• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 293
تعداد نظرات : 743
زمان آخرین مطلب : 4818روز قبل
اخبار

سلام به تمامی دوستان عزیز

چطورید ؟

امروز یك خبر جالب رو در سایت گل دیدم نمی دونم دقیقاً واقعیت داره یا نه ؟

نظر با شما !!!

 

مدیرعامل باشگاه مس كرمان لحظاتی پیش اعلام كرد كه این تیم به دلیل مشكلات مالی  به طور كل منحل شده است.

عبدالرضا برهانی‌نژاد مدیرعامل جوان مس دقایقی قبل در تماس با سایت گل ضمن بیان انحلال این باشگاه كرمانی اعلام كرد كه از این پس تیمی با عنوان مس كرمان وجود خارجی نخواهد داشت.

این بزرگترین اتفاق فوتبال باشگاهی تا این لحظه به شمار می‌رود. به گفته برهانی وی به همراه  پرویز مظلومی سرمربی این تیم استعفا داده و بازیكنان نیز قراردادخود را فسخ كرده اند.

حالا چی میشه ؟ اگه اینطور باشه پرسپولیس بعنوان تیم چهارم در مسابقات آسیا شركت می كنه !!!

پنج شنبه 25/4/1388 - 14:25
دعا و زیارت

نگاه کردن به پدر و مادر ، همچون نگاه کردن به خانه ی خدا عبادت است . ( امام صادق )

اگر چیز ناروایی از دوستت شنیدی و او انکار کرد ، از او بپذیر ، این به منزله ی توبه ی اوست . ( امام صادق )

بهترین شما کسانی هستند که متواضع ترند و زنان خود را بیشتر اکرام میکنند . ( فاطمه زهرا س)

کسی که زبان خود را از ریختن آبروی مردم نگه دارد ، خداوند در قیامت لغزش های او را می بخشد ( پیامبر (ص) که درود خداوند بر او و خاندانش باد )

چهارشنبه 24/4/1388 - 22:32
دعا و زیارت
حضرت فاطمه زهرا(س) می فرمایند:

روزی رسول خدا(ص) خطاب به من فرمودند:ای فاطمه ، هرکس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را مورد آمرزش خود قرار داده وهر کجای بهشت که من باشم او را به من ملحق خواهد ساخت .

صحیفه فاطمیه - ص ۱۸۹- حکمت۳۵

 

چهارشنبه 24/4/1388 - 22:29
كودك

سلام به همه دوستان تبیانی گلم
اینو كه میبینید یك داستانه اونم با نویسندگی یكی از آشنایان كه سن زیادی هم نداره ، در واقع فقط خواستم با ثبت این داستان علاقه اش رو به داستان نویسی بیشتر كنم . و اما داستان ...

 روزی بود روزگاری بود.درروزگاران قدیم جنگلی پر ماجرا بود وهر روز در آن جنگل اتفاق های مختلف و گوناگونی می افتاد. در آن جنگل خرگوش های زیاد وزیبایی با شکل های مختلف وگوناگون می کردند. روزی یکی از خرگوش ها به کلبه ی کوچک و زیبای پدربزرگش رفت و پیش او نشست و از پدربزرگش پرسید:پدر بزرگ، مادربزرگ چگونه از پیش ما رفتند؟ پدربزرگ در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود جواب داد:پسرم 2سالی بود که خرگوش ها کمبئد آب و غذا پیدا کرده بودند و به هر جایی می رفتند تا آب و غذایی پیدا کنند،در آن زمان خشکسالی همه خارا فرا گرفته بود. روزی که من و مادربزرگت برای جمع آوری آب و غذا به سرزمین سرسبز و خیلی دور می رفتیم،زمانی که به آنجا رسیدیم یکدفعه تعداد بسیار زیادی غذا و چشمه پیدا کردیم. مادربزرگت رفت تا کوزه ها را از آب پر کند که یکدفعه تیری به پشت او خورد،تازه من فهمیدم که آن روز شکارچی ها در آنجا بودند.من مادربزرگت را کشان کشان و دوان دوان پیش دکتر جنگل بردم تا شاید بتواند کاری برای اوبکند،هر دارویی که دکتر گفت جمه آوری کردم امّا وقتی از پیش دکتر رفتم وپیش مادربزرگت برگشتم دیدم با چشمانی بسته آرام خوابیده واز دنیا رفته است. فسقلی که نوه ی آخر پدربزرگ بود گفت: پدر بزرگ گریه نکنید و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود از آنجا رفت. وقتی که از کلبه ی پدر بزرگ بیرون آمد دید که همه ی  بچّه ها دور کلبه ی پدر بزرگ جمع شده اند و گریه می کنند. فسقلی به آن خرگوش های باهش و زیرک گفت: شما شنیدید که مادربزرگ مان چگونه از پیش ما رفتند؟ خرگوش ها در حالی که سرخود را تکان می دادند گفتند:بله.بعد فسقلی گفت که از این پس دیگر نباید اسراف کنیم و بگذاریم خشکسالی جنگل به این قشنگی را فرا بگیرد. پس فسقلی قصّه ی ما به هرکسی وظیفه ای داد تا آن را انجام دهند. روزی که فسقلی برای جمع آوری هویج با پدر و مادرش به جنگل رفت،از پدر و مادرش خواست تا برود وبازی کند.فسقلی در حالی که داشت با دوستانش بازی می کرد،چشمش به پدربزرگ پیرش افتاد و پیش او رفت و به پدر بزرگش گفت: پدر بزرگ چرا دارید گریه می کنید؟ او جواب داد آخرمادر بزرگت همین جا از دنیا رفتند.فسقلی کمی از کنار پدربزرگ دور شد،یکدفه به پله های عجیبی رسید،هر پله یک متر بود. فسقلسی همه ی پله ها را طی کرد تابه یک قصر با شکوه رسید.او از خوشحالی دو بال سفید روی بدنش در آورد و فسقلی به بالا ترین نقطه ی قصر رفت و از یکی از آن پنجره ها به داخل قصر رفت و دید که مادربزرگش در آنجا است و دارد مو های چند بچّه خرگوش را می بافد،بعد از آن شوک، فسقلی نزدیک بود که سکته کند و بعد مادربزرگش او را دید و او را بغل کرد وبه او گفت: فسقلی جان من را یادت می آید؟ فسقلی جواب داد: وای...! وای...! مگر شما نمرده بودید؟ماد بزرگ لبخندی زد و گفت:فسقلی نوه ی عزیزم من از این دنیا نرفته ام.آن روز که من تیر بر پشتم خورده بود،دکتر جنگل برای اینکه از زندگی من و پدربزرگت حسرت می خورد،الکی خرگوش بی گناهی را که شبیه من بود کشت و به پدربزرگت گفت که من مردم.فسقلی جان برو به همه بگو که من زنده ام،فسقلی می پرسد:پس دکتر جنگل کجاست؟ مادربزرگ جواب می دهد:درسه سال پیش به علّت شیوع بیماری که در جنگل اتفاق افتاده بود دکتر جنگل مرد.از آن پس حدود نه سال است که در این قصر با این بچّه ها زندگی می کنم.فسقلی می پرسد:مادر جان این بچّه ها کیستند؟ پسرم این بچّه ها نوه های من هستند،یعنی دختر خاله های تو هستند.فسقلی خوشحال می شود ومی گوید: پس بروم این خبر را به همه بدهم.بیایید باهم برویم.مادربزرگ جواب داد: ما نمی توانیم بیاییم آخر آن دکتر بی معرفت وقتی ما می خواهیم از این قصر بیرون برویم ،جادویی به کار برده است که این در قفل می شود. پسرم آن کلید در جنگل خرس ها ست،اگر شما آن کلید را پیدا کنید ما هم می توانیم از اینجا بیرون بیاییم و پیش شما زندگی کنیم.فسقلی تا پایش را از در بیرون گذاشت یکدفعه مادرش او را از خواب بیدار کرد،فسقلی بیدارشو باید به مدرسه بروی. فسقلی وقتی بلند شد متوجه شد همه آن هایی را که دیده است خواب بوده،او بسیار دلگیر و ناراحت شد و به کلبه ی پدربزرگ رفت و تمام ماجرا را برای او تعریف کرد. پدربزرگ ماجرا را شنید رنگ از رخش پرید وگفت :درست است.مادر بزرگت در آن روز یک گوشواره در گوش هایش بود ولی وقتی که من برگشتم ودیدم او مرده است دیگر آن گوشواره در گوشش نبود حالا فهمیدم چه شده است.ای دکتر بی حیا،فسقلی می گوید باید به جنگل خرس ها برویم. فسقلی و پدربزرگ هفته و ماه هارا در راه دراز جنگل خرس ها بودند تا آن را پیدا کنند.امّا در یکی از آن روز ها آن جنگل را پیدا کردند زیر تمام علف ها و بوته ها را گشتند،امّا آن کلید را پیدا نکردند.با نا امیدی در راه برگشتن به جنگل بودند که یکدفعه خرس بزرگ با قامتی بلند به آنها گفت:شما دارید دنبال چیزی می گردید؟ پدربزرگ و فسقلی گفتند: بله. آن دو تمام ماجرا را برای آن خرس تعریف کردند و آن خرس فهمید که کلید کجاست.خرس گفت:روزی که برای بازی فرزندانم را به جنگل بردم وقتی می خواستم برای آنها تابی درست کنم،شاخه ی درخت شکست و کلید طلایی و زیبایی از داخل آن بیرون آمد من کلید را در صندوقچه ی خانه مان مخفی کردم حالا بهتر است با من بیایی و آن کلید را بگیرید آنها کلید را گرفتند و با خانواده ی خرس ها به راه افتادند کمی که از آنجا دور شدند وفسقلی گفت: بیایید اینجا همان قصر است که در خواب دیدم،آنها از پله های عجیب و غریب پایین رفتند تا به آن قصر رسیدند و در آن قصر را باز کردند. یکدفعه دیدند که مادر بزرگ که بسیار پیر شده با نوه ها در آنجا هستند آنها بسیار تعجب کردند و با هم به راه جنگل ادامه دادند وقتی خرگوش ها مادربزرگ و نوه هارا دیدند قلب هایشان تند تند می زد مادربزرگ تمام ماجرا را برای آنها تعریف کرد و آنها سالیان سال در کنارهم به خوبی و خوشی زندگی کردند.

 

 

چهارشنبه 24/4/1388 - 1:48
بیماری ها

 

 

 امروز در سایت سلامت نیوز می چرخیدیم كه این مطلب به چشم خورد و نظرم رو جلب كرد . اینو اینجا مینویسم امیدوارم بدردتون بخوره .

اصولا از دندان برای جویدن ، صحبت کردن و لبخند زدن استفاده می شود. در ادامه به حقایقی راجع به این عضو کارآمد اشاره می شود که شاید تاکنون از آن مطلع نبوده اید.
1- ترشی نیز به اندازه شیرینی برای دندانها مضر است: قند تنها عامل فساد و تخریب سلامت دندانها نمی باشد. غذاهای اسیدی با PH پایین مثل آب نبات ترش، نوشیدنی های غیر الکلی و آب میوه جات نیز باعث سست شدن دندانها می شود و نتیجه زیاده روی در مصرف این مواد تخریب مینای دندان و کاهش اندازه دندانها می باشد. اسید سیتریک بدترین نوع اسید برای دندانها است. بنابر این هر نوع غذای ترش و شیرین و یا حاوی اسید سیتریک چنین تاثیر سوءی بر دندانها به خصوص دندان کودکان دارد. زیرا مینای دندان کودکان تا یک دهه بعد از ظهور کلیه دندانها به بلوغ و استحکام لازم نرسیده و نرم می باشد. بنابر این در برابر اسید آسیب پذیر است. البته بزرگسالان نیز از این خطر در امان نمی باشند. توصیه می شود که اگر تمایل به مصرف غذاهای اسیدی دارید در وقت صرف غذاهای اصلی تناول کنید. در این حالت تاثیر آنها در صورت مصرف با سایر غذاها کمتر خواهد بود.


2- مینای دندان سخت ترین ماده در بدن می باشد: اما به آسانی می شکند. یخ ، ذرت بوداده ،سوراخ کردن لب و زبان می تواند منجر به شکسته شدن دندانها شود و برخلاف پوست دندانها رشد مجددی نخواهد داشت.
دندانپزشکان از ذرت بوداده و یخ متنفر هستند. خوردن دانه ذرت مثل خوردن سنگ است و یخ نیز سخت و خمش ناپذیر می باشد. اگر دهان شما پر از دندانهای پر شده است به خصوص باید مراقب مصرف این مواد باشید.دندانپزشکان همچنین از سوراخ کردن زبان و لب متنفر هستند. زیرا آویزان کردن حلقه و یا سایر جواهرات فلزی مامنی برای باکتری ها و تخریب دندان ها خواهد شد. بعلاوه در حین صحبت این جواهرات به دندان خورده و به آن ضربه می زند.
3- از دست دادن دندان در هر سنی ممکن است: اگر چه بسیاری از مردم دندان خود را به هر دلیل می کشند اما بعضی افراد نیز به طور خود به خود دندان ندارند. از جمله دندانهای در خور کشیدن نیز دندان های عقل می باشد و بعد از آن دندانهای ثنایای کناری اغلب کشیده می شود. افتادن دندان در بعضی افراد نیز ارثی می باشد و بدون دلیل مشخص. اما شایع ترین دلیل افتادن دندانها ، بیماری لثه و پوسیدگی می باشد .در این بین نیز  بسیاری از مردم کشیدن دندان را راحت تر و ارزان تر از پر کردن و عصب کشی برآورد می کنند.
4- فلوراید زیاد برای دندانها مضر می باشد: همه مردم می دانند که فلوراید برای سلامت دندان مفید است. اما کودکانی که مقدار زیادی از این ماده را در سن 8 سالگی و یاکمتر(درست در زمان رشد دندانهای ثابت در زیر لثه ) فرو می دهند منجر به بروز اختلالی به نام فلوروز (فلورزدگی) می شوند. در این شرایط لکه های سفید و یا قهوه ای روی دندان ظاهر می شود. این لکه ها متاسفانه جزئ ذات دندان است و قابل ترمیم و پاکسازی نمی باشد. فلوراید بیش از اندازه دندانها را نفوذپذیر می کند. مصرف بیش از اندازه فلوراید بیش تر ناشی از بلعیدن بیش از اندازه خمیر دندان توسط کودکان می باشد. برای پیشگیری از این وضعیت، در حین مسواک زدن کودکان مراقب آنها باشید و به آنها آموزش دهید که بیش از اندازه یک نخود خمیر دندان روی مسواک قرار ندهند. همچنین پیشنهاد می شود که کودکان تا زمان مشخصی از خمیر دندان فلوردار استفاده نکنند.
5- اردتودنسی می تواند منجر به پوسیدگی دندانها شود: اصولا به دلیل باقی ماندن غذا، باکتری و اسید در اطراف بست های دندانها ، مینای دندان به مرور تخریب و فاسد می شود و لکه های ظریفی در اطراف بست های دندان مشاهده می شود. زبان می تواند به عنوان مسواک طبیعی عمل کند اما افرادی که تحت درمان ارتودنسی هستند دیگر تمایلی ندارند که زبانشان با این مواد فلزی برخورد کند و لذا نقش طبیعی و تاثیر گذار زبان به طور خود به خود حذف می شود و تدریجا مواد کثیف و چسبناکی در اطراف بست های دندان شکل می گیرد که به پوسیدگی دندان منجر می شود. بنابر این توصیه می شود که چنانچه تحت درمان ارتودنسی دندانی هستید با وسواس و صبر بیشتری به تمیز کردن دندانها به خصوص در اطراف بست بپردازید.

سه شنبه 23/4/1388 - 14:52
طنز و سرگرمی

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟

یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟

یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند. توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفاً

دوشنبه 22/4/1388 - 16:15
دانستنی های علمی

شاید شما هم جزو افرادى هستید كه در دوران تحصیل درس هندسه برایتان هیچ جذابیتى نداشته و احتمالاً از شنیدن نام آن بیزارید ولى چند لحظه این موضوع را فراموش كنید. بعد ساده ترین اشكال هندسى را به خاطر بیاورید؛ مربع، مستطیل، مثلث، دایره و منحنى. سپس خیلى سریع و بدون اینكه زیاد به مغزتان فشار بیاورید شكلى را انتخاب كنید كه بیشتر از همه مى پسندید. در حقیقت یك تست روانشناسى پیش روى شما قرار دارد كه با توجه به انتخابتان بسرعت نشان مى دهد شما در زندگى چه جور آدمى هستید و در چه مشاغلی احتمال موفقیتتان بیشتر است!

مربع

افرادى كه شكل مربع را انتخاب مى كنند كسانى هستند كه در یك محیط پایدار بیشترین احساس آرامش را دارند و مسیر كارهایشان كاملاً واضح است. چنین اشخاصى محافظه كارند و دوست دارند همه چیز مرتب و منظم باشد. وظیفه شناس هستند و اگر كارى را به آنها محول كنید آنقدر روى آن وقت مى گذارند تا تمام شود، حتى اگر كارى تكرارى و طاقت فرسا باشد و مجبور شدند به تنهایى آن را انجام دهند.

مستطیل

اصولگرایى مشخصه بارز این افراد است. آنها نیز نظم و ترتیب را دوست دارند ولى آن را بیشتر از طریق سازماندهى هاى دقیق اجرا مى كنند. این امر سبب مى شود كه راه هاى مناسبى را انتخاب و همه قواعد و مقررات را بررسى كنند. اگر وظیفه اى را به این اشخاص محول كنید ابتدا آن را به خوبى سازماندهى مى كنند تا اطمینان یابند که به طور اصولی اجرا خواهد شد.

مثلث

اشخاصى كه شكل مثلث را انتخاب مى كنند هدف گرا هستند. آنها از برنامه ریزى قبل از انجام كارها لذت مى برند و به طرح موضوعات و برنامه هاى بزرگ و بلند مدت تمایل نشان مى دهند، اما ممكن است جزئیات را فراموش كنند. اگر كارى را بر عهده آنها بگذارید ابتدا هدفى را براى آن تعیین و سپس با برنامه ریزى کار را آغاز می کنند.

دایره

چنین افرادى اجتماعى و خوش صحبت هستند، هیچ لحن خشنى ندارند و امور را به وسیله صحبت كردن درباره آنها تحت كنترل خود در مى آورند. ارتباطات اولین اولویت آنها در زندگى است. مطمئن باشید كه اگر وظیفه اى به آنها محول شود آنقدر درباره آن صحبت مى كنند تا هماهنگى لازم ایجاد شود.

منحنى

خلاقیت در این قبیل افراد موج مى زند و اغلب اوقات كارهاى جدید و متفاویت را ارائه مى دهند. نظم و ترتیب برایشان كسالت آور است و اگر تكلیف را براى آنها در نظر بگیرید ایده هاى خوب و مشخصى را براى آنها ابداع می کنند.

به طور كلى افرادى كه سه شكل اول یعنى مربع، مستطیل و مثلث را انتخاب مى كنند در جهت مسیر ویژه در حركت هستند و كارها را به طور منطقى و اصولى انجام مى دهند ولى ممكن است خلاقیت كمى داشته باشند.اما گزینش دایره و منحنى نشان دهنده خلاقیت و برون گرایى است. چنین افرادى به موقعیت هاى جدید و سایر افراد دسترسی پیدا می کنند اما چندان اصول گرا و قابل اعتماد نیستند.

 كاربرد تست

این تست براى ارزیابى افراد نسبت به موقعیت شغلى شان كاربرد دارد و یا به منظور پى بردن به این نكته كه اشخاص مختلف تا چه حد مى تواند با هم كار كنند. اگر شما بشدت علاقه مندید كه یك كار خاص و اصولى را انجام دهید یك فرد مربع دوست میتواند همكار خوبى برایتان باشد. همچنین اینگونه افراد براى كار در دوایر حسابرسى هم كاملاً مناسبند. اگر كارها نیاز به سازماندهى گروهى داشته باشد مثلث دوستان در پیشبرد فعالیت ها موفق خواهند بود. این افراد مى توانند مجرى خوبى باشند چون اهداف را مشخص و اطمینان مى یابند كه دستیابى به آنها ممكن است. براى هر نوع ارتباطات حضورى افرادى كه دایره را انتخاب مى كنند، بهترین هستند. آنها مى توانند یك كارمند خوب، مسؤول پذیرش یا فردى باشند كه به مشتریان خود خدمات مناسبى را ارائه مى دهند. بالاخره افرادى كه شكل مورد علاقه شان منحنى است همیشه ایده هاى تازه دارند و به طور مثال براى كار در شركت هاى تبلیغاتى مناسبند .

 

يکشنبه 21/4/1388 - 15:36
طنز و سرگرمی

گضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند.
وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادت خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم 10 کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان.
آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش 4 روز طول کشید ،‌دومیش 3 روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید
گضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم.
پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز 800،‌ 900 نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه.
اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره . فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی.
راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن. حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده.
همین دیگه .. خبر جدیدی نیست.
قربانت .. مادرت.
راستی:‌گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ‌ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم.

يکشنبه 21/4/1388 - 15:30
طنز و سرگرمی

پزشك قانونی به تیمارستان سركی كشید و مردی را میان دیوانگان دید كه به نظر خیلی باهوش می امد .

وی را صدا زد و با كمال ادب از او پرسید:می بخشید اقا شما را به چه علت به تیمارستان اورده اند؟ مرد جواب داد : اقای دكتر بنده زنی گرفتم كه دختری 18 ساله داشت روزی پدرم از این دختر خوشش امد و با او ازدواج كرد از ان روز به بعد زن من مادرزن پدر شوهرش شد و چندی بعد دختر زن من كه زن پدرم بود پسری زایید كه نامش را چنگیز گذاشتند و چنگیز برادر من شد زیرا پسر پدرم بود اما حال چنگیز نوه زنم بود و از این قرار نوه من هم می شد و من پدر بزرگ برادر تنی خود شده بودم.چندی بعد زن من پسری زایید و از ان روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و حتی مادر بزرگ او شد در صورتی كه پسرم برادر مادربزرگ خود و حتی نوه او بود از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دخترزنم خواهر پسرم شود بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده ام ضمنا من پدر و مادرم و پدربزرگ خود هستم پس پدرم هم برادر من است و هم نوه ام.

حالا آقای دكتر اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید آیا كارتان به تیمارستان نمی كشید؟

يکشنبه 21/4/1388 - 15:29
دانستنی های علمی

١٢ مرد و یک زن به ریسمانی که از یک هلیکوپتر آویزان بود چنگ زده بودند. خلبان اطلاع داد که وزن هلیکوپتر سنگین است و باید یکی از آنها فداکاری کند و برای نجات جان بقیه، ریسمان را رها کند.

همگی آنها به هم نگاه کردند و به دنبال فرد فداکاری می گذشتند. ناگهان زنی که در بین آنها بود شروع به سخن گفتن کرد و چنین گفت:
«ما زنها تمام زندگیمان را صرف فداکاری برای مردها کرده ایم. از تربیت فرزندان گرفته تا اداره کردن خانه و ... بنابراین نگران نباشید، اینجا هم من فداکاری می کنم و برای نجات جان شما خودم را فدا می کنم.»

مردها که اشک در چشمانشان پر شده بود و از اینهمه فداکاری احساساتشان به شدت تحریک شده بود، همگی دستهایشان را از ریسمان رها کردند که برای زن دست بزنند که ...

و زن به سلامت به مقصد رسید

شنبه 20/4/1388 - 15:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته