[دشمن به غلط گفت:که من فلسفي ام]
[ليکن چو دراين غم آشيان آمده ام ]
ااَرحَمُّ الرّاحِمين
[اي خاک اگر...]
[اي چرخ همه خرابي از کينه توست]
[وي خاک اگر سينه تو بشکافند]
يااَرحَمُّ الرّاحِمين
[بار ميبايدبست]
[آن کيست که دل نهاد و فارغ بنشست]
[پنداشت که مهلتي و تأخيري هست؟]
[گو خيمه مزن که ميخ مي بايد کند]
[گو رخت منه که بار مي بايد بست]
«خيّام»