كیهان:زمستان آمریكا در بهار سوریه
«زمستان آمریكا در بهار سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه كیهان به قلم سعدالله زارعی است كه در آن میخوانید؛تحولات
سوریه اگر هنوز دارای هویت تركیبی سیاسی و امنیتی است و در كنار قیل و قال
های حوزه دیپلماسی كماكان صدای شلیك گلوله ها نیز به گوش می رسد اما نشانه
های واضحی وجود دارند كه از فرجام دوره فعالیت بازیگران امنیتی نظامی در
این كشور، خبر می دهند. تاكید فراوان رژیم صهیونیستی بر لزوم دست زدن به یك
اقدام بزرگ نظامی بین المللی برای مهار ایران و سوریه یكی از این نشانه
های واضح است. چرا كه براساس الگوی «تقسیم نقش» قرار بود اسرائیلی ها در
دوره خیزش های اسلامی سكوت كنند و بازی را به آمریكا، اروپا و رژیم های عرب
وابسته به غرب واگذار كنند. از منظر آمریكایی ها دخالت رژیم صهیونیستی
امكان اداره روند تحولات منطقه را از غرب سلب می نماید. براساس این الگو،
تا چندی قبل سران رژیم صهیونیستی كمتر اظهارنظر می كردند ولی در دو- سه
هفته اخیر حجم اظهارنظرهای سران این رژیم درباره سوریه و ایران آنقدر
فراوان شده است كه از آن بوی «تغییر الگو» به مشام می رسد و در عین حال از
شكست سیاست غرب در برابر روند تحولات منطقه خبر می دهد.
تحولات سوریه پس از جریان غربی اهانت به پیامبر
اعظم(ص) از دو طریق رویكرد و تغییرات اساسی پیدا كرده است. این تحولات از
یك طرف از جدال درون منطقه ای كه تلاش می شد كه شیعه و سنی دیده شود، بخشی
از یك جدال فراگیر بین المللی ناظر بر ضربه زدن به جهان اسلام دیده می شود و
از طرف دیگر سخن گفتن از منازعه ای كه مخالفان خارجی بشار اسد آن را سوری
سوری معرفی می كنند، از منظر افكار عمومی خلاف مصالح اسلام محسوب می شود.
از این رو از فشار روانی روی نظام سیاسی سوریه به میزان زیادی كاسته شده
است.
یكی از جنبه های بحران سوریه تاكنون رفتار اخلال
گرایانه تركیه بوده است. آنكارا طی حدود یك سال گذشته تلاش كرد تا از طریق
یك جابجایی سیاسی در دمشق، فضای تنفسی خود را در حوزه عربی باز كند اما
دولت اردوغان نتوانست این مسیر را به درستی مدیریت نماید. آنكارا در زمانی
كه نیاز به جلب نظر دولت عراق داشت، همزمان با دخالت امنیتی در سوریه، جنگ
دیپلماتیك اعلام نشده ای را علیه بغداد به راه انداخت. تركیه با حمایت جدی و
در بالاترین سطح از طارق هاشمی كه از نظر دولت بغداد سرپل جدی تروریزم است
و به این دلیل به اعدام محكوم شده است، خشم دولت و مردم شیعه عراق را علیه
خود برانگیخت و ناشی گری دولت آنكارا، روابط بغداد- دمشق را به سطح یك
«رابطه استراتژیك» سوق داد و این یك كمك ویژه اردوغان به بشار اسد به حساب
می آید.
از سوی دیگر دولت اردوغان محرك های امنیتی و نظامی
را علیه سوریه فعال كرد و این در حالی بود كه احاطه اردوغان به دستگاه های
امنیتی- نظامی تركیه كمتر از آن است كه بتواند هدایت یك پروژه امنیتی نظامی
را در خاك كشور همسایه به عهده بگیرد و این بار را به سرانجام برساند از
این رو طی ماه های اخیر شاهد اعتراض فراوان نظامیان تركیه به سیاست امنیتی
دولت اردوغان علیه سوریه بوده ایم. به نظر می رسد طی هفته های اخیر دولت
اردوغان پیام های لازم را از درون جامعه حنفی تركیه دریافت كرد. نظرسنجی
های محافل تركیه ای حكایت كننده مخالفت نزدیك به 85 درصدی 40 میلیون حنفی
تركیه از اقدامات ضدسوری اردوغان بود این در حالی است كه مخالفت صددرصدی 19
میلیون كرد شافعی و 23 میلیون ترك و عرب علوی با برنامه ضدسوری دولت
آنكارا هم باید به عدد مخالفت اضافه كرد.
در همان حال طی هفته های اخیر از همگرایی منطقه ای
حوزه عربی علیه سوریه كه اردوغان مخالفت آنان را مستمر و استراتژیك به حساب
می آورد، به شدت كاسته شد، عربستان جایگاه كانونی خود را به مصر سپرد و
قطر و تركیه را وسط میدان معارضه نظامی تنها گذاشت. این رخدادها تاثیر عمده
ای روی رفتار تركیه گذاشت و آن را محتاط كرد. اعلام بسته شدن مرزهای تركیه
با سوریه كه با حركت نمادین ارتش در مرز انجام شد و اظهارات «ریاض الاسعد»
سركرده شبه نظامیان تروریست مبنی بر اینكه نیروهای خود را كاملاً از تركیه
خارج كرده است، نشانه دشواری های فراوانی است كه تركیه با آن مواجه گردیده
است.
یكی دیگر از جنبه های بحران سوریه رفتار سازمان ملل
و شورای امنیت بود. سازمان ملل و شخص دبیركل تاكنون روی مشروعیت مخالفان
تاكید داشت و در صدد بود با صدور قطعنامه در شورای امنیت، سوریه را در
شرایط سخت قرار دهد اما در نهایت این سازمان تنها توانست از طریق مجمع
عمومی سازمان ملل چند قطعنامه محكومیت كه الزام آور نیستند، صادر نماید.
مواضع اخیر دبیركل مبنی بر توقف خشونت در سوریه و تاكید اخضر ابراهیمی بر
گفت و گو با اسد و مذاكره با ایران و تایید چارچوب نشست های قاهره كه با
حضور ایران همراه بود، همه نشان دهنده آن است كه اخضر ابراهیمی نمی خواهد
مسیر كوفی عنان را برود. این روند نشان داد كه سازمان ملل بعد از شكست
پرونده امنیتی تلاش می كند تا «میان» و نه متمایل به یكی از دو طرف دیده
شود. این موضوع فضای دیپلماتیك جدیدی را فرا روی سوریه قرار داد تا جایی كه
بعضی از پایتخت های غربی كه دفاتر دیپلماتیك خود در دمشق را به حال نیمه
تعطیل درآورده بودند، از آمادگی خود برای بازگرداندن سفرا خبر دادند و دهها
مقاله در رسانه های مهم اروپا درج شد كه در آن تغییر نظام سوریه را حداقل
در شرایط فعلی غیرممكن ارزیابی می كردند.
یكی دیگر از جنبه های بحران سوریه رفتار مخالفان
اسد بود. تا حدود چهار ماه پیش، «ارتش آزاد سوریه» و «مجلس ملی» كه ماهیت
خارجی داشتند، محور تحولات سوریه به حساب می آمدند این دو، «لائیك خارجی»
به حساب می آمدند از حدود دو ماه پیش كه ناكارآمدی این دو مجموعه به اثبات
رسید، «القاعده» به میدان آمد و از سوی آمریكا و نیروهای همگرا با آن به
طور جدی و آشكار مورد حمایت واقع شد. غرب و بخصوص آمریكا دنبال این بود كه
با شبح القاعده، سوریه را وادار به تسلیم نمایند. القاعده در این میدان
شیوه جنایت های خاص را در پیش گرفت حوادث تلخ و تكان دهنده نظیر ماجرای
حولا به این منظور صورت گرفت و رسانه ای شد اما برخلاف تحلیل غرب، این
جنایت ها دست ارتش سوریه را در اقدامات تلافی جویانه و تشدید فشار بر
محاربین باز كرد و از این رو ارتش بدون هیچ مانع روانی به پاكسازی حلب،
حمص، درعا و دمشق دست زد و هزاران نفر از تروریست ها را از میان برداشت. در
این میان فضای جهان اسلام پس از پخش فیلم اهانت آمیز علیه پیامبر بزرگوار
اسلام به هیچ وجه تحمل رفتارهای اختلاف افكنانه در جهان اسلام را نداشت و
لذا مشكل القاعده در سوریه مضاعف گردید.
نكته دیگر این است، موقعیت منطقه ای همراهان سوریه
طی یكی -دو ماه اخیر به نحو بارزی بهبود پیدا كرد. ایران به عنوان متحد
استراتژیك سوریه به ریاست جنبش عدم تعهد رسید و عراق دوست سوریه به ریاست
اتحادیه عرب رسید و از آن طرف موقعیت عربستان و قطر در سازمان های منطقه ای
تا حد زیادی تضعیف شد به گونه ای كه طی دو ماه اخیر شاهد غیبت مقامات
عربستان یا كاهش سطح حضور دیپلماتیك عربستان در بسیاری از نشست های مهم
منطقه بوده ایم. شكست برنامه تغییر در سوریه تا مدت ها محافل همگرا با غرب
در منطقه را به حاشیه می برد و از این رهگذر یك بار دیگر ثابت شد كه غرب
قادر به مدیریت صحنه ای كه در نقطه مقابل آن جبهه مقاومت قرار دارد نیست و
در جبهه ای كه یك طرف آن مقاومت باشد امكان غلبه به نفع غرب وجود ندارد.
یك نكته مهم دیگر در بحران سوریه وضعیتی بود كه در
جغرافیای لبنان برای حزب الله پیش آمد. غرب و همگرایان لبنانی آن تحولات
سوریه را یك چالش كمرشكن برای حزب الله می دانستند چرا كه فضای توام با
خشونت حاكم بر رفتار دولت و مخالفان دولت سوریه را با استراتژی شناخته شده
حزب الله كه پرهیز از ورود به چالش های داخلی بود مغایر می دانستند. آنان
معتقد بودند حزب بر سر دوراهی حمایت از دولت متحد خود در دمشق و حفظ
استراتژی پرهیزگرایانه ناچار به حمایت از دولت اسد شده و این حیثیت حزب
الله را در لبنان و سایر كشورهای عربی مخدوش می كند و در نهایت حزب الله را
به انزوا می برد. در عالم واقع هم این دشواری و تنگنا برای حزب الله وجود
داشت.
در این میان حزب الله در بحران سوریه ورود نكرد و
هیچكس نتوانست به سندی مبنی بر دخالت حزب الله دست پیدا كند اما در همان
حال یك تعهد اخلاقی مبنی بر كمك به اسد به دوش حزب الله سنگینی می كرد
فضایی كه پس از اهانت به ساحت پیامبر بزرگوار اسلام در جهان اسلام به وجود
آمد، حزب الله را از حاشیه به متن آورد. در این صحنه حزب الله مثل همیشه به
صحنه آمد. دفاع جانانه حزب الله از پیامبر اسلام(ص) و برتری مراسمی كه در
بیروت و بقیه شهرهای لبنان به نسبت بقیه كشورهای جهان اسلام برگزار شد
موقعیت جدیدی برای حزب الله داد رقم زد و اعتماد به نفس جدیدی به نیروهای
حزب الله و پشتیبانان منطقه ای آن داد.
تحولات سوریه در نهایت در یك فرایند سوری سوری قرار
گرفته است از این رو طی هفته های اخیر شاهد نشست های مخالفان سیاسی نظام
سوریه در برابر مخالفان امنیتی سوریه در دمشق بودیم. روسیه و ایران ابتكار
عمل تحرك سیاسی و مدیریت توافق دولت و مخالفان را به عهده گرفته اند. این
موضوعی است كه تحولات سوریه را به یك سرانجام مناسب سوق می دهد اما البته
بدون تردید تلاش بازوهای ترور غربی ها در سوریه به این زودی از حركت باز
نمی ایستد و مطمئنا طی هفته های آینده هم شاهد رخدادهای ناخوشایند امنیتی
خواهیم بود اما دیگر زمان امید بستن به این اقدامات به سر آمده است. ضمن آن
كه تروریست ها و حامیان غربی و منطقه ای آنها به وضوح دریافته اند كه باید
برای اقدامات تروریستی خود هزینه های بسیار سنگین جانی و حیثیتی بپردازند.
خراسان:چشمهای امیدوار به سوی اتاق مبادلات ارزی
«چشمهای امیدوار به سوی اتاق مبادلات ارزی»عنوان
یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسنزاده است كه در آن میخوانید؛3
روز از فعالیت اتاق مبادلات ارزی گذشت تا حساسیت ها و توجهات افکار عمومی
به ویژه فعالان اقتصادی به تأثیر این اتاق بر بازار آشفته ارز بیشتر شود.
هر چند هنوز قضاوت درباره فرجام اتاق مبادلات ارزی زود است اما با نگاهی به
فعالیت 3 روزه این اتاق و در کنار آن بازار آزاد ارز، می توان نکاتی را
درباره فرصت ها و چالش های این تدبیر جدید ارزی مورد اشاره قرار داد:
۱ - با توجه به این که فضای ملتهب بازار ارز یک شبه
به وجود نیامده است و محصول چالشهای کلان اقتصادی کشور در کنار فشارهایی
است که طی یک سال اخیر از خارج بر اقتصاد کشور تحمیل شده است نمی توان در
کوتاه مدت توقع موفقیت و در بلندمدت انتظار معجزه از اتاق مبادلات ارزی
داشت. صبر و تأمل برای به ثمر رسیدن هر طرحی از جمله طرح اتاق مبادلات ارزی
در فضای کنونی بازار ارز ضروری است و نباید با برخی موضع گیری های شتابزده
فضای روانی بازار برای موفقیت این طرح را تحت تأثیر قرار داد.
۲ - راه اندازی این مرکز به عنوان تدبیری جدید حاوی
این پیام مثبت است که نهادهای متولی تنظیم بازار ارز روزمرگی و انفعال را
کنار گذاشته اند و تدبیری فراتر از تزریق بدون هدف ارز به بازار و یا قطع
آن درپیش گرفته اند. پیش از این در یادداشتی به این موضوع پرداخته بودیم که
معضل اصلی بازار ارز بی اعتمادی به وعده های عمل نشده و اظهارات تنش زای
برخی افراد مسئول و غیرمسئول است. حرکت از گفتار درمانی به در پیش گرفتن
تدابیر جدید در بازار ارز می تواند حرکتی مثبت برای جلب اعتماد فعالان
اقتصادی و کاهش تقاضای عجولانه و انبوه آنان برای ذخیره سازی ارز باشد.
۳ - تدابیر پیش بینی شده برای اتاق مبادلات ارزی
حاوی ویژگی های مثبتی است که می تواند در تنظیم بازار ارز موثر باشد. تاکید
بر صدور حواله ارزی به جای ارائه ارز فیزیکی که جلوی فروش ارز موردنیاز
بخش تولید در بازار آزاد را می گیرد، تجمیع فعالیت همه نهادهای مسئول در یک
مرکز و کاهش بوروکراسی اداری و عرضه ارز به نرخ ۲درصد زیر قیمت بازار از
مهمترین ویژگی های مثبت این مرکز است. به ویژه عرضه ارز به نرخ ۲درصد زیر
قیمت بازار به گونه ای است که هم انگیزه سفته بازی (خرید ارز از اتاق
مبادلات ارزی و فروش در بازار آزاد) را ایجاد نمی کند و هم با عرضه ارز به
نرخ ارزان تر از بازار آزاد می تواند به تدریج زمینه کاهش نرخ ارز بازار
آزاد را فراهم کند.
۴ - اما نکته اساسی در موفقیت این طرح توجه به
مدیریت بازار موازی اتاق مبادلات ارزی یعنی بازار آزاد است. واقعیت این است
که بخش قابل توجهی از تقاضای فعلی بازار که خواهان دریافت ارز مسافرتی و
دانشجویی هستند برای تامین نیاز خود به بازار آزاد مراجعه می کنند. در صورت
پیش بینی تدابیر مناسب برای تامین این نیازها در اتاق مبادلات ارزی می
توان بخش قابل توجهی از تقاضای بازار آزاد را به اتاق مبادلات ارزی منتقل
کرد.
تنها نکته محل تردید در این باره نحوه اطمینان از
رسیدن ارز مسافرتی و دانشجویی به مصارف خود و جلوگیری از ورود این ارزها به
بازار آزاد است که قطعاً تدابیر کنترلی برای این موضوع را می توان
اندیشید. ۵ - اما بخشی دیگر از تقاضای بازار به خرید ارز برای ذخیره سازی
با هدف انتفاع از افزایش قیمت ارز در آینده باز می گردد و تا زمانی که این
تقاضا کم رنگ یا محو نشود بازار آزاد (دلالی) ارز به حیات خود ادامه خواهد
داد. برای رفع این مشکل باید ۲ اقدام را در دستور کار قرار داد.
اولین اقدام مهار رشد نقدینگی و هدایت آن به سمت
بازارهای سودآور و مرتبط با تولید است و اقدام دیگر تلاش مجموعه نظام
اقتصادی از جمله وزارت نفت برای دورزدن تحریم های نفتی است. در شرایط فعلی
با توجه به کاهش نسبی فروش نفت از یک سو و جایگزین شدن تهاتر کالا به جای
دریافت ارز از خریداران نفت ایران، موجودی ارز فیزیکی کشور تا حدی کاهش
یافته است.
هرچند اخبار و تحلیل ها حاکی از این است که همچنان
ارز موجود توان پاسخگویی به نیاز بازار را دارد اما موفقیت در دور زدن
تحریم های نفتی این پیام مهم را به بازار داخلی می دهد که در آینده با
بحران کمبود ارز مواجه نخواهیم بود. لذا بخشی از تقاضای خرید ارز برای
مصارف آتی کاهش می یابد و التهاب بازار فروکش خواهد کرد.
در هر صورت باید به انتظار نشست و برای اثرگذاری
اتاق مبادلات ارزی از عجله اجتناب کرد و دقت کرد که ساز و کارهای اقتصاد
آنی و فوری عمل نمی کنند بلکه به تدریج و در میان مدت و بلندمدت اثرگذار
خواهند بود لذا برای موفقیت اتاق مبادلات ارزی باید به انتظار نشست.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است كه در آن میخوانید؛
در
خجستگی هفته جاری همین بس كه در بین الهلالین دهه كرامت قرار گرفته و ختام
آن به میلاد مسعود و پرمشك و عبیر حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه
السلام است. به واقع چه سعادت بزرگی نصیب ملت و سرزمین ایران شده كه
میزبان مضجع شریف این دو سلاله پاك پیامبر اكرم(ص) و فرزندان موسی بن جعفر
علیه السلام هستند و به همین واسطه چه بسیار نعمتها كه متوجه ایران گردیده
و چه بلایای زیادی كه از ملت ایران دفع شده است.
امشب، آسمان ایران، آذین بندان طلوع خورشیدی است كه
آسمان فیروزهای خراسان را در دل خود جای داده و سرزمین طوس را به حریم
كوی شیعیانی تبدیل كرده كه قرنهاست زیر آفتاب عنایتش و سایه مهربانیاش
امان گرفتهاند.
روز جمعه كه خاتم ایام و پایان بخش روزهای هفته است
و در فرهنگ اسلامی، "عید" نامیده میشود، این هفته "نور علی نور" گشته و
به سالروز میلاد با سعادت خورشید هشتم ولایت حضرت امام رضا علیه السلام
مزین گردیده است. یكی از جلوههای كمال حضرت رضا(ع)، دامنه بیانتهای علم
حضرتش است كه همگان را در طول اعصار، مبهوت خویش ساخته و ایشان را ملقب به
عالم آل محمد(ص) نموده است. پرتوافشانی علوم رضوی آنچنان گسترده بود كه نه
تنها در زمان حضور ایشان در میان مردم بلكه پس از وفاتشان نیز راه را بر
امت روشن نمود. شاید امروز بزرگترین وظیفه پیروان و شیعیان حضرتش در ایران
اسلامی كه از بركاتش متنعم هستند این باشد كه امام رضا(ع) را كه دیگر در
غربت نیستند و لقب "غریب الغربا" برای ایشان با توجه به انبوه زائران،
بیموضوع مینماید، از جهت علمی و معارفی از غربت بیرون بیاورند و با نشر
علوم رضوی و مبارزه با جهل و خرافه به نحو مقتضی با فرهنگهای وارداتی و
عرفانهای كاذب مقابله نمایند.
روزهای این هفته، با هفته دفاع مقدس مصادف بود و
ملت ایران خاطرات سی و دومین سالروز تهاجم رژیم بعثی عراق به سركردگی صدام
را مرور كرد، جنگی كه همه استكبار و ارتجاع عرب پشت آن قرار داشت تا انقلاب
نوپای اسلامی ایران را از پای در آورد ولی ایستادگی یكپارچه و شجاعت تحسین
برانگیز جوانان این مرز و بوم، تجاوزگران را مأیوس كرد.
علاوه بر این در جنگ تحمیلی، استعدادهای جوانان
ایرانی شكوفا شد و آنها نبوغ و ابتكارات خود را در صنایع دفاعی به منصه
ظهور گذاشتند، به گونهای كه اكنون به نقطهای از اقتدار و خودكفایی در این
زمینه رسیدهایم كه دشمنان جرأت تجاوز به خاك كشورمان را به خود نمیدهند.
در طلیعه این هفته همچنین زنگ از رخسار مدارس و
محیطهای آموزشی زدوده شده و با نواختن زنگ مهر، سال تحصیلی در سراسر كشور
آغاز شد و بیش از 12 میلیون دانش آموز در كلاسهای درس حضور یافتند. واقعیت
اینست كه روز به روز از سرمایهگذاری دولت در بخش آموزش و پرورش و برنامه
ریزیهای كارآمد و هدفمند در بخش محركه نظام كاسته میشود و نیروی متعهد
انسانی كمتری برای تقویت آینده فرهنگی و علمی پرورش مییابد و این خود یكی
از نقایص جبران ناپذیری است كه در زمانهای نه چندان طولانی خود را بروز
خواهد داد. از این رو مسائل فرهنگی و آموزشی كشور باید به گونهای متفكرانه
و متعهدانه مدیریت گردد كه خروجیهای قابل قبولی برای پیشبرد اهداف نظام
اسلامی در آن تربیت یابند.
در هفته جاری موضوع خارج كردن نام گروهك تروریستی
منافقین از فهرست تروریستها توسط آمریكا، در شبكههای تبلیغاتی غرب انعكاس
ویژهای داشت درحالی كه از دید ملت ایران، نه هنگامی كه آمریكا این گروهك
را در فهرست گروهكهای تروریست قرار داد و نه اكنون از آن خارج میكند،
تفاوتی در حمایتهای سیاسی، تبلیغاتی آمریكا از این گروهك تروریستی ایجاد
نشده، و در همه این مدت، این گروهك از این طریق حمایت میشد. در حقیقت آنچه
از كارنامه این گروهك در سالهای پس از انقلاب بدست میآید اینست كه
منافقین در دو كار بیشتر تجربه نداشتند: "ترور" و "جاسوسی". بنابر این نه
تنها وقتی دولت آمریكا سازمان منافقین را در لیست گروهكهای تروریستی قرار
داد، دلیلی جز این داشت و نه هم اكنون كه از آن خارج میشود، دست از ترور و
جاسوسی برداشته است؟!
سران و اعضای این سازمان تروریستی، هرگز خدمتی جز
سرویس دادن به سرویسهای اطلاعاتی غرب و خوشرقصی برای آنان نداشتند و به
همین دلیل در مدت 15 سالی كه ظاهراً در لیست گروهكهای تحریمی آمریكا قرار
داشتند، مراكز و دفاتر آنها در آمریكا فعال بود، از واشنگتن تغذیه مالی
میشدند، چتر حمایت نمایندگان كنگره بر سرشان بود و هرگاه كه اراده
میكردند، مجوز برگزاری تظاهرات به آنها داده میشد.
در این هفته همچنین صدای رحیل كاروان حج و مسافران
قبیله قبله به گوش رسید و زائران بیتالله الحرام از ایران عازم مهبط وحی
شدند. به همین مناسبت دست اندركاران اجرایی حج در هفته حج با رهبر معظم
انقلاب دیدار كرده و از رهنمودهای ایشان برای اولویتگذاری در مسائل این
سفر معنوی و فریضه بزرگ گروهی بهرهمند شدند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با اشاره به
اهانت انجام گرفته به پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) و تجلی عظمت شخصیت آن
حضرت در چشم دوستداران و حتی دشمنان، حج امسال را دارای موقعیتی خاص و
متفاوت از سالهای گذشته ارزیابی و تأكید كردند: تبلور زیبا و عظیم اتحاد
امت اسلامی بواسطه وجود مقدس خاتم الانبیاء(ص) و اظهار تنفر و خشم عمیق همه
مسلمانان از جبهه استكبار، باید در حج كه مركز تجمع مسلمانان از سراسر
دنیا است، خود را نشان دهد و این، معنای واقعی برائت از مشركین است.
ایشان اقدام مستكبران و عوامل آنها در اهانت به
ساحت قدسی پیامبر رحمت، كه محل تلاقی همه مسلمانان است را نشان دهنده عمق
دشمنی و بغض و كینه جبهه استكبار با پیامبر اسلام(ص) دانسته و افزودند:
موضعی كه سیاستمداران غربی در قبال این اهانت بزرگ، اتخاذ كردند، هیچ
تفاوتی با موضع دشمنی نداشت.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به خروش یكپارچه و
عظیم مسلمانان در كشورهای اسلامی و حتی در اروپا و امریكا، در مقابل این
اهانت، افزودند: حركت جوشان دنیای اسلام در اظهار ارادت به پیامبر اسلام(ص)
و ابراز تنفر عمیق از دشمنان، صحنه عجیب و بسیار مهمی است كه نشانگر ظرفیت
بزرگ تحرك امت اسلامی است. ایشان استمرار تبلور ارزشمند وحدت حول شخصیت
عظیم نبی مكرم اسلام(ص) و ابراز تنفر از دشمنان را در حج، ضروری و مهم
خواندند و تأكید كردند: برائت از مشركین یعنی همه مسلمانان احساس كنند كه
در مقابل یك دشمن قرار دارند و از عمق وجود نسبت به او برائت بورزند. حضرت
آیتالله خامنهای همچنین حج را فریضهای سرشار از یاد و ذكر خدا دانسته و
افزودند: حج یكی از بهترین و شاید بینظیرترین فرصتها برای تعمیق یاد خدا و
خشوع و تضرع در مقابل پروردگار است.
اما در صحنه بین المللی، ادامه اعتراضات علیه شیطنت
جدید جبهه ضداسلام در تولید فیلم اهانت آمیز، این هفته نیز مهمترین رخداد
خبری را تشكیل میداد. این اعتراضات كه با وجود گذشت بیش از دو هفته از
شروع آن همچنان با قوت ادامه دارد، بیانگر این نكته است كه ملتهای اسلامی
مصمم شدهاند این بار، اعتراضات را به یك نتیجه برسانند. اعتراضات و
تظاهرات كه دامنه آن از آسیا تا آفریقا گسترش دارد عناصر ضد اسلام و
سردمداران این جبهه را به عقب نشینی واداشته است.
در این باره اوباما رئیسجمهور آمریكا در سخنان خود
در مجمع عمومی سازمان ملل با انتقاد از این فیلم كوشید وجهه آمریكا را كه
به شدت در كشورهای اسلامی بیاعتبار شده است ترمیم نماید. اوباما در این
اظهارات گفت كه فیلم موهن مورد تأیید دولت آمریكا نیست. با اینحال وی با
ذكر اینكه نباید سازندگان فیلم مجازات شوند، نتوانست حمایت تلویحی واشنگتن
از عاملان این اقدام را كتمان نماید. این درحالی است كه در هفته جاری
اعتراضات علیه فیلم موهن، اروپا را نیز فرا گرفت و در چندین كشور تظاهر
كنندگان مسلمان و شهروند اروپایی از این حركت ضدانسانی ابراز تنفر كردند.
واقعیت این است كه اعتراضات و ابراز خشم مسلمانان
علیه اهانت جدید به اسلام، اگر از سوی دولتهای اسلامی مورد حمایت عملی قرار
نگیرد این حركت اعتراضی جهان اسلام ناقص خواهد ماند. كشورهای اسلامی كه
اكنون به یمن وقوع قیامهای مردمی، اغلب دارای حكومتهای مردمی شدهاند
وظیفه دارند با ابزارهای در اختیار خود به عناصر معاند با اسلام در غرب و
حامیان آنها فشار آورند به گونهای كه جبهه ضد اسلام دریابد كه اینگونه
حركات، هزینههای سنگینی برای آنها به دنبال دارد. اگر واكنش لازم از سوی
دولتهای اسلامی به كار گرفته نشود، تضمینی نیست كه محافل هتاك در غرب به
هتاكی خود ادامه ندهند.
این هفته، بحران در سوریه شاهد چند تحول جدید بود.
اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل در سوریه كه اخیراً جانشین كوفی عنان شده
است اولین گزارش خود را به سازمان ملل ارائه داد. وی در این گزارش اعلام
كرد كه طرح 6 مادهای كوفی عنان بهترین راه حل مسالمت آمیز برای بحران
سوریه است. ابراهیمی در عین حال اضافه كرد كه خودش طرحی برای سوریه ندارد.
در این هفته تروریستها در تحركاتی جدید، چند انفجار
انجام دادند كه مهمترین آنها، انفجار در نزدیكی ستاد مشترك ارتش سوریه
بود. با اینحال مقامات سوریه اعلام كردهاند كه اوضاع را در كنترل دارند و
سوریه هر روز به پایان بحران نزدیك میشود.
این هفته، اختلاف دیدگاه میان دولت آمریكا با رژیم
صهیونیستی بالا گرفت به گونهای كه اعلام شد رژیم صهیونیستی سفیرش را از
آمریكا احضار كرده است. در این میان اوباما رئیسجمهور آمریكا نیز گفت كه
به "سروصدای اسرائیل" درباره جنگافروزی علیه ایران اهمیتی نمیدهد. از
آنجائی كه به ندرت اتفاق میافتد كه روسای جمهوری آمریكا در مورد اسرائیل
اینگونه سخن بگویند، در این باره دو نظر وجود دارد. یك نظر این است كه
اوباما از دست سیاستهای رژیم صهیونیستی عصبانی است و از سیاستهای افراطی
كابینه نتانیاهو ناراضی میباشد. به خصوص اینكه، اصرار نتانیاهو برای ادامه
شهرك سازی، حیثیت اوباما را زیر سؤال برده است. اوباما، در ابتدای
مسئولیتش به حكام عرب به اصطلاح میانه رو وعده داد جلوی ساخت شهركها را
خواهد گرفت تا آنها را به پای میز مذاكرات سازش با رژیم صهیونیستی باز
گرداند.
نظر دیگر این است كه مسائل میان اوباما و اسرائیل
یك جنگ زرگری و یا حداكثر یك اختلاف نظر سطحی است كه هرگز به مرز اختلاف
جدی نرسیده و نخواهد رسید چرا كه اساساً تمامی مسئولان دولتی آمریكا مرید و
تابع صهیونیستها هستند و جرأت و قدرت رودررو قرار گرفتن با رژیم صهیونیستی
را ندارند. نتانیاهو، نخستوزیر افراطی رژیم صهیونیستی نیز با در نظر
گرفتن این واقعیت است كه وقعی به نظرات و خواستههای اوباما نمیگذارد.
رسالت:تناقض گوییهای اوباما
«تناقض گوییهای اوباما»عنوان سرمقاله روزنامه
رسالت به قلم محمدكاظم انبارلویی است كه در آن میخوانید؛باراك اوباما
رئیسجمهور آمریكا در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل نسبت به نفرت
جهانی پدید آمده از فیلم موهن واكنش نشان داد. وی در دفاع از سكوت معنادار و
طرفدارانه از اهانتكنندگان به ساحت پاك پیامبر اعظم اسلام (ص)
به چند دلیل متوسل شد و گفت؛
1- نمیتوان جلوی آزادی بیان را گرفت.
2- ما
متوجه هستیم اعتراضات زیادی به فیلم ضد اسلامی به خاطر مطالب موهن آن وجود
دارد اما آمریكا ارتباطی با ویدئویی كه به مسلمانان توهین كرده ندارد.
3- كسانی كه فیلم موهن را محكوم میكنند، هولوكاست را نیز محكوم كنند.
4-
ممكن است بسیاری به من توهین كنند ولی من باید از حق آنها برای این مطالب
دفاع كنم. تناقضگویی در كلام رئیسجمهور آمریكا موج میزند. معلوم نیست
كسانی كه نطق وی را در یك مجمع جهانی تنظیم كردهاند چرا میخواستند آبروی
او را با این تناقضگوییها ببرند.
و اما تناقضهای نطق اوباما:
1- رئیسجمهور
آمریكا میگوید نمیتوان جلوی آزادی بیان را گرفت. در پاسخ میگوییم چرا
اهانتكنندگان برای اهانت به پاكترین و شریفترین بنده خدا از باب آزادی
بیان مجاز هستند.
اما كسانی كه میخواهند اظهار نفرت از این اهانت
كنند در بیان عقاید خود آزاد نیستند و تاكنون بیش از یكصد تن در كشورهای
اسلامی توسط دیكتاتورهای دست نشانده آمریكا جان خود را برای بیان دفاع از
پیامبر (ص) از دست دادهاند. چرا اوباما از حق معترضین از باب دفاع از
آزادی بیان دفاع نمیكند و حتی حاضر نشده است عمل اهانتكنندگان را محكوم و
دامن دولت آمریكا را از این اهانت پاك نگه دارد.
2- اوباما اعتراف دارد فیلم تهیه شده هم ضد اسلامی و
هم موهن است. اما حاضر نیست از تهیه و پخش آن تبری جوید. فقط میگوید به
آمریكا مربوط نیست.
كسانی كه دست به این عمل زشت و شنیع زدهاند در خاك
آمریكا زندگی میكنند چطور این موضوع به آمریكا مربوط نیست. چطور آمریكا
از آن سوی آبها میآید در خاورمیانه 36 پایگاه نظامی برپا میكند،
حكومتهای دستنشانده روی كار میآورد و در این حكومتهای دستنشانده آزادی
بیان را محدود میكند و اجازه نمیدهد در عربستان مدفن پیامبر اسلام (ص)
مردم نفرت خود را از اهانت كنندگان از باب حق آزادی بیان اعلام كنند، اما
از آن سوی حاضر نیست به اهانتكنندگان در خاك آمریكا بگوید بالای چشم شما
ابروست.
اگر دولت آمریكا در تدارك این اهانت سهیم و شریك نیست پس چرا با اهانتكنندگان برخورد نمیكند.
3- اوباما میگوید كسانی كه فیلم موهن را محكوم میكنند هولوكاست را هم محكوم كنند.
معلوم
میشود او قبول دارد این فیلم موهن را باید محكوم كرد اما از انجام این
كار به دلایل نامعلوم خودداری میكند. اینكه چرا او هولوكاست را قاطی این
مبحث كرده جالب است. پیش كشاندن مسئله هولوكاست از اشتباهات بزرگ طراحان
نطق آقای اوباماست.
اولا: لو دادند كه نطق را صهیونیستها تهیه كردند.
ثانیا: در قضیه هولوكاست ما مدعی صهیونیستها و آمریكاییها هستیم نه
آنها. ما میگوییم اگر هولوكاست واقعیت دارد چرا اجازه نمیدهید دانشمندان
تاریخ در مورد آن تحقیق علمی كنند.
چرا نمیگذارید در خصوص وسعت حادثه، عاملان حادثه و
مكان حادثه تحقیق كنند. چرا جلوی تحقیق علمی را گرفتهاید و آن را جرم
تلقی كردهاید و هركس را كه در این مورد تحقیق میكند به زندان میاندازید.
در قضیه هولوكاست غرب متهم به نقص آزادی بیان، آن هم آزادی بیان دانشمندان
تاریخ در یك مبحث علمی است.
- اوباما میگوید ممكن است بسیاری به من توهین كنند
ولی من باید از حق آنها برای این مطالب دفاع كنم. آیا واقعا رئیسجمهور
آمریكا در بیان این حرف صادق است؟ روزانه میلیونها انسان در سراسر گیتی كه
از ظلم و تجاوز آمریكاییها جان به لب شدهاند در خیابانها نفرت و بیزاری
خود را از آمریكا و رئیسجمهور آن اعلام میكنند و در اعلام این نفرت حتی
به پرچم آمریكا اهانت میكنند و آن را به آتش میكشند. اگر اوباما در بیان
دفاع از حق آنها در آزادی بیان صادق است، باید به آنها حق بدهد كه پرچم
آمریكا را به آتش بكشند و به او اهانت كنند. در این صورت رئیسجمهور آمریكا
به مردم كشورش چه پاسخی باید بدهد. اگر او موافق معترضین است پس چرا
رئیسجمهور آمریكاست و اگر مخالف است كه هست آنها را باید به خاك و خون
بكشد كه همه روزه میكشد. پس او نمیتواند ادعا كند كه از حق اهانت به خود
(بخوانید اعتراض) نیز دفاع میكند.
آفرینش:آیا تحریمها تاثیر گذار است یا خیر؟
«آیا تحریمها تاثیر گذار است یا خیر؟»عنوان
سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است كه در آن میخوانید؛درچند
سال اخیر خصوصاً یك سال گذشته به واسطه اختلافات غرب بر سر پرونده هسته ای
و مواردی همچون حقوق بشر، فشارهای اقتصادی و سیاسی فراوانی بركشورمان
تحمیل شده است. این تحریم ها درقالب منع بانك های خارجی در مراودات تجاری
با طرف ایرانی جهت نقل انتقال پول، عدم همكاری شركت های تجاری، موسسات مالی
واعتباری، شركت های حمل و نقل و... قرارگرفته كه در آخرین نمونه آن صنعت
نفت و بانك مركزی كشورمان مورد تحریم قرار گرفت كه فشار فراوانی را بر
قشرهای مختلف جامعه وارد كرده است.
از سال های ابتدایی پس از انقلاب ماهمواره در معرض
تحریم های گوناگون و یكجانبه غرب به ویژه آمریكا بوده ایم و باید اذعان
داشت كه اگر مقاومت و شكیبایی مردم نبود، هیچ یك از شعارهایی كه امروز تحت
عنوان " خودكفایی" از آن یاد می كنیم میسر نمی شد. اصولاً این تعبیر نمی
تواند درست باشد كه " تحریم باعث رشد و شكوفایی خواهد شد" بلكه باید به عزم
و اراده نیروهای جوان و استقامت ملی كشورمان اشاره كنیم كه درعرصه های
مختلف موجب سرافرازی كشورمان گردیده اند.
ادعایی عقلانی است كه اگر ما تحت تحریم های شدید و
فشارهای گوناگون نبودیم، قطعاً پله های ترقی را خیلی سریع تر طی می كردیم.
درهمین زمینه باید اذعان داشت كه تحریم های فعلی قشرهایی از جامعه را تحت
فشارشدید قرارداده اند كه بخشی از آن جان هموطنان ما را تهدید می كند. به
گفته کارشناسان عرصه بهداشت و درمان این فشارهای خارجی به مرور بیماران
مبتلا به بیماریهای حساس و خطرناک را نیز تحت تاثیر قرار داده و کمبود
مواد اولیه برای تولید داروهای ضروری در داخل اکنون به یک معضل بدل شده
است. بیماران مبتلا به سرطان یا افرادی که به بیماریهای بهاصطلاح خاص مثل
سرطان و نارساییهای خونی دیگر مبتلا هستند یا بیمارانی که منتظر پیوند
کلیه هستند برای حفظ سلامت و ادامه درمان به داروهای ویژهای نیاز دارند که
کمبود آن میتواند جان این افراد را به خطر بیندازد.
براساس آمارمسولان 97 درصد از داروهای مورد نیاز
مردم در داخل کشور تهیه میشود، اما با وجود آن که داروهایی که وارداتشان
کاهش یافته از نظر کمیت تنها درصد کمی از کل داروی مورد نیاز کشور را تشکیل
میدهند، اکثر آنها داروهای مورد نیاز برای بیماریهای مزمن و خطرناک
هستند که یا در ایران تولید نمیشوند یا مشابه ایرانی آن تاثیر چندانی
ندارد.
نكته دیگر بحث گرانی و نوسانات ارزی است كه این
روزها گریبان گیر بحث واردات دارو و مواد اولیه این صنعت شده است. هرچند
براساس گفته مسولان ارز مرجع به این بخش اختصاص می یابد ، اما اوج گیری
قیمت دلار از طرفی و محدودیت هایی كه تحریم ها ایجاد كرده است موجب عدم
دسترسی و كمیابی این داروهای خاص گردیده است. همچنین در چندوقت اخیر علاوه
بركمیابی بحث قیمت های گزاف این داروها بارسنگینی را بر خانواده بیماران
وارد كرده است. برخی از این بیماران خصوصاً بیماران هموفیلی مجبورند تنها
برای تهیه یك قلم داروی مورد نیاز پرداخت های میلیونی داشته باشند و این
امر برای خانواده های كم بضاعت بسیار سخت و درد آوراست كه نتوانند هزینه
درمان بیمار خود را تامین كنند.
البته نهادهای حمایتی و غیردولتی نیز هستند كه از
این بیماران حمایت كنند اما افزایش سرسام آور قیمت دارو و كمیابی آن، كمك
های این نهادها را محدود كرده است. به هرحال آنچه درحال حاضر بسیار حائز
اهمیت است اینكه سلامت جانی این بیماران به واسطه این تحریم ها درخطر می
باشد و ضروریست تا مقامات كشورمان در سازمان ملل و نهادهای مدافع حقوق بشر
رایزنی كنند تا تاثیر مستقیم این فشارها از روی بیماران خاص كشورمان
برداشته شود و بتوانند به درمان خود ادامه دهند.
حمایت:تنها راهحل
«تنها راهحل»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به
قلم علی تتماج است كه در آن میخوانید؛تقابل میان دولت مرکزی سودان و منطقه
جنوب در سالهای اخیر ضمن هزینههای سیاسی و اقتصادی، تلفات جانی بسیاری را
به همراه داشته است. هر چند که جدایی مناطق جنوبی سودان در تیر ماه 1390
اقدامی برای پایان این درگیریها عنوان شد اما روند تحولات نشان داد که این
تنشها همچنان ادامه دارد چنانکه در طول 15 ماه گذشته تقابل نظامی و سیاسی
در منطقه در حال گسترش بوده است. محور این تنشها را چگونگی بهرهمندی از
منابع آبی و نفتی در مناطق مرزی به ویژه در «ابیی» تشکیل میدهد.
منطقهای که منابع نفتی آن در خاک سودان جنوبی و
صنایع پالایشگاهی آن در مناطق شمالی است. این تنشها برای هر دو طرف چالشهای
بسیاری را به همراه داشته است که فضایی بحرانی را برای آن ایجاد کرده است
در حوزه داخلی معطوف شدن دولتمردان به مسائل منطقه و تقابل با یکدیگر موجب
شده تا از یک سو فضای امنیتی هر دو منطقه شدید گردد به گونهای که در
درگیریهای قبیلهای و صدها نفر کشته و هزاران نفر آوارده شدهاند.
از سوی دیگر بحرانهای سیاسی و امنیت شرایطی را
برای جدایی طالبان ایجاد کرده که به دنبال تجزیهطلبی باشند که نمود آن را
در تحولات دارخور و مناطق شرقی سودان میتوان مشاهده کرد. در حوزه منطقهای
نیز از یک سو کشورهای منطقه برآنند تا از شرایط موجود برای بهرهگیری از
منابع آبی و منافع موجود در نقاط ارزی بهرهبرداری کنند و از سوی دیگر
اتحادیه آفریقا اعمال تحریم و تهدید علیه این مناطق را در دستور کار قرار
دادهاند. به عبارت دیگر سودانیها اکنون به چالش برای اتحادیه آفریقا مبدل
شدهاند که هزینههای بسیاری برای آنها به همراه دارد.
در حوزه جهانی نیز صهیونیستها در غرب و حتی برخی از
کشورهای عربی برای رسیدن به منافع خود بحرانسازی و مداخله در امور سودان
را اجرایی میکنند آنها در حالی با ادعای بشردوستانه این سیاستها را اجرا
میکنند که در عمل اقدامی برای این مهم صورت نداده و صرفا بهد نبال تامین
منافع خود میباشند. بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که دخالتهای
صهیونیستها و غرب برای سلطه بر منافع آب و نفتی این مناطق تهیه اصلی
بحرانهای این مناطق است. که راهحل آن نیز مقابله با غرب و صهیونیستها
میباشد.
با توجه به این شرایط میتوان گفت که دو سودان برای
خروج از این بنبست کنونی یک راهکار بیشتر ندارند و آنها گفتگو و مذاکرات
روند تنشهای دو طرف نشان میدهد که آنها توان آن را ندارند که بتوانند بر
تقابلها ادامه دهند چرا که توان نظامی طرفین چنان نیست که بتوانند به
یکدیگر غلبه کنند و جنگ آنها جنگ فرسایش دستاوردی ندارد به ویژه اینکه
غربیها با موضعگیری چندجانبه به تشدید بحران میان طرفین میپردازند.
روند تحولات نشان میدهد که دوسودان نیز بر
بینتیجه بودن تنشها اعتقاد یافتهاند چنانکه روسای جمهوری سودان جنوبی و
شمالی نیز بر این امر تاکید و دیدارهایی را برگزار کردهاند تا با محور
سودان ـ سودان این تنشها را مرتفع کنند هر چند که عمق تنشها و دخالتهای
خارجی ابهاماتی را در تحقق این مهم ایجاد کرده است.
تهران امروز:تناقض آشكار غرب در ادعای ضدتروریستی
«تناقض آشكار غرب در ادعای ضدتروریستی»عنوان
یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد هاشمینژاد است كه در آن
میخوانید؛طبیعتا اعلام 2 نفر از مقامات آمریكا كه نخواستند نامشان فاش
شود، مبنی بر خروج منافقان از لیست گروههای تروریستی به صورت ادعا نیز
تناقض در گفتار و عمل آمریكا است. گرچه در طول این 33 سال كه از عمر انقلاب
اسلامی میگذرد غرب و آمریكا به طور مداوم كمكهای مالی، سیاسی، لجستیكی و
رسانهای زیادی به منافقان كردند كه همین امر نشاندهنده و اثباتكننده
دشمنی آشكار و صراحت در بیان این دشمنی از سوی غرب و دولت آمریكا نسبت به
جمهوری اسلامی ایران است.
همانطور كه میدانیم در سالهای گذشته نتایج
گزارشهای خود غرب نشان داد كه مردم ایران به شدت از گروهك تروریستی
منافقان نفرت دارند و حالا با وجود چنین گزارشهایی حمایت آنان از خروج این
گروهك از لیست تروریستها تناقضی آشكار نه تنها در رفتار بلكه در عمل غرب و
آمریكاست. در صورتی كه سازمان منافقین تا به امروز كاری جز دست داشتن در
انواع دسیسههای تروریستی نداشته است، به طوری كه برخی از اعضای گروهك
تروریستی منافقین بهطور مخفیانه از سوی برخی كشورهای اروپایی و آمریكا در
امور جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران به كار گرفته شده و در مقابل مبالغ
هنگفتی را برای اجرای اعمال جنایتكارانه دریافت میكنند.
بنابراین با نگاهی به این معادله ساده میتوان
دریافت كه این اقدام آمریكا نه تنها دشمنی به طور آشكار با دولت جمهوری
اسلامی ایران است، بلكه دشمنی این كشور با مردم ایران را نشان میدهد، از
سوی دیگر حمایت آمریكا و غرب نشانگر آغاز مرحله جدیدی از فعالیتهای
تروریستی این گروهك است؛ چراكه امروز بدون استثنا همه گروههای تروریستی
اعم از گروهک تروریستی منافقین، القائده، گروههای تروریستی مستقر در عراق
و... تحت حمایت آمریکا هستند.
اما وظیفه دستگاه دیپلماسی ما در این میان و درباره
این موضوع چیست؟ نخست آنكه ما باید مواضع و مخالفت خود را با این اقدام
آمریكا به طور شفاف اعلام كنیم، همانگونه كه عراق بهعنوان یكی از متضرران
از سوی گروهك تروریستی منافقان، حقوق خود را در مجامع بینالمللی پیگیری و
بیان میكند، ما نیز باید به دنبال احقاق حق خود از این اقدام آمریكا
جلوگیری كنیم و باید به عنوان یكی از دو كشوری كه همواره مورد تهاجم
منافقان است، پیگیریهای قضایی، حقوقی و سیاسی خود را در مجامع بینالمللی
ادامه دهیم.
به طور قطع این اتفاق علاوه برآنكه باعث رسوایی
گروهك تروریستی منافقان است؛ موجب رسوایی كسانی خواهد شد كه به دنبال حذف
نام این گروه، از لیست گروهكهای تروریستی هستند.
مردم سالاری:ناکامی سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه
«ناکامی سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات
سوریه»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمید خوش آیند است كه در
آن میخوانید؛ محققاً سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه بویژه دولت رجب طیب
اردوغان در قبال تحولات سوریه را در چارچوب دو چشمانداز نظری مشخص یعنی
رهیافت «واقع گرایی» و نظریه «بازیها» میتوان در خوشبینانه ترین حالت
بینتیجه و در یک دید کلان پیامدبار توصیف کرد. ناگفته پیداست که مداخلات
قوی و مستمر بازیگران منطقه و فرامنطقه در بحران سوریه قبل از اینکه منجر
به حل و فصل این بحران و متعاقباً بازگشت ثبات و امنیت به سوریه گردد،
سوریه را به نمونهای بارز از شکل گیری یک «منازعه» در ابعاد استراتژیکی در
سیاست بینالملل و متعاقباً گسترش درگیریهای سیاسی و امنیتی در نظام
منطقهای خاورمیانه، میان قدرتهای بزرگ و متحدان منطقه ای آنها تبدیل
کرده است. منازعه ای که بیش از حد بزرگ و پیچیده شده، موجب ایجاد تغییراتی
سر در گم کننده و غیرقابل انتظار در ویژگی الگوهای دوستی و دشمنی در
خاورمیانه نیز گردیده است به گونهای که دوستان دیروز را تبدیل به دشمنان
امروز و دشمنان دیروز را به دوستان امروز تبدیل کرده است.
همچنان که در طول سالیان متمادی منازعات عربی-
غیرعربی به عنوان یک قاعده کلی، «مقدم» بر منازعات عربی- عربی در خاورمیانه
بوده است، این قاعده هم اینک نیز در منطقه بویژه در رابطه با سوریه که
طرفهای اصلی درگیر در آن کشورهای غیرعربی از جمله قدرتهای بزرگ غربی،
ترکیه، روسیه، چین و ایران هستند جریان داشته، چه بسا بر شدت آن نیز افزوده
شده است. بنابراین در راستای این اصل میتوان با اطمینان اذعان نمود که
بحران سوریه سبب گردیده است تا سطوح فرامنطقه ای و جهانی عملکردی قدرتمند
را در خاورمیانه عهده دار شده و از طریق بحران جاری در این کشور، حتی سطح
جهانی نیز توانسته است قویاً خود را بر سطح منطقهای تحمیل کرده و از طریق
نفوذ در آن به ایفای نقشهای کلیدی و منتفع گرایانه بپردازند. نکته حائز
اهمیت در ارتباط با بحران جاری در سوریه نقش آفرینی بازیگران منطقه ای و
فرامنطقه در تحولات مربوط به آن بوده است که بطور حتم و یقین باید از آن
تحت عنوان یکی از «وجوه بارز» بحران سوریه نام برد که بر پیچیدگی بیش از
پیش بحران سوریه نیز افزوده و موجب افزایش حجم منازعاتی آن نیز گردیده است.
در این بین باید از ترکیه به عنوان یکی از بازیگران
مهم منطقهای نام برد که از همان ابتدا سعی کرده است نقش مهمی را در
تحولات منطقهای بر عهده گرفته و در راستای تحقق اهداف سیاست خارجی خویش که
رسیدن به جایگاه «مرجعیت» پایدار منطقه باشد مهم ترین آنها است، اوضاع را
تحت کنترل خود در آورد. رجب طیب اردوغان این سیاستمدار عملگرای ترک
تقریباً از نخستین روزهای آغاز تحولات سوریه، با حضور در اردگاه غربی و
تبعیت از سیاست مبتنی بر حمایت از گروههای مخالف بشار اسد در صدد بوده است
تا با ایفای نقش کلیدی در سوریه، تحولات موجود در این کشور را به سمت و
سویی که منتهی به سقوط بشار اسد گردد هدایت نماید.
رئالیسم حاکم بر سیاست خارجی آنکارا، سیاستمداران
ترک را واداشته است تا از نخستین روزهای آغاز تحولات سوریه تمام قد در
مقابل دمشق قرار گرفته و با استفاده از تمامی اهرمهای تحت اختیار خود اعم
از قابلیتهای سیاسی، توانمندیهای اقتصادی، پتانسیلهای استراتژیکی،
امتیازات ایدئولوژیکی و نفوذ فرامنطقهای، بدنبال تحقق اهداف از پیش تعریف
شده خویش در ابعاد سیاسی، امنیتی، ایدئولوژیکی و... با استفاده از تحولات
سوریه و فرصتهای ناشی از بحران موجود در دمشق باشند.
پس از روسیه، باید از ترکیه به عنوان دومین بازیگر
منطقه ای حاضر در مسئله سوریه نام برد که با تبعیت از آموزههای «رئالیستی»
حاکم بر سیاست خارجی خویش در صدد بهره برداری بیشتر و به تبع آن تأمین
حداکثری منافع ملی خویش در ابعاد گوناگون وجودی از طریق مشارکت در بحران
سوریه بوده است.
دولت ترکیه ضمن تبعیت از اصول و مبانی شکل دهنده
سیاست خارجی خویش که مبتنی بر آموزههای واقعگرایانه که تأکید بر قدرت
بخصوص ابعاد نظامی آن، اولویت بخشیدن به منافع ملی، اعتقاد به شرایط هرج و
مرج گونه (آنارشیک) نظام بین الملل، فقدان اقتدار مرکزی در سیاست بین
الملل، عقلانیت رفتاری دولتها در تأمین حداکثری منافع ملی و همچنین عدم
امکان توسعه همکاریهای بین المللی از ویژگیهای بارز آن میباشد، از همان
ابتدا به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار فارغ از ابعاد منفی یا مثبت
ماهیت تأثیرگذاری خویش، در بحران سوریه شناخته شده است که از آغاز بحران در
سوریه سعی کرده است با حمایت از نیروهای معارض داخلی و تقویت آنها،
زمینههای سرنگونی بشار اسد را فراهم کرده و در نهایت با سقوط نظام سیاسی
سوریه به آنچه که میخواسته و در صدد آن بوده است یعنی تغییر ساختاری نظام
سیاسی سوریه و متعاقب آن تحقق مقام مرجعیت منطقه ای ترکیه از این راه، دست
یازد. واقعیت این است که ترکیه از همان ابتدا در راستای تحقق «حاصل جمع
جبری صفر» وارد بازی استراتژیکی با سوریه شد. به این معنا که هر میزان
امتیازی که ترکیه به دست خواهد آورد به همان میزان امتیاز را سوریه باید از
دست بدهد. یعنی نتیجه برای دولت ترکیه مثبت و برای سوریه منفی باشد.
یا به عبارت بهتر، برآیند و نتیجه نهایی بازی برد
ترکیه و باخت سوریه شود. اما با وجود اهداف از پیش تعیین شده ترکها در
قبال بحران سوریه، آنچه که در مقطع کنونی مشاهده میشود حداقل تا به امروز
با اینکه سوریه نیز نتوانسته است برنده این بازی باشد، اما با این حال
نتیجه بازی برای ترکیه نیز خوشایند و رضایت بخش نبوده و در خوشبینانهترین
حالت، ترکیه نیز به موازات سوریه این بازی را باخته است. شکست محض سیاست
خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه مهمترین پیامد بحران سوریه برای ترکیه
بوده است.
مقامات آنکارا که گمان میکردند با پیروزی مخالفان
از نقش مهمی در آینده سوریه برخوردار خواهند شد، اینک دریافته اند که راه
را به کلی اشتباه رفته اند. زیرا ترکیه تاکنون نه تنها به هیچ یک از اهداف
اولیه و استراتژیکی خود دست نیافته، بلکه با چالشهای عدیده ای نیز مواجه
شده که این امر از شکست سنگین سیاست خارجی آنکارا در منطقه نیز حکایت دارد
کما اینکه چشم انداز آتی حزب عدالت و توسعه را نیز با ابهامات زیادی روبرو
ساخته است.
شکست «سیاست تنش صفر با همسایگان» که داوود اوغلو
طراح آن بوده است، وجه بارز سیاست اتخاذی ترکیه در قبال بحران سوریه بوده
است که علاوه بر بحران در روابط دمشق- آنکارا موجب خدشه دار شدن مناسبات
ترکیه با روسیه و ایران نیز شده است. همچنین «کمک ناخواسته به کردهای ترکیه
و سوریه» که عملاً فضای مساعد را برای اتحاد احزاب مخالف کرد دو کشور مهیا
ساخته است، یکی دیگر از پیامدهای رویکرد اتخاذی ترکیه در مواجهه با بحران
سوریه بوده است که بیش از آنکه آثار ناخوشایندی برای نظام سیاسی سوریه در
پی داشته باشد، سبب گسترش ناامنی، بی ثباتی و سلب آرامش از نقاط حساس مرزی
ترکیه شده است.
سوریه برخلاف تصورات رایج در ترکیه، نه تنها سرزمین
انقلابیون آزادیخواه نشد، بلکه به مقری تازه برای اعضای القاعده تبدیل
گشت. بنابراین از این نکته نظر نیز افزایش بیش از پیش عناصر تروریستی
القاعده در سوریه، با وجود ایجاد خطرات عمده برای نظام سیاسی سوریه، حضور
اعضای این گروه تروریستی در سوریه که تا نزدیکی مرزهای ترکیه نیز کشیده شده
است بدلیل تأثیرپذیری ترکیه از تحولات سوریه، موجب «ایجاد تهدیدات اساسی
برای امنیت ملی ترکیه» نیز شده است.
با این اوصاف، مجموع مسائل فوق نشان میدهد که
سیاست اتخاذی ترکیه در قبال تحولات منتهی به بحران سیاسی سوریه، هم اینک
موجب ایجاد مسائل و مشکلاتی برای ترکیه شده است که از یک سو سبب گسترش برخی
از ابعاد بحران سوریه به ترکیه شده و از سوی دیگر با ایجاد ناامنی و بی
ثباتی نسبی در ترکیه و برخی از مناطق آن، سیاست خارجی ترکیه را نیز بشدت
زیر سؤال برده و ناکارآمد بودن آن را در قبال بحران سوریه که در ابتدا در
چارچوب رویکردهای رئالیستی و منتفع گرایانه وارد آن شده بود، به اثبات
رسانده است.
واقعیت این است که دولت اردوغان در قبال بحران
سوریه «بیش از اندازه» واقع گرا شده است بگونهای که این واقع گرایی خارج
از استانداردهای تعریف شده، هم اینک کار دست آنها داده است. بنابراین در
این راستا باید اذعان داشت که مشارکت و مداخله ترکیه در بحران سوریه،
همچنان که از مشاهده واقعیات موجود در این زمینه بر میآید، حداقل تا به
امروز نه تنها منجر به نتایج مثبت برای ترکیه نشده است، بلکه این کشور را
با مسائل چالش برانگیزی نیز مواجه ساخته که این امر از شکست سنگین سیاست
خارجی آنکارا در معادلات منطقه ای نیز حکایت دارد.
آرمان:اصلاح قانون، متضمن انتخابات عادلانه
«اصلاح قانون، متضمن انتخابات عادلانه»عنوان
یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم علی اکبر گرجی است كه در آن
میخوانید؛اصلاحیهای که قرار است بر قانون انتخابات ریاست جمهوری انجام
شود، باید شرایط برگزاری یک انتخابات رقابتی را همچنان حفظ کند و انتخابات
رقابتی نیز لوازم و اسباب مشخص خود را دارد، بدین معنا که در همه مراحل
سه گانه انتخابات یعنی مرحله مقدماتی، مرحله اجرایی و مرحله پس از
انتخابات، باید شرایطی متناسب برای تحقق یک انتخابات رقابتی فراهم شود،
از جمله این شرایط این است که در مرحله پیش از انتخابات یعنی در مرحله
ثبتنامها و ارزیابی صلاحیتها و مسائلی از این دست، شرایط جامعتر و
علمی برای حضور همه اقشار مردم ذیل قانون اساسی فراهم شود و در این رهگذر
قانون باید اصلاح شود.
این اصلاح باید به گونهای صورت پذیرد که حداکثر
مردم بتوانند در این انتخابات حضور داشته باشند و در این راه، این انتخاب
حداکثری باید با وجود کمترین موانع صورت پذیرد. این شرایط برابر باید در
مرحله دوم یعنی در حال برگزاری انتخابات در قالب تحقق یافتن شرایطی یکسان
نظیر مواردی همچون حق بهرهمندی از امکانات برابر برای تبلیغات انتخاباتی
نیز مدنظر قرار گیرد و برابری تبلیغاتی برای کاندیداها در این قانون
پیشبینی شود، چرا که این امکان وجود دارد که در مرحله اول که از آن یاد
شد، قانونگذار شرایط عادلانهای را برای حضور حداکثری در انتخابات لحاظ
کند اما در مرحله بعدی که برگزاری انتخابات و اصل مسابقه انتخاباتی است،
شرایط لازم برای تحقق کامل رقابت برابر وجود نداشته باشد و کاندیداها برای
شرکت در انتخابات و بهرهمندی از امکاناتی نظیر رسانه ملی و... با شرایط
برابر روبرو شوند.
همچنین در این مورد میتواند در بحث نظارتهای
انتخاباتی و جرائم مالی شائبههایی وجود داشته باشد، این مساله در مرحله
سوم یعنی پس از انتخابات و مصادیقی نظیر رسیدگی به شکایت کاندیداها نیز
باید دنبال شود و قانونگذار در اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری باید
برای روشن شدن مصادیق و تقنین قوانین تلاش خود را مصروف دارد.
همچنین اصلاح قانون انتخابات میتواند در مواردی
نظیر روشن ساختن مصادیق شرایط کاندیداها نظیر «رجل سیاسی» نیز نقش
شفافسازی خود را ایفا کند و مجلس به عنوان قانونگذار اصلی باید وارد این
میدان شود و مصادیق رجل سیاسی را روشن سازد، اما چون مفهوم رجل سیاسی یک
مفهوم چندپهلو است با اصلاح قانون، شورای نگهبان دستش باز خواهد بود که
نظر مجلس را مطابق قانون اساسی بداند یا نداند، اما از لحاظ آیین
قانونگذاری به نظر میرسد مجلس کاملاً این صلاحیت را داراست که ابهامات
قانون اساسی از جمله بحث رجل سیاسی را مرتفع سازد.
جای تردید وجود ندارد که زنان در جمهوری اسلامی
میتوانند و باید طبق مبانی و اصول قانون اساسی در عرصه انتخابات ریاست
جمهوری شرکت کنند و در این رهگذر هیچ تفاوتی میان نمایندگی مجلس، وزارت و
یا ریاست جمهوری وجود ندارد و ماهیتاً وقتی زنان میتوانند در مجلس حضور
یابند و به تصویب قوانین دست بزنند چرا نتوانند در عرصه ریاست جمهوری حضور
یابند؟
دنیای اقتصاد:شاخص 28 هزار واحدی بورس؛ علتها و معلولها
«شاخص 28 هزار واحدی بورس؛ علتها و معلولها»عنوان
سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم میثم هاشمخانی است كه در آن
میخوانید؛اکنون دیگر با قاطعیت نسبی میتوان ادعا کرد که اصلاحات اخیر در
سیاستهای ارزی کشور، سیگنال مثبتی از جانب سرمایهگذاران ارزیابی شده و با
امیدوار ساختن آنها نسبت به علمیتر و منطقیتر شدن سیاستهای اقتصاد کلان
کشور، باعث شده است که در هفته ابتدایی مهرماه شاهد روانه شدن حجم انبوهی
از سرمایهها به سمت خرید سهام در بورس باشیم. نتیجه آنکه بورس تهران،
پاییز امسال را با ثبت رکوردی تاریخی آغاز کرد: دستیابی شاخص بورس به رکورد
28000 واحدی، بازدهی 1/6 درصدی بورس در هفته نخست پاییز و به ویژه ثبت رشد
حدودا 1000 واحدی شاخص کل در طول دو روز (سهشنبه و چهارشنبه هفته جاری)؛
وضعیتی که حتی خوشبینترین کارشناسان بازار سهام هم انتظار آن را نداشتند.
این رکوردشکنی خیرهکننده، زمانی قابل تاملتر
میشود که توجه کنیم مجموعه عوامل اقتصادی و نیز سیاسی موجود، باعث شده
بودند که بازار سهام کشور در ششماهه نخست امسال یکی از کمرونقترین
دورههای خود را سپری کند؛ به نحوی که میانگین بازدهی سرمایهگذاری در
سهام در ششماهه نخست امسال فقط اندکی بیشتر از دو درصد بود (معادل رشد
شاخص کل بورس).
بدون تردید، اگر روند رشد قیمت سهام به خوبی مدیریت
شده و با روندی آهسته و پیوسته و به دور از شکلگیری حباب قیمتی ادامه
یابد، بازار بورس کشور خواهد توانست بخشی از نقدینگی سرگردان موجود در
بازارهایی مانند طلا و ارز را به سمت خود جذب کرده و از تلاطم قیمتی در این
بازارها بکاهد. از طرف دیگر، در صورت استمرار روند صعودی شاخص بورس،
میتوان به مساعد شدن فضا برای افزایش «عرضه اولیه» (IPO) سهام شرکتهای
جدید در نیمه دوم سال امیدوار بود. به این ترتیب چه بسا برخی از شرکتهای
خصوصی مختلفی که مدتهاست در صف ورود به بورس هستند، بتوانند در نیمه دوم
امسال سهام خود را به بازار عرضه کنند. علاوه بر این، چه بسا سازمان
خصوصیسازی هم بتواند بخشی از سهام شرکتهای دولتی را که در صف واگذاری به
بخش خصوصی هستند، در نیمه دوم سال به فروش رسانده و در نتیجه بتوان
امیدواری بیشتری داشت تا درآمد پیشبینیشده در بودجه دولت از بابت
خصوصیسازی تحقق یابد.
اما در کنار همه اینها، به نظر میرسد که اگر
خواهان استمرار این روند صعودی در بورس سهام باشیم، لازم است ریشههای صعود
غیرمنتظره شاخص بورس در هفته ابتدایی مهرماه را بررسی کنیم:
به نظر
میرسد که کلیدیترین عامل رشد شاخص بورس در هفته اخیر، به سیاست هوشمندانه
اتخاذشده با هدف حرکت به سمت بازار ارز تکنرخی و جمع کردن بساط انبوه
ثروتهای بادآورده ناشی از وجود شکاف قیمتی 1200 تومانی بین قیمت دولتی و
قیمت بازار آزاد دلار مربوط میشود.
بدون تردید حرکت به سمت به رسمیت شناختن قیمت ارز
در چارچوب عرضه و تقاضای شفاف، در کنار تشریفاتی شدن تدریجی نرخ ارز مرجع و
منحصر کردن آن به برخی کالاهای بسیار خاص و کمتعداد، منجر به افزایش
توجیه اقتصادی برای تولید و صادرات بسیاری از کالاها خواهد شد؛ مسالهای که
واکنش فوری سرمایهگذاران و تحلیلگران بورس را به دنبال داشته و منجر به
شکلگیری صف خرید برای سهام بسیاری از شرکتهای بورسی شده است.
علاوه بر این، اتخاذ سیاست اخیر در زمینه به رسمیت
شناختن قیمت بازار آزاد ارز، سیگنال مثبتی در زمینه اصلاحات قریبالوقوع
علمی و منطقی در مدیریت اقتصادی کلان کشور به شمار میرود؛ وضعیتی که به
سرعت باعث شد بسیاری از سرمایهگذاران خوشبینی مناسبی نسبت به چشمانداز
رونق مدیریت خردمندانه در اقتصاد کشور به دست آورند و تصمیم بگیرند
سرمایههای خود را به سمت خرید سهام شرکتهای تولیدی مختلف روانه کنند. اما
در کنار اینها، نباید از تاثیر محسوس تحولات دیپلماتیک بر شاخص بورس سهام
غافل شد. سالهاست تحلیلگران و سرمایهگذاران بورس سهام تهران، نیمی از
هوش و حواس خود را به تحولات حوزه سیاست خارجی اختصاص دادهاند. به این
ترتیب طبیعی است که مواضع اخیر محمود احمدینژاد در نیویورک، به مثابه
سیگنال مثبتی در عرصه دیپلماتیک ارزیابی شده و خوشبینی بیشتر
سرمایهگذاران بورس سهام را به دنبال داشته باشد.
سخن آخر آنکه نگارنده امیدوار است با رونق بیشتر
سیاستهای خردمندانه در اقتصاد کلان کشور و اتخاذ تصمیمات هوشمندانهتر در
عرصه سیاست خارجی، شاهد استمرار رونق در بازار سهام باشیم؛ بازاری که در
کلیه اقتصادهای مهم دنیا، نقشی استراتژیک در هدایت سرمایههای سرگردان به
سمت فعالیتهای مولد اقتصادی بازی میکند.
گسترش صنعت:همه مزیتهای یک بازار جدید محمود دودانگه
«همه مزیتهای یک بازار جدید»عنوان سرمقاله روزنامه
گسترش صنعت به قلم محمود دودانگه است كه در آن میخوانید؛مرکز مبادله
دارندگان و متقاضیان ارز این هفته در میان بیم و امیدهای فراوان راهاندازی
شد، اما تجربه چهار روزی که گذشت، نه تنها از شدت نگرانیها کاست بلکه
امید برای ساماندهی نظام عرضه و تقاضای ارز را افزایش داد.
این در حالی است که اساسا ایجاد مرکز مبادلات ارزی
ابتکار ارزشمندی است که در آن، مشمولان دریافت ارز زیر قیمت بازار آزاد
نیاز خود را از محل عرضههای صندوق توسعه ملی، عایدی ارز صادرکنندگان و
البته بخشی از درآمد نفتی کشور تامین میکنند. با این اوصاف میتوان گفت،
اتاق مبادلات ارزی مرجع و مرکزی است که میتواند گره از کار بازار ارز و
قیمتهایش بگشاید و از طریق سامانههایی که بانک مرکزی و بانکهای عامل،
سامانه ثبت سفارش سامانه گمرک را به یکدیگر متصل میکنند، انسجام و
یکپارچگی واردات و تخصیص ارز و ترخیص کالا و نظارت بر قیمتها را سروسامان
دهد و در نهایت بخش تجارت و تعاملات تجاری فعالان این بخش را از مزایای
حضور خود بهرهمند کند.
با توجه به همه آنچه گفته شد، میتوان اتاق ارز
را اتفاقی مبارک توصیف کرد و امید داشت با تداوم روند فعلی، اهداف پیشبینی
شده برای این بازار جدید محقق شود...
البته همه این توقعات، زمانی برآورده خواهد شد که
تعامل موجود بین بانک مرکزی و دیگر بخشهای موثر در آن ادامه یابد؛ در چنین
شرایطی است که پس از دوران گذار، بازار ارز به ثبات و تعادل دست مییابد و
فعالان اقتصادی با اطمینان و توان پیشبینی، خواهند توانست کسب و کار خود
را گسترش و رونق دهند.
از سوی دیگر، در صورتیکه تجربه اتاق ارز با موفقیت
به نتیجه برسد، میتوان امیدوار بود که در مراحل بعدی، دیگر فعالان
اقتصادی کشور که به ارز نیازمند هستند، وارد گود شوند و از مزایای این
بازار بهره ببرند؛ از جمله این گروهها میتوان به بخش خدمات اشاره کرد.
اما درنهایت باید به این نکته هم اشاره کرد که اتاق
ارز در ابتدای راه قرار دارد و پیشرفت آن در این روزهای سرنوشتساز چندان
پرشتاب نخواهد بود؛ بنابراین باید صبور بود و منتظر ماند تا اهداف مورد نظر
به تدریج محقق شوند، ضمن این که تعامل ایجادشده میان همه دستاندرکاران و
اقبال متقاضیان و دیگر فعالان اقتصادی، خود نتیجه مثبتی است که در عمر
کوتاه اتاق ارز به دست آمده است.
نکته دیگر اینکه به تدریج کالاهایی که مشمول
اولویتهای تعیینشده در وزارت صنعت، معدن و تجارت برای دریافت ارز هستند،
افزایش خواهند یافت و انتظار میرود دامنه کالاهای مشمول این طرح گسترش
یابد.
با توجه به همه مزیتهای گفتهشده، میتوان امید
داشت با تداوم روند مثبت فعلی و پایداری فعالان و متولیان اتاق ارز،
بازارهای ارز و کالا به زودی و به سرعت ساماندهی شوند.