تبیان، دستیار زندگی

وقتي نايب رئيس انجمن پزشکان عمومي ايران از تعطيلي مطبهاي پزشکان عمومي در کشور خبر مي دهد،بيشتر از هر چيزي استقرار سيستم ارجاع و پزشک خانواده به ذهن مي رسد که قرار بود هم به درد بيکاري پزشکان بخورد هم سيستم درماني کشور را بي درد کند وگرنه بيکاري پزشکان عمومي حرف تازه اي نيست.
دو سال پيش وقتي هم زمان با سرو صداي اجراي طرح ارجاع و پزشک خانواده ،حسينعلي شهرياري ، عضو کميسيون بهداشت و درمان مجلس اجراي اين طرحها را تخيلي دانست ، ما خبر نگاران هم باور نمي کرديم که اين طرح تا اين حد تخيلي ، اجرا شود.
شهرياري مي گفت: اجراي طرح پزشک خانواده و سيستم ارجاع در کشور واقعي نيست و فقط تخيل عده اي است که مي خواهند به نوعي بودجه هاي کشور را هزينه کنند و بگويند کاري کرده ايم.
وي تاکيد مي کرد که هدف مجلس از تصويب طرح بيمه روستاييان اين بود که روستاييان نيز از خدمات بهداشتي و درماني مانند شهرنشينان برخوردار شوند، اما تفسير مسوولان وقت وزارت بهداشت اين بود که اجراي اين طرح بايد توام با اجراي نظام ارجاع باشد در حالي که هيچ يک از پيش زمينه هاي اجراي اين طرح در کشور فراهم نيست.
به گفته شهرياري ، پزشکي خانواده يک تخصص است که براي رسيدن به اين درجه ، پزشکان عمومي بايد يک دوره آموزشي 3يا 4ساله را سپري کنند در حالي که ما هيچ پزشک خانواده تربيت شده در کشور نداريم و بر اساس گفته خود مسوولان وزارت بهداشت ، اجراي طرح نظام ارجاع در کشور و فراهم شدن مقدمات آن حداقل به 10سال زمان نياز دارد.

بن بست در اجرا

حالا بعد از چند سال مسوولان وزارت بهداشت و رفاه اعلام مي کنند که استقرار سيستم ارجاع و پزشک خانواده با چندگانگي سياست و عدم تجميع منابع مالي امري محال و غير ممکن است.
بر اساس ماده 91قانون برنامه توسعه چهارم ، وزارت بهداشت مکلف است سيستم ارجاع و پزشک خانواده را در کشور مستقر کند، اما دلايل بالا بعلاوه نبود فرهنگ سازي و بسترسازي مناسب و توجيه و آگاهي نامناسب در اين زمينه باعث شده که استقرار نظام ارجاع همواره با چالش هايي روبه رو باشد.
هفته گذشته در حاشيه برگزاري همايش پزشکان عمومي در تهران ، رئيس کل سازمان نظام پزشکي کشور اعلام کرد: پزشکان خانواده با مشکلاتي مثل شرايط قراردادها، نبود ضمانت کاري در آينده و همچنين مشخص نبودن سقف کاري ، مواجه هستند.
از طرفي نايب رئيس انجمن پزشکان عمومي ايران از هزينه بر بودن طرح بيمه روستاييان انتقاد مي کند: اجراي اين طرح هيچ منفعتي در پي ندارد.
دکتر مسعود مسلمي فرد در گفتگو با مهر تصريح مي کند: طرح بيمه روستاييان که از آن به عنوان طرح پزشک خانواده نام برده مي شود، هيچ ارتباطي با پزشک خانواده ندارد.
به اعتقاد وي در اجراي طرح بيمه روستاييان ، از شبکه ها و خانه هاي بهداشت روستايي استفاده شده که در واقع همکاري دولت با دولت است ، زيرا اين مراکز دولتي بوده و افرادي که در شبکه هاي بهداشت فعاليت مي کنند، همکار دولتي تلقي مي شوند در حالي که بر اساس اصل 44قانون اساسي ، امور دولتي بايد به بخش خصوصي واگذار شود که اجراي طرح بيمه روستاييان نيز مي بايست به همين سمت و سو مي رفت و دولت با پزشکاني که چند سال است در شهرهاي کوچک و روستاها مطب دارند، قرارداد مي بست که عملا اين اتفاق شکل نگرفته است.

مطب ها، تعطيل

آمار 14هزار نفري پزشکان عمومي بيکار را داشته باشيد، حالا آمار پزشکان عمومي مطب دار در آستانه بيکاري را هم به اين فاجعه اضافه کنيد: اخبار تعطيلي مطبها مستند است و در حال حاضر مشغول جمع آوري گزارش هاي دريافتي هستيم و بزودي آنها را انعکاس خواهيم داد.
نايب رئيس انجمن پزشکان عمومي ايران ادامه مي دهد: متاسفانه عدم به کارگيري پزشکان عمومي در طرح پزشک خانواده و همچنين توجه نداشتن به مشکلات آنان ، باعث شده که اغلب مطبهاي آنان در شهرهاي کوچک و روستاهاي کشور تعطيل شود.
مسعود مسلمي فرد مي گويد: به رغم اين که گفته مي شود پزشک به تعداد کافي داريم ، اما با همين تعداد نيز نمي توانيم در امر نظام سلامت موفق باشيم.

خانه اي بسيار کوچک و قديمي در کوچه اي باريک و بن بست در محله اي قديمي تر در نياوران تهران.
وقتي با مسوولان سازمان بهزيستي براي معرفي يکي از زنان سرپرست خانوار تماس گرفتم با ديدن پيش شماره تلفن ابتدا دچار ترديد شدم و وقتي نشاني را ديدم ، تقريبا يقين پيدا کردم که نمي توانم گزارش چندان مناسب و جالبي تهيه کنم. در ذهن خود آپارتمان شيک و نوسازي را در اطراف کاخ نياوران سابق تجسم کردم و خانمي که احتمالا با کمک و پشتوانه پدر و خانواده از سر بي دردي و تنها براي سرگرمي مشغولياتي براي خود فراهم ساخته و... خوب هر چه باشد، سرپرستي يک خانواده را به عهده دارد.

از پله ها پايين مي روم. خانه اي کوچک ولي صميمي. صاحبخانه با روي خوش پذيراي من مي شود و پس از درنگي کوتاه از داستان زندگي خود مي گويد: «روزهاي سختي را پشت سر گذاشتم. تا 26 سالگي هيچ مهارتي نداشتم. مدتي با پدر و مادرم زندگي کردم ، اما سرانجام يک روز تصميم گرفتم مستقل شوم. آن روزها گاه تا ساعت 2 و 3 نصف شب کار مي کردم.»
اينها را الهه يقيني مي گويد. او 13 سال است به تنهايي بار زندگي خود و 2 فرزندش را که حالا ديگر بزرگ شده اند به دوش مي کشد. در طول اين سالها براي تامين معاش و هزينه هاي تحصيل فرزندان راه پر فراز و نشيبي را طي کرده و مهارت هاي مختلفي آموخته است. کارهاي سرمه دوزي ، برودرو دوزي ، گلدوزي ، نقاشي روي پارچه و ديگر هنرهاي دستي او را که مي بينم ، تصوير بازار تهران با آن همه شلوغي و تلاشي که براي خريد همين اجناس و البته از نوع چيني و کره اي و تايلندي آن مشاهده مي شود در پيش چشمانم رژه مي رود. کارهاي خانم يقيني ، دست کمي از آن روميزي ها و رو تختي ها ندارد: «اگر کارگاه و وسايل کار در اختيار داشته باشيم ، صد در صد مي توانم اطمينان بدهم ما هم مي توانيم اجناسي ارائه کنيم که اگر نه با محصولات درجه يک ؛ ولي حداقل با اجناس درجه 2 خارجي چه از نظر کيفيت و چه از نظر قيمت رقابت کند.»
حاصل کار زناني از اين دست در نمايشگاه هايي که به صورت موقت در گوشه و کنار شهر و به مناسبت هاي مختلف برگزار مي شود؛ به متقاضيان عرضه مي شود. اما برگزاري اين نمايشگاه ها به دليل موقتي بودن و نيز به دليل مکان برگزاري آنها که بيشتر دور از مراکز خريد عمومي است ، نمي تواند مشتريان چنداني را به خود جذب کند. در صورتي که اگر غرفه هايي به صورت دائمي در مراکز خريد عمده مردم در اختيار آنان گذاشته شود، درآمد ثابت و قابل قبولي را براي اين زنان در پي خواهد داشت.

از هر دري سخني

نمي دانم چقدر طول خواهد کشيد که جامعه ما زن را در فعاليت هاي اجتماعي در نقش انسان ببيند. رفتارهاي زناني که اصرار دارند زن بودن را پيش از انسانيت خود به رخ بکشند موجب شکايت زنان آبرومند و شرافتمندي است که مي خواهند سالم زندگي کنند. يقيني در اين باره مي گويد: «يکي از مهمترين مشکلات ما که مي توان آن را در کنار مسائل مالي قرار داد، نگاه جامعه به زنان تنهاست. اين زنان حتي براي خريد وسايل مورد نياز خود مشکل دارند. رفتار نامناسب معدودي از زنان باعث شده است که جامعه همه را به يک چشم ببيند.»
تهيه مسکن نيز يکي از مشکلاتي است که زنان سرپرست خانوار با آن درگيرند. زنان بسياري با همه قوا مي کوشند گليم خود و فرزندانشان را در شرايط سخت زندگي از آب بيرون بکشند؛ اما اين يکي مشکلي نيست که بتوان براحتي از عهده آن برآمد. بسياري از يلان روزگار ما زير بار گراني هزينه هاي مسکن کمر خم کرده اند: «يکي از بزرگترين مشکلات زنان سرپرست خانوار، مسکن است که استرس 2 جانبه اي را هم از نظر مادي و هم از نظر معنوي به آنان وارد مي کند. هر چند سازمان بهزيستي براي حل مشکل مسکن زنان سرپرست خانوار تحت پوشش خود وام هايي را در اختيار آنان قرار مي دهد، اما هزينه ها به قدري بالاست که بسياري از اين زنان مجبورند چندين برابر توان جسمي خود کار کنند.»

سرگذشت وام و بيمه

بنا به اظهارات خانم يقيني ، زنان سرپرست خانوار مي توانند با مراجعه به سازمان بهزيستي از تسهيلات وام خود اشتغالي استفاده کنند. اما ظاهرا براي اين کار نيز بايد کفش آهنين به پا کرد: «زماني که من مراجعه کردم مبلغ وام 3 ميليون تومان بود، ولي بعد به دليل کمبود به 1.5 ميليون تومان کاهش يافت. براي دريافت اين مبلغ نيز، حدود دو سال منتظر ماندم.»

 

يک توصيه شايد زنان و حتي مردان زيادي در جامعه ما وجود داشته باشند که به محض اين که زندگي روي ناخوشايند خود را به آنان نشان مي دهد، از زندگي نااميد مي شوند و خود را به دست تقدير و روزگار مي سپارند. اما انسان هاي پر تلاش و خستگي ناپذيري که همه ما مي توانيم با کمي دقت در محيط اطراف خود نمونه هايي از آنان را بيابيم ، مي توانند الگويي باشند براي همه کساني که خيلي زود تمام درها را به روي خود بسته مي بينند. يقيني امروز اگر چه درآمد بالايي ندارد، اما از اين که توانسته است سکان زندگي را در دست بگيرد راضي است. او که اکنون يکي از مهمترين آرزوهايش داشتن مسکني مستقل است ، براي تمام زناني که در شرايط مشابه او قرار مي گيرند توصيه اي دارد: «اگر همت و پشتکار وجود داشته باشد، مطمئنا خداوند جواب آدم را مي دهد. اگر کسي مي خواهد شروع کند حتي اگر هيچ کاري بلد نباشد به ايمان قوي و پشتکار نياز دارد تا حتما موفق شود. ضمن اين که بايد با واقع بيني روي بسياري از خواسته هاي زودگذر خود سرپوش بگذارد.»

يقيني يکي از مشکلات موجود در اين راه را نياز به ارائه فيش خريد لوازم کار قبل از دريافت وام مي داند. اين موضوع باعث مي شود بسياري از متقاضيان با مراجعه به فروشگاه ها و پرداخت مبلغي به فروشنده فاکتورهاي غيرواقعي تهيه کنند. از طرفي فروشندگان نيز به دليل حسابهاي مالياتي خود معمولا چنين کاري را براحتي انجام نمي دهند. اين موضوع براي کساني که تازه مي خواهند شروع به کار کنند مشکل مضاعفي را ايجاد خواهد کرد. مساله ديگر، معرفي دو نفر ضامن است.
بسياري از اين زنان تمايلي به ابراز نياز خود به بستگان و دوستان ندارند. لزوم ارائه ضامن براي دريافت وام ، اين زنان را در شرايطي قرار مي دهد که ناگزير خواهند بود علي رغم ميل باطني سفره دل خود را براي افراد مختلف و جلب ضمانت آنان باز کنند. بيمه زنان سرپرست خانوار نيز مطلب ديگري است که يقيني به آن اشاره مي کند: «سازمان بهزيستي ما را تحت پوشش بيمه خدمات درماني قرار داده است. يک زن سرپرست خانوار مي تواند خود و فرزندانش را تا 18 سالگي بيمه کند. حتي شنيده ام درصدي از هزينه تحصيل فرزندان دانشجوي اين زنان نيز به آنان پرداخت مي شود.» با اين همه زنان سرپرست خانوار از آينده خود مطمئن نيستند. آنان بيمه از کارافتادگي و بازنشستگي ندارند و اين موضوع نگراني هايي را در بين آنان ايجاد مي کند: «به ما گفته اند قرار است شما را بيمه آتيه کنند که منظور همان بازنشستگي است ؛ ولي هنوز کاري در اين زمينه انجام نشده است.»

گروههاي هميار

از قديم گفته اند يک دست صدا ندارد. در زمينه اشتغال زنان سرپرست خانوار نيز با توجه به سرمايه هاي اندک و امکانات بسيار محدودي که در اختيار آنان قرار مي گيرد، شايد يکي از راه حل هايي که مي تواند تا اندازه اي به شکل يک تعاوني راهگشاي آنان باشد، تشکيل گروههاي هميار است. در اين گروهها تعدادي از زنان سرپرست خانوار زير نظر سازمان بهزيستي با يکديگر فعاليت مشترکي را آغاز مي کنند. خانم يقيني نيز عضو يکي از اين گروههاي هميار است که همراه 7 نفر ديگر اجناس ساخته دست خود را در مغازه اي که سازمان بهزيستي هزينه اوليه لازم براي رهن آن را در اختيار گروه قرار داده است ارائه مي کنند: «سرمايه اوليه اي که براي رهن اين مغازه 9 متري در اختيار گروه قرار داده شده است ، 5 ميليون تومان به اضافه يک چرخ سردوزي است. اما اکنون صاحب ملک به اين مقدار راضي نيست و ما بشدت به دنبال يافتن مکان ديگري هستيم. ضمن اين که مغازه به قدري کوچک است که همه ما 8 نفر امکان ارائه کارهاي خود را نداريم و عملا تنها 2 يا 3 نفر از ما مي تواند در اينجا کار کند.»
اينها را نيز الهه يقيني مي گويد و ادامه مي دهد به دليل کمبود جا امکان استفاده از تمام توانمندي هاي خود را ندارم. براي مثال نمي توانم کارهاي بزرگ خود مانند روتختي را در اين محل عرضه کنم.

سعيده کافي

بابا آب داد، بابا نان داد و در كل، بابا به ما آب و نان داد تا اين‌قدري شديم؛ در آستانه پدر يا مادر شدن.

محصولات چرمي با پوست انسان هماهنگي دارند. مثلا پا در كفش‌هاي چرمي كمتر بو مي‌گيرد و براي آنها كه ميخچه پا دارند، مناسب‌تر است.

ويترين راسته چرم‌فروشي‌ها را که سير کني، همه چيز به چشمت مي‌آيد؛ از کت و شلوار چرم اعلا تا کيف پاسپورتي و اداري و البته جاسوئيچي و جاموبايلي.

 

اولين نماز جمعه روز چهارشنبه 3 مرداد سال 58 راديو اعلام کرد نماز جمعه تهران به وسيله آيت الله طالقاني در دانشگاه اقامه خواهد شد. جمعه صبح زود براي اقامه نماز به دانشگاه تهران رفتم. کساني آنجا بودند که افکار التقاطي داشتند و اجازه نمي دادند من در آنجا تکبير اقامه کنم. داماد آقاي طالقاني به آن افراد گفتند اگر کسي غير از مرتضايي فر برنامه را اجرا کند، آقاي طالقاني ناراحت خواهند شد. نماز در زمين چمن بود و مردم خيلي زودتر آمده و صفوف را تشکيل داده بودند. چون سخنراني قبل از خطبه ها نبود ابتدا قرآن خواندم و اذان گفتم. بعد آقاي طالقاني خطبه ها را خيلي کوتاه خواندند. در خطبه ها اشاره اي به اهميت نماز جمعه در اسلام و شرايط برگزاري آن کردند. ماه مبارک رمضان بود و در ميانه تابستان گرما بيداد مي کرد و به همين دليل خطبه ها را خيلي سريع خواندند. فکر کرده بودم چه تعقيبي بعد از نماز بخوانم که هم با شرايط آن روز انقلاب هماهنگ باشد و هم وحدت آفرين باشد. يادم آمد حضرت رسول الله (ص) وقتي با سپاه اسلام براي آزادي مکه حرکت کردند، پشت دروازه هاي مکه اين دعا را خواندند: «لااله الاالله ، اله واحدا و نحن له مسلمون...» آن دعا را خواندم و خيلي هم بجا به نظر مي آمد. گفتم دستها را در دست يکديگر مي دهيم و دعاي وحدت مي خوانيم و خودم هم دعا را محکم مي خواندم و با حرکات دستم سعي مي کردم به شور جمعيت اضافه کنم. اکنون نيز در تمام جهان اسلام هر کجا که مي خواهند بگويند ما انقلابي هستيم ، اين دعا را مي خوانند

من هم مي ترسيدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ايشان هدف سوئقصد قرار گيرند. از ايشان خواهش کردم اندکي به کنار جايگاه بيايند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم ؛ البته هدف ديگري هم داشتم. از قبل مي دانستم که امام خميني (ره) تمامي نمازهاي جمعه تهران را به طور مستقيم از طريق راديو گوش مي کردند. اگر مشکلي هم بود تذکر مي دادند. آن روز هم که اين اتفاق افتاد، احساس کردم الان امام (ره) گمان مي کنند که حتما براي حضرت آيت الله خامنه اي اتفاقي افتاده است. بسرعت در جايگاه قرار گرفتم و 3 بار اين جمله را بيان کردم: «لطفا توجه کنيد! رئيس محترم جمهوري اسلامي ايران ، هم اکنون به خطبه هاي عالمانه خود ادامه مي دهند» اين سخن علاوه بر اين که آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام (ره) هم اين پيام را رساندم که آقا سالم هستند. چيزي که خيلي از آن روز برايم خيلي جالب است اين بود که چنين حادثه اي ، حتي در صداي آقا هم تاثيري بر جاي نگذاشت و ايشان با صلابت هميشگي و با همان عظمت ادامه خطبه ها را ايراد کردند، به گونه اي که ظاهرا هيچ اتفاقي نيفتاده است. مردم هم از جاي خود تکان نخوردند و نماز جمعه برگزار شد. در اين حادثه 14 نفر به شهادت رسيدند. بعدها خانواده شان گفتند برخي از آنها صبح به بهشت زهرا رفته و از مجروحان در بيمارستان عيادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند.

اين که امام نماز جمعه را مستقيم گوش مي کردند خيلي جالب است. هيچ گاه تذکري هم به شما داده بودند؟
بله يک بار يکي از مداحان آمده بود و شعرهايي مي خواند که ترحم برانگيز بود و از مردم گريه مي گرفت. آقاي توسلي تماس گرفتند که امام فرمودند ما مرد جنگيم و نگذاريد اين گونه اشعار خوانده شود. تذکر دادند که مداحان بايد اشعار حماسي بخوانند. بجز اين مورد به ياد ندارم تذکري داده باشند.

تهران تا به حال چند امام جمعه داشته است؟
تهران تاکنون به غير از رهبر معظم انقلاب 11 امام جمعه ديگر داشته است که به ترتيب اقامه اولين نماز حضرات آيات طالقاني ، منتظري ، موسوي اردبيلي ، هاشمي رفسنجاني ، امامي کاشاني ، رباني املشي ، يزدي ، مهدوي کني ، جنتي ، طاهري خرم آبادي و سيد احمد خاتمي هستند. شهيد آيت الله رباني املشي که توسط منافقين به شهادت رسيدند با اقامه 3 نماز جمعه کمترين و آيت الله هاشمي رفسنجاني با حدود 400 نماز جمعه بيشترين تعداد نماز جمعه تهران را اقامه کرده اند.

در اين ميان به نظر شما کدام نمازجمعه پرشورتر بود؟
همه نمازجمعه ها پرشور است. در آغاز نماز چون آيت الله طالقاني ، مبارز ديرين محبوبيت فراواني داشتند، طبيعي بود. پرشورترين نماز جمعه اولين نماز جمعه روز قدس بود که از زمين چمن تا خيابان طالقاني تا شريعتي و خيابان هاي متصل ، بلوار کشاورز و... همه مملو از جمعيت بود. شور عجيبي در مردم افتاد. به ابتکار حضرت امام و با اين کار، نماز جمعه سراسر جهان اسلام احيائ شد. هم اينک هر زمان که رهبر معظم انقلاب خطبه ها را ايراد مي کنند سيل جمعيت در خيابان هاي اطراف مستقر مي شود به گونه اي که گاه رساندن صوت به آنها مشکل مي شود و مردم از طريق راديو به خطبه ها گوش مي دهند.

ماجراي جوانگرايي در مجري نماز جمعه چيست؟
حس کردم که سنم در حال افزايش است و ضرورت دارد افرادي براي جايگزيني آماده شوند. چند سالي است که از دوستان جوان و تحصيلکرده اي دعوت کرده ايم که حضور يابند برنامه از اول تا آخر با آنهاست و من فقط چند شعار مي دهم. شکر خدا در کارشان هم مسلط هستند.

و خاطره پاياني؟
هر روز منتظر حمله بوديم. امريکا به طبس حمله کرده بود. آقا نماز جمعه را اقامه کرده بودند و براي نماز عصر آماده مي شدند به من اطلاع دادند که اين حادثه رخ داده و هواپيماهاي امريکا در طوفان طبس گرفتار شده اند. به آقا عرض کردم و فرمودند خودتان اعلام کنيد. پشت تريبون رفتم و اعلام کردم : «توجه فرماييد! توجه فرماييد! هم اينک خبري از وادي طبس به دستمان رسيده است. هواپيماهاي استکبار جهاني به طبس حمله کردند و طوفان الهي آنها را گرفتار کرده است.» اعلام اين خبر هيجان گسترده مردم را به دنبال داشت. آن روزها هميشه منتظر حادثه اي بوديم.

چندي پيش در جايي نوشته بود: «اگر اذان جاويد موذن زاده اردبيلي ، ربناي استاد محمدرضا شجريان و دعاي سحر سيدجواد ذبيحي بخشي از خاطره جمعي ما ايرانيان و نماد اسلام ايراني باشد، بايد «الحمدلله علي ما هدينا» و نماز عيد فطر با صداي مرتضايي فر را هم به اين فهرست افزود» محمود مرتضايي فر را بيشتر با نام وزير شعار مي شناسند.
وي در آستانه 73 سالگي با تريبون نماز جمعه وداع مي کند تا به گفته خودش به نسل جوان ميدان دهد. در آستانه سالروز اقامه اولين نماز جمعه تهران با او که در تمامي اين 28 سال ، «بلال انقلاب» بوده است به گفتگو مي نشينيم:

آقاي مرتضايي فر! شما را بيشتر با عنوان وزير شعار مي شناسند. چه کسي شما را به اين عنوان معرفي کرد؟
آيت الله توسلي يک بار مرا ديدند و فرمودند آقاي مرتضايي فر خبر داري وزير شعار شده اي؟ با تعجب پرسيدم چطور؟ گفتند ديروز امام از حاج احمد آقا حال شما را پرسيدند که حاج احمد آقا فرمودند وزير شعار را مي فرماييد که امام خنديدند و از آنجا بود که اين موضوع سراسري شد و به خاطر نفس گرم امام (ره)، بدون اين که کسي تبليغ کند، همه جا به من وزير شعار مي گويند.

آقاي مرتضايي فر چه شد که در نماز جمعه مشغول به فعاليت شديد؟
از کوچکي به مجريگري علاقه داشتم. کلاس چهارم بودم که به خاطر علاقه و استعدادم مسوولان مدرسه من را براي قرائت قرآن در صف انتخاب کردند. به قرآن علاقه مند بودم و در کلاسهايي شرکت مي کردم. استاد قرآنم آقاي شريفي بودند که مرا با تجويد و کلاسهاي قرائت آشنا کردند. بعدها در مجالسي که در مسجد هدايت و لاله زار تشکيل مي شد پيش از سخنراني آيت الله طالقاني ، آيت الله مطهري و برخي ديگر از بزرگان ، چند آيه قرآن مي خواندم و گاه جلسه را اداره مي کردم. اين سابقه اي که آيت الله طالقاني از من در مجريگري سراغ داشتند زمينه ساز حضورم به عنوان مجري نماز جمعه شد.

با آيت الله طالقاني چگونه آشنا شده بوديد؟
مسجد هدايت ، مرکز فعاليت آيت الله طالقاني بود که امامت آن را نيز به عهده داشتند. معمولا از مغازه که نزديک مسجد بود مي رفتم اذان مي گفتم. آن موقع از بهترين قاريان قرآن بودم (با فروتني مي گويد البته الان نه) و در بهترين برنامه ها از من دعوت مي کردند و از طرف آيت الله طالقاني دعوت به همکاري شدم.

علت انتخاب آيت الله طالقاني به امامت جمعه تهران چه بود؟
آقاي طالقاني يک روحاني مبارز و روشنفکر بود که سالها زندان کشيده و مورد توجه امام و مردم بود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي خدمت امام رفتند و عرض کردند الحمدلله حضرتعالي در راس حکومت اسلامي هستيد و جا دارد نماز جمعه اقامه شود. امام هم فرموده بودند از همين هفته خودتان بخوانيد. شفاهي فرمودند و حکم ندادند. ايشان هم چهارشنبه در مصاحبه اي به مردم اعلام فرمودند که اين جمعه در دانشگاه تهران نماز جمعه برگزار مي شود. حتي يکي از دلايل زندان رفتن ايشان در زمان طاغوت ، به خاطر مطلبي بود که درباره نماز جمعه بيان کرده بودند. ظهر جمعه ماه مبارک رمضان بود و ايشان در آن سال ، ممنوع المنبر بودند. بعد از نماز فرمودند: «به من گفته اند که سخنراني نکنم. من هم سخنراني نمي کنم. گفته اند تفسير هم نگوييد. منبر هم نرويد ما هم نمي رويم ، ولي مساله که مي توانيم بگوييم.
گفتند چون امروز جمعه است ، مي خواهم مساله نماز جمعه را بيان کنم.»
ايشان از طرح اين مساله ، يک هدف سياسي را دنبال مي کردند. پرسش خود را اين طور مطرح کردند که علت چيست که در تمام جهان اسلام ، نماز جمعه اقامه مي شود، ولي شيعه نماز جمعه را اقامه نمي کند. حال آن که سوره اي به نام جمعه در قرآن آمده و تمام فرقه هاي اسلامي هم اقامه نماز جمعه دارند. ايشان در جمعه اول ماه رمضان اين موضوع را مطرح کردند و پاسخ ايشان به همراه توضيحات مفصل ، در ديگر جمعه هاي ماه رمضان ادامه داشت تا اين که در جمعه آخر ماه ، علت اصلي را به اين شکل مطرح کردند که اقامه نماز جمعه از نظر تشيع 3 حالت دارد: اول اين که امام معصوم حاضر و ظاهر باشد. خودش امام جمعه مي شود و مردم هم اقتدا مي کنند. دوم اين که امام معصوم کسي را انتخاب کرده باشد و حالت سوم اين است که اگر 2 موضوع اول نبود، رئيس حکومت بايد عادل باشد و او امام جمعه را تعيين کند. امام زمان (عج) که در غيبت هستند، طبعا وقتي ظاهر نيستند، کسي را هم انتخاب نکرده اند. رئيس حکومت هم عادل نيست.
به اين علت است که ما نمازجمعه نداريم. به اين شکل به طور رسمي اعلام کردند که شاه عادل نيست. همان شب بود که به منزل ايشان ريختند و بازداشتشان کردند.

اين تکبيرهاي نماز جمعه ها از کجا آمده است؟
وقتي زمزمه بازگشت امام به ايران مطرح شد از سوي کميته استقبال مرا براي اجرا و شعارها انتخاب کردند. زمان سخنراني پرشور امام (ره) در بهشت زهرا، در مردم نيز نشاط و شعف خاصي پديد آمده بود. صحبت هاي امام (ره) به اينجا رسيد که ايشان فرمودند: «من تو دهن اين دولت مي زنم. من دولت تعيين مي کنم ، من به پشتيباني اين ملت ، دولت تعيين مي کنم.»
عده اي از خبرنگاران ، پايين جايگاه نشسته بودند و شروع کردند به کف زدن و مردم هم شديد به ابراز احساسات پرداختند. من هم از آنجا که خيلي احساساتي شده بودم ، دست زدم. ناگهان متوجه شدم در برابر بزرگان دست زده ام. ما در جريان مبارزه علما هرگز دست زدن نداشتيم ، بلکه براي اين که موضوعي را تاييد کنيم ، 3 بار مي گفتيم صحيح است. در آن لحظه بود که يکدفعه کلمه الله اکبر بر زبانم جاري شد و 3 بار اين کلمه را تکرار کردم. اين بود که تکبير گفتن در صحبت مسوولان از آنجا رسم شد و بحمدالله تا به امروز هم ادامه دارد.

پس از ارتحال مرحوم طالقاني بافت اجراکنندگان نماز جمعه تغيير کرد. چه شد که شما مانديد؟
عده اي شيطنت هايي کردند، ولي بزرگاني همچون شهيدان رجايي و باهنر و اسلامي سوابق سياسي من را تاييد کردند و گفتند فرد ديگري نمي تواند نماز را اداره کند و مردم نيز ايشان را دوست دارند. با حمايت اين بزرگواران حضور من به عنوان مجري ادامه يافت ؛ البته من با برخي از ياران نزديک امام در ارتباط بودم و از آنها نظر مي خواستم و راهنمايي مي گرفتم.

يکي از برجسته ترين روزهاي نماز جمعه روز انفجار بمبي در زمين چمن بود، از آن روز برايمان بگوييد.
آخرين جمعه سال 63 بود. روز پنجشنبه صدام اعلام کرده بود فردا نماز جمعه تهران را منفجر مي کنيم و اين بين مردم پيچيده بود. برخلاف معمول که جمعه آخر سال به علت گرفتاري هاي روزهاي پاياني سال کمي خلوت تر است ، جمعيت موج مي زد. حضرت آيت الله خامنه اي در حال ايراد خطبه ها بودند که انفجار صورت گرفت. موج و حرارت انفجار تا جايگاه هم رسيد، ولي خوشبختانه به ايشان آسيبي نرسيد. ايشان در عين حال اصرار داشتند به صحبت خود ادامه دهند.

هفته‌ نامه‌ نيوزويک‌، در آخرين‌ شماره‌ خود در تحليلي‌ با عنوان ‌«مسلمانان‌ آمريکا»‌ نوشت‌: امروز‌ آمريکايي‌ها شهروندان مسلمان‌ خود را در سطحي‌ گسترده‌ پذيرفته‌اند، اما همچنان‌ نگران مسلمانان‌ افراطي‌ هستند که‌ در اين كشور زندگي‌ مي‌کنند.‌
يک‌ هفته‌ نامه‌ چاپ‌ آمريکا نوشت:‌ نظرسنجي‌‌ها نشان‌ مي‌دهد ‌38‌ درصد آمريکايي‌ها معتقدند مسمانان‌ اين كشور بي‌‌دليل‌ و با بي‌عدالتي مورد اتهام‌ و نامهرباني‌ قرار گرفته‌ اند.

به گزارش مردميار  هفته‌ نامه‌ نيوزويک‌، در آخرين‌ شماره‌ خود در تحليلي‌ با عنوان ‌«مسلمانان‌ آمريکا»‌ نوشت‌: امروز‌ آمريکايي‌ها، شهروندان مسلمان‌ خود را در سطحي‌ گسترده‌ پذيرفته‌اند، اما همچنان‌ نگران مسلمانان‌ افراطي‌ هستند که‌ در آمريکا بسر مي‌برند.‌
بر اساس‌ تحقيق‌ و نظرسنجي‌ در اين‌ هفته‌‌نامه،‌ ‌ ‌40‌ درصد آمريکايي‌‌ها معتقدند كه مسلمانان‌ آمريکا به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ به‌ اسلام‌ معتقدند و به‌ آن‌ پايبندند، به‌ آمريکا نيز وفادارند.
 ‌32‌ درصد نيز  اعتقاد آن‌ها به‌ اسلام‌ را بيشتر از آمريکا مي دانند و ‌ ‌46‌ درصد نيز بر اين باورند كه کشورشان‌ بيش‌ از اندازه‌ به‌ مسلمانان‌ اجازه‌ داده‌ است‌ تا به‌ اين كشور مهاجرت‌ کنند.
شمار قابل‌ توجهي‌ از پاسخ دهندگان يعني‌ ‌63‌ درصد از آنان باور دارند که‌ مسلمانان‌ از خشونت‌‌ها در آمريکا چشم‌پوشي مي‌کنند و ‌40‌ درصد آن‌ها معتقدند كه دستورات‌ قران‌ حاوي‌ خشونت‌ نيست.
‌ در همين‌ رابطه‌ ‌41‌ درصد آمريکايي‌ها براين اعتقادند كه فرهنگ‌ اسلامي‌، عمليات‌ انتحاري‌ را‌ ارزش مي‌پندارد‌ و ‌52‌ درصد نيز ، مسلمانان‌ آمريکا را از مسلمانان خارج‌ از اين‌ کشور صلح‌‌جوتر مي‌دانند و تنها هفت‌ درصد مي‌گويند مسلماناني‌ که‌ در خارج‌ از آمريکا زندگي‌ مي‌کنند، از مسلمانان‌ آمريکايي‌ صلح‌ جوتر هستند و به‌ همين‌ علت،‌ نگران‌ افراط‌گرايي‌ مسلمانان‌ امريکايي‌ هستند.
براساس‌ اين‌ نظرسنجي‌،‌ ‌38‌ درصد از افرادي كه در اين تحقيق شركت داشتند، اعلام‌ کردند كه نگران‌ اين‌ تندروي‌ها هستند و ‌16‌ درصد  بسيار نگران‌ هستند.
به‌ اين‌ ترتيب،‌ بيش‌ از نيمي‌ از آمريکايي‌ها نگران‌ تندروي‌ و افراط‌گرايي‌ جامعه‌ مسلمانان‌ آمريکا هستند و همين‌ نگراني‌ باعث شده‌ تا «اف‌ بي‌ اي»‌ در مساجد آمريکا دستگاه ضبط صوت قرار دهد، اين در حالي است كه‌ ‌52‌ درصد آمريکايي‌ها با اين‌ جاسوسي‌ و نظارت‌ که‌ مخالف‌ قوانين‌ نيز هست‌، موافقند و در مقابل‌ ‌38‌ درصد معتقدند كه مسمانان‌ اين كشور بي‌دليل‌ و با بي‌عدالتي‌ مورد اتهام‌ قرار گرفته‌اند‌.
نظرسنجي‌ها نشان‌ مي‌دهد كه اگر حملاتي‌ از قبيل‌ ‌11‌ سپتامبر بار ديگر اتفاق‌ بيفتد، ‌25‌ درصد آمريکايي‌ها معتقدند بايد تمامي‌ مسلمانان‌ آمريکايي‌ را بازداشت‌ کرد در حالي‌ که‌ ‌60‌ درصد مخالف‌ بازداشت‌ مسلمانان‌ هستند.
هم‌ اکنون‌ بين‌ سه‌ تا شش‌ ميليون‌ مسلمان‌ در آمريکا زندگي‌ مي‌‌کنند. ‌36‌ درصد آمريکايي‌ها حداقل‌ يک‌ مسلمان‌ را مي‌شناسند که‌ در امريکا زندگي‌ مي‌کند و يا با او دوست‌ هستند‌.
‌69‌ درصد مي‌گويند كه دانش‌ آموزان‌ مسلمان‌ حق‌ دارند در مدرسه‌ به‌ اعمال‌ مذهبي‌ خود، بپردازند و دختران‌ پوشش‌ اسلامي باشند، در حالي‌ که‌ ‌23‌ درصد با اين‌ موضوع‌ مخالف‌ هستند‌.

همزمان با شب ميلاد حضرت علي (ع)پيراهن جديد تيم پاس همدان رونمايي شد.

به گزارش خبرگزاري فارس از همدان، پيراهن جديد تيم فوتبال پاس همدان به رنگ سبز با طرحي سفيد رنگ بر روي سينه آن است كه علاوه بر نام پاس نمادي از آرامگاه بوعلي با رنگ سفيد بر روي آن نقش بسته است .
در اين مراسم و در بين تشويق حاضران پيراهن شماره 10توسط استاندار همدان به كاپيتان تيم،يداله اكبري ،شماره 26 به اصغر طالب نسب،شماره 4 به محمد اسماعيل نظر ،و شماره 11 به لفته حميدي اعطا شد.
در اين جشن شكرگزاري علاوه بر كادر فني از تك تك اعضاي تيم قدرداني شد .
بازيكنان تيم پاس را يداله اكبري،اصغر طالب نسب،محمد اسماعيل نظر،لفته حميدي،مصطفي عليزاده،علي كريمي،محسن ميرابي،سامان صفا،محسن نيك سيرت،ميلاد ميرترابي،حسن بشيري، بابك حاتمي،هادي رحمتي،پويا سيف پناهي، رسول ستار پور،مهدي سيفي،مرتضي رحيمي،سعيد رمضاني،اويس كرد،مصطفي ساكي،حامد نعيمي،محمد باغميشه،مهران رادمهر،منصور احمدزاده،محمد گرجي و بهرام خدابخش كه ديشب با حضور در جايگاه ،مورد تشويق مردم فوتبال دوست همدان قرار گرفتند،تشكيل مي‌دهند.
منصور پورحيدري در گفت‌وگو با خبرنگار خبرنگار فارس در همدان، وضعيت فعلي تمرين‌هاي تيم را بسيار خوب بر شمرد و گفت: با آقايان هدايتي ،حيدري،رحمتي،شيرزاد،پاشايي،فلاحي،وتورج به توافق رسيده‌ايم و اين افراد به زودي به جمع بازيكنان تيم پاس همدان مي‌پيوندند .
وي افزود: جذب چند بازيكن خارجي هم در دستور كار قرار دارد كه اسامي آنها در چند روز آينده اعلام مي شود .
استاندار همدان نيز در مراسم جشن شكرگزاري حضور تيم پاس در اين شهر با قدرداني از احمدي مقدم، فرمانده نيروي انتظامي در واگذاري اين تيم به همدان از استقبال پرشور مردم تشكر كرد و گفت: استان همدان با داشتن بيش از 3 هزار سال تاريخ تمدن،اينك داراي توانمندي هاي فراوان براي رشد و توسعه است .
بهروز مرادي افزود: حضور تيم پاس همدان در مسابقات ليگ ،يكبار ديگر نام اين استان را در كشور زنده خواهد كرد.
در اين مراسم سيد كاظم اوليايي مدير عامل موسسه شهداي الوند(صاحب امتياز تيم فوتبال پاس همدان) با اهداء لوح تقدير از تلاش‌هاي استاندار براي انتقال اين تيم به همدان تشكر كرد.

*حاشيه‌هاي جشن حضور تيم پاس در همدان
_نيروي انتظامي براي كنترل ترافيك از صبح ديروز از ورود خودروهاي شخصي به مجموعه تفريحي عباس آباد جلوگيري مي كرد و مردم مي توانستند پس از پارك كردن خودور شخصي خود در بلوار ارم با اتوبوس‌هاي شركت واحد فاصله بلوار ارم تا محل برگزاري مراسم را طي كنند .
_هر چند اعلام شده بود مراسم از ساعت 8 شب آغاز مي شود اما از ساعتي قبل از غروب ،هزاران تن از مردم ورزش دوست همدان در محل برگزاري جشن تجمع كردند .
_اين جشن بدون هيچ مشكلي برگزار شد و وزش باد و بارش پراكنده باران هم نتوانست اختلالي در اجراي مراسم ايجاد كند.
_عليرضا افتخاري خواننده پر آوازه ايران در قسمت هاي مختلف جشن، ترانه هاي شادي را اجرا كرد.
_با هدايت خياباني، مجري ورزشي شبكه سوم سيما كه مجري اين مراسم بود، مردم بارها و بارها تيم فوتبال پاس را تشويق كردند و فرياد اي ول، اي ول، پاس همدان اي ول ،سر مي‌دادند .
_علي آقا محمدي، نماينده اسبق همدان در مجلس و رئيس اتحاديه مديران باشگاه‌هاي فوتبال ايران ،بسياري از مديران و خبرنگاران نشريات ورزشي، نمايندگان مردم همدان در مجلس ،مديران اجرايي و چهره‌هاي سياسي فرهنگي همدان در اين جشن حضور داشتند .
_اجراي مراسم ورزشي توسط تيم نوجوانان هيئت ژيمناستيك همدان از ديگر برنامه‌هاي جشن بود.
_با دعوت خياباني مجري مراسم ،ويكنو بگوويچ با حضور در جايگاه با زبان فارسي از مردم تشكر كرد و وضعيت تيم را خوب اعلام كرد.