• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1053
تعداد نظرات : 75
زمان آخرین مطلب : 4094روز قبل
اهل بیت

صفت اضداد

از دیگر ویژگی هایی که در زینب کبری(س) می توان یافت، وجود صفات و خصوصیات متضاد و مختلف در ایشان است. ایشان همانندپدر بزرگوارش حضرت امیرالمومنین (ع) همان طور که علما و محققین کشف کرده و گفته اند، دارای صفات و خصوصیات متضاد و مختلف بوده است یعنی در زمانی از آن بانو یک نوع صفت سراغ داریم و در زمانی دیگر صفتی ضد آن. به عبارت دیگر، خصوصیاتی در آن حضرت وجود داشت که کاملا منافی و متضاد با هم بوده اند.

شاید برای بسیاری از افراد شگفت انگیز باشد که بگوییم زینب(س) هم دارای صفات مختلف و متضاد بوده است. البته زینب به آن مرتبه ای که علی (ع) دست یافت نمی رسد، ولی بالاخره در طول حیات زینب(س) هم صفاتی می بینی که حتی با طبیعت و خصوصیات زنان معمولی سازگاری ندارد. مثلا از جمله صفاتی که در زنان بیشتر از مردان وجود دارد؛ رقّت قلب و احساسات و عواطف است که به مجرد دیدن و یا شنیدن حادثه و واقعه ای تأثر آور متاثر شده و چه بسا از دیده شان اشک جاری می شود. زینب (س) هم مستثنا از این خصوصیت نمی توانست باشد، ایشان  هم رقت قلب نشان می دهد و از دیدن ناراحتی و مصیبت، متاثر و مغمون می گردد. در شب عاشورا هنگامی که امام حسین (ع) مشغول تمیز کردن شمشیر بود و با خودش اشعاری زمزمه می کرد، زینب (س) فورا شروع کرد به گریستن و گریه و ناله ای سر داد و سپس بی هوش شد. اما همین زینبی که چنین رقّتی دارد و از اینکه برادرش را از دست خواهد داد می گرید و بی هوش می شود، در جریان اسارت کوچک ترین گریه و ضعفی از خود نشان نمی دهد و حتی امام سجاد(ع) را تسلیت می گوید. باز در جایی دیگر می بینیم که زینب زنی است که از شدت حجاب و عفت کسی او را نمی بیند و صدایش به گوش نامحرمی نمی رسد، حتی نزدیک ترین همسایه ها. هرگاه می خواهد برای زیارت مرقد نبی اکرم (ص) برود شبانه و آن هم با محافظت کامل پدر و برادرانش حرکت می کند. زینب(س) به پیروی از مادرش فاطمه زهرا (س) که فرمودند: "بهترین چیزبرای زنان این است که مردان نامحرم آنان را ندیده وخودشان نیز ایشان را نبینند"  ، در حفظ حجاب و عفت خود می کوشد. اما همین زینب(س) در عاشورا و در بازار کوفه در میان جمع کثیری از زن و مرد و پیر و جوان فریاد می زند و صدای خود را هرچه توان دارد، بلند می کند تا همه بشنوند، چراکه رسالت الهی اش اینگونه اقتضا می کند ،آنچنان حیا و عفت را با فصاحت و بلاغت و نیز شجاعت و شهامت در می آمیزد که اعجاب همگان را بر می انگیزد. راوی می گوید:" لم اَرَ والله خفره قط انطق منها"  به خدا سوگند من زنی را ندیدم که به این اندازه حیا و عفت داشته باشد و در عین حال گویاتر و تواناتر از زینب(س) باشد.  

 

  behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:21
اهل بیت

حضور فعال در همه صحنه ها

از دیگر ویژگی های حضرت زینب (س) حضور فعال او در صحنه های جهاد و مبارزه با ستمکاران بود. از آن هنگامی که خودش را شناخت و توانست بین حق و باطل تمییز بدهد در جریانات سیاسی-اجتماعی حضور داشت. گویی زینب باید شاهد و ناظر حوادث تاریخ باشد تا در موقع مناسب بتواند به وظیفه خود که همان رساندن کاروان حسینی به سر منزل مقصود است عمل کند. زینب (س) شاهد بود که چگونه جد بزرگوارش مورد آزار و اذیت قرار گرفته، چگونه دنیا طلبان به خانه فاطمه (س)، محل نزول ملائکه الله هجوم بردند و چگونه آنجا را آتش زدند و مادرش را مضروب ساخته، پدرش را ریسمان بر گردن به طرف مسجد بردند. زینب حاضر بود، می دید که چگونه میخ در به پهلوی مادر فرو می رود و چگونه برادر کوچکش محسن سقط می شود. زینب شاهد بیست و پنج سال خانه نشین شدن علی (ع) بود. وی شاهد بود که پس از خلافت پدرش چگونه دوستان و نزدیکان او از شدت عدالت علی (ع) از دورش پراکنده شده و به دشمنی با او برخاستند. زینب می دید که پدرش در این مدت چهار سال و اندی با مشکلات اساسی و بزرگی همچون ناکثین و مارقین و قاسطین روبرو است و سرانجام شاهد ضربت خوردن و شهادت پدرش بوده است.

و باز هم در آن زمانی که برادرش امام حسن(ع) پس از پدرش خلافت را به دست گرفته و با مشکلاتی مواجه می شود و با بدترین و پلید ترین دشمن اسلام یعنی معاویه به مبارزه می پردازدشاهد و حاضربود. زینب می بیند که یاران معاویه چشم و گوش بسته مطیع فرمان او بودند ، اما امام حسن(ع) یارانی دارد که به طمع دنیا حضرت را تنها گذاشته و به معاویه پیوستند. خیانتی که موجب شد حضرت به ناچار پیمان صلح را امضاء نماید. آری زینب در جریان تمامی این حوادث و اتفاقات قرار داشت.

 و اما حضور زینب(س) با امام حسین(ع) در نهضت کربلا حکایتی دیگر است در اینجا زینب(س) هم هدف و آماج تیر حوادث و مصائب قرار می گیرد. هم باید مصیبت از دست دادن برادر و بستگان نزدیک خود را تحمل کند و هم اسیر شود و در عین حال در اسارت باید مبارزه و جهادی داشته باشد. زینب(س) باید در همه عرصه های جهاد و مبارزه حضوری فعال داشته باشد هم خطیب باشد، هم    محا فظ حضرت سجاد (ع) و اسرای دیگر، هم هدایتگر، خط دهنده، ترسیم کننده خط مشی سیاسی و هم مبین احکام شرع و جوابگوی یاوه سرایی دشمن. زینب (س)باید اهانت ها و دروغ ها  و نسبت های بی اساس دشمنان به شهدا را پاسخ گوید و حقیقت امر را روشن سازد.

بنابراین در جریان اسارت اگر احیانا کسی به شهدای کربلا دروغ و افترایی را مرتکب می شد، زینب(س) خاموشی و سکوت را بر خود روا نمی دانست و دروغش را بر ملا می ساخت و در یک کلام حضور زینب در اسارت باعث شد که تاریخ عاشورا از هرگونه دروغ و تحریف مصون و محفوظ بماند.

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود 

        سِرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

 

behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:20
اهل بیت

نائبه الحسین

از جمله ویژگیهای حضرت زینب (س) که جزء القاب ایشان نیز می باشد نائبه الحسین است. این ویژگی نائب برادر بودن خصوصیت و ویژگی منحصر و مخصوص ایشان می باشد. زینب (س) در انجام رسالتی که بر عهده اش بود کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت در راه زنده نگهداشتن قیام و نهضت برادر خود بکار برد. مرحوم سید نعمت الله جزایری در این باره می گوید مقام و منزلت زینب (س) قریب مقام امامت بود که از طرف برادر در کربلا، در روز عاشورا یا شب آن نائل شد . امام حسین (ع) در روز عاشورا و قبل از آن مکررا به مناسبت های مختلفی به خواهر خود وصیت و سفارش می کرد که پس از شهادتش صبر و تحمل کند و هرگز کاری که موجب شادی دشمن می شود انجام ندهد. آن زمانی که حضرت(ع) از اسب به زمین افتاد، زینب بلافاصله خودش را به بالین برادر رساند، خود را روی بدن برادر انداخت و فرمود: آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ و .... با گریه و زاری زینب (س)، امام(ع) به هوش آمدند و فرمودند: ... "یا اُختاه هذا یوم التناد و هذا یوم الذی و عدنی بهِ جدی و هو الی مشتاق"، خواهرم صبر پیشه کن. بنابراین آخرین کسی که در واپسین لحظات، سخن برادر را شنید و از وصایا و سفارشات آن حضرت آگاه گردید، زینب (س) بود.

 

  behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:19
اهل بیت

گاهی درتاریخ، انسانهای بزرگ و ارجمندی یافت می شوند که مدال افتخار انسانیت را می گیرند و بر قله رفیع شکوه و جلال می ایستند و از محدوده زمان خود پا فراتر نهاده و زندگی شان برای همیشه در پیشانی تاریخ می درخشد و همواره الگویی بزرگ برای انسانهای حقجو می شوند. این  افراد برای خود آفریده نشده اند بلکه متعلق به همه نسل های بعد از خود هستند.

حضرت زینب (س)، دختر امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نمونه بارزی از این افراد می باشد. زندگی سراسر حادثه و مصیبت ایشان که با حادثه جانسوز کربلا گره خورده، تبیین کننده  اهداف نهضت عظیم عاشورا و رسالت جدّ بزرگوار و امامان خویش است.

زینب (س) پس از شهادت برادر  عهده دار رسالتی بزرگ می شود، سرپرستی زنان و کودکان و از همه مهمتر رساندن پیام عاشورا به گوش مردمان فریب خورده و  غافل از حق و باطل.

زینب (س)  مادر عاشوراست. نهضتی که امام حسین (ع) آن چنان عمیق و وسیع و ماندگار، با آنهمه شکوه و زیبایی، از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا، آورد و سرانجام از اول محرم سال 61 ه.ق. تا روز عاشورای همان سال در سرزمین کربلا شکل گرفت و به ثمر رسید. سپس زینب(س) بود که عهده دار نگهداری و رساندن پیام و رسالت برادر - اهداف قیام عاشورا- گردید و آن را به کوفه و شام و مدینه و هرجای دیگری که توانست ابلاغ نمود و با هجرت ها و مجاهدات خستگی ناپذیر خود به تبیین آن پرداخت و همگان را از ماهیت ظلم ستیزی و حق جویانه آن آگاه کرد.  

زینب (س) در شجاعت و شهامت، سخنوری و نطق، عقل و تدبیر و هدایت و رهبری هر آنچه را که از محضر پیامبر (ص) و علی و فاطمه و حسنین (ع) آموخته بود در مرحله عمل پیاده کرد و ذره ای ضعف از خود نشان نداد.

پیروزی نهضت عظیم حسینی (ع) مرهون زحمات و تلاش های بی وقفه زینب کبری (س) بوده و ویژگی های خاص این بانوی بزرگوار در اسارت، موجب شد که این نهضت جاوید و ماندگار مانده و  به سرمنزل مقصود برسد. 

 

  behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:17
اهل بیت

اهمیتی که امام حسین «ع» به حضور زنان در صحنه می دادند و نقش مفیدی که در نهضت داشتند الگوی مناسبی برای رهبران هر قیام و زنان جهان است . اینک به بررسی ابعاد این مساله می پردازیم:

الف: نقش بانوان در تشویق و ترغیب رزمندگان

در این مورد ، به مثالهای زیر توجه کنید :

1_ وقتی زهیر به دعوت امام حسین «ع» پاسخ مثبت نداد همسرش بر او شورید و به شوهرش گفت : (( سبحان الله یبعث الیک ابن رسول الله فلا تجیبه )) (( سبحان الله «چگونه» فرزند پیامبر «ص» تو را می خواند ولی جواب مثبت نمی دهی ؟! ))

همین سخن آن بانو موجب شد تا زهیر به نزد امام حسین «ع» برود و در نهایت به سپاه امام ملحق شود و سرانجام به افتخار شهادت نائل شد .

2_ زنی شوهرش در کربلا شهید شده ولی به فرزندش سفارش می کند که به همراه فرزند رسول الله «ص» مبارزه کن و هنگامی که فرزندش می خواهد از میدان برگردد می گوید : (( ای فرزندم آیا سلامت خودت را بر یاری فرزند پیامبر «ص» ترجیح می دهی . ))

ب: نقش زنان در جنگ و حمله به دشمن

برخی از زنان در نبرد عاشورا صحنه های حماسی آفریدند ، که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم :

1_ یکی از زنانی که در کربلا حضور داشت ، هنگامی که فرزندش در جنگ شهید شد ، به او آفرین گفت و سر او را به طرف دشمن پرتاب کرد و چوب خیمه ای را برداشت و به دشمن حمله نمود .

2_ مادر وهب زنی بود که در روز عاشورا عمود خیمه را برداشت و به کمک شوهرش به میدان مبارزه شتافت ولی امام «ع» او را منع کرد و دستور داد که بازگردد ، چرا که جنگ برای زنان واجب نیست .

پ: نقش زینب «ع» در پرستاری افراد

زینب «ع» دختر امام علی «ع» و خواهر حسین «ع» نقش برجسته ای در قیام عاشورا داشت و یکی از برنامه های او پرستاری و نگهداری افراد بود ، که به دو نمونه از آن اشاره می کنیم :

1_ زینب «ع» کودکان را نگهداری می کرد و آنها را از صحنه ی جنگ دور می نمود .      ( همانطور که عبدالله بن حسن «ع» را دور کرد ) .

2_ زینب «ع» بعد از اسارت مادر تمام اسرا بود و غمخواری آنان را به عهده داشت .

ت: رساندن پیام عاشورا به جهانیان

بانوانی که در صحنه عاشورا و صحنه های پس از آن ، حضور داشتند ، پیام این قیام بزرگ را به گوش جهانیان رساندند ، برای مثال به موارد زیر توجه کنید :

1_ در مجلس « ابن زیاد » هنگامی که از زینب «ع» سؤال کرد : (( اینکه خدا برادرت را کشت چگونه می بینی ؟ )) زینب «ع» پاسخ دندان شکنی به او داد و گفت : (( ما رایت الا جمیلا )) هر چه دیدم زیبا بود .

2_ زینب «ع» در کوفه سخنرانی کرد و امام حسین «ع» را معرفی کرد .

3_ طبق روایتی ام کلثوم «ع» هم ، در کوفه سخنرانی کرد .

4_ طبق روایت دیگری فاطمه صغری «ع» هم سخنرانی کرد .

بطوری این سخنرانی ها موثر بود که مردم کوفه شروع به گریه کردن نمودند .

5_ زینب «ع» در شام جواب یزید را با شهامت کامل داد و خودش را دختر پیامبر «ص» و یزید را آزاد شده ( ابن طلقاء ) خواند .

ث: مخالفت با گناهکاری شوهر

« کندی » لباسی را از امام حسین «ع» به غارت برد و در خانه مشغول شستن خون های آن شد ، همسر او که فردی با ایمان و دوستدار آل رسول «ص» بود ، با شدت با او مخالفت کرد و گفت : آیا این را از پسر فاطمه «ع» غارت کرده ای و داخل خانه ی من شده ای؟!

او شوهر را از خانه خویش راند و او را نفرین کرد و آن مرد با حالت فقر و ناراحتی ادامه حیات داد .

منبع:کتاب آموزه های عاشورا تالیف دکتر محمد علی رضایی اصفهانی 

 

  behroozraha

يکشنبه 12/9/1391 - 21:2
اهل بیت

امام صادق «ع» فرمود : (( اول من تنشق الارض عنه و یرجع الی الدنیاالحسین بن علی ؛ نخستین کسی که زمین برایش شکافته می شود و او به دنیا مراجعت می نماید امام حسین «ع» است )) .

و نیز در ضمن روایتی اژآمده که : هنگام ظهور حضرت مهدی «عج» امام حسین «ع» همراه چهل هزار نفر در حالی که قرآن بر گردن آویزان کرده اند و شمشیر و اسلحه حمل می نمایندنزدیک اردوگاه حضرت مهدی «عج» می آیند ، امام حسین «ع» به بعضی از یاران می فرماید : برو از این جمعیت (اطراف حضرت مهدی) بپرس شما کیستید و رهبرتان کیست و هدفتان چیست ؟او از آنها همین سؤالات را می کند ، آنها در پاسخ می گویند : (( ما یاران مهدی «عج» هستیم و صاحب ما حضرت مهدی «عج» است و در آیین محمٌد«ص» وآلش «ع» می باشیم )) .

آنگاه امام حسین «ع» همراه سپاهش به سپاه حضرت مهدی «عج» می پیوندند و امام حسین «ع» پس از سؤالاتی از امام مهدی «عج» و و دریافت صدق نشانه های حضرت قائم در وجود مبارک مهدی «عج» فریاد می زند : (( الله اکبر ! ای پسر پیامبر ، دستت را بده تا با تو بیعت کنم )) .

آنگاه امام حسین «ع» با امام زمان «عج» بیعت میکند و سایر یاران امام حسین «ع» نیز _ جز زیدیه ... _ بیعت می نمایند .

  منبع: کتاب امام حسین {ع} افتاب تابان ولایت نوشته ی محمد محمدی اشتهاردی

 

behroozraha

يکشنبه 12/9/1391 - 20:58
اهل بیت

بدون تردید بین قیام امام حسین «ع» و قیام جهانی حضرت مهدی «عج» رابطه ی عمیق هست و هر دو از یک چشمه ، نشات می گیرند و قیام خونین عاشورا ،‏همواره مردم مستضعف جهان را به انقلاب و مبارزه ی با طاغوتها و مستکبران و حکومتهای ستمگر دعوت میکندو در حقیقت زمینه ساز قیام جهانی حضرت مهدی «عج» است .

وحضرت مهدی «عج» نیز در قیام خود ، از شیوه ی قیام امام حسین «ع» پیروی کرده ، و با دایره ای وسیعتر همان را تعقیب می نماید .امام صادق «ع» فرمود : (( وقتی که امام حسین «ع» به شهادت رسید ، خاندان ما شنیدندکه شخصی در مدینه میگوید : امروز بر این امت ، بلا نازل شد و دیگر گشایشی (کامل ) نبینندتا قائم شما قیام کند و سینه ی شما را شفا بخشد و دشمنان را بکشد و به خاطر خونبهای حسین «ع» گروهی را به قتل رساند )) .

ونیز فرمود : ((سوگند به خدا آن حضرت نواده های قاتلان امام حسین «ع» را به خاطر ( رضایت به ) کارهای پدرانشان بکشد)) .

و نیز فرمود : (( آن حضرت قیام کند و خونبهای حسین «ع» را می طلبد و می فرماید : « نحن اولیاء الدم و طلاب الترة » ؛ ماییم صاحبان خون حسین و طالبان خون نا به حق ریخته ی او )) .

و امام صادق «ع» در عبارت دیگر نقل می کند : پیامبر «ص» علی «ع» فرمود : (( بدان که پسرم از کسانی که به تو و شیعیانت ستم کردند ، انتقام می گیرد ، سلمان عرض کرد : آن پسرکیست ؟ فرمود : او نهمین فرزند پسرم حسین «ع» است که پس از غیبتی طولانی ظاهر می شود ... )) .

امام باقر «ع» در تفسیر آیه ی 33 سوره ی اسراء (( و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا ؛ هر که مظلوم کشته شد ، برای وارث او ، تسلط (اختیار مطالبه ی خون او) قرار دادیم )) .

فرمود : آن کشته ی مظلوم ،حسین «ع» است و ما وارث او هستیم و قائم ما انتقام خون او را بگیرد .

* * *

از سوی دیگر در روایات می خوانیم : امام صادق «ع» فرمود:(( در آخر عمر حضرت قائم «عج» ، امام حسین «ع» زنده می شود . و سپس امام مهدی «عج» از دنیا می رود و امام حسین «ع» بدن او را غسل می دهد )) .

* * *

جالب اینکه ، امام باقر «ع» در حدیثی فرمود : (( امام حسین «ع» در کربلا به یاران خود فرمود : بهشت به شما بشارت باد ، سوگند به خدا ، پس از آنچه بر ما وارد شد آنچه خداوند بخواهد ، صبر می کنیم ، سپس خداوند برای ما و شما قائم ما را آشکار میکند او از ستمگران انتقام می کشد ، من و شما ستمگران را در غل و زنجیر و انواع عذابها (به فرمان آن حضرت) می بینیم )) .

شخصی پرسید : ای پسر رسول خدا قائم شما کیست ؟ فرمود : (( هفتمین از فرزندان محمد بن علی الباقر «ع» و آن حجة بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی پسرم می باشد ، او مدت طولانی غایب می گردد ، سپس ظاهر می شود و سراسر زمین را همانگونه که پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد می کند )) .

 

منبع :کتاب امام حسین {ع} افتاب تابان ولایت نوشته ی محمد محمدی اشتهاردی  

 

behroozraha

 

يکشنبه 12/9/1391 - 20:56
اهل بیت
روزی تعدادی از اصحاب امام حسین (علیه السلام) برای طرح مسئله‌ای به منزل آن حضرت می‌روند، در منزل لوازم و وسایلی از زندگی امام را مشاهده می‌کنند که به زعم آن‌ها هرگز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چنین زندگی نمی‌کردند، قبل از این‌که اعتراضی کنند، امام آن‌ها را به حجره و اتاق شخصی خودشان راهنمایی کردند و اصحاب شاهد همان لوازم زندگی ساده پیامبر گونه مانند حصیر کهنه و ... بودند، اصحاب از این دوگانگی و تعارض پرسیدند، امام فرمودند: « من برای زنان این حد را قائلم که شیوه زندگی را خودشان انتخاب کنند، مهریه‌ای که دارند را آزادانه برای استفاده و خرید لوازم منزل در اختیارشان قرار دادم و در انتخاب لوازم منزل استقلال رأی دارند».
 
  behroozraha
يکشنبه 12/9/1391 - 20:53
اهل بیت
امام حسین علیه السلام ، ثمره پیوند حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام ، دختر پیامبراعظم صلى الله علیه و آله بود. وى شش سال از دوران کودکى خود را در زمان جد بزرگوارش رسول اللّه صلى الله علیه و آله سپرى کرد و در مکتب جدش تربیت یافت. او بسیار فروتن، خاشع، بخشنده، با گذشت، مهربان و شجاع بود.
پیامبر زمانى که امام حسین و امام حسن علیهماالسلام ، هفت سال بیشتر نداشتند، فرمود: «اینها سرور جوانان بهشتند».
دوره ۲۵ ساله پس از رحلت پیامبر تا حکومت امیرالمؤمنین على علیه السلام
در این دوره، روح لطیف او رحلت پیامبر بعد از آن، شهادت جان گداز مادر و خانه نشینى پدر و غصب فدک و... را دیده بود. در این دوران، امام حسین علیه السلام همیشه در کنار پدر بود و در جنگ ها شرکت مى کرد.
در واقعه حکمیت جنگ نهروان و [دیگر] جریان هاى پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بى وفایى ها و سست عنصرى هاى مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک مى دید، با مرارت و تلخ کامى آن مصایب را تحمل مى کرد.
همه او را به عظمت و بزرگى مى شناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه براى او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل مى کردند».
پس از شهادت امیرالمؤمنین على علیه السلام : دوره غربت اهل بیت علیهم السلام
امام حسین علیه السلام پس از شهادت امام على علیه السلام در کنار برادرش، امام حسن علیه السلام ، رهبر و پیشواى وقت بود و هنگام حرکت نیروهاى امام مجتبى علیه السلام به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه نظامى و پیشروى به سوى سپاه شام حضور داشت. هنگامى که معاویه، به امام حسن علیه السلام پیشنهاد صلح کرد، امام حسن علیه السلام ، او و عبداللّه بن جعفر را فراخواند و درباره این پیشنهاد با آن دو به گفت وگو پرداخت و بالاخره پس از متارکه جنگ و انعقاد پیمان صلح، همراه برادرش به شهر مدینه بازگشت و همان جا اقامت گزید.
امام حسین علیه السلام در زمان معاویه و آن شرایط خفقان بار که کسى جرئت اعتراض نداشت، در برابر مظالم معاویه به مبارزه و مخالفت برخاست. نامه هاى متعددى بین او و معاویه رد و بدل شد که نشانه موضع گیرى سخت و انقلابى امام حسین علیه السلام در برابر معاویه است.
معاویه به دنبال فعالیت هاى دامنه دار خود به منظور تثبیت ولى عهدى یزید، به مدینه سفر کرد تا از مردم به ویژه شخصیت هاى بزرگ این شهر که در رأس آنان امام حسین علیه السلام قرار داشت، بیعت بگیرد، ولى امام پاسخ کوبنده اى به او داد که همین پاسخ، سرآغاز مخالفت امام با یزید شد. 
 
     behroozraha
يکشنبه 12/9/1391 - 20:47
اهل بیت
انسان برای اینکه به مقوله ای اعتقاد صحیح داشته باشد، ابتدا باید جایگاه آن را بداند. هرگاه انسان نسبت به موضوعی اعتقاد درستی نداشته باشد، رفتار مناسبی نیز در قبال آن موضوع نخواهد داشت. بنابراین مکتب تشیّع که امامت از اصول آن به شمار می رود، بایستی ما ابتدا شأن امامان معصوم (ع) را در نظام عالم به طور صحیح بدانیم تا بتوانیم رفتاری درست در قبال ایشان پیشه نماییم. در جامعه که نگاه می کنیم، تشتّت آرا در این باره می یابیم؛ چه در میان عوام و چه در میان خواص. در مجموع ، منظر واحدی در این مورد وجود ندارد. از منابع به دست می آید که اصل وجود اهل بیت عصمت و طهارت (ع) غیر قابل وصف است و تنها می توان بالاترین جنبه های قابل وصف ایشان را توصیف نمود. بهترین مثال برای روشن شدن جایگاه اهل بیت (ع) مثال عبور نور خورشید از پنجره است. در این مثال واضح است که پنجره از خود نوری ندارد؛ بلکه هر آنچه از نور از طریق پنجره عبور می کند ، تماماً نور خورشید است و هنر پنجره به این است که مانند دیوار کنار خود، حجاب نیست، بلکه مجرای گذر نور می باشد. اهل بیت (ع) در قبال خداوندی خدا این گونه اند؛ یعنی فضایی هستند که نور خدایی خداوند از طریق آن به عالم می تابد. اهل بیت (ع) می فرمایند: « نحن باب الله الذی منه یؤتی؛ ما «باب الله» هستیم که از طریق از آن خدایی اعمال می شود»؛ یعنی خداوند از باب الله وجود اهل بیت (ع) می آفریند، روزی می دهد، ثواب و عقاب می نماید و.. در این منظر، فاعل، خداست و او از مجرای باب الله، فعل انجام می دهد. بنابراین از آنجا که همه ی افعال به خداوند نسبت داده می شود، تفویض ( با معنای واگذاری امور) و غلو کردن در مورد اهل بیت (ع) جایگاهی نخواهد داشت.
برای توضیح منظر صحیح نسبت به اهل بیت (ع) با یک مثال آغاز می کنیم: انسانی را فرض کنید که در اتاقی که هیچ راه خروجی نداشته و کاملاً تاریک است، قرار دارد. شخص درون این اتاق هیچ چیزی را نمی تواند، ببیند؛ درحالی که بیرون از این اتاق، خورشید همه جا را روشن کرده است و این دیواره های اتاق هستند که مانع تابش نور خورشید به درون می شوند. حال اگر در این اتاق پنجره ای تعبیه شود، درون اتاق روشن می گردد و آن شخص می تواند برای بهره بردن از نور خورشید، به سوی این پنجره بیاید. او برای در معرض نور خورشید قرار گرفتن، در مقابل دیوار نمی ایستد؛ چون می داند که دیوار برای نور، حجاب است؛ امّا پنجره به دلیل لطیف بودن می تواند نور را از خود عبور دهد. بنابراین او رو به روی پنجره قرار می گیرد. نکته ای که در اینجا وجود دارد، این است که نوری که از طریق پنجره به درون اتاق می تابد، از آن پنجره نیست؛ یعنی پنجره از خود نور ندارد؛ بلکه هر چه نور است، پرتوهای خورشید است که به واسطه ی پنجره به درون اتاق می تابد. هنر پنجره به این است که مانند دیوار حجاب نیست؛ بلکه مجرایی برای عبور نور است. پنجره در این مثال، یعنی آن جایی که دیوار نیست.
با در نظر داشتن این مثال، به نظام عالم توجّه می کنیم. دنیا همان طور که از نامش پیداست، در عمق عالم هستی قرار دارد ( دنیا = پایین ترین، پست ترین) و به سان طبقه ی همکف ساختمان جهان هستی است. نور خدایی خداوند برای اینکه به اعماق عالم، یعنی دنیا بتابد باید از حجاب های بسیاری عبور کند؛ اما چگونه؟ آیا خداوند در عالم، پنجره هایی را برای عبور نور خدایی خود از طبقات عالم هستی و رسیدن به اعماق عالم در نظر گرفته است؟ در روایتی از معصوم (ع) نقل شده است که: « نحن باب الله ؛  ما باب الله هستیم.» باب یعنی چار چوب  . به عبارت دیگر در عالم، آنجایی را که دیوار نیست، باب می گوییم؛ یعنی فضایی که نور خدایی خدا می تواند از درون آن عبور کرده و به عمق بتابد. اهل بیت (ع) می فرمایند: « نحن باب الله الذی منه یؤتی ؛ ما هستیم آن باب اللّهی که از طریق آن «أتی » های خداوندی جاری می گردد. » این «أتی » ها شامل همه ی صادره های خداوند در عالم هستی است ؛ یعنی هر چیزی که خداوند در عالم جاری می کند، از درون این چارچوب و این فضا جاری می سازد. اگر خداوند برای بنده ای خیری را اراده کند، آن را از این چارچوب بر او جاری کرده و به او می رساند و برعکس اگر عذاب را برای فردی مشیّت نماید، آن عذاب را از طریق این چارچوب بر وی جاری می کند؛
خداوند، خود این سازوکار را قرار داده است و فرموده: « ابی الله ان یجری الاشیاء الاباسباب».
خداوند این طور خواسته است که نور خدایی خود را از طریق یک سری مجاری به عالم بتاباند؛ همان گونه که نور خورشید از طریق پنجره به درون اتاق می تابد. باب الله از خود چیزی ندارد و هر چه از طریق آن می آید، از جانب خداوند متعال است. باب الله، شخص نیست که اعمال نظر کند یا شیء نیست که حجابی در مسیر نور خدا باشد؛ بلکه قیمت باب الله به این است که فضا و چارچوب به قدری لطیف می باشد که مجرای نور خداوندی خدا به سمت اعماق عالم است؛ همان گونه که هنر پنجره به این است که رقیق تر از دیوار کنار خود است و نور خورشید می تواند از طریق آن ، اتاق را روشن کند . اگر اهل بیت (ع) می فرمایند: « اذا شئنا شاء الله ؛ هنگامی که ما مشیّت کنیم خداوند مشیّت کرده است»، فقط با منظر باب اللّهی می توان آن را به درستی توجیه نمود؛ یعنی همان گونه که نوری که پنجره از خود عبور می دهد ، همان نور خورشید است ، آنچه که اهل بیت (ع) می خواهند، همان است که خداوند مشیّت نموده است.   به عبارت دیگر اگر ما که در عمق عالم، یعنی دنیا هستیم، بخواهیم، بدانیم که خواست خداوند چیست، باید نزد اهل بیت (ع) رفته و خواست ایشان را جویا شویم که خواست اهل بیت (ع) همان خواست خداست که وجود اهل بیت (ع) در باب الله جریان دارد.
خداوند طریق دیگری برای اثر گذاری خود در عالم قرار نداده است و فقط از طریق این باب الله است که خدایی خود را در عالم اعمال می کند . وقتی خداوند رزق را بر مخلوقات جاری می سازد، آن روزی از طریق باب الله به مخلوقات می رسد. بنابراین گفته می شود «وبیمنه رزق الوری».
اگر خداوند خالق است، نور قدرت خداوندی از مجرای باب الله به عالم می تابد و موجودات را خلق می کند؛ یعنی خداوند ابتدا باب الله را که مجرای اثر گذاری او در عوالم است، ایجاد می کند   و پس از آن از مجرای باب الله ، عالم و موجودات درون آن را خلق می نماید.
بنابراین در حدیث است که « نحن صنایع ربنا الخلق بعد صنایعنا».
با همین ساز و کار است که می بینیم امام رضا (ع) در جواب آن زندیق نزد مأمون عبّاسی با اشاره ای که می نمایند، تصویر شیر بر پرده ای که در آنجا آویخته است، تبدیل به شیری واقعی شده ، از درون پرده بیرون می آید و آن زندیق را تکه و پاره می کند.   در توضیح این مطلب با توجه به مطلب یاد شده باید گفت که خداوند از باب الله وجود امام رضا (ع) در همان لحظه شیری را خلق نمود.
حال برای بیشتر در معرض نور خدایی خدا قرار گرفتن و تقرّب جستن به او و رشد و کمال باید چگونه رفتار کنیم؟ به عنوان مثال اگر گیاهی را در کنار پنجره قرار دهیم، پس از مدّتی می بینیم که ساقه ها و برگ های آن گیاه به سمت پنجره متمایل شده است؛ چرا که دیوار مقابل آن، حجاب است؛ اما پنجره مجرای خورشید است. با این کار، گیاه می تواند در معرض نوری که از آن پنجره می تابد، قرار گیرد، از آن بهره ببرد، تغذیه شود و نور، آن را رشد دهد. ما نیز که در دنیا قرار داریم، باید به جایگاهی که مجرای تابش نور خدایی خدا به دنیا است؛ توجّه کنیم و به آن سو برویم تا بتوانیم بیشتر در معرض نور خدایی خداوند قرار گیریم، از آن بهره ببریم و توسط آن نور رشد داده شویم. بنابراین خداوند در « قرآن کریم» می فرماید: « وابتغوا الیه الوسیله ؛ باید برای حرکت به سوی خداوند وسیله جست.» سازو کاری که خداوند در عالم قرار داده ، اینگونه است. در حدیث، مصداق این وسیله اهل بیت (ع) معرفی شده اند.  فقط از طریق وسیله است که می توان به سوی خدا تقرّب جست و غیر از آن راه دیگری وجود ندارد.  بنابراین رفتار عاقلانه این است که ما درعمق عالم قرار گیریم و برای تقرّب به خداوند و نیل به کمال ، به مجرای نور خدایی خدا توجّه و به آن سو حرکت کنیم. شدّت توجّه شیعیان به اهل بیت (ع) با در نظر گرفتن این مهم معنی می یابد. آنچه که در برخی احادیث به عنوان تفویض وارد شده و در جامعه مطرح است بدین معنی نیست که خداوند تمام امور را به اهل بیت (ع) واگذار کرده و خود استراحت می کند! بلکه «تفویض» به این مفهوم است که کلیه ی امور را خداوند انجام می دهد؛ امّا از مجرای وجود اهل بیت (ع) . منظر باب اللّهی نسبت به اهل بیت (ع) کاملاً توحیدی است و آنچه در جامعه تحت عنوان غلو کردن در باره ی ائمّه ی معصومان (ع) مطرح می شود موضوعیت ندارد؛ چرا که طبق این دیدگاه، همه چیز به الله نسبت داده می شود و غلو کردن در مورد خداوند بی مفهوم است. بنابراین اهل بیت (ع) می فرمایند: « در مورد ما هر فضلی را که می خواهید، قائل باشید»؛ اما یک مورد را استثنا می کنند و از اینکه به ایشان نسبت داده شود، برائت می جویند و آن ربوبیت است؛ یعنی اهل بیت (ع) از اینکه پرستیده شوند ، مردم را بر حذر می دارند و تأکید می کنند که ما را مخلوق قرار دهید. سپس هر چه می خواهید در فضل ما بگویید؛ البتّه باید اقرار نمود اصل وجودی اهل بیت (ع) و اوج فضایل این بزرگواران را احدی نمی شناسد؛ چرا که حقیقت اهل بیت (ع) همان طور که خود فرموده اند ، غیر قابل وصف است   و مطالبی که در این مقاله تحت عنوان باب الله بودن اهل بیت (ع) مطرح شد، مربوط به جنبه های قابل وصف ایشان است. در پایان از خداوند مسئلت می کنیم که منّت نهاده و معرفت ما را بیش از پیش نسبت به خلفایش، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) افزون گرداند.
 
  behroozraha
يکشنبه 12/9/1391 - 20:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته