کد سوال : 111
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : به نظر شما فاصله طبقاتي موجود در جامعه، به چه عواملي بستگي دارد؟
پاسخ : T} فاصله طبقاتي{T
در اينكه در جامعه اسلامي ما, فاصله طبقاتي رنج آوري هست، جاي بحث ندارد. البته ممكن است گفته شود شكاف طبقاتي در كشورهاي سرمايهداري، به مراتب وسيعتر و عميقتر از ايران اسلامي ما است؛ ولي بدون ترديد جامعه ما نيز به اين بلاي جانكاه مبتلا است.
عواملي گوناگون منجر به فاصله طبقاتي گشته است؛ از جمله:
1. انتقال فاصلة طبقاتي از رژيم گذشته؛
2. استعداد ذاتي افراد؛ برخي تواناتر و برخي كندتر هستند و برخي دچار معلوليتهاي جسمي و ذهني هستند و در نتيجه، عقب ميمانند .
3. تكنولوژي و صنعت؛ به عنوان مثال، ديروز محيط كارگري محدود به كارگاههاي كوچك ميشد و تفاوت فاحشي بين حقوق كارگر و كارفرما احساس نميشد؛ ولي «غول صنعت» ناگهان سر برآورد و كارگاه كوچك مبدل به كارخانه عظيمي شد و با افزايش توليد، ثروت سرمايهداران به طور تصاعدي افزوني گرفت؛ درحالي كه حقوق كارگر تقريباً ثابت ماند).
4. نظام اقتصادي ما غلط و بيمارگونه؛
5. طفره رفتن گروهي از مردم از پرداخت حقوق قانوني (ماليات) و حقوق شرعي (خمس و زكات)؛
6. احتكار و گرانفروشي؛
7. رباخواري؛
8. خيانت به بيتالمال و اموال دولتي؛
9. كلاهبرداري وخيانت به ديگران؛
10. رويدادها و حوادث غيرمترقبه؛
11. ضعف مديريت كارگزاران اقتصادي؛
12. نقش واسطهها و دلالها در اجحاف به طبقه ضعيف؛
13. اسراف و ريخت و پاشهاي كلان؛
14. فشار و دخالت عوامل خارجي؛
15. نبود كار و اشتغال و... .
در يک کلام مهمترين عامل،عدم حاکميت عدالت اجتماعي است که خود دلايل مختلفي ـ ازجمله بيتقوايي، دلبستگي به دنيا ومال اندوزي وعدم نظارت کارآمد بر کار گزاران حکومتي و ... ـ دارد.
T} راهکارها{T
راهكارهاي گوناگوني براي رفع اين مشكل وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد:
1. در درجه اول، جراحي و معالجه اين نظام اقتصادي بيمار؛
2. پرورش مديران كارآمد و با تجربه؛
3. جدي گرفتن پرداخت مالياتهاي قانوني و نيز گرفتن خمس و زكات و پرداخت آن در مصالح عامه؛
4. فراهم ساختن زمينه كار و توليد به طور عادلانه براي همه اقشار؛
5. مقابله با فشارهاي خارجي و كوتاه كردن دستهاي مرئي و نامرئي عوامل خارجي؛
6. جلوگيري از اسراف و حيف و ميل و فراهم كردن زمينه رفاه عامه مردم با صرفهجويي؛
7. برخورد قاطعانه با زر اندوزي و انباشتن ثروت؛
8. برخورد جدي با افراد خاين و اختلاس كننده در بيتالمال؛
9. پرداخت منصفانة حقوق كارگران و برخورداري آنان از بيمه و سهام و ساير مزايا؛
10- تدوين سياست تربيتي نظام؛ به گونهاي كه مردم از دوران ابتدايي تا مراحل عالي، مملكت را خانه خود و ساير افراد را همچون اعضاي يك خانواده احساس كنند و هر كس تنها به فكر منافع شخصي نباشد. V}جهت اطلاع بيشتر، مطالعه چند كتاب پيشنهاد ميگردد: 1. سيد محمّد باقر صدر، اقتصاد ما، ج 1، ص 353 و ج 2، ص 303؛ علامه طباطبايي، اسلام و اجتماع، ص 38 و ص 92؛ هاشمي نژاد، مسائل عصر ما، ص 103؛ ادوارد ج. كرب، نابرابري اجتماعي، ترجمه محمد سياهپوش؛ جامعهشناسي قشرها و نابرابريها، گروهي از نويسندگان؛ محمّد قطب، اسلام و نظام طبقاتي، ص 123؛ شهيد بهشتي و باهنر و علي گلزاده غفوري، شناخت اسلام، ص 506 {V
کد سوال : 112
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : حضرت علي(ع) از استقبالي كه موجب تحقير مردم ميشد، منع فرمود. پس چرا مسئولان اجازه ميدهند مورد استقبال اين چنيني قرار بگيرند؟
پاسخ : T} استقبال از مسئو لان{T
درباره مسافرت مقامهاي كشوري به نقاط مختلف و استقبالهايي كه از آنان صورت ميگيرد، ديدگاههاي مختلفي وجود دارد. از يك نظر، اين مراسم خود، نوعي تبليغات و موجب استحكام مسائل سياسي كشور و پيوندهاي اجتماعي است و حتي در برخي موارد، تعظيم شعائر محسوب ميگردد. البته اگر اين گونه مراسم، به بهرهبرداريهاي فردي و يا جناحي منجر گردد، يا حيف و ميل اموال دولتي را در پي داشته باشد، به ضرر كشور خواهد بود. همچنين اگر به تحقير مردم و يا برداشتهاي سوء ديگر منجر گردد، كار خدا پسندانهاي نيست.
گفتني است هرگونه استقبالي، از نظر اسلام و سيرة پيشوايان دين، مذموم نيست. آنچه كه در مورد دهقانان شهر انبار و دويدن آنها مقابل حضرت علي(ع) صورت گرفت، نيازمند قدري تأمل است؛ چرا كه آنان با پاي برهنه و به شكلي ذليلانه در مقابل حضرت ميدويدند و كارهايي را كه در برابر حكمرانان قبلي انجام ميدادند، در برابر آن حضرت تكرار ميكردند. اما پيامبر اكرم(ص) بههنگام ورود به مدينه و استقبال مردم مدينه از آن حضرت، اين كار را مذمّت نكردند؛ چرا كه استقبال مردم از آن حضرت، از سر عادت آنان در برابر شاهان و حكمرانان سرچشمه نگرفته بود؛ بلكه از محبت و شوق آنان از ورود رسول خدا و زيارت آن حضرت بود.
بنابر اين، بايد ماهيت هر واقعه و حادثهاي را بررسي و سپس درباره آن، اظهار نظر كرد و به صرف تشابهِ دو واقعه و حادثه، حكم يكي را بر ديگري نبايد قياس نمود. البته اگر روزي استقبالي از جنبههاي ارزشي خالي باشد و صرفاً به مراسمي بيروح و بيهدف تبديل گردد، ما نيز با شما هم آواييم كه چنان مراسمي فاقد ارزش و جهت صحيح است. جالب اينجا است كه خود حضرت رضا(ع) به هنگام ورود به ايران، مورد استقبال شديد قرار گرفت و مثلاً در نيشابور، صدها هزار نفر از آن حضرت استقبال كردند؛ ليكن نه تنها آن حضرت با اين كار مخالفت نكرد كه از آن تجمّع با شكوه در جهت هدايت و ارشاد آنان بهترين بهرهها را برد.
خلاصه سخن آنکه اگر مسئولان يا هر کس ديگر, اين استقبال را شخصي تلقي كنند و يا نحوه استقبال طوري باشد که به جاي ابراز علاقه و ارادت به ساير مسئولين نظام و ... بيان دلبستگي آنان به نظام جمهوري اسلامي, حاکي از ذلت و خواري مردم باشد, کاري ناروا است.
کد سوال : 113
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : علت تجملگرايي و اسراف بيتالمال و فساد اداري در بين مسئولان دولتي چيست؟
پاسخ : T} تجملگرايي مسئولان دولتي{T
ناديده گرفتن بيتالمال، اسراف و تجملگرايي، فساد اداري و برخوردهاي غيراسلامي با ارباب رجوع در ادارات, پارتيبازي, رشوهخواري و اشرافيگري متأسفانه يكي از مشكلات كشور و مانع تحقّق عدالت اجتماعي است و همواره يكي از دغدغههاي مسئولان نظام ـ به خصوص مقام معظم رهبري ـ بوده و هست. ايشان بارها نارضايتي خود را از اين مسئله ابراز داشته, خواستار رسيدگي جدي براي حل اين معضل شده است: «در نظام اسلامي، رابطه اخلاق با مردم، رابطه مخصوصي است؛ مردم را در همه كارها صاحب امر دانستن، يك مراجعه كننده را مزاحم ندانستن. حقيقتاً مردم ولي نعمت ما و كارگزاران اين نظام هستند». V}حديث ولايت, ج 6, ص 48 {V ايشان در جاي ديگري به كارگزاران نظام اسلامي ميفرمايد: «شما چگونه ميخواهيد محبت و اطمينان مردم را جلب كنيد؟ مردم بايد به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتيم [و] در خرج كردن بيت المال هيچ حدي براي خودمان قائل نشديم ـ مگر حدي كه دردسر قضايي درست بكند ـ و هرچه توانستيم خرج كرديم، مگر اعتماد مردم باقي ميماند؟!»
T} علل فساد اداري{T
اما در مورد چرايي وجود اين پديدة شوم و دادن پاسخي مناسب و منطقي و واقعبينانه، بايد از منظر جامعهشناختي، اين مشكل را مورد بررسي و تحليل قرار داد. مهمترين دلايل وجود آن عبارت است از:
1. بقاي فرهنگ فاسد و منحوس 2500 ساله پادشاهي در ايران؛ از قبيل رشوهخواري، پارتي، روابط را مقدم بر ضوابط دانستن، استبداد رأي، جاهپرستي و سلطهپذيري و... .
2. عدم تثبيت ارزشهاي اسلامي و قانون گرايي و پايبندي به ضوابط؛ در حدي كه مسئول يا مدير اداره، خودش را خدمتگزار بداند، نه سوار بر مردم. اين خود ناشي از عوامل مختلفي است؛ مانند فقدان برنامهاي جامع و همه جانبه براي تربيت و آموزش و توجيه آنان، كم كاري يا عملكرد غلط نهادهاي فرهنگي كشور، سردرگمي مسئولان امور فرهنگي و عدم ارائه برنامه منسجم فرهنگي، و فقدان اجماع نظر دولتمردان در كيفيت برخورد با اين مسئله.
3. عدم تصفيه كامل افراد در سطوح پايين، بعد از وقوع انقلاب و رعايت نكردن دستورات اسلامي ـ از قبيل لياقت و شايستگي، تعهّد و تقوا و تجربه و مهارت و تخصص ـ در گزينشها؛ چنان كه حضرت علي(ع) در نامه خود به مالك اشتر ميفرمايد: «H} ثم انظر في اُمور عُمّالك فاستعملهم اختيارا و لاتولهم محاباة و اثرة فإنهما جماع من شعب الجور و الخيانة و توخ منهم أهل التجربه و الحياء من أهل البيوتات الصالحة والقدم في الاسلام المتقدمة ... {H »؛ «در امور و كارهاي كارمندان و كارگزاران خود، دقت كن و پس از اينكه آنها را آزمودي، به كار بگمار و در تعيين آنان چنين كن: قبل از اينكه آنها را به كاري بگماري، آنان را مورد آزمايش و امتحان قرار بده. به جهت تمايل خاص به شخصي، كسي را به كاري منصوب مكن. خودسرانه و بدون مشورت و يا استبداد رأي، آنها را به كار مگمار؛ زيرا اينگونه انتخاب و منصوب نمودن (يعني از روي تمايل شخصي و بدون مشورت و آزمايش) خود ستمگري و ظلم و خيانت است. براي انتخاب كارمندان و كارگزاران دولت، اينگونه افراد را انتخاب نما: افرادي كه اهل تجربه هستند و در كشاكش كارها ساخته و پرداخته شدهاند؛ اهل شرم و حيا و عفت هستند؛ از خاندانهاي پاك دامن و صالح باشند؛ سابقه و حسن سابقه آنها در اسلام، بيش از ديگران باشد و...». V} نهج البلاغه، نامة 53 {V
ضعف در بازرسي و نظارت و حراست و مراقبت دولتي نيز مزيد بر علت است. حضرت آيهالله خامنهاي ميفرمايد: «بايد در گزينش كارمندان دولت، دقت لازم صورت گيرد و به دنبال گزينش خوبان، نظارت بر كار آنان نيز ضرورت است؛ چون مقام و قدرت, غالباً اخلاق و رفتار مسئولان را تغيير ميدهد. بنابراين، اگر بعد از گزينشِ حتي افراد پارسا و كاردان، از بالا بر عملكرد آنان نظارت دقيق نشود، ممكن است به تدريج تغيير رويه داده و به سبب سستي در انجام وظيفه، موجب بي اعتمادي ملت نسبت به دستگاه حكومت اسلامي شوند. لذا نظام انقلابي در چگونگي انجام امور توسط كارگزاران و مسئولان، بايد نظارت مستمر به كار آنان داشته باشد». V} فجر انقلاب در بهار قرآن، صص 203 و 205 {V
4. تهاجم فرهنگي و تغيير ارزشها پس از دوران دفاع مقدس؛ مانند با ارزش شدن پول، شهرت، مدرك گرايي، رفاهطلبي و تجمل پرستي.
5. اجرا نشدن امر به معروف ونهي از منكر يا نظارت ملي و همگاني؛ در روايات متعدد، اين امر ضامن حفظ و سلامت جامعه و حكومت معرفي شده است. حضرت علي(ع) در بستر شهادت، به فرزندان خويش امام حسن و امام حسين(ع) چنين سفارش ميفرمود: «امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد كه در اين صورت، اشرار شما بر شما حاكم ميشوند، سپس شما براي دفع آنها دعا ميكنيد، اما دعاي شما اجابت نميشود». V}نهج البلاغه، نامه 47 {V
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز اين فريضه الهي در اصل هشتم در سه قسمِ «مردم نسبت به يكديگر»، «دولت نسبت به مردم» و «مردم نسبت به دولت» در نظر گرفته شده است؛ هر چند متأسفانه راهكارهاي عملي اين فريضه مهم و اساسي، در جامعه تبيين و اجرا نشده است.
6. ضعف دستگاههاي نظارتي و قوه قضاييه، در برخورد قاطع با متخلفان .
7. آثار ناشي از مدل خاص توسعه اقتصادي و اجتماعي، پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور؛ اين روند، باعث تغيير ارزشها و با ارزش شدن پول و ثروت در نزد افراد جامعه گرديد.
با توجه به عوامل ياد شده و عوامل ديگري از اين قبيل، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه تحت شرايط كنوني، وقتي كه پول و ثروت با ارزش شود و از طرف ديگر ارزشهاي اسلامي ايمان و تقوا و مهار دروني (مذهب) آنها و مهار بيروني (نظارت دستگاهها و امر به معروف و نهي از منكر) ضعيف باشد، عدهاي براي ارضاي اميال نفساني خود، به راههاي نامشروع ـ از قبيل رشوهخواري, پارتيبازي, اشرافيگري و ريخت و پاش بيتالمال ـ روي ميآورند. بنابراين اين چنين نيست كه علت مفاسد اداري، فقط به جهت عدم نظارت مسئولان حكومتي و فقدان برخورد قاطع آنان باشد؛ بلكه مسئله بسيار ريشهايتر است و حل كامل آن نيز راهكارهاي مناسب و بسيار دقيق ـ آن هم در طولانيمدت ـ ميطلبد.
بخش عظيمي از مسئولان، مستقيم يا غير مستقيم ـ از سوي مردم انتخاب ميشوند (مثل رئيس جمهور، وزرا، استانداران، فرمانداران، مديران کل و همه مسئولان اجرايي (غير مستقيم) و نمايندگان و ...). اگر مردم مثل شهيد رجايي را انتخاب کنند، اين گونه معضلات ريشه و جايگاهي ندارد؛ اما اگر به هر دليل، مسئولان بيتعهد و فاقد روحيه زهد و وارستگي را انتخاب کنند, کار بدتر از اين نيز ميشود.
کد سوال : 114
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : چرا در كشورمان عدالت علي(ع) دربارة كارگزاران متخلف اجرا نميشود؟
پاسخ : T} عدالت علوي{T
براي پاسخ به اين سؤال، ابتدا سيرة حكومت حضرت علي(ع) در برخورد با كارگزارانش به صورت مختصر بيان ميشود و سپس نحوة برخورد با كارگزاران جمهوري اسلامي بررسي ميگردد.
T} يك. سيره حكومتي حضرت علي(ع) {T
يكي از بزرگترين اهداف پذيرش حكومت از سوي امام علي(ع) مبارزه با ظلم، فساد, طغيان, تبعيض و بيعدالتي و نيز احقاق حقوق مردم و حاكميت اسلام اصيل و ايجاد اصلاحات همه جانبه و كار ساز در جامعه اسلامي بود. بدون ترديد، شرط اساسي براي هر گونه تحول و اصلاح، به كارگيري كارگزاران شايسته و مديران لايق و خردمند و مسئولان دردمند و دلسوز و استفاده از نيروهاي توانا, متخصص, دانا, باتقوا است. بر اين اساس، امام(ع) در ابتداي حكومت، كارگزاران دوره عثمان را بر كنار و عزل فرمود. سياستهايي كه آن حضرت براي اداره جامعه برگزيد و به شدت بر آنها تأكيد ورزيد، عبارت بود از:
1. صداقت در سياست,
2. حق محوري,
3. قانونگرايي,
4. انضباط اداري,
5. گزينش كارگزاران صالح و توانا,
6. تأمين نيازهاي اقتصادي كارگزاران صالح,
7. توجه به نيروهاي مسلح,
8. ممنوعيت هديه و رشوه,
9. قاطعيت توأم با مدارا,
10. تشكيلات بازرسي بر عملكرد كارگزاران.
امام علي(ع) مراقبت از كارمندان نظام اسلامي را از طريق تشكيلات اطلاعاتي و مأموران مخفي، ضروري ميدانست تا مبادا در انجام دادن وظايف كوتاهي كنند و يا با تكيه بر مسند قدرت، به حقوق مردم تجاوز نمايند.
در نظام علوي، كارگزاران حكومت بايد در عين قاطعيت، از رفق و مدارا برخوردار باشند. از ديدگاه حضرت علي(ع) خشونت مطلق، آفت مديريت است؛ چنان كه نرمش بيحساب هم براي ادارة امور مردم، مورد نياز است و مديريتي موفق است كه بتواند نرمش و قاطعيت را با هم جمع كند. بررسي بخشنامهها و نامههاي امام(ع) به كارگزاران متخلف ـ مانند اشعث بن قيس، زياد بن ابيه، عبيدالله بن عباس و ... ـ نشاندهندة سياست تشويق و تنبيه اداري كارگزاران است. نيكوكاران تشويق و خيانتكاران، پس از اثبات جرم، بر كنار و مجازات ميشدند. حضرت در تمام اين موارد، از رعايت عدل و انصاف و در نظر گرفتن مصالح جامعه اسلامي عدول نميكرد.
به طور كلي، حضرت علي(ع) براي حسن جريان امور و رسيدن به اهداف حكومتي خود، همواره در صدد بود تا از بروز خطا و انحراف جلوگيري كند و خطاهايي را كه احتمالاً پيش ميآيد، اصلاح نمايد. براي مثال در مورد خطاها و انحرافهايي كه پيش ميآمده و نياز به اصلاح داشت، ميتوان به مكاتبههاي آن حضرت با ابن عباس استناد كرد. حضرت بعد از دستاندازي ابن عباس به بيتالمال، او را به شدت توبيخ كرد و فرمود: «تقواي الهي پيشه كن و اموال اين قوم را به آنان بر گردان...». V}نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، ص 957، نامه شماره 41 {V در تاريخ آمده است كه بر اثر اين جريان، ابن عباس توبه كرد و حضرت(ع) در نامه ديگري, رضايت خود را از اين كار ابن عباس ابراز نمود. روزي مالك اشتر به امام علي(ع) اعتراض كرد كه چرا فرزندان عباس را به كار گمارده است. آن حضرت ضمن ارائه دلايل منطقي خود، فرمود : «هم اكنون اگر افرادي لايقتر از آنان سراغ داري، معرفي كن تا آنها را به كار گمارم و به حكومت ايالتها منصوب كنم». V} ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 98 {V
با بررسي اين حوادث، به دست ميآيد كه هر چند آن حضرت كوشيد با تمام قدرت جلوي مفاسد اداري و خطا و اشتباه كارگزاران خود را بگيرد؛ ولي در مواردي هم يافت ميشد كه مردم از كارگزاران آن حضرت ناراضي باشند و يا در مورد انتخاب آنان، ابهام داشته باشند.
T} دو. نحوه برخورد با كارگزاران متخلف در نظام جمهوري اسلامي{T
مسئولان و مديران نظام ما ـ به طور مستقيم و غير مستقيم ـ پاسخگوي مردم و نمايندگان آنها شناخته شدهاند. علاوه بر آن، نهادهاي متعددي در قانون اساسي و ديگر قوانين پيشبيني شده است تا بر حسن جريان امور، نظارت داشته باشند و از تخلفات و اشتباههاي احتمالي مديران و مسئولان جلوگيري كنند. در صورتي كه حقي از مردم در جامعه اسلامي پايمال شود، از آنها بازخواست كرده, پاسخ بخواهند و در صورت احراز تخلّف، افراد خاطي را مجازات كنند. در مقام عمل نظام جمهوري اسلامي ايران ـ به رغم مشكلات و نارساييهايي كه دارد ـ تا به حال تعداد بسياري از متخلفان شاغل را از كار بر كنار و عدهاي را به زندانهاي طولاني محكوم كرد و كساني را مورد تعزير و تنبيه بدني و يا پرداخت غرامت و استرداد اموال دولتي قرار دارد.
اما در مورد اغماض و رأفت اسلامي يا وجود برخي تخلفات در سطح كارگزاران، نكاتي قابل ذكر است :
1. آنچه براي نظام اسلامي لازم است، عزم مسئولان نظام براي برخورد با متخلفان است و آنان در عمل نيز با كمك تمام دستگاههاي نظارتي، اطلاعاتي و قضايي، بايد اين عزم خود راجدي تر نشان دهند. فرمان مقام معظم رهبري در مبارزه قاطعانه با مفاسد، بايد محقّق شود وقواي سه گانه در اجراي اين فرمان، پاسخگو باشند. اما همانگونه که مقام معظم رهبري در جمع نمايندگان مجلس هفتم فرمود: با دستمال کثيف, نميتوان شيشه را تميز کرد.
2. بر اساس سيرة حضرت علي(ع), در برخوردها هميشه بايد قاطعيت، توأم با مدارا باشد. در مقابل خيانتكار شديد بود و خطاكار را با نرمي اصلاح كرد. در نظام جمهوري اسلامي ايران, هم نميشود به مجرد هر خطايي و اشتباهي، كارگزاران را بر كنار كرد. بايد كارگزار خيانتكار را بركنار كرد و به عدهاي تذكر داد و(آنها) اصلاح كرد.
3. بايد عدل و انصاف را رعايت كرد و حتي در مورد كارگزاران، بايد ميزان خدمت و سابقه عملكرد آنان را با خطايي كه مرتكب شده, در نظر گرفت.
4. رعايت مصلحت جامعه و استفاده از كارگزاران متخصص و متعهد، نيازمند حفظ روحيه كارگزاران و اطمينان آنان از آيندة شغلي خود است (تأمين امنيت شغلي كارگزاران).
5. عفو و رأفت اسلامي، از موارد مسلّم احكام اسلامي است كه هم در منابع اسلامي و هم در سيرة معصومين(ع)، شاهد آن هستيم. و در اصل 110 قانون اساسي از وظايف و اختيارات رهبري شمرده شده است. «عفو» موجب ميشود محكوم در جريان تحمّل مجازات، دگرگون شده و به سوي تهذيب اخلاق گرايش يابد و در صدد جبران اشتباهات خود بر آيد. عفو و رأفت اسلامي، دريچهاي جهت بازسازي محكوم است. بنابراين، همان طور كه رهبر جامعه اسلامي هر كجا مصلحت ببيند, ميتواند محكوميت عادي را عفو كند؛ در مورد كارگزاران هم بنا بر اقتضاي مصلحت جامعه اسلامي، عفو و رأفت اسلامي جاري ميشود .
اما در مورد پياده شدن عدالت حضرت علي(ع) گفتني است: همچنان كه مسئولان نظام بارها اعلام كردهاند، ما تا تحقق حكومت اسلامي و ايجاد عدالت اجتماعي كامل، فاصله زيادي داريم؛ ولي سعي آنان، بر پا داشتن و اجراي احكام اسلامي و حركت به سوي تحقق حكومت ديني و عدالت اجتماعي است و اگر در اين زمينه كاستيهايي ديده شود، همه مسئولند كه اقدامات لازم را به جاي آورند. مردم نيز بايد از تذكرات و راهنماييهاي مفيد و خيرخواهانه دريغ نورزند. V}براي آگاهي بيشتر نگ: علي اكبر ذاكري, سيماي كارگزاران حضرت علي(ع)؛ امام خميني و حكومت اسلامي، ج 6، ص 243؛ فصلنامه حكومت اسلامي، شماره 17، ص 253 {V
کد سوال : 115
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : چرا مردم ما ديگر مثل سابق به هم اعتماد ندارند. مسئولان ما چرا با مردم غريبه هستند؟
پاسخ : T} بياعتمادي به مسئولان{T
كليت اين موضوع ـ چه در ميان مردم نسبت به يكدگير و چه بين مردم با نخبگان و صاحب منصبان قدرت سياسي ـ جاي بحث و تأمّل داشته و بررسي دقيق اين مسئله و دلايل وجود بياعتمادي در بعضي عرصههاي جامعه، نيازمند تحقيقات جامعهشناختي است.
به يقين در بايستگي وجودي و ارزش عنصر اعتماد در بخشهاي مختلف جامعه شكي نيست؛ زيرا عنصر اعتماد, لازمة هرگونه روابط اجتماعي, سياسي و اقتصادي در سطوح مختلف است. تا زماني كه اعتماد در روابط اقتصادي وجود نداشته باشد، توسعه اقتصادي امري محال است. در عرصة سياست نيز در صورت عدم اعتماد، حكومتها هميشه با بحران مشروعيت مواجه شده و از طرف ديگر ثبات سياسي خدشهدار ميشود. اعتماد در روابط اجتماعي نيز باعث پيوند و ارتباط هر چه بيشتر اشخاص، گروهها، قشرها و نسلهاي مختلف جامعه با يكديگر ميشود.
اما دربارة ميزان وجود اعتماد در عرصههاي مختلف جامعه مي توان گفت كه هر چند بدبيني نسبت به حاكمان و بياعتمادي سياسي، بخش اساسي فرهنگ سياسي ايران را از گذشتههاي دور ـ كه حاصل ذهنيّت تاريخي مردم اين ديار از استبداد و خودكامگي حاكمان ايراني است ـ تشكيل ميدهد و اصولاً عناصري كه در فرهنگ سياسي يك مردم در طول قرنها ريشه دوانيده و نهادينه شده است، بعد از از ميان رفتن عوامل اصلي ايجاد آن، با تغيير چندين نسل و در درازمدت، امكان تغيير وجود دارد.اما واقعيتهاي اجتماعي، نشانگر اين است كه هر زمان مسئولان صادقانه با مردم احساس همدردي كرده و در رفع مشكلات جامعه كوشيده اند و توانايي خويش را در اداره جامعه به اثبات رسانيدهاند، اين ميزان بياعتمادي كاهش يافته است. V} ر.ك: فرامرز رفيعپور، توسعه و تضاد، شركت سهامي انتشار، چاپ چهارم، 1379، ص 457 {V
T} افزايش اعتماد سياسي{T
بر اين اساس بين دو متغير عملكرد مسئولان و ميزان اعتماد مردم رابطة مستقيمي وجود دارد. شاخصهاي عملكرد مسئولان در زمينه جلب اعتماد مردم، عبارت است از:
1. تدبير و دورانديشي براي حل مشكلات كشور، 2. تخصص و مهارت لازم براي انجام وظايف، 3. آمادگي پذيرش انتقادات و راهحلهاي جديد، 4. تجربه و پختگي براي انجام وظايف، 5. استفادة درست از امكانات موجود كشور، 6. دلسوزي كافي نسبت به حفظ بيتالمال، 7. احساس وظيفه و دلسوزي جدي براي مردم، 8. صداقت و درستكاري، 9. فداكاري و ازخودگذشتگي، 10. وفاي به عهد.
بسياري از اين شاخصها با ارزشهاي مسلّط جامعه در ارتباط است؛ زماني كه ارزشها در سطح جامعه كمرنگ شود ـ مانند آنچه كه در دوران بعد از دفاع مقدس اتفاق افتاد. V} اعمال برخي سياستهاي اقتصادي و تهاجم فرهنگي غرب، باعث تغيير ارزشهاي جامعه شده، مدركگرايي، گرايش به تجملات، انباشت ثروت، تعقيب منافع فردي و... در بين مردم و به تبع بسياري از مسئولان كشور رواج يافت {V اين شاخصها در ميان مردم و مسئولين فروكش كرده و باعث بياعتمادي اجتماعي، سياسي و... ميشود و راه حل اساسي اين مسئله نيز در گرو رشد و تقويت ارزشهاي الهي و بسترسازي و فرهنگسازي لازم براي افزايش اعتماد مردم به صورت عقلاني و آگاهانه ـ با جلب مشاركت و حس مسئوليت مردم در سرنوشت خويش و امور عامالمنفعه است.
خوشبختانه ميزان آگاهي سياسي ـ اجتماعي مردم بعد وقوع انقلاب اسلامي در حال افزايش است، بالا رفتن سطح تحصيلات و گسترش رسانههاي ارتباط جمعي ميتواند زمينة خوبي را براي جهتدهي صحيح و بالا بردن سطح آگاهيها، فراهم آورد.
افزايش اين آگاهيها باعث ميشود مردم، به جاي منافع شخصي، به منافع عمومي نيز بينديشند. در مقابل جامعه و ديگران احساس مسئوليت كنند، عملكردهاي مسئولان را تحت نظارت خود بگيرند و... و خلاصه زمينههاي بالا بردن ضريب اعتماد در روابط اجتماعي، سياسي و اقتصادي را ـ كه باعث تكامل و پيشرفت جامعه در عرصههاي مختلف است ـ فراهم آورند.
کد سوال : 116
موضوع : پرسش و پاسخ از نهاد رهبری>اجتماعي _ فرهنگي
پرسش : جامعه ما پر شده از تبعيض، بي عدالتي، فساد اداري، رانت خواري ومعضلات بيشمار ديگر، مگر قرار نبود ما جامعه اي اسلامي داشته باشيم ،علت چيست؟ رهبري در اين زمينه چه مسئوليتي دارند؟
پاسخ : T} معضلات جامعه ومسئو ليت رهبري{T
اگر بخواهيم جانب انصاف را رعايت كنيم و واقعيتهاي جامعه را در نظر بگيرم, بايد بگوييم انقلاب اسلامي ايران, با هدف اجراي احكام و ارزشهاي الهي, دفاع از حقوق مظلومان, رعايت عدالت اجتماعي, نفي تبعيض ومبارزه با مفاسد و... شكل گرفت و به پيروزي رسيد. از آغاز انقلاب اسلامي تا كنون, مسئولان عالي رتبه نظام ـ چه در گفتار و ارائه خط مشي و اصول كلي نظام و تدوين برنامههاي دولت و چه در عمل ـ هميشه بر اين اصول تأكيد و پافشاري داشته و براي بهبود سطح معيشتي و رفاه اين اقشارآسيب پذير، اقدامات بسيار مناسب واساسي انجام دادهاند. بسياري از مردم ـ كه قبل از انقلاب از وضعيت مناسب اقتصادي برخوردار نبودند ـ به بركت انقلاب اسلامي و برنامههاي دولت، ضعيت مناسب تري دارند. تأکيد بر ايجاد عدات اجتماعي, همواره يک سياست محوري در برنامههاي اقتصادي بعد از انقلاب اسلامي بوده است؛ طي دوره 79-81 اجراي سياستهاي حمايتي از اقشار آسيب پذ ير، ايجاد اشتغال و افزايش مناسب نرخ خريد تضميني محصولات کشاورزي، موجبات کاهش نابرابري در مناطق شهري و روستايي گرديده، به طوري که نابرابري در مناطق مذکور به ترتيب از 1/15و6/20به 2/14و7/18 کاهش يافته است. اين خود حاکي از موفقيت نسبي سياستهاي اقتصادي دولت با محوريت بهبود توزيع درآمد و کاهش نابرابريهاست. V}ربع قرن نشيب و فراز، گروه کارشناسان معاونت اموراقتصادي، وزارت امور اقتصادي ودارائي، تهران: پايگان، 1383، ص85 {V براين اساس روند نظام وجامعه در حال حرکت به سوي کاهش نابرابريها وتحقق عدالت اجتماعي است. اما در خصوص پرسش ياد شده مطالبي قابل طرح است:
يکم. اصل وجود برخي مفاسد و معضلات نظير تبعيض، بيعدالتي، مفاسد اداري، رانت خواري و ...، در گوشههايي از جامعه و يا سازمان مديريتي کشور، امري غير قابل انکار است. اما نبايد اين موضوع را به کل جامعه و نظام تسري داد؛ زيرا
به رغم وجود برخي مفاسد، بيشتر جامعه اسلامي و نظام ديني ما از الودگي به اين معضلات و مفاسد بري ميباشند.
نظام اسلامي نيز بيشترين سعي خود را در اصلاح معضلات و مشکلات جامعه و برخورد با مفاسد گذاشته است و اقدامات اساسي نظير حل مشکل اشتغال مولد، مسکن و ...، جهت بسط عدالت اجتماعي و زدودن فقرو مفاسد اجتماعي از يکسو و برخورد با افراد سودجو و رانت خوار، در هر پست و موقعيت به عمل آورده و يا در دست اجرا دارد.
دوم. اينكه بگوييم عملكرد قوي يا ضعيف جامعه و يا وجود برخي ضعفها در سيستم اداري كشور به مدير ارشد برميگردد, استنتاج كلي و قاعده قابل اثباتي نيست؛ هرچند در حيطه عملكردها و وظايف و با در نظر گرفتن امكانات و اختيارات آن مدير ارشد, چنين امري ميتواند مصداق داشته باشد. چه اينكه هدايت نشدن قوم نوح را نميتوان به عملكرد حضرت نوح(ع) نسبت داد و يا عدالت گريزي و انحطاط فكري مسلمين صدر اسلام در زمان حضرت علي(ع) و يا وجود برخي كارگزاران فاسد در دستگاه اداري ايشان را نميتوان به آن حضرت تسري داده و مسئوليت آن را بر دوش ايشان گذاشت. اساساً خداوند رهبران الهي و ديني را موظف به تذكر و انذار و اجراي احكام الهي ميكند و آنان نيز به تناسب توانمندي و وسع خويش, نسبت به اجراي فرامانهاي خداوند مسئولاند, حال اينكه چه مقدار در تحقّق جامعه ديني و هدايت مردم توفيق حاصل كنند، بستگي زيادي به خواست عمومي و درك افراد و نخبگان جوامع از مقوله فوق و تمكين در برابر آن دارد.
دربارة وجود فساد هم در نظام اداري ما نيز چنين است؛ آنچه كه از مديران الهي شايسته و سزاوار است، سعي و اهتمام به انتخاب مديران و كارگزاران صالح و در نظر گرفتن ساز و كارهاي نظارتي براي جلوگيري از خطاهاي آنان است. حال اگر مديري صالح، به ايجاد تشكيلاتي سالم اهتمام داشت و تمام سعي و تلاش خود را براي مقابله با آفتها و مفاسد كرد؛ ديگر با وجود نمونههايي از فساد، نميتوان آن رهبر يا مدير ارشد را به كوتاهي و قصور متهم كرد و يا گفت فساد از او نشات ميگيرد!
T} ريشهيابي مشکلات جامعه: {T
در ريشهيابي مشکلات جامعه, ميتوان از رهيافتهاي متعددي استفاده كرد؛ از قبيل رهيافت تک عاملي که ريشه همه مشکلات را ناشي از يک عامل (مثلاً اقتصاد يا مديريت کشور) ميداند و يا رهيافت چند عامل که به صورت واقع بينانه و با ارائه آمار، شواهد و شاخصهاي مورد نياز و به دور از هياهوهاي سياسي و... به بررسي ميزان دخالت و تأثير عوامل مختلف در ايجاد يک پديده, پرداخته, نقش هر کدام را مشخص ميكند (كدامين رهيافت درستتر و طبيعيتر مينمايد).
جامعهاي مانند جامعة ما از صحنه هاي مختلف داراي مشكل است؛ از جمله: از نظر سوابق تاريخي و مشکلات عظيمي که از نظر ساختار اقتصادي [تک محصولي بودن آن وضعيت وخيم صنعت، کشاورزي و...] و ساختار سياسي، فرهنگي و اداري از قبل از انقلاب به ما منتقل شده و چه از نظر مشکلات مربوط به انقلاب و ناشي از جنگ و خسارات عظيم آن (بالغ بر 1000 ميليارد دلار، معادل هزينة 70 سال کشور) و محاصرههاي بين المللي، مشکلات ناشي از دوران سازندگي, معضلات ناشي از ساختار ناسالم اداري، تهاجم فرهنگي و تغيير ارزشها و رواج فرهنگ مصرف گرايي، تجمل پرستي و... البته هر چند مديريت قوي و کارآمد و عاري از سوء استفاده و فساد در بخشهاي مختلف آن ميتواند در کاهش مشکلات و تأمين نيازمنديهاي اساسي جامعه نقش مؤثري داشته باشد؛ ولي با توجّه به دخالت متغيرهاي ديگر، به هيچ وجه نبايد انتظار معجزه داشت. بنابراين مشکل اساسي، مديريت رهبري و يا استفاده نکردن از اختياراتشان نيست؛ بلکه فراتر از آن است. مشكلات و نا به سامانيهاي موجود در كشور علتها و ريشههاي مختلف و متفاوتي دارد و حل كردن و رويارويي با آنها نيز به عوامل متنوعي بستگي دارد.
از سوي ديگر مفاسد و تخلّفات اقتصادي، رانتخواري و فعاليتهاي اقتصادي پنهان نيزمعلول زمينهها و شرايط متعددي است؛ از جمله:
1. ساختار اقتصادي: اتكا به نفت ـ به عنوان اصليترين منبع درآمدهاي دولت و تأمين هزينههاي جاري آن از طريق فروش منابع طبيعي ـ زمينة گسترش فعاليتهاي اقتصادي غيرقانوني و زيرزميني را تسهيل ميكند. در نتيجه حاكمان را از مشاركت شهروندان، در تأمين هزينههاي جاري بينياز ميسازد، نظام مالياتي را تضعيف ميكند, رانتهاي گستردهاي فراهم ميآورد؛ موجب عدم پاسخگويي ميشود, نابرابريهاي عظيم در توزيع ثروت را پديد ميآورد و وابستگي را تعميق ميبخشد.
2. وجود بعضي از ضعفها و سوء مديريتها در ساختار سياسي و حقوقي (از قبيل دولتي بودن امور جامعه، فقدان سياست مشخص اقتصادي) و يا بعضي از پيامدهاي منفي سياست خصوصيسازي, در فرآيند انتقال داراييها به مالكان خصوصي از عوامل مهم در شكلگيري اين پديدة مخرب اقتصادي است.
3. تغيير جو ارزشي جامعه به سوي پول و ثروت و مصرفگرايي, بياعتقادي و ضعف مباني ديني و مذهبي افراد، بياعتنايي برخي از مسئولان و افراد نسبت به ارزشها و آرمانهاي انقلاب اسلامي، از ديگر عوامل اين كاستي است.
علاوه بر مسائل ياد شده، عواملي از قبيل حمايتهاي جناحي و عدم برخورد با همطيفها، اعمال نفوذ براي ممانعت از نظارت يا كيفردهي، سوء مديريتها و... بر عمق و پيچيدگي موضوع افزوده است. بنابراين تا زماني كه بسترهاي فراوان و مستعدي براي مفاسد ورانت خواري در جامعه وجود دارد، نميتوان انتظار سريع و قاطع رفع اين مشكل را داشت.
T} اختيارات ومسئوليت رهبري : {T
قانون اساسي اختيارات مشخصي را بر عهده رهبري گذاشته و اختيار عزل و نصب افراد و شخصيتهاي خاص را به او داده است. ايشان نيز با در نظر گرفتن توانمنديها و امكانات در كنار نيازها و اولويتهاي كشور, نسبت به انتصاب و يا عزل افراد در سمتهاي مديريتي كشور اقدام ميكند؛ اما به طور اصولي در عزل و نصب ساير مديريتهاي كشور (در بدنه قواي سهگانه) دخالتي نميكند مگر اينكه حضور فرد يا افرادي را بر خلاف مصالح اسلام و انقلاب و كليت نظام احساس كند.
در مورد حدود اختيارات رهبري نسبت به کل نظام، قانون اساسي چهار وظيفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته است که عبارتند از:
1. تعيين سياستهاي کلي نظام جمهوري اسلامي ايران پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام؛
2. نظارت بر حسن اجراي سياستهاي کلي نظام؛
3. حل اختلاف و تنظيم روابط قواي سه گانه؛
4. حل معضلات نظام که از طريق عادي قابل حل نيست از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام. V}قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل 110 {V
بر اين اساس وظايف وا ختيارات مقام معظم رهبري در ارتباط با مسائل کلي کشور و سياست گذاريهاي کلان آن است و ايشان همواره دستورالعمل و رهنمودهاي لازم را ارائه و بر حسن اجراي سياستهاي کلي نظارت دقيق و مستمر دارند و در مقابل مشکلات و نارساييهاي موجود در جامعه به مسئولان مربوطه تذکرات و هشدارهاي لازم را ميدهند و از طريق آنان مسائل را پيگيري ميكنند. مقام رهبري ـ به جز فرماندهي نيروهاي مسلح ـ هيچ گونه مسئوليت اجرايي در کشور ندارد و نقش اساسي ايشان هدايت و رهبري جهتگيريهاي انقلاب و نظام و جلوگيري از انحراف آن است.
البته نبايد انتظار داشت با صرف مديريت قوي و نظارت دقيق ايشان، آشفتگيها و نا بهسامانيهاي جامعه ـ که ناشي از عوامل مختلفي است ـ سازماندهي و حل شود. به عنوان نمونه، مقام معظم رهبري در پاسخ سؤالي, در مورد چرايي عدم تحقق «عدالت اجتماعي» در جامعه و بررسي داراييهاي دولتمردان ـ بهرغم تأکيدات و پيگيريهاي ايشان ـ فرمود: «... به مجرد اينکه به سمت بعضي از مسئولان دست دراز بشود, طبعاً اول گله و شکوه و فرياد آنها است؛ يک وقت ميبينيد که در اصل کار هم مانع تراشي ميشود و انجام نميگيرد! من يک عقيدة جدي دارم که بحث «عدالت اجتماعي» بايد تعقيب شود ـ شکي در اين نيست و بارها هم اين را گفتهام ـ منتها آن کسي که بايد تعقيب بکند، بنده نيستم؛ دستگاههاي قضايي و دستگاههاي دولتي هستند که بايستي دنبال بکنند. يک مقدار از اين قضيه بايد به برکت قوانين خوب حل بشود؛ يک مقدار بايد به برکت اجرا حل بشود. يک مقدار هم بايد به برکت بازرسي دستگاههاي برتر و بالاتر حل بشود؛ يعني, دستگاههاي دولتي نسبت به بخشهاي زير مجموعه خودشان». V}ديدار از دانشگاه صنعتي شريف، 1 آذر 1378 {V
T} برخورد رهبري با مفاسد{T
از سوي ديگربرخورد رهبري با مفاسد, بر يك سري چهارچوبها و اصول عقلائي و قابل اثبات استوار است كه در صورت اثبات فاسد بودن بخشهايي از مديريت كشور, در برابر آن موضعگيري ميكند. مسلماً ايشان نميتواند بر اساس يافتههاي مطبوعاتي و حدس و گمان و دادههاي غير قابل اثبات, در رابطه با عملكرد مديريتهاي زير نظرشان قضاوت كند. رهبر معظم انقلاب در پاسخ به سؤالي در اين زمينه ميفرمايد: «نسبت به مسئولان اغماض نميشود, اما بايد جرم و ميزان آن را به طور دقيق شناخت. ضمن آنکه اگر يقين کنيم فسادي در مسئولين وجود دارد و مسائل مطرح شده شايعه نيست، قطعا برخورد ميکنيم». V}ديدار با دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي، روزنامه کيهان،23/2/82 {V
متأسفانه به رغم تأکيدات و اهتمام زياد ايشان براي مقابله با مفاسد اقتصادي و برخي اقدامات عملي قواي سه گانه و ساير نهادها و دستگاههاي حکومتي، براي مقابله با اين پديده، هنوز دستاوردهاي مثبت آن، آشکار نشده و همچنان اقشار محروم و مستضعف جامعه از اثرات زيان بار مفاسد اقتصادي رنج ميبرند. مقام معظم رهبري در مورد اقدامات قواي سه گانه در اين خصوص، ميفرمايد: «نه! واقعاً من از آنچه که اتفاق افتاده راضي باشم؟ نه؛ يعني کمتر از آن حدي است که بنده را خشنود و راضي کند؛ اما انصافاً تلاش کردند. در همين جلسهاي که اخيراً با مسئولان قواي سه گانه داشتيم، به آنها گفتم دو سال گذشت. قوة قضائيه و مجريه گزارش فعاليتهايي را که کردهاند، آوردند که حکم فعاليتها خوب است؛ در اين ترديدي نميشود داشت. ستادي هم تشکيل داده اند که نسبتاً فعال است، و ليکن نه، آن مقداري که بنده را راضي کند، نيست». V}ديدار يار، بيانات مقام معظم رهبري در پاسخ به پرسشهاي دانشجويي دانشگاه شهيد بهشتي، چاپ اول، بهار 1382، ص 55 {V
T} راهکارمبارزه صحيح با فساد{T
مبارزه صحيح واصولي با فساد, از مهمترين راهبردهاي نظام اسلامي در جهت اصلاح جامعه و تحقّق کارآمدي نظام اسلامي, در زمينههاي مختلف است و مقام معظم رهبري به آن توجه ويژهاي دارند. ايشان در ديدار با نمايندگان مجلس هفتم، ميفرمايد: «از جملة مهمترين کارها، مبارزه با فساد است. مبارزه با فساد، يک جنبة اخلاقي محض نيست؛ ادارة کشور متوقف به مبارزة با فساد است. بنده دو ـ سه سال پيش که آن نامه را دربارة مبارزة با فساد به مسئولان کشور نوشتم، به دنبال يک کار طولاني و يک بررسي و مطالعة وسيع و همه جانبه بود. از هر طرف ميرويم، ميبينيم اگر با فساد مبارزه نشود، همة کارها لنگ خواهد ماند. اين همه کار خوب دارد در کشور انجام ميگيرد ـ کارهايي که انجام گرفته، کم نيست ـ اما وجود فساد، بعضي از آنها را خنثي ميکند. استخري را در نظر بگيريد که از چند چاه عميق با لولههاي چند اينچي مرتب در آن آب ريخته ميشود، اما استخر پُر نميشود. وقتي نگاه ميکنيد، ميبينيد بدنة استخر ترک خورده و ته آن سوراخ است؛ هرچه از اين طرف آب ميريزيد، از آن طرف بيرون ميرود! به کانالهايي که شما در نظر گرفتهايد آبياري کنيد، اصلاً آب نميرسد. فساد در جامعه، اين طوري است. فساد مالي، مثل خوره، ايدز و سرطان است؛ بايد با آن مبارزه کرد. البته نبايد بزرگنمايي کرد. بعضيها جنجال و بزرگنمايي ميکنند و طوري حرف ميزنند که کانّه اين سرطان همه جا را گرفته؛ نخير، اين طوري نيست. اين همه ما دستهاي پاکيزه، چهرههاي پاکيزه و انسانهاي پاکيزه در دستگاههاي گوناگون از بالا تا پايين داريم؛ اکثريت هم با اينهاست؛ منتها يک نقطة فساد، همة بدن را آلوده ميکند. وقتي يک جاي بدن بيمار ميشود و درد ميگيرد ـ مثلاً وقتي دندان فاسد ميشود ـ انسان شب خوابش نميبرد. قلب، سالم؛ معده، سالم؛ ريه، سالم؛ جريان خون، سالم؛ اما يک دندانِ ناسالم خواب را از انسان ميگيرد. فساد، اين طوري است؛ بايد با فساد مبارزة جدي کرد. يک پاية مبارزه، شماييد. آن روزي که بنده مسئلة مبارزة با فساد را گفتم، توقعم اين بود که مجلس شوراي اسلامي سينه سپر کند و جلو بيايد و در اين ميدان حرکت کند تا ما ديگر احتياج نداشته باشيم دنبال کنيم؛ اما متأسفانه اين طور نشد. آنها نکردند، شما بکنيد. البته به قول برادر ظريف و نکته سنج مان، با دستمال کثيف نميشود شيشه را تميز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، بايد در درجة اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگيرد. داخل خودتان و درون مجلس مراقب باشيد. دست پاک، دامن پاک، زبان پاک و چشم پاک خواهد توانست در حوزة اقتدار وسيعي که شما داريد، همه چيز را پاک کند.
به دنبال اين توصيه، اين را هم عرض کنم که از لغزشگاهها بترسيد. امام سجاد (ع) در دعاي صحيفة سجاديه، وقتي براي سربازان اسلام دعا ميکنند، از جملة چيزهايي که روي آن تکيه ميکنند، اين است که: خدايا! ياد و محبت و علاقة به «المال الفتون» ـ مال فتنه انگيز ـ را از دل اينها بگير. مال و پول، خيلي خطرناک و فتنه انگيز است و خيليها را ميلغزاند. ما آدمهاي درشتي را در تاريخ ديديم که وقتي پايشان به اين جا رسيد، لغزيد؛ بنابراين خيلي بايد مراقب باشيد. در شرع مقدس، اسم اين مراقبت چيست؟ «تقوا». اينکه در قرآن از اول تا آخر, اين همه به تقوا توصيه شده، معنايش همين مراقبت و مواظبت از خود است. نفس انسان، زيادهخواه است. من وقتي در مطبوعات خواندم که شماها تصميم گرفته ايد در بعضي از مسائل مجلس و برخي از برخورداريهاي بيخودي، تجديدنظر کنيد، حقيقتاً خوشحال شدم و به بانيان اين کار دعا کردم. مثلاً فرض بفرماييد آدمي خانه دارد، باز خانه ميخواهد؛ امتياز دارد، باز امتياز ميخواهد. واقعاً من تشکر ميکنم از اينکه شما در اين راه وارد شديد و همت گماشتيد. اين راه را ادامه دهيد و بر سر اين کارها پاي بفشريد. هرچه ميتوانيد، منطقي و صحيح رفتار کنيد. البته ما توصيه نميکنيم و توقع هم نداريم که مثلاً در مجلس، نمايندگان گشنگي و تشنگي بکشند و زهد به خرج دهند ـ نه ما اين طوريم، نه شما اين گونه ايد ـ ما ميگوييم زياده روي و اسراف نشود و کارهاي بيقاعده و خرجهاي بيخودي انجام نگيرد. ممکن است سرجمع همة اين خرجها, مبلغ خيلي کلاني هم در مجلس نشود؛ اما وقتي شما اين راه را قطع کرديد، دست مردم و دستگاهها الگو ميدهيد و راه و جهت را مشخص ميکنيد. کار شما خيلي ارزش دارد و بسيار خوب است؛ اين را دنبال کنيد». V}بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي27/03/1383 {V
T} نتيجهگيري: {T
مفاسد و تخلّفات اقتصادي، محصول ساختار معيوب اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و حقوقي و شكلگيري تدريجي آن است. از بين بردن آن نيز جز با تغيير و اصلاح اين ساختارها ـ آن هم با اقداماتي اساسي و در دراز مدت ـ ممكن نيست. رشد نظام ارزشي مردم، اطلاع رساني دقيق دربارة پيامدهاي وجود اين پديدة مخرب و آگاه كردن مردم از حقوقشان، با گسترش دستگاههاي نظارتي و قضايي و بازگذاشتن دست اين نهادها در برخورد عادلانه و بيطرفانه، رفع بعضي از دخالتهاي بيجاي دولت در امر اقتصادي، ممنوعيت قانوني تجارت براي سياستمداران و حتي اطرافيان نزديك آنان، دخالت جديتر نهادهاي آموزشي، تربيتي و رسانهاي در امر جامعهپذيري و تشريح ابعاد گوناگون اين مسئله براي مردم، رفع بسياري ممنوعيتهاي بيدليل بازرگاني خارجي و... در كوتاه مدت در كاهش اين مفسده مؤثر خواهد بود.
اگر نگاهي به آموزههاي اسلامي داشته باشيم، عامل انساني و وجود انسانهايي پرورش يافته، کاردان، معتقد و متعهّد به اصلاح و پيشرفت جامعه، از اهميت ويژه اي برخوردار است و به هر ميزان جامعه اي از چنين افرادي برخوردار باشد، به همان اندازه بر مشکلات فائق آمده و گام در مسير تکامل مادي و معنوي خويش مينهد. اهتمام ويژه انبيا و امامان(ع) به اين موضوع ـ به عنوان اولين اقدام در جهت اصلاح جامعه ـ بهترين دليل بر اهميت آن است. اصلاح معضلات و مبارزه با مفاسد، نيازمند مجموعة مديريتي سالم، متعهّد ومتخصص است و مسلماً تنها مردماند که ميتوانند با انتخاب صحيح مسئولان اجرايي و قانونگذاري کشور بسترهاي اساسي اين امر را فراهم آورند. V}براي آگاهي بيشتر ر.ك: سارا فقيري، آسيبشناسي فساد مالي در ايران، پگاه حوزه، خرداد 1381، ش 52، ص 2؛ ريشه و سرآغاز مفاسد اقتصادي در يك جامعة اسلامي، گفتگو با صاحب نظران و اساتيد دانشگاه، پگاه حوزه، ارديبهشت 1380، شماره 12، ص 22 {V
کد سوال : 117
موضوع : سياسي و انديشه سياسي
پرسش : براي اينکه مجموعه نظام با رهبري هماهنگ بوده ومديريتي کارآمد در جهت حل مشکلات مختلف اجتماعي واقتصادي داشته وبه جامعه مطلوب اسلام دست يابيم، چه معيارهايي بايد در انتخاب مسئولان اجرايي و نمايندگان مجلس، رعايت کنيم ؟
پاسخ : T} انتخاب مديريت هماهنگ و کارآمد{T
براساس جهان بيني اسلام، تمامي اعمال انسان ميبايد متکي به عنصر «شناخت» و دانايي باشد و اين موضوع در رفتارهاي اجتماعي و سياسي خود ـ به دليل تبعاتي که بر جامعه و نظام اسلامي به دنبال دارد ـ از اهميت ويژهاي برخوردار است و شناختي صحيح و معتبر است که براساس معيارها و سوابق دقيق مشخص به دست آمده باشد.
شيخ مفيد(ره) در كتاب امالي روايتي را نقل ميكند: «حارث به حضرت علي(ع) عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! كاش زنگار از دلهاي ما بزدايي و در اين موضوع (قضية طلحه و زبير در جنگ جمل) و اينكه گروهي فكر ميكردند حق با آن دو است, ما را از بينش لازم برخوردارسازي».
امام علي (ع) فرمود: بس كن ! تو دچار شبهه شده اي. همانا دين خدا با موقعيت اشخاص شناخته نميشود; بلكه با معيار و نشانة حق شناخته ميگردد. پس حق را بشناس, تا اهلش را بشناس «H} فاعرف الحق تعرف اهله{H ؛». V}محمدي ري شهري, ميزان الحكمه, ج 3, ص 1237 {V
حضرت بر اين نكته تأكيد ميورزد كه بايد اول ملاكهاي تشخيص حق را شناخت, تا براساس آنها بتوان اهل حق را باز شناخت. در جامعة كنوني ما هم گاهي شرايطي پيش ميآيد كه انسان، در تشخيص حق از باطل يا انتخاب گزينه صحيح درميماند. بنابراين نياز به شناخت ملاكهايي است كه از نظر اسلام, براي تشخيص و شناخت حق معرفي شده است. در مسئلة انتخابات دو نكته, مهم است: يكي مربوط به انتخاب كنندگان و ديگري مربوط به شرايط انتخاب شوندگان.
الف. دو وظيفه بسيار حساس بر عهده انتخاب كنندگان ميباشد كه با عدم رعايت آنها, وظيفه ديني خود را انجام نداده و در پيشگاه خداوند مقصر ميباشند: وظيفة نخست اين است كه انتخاب كانديداي کارآمد فقط براي رضاي خدا و مصلحت امت اسلامي باشد و اميال نفساني, روابط دوستي, گروهگرايي, تعصبات نژادي و محلي و قومي و قبيلهاي وجود نداشته باشد. حضرت علي (ع) ميفرمايد: «H} انما اخاف عليكم اثنين: اتباع الهوي و طول الامل اما اتباع الهوي فيصتدعن الحق»{H; «از دو چيز بر شما ميترسم: يكي از پيروي هواي نفس و ديگري آرزوي دراز. زيرا پيروي هواي نفس, انسان را از حق باز ميدارد».
علامه اميني در كتاب «الغدير» از رسول خدا(ص) نقل ميكند: «H} من استعمل عاملاً من المسلمين و هو يعلم ان فيهم اولي بذلك منه و اعلم بكتاب الله و سنه نبيه فقد خان الله و رسوله و جميع المسلمين{H »; «هر كس از بين مسلمانان كارگذاري را بر سر كار بياورد و بداند كه در بين مسلمين فردي وجود
دارد كه او براي اين كار سزاوارتر و به كتاب خدا و سنت پيغمبر(ص ) آشناتر است. آن كس به خدا و رسول خدا و جميع امت اسلامي خيانت كرده است». V} الغدير, ج 8, ص 291 {V
وظيفه دوم اين است كه فردي را كه ميخواهند انتخاب كنند, كاملاً شناخته باشند و از ديانت, صداقت, توان انجام مسئوليت و ميزان كارآيي او, براي كاري كه انتخاب ميكنند، مطمئن باشند. براي رسيدن به اين تشخيص, نياز به شناخت معيارها و ملاكات تشخيص مسئول کارآمد است و نميتوان به شرايطي كه در قانون اساسي براي رئيس جمهوري يا نمايندگان ذكر شده, اكتفا كرد.
T} ويژگيهاي مسئو لان کارآمد {T
در اسلام براي زمامداران و مسئولين حكومت, شرايط بسياري هست كه نمونههايي از آنها را ذكر ميكنيم: پيامبر(ص) ميفرمايد: «امامت و پيشوايي (رياست بر مردم) جز براي شخصي كه در او سه خصلت باشد شايسته نيست: اول, اهل ورع و پارسايي است كه او را از نافرماني خدا باز دارد. دوم, حلم و بردباري است كه بتواند خشم خود را مهار كند. سوم, حسن سلوك و خوش رفتاري با مردم است. به طوري كه براي ملت, مانند پدري مهربان باشد».V} اصول كافي, ج 1, ص 407 {Vحضرت علي (ع) در عهدنامه خود به مالك اشتر دربارة روش انتخاب و صفات كارمندان و كارگزاران چنين ميفرمايند: «H} ثم انظر في امور عمالك فاستعملهم اختياراً ولا تولهم محاباه واثره فانهما جماع من ثعب الجور والخيانة و توخ منهم اهل التجربة والحياء من اهل البيوتات الصالحه والقدم في الاسلام المتقدمه ... {H »; «در امور و كارهاي كارمندان و كارگزاران خود دقت كن و پس از اينكه آنها را امتحان نمودي, به كار بگمار و در تعيين آنان چنين كن؛ قبل از اينكه آنها را به كار بگماري, آنان را مورد آزمايش و امتحان قرار بده و به سبب تمايل به شخص, كسي را به كاري منصوب نكن. خودسرانه و بدون مشورت و يا استبداد رأي, آنها را به كار مگمار; زيرا اين گونه انتخاب خود ظلم و خيانت است».
براي انتخاب كارمندان و كارگزاران دولت, اين گونه افراد را انتخاب كن: افرادي كه اهل تجربه اند و در كشاكش كارها, ساخته و پرداخته شده اند. داراي صيانت نفس و اهل شرم و حيا و عفت و از خاندانهاي پاك دامن و صالح باشند و حسن سابقه آنها در اسلام, بيش از ديگران باشد. چون اين افراد با اين صفات شايسته اند, از نظر فضايل اخلاقي در درجه اعلاي كرامت نفس قرار دارند و آبرومندند و داراي شخصيت و علاقمند به حفظ صيانت و پاكي نفس و روح خويشند و كم ترين طمع را دارند. مدير و دورانديشند و در كارها و مسائل عميق و ژرف نگرند». V}نهج البلاغه, نامه 53 {V
با مراجعه به آيات و احاديث و روايات ائمه معصومين (ع ) ميتوان شرايط ذيل را براي تشخيص كانديداي کارآمد بيان نمود:
1. با تقوا و پرهيزكار, عادل و پارسا و پرهيز از هرگونه معصيت و گناه؛
2. داراي حلم و بردباري و حسن اخلاق و خوش رفتاري با مردم و زيردستان؛
3. داراي زندگي ساده و بي آلايش و بي اعتنا به جلوههاي فريبنده دنيا, توأم با رعايت عفت و پاك دامني در خانواده؛
4. پاي بند به اجراي سنتهاي ديني و انجام واجبات الهي؛
5. داراي دانش كافي و آگاهي از فقه اسلامي همراه با بينش عميق سياسي و مديريت كافي و حسن تدبير براي اداره امور جامعه؛
6. از اسباب نامشروع (تخريب, اسراف در تبليغات و...) براي پيروزي بر رقيب؛
7. مقدم داشتن مصلحت نظام اسلامي و منافع و امنيت ملي بر مصالح گروهي و جناحي و شخصي؛
8. اطاعت از ولايت فقيه و قرار گرفتن خط امام و رهبري؛
9. دشمن ستيزي, دوستداري از حق و مخالفت باطل؛
رسول خدا(ص) ميفرمايد: «H} من تقدم علي قوم من المسلمين و هو يري ان فيهم من هو افضل منه فقد خان الله و رسوله والمسلمين{H »; «هر كسي خود را بر قومي مقدم بدارد در حالي كه بداند در بين آن ملت فاضل تر از او براي آن كار وجود دارد, آن شخص به خدا و رسول و جميع مسلمانان خيانت كرده است». V}الغدير, ج 8, ص 291 {V
بنابراين اگر مسلمان متعهد و واجد شرايط لازم, نامزد رياست شود؛ ولي رفيق و رقيب خود را از خود متعهّدتر و شايسته تر براي تصدي آن مسئوليت بداند, چه بسا وظيفه و واجب شرعي اين باشد كه به نفع او كنار برود.
T} شناسايي مسئول کارآمد{T
دومين مرحله بعد از شناخت معيارها و شرايط نامزد کارآمد, شناسايي و تشخيص مصداق آن است. براي تعيين مصداق, توجه به امور زير بايسته است:
الف. تشخيص وجود شرايط و ملاكات اخلاقي, ديني, تعهد و... در فرد مورد نظر و برتري او نسبت به ساير كانديداها؛ شناخت كامل مسائل معنوي, اعتقادي, تقوا و... در افراد، كار بسيار دقيق و حساسي است. تا انسان بافردي معاشرت طولاني و نشست و برخاست كافي نداشته و او را در حالتهاي مختلف و زمينههاي گوناگون آزمايش نكرده باشد, نميتواند به نتيجه برسد; لذا بايد با مرور بر سابقه زندگي فرد و كسب اطلاعات از افرادي كه او را در اين زمينهها كاملاً ميشناسند, آگاهي لازم را به دست آورد.
ب. تشخيص ميزان كارآيي, تخصص, توان مديريتي فرد؛ بر اساس فرمودههاي مقام معظم رهبري شرط كارآمدي و كارآيي براي رئيس جمهور آينده كشور، بسيار حائز اهميت است، زيرا در وضعيت فعلي بيشترين هجوم تبليغاتي دشمنان، بر محور ناكارآمد نشان دادن نظام اسلامي و سوء استفاده و بزرگ نمايي بعضي از مشكلات و معضلاتي است كه در جامعه وجود دارد. حال انتخاب رئيس جمهوري متعهد، توانا و با قدرت مديريتي لازم, ميتواند ضمن برطرف كردن اين قبيل مشكلات و معضلات، اهرمهاي تبليغاتي دشمنان را نيز خنثي سازد. براي اين كار نيز بايد با سوابق علمي و تحصيلي, سوابق اجرايي و... آشنايي كامل داشته باشد و يا از افراد مورد اطمينان و گروههاي مطمئن كسب آگاهي نمايد. در هر صورت تشخيص حق و باطل و يا شناخت كانديداي کارآمد ـ با توجه به شناخت معيار حق و شرايط و صفات نمايندگان کارآمد ـ ممكن است. اگر فردي نتوانست خودش مصاديق را تشخيص دهد, لازم است به آگاهان عادل و خبره مراجعه كند و براساس شناخت و معرفت كامل وظايف اجتماعي خود را سامان دهد. V}براي آگاهي بيشتر ر.ك : احمدرضا كشوري, اصول سياسي اسلام در عهدنامه امام علي(ع)؛ علي اكبر عليخاني, توسعه سياسي از ديدگاه امام علي (ع)؛ انتخابات از نظر اسلامي و قانون اساسي, ماهنامه پاسدار اسلام {V
کد سوال : 118
موضوع : شخصيتها
پرسش : درباره فضايل حضرت معصومه(س) و اهميت زيارت ايشان توضيح دهيد.
پاسخ : ايرانىها ميزبان جمعى از سلالههاى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله هستند كه بركات دو شخصيت عزيز و گرانقدر از آنان، نمود بيشترى دارد؛ يكى آقا امام رضاعليه السلام و ديگرى حضرت معصومهعليها السلام. بركات وجودى حضرت معصومهعليها السلام، امرى است كه صاحبان بصيرت، بارها بدان اشاره كردهاند. توليت محترم آستانه مقدسه حضرت معصومهعليها السلام نقل مىكنند: روزى، حضرت آية اللّه بهجت مدظله به من فرمودند: «مطلبى هست كه فقط به تو مىگويم تا بدانى در چه موقعيتى قرار دارى. گاهى از اوقات حضرت رضاعليه السلام برآورده شدن بعضى از حاجات را به حضرت معصومهعليها السلام ارجاع مىدهند. همين روزها آقايى پيش من آمد و گفت: حاجتى داشتم و به زيارت حضرت رضاعليه السلام مشرف شدم و عرض حال كردم، به من گفته شد: بايد بروى قم نزد حضرت معصومه. به قم آمدم و محضر آن حضرت عرض حاجت كردم، حاجتم برآورده شد. مواظب باش ببين كجا هستى، در حرم حضرت معصومهعليها السلام فرشتگانى هستند كه ناظر اعمال و رفتار كسانى مىباشند كه آنجا مىروند».V}ماهنامه كوثر، سال اول، شماره 12، ص 10.{V
ممكن است كسى تصور كند مقام و عظمتى كه امروزه بارگاه حضرت معصومهعليها السلام دارد، به جهت موقعيت و عظمتى است كه شهر قم داردV}چنان كه فضيلت و اهميت شهر قم در روايات زيادى منعكس شده است.{V و ايشان به واسطه حضور در قم و دفن در اين شهر، مورد توجه شيعيان و دوستداران اهلبيتعليهم السلام قرار گرفتهاند. اما آنچه از روايات و سخنان معصومانعليهم السلام پيرامون آن حضرت برمىآيد، اين است كه ايشان، ذاتاً والامقام و داراى موقعيتى متفاوت از ساير امامزادگان هستند و اين علوّ مقام، ايشان را به مقام عظيم معصومانعليهم السلام نزديك كرده است. يعنى علاوه بر اينكه اثرگذارى و تلاش ايشان در حفظ و تقويت اسلام، به آن بزرگوار عظمت داده؛ كمالات ذاتى و نفسانى ايشان نيز خصوصيت ويژهاى است كه در كمتر كسى ديده مىشود كه در اينجا، با توجه به گنجايش اين كتاب به پارهاى از آنها اشاره مىكنيم:
T}1. مقام شفاعت حضرت معصومهعليها السلام{T
امام صادقعليه السلام مىفرمايند:
«آگاه باشيد براى خدا حرمى است و آن مكّه است؛ براى رسول خداصلى الله عليه وآله حرمى است و آن مدينه است؛ براى اميرمؤمنان علىعليه السلام حرمى است و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است. بدانيد كه بهشت داراى هشت در است كه سه در آن، از قم گشوده مىشود...». تا اين جاى حديث، درباره فضيلت شهر قم است - مانند احاديث متعدّد و مختلفى كه در فضيلت اين شهر وارد شده است - ولى ادامه گفتار حضرت، به صورت مستقل درباره حضرت معصومهعليها السلام است. حضرت مىفرمايند: H}«تُقبَضُ فيها امراةٌ مِن وُلدى، اسمها فاطمة بنتُ مُوسى و تَدخُلُ بشفاعتها شيعتى الجنّةَ بأجْمَعِهِم»{H؛V}بحارالانوار: ج 60، ص 228.{V در قم بانويى از فرزندان من كه نامش فاطمه دختر موسى بن جعفر است از دنيا مىرود، بانويى كه به شفاعت او در روز قيامت همه شيعيانم وارد بهشت مىشوند». در روايتى ديگر مىفرمايند:
H}«و سَتُدْفَنُ فيها اِمرأةٌ من اَولادى تُسمّى فاطمةُ فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ له الجَّنةُ»{H؛V}بحار، ج 60، ص 216.{V به زودى در قم بانويى از فرزندان من به نام فاطمه دفن مىشود، كسى كه مرقد او را زيارت كند بهشت بر او واجب مىگردد».
توجه به چند نكته مهم است:
* اين جمله را امام صادقعليه السلام در سال ولادت امام كاظمعليه السلام - بيش از 45 سال قبل از ولادت حضرت معصومهعليها السلام و حدود 70 سال قبل از رحلت ايشان و دفنشان در قم - بيان فرمودند.
* دو مقام مهم براى حضرت معصومهعليها السلام در اين دو روايت بيان شدهاست؛ يكى مقام شفاعت عام و ديگرى وجوب بهشت رفتن زائر آن حضرت.
*كسانى كه در روز قيامت شفاعت مىكنند متعدد و فراوان هستند ولى درباره كمتر كسى وارد شده كه همه شيعيان را شفاعت مىكند مگر حضرت زهراعليها السلام.
T}2. حضرت معصومهعليها السلام نمايى از حضرت زهراعليها السلام{T
شباهتهاي متعددي را ميتوان بين حضرت زهرا(س) و حضرت معصومه(س) بيان كرد كه همه، حكايت از شرافت ذاتي حضرت دارند.
مرحوم آية اللّه العظمى مرعشى نجفىقدس سره از پدر بزرگوار خود - آية اللّه سيدمحمود مرعشى - نقل مىكند كه او در نجف اشرف زندگى مىكرد و بسيار مشتاق بود به طريقى محل دفن جدهاش حضرت زهراعليها السلام را پيدا و زيارت كند. براى اين مقصود ختم مجرّبى را - كه شامل چهل شب عبادت در حرم اميرالمؤمنينعليه السلام و امور ديگر بود - انجام داد تا شايد حضرت علىعليه السلام او را به محلّ قبر شريف حضرت زهراعليها السلام راهنمايى كند. شب چهلم، بعد از انجام ختم و توسّل فراوان، به بستر خواب رفت. در عالم خواب به محضر امام باقرعليه السلام يا امام صادقعليه السلام رسيد. امام به او فرمود: «عليك بكريمة اهل البيت - به زيارت كريمه اهل بيتعليهم السلام برو -» پدرم تصور كرده بود منظور امام، زيارت حضرت زهراعليها السلام است؛ لذا به امام عرض مىكند: قربانت گردم؛ من نيز برنامه ختم را براى همين منظور انجام دادهام تا قبر آن حضرت را نشانم دهيد. امام مىفرمايد: «منظور من قبر شريف حضرت معصومهعليها السلام در قم است. محلّ دفن حضرت زهرا از اسرار الهى است. طبق وصيت خانم بايد قبر مخفى بماند و من نمىتوانم قبر حضرت فاطمهعليها السلام را بر خلاف وصيّت او معلوم كنم. به زيارت حضرت معصومهعليها السلام برو گويا به زيارت حضرت زهراعليها السلام رفتهاى».V}كريمة اهل بيتعليهم السلام: على اكبر مهدى پور، ص 45-43.{V
سپس حضرت آيةاللّه مرعشى نجفىقدس سره مىفرمايند: به سفارش پدرم براى زيارت قبر حضرت زهراعليها السلام به زيارت حضرت معصومهعليها السلام در قم مشرف شدم اما مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى - مؤسس حوزه علميه قم مرا در قم نگهداشتند.
T}3. فداها ابوها!{T
يكى از احاديث شگفت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله جملهاى است كه بارها درباره حضرت فاطمهعليها السلام فرمودهاند؛ H}«فداها ابوها{H- پدرش به فدايش باد -» جالب اين جا است كه همين جمله را حضرت موسى بن جعفرعليه السلام در مورد حضرت معصومهعليها السلام بيان فرمودهاند.
روزى جمعى از شيعيان براى تشرف به محضر امام موسى بن جعفرعليه السلام و ارائه پرسشهاى خود وارد مدينه شدند. وقتى به منزل آن حضرت رسيدند، با خبر شدند كه آن بزرگوار در شهر نيست و تا زمان خروج آنها نيز بازنخواهد گشت. به ناچار پرسشهاى خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظمعليه السلام سپردند تا در سفر بعد پاسخ آن سؤالات را بگيرند. آنها پس از سپردن آن نامه مدتى در مدينه ماندند. وقتى براى خداحافظى به خانه امام كاظمعليه السلام آمدند، پاسخ پرسشهاى آنها كه در نامهاى نوشته شده بود به آنها داده شد. نكتهاى كه مايه تعجب آنها شد اين بود كه دريافتند پاسخ سؤالات را حضرت معصومهعليها السلام - با اينكه در آن عصر حدود شش سال بيشتر نداشت - نوشته و آماده نموده است. هنگام مراجعت و در بين راه، با امام كاظمعليه السلام كه از سفر باز مىگشت، ملاقات نمودند و ماجرا را به اطلاع آن حضرت رساندند. امامعليه السلام نوشته را از آنها طلبيد و مطالعه كرد و پاسخهاى حضرت معصومهعليها السلام را درست يافت، آنگاه به نشان تمجيد از حضرت معصومهعليها السلام و تصديق او سه بار فرمود:
H}«فداها ابوها»{H؛ پدرش به فدايش بادV}كشف اللئالى: صالح بن عرندس حلّى، طبق نقل كتاب كريمه اهل بيتعليهم السلام، ص 64-63.{V».V}اين قضيه انسان را به ياد مقام حضرت يحيى و حضرت عيسى و حرف زدن زهراى اطهر در رحم خديجه كبرى و شهادت به توحيد و رسالت توسط اميرالمؤمنين در قنداقه مىاندازد. اينها چيزهايى نيست كه اكتسابى باشد. بلكه اراده خداوند تعلق گرفته كه گلهاى سرسبدى در عالم وجود خلق نمايد.{V
T}4. بانوى محدثه{T
در راستاى دفاع از ولايت و اثبات حقانيت اهل بيتعليهم السلام يكى از مهمترين راويان حديث غديرخم و حديث منزلت (يا على انت منّى بمنزلة هارون من موسى) حضرت معصومهعليها السلام است. ايشان اين دو حديث مهم را از فاطمه دختر امام صادقعليه السلام و او از فاطمه دختر امام باقرعليه السلام و او از فاطمه دختر امام سجادعليه السلام و او از فاطمه دختر امام حسينعليه السلام و او از ام كلثوم دختر فاطمه زهراعليها السلام روايت مىنمايد.اين سلسله سند در مجموعه روايتهاى حديث غدير به «روايت فواطم» مشهور شده است.
T}5. دفاع از ولايت{T
شباهت ديگر حضرت معصومهعليها السلام با حضرت زهراعليها السلام، دفاع از ولايت تا سرحدّ شهادت است. اين مورد را مىتوان از فضائل اكتسابى حضرت دانست. حضرت معصومهعليها السلام در راستاى دفاع از ولايت حضرت رضاعليه السلام و به امر ايشان، همراه كاروانى از امامزادگان، از مدينه هجرت كرده و به سوى خراسان حركت نمود. سرپرستى اين كاروان به عهده ابراهيم و هارون پسران بزرگوار امام موسى بن جعفرعليه السلام بود. در راه رسيدن به ساوه، گروهى وابسته به خلفاى عباسى، به كاروان حمله كردند و هارون و جمع ديگرى از امامزادگان را به شهادت رساندند و جمعى را مجروح نمودند. حضرت معصومهعليها السلام - در اثر غم و اندوه اين واقعه يا غذاى مسمومى كه به وى خورانده شد - بيمار شد و تقاضا كرد او را به قم ببرند و بعد از هفده روز اقامت در قم رحلت نمودندV}الحياة السياسيّة للامام الرضاعليه السلام، جعفر مرتضى عاملى.{V؛ V}اين واقعه انسان را به ياد مصائب زينب كبرى در كربلا مىاندازد.{V
کد سوال : 119
موضوع : شخصيتها
پرسش : درباره زندگي حضرت معصومه(س) و محبت ايشان به حضرت امام رضا(ع) و ازدواج نكردن ايشان توضيح دهيد.
پاسخ : T}6. نسب حضرت معصومهعليها السلام{T
* نام حضرت معصومهعليها السلام «فاطمه كبرى» بود؛ زيرا حضرت كاظمعليه السلام سه دختر به نام فاطمه داشتند و حضرت معصومهعليها السلام بزرگترين آنها بود.
* مادر آنحضرت بانوى بزرگوارى به نام «نجمه» خاتون بود.
* لقب «معصومه» را امام رضاعليها السلام بر ايشان نهاد.
* در شرافت نسب حضرت معصومهعليها السلام همين بس كه ايشان دختر امام، خواهر امام و عمه امام هستند و همگى اين ائمه بعلاوه امام باقر و امام صادقعليهما السلام در جلالت شأن ايشان، روايت دارند. آن حضرت از معدود امام زادگانى است كه پنج معصوم در عظمت شأن او سخن گفتهاند.
درست است كه روايات متعدّد و فراوانى در شأن شهر قم و اهالى آن وارد شده. ولى به طور مسلّم اهميت و مقام حضرت معصومهعليها السلام به اين جهت نيست كه در قم مدفون گرديدهاند؛ بلكه در ميان فضائلى كه قم داشت مهمترين فضيلت اين است كه حضرت معصومهعليها السلام را در خود جاى داد.V}تعداد 444 امامزاده بزرگوار در قم مدفونند حتى در جوار مرقد حضرت معصومهعليها السلام دختران مكرّمه امام جوادعليهما السلام آرميدهاند، اگر صرف اين مسئله و اهميت قم موجب آن همه تمجيد مىگشت لازم بود در شأن اين بزرگواران هم مطلبى بيان مىشد.{V
* با توجه به اين كه حضرت معصومهعليها السلام در سال 201 ه.ق رحلت كردند عمر شريف حضرت حدود 28 سال بود.
T}7. امام رضاعليه السلام و حضرت معصومهعليها السلام{T
* در ميان حدود 37 فرزند حضرت كاظمعليه السلام فقط امام رضاعليه السلام و حضرت معصومهعليها السلام از يك مادر، آن هم بانوى بزرگوارى چون نجمه خاتون متولد شدند.
* امام رضاعليه السلام 25 سال بزرگتر از حضرت معصومهعليها السلام بودند؛ زيرا آن حضرت در سال 148 ه .ق به دنيا آمدند و حضرت معصومهعليها السلام در سال 173 ه .ق.
* حضرت معصومهعليها السلام 21 سال تحت سرپرستى امام رضاعليه السلام بودند؛ زيرا امام كاظمعليه السلام در سال 179 ه .ق به دستور هارون زندانى گشت و حضرت معصومهعليها السلام در آن زمان 6 ساله بودند و تا زمان هجرت امام رضاعليه السلام - سال 200 ه.ق - تحت كفالت حضرت بودند.
* امام رضاعليه السلام دو سال بعد از حضرت معصومهعليها السلام شهيد شدند.
T}2.ورود به قم{T
حضرت معصومهعليها السلام پس از ورود به قم در منزل موسى بن خزرج اقامت گزيدند. اين منزل به همين دليل از دير زمان مورد توجه شيعيان قرار دارد و هم اكنون نيز با نام «ستيه» زيارتگاه مشتاقان آن حضرت مىباشد.V}ستيه، مخفف سيّده به معناي خانم است.{V نام ديگر اين محل «بيتالنور» است كه برخى به اشتباه آن را بيت التنور ناميدهاند. با اين توجيه كه ايشان در مدت اقامت در آنجا نان مىپختهاند. اما با توجه به بيمارى حضرت در مدت اقامت و مهماننوازى قمىها اين توجيه، پذيرفتنى نيست.V}اين محل در خيابان انقلاب ميدان مير ابتداى 45مترى عمارياسر قرار دارد.{V
T}8. رحلت حضرت معصومهعليها السلام{T
پس از وفات حضرت معصومهعليها السلام پيكر مطهر ايشان را غسل داده، كفن كردند و به محل حرم فعلى آوردند تا به خاك بسپارند. زمينى كه هم اكنون مرقد مطهر حضرت معصومهعليها السلام و صحن و سراى آن حضرت در آن جاى دارد، در عصر ورود حضرت معصومهعليها السلام به قم به نام باغ بابلان خوانده مىشد كه از باغهاى موسى بن خزرج بود.
در آنجا اشعرىها سردابى حفر كردند؛ ولى نمىدانستند چه كسى بايد حضرت را در قبر بگذارد. ناگاه از جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پيدا شدند وقتى به نزديك رسيدند از مركب خود پياده شده و بر جنازه حضرت معصومهعليها السلام نماز خواندند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن كردند. آن گاه بيرون آمده و رفتند و كسى نفهميد آنها چه كسى بودند.V}حضرت معصومه چشمه جوشان كوثر، محمدى اشتهاردى، ص 40.{V اين قضيه دلالت بركرامت و شرافت حضرت دارد.
کد سوال : 120
موضوع : شخصيتها
پرسش : درباره مرقد مطهر حضرت معصومه(س) و امام زادگان دفن شده در حرم ايشان توضيح دهيد.
پاسخ : T}3. مرقد مطهر حضرت{T
قبر شريف حضرت معصومهعليها السلام در زير ضريح فعلى داخل يك سرداب (زيرزمين) واقع شده و در آن سرداب بعد از حضرت معصومهعليها السلام بانوان جليل القدر ديگرى در جوار حضرت دفن شدهاند كه عبارتند از:
الف) زينب دختر امام جوادعليه السلام؛
ب) امّ محمد نوه امام جواد (دختر موسى بن جوادعليه السلام)؛
ج) ميمونه نوه امام جواد (دختر موسى بن جوادعليه السلام)؛
د) بُرَيهيه نوه امام جواد (دختر موسى بن جوادعليه السلام)؛
ه) امّ اسحاق كنيز محمد بن موسى نوه امام جوادعليه السلام؛
و) ام حبيب كنيز يكى از نوادگان حضرت جوادعليه السلام (پسر نوه امام جواد - محمد بن احمد بن موسى الجواد)V}بحارالانوار: ج 60، ص 220-229؛ منتهىالامال: ج 2، ص 162.{V
پس مناسب است در زيارت حضرت معصومهعليها السلام آن مخدرات و بانوان بزرگ نيز اينگونه زيارت شوند «السلام عليكُنّ يا بناتَ رسول اللّه» يا بگوييم: «السلام على رسول الله و على ذريّة رسول الله»
امامزادگان مَردى كه تا سال 385 ه.ق در مقبره حضرت معصومهعليها السلام خارج سرداب دفن شدهاند چندين نفر هستند:
الف) امامزاده حسين نواده پنجم امام صادقعليه السلام؛
ب) امامزاده حمزه از نوادگان امام سجادعليه السلام؛
ج) امامزاد ابوجعفر از نوادگان امام سجادعليه السلام؛
د) امامزاده ابوالقاسم از نوادگان امام سجادعليه السلام؛
ه) امامزاده على بن حمزه از نوادگان امام سجادعليه السلام؛
و) امامزاده ابوعلى از نوادگان امام سجادعليه السلام؛
ز) امامزاده ابوجعفر ثانى؛
ح) امامزاده ابومحمد از نوادگان امام سجادعليه السلام؛
ط) امامزاده ابوعلى ثانى؛
و... .V}گنجينه آثار قم: فيض، ج 1، ص 392-391.{V
اولين سايه بان مقبره شريف حضرت معصومهعليها السلام را خاندان اشعرى بنا نمودند. حضرت زينب دختر امام جوادعليه السلام نيز گنبد و بارگاهى با آجر و سنگ و گچ بر روى مرقد مطهر ساخت و در هر دوران صحن و سراى حضرت پرشكوهتر گشت تا اينكه در زمان صفويّه گسترش حرم به اوج خود رسيد و حرم فعلى از آثار همان دوره است.