• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    • عبارت :
      تعداد درصفحه :
کد سوال : 2331
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اخلاق و عرفان
پرسش : من تلاش زياد كرده ام كه به خدا نزديك شوم ولي چون زياد اشتباه مي كنم نمي توانم به او نزديك شوم و اگر يك شب حال خوبي هم داشته باشم زود خراب مي كنم نمي دانم بايد چگونه در كل زندگي ام برخورد كنم كه رابطه ام با خدا خراب نشود. در زمينه دنيا تا چه اندازه در زمينه اخلاق چه قدر بخنديم كي بخنديم چه طور بخنديم يا در مورد نوار گوش كردن چه نوارهايي و يا در موارد مشابه ديگر . بيشترين مشكل من از جنبه نگاه است كه نمي توانم به نامحرم نگاه نكنم نمي دانم چه كار كنم. چون امكان ازدواج برايم فراهم نيست هر چه تلاش مي كنم سخت است نمي شود. مرا راهنمايي كنيد؟
پاسخ : آشنايى و نزديكى بيشتر با خدا از راه‏هاى متعددى امكان پذير است؛ از جمله: الف) سير و مطالعه در جهان (آيات آفاقى و انفسى)؛ از ديدگاه عاِلم هر جزء عالَم نشانه و آيتى از خداى حكيم است. به قول سعدى: P}آفرينش همه تنبيه خداوند دل است {E}دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار{P P} اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود{E} هر كه فكرت نكند نقش بود بر ديوار،{P ب ) مطالعات فلسفى و تأملات عقلانى، ج ) عرفان نظرى و عملى و كشف و شهود باطنى از طريق تصفيه نفس انجام رياضات شرعيه و پالاييدن دل از زنگار هواها و تعلقات دنيوى. د ) مطالعه و تدبر در متون دينى؛ مانند قرآن احاديث و دعاها كه عالى‏ترين و بهترين گنجينه‏هاى معرفت الهى هستند و راه‏هاى ارزشمند و بى‏نظيرى در جهت شناخت و تقرب به حق تعالى به روى انسان مى‏گشايند. امتياز اين راه بر ديگر راه‏ها چند چيز است: 1) سهولت و دسترس پذيرى، 2) فقدان خطا، 3) ايجاد انس و ارتباط بين فرد و خالق علاوه بر ثمره علمى و معرفتى. خلاصه مطلب اين كه هر كس خواهان آن است كه در دنيا و آخرت به لقاء پروردگار برسد و همراهى خداوند را درك نموده و بى‏واسطه با او سخن بگويد و از جانب او پاسخ بشنود و حاجاتش برآورده شود، مى‏بايست ايمان بياورد و موحد باشد و اعمال شايسته انجام دهد. A}«... فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملاً صالحا ولا يشرك بعبادة ربه احدا»{A؛ V}(كهف، آيه 110).{V سير و سلوك وادى ‏پر پيچ وخم و داراى پرتگاه هاى خطرناكى است كه حركت درآن جز با راهنمايى رفتگان آن راه ميسر نيست. لذا در اين وادى بايد با مردان خدا همراه شد وگرنه ديوان و ددان دركمينند تا مگر رهرو را از سير باز دارند و او را به بيغوله هاى تهى سوق دهند. مطالعه كتب سير و سلوك را نيز به شما توصيه مى كنيم. در اين راستا توجه شما را به نكاتىچند جلب مى‏نماييم: 1- اولين نكته‏اى كه هر سالك الى الله بايد پيوسته بدان توجه تام داشته باشد آن است كه در اين وادى باقدم «رب»پاى گذارد نه با قدم «نفس» زيرا چه بسا انسان در مسير سلوك عرفانى نيز گرفتار نفسانيت ها و انانيت هاى پيچيده وناپيدا گشته و هر قدر پيش تر رود در باتلاق انانيت خود فرو رفته و از خدا دورتر مى‏گردد. بسيارى از انحرافات مدعيان عرفان و بدعت آفرينى آنها در شريعت مقدس با آرم تصوف و عرفان نشانگر وجود اين ريشه فاسد در نفس است. از اين جا روشن مى شود كه بدون پالايش نفس و تخليه آن از همه رذايل و در رأس آن نفس پرستى راه به عالم لاهوت نتوان برد. 2- التزام به احكام ظاهرى شريعت (خصوصا انجام واجبات و ترك محرمات نه تنها در تمام مراحل سلوك بلکه حتى براى واصلين نيز لازم و اجتناب ناپذير است‏لذا بايد با تمام وجود بكوشيد واجبات فوت شده را جبران نموده و دربرابر هجوم طوفان زاى هواها و معاصى همواره چون كوه استوار و با استقامت باشيد. 3- در ميان مستحبات نوافل يوميه بويژه نماز شب جايگاه ويژه اى دارد و بهترين رفرف عروج مؤمنان و رساننده به مقام محمود است. ضمن اهميت دادن به آنها از زياده روى بپرهيزيد و كيفيت و حال وتوجه و حضور قلب رادر عبادات بركميت آنها ترجيح دهيد. 4- ضمن انجام عبادات رعايت سلامت جسمى خود را نيز بايد بكنيد و آن را نيز در حد متعارف از وظايف خودبشماريد و در همه امور متعادل باشيد. 5- فقدان استاد اخلاق ضايعه بزرگى براى شيفتگان خودسازى و طالبان سير و سلوك است. ليكن جناب عالى از چندطريق مى توانيد جايگزين بسيار ارزشمند و مناسبى براى آن بيابيد: الف) استعانت از پروردگار و توسل به اهل بيت(ع) كه بدون دستگيرى آنان كارى از پيش نخواهيد برد. ب) انس با قرآن و تلاوت آن با توجه و حال و تدبر در معانى. ج) ارتباط ناگسستنى با دعاهايي كه مشتمل بر بلندترين معارف عاليه و آموزنده كرائم والاى اخلاقى اند بويژه دعاى مكارم الاخلاق، مناجات خمسه عشر و ... . د) مطالعه كتب اخلاقى عرفانى اعتقادى و تفسير. ه ) مكاتبه و رفت و آمد با شخصيت‏ها و علماى برجسته اخلاق و... . و ) داشتن حالت مراقبه از نفس و محاسبه اعمال در وقت خواب که اين دو در راه کمال و بندگي خداوند داراي نقش کليدي و محوري مي باشند. نکته مهمي که لازم به ذکر است اين است که در اعمال بايد توجه به کيفيت و اخلاص آن اعمال داشت نه کميت و زيادي آن. مهم اين است که انسان در ميان جامعه و در عين اشتغال به کار و برنامه و مسؤوليت خود، به ياد خداوند باشد و از توجه به او غفلت نکند وگرنه پناه بردن به غار و جنگل و دوري از اجتماع و مردم و فاصله گرفتن از مسؤوليت ها کار دشواري نمي باشد. P}آشنايان ره عشق در اين بحر عميق{E}غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده{P اين شيوه و سيره پيامبران و به ويژه پيامبر خاتم(ص) و خاندان گرامي او است که در عين بودن با مردم و رسيدگي به امور و انجام وظايف شخصي و اجتماعي کمال توجه به خداوند را داشتند و دمي از ياد او غافل نبودند و پيروان خود را به همين شيوه و سنت دعوت کرده اند. مطالعه كتاب هاي زير در تأمين هدف شما مفيد و سودمند است: 1. تهذيب نفس و خودسازي ، استاد ابراهيم اميني 2. خودشناسي براي خودسازي، استاد مصباح يزدي 3. كتاب هاي شهيد دستغيب شيرازي مثل توحيد و ايمان و ... كنترل چشم تابعى از روح تقواست كه اگر در آدمى پديدار شد به تبع آن كنترل چشم نيز به دنبال آن خواهد آمد و راهى كه صددرصد گناه نكردن در تمام زندگى را تضمين كند براى افراد عادى بشر چيز سهلى نيست؛ زيرا انسان موجودى مختار و داراى تمايلات گوناگون است. و با عزمى آهنين و مبارزه‏اى دائمى و تدريجى با نفس مى‏توان به چنين جايگاه رفيعى دست يافت. موارد زير در اين زمينه بسيار سودمند است، ولى هيچ يك را تضمين قطعى نمى‏توان به حساب آورد. بلكه تضمين نهايى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است: 1) مطالعه پيوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قيامت و جديت در ترس از عوالم پس از مرگ. 2) مطالعه پيرامون عواقب وخيم گناهان. 3) ارتباط پيوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و ... وليكن با توجه و حال. 4) داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمى، توبه و استغفار. 5) دورى از عواملى كه انسان را به گناه متمايل مى‏سازد؛ مانند محيط هاى آلوده به گناه. 6) از بين بردن زمينه‏هاى گناه؛ مثلاً كسى كه انحرافات جنسى دارد بايد هرچه سريع‏تر ازدواج كند. 7) نشست و برخاست با انسان‏هاى مؤمن و خداترس واقعى. 8) جديت در مبارزه با خواهش‏هاى نفسانى. 9) توجه به عواقب نگاه به نامحرم 10) در برخورد با نامحرم سعي کنيد به حداقل ارتباط اکتفا کنيد. سخن کوتاه بگوييد و از اطاله کلام با آنها خودداري کنيد. 11) هنگام صحبت کردن به صورت آنها نگاه نکنيد و به طور کلي نگاه خود را فرو بيندازيد چنانچه قرآن مي فرمايد: «قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم؛ به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و پايين بيندازند» همين دستورالعمل را براي زنان نيز دارد «قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن». 12) از قرار گرفتن با نامحرم در يک محيط خلوت که فردثالثي نيست خودداري کنيد. 13) آيات و رواياتي که شما را از نگاه به نامحرم توصيه مي کند در مقابل چشمان خود و جلوي چشم خود نصب کنيد. 14) مجلات مربوط به گناه و پيامدهاي گناه را جلوي خود نصب کنيد و هر از چند گاهي آن جملات را تغيير دهيد و مجلات جديدتر با الفاظ ديگري را جايگزين کنيد و سعي کنيد اين جملات را هر روز چند بار بخوانيد. بهترين راه منصرف كردن نگاه و ديد و يا بازداشتن نگاه از تيزى و خيره نمودن است. حضرت على(ع) فرمود: «كسى كه چشم خود را پايين اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف كمتر خورد و از نابودى در امان ماند»، (غرر الحكم، ص 9122 - 9125). هم‏چنين مى‏فرمايد: «هر كه نگاه‏هايش پاك باشد، اوصافش نيكو شود»؛ «كسى كه عنان چشم خود را رها كند، زندگى‏اش را به زحمت مى‏اندازد»؛ «كسى كه نگاه‏هايش پياپى باشد، حسرت‏هايش دائمى و پياپى خواهد بود»، (تحف‏العقول، ص 97) و نيز فرمود: «بسا هوسى از نيم نگاهى حاصل است»، (بحارالانوار، ج 71، ص 293). در قرآن كريم آمده است: «اى پيامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو كه در مقابل نامحرم چشم‏هاى خود را بپوشانند و نگاه خيره نكنند»، (نور، آيات 31 - 30).
کد سوال : 2332
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : چه علت هايي وجود دارد كسي كه از ديوارهاي سفارت آمريكا بالا رفته و جزء نيروهاي انقلابي محسوب مي شده امروز خواهان رابطه با آمريكا است و دين و مملكت خود را به آنها مي فروشد؟
پاسخ : مهمترين عامل چنين مسأله اي - که متأسفانه نمونه هاي بسيار زيادي از آن در تاريخ اسلام از ابتدا تاکنون وجود دارد - عدم بينش و معرفت قوي و والا به آموزه ها و معارف اسلامي در ابعاد مختلف است که نتيجه آن، فقدان تثبيت و نهادينگي در عملکردها و رفتارهاست. همانگونه که در صدر اسلام افراد بسيار زيادي بودند که از صحابه حضرت رسول اکرم(ص) بودند و خدمات ارزنده اي به اسلام نمودند، مانند «زبير» که از پيشگامان اسلام بود در تمام جنگ هاي عهد رسول(ص) حضور داشت و بارها مجروح شد، پس از رحلت پيامبر(ص) از بيعت با ابي بکر امتناع کرد و از اصحاب خاص امام علي(ع) شد. اما از آنجا که از نظر معرفتي به درجه بالا و قابل قبول نرسيده بودند، مي بينيم که با تغيير اوضاع و شرايط، درست 180 درجه تغيير مسير داده و اگر تا ديروز در جبهه حق بر عليه باطل با تمام وجود مي جنگيدند، امروز که بحث قدرت و مقام است، در جبهه باطل بر عليه حق و جانشيني پيامبر اکرم(ص) شمشير مي کشند و... از اين روست که دين اسلام بر عنصر معرفت و شناخت حقيقي اسلام، تأکيد بسيار زيادي دارد و اصرار مي ورزد که حتي اصل دين داري و ايمان آوردن به خداوند نيز بايد با شناخت و تحقيق و بدون دخالت تقليد، احساسات و امثال آن باشد زيرا اگر چنين امري محقق نشود، افراد در مقابل وسوسه ها، اميال و هواهاي نفساني، ثروت و شهرت و قدرت و مشکلات ناشي از مقاومت و ايستادگي در مقابل دشمنان کم آورده واز ادامه راه باز مي مانند و انقلاب ما هم مستثني از اين قانون نيست و همانگونه که مثال آورديد، چنين افرادي در زمان ما نيز وجود داشته و وجودخواهند داشت. افرادي که در اول انقلاب يا بعد از آن صرفا بر پايه احساسات و بينش ناکافي دست به اقداماتي زده و با برخي جريان هاي انقلابي همراه شدند اما وجود مشکلات راه - تمايلات نفساني، امتياز طلبي، حسادت و کينه توزي و... و مهمتر از همه ضعف ايماني و تقوا و نداشتن قدرت تحليل لازم و.. - آنها را از ادامه مسير بازداشت. اما نکته قابل توجه اين که بايد هميشه در کنار اين «ريزش ها» به «رويش ها» هم توجه داشت و آنها را نيز در نظر گرفت. در زمان صدر اسلام علي رغم تمامي کارشکني ها و نقض عهدهاي برخي صحابه و... باز هم دل هاي حقيقت خواه و خداجو، پيرامون آن حضرت گرد آمده و تا آخرين نفس پايدار ماندند V}(ريزش ها و رويش ها، محمد باقر پور اميني، کانون انديشه جوان، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1381). {V و در زمان ما نيز نگاهي به واقعيات جامعه بيانگر اين موضوع نويد بخش مي باشد چه بسا جوانان بسيار لايق و متعهدي که در راستاي تحقق اهداف مقدس انقلاب اسلامي با تمام هستي خود ايستاده اند و حاضر نيستند تحت هيچ شرايطي اين نهضت عظيم الهي را تنها بگذارند.
کد سوال : 2333
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>فلسفه احكام
پرسش : چرا مرد مسلمان نمي تواند با زني كه غير مسلمان يا غير اهل كتاب است ازدواج كند و همچنين چرا نمي تواند با اهل كتاب ازدواج دائمي كند؟
پاسخ : ممنوعيت يا محدوديت ازدواج با بيگانگان از احكامي كه در همه شرايع الهي و حتي در قوانين حقوقي بسياري كشورها با تفاوت هاي اندكي وجود دارد. از بين اديان آسماني، آيين يهود سخت تر از ديگر اديان است و در بخش هاي مختلفي از كتاب تورات با شديدترين لحن يهوديان را از ازدواج با بيگانگان منع كرده و آن را ازگناهان كبيره معرفي نموده است. از عبارات تورات بر مي آيد كه يهوديان به دو علت ازدواج با غير يهودي را جايز نمي دانستند. 1. تأثير سو اعتقادي چنين ازدواج ها و از دست دادن اصالت اعتقادي 2. از دست دادن اصالت يهودي و عدم توانايي سخن گفتن به زبان عربي اما از نظر دين اسلام كه گرايش هاي نژادي و ناسويناليستي در آن وجود ندارد و ملاك برتري تقواي الهي دانسته شده است. و حفظ اصالت هاي خانوادگي است V} (ابراهيمي، محمد ، ازدواج با بيگانگان در فقه اسلام و ساير شرايع الهي، دفتر تبليغات اسلامي، 33-32){V هم چنان كه در بخشي از ِآيه سوره بقره مي خوانيم «و با زنان مشرك و بت پرست، تا ايمان نياورده اند، ازدواج نكنيد... آن ها دعوت به سوي آتش مي كنند و خدا دعوت به بهشت...» از اين بخش آيه سه نكته در مورد ممنوعيت ازدواج با بيگانگان فهميده مي شود. 1.ازدواج پايه اصلي تكثير نسل و پرورش و تربيت فرزندان و گسترش جامعه است و محيط تربيتي خانواده در سرنوشت فرزندان ، فوق العاده مؤثر است بديهي است كه ازدواج با بيگانگان در سوق دادن فرزندان به بي اعتقادي نقش اساسي را بازي مي كند. 2. شرك خمير مايه انواع انحراف ها و در واقع آتش سوزاني است ، هم در اين دنيا و هم در آخرت لذا اسلام اجازه نمي دهد كه مسلمانان، خود يا فرزندانشان را در اين ، آتش بيفكنند. 3. مشركان كه افراد بيگانه از اسلامند اگر از طريق ازدواج به خانه هاي مسلمانان، راه يابند، جامعه اسلامي گرفتار هرج و مرج و دشمنان داخلي مي شود.V} (ايت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، ج 2، ص 133){V روشن است كه علل ياد شده در ممنوعيت ازدواج بامشركان در اهل كتاب با شدت كمتري وجود دارد از اين رو تنها به مردان مسلمان اجازه عقد موقت با زنان اهل كتاب داده شد. 4. علاوه بر آن كه وقتي علاقه دو نفر آنچنان به هم زياد باشد كه بخواهند يك عمر با هم زندگي كنند و مستحكم ترين رابطه را با هم براقراركنند چطور در اساسي ترين مسأله زندگي كه جهان بيني است اختلاف نظر دارند. اعتقاد انسان مبناي رفتار و عمل انسان مي باشد چطور دو نفر با دو مرام و اعتقاد صددرصد ضد هم مي توانند با هم تفاهم داشته باشند نتيجه چنين ازدواجي عدم تفاهم روحي در منزل ، در تربيت فرزند و در رفتار اجتماعي است و يا خطر انحراف عقيدتي و استحاله فكري .
کد سوال : 2334
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : آيا فقط شيعه به بهشت مي رود؟
پاسخ : قرآن و روايات به طور صريح اعلام مى‏دارد كه تنها اسلام و تشيع كه همان حقيقت اسلام ناب است از افراد پذيرفته مى‏شود و اين به معناى آن نيست كه همه شيعيان اسمى وارد بهشت مى‏شوند؛ اما در مورد افراد ديگر اديان و مذاهب بايد گفت: آنان به سه دسته تقسيم مى‏شوند كه هر يك حكمى جداگانه دارند: يك. با اسلام و تشيع آشنا شده؛ ولى به دليل تعصّب يا عناد و لجاجت از پذيرفتن آن سرباز مى‏زنند. چنين افرادى به فرموده قرآن كريم اهل جهنم‏اند. دو. با اسلام و تشيع آشنا نيستند؛ ولى در جهالت خود مقصراند؛ يعنى، از وجود دينى به نام اسلام يا مذهبى به نام تشيع مطلع‏اند؛ ولى با وجود همه امكانات و شرايط لازم براى جست‏وجوى حقيقت اقدامى نمى‏كنند. چنين افرادى در حد تقصير خويش روز قيامت مجازات مى‏شوند. سه. با اسلام آشنا نيستند و در جهالت خود نيز تقصيرى ندارند؛ بلكه يا اصلاً به گوش‏شان نخورده يا آنكه امكان تحقيق و پژوهش براى آنان وجود نداشته است و تنها هر آنچه را به آنها رسيده (مثل مسيحيت و)...قبول كرده و به آن عمل نموده‏اند. چنين افرادى اهل جهنم نيستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار مى‏دهد و اعمال آنها را با ميزان حقيقت‏خواهى آنان و آنچه فكر مى‏نمودند حق است، مى‏سنجد. مطالب بالا از آيات و روايات استفاده مى‏شود كه درباره آن توضيح مختصرى مى‏دهيم: يكم. مردم بر حسب وضع‏شان در برابر وعده و وعيدهاى خداوند متعال، به شش دسته تقسيم مى‏شوند: مؤمنان، كافران، مستضعفان، مرجون لامر الله. مؤمنان افرادى‏اند كه به خداوند ايمان آورده‏اند و جايگاه‏شان بهشت است. البته اين گروه داراي «درجات» هستند که در آنها به «مخلصين»، «سابقون» و «اصحاب يمين» ياد مي شود. كافران كسانى‏اند كه از روى علم حق را شناخته‏اند؛ ولى به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته‏اند. اين گروه مقصراند و جايگاه‏شان به طور حتم جهنم است. که اين گروه نيز داراي «درکات» هستند و براساس شدت ستيزه جويي در طبقات جهنم قرار مي گيرند. گروه مستضعف و مرجون الى الله نيز كسانى‏اند كه داراى عذراند؛ يعنى، اگر نتوانسته‏اند به دين حق بپيوندند و بدان عمل بكنند، به لحاظ تقصير يا كوتاهى كردن آنان نبوده است؛ بلكه از جهت يك سلسله عواملى بوده كه از اختيار آنها خارج بوده است. همين عوامل موجب جهل يا غفلت يا عمل نكردن آنان به دستورات دين اسلام شده است. بديهى است كه چون اين صورت، ترك به اختيار آدمى مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختيار او است، براى آدمى نه نفعى خواهند داشت و نه ضررى. مرجع كار چنين كسانى خداوند خواهد بود. خداوند خودش به نحوى كه حكمت و رحمتش ايجاب کند عمل خواهد كرد. دوم. آيات 96-98 سوره «نساء» بر مطلب ياد شده، دلالت مى‏كند. خداوند در آن آيات عذر افراد را به دليل مستضعف بودن با شرايطى قبول كرده است. در آيه 106 از سوره «توبه» هم كار اين گونه افراد را به خود خداوند احاله كرده است. مراد از «مستضعف» در اينجا فقر اقتصادى نيست؛ بلكه در ضعف قرار داده شدن از جهت دسترسى به منبع هدايت است. اين است كه در آيات سوره «نساء» جمله «لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا» آيه 98 به عنوان شرط و علت عذر براى مستضعفان ذكر شده است، از اين صفت مى‏توان دريافت كه علت معذور بودن همه جا و به طور عموم راه و چاره نداشتن است كه شامل جاهل غافل غير معاند هم مى‏شود. افزون بر اينها، آيه 286 سوره «بقره» بر همين گفته دلالت دارد؛ زيرا در ذيل آيه فوق اين مطلب آمده كه انسان، هر چه خوبى كرده، به نفع او و هر چه بدى كرده بر ضرر او است. به طور روشن مفهوم سخن فوق اين خواهد بود كه اگر چيزى به اكتساب، يعنى، آنچه مسؤوليتش به عهده خود شخص است، مستند نباشد، گناه و مسؤوليت براى انسان نخواهد داشت. سوم. به عقيده علامه طباطبايى، معناى «مستضعف» علاوه بر اينكه افراد ساكن در سرزمينى را كه بر اثر نبودن دانشمند، راهى براى قرار گرفتن دين اسلام در آنجا نيست، شامل مى‏شود؛. همچنين به فردى هم كه ذهنش به يك مطلب حق منتقل نشده و فكرش به حق راه نيافته، شامل مى‏گردد؛ يعنى، شخصى كه به حق رهبرى نشده و در عين حال از كسانى است كه با حق عناد ندارد؛ بلكه طورى است كه اگر حق برايش واضح گردد، از آن پيروى خواهد كرد؛ ولى به عوامل مختلف حق براى او مخفى مانده است. چنين كسى جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ چرا كه آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتى هم كه نمى‏شود راهى به حقيقت يافت. براى اطلاع بيشتر ر.ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 5، ص 80 اصول كافى، ج 3، باب كفر و ايمان. مطهرى، مرتضى، عدل الهى، ص 352 و اما در باره محبت امام علي(ع): رواياتي وارد شده كه براي نمونه مي توانيد به كتاب وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي جلد اول مراجعه اي داشته باشيد. كه ظاهر اين روايات اين است كه هر كس محب علي(ع) نباشد وارد بهشت نمي شود ودر مقابل هم وارد شده كه با محبت علي هيچ گناهي به انسان ضرر نمي زند. چنانچه در بحار الانوار نقل شده: H}«حب علي ابن ابي طالب حسنه لا تضر معها سيئه»{H يعني محبت علي(ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به آدمي ضرر نمي زند. V}(بحارالانوار، چاپ كيهاني، ج 9، ص 401){V لكن نكته مهم فهم اين روايات و پي بردن به مقصود واقعي از اين روايات است و الا لازمه اخذ به ظاهر اين روايات اين است كه اگر شخصي مسلمان و اهل تسليم و اعمال نيك بود و قلبي سليم داشت و در گوشه قاره آفريقا هيچ خبري از علي(ع) به او نرسيده و هيچ تقصيري هم در اين زمينه ندارد داخل بهشت نشود و در مقابل يك مدعي محبت علي(ع) كه مرتكب معاصي مي شود مهر برائت از آتش بخورد و وارد بهشت شود. پس بايد ديد مقصود واقعي از اين روايات چيست كه براي روشن شدن مفاد روايات تذكر چند نكته لازم است. الف. اينكه در روايات و حتي آيات قرآن كريم تاكيد بر حب علي و اولادش [اهل البيت(ع)] شده بايد ديد جهت اين تأكيد چيست. روشن است كه مهم شخصيت اينها است كه در شخص آنها تجلي يافته. يعني اينكه ما مأمور به حب علي(ع) هستيم چون علي نمونه كامل انسان كامل و عدل محض و آينه تمام نماي تمام خوبيهاست. نه از آن جهت كه نامش علي و فرزند ابوطالب است. ب. محبت واقعي نشانه هايي دارد كه از مهمترين آنها تسليم و تبعيت مطلق محب از محبوب است. قرآن كريم مي فرمايد: H}«قل ان كنتم تحبون الله فاتبعوني»{H «اي پيامبر به اينها بگو اگر خدا را دوست مي داريد مرا پيروي كنيد». V}(آل عمران، آيه 31){V پس اگر شخص ادعاي محبت داشته باشد ولي در عمل پيرو محبوب نباشد در حقيقت محب نيست و دروغ مي گويد. بفرموده امام صادق(ع): P}تعصي الاله و انت تظهر حبه{E}هذا لعمري في النعال يوسع{P P}لو كان حبك صادقا لاطعنه{E}ان المحب لمن يحب مطيع{P خدا را معصيت مي كني در حالي كه مدعي محبت او هستي به جانم قسم كه اين كار در ميان كار ما شگفت آور است. اگر محبت تو راستين مي بود او را اطاعت مي كردي زيرا كه هر دوستي، مطيع دوست خويش است. V}(اصول كافي ، جلد 2، ص 60، چاپ اسلاميه){V ج. كساني كه حب علي(ع) را ندارند سه گونه هستند. كه حكم هر كدام متفاوت است. 1. جاحدين، يعني كساني كه با اينكه شخصيت علي(ع) را شناخته اند و مضمون آيات و روايات متواتر را درباره علي ديده اند و با كلمات بلند علي(ع) آشنايي دارند ولي از روي تعصب و عناد و لجاج و يا به تقليد متقدمين خود محب علي نيستند و مقام او را انكار مي كنند. بفرموده قرآن كريم: A}«فلما جائهم ما عرفوا كفروا به»{A ؛ بعد از شناخت به كفر و انكار برخاستند. V}(بقره، آيه 89){V 2. مقصرين؛ كساني كه در شناخت علي(ع) كوتاهي كرده اند و با اينكه امكان و توانايي براي شناخت مذهب تشيع و نمونه كامل انسانيت (علي(ع« داشته اند كوتاهي كرده اند و به تبع چون شخصيت علي(ع) را نشناخته اند محبتي هم از او ندارند چون محبت فرع شناخت است. 3. قاصرين؛ كساني كه امكان و توانايي شناخت براي آنها نبوده و اساسا اين سؤال به ذهن آنها خطور نكرده. لكن اگر سؤال پيش مي آمد و تحقيق مي كردند و شخصيت واقعي علي(ع) را درك مي كردند از محبان او مي شدند. د. نكته آخر اينكه چه كسي وارد بهشت مي شود يا نمي شود، تحت اراده و قدرت خداوند است و ما فقط با استفاده از آيات و روايات بيان قواعد كلي و مقتضيات در اين زمينه را مي نمايم و الا ممكن است خداوند متعال به فضل و كرمش همه را داخل بهشت نمايد و هيچ حكم قطعي در اين زمينه نمي توان صادر كرد چنانچه نقل شده وقتي پيامبر اكرم(ص) عثمان ابن مظعون را كه يكي از بهترين يارانش بود دفن مي كرد خود را روي جنازه او انداختند و بوسيدند زني از انصار بنام ام علاء گفت هنيئا لك الجنه، بهشت بر تو گوارا باد. حضرت با نگاهي غضب آلود فرمودند از كجا مي داني؟ مگر بتو وحي شده است مگر تو از حساب خلق خدا آگاهي و ... V}(مجموعه آثار، استاد مطهري، جلد 1، ص 273، نقل از اسد القابه، عثمان بن مظعون){V بعد از اين نكات معلوم مي شود كه به صورت مطلق مي توان گفت هر كسي محب علي(ع) نيست وارد بهشت نمي شود و نه هر كس محب علي است وارد بهشت مي شود. بلكه بايد ملاحظه كرد كه شخصي كه محبت علي(ع) را ندارد از كداميك از اقسام سه گانه است. اگر از قسم اول است كه با اينكه به مقام و شخصيت علي(ع) پي برده به انكار پرداخته طبق قاعده اين شخص وارد بهشت نمي شود و چون از حقيقت خصومت با حق و عدالت و اوصاف كمال دارد و بفرموده قرآن A}«فلما جائهم ما عرفوا كفروا به فلعنه الله علي الكافرين»{A ؛ V}(بقره، آيه 89){V اما گروه دوم كه مقصرين باشند اينها بخاطر اين كه كوتاهي و تقصيرشان مورد مؤاخذه قرار مي گيرند و از اين جهت مورد عذاب واقع مي شوند و بعد از ديدن اين عذاب ممكن است وارد بهشت شوند. اما گروه سوم يعني قاصرين، بهشت و جهنم رفتن اينها تابع بقيه اعمال آنها است. اما كساني هم كه داراي محبت علي(ع) هستند نمي توان گفت بصورت مطلق وارد بهشت مي شوند و معناي روايت نقل شده از بحار هم اين نيست كه هر كسي گفت من محب علي(ع) هستم وارد بهشت شود. بلكه در صورتي است كه صادق در محبت باشد كه گفتيم از نشانه هاي صدق در محبت تبعيت مطلق از محبوب است. چنانچه استاد مطهري از آيت الله وحيد بهبهاني معناي اين حديث را اينگونه نقل مي فرمايند: كه اگر محبت علي(ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و عبوديت و اخلاق است از روي صدق باشد مانع ارتكاب گناه مي گردد و محبت پيشوايي مانند علي كه مجسمه عمل و تقوا و پرهيزگاري است آدمي را شيفته رفتار علي مي كند فكر گناه را از سر او بدر مي كند البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است. V}(مجموعه آثار، ج 1، ص 331){V و لازمه فرمانبرداري مطلق از معصوم يعني داخل بهشت شدن. انشاء الله خداوند به همه ما معرفت و محبت صادقانه اهل بيت(ع) عنايت فرمايد. در اين زمينه آثار فراواني است لكن از همه مناسبتر براي شما دانشجوي گرامي، مجموعه آثار استاد مطهري، جلد 1، و يا كتاب عدل الهي مي باشد.
کد سوال : 2335
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : نحوه برگزاري يك عروسي كه بدون گناه باشد را مي خواستم برايم شرح دهيد و اگر پيشنهادهايي داريد در اين باره بگوئيد تا با اين كارتون كمك بزرگي به من كرده باشيد .چون همان طوري كه مي دانيد عروسي ها اكثريت شان با گناه همراه است .و من دوست ندارم كه تشكيل زندگي ام با گناه همراه باشد كه قلب آقام امام زمان(عج)را به درد بياورم؟ پدر و مادر من و نامزدم،با توجه با سنتشان دوست دارند در عروسي ما رقص و بزن و بكوب باشد ،در حالي كه من و نامزدم مخالف اين كاريم ،آنها اين را نمي دانند ، ما مي خواهيم طوري اين عروسي را برگزار كنيم كه از اين كارها در آن انجام نشود لطفا راهنمائيم كنيد؟
پاسخ : از احساسات پاک و نوراني که داريد و از توجهي که به دستورات شرع و حدود الهي داريد، بايد به شما تبريک بگوييم و خداي مهربان را شاکر باشيم که چنين جوانان مؤمني در سطح جامعه و در دانشگاه هايمان داريم. خداوند در سوره حجرات آيه 7 درباره مؤمناني که از رشد ايماني بالايي برخوردارند مي فرمايد: علامت رشد ايمان آنها اين است که از کفران و فسق و گناه بدشان مي آيد و ايمان محبوب قلب آنان است. آري، مؤمن و کسي که قلبش به نور تقوا روشن شده هرگز براي شادي و لذت چند دقيقه اي، نافرماني خدا را نمي کند. متأسفانه بسياري از مردم براي شادي کردن در جشن عروسي، خود و فرزندان شان، مرتکب گناهاني چون استفاده از موسيقي حرام، اختلاط زن و مرد، پوشش نامناسب، مزاحمت براي ديگران، اسراف، چشم و هم چشمي، فخر فروشي به يکديگر، پوشيدن لباس هاي گران قيمت و برگزاري مجالس پرهزينه، تمسخر ديگران، بي توجهي به واجباتي چون نماز و امثال آن مي شوند، غافل از اين که شادي واقعي و لذت و خوشي زندگي به دست خداست و هيچ گاه با گناه و معصيت نمي توان به عمق شادي رسيد. گاهي ديده مي شود عده اي براي اين کارها عذر و بهانه مي آورند که يک شب است و يک شب هزار شب نمي شود و در عروسي بايد شاد بود و از اين قبيل بهانه هاي غير قابل توجيه، در حالي که نتيجه اين گونه برنامه ها اين است که زندگي با گناه و معصيت خدا شروع شود و برکت از زندگي شان برود، در صورتي که در روايات آمده، در مجلس عروسي مؤمن، فرشتگان نازل مي شوند و رحمت خدا را با خود مي آورند. حال براي اين که مجالس خوبي در عروسي ها داشته باشيم که هم مملو از شادي و سرور باشد و هم گناه و معصيت نداشته باشد و هم خانواده و فاميل راضي باشند نکات زير را پيشنهاد مي کنيم: 1. بايد سعي شود اهميت اين موضوع به اعضاي خانواده خصوصا والدين و خواهران و برادران عروس و داماد تفهيم شود و نيز اين که عروس و داماد حق دارند طبق نظر خودشان مجلس عروسي را برگزار کنند. البته اين مطلب بايد با لطافت و در عين حال قاطعانه بيان شود و تا جايي که ممکن است کسي رنجيده خاطر نگردد. براي اين ممکن است لازم باشد ماه ها زمينه سازي شود و با آنها صحبت شود. 2. براي اين که بتوانيم يک فرهنگ و عادت بد را تغيير دهيم، لازم است جانشين مناسبي براي آن در نظر بگيريم. شما نيز اگر نمي خواهيد با گناه و معصيت مجلس عروسي را شاد کنيد، بايد به جاي آن از برنامه هاي مجاز استفاده کنيد. يکي از روش هايي که تجربه شده و بسيار هم موفق بود، استفاده از مداحان مذهبي و هنرمنداني است که به وسيله خواندن اشعار شادي بخش و گفتن لطيفه هاي مناسب مجلس را شاد مي کنند. همچنين استفاده از افرادي که کارهاي تردستي و ديدني انجام مي دهند و مي توانند مجلس عروسي را با صفا و شاد کرد. بعضي از اين افراد هنرمند وقتي در مجلسي شرکت مي کنند بدون اين که گناهي در برنامه هاي آنها باشد يا کسي را مسخره کنند و امثال آن، چنان مجلس را گرم مي کنند که افراد شرکت کننده يکسره مي خندند. البته بهتر است با ذکر اشعاري در مدح ائمه اطهار و خصوصا امام زمان(ع) معنويتي هم در ملجس عروسي ايجاد کنيم. 3. بهتر است مجالس عروسي را در مناسبت هاي مذهبي و جشن هاي مذهبي مثل ميلاد ائمه يا اعياد مذهبي برگزار کنيم و در ضمن به تناسب اين شب ها اشعار خاص آن هم خوانده شود. 4. اگر به کلي نمي توانيد مجلس را اسلامي برگزار کنيد، حداقل جلوي بعضي گناهان را بگيريد، مثلا سعي شود مجلس مردانه از زنانه کاملا مجزا باشد و هيچ مردي به مجلس زنان راه پيدا نکند و حداقل اين که عروس و داماد تلاششان را براي جلويگري از گناه بکنند تا اگر هم معصيتي صورت گرفت به حساب آنها نباشد. 5. تا جايي که توان مالي داريد پذيرايي خوبي از ميهمان ها داشته باشيد زيرا پذيرايي يکي از وسايل شادي بخش است و مي تواند جانشين خوبي براي ابزارهاي حرام شادي باشد.
کد سوال : 2336
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : كارهايي كه ما بايد در شب زفاف انجام بدهيم دعا و نمازهايي كه بايد بخوانيم (لطفا با معني)برايم بگوييد ، لطفا اگر مقدور است كتابي در مورد مسائل زناشويي و احكام آن برايم بفرستيد و هزينه اش هم هر چقدر شد برايتان پست مي كنم؟
پاسخ : شب زفاف يکي از شب هاي بسيار مبارک است و به همين جهت در منابع اسلامي آداب فراواني براي آن ذکر شده است. مبارکي آن از اين جهت است که در روايت آمده مؤمن با ازدواج و عروسي کردن نيمي از ايمانش تکميل مي شود. در اين شب دعا مستجاب است و فرشتگان براي عروس و داماد رحمت خدا را نازل مي کنند. از آموزه هاي ديني به دست مي آيد، همبستر شدن زن و شوهر و ارضاي غريزه جنسي از اين راه عبادت محسوب مي شود و حتي در روايتي آمده است اگر کسي عمل نزديکي با همسرش را همراه با آداب و رسوم آن زود به زود انجام دهد به يکي از سنت هاي پيامبران(ص) عمل کرده است. نکته اي در اينجا بايد بر آن تأکيد کرد اين است که در انسان برخلاف ساير جانداران، کيفيت همبستر شدن با همسر و انجام رفتار جنسي غريزي نيست و بلکه آموختني است و بايد روش صحيح آن را ياد گرفت، گرچه اصل وجود غريزه جنسي غريزي و فطري است. به همين دليل يکي از ضروريات براي هر پسر و دختر جوان که تصميم دارند ازدواج کنند اين است که دانستني هاي لازم براي اين کار را ياد بگيرند. اين دانستني ها شامل: مقدمات همبستر شدن، شناخت نيازهاي عاطفي يکديگر در هنگام آميزش و رعايت آن، شناخت راه هاي مختلف همبستر شدن، آگاهي از راه هاي جلوگيري از بارداري، تنظيم خانواده، آگاهي از احکام شرعي آن اعم از زمان و مکان آميزش و مسائل ديگر آن مثل غسل و امثال آن، رعايت بهداشت ظاهري مثل مسواک زدن، خوشبو بودن و امثال آن، آگاهي از نکات بهداشتي آميزش و رعايت آن، آگاهي ضمني از اختلال هاي جنسي که در صورت وقوع، سريعا براي معالجه اقدام کنند و صدها نکته ريز و درشت که بيان آنها در اين نامه مقدرو نيست و براي فراگيري آن لازم است به کتاب هاي مفيدي که در اين زمينه تأليف شده مراجعه کنيد. نکته اي که در اينجا لازم است يادآوري کنيم اين است که رسيدن زن و شوهر به اوج لذت جنسي (ارگاسم) يکي از علائم انجام شدن موفقيت آميز آميزش جنسي است. اما با تأسف بايد بگوييم بسياري از همسران به دلايل مختلف که مهمترين آن عدم آگاهي و رعايت نکات بالا است، از انجام رضايت بخش اين عمل ناتوانند و به همين جهت به مشکلات زيادي اعم از جسمي و رواني مبتلا مي شوند. حتي طبق آماري که روان شناسان و کارشناسان امور خانواده ارائه کرده اند بيش از 75 درصد از عوامل اختلاف هاي خانوادگي ريشه در اين موضوع دارد. حتي شيخ اجل سعدي در گلستان در ضمن داستاني مي گويد: P} زن کز بر مرد بي رضا برخيزد{E}زان خانه و زان سرا بلا برخيزد{P نکته دوم اين است که در رسيدن به اوج لذت جنسي، که علامت آن انزال در زن و مرد است، بين زن و مرد تفاوت وجود دارد و معمولا مرد بسيار زودتر از زن به اين مرحله مي رسد. به همين خاطر بسياري از مردان وقتي به ارگاسم مي رسند دست از کار مي کشند در حالي که هنوز همسرشان به ارگاسم نرسيده است. رها کردن زن دراين حالت باعث مي شود مشکلات جسمي زيادي از جمله ايجاد درد در ناحيه کمر و شکم برايش به وجود آيد. پس لازم است مرد به اين نکته توجه کند و قبل از آميزش، همسرش را با تحريک کردن زياد، آماده اين کار کند. در روايات فراواني اين موضوع مهم بيان شده و تصريح مي کند يکي از آداب همبستر شدن با همسر ملاعبه يعني تحريک زن از طريق لمس و مالش بدن و در آغوش گرفتن است و حتي در حديثي آمده است مردي که قبل از نزديکي با همسرش ملاعبه کند، مورد نظر و لطف و رحمت ويژه خدا قرار مي گيرد. در پايان بعضي از آداب شرعي شب زفاف را ارائه مي کنيم که البته بعضي از اين آداب مخصوص اين شب نيست و هر زمان که زن و شوهر مي خواهند همبستر شوند رعايت کنند: 1. وضو داشته باشند. 2. هر کدام دو رکعت نماز بخوانند و براي خوشبختي يکديگر و دوام و ازدياد عشق و محبت و نيز براي دارا شدن فرزند صالح دعا کنند. 3. شب زفاف شب جمعه باشد. 4. قبل از شروع بسم الله بگويند. 5. بدون رو انداز نزديکي نکنند. 6. طوري بخوابند که کف پا يا سر آنها به طرف قبله نباشد. 7. جاي آرام و خلوت و در شب انجام شود. 8. پس از ورود آنها به اتاق مخصوص (حجله) ابتدا خداي را براي اين که آنها را به يکديگر حلال کرد و اجازه آميزش جنسب به آنها داد شکر کنند، پس داماد پاهاي عروس را با مقداري آب بشويد و آب آن را اطراف خانه و چند قطره هم اطراف اتاق بپاشد که موجب برکت مي شود. 9. هنگام همبستر شدن به عورت يکديگر نگاه نکنند و با يکديگر صحبت نکنند. 10. با شکم پر و مثانه پر نزديکي نکنند. 11. از نزديکي کردن در شب هاي چهارشنبه و شب اول، وسط و آخر ماه قمري و نيز شب هاي ماه گرفتگي و طوفان هاي شديد پرهيز کنند. 12. پس از نزديکي فورا غسل کنند و با حالت جنابت نخوابند. 13. اگر قبل ازغسل تصميم دارند دوباره نزديکي کنند، آلت هاي تناسلي خود را بشويند و وضو بگيرند. 14. در زمان همبستر شدن هيچ کس حتي بچه کوچک مطلع نشود. در پايان مطالب زير را جهت مطالعه بيشتر خدمتتان ضميمه مي کنيم: آداب روابط زناشويى زن و مرد دو قسم است: الف - آداب شب زفاف كه عبارت است: 1- ابتدا عروس و داماد وضو بگيرد. 2- تكبير در شب زفاف؛ برخلاف مراسم جاهليت - كه متأسفانه عده‏اى در عصر ما به بعضى از آنها گرفتاراند و شب زفاف را به بى‏عفتى و بى‏غيرتى تبديل مى‏سازند - در اسلام محمدى(ص)، نخستين حركت سازنده آن، با شعار «تكبير» آغاز مى‏گردد و آن، فلسفه و سرچشمه بسيار عالى تاريخى دارد. 3- خواندن دو ركعت نماز پس از گرفتن وضو، با حال خضوع و خشوع و دعاى ذيل كه بسيار در سرنوشت عروس و داماد مؤثر است: «اللهم ارزقنى الفتها و ودّها و رضاها بى و ارضنى بها و اجمع بيننا باحسن اجتماعٍ و انفس ائتلاف فانّك تحب الحلال و تكره الحرام؛ خدايا الفت و مودت و رضايت زن را نسبت به من و رضايت مرا نسبت به او، بر من ارزانى دار و ميان ما را به بهترين وجه مجتمع نما و نيكوترين الفت را به ما عطا كن، همانا تو حلال را دوست مى‏دارى و حرام را زشت مى‏شمارى». 4- خواندن دعا و نيايش، كه بعد از خواندن نماز زفاف صورت مى‏گيرد. 5- دست داماد بر پيشانى عروس، پس از ورود عروس به اتاق زفاف، داماد دست خويش را در حالى كه رو به قبله مى‏ايستد، بر پيشانى عروس مى‏گذارد و براى خود و عروس و اولاد آينده‏اش از وى، دعا مى‏كند. «اللهم بامانتك اخذتها و بكلماتك استحللت فرجها، فان قضيت لى منها ولدا فاجعله مسلما سويا و لاتجعله شرك شيطان؛ خدايا اين زن را به امانت از تو گرفتم و با كلمات تو او را حلال كردم، اگر از اين زن فرزندى براى من مقرر فرمودى او را پربركت و پارسا قرار ده و براى شيطان در او بهره‏اى قرار مده». ب - آداب عمومى زناشويى: «مستحبات» 1- گرفتن وضو 2- گفتن بسم اللّه‏ 3- در هنگام جماع تعجيل نكند و زن را براى آن آماده كند تا او هم كاملاً لذت ببرد. 4- جماع در شب‏هاى دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه يا جمعه باشد. 5- هنگام جماع با زن ملاعبه و بازى كند تا او كاملاً آماده شود. 6- جماع را وقتى انجام دهد كه زن ميل دارد. در اين رابطه، موارد مكروهى نيز وجود دارد كه بهتر است از آنها پرهيز گردد: 1- جماع در شب و روزى كه ماه و خورشيد گرفته است. 2- هنگام غروب خورشيد. 3- هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب. 4- شب اول ماه غير از ماه رمضان. 5- در شب آخر ماه. 6- جماع بعد از احتلام در خواب. 7- جماع در اتاقى كه بچه‏اى وجود داشته باشد. 8- نگاه كردن به فرج هنگام جماع. 9- جماع به صورت عريان. 10- جماع در زير آسمان. 11- جماع رو به قبله و پشت به قبله. 12- هنگامى كه شكم پر است. 13- جماع در جايى كه كودكى باشد كه به آنها نگاه كند يا سر و صداى آنها را بشنود، هر چند چيزى متوجه نشود. 14- جماع در فرصت بين اذان و اقامه نماز كه مخصوص اعمال عبادى است. 15- جماع بدون وضو يا غسل. 16- جماع در شب عيد قربان. 17- جماع در شب عيد فطر. در رابطه با مسائل مربوطه به ازدواج و مسائل خانواده كتاب‏هاى متعددى وجود دارد. از جمله مى‏توانيد به كتاب‏هاى زير مراجعه فرماييد: - ازدواج مكتب انسان سازى شهيد دكتر پاك‏نژاد، ج 3 - حليه‏المتقين (ص 70 75) علامه مجلسى - بهشت خانواده دكتر مصطفوى - بهداشت ازدواج از نظر اسلام دكتر صفدر صانعى -ازدواج و مسائل جنسى، گروهى از نويسندگان - مشاوره جنسي و زناشويي، علي اسلامي نسب
کد سوال : 2337
موضوع : كلام و دين پژوهي
پرسش : چرا شيطان با اينكه چون خداوند از موجوديتي هر زماني و هر مكاني برخوردار است ديده مي شود كه در زمانهاي يكسان و مكانهاي متفاوت به اغفال و وسوسه افرادي مي پردازد ،اين مسئله چگونه انجام مي شود؟
پاسخ : 1. توانايي شيطان در اغواگري هر زماني و مکاني انسان، به نيروي اعطايي خداوند به وي باز مي گردد که در ماجراي گفت و شنود ميان او و خداوند به وي داده شده است. امام صادق(ع) در روايتي در اين باره مي فرمايد: «ابليس خطاب به خداوند گفت: خداوندا، با اين که تو خداوندي عادل بوده و هرگز در حق کسي ستم روا نمي داري، آيا پاداش اعمال گذشته ام را نمي دهي؟ خداوند فرمود: از پاداش هاي آخرت نمي دهم ولي، از بهره مندي هاي دنيايي هر آنچه بخواهي بگو تا در پاداش عبادت هايت به تو بدهم. ابليس درخواست کرد مرا بر فرزندان آدم مسلط کن، آن را پذيرفت. درخواست کرد که مرا مانند خون در سراسر وجودشان راه ده، فرمود: راهت دادم. سپس ابليس درخواست کرد به من توانايي اي بده که، به هر صورتي که بخواهم در برابر آدميان به آن صورت درآيم. خداوند آن را نيز پذيرفت. ابليس قانع نشده و گفت خدايا بيشتر از اين ها به من بده، خداوند فرمود: براي تو و خاندانت، در سينه هاي بشر قرارگاهي دادم. اين جا بود که ابليس قانع شده و آن سوگند معروف را ياد نمود: «فبعزتک لاغوينهم اجمعين الا عبادک المخلصين؛ به عزتت سوگند همه آنان، جز بندگان خالص از ميانشان را گمراه خواهم کرد» V} (محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 60، دارالکتب الاسلاميه).{V 2. مراد از اين تقاضاهاي شيطان که بتوانم به هر صورتي در بيايم، توانايي تصرف در حواس انسان، به هر شکل ممکن است. نيز پيامبر(ص) در حديثي فرموده اند: شيطان در بني آدم، همانند خون است که در سراسر بدن جريان دارد V} (همان، ص 61).{V 3. افزون بر تصرف در حس، اقدام مزبور در شعور و ادراک آدمي نيز، از جمله راه هاي اغواگري شيطان بوده و در قرآن کريم بدان اشاره شده است V}(مائده، آيه 90){V. رفتارهاي سرزده از انسان، هم چون خشم و دروغ گويي از شيوه هاي مورد اشاره درباره اغواگري شيطان مي باشد: امام رضا(ع) از پدران بزرگوارش، از امام علي(ع) نقل کرده که آنان ضمن حديثي فرمودند: «اما سرمه شيطان خواب و شربتش غضب و مکيدنيش دروغ است». از اين دست روايات فراوانند که در منبع ذکر شده در پاورقي شماره 2 از صفحه 58 تا 65 و در ترجمه کتاب شريف الميزان، انتشارات علمي و فکري علامه، از ص 81 تا ص 91 به گونه اي مبسوط، بيان شده است. 4. تجسم شيطان و عمل کردن او به شيوه هاي مزبور، تجسمي است مثالي و نه مادي؛ يعني همان گونه که رويدادهاي اين جهان در عالم رؤيا به شکل مناسب خود مجسم مي شود، شيطان نيز در هر گناهي به شکلي در مي آيد که با نوع آن گناه مناسب مي باشد. اين رويکرد برخلاف باور برخي از گروه هاي مذهبي هم چون حشويه يا کيش مجوس است V}(همان، ص 65). {V وانگهي چون راه خدا و صراط مستقيم امري معنوي است از اين رو، کارکرد شيطان در اغواگري انسان نيز، کارکردي معنوي و مربوط به عالم معناست، نه حسي. همان گونه که مراد از جهات چهارگانه محاصره کنندگي شيطان در آياتي مانند اعراف، 17 - 16، جهات معنوي است نه مادي و حسيV} (همان، ص 29).{V 5. در رويارويي با اين محاصره همه جانبه هر زماني و هر مکاني شيطان، خداوند در قرآن کريم به پايگاه هاي ارزشمندي اشاره کرده است که، نمونه آشکار آن را در سوره مبارک «ناس» مي بينيم: «قل اعوذ برب الناس ملک الناس اله الناس من شر الوسواس الخناس الذي يوسوس في صدرو الناس؛ بگو به پروردگار مردم پناه مي برم به مالک و حاکم مردم. به خدا و معبود مردم. از شر اغواگري هاي پنهاني (شيطان) که در سينه هاي آنان وسوسه مي کند» V}(ناس، آيات 5 - 1). {V براي چنگ انداختن به دام هاي بنيان برانداز شيطان، در آيات شريف مزبور، بر روي سه ويژگي بزرگ از اوصاف خداوند؛ يعني ربوبيت، مالکيت و الوهيت او تکيه شده است. پيداست مراد از اين پناهندگي، گونه زباني تنها نبوده؛ بلکه بايد با انديشه، باور و رفتار او در هم آميزد: با گفتن «رب الناس» خود را زير تربيت الهي قرار دهد، با گفتن «ملک الناس» و ملک او به حساب آوردن خود، بنده سر بر فرمانش شود و بالاخره با گفتن «اله الناس» در راه بندگي او گام نهاده و از بندگي غير او، دوري مي کند و اين همه، سه برنامه پيشگيري و رهايي از دام وسوسه گران و از جمله شيطان است V}(آيت الله ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 27، ص 472 - 470). {V
کد سوال : 2338
موضوع : اطلاعات عمومي
پرسش : در مورد شخصيت مرحوم دكتر سيد حسن حسيني و معرفي آثار ايشان اقدام نماييد؟
پاسخ : مرحوم دکتر سيد حسن حسيني شاعر، هنرمند، محقق و مترجمي آزادانديش، مؤمن و پارسا و متعهد به آرمان هاي والاي انقلاب اسلامي بودند. از جمله کتاب هاي شعر اين هنرمند فقيه مي توان به «همصدا با حلق اسماعيل» و «گنجشک و جبرئيل» اشاره کرد و کتاب «حمام روح، جبران خليل جبران» را ترجمه کرده و کتاب «مشت در نماي درشت» و «براده ها» را نوشته است. جهت آشنايي با شخصيت آن مرحوم و ديدگاه هاي ايشان ابتدا پيام مقام معظم رهبري به مناسبت درگذشت آن مرحوم آورده مي شود و سپس دو متن از سايت باشگاه انديشه و خبرگزاري مهر که تا حدود زيادي مبين شخصيت و نحوه تفکر ايشان پيرامون انقلاب اسلامي، جامعه و... است به دنبال مي آيد. T}الف) پيام تسليت رهبر انقلاب به مناسبت درگذشت شاعر فرزانه سيد حسن حسيني {T در پي درگذشت شاعر و هنرمند فرزانه ، آزاد انديش و مومن و پارسا آقاي سيد حسن حسيني رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي پيام تسليتي صادر فرمودند. متن اين پيام به شرح زيراست : "بسم الله الرحمن الرحيم " با اندوه و تاسف بسيار ، خبر درگذست شاعر و هنرمند عزيزمان آقاي سيد حسن حسيني را شنيدم .اين داغ بزرگي بر دل جامعه هنري و ادبي انقلاب است . اين انسان فرزانه و آزادانديش و اين مومن پارسا و با فضيلت، يکي از نمونه هاي برجسته ي امروز و يکي از اميدهاي آينده بود . در شعر و ادب و نيز در پژوهش و تاملات محققانه ، خرد و ذوق و ابتکار، شاخصه هاي کار او بود . مشاهده ي فرآوردهاي ذهن خلاق او همواره براي اينجانب اعجاب آور و تحسين انگيز بود . در گذشت او خسارت بزرگي براي اصحاب هنر وادب است . اين حادثه ي تلخ را به بازماندگان آن عزيز و نيز دوستان و همکارانش و به همه ي دلبستگان به زبان و ادب و شعر فارسي تسليت مي گويم و از خداوند متعال فيض و رحمت و مغفرتش را براي آن فقيد مسئلت مي کنم . سيد علي خامنه اي 9/1/1383 T}ب ) براده‌هاي روح «مسيحا»{T به ياد سيد حسن حسيني ، نويسنده: امير دبيري مهر، منبع: باشگاه انديشه 25/1/1383 سوزناك ترين خبر ماه‌هاي اخير براي من درگذشت سيد حسن حسيني بود. متفكر فكور و شاعر شجاع و استاد بي‌ادعا و پرمايه ادبيات كه از جان مي‌سرود و بر آنچه مي‌سرود يقين داشت. اصحاب فكر و انديشه در ايران به خوبي مي‌دانند كه او با چه بزرگواري و مناعت طبعي سوخت و با زندگي ساخت ولي به عافيت، سكوت، مدح و ذم منفعت‌طلبانه، تعلقات دنيا و هواي عاميانه تن نداد و در كنار زيست و در حاشيه رفت، ولي بنا بر عهد محتوم پروردگار، در قلبهاي معرفت‌طلب نشست و جاويدان شد. صورت انديشه سيد حسيني در زندگي سيلي ز دنيا مي‌خورد و در فروردين 83 آخرين برگ از كتاب زندگي‌اش، تا خورد. او هرچند شاعري توانمند بود كه صورت شعرش جذاب و دلرباست، ولي مرا، معنا و جوشش مسئولانه و متعهدانة شعرش جذب كرد و همواره ستايش‌گر شعرش و معرف او به اهل نظر و معرفت و دغدغه بودم. زماني كه اجتماع در پي بي‌توجهي به عدالت اجتماعي و تحت نيزه‌هاي مردافكن برنامه‌هاي توسعه و سازندگي در اوايل دهه 70 تن مي‌فسرد و شاهد وهن و هدم ارزشها بوديم و هر نقد و ردي به نام تحجر و سنت طرد مي‌شد، صداي سخن سيد حسيني بر جانها نشست كه: P}ماجرا اين است:كم كم كميت بالا گرفت {E}جاي ارزشهاي ما را عرضه كالا گرفت {P P}احترام يا علي در ذهن بازوها شكست {E}دست مردي خسته شد، پاي ترازوها شكست {P P}فرق مولاي عدالت بار ديگر چاك خورد {E}خطبه‌هاي آتشين متروك ماند و خاك خورد{P P}زير بارانهاي جاهل، سقف تقوا نم كشيد {E}سقفهاي سخت مانند مقوا نم كشيد{P P}خانه دلهاي ما را عشق، خالي كرد و رفت {E}ناگهان برق محبت اتصالي كرد و رفت {P P}باغهاي سين‌ ها از سروها خالي شدند {E}عشقها خدمتگذار پول و پوشالي شدند{P P}آتشي بي‌رنگ در ديوان و دفترها زدند {E}مهر باطل شد به روي بال كفترها زدند{P P}اندك اندك قلبها با زرپرستي خو گرفت {E}در هواي سيم و زر گنديد وكم كم بو گرفت {P P}غالباً قومي كه ازجان زرپرستي مي‌كنند {E}زمره بيچارگان را سرپرستي مي‌كنند{P P}سرپرست زرپرست و زرپرست سرپرست {E}لنگي اين قافله تا بامداد محشر است {P دكتر وقتي مي‌ديد كه چگونه جامعه هرم گونه طبقاتي مي‌شود و اكثر مردم در غبار فقر و تبعيض گم مي‌شوند و طيف نوكيسه‌ها شكل مي‌گيرند و بازار رياكاران دل از دست داده براي چرب و شيرين دنيا گرم شده است باز آرام ننشست و سرود: P}دود در دود و سياهي در سياهي حلقه زن {E}گرد دلها هاله‌هايي از تباهي حلقه زن {P P}اعتبار دست‌ها و پينه‌ها در مرخصي {E}چهره‌ها لوح ريا آئينه‌ها در مرخصي {P P}از زمين خنده خار زخم بيرون مي‌زند {E}خنده انگار از شكاف زخم بيرون مي‌زند{P P}روزگار كينه‌پرور عشق را از ياد برد {E}باز چون سابق كلاه عاشقان را باد برد{P P}سازهاي سنتي آهنگ دلسردي زدند {E}ناكسان بر طبلهاي ناجوانمردي زدند{P او زماني كه ريشخندها به خون شهيدان به انحاي مختلف ترويج يافت و دل ‌آزادگان را مي‌سوزاند، غيرت و انسانيت را در جانها نشانه گرفت و سرود: P}من ز پا افتادن گلخانه‌ها را ديده‌ام {E}بال تركش خورده پروانه‌ها را ديده‌ام {P P}انفجار لحظه‌ها افتادن او از اوج {E}بر عصبهاي رها پيچيدن شلاق موج {P P}ديده‌ام بسيار مرگ غنچه‌هاي گيج را {E}از كمر افتادن آلاله افليج را{P P}در نخاع بادها تركش فراوان ديده‌ام {E}گردش تابوت‌ها را در خيابان ديده‌ام {P P}سروها را ديده‌ام در فصل‌هاي مبتذل {E}خسته و سر در گريبان با عصا زير بغل {P P}تن به مرداب مهيب خستگي‌ها داده‌اند {E}تكيه بر ديواري از وابستگي‌ها داده‌اند{P و اين انديشه عدالت‌طلب و نافذ جز از مرام و مسلك علي سيراب نمي‌شد P}جان تاريك من اينك مثل دريا روشن است {E}صبحگون از تابش خورشيد مولا روشن است {P P}تيغ يادش ريشه اندوه و غم را مي‌زند {E}آفتاب هستي اش چشم عدم را مي‌زند{P P}اينك از اعجاز او آئينه من صيقلي است {E}طالع از آفاق جانم آفتاب يا علي است {P P}يا علي مي‌تابد و عالم منور مي‌شود {E}باغ دريا غرق گلهاي معطر مي‌شود{P P}چشم هستي آبها را جز علي مولا نديد {E}جز علي مولا براي نسل درياها نديد{P P}قلب من با قلب دريا همسرايي مي‌كند {E}ياد از آن درياي ژرف ماورائي مي‌كند{P P}اينك اين قلب من و ذكر رساي يا علي {E}غرش بي‌وقفه امواج، در دريا علي {P خدايش رحمت کند و با اولياي محبوبش محشور گرداند. T}ج ) زنده ياد سيد حسن حسيني در آخرين گفت و گو ي خود با « مهر »:{T شهادت امري مبتني برايثاروگذشتن ازمنافع شخصي به نفع يک جريان متعالي است عصرانفجار اطلاعات در نفس فرهنگ شهادت هيچ تاثيري ندارد اما درکمرنگ کردن اين فرهنگ و آغشته کردن ما به دنياي مصرف خيلي موثر است. زنده ياد سيد حسن حسيني يک ماه قبل از سرودن شعر مرگ درگفت و گو با گروه دفاع مقدس خبرگزاري« مهر» پيرامون فرهنگ شهادت مطالبي را بيان کرد که نشان از دردمندي و تعهد او بود. آنچه در پي مي آيد حاصل همين گفتگو و متن مصاحبه اوست . اي کاش سيد اينقدر زود ما را ترک نمي کرد . اي کاش . دکتر سيد حسن حسيني - شاعر - درباره عصر انفجار اطلاعات و فرهنگ شهادت گفت : عصرانفجار اطلاعات در نفس فرهنگ شهادت هيچ تاثيري ندارد اما درکمرنگ کردن اين فرهنگ و آغشته کردن ما به دنياي مصرف خيلي موثر است. چون هرچه به طرف دنياي مصرف و دنياي سرمايه داري مي رويم از فرهنگ شهادت دور مي شويم.چراکه توصيه دنياي سرمايه داري اين است که اول به فکرامتيازات و سرمايه هاي خودت باش ، در اين دنيا موظفي بيشتربه داشته هاي خودت فکر کني تا ديگران. ما درعصر انفجار اطلاعاتي قرار داريم که دنيايش تک قطبي است ودرچنين دنيا نيز، دنياي سرمايه داري حاکم است دنيايي که در آن توجه به فرد وامتيازات فردي مي شود. اين امريک اسطکاکي با فرهنگ شهادت که مبتني بر ايثار است پيدا کرده ودر مقابل هم قرار مي گيرند. وي افزود : ما اگر با يک نگاه اصيلي به فرهنگ شهادت نگاه کنيم و در مقابل اين انفجار اطلاعاتي هويت خودمان را از دست نداده و نبازيم، همچنان مي توانيم به فرهنگ شهادت و ايثارپايبند و وفادار باشيم و نيز از اطلاعات و دستاوردهاي علمي دنيا عقب نمانيم . اين شاعر توانا با بيان اين نکته که فرهنگ شهادت در جامعه درحال کمرنگ شدن است گفت : براي اينکه از رنگ باختگي اين فرهنگ جلوگيري کنيم بايد مسئولين ما به ساده زييستي روي بياورند.از آنجا که مردم خو، شيوه واخلاق فرمانروايان خودشان را پيدا مي کنند.مسئولان مملکتي و دولتي مابايد برگردند به ساده زيستي . به ساده زيستي که در جوهره انقلاب مستتر بود اما در دوران به اصطلاح سازندگي به فراموشي سپرده شد. حسيني گفت : ما بايد بعضي از رسانه هارا اصلاح کنيم . صدا و سيماي ما در حال حاضر کاملا مبلغ فرهنگ مصرفي است در حاليکه از طرف ديگر داعيه ترويج فرهنگ شهادت و ايثاردارد. وقتي شما در تلويزيون مي گوييد 2کيلو اسکناس هزار توماني ،2 کيلو متر اسکناس هزار توماني ، 2 کيلو شمش طلا اينها دامن به حرص و آز مردم مي زند. وي افزود: ما بايد اصلاحات را از بالا آغاز کنيم .وقتي مردم ديدند مسئولان خودشان سالم و ساده زندگي مي کنند همان طوري که ائمه اطهارزندگي کردند ديگر هيچ بخشنامه اي هم لازم نيست خود به خود مردم هم به ساده ريستي و طبعا به فرهنگ ايثار و شهادت باز خواهند گشت . حسيني براي تبليغ فرهنگ شهادت در جهان گفت : بهتر است ما اول اصلاح فرهنگي را از جامعه خودمان انجام دهيم اگر توانستيم جامعه اي اسوه و نمونه اي باشيم ديگران هم خود به خود از ما الگو برداري خواهند کرد اما بدون اينکه خودمان عمل کنيم بيشترين سخنراني ها و کنفرانس ها رابراي ديگران بگذاريم تاثير نخواهد داشت . وي ضمن اشاره به عملکرد کساني که داعيه ترويج فرهنگ شهادت دارند گفت : عملکرد اين دستگاه ها بسيارتاسف آور است . به جايي رسيديم که نبايد مي رسيديم .فکر مي کنم دليل آن هم بي وفايي نسبت به ارزش هايي است که ما به خاطر آن پا در ميدان گذاشتيم .يعني زانوزدن در برابر جاذبه هايي که به زبان تردش مي کرديم ولي به دل طالبش بوديم . و به تعبير قرآن که مي گويد چرا چيزي مي گوييد که خودتان به آن عمل نمي کنيدو پايبند به آن نيستيد. سيد حسن حسيني در پايان به جوانان توصيه کرد : جوانان تاريخ انقلاب را خوب بخوانند.حتي تاريخ صد ساله ايران را مطالعه کنند و در برخرد با مظاهر تکنولوژي ومظاهر اطلاعات ديجيتالي سعي کنند که عناصر سازگار با فرهنگ خودشان را جذب کنند و عناصر غير سازگار را تجزيه و تحليل کنند. چشم بسته نه چيزي را قبول کنند نه رد کنند . و با اتکا و پشت گرمي به ميراث غني گذشته يمان به روشي فرهيخته وار با شرايط امروز دنيا روبرو شوند . گفتني است سيد حسن حسيني بامداد روز نهم فروردين ماه 1383 به ديار باقي شتافت . روحش شاد
کد سوال : 2339
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : در اكثر كتابهايي كه در مورد انتخاب همسر نوشته شده گفته اند ابتدا معيارهاي اساسي مثل ايمان و صداقت و ... را چك كنيد و بعد سراغ معيارهاي ديگر مثل حسن ظاهري و جمال برويد علت چيست. آيا اگر فيلتر اول كه سريع تر است و به دقت كمتري نياز دارد (حسن ظاهري) باشد و اگر رضايت جلب شد فيلتر دوم بحث ايمان و صداقت و.. باشد ،اشكالي دارد؟
پاسخ : آنچه در انتخاب همسر از اهميت بيشتري برخوردار است همان معيارهاي اساسي مثل ايمان، اخلاق، اصالت خانوادگي و عقل است و به خاطر اهميت و اولويت بيشتر آن معيارها، ابتدا ذكر كرده اند نه بدين معني باشد كه در مقام عمل و كيفيت گزينش و به قول شما فيلترگذاري كداميك را در عمل مقدم داريد و كداميك را در مرحله دوم. آنچه مهم است اولويت بيشتر دادن به اين معيارهاي اساسي است. بنابراين اگر شما با روش پيشنهادي خودتان بهتر و سريعتر مي توانيد به يك انتخاب صحيح وكامل دست يابيد ، همان كار را انجام دهيد ولي بايد به آن معيارهاي اصلي و اساسي ، امتياز بيشتري بدهيد. در اينجا توجه به 3 نكته لازم و ضروري است. 1. حسن ظاهر و داشتن جمال نيز از اهميت زيادي برخوردار است و گمان نشود حال كه دختر مورد نظر داراي معيارهاي اساسي مثل ايمان، صداقت، ... است پس داراي هر نوع كيفيت ظاهري بود بايد انتخاب كرد و اقدام به ازدواج نمود. بلكه بايد از جمال و زيبايي ظاهري كافي نيز برخوردار باشد و به عبارت ديگر با شما تناسب داشته و مورد پسند خود يا خانواده محترمتان نيز باشد غفلت از اين نكته و يا بي اهميت جلوه دادن آن و بي توجهي به اين تناسب (تناسب ظاهري با شما) چه بسا موجب مشكلات در زندگي مشتركتان شود زيرا اگر از نظر ظاهري مورد پسند نباشد و نتواند شما را ارضا كند ، شيطان انسان را به گناه مي كشاند. 2. بسياري از اوقات مي توان با توجه و دقت در رفتار ظاهري دختران، پاي بندي وي را به مسائل ديني ارزشي و اخلاقي نظير رعايت عفت، حجاب و ... را كشف كرد هر چند نبايد به رفتار ظاهري آنها اكتفا كرد و تحقيق گسترده اي درباره وي از طريق، خانواده، دوستان ، محل كار و محل تحصيل و ... انجام داد تا اطمينان كافي از عميق بودن اين رفتار و ريشه داشتن آن در باطن وي پي برد. بنابراين از اين طريق نيز مي توان كار را آغاز كرد و چندان سخت نيست. 3. گمان نشود مي توان ابتدا با فيلتر اول (حسن و جمال ظاهري) فرد را انتخاب كرد و حتي اقدام به ازدواج نمود و پس از ازدواج تغيير در نگرش و رفتار وي ايجاد كرد. كه البته بعيد مي دانيم منظورتان از اين سؤال ، همين مطلب باشد ولي در عين حال تذكر داديم كه اگر منظورتان آن بوده، نظر مشورتي ما را گرفته باشيد. زيرا در بسياري از موارد چنين تغييري امكان ندارد زيرا شخصيت فرد شكل گرفته و كمتر تغيير پذير است. ثانيا چه دليلي دارد كه خود را به زحمت بياندازيم و در آغاز زندگي دچار تنش شويم و .. اميدواريم با روش گزينش مطلوب ، هر چه سريع تر بر انتخاب خوب و ارزشمندي دست يابيد.
کد سوال : 2340
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>تربيتي و مشاوره
پرسش : شنيده ام در مرحله هاي انتخاب همسر مرحله اي وجود دارد كه پسر يا دختر مي تواند به مو و يا حتي بدن طرف مقابل نگاه كند اين مسئله برايم خيلي مهم است كه توضيح داده شود آيا امكان آن وجود دارد يا نه؟ حد و ميزان آن چه قسمت هايي از بدن پسر يا دختر است. اگر توصيه مفيدي هم داريد بيان بفرماييد؟
پاسخ : اگر قصد جدي براي ازدواج با دختري را داشته باشد براي آگاهي از شكل و قيافه ظاهري و اطمينان به صحت اعضا او ازعيب مي تواند يك مرتبه اورا ببيند و اگر با مرتبه اول غرض حاصل نشد تكراربراي مرتبه دوم نيز اشكال ندارد. البته در صورتي كه قصد لذت در كار نباشدV}(استفتائات از دفتر آيت الله سيستاني) {V لازم به ذكراست اين مرحله، آخرين مرحله گزينش است و زماني مي توان از آن بهره گرفت كه تمام تحقيق هاي لازم انجام گرفته و توافق كامل صورت گرفته به طوري كه اگر بامشاهده وي تصميم قطعي گرفته خواهد شد نه آنكه به بهانه آگاهي از وضعيت ظاهري افراد، چنين اقدامي صورت گيرد. ضمنا خانواده ها يعني پدر و مادر يا خواهران و ديگر محارم پسر ها معمولا از سليقه و ذوق فرزندشان آگاهي دارند و مي توان با طرح نقطه نظرات خود براي آنها ، به يك گزينش مورد پسند و علاقه اقدام كرد و سپس براي آخرين اقدام، از اين مرحله نيز بهره جست. در پايان توصيه مي شود در صورت تمايل يكي از كتابهاي مفيد در زمينه ازدواج و انتخاب همسر را مطالعه كنيد از جمله: 1. انتخاب همسر، آيت الله اميني 2. جوانان و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري