کد سوال : 131
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت علامه طباطبايي توضيح دهيد؟
پاسخ : T}10. علامه طباطبايى{T
سيد محمدحسين طباطبايى در سال 1321 ه ق در تبريز در خانوادهاى اصيل متولد شد در پنج سالگى مادر مهربان و با فضيلت خود را از دست داد و اندوه بى مادرى او را رها نكرده بود كه گرد يتيمى بر وجودش سنگينى كرد و از ديدن روى پدر محروم شد. بعد از دوران طفوليت و گذارندن دروس مكتب به درسهاى حوزوى نزد مرحوم شيخ محمدعلى سرابى مشغول شد و بعد از آن با گامى بلند و همّتى فراتر
سطوح عالى در فقه، اصول، فلسفه و كلام را در زادگاه خود نزد اساتيد آن خطّه فرا گرفت، و خوشنويسى را از آقا ميرزا علىنقى فرا گرفت علامه از روزگار تحصيل خود چنين بازگو مىكند:
«در اوايل تحصيل كه به نحو و صرف اشتغال داشتم علاقه زيادى به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روى هر چه مىخواندم نمىفهميدم... پس از آن يك بار عنايت خدايى دامنگيرم شده عوضم كرد، در خود يك نوع شيفتگى و بى تابى نسبت به تحصيل كمال حسّ نمودم به طورى كه از همان روز تا پايان تحصيل كه تقريبا هيجده سال كشيد هرگز نسبت به تعليم و تفكر احساس خستگى و دلسردى نكردم و زشت و زيباى جهان را فراموش كردم... در خورد و خواب و لوازم ديگر زندگى به حداقل ضرورى قناعت نموده، باقى را به مطالعه مىپرداختم، بسيار مىشد به ويژه در بهار و تابستان كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مىگذراندم...»
سيد محمدحسين براى ادامه تحصيل راهى نجف اشراف شد و در همان روزهاى اول شخصيت وارستهاى چون حاج ميرزاعلى آقا قاضىرحمه الله به سراغ وى آمده و خطاب به او اينگونه مىگويد: «كسى كه به قصد تحصيل به نجف مىآيد خوب است علاوه بر تحصيل از فكر تهذيب خود غافل نماند»
كيمياى وجود مرحوم قاضى روح و روان او را دگرگون كرد و برنامهاى روشن و نورانى براى آينده او ترسيم نمود
علامه مدت يازده سال در كنار مرقد نور آفرين اميرالمؤمنينعليه السلام كسب علم كرد، و از محضر بزرگانى چون آية اللّه نائينى، سيد ابوالحسن اصفهانى، سيد حسين بادكوبهاى، سيد ابوالقاسم خوانسارى، حجّت، حاج ميرزاعلى ايروانى و ميرزاعلىاصغر ملكى كسب فيض نمود ولى سر سلسله اساتيد ايشان مرحوم قاضى بود
علامه در سال 1314 ه ش به زادگاهش تبريز مهاجرت كرد و مدت 7 سال در آنجا به تدريس و تأليف پرداخت سپس به قم رفت تا فرصت طلايى تاليف تفسير شريف الميزان فراهم آيد، اين كتاب ثمرهاى كم نظير از 20 سال تلاش شبانه روزى علامه است - شهيد مطهرى 60 سال يا 100 سال ديگر را زمان درك عمق و ارزش اين كتاب مىداند.
آثار ارزشمند ديگرى از اين مرد علم و عمل به يادگار مانده كه بداية الحكمه - نهاية الحكمة، اصول فلسفه و روش رئاليسم حاشيه بر اسفار ديوان شعر فارسى و دهها اثر ديگر از آن جمله است علاوه اينكه دهها نفر از بزرگان و فرهيختگان كنونى از حوزه علميه از جمله شاگردان علامه مىباشند كه به تنى چند از آنان اشاره مىشود، ا شهيد مطهرى 2- شهيد بهشتى 3- امام موسى صدر 4- ناصر مكارم شيرازى 5- شهيد مفتح 6- مصباح يزدى 7- ابراهيم امينى 8- يحيى انصارى 9- حسين نورى همدانى 10- حسن زاده املى، 11- عبداللّه جوادى آملى 12- سيد مهدى روحانى 13- على احمدى ميانجى و...
علامه طباطبايى ارادت شگفتى به اهل بيت عليهم السلام داشت - او حداقل هفتهاى يك بار به حرم حضرت معصومه مشرف مىشد و تابستانها كه غالبا به مشهد مقدس مىرفتند شبها به حرم امام رضا رفته، در بالاى سر مىنشست و با حال خضوع و خشوع به دعا و زيارت مىپرداخت و براى مصائب اهل بيت شديد اشك مىريخت علامه در ماه مبارك رمضان روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدّس حضرت معصومهعليها السلام افطار مىكرد، ابتدا به حرم مشرّف مىشد، ضريح مقدس را مىبوسيد سپس به خانه مىرفت»
ايشان موفقيت خويش را مرهون همين توسّلات مىدانست، طهارت باطن استاد زبانزد خاص و عام بود، بسيارى از شبها را تا صبح به عبادت و بيتوته مىپرداخت، در ماه رمضان فاصله بين غروب آفتاب تا سحر را به تهجّد ذكر مشغول بود
سرانجام بعد از 81 سال عمر با بركت و زندگى پر تلاش روح پاك و الهى آن حكيمم عارف و مفسّر وارسته به ديار قدس و ملكوت رهسپار شد و پيكرش در جوار حضرت معصومهعليها السلام به خاك سپرده شد.
کد سوال : 132
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى رحمه الله توضيح دهيد؟
پاسخ : T}1. آية اللّه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى (مؤسّس حوزه علميه قم){T
ايشان در سال 1267 ه ق در روستاى مهرجرد يزد ديده به جهان گشود - در كودكى سالها در مدرسه بزرگ محمد تقى خان يزد به تحصيل علوم دينى پرداخت و در سن 18 سالگى به سرزمين عراق مهاجرت نمود
عبدالكريم ابتدا چند سالى در حوزه علميه كربلا در محضر آية اللّه فاضل اردكانى بود و با نامه ايشان به محضر ميرزاى بزرگ شيرازى شناخت مىگويند ميرزا وقتى نامه فاضل اردكانى را خواند رو به عبدالكريم كرد و فرمود «من به شما اخلاص پيدا كردم» از همين رو آن طلبه جوان و پرتلاش را در منزل خود جاى داد،
عبدالكريم بعدها در خاطرات خود نقل مىكند كه:
سرداب خانه ميرزاى شيرازى هم محلّ مطالعهام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارك رمضان سحرى را نيز در آنجا مىخوردم اما براى افطار به خانه ميرزا باز نمىگشتم بلكه به علت گرماى طاقت فرساى هوا به سوى فرات رفته آب مفصلى مىخوردم و شنا مىكردم».
او دوازده سال در سامرّا در محضر ميرزاى شيرازى و آية اللّه سيد محمد فشاركى و آية اللّه محمد تقى شيرازى و آية اللّه شيخ فضل اللّه نورى به تحصيل علم پرداخت و بعد از رحلت ميرزاى شيرازى راهى نجف گرديد و در آنجا رحل اقامت افكند اما به زودى دريافت كه حوزه علميه كربلا اكنون به وجود او نياز بيشتر دارد زيرا حوزه علميه كربلا رونق خود را از دست داده بود و هيچ جنب و جوشى در مدرسههاى عليمه به چشم نمىخورد، لذا اين شهر را انتخاب كرد و اينجا بود كه او لقب حائرى را براى خود برگزيد (زمين كربلا را حائر مىخوانند)، آية اللّه حائرى به مدت هشت سال در اين حوزه بر مسند تدريس تكيه زد و در كنار مسئوليت سنگين مرجعيت از پرورش و شكوفايى استعدادهاى طلاب جوان نيز لحظهاى غافل نبود و علماى فراوانى را در دامان پر مهر و محبّت پدرانه خود پرورش داد.
ولى او دريافت قم كه محل تأسيس حوزههاى علمية توسط محدثان و روات قبيله اشعرى بود و شخصيتهاى بزرگى چون كلينى و صدوق را در خود پرورش داده بود خالى از عالمان شده و از قرن ششم هجرى تا دوران صفويه ديگر رونق ندارد و بر حجرههاى مدارس آن گرد غربت و تنهايى نشسته است - گرچه در اوايل قرن يازدهم ه ق چند سالى شخصيتهاى بزرگى چون صدرالدين شيرازى، فياض لاهيجى و فيض كاشانى و بعدها ميرزاى قمى در مدارس اين شهر به بحث و اشاعه علوم اسلامى پرداخته بودند،
اما اينك حجرههاى مدرسه فيضية خالى از محصلان علوم دينى شده و بر قفسههاى كتاب گرد فراموشى نشسته است - مدرسه بزرگ دارالشفا محلّ اسكان فقراى شهر يا زائران شده است و بعضاً كسبه اطراف حرم از حجرههايش به عنوان انبار اجناس استفاده مىكردند،
او با ديدن اين وضع بسيار افسرده شد و بارها از او شنيدند كه مىگفت: «چه مىشد اگر حوزه علميه قم سر و سامان مىگرفت» او در اين زمان به اداره حوزه عليمه اراك مشغول بود ولى به همراه فرزند بزرگش حاج شيخ مرتضى حائرى و آية اللّه محمد تقى خوانسارى به شهر قم سفر نمود و با تشكيل جلساتى از علماء و بازاريان قم تصميم گرفت حوزه عليمه قم را مجدداً احياء كند - بعد از نماز صبح در حرم حضرت معصومهعليها السلام به دعا و نيايش ايستاد و به قرآن روى آورد و خود را به مشيت الهى سپرد كه آيهاى زيبا و مناسب حالش «و اتونى باهلكم اجمعين، پدر و همه كسان خود را به نزد من بياوريد يوسف آية 93»
خط مش آينده او را ترسيم نمود لذا شاگردان خود را از اراك به قم فراخواند مدارس عليمه را تعمير نمود و در راه رواج علم و تقوا گامهاى بلندى برداشت، و امروزه كه بيش از هفتاد سال از آن تلاش مىگذرد حوزه علميه قم بزرگترين دانشگاه علوم اسلامى است،
مرحوم حاج شيخ توانست شخصيتهاى بارزى را به جهان اسلام تقديم دارد كه از ميان آنان مىتوان از امام خمينى، آية اللّه العظمى گلپايگانى، آية اللّه العظمى اراكى و آية اللّه العظمى مرعشى نجفى نام بُرد او خدمات فراوانى نيز به اهالى شهر مقدس قم نمود از قبيل تاسيس چند بيمارستان، تعطيل كردن قبرستان گرد حرم مطهر و انتقال قبرستان به قبرستان نو در آن سوى رودخانه و تاسيس خانه فقرا و چندين خدمت ديگر.
زهد و ساده زيستى و دلسوزى و مهربانى مرحوم حاج شيخ از خصوصياتى بود كه زبان زد خاص و عام بود.
گاهى در دمادم سحر براى سركشى و شناخت طلاب پركار و سحرخيز راهى مدارس علميه مىشد و در رفع مشكلات مالى و رفاهى آنان همواره تلاش مىكرد - بارها مىشد كه به صاحبان مغازههاى اطراف حرم مراجعه مىكرد و بدهى طلابّى را كه از آنها اجناس نسيه برده بودند ادا مىنمود.
فراموش نشود كه خدمات مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى مصادف با روى كار آمدن رضاخان پهلوى و به دنبال آن ماجراى كشف حجاب و تحت فشار قرار دادن طلاب علوم دينى و علماى اسلام بود، او با صبر و بردبارى در آن زمان خطير حوزه علميه را حفظ نمود و معروف است كه پس از ماجراى كشف حجاب و كشتار مسجد گوهر شاد ايشان هيچ گاه حال و روز خوشى نداشت و اين اندوه را تا پايان عمر در دل داشت.
بالاخره اين شخصيت علمى و الهى در 81 سالگى در سال 1315 شمسى به ديار ابدى شتافت و در جوار مرقد قدسى حضرت معصومهعليها السلام به آغوش خاك سپرده شد.
دعاى خيرش بدرغه همه حوزههاى علمية و مجامع علمى و فرهنگى و دانشگاهى كشور باد.
کد سوال : 133
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه سيّد محمد تقى خوانسارىرحمه الله توضيح دهيد؟
پاسخ : T}2. سيّد محمد تقى خوانسارىرحمه الله {T
او در سال 1267 ق در شهر خوانسار ديده به جهان گشود، تبار سيد همگى از علماء برجسته زمان خويش بودند، بعد از تحصيل علوم مقدماتى به نجف اشرف مهاجرت نمود و طولى نكشيد كه از شاگردان برجسته آخوند خراسانى و سيد محمد كاظم يزدى و ميرزاى نائينى و آقا ضياء عراقى محسوب گرديد
در جنگ جهانى اول كه بصره به تصرّف قواى انگليسى درآمد آقاى خوانسارى كرسى درس و تحقيق را رها كرد و در صف رهسپاران جهاد قرار گرفت و با اشغال بغداد كه مقارن با پيروزىهاى ديگر متفقين بود پايان جهاد فرا رسيد، از آن سو اشغالگران در تعقيب نيروهاى مقاومت برآمدند، دستگيريهاى وسيعى آغاز گشت و سرانجام آقاى خوانسارى جوان هم كه در نبرد از قسمت پا مجروح شده بود دستيگر شد - انگليسىها اسرا را در بندر بصره جمع نموده آنها را با كشتىهايى به اسارتگاههاى خود در مستعمراتشان فرستادند و آقاى خوانسارى و قريب چهارصد تن ديگر از اسراء به جزيره سنگاپور برده شدند - چهار ماه طول كشيد تا كشتى آنان در آن سرزمين پهلو گرفت - در سنگاپور اسراء در زندانى صحرايى قرار داده شدند ولى اين سيد مجاهد و عالم در مدت چهار سال اسارتش در آن ديار غريب و روزگار سخت به فعاليت علمى پرداخت و علاوه بر تدريس منطق و حكمت خود نيز به آموختن زبان انگليسى از يك شخص هندى پرداخت.
بعد از آزادى از اسارت به زادگاهش خوانسار سپس به حوزه علميه سلطان آباد اراك مهاجرت كرد و به احترام آية اللّه حائرى در درس ايشان شركت جست و خود نيز جداگانه به تدريس فقه، اصول و حكمت پرداخت، و در هيأت استفتايى آية اللّه شيخ عبدالكريم حائرى قرار گرفت به طورى كه بعد از رحلت آية اللّه حائرى مؤسس حوزه علمية قم سه تن مورد توجه مردم قرار گرفتند،
آية اللّه صدر و آية اللّه حجت و آية اللّه خوانسارى، و آية اللّه سيد ابوالحسن اصفهانى در نجف احتياطات خويش را به ايشان ارجاع داد - البته او و دو يار ديگرش با مطرح نمودن آية اللّه بروجردى مسئوليت مرجعيت و رياست حوزه را به فقيه بروجردى واگذار نمودند،
يكى از شاگردان برجسته آية اللّه خوانسارى آية اللّه محمد على اراكى (ره) بود، او علاوه بر اقامه جماعت مدرسه فيضية نماز جمعه را نيز در مدرسه فيضة برپا نمود و اين سنت رسول خدا را از مهجور بودن در آورد كه در اثر استقبال فراوان مردم قم به مسجد بزرگ امام حسن عسكرىعليه السلام انتقال يافت،
T}نماز باران {T
يكى از حوداث مهم كه از آثار شهودى آقاى خوانسارى از نگاه دينى است نماز بارانى مىباشد كه وى اقامه نمود
در شهريور 1320 كه متفقين در ايران به طور انبوه حضور يافتند موجى از قحطى و نابسامانى در كشور به راه افتاد و با گذشت دو ماه بهارى در سال 1323 هيچ بارانى در شهر نباريده بود و خشكسالى موقعيت بحرانى به وجود آورده بود،
مردم از آية اللّه سيد محمد تقى خوانسارى تقاضاى نماز باران نمودند - ايشان قبول نمود - اطلاعيهاى در سطح شهر نصب گرديد كه آقاى خوانسارى در روز جمعه نماز استسقاء خواهد خواند تبليغات بدى توسط بهائيان و نيروهاى متفقين كه در قم بودند شروع شد - آنان همه چيز را به استهزاء مىگرفتند.
افزون بر بيست هزار نفر در نماز باران آن روز شركت نمودند اما اثرى از اجابت ديده نشد فرداى آن روز او بعد از پايان درس از شاگردانش خواست اين بار فقط طلّاب وى را همراهى كنند و نماز بارانى ديگر بخوانند - روز يكشنبه نماز خوانده شد و غروب همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء باران مفصّلى آمد اين باران چنان گسترده و بى امان بود كه تا آن وقت چنين بارشى را كسى سراغ نداشت - خبر اين حادثه شگفت توسط نيروهاى متفقين به جهان مخابره شد و در مدتى كوتاه پس از تأييد آن از طرف مقامهاى رسمى لندن و آمريكا، از طريق راديو انعكاس جهانى يافت،
آية اللّه خوانسارى در هفتم ذى حجة 1371 ه ق نداى حق را در سفرى كه به شهر همدان داشت لبيك گفت و به سراى جانان شتافت و بعد از آوردن پيكر پاكش به قم هم آغوش استادش حائرىرحمه الله مدفون گرديد و بدين ترتيب رؤياى آية اللّه بروجردى نيز تعبير گشت
او در رؤيايى در همان شبهاى قبل از وفات آن فقيه نامدار ديده بود كه سيد مرتضى رحلت كرده و او را به شهر قم مىآورند.
کد سوال : 134
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه سيد صدرالدين صدر رحمه الله توضيح دهيد؟
پاسخ : T}3. آية اللّه سيد صدرالدين صدر{T
ايشان فرزند آية اللّه حاج سيّد اسماعيل صدر بودند كه در سال 1299 ه ق در كاظمين متولد شدند و با 30 پشت به امام هفتم مىرسند و همه خاندان آنها مردان علم و كمال و با زهد و تقوا بودهاند پس از خاتمه تحصيلات به مشهد مقدس هجرت و به تدريس و ارشاد مشغول و بزرگترين مقام روحانيت خراسان را حائز شدند و در سال 1354 ه ق به قم هجرت و ساليانى دراز در بحرانترين اوقات حوزه عليمه را سرپرستى نمودند مخصوصاً بعد از رحلت يگانه مرجع شيعيان جهان در آن وقت يعنى سيد ابوالحسن اصفهانى آيات ثلاث (صدر، حجت و خوانسارى) و در تعليم و تربيت فضلاء كوشش بسيار كردند تحولى شگفت در علم و تدريس و فتوى در عصر خود به وجود آورده و جهان اسلام را به خوبى رهبرى نمودند اين مرد بزرگ در فنون اسلام استاد نمونه و كامل بودند، داراى حسن خلق و قلبى پاك و بىآلايش بود و آثار خير فراوانى در نقاط مختلف از وى به يادگار ماند كه بيش از 30 كتاب در علوم مختلف از جمله آنها است علاوه اينكه در فن بيان و نظم و نثر به زبان عربى و فارسى بسيار توانا بود به طورى كه سخنانش مانند ضرب المثل به عنوان گواه مورد استشهاد قرار مىگرفت آية اللّه صدر بالاخره در سال 1372 ه ق اين جهان را بدرود گفتند تا به ملاقات يگانه معبود خود نائل آيند.
T}4. آية اللّه سيد محمدرضا گلپايگانىرحمه الله{T
ايشان در سال 1316 ه ق در بخش «گوگد» گلپايگان ديده به جهان گشود پدر آية اللّه گلپايگانى آقا سيد محمد باقر امام، عالمى معروف به زهد و تقوا و پاى بند به مستحبات دينى و كوشا در امر به معروف و نهى از منكر بود، محمدرضا در سه سالگى مادر و در نه سالگى پدرش را از دست داد و دوران كودكى را با مشكلات و سختىهاى فراوان سپرى كرد و تحصيلات ابتدايى را در مكتب خانه گذراند.
در نوجوانى نزد آية اللّه سيد محمد حسن خوانسارى برادر آية اللّه العظمى سيد احمد خوانسارى زانوى ادب به زمين زد و ادبيات و بخشى از سطوح را نزد وى آموخت.
نوزده ساله بود كه به سوى حوزه علميه اراك رفت و در مدرسه آقا سيد ضياءالدين به تكميل سطوح عاليه پرداخت سپس افتخار حضور در درس خارج فقه و اصول حضرت آية اللّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى را پيدا نمود و در بيست و چهار سالگى در پى مهاجرت استادش آية اللّه حائرى به قم و تاسيس حوزه علميه در اين شهر مقدس به قم آمده و در مدرسه فيضيه سكونت گزيد و با آية اللّه سيد احمد خوانسارى درسها را به مباحثه نشست - استاد با مشاهده استعداد و فهم شاگرد سخت كوش خود به او بسيار علاقهمند شد او را در شمار اصحاب خاص و هيأت استفتاء قرار داد و تصحيح «كتاب الصلاة» خود را به او و آية اللّه اراكى واگذار نمود.
از ديگر استادان ايشان مىتوان به آيات عظام شيخ محمدرضا مسجد شاهى اصفهانى، حاج شيخ ابوالقاسم كبير، آية اللّه بروجردى، آقا ضياء عراقى و شيخ محمد حسين غروى اصفهانى نام برد وى از آية اللّه حائرى اجازه اجتهاد دريافت نمود، خدمات علمى اين مرد علم و عمل به حوزه علميه قم بيش از آن است كه در چند سطر بتوان بدان اشاره نمود همين مقدار بس كه كمتر عالمى از معاصرين را مىتوان يافت كه از محضر درس اين فقيه سترگ بهرهمند نشده باشد از جمله شاگردان او مىتوان به شهيد مطهرى - شهيد بهشتى - شهيد مفتح - على مشكينى - ناصر مكارم شيرازى - جعفر سبحانى - حسن زاده آملى - رضا استادى - سيد محسن خرازى - على پناه اشتهاردى نام برد
ايشان در طول 32 سال مرجعيت يكى از اركان فقاهت در حوزهاى علميه بودند و دهها تأليف فقهى و اصولى از وى به يادگار مانده است آية اللّه العظمى گلپايگانى از بدو حركت شجاعانه روحانيت به رهبرى امام راحل به مبارزات پيگير و بى امان خويش با ديو استبداد پرداخت و نخستين اعلاميه اعتراض به لايحه سنگين «انجمنهاى رياستى و ولايتى» در مهر ماه 1341 ه ش از سوى ايشان صادر شد و به دنبال آن بود كه پيامها و بيانيههاى ايشان تا سقوط رژيم پهلوى ادامه يافت، هميشه از ملاقات با شاه و نخست وزيران و فرستادگان دربار سرباز زد و به مخالفت صريح با حزب رستاخيز پرداخت امام راحل به ايشان فرموده بودند: اعلاميه هايى كه حضرت عالى به تنهايى صادر مىكنيد نقش بسزايى در پيشبرد مبارزات ملت مسلمان دارد».
مزدوران رژيم پهلوى دوبار در مدرسه فيضيه به سوى ايشان حمله ور شدند و قصد ضرب و جرح آن مرجع بزرگ را داشتند، پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همواره در جهت تاييد مواضع امام راحل و حمايت مادى و معنوى از رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلى تلاش مىنمود.
اين مرجع بزرگ شيعه علاوه بر تدريس و تربيت عالمان دين، تاليف، فتوا و روشنگرى جامعه شيعه، به بنيان نهادن دهها مؤسسه فرهگى و دينى در گوشه و كنار جهان و آبادانى صدها مسجد و مدرسه و بيمارستان در سراسر كشور اقدام نمود كه دارالقرآن الكريم اولين مؤسسه قرآنى كشور) يكى از آن نمونه است كه در سال 1352 تاسيس گشت.
سرانجام آن عبدصالح خدا پس از عمرى سرشار از توفيق در سن 96 سالگى در سال 1372 ه ش نداى حق را لبيك گفت و در جوار تربت استادش مؤسس حوزه علميه قم در مسجد بالاسر مرقد مطهر حضرت معصومه به خاك سپرده شد،
رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آية اللّه خامنهاى در بخشى از پيام خويش چنين فرمودند:
اين شخصيت والاى كهنسال در ميان مراجع عظام تقليد يكى از موفقترين و سعادتمندترينها بودند، 32 سال مرجع تقليد، حدود 70 سال مدرّسى حوزه علميه قم و حدود 85 سال سرگرم فراگرفتن و آموختن فقه آلمحمدعليهم السلام بودند اولين مدرسه علوم دينى به سبك جديد را ايشان در قم تأسيس نمودند، اولين مؤسسه بزرگ قرآن را ايشان در قم بنيان نهادند، اولين فهرست بزرگ فقهى و حديثى با استفاده از دانش و اختراعات جديد بشرى را پديد آوردند... و بالاتر از همه با منش و رفتار پرهيز كارانه و با طهارت و تقوايى كه مىتوانست براى علما و فقها الگويى زنده و ملموس باشد، عمرى پر بركت را به نزاهت كامل گذرانيد، آن بزرگوار يكى از استوانههاى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران به شمار مىآيد و در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگين سالهاى تبعيد امام خمينى قدس سره مواردى پيش آمد كه صداى اين مرد بزرگ تنها صداى تهديد كنندهاى بود كه از حوزه علميه قم برخاست و به نهضت شور و توان بخشيد... فقدان اين بقيةالسلف اعاظم و اين ملجأ و مرجع مؤمنان ثلمهاى بزرگ و ضايعهاى جبرانناپذير است».
کد سوال : 135
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه بهاءالدينى قدس سره الشريف توضيح دهيد؟
پاسخ : T}5. آية اللّه بهاءالدينى «ره»:{T
سيد رضا بهاءالدينى در سال 1287 ه ش در شهر مقدس قم به دنيا آمد، نسب نياكان ارجمند وى به امام سجاد مىرسد و اجداد و پدران والامقام او هر يك بسان گوهر تابناكى در دوران ظلمت درخشش خاصى داشتند، برخى از آنان عهدهدار توليت حرم فاطمه معصومهعليها السلام بودند، مادر سيد رضا فاطمه سلطان معروف به زن آقا بانويى مخلص و مؤمن بود وى از نوادگان ملاصدراى شيرازى بوده است، اوان كودكى سيدرضا همراه با نشانههايى چون حافظه فوق العاده، استعداد بسيار و درك جهان اطراف بوده است به طورى كه خود درباره آن دوران اين چنين مىفرمايد: «يك ساله كه بودم افراد پاك طينت و نيكو سرشت را دوست داشتم... خير و شر را مىفهميدم...» چون به دو سالگى رسيد به مكتب خانه پاى گذاشت و در شش سالگى دوران مكتب تمام شد، خبر موفقيتهاى او به گوش آية اللّه سيد ابوالقاسم قمى «ره» رسيد و ايشان با تشويقهاى پى در پى در صدد تربيت اين نونهال استثنايى پرداخت به طورى كه بيش از دوازده سال نداشت كه آمادگى خود را براى امتحان نزد حاج شيخ عبدالكريم حائرى مؤسس حوزه علميه قم اعلام كرد و موفقيت تحسين برانگيز وى در مقابل حاج شيخ شروعى خجسته براى ارتباط صميمى با ايشان گرديد او بيش از 16 ساعت در روز به تلاش علمى مىپرداخت به طورى كه از دوره مقدمات تا عالىترين سطوح را تدريس نمود، وقتى با اصرار دوستان براى پذيرفتن مرجعيت مواجه مىشد مىفرمود:
«بالاتر از اينها فكر كنيد گيرم نام بنده بر سر زبانها افتاد وقتى پيش خدا دستم خالى است آن شهرت براى من چه سودى دارد؟ نام بنده موضوعيت ندارد» رسيدگى به محرومان را سر لوحه خدمات اجتماعى خويش قرار داد و همواره مىفرمود: «كمكها را شب انجام دهيد رعايت آبروى افراد را بكنيد، به گونهاى كمك كنيد كه شما را نشناسند مبادا فردا شما را ببينند و خجالت زده گردند».
همچنين مىفرمودند: «ما تجربه زيادى به دست آوردهايم و وجدان نمودهايم كه براى رهايى از مشكلات راههايى هست كه بهترين آنها را خود حس كردهايم و به كمك آنها به حاجتهايمان رسيدهايم، نذر كردن گوسفند براى فقرا، خواندن حديث كساء به طور پى در پى، پرداخت صدقه و ختم صلوات»
روزى صحبت از شعر و شاعرى به ميان آمد، با جملهاى كوتاه فرمودند:
«بنده اشعار زيادى درباره اهل بيتعليهم السلام بويژه حضرت على شنيدهام ولى براى من هيچ شعرى همچون اشعار شهريار تبريزى جذابيت نداشته است به همين جهت او را دعا كردم بعداً ديدم برزخ را از وى برداشتهاند».
روزى فرمودند: «راضى ام كه رزق و روزى خود را به عهده خداوند متعال گذاشتم و از فكر شغل دوم و توسعه زندگى بيرون آمدم، بسيار خوشحالم كه تنها و تنها به تحقيق جذب شدم و امور مادى نتوانست مرا به طرف خود جذب كند، آنچه رزق ما بود خدا رسانده است».
و همچنين فرمودند: «بنده قبل از سال 42 درس خارج فقه داشتم - يك سال هنگام شروع احساس كردم ساعت درس بنده با درس آقا روح اللّه (امام خمينىرحمه الله) همزمان است، به خاطر تقويت درس ايشان و احترام به آن بزرگوار درس خود را تعطيل كردم، پس از پيروزى انقلاب چون در دادگاههاى كشور به نظر آقا روح اللّه عمل مىشد بنده درس خارج قضا را تعطيل كردم، مبادا نتيجه بحث ما مخالف با نظرهاى ايشان تلقى شود و موجب اختلاف و يا تضعيف نظام گردد... رهبرى را در آقاى خامنهاى مىديدم چرا كه ايشان ذخيره الهى براى بعد از امام بوده است بايد او را در اهدافش يارى كنيم، بايد توجه داشت كه مخالفت با ولايت فقيه كار سادهاى نيست... بعد از امام اگر بشود به كسى اعتماد كرد به اين سيّد (آية اللّه خامنهاى) است ايشان از همه افراد به امام نزديكتر است بايد به او كمك كرد كه تنها نباشد....»
وجود آن پير طريقت روشن بخش دل همه طالبان معنويت، طلاب و فضلاء و اهل ذكر بود، ديدار او قوّت بخش كسانى بود كه مىخواستند كسى را ببنند كه با ديدن او به ياد خدا افتند و دمى چند از دغدغههاى مادى آسايش يابند و به فكر ساختن آخرتى آباد و سراسر نور باشند
ولى دريغ اينكه هر آفتابى غروبى است و آفتاب حوزه علميه ما نيز از اين قاعده مستثناء نبود و عاقبت غم و اندوه فراق او بر دل شيفتگان عرفان و معنويت نشست. يادش گرامى و راهش پر رهرو باد.
کد سوال : 136
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه العظمى اراكى قدس سره الشريف توضيح دهيد؟
پاسخ : T}6. آية اللّه العظمى اراكى قدس سره{T
او در سال 1312 ه ق در اراك ديده به جهان گشود، پدرش حجة الاسلام حاج احمد آقا از علماى مشهور آن سامان بود مادرش نيز از نوادگان امامزاده سيد حسن واقف است، وى پس از يادگيرى خواندن و نوشتن در نوجوانى وارد حوزه علميه اراك شد - دروس سطح حوزه را نزد آية اللّه العظمى سيد محمد تقى خوانسارى به خوبى پشت سر گذراند و سالها در درس آية اللّه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى شركت كرد و از دانش و تقواى آن مرجع بزرگ بهرهها برد و به دنبال هجرت آية اللّه العظمى حائرى يزدى به قم وارد حوزه علميه قم شد، آية اللّه اراكى در اين سالها با امام خمينى آشنا شد و علاقه خاصى به امام داشت و هماره از فعاليتهاى سياسى ايشان عليه رژيم پهلوى پشتيبانى مىنمود - عكاسى هُما عكسى از امام در خيابان ارم زده بود، آية اللّه اراكى كه از فيضيه برمىگشتند وقتى نگاهشان به آن عكس افتاد فرموده بودند قسم مىخورم كه صاحب اين عكس اگر در كربلا مىبود در ركاب امام حسينعليه السلام به شهادت مىرسيد، آية اللّه اراكى در طول بيش از 35 سال تدريس در حوزه علميه قم پيچيدهترين مباحث علمى را با گفتارى شيوا و بيانى رسا مطرح مىكرد و بيش از 12 اثر فقهى و اصولى از وى به يادگار مانده كه تقريرات فقه و اصول مرحوم مؤسس حوزه علمية از آن جمله است.
يكى از باصفا و پر معنويتترين نمازهاى جماعت نماز جماعت ايشان در مدرسه فيضيه بود كه تا سالهاى آخر عمر با بركت آن مرد الهى ادامه داشت -
مايه دل گرمى و قوّت روحيه طلاب علوم دينى و فضلاء و علما حوزه علميه بود و نصايح واندرزهاى اخلاقى او هميشه جان تازهاى به كالبد محصلين علوم دينى مىبخشيد، در اخلاص و صفاى باطن كم نظير بود - واقعاً مجسمه تقوا و بندگى خدا بود و با وجودى كه هيچ قدمى براى شهرت خويش برنداشت در دل آحاد مسلمين و شيعيان و علما جاى داشت تا اينكه روح بلند آن فقيه وارسته در سال 1373 ه ش به ملكوت پيوست و دار فانى را وداع گفت و پيكرش با تشييع با شكوه مردم قم در حرم حضرت معصومهصلى الله عليه وآله وسلم به خاك سپرده شد، رضوان و رحمت خدا بر او باد
کد سوال : 137
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه سيد حسين بروجردى قدس سره توضيح دهيد؟
پاسخ : T}8. آية اللّه سيد حسين بروجردى قدس سره{T
ايشان در سال 1292 ه ق در بروجرد ديده به جهان گشود - تحصيلات مقدماتى را در مدرسه نوربخش وطن خود به پايان رسانيد و براى ادامه تحصيلات خويش به حوزه علميه اصفهان سفر نمود و در حجره پسر عموى خود آقا نوحالدين در مدرسه صدر اقامت گزيد و نه سال تمام از محضر اساتيدى چون آقا سيد محمدباقر دُرچهاى، ملاّمحمد كاشى، ابوالمعالى كلباسى، سيد محمدتقى مدرس و ميرزا جهانگير قشقايى بهرهها برد استادان گرانمايهاى كه هر يك به گونهاى سيد حسين را از عنايت خويش بهرهمند ساختند و در شكلگيرى شخصيت گوهر گرانبهاى خاندان طباطبايى دخالت داشتند،
او در 22 سالگى به امر پدر بزرگوار خويش ازدواج كرد و براى تكميل اندوختههاى خود در حالى كه مجتهدى جوان شمردهمىشد در 28 سالگى عازم حوزه علميه نجف اشرف گشت و خود را در برابر تابش مستقيم آفتاب دانش مرجع وارسته آية اللّه العظمى محمدكاظم آخوند خراسانى قرار داد
به زودى نظرهاى بجا و قابل تأمل او توجه استاد بزرگ حوزه نجف را جلب كرد و ميان آنها پيوندى ناگسستنى پديد آورد،
آن بزرگمرد 8 سال در حريم حضرت اميرعليه السلام اقامت گزيد و علاوه بر آخوند خراسانى از بزرگانى چون شيخ الشريعه اصفهانى و سيد محمدكاظم يزدى بهره كافى برد و در سال 1329 ه ق با استقبال پرشور مردم به زادگاهش گام نهاد و در بروجرد بساط تدريس و ارشاد مردم گسترد و مرجعيت آن مرد الهى در منطقه گسترش يافت همزمان با اوجگيرى اعتراضهاى مؤمنان عليه رضاخان و هجرت اعتراض آميز روحانيان كشور به قم او به يارى روحانيت شتافت و با بلند شمردن شأن مؤسس حوزه علميه قم آية اللّه العظمى حائرى (ره) همه جا او را مطرح مىنمود و به دولتيان گفت شما با ايشان تماس بگيريد من هم اگر كارى داشتم از طريق آن جناب با شما در ميان مىنهم، با ورود حاج آقا حسين قمى به تهران و امر به معروف و نهى منكر ايشان نسبت به كردار دولت به تهران تلگراف زد كه: اگر دولت سخن آية اللّه قمى را نپذيرد به پايتخت خواهد رفت و مسئوليت فرجام چنين اقدامى تنها به عهده دولت است،
در سال 1363 ه ق بيمار شد و هفتاد روز در بيمارستان فيروز آبادى تهران بسترى گرديد چون او از بند بيمارى رهايى يافت با دو پيشنهاد روبرو شد از يك سو نمايندگان بروجرد براى باز گرداندنش پياپى به تهران مىشتافتند و از سوى ديگر دانشوران ساكن قم او را به زندگى در حريم حضرت معصومه فرا مىخواندند كه سرانجام آفتاب رخشان فقاهت در چهاردهم محرم 1364 ه ق از افق قم برآمد و جهان را از نور دانش و گرماى معنويت خود سرشار ساخت، با رحلت مرجع بزرگوار حضرت آية اللّه العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى مرجعيت گوهر يگانه بروجرد فراگير شد و مؤمنان از هر سو به آن فقيه وارسته مراجعه كردند
بدون شك اين مرد الهى و مجتهد بزرگ زير باران پيوسته امدادها و عنايتهاى فرا مادى قرار داشت
براى مثال حضرت آية اللّه حاج شيخ علىاكبر نهاوندى كه خود از بزرگان روحانيت شيعه به شمار مىآمد پس از واگذار نمودن محراب خويش به آية اللّه بروجردى به نجف شتافت، مرجع شيعيان جهان حضرت آية اللّه سيد ابوالحسن اصفهانى كه از بيمارى رنج مىبرد به ناگاه جناب نهاوندى را به جاى خود براى اقامه جماعت فرستاد شيخ نهاوندى مىگويد: شب اوّلى كه به جاى ايشان براى خواندن نماز جماعت رفتم وقتى بر سجاده قرار گرفتم آوايى شنيدم كه فرمود: «عظَّمْت وَلَدى عظمتُك» فرزندم را بزرگ داشتى من نيز تو را بزرگ داشتم،
برگشتم به همه سو نگاه كردم مردم در صفهاى جماعت نشسته بودند كسى جز من پيام غيبى را در نيافته بود،
كردار آن مرجع وارسته به ويژه در سالهاى زندگى قم دليل روشنى بر معنويت و همراهى پيوسته تأييد الهى با فقيه فروتن بروجرد است و شاگردان آن سيد بزرگ از نسل امام سجاد از كرامات و شگفتىهاى معنوى فراوانى پرده برداشتهاند
آية اللّه بروجردى خدمات فراوانى به مسلمانان سراسر جهان نمود كه تأسيس بيش از هزار مسجد، مدرسه، بيمارستان، كتابخانه، گرمابه در ايران، عراق، لبنان، آفريقا و اروپا از آن جمله شمرده مىشود
او مرجع شيعيان جهان گشته بود و حتى بزرگترين عالمان حوزههاى علميه مخصوصاً حوزه علميه قم كه در رأس آنها آية اللّه سيد محمدتقى خوانسارى و سيد صدرالدين صدر و آية اللّه حجت بودند امور را به ايشان واگذار نموده بودند
شاهان شيعه و سنى برايش هديه مىفرستادند به عنوان مثال زمانى ملك سعود پادشاه حجاز يك چمدان بزرگ حاوى پانزده نسخه قرآن كريم، قطعاتى از پرده خانه خدا و چيزهاى گرانبهاى ديگر نزد آن دانشمند وارسته گسيل داشت، سرور فقيهان شيعه تنها قرآنها و پرده كعبه را پذيرفت و باقى را همراه نامهاى به ملك سعود بازگرداند و گفت چون هديه نمىپذيرم اين را نيز نمىتوانم قبول كنم ولى ناگزير قرآن و پرده كعبه را مىپذيرم و باقى را به رسم هديه به شما باز مىگردانم تا هنگام دعا به يادم باشيد،
بيش از 19 اثر علمى ارزشمند از آية اللّه بروجردى به جاى مانده كه كتاب گران سنگ «جامع احاديث شيعه» در 20 جلد يكى از آنها است،
خدمات علمى آن عالم بزرگ به حدّى بود كه به جرأت مىتوان گفت اكثر علماء و مراجع تقليد اين زمان از خرمن علم او خوشه چينى كردهاند، آية اللّه العظمى اراكى، گلپايگانى و امام خمينى(قدس) از آن جملهاند. سرانجام آن مرد سراسر نور و معنويت در سن 93 سالگى در سيزدهم شوّال 1380 ه ق برابر با دهم فروردين 1340 ه ش براى هميشه چشم از جهان فرو بست و در مسجد اعظم قم كه خود بنياد نهاده بود در جوار بارگاه ملكوتى حضرت معصومهعليها السلام به خاك سپرده شد.
کد سوال : 138
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت آية اللّه سيد احمد خوانسارى رحمه الله توضيح دهيد؟
پاسخ : T}9. آية - سيد احمد خوانسارى{T
او در سال 1309 ه ق در شهر خوانسار متولد گرديد و در سه سالگى پدر بزرگوار خود سيد يوسف را از دست داد و تحت سرپرستى برادر گرانقدرش سيد محمّدحسن قرار گرفت - تا پايان دوره سطح را در خوانسار گذراند و سپس به حوزه علميه اصفهان مهاجرت نمود و با گذشت چهار سال به حوزه پُر بركت نجف اشرف رفت و شش سال را نيز در آنجا به تحصيل علوم دينى پرداخت و از شاگردان پارساى آخوند خراسانى و سيد محمدكاظم يزدى و مرحوم نائينى و آقا ضياءالدين عراقى محسوب مىگشت
آية اللّه شهيد مطهرى و امام موسى صدر نيز از شاگردان آية اللّه سيد احمد خوانسارى محسوب مىشدند از تأليفات مهم وى مىتوان به جامع المدارك در شرح كتاب مختصر النافع محقق حلى در 6 جلد نام برد
سيد احمد خوانسارى در زهد و ساده زيستى زبان زد همه كسانى بود كه او را مىشناختند - با وجودى كه مبالغ فراوانى از مخارج حوزههاى علمية را به عهده داشت ولى تا آخر عمر در منزل استيجارى زندگى كرد
هميشه در مجلس دو زانو مىنشست و از تكيه زدن خوددارى مىنمود تا ادب و تواضع را در محضر حضار به نحو تمام رعايت كرده باشد
از كرامات او اين بود كه وقتى نياز به عمل جراحى پيدا كرد - اجازه نداد او را بيهوش كنند و سورهاى در قرآن را شروع كرد تا سورهاش تمام شد عمل جراحى نيز پايان يافت بدون آنكه نشانهاى از احساس درد در سيماى ملكوتىاش نمايان شود
آية اللّه العظمى حائرى دربارهاش مىگفت «اجتهاد را به هر معنى تفسير كنيم آيةاللّه - خوانسارى مجتهد بود و عدالت را به هر گونه معنى كنيم او عادل بود»
آية اللّه بروجردى او را به تهران فرستاد تا در مسجد سيد عزيز اللّه اقامه جماعت نمايد و به تبيين معارف دين بپردازد
او مسجد سيد عزيز اللّه را به پايگاه مبارزه عليه طاغوت تبديل كرد و اطلاعيههاى متعددى در امر به معروف و نهى از منكر دولت طاغوت صادر نمود
سرانجام اين ستاره تابناك در 96 سالگى بعد از طى عمرى پُر بركت غروب نمود و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومهعليها السلام به خاك سپرده شد
کد سوال : 139
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت شهيد مطهري توضيح دهيد؟
پاسخ : T}11. شهيد آية اللّه مرتضى مطهرى{T
شهيد مطهرى در سال 1298 ه ش در استان خراسان ديده به جهان گشود، در دوازده سالگى وارد حوزه علميه مشهد شد و چنان پرتلاش و منظم به تحصيل مشغول شد كه باعث شگفتى اهل بصيرت گرديد
در سال 1316 ه ش در زمانى كه حكومت سياه رضاخان بيداد مىكرد و ظلمت همه جا را فر گرفته بود به دنبال نور و فضيلت راهى حوزه علميه قم شد تا روح تشنهاش رااز كوثر قرآن و زمزم عترت سيراب كند،
آن شخصيت فرهيخته از محضر استادانى چون امام خمينىرحمه الله - سيد صدرالدين صدر - آية اللّه گلپايگانى - سيد احمد خوانسارى - سيد محمدتقى خوانسارى - سيد محمد حجّت - سيد محمد محقق يزدى معروف به داماد و ميرزا مهدى آشتيانى و آية اللّه مرعشى نجفى در علوم گوناگون بهرهمند شد مطهرى تحصيل رسمى علوم عقلى و فلسفى را در سال 1323 ه ش آغاز كرد، شرح منظومه حكيم سبزوارى و مبحث نفس از اسفار اربعه صدرالمتألهين شيرازى را در محضر حضرت امام خمينى آموخت و در درس فقه و اصول آية اللّه بروجردى شركت كرد،
در سال 1329 ه ش در محضر درس استاد علامه سيد محمدحسين طباطبايى حاضر شد
استاد مطهرى همچنين در دوره تحصيل همفكر و يار و ياور سازمان انقلابى و اسلامى فدائيان اسلام بود كه از سوى روحانى مبارز سيد مجتبى نواب صفوى تشكيل شده بود
او بسيارى از كتابهاى دروس عالى حوزه را تدريس نمود و در سال 1331 ه ش در حالى كه مدرسى مشهور بود به تهران هجرت كرد و حضور مطهرى در تهران و در جمع دانشگاهيان و روشنفكران، سراسر خير و بركت و مايه تربيت و هدايت شد - سخنرانيهاى روشنگر و مفيد استاد همزمان با تدريس در مدرسه مروى در تهران آغاز شد او توجه بسيارى به حلّ شبهات و پاسخگويى به سؤالهاى موجود درباره معارف اسلامى داشت و با مطالعه - تحقيق، دقت، تلاش و اخلاص در اين راه موفق شد و در سال 1333 تدريس در دانشگاه تهران را شروع كرد - استاد در دانشكده معقول و منقول (الهيات و معارف اسلامى) آن دانشگاه بيش از بيست سال به مبارزه عالمانه با جهل ماديگرى و غربزدگى پرداخت و دورههاى ليسانس و دكتراى كليات علوم اسلامى و فلسفه را تدريس مىكرد.
استاد مرتضى مطهرى بعد از حدود سى سال كه از زمزم قرآن و كوثر عترت سيراب شد و دم مسيحايى تقوا به او زندگى جديدى بخشيد قدم در سنگر نويسندگى گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه جاويد شد و در سال 1336 به همت جمعى از دانشمندان حوزه علميه قم در نشريه مكتب تشيّع شروع به فعاليت نمود و مقالات بسيار مفيدى از وى به چاپ مىرسيد و با تأسيس انجمن اسلامى پزشكان در سال 1337 استاد مطهرى چراغ آن انجمن شد، و در سال 51 تا 57 بنابر توصيه حضرت امام خمينى هفتهاى دو روز به قم مىرفته و در حوزه علميه به تدريس مباحث مهم معرفتى و فلسفى پرداختند
آثار منتشر شده استاد بيش از 50 كتاب است كه هر يك در سطح خود خدمت بزرگى به طالبان علم و حقيقت مىباشد و از جمله معدود نويسندگانى مىباشند كه آثارشان بدون استثناء مفيد است،
يكى از عالمانى كه در هدايت و راهنمايى مردم در قيام 15 خرداد نقش اساسى و سازنده داشت استاد مطهرى بود او در سخنرانى آتشين و انقلابى خود در شب عاشورا خطاب به روحانيت گفت « بايد واقعيت را بگوئيد و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتارى بايستيد» بعد خطبه امام حسينعليه السلام (... مَن رأى سلطاناً جائراً...) را مطرح كرد و به طور صريح و قاطع به محمدرضا پهلوى حمله كرد»
استاد مطهرى يكى از اعضاى شوراى رهبرى حزب سياسى اسلامى و نظامى هيأتهاى مؤتلفه اسلامى بود كه توانست بعد از تبعيد امام خمينى به ترور حسنعلى منصور نخست وزير وقت اقدام نمايد
استاد مرتضى مطهرى در تاريخ 12 ارديبهشت 58 به دست يكى از اعضاى گروهك فرقان به آرزوى ديرينه خويش كه شهادت بود نائل آمد گرچه محافل علمى و انقلابى و عموم امت مسلمان در غم فراغش همواره بىتابند.
راهش پُر رهرو باد
کد سوال : 140
موضوع : شخصيتها
پرسش : در باره زندگي و شخصيت ذكريابنآدم القمّى رحمة اللّه عليه توضيح دهيد؟
پاسخ : T}قبرستان شيخان: {T
T}1. ذكريابنادم القمّى رحمة اللّه عليه {T
شهر مقدس قم هماره پايگاهى مهم براى تشيع و پيروان و دوست داران اهل بيت عصمت و طهارت بوده است، اين شهر گرچه در طول تاريخ شرائط يكسان و همگون از نظر علمى و فرهنگى و مذهبى نداشته ولى هيچ گاه از حاميان مذهب و عالمان دين پژوه و راويان حديث خالى نبوده است و به همين جهت نقش ارزشمندى را در پيشبرد فرهنگ شيعى ايفا نموده است.
تا به جاى كه امام صادقعليه السلام فرمودند: قم پايگاه ال محمد است، از جمله اشخاص بزرگى كه در اين مسئله مهم سهم بسزايى دارد زكريا ابن ادم قمّى است او از اصحاب امام رضا عليه السلام و راويان بزرگ و مورد اعتماد است كه از خاندان اشعرى قمى است
رجالى بزرگ مرحوم نجاشى در حق وى فرموده: زكريا ابن ادم ثقهاى جليل القدر است كه مقام و منزلت بالايى نزد امام رضاعليه السلام داشته و داراى كتاب روايت است عبداللّه بن صلت قمى مىگويد خدمت امام جواد رسيدم در حالى كه حضرت روزهاى پايان عمر شريف خود را مىگذراند، از ايشان شنيدم كه فرمودند خداوند به صفوان بن يحيى و محمدبن سنان و ذكريا بن ادم به خاطر خدمتشان به من جزاى خير دهد آنان به عهد خود با امام خويش وفا كردند،
زكريا ابن ادم مىگويد به امام رضاعليه السلام عرض كردم من مىخواهم از خاندان خويش دورى گزينم زيرا بسيارى از آنان نادان مىباشند، حضرت رضا به من فرمودند اين كار را مكن زيرا خاندانت به وسيله تو از نادانان و نادانى نجات مىيابند همانگونه كه اهل بغداد به وسيله امام كاظم عليه السلام از نادانى نجات پيدا مىكردند.
و مهمتر از همه كلامى است كه على بن مسيّب در مقام و منزلت زكريا ابن ادم از امام رضاعليه السلام نقل كرده.
او مىگويد به امام رضا عليه السلام عرض كردم محل زندگى من از شما دور است (او در قم زندگى مىكرد) و امكان اينكه در هر وقت نياز خدمت شما برسم و معارف دينم را بپرسم وجود ندارد، در چنين مواقعى از چه كسى علوم دين خود را بپرسم؟ حضرت فرمودند: از زكريا بن ادم قمّى او امانت دار دين و دنياى شما است، على بن مسيّب مىگويد هنگامى كه به قم برگشتم به حضور زكريا بن ادم رسيدم و هر آنچه را كه نياز داشتم از او پرسيدم.
برخى از بزرگان قمّى بعد از وفات زكريا بن ادم در مسير تشرّف به حج نامهاى از معصوم دريافت كردند كه در آن نوشته شده بود:
من از خبر قضاى الهى راجع به وفات زكريا بن ادم اطلاع دارم، خدا او را رحمت كند روزى كه دنيا آمد و روزى كه قبض روح شد و روزى كه مبعوث مىشود بدرستيكه او در زمان زندگيش عارف به حق و قائل به حق بود، اهل صبر و حفظ حق بود و هميشه سعى داشت آنچه را كه خدا و رسولش دوست دارند اجرا كند، او در حالى از دنيا رفت كه هيچ گاه عهد شكنى نكرد و احكام خدا را تغيير نداد خداوند جزاى خيرش دهد و بهترين آرزوهايش را برآورده كند...»
اين مرد بزرگ و يار با وفاى اهل بيتعليهم السلام سرانجام بعد از رحلت در قبرستانى در نزديكى حرم مطهر حضرت معصومهعليها السلام به خاك سپرده شد كه امروزه به قبرستان شيخان معروف است و مورد توجه و زيارت اهل علم و معرفت مىباشد،