• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 307
تعداد نظرات : 25
زمان آخرین مطلب : 5179روز قبل
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

آخرت از دسترس حس و طبیعت پنهان است و تنها كسى آن را مى بیند كه از دنیا پیراسته بوده ، دوستى آن را از قلب خود بیرون كند و از آلایه ها و پیرایه هاى آن پاك شود؛ چنان كه تنها كسى به بهشت مى رسد كه در زمین اراده ى برترى جویى و فساد نداشته باشد و اگر كسى بخواهد میان دنیا و آخرت را جمع كند، دچار نیرنگ نفس شده است . مشاهده ى آخرت فقط براى كسى شدنى است كه با تحصیل یقین ، زاد و توشه اى از علم فراهم آورد و با تحصیل تقوا توشه اى عملى فراهم كند. چون یقین و تقوا توشه هاى معادند، چنان كه دشمنى با بندگان بدترین توشه ى آخرت است .
از این رو امیر المؤ منین علیه السلام چنین ندا سر مى دهند: آیا كسى هست كه پیش از آن زمان كوچ فرا رسد، توشه برگیرد؟ اءلا متزود لاخرته قبل اءزوف رحلته . (699) به نزدیكى قیامت و تنگى وقت اشاره مى فرمایند كه از آن به ازقة یاد مى شود، چنان كه در این آیه آمده است : اءزفت الازفة . (700) چنان كه از قیامت به ساعت نیز یاد مى شود. زیرا اگر مسافر - مسافرى كه مدتى در میان راه استراحت مى كند - نزدیكى زمان سفر و تنگى وقت را در نظر داشته باشد، با جدیت تمام خود را آماده مى كند. شاید از این جهت باشد كه خداوند سبحان مى فرماید: اءتى اءمر الله . (701) در این آیه به سبب نزدیكى به قیامت و تنگى وقت آن ، با لفظ ماضى یاد شده است ، چنان كه راغب در مفردات خود چنین مى گوید. (702)

699-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 6، ح 5.
700-سوره ى نجم ، آیه ى 57.
701-سوره ى نحل ، آیه ى 1.
702-مفردات الفاظ القرآن ، ص 17.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 16:16
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

رؤ یاى غیر معصوم همچون بیدارى اش به میزان نیاز است . زیرا در هر دو احتمال خطا هست ؛ ولى رؤ یاى معصوم علیه السلام مانند بیدارى اش حق و عدل ، و از راهیابى خطا و تصورات شیطانى در امان است . حضرت رضا علیه السلام به وشاء مى فرمایند: پدرم علیه السلام را در خواب دیدم كه فرمود: پسرم هنگامى كه در سختى بودى ، این ذكر را بیش تر بگو: یا رؤ وف یا رحیم ، و آن چیزى كه ما در خواب مى بینیم ، مانند آن است كه در بیدارى دیده باشیم ؛ راءیت اءبى علیه السلام فى المنام ، قال : یا بنى اذا كنت فى شدة فاءكثر اءن تقول : یا رؤ وف یا رحیم ، و الذى نراه فى المنام كما نراه فى الیقظة . (697)
همچنین حضرت رضا علیه السلام مى فرمایند: شب گذشته پدرم نزد من بود؛ ان اءبى كان عندى البارحة . حسن بن على مى گوید: به ایشان عرض ‍ كردم : پدرتان ؟ حضرت فرمودند: پدرم ؛ اءبى . گفتم : پدرتان ؟ حضرت فرمودند: پدرم ؛ اءبى . گفتم : پدرتان ؟ حضرت فرمودند: در خواب دیدم ؛ حضرت جعفر علیه السلام نزد پدرم مى آمد و مى گفت : اى پسرم چنین كن ، اى پسرم چنان كن ؛ فى المنام ؛ ان جعفرا كان یجى ء الى اءبى ، فیقول یا بنى افعل كذا .
حسن بن على مى گوید: پس از مدتى نزد حضرت رضا علیه السلام رفتم ایشان فرمودند: اى حسن ، بى تردید خواب و بیدارى ما یكسان است ؛ یا حسن ! ان منامنا و یقظتنا واحدة . (698)

697-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 2، كتاب الدعا، ص 66، ح 86.
698-همان ، ج 1، كتاب الامامة ، ص 158، ح 234.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 16:10
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

كسى كه منطقش این است : خداوند پروردگار من است و پس از آن بر توحید ربوبى استقامت ورزید، ملائكه بر او فرود مى آیند و او را بشارت مى دهند؛ این نزول از طریق تمثل فرشته است یا از راه القاى فكر در جان و اندیشه او. همچنین شیاطین بر هر دروغگوى گناهكارى نازل مى شوند، با تمثل شیطانى یا با القاى فكر حصولى در ذهن و اندیشه ى او؛ ... و ان الشیاطین لیوحون الى اءولیائهم لیجادلوكم ... . (694)
تنها ترازوى عادلانه براى جدا سازى شهود قلبى صحیح و تمثل شیطانى باطل ، قرآن علمى و قرآن عینى است ؛ یعنى دو چیز گرانبهایى كه هرگز از یكدیگر جدا نمى شوند و هر جا حق دور مى زند، هر دو بر مدار آن دور مى زنند، بلكه حق آن چیزى است كه این دو به بطلان آن حكم كنند.
راه وصول قلب به حق و مسیر نزول حق بر قلب همان عبادت و استغفار است .
چنان كه از این فرمایش حضرت رضا علیه السلام به این اءسباط چنین بر مى آید: در غیر وقت نماز واجب به مسجد بیا و دو ركعت نماز گذار و صد مرتبه از خداوند طلب خیر كن . پس از آن بنگر چه چیزى در قلب تو پدید مى آید، به همان عمل كن ؛ ائت المسجد فى غیر وقت صلاة فریضة ، فصل ركعتین و استخر الله مائة مرة ثم انظر اءى شى ء یقع فى قلبك فاعمل به . (695)
ظاهر روایت آن است كه قلب پاك از غیب اطلاع دارد و آن همان چیزى است كه بعد از نماز در قلب انسان پدید مى آید و راه آگاهى یافتن از آن ، نماز و طلب خیر از خداوند متعالى است . زیرا خیر جز نزد خداوند، یافت نمى شود؛ چنان كه از حضرت سجاد علیه السلام در دعاى ابو حمزه ثمالى نقل شده است .
آگاهى از غیب گاهى از طریق خواب است و گاهى در بیدارى ؛ رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هنگامى كه شب را صبح مى كردند، به اصحاب خود مى فرمودند: آیا كسى بشارتى دارد و قصد ایشان از بشارت خواب هاى نیكو بود؛ هل من مبشرات ، یعنى بها الرؤ یا . (696)

694-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 2، كتاب الصلاة ، ص 180، ح 120.
695-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 2، كتاب الصلاة ، ص 180، ح 120.
696-همان ، ج 1، كتاب النبوت ، ص 76، ح 50.

 منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 16:7
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

به بعضى از مطالب پیش گفته در سخنان مولایمان حضرت رضا علیه السلام اشاره شده است . قلب ها اقبال و ادبار و نشاط و سستى دارند، هنگامى كه نشاط و علاقه دارد، بینا و فهیم است و هنگامى كه بى علاقه و بى نشاط است ، خسته و كسل است . پس هنگام نشاط و علاقه آن را دریابید و در زمان بى نشاطى و سستى آن را رها كنید؛ ان للقلوب اقبالا و ادبارا و نشاطا و فتورا، فاذا اءقبلت بصرت و فهمت و اذا اءدبرت كلت و ملت ، فخذوها عند اقبالها و نشاطها و اتركوا عند ادبارها و فتورها . (692)
افزون بر این ، قلب از غیب و آنچه در باطن انسان ها پنهان است ، آگاه مى شود؛ چنان كه حضرت رضا علیه السلام در پاسخ در خواست حسن بن جهم كه گفت : مرا از دعا فراموش نكنید؛ چنین فرمودند: آیا تو مى دانى كه تو را فراموش مى كنم ؟ اءو تعلم اءنى اءنساك ؟
حسن بن جهم گفت : پیش خود فكر كردم و گفتم حضرت به شیعیان دعا مى كند و من از شیعیان ایشانم و پاسخ دادم كه نه ، شما مرا فراموش ‍ نمى كنید. حضرت فرمودند: از كجا مى دانى ؟ و كیف علمت ذلك ؟
گفتم : من از شیعیان شما هستم و شما به شیعیانتان دعا مى كنید. حضرت فرمودند: آیا غیر از این چیزى مى دانى ؟ هل علمت بشى ء غیر هذا؟ گفتم : نه .
حضرت فرمودند: اگر مى خواهى جایگاه خود را در پیشگاه ما بدانى ، به منزلت ما در نزد خود بنگر؛ ارا اءردت اءن تعلم ما لك عندى ، فانظر الى ما لى عندك . (693)
رها شدن از بندگى دنیا و آزادى از دنیا پرستى ، از طریق عبادت خداوند پدید مى آید و بهترین شیوه ى عبادت آن است كه از روى محبت به خدا باشد، نه به جهت ترس از آتش یا طمع بهشت . دوستى خداوند چون خورشید نور افشان است و محبت دنیا مانند شب تاریك است كه هرگز این دو با یكدیگر جمع نمى شود و هواى نفس نیز مانع لذت بردن از عبادت شده ، چون پرده اى از تاءثیر موعظه ى نیكو باز مى دارد.

692-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الآداب و المواعظ، ص 303، ح 49.
693-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الآداب و المواعظ، ص 301، ح 38.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 16:4
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

طلاق دنیا - دنیایى كه نفس را از دیدار خداوند باز مى دارد - مهریه ى بهشت و بهاى دیدار خداى متعالى است ، و سكوت و گرسنگى و شب زنده دارى و ذكر و خلوت كردن كه در شرع از امور مستحبى خوانده شده ، براى نفس زمینه سازى مى كنند تا بدین وسیله آلودگى ها دفع یا رفع شود و نفس ‍ چون آینه ى شفافى شود كه غیب در آن تجلى كند.
همچنین مبارزه با نفس و چیره شدن بر آن و اختیاردار آن شدن و بر آن سرورى كردن و آن را در سلطه ى عقل - عقلى كه با آن خداوند رحمان عبادت مى شود و بهشت كسب مى شود - در آوردن ، رستگارى بزرگ است ، چنان كه غفلت از خداوند و روى گرداندن از ذكر خداوند سبحان ، حجابى است از مشاهده ى حق و اسماى حسناى او.
قلب انسان متذكر، چشم و گوش و ذائقه اى دارد كه با آن هر چیز پوشیده از حس را مى بیند و مى شنود و مى چشد و بر عكس ، قلب انسان فراموشكار نیز حواس خیالى دارد كه شیطان آن ها را به استخدام خود در مى آورد و در آن ها تصرف مى كند و او به وسیله ى آن ها مى فهمد و حركت مى كند.
امیر المؤ منین علیه السلام مى فرمایند: شیطان را ملاك كار خویش قرار دادند و شیطان نیز آن ها را شریكان خود قرار مى دهد و در سینه هاى آنان تخم گذاشته ، جوجه درست مى كند. بر دامان آن ها راه یافته ، در آن وارد مى شود، با چشم هاى آنان نگاه مى كند و با زبان هایشان سخن مى گوید؛ اتخذوا الشیطان لاءمرهم ملاكا و اتخذهم له اءشراكا فباض و فرخ فى صدورهم و دب و درج فى حجورهم فنظر باءعینهم و نطق باءلسنتهم . (691)

  691-نهج البلاغة ، خطبه ى 7.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 16:1
فلسفه و عرفان

بسم الله الرحمن الرحیم

استاد علامه ى طباطبائى قدس سره مى فرماید: شنیدم از بعضى اساتیدم كه درباره ى طریق شناخت نفس از آن ها سئوال شده بود، این گونه فرمود: چرا شرع را بیان نمى كنید، در حالى كه نزدیك ترین راه به سوى خداوند سبحان شریعت است . سپس مى فرماید: كدام بیان در شرع است كه انسان را به هدف شناخت نفس نمى رساند و این راه را براى او نمى گشاید؟ (689)
همچنین علامه طباطبایى قدس سره مى فرماید: بعضى از اهل كمال چه نیكو گفته اند: آنان كه از پیروى شریعت به سمت ریاضت هاى دشوار كشیده مى شوند، در حقیقت از كار سخت تر به كار آسان تر فرار مى كنند. زیرا پیروى از شریعت كشتن دائمى نفس است تا زمانى كه وجود دارد، اما ریاضت دشوار، كشتن دفعى و آنى نفس است و براى گزینش آسان تر است . (690)

689-رسالة الولایة ، ص 57.
690-همان ، ص 41.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 15:59
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

بر پایه ى این روایات نورانى نفس انسانى ذاتا جوهرى مجرد از ماده است و توان بالا رفتن تا قله ى ملكوت و شهود غیب را دارد و درخشش نفس به یكى از شئون قوه ى نظرى آن یعنى فكر صاف و خالص است ؛ چنان كه اخلاص و تقوا و زهد و دیگر ملكات فاضله كه از شئون قوه ى عملى نفس ‍ است ، مایه ى صفاى نفس است ، و نیز توحید خداوند از حیث ذات و صفت و فعل ، مایه ى زندگى نفس است و همچنین ذكر خداوند در لحظات شب و اوقات روز و نیز هنگام آمدن شب و پشت كردن روز و وقت طلوع ستارگان و هنگام غروبشان ، نور نفس و سبب آرامش آن است .
همچنین تحقیق در معارف و اصول و دورى گزیدن از تقلید و جمود، شیوه ى نیكویى است كه نیكوتر از آن نیست و بدون این روش ، هیچ اجتهاد و زحمت كشیدنى سودى نمى دهد، و شناخت نفس سودمندترین معارف و شرط شناخت امور دیگر است و شریعت نرم و روان آسمانى با همه ى اوامر و نواهى و عزائم و مباحات و واجبات و مستحبات و حلال و حرام و آداب و سنن و حدود و مرزها و عبادات و معاملات و احكام و سیاسات و اصول و فروعش ، به سان تمرینى براى نفس است ، به گونه اى كه نیازى به بدعت و نوآورى و تشریع دیگر ندارد. زیرا خداوندى كه شریعت خود را ریاضتى براى نفس قرار داده است ، كمال و تمام آن را آشكارا بیان كرده است ؛ الیوم اءكملت لكم دینكم و اءتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا . (688)

688-سوره ى مائده ، آیه ى 3.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 15:56
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت رضا علیه السلام مى فرمایند: كسى كه نفسش را به پاى حساب بكشد، سود مى برد و كسى كه از آن غافل شود، زیانكار است ، كسى كه بترسد ایمن است و كسى كه عبرت گیرد، بیناست ، كسى كه بینا باشد، مى فهمد و كسى كه بفهمد، مى داند. هر كه با جاهل پیوند دوستى بریزد، به زحمت مى افتد... و برترین عقل ، شناخت انسان به نفس خویش است ؛ من حاسب نفسه ربح ، و من غفل عنها خسر، و من خاف اءمن و من اعتبر اءبصر، و من اءبصر فهم ، و من فهم علم ، و صدیق الجاهل فى تعب ... و اءفضل العقل معرفة الانسان نفسه . (530)
در غرر و درر آمدى از امیر المؤ منین علیه السلام آمده است : شایسته ترین كار، به تهذیب نفس پرداخته است ؛ الاشتغال بتهذیب النفس ‍ اءصلح . (531)
كسى كه نفس خود را پاكسازى نكند، از عقل سودى نمى برد؛ من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل . (532)
كسى كه اهل خودسازى نباشد، عادت هاى ناشایست او را رسوا مى كند؛ من لم یهذب نفسه فضحه سوء العادة . (533)
غفلت زیانبارترین دشمنان است ؛ الغفلة اءضر الاءعداء. (534)
غفلت شیوه ى احمقان است ؛ الغفلة شیمة النوكى . (535)
دوام غفلت چشم بصیرت را نابینا مى سازد؛ دوام الغفلة یعمى البصیرة . (536)
میان شما و موعظه ، پرده اى از غفلت و بى خبرى است ؛ بینكم و بین الموعظة حجاب من الغفلة و الغرة . (537)
كسى كه غفلت بر او چیره شود، قلبش مى میرد؛ من غلبت علیه الغفلة مات قلبه . (538)
واى بر كسى كه غفلت بر او چیره شود. چون كوچ كردن را فراموش مى كند و آماده ى سفر نمى شود؛ ویل لمن غلبت علیه الغفلة فنسى الرحلة و لم یستعد . (539)
اندیشیدن عبادت است ؛ الفكر عبادة . (540)
تفكر سبب درخشندگى عقل ها مى شود؛ الفكر جلاء العقول . (541)
تفكر درباره ى ملكوت آسمان ها و زمین ، عبادت مخلصین است ؛ التفكر فى ملكوت السموات و الاءرض عبادة المخلصین . (542)
تاریكى هاى امور با تفكر روشن مى گردد؛ بالفكر تنجلى غیاهب الامور. (543)
روزه دارى قلب از فكر كردن در مورد گناهان ، بهتر از روزه دارى شكم از غذاست ؛ صیام القلب عن الفكر فى الاثام ، اءفضل من صیام البطن عن الطعام . (544)
كسى كه چشم فكرش را بیدار نگهدارد، به كمال مقصودش مى رسد؛ من اءسهر عین فكرته بلغ كنه همته . (545)
كسى كه فكر ندارد، بصیرت ندارد؛ لا بصیرة لمن لا فكر له . (546)
هواى نفس شریك نابینایى است ؛ الهوى شریك العمى . (547)
هواى نفس بتى پرستیده شده است : الهوى اله معبود. (548)
پیروى از نفس و خواهش هاى آن ، اساس هر رنج و ریشه ى هر گمراهى است ؛ ان طاعة النفس و متابعة اءهویتها اءس كل محنة و راءس كل غوابة . (549)
اگر از هواى نفست پیروى كنى ، تو را ناشنوا و نابینا مى سازد و پناهگاهت را ویران ساخته ، نابودت مى كند؛ انك ان اءطعت هواك اءصمك و اءعماك و اءفسد منقلبك و اءرداك . (550)
داروى نفس روزه دارى از هواى نفس و پرهیز از لذات دنیاست ؛ دواء النفس الصوم عن الهوى و الحمیة عن لذات الدنیا . (551)
مصلحت نفس در نبرد با هواى نفس است ؛ صلاح النفس مجاهدة الهوى . (552)
دور كردن نفس از وسوسه هاى هواى نفس ثمره ى زیركى و تیزهوشى است ؛ ردع النفس عن تسویل الهوى ثمرة النبل . (553)
دور كردن نفس از هواى نفس جهاد اكبر است ؛ ردع النفس عن الهوى الجهاد الاءكبر. (554)
بسیارى از عقل ها، اسیر امارت هواى نفس است ؛ كم من عقل اسیر تحت هوى امیر. (555)
آن كه از هواى نفس پرهیز كند، چگونه لذت عبادت را مى تواند دریابد؛ كیف یجد لذة العبادة من لا یصوم عن الهوى . (556)
اگر هواى نفس كنار گذاشته شود، انسان غیر مخلص از عمل خویش ننگ خواهد داشت ؛ لو ارتفع الهوى لاءنف غیر المخلص من عمله . (557)
كسى كه مغلوب هواى نفس است ، همواره شقاوتمند و تا ابد برده است ؛ مغلوب الهوى دائم الشقاء مؤ بد الرق . (558)
استوارى و نظام دین مخالفت با هواى نفس و دورى گزیدن از دنیاست ؛ نظام الدین مخالفة الهوى و التنزه عن الدنیا . (559)
هوشیارى و بیدارى نور است ؛ الیقظة نور. (560)
ریاضت سودمند نیست ، مگر در نفس بیدار و هوشیار؛ لاتنجح الریاضة الا فى نفس یقظة . (561)
یقین نور است ؛ الیقین نور. (562)
سبب اخلاص یقین است : سبب الاخلاص الیقین . (563)
یقین را همین بس كه عبادت است ؛ كفى بالیقین عبادة . (564)
چقدر سعادتمند است كسى كه قلبش را با خنكى یقین همراه سازد؛ ما اءعظم سعادة من بوشر قلبه ببرد الیقین . (565)
زهد ثمره ى یقین است ؛ الیقین یثمر الزهد. (566)
اخلاص بالاترین رستگارى است ؛ الاخلاص اءعلى فوز. (567)
همه ى اعمال چون گرد و غبار است ، مگر عملى كه خالصانه باشد؛ العمل كله هباء الا ما اءخلص فیه . (568)
با پیدایش اخلاص دیدگان دل بینا مى شود؛ عند تحقق الاخلاص ‍ تستنیر البصائر . (569)
كسى كه نیت را خالص گرداند، از پستى ها دور مى شود؛ من اءخلص ‍ النیة تنزه عن الدنیة . (570)
نیت نیكو مایه ى زیبایى باطن است ؛ حسن النیة جمال السرائر. (571)
نیت زشت بیمارى پنهان است ؛ سوء النیة داء دفین . (572)
اعتماد به نفس از محكم ترین فرصت هاى شیطانى است ؛ الثقة بالنفس ‍ من اءوثق فرص الشیطان . (573)
اعتماد به خداوند برترین عمل است ؛ الثقة بالله اءفضل عمل . (574)
یاد خداوند، نور عقل و حیات جان ها و درخشش سینه هاست ؛ الذكر نور العقل و حیاة النفوس و جلاء الصدور . (575)
بر ذكر خداوند مداومت داشته باشید. زیرا قلب را نورانى مى كند و از برترین عبادت هاست ؛ استدیموا الذكر، فانه ینیر القلب و هو اءفضل العبادة . (576)
یاد خداوند جلاى سینه ها و مایه ى آرامش قلب هاست ؛ ذكر الله جلاء الصدور و طماءنینة القلوب . (577)
بر تو باد به ذكر خدا. زیرا یاد او قلب را نورانى مى كند؛ علیك بذكر الله فانه نور القلب . (578)
كسى كه خداى سبحان را یاد كند، خداوند قلب او را زنده مى گرداند كه عقل و خردش را نورانى مى كند؛ من ذكر الله سبحانه ، اءحیى الله قلبه و نور عقله و لبه . (579)
هیچ عملى چون تحقیق نیست و اجتهاد بدون تحقیق سودى نمى بخشد؛ لا عمل كالتحقیق ؛ لا ینفع اجتهاد بغیر تحقیق . (580)
هیچ سنتى برتر از تحقیق نیست ؛ لا سنة اءفضل من التحقیق . (581)
دنیا قتلگاه عقل هاست ؛ الدنیا مصرع العقول . (582)
از دوستى دنیا بپرهیز كه اصل هر گناه و معدن هر بلایى است ؛ ایاك و حب الدنیا، فانها اءصل كل خطیئة و معدن كل بلیة . (583)
نفسى كه خواهان آرزوهاى ناپایدار است ، در طلب آن آرزوها نابود مى شود و در دستیابى به آن ها شقى مى گردد؛ ان النفس التى تطلب الرغائب الفانیة لتهلك فى طلبها و تشقى فى منقلبها . (584)
از رسوایى دنیا پیش خداوند آن است كه تنها جایگاه نافرمانى خداوند است ؛ ان من هوان الدنیا على الله اءن لا یعصى الا فیها . (585)
دنیا پایان بینایى نابیناست و بالاتر از آن را نمى بیند؛ ان الدنیا منتهى بصر الاءعمى لا یبصر مما ورائها . (586)
هرگز خداوند سبحان را به عملى زیانبارتر از دوستى دنیا ملاقات نخواهى كرد؛ انك لن تلقى الله سبحانه بعمل اءضر علیك من حب الدنیا . (587)
آفت نفس شیفته ى دنیا بودن است ؛ آفة النفس الوله بالدنیا. (588)
دوستى دنیا عقل را فاسد و قلب را از شنیدن حكمت ناشنوا مى سازد؛
حب الدنیا یفسد العقل و یصم القلب عن سماع الحكمة
. (589)
مهریه ى بهشت اطلاق دنیاست ؛ طلاق الدنیا مهر الجنة . (590)
در عجیم ! چگونه كسى كه نفس خود را مى شناسد، به عالم فانى انس گرفته است ؛
عجبت لمن عرف نفسه ، كیف یاءنس بدار الفناء
. (591)
همان گونه كه خورشید و شب با هم جمع نمى شوند، دوستى خداوند و دنیا یك جا جمع نمى گردند؛ كما اءن الشمس و اللیل لا یجتمعان ، كذلك حب الله و حب الدنیا لا یجتمعان . (592)
دوستى دنیا سبب ناشنوایى گوش ها از شنیدن حكمت و نابینایى قلب ها از نور بصیرت مى شود؛ لحب الدنیا صمت الاءسماع عن سماع الحكمة و عمیت القلوب عن نور البصیرة . (593)
كسى كه دنیا بر او چیره شود، به آنچه پیش رو دارد، نابیناست ؛ من غلبت الدنیا علیه عمى عما بین یدیه . (594)
كسى كه با دنیا انس گیرد و آن را جایگزین دینش سازد، نابود شده است . پس بر هر جا دنیا رو كند، او نیز به همان جا مى رود؛ هلك من استنام الى الدنیا و اءمهرها دینه فهو حیثما مالت مال الیها . (595)
براى كسى كه شرافت نفسش را مى شناسد، سزاوار است از دنیاى پست دورى گزیند؛ ینبغى لمن علم شرف نفسه اءن ینزهها عن دناءة الدنیا . (596)
مؤ من كسى است كه قلبش را از پستى ها پاك سازد؛ المؤ من من طهر قلبه من الدنیة . (597)
شریعت ریاضت نفس است ؛ الشریعة ریاضة النفس . (598)
ثمره ى ریاضت ، آموختن حكمت و چیره شدن بر عادت است ؛ لقاح الریاضة دراسة الحكمة و غلبة العادة . (599)
كسى كه بر ریاضت نفسش دوام ورزد، سود مى برد؛ من استدام ریاضة نفسه انتفع . (600)
هنگامى كه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد، عبادت نیكو را در دل او مى افكند؛ اذا اءحب الله عبدا اءلهمه حسن العبادة . (601)
دوام عبادت نشانه ى پیروزى و سعادت است ؛ دوام العبادة برهان الظفر بالسعادة . (602)
كسى كه شرایط عبودیت را به جا آورد، از آزاد شدگان آتش است ؛ من قام بشرائط العبودیة اءهل للعتق . (603)
علم انسان را به عمل فرا مى خواند و اگر پاسخ داده نشود، كوچ مى كند؛ العلم یهتف بالعمل فان اءجابه و الا ارتحل . (604)
زینت دانشمند به كار بستن دانش خویش است ؛ جمال العالم عمله بعلمه . (605)
سكوت ، بوستان تفكر است ؛ الصمت روضة الفكر. (606)
خوشا به حال كسى كه ساكت است ، مگر در مورد ذكر خداوند؛ طوبى لمن صمت الا من ذكر الله . (607)
فرد با تقواى خاموش ، رستگار است ؛ قد اءفلح التقى الصموت . (608)
خاموش باش بدون هیچ خستگى . چون سكوت ، زینت عالم و پرده پوش ‍ جاهل است ؛ كن صموتا من غیر عى فان الصمت زینة العالم و ستر الجاهل . (609)
سكوت بدون تفكر بى زبانى است ؛ الصمت بغیر تفكر خرس . (610)
بهترین جهادها مجاهدت با خواهش ها و باز داشتن آن از لذات دنیاست ؛ اءفضل الجهاد جهاد النفس عن الهوى و فطامها عن لذات الدنیا . (611)
جهاد با نفس مهریه ى بهشت است ؛ جهاد النفس مهر الجنة . (612)
با این قلب ها بجنگید. چون به سرعت مى لغزند؛ حاربوا هذه القلوب ، فانها سریعة العثار . (613)
تنها كسى به قله ى اهداف مى رسد كه اهل تهذیب و مجاهدت باشد؛ ذروة الغایات لا ینالها الا ذوو التهذیب و المجاهدات . (614)
كسى كه نفس خود را بشناسد، با آن مى ستیزد؛ من عرف نفسه جاهدها. (615)
پر خورى مانع زیركى است ؛ البطنة تحجب الفطنة . (616)
هنگامى كه شكم از مباح پر شود، قلب از صلاح و درستى نابینا مى گردد؛ اذا ملى البطن من المباح عمى القلب عن الصلاح . (617)
كسى كه همواره سیر است ، چگونه فكرش صفا مى یابد؛ كیف تصفو فكرة من پستدیم الشبع . (618)
دانایى با شكم پرستى جمع نمى شود؛ لا فطنة مع بطنة . (619)
سیرى و بر پا داشتن و انجام دادن واجبات با هم جمع نمى شوند؛ لایجتمع الشبع و القیام بالمفترض . (620)
سودمندترین دارو گرسنگى است ؛ التجوع اءنفع الدواء. (621)
بر گرسنگى مداومت ورز و به وسیله ى خضوع مؤ دب شو؛ تاءدم بالجوع و تاءدب بالقنوع . (622)
گرسنگى بهترین كمك براى اسیر كردن نفس و شكستن عادت هاى آن است ؛
نعم العون على اءسر النفس و كسر عادتها التجوع
. (623)
بهترین یاور ورع ، گرسنگى است ؛ نعم عون الورع التجوع . (624)
چشم عاشق از دیدن معایب محبوب نابینا و گوش او ناشنواست ؛ عین المحب عمیه عن المعایب المحبوب و اءذنه صماء . (625)
كسى كه خدا را فراموش كند، خداوند او را به فراموشى نفس دچار مى كند و قلبش را نابینا مى سازد؛ من نسى الله اءنساه الله نفسه و اءعمى قلبه . (626)
بهترین ذكر، قرآن است كه سینه را مى گشاید و باطن را نورانى مى سازد؛ اءفضل الذكر القرآن ، به تشرح الصدور و تستنیر السرائر . (627)
باید هم صحبت تو قرآن باشد؛ لیكن سمیرك القرآن . (628)
آرزو وسیله ى تسلط شیاطین بر قلب هاى غافلان است ؛ الاءمل سلطان الشیاطین على قلوب الغافلین . (629)
مؤ من نفسش از سنگ محكم تر و در عین حال نرم تر و خاشع تر از عبد است ؛ المؤ من نفسه اءصلب من الصلد و هو اءذل من العبد . (630)
گریه اى كه از ترس خدا و به سبب دورى از خداوند باشد، عبادت عارفان است ؛ البكاء من خفیة الله للعبد عن الله عبادة العارفین . (631)
گریه از خشیت خداوند قلب را نورانى مى كند و از بازگشت به گناه باز مى دارد؛ البكاء من خشیة الله ینیر القلب و یعصم من معاودة الذنب . (632)
دوراندیش بیدار است ؛ الحازم یقظان . (633)
غافل خواب آلود است ؛ الغافل وسنان . (634)
دور اندیشى و احتیاط همان اطاعت خداوند و نافرمانى كردن از نفس ‍ است ؛ انما الحزم طاعة الله و معصیة النفس . (635)
كسى كه در دنیا براى تربیت نفس خود بسیار اندوهگین شود، خداوند در روز قیامت چشمش را روشن مى سازد؛ من طال حزنه على نفسه فى الدنیا اءقر الله عینه یوم القیامة . (636)
ثمره ى حساب رسى شایستگى نفس است ؛ ثمرة المحاسبة صلاح النفس . (637)
قلب كتاب اندیشه است ؛ القلب مصحف الفكر. (638)
بیدارى دیدگان با وجود خواب و غفلت قلب سودى نمى بخشد؛ انتباه العیون لاینفع مع غفلة القلوب . (639)
اساس صلاح و درستى قلب ، پرداختن به ذكر خداست ؛ اءصل صلاح القلب اشتغاله بذكر الله . (640)
ضمیر دل ها بر باطن غیب آگاهى یابد؛ تكاد ضمائر القلوب تطلع على سرائر الغیوب . (641)
روزه ى قلب از روزه ى زبان و روزه ى زبان از روزه ى شكم بهتر است ؛ صوم القلب خیر من صیام اللسان ، و صیام اللسان خیر من صیام البطن ؛ چهره چهره ى انسان است ؛ لیكن قلب قلب حیوان ؛ فالصورة صورة انسان ، و القلب قلب حیوان . (642)
قلب هاى پاك بندگان جایگاه شهود خداوند سبحان است . پس آن كه قلبش ‍ پاك باشد، خداوند بر آن نظر مى كند؛ قلوب العباد الطاهرة مواضع نظر الله سبحانه ، فمن طهر قلبه نظر الیه . (643)
از قلب سالم جز معناى درست برون نمى آید؛ لایصدر عن القلب السلیم الا المعنى المستقیم . (644)
خودپسندى نشانه سبك عقلى است ؛ رضا المرء عن نفسه برهان سخافة عقله (645)
خشنودى بنده از خویشتن خشم پروردگارش را همراه دارد؛ رضا العبد عن نفسه مقرون بسخط ربه . (646)
در دنیا زهد پیشه كن خداوند تو را بر عیب هایت بینا مى سازد و غافل مباش ‍ كه تو مورد غفلت نیستى ؛ ازهد فى الدنیا بیصرك الله عیوبها و با تغفل ، فلست بمغفول عنك . (647)
اگر در امورت تعقل مى كنى یا نفست را مى شناسى ، از دنیا روى گردان و نسبت به آن بى رغبت باش ؛ ان عقلت اءمرك اءو اءصبت معرفة نفسك ، فاءعرض عن الدنیا و اءزهد فیها . (648)
به سبب زهد حكمت میوه مى دهد؛ الزهد تثمر الحكمة . (649)
سبب اصلاح نفس روى بر تافتن از دنیاست ؛ سبب اصلاح النفس ‍ العزوف عن الدنیا . (650)
كسى كه نسبت به دنیا بى رغبت باشد، نفسش را آزاد، پروردگارش را راضى ساخته است ؛ من زهد فى الدنیا اءعنق نفسه و اءرضى ربه . (651)
بدترین فقر نیازمندى نفس است ؛ شر الفقر فقر النفس . (652)
خودپسندى حماقت است ؛ اعجاب المرء بنفسه حمق . (653)
از خود راضى بودن نشان نقص و نمودار ضعف عقل است ؛ اعجاب المرء بنفسه برهان نقصه و عنوان ضعف عقله . (654)
عقل نردبان ترقى به سوى علیین است ؛ العقل رقى الى علیین . (655)
نفس به وسیله ى عقل به كمال مى رسد؛ بالعقل كمال النفس . (656)
به وسیله ى عقل نهایت حكمت استخراج مى شود؛ بالعقل یستخرج غور الحكمة . (657)
مردم به وسیله ى عقل هایشان به قله ى علوم مى رسند؛ بالعقول تنال ذروة العلوم . (658)
حد و مرز عقل گسستن از نیست شوندگان و پیوستن به ماندگاران است ؛ حد العقل الانفصال عن الفانى و الاتصال بالباقى . (659)
بهترین نعمت ها عقل است ؛ خیر المواهب العقل . (660)
تنها عقل عارف و نفس زاهد در پیشگاه خداوند مى بالد؛ لا یزكو عند الله سبحانه الا عقل عارف و نفس عزوف . (661)
كسى كه بیندیشد، از خواب غفلت بیدار مى شود و براى سفر آماده مى گردد و خانه ى همیشگى اش را آباد مى سازد؛ من عقل تیقظ من غفلته و تاءهب لرحلته و عمر دار اقامته . (662)
خوف روپوش و همراه عارفان است ؛ الخوف جلباب العارفین . (663)
ترس از خدا، نفس را نسبت به گناهان دربند كرده ، آن را از معاصى باز مى دارد؛ الخوف سجن النفس عن الذنوب و رادعها عن المعاصى . (664)
سجود نفسانى و آرامش درونى همان خالى بودن قلب از نیست شدنى ها است ؛ السجود النفسانى فراغ القلب من الفانیات . (665)
شایستگى باطن ها نشانه ى صحت بصیرت هاست ؛ صلاح السرائر برهان صحة البصائر . (666)
رنج ها و مصیبت ها در نفس بزرگوار اثر نمى كند؛ النفس الكریمة لا تؤ ثر فیها النكبات . (667)
كسى كه كرامت نفس دارد، دنیا در دیدگانش كوچك است ؛ من كرمت نفسه صغرت الدنیا فى عینه . (668)
نفس خود را از پلیدى لذات و پیامدهاى شهوات پاك گردانید؛ نزهوا اءنفسكم عن دنس اللذات و تبعات الشهوات . (669)
طمع ورزى به لذائذ دنیوى ، انسان را گمراه و نابود مى كند؛ ولوع النفس ‍ باللذات یغوى و یردى . (670)
انسان حیله گر شیطانى است در صورت انسان ؛ المكور شیطان فى صورة انسان . (671)
اداره ى نفس بهترین سیاست ها و برترى در علم شریف ترین ریاست هاست ؛ سیاسة النفس اءفضل سیاسة ، و رئاسة العلم اءشرف رئاسة . (672)
روزه ى نفس نگهدارى حواس پنجگانه از تمام گناهان است ؛ صوم النفس امساك الحواس الخمس عن سائر المآثم . (673)
هر اندازه علم انسان بیش تر شود، توجهش به نفسش افزون تر مى شود و در تربیت و شایستگى آن كوشا تر مى گردد؛ كلما ازداد علم الرجل ، زادت عنایته بنفسه و بذل فى ریاضتها و صلاحها جهده . (674)
بر روى زمین ، كسى گرامى تر از انسان فرمانبردار اوامر الاهى نیست ؛ لیس على وجه الاءرض اءكرم على الله سبحانه من النفس المطیعة لاءمره . (675)
نفس گوهرى ارزشمند است ؛ هر كه آن را حفظ كند، بلند مرتبه اش كرده است و هر كه آن را خوار مى شمارد، پست و ضعیفش كرده است ؛ ان النفس لجوهرة ثمینة ، من صانها رفعها و من ابتذلها وضعها . (676)
دوراندیش كسى است كه نفس خود را در بند حساب كشد و با خشم بر آن مالكش شود و در صحنه ى جهاد، آن را بكشد؛ ان الحازم من قید نفسه بالمحسابة و ملكها بالمغاضبة و قتلها بالمجاهدة . (677)
بهترین امیران كسانى هستند كه بر نفس خویش امارت كنند؛ خیر الاءراء من كان على نفسه اءمیرا . (678)
شایسته است كه انسان بر نفس خود چیره گردد و از قلب خویش مراقبت و زبانش را حفظ كند؛ ینبغى اءن یكون الرجل مهیمنا على نفسه ، مراقبا قلبه ، حافظا لسانه . (679)
توحید زندگى نفس است ؛ التوحید حیاة النفس . (680)
نفس هایتان را با ورع اداره كنید؛ سوسوا اءنفسكم بالورع . (681)
موعظه ها زنگار نفس ها را بر طرف و قلب ها را روشنى مى بخشند؛ المواعظ صقال النفوس و جلاء القلوب . (682)
بهترین وقت ها و بخش هاى عمرت را براى خود و خداوند سبحان قرار ده ؛ اجعل لنفسك فیما بینك و بین الله سبحانه اءفضل المواقیت و الاءقسام . (683)
بر هر قلبى كه شیفته ى دنیاست ، سكونت و جا گرفتن تقوا در آن حرام است ؛ حرام على كل قلب متوله بالدنیا اءن یسكنه التقوى . (684)
قلبى كه از تقوا تهى باشد، فتنه هاى دنیا آن را پر مى كند؛ خلو القلب من التقوى یملاءه فتن الدنیا . (685)
ملاك تقوا ترك دنیاست ؛ ملاك التقوى رفض الدنیا. (686)
توكلى جز بر خداوند، براى نفست قرار مده و امیدى جز خداوند براى تو وجود نداشته باشد؛ لا تجعلن لنفسك توكلا الا على الله و لا یكن لك رجاء الا الله . (687)

530-مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب الآداب و المواعظ، ص 302، ح 44.
531-غررالحكم و دررالكلم ، فصل ، ح 1366.
532-همان ، فصل 78، ح 1517.
533-همان ، فصل 78، ح 319.
534-همان ، فصل 1، ح 527.
535-همان ، فصل 1، ح 947.
536-همان ، ج 4، ح 5146.
537-همان ، فصل 21، ح 209.
538-همان ، فصل 78، ح 780.
539-همان ، فصل 83، ح 29.
540-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 1، ح 52.
541-همان ، ح 978.
542-همان ، ح 1817.
543-همان ، فصل 18، ح 144.
544-همان ، فصل 44، ح 63.
545-همان ، فصل 78، ح 1130.
546-همان ، فصل 86، ح 338.
547-همان ، فصل 1، ح 632.
548-همان ، ح 2240.
549-همان ، فصل 9، ح 109.
550-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 13، ح 47.
551-همان ، ج 4، ح 5805.
552-همان ، فصل 43، ح 14.
553-همان ، فصل 63، ح 17.
554-همان ، 36، ح 11.
555-همان ، فصل 63، ح 3.
556-همان ، ح 12.
557-همان ، ح 12.
558-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 80، ح 126.
559-همان ، فصل 82، ح 32.
560-همان ، فصل 71، ح 143 و 224.
561-همان ، فصل 86، ح 464.
562-همان ، فصل 1، ح 89.
563-هممان ، فصل 38، ح 29.
564-همان ، فصل 65، ح 35.
565-همان ، فصل 79، ح 104.
566-همان ، فصل 1، ح 894.
567-همان ، ح 672.
568-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 1، ح 1442.
569-همان ، فصل 52، ح 12.
570-همان ، فصل 78، ح 797.
571-همان ، فصل 27، ح 4.
572-همان ، فصل 39، ح 19.
573-همان ، فصل 1، ح 1504.
574-همان ، ح 657.
575-همان ، فصل 2، ح 2021.
576-همان ، فصل 3، ح 59.
577-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 32، ح 7.
578-همان ، فصل 49، ح 23.
579-همان ، فصل 78، ح 1223.
580-همان ، فصل 86، ح 49.
581-همان ، فصل 86، ح 202.
582-همان ، فصل 1، ح 964.
583-همان ، فصل 5، ح 39.
584-همان ، فصل 9، ح 151.
585-همان ، فصل 9، ح 286.
586-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 9، ح 314.
587-همان ، فصل 13، ح 32.
588-همان ، فصل 16، ح 12.
589-همان ، فصل 28، ح 12.
590-همان ، فصل 47، ح 7.
591-همان ، ج 4، ح 6264.
592-همان ، فصل 168، ح 35.
593-همان ، فصل 71، ح 46.
594-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 78، ح 1203.
595-همان ، فصل 87، ح 11.
596-همان ، فصل 87، ح 11.
597-همان ، فصل 1، ح 1977.
598-همان ، ح 596.
599-همان ، فصل 76، ح 16.
600-همان ، فصل 78، ح 660.
601-همان ، فصل 17، ح 90.
602-غررالحكم و دررالكلم ، ج 4، ح 5147.
603-همان ، فصل 78، ح 875.
604-همان ، فصل 1، ح 1966.
605-همان ، فصل 26، ح 37.
606-همان ، فصل 1، ح 599.
607-همان ، فصل 46، ح 1.
608-همان ، فصل 60، ح 61.
609-همان ، فصل 67، ح 46.
610-همان ، فصل 1، ح 1326.
611-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 8، ح 408.
612-همان ، فصل 26، ح 39.
613-همان ، فصل 28، ح 64.
614-همان ، فصل 32، ح 30.
615-همان ، فصل 78، ح 212.
616-همان ، فصل 1، ح 703.
617-همان ، فصل 17، ح 165.
618-همان ، فصل 64، ح 20.
619-همان ، فصل 86، ح 95.
620-همان ، ح 134.
621-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 1، ح 953.
622-همان ، فصل 22، ح 99.
623-همان ، فصل 81، ح 63.
624-همان ، فصل 81، ح 43.
625-همان ، فصل 55، ح 29.
626-همان ، فصل 78، ح 155.
627-همان ، فصل 8، ح 429.
628-همان ، فصل 71، ح 76.
629-همان ، فصل 1، ح 853.
630-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 1، ح 2087.
631-همان ، ح 1816.
632-همان ، ح 2037.
633-همان ، ح 138.
634-همان ، ح 139 مد
635-همان ، فصل 15، ح 3.
636-همان ، فصل 78، ح 1373.
637-همان ، فصل 23، ح 68.
638-همان ، فصل 1، ح 1129.
639-غررالحكم و دررالكلم ، فصل ، ح 1892.
640-همان ، فصل 8، ح 257.
641-همان ، فصل 22، ح 26.
642-همان ، فصل 44، ح 80.
643-همان ، فصل 61، ح 65.
644-همان ، فصل 86، ح 437.
645-همان ، فصل 36، ح 58.
646-همان ، ح 57.
647-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 2، ح 1381.
648-همان ، فصل 10، ح 27.
649-همان ، فصل 18، ح 51.
650-همان ، فصل 38، ح 19.
651-همان ، فصل 78، ح 1161.
652-همان ، فصل 41، ح 50.
653-همان ، فصل 1، ح 1227.
654-همان ، ح 2007.
655-همان ، ح 1373.
656-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 18، ح 140.
657-همان ، ح 30.
658-همان ، ح 97.
659-همان ، فصل 28، ح 39.
660-همان ، فصل 29، ح 1.
661-همان ، فصل 86، ح 446.
662-همان ، فصل 78، ح 1265.
663-همان ، فصل 1، ح 715.
664-همان ، ح 2010.
665-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 1، ح 223.
666-همان ، فصل 43، ح 16.
667-همان ، فصل 1، ح 1591.
668-همان ، فصل 78، ح 1475.
669-همان ، فصل 82، ح 16.
670-همان ، فصل 83، ح 16.
671-همان ، فصل 1، ح 243 و 1503.
672-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 39، ح 40.
673-همان ، فصل 44، ح 79.
674-همان ، فصل 68، ح 10.
675-همان ، فصل 73، ح 79.
676-همان ، فصل 9، ح 118.
677-همان ، ح 198.
678-همان ، فصل 29، ح 52.
679-غررالحكم و دررالكلم ، فصل 87، ح 26.
680-همان ، فصل 1، ح 593.
681-همان ، فصل 39، ح 39.
682-همان ، فصل 1، ح 1399.
683-همان ، فصل 2، ح 219.
684-همان ، فصل 28، ح 38.
685-همان ، فصل 30، ح 41.
686-همان ، فصل 80، ح 9.
687-همان ، فصل 85، ح 136.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 15:53
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

در هر حال ، قرآن عینى یعنى انسان كامل معصوم ، این مسیر دشوارى را كه از هر شمشیر بران ، تیزتر و از هر موى نازكى دقیق تر است ، به تنهایى پیموده ، به مقصد رسیده است ، و امام هر سالكى است كه مسیر نفس را مى خواهد بپیماید و پیشواى كسى است كه اراده ى سیر در این مسیر را دارد و الگوى هر كسى است كه در صدد تمرین دادن نفس به تقواست . از این رو باید بعضى از سخنان ایشان را كه برآمده از سینه ى مشروح و قلب شاهد و زبان حق گوى ایشان است ، یادآور شویم .

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

 

سه شنبه 11/12/1388 - 15:49
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به بعضى از آیات قرآن علمى و احادیثى از قرآن عینى معصومان علیهم السلام كسانى كه از نفس مطمئنه و راضیه ى برخوردار و به دیدار پروردگارشان در حركتند، آنان كه در زمره ى بندگان مخلص و بهشت خاص خداوند در آمده اند؛ ضرورت شناخت نفس روشن مى شود و بدین وسیله شهود قلبى حق مطلوب ، از تصورات شیطانى باطل ممنوع ، جدا مى گردد؛ یا اءیها الذین امنوا علیكم اءنفسكم لایضركم من ضل اذا اهتدیتم الى الله مرجعكم جمیعا فینبئكم بما كنتم تعملون . (527)

527-سوره ى مائده ، آیه ى 105.

منبع:کتاب قرآن کریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

سه شنبه 11/12/1388 - 15:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته