• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 263
تعداد نظرات : 21
زمان آخرین مطلب : 3796روز قبل
عقاید و احکام
در مقاله «حج یا کمک به فقرا» اشاره شد که حج تمتع یکی از واجبات الهی است که هیچ عمل مستحبی و یا واجب دیگری نمی تواند جایگزین آن شود، چرا که در این فریضه الهی اسراری نهفته است که از جمله آنها، اهمیت مسئله حج در سیاست خارجی جهان اسلام است که موجی از اتحاد و همبستگی میلیون ها مسلمان را به رخ مستکبران و دشمنان اسلام و قرآن می کشد و نماز و روزه و کمک به فقرا و ... هرگز نمی تواند جایگزین این اتحاد و همبستگی شود.

اهمیت حج واجب در روایات

یکی از آثار مهمی که در روایات اسلامی برای حج بیان شده است، دور شدن فقر و نداری از فردی است که خانه خداوند را زیارت کرده است، چنانچه امیرالمومنین علی علیه السلام  در این زمینه در خطبه دیباج می فرماید:

«شکر خداى را که آفریدگار خلق است و شکافنده صبح. گواهى مى‏دهم که خدائى جز خدا نیست، یگانه است و شریک ندارد، و محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر اوست.

بندگان خدا! بهترین‏ وسیله‏اى‏ که‏ مقربان‏ به‏ درگاه‏ خدا بدان توسل جویند عبارت است از ایمان به خدا و پیمبرانش، و آنچه (این پیامبران بعنوان وحى) از جانب او آورده‏اند، و جهاد در راه خدا که قله بلند اسلام است، و کلمه اخلاص (لا اله الا اللَّه) که سرشت انسان است، و به پا داشتن نماز که آیین است، و زکات که واجب (مالى) است، و روزه رمضان که دژى محکم (در برابر آتش) است، و حج و عمره که فقر را بزدایند، و گناه را محو سازند، و بهشت را موجب شوند، و صله رحم که مایه فزونى ثروت و درازى عمر و زیادى عدد است، و صدقه نهان که خطا را بپوشد و غضب خداى تبارک و تعالى را خاموش کند، و صدقه آشکار که مرگ بد را جلو گیرد، و کارهاى خیر که از مهالک بد نگه دار است»[ تحف العقول / ترجمه جنتى ؛ متن ؛ ص225]

چنانچه در این روایت اشاره شده است یکی از مهمترین آثار حج آن است که فقر را از زندگانی انسان دور می کند و گناهان را محو و سبب ورود به بهشت می شود.

عذاب الهی در انتظار افرادی که حج را ترک کنند

همچنین امام صادق علیه السلام پیرامون اهمیت حج و اینکه اگر روزی فرا برسد که همه مردم آن را ترک کنند و یا عمل دیگری را جایگزین آن کنند، به هلاکت می رسند می فرماید:

«هر آینه‏ خداوند بخاطر آن‏ کسى‏ که‏ نماز میخواند از شیعیان ما (بلا را) دفع کند از آن کسى که نماز نمیخواند از شیعیان ما و اگر همگى نماز را ترک کنند هر آینه (همگى آنها) هلاک شوند. و خداوند بخاطر آنکه زکاة دهد از شیعیان ما دفع کند از آنکه زکات نمى‏پردازد و اگر همگى زکات ندهند هلاک گردند، و همانا خداوند بخاطر آنکه از شیعیان ما حج کند از آنکه حج نکند(بلا را) دفع کند، و اگر بترک حج اتفاق کنند هر آینه هلاک شوند»[أصول الکافی ج‏4؛ ص187]

طبق این روایت شریف یکی از آثار مهم حج دفع بلا از جامعه اسلامی است که در صورت ترک آن مردم مستحق آن خواهند شد.

جایگزینی کمک به فقرا با حج مستحبی

اما آنچه امروز به عنوان یکی از دغدغه های عمومی بر آن تاکید شود، جایگزینی حج و کمک به فقراست، که چنانچه از مطالب فوق استفاده می شود،حج  بر دو نوع است: واجب و مستحب، در مورد حج واجب که با شرائطی از جمله تمکن مالی بر انسان مسلمان واجب می شود، هیچ عمل دیگری نمی تواند جایگزین آن شود چنانچه امام صادق علیه السلام می فرماید:

«مَن ماتَ و لم یحجّ حجّة الاسلام و لم یَمْنعه من ذلک حاجةٌ تجحف به أو مرضٌ لایطیق فیه الحج، او سلطان یمنعه، فلیمت یهودیاً او نصرانیاً: کسی که بمیرد و حال آن ‌که حجةالاسلام را به جا نیاورده باشد در حالی که مانعی از بجا آوردن حج بوجود نیامده باشد از قبیل حاجتی که مانع انجام حج شود یا مرضی که در آن تحمل اعمال حج را نداشته باشد یا سلطان ظالمی مانع از حج شود، پس بمیرد یهودی یا نصرانی.»[وسائل الشیعه،ج8،200]

اما سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود آن است که آیا می توان اعمال دیگر را در این برهه از زمان جایگزین حج مستحبی کرد؟

پاسخ آن است که هر چند توصیه های فراوانی نسبت به حج مستحبی نیز بیان شده است و هیچ منافاتی ندارد که فرد ثروتمند هم به حج برود و هم به فقرا و نیازمندان کمک کند، چنانچه این شیوه را در برخی از افراد می توان مشاهده کرد، اما درباره اهمیت جایگزینی برخی از اعمال با حج مستحبی نیز مطالب متعددی بیان شده است که از جمله آنها روایت امام صادق علیه السلام است که می فرماید:

«بر آوردن‏ حاجت‏ مۆمن‏ بهتر است‏ از هزار حج مقبول با همه اعمالش‏ و از آزاد کردن هزار بنده براى خدا و از تقدیم هزار اسب زین و مهار کرده در راه خدا»[ الأمالی (للصدوق) ؛ ص236]

آنچه از این روایت استفاده می شود آن است که برطرف کردن فقر و مشکلات در جامعه اسلامی چنان از اهمیت زیادی برخوردار است که می توان آنرا معادل هزار حج آن هم از نوع مقبولش محسوب کرد چرا که برای قبول شدن حج شرائط متعددی بیان شده است و معلوم نیست هر مسلمانی بتواند همه این شرائط را کسب کند.

هشدار مهم  امام صادق به حاجیان

درست است که هیچ عملی را نمی توان جایگزین حج تمتع کرد، اما با این حال افرادی که توفیق یارشان بوده و توانسته اند در زیباترین روزهای سال عازم سرزمین وحی شوند، نیز مسئولیتی خطیر بر عهده دارند، چرا که حج حاجی در صورتی مقبول و گناهان او آمرزیده می شود که از گناهان کبیره دوری کند و تقوا داشته باشد چنانچه روایت امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه 203 سوره بقره می فرماید:

«او از حج بر مى گردد در حالى که گناهانش آمرزیده شده، البته خداى تعالى گناه کسى را مى آمرزد که تقوا داشته باشد، همچنین در روایتی دیگر حضرت می فرماید: و از امام صادق (علیه السلام ) روایت آورده که فرمود: یعنى کسى که از گناهان کبیره پروا کند»[ تفسیر المیزان ،ج2،ص127]

حال یکی از گناهان کبیره که حاجی هم باید در ایام حج و هم بعد از مراجعه از سرزمین وحی به آن توجه ویژه داشته باشد، مسئله اسراف است که شهید آیت الله دستغیب آن را در کتاب گناهان کبیره مورد بحث و بررسی قرار داده است و این هشداری مهم برای کسانی است که این روزها از سرزمین وحی به وطن خود مراجعه می کنند تا از اسراف و تبذیر به شدت اجتناب کنند و به عنوان الگویی مناسب برای آیندگان به برگزاری یک ضیافت ساده اکتفا کرده و در مقابل به فکر فقرا و نیازمندان در خویشاوندان و همسایگان خود باشند که در این زمینه امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه از خداوند متعال می خواهد:

«بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از اسرافکارى باز دار و روزى من از تلف و تباهى برهان و بر دارایى من به برکت بیفزاى و چون انفاق‏ مى‏کنم راه درست را به من بنماى»[الصحیفة السجادیة: نیایش20، ص133]

هر چند که ضیافت بعد از حج نیز جزء انفاق محسوب می شود ولی به تحقیق می توان گفت در این برهه از زمان ، کمک به فقرا و نیازمندان و فراهم کردن اسباب ازدواج جوانان همان راه درست انفاقی است که امام سجاد از خداوند متعال مسئلت می دارد.

در پایان امیدواریم که مسافران سرزمین وحی به این هشدارها و توصیه های طلایی جامه عمل بپوشانند و با اعمال و رفتار خود،پاسخی عملی به این شبهه قدیمی [حج یا کمک به فقرا]بدهند.

منبع: تبیان
شنبه 27/7/1392 - 22:29
عقاید و احکام
یکی از کانون هایی که در وجود انسان سرچشمه کارها است تفکر و اندیشه است. فکر سالم محصول و بازده سالم و پاک دارد و فکر آلوده بازده ناسالم و آلوده خواهد داشت.

امیرمؤمنان علی علیه السّلام می فرماید:
«مَن کَثُر فِکرهُ فِی المَعاصی دَعَته اِلَیها؛ کسی که بسیار درباره گناه فکر کند او را به گناه سوق می دهد.»۱

و حضرت عیسی علیه السّلام ضمن گفتار به حواریون فرمود:
«و من به شما امر می کنم که روح خود را به زنا خبر ندهید (فکر زنا نکنید) تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسی که روح و فکرش را به زنا خبر دهد مانند کسی است که در اطاق رنگینی آتش روشن کند. دود آتش نقشه های رنگین آن اطاق را کثیف می کند گرچه خانه را نسوزاند.»۲

یعنی فکر گناه کانون تصمیم گیری وجود انسان را آلوده می نماید و چنین کانونی به تاریکی گناه نزدیک تر است تا به سفیدی اطاعت خدا.

منبع:
۱. فهرست غرر، (ذنب).
۲. بحار، ج۱۴، ص۳۳۱؛ سفینة البحار، ج۱، ص۵۶۰.
شنبه 27/7/1392 - 22:28
كودك
یكی از مسائلی كه بعضی اوقات پدر و مادرها را در پرورش كودكان مستاصل می كند، سوال های عجیب و گاهی سخت كودكان از آنهاست. شاید پدر و مادرها پاسخ صحیح پرسش های آنها را بدانند اما نكته مهم این است كه چطور آن را به كودكان تفهیم كنند تا حس كنجكاوی شان برطرف شود و در عین حال پاسخ را هم به نحوی دریافت كرده باشند. در اینجا قرار است به پرسش هایی كه كودكان از والدین شان می پرسند، پرداخته و بهترین شیوه پاسخ دهی به آنها ارائه شود. حیدر حسینی، روانشناس و مشاور در مورد سوالی كه كودكان درباره خدا می پرسند توضیح می دهد.

مرحله رشد كودك را درك كنید!


برای پاسخ به سوال های كودك والدین او باید ابتدا این دانش را به دست آورند كه سطح تفكر و شناخت كودك در چه مرحله ای قرار دارد. برای كودكان چهار مرحله شناختی می توان در نظر گرفت كه به ترتیب حسی ـ حركتی، پیش عملیاتی، عملیاتی و انتزاعی است كه با توجه به هر مرحله پاسخ مقتضی باید ارائه شود، بنابراین بسیار مهم است كه والدین اول بفهمند كه كودك در چه سطحی از تفكر به سر می برد و دوم اینكه بدانند كودك چرا این سوال را می پرسد؛ آیا این را از كسی شنیده، در تلویزیون آن را دیده یا خودش به این سوال رسیده است. به این ترتیب باید دید كودك در این سن دنبال چه می گردد. تركیب فهمیدن علت سوال و حوزه شناختی كودك به دادن پاسخ مناسب كمك می كند. نكته مهم دیگر آن است كه والدین حتماً باید با توجه به باورهای مذهبی این پاسخ ها را بدهند.

تا ۲ سالگی سوالی ندارد


اولین مرحله شناختی كه می توان برای كودك در نظر گرفت مرحله حسی ـ حركتی است. این مرحله معمولاً تا ۲ سالگی را شامل می شود و كودك در حد حس كردن اشیا و حركت كردن پیش می رود و در مورد مفاهیم مختلف معمولاً سوالی ندارد.

در ۳ شكل


كودكان در مرحله پیش عملیاتی خدا را ۳ منبع بیشتر نمی بینند؛ یكی اینكه خدا را در نقش خالق می بینند كه همه چیز را به وجود آورده است یا خدا را در نقش یك موجود همه توان و قدرتمند می بینند كه جایگزین پدر می شود یا اینكه خدا را به عنوان حافظ و منبع امنیت محسوب می كنند كه در اینجا ممكن است خدا جایگزین مادر شود.

كنجكاوی اش را بیشتر تحریك نكنید


معمولاً كنجاوی بچه ها از توان مفهوم سازی شان جلوتر است، بنابراین نباید پاسخی به كودك داده شود كه كنجكاوی اش را بیشتر تحریك كند. در زمینه های قابل دسترس می توان كنجكاوی كودك را بیشتر تحریك كند. در زمینه های قابل دسترس می توان كنجكاوی كودك را بیشتر كرد اما در زمینه هایی كه مفاهیم فلسفی وجود دارد، بهتر است پاسخی داده شود كه محرك كنجكاوی نشود. سعی نكنید از همان ابتدا یك جواب كامل به او بدهید بلكه با توجه به سنش جوابی كه در حد رفع نیازش باید كمك می كند.

با آنها می شود از فلسفه حرف زد


در مرحله تفكر انتزاعی یعنی با فرزندی كه در مرحله راهنمایی و دبیرستان است، می توان راجع به مفاهیم فلسفی صحبت كرد. اینكه چند نظریه وجود دارد و برخی خدا را به گونه ای دیگر از برخی دیگر می بینند. در سنین بالاتر استفاده از كتاب می تواند كمك كند.

۲ تا ۶ ساله ها بیشترین سوالات را دارند


در مرحله پیش عملیاتی كه ۲ تا ۶ سالگی را شامل می شود كودك براساس مسائل عینی كه می بیند، ممكن است سوال هایی بپرسد. در این مواقع بهتر است به كودكان پاسخ های ساده، قابل لمس و عینی داده شود یعنی مثلاً اگر می پرسد خدا چیست؟ بهتر است كه به كودك جواب ساده ای بدهید. مثلاً «كسی است كه همه دنیا را او ساخته است، آسمان ها و زمین مال اوست، ما را او به دنیا آورده» و چیزهایی شبیه اینكه قابل لمس باشد. می توان تصویری از بهشت به كودك ارائه داد و به ندرت تصویری از جهنم هم می توان به كودك ارائه داد. وقتی كودك سوال می كند آیا خدا یك سوپرمن است والدین می توانند در پاسخ بگویند كه از آن هم قوی تر است یعنی می توان قدرت خدا را بیشتر از هر چیزی در ذهن كودك كرد.

سیب سبز/ شماره ۹۷/ نیمه دوم شهریور ماه ۹۲/ حیدر حسینی/ صفحه
شنبه 27/7/1392 - 22:26
سلامت و بهداشت جامعه
در خانه خیلی از ما داروهایی پیدا می‌شود که مدت‌هاست کسی از آنها استفاده نکرده است. معمولا ما عادت نداریم دوره درمان را کامل کنیم و همیشه داروها اضافه می‌ماند. این داروها آنقدر در یخچال یا قفسه داروهای خانه ما می‌ماند تا تاریخ مصرفش می‌گذرد. اما آیا می‌دانید تاریخ مصرف داروها را باید از کجا فهمید، باید با داروهای تاریخ گذشته چه کرد و مصرف داروی تاریخ گذشته چه تاثیری بر بدن دارد؟ در این مطلب به تمام این سؤالات پاسخ داده می‌شود.

تاریخ انقضای داروها کجا نوشته شده؟


اگر ورق آلومینیومی قرص را در دست بگیرید، انتهای آن عددهایی درج شده است؛ این عددها به روش‌‌های مختلف تاریخ انقضای دارو را نشان می‌دهد. EXP مخفف Expiration یا همان تاریخ انقضاست. این تاریخ را با ماه و سال عنوان می‌کنند. برای کرم‌ها و پمادهای تیوپی این تاریخ روی انتهای تیوپ و جایی که تیوپ بسته می‌شود نوشته شده است. این تاریخ معمولا روی در جعبه هم نوشته می‌شود. تاریخ انقضای شربت، قطره و داروهای مایع دیگر به صورت برجسته روی برچسب شیشه و روی در جعبه آن نوشته شده است. برای آمپول‌ها هم برای مطمئن شدن از تاریخ انقضای آنها می‌توانید به برچسب دور آمپول نگاه کنید. روی آن تاریخ نوشته شده است. ممکن است روی قسمت سر آمپول یا شربت هم تاریخ انقضا را نوشته باشند. معمولا داروها بعد از گذشت ۳ سال از زمان تولید منقضی می‌شوند. این زمان برای داروهای مختلف متفاوت است اما بیشترین زمان برای انقضای داروها ۵ سال بعد از تولید است و بعد از گذشت این زمان تمام داروها منقضی می‌شوند.

شرایط مناسب نگهداری دارو را بدانید


تاریخ مصرف هر دارو فقط وقتی درباره آن صدق می‌کند که در شرایط استاندارد نگهداری شود. شرایط استاندارد نگهداری هر دارو روی آن نوشته شده اما برای بیشتر داروها شرایط مساعد، نگهداری در هوای خشک و خنک و اجتناب از یخ‌زدگی آنهاست بنابر این بدترین جا برای نگهداری داروها حمام است که خیلی از خانواده‌ها از قفسه‌ای در آن برای نگهداری از داروهای‌شان استفاده می‌کنند. اگر دارو زیر نور آفتاب ماند، در جریان رطوبت قرار گرفت، یخ زد یا بیش از حد داغ شد، بهتر است آن را دور بریزید حتی اگر تاریخ انقضای آن تمام نشده باشد.

تتراساکلین‌های کشنده


بعضی از داروها با گذشت زمان انقضای‌شان مواد سمی از خود تولید می‌کنند و استفاده از آنها بسیار خطرناک است. در واقع فقط پزشکان و داروسازان می‌توانند بگویند کدام دارو خواصش را از دست می‌دهد و کدام دارو سمی می‌شود و شما به عنوان مصرف کننده بهتر است داروهای تاریخ گذشته را دور بریزید. برای مثال خانواده تتراساکلین‌ها در صورت تاریخ گذشته بودن تبدیل به یك فرآورده شیمیایی جانبی سمی شده و مصرف آنها باعث پیدایش سندرم فانکونی می‌شود. این بیماری به لوله‌های پروکسیمال نفرون‌های کلیوی حمله می‌کند و در آن گلوکز، اسیدهای آمینه، اسید اوریک، فسفات و بی‌کربنات به جای بازجذب، از طریق ادرار دفع می‌شوند. افراد مبتلا به این بیماری به پرادراری، عطش و کم‌آبی بدن، نرمی استخوان در بچه‌ها و استئومالاسی در بزرگسالان دچار می‌شوند. این بیماری در کودکان باعث اختلال رشد هم می‌شود بنابر این بهتر است تاریخ داروها را قبل از مصرف حتما بررسی کنید تا اگر دارو جزو داروهای مشابه تتراساکلین بود به بیماری دچار نشوید.

داروهای ۳۰‌ساله


سال گذشته شبکه یک تلویزیون فرانسه گزارشی درباره داروهایی منتشر کرد که بعد از گذشت ۳۰ سال از تاریخ انقضای آنها همچنان خواص خود را حفظ کرده بودند. به گفته‌ این گزارش حداکثر طول عمر داروها ۵ سال ذکر شده اما بعضی از دارو‌ها بسیار بیشتر از این زمان عمر می‌کنند. به مدت‌زمانی که دارو ماندگار است اصطلاحا Shelf Life یا عمر قفسه‌ای می‌گویند. بیشتر داروها با گذشتن عمر قفسه‌ای‌شان خاصیت خود را از دست می‌دهند. البته نه به این معنی که با گذشت یک روز دارو کلا خواص خود را از دست بدهد. معمولا این تضعیف شدن خاصیت به مرور صورت می‌گیرد. برای مثال اگر از تاریخ انقضای دارویی که مصرف می‌کنید یک سال گذشته باشد، آن دارو ممکن است ۲۰ درصد خواص خود را از دست داده باشد. این كاهش هرسال با یك ضریب خاص صورت می‌گیرد این قانون بیشتر مربوط به قرص‌هاست. داروهای مایع زودتر خراب می‌شوند. دیده شده که بعضی از قرص‌ها بعد از گذشت مدت طولانی از تاریخ انقضای آنها همچنان خواص خود را حفظ کرده‌اند.

قطره‌ها را از دور بریزید تا فاسد نشود


قرص‌ها بیشترین عمر را بین داروها دارند اما عمر داروهای مختلف با هم فرق می‌کند. هر نوع دارو بسته به جامد یا مایع بودن و مواد نگهدارنده‌ای که در آن وجود دارد، عمر خاصی دارد. برای مثال قطره‌های چشم مواد نگهدارنده دارند و به شرطی که باز نشوند تا پایان تاریخ انقضا قابل استفاده‌اند اما اگر در این قطره‌ها را باز کردید باید حداکثر ظرف ۳ ماه دارو را تمام کنید چون دارو در معرض باکتری‌ها قرار می‌گیرد و آلوده می‌شود. البته این در صورتی است که از فاصله قطره را داخل چشم بریزید. اگر نوک ظرف قطره با چشم تماس پیدا کرد باید بلافاصله آن را دور بریزید چون استریل بودن خود را از دست می‌دهد و آلوده می‌شود. قطره‌های اشک مصنوعی که برای یک بار مصرف طراحی شده‌اند را هم باید بلافاصله بعد از مصرف دور بیندازید.

ترکیبی‌ها خطرناک‌ترند


داروهایی که به صورت ژل هستند به دلیل وجود آب در آنها زود فاسد می‌شوند. بهتر است آنها را ۳ماه بعد از باز کردن دور بیندازید. اسپری‌هایی که از طریق مخاط بینی جذب می‌شوند هم بعد از باز شدن فقط تا یک هفته قابل استفاده هستند و بعد از آن تاثیرگذاری‌شان از بین می‌رود و بهتر است آنها را دور بریزید. در عین حال داروهای ترکیبی که در داروخانه ساخته می‌شوند کمترین طول عمر را بین داروها دارند. این داروها را باید حداکثر در مدت ۳ تا ۴هفته مصرف کرد اما بهتر است زمان ماندگاری آنها را از دکتر داروساز بپرسید چون ممکن است عمر بعضی از این داروها کمتر از این مقدار باشد. این داروها مواد نگهدارنده ندارند به همین دلیل به شدت آمادگی آلودگی میكروبی و قارچی دارند. اگر دارو طوری به شما تحویل داده شد که مجبور شدید برای مصرف انگشت‌تان را داخل آن بزنید مطمئن باشید که خیلی زودتر از چیزی که فکر می‌کنید دارو فاسد می‌شود چون یك كلونی جدید باكتری وارد آن می‌كنید كه مستعد رشد باكتری است. کرم‌های دست‌ساز که برای پوست تجویز می‌شوند هم معمولا این‌چنین هستند.

داروهای منقضی را چه باید کرد؟


داروهای تاریخ گذشته را باید دور بریزید. بهتر است این داروها را در پلاستیک بپیچید و دور بریزید. شربت‌ها و قطره‌ها را اول در فاضلاب خالی کنید بعد شیشه‌های آنها را دور بریزید. البته دور ریختن داروها باید با احتیاط صورت بگیرد. بعضی از داروها وقتی تاریخ مصرف آنها می‌گذرد می‌توانند برای محیط زیست خطرناک باشند. این داروها علاوه بر انسان‌ها، می‌توانند برای حیوانات و محیط زیست هم خطرناک باشند. مثلا می‌توانند وارد جریان آب زیرزمینی شوند و منابع آب را آلوده کنند. به علاوه ممکن است توسط حیواناتی مثل سگ، گربه یا حتی پرندگان خورده شوند و به آنها آسیب برسانند به همین دلیل بهتر است اگر داروی تاریخ گذشته در خانه دارید درباره آن با پزشک یا دارو‌ساز مشورت کنید. اگر دارو، جزو داروهایی بود که بعد از انقضا سمی می‌شوند بهتر است آنها را به مراکز درمانی تحویل دهید. هلال احمر هم این داروها را از شما تحویل می‌گیرد تا با شرایط درست و بدون آسیب‌رساندن به محیط از بین ببرد. برای آمپول‌ها باید دقت بیشتری کنید. اگر در درمانگاه تزریق انجام می‌دهید آنها خودشان طبق اصول ضایعات را دور می‌ریزند اما اگر در خانه تزریق می‌کنید و سرنگ با سوزن را دور می‌اندازید حتما آن را در کاغذ بپیچید تا باعث انتقال بیماری نشوند. یادتان باشد تهران پر از ضایعات جمع‌کن است و این ضایعات ممکن است به آنها آسیب برساند.
شنبه 27/7/1392 - 22:24
مهدویت
حجت‌‌الاسلام خدامراد سلیمیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی مساله "مدت زمان حکومت حضرت مهدی(عج)" را توضیح داده است:
به دلیل‌هایی که بر ما پوشیده است گویا بنا بر این بوده که مدت دقیق حکومت حضرت مهدی(ع) مانند برخی موضوعات دیگر مربوط به آن حضرت به روشنی بیان نشود.
روایاتی که از معصومان(ع) اعم از روایات شیعه و اهل سنّت در دست است دیدگاه‌های گوناگونی را در این باره نقل کرده‌اند. اگرچه با یک بررسی ژرف می‌توان دیدگاه‌های پرشماری ارائه کرد. اما به طور عمده روایات به سه دیدگاه فراگیر قابل تقسیم است:


1. روایاتی که مدت حکومت حضرت را 7 سال و نزدیک 7 سال ذکر کرده‌اند.
این دیدگاه، به ‌ویژه در روایات اهل سنّت بسیار به چشم می‌خورد و در برخی از منابع روایی شیعی نیز با سند راویان اهل سنّت بدان اشاره شده است.
علامه مجلسی در بحارالانوار از ابوسعید خُدری نقل کرده که پیامبر اکرم(ص) فرمود: "الْمَهْدِیُّ مِنِّی أَجْلَی الْجَبْهَةِ أَقْنَی الْأَنْفِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَمْلِکُ سَبْعَ سِنِینَ"
یعنی مهدی با پیشانی بلند و بینی کشیده از من است. زمین را از قسط و عدل سرشار می‌سازد آن‌گونه که از بیداد و ستم آکنده شده باشد. هفت سال حکومت می‌کند.

آن‌گاه پس از اشاره به حَسَن بودن روایت می‌نویسد: این روایت را حافظ أَبوداوُد سَجِستانی در صحیح خود و غیر او از راویان بزرگ حدیث همچون طبَرانی و دیگران نقل کرده‌اند.
جالب توجه این که بیشتر روایاتی که مدت حکومت حضرت را هفت سال ذکر کرده‌اند به روایت ابوسعید خدری بر می‌گردد.
البته در برخی روایات میان 7 و 8 و 9 سال تردید شده است. این نامعیّن بودن به دو گونه است:
1. به دلایلی در کلام معصوم(ع) به صورت نامعیّن ذکر شده است.
2. در کلام معصوم(ع) معیّن شده و تردید از راوی است.

یک بررسی کوتاه
برخی از اینکه مدت حکومت در روایات یادشده هفت سال ذکر شده به شگفت آمده، در پی توجیه آن برآمده‌اند، به ‌ویژه که در برخی روایات نیز بدان اشاره شده است و آن این که شیخ طوسی روایتی نقل کرده از فَضْل از عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِی از عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِی که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: "چه مدت قائم(ع)حکومت خواهد کرد؟" فرمود: "هفت سال. که به سال‌‌های شما 70 سال می‌‌شود."
البته سخنان فراوانی در توجیه این روایت که پایه روایاتی از این دست است به میان آوردند که برخی شگفت‌آورتر از خود روایت است.
در مراجعه به منابع پیش از آن به دست می‌آید که در هیچ یک از منابع پیشین به آن روایت اشاره نشده است. افزون بر آن که در سند روایت عبداللَّه بن القاسم الْحضرمی و عَبْد الْکریم بن عَمْرو الْخَثْعمی، به شدت تضعیف شده‌اند؛ که سبب بی اعتباری سند روایت شده است. و البته نیز چنین دگرگونی در روال عادی جریان زندگی لزومی ندارد. چرا که نظام امروزین آفرینش، نظام احسن است و لزومی ندارد به گونه‌ای که ‌گفته شده، دگرگون شود.
افزون بر آن اینکه اگر کره زمین قابل سکونت و زندگی است به خاطر ویژگی‌های آن از جمله شرایط این چنینی است که کمترین دگرگونی می‌تواند آن را از مناسب بودن برای زندگی خارج کند چرا که تصور اینکه شبانه روز مثلا در خط استوا 240 ساعت شود بسی مشکل، چه رسد به اینکه چنین شود.

2. روایاتی که مدت حکومت حضرت را 19 سال گفته‌‌اند.
امام صادق(ع) فرمود: حکومت قائم، 19 سال و چندماه خواهد بود.


3. روایاتی که مدت حکومت حضرت را 40 سال دانسته‌اند.
افزون بر موارد یاد شده، مدت‌های دیگری نیز ذکر شده که به خاطر برخی ایرادهای وارد شده به آن روایات، از نقل آنها چشم‌پوشی شد.
برخی این ناهمگونی‌ها را اشاره به مراحل و دوران‌های حکومت آن حضرت می‌دانند؛ ولی به هر حال، داوری نهایی درباره مدت حکومت آن حضرت به سبب نبود اخبار و منابع کافی امکان ‏پذیر نیست. ولی با این حال می‌توان چنین نتیجه گرفت: قطع نظر از روایات اسلامی، مسلم است که این همه آوازه‌ها و مقدمات برای یک دوران کوتاه مدت نیست؛ بلکه قطعاً برای مدتی است طولانی که ارزش این همه تحمل زحمت و کوشش را داشته باشد.

در پایان یاد این نکته بایسته است که فلسفه قیام و حکومت جهانی امام مهدی(ع) همانند فلسفه بعثت انبیا و پیامبران خداوند است. هدف از برانگیخته‌ شدن پیام‌آوران الهی، رساندن دستورهای خداوند و روشن‌کردن چراغ فروزان هدایت بر سر راه کاروان بشریت است. طولانی یا کوتاه بودن مدت ابلاغ رسالت، به اصل آن آسیب نمی‌رساند. دوران پیامبر(ص)، بیست و سه سال بود؛ ولی واپسین پیام الهی را رساند و این چراغ هدایت را بر افروخت. از سوی دیگر، می‌توان به مدت پیامبری حضرت نوح(ع) اشاره کرد که بر خلاف مدت طولانی آن، به سبب پدید نیامدن شرایط بایسته، بهره چشم‌گیری به بار نیاورد.

دوران امامت و حکومت حضرت مهدی(ع) نیز چنین است. مقصود اصلی رساندن پیام الهی و تحقق بخشیدن به حکومت جهانی خداوند و حاکمیت مستضعفان است؛ هر چند در مقایسه با کل تاریخ، سالیانی اندک باشد. افزون بر آن اینکه شیعه با اعتقاد به رجعت، بهترین پاسخ را به محدود بودن مدّت حکومت مهدی(ع) داده است. ضمن اینکه این مدت از نگاه چگونگی بهره‌مندی انسان‌ها از همه نعمت‌های مادی و معنوی خداوند با همه تاریخ زندگی انسان بر زمین برابری خواهد کرد؛ بلکه افزون‌تر خواهد بود.


پی نوشت:
(پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
منبع:شبستان

جمعه 26/7/1392 - 22:51
مهدویت
شیعیان در آستانه آدینه، دل های بیتابشان را به دست باد می سپارند تا ارمغانی از دل دادگیشان باشد برای آن یار غایب از نظر و تحفه‌ای از این روزگار دیجور و شب طولانی غم فراقش که چونان آتشی بر سینه مجروح یاران منتظرش همچنان سنگینی می‌کند و درد و داغش را هیچ آب حیاتی نیست، مگر یاد و نامش و عطر حضورش، که بوی ظهور را به مشام جان می پراکند.

چه دیده ها که دوخته به در شده و نیامدی

چه عمرها ز دوری تو سر شده و نیامدی

چه روزها که تا به شب نام توبرده شد به لب

چه چشمها که از غم تو تر شده و نیامدی

شنیده بودم از کسی که با بهار می رسی

ببین که از بهار هم خبر شد و نیامدی

بیا ببین در این جهان امام خوب و مهربان

اسیر فتنه ی زمان بشر شد و نیامدی

تمام غصه ام همین شده که گویم این چنین

و امشبم بدون تو سحر شد و نیامدی

صبا به یار آشنا بگو که شاعر شما

ز دوری رخ تو خونجگر شد و نیامدی

از این زمانه خسته ام بیا که دلشکسته ام

به حق مادری که منتظر شد و نیامدی

مولای باوفای منتظر در عصر آخر! بی‌صبرانه منتظرم تا در شب‌های خیال من طلوع کنی و من چقدر ‌این شب‌های روشن از نام تو را دوست دارم. نام زیبای تو به من رهایی می‌بخشد، روحم را پرواز می‌دهد. خدای عشق را شکر می‌کنم که نام تو را بر زبانم نوشت و نگاه مهربانت را به من هدیه داد. همان خدایی که بی‌قراری را به من بخشید و در کاسه انتظارم صبر ریخت. صدای قدم‌های تو در کوچه‌های دل پیچیده است. از این رو، همه وجودم را شور انتظار پر کرده است. امروز به قدر تمام روزهای نیامده دلتنگ تو هستم. حالا به هر طرف که می‌چرخم تو را می‌بینم و اگر گوش جان بدهم می‌توانم از پرنده‌ها و درخت‌ها، سنگ‌ها و دیوارها؛ حتی از همین طاق نصرت‌هایی که مثل بسیجی‌ها سربند«یاصاحب‌الزمان(عج)» به پیشانی بسته‌اند صدای تو را بشنوم.

آری؛ جمعه که از راه می رسد، دل‌های بی تاب یاران حقیقی و منتظران واقعی حضرت صاحب الزمان(عج) شور و شیدایی دیگری می گیرد.

شور امید و شیدایی انتظار؛ انتظاری که از پس قرن‌ها، میراثی عظیم و عزیز و سبز و سرخ برای اهل دل برجای نهاده و هم غم غربت و هم شوق آمدن را برایش به ارمغان آورده.

جمعه نبض تپنده روزهای هفته است و خلوت انس لحظه های مومن در طول شب ها و روزهای هفتگانه ای که خداوند برایش تدارک دیده.

کار و تلاش یک هفته­ای در زمانه ای که میدان مخاطرات و دار مکافات و آخر الزمانش خوانده اند و نامیده، و آن گاه فرقت از هیاهوی درون و بیرون و لختی فرصت و خلسه ای برای تأمل و تذکر و تنبه به این حقیقت خطیر و حساس و مهم که در این روزگار بی کسی و غربتِ بی‌صاحبی آسمان با خورشیدی که در پس پرده است و هست، اگرچه نیست، چه باید کرد و چگونه باید بود تا جزء منتظران واقعی حضرت عشق به شمار آمد.

شاید که نه، حتماً این سوال مهم‌ترین و جدی‌ترین پرسشی است که ذهن و دل مردمان مومن و مسلمانان دوران آخر را در عصر غیبت به خود مشغول داشته و یافتن پاسخی متناسب با آن نیازمند دقت و تأملی درخور در حقیقت غیبت و اصالت انتظار و واقعیت وظایف منتظران است.

انتظار فرج که با غربت مومنین و دلتنگی آنها گره خورده، بی تردید و به طبع و طبیعت، همراه غمی دلنشین و ناله و آهی آتشین است و با احساس پیوندی دیرین دارد.

نگاهی به ادبیات انتظار هم همین امر را موید است، اما توجه و تنبه به این نکته که همه چیز نباید در احساس صرف خلاصه شود و عقل و شعور هم باید در کنار دل و شعار، تکمیل کننده حلقه انتظار باشد، اصلی اساسی است.

درست است که خود گریه در فراق یار و ناله و زاری در غیبت حضرت عشق حلال بسیاری از مشکلات و نماد و نشانه ای بر دلدادگی ماست به ساحت مقدس حضرت ولیعصر(عج) اما علاوه بر این، زندگی ما و انتظار فرجمان بایستی با عقل و ادراک حقیقت امر فرج و توجه به وظایف جدی و خطیر منتظران واقعی همراه گردد تا برای همه آحاد جامعه شیعیان و امتداد بهتر زیستن و رسیدن به حقیقت انتظار، موثر افتد.

ما به عنوان منتظر واقعی، وظایفی بر عهده داریم که در یک کلام عبارت است از آماده کردن زمینه‌های ظهور حضرت حجت.

و این بستر سازی در کلیتش یعنی کمک برای ایجاد فهم و شناخت و درک مراتب حقیقت صاحب الزمان(عج) و همین درک است که ما را مهیای ایجاد زمینه‌های ظهور می سازد که اگر شناختی نباشد، دیگر انتظار بی معنا خواهد بود و همراهی با امام زمان بی دلیل.

ما چگونه می‌توانیم در انتظار چیزی باشیم که نمی شناسیمش؟!

البته اگر مقصود و غرض، انتظار حقیقی و عملی باشد و نه تنها شعار و کلام و شعر و آه بی پشتوانه!

گرچه هیچ اه و نگاهی بی‌پشتوانه فطری رخ نمی‌دهد و همین فطرت منتظر و جانمایه در حقیقت ناجی آخرالزمان، خود موتور محرک خوبی برای ایجاد آن زمینه هاست، اما کافی نیست، گرچه لازم و مهم و گران‌قدر است.

باری؛ این فطرت پاک و مهیا و آن توجه قلبی و زیبا را بایستی به سلاح شناخت و سپر درک حقیقی مسلح نمود تا از غرضها و مرضعا و آسیب‌ها و شبهات آخرالزمان که معروف و مشهورند به ضلالت آفرینی، پیچیدگی و خطر، در امان ماند.

تضمین این مصونیت چیزی نیست جز توجه و تنبه همزمان به عقل و دل و شور و شعور مهدوی و ایجاد زمینه های فکری و عملی در خویش و جامعه برای آمادگی ظهور منجی آخر و حجت داور امام صاحب الزمان(عج).

آری؛ لحظه‌های روشن و طلایی و معطر جمعه که از راه می رسد دلهای بی تاب یاران حقیقی و منتظران واقعی حضرت صاحب الزمان(عج) شور و شیدایی دیگری می گیرد.

شور امید و شیدایی انتظار؛ انتظاری که از پس قرنها، میراثی عظیم و عزیز و سبز و سرخ برای اهل دل برجای نهاده و با چشم تر و جان به لب رسیده عشاق حجت آخرین حق، عجین شده.

جمعه نبض تپنده روزهای هفته است و موقع خلوت انس مومن به یاد یار غایب از نظری که صد قافله دل همره اوست.

باشد که ما نیز در زمره منتظران حقیقی حضرتش درآئیم و یار واقعیش باشیم!

هرکس قدمی بهر خدا بر دارد

آینه ی سینه اش جلا بر دارد

من معتقدم یوسف زهرا آید

گر فاطمه دستی به دعا بر دارد

 

منبع:حوزه

جمعه 26/7/1392 - 22:50
مهدویت
این دعا را می توان به دو قسمت تقسیم کرد:

 در بخش نخست، برای همگان و عموم مردم درخواست هایی از خداوند کرده و در قسمت دوم برای هر یک از قشر های جامعه به طور جداگانه دعا شده است.

در قسمت دوم، آن حضرت در واقع توقع و نگرانی خود را از هر قشر نیز بیان فرموده است. مقصود ما در این مقاله، همین قسمت است که به بخشی از آنها اشاره می کنیم:

1. علما

«و تفضل علی علمائنا بالزهد و النصیحه ؛ پروردگارا! به علمای ما، زهد و خیرخواهی برای جامعه عنایت فرما«.

امام در این قسمت، از ثروت اندوزی و ترک نصیحت دانشمندان، اعلام نگرانی می کند.

در روایات به این دو محور اشاراتی شده و این دو ویژگی را ملاک برای عالمان بیان کرده اند. از امام صادق(ع) نقل است: اگر دیدید عالم علاقمند به دنیاست، او را متهم سازید؛ زیرا هر عاشقی به گرد معشوق خود می چرخد. خداوند به داود(ع) وحی کرد: »بین من و خودت عالمی را که فریفته دنیا شده واسطه قرار مده که تو را از محبت من باز می دارد. اینان، راهزنان بندگان من هستند. کمترین عقوبت من برای آنها، این است که حلاوت و شیرینی عبادتم را از آنها می گیرم».(2)

این نکته را اضافه می کنیم که قرآن وقتی ویژگی علمای اهل کتاب را بر می شمرد، به همین دنیاطلبی و کتمان کردن حقایق به وسیله آنان اشاره می فرماید.

2.علم آموزان

«و علی المتعلمین بالجهد و الرغبه ؛ پروردگارا! به علم آموزان توفیق تلاش و تمایل به تحصیل علم عنایت فرما».

دعا و توقع امام زمان(عج) از همه دانش پژوهان وعلم آموزان آن است که در طلب علم، رغبت و تمایل نشان دهند و از هر گونه تنبلی و کسالت دوری کنند.

امام صادق(ع) آن گاه که جنود (لشکر) عقل و جهل را بر می شمرد، نشاط و شادابی را لشکر عقل و کسالت را لشکر جهل برمی شمرد،(3) و به همین جهت در دعایی از کسالت و ناتوانی به خدا پناه می برد: «اللهم نی أعوذبک من الکسل والهرم».(4)

درباره طبیعت پاک جوانان همین بس که امام صادق(ع) می فرماید: «علیک بالاحداث فنهم أسرع لی کل خیر؛( جوان ها را دریابید؛ چرا که سرعت آنان به طرف خوبی و خیر از دیگران بیشتر است»

در کتاب های روایی هم باب مستقلی با عنوان «باب کراهه الکسل» ذکر شده و روایاتی در مذمت کسالت و تنبلی آورده اند.

امام کاظم(ع) می فرماید: پدرم خطاب به بعضی از فرزندانش چنین فرمود: «ایاک و الکسل و الضجر فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و الآخره ؛(5) از بی حوصلگی و کسالت به دورباش که این دو، مانع بهره مندی از دنیا و آخرت خواهند بود».

3. جوانان

«و علی الشباب بالنابه و التوبه ؛ پروردگارا! به جوانان ما توفیق بازگشت (به فرمانت) و توبه، عنایت فرما».

در روایات توجه خاصی به جوانان شده؛ چه اینکه جوان مورد عنایت خداوند است. امام صادق(علیه السلام) خطاب به برخی از یارانش فرمود: «أما علمت أن الله تعالی یکرم الشباب منکم؛(6) آیا نمی دانید که خداوند جوانان شما را گرامی می دارد؟!»

جوانی، زمان شکل گیری شخصیت است و بدین سبب امامان معصوم تأکید بر انس جوانان با قرآن دارند. امام صادق(ع) می فرماید: «جوان مۆمنی که قرآن می خواند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود و خداوند او را با ابرار قرار می دهد»(7). روشن است که چنین جوانی، در روز قیامت، در برابر مشکلات آن روز ایمن خواهد بود. از سوی دیگر، جوانی، زمان اوج قدرت است و از این احساس، در بعضی روایات تعبیر به مستی(8) و در بعضی دیگر تعبیر به جنون(9) شده است.

درباره طبیعت پاک جوانان همین بس که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «علیک بالاحداث فنهم أسرع لی کل خیر؛(10) جوان ها را دریابید؛ چرا که سرعت آنان به طرف خوبی و خیر از دیگران بیشتر است».

 

4. بانوان

«و علی النساء بالحیاء و العفّه ؛ پروردگارا! به زن ها حیا و عفت عنایت فرما».

نقش بی بدیل بانوان آنگاه آشکار می شود که تاریخ را ورق زنیم و نقش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حضرت زینب(س) را به دقت نگریسته، سپس پیروان هر یک از این بزرگواران همچون همسر زهیر بن قین در کربلا و دیگران را مورد توجه قرار دهیم. اما آنچه بر قدر و منزلت زنان می افزاید، حیا و عفت آنان است.

در روایتی امام صادق(ع) سر چشمه مکارم و بزرگواری ها را »حیا« معرفی می کند و می فرماید: «المکارم عشر... و رأسهنّ الحیاء».(11)

در روایتی دیگر، امام صادق(ع) به نقل از رسول الله(ص) می فرماید: «خیر نسائکم العفیفه الغلمه ؛(12) بهترین زنان شما، زنان با عفت و شوهر دوست هستند».

5. ثروتمندان

«و علی الأغنیاء بالتواضع والسعه ؛ پروردگارا! به ثروتمندان تواضع و توفیق احسان به دیگران عنایت فرما».

پیامد ثروت، تکبر و بخل است و اغنیا باید متوجه باشند که به خاطر فقرا، از نعمت های خداوند بهره مند شده اند؛ چنان که امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید: «خداوند می فرماید: من ثروتمندان را به خاطر احترامشان ثروتمند قرار ندادم و فقرا را به علت اهانت به آنها فقیر نگرداندم، بلکه این(فقر و ثروت) آزمایشی برای فقرا و ثروتمندان است و اگر فقرا نبودند، اغنیا مستحق بهشت نمی شدند».(13)

امام صادق(ع) نیز فرموده است: «ثروتمندان شیعیان ما، امین بر محتاجان هستند. پس ما را در مورد ایشان مراعات کنید. خداوند، شما را حفظ کند».(14)

اسلام برای ریشه کنی فقر، احکامی را هم برای اموال و ثروت ها وضع کرده است؛ از جمله زکات را واجب کرده که حداقل وظیفه مسلمانان است و اگر این منبع برای رفع نیاز آنان کفایت نکند، خداوند منابع دیگری را قرار داده؛ مانند دادن صدقه به فقرا. این، همان است که خداوند می فرماید :والذین فی اموالهم حق معلوم.(15) پس حق معلوم، غیر از زکات است که بر هر کسی بر حسب توانایی اش واجب و لازم است.(16)

6. فقرا

«و علی الفقراء بالصبر و القناعه ؛ پروردگارا! به فقرا صبر و قناعت عطا فرما».

امام صادق(ع) فرمود: «خداوند به پیامبران خود ده ویژگی عنایت کرد. پس در خود بنگرید، اگر آن ویژگی ها در شماهست، خدا را حمد کنید و اگر در شما نیست، آن را از خداوند بخواهید و از جمله آن ده خصلت، صبر و قناعت است».(17)

انسان در مسیر زندگی، نیاز به مرکبی خستگی ناپذیر و سلاحی برنده دارد که از نگاه امام علی(ع) «صبر، مرکبی است همیشه کارآمد و قناعت، شمشیری است برّان».(18)

در پاره ای از روایات هم آمده است که: قناعت گنج بی پایان است. لازمه صبر و قناعت دو چیز است: اول دست نیازیدن به مال حرام و دوم چشم ندوختن به مال دیگران.

از امام صادق(ع) نقل است: اگر دیدید عالم علاقمند به دنیاست، او را متهم سازید؛ زیرا هر عاشقی به گرد معشوق خود می چرخد. خداوند به داود(ع) وحی کرد: »بین من و خودت عالمی را که فریفته دنیا شده واسطه قرار مده که تو را از محبت من باز می دارد. اینان، راهزنان بندگان من هستند. کمترین عقوبت من برای آنها، این است که حلاوت و شیرینی عبادتم را از آنها می گیرم»

7. حاکمان

«و علی الأمراء بالعدل و الشفقه ؛پروردگارا! به والیان، عدالت محوری و مهرورزی عنایت فرما».

امیرمۆمنان(علیه السلام) فرمود: «خداوند شش گروه را به شش علت عذاب می کند و از جمله حاکمان را به سبب ظلم معذّب می سازد».(19)

در روایت دیگر چنین می خوانیم: «انّ شرّ البقاع دور الأمراء الذین لایقضون بالحق؛[(20)بدترین مکان ها، خانه های حاکمانی است که به حق قضاوت نمی کنند».

اگر حاکمان عادل باشند، اطاعت مردم از آنان سبب عزت آنها خواهد شد و گرنه جز ذلت چیزی نصیب مردم نمی شود. امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: «وطاعه ولاه العدل تمام العزّ؛(21) تمام عزت در اطاعت از والیان عادل است».

این سخن امام صادق(ع) نیز جالب است که در توصیف عدل می فرماید: «عدالت از آبی که نصیب شخصی تشنه شود، گواراتر است. چقدر عدالت بزرگ است؛ هر چند کم باشد!»(22) و در حدیث دیگر می فرماید: «عدل از عسل شیرین تر، از روغن نرم تر و از مشک خوشبوتر است».(23)

در زمینه ثمرات و آثار عدل ـ مخصوصاً آنگاه که عدالت از جانب حکومت باشد ـ حضرت صادق(ع) می فرماید: «ان الناس یستغنون ذا عدل بینهم و تنزل السماء رزقها و تخرج الأرض برکتها بذن الله تعالی؛(24) مردم هنگامی که عدل در میانشان اجرا شود، بی نیاز می گردند و آسمان ،روزی (باران) خود را نازل می کند و زمین برکات خود را خارج می سازد، به اذن خداوند متعال».

درپایان از خداوند می خواهیم تا خورشید عدالت از پس پرده برون آید و عدل حقیقی را در تمام ابعاد آن اجرا بفرماید. ما نیز باید ضمن آنکه این دعا را در همه جا ترنّم می کنیم، بکوشیم که به انتظارات حضرت مهدی(ع) پاسخ دهیم و به علاوه، پیام او را هم به همه قشرهای جامعه برسانیم.

 

پی نوشت ها:

1_ ( این دعا در چند کتاب معتبر وارد شده؛ از جمله: البلد الامین، ابراهیم بن علی عاملی کفعمی (م905)، ص350، چاپ سنگی؛ کشف الغمه ، علی بن عیسی اربلی (م693)، ج1، ص279.)

2_( الکافی، (م329)، ج1، ص47، دارالکتب الاسلامیه، تهران؛ بحارالانوار، علامه مجلسی (م1110)، ج2، ص108.)

3_(الکافی، ج1، ص20.)

4_(همان، ج2، ص585.)

5_(همان، ج5، ص85.)

6_(الکافی، ج8، ص33.)

7_(وسائل الشیعه، ج6، ص177.)

8_(مستدرک الوسائل، ج11، ص371.)

9_(من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق (م381)، ج4، ص377، انتشارات جامعه مدرسین.)

10_( الکافی، ج8، ص93.)

11_(همان، ج2، ص56.)

12_(همان، ج5، ص324.)

13 و14_( الکافی، ج2، ص265.)

15_( ذاریات/19.)

16_(الکافی، ج3، ص498.)

17_( همان، ص507.)

18_( همان، ج68، ص96.)

19_(الکافی، ج8،ص163.)

20_(من لایحضره الفقیه، ج3، ص6.)

21_(الکافی، ج1، ص20.)

22_( همان، ج2،ص146.)

23_(همان، ص147.)

24_(همان، ج3، ص568.)

منبع:تبیان

جمعه 26/7/1392 - 22:49
مهدویت
برخی از ما فکر می‌کنیم که تنها اظهار محبت آن هم به ظاهر برای شیعه بودن و منتظر امام عصر(عج) بودن کافی است در حالی که ادعای محبت کافی نیست و محبّ حقیقی کسی است که به دستورهای محبوب خود عمل می‌کند...

در ادامه مطالبی در این زمینه می‌آید: امام زمان (عج) در نامه‌ای خطاب به دوستداران و پیروانشان می‌فرمایند: "إِجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْواضِحَةِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ، وَاللّهُ شاهِدٌ عَلَیَّ وَعَلَیْکُمْ"(۱)

هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما اهل بیت عصمت و طهارت بر مبنای عمل به سنّت و اجرای احکام الهی قرار دهید؛ پس همانا که موعظه‌ها و سفارش‌های لازم را نمودم، و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه است."

شرح: بین ابن ابی غانم قزوینی با جماعتی از شیعیان در مورد جانشینی امام حسن عسکری(ع)اختلاف شد، ابن ابی غانم معتقد بود که ایشان رحلت کرده، در حالی که جانشینی برای خود معرفی نکرده است، ولی جماعت شیعیان با او به مخالفت پرداختند و معتقد بودند که امام حسن عسکری(ع) برای خود جانشینی را تعیین کرده است؛ بنابراین نامه‌ای به امام زمان(عج) نوشتند و این موضوع را برای حضرت بازگو کردند. حضرت در جواب نامه، به خطّ خود، مطالبی مرقوم داشتند که از آن جمله، حدیث فوق است.

حضرت در آن نامه ابتدا به تقوا و پرهیزکاری امر می‌کنند و سپس می‌فرمایند: "تسلیم ما باشید و هر چه را نمی‌دانید به ما باز گردانید، بر ما است که حقیقت را بیان کنیم ... به راست و چپ منحرف نشوید و محبّت و دوستی خود را نسبت به ما با اطاعت از دستورهای ما، که همان شریعت محمّدی است، ثابت عملی سازید."

از این حدیث به خوبی استفاده می‌شود که ادعای محبت کافی نیست و محبّ حقیقی کسی است که به دستورهای محبوب خود عمل می‌کند.

امام باقر(ع) می‌فرمایند: ... به خدا سوگند، شیعیان ما کسانی هستند که خدا را اطاعت می‌کنند.(۲)

امام صادق(ع) می‌فرمایند: "شیعیان ما اهل ورع و کوشش، اهل وفا و امانت داری، اهل زهد و عبادت و اصحاب ۵۱ رکعت در شبانه روزند؛ شب‌ها بیدارند و روزها روزه دارند؛ زکات اموال خود را می‌پردازند؛ حجّ خانه خدا را به جا می‌آورند و از هر کار حرامی اجتناب می‌کنند."(۳)

هم چنین امام صادق(ع) در جایی دیگر می‌فرمایند: "کسی که به زبان بگوید شیعه‌ام، ولی در عمل و آثار با ما مخالفت کند، از شیعیان ما نیست. شیعیان ما کسانی هستند که با زبان و قلب با ما موافق‌اند و آثار ما را متابعت و به اعمال ما عمل می‌کنند."(۴)


پی نوشت ها:

1_(الغیبة، طوسی، ص۲۸۶، ح۲۴۵ ; احتجاج، ج۲، ص۲۷۹; بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۹، ح۹. )
2_(کافی، ج۲، ص۷۳، ح۱; وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۳۳، ح۲۰۳۶۰. )
3_(بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۶۷، ح۲۳ ; وسائل الشیعة، ج۴، ص۵۷، ح۴۴۹۸. )
4_( بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۶۴، ح۱۳ ; وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۴۷، ح۲۰۴۰۹.)

منبع: اندیشه قم
جمعه 26/7/1392 - 22:49
عقاید و احکام
یک سوالی که معمولا پرسیده می‌شود این است که آیا اگر جهنم و مجازات و عذابی هم در کار نبود باز نباید گناه می‌کردیم؟

در آیات قرآن کریم و روایات معصومین (ع)، از بهشت به عنوان پاداش و ارزش ترک گناه یاد شده است و اگر آیات قرآن و روایات را باور کنیم باید حواسمان باشد که بهشت بزرگ را با گناهان اندک که لذتش هم بسیار اندک و لحظه‏‌ای است، معاوضه نکنیم.
 
اما این سوال مطرح می‌شود که آیا اگر جهنم و بهشتی هم نبود نباید گناه می‌کردیم؟
 
امام علی (ع) در این زمینه در حدیثی گهربار چنین می‌فرمایند: «اگر خداوند برای نافرمانی از خود بیم (آتش) هم نمی‏‌داد، باز واجب‏ بود که به پاس‏خ نعمت‌هایش نافرمانی نشود۱».
 
پیامبر خدا (ص) نیز در خصوص پاداش دنیایی ترک گناه فرمودند: «هر مردی بتواند کار حرامی انجام دهد و آن را فقط به خاطر ترس از خدا فرو گذارد، خداوند پیش از آخرت، در همین دنیا بهتر از آن را به وی عوض دهد۲».
 
امام علی (ع) همچنین درباره این که بر چه کسی لازم است از نارواها پرهیز کند؟ فرمودند: «اگر خدای سبحان هم از نارواها نهی نمی‏‌کرد، بر خردمند لازم بود که از آنها دوری کند۳».
 
پیامبر عزیز اسلام (ص) با بر حذر داشتن از کوچک شمردن گناهان می‌فرمایند: «کوچکی گناه را نبینید، بلکه ببینید که به چه کسی گستاخی کرده‏‌اید۴».
 

پی نوشت ها:
 
۱-(نهج البلاغة : الحکمة ۲۹۰ منتخب میزان الحکمة : ۲۲۰)
۲-(کنز العمّال : ۴۳۱۱۳ منتخب میزان الحکمة : ۱۴۴)
۳-(غرر الحکم : ۷۵۹۵ منتخب میزان الحکمة : ۱۴۴)
۴-(بحار الأنوار :۷۷ / ۱۶۸ / ۶ منتخب میزان الحکمة : ۲۲۰)

منبع:پارسینه
جمعه 26/7/1392 - 22:47
عقاید و احکام

در باب اهمیت دعا گفتاری از رهبر انقلاب برگرفته از کتاب "دعا" مرور می شود:
گناهانی وجود دارد که نقمت الهی را بر انسان نازل می کند. گناهانی وجود دارد که نعمت ها را از انسان می گیرد:"اللّهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا" گناهانی هم وجود دارد که دعا را حبس می کند.
پناه بر خدا! ممکن است انسان مرتکب گناهی شود که هر چه دعا کند، آن دعا را بی اثر و فایده گردد. بی اثر شدن دعا چگونه فهمیده می شود؟ به این گونه که حال دعا از انسان گرفته می شود.
"اللّهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا" یعنی خدایا! آن گناهانی که دعای مرا حبس خواهد کرد آنها را بیامرز. گناهان مانع از اجابت دعا می شود. یعنی معنایش این است که ما افراد بشر، گاهی خطاها و گناهانی می کنیم که این گناهان مانع از این می شود که دعای ما مورد اجابت قرار بگیرد و قبول بشود.

 قلب غافل

یکی از شرایط استجابت دعا این است که آن را با توجه مطرح کنیم. گاهی لقلقه زبان، جملاتی چون خدایا ما را بیامرز، خدایا به ما سعه رزق بده و خدایا قرض های ما را ادا کن، است. ده سال انسان این گونه دعا می کند، اصلا مستجاب نمی شود، این فایده ای ندارد. یکی از شرایط دعا این است که فرمود:" واعلموا أنّ الله لایقبل دعاءً من قلبٍ غافل"  خداوند متعال، از صاحب دل غافل – دلی که متوجه نیست چه خواسته ای مطرح می کند و با که دارد حرف می زند – دعایی را قبول نمی کند. معلوم است که دعای دارای این ویژگی ها مستجاب نمی شود. باز بخواهید و باز بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. در این صورت البته خدای متعال دعاها را مستجاب خواهد کرد.

آنجا که توجه لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد یا زود و یا دیر.
یکی از شرایط استجابت دعا این است که آن را با توجه مطرح کنیم. لذا من توصیه می کنم که ارتباطات بچه ها با خدا، ارتباطات با توجه و باحالی باشد، به خصوص نمازها را با حال بخوانند. دعا که می خوانند با حال و با توجه بخوانند و بدانند با چه وجودی حرف می زنند و چه می خواهند و بدانند این خواست، پاسخ دارد. در قرآن به ما گفته شده است مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم.
ادب مخصوص دعا را باید بکار گرفت و عمده ترین آداب این است که انسان به خدای متعال توجه کند و با همه دل از خدا بخواهد. هنگامی که قلب انسان رقیق می گردد و توجهی پیدا می شود، وقت دعاست. آن وقت اگر از خدا بخواهید غالب این است که مقصود برآورده می شود. مگر مواردی که در علم الهی مصالحی وجود دارد که آن مصالح را ما نمی دانیم و خدای متعال به خاطر دعای من و شما مصالح عمومی آفرینش یا مصالح یک ملت را به هم نمی ریزد. آنجا که سر راه خواسته ما مصلحت بزرگی مانع نباشد و آن جا که توجه لازم را در حال دعا داشته باشیم، دعا مستجاب خواهد شد؛ یا زود و یا دیر.


منبع:شبستان

جمعه 26/7/1392 - 15:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته