• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 293
تعداد نظرات : 743
زمان آخرین مطلب : 4825روز قبل
دعا و زیارت

قال الصادق علیه السلام:
(لو ادركته لخدمته ایام حیوتی)
امام صادق علیه السلام درباره حضرت غائب یعنی حجت بن الحسن علیه السلام فرمود: اگر زمان او را درك می كردم و در زمان او به صورت ظاهر بودم تمام عمر به او خدمت می كردم یا به تعبیری، كمر خدمت برای او می بستم.
الغیبه النعمانی، ص 245

1. نور الله
«نور»، اولین چیزی است كه هر بیننده ای از همان ابتدای تولد با آن آشنا می شود، و با آن می تواند اشیاء دیگر را دیده و زیبایی آن ها را درك كند. نور چونان آب، سرچشمه ی حیات و زندگانیست؛ برخلاف ظلمت و تاریكی كه دوام آن، سبب سكوت و خاموشی و مرگ است.
و این همه، مربوط به نور و ظلمت ظاهری است و قرآن نیز در ارتباط با آن می فرماید:
«و جعل القمر فیهن نوراً و جعل الشمس سراجاً» (1) .
نور را معنا و مفهوم دیگری نیز هست كه مورد نظر قرآن و روایات بوده و بسیاری از روایات به توضیح، تفسیر و ویژگی های آن پرداخته،‌ و آن نور، خداست كه «الله نور السموات و الارض» (2) بدیهی است كه این نور با نور مادی تفاوت دارد؛ زیرا خداوند متعال، جسم نیست پس نور بودن او هم جسمانی نخواهد بود.

2. یكی از كامل ترین مصادیق «نورالله»
اباخالد كابلی از تفسیر آیه شریف «فآمنوا بالله و رسوله و النور الذی أنزلنا»
از امام باقر علیه السلام سؤال نمود؛ امام در پاسخ او فرمودند: «ای اباخالد! منظور از «النور» امامان معصوم از آل محمد (صلی الله علیه و آله) هستند كه تا دامنه ی قیامت خواهند بود و سوگند به خدا كه آنان،‌ نوری هستند كه خدا نازل كرده؛ و سوگند به خدای متعال كه آن ها نور خدا در زمین و آسمان اند.» (3)

3. «نورالله» كیست؟
در زیارت های حضرت مهدی (عجل الله فرجه) آن حضرت را با این نام و لقب: مخاطب و مورد سلام خود قرار می دهیم: «السلام علیك یا نور الله»!
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: داخل مسجد كوفه شدم و مشاهده كردم كه حضرت امیرالمؤمنین علی (صلوات الله علیه) با انگشتان مبارك خود در حال نوشتن بر روی خاك هستند و تبسمی برلب دارند؛ راز لبخند حضرت را جویا شدم، فرمودند : « در شگفتم از كسی كه این آیه ی شریف را تلاوت می كند و به حقیقت آن معرفت ندارد.» عرض كردم : «كدام آیه؟» فرمودند:
«الله نور السموات و الأرض مثل نوره كمشكوة فیها مصباح؛ المصباح فی زجاجة؛ الزجاجة كأنها كوكب دری؛ یوقد من شجرة مباركة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة؛ یكاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار ؛ نور علی نور؛ یهدی الله لنوره من یشآء و یضرب الله الأمثال للناس و الله بكل شیء علیم».(4)
مقصود از «مشكوة» محمد (صلی الله علیه و آله) است و مراد از «مصباح» منم و از «یهدی الله لنوره من یشاء» مهدی (عجل الله فرجه )اراده شده است».
ای عزیز! تا چشم باطن را نگشایی و از خار وخاشاك معصیت به آب توبه شست و شو نكنی،‌محال است كه به دیدار آن نور الهی مشرف شوی . شست و شویی كن و آن گاه طلوع نور را بر قلب خود انتظار بكش.

منبع : راسخون

دوشنبه 29/4/1388 - 15:30
كودك
شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نه یك ، نه ده ، نه صدتا
هزار هزار تا دسته

ستاره توی شبها
چراغ آسمونه
مثل گل و بنفشه
تو باغ آسمونه

یك كمی این طرفتر
ماه قشنگ و زیباست
دلش گرفته امشب
برای اینكه تنهاست



شاعر : علی اصغر نصرتی

دوشنبه 29/4/1388 - 0:20
خاطرات و روز نوشت

عید بزرگ بعثت پیامبر نور و رحمت حضرت محمد ( ص ) بر تمامی دوستداران و عاشقان آن بزرگوار بویژه دوستان عزیز تبیانی مبارك باد

يکشنبه 28/4/1388 - 14:50
شعر و قطعات ادبی
می گن دستای پاک تو
مهمون دستای دیگه است
می گن نگات پیش منه
اما دلت جای دیگه است
می گن دروغ بوده که تو
تا آخرش مال منی
چشمای رنگ عسلت
دنبال چشمای دیگه است
آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم بده
آخه مگه فرشته هم
رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده

يکشنبه 28/4/1388 - 0:37
محبت و عاطفه

کاش وقت به او می اندیشم قطرات اشک می گذاشت تا او را در خیالم نظاره کنم، کاش زبان و دل یاری ام می دادند تا با تکرار نام او آتش وجودم را برای لحظاتی خاموش کنم

 

يکشنبه 28/4/1388 - 0:33
دانستنی های علمی

روزی بهلول به حمام رفت، ولی خدمتکاران حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن طور که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند.

با این حال بهلول وقت خروج از حمام ده دیناری که به همراه داشت یک جا به استاد حمام داد.

کارگران حمامی چون این بذل و بخشش را بدیدند، همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی نمودند.

بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت. ولی این دفعه تمام کارگران با احترام کامل او را شستشو نموده و بسیار مواظبت نمودند. ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران، بهلول به هنگام خروج فقط یک دینار به آنها داد.

حمامی متغیر گردیده پرسیدند:« سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست؟»

بهلول گفت:«مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده بودم پرداختم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شما ادب شده و رعایت مشتری های خود را بکنید.»

 


 

جمعه 26/4/1388 - 22:54
دانستنی های علمی

یک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد،

بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟

بهلول گفت: این کار داستانی دارد:

یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد.

ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده.

بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده.

بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده.

آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:

واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد:   همه قبول دارید این 4  با پیامبر خدا همزمان نبوده اند،

پس چه طور احکام دین خود را از این 4  میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟

 

         قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه

جمعه 26/4/1388 - 22:50
دعا و زیارت

والی به وزیر گفت این دلیل روشن و برهان محكمی است برابطال مذهب رافضی ها (شیعیان) نظر تودرباره مردم بحرین چیست وزیر گفت این جماعت متعصب هستند و منكر دلائل میشوند امر كن آنها را حاضر كنند و این انار را به آنها نشان بده اگر پذیرفتند و به مذهب ما درآمدند شما ثواب فراوان برده اید و چنانچه نپذیرفتند و همچنان بر گمراهی خود باقی ماندند آنها را در قبول یكی ازاین سه چیز مخیر گردان یا حاضر شوند با ذلت و خواری مثل یهود ونصاری جزیه بدهند یا جوابی برای این دلیل روشنی كه نمیتوان آنرا نادیده گرفت بیاورند و یا اینكه مردان آنها كشته شوند و اولاد ایشان اسیر گردند و اموالشان به غنیمت گیریم والی رای وزیر را مورد تحسین قرار داد و فرستاد علما و افاضل و نیكان و نجبا و بزرگان شیعه بحرین را احضار نمود وانار را به آنها نشان داد وگفت اگر جواب قانع كننده ای نیاورید یا باید كشته شوید و اسیر گردید و اموالتان ضبط شود یا همچون كفار جزیه دهید آنها چون انار را دیدند سخت متحیر شدند و نتوانستند جواب شایسته ای بدهند رنگ صورتشان پرید و بندهاشان بلرزه افتاد سپس بزرگان آنها به والی گفتند سه روز به ما مهلت بده شاید بتوانیم جوابی كه مورد پسند واقع شود بیاوریم و گرنه هر طور میخواهی بین ماحكم كن والی هم به آنها مهلت دادرجال بحرین در حالیكه هراسان و مرعوب و متحیر بودند از نزد والی بیرون آمدند و مجلس گرفتند و مشورت كردند آنگاه بنا گذاشتند از میان صلحا و زهاد بحرین ده نفر و ازمیان آن ده نفر سه نفر انتخاب كنند و چون چنین كردند به یكی از آن سه نفر گفتند تو امشب برو به بیابان و تا صبح مشغول عبادت باش و ازخداوند بوسیله امام زمان یاری بخواه او هم رفت و شب را به صبح آورد و چیزی ندید و برگشت و جریان را اطلاع داد شب دوم نفر دومی و شب سوم نفر سومی كه مردی پاكسرشت و دانشمند بنام محمدبن عیسی بحرینی بود با سر و پای برهنه رو به بیابان نهاد و مشغول دعاو گریه و توسل بخدا بود كه شیعیان را ازاین بلیه رهایی بخشد و حقیقت مطلب را روشن سازد و برای تامین منظور به حضرت صاحب الزمان عج گردید درآخر شب ناگاه دید مردی اورا مخاطب ساخته و میگوید محمدین عیسی بحرینی چه شده تو را بدین حال میبینم و برای چه به بیابان آمدهای محمدبن عیسی گفت ای مرد مرا بحال خود واگذار من برای مطلب مهمی آمدهام كه آنرا جز برای امام خود نمیگویم و شكوه آنرا نزد كسی میبرم كه این راز را بر من آشكار سازد گفت ای محمدبن عیسی من صاحب الامر هستم مقصودت را بگو . گفت اگر تو صاحب الامر می باشی داستان مرا میدانی فرمود آری تو بخاطر مشكل انار و مطلبی كه برروی آن نوشته شده و تهدیدی كه والی كرده به بیابان آمده ای محمد بن عیسی گفت آری ای اقای من شما میدانید ما چه حالی داریم به داد ما برس حضرت فرمود ای محمد بن عیسی ! وزیر ملعون درخت اناری در خانه خود دارد و قالبی از گل به شكل انار در دونصفه ساخته و توی هرنصفی از آن قسمتی ازآن كلمات را نوشته و انگاه ان قالب را روی اناری نهاده و دروقتیكه انار كوچك بود توی آن گذاشته و آنرا محكم بسته آنگاه به مرور كه انار بزرگ شده آن نوشته در پوست انار تاثیر بخشیده تا به به این شكل درامده فردا نزد والی میروی و به او میگویی جواب تورا آورده ام ولی حتماباید در خانه وزیر باشد و قتی به خانه وزیر رفتید به سمت راست خود نگاه كن كه غرفه ای میبینی انگاه به والی بگو جواب در همین غرفه است وزیر میخواهد از نزدیك شدن به غرفه سر باز زند ولی تو اصرار كن و سعی كن از ان بالا بروی وقتی دیدی وزیر بالا رفت تو هم با او بالا برو و او را تنها مگذار مبادا از تو جلو بیفتد هنگامیكه وارد غرفه شدی در دیوار ان سوراخی میبینی كه كیسه سفیدی در ان است آنرا بردار كه خواهی دید قالب گلی انار كه برای این نقشه ساخته درآن كیسه است سپس آنرا جلو والی نهاد و انار معهود را دران بگذار تا حقیقت مطلب روشن شود و بوالی بگو ما معجزه دیگری هم داریم وآن اینكه داخل این انار جز دود و خاكستر چیزی نیست اگر میخواهی صحت آنرا بدانی بوزیر بگو آنرا بشكند وقتی وزیر آنرا شكست دود و خاكستر بصورت و ریش او میریزد محمد بن عیسی شادی كنان دست حضرت را بوسید و مراجعت نمود صبح كه نزد والی رفتند همانطور كه امام دستور داده بود عمل كردند والی به محمد بن عیسی گفت چه كسی این خبر را به تو داده است گفت امام زمان و حجت پروردگار پرسید امام شما كیست محمد بن عیسی یك یك ائمه را معرفی كرد تا به امام زمان صلواتاللله رسید والی گفت دستت را دراز كن تا من گواهی دهم نیست خدایی مگر خداوند یگانه و اینكه محمد بنده وپیامبر اوست و خلیفه بلا فصل بعدازاو امیر مومنین علی (ع) و اقرار به تمام ائمه كرد و ایمانش نیكو گشت سپس دستور قتل وزیر را داد و از مردم بحرین عذر خواهی كرد این حكایت نزد مردم بحرین مشهور وقبر محمدبن عیسی بحرینی درآنجا معروف و مردم به زیارت آن میروند.

 


 

جمعه 26/4/1388 - 6:16
دعا و زیارت

قرآن! ای همیشه ترین کتاب! من از تو شرمنده ام!

با اینکه تو را از ابتدا برای حیات بخشیدن به دلهای مرده فرود آورده اند اما ما از تو آواز مرگی ساخته ایم برای ترحیم مردگان.

شرمنده ام از تو که جز برای بدرقه مسافر از طاقچه عزلت بیرونت نیاوردیم!

ما مقام و منزلت تو را در حد یک فالگیر مقدس پایین آوردیم.

براستی اگر طالب راه نجات و استخاره صواب بودیم آیا کلام راهگشای تو کافی نبود؟

چه شد که چشم ظاهربین ما، حقیقت کلام تو را ندید و گوش ناشنوایمان کلام حقیقی ات را نشنید؟

 ای ناجی امت! ای قرآن!

برخی تو را از پیش و پس خواندند تا بر حافظه شان فخر فروشند!

عده ای تو را بر دانه برنجی نگاشتند تا چیره دستی و هنرنماییشان را به رخ کشند.

یکی تو را با آب طلا قاب گرفته تا خانه اش را زینت بخشد!

آن دیگری تو را دستمایه هنرنمایی ساخته و از تو فرشی آراسته تا به قیمتی هر چه گزافتر بفروشد!

اما آیا کسی برای درمان قلب نیم مرده اش، هیچ به شفاخانه تو سر زد؟

چه غفلت بزرگی كه می پنداریم خدا ترا برای هنرنمایی و موزه سازی فرود آورده است.

ما حتی تو را در مسلخ "تلاوت"، ذبح شرعی کرده ایم که تلاوت بدون"تدبر" در معنا، معنا ندارد.

آن زمان که در محافل انس، برای خواندن یا استماع تو حضور می یافتیم، البته به وجد می آمدیم اما نه از شگفتی معانی بلند تو که از طول نفسهای قاری و از شگردهای موسیقیایی در قرائت نمایشی او.

اگر چه از این ظاهر می توان راهی به آن باطن گشود اما ما آن هدف والا را گم کردیم و این وسیله را هدف انگاشتیم.

به حفظ آیات معرفت آموز تو روی آوردیم اما نه برای کسب معرفت و توفیق عمل، بلکه برای رکوردگیری در یک فستیوال تمام عیار، که ملاک امتیاز دهی آن، خواندن شمارگان صفحات بود، گاه به شیوه معکوس، گاه از پیش و پس و گاه از بالا به پایین و همینطور.

کریمه "والسابقون السابقون" تو را شنیدیم و تو را بازیچه مسابقات هوس کردیم.

از آیات روشنگر تو، پرتویی بر نگرفتیم و در عوض به مدد تو، شغل تازه ای یافتیم، دکانی برای درآمدزایی بیشتر.

قرآن! ای روشنای هر تاریکی!

ما گمشدگان وادی جهالت، راه را گم کرده ایم، و اکنون به دستگیری تو محتاجیم بیش از همه وقت.

ما را از این خواب غفلت بیدار کن! بیدار!

جمعه 26/4/1388 - 6:8
شعر و قطعات ادبی

سلام به همه ی برادران و خواهران عزیز

خوبید ؟

 پیشاپیش شهادت امام هفتم ، حضرت موسی كاظم ( ع ) رو به شما تسلیت میگم و قطعه شعری در وصف این حضرت براتون گذاشتم امیوارم خوشتون بیاد .

من که بی تقصیر در زندان گرفتارم خدایا

از چه دشمن می دهد این قدر آزارم خدایا

من که از زندان زمین گیرم نباشد

حاجتی دیگر به زنجیر گرانبارم خدایا

آه از این زندان ظلمانی و زندانبان ظالم

وه کجا افتاده در غربت سرو کارم خدایا

جز فروغ گوهر اشکی که با یاد تو ریزم

کس نیفروزد چراغی در شب تارم خدایا

عاشقان را خواب در چشمان نمی اید از آنرو

روز و شب با ذکر تو مشغول و بیدارم خدایا

ای که می بخشی نجات از بین آب و گل شجر را

کن خلاص از محبس هارون تن زارم خدایا

جان زحسرت بر لب آمد وندیرین ساعات آخر

دیدن روی رضا را آرزو دارم خدایا

کو رضا آرام جانم کو رضا روح و روانم

تا از او روشن شود چشم گهر بارم خدایا

بر مؤید مرحمت فرما طواف مرقدم را

چونکه اشعراش بود مقبول دربارم خدایا

شعر از "  سید رضا مؤید "

 

جمعه 26/4/1388 - 0:14
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته