراقب خطراتىاند كه در هر لحظه آنان را تهديد مىكند و اگر خوف و حزنى دارند، تنها از اين جهت است. ترس آنها از ترسيدن و واصل نشدن است؛ اين ترس خود به وجود آورنده نشاط و حركت و وانماندن است. آرى اى عزيز! بسيار بوده و هستند رهزنانى كه آدمى را به شادىهاى غفلت آفرين و بىبنياد دعوت مىكنند و مىگويند: همه چيز را فراموش كن، حتى واقعيات را و فقط خوش باش (؟!) حال اين خوشى چه با رقص و دانس به دست آيد يا با ترياك و هروئين و مواد مخدر ديگر و يا هزار ترفند شيطانى ديگر؟! ولى زنهار كه اينها خوشى نيست! اينها مصيبت است؛ مصيبت از دست دادن همه چيز و فروختن يوسف جان به درهم بدل و ناسره؟!
کد سوال : 5008
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : آيا سخت گيري در شرايط شهود بر عمل منافي عفت مثل زنا باعث جري شدن اراذل و اوباش نمي شود؟
پاسخ : گرچه ممكن است سختگيرى در شرايط شهود بر عمل منافى عفت و در نتيجه عدم امكان اثبات بسيارى از موارد اين عمل شنيع باعث جرأت ورزيدن افراد بىبند و بار به تكرار ارتكاب آن شود ولى اين آموزه خود ناشى از حكمتهاى گوناگونى است كه در مجموع، اين مفسده را تحتالشعاع قرار مىدهد. از جمله حكمتهاى حكم مزبور عبارتند از:
1- مسأله اتهام كسى به چنين گناه بزرگى، مسأله فوقالعاده مهمى است كه با حفظ و آبرو و حيثيت انسانها سر و كار دارد. داغ فسق بر پيشانى انسان مؤمن نهادن و لكهدار كردن آنها در واقع شخصيت آنها را در اجتماع مىشكند و ادامه زندگى آبرومندانه را از وى سلب مىكند و سختگيرى در مسأله حفظ آبرو و حيثيت مردم پاكدامن منحصر به اينجا نيست بلكه در بسيارى از دستورات و تعاليم اسلامى، منعكس است ، V} (ر.ك: تفسيرنمونه، مكارم شيرازى، ج 14، ص 375){V.
2- در مورد بسيارى از جنايات اثبات خلاف و در نتيجه دفع اتهام به آسانى امكانپذير است مثل اتهام به قتل برعكس اينگونه موارد كه هم زبان بسيارى از مردم در زمينه اين اتهامات باز است و هم اثبات خلاف و بىگناهى و يا سوء برداشت بسيار دشوار است.
3- اين حكم متفرع بر مجازات بسيار شديد حكم رجم (در مورد زنان يا مردان داراى همسر) و زدن صد تازيانه آن هم در ملاء عام به طورى كه جمعى از مؤمنين گواه باشند، است و طبيعى است كه چنين مجازات سنگينى، مستلزم نهايت احتياط و دقت است تا مگر اين كه بىگناهى مورد ظلم قرار نگيرد.
4- اين حكم در مورد مرد و زن عفيف و پاكدامن است لذا مىفرمايد: «والذين يرصون المحصنات» منظور از محصنه در اينجا به اتفاق مفسرين، زنان پاكدامن و عفيف است نه زنان شوهردار، چه اين كه در اين صورت بايد حكم رجم بر او جارى كرد نه تازيانه ، V} (ر.ك: تفسير مجمعالبيان، ج 8 و 7، مرحوم طبرسى، چاپ بيروت، دارالمعروف، ص 199 - التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج 2، حسن مصطفوى، قم، نشر الكتاب، 1396 ه، ص 252 - 254){V. لذا همان طور كه بعضى از مفسرين بزرگ فرمودند اگر زن يا مرد مشهور به زنا باشند و كسى آنها را متهم به اين عمل كند نه حد واجب است و نه تعزير ، V} (ر.ك: تفسير كبير منهجالصادقين، ج 6، ملافتح الله كاشانى، تهران، كتابفروشى اسلاميه، 1341، ص 271){V.
5- حكم مزبور در مورد عمل شنيع زنا است نه صرف روابط نامشروع، در آن صورت اين شرايط لازم نيست بلكه بسيار اثبات آن سادهتر است.
6- همچنان كه زنا و قتل قبيح است، تهمت، آن هم اين تهمتها بسيار قبيح است و چه بسا تهمتى كه به هزاران قتل و زنا بكشد و اگر تهمت تجويز گردد، هر كس ديگرى را مىكشد و به وى نسبت ناروا مىدهد و بسيار ديده شده است كه چه افراد پاكى به تهمت حسودان و جهل شنوندگان، بىآبرو شده و ساقط شدهاند چه اين كه همان طور كه غريزه شهوت مشوق به زناست، غريزه حسد از آن قوىتر و محرك و مشوق به تهمت است ، V} (ر.ك: تفسير منهجالصادقين، ج 6، ص 274){V.
7- مفاسد مترتب بر اين اتهام (صرف همين اتهام ولو آن كه اثبات نشود فراوان است چرا كه اگر افراد آزاد باشند خيلى راحت به هر كس نسبت ناروايى بدهند و اين طور نباشد كه از مجازات اثبات خلاف و يا عدم اثبات اين اتهام بترسند، حيثيت و نواميس مردم همواره در معرض خطر قرار مىگيرد و حتى سبب مىشود كه به خاطر اين تهمتهاى ناروا، همسر نسبت به همسرش بدبين مىگردد و پدر نسبت به مشروع بودن فرزند خود و در نتيجه موجوديت خانواده به خطر مىافتد و محيطى از سوء ظن و بدبينى بر جامعه حكمفرما مىشود.
8- از اين گذشته مجرم در بسيارى از جرائم از جمله قتل نفس، يك طرف است در حالى كه در مسأله زنا براى هر دو طرف اثبات جرم مىشود و اگر براى هر كدام، دو شاهد بطلبيم، تعداد شهود چهارتا مىشود اين نكته، مضموم حديثى است كه از امام صادق(ع) نقل شده است ، V} (ر.ك: تفسير نمونه، ج 14، ص 373){V.
کد سوال : 5009
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>تربيتي و مشاوره
پرسش : دوستم بخاطر مشكلات زندگى تصميم گرفته ازدواج نكند تا فرزندان او گرفتار دنيا نشوند چگونه او را راهنمايى كنم؟
پاسخ : از اين كه مشكلات خود يا دوستتان را با ما درميان گذاشتيد خرسنديم، دلسوزى شمانسبت به دوستتان امرى بسيار پسنديده و نشان مىدهد كه شما نسبت به اطرافيان ودوستان خوداحساس مسؤوليت مىكنيد و در آينده نيز اگر اين روحيه را در خود تقويت كنيد بيشتر مىتوانيد در حل مشكلات فردى و اجتماعى مؤثر و مفيد واقع شويد. اينكه فرموديد: دوست من نسبت به زندگى در اين دنيا و ادامه زندگى دلسرد و بيشتر به ياد مرگ و مسائلى از اين قبيل است در واقع اينها همه علامت و نشانهاى از وجود يك مشكل روحى - روانى دارد كه افراد در مقابل فشارهاى زندگى مانند فشار اقتصادى، اجتماعى، اخلاقى، خانوادگى، كار، تحصيل و... براساس ظرفيت وتوانايى كه دارند واكنشهاى متفاوتى نشان مىدهند بعضى باروحيهاى فعال با مشكلات زندگى برخورد مىكنند ودر صدد رفع مشكلات و يا سازگارى با آنها هستند اعم از اينكه اين مشكلات را خود حل كنند يا از طريق كمك گرفتن از ديگران اما در مقابل عدهاى هستند كه به هر دليلى برخوردشان با مشكلات زندگى منفعلانه است اينها دچار يأس، نااميدى و در صورت استمرار اين حالت تا 6 ماه دچار افسردگى مىشوند و يكى از علائم افسردگى همين يأس ونوميدى، منفىبافى و بيزارى از زندگى است. بيمارى افسردگى گرچه از شيوع بالايى درجامعه برخوردار است اما خوشبختانه بسيارى ازبيماران افسرده به درمان پاسخ مىدهند البته اگر درمان نشوند دو حالت ممكن است پيش بيايد، احتمال داردخودبخودباگذشت زمان بصورت طبيعى براساس مكانيزمهايى دفاعى كه درجسم وروح انسان تعبيه شدهاست بهبودى پيداكنندواحتمال داردكه درصورت عدم درمان مناسب وضعيت آنهاوخيمترشودوقتى دست به كارهاى خطرناكى كه زندگى آنها را نيز تهديد مىكند، بزنند بنابراين از آنجايى كه دفع ضرر محتمل (آن هم ضرر جانى و از دست دادن سلامت جسمى وروانى) به حكم عقل لازم و واجب است عقل اقتضامىكندكه بايدبه فكردرمان اينگونه افرادبودتاكاربه جاهاى باريك منتهى نشود. بهترين راه درمان ارجاع ايشان به روانپزشك ياروانشناس است امادرعين حال شمارابه راهكارهاى زيرتوصيه مىكنيم:
1- از بحث و جدل كردن با اين افراد خوددارى كنيد.
2- سعى كنيد آنها را به مجالس شاد و بانشاط دعوت كنيد.
3- از بحث در مورد مرگ، بيمارى ومسائلى از اين قبيل درحضورآنهاجداًخوددارى كنيد.
4- آنها را توصيه كنيد به يك ورزش مورد علاقهشان كه هر روز ساعتى ورزش كنند خصوصاً ورزش شنا، پيادهروى.
5- هروقت احساس مىكنيد كه خيلى كسل و ناراحت است توصيه كنيدكه يك دوش آب ولرم بگيرد. 6- از قرار گرفتن اين افراد در محيطهاى خلوت و تنها جلوگيرى كنيد.
7- آنها را در فعاليتهاى اجتماعى مشاركت دهيد.
8- در شرايطى كه اين افراد چنين تفكر منفى و مأيوسانه نسبت به زندگى دارند صحبت از ازدواج و طرح آن يا اقدام به آن پرهيز كنيد چه اينكه سلامتى آنها در اولويت قرار دارد بعد از دستيابى به سلامتى نسبى ازدواج اشكالى ندارد.
9- در صورت مراجعه به روانپزشك سعى كنيد همراه آنها باشيد و اگر دارويى بر آنها تجويز شد سر وقت حتماً مصرف شود يا اگر توصيههاى ديگر شد حتماً در مورد آنها انجام بگيرد.
10- اگر احساس مىكنيد در زندگى مشكلاتى دارد سعى كنيد اول آن مشكلات را شناسايى كنيد و در حد امكان خودتان يا با كمك ديگران آن مشكلات رابرطرف كنيد. به اميد اين كه با همكارى شما مشكل ايشان حل شود و هم ايشان با حل شدن مشكلش به وضعيت عادى زندگى برگردد و هم شما با انجام چنين خدمت شايستهاى پلهاى ازنردبان تكامل و رشد و ترقى را طى نماييد.
کد سوال : 5011
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان>احكام
پرسش : خوابيده قرآن خواندن چه حكمى دارد؟
پاسخ : احترام قرآن لازم است و در آداب قرآن گفتهاند با طهارت و رو به قبله و با ادب و با آرامش و تفكر در معانى آن قرائت شود. البته در موقع خواب خواندن قرآن از حفظ در حال خوابيده اشكال ندارد.
کد سوال : 5012
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : آيا عشق ورزيدن پسر به دختر, گناه محسوب مي شود؟
پاسخ : نيازهاى عاطفى و غرايز ديگر در ايام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مىدهد كه البته اين يك امر طبيعى و غريزى است و كمتر مىتوان راهى براى گريز از آن پيدا كرد.
آنچه در اين مقوله اهميت دارد، كنترل عقلايى بر احساسات و پرهيز از مخاطراتى است كه ممكن است فرد را به گرفتارىهاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
«دوست داشتن و عشق ورزيدن» حق شماست، ولى اگر اين حق از مسير معيّن، مشخص و صحيح استيفا نشود، ممكن است عوارض نامطلوبى را براى انسان ايجاد كند.
شما خوب مىدانيد جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار فراوان است؛ مخصوصا در سنين جوانى، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مىباشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسى و وسوسههاى شيطانى قوىتر از آنند كه انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود. به همين جهت عقل اقتضا مىكند انسان خود را در معرض خطرى كه بسيارى از خوش باوران را گرفتار كرده قرار ندهد. البته منظور ما اين نيست كه هيچ گونه ارتباطى نباشد، بلكه در حد عرف و شرع و سلام و احوالپرسى همكاران و فاميلها و همسايگان اشكال ندارد؛ گرچه در همين موارد هر چه رعايت اختصار و احتياط گردد، براى سلامت روحيه طرفين مناسبتر است.
روابط با نامحرم تا آنجا كه ضرورت شرعى نداشته باشد و به شكستن حريم احكام الهى منجر نشود اشكالى ندارد بنابراين گفتوگو و نگاههاى متعارف بدون ريبه اشكالى ندارد. روشن است كه هر فرد خود بهتر مىتواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است. «بل الانسان على نفسه بصيره ؛ آدمى بر نفس خود آگاه و بيناست» ، V}(قيامت ، آيه 14).{V