سلامت و بهداشت جامعه
همیشه میگوییم برای داشتن ارتباط بهتر چه کارهایی را انجام بدهیم و چه کارهایی را نکنیم. اما گاهی آنقدر بین همسران فاصله ایجاد میشود یا آنقدر غرق مشکلات روزمره زندگی میشوند که حرفی برای گفتن پیدا نمیکنند. آنها زندگیشان پر شده از سکوت و دیگر هیجانی برای صحبتکردن با هم ندارند. به نظرتان در چنین وضعیتی چه باید کرد؟
واکاوی یک مشکل شایع در زندگی های مشترک
شاید این افراد یادشان رفته است که زمان نامزدی چقدر با هم حرف میزدند و گاهی هم که از یکدیگر دور میشدند باز هم احساس میکردند یک دنیا حرف نگفته با هم دارند و پیامکی با هم در ارتباط بودند. اما همین افراد بعد از ازدواج دیگر حرفی برای گفتن به هم ندارند. بعضی از همسران تصور میکنند این یک اتفاق طبیعی است و به آن اهمیت نمیدهند و به این موضوع که با هم اختلافی ندارند بسنده میکنند و به سادگی از کنار آن میگذرند، اما فراموش نکنید که این یک زنگ خطر و هشدار است. همانطور که میدانید، یکی از مهمترین راههای برقراری ارتباط، صحبت کردن است و وقتی این ارتباط حذف شود، تهدیدی برای رابطه سالم به حساب میآید.
یک کارشناس ارشد مشاور خانواده دراینباره میگوید: شاید حکمفرما شدن فضای سکوت، بدترین مشکلی باشد که یک زوج خوشبخت میتوانند با آن مواجه شوند. مشکلی که در نگاه خیلی از همسران جوان مشکل به حساب نمیآید، اما بهطور ناملموس میتواند کیفیت زندگی را 50 تا 70درصد کاهش دهد.
مهین کوشکآباد ادامه میدهد: در آغاز رابطه، مردان بیشتر صحبت میکنند تا خواستههای خودشان را اعمال کنند. اما به تدریج، صحبتهای مردان کمتر و کمتر میشود و زنان که پس از مدتی با مرد(همسرشان) احساس راحتی میکنند، بیشتر صحبت میکنند.
وی بیان میکند: یکی دیگر از دلایلی که همسران در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر مشکل دارند این است که آنها تصورات متفاوتی از موضوع صحبت خود دارند و در گفتگوی با یکدیگر، هر کدام منظور دیگری را درک نمیکند و در نهایت این گفتگو به مشاجره تبدیل میشود و آنها ناخواسته تصمیم میگیرند صحبتهایشان کمتر شود و در نهایت این گفتگوها تنها به موارد ضروری ختم و به فراموشی سپرده میشود؛ بدون آنکه مشکل اولیه را حل کنند.
کوشکآباد یادآور میشود: گاهی نیز همسران درونگرا هستند و ترجیح میدهند فقط در موارد ضروری با یکدیگر صحبت کنند و بیشتر به کارهای خودشان مشغول شوند.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده با اشاره به اینکه برخی زنان شکایت دارند که وقتی شوهرشان از سر کار میآید، حوصله صحبت کردن ندارد و میگوید خستهاست، اما اگر همان موقع یک دوست با اوتماس بگیرد، زمان زیادی با او صحبت میکند، میگوید: در این میان تفاوتهایی برای زن و مرد وجود دارد. برای زن، گفتگو نشاندهنده دلبستگی، علاقه و محبت است، اما برای مرد گفتگو کار است؛ زیرا آنها از آن برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران و بازگو کردن اطلاعات استفاده میکنند. شاید به همین دلیل است که مردان تمایل دارند در خانه آرامش داشته باشند و دوست ندارند بحث کنند.
کوشکآباد میافزاید: آنهایی که تازه ازدواج کردهاند و هنوز در دوران پرشور نامزدی به سر میبرند، ممکن است خیلی با این موضوع درگیر نشده باشند، اما به معنی آن نیست که هیچ وقت با چنین مشکلی روبهرو نخواهند شد. پس لازم است قبل از رودررو شدن با این مشکل، آمادگیهایی را کسب کنند. صحبت کردن با شریک زندگی، شرایط پیچیدهای ندارد، اما با وجود این، کارنامه بسیاری زن و شوهرها پر است از ارتباطات ناموفق و صحبتهایی که به سوءتفاهم و بحث ختم شدهاند. نباید فراموش کرد که در زندگی زن و شوهرها هم مثل باقی ارتباطها، آداب و رسوم و ریزهکاریهایی وجود دارد که شاید کوچک و ساده بهنظر برسند، اما وجودشان شرط لازم یک ارتباط موفق است.
این مشاور خانواده با تاکید بر این موضوع که گفتگو نیاز به زمانی مناسب دارد، میگوید: این مسئله بسیار مهم است. شما ممکن است که بسیار علاقهمند باشید بعد از بازگشت همسرتان از کار، با او صحبت کنید، اما او در آن موقع نیاز به آرامش دارد. پس بهترین راه این است که زمان گفتگو را درست انتخاب کنید. اگر همسرتان بیشتر سکوت میکند، شما سعی کنید با توجه به زمان و موضوع مناسب، این سکوت را بشکنید. سکوت همسرتان باعث ایجاد احساس ناکامی و عصبانیت در شما نشود. برای اجتناب از این موقعیت، موقعی که همسرتان پاسخ نمیدهد، سکوت نکنید. به او بگویید: «میتوانی به من بگویی چرا برای تو سخت است بگویی به چه فکر میکنی؟» اگر او باز هم پاسخ نداد، راحت از کنار سکوتش رد نشوید. به او بگویید تمایل دارید در مورد آینده صحبت کنید. او را متوجه کنید که شما انتظار شنیدن پاسخ دارید.
کوشکآباد ادامه میدهد: برای شروع گفتگو سؤالاتتان را دقیق بپرسید. اینطور سؤال نکنید که «امروز چطور بود؟» زیرا او میتواند در یک کلمه جواب بدهد که عالی بود یا افتضاح بود. در مقابل، از جزئیات کارش سؤال کنید. مشخصتر شدن سؤال باعث میشود که او با احتمال بیشتری به سؤال شما به طور جزئی و با دقت پاسخ بدهد. اما حواستان باشد هنگام صحبت کردن در موقعیت مناسب باشید و مشغول کار دیگری نباشید. برای بهتر شدن گفتگو سعی کنید حالت چهرهتان خنثی باشد، بدنتان آرام و لحن صدایتان نه بسیار بلند باشد و نه بسیار آرام.
وی در انتها یادآور میشود: بیشتر زوجها نمیدانند که چگونه بحث سالمی داشته باشند. بسیاری از مردان تلاش میکنند به طور کلی از بحث کردن اجتناب کنند، زیرا میترسند این بحث تبدیل به یک مشاجره توانفرسا شود. برای مقابله با این مسئله یاد بگیرید که سازنده بحث کنید. از به کار بردن الفاظ منفی، جملاتی که با «تو هرگز...» یا «تو همیشه...» شروع میشوند، ایجاد احساس گناه و مطرح کردن دوباره اشتباهات گذشته، اجتناب کنید. در مورد اینکه اکنون چه احساسی دارید صحبت کنید و به نقشتان در بروز مشکل اشاره کنید.
>> شهرآرا
چهارشنبه 5/8/1395 - 11:13
سلامت و بهداشت جامعه
هر دو اهل شمال کشورند و سالهاست در حوزه کودک در تلویزیون برای بچهها کار میکنند. مهیار مجیب، همان «نیما»ی دوستداشتنی بچهها که همراه عروسک پنگول در برنامه رنگینکمان بازی میکند، دانشآموخته کارشناسی ارشد بازیگری و کارگردانی است. کارش را اولین بار با بازی در سریال آیینه آغاز کرد و بعدها در فیلمهایی چون «در به درها»، «مربای شیرین» و «سلام بر فرشتگان» خوش درخشید.
مجیب از سال ۸۲ نویسندگی و بعدها کارگردانی ۹۰ قسمت از رنگینکمان را به عهده گرفت و همسرش عارفه عباسی هم فعالیتش را با تئاتر کودک آغاز کرد. او نیز سالها عروسکگردانی عروسک معروف «چرا» را به عهده داشت و تا امروز به نویسندگی و کارگردانی آیتمهای برنامههای کودک مشغول است. با این زوج هنری و دو فرزندشان آریا و افرا کوچولوی دو ساله که موقع گفتوگو با شیرینکاریهایش سرگرممان میکرد، بیشتر آشنا شویم.
چگونه با هم آشنا شدید و کی ازدواج کردید؟
عارفه: سال ۷۰ در دانشگاه با هم آشنا شدیم. چهار سال بعد با هم نامزد کردیم و کمی طول کشید تا شرایط ازدواج برایمان فراهم شود، اما در نهایت سال ۷۷ با هم ازدواج کردیم.
با توجه به این که دوران آشنایی تان قبل از ازدواج طولانی بوده، چه معیاری برای ازدواج داشتید؟
عارفه: مهیار جوان پر شور و شری بود و شور زندگی در او موج میزد. من خیلی با او راحت بودم و میتوانستم در مورد هر مسالهای با او صحبت کنم و این را خیلی دوست داشتم.
مهیار: اگر به شعارزدگی متهم نشوم میگویم به دنبال نیمه گمشده خودم بودم. عارفه سادگی خاصی داشت و زندگی کردن درست را بلد بود و به من هم یاد داد. او توانست نگاه من را به زندگی عوض کند و در ضمن بسیار با من صادق بود.
وقتی دو هنرمندبازیگر و عروسکگردان با هم ازدواج میکنند، چگونه زندگیای شکل میگیرد؟
عارفه: فکر میکنم زندگیای که در آن درک متقابل در بالاترین حدش باشد. ما هر دو مشکلات کار را میفهمیم. درک درستی از شغلمان داریم مثلا زمانهای طولانی یا ساعات نامنظم کار یا حتی زمانهای طولانی بیکار ماندن و... اگر همسر من غیر از یک هنرمند بود هرگز نمیتوانستم با او زندگی کنم.
در انجام کارها چقدر با هم مشورت میکنید؟
مهیار: همیشه در حال مشورت هستیم و امکان ندارد بدون همفکری با هم کاری را چه در زندگی شخصی و چه شغلی انجام دهیم.
موقع عصبانیت چه کار میکنید؟
عارفه: من وقتی خیلی عصبانی شوم یکباره سکوت میکنم. گاهی بدجوری دادم از دست بچهها درمیآید.
مهیار: من زود آتش میگیرم ولی زود هم خنک میشوم. (با خنده)
قهر و آشتی هم میکنید؟
عارفه: قبلا که بچهها کوچکتر بودند این مسأله بیشتر بود و من گاهی قهر میکردم اما حالا شرایط عوض شده. ولی تا قهر نباشد، لذت آشتی را نمیتوان فهمید.
مهیار: من زود ناراحت میشوم و زود هم آشتی میکنم.
اولین هدیهای که برای هم خریدید چه بود؟
مهیار: یک عروسک میمون برای همسرم خریدم.
عارفه: یک ادکلن خریدم که همسرم هنوز آن را نگه داشته است.
در اوقات فراغت چه میکنید؟
عارفه: بیشتر با اینترنت کار میکنم و گاهی بازی رایانهای.
مهیار: فوتبال بازی میکنم.
تفریح مورد علاقهتان چیست؟
عارفه: از این که بچههایم را به پارک ببرم خیلی لذت میبرم.
مهیار: دوست دارم در خانه باشم و با بچهها بازی کنم.
ورزش هم میکنید؟
عارفه: بله. به طور حرفهای شنا میکنم.
مهیار: من دیوانه فوتبال هستم. یوگا را دوست دارم و غیر از جودو دیگر ورزشهای رزمی را تجربه کردهام.
مطالعه چه جایگاهی در زندگی شما دارد؟
عارفه: بیشتر رمان و کتابهای روانشناسی میخوانم.
مهیار: من عاشق مطالعه در زمینه تاریخ هستم، اگر بازیگر نمیشدم حتما باستانشناس میشدم. در زمینه روانشناسی کودک خیلی کتاب میخوانم.
شما اهل شمال هستید جنگل را بیشتر دوست دارید یا دریا را؟
هر دو با هم: جنگل را.
غیر از حرفه خودتان چه مهارتهایی دارید؟
عارفه: من عاشق اعداد و ارقام هستم. خیلی به حسابداری علاقه دارم و هوش اقتصادی خوبی هم دارم. در شهر خودمان( بابلسر) یک مغازه تاسیس کردهام که خواهرم آن را اداره میکند. در آن اسباببازی و سایر لوازم مربوط به کودک را میفروشیم. در ضمن بافتنیهای خیلی خوبی میبافم. شال گردنهایم معروف است.
مهیار: من آشپزیام خوب است. غذاهای شمالی را نیز خوب میپزم مثل خورش آلو انار، باقلاقاتق، کتلت و ماکارونی هم خوب میپزم.
آقای مجیب پس کارهای خانه را خوب انجام میدهید؟
برعکس. در خانه اصلا کار نمیکنم چون وقتی میرسم خیلی خستهام، شاید گاهی تعمیرات فنی انجام دهم. مسئولیت کار خانه با عارفه است حتی خریدهای بیرون را نیز ایشان انجام میدهد و من از این بابت از او سپاسگزارم.
کدامتان بیشتر اهل پول خرج کردن هستید؟
عارفه: (با خنده) من با شهامت پول خرج میکنم.
آرزوی مشترکتان چیست؟
مهیار: دوست داریم یک باشگاه ویژه مادر و کودک تاسیس کنیم و برنامههای خوبی برای این امر در نظر گرفتهایم. به شهرداری و وزارت ارشاد هم مراجعه و خیلی پیگیری کردهایم، اما تاکنون هیچ نتیجهای نگرفتهایم.
رمز موفقیت زندگی مشترکتان را در چه میدانید؟
عارفه: بیشتر از هر چیز گذشتن از اشتباهات و روراست بودن با هم و درک متقابل از موقعیتها.
آقای مجیب شما در تلویزیون همیشه شوخ هستید و کارهای طنز انجام میدهید، در منزل نیز این طورهستید؟
نه. به عنوان پدر و مسئول خانواده کمی جدی هستم وگرنه نمیتوانم خانواده را آن گونه که شایسته است اداره کنم، البته خیلی سعی میکنم شاد و آرام باشم، اما نمیدانم چقدر موفقم.
برخورد مردم با شما چگونه است؟
مهیار: بسیار متفاوت. گاهیکه تاکسی سوار شدهام و به من گفتهاند چقدر لوس و بیمزه هستی و گاهی هماز من تشکر کردهاند و حتی کرایه مرا حساب کردهاند. بچهها مرا میشناسند و خیلی دوستم دارند. من هم با آنها صادق و صمیمی هستم و دوستشان دارم چون بنا به حرفهام خودم را در مقابل آنها مسئول میبینم، اما در کل همیشه مدیون محبتهای مردم هستم.
آیا تاکنون شهرت باعث آزار و اذیت شما شده؟
مهیار: بله. این موضوع شامل همه هنرمندان میشود. ما هم دوست داریم مانند سایر مردم به پارک و سینما و رستوران برویم و تفریح و استراحت کنیم، اما انگار زندگی خصوصی نداریم. مثلا در رستوران نشستهایم و داریم غذا میخوریم، لقمه توی دهان من است بعد خانمی میآید و میخواهد بچهاش با ما عکس بگیرد. این مسائل باعث افتخار من است، اما کمی خانواده را ناراحت میکند.
رابطهتان با پنگول چطور است؟
مهیار: پنگول دوستصمیمی من است و جزیی از زندگی من شده و از برکت وجود او تمام گربههای تهران مرا میشناسند.(با خنده)
کار برای کودکان چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته است ؟
عارفه: باعث شده بچهها را بهتر بشناسم و مادر بهتری باشم.
مهیار: کار کودک مرا وارد دنیای شاد و تخیلی کودکان کرده باعث شده پسرم را بهتر بشناسم و به او نزدیکتر شوم. هم روی او تاثیر بگذارم و هم از او تاثیر بگیرم.
چقدر برنامه کودک تماشا میکنید؟
عارفه: من عاشق کلاه قرمزی هستم وکارتون بابالنگدراز راهم تماشا میکنم.
مهیار: برنامه عمو پورنگ و کارتون تام و جری را خیلی دوست دارم.
با یک جمله گفتوگویمان را تمام کنید.
عارفه: تو همانی که میاندیشی.
پنگول رقیب من نیست
آریا مجیب هفت ساله است و کلاس اول را به پایان رسانده، به هنر علاقه دارد، اما دلش میخواهد در آینده مهندس راه و ساختمان بشود. او ایدههای خوبی در سر دارد و طرحهای هنریاش را به مادرش پیشنهاد میدهد تا در ساخت آیتم «من بگم» که در خلال برنامه رنگینکمان پخش میشود و با بچهها نیز مصاحبه میکنند، مورد استفاده قرار گیرد.
تابستان چطور اوقات فراغتت را میگذرانی؟
من به ورزش علاقه زیادی دارم. کلاس یوگا و تکواندو میروم. زبان انگلیسی هم میخوانم.
با چه هنرهایی آشنایی داری؟
کمی موسیقی بلدم و تنبک میزنم. با روباتیک هم آشنایی دارم. یک ماشین درست کرده و به آن برنامه دادهام که حرکت میکند و یکراست میرود توی آشپزخانه.
در کارهای خانه به مادرت کمک میکنی؟
بله. گردگیری میکنم. نان، شیر و تخممرغ میخرم. خواهرم افرا را نگه میدارم و اگر مریض شود برایش دارو میخرم. چون پدرم را میشناسند وقتی میروم داروخانه به من دارو میدهند.
پدر و مادرت برایت قصه میگویند؟
پدرم شبها برایم از خودش قصههای خیالی میگوید، اما مامانم از روی کتاب داستان میخواند.
پنگول را چقدر دوست داری؟
از ده تا چهار تا دوستش دارم. یه کم زشت است.
نکند به پنگول حسودی میکنی؟!
نه. او فقط یک عروسک است و جان نداردپس رقیب من نیست.
از این که پدرت نقش نیما را بازی میکند چه حسی داری؟
زیاد احساس خوبی ندارم. در مدرسه بچهها به من میگویند تو پز میدهی. یک بار با من قهر کردند. من هم مجبور شدم برای همهشان شیرینی بخرم تا دوباره آشتی کنیم. من زود با همه دوست
میشوم.
در برنامههای پدرت شرکت کردهای؟
بله. به برنامه رنگینکمان، فتیله و یک لقمه خنده رفتهام.
تا به حال پدرت از تو عصبانی شده؟
من پسر خیلی خوبی هستم، اما گاهی پدرم بیدلیل عصبانی میشود.
بیدلیل؟! خب آن وقت چه اتفاقی میافتد؟
هیچی. من را میبرد تو اتاقم و نمیگذارد با رایانه بازی کنم.
بزرگترین آرزوی تو چیست؟
همه دوستانم و همه بچههای ایران شاد باشند و هیچ بچهای ناراحت یا مریض نباشد.
چهارشنبه 5/8/1395 - 11:11
سلامت و بهداشت جامعه
جام جم سرا- روانشناسان میگویند قدرشناسی، روابط ما با دیگران را مثبت میکند، بخصوص وقتی این فرد همسرتان باشد. بخش زیادی از رضایت زندگی به همین رابطه مثبت برمیگردد و به همین خاطر کسانی با شما راحتترند که بدانند علاوه بر اینکه بدیهایشان را میگویید، لطفهایشان را هم به یاد داشته باشید و بگویید.
افراد قدرشناستر آدمهای راضیتری هستند. آنان از زندگی خودشان بیشتر راضی هستند و خوبیهای همسر را بیشتر میبینند و درک میکنند. رضایت از زندگی خود خوشبختی است.
قدرشناسی افسردگی را کم میکند. افسردگی از یک نوع خودخواهی خیلی عمیق اما خیلی پنهان سرچشمه میگیرد. تا وقتی که ما در مقام گیرنده مطلق باشیم و توقع داشته باشیم همه افراد محبت را دودستی به ما تقدیم کنند، معلوم است که افسرده میشویم. آدمهای قدرشناس به این دلیل افسرده نمیشوند که این حس قدردانی با آن حس پنهان خودخواهی مقابله میکند.
هم خشم و هم حسادت از ناکامی سرچشمه میگیرد. خشم به این خاطر شکل میگیرد که ما برای رسیدن به هدفمان با مانع روبهرو شدهایم و حسادت هم به این خاطر که ما دلمان میخواسته است در جایگاه یک نفر دیگر باشیم اما الان نیستیم اما حس قدردانی به معنای رضایت لااقل از جنبههای مثبت وضعیت فعلی است، یعنی دقیقاً برخلاف حسهایی که به خشم و حسادت دامن میزند.
قدرشناسی یک مهارت است که میتوان همیشه آن را آموخت و تجربه کرد. میتوانید چهار راهکار نخست را چهار گام یک روش به حساب بیاورید و چهار راهکار دوم را هم چهار گام یک روش دیگر.
روش نخست، مقایسه لیست دریافت و پرداخت است. اجرای این روش کاری ندارد فقط احتیاج به یک حافظه خوب و انصاف دارد. در نخستین گام باید از خود بپرسیم که ازهمسرم چه چیزی گرفتهام؟ لیست همه کارهای ریز و درشتی را که همسرتان برایتان انجام داده است، تهیه کنید. اگر منصف باشید این لیست آنقدر طولانی میشود که خودتان هم خجالت میکشید. یادتان باشد چیزهای ناچیز و کارهای بزرگ را کنار هم ردیف کنید و از هیچکدام فاکتور نگیرید.
در گام دوم از خود بپرسیم که به همسر حود چه چیزی دادهام؟ از کوچک و بزرگ همه کارها را ردیف کنید.
در گام سوم از خود بپرسید چه مشکلاتی برای همسرم به وجود آوردهام، ببینید چه زجرهایی به همسرتان دادهاید! حتماً میگویید خب عمدی نبوده، تصادفی بوده است، حقش بوده؛ در هر حال، خردهجنایتهایتان را لیست کنید.
در گام چهارم باید لیستها را با هم مقایسه کنید. بهتر است به محتوای جاهایی که باید بیشتر قدرشناس شوید توجه کنید.
روش دوم، اصلاح باورهای قدرناشناسی است. این روش کمی پیچیدهتر است. شما به غیر از حافظه باید روی باورهای عمیقتان کار کنید. باورهایی که ممکن است از بچگی در شما به وجود آمده باشند و به این راحتی نشود تغییرشان داد.
در گام اول باید باورهای قدرناشناس را ردیف کنید. کافی است قبل از هر چیز همه فکرهایی را که موقع قدر ناشناسی به سرتان میزند، ردیف کنید. فکرهایی مثل «نه اصلاً لازم نیست»، «وظیفهاش بوده»، «حالا دفعهٔ دیگر».
در گام دوم باورهای قدرناشناس را دستهبندی کنید. با توجه به علتهای قدرناشناسی میتوانید باورهایتان را به دستههای «باور به نیاز نبودن قدردانی»، «باور به چاپلوسی بودن قدردانی»، «باور به حقارت بودن قدردانی» و از این قبیل دستهها تقسیم کنید. معمولاً باورهای قدرناشناسانه از همین چند دستهاند.
در گام سوم باورهای قدرشناسانه را جایگزین کنید. ببینید اگر باورهایی مثل «قدرت بودن قدرشناسی»، «سالم بودن قدرشناسی» و از این قبیل را جایگزین کنید، نگاهتان به دنیا چه تغیری میکند.
در گام چهارم رفتارتان را با باورتان هماهنگ کنید. اگر باورهایتان قدرشناسانه شدهاند دست به کار شوید و بروید همین الان از همسرتان تشکر کنید. (سعید بینیاز - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/ ایسنا به نقل از سپیده دانایی)
چهارشنبه 5/8/1395 - 11:8
سلامت و بهداشت جامعه
جام جم سرا: فردی را تصور کنید که سوار بر دوچرخه از مسیری پر از مناظر زیبا میگذرد. او از هر چیزی که میبیند، لذت میبرد و به نظرش همه چیز خوشایند و دلپذیر میآید و شاد است. افراد صلحجو همین احساس را دارند. آنها از محیط اطرافشان همیشه راضی هستند و بهطور کل زندگی برایشان رضایت بخش است.
خود را هرگز از محیط زندگیشان جدا نمیبینند و با آن احساس یگانگی دارند و بهطور طبیعی این کیفیت از یکتایی را تا آنجا که در توان دارند، حفظ میکنند. افراد صلحجو همیشه طالب صلح و هماهنگی با دیگران هستند. نسبت به زندگی بسیار خوشبین هستند. آنها از هر نوع کشمکشی، چه درونی و چه بین فردی، به هر قیمتی که شده دور میمانند.
گاهی زندگی را چنان شیرین تصور میکنند که مشکلات آن را به کلی نادیده میگیرند و با این روش میخواهند آرامش و آسودگی خاطرشان را از دست ندهند. البته گاهی هم ممکن است با انکار مشکلات به خود و اطرافیان شان صدمه بزنند.
آنها را میتوان تا اندازهای درونگرا نامید، زیرا حتی اگر وجودشان پر از اضطراب و نگرانی باشد، اما با این حال در ظاهر بسیار آرام به نظر میرسند. صلحجوها از آنجا که نمیخواهند آرامششان به هم بریزد تا جایی که میتوانند از احساسات تند و شدید، تحریکها و خشونتها دوری کرده و حتی این نوع احساسات را در وجود خود نیز انکار میکنند. با قرار گرفتن در محیط تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا هماهنگی بسیاری در محیط به وجود آورند و ممکن است این کار را با کمک کردن به دیگران و تسلی کسانی که دچار صدمات روحی شدهاند، انجام دهند. افراد صلحجو همیشه به دنبال استقلال و آزادی فردی هستند و میخواهند که در آرامش و آزادی عمل برای رسیدن به اهداف شان تلاش کنند، اما از آنجا که میترسند با بیان استقلالطلبیشان، هماهنگی و آرامش موجود بین روابط خود با دیگران را از دست بدهند، این خواستشان را سرکوب میکنند و دقیقا به همین دلیل هم از ابراز عقیده مخالف خود نسبت به دیگران امتناع میورزند.
این افراد در روابطشان همیشه به دنبال هماهنگی و توافق هستند و از کوچکترین انتقاد آزرده خاطر میشوند و دوست دارند در کنار کسانی باشند که همیشه از جملات دلگرمکننده استفاده میکنند. در مباحثهها شرکت فعالی دارند، اما هرگز با کسی برخورد نمیکنند و اگر عقیدهای خلاف میلشان باشد، فقط محیط را ترک میکنند و درگیر جر و بحث نمیشوند.
در روابطشان معمولا وفادار، حامی، دلگرمکننده، نرم و ملایم و مهربان هستند و هرگز درباره دیگران قضاوت نمیکنند. آنها توانایی بالایی در دیدن جنبههای مختلف یک مساله دارند. همیشه در کنار جمع هستند و از دیدن زیباییها لذت میبرند.
جنبههای مثبت افراد صلحجو
آنها بسیار خونسرد، ملایم، خلاق و مستقل هستند. از تعادل فکری و رضایت بالایی برخوردارند و با دیگران میتوانند روابط عمیق دوستانهای برقرار سازند. بسیار سرزنده و به محیطی که در آن هستند نشاط و شادی میبخشند. آنها دیگران را بخوبی درک میکنند و پذیرای آنها هستند و از نظر احساسی رفتاری باثبات و متانت دارند.
به خود و دیگران اعتماد میکنند و حمایتگر هستند. معمولا روی دیگران اثرات درمانی و آرامکنندهای داشته و بین گروههای مختلف هماهنگی مناسبی به وجود میآورند و باعث شکلگیری اجتماعات میشوند.
جنبههای منفی شخصیت افراد صلحجو
آنها از کشمکش میترسند و به همین دلیل با دیگران سازش میکنند تا جایی که ممکن است آرزوها و خواستههای آنها را بر خواستههای خود ترجیح دهند. گاهی اوقات برای اینکه آرامششان به هم نریزد، حتی ممکن است در برابر کارهایی که نمیخواهند، پاسخ مثبت بدهند و همیشه در نقشهای قراردادی فرو میروند. اگرچه افرادی فعال هستند، اما در عین حال میتوانند رفتاری بیخیال، عجول و بیتوجه از خود بروز دهند. از آنجا که دوست ندارند خود را درگیر مشکلات کنند گاهی اوقات آنها را بیمسئولیت در قبال مسائل و همچنین راحتطلب میبینید. آنها مشکلات را نادیده میگیرند و خود را درگیر تخیلات کرده و از اندیشه و تفکر درست دوری میکنند. به نوعی آنها حقیقت را وارونه جلوه میدهند و از کنار مشکلات پیشآمده با بیتفاوتی عبور میکنند و بعضی مواقع به دنبال راهحلهای جادویی هستند. با تمام وجود میخواهند که معجزهای رخ داده و مشکلی خود به خود حل شود. با به تعویق انداختن کارها و احساس مسئولیت نکردن ممکن است دیگران را بشدت عصبانی کنند.
آن روی سکه صلحجوها
برخی از افراد صلحجو، ممکن است از نظر شخصیتی تاثیر چندانی نداشته و سرکوب شده و خنثی باشند. معمولا آنها از رویارویی با مشکلات بشدت میترسند. از هر چیزی که احساساتشان را تحت تاثیر قرار دهد میگریزند و چون نمیخواهند آرامششان به هم بریزد، حتی ممکن است اطرافیانشان را نادیده بگیرند و برخلاف میل باطنیشان از آنها دور شوند.
حتی امکان دارد وقتی آرامش دلخواهشان را از دست بدهند، براحتی دچار اختلالهای روانی مانند شیزوفرنی و اختلال شخصیت وابسته شوند.
چگونه هم صلحجو باشیم و هم قدرتمند؟
حضور واقعی: سعی کنید به قیمت از دست دادن خواستههای خود به دنبال حفظ صلح و آرامش نباشید. با خود بیندیشید آیا برای اینکه کشمکشی پیش نیاید و دیگران شما را انسان خوبی بدانند، ارزش دارد که مدام از خواستههای دیگران تبعیت کنید؟ در کنار دیگران بودن این نیست که خودتان را فراموش کنید، شما باید خودتان باشید و حضور واقعی در کنار بقیه داشته باشید. ممکن است مجبور باشید برخی تضادها را تحمل کنید، اما از احساس اینکه خودتان هستید و مجبور نیستید از تمایلاتتان دور باشید لذت خواهید برد.
روبهرو شدن با مشکلات: اگرچه این کار میتواند برای شما بسیار سخت و دردناک باشد، اما باید یاد بگیرید که با مشکلاتتان روبهرو شوید. باید صادقانه بیندیشید که چگونه میتوانید از پس مشکلات برآیید. در برابر آنها احساس مسئولیت کنید و خودتان را کنار نکشید. به جای خیالپردازی و فرار از آنها، روشهای حل مساله را بیاموزید و روی برطرف کردن آنها متمرکز شوید. به این ترتیب دیگران شما را عضوی فعال میبینند و برایتان احترام قائل خواهند شد. سعی کنید تحت هر شرایطی از لحاظ ذهنی و فیزیکی با محیط اطراف خود در ارتباط موثر باشید.
احساسات منفی و خشم: احساسات منفی هر کس نیز بخش غیرقابل انکار وجودش بوده و روی خود و اطرافیانش بسیار اثرگذار است. اگر این احساسات نفی شوند در مواقعی که هرگز تصورش را هم نمیکنید خود را نشان میدهند. افراد صلحجو به دلیل اینکه جلوی بروز این احساسات خود را میگیرند گاهی آنها را به طور انفجاری بروز میدهند و تاثیر بسیار بدی روی روابط با اطرافیانشان میگذارند. بهترین کار این است که اجازه دهید احساساتتان همانطور که هستند بیان شوند.
تصمیمگیری و طفره: برای اینکه مدام از انجام دادن مسئولیتهایتان طفره نروید و از تصمیمگیری نهراسید، ابتدا اهداف مورد نظرتان را روشن کنید و بدانید که واقعا چه میخواهید و بعد برای رسیدن به آن اهداف روشهای مناسبی برگزینید و تصمیمگیری درست را یاد بگیرید. میتوانید در مورد موضوعات کماهمیتتر تصمیمگیری را تمرین کرده تا هنگام رویارویی با مسائل بزرگتر مشکلی در این کار نداشته باشید. البته چیدن برنامه روزانه کمک میکند که در انجام دادن کاری طفره نروید و بموقع به تمام کارهایتان برسید. هر زمان هم کاری را به اتمام رساندید به خودتان جایزه بدهید.
عزت نفس: هرگاه در روابطتان با دیگران دچار مشکل میشوید به خاطر راضی نگهداشتن آنها به هر قیمتی خودتان را از ارزش و اعتبار نیندازید. اگر کسی برای شما و خواستههای منطقیتان ارزش قائل نیست، لیاقت در کنار شما بودن را ندارد، بنابراین به این رابطه پایان دهید و قبل از اینکه رابطه دیگری را شروع کنید روی نقاط ضعف و قوت رابطه قبلیتان متمرکز شده و با بررسی آنها، در رابطه جدیدتان روش بهتری در پیش گیرید.
ورزش: برنامههای ورزشی و تحرک میتواند در بالا بردن روحیه افراد بسیار موثر باشد، بنابراین حتما یک برنامه ورزشی داشته باشید. ورزشهایی مانند تایچی و دیگر ورزشهای رزمی برای افراد صلحجو مناسبترین ورزشها هستند.
enneagraminstitute / مترجم: نادیا زکالوند
چهارشنبه 5/8/1395 - 11:5
سلامت و بهداشت جامعه
چند بار تا به حال برای اینکه جو خانه را بعد از یک بگومگوی حسابی عوض کنید، مجبور شدهاید اشتباههای خودتان که هیچ، اشتباه همسرتان را هم گردن بگیرید تا آشتی بینتان برقرار شود؟ شاید هم همیشه همسرتان برای صلح و دوستی پیشقدم میشود!
جام جم سرا: اگر شما هم نمیدانید برای آشتیکنان بعد از قهر چه باید بکنید یا اینکه چطور کلا جلوی قهر کردن را در خانهتان بگیرید، این مطلب را بخوانید.
قهر کار بچههاست!
وقتی ۲ نفر با هم قهر میکنند یعنی یکی از ۲ طرف یا هردو، مهارت حل مساله را بلد نیستند. یا از رو به رو شدن با آن میترسند. قهر کردن مربوط به دوران سنی ۵ تا ۹ سال است؛ یعنی زمانی که افراد هنوز از لحاظ رشدشناختی توانمندیهای استدلالی را بهطور کامل کسب نکردهاند و نمیتوانند مسائل خود را از طریق استدلال منطقی حل کنند. به همین دلیل قهر کردن یک نقطه ضعف تلقی میشود و افرادی که بیشتر این رفتار را دارند باید به ضعف خودشان در مهارتها و اشکالاتی که دارند، واقف باشند.
قهر نکنیم، چه کنیم؟!
در شرایط بحرانی که مشکل حادی بین زوج ایجاد شده، چطور باید با مساله خود روبرو شوند. راهحل این است که زوج از روش «سکوت» استفاده کنند، نه روش قهر کردن! در روش سکوت که راهکاری موقت است، فرد باید به طرف مقابل توضیح دهد که: «با توجه به شرایطی که بین ما ۲ نفر ایجاد شده و ناشی از هیجان است، ادامه بحث میتواند شرایطمان را بدتر کند و برایمان عوارض بیشتری در پی داشته باشد بنابراین ترجیح میدهم در این رابطه فعلا سکوت کنم.»!
بهترین کار این است که افراد در زمان سکوت، برای سکوتشان زمان تعیین کنند. مثلا بگویند: «من ترجیح میدهم از الان تا فردا (پسفردا، آخر هفته یا هر زمانی که خودشان فکر میکنند مناسب است) درباره این مساله سکوت کنم.»
قهرم اما حرف میزنم!
یادتان است در سریال همسران، وقتی «مهین» با «کمال» قهر میکرد، «کمال» میپرسید: «قهری؟» و «مهین» میگفت: «بله!» «کمال» دوباره میپرسید: «حرف که میزنی؟!» و باز همان «بله» را از همسرش میشنید.
نکته مهم درمورد روش سکوت، این است که سکوت ۲ طرف مطلق نیست که کلا با هم حرف نزنند! بلکه فقط در مورد مساله مورد بحث سکوت میکنند اما در مورد سایر مسائل و روزمرههای زندگی با هم صحبت میکنند.
از جمله نکات مهمی که در چنین مواقعی باید رعایت شود سلام کردن، خداحافظی کردن، اطلاع دادن به همسر در زمان ترک منزل (برای کار، خرید و...) و اعلام ساعت بازگشت و... اصولی است که برای قاعده سکوت وجود دارد و این سکوت در بسیاری مواقع ضروری است زیرا رابطه خراب نخواهد شد.
قهر، قهر تا روز قیامت!
همیشه این نکته باید در ذهنمان باشد که عامل به وجود آمدن یک مشکل، یک نفر نیست و همیشه ۲ نفر در بروز مشکل نقش دارند.
دومین نکته این است که زوج در چنین شرایطی نباید دنبال مقصر بگردند و هر کس باید مسئولیتهای خود را بپذیرد. زوج موفق زوجی هستند که در مواقع بروز مشکلات، هر کدام به صراحت اعلام کند که «مسئولیت این بخش از مشکل به عهده من است!» بعد از اینکه افراد تکلیف خود را در بروز بحران مشخص کردند که «من هم در بروز این شرایط و شدت آن مسئول هستم»، هر کدام از همسران که شجاعت بیشتری داشته باشد، قدم اول را برمیدارد و به همسرش میگوید «من در زمینه فلان موضوع فکر کردم و متوجه شدم مسئولیتش با من است و بابت این موضوع بهخصوص، معذرت میخواهم.»
گاهی هم یکی از زوج رفتاری پرخاشگرانه دارد و از آنجا که این نوع رفتار تحت هر شرایطی ممنوع است، به همسرش توضیح میدهد که «بابت رفتار پرخاشگرانهام معذرت میخواهم.»
اگر همسرتان مقاومت میکند...
افرادی که همسرشان فرد مقاومی است و به سختی نظرش را تغییر میدهد، برای اینکه شرایط را از جو تنشزا خارج کنند، همه مسئولیتها را به تنهایی به عهده میگیرند و اعلام میکنند مسئولیت تمام مشکلاتی که باعث بروز تنش شده، به عهده خودشان است. وقتی فردی همه بار مسئولیتها را در بروز شرایط بحران به دوش میگیرد، بدون اینکه این باور را داشته باشد خودش در بروز کل ماجرا مقصر است، قاعدتا احساس خوبی از این رابطه نخواهد داشت.
منتظر عذرخواهی نباشید
وقتی منتظرید همسرتان مسئولیت کارش را به عهده بگیرد، ادامه بحث به گفتن جملههایی مثل این: «من اشتباه کردم چنین چیزی را گفتم اما تو هم بپذیر که فلان کار را کردی! قبول کن که اینجای ماجرا تقصیر تو بود و...» خواهد کشید!
اصلا فرض کنید طرف مقابل دلش نمیخواهد مسئولیت رفتارش را بپذیرد! گفتن جملههای اینچنینی و سرزنشآمیز، فقط باعث میشود تاثیر حرفهای شما برای شروع دوباره ارتباط از بین برود. کافی است خیلی شفاف بیان کنید که «مسئولیت فلان رفتار و فلان جمله و فلان کار، با من بوده»، همین یک جمله نشان میدهد مسئولیت بقیه ماجرا با شما نبوده!
اگر طاقت ندارید...
ممکن است این سوال پیش بیاید که تا کی فقط یکی از طرفین باید به اشتباههای خود اقرار کند و سکوت طرف مقابل را نادیده بگیرد؟!
اصولا روابط زوج باید متعادل باشد و این رابطه به مذاکره و گفتوگو نیاز دارد. وقتی باب گفتوگو در رابطه زوج قطع میشود، مطمئنا دچار آسیبهای مختلفی میشود اما رابطهای که در آن زوج روابط عاطفی و احساس خوبی نسبت به هم دارند، بهتر است مشکلات و چالشهای ذهنیشان را برای یکدیگر مطرح کنند. برای این کار باید در موقعیتهای آرام و مناسب مثلا موقع قدم زدن در پارک با لحنی آرام و بدون تنش، بدون متهم کردن همسر با این جملهها «یادت هست سر فلان موضوع بحثمان شده بود؟ من مسئولیتهای خودم را پذیرفتم اما تو چیزی در رابطه با مسئولیتهای خودت نگفتی. این مساله من را نگران کرده که آیا شما واقعا به این نتیجه نرسیدهای که در این قضیه شاید تو هم مسئولیتی داشته باشی؟»
با همسرشان صحبت کنند. یادتان باشد کلماتی مثل «شاید، فکر کنم، احساس میکنم و...» و همینطور لحن آرام و بدون پرخاش نقشی مهم و کلیدی دارند و اگر جای اینها لغات و لحن دیگری استفاده شود طبیعتا منجر به تنش خواهد شد.
اگر اشتباهش را نپذیرفت
اگر موضوع را در موقعیتی مناسب مطرح کنید، نتیجهاش از ۲ حال خارج نیست؛ یا پذیرفته میشود یا پذیرفته نمیشود.
اگر پذیرفته شود که عالی است اما اگر پذیرفته نشود، میتوانید حرفتان را اینطور ادامه دهید: «خب ذهن من در این زمینه چندان قانع نمیشود و من مطمئنم اگر در آینده مشکلی بینمان پیش بیاید، توانایی پذیرش مسئولیتهای خودم را داشته باشم تا شرایط آرام شود و...»
یادتان باشد در صورتی که مشکل با گفتوگو و مذاکره حل نشود و به مشکلات تکرارشونده تبدیل شود، به مداخله تخصصی و مشاور نیاز است. (سلامت نیوز به نقل از زندگی مثبت)
چهارشنبه 5/8/1395 - 11:1
سلامت و بهداشت جامعه
جام جم سرا: بهترین همسران دنیا هم ممکن است روزی از یکدیگر دلگیر شوند و همدیگر را برنجانند. این رنجش چطور باید برطرف شود؟
حتما میگویید «خب باید حرف بزنیم»، بله این راه بسیار مناسبی است و همه میدانیم که با گفتوگوی اصولی و موثر، مسائل حل میشود، اما گاهی اوقات هیچ کدام از طرفین آمادگی صحبت درباره موضوع را ندارند و آزردگی پس از مشاجره به قدری غالب است که شاید حرف زدن درباره مشکل، بیفایده به نظر برسد.
در این حالت راه دیگری هم وجود دارد و آن، «دلجویی» است. زندگی ایده آل برخی از کارها برای دلجویی را چنین توضیح داده است:
با مهارت دلجویی آشنا شوید
یکی از مهارتهای مورد نیاز زندگی مشترک که در بسیاری از موارد به زوجین کمک میکند، مهارت دلجویی کردن است. تسلط بر این مهارت، زندگی موفق را برای زوجین تضمین میکند. مهارت دلجویی مهارتی اساسی و پایهای است و راه یاد گرفتن آن هم، این است که شروع به دلجویی کنید. وقتی یک یا دو بار این کار را انجام دهید، متوجه خواهید شد که باید از چه راهی وارد شوید و همسرتان با چه روشی دلگیریاش را از شما فراموش میکند.
به همسرتان عشق بورزید
عشق و علاقه در این فرآیند بسیار مهم است چون دلجویی از فردی اتفاق میافتد که جایگاه مهم و باارزشی برای شما دارد. وقتی میگویید «غرورم اجازه نمیدهد» در این حالت غرورتان را حفظ میکنید و به جای آن عشق همسرتان را از دست میدهید. در حقیقت به قیمت از دست دادن عشقتان، غرور خود را حفظ میکنید؛ بنابراین واقعا به همسرتان عشق بورزید تا راحتتر بتوانید از او دلجویی کنید.
برای دلجویی پیشقدم شوید
وقتی هر دو از موضوعی ناراحت هستید، شاید منتظر بمانید تا دیگری قدم اول را برای دلجویی بردارد؛ این یعنی شما مهارت لازم را برای ترمیم آسیب احساسی که در زندگی مشترکتان ایجاد شده است، ندارید و توجه ندارید که به خاطر همین اشتباهتان، ممکن است به مرور زمان، علاقه شما و همسرتان کمرنگ شود؛ بنابراین برای دلجویی، خودتان پیشقدم شوید.
به دنبال اثبات محق بودن خودتان نباشید
وقتی میخواهید از همسرتان دلجویی کنید، در اصل قصد کمک به او را دارید، نه اینکه بخواهید خودتان را اثبات کنید. اگر قصدتان دلجویی باشد، اما به دنبال اثبات این باشید، که حق با شماست، دلجویی انجام نمیگیرد. دلجویی فارغ از این است که چه فردی راست میگوید و چه فردی دروغ. در این حالت موضوع رها میشود و توجه به خود فرد اهمیت دارد. به جای اینکه صحبت روی موضوع مورد بحث باشد تمرکز روی احساسات طرف مقابل و کمک به او است.
نشان دهید با خود همسرتان مشکل ندارید
اگر فکر میکنید با گرفتن هدیه، همسرتان خوشحال میشود، این راه را امتحان کنید. به این ترتیب به او نشان میدهید که با خود او مشکلی ندارید، اگر فکر میکنید درست کردن غذای دوست داشتنی همسرتان، میتواند او را از دلخوری دور کند، همان موقع این کار را انجام دهید. همراهی در یک خرید، در یک مهمانی و... همگی نشان میدهد؛ شما بیشتر از موضوع، به همسرتان اهمیت میدهید.
با تفاوت شیوه دلجویی از خانمها و آقایان آشنا شوید
در دلجویی باید بدانید شیوه دلجویی از مرد و زن به چه صورت است و به تفاوت این دو جنس بیشتر دقت کنید. از آنجا که خانمها خیلی شنیداری هستند و دوست دارند بشنوند بهتر است، مردها عبارتهایی مانند اینکه «من هنوز تو رو دوست دارم» و «تو برایم مهمی» و «من منظوری نداشتم» را زیاد استفاده کنند. نیاز ذاتی خانمها دوست داشته شدن و دوست داشتن است؛ بنابراین وقتی در موضوعی قرار میگیرند که آزرده خاطرند نیاز ذاتیشان، آسیب میبیند و با خودشان فکر میکنند «من رو دوست نداره» یا «نفهمید من دوستش دارم.»
در خور ذکر است که نیاز ذاتی آقایان نیز قدرت و توانایی است. معمولا در بحرانها احساس آزاردهنده آقایان بیکفایتی و تحقیر شدن است؛ بنابراین باید کلماتی به کار گرفته شود که این احساس از او گرفته و حس توانمندی به او بازگردانده شود؛ بیان عبارتهایی مانند «من میدونم که تو میتونی» و «میدونم به فکر ما هستی و حواست هست» بسیار مهم است. به طور کلی در دلجویی کردن باید به فرهنگ کلماتی که بینتان است، بیشتر توجه کنید و هر آنچه را که برای بهتر شدن حال طرف مقابلتان لازم است انجام دهید.
برای دلجویی وقتشناس باشید
برای جلوگیری از سوءتفاهم باید در وقت مناسب درباره موضوعی که درباره آن با همسرتان جر و بحث کردهاید، صحبت کنید. در فرآیند دلجویی، ما ثابت میکنیم که فرد از موضوع اهمیت بیشتری دارد.
برای اینکه موضوع به درستی مورد بحث قرار بگیرد به شنونده نیاز است و اگر همسرتان حالش بد باشد این اتفاق درست نمیافتد. با دلجویی بیموقع و گفتن جملاتی مانند «خیلی خب هر چی تو میگی» او را از درد دل کردن با خودتان پشیمان میکنید و حتی باعث ایجاد احساس گناه در او میشوید. وقتی با نرمی جلو بروید و به او احترام بگذارید او هم انعطاف پذیرتر میشود. برای به نتیجه رسیدن عجله نکنید. (خراسان)
چهارشنبه 5/8/1395 - 10:59
سلامت و بهداشت جامعه
همه ما آدمها گاهی اشتباه میکنیم، در زندگی زناشویی هم گاهی دل یکدیگر را ناخواسته میشکنیم و این پایان موضوع نیست بلکه باید این اشتباه را جبران کنیم. برخی از راه و روشهای آن را در این نوشتار بخوانید.
به گزارش جام جم سرا به نقل از دکترمن- عذر خواستن یکی از مۆثرترین روشهایی است که میتواند آتش معرکه را در خانواده خاموش کند و جو آرامی را دوباره به خانهتان بر گرداند. اما عذر خواهی هم مانند هر کار دیگری، چم و خمهای مخصوص به خود را دارد:
انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید: همیشه حق با شما نیست. در مجادلهای که هر دوی شما تصور میکنید حق با شماست و مشکل مربوط به طرف مقابل میباشد به ویژه اگر قبلاً نیز مکرراً بر سر موضوع فعلی بحث کردهاید، لطفاً انتقاد همسر خود را با روی باز و به راحتی گوش کنید.
موقتاً به جای خلوتی بروید: در اوج بحث فشار خونتان بالا میرود و تپش قلبتان بالا میرود و ممکن است چیزهایی بگویید که لزوماً بیان آنها منظوری ندارید. همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید.
گذشته را یاد آوری نکنید: به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید. آتشبیار معرکه شدن راهی به جایی نخواهد برد و با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق میرسید.
به همسرتان بگویید که دشمناش نیستید: اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث میکنید و همسرتان به یکباره صدایش را بالا برده و از کوره در میرود کافی است به طرفش رفته و محبتتان را به او نشان دهید. دست خود را به آرامی در دستش قرار دهید تا بفهمد که این مجادله بیاهمیت است.
محیط دور و برتان را منظم و آراسته کنید: محیط اطراف تأثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبانیت یک احساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز همیشه میتوان آن را کنترل کرد.
نترسید و مشکلترین کلمه را به زبان بیاورید: یک عذر خواهی واقعی میتواند یکی از دشوارترین پیشنهاداتی باشد که ما ارائه میدهیم! بر خلاف تصور عموم همه افراد قادر به زبان آوردن این کلمه بوده و تا به حال هیچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است.
جملهای دلپذیر به او بگویید: گاهی اوقات فراموش کردن حرفهای آزار دهنده کسی که دوستش دارید مشکل به نظر میرسد اما اگر چیزی قابل تعریف را با آن بیاموزید روبه رو شدن با مسائل بسیار آسانتر خواهد شد.
بگویید که دوستش دارید: هنگامی که میخواهید به حالت آشتی و صلح برگردید به همسرتان بگویید که دوستش دارید. اطمینان دادن در مورد این موضوع که احساس شما نسبت به همسرتان هیچگاه و تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد، بسیار خوب است.
ببخشید و فراموش کنید: عذر خواهی تنها به این معنا نیست که بگویید متأسفید بلکه باید آن اتفاق را برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت فراموشی باعث میگردد که مسئله مورد نظر راه بازگشت و سرایت دوباره به رابطهتان را نداشته باشد.
چهارشنبه 5/8/1395 - 10:53
سلامت و بهداشت جامعه
نرگس 27 ساله، 4 سال است که ازدواج کرده و با شوهرش زیاد جر و بحث میکند. هردو تحصیلکردهاند اما درباره زندگی و شیوههای مدیریت آن اختلاف نظرهایی دارند. هیچ یک در مقابل دیگری کوتاه نمیآید و سرآخر هم این نرگس است که وقتی از جر و بحث خسته میشود، به اتاق خواب میرود و در را قفل میکند!
ادامه یک بحث طولانی و بیفایده بهتر است یا درک متقابل و آموختن مکالمه و تفاهم؟ جوابش مشخص است. اگر شما هم در چنین مواردی نمیدانید باید چه رفتاری داشته باشید، این نوشتار شاید راهنمای خوبی برایتان باشد.
دعوای زن و شوهری
منظورمان از دعوا یا همان بحث و جدلی که به آن اشاره کردیم، زد و خورد نیست. همه میدانیم که در زندگی زناشویی اختلاف و بحث هم پیش میآید، چون هیچکس نسخه تکرار شده دیگری نیست اما اگر به قول قدیمیها، یک سر خانه را شما میگیرید و یک سر دیگر را همسرتان و مدام بحث و جدلهای خستهکننده دارید، باید به فکر چاره باشید.
سررشته را به دست آورید
کارشناسان مسائل خانواده دقت در نوع چالشهای گفتاری را توصیه میکنند. نازنین محمدی، محقق و روانشناس، معتقد است خیلی از بحثها برسر مسائل پیش پا افتاده صورت میگیرد. بنابراین، باید بررسی کنید که بحثهایتان در چه مورد و چگونه شروع میشود.
شیوههای خود را تغییر دهید
محمود و زهره وقتی وارد بحث میشوند که یکی از آنها، یک حرف آزار دهنده و ناروا میزند و او را به مسوول بودن در مقابل یک مشکل متهم میکند. اگر میخواهید درگیری را در خانواده خود کاهش دهید و به بحثی منطقی برسید، نخست باید در مورد نوع حرف زدن خود تجدید نظر کنید.
به اعتقاد کارشناسان وقتی شما در مورد رفتار و نحوه برخورد خود تجدیدنظر میکنید، همسرتان نیز به تناسب رفتار جدیدتان به شما پاسخ میدهد.
کمیسر نباشید
خود را در مقام یک کمیسر نبینید که به دنبال متهم میگردد. در این بازی هیچکس برنده نیست. پس به جای پیدا کردن مقصر، مشکل را رفع کنید و صحبتها را به این سمت سوق دهید. مچگیری در بحث، متهم کردن و آغاز کردن حرف با عباراتی چون: تو همیشه...، تو نباید...، و مانند اینها را کنار بگذارید. فکر کنید بحث فقط در مورد احساس شما و چیزهایی است که واقعا میتوانید در مورد آن قضاوت کنید. مثلا: من از اینکه میبینم کولر خراب شده است و اجازه ندارم برای تعمیر آن به تعمیرکار زنگ بزنم احساس محدودیت و محرومیت میکنم. منظورم محدودیت از قدرت عمل در این مورد و محرومیت از امکانات رفاهی است و بهتر است کاری کنیم.
اما اگر بگوییم تو بس که بیمسوولیتی کولر را تعمیر نمیکنی و اجازه هم نمیدهی من در این مورد اقدامی کنم… احتمالا با قضاوتی که کردهایم آغاز یک بحث بد را دامن زدهایم.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
روان شناسان نمیگویند هرگز بحث نکنید. بلکه معتقدند بموقع و در صورت نیاز بحث کنید. بحث زمانی ضروری است که برای حل و توافق در مورد یک مشکل باشد نه برای گریز از مسوولیت یکی از طرفین.
وقتی خسته، عصبانی و تحریکپذیر هستید، زمان مناسبی برای بحث کردن نیست. همچنین وقتی زیاد گرمتان است یا گرسنهاید یا تمام ذهنتان را مسائل دیگری به خود مشغول کرده است.
گوشهایم برای تو
اگر میخواهید یک بحث احترام آمیز را دنبال کنید، لازم است که ابتدا شنونده خوبی باشید.
سیما میگوید: من 5 سال با همسرم زندگی کردهام و هرگز نشده است که فکر کنم یک بار حرفم را با جدیت و تا انتها گوش کرده است. او وسط صحبتهای من خمیازه میکشد، میرود برای خودش چای میریزد، پیامهای تلفن همراهش را چک میکند یا تلویزیون را روشن میکند و هراز گاهی به من نگاه میکند و میگوید: گوشم با توست. این کارش عصبانیام میکند و بحثهایمان دیگر به جایی نمیرسد. اخیرا من به جای صحبت کردن با او، به غر زدن و ابراز خشم اکتفا میکنم و اصلا به او نمیگویم چه اتفاقی افتاده است و این کار را بدتر کرده.
چشم و گوش مهمترین چیزهایی است که برای برقراری ارتباط با همسرتان دارید. زبان شما در مرحله بعد اهمیت قرار میگیرد. پس به حرفهای همسر خود خوب گوش کنید. شما شنوندهاید نه بازپرس و نه قاضی. صبور باشید و اجازه دهید نوبت حرف زدن به شما برسد. هرجا برایتان مبهم است، توضیح بخواهید و اگر فکر کردید حق با اوست و توانستید موقعیتش را درک کنید، این را به او بگویید و همدرد و همزبان خوبی برایش باشید.
آییننامه بحث
مریم همیشه میان حرفهای همسرش میپرد و حسین هم در میانه کار، حرف را نیمهکاره میگذارد و میگوید: اصلا ولش کن ارزش صحبت کردن را ندارد... در حالی که گاهی واقعا ارزشش را دارد!
اگر مشکل شما این است که نمیدانید چطور بحث کنید برای گفتوگوهای خود قانونی تدوین کنید:
-هر شب 20 دقیقه و هر نفر 5 دقیقه نوبت صحبت کردن داشته باشد.
-هیچکس حرف دیگری را قطع نکند.
-ناسزاگویی را ممنوع کنید.
-آرامشتان را حفظ کنید.
-در دیگری احساس گناه ایجاد نکنید.
-بحث را نیمهکاره رها نکنید.
-سعی نکنید دیگری را آزار دهید.
-به کینههای قدیمی گریز نزنید.
-از متهم کردن یکدیگر و کلیگویی بپرهیزید.
-نیش و کنایه را ممنوع کنید.
-از پیشداوری بپرهیزید.
-حرفهای روانکاوانه نزنید.
میتوانید به چنین آییننامهای موارد دیگری را که موجب آزردگی یکی از طرفین میشود، اضافه کنید؛ مثل سیگار کشیدن حین بحث و...
اگر سعی کنید شیوهای منصفانه پیش بگیرید، بحثهایی نتیجهبخش و آرام خواهید داشت. یادتان هم باشد که «بحث» نمک زندگی است اما حتما باید مراقب باشید که زندگیتان شور نشود.
زهره زیارتی/ جام جم
چهارشنبه 5/8/1395 - 10:52
سلامت و بهداشت جامعه
بیماری پوستی صدف، نوعی بیماری است که طی آن، سیستم ایمنی بدن با فرستادن سیگنالهای اشتباه به سلولهای پوست، موجب رشد بیش از حد آنها میشود. به طوری که سلولهای جدید پوست، طی چند روز (به جای چند هفته) رشد میکنند. بدن این سلولهای اضافی پوست را از بین نمیبرد و سلولهای اضافی در سطح پوست تجمع میکنند و لکههای پسوریازیس را تشکیل میدهند.
به گزارش جام جم آنلاین ، میتوان پسوریازیس را یک عارضه شایع پوستی دانست که در نتیجه آن به دستور ناحیه مربوطه رشد سلولهای پوستی سرعت میگیرد و سلولها چند برابر روند طبیعی رشد میکنند. نتیجه این میشود که فرد در نواحی دچار عارضه پسوریازیس شاهد لکههای قرمز رنگ و غالبا متورم و براق میشوند. در واقع سلولهای اضافه رشدیافته روی سطح پوست، فلسهای ضخیم و براقی را تشکیل میدهند که به صورت لکههای خارشدار، خشک و قرمز رنگ دیده میشود و در بعضی از موارد ممکن است دردناک باشد. بیماری پسوریازیس یک بیماری دائمی و درازمدت (مزمن) است. هدف اصلی در درمان این بیماری، متوقف کردن روند سریع رشد سلولهای پوستی است.
پسوریازیس ممکن است مسری به نظر برسد، اما چنین نیست. پسوریازیس از طریق تماس با فرد مبتلا منتقل نمیشود. یک فرد برای ابتلا به پسوریازیس باید ژنهای عامل آن را از طریق وراثت در بدن خود داشته باشد.
چه عاملی باعث پسوریازیس میشود؟
دانشمندان در تلاشند از تمام اتفاقاتی که در داخل بدن به علت پسوریازیس رخ میدهد، آگاهی یابند. آنچه مسلم است این که پسوریازیس یک بیماری مسری نیست و از طریق شنا کردن در استخر یا رابطه جنسی به فرد منتقل نمیشود.
دانشمندان دریافتهاند که سیستم ایمنی و ژنهای یک فرد نقش مهمی در ابتلا به این بیماری دارند. به نظر میرسد ترکیب ژنهای بسیاری باعث پسوریازیس میشود. همچنین دانشمندان دریافتهاند که تمام افراد دارای ژن پسوریازیس، به این بیماری مبتلا نمیشوند. به نظر میرسد که یک فرد باید ترکیب «صحیح» ژنهای پسوریازیس را در بدن خود داشته باشد تا در معرض ابتلا به آن قرار بگیرد.
چهارشنبه 5/8/1395 - 10:44
سلامت و بهداشت جامعه
پرواز با هواپیما حتی اگر به آن عادت هم کرده باشید، باز هم استرس آور است؛ در حالی که هواپیما نسبت به بیشتر وسایل نقلیه امنتر است.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، برای سفر با هواپیما برخی مسایل و اطلاعات در خصوص خدمات به مسافران و اطلاعات مربوط به کیفیت آب و غذا و ... وجود دارد که شاید شما از آن بی اطلاعید؛ اما خلبانها از رازهایی خبر دارند که شما نمیدانید!
بهترین ساعت پرواز
افرادی که صبح زود پرواز دارند خیالشان راحت باشد که اصلا با تاخیر در پرواز مواجه نخواهند شد. پروازهای اول صبح بیشترین شانس پرواز سر وقت را دارد. علاوه بر آن، پتوهای تازه شسته شده فقط به مسافران اولین پرواز داده میشود و پس از آن پتوها مجدد تا شده و دراختیار مسافران قرار می گیرد.
نظافت چند وقت یکبار انجام میشود
کابینها فقط روزی یکبار تمیز میشوند و این کار اغلب در طول شب صورت میگیرد. حتی اگر تکهای مدفوع روی سینی یا صندلی تان پیدا کردید تعجب نکنید! (البته باید والدینی را مقصر بدانید که بچههایشان را روی صندلی عوض میکنند.) ضد عفونی کنندههای دست میتوانند بهترین دوست شما در طول پرواز باشند.
امنترین جای هواپیما کجاست؟
پاسخ ساده است: دم هواپیما. دلیلش نیز این است که کابین خلبان ضرب سقوط را میگیرد و آسیب کمتری به قسمت انتهایی هواپیما وارد میشود. بنابراین "ترسوها" به یاد داشته باشند که باید همیشه دم هواپیما را رزرو کنند و کتاب «راهنمای زنده ماندن هنگام سقوط هواپیما» را مدام بخوانند.
هوای کولر هواپیما چقدر تمیز است
سیستم تهویه هوا کاملا داخل هواپیما قرار داشته و بنابراین سیستم بستهای است. به عبارت بهتر، هوایی که تنفس میکنید در حقیقت همان هوای فشرده شدهای است که از موتورهای هواپیما گرفته میشود. کمپرسورها کمک میکنند تا هوای بیرون به داخل هدایت شود.
ترسناکترین فرودگاه برای فرود
فرودگاه "بربانکِ کالیفرنیا" و "ولی ترین" در میسولای مونتانا به علت داشتن باند پروازی کوچک بسیار خطرناک هستند. اما در این فرودگاهها و فرودگاههای مشابه هیچ جای نگرانی وجود ندارد. با توجه به امکانات هواپیماهای امروزی از جمله سیستم ترمز، همین باندهای کوچک نیز کفایت میکنند.
علائم هشداری هواپیما
تمام هشدارهای حین پرواز را باید اینگونه تفسیر کرد: اگر یکبار صدای دینگ شنیده شود، خدمه باید به تلفن داخل هواپیما پاسخ دهند. هنگام فرود، بلند شدن و نشستن مسافران بر روی صندلی خود، دو یا سه بار صدای دینگ شنیده میشود. هر زمان که ارتفاع از 10 هزار پا بیشتر میشود ممکن است این صدا شنیده شود. اگر پنج یا شش بار صدای دینگ شنیده شود، وضعیت فوری اعلام شده است. در این زمان البته خدمه دستورات لازم را به مسافرین میدهند.
چرا WiFi تعطیل میشود
در برخی پروازها که از وای فای استفاده میشود، سرعت بسیار پایین است. دلیلش این است که یک روتر کوچک برای بیش از 100 نفر مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی که هواپیما شیئی متحرک است، اینترنت به سرعت وارد و سپس خارج میشود. اگر میخواهید در ارتفاع بیش از 10 هزار پا به اینترنت متصل شوید، بهتر است سایتهای سنگین و عکسدار را باز نکنید و هر بار یک پنجره را باز کنید.
خدمه چه میخورند
مهمانداران هواپیما با خودشان غذا میآورند. اغلب اوقات غذای توزیع شده بین مسافران تمام شده و از طرف دیگر، یک غذای خانگی از غذاهای سرو شده در هواپیما بهتر است. نکته کاربردی: خدمه پرواز به خوبی با غذاهای ارزانتر و بهتر فرودگاهها آشنایی دارند. بنابراین هرگاه یکی از آنها را دیدید بروید کنارش بنشینید و از او بپرسید که چه چیزی سفارش دهید. این نکته را میتوانید در مورد خدمات دیگر فرودگاهها نیز اعمال کنید.
اگر کاپیتان پرواز مریض شود چه اتفاقی میافتد
خلبان و کمک خلبان همیشه دو غذای متفاوت میخورند. این ماجرا البته به صورت قانونی نانوشته است. اما چرا این قانون نانوشته رواج دارد؟ اگر یک غذا بد بود (حامل باکتری، آلودگی و غیره) بود، شخص دیگر بتواند کنترل هواپیما را در دست بگیرد.
از صندلیام متنفرم
شاید پیش بیاید که صندلیتان را دوست نداشته باشید و بخواهید وارد بخش فرست کلاس شوید. این کار حتی پس از بلند شدن هم ممکن است اما چندان محتمل نیست. در برخی پروازها این امکان وجود دارد که خدمه فرمی را پر میکنند و دلیل انتقال شما را در آن یادداشت میکنند. شانس این کار برای زنان در صورت بارداری بیشتر میشود.
خلبانها خسته نمیشوند؟
سوالی که در ذهن بسیاری وجود دارد این است که آیا خلبانها حین پروازهای طولانی مدت خسته نمیشوند؟ جواب این سوال شما را شوکه خواهد کرد: خلبانها گاهی اوقات حین پرواز خوابشان میبرد! در واقع آنها به لحاظ قانونی میتوانند در طول پرواز استراحت کوتاه داشته باشند و کنترل پرواز را به کمک خلبان خود بسپارند. اما برخی از خلبانها اعتراف کردهاند که بدون اطلاع قبلی ناگهان به خواب رفتهاند.
آیا ماسک اکسیژن واقعا مرا نجات خواهد داد؟
ماسک اکسیژن تنها برای 15 دقیقه اکسیژن شما را تامین میکند. اما خونسردی خود را حفظ کنید. کم کردن ارتفاع هواپیما تا زمانی که مسافران بتوانند به راحتی تنفس کنند، در مجموع 15 تا 20 دقیقه زمان میبرد.
چرا خدمه از بطری آب استفاده میکنند
آب لوله کشی شهر میتواند سالم باشد اما آب موجود در هواپیما چندان سالم نیست. فقط در یک صورت در هواپیما آب مصرف کنید و آن اینکه از بطری کاملا سالم و دست نخورده باشد. نتایج مطالعات اخیر نشان میدهد که میزان باکتری موجود در آب هواپیما دهها تا صدها برابر آب لوله کشی شهری است.
چهارشنبه 5/8/1395 - 10:43