• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1053
تعداد نظرات : 75
زمان آخرین مطلب : 4094روز قبل
اهل بیت

نـام مـرا حبیب نهاده است مادرم

پرورده بـا محبت آل پیمبرم


بی‌دوست بر نیاورم از سینه یک نفس


گـردد هزار بـار گر از تن جدا سرم

 

در آستان خویش غبارم کن ای حسین!

بنشان به روی خاک، قدم‌های اکبرم


بـا زخم سینه، ناز شهادت کشیده‌ام


شاید که وقت مرگ بگیری تو در برم


مقتل بهشت و زخم بدن، بوستانِ گل


حوریه مرگ و خون گلو آب کوثرم


بـا آنکه پیرمردم و سنم بــود فزون


انگار کــن فـداییِ ششماهه اصغـرم


مثل دو چوب خشک مجسم بوَد مدام


لب‌های خشک کـودک تـو در برابرم


مـن زنـده باشم و پسر فاطمه غریب


ای کـاش از نخست نـمی زاد مــادرم


بـر سنگ قبـر مـن بنویسید دوستان


مـن جـان‌نثـار یوسف زهرای اطهرم


«میثم» تو یاد می‌کنی از من به نظم خویش


مـن نیـز دستگیر تـو در روز محشرم


شاعر : حاج غلامرضا سازگار

 

  behroozraha

سه شنبه 14/9/1391 - 8:14
شعر و قطعات ادبی

شیـر مـردِ ظهـرِ عـاشورا حبیبی یا حبیب
یاد ما کردی در این صحرا حبیبی یا حبیب
اجــرِ تـو بـا مـادرم زهرا حبیبی یا حبیب
شـاد کردی قلب زینب را حبیبی یا حبیب

 

ای کـه از روز ازل با مـا حبیبی یا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
قطره بودی وصل بر دریا شدی، دریا شدی
در تمـام عمـر بـا مـا بـوده‌ای، تا ما شدی
ذره بــودی محـو در مهر جهـان‌آرا شدی
فـاش ‌می‌گـویم حبیب مـادرم زهـرا شدی
گم شدی در ما و کردی خویش را پیدا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
جد و باب و مادرم امشب دعایت می‌کند
دلشکسته خـواهرم امشب دعـایت می‌کند
هم سکینه دخترم امشب دعـایت می‌کند
هـم عـلیّ‌‌اکبرم امشب دعــایت مـی‌کند
مرحبـا ای بـوده از اول حبیب ما حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
تو شدی پروانه، من چون شمع آبت می‌کنم
بلکــه زیــر سایــه خــود آفتابت می‌کنم
بعد از این دیگر حبیب خود خطابت می‌کنم
مثــل عبــاس علمــدارم حسـابت می‌کنم
ای بــه گلـزار شهادت عـاشق شیدا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
نــامه بنــوشتم کــه سوی مـا بیایی، آمدی
صورت از خونِ جبین رنگین نمـایی، آمدی
سینــه پیش نیــزه قــاتل گشــایی، آمدی
چــون مــه تابـان ز ابر خون برآیی، آمدی
آمدی قامت ز خون شویی سراپا یـا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
تـو حبیب کربــلایی دوستت دارم حبیب
عــاشق تیـر بــلایی دوستت دارم حبیب
صید تیر عشق مــایی دوستت دارم حبیب
بعد از این خون خدایی دوستت دارم حبیب
ایـن شرف بـادت گوارا یا حبیبی یـا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
تو حبیبی، خوش بوَد شرح دل مـا بـا حبیب
تشنـگی از کــودکانم بــرده آرام و شکیب
زینبـم خوانـَد بـه خیمه، آیه «امن یجیب»
تو حبیبی تـو حبیبی مـن غریبم من غریب
غربت و مظلومیم را کـن تماشا یـا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
ای نگارستان خون بـاغ و بهـارت یا حبیب
ای محبت کرده بی‌صبر و قـرارت یا حبیب
جـان اهـل معرفت شمع مـزارت یا حبیب
اشک «میثم» تا صف محشر نثارت یا حبیب
سینه‌ات صحرای عشق و دیده‌ات دریا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب

شاعر:غلامرضا سازگار 
 
behroozraha
سه شنبه 14/9/1391 - 8:8
اهل بیت

امام باقر (ع) می فرماید :

(( هنگامی که حسین (ع) به محضر پیامبر (ص) می رسید ، آن حضرت او را در آغوش می گرفت و به علی (ع) می گفت که وی را نگه دلرد ؛ سپس وی را می بوسید و گریه میکرد . چون امام حسین (ع) علت گریه ی آن حضرت را جویا شد ، فرمود : محل ضربه های شمشیر را می بوسم و میگریم . امام حسین (ع) عرضه داشت : آیا من کشته می شوم ؟ پیامبر (ص) فرمود : آری ! به خدا سوگند تو و پدرت وبرادرت کشته می شوید . امام حسین (ع) گفت : محل کشته شدن و مدفن ما متعدد است ؟ حضرت پاسخ داد : آری فرزندم . پس امام حسین (ع) پرسید : چه کسی به زیارت ما می آید ؟ پیامبر (ص) فرمودند : زائران من ، پدر ، برادرت و تو راست گویان و حق جویان امت من هستند )) .

سید بن طاووس نقل میکند :

((چون دو سال از ولادت حسین (ع) گذشت ، پیامبر عزم سفر کرد و در نقطه ای از مسیرش ایستاد و فرمود : ((انا لله و انا الیه راجعون)) و اشک از دیگان حضرت سرازیر شد . مردم از علت این حال سؤال کردند ؛ حضرت فرمود : اکنون جبرئیل مرا از منطقه ای خبر میدهد که در کنار شط فرات واقع شده و کربلا نام دارد و فرزند من حسین _ پسر فاطمه _ در آن سرزمین کشته میشود .

عرض شد : یا رسول الله ! چه کسی او را می کشد ؟ فرمود فردی به نام یزید که خدایش لعنت کند . گویا می بینم جایی را که حسین در آن جان میدهد و محلی که در آن دفن میشود . سپس رسول خدا (ص) با حالتی اندوهناک از این سفر بازگشت و بر منبر رفت و مردم را پند داد . در حالیکه حسن وحسین (ع) نیز در مقابل آن حضرت بودند .

در پایان دست راستش را بر سر حسن (ع) نهاد و دست چپش را بر سر حسین (ع) و سر به سوی آسمان برداشت و عرض کرد : پروردگارا ! به یقین ، محمد بنده ی تو و پیغمبر توست و این دو پاک ترین فرد خاندان من و برگزیده ی فرزندان و خانواده ی من هستند که پس از خود ، این دو را در میان امتم به جای میگذارم .

جبرئیل مرا خبر داد که این پسرم غریبانه و مظلومانه کشته خواهد شد . بار الها ! شهادت را بر او مبارک فرما و او را از سروران شهیدان قرار بده . خداوندا ! آنان که او را تنها می گذارند و کسانی که به کشتن او اقدام میکنند ، از برکات دنیا و آخرت محروم بدار )) .

آنگاه مردمی که در مسجد بودند ، ناله و فریاد بر آورده و بلند گریستند . سپس پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند :

(( آیا بر حسینم گریه میکنید و او را یاری نمی کنید ؟! سپس آن حضرت با رنگی بر افروخته و چهره ای سرخ بازگشت و در حالی که اشک از هر دو دیده ی آن حضرت به شدت فرو میریخت ، خطبه کوتاه دیگری خواند .

سپس فرمود : ای مردم ! من دو یادگار نفیس را در میان شما به جای گذاشتم  و آن دو کتاب خدا و عترت و خاندان من است و آنان که با آب و گل من آمیخته شده و میوه ی دل من و جگر گوشه ی من اند و هرگز این دو از هم جدا نگردند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند . هان که من در انتظار ملاقات با آنان هستم و من درباره ی این دو ، از شما چیزی نمی خواهم ، جز آن چه پروردگارم به من دستور داده است . پروردگارم به من امر فرموده که من دوستی خویشان و نزدیکان خود را از شما خواستار شوم . مراقب باشید فردای قیامت که در کنار حوض مرا ملاقات میکنید ، مبادا خاندانم را دشمن داشته و بر آنان ستم نموده باشید ! )) .  

 

   behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:42
اهل بیت

(( سعد بن عبدالله اشعری میگوید : از محضر ولی عصر (ع) پرسیدم : تأویل ((کهیعص)) چیست ؟ حضرت فرمودند : این حروف رمز و رازی است که خداوند آن را به حضرت زکریا (ع) یاد آور شد . وی درخواست آشنایی با پنج تن آل عبا (ع) را داشت که جناب جبرئیل آنها را به او تعلیم کرد . هنگامی که جناب زکریا (ع) اسامی آنها را بر زبان جاری میکرد ، حزن و اندوهش بر طرف میگردید ؛ لیکن هنگام یاد نام حسین (ع) اشکهایش جاری می گشت و غم بر او چیره میشد .

روزی به خدا عرضه داشت : علت این تسکین دل و ریزش اشک چیست ؟ آنگاه خداوند فرمود : ((کاف)) اشاره به سرزمین کربلاست و ((هاء)) نشانه ی شهادت خاندان پیامبر (ص) است و ((یاء)) اشاره به قاتل حسین (ع) است که یزید نام دارد و ((عین)) ناظر بر عطش و تشنگی و ((صاد)) علامت صبر و پایداری اوست .

هنگامی که زکریا (ع) بدین مطلب آگاه شد ، سه روز در مسجد ماند و هیچ گونه ملاقات و دیداری با مردم نداشت و فقط به گریه و ناله و مرثیه خوانی به آن حضرت پرداخت . سپس به خداوند عرضه داشت : خدایا ! فرزندی به من بده تا داغ او را تحمل کرده و با پیامبر آخرالزمان همدردی کنم . بدین جهت خداوند حضرت یحیی (ع) را که مانند امام حسین (ع) زمان بارداری مادرش شش ماه بود به او عطا کرد که به دست طاغوت زمان خودش با وضع فجیعی به شهادت رسید ))

 

  behroozraha

 

دوشنبه 13/9/1391 - 22:40
اهل بیت

روزی حضرت موسی (ع) همراه یوشع بن نون ، در سفر بودند که به سرزمین کربلا رسیدند . در این هنگام بند کفش حضرت پاره شد و کفش از پاهای او بیرون آمده و خاری در پایش فرو رفت و خون جاری شد . حضرت به خدا عرضه کرد :

(( خداوندا چه گناهی از من سرزده ؟ به او وحی شد که اینجا ، جایگاه شهادت حسین (ع) است و خون تو برای همگونی با خون وی جاری شد. آنگاه پرسید حسین کیست ؟ پاسخ شنید که وی نوه ی محمد مصطفی و فرزند علی مرتضی است . سپس پرسید : قاتل حسین کیست ؟ گفته شد : کسی است که ماهیان دریاها و حیوانات وحشی بیابانها و پرندگان هوا او را لعنت میکنند . در این هنگام حضرت موسی (ع) دستانش را به دعا برداشت و یزید را لعنت کرد و یوشع نیز به دعای حضرت آمین گفت )) . 

 

  behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:39
اهل بیت

جلسات سوگواری و عزاداری از شعائر شیعه ، میدان پرورش روح و خودسازی است . درس ایثار و فداکاری ، درس ایمان و معنویت ، درس وفا و عشق ، درس مبارزه و پیکار ، درس شهامت و شجاعت و درس گریستن و ناله زدن و اشک ریختن در رثای بهترین انسانهای روی زمین .

امام باقر (ع) از کسانی است که در رثای سرور و سالار شهیدان (ع) و یاران مجاهد و ایثارگر او به سوگ می نشیند و جلسه عزا بر پا میدارد ؛ در واقع ایشان از بنیانگذاران این مجالس بوده اند ، نه تنها آن  حضرت ، بلکه سابقه و پیشینه عزاداری برای آن شهیدان والا مقام بسیار افق بلندی دارد .

 

برای این که به انگیزه و علت آن پی ببرید و از ثواب و پاداش آن آگاه گردید ، روایات زیر را با دقت مطالعه کنید :

 

توبه ی حضرت آدم (ع) و گریه بر سید الشهدا (ع)

حضرت آدم (ع) به دلیل نادیده گرفتن فرمان خدا ، از بهشت رانده شد و به زمین نزول کرد و مدتی در تب و تاب بود که چگونه گذشته اش را جبران کرده و به ساحت قدس اله بار یابد ؛ آنگاه جناب جبرئیل (ع) به سوی او فرود آمد و کلماتی را به وی القا کرد تا با توسل به آنها اذن وصال دریافت کند :

(( یا حمید بحق محمد ، یا عالی بحق علی ، یا فاطر بحق فاطمة ، یامحسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان ))

حضرت آدم تا نامهای یاد شده را بر زبان آورد ، خطاب به جبرئیل گفت : چرا هنگامی که نام حسین (ع) را بر زبان می رانم ، قلبم می شکند و اندوه بر دلم چیره می گردد و اشکم جاری میشود ؟

جناب جبرئیل (ع) در پاسخ وی ، به مقام و منزلت آن حضرت اشاره کرد و مصایب و گرفتاریهایش را بر شمرد و بیشتر از همه به موضوع تشنگی و عطش او و یارانش پرداخت .

 

حضرت ابراهیم (ع) و گریه بر امام حسین (ع)

روزی حضرت ابراهیم (ع) هنگام گذر از سرزمین کربلا ، از اسب به زمین افتاد و سر مبارکش زخمی شده و خون جاری شد . حضرت استغفار کرده و عرضه داشت :

(( بار خدایا ! چه گناهی از من سرزده است ؟ جبرئیل به سوی او فرود آمد و گفت : هیچ گناهی از تو سرنزده است ، ولی اینجا فرزند آخرین پیامبر و جانشین بلافصل او کشته میشود و خون تو برای هماهنگی و همدردی با او ریخته شد .

حضرت پرسید : قاتل او کیست : وی گفت : شخصی است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت می فرستند ... سپس آن حضرت دستهایش را بلند کرد و بر یزید بسیار لعنت فرستاد و اسب آن حضرت نیز با زبان فصیح آمین گفت )) .

 

کشتی نوح (ع) در کربلا

در طوفان جهانی حضرت نوح (ع) کشتی نوح در همه ی زمین (که بصورت دریا در آمده بود) گشت تا رسید به سرزمین کربلا ، نوح احساس کرد ، کشتی درمانده و زمین آن را می کشد ، نوح به گمان غرق کشتی ترسید ، جریان را به خدا عرض کرد ، جبرئیل بر او نازل شد و گفت : در این سرزمین حسین (ع) سبط محمد خاتم پیامبران (ص) و فرزند علی خاتم اوصیاء (ع) را می کشند .

نوح عرض کرد : قاتل او کیست ؟ جبرئیل گفت : قاتل او کسی است که اهل هفت آسمان و زمین او را لعنت می کنند ، حضرت نوح (ع) چهار بار ، قاتل امام حسین (ع) را لعنت کرد ، آنگاه کشتی به حرکت درآمد و سرانجام در کوه جودی (در ناحیه ی شام) مستقر شد .  

 

behroozraha

 

دوشنبه 13/9/1391 - 22:36
اهل بیت
عن الصّادق علیه السلام انّ ارض الکعبة قال مَن مِثلى و قد بنى بیت اللّه على ظهرى یاتینى النّاس من کل فجّ عمیق و جعلت حرم اللّه و امنه ، فاوحى اللّه الیها کفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فیها اعطیت ارض کربلا الّا بمنزلة الّا برّة غمت فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربة الحسین علیه السلام ما فضّلتک و لولا ما ضمّنة کربلا لما خلقتک و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى و کونى دنیا متواضعا ذلیلا مهیمنا غیر مستنکف و لا مستکبر لارض کربلا والّا مسخنده و هویت بک فى نار جهنّم .
ترجمه : امام صادق علیه السلام فرمودند: مکه سخن گفت به کرامت هاى خداوند تفاخر نمود و گفت : کیست مانند من و حال آنکه خانه خدا روى من بنا شده و مردم از اطراف به جانب من مى آیند، چون مکّه تفاخر نمود وحى شد، که اى مکّه بجاى خود باش ، نیست فضل خانه که سبب فضل تو است در جنب فضل کربلا، مگر به مانند سوزنى که در دریا فرو برند، پس چه اندازه آب از دریا برمیدارد،
و اگر خاک کربلا نبود تو را فضیلت نمیدادم ، و اگر آن شخص (امام حسین علیه السلام ) که در آنجا مدفون است نبود نه تو را و نه خانه را خلق مى کردم پس بجاى خود باش و تواضع و خشوع نما، و تکبّر مکن بر کربلا و الّا تو را به جهنّم خواهم انداخت . خصائص الحسینیه ص 327.
و قال على بن الحسین علیه السلام اتّخذ اللّه ارض کربلا حرما قبل ان یتّخذ مکّة حرما باربعة عشرین الف عام و انّها تزهر لاهل الجنّة کالکوکب الدّرى . بحار الانوار ج 10 - تحفة الزّائر
امام سجّاد علیه السلام فرمودند: خداوند زمین کربلا را حرم قرار داد 24 هزار سال قبل از آنکه مکّه را حرم قرار دهد، و آن زمین میدرخشد براى مردم بهشت مانند ستاره درخشان .
و عن ابى جعفر علیه السلام قال خلق اللّه کربلا قبل ان یخلق الکعبة باربعة عشرین الف عامٍ و قدّسها و بارک علیها فما زالت قبل ان یخلق اللّه الخلق مقدّسة و مبارکة و لاتزال کذلک و جعلها اللّه افضل الارض فى الجنّة .
و امام باقر علیه السلام مى فرماید: خداوند کربلا را خلق کرد 24 هزار سال قبل از آنکه کعبه را خلق نماید و آن زمین را مقدس نمود و برکت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مبارکى مانند آن زمین و خداوند زمین کربلا را در بهشت افضل زمینها قرار داده است . کشکول النور ج 1 ص 14- 
 
  behroozraha
دوشنبه 13/9/1391 - 22:33
اهل بیت

در این که در کربلا از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسین علیه السلام و یارانش با مشکل آب مواجه شدند تردیدی نیست و منابع و مآخذ تاریخی و روایی به روشنی اثبات می کند که نیروهای عمربن سعد مأموریت یافتند که حسین بن علی و یارانش رادر مضیقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خیمه ها بشوند .

آنان نیروهایی را در اطراف فرات مستقر کردند تا اصحاب امام حسین علیه السلام نتوانند از فرات آب بیاورند . در غیر روز عاشورا امام و یارانش به سختی آب تهیه می کردند ولی روز عاشورا مشکل آب بسیار جدی شد و حتی امام حسین علیه السلام وقتی که خود را به آب رسانید و خواست آب بخورد ، در همان لحظه حصین بن نمیر به سوی آن حضرت تیر پرتاب کرد و در نتیجه نتوانست آب بخورد و امام حسین و یارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسیدند و اگر روایت و یا تاریخی بر خلاف این باشد قابل قبول نیست وتشنگی امام حسین و یاران حضرت از مسلمات تاریخ است ودر منا بع معتبر وکهن گزارش شده است . برای مثال به برخی از مآخذ و منابع روایی و تاریخی اشاره می کنیم:
1. امام سجاد علیه السلام فرمود: «و قد منع ابی من الماء الذی کان مطلقا للسباع و الوحوش»(1) پدرم را از آبی که برای درنده ها و حیوانات آزاد بودند، منع کردند.
2. عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد نوشت: ای عمر بن سعد ! بین امام حسین و آب حایل شو، کار را بر او سخت بگیر و نگذار حتی یک قطره آب بنوشند. وقتی که این نامه رسید ، عمرو بن سعد ، عمر بن حجاج را با پانصدنفر سواره مأمور کرد تا مانع برداشتن آب از فرات شوند و از هفتم ماه محرم امام حسین و یارانش دیگر نتوانستند به راحتی آب به دست بیاورند (2)
3. امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: امام سجاد چهل سال برای پدرش امام حسین گریه کرد و هروقت برای او آب می آوردند می گریست و می فرمود: پدرم را تشنه به شهادت رساندند .(3)
4. وقتی که حضرت ابوالفضل به میدان می رفت امام حسین فرمود: برای این بچه ها کمی آب بیاور.(4) این می رساند که روز عاشورا حتی در خیمه ها برای بچه ها هم آب نبوده است.
5. علی اکبر پس از کمی جنگ به خیمه ها آمد و گفت: عطش مرا از پای درآورده است. (5)
6. روز عاشورا امام حسین و ابوالفضل با هم برای آوردن آب به سوی فرات رفتند ولی نیروهای عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بیاورند. (6)
7. امام حسین علیه السلام تلاش می کرد آب به خیمه ها بیاورد ولی شمر گفت: نمی گذارم آب برداری مگر اینکه کشته شوی.(7) این می فهماند که اما م روز عاشورا، تلاش می کرد به خیمه ها آب بیاورد و در خیمه ها مشکل آب وجود داشته است.
8.. یکی از نیروهای عمر بن سعد گفت : ای حسین بن علی! آیا آب فرات را می بینی به خدا سوگند نمی گذاریم یک قطره از آن بنوشی تا بمیری. امام حسین دست به آسمان بلندکرد و گفت: خدایا! او را با تشنگی بکش. دعای امام در حق او قبول شد و او تشنه شد ، از اسبش افتاد ومرد.(8)
9. یزید بن الحصین از یاران امام حسین به نیروهای عمر بن سعد گفت: ای مردم! این آب فرات است ، سگها و خنزیرها از آن می خورند و شما نمی گذارید فرزند پیامبر از آن استفاده کند، آیا این انسانیت است؟ گفتند: سوگند به خدا حسین باید تشنه بمیرد.(9)
10. عبدالله بن حصین ازدی با صدای بلندگفت:ای حسین بن علی! آیا آب فرات را می بینی که همچون آسمان آبی صاف است ، به خدا سوگند یک قطره از آن را نخواهید نوشید تا از تشنگی بمیرید.(10)
11 . حر بن یزید به نیروهای عمربن سعد گفت: «...و شما امام حسین ، اصحاب ، زنان و کودکان او را از آب فرات منع کردید در حالی که از آن آب یهودیان ، مسیحیان ، زرتشتیان می خورند و خوک ها و سگ های عراق در آن فرو می روند. ای مردم! بدانید که تشنگی آن ها را از پا درآورده است..» (11)
کوتاه سخن این که همان گونه که آیت الله مطهری در حماسه حسینی آورده است: مسأله تشنگی امام حسین علیه السلام از مسلمات است و یک مسأله یقینی و قطعی است (12)و تردیدی در آن نیست.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پا ورقی:
1. بحارالانوار، ج 46، ص 109 .
2- همان، ج 46، ص 109.
3- همان ، ج 45 ، ص 149.
4- همان، ص 41.
5- همان، ص 43.
6- همان، ص 50.
7- همان، ص 51.
8- بحار ، ج 44، ص 317.
9- بحار ج 44، ص 318.
10- بحار، ج 44، ص 389.
11- تاریخ طبری، ج 4، ص 325.
12- حماسه حسینی، ج 2، ص 217.

 

  behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:32
اهل بیت

نام مبارک امام حسین علیه السلام با محرّم پیوند خورده و جان فشانی او و 72 یار باوفایش، به محرم، روح و حیات دمیده است و این ماه برای شیعیان و عاشقان سید و سالار شهیدان از سال 61 هـ . ق تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است.

کربلا، نامی است که از گذشته های دور به یادگار مانده. از آن زمان که حضرت ابراهیم علیه السلام در مسیر هجرتش از سرزمین «اُور» به مکّه، پس از عبور از کناره رود فرات به سرزمین پُر برکت کربلا رسید و در آنجا به عبادت خداوند پرداخت.1

واژه کربلادرباره این واژه سخنان و گفته های فراوانی وجود دارد؛ کربلا به یک معنا سرزمین بلا و مصیبت خوانده شده است. این واژه ترکیب شده از «کار» به معنای نجات و «بلاه» به معنای حیات و اَمان؛ یعنی: یافتن حیات. این مفهوم2 هماهنگ با روایتی است که می گوید: کربلا، بقعه ای است که خداوند در آن نوح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند، نجات داد.3

کربلا به زبان آرامی به معنای «سرزمین خدا» است.4 در قرآن کریم خداوند نجات حضرت موسی علیه السلام، هارون و قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون و ظلمهای او در حقّ ایشان، با تعبیر «کَرْب» (نجات از بلای عظیم) بیان می کند: وَ نَجَّیناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ صافات/115. واژه کَرْب، چهار بار در قرآن مجید آمده است.5

اوصاف امام حسین علیه السلامقرآن کریم، انبیای الهی را هدایتگر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفی می کند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ایتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ أنبیاء/73؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِایاتِنا یوقِنُونَ سجده/24.

امام حسین علیه السلام مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است. از این رو، پیامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است: «إنّ الحسین مِصباحُ الهدی و سَفینَةُ النّجاةِ»6.

1. امر به معروف: قرآن می فرماید: شما بهترین امّت هستید، در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر کنید: کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ آل عمران/110.

حضرت سیدالشهدا نیز در هدف از قیام خود می فرماید: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم؛ « إنّما خَرَجْتُ بِطَلَبِ الإصلاحِ فی أُمَّةِ جَدی محمد أُرید أن آمُر بالمَعروف وَ انهی عَنِ المُنکر».7

2. معلّم عزّت و عمل صالح: قرآن مجید می فرماید: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ایمان و عمل صالح پدید می اید: مَنْ کانَ یریدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُهُ فاطر/10. امام حسین علیه السلام در قیام خود در کربلا، طالب عزّت بود و گریزان از ذلّت: «هَیهاتَ منِّی الذّلّة».8

3. معلّم ایثار و انفاق: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ آل عمران/92؛ به مقام نیکان نایل نمی شوید، مگر با انفاق برخی چیزهایی که دوست دارید. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و همه آنها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.

4. صاحب نفس مطمئنّه: یا ایتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً؛ فَادْخُلی فی عِبادی؛ وَ ادْخُلی جَنَّتی فجر30-27. امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره مبارک فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید؛ زیرا این سوره مبارک در شأن امام حسین علیه السلام است. شخصی علّت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آنکه امام حسین علیه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود. (و یکی از مصادیق بارز این آیه شریف، امام حسین علیه السلام است)9

5. خوف و خشیت الهی: قرآن مجید در وصف انبیا می گوید: پیامبران پیشین کسانی بودند که در تبلیغ رسالت الهی، از خدا می ترسیدند و از هیچ کس دیگر هراسی نداشتند: الَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لا یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللّهَ أحزاب/39. امام حسین علیه السلام نیز دارای این دو خصیصه برجسته است:

1. تنها از خداوند می ترسید. در دعای عرفه می فرماید: « اللهم اجْعلنی أَخشاکَ کَأنّی أراک»؛ خدایا! مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن سان که گویی تو را می بینم.

2. از غیر خدا نمی ترسید. امام حسین علیه السلام می فرماید: اگر در دنیا، هیچ پناهگاهی نداشته باشم و کسی مرا حمایت نکند، من با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد: «لَو لَم یکُن لِی مَلْجَأَ وَ لا مَأوی لَما بایعْتُ یزیدُبنُ مُعاویة»10 آزمونی بالاتر از آزمون حضرت ابراهیم: وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا بقره/124؛ و (یاد آور) هنگامی که ابراهیم را خداوندش، با کلماتی بیازمود و او (ابراهیم) در همة آنها موفّق شد (آنها را به اِتمام رساند). خداوند گفت: تو را امام مردم قرار می دهم ... .

آزمونهای ابراهیم علیه السلام عبارت بودند از: امتحان ذبح اسماعیل، ساکن کردن هاجر و نوازش اسماعیل در جوار کعبه در سرزمین بی آب و گیاه و آزمون او در لحظه فرو افتادن در آتش نمرودیان و ... .

کسی که به حماسه های عظیم عاشورا چشم بیندازد، دشوارتر بودن آزمونهای حضرت حسین علیه السلام را لمس می کند:

ـ به قربانگاه بُردن جوان و نورس و خردسال شیر خوار

ـ اِسکان زنان و کودکان در قلب سی هزار انسان شیفته زندگی زوال پذیر دنیا

ـ اِتّکا و اِتّکال به خداوند، حتّی در قتلگاه در قالب نیایش عاشقانه و رضایت مندانه.

و دهها آزمون دشوار دیگر که در واژه واژه این تاریخ درخشان رخ می نماید.

بخشی از اسرار توجّه دادن مردمان به این روز و این حادثه، همین پایداری بر پاکی و بروز غیرت و هویت انسانی و اسلامی و پیامهای بی شماری است که در این واقعه بروز دارد.

6. پیشتازی و پیش دستی در نیکیها: فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ مائده/48 ؛ در خوبیها بر یکدیگر پیشی بگیرید.

در روایت معروفی آمده است: «بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری هست؛ اما اگر که انسانی در راه خدا به شهادت برسد، بالاتر از آن چیز دیگری نیست.» این خیر بزرگ شهادت، آن چنان جلوه گری می کرد و مشتاقان را به سبقت از یکدیگر در عرصه آسمانی نینوا می کشانید که تا یاران امام حسین علیه السلام زنده بودند، اجازه نمی دادند که یک نفر از خاندان بنی هاشم، پای به میان بگذارد و فرزند برومند حسین، علی اکبر، در میان بنی هاشمیها سبقت می گرفت و هر کدام بر دیگری پیشی می جستند.

به راستی، شایسته است که عاشقان و یاران حسینی نیز از سیره اصحاب آن امام همام الگو بگیرند؛ «تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل».

7. عارف به قرآن: سیدالشهداء علیه السلام فرمود: القرآن ظاهرهُ أَنیقُ و باطِنُه عَمیقٌ؛ قرآن، ظاهرش زیبا و شگفت انگیزست و باطنش ژرف و عمیق.11

همان طور که قرآن صامت از ظاهری شگفت و باطنی ژرف برخوردار است، وجود امام حسین علیه السلام به عنوان قرآنی ناطق از همین شگرفی و ژرفی در ظاهر و باطن و صورت و سیرت برخوردار است و ما در زیارت ناحیه مقدّسه در اوصاف آن امام می خوانیم: «و عَظیم السّوابق ...»12؛ تو دارای برتریهای با عظمت هستی.

8. دوستدار واقعی قرآن: امام حسین علیه السلام می فرماید: «خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم».13 در شب عاشورا که امام حسین علیه السلام به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشگریان پسر سعد برای اطّلاع از احوال امام حسین علیه السلام و یاران از او نزدیک خمیه ها آمدند و ملاحظه کردند که امام با یک صورت ملکوتی و جذّاب ؛ ایاتی از سوره آل عمران را تلاوت می کند.14 امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا نیز در بحبوحه جنگ، نماز را به همراه یارانشان در کربلا اقامه می کنند.

9. اِحیاگر قرآن: از آنجا که قرآن کریم بعد از پیامبر به دست اُمویان و عوامل آنها مطابق میل و منافعشان تفسیر می شد، امام حسین علیه السلام رسالت اِحیای قرآن را با پیام بلند عاشورا آغاز کرد. این بار قرآن از حنجره امام حسین علیه السلام تلاوت شد و رسوم جاهلیت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بین بُرد و ایشان را از خواب غفلت بیدار کرد. خود ایشان درباره احیاگری قرآن می فرماید: «شما را به زنده ساختن ایات قرآن و از میان بُردن بدعتها فرا می خوانم. اگر دعوت مرا بپذیرید، به راه راست و هدایت خواهید رسید.»15

پی نوشت ها:1. فی رحاب ائمه اهل البیت، ایت الله محسن امین، ج3، ص 101.

2. معجم علامات آشوری، شماره 366.

3. بحارالانوار، ج 101 ، ص 33.

4. القرآن و علم الآثار، سیدسامی البرری، ج 1، ص 25 ـ 23.

5. صافات/ 76، 115؛ انعام 64/ انبیاء 76.

6. بحارالانوار، ج 36، ص 205.

7. نفس المهموم، ص 45.

8. بحارالانوار، ج 45 ، ص 83.

9. همان، ج 24 ،ص 93.

10. همان، ج 89 ص 328.

11. همان ج 44 ، ص 329.

12. نفس المهموم ص 7.

13. العترت و القرآن، ص 97.

14. الإرشاد و المفید، ج 1 ،ص 232، 601.

15. کلمات قصار امام حسین علیه السلام، ابوالقاسم حالت، ص 75.

 

  behroozraha

دوشنبه 13/9/1391 - 22:26
اهل بیت

رعایت حدود شرعی و الهی

برای بسیاری از مردم- غیر از معصومین (ع) - مقدور و میسور نیست که تحت هر شرایطی  خدا و احکام الهی را به یاد داشته باشند. معمولا در هنگام مواجهه با سختی، بسیاری از افراد خود را می بازند.

اما  حضرت زینب (س) از جمله اولیاء الهی است که در بحرانی ترین لحظات زندگی خود درحالیکه مصایب از هر طرف او را احاطه کرده بود، به وظیفه الهی خود عمل نمود. حتی از دست دادن خامس آل عبا(ع) تنها یادگار مادر و جدّ بزرگوارش، نتوانست این خصیصه زینب (س) را تحت الشعاع قرار دهد. امام زین العابدین (ع) در باره عمه اش زینب (س)  فرمود: حتی در آن شب غم و اندوه که روزش سید الشهداء و یارانش را شهید کردند نماز شب از عمه ام زینب ترک نشد منتهی نشسته نماز خواند چون توان ایستادن را از دست داده بود.

 اساسا آرام بخش دل زینب در تحمل آن مصائب، در طول حیاتش خصوصا در واقعه عاشورا، ارتباط با خدا بود و بس. لذا هیچگاه زینب(س)  این ارتباط را قطع نکرد و یک لحظه برخلاف رضا و مصلحت الهی اندیشه ای به دل راه نداد. بلکه حتی شکرگذاری هم می کرد و نمازش در شب یازدهم محرم در واقع حمد و سپاس الهی بود بر نعماتی که ارزانی نموده است.

نقل شده وقتی اسرا را وارد کوفه کردند مردم کوفه از روی ترحم به اطفال به اسیران نان و خرما می دادند زینب(س) فریاد می زد: ای اهل کوفه صدقه بر ما حرام است. پس زینب(س) در رعایت حلال و حرام الهی هیچ گونه سهل انگاری نمی کرد و در این خصوص به هیچ عنوان راضی نمی شد که بی تفاوت باشد. اگرچه اطفال و زنان اهل بیت راه دور و درازی طی کرده و خسته و گرسنه هستند، اما جواز اَکل صدقه را صادر نمی کند. اگر گرسنه اند، زینب(س) حاضر است از سهمیه غذایش بگذرد و نان خود را بین بچه ها تقسیم کند و سه روز یا بیشتر چیزی نخورد و از شدت ضعف و گرسنگی نشسته نماز بخواند،  اما اجازه نمی دهد که ذره ای از صدقه را تناول کنند.

حضرت زینب (س) پس از برادرش امام حسین (ع) مدت زیادی زندگی نکرد اما در همین مدت کوتاه توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد. ایشان در مدت حیات خود پس از عاشورا لحظه ای آرام ننشست و در امر پیام رسانی با زبان حال و زبان قال فعالیت داشت. بطوریکه در کوفه و شام چنان سخنرانی و عزاداری و نوحه سرایی نمود که شرایط و اوضاع و احوال را عوض کرد و یزیدیان را در هراس و وحشت انداخت.

حضرت زینب (س) تا مزه پیروزی را در کام یزیدیان و بنی امیه تلخ نکرد و تا در جام فاتحین قطرات زهر کشنده نریخت راحت ننشست و تا پایان عمر به این کار پرداخت و سرانجام این بانوی بزرگوار در نیمه رجب سال 62 ه.ق. به دیدار حق شتافت.

دوشنبه 13/9/1391 - 22:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته