• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6910
تعداد نظرات : 98
زمان آخرین مطلب : 3451روز قبل
آلبوم تصاویر

باغ وحشی بسیار هیجان انگیز (34 عکس)

 

دوشنبه 24/4/1392 - 23:21
آلبوم تصاویر

باغ وحشی بسیار هیجان انگیز (34 عکس)

 

دوشنبه 24/4/1392 - 23:21
آلبوم تصاویر

باغ وحشی بسیار هیجان انگیز (34 عکس)

 

دوشنبه 24/4/1392 - 23:20
آلبوم تصاویر

آرشیو عکسهای قدیمی (90 عکس)

 

دوشنبه 24/4/1392 - 23:19
آلبوم تصاویر

آرشیو عکسهای قدیمی (90 عکس)

 

دوشنبه 24/4/1392 - 23:18
آلبوم تصاویر

آرشیو عکسهای قدیمی (90 عکس)

 

 

دوشنبه 24/4/1392 - 23:17
آلبوم تصاویر






دوشنبه 24/4/1392 - 22:16
رمضان


3 استفتاء زیر درباره "روزه داری زن باردار و شیرده‏" را که از مجموعه استفتائات مقام معظم رهبری گلچین شده است، می خوانید:
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، 3 استفتاء زیر درباره "روزه داری زن باردار و شیرده‏" را که از مجموعه استفتائات مقام معظم رهبری گلچین شده است، می خوانید:
س : آیا روزه گرفتن بر زن باردارى که نمى‏داند روزه براى جنین او ضرر دارد یا خیر، واجب است؟

ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنین داشته باشد و خوف وى هم داراى منشأ عقلایى باشد، افطار بر او واجب است و در غیر این صورت واجب است که روزه بگیرد.

س : زنى که کودک خود را شیر مى‏داده و باردار هم بوده و در همان حال روزه ماه رمضان را هم گرفته است، و هنگام زایمان فرزندش مرده به دنیا آمد، اگر از ابتدا احتمال ضرر را مى‏داده و در عین حال روزه گرفته است:

ج: اگر با وجود خوف از ضررى که داراى منشأ عقلایى است، روزه گرفته باشد و یا بعداً برایش معلوم شود که روزه براى وى یا براى جنین‏اش ضرر داشته، روزه‏اش صحیح نیست و قضاى آن بر او واجب است، ولى ثبوت دیه جنین متوقف بر این است که ثابت شود فوت جنین مستند به روزه گرفتن وى است.

س: من به لطف خداوند متعال داراى فرزندى هستم که شیرخوار است. در حال حاضر مى‏توانم روزه بگیرم ولى در صورت روزه گرفتن، شیرم خشک خواهد شد. با توجه به اینکه داراى بنیه ضعیفى هستم و کودکم هر ده دقیقه شیر مى‏خواهد، چه وظیفه‏اى دارم؟

ج: اگر به دلیل کم یا خشک شدن شیرتان بر اثر روزه، خوف ضرر بر طفل خود داشته باشید، روزه‏تان را افطار کنید، ولى براى هر روزى باید یک مدّ طعام به فقیر بدهید و قضاى روزه را هم بعداً بجا آورید.
دوشنبه 24/4/1392 - 22:16
اخلاق


اگر انسان بخواهد دعایش مستجاب شود، اوّل خودش را از گناهان تطهیر کند و بعد دعا کند؛ اگر با این زبانی که آمرزیده شده دعا کند، دعایش مستجاب می‎شود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، ماه رمضان امسال با همه شور و حلاوت روحانی‌اش برای تهرانی‌ها غمی در دل نهفته دارد و آن خلأ بزم‌های معرفت و اخلاق استاد مبرز فقید اخلاق و عرفان آیت‌الله آقامجتبی تهرانی است.

شرط استجابت دعا از منظر آیت الله مجتبی تهرانی

عرض کردم افضل اعمال در ماه مبارک رمضان، یکی تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است، و دیگری دعا است که عبد با ربّش گفت‎وگو می‎کند و تقاضاهایش را مطرح می‎کند. اهل معرفت از این دعا به «قرآن صاعد» تعبیر می‎کنند. دعا را به مأثور و غیرمأثور تقسیم‎بندی کردیم و عرض کردیم که دعای مأثور موقّت و غیرموقّت داریم؛ دعای مأثور موقّت یعنی دعاهایی که از معصومین(صلوات‎الله‎علیهم‎اجمعین) برای ما رسیده است و باید در زمان یا مکان خاصّی خوانده شوند. در مورد تأثیر این زمان و مکان در اجابت دعا هم بحث کردیم.

در جلسه گذشته عرض کردم که ما در ابتدای غالب دعاهای مأثور می‎بینیم که اسم جلاله مثل «الهی» یا «اللّهم» به کار می‎رود و در بسیاری می‎بینیم که اسم نیست، بلکه صفت «ربّ» است که ربوبیّت را مطرح می‎کند. جلسه گذشته رابطه بین دعا و ربوبیّت و آیاتی را که در این رابطه بود مطرح کردم.

در دعا خودت را بر دیگران مقدم کن

امّا در این جلسه می‎خواهم سراغ روش دعاهای مأثور بروم. خودِ این روش دعا، بحثی بسیار زیبا و مفصّل است. ابتدا سراغ مسأله تقدیم و تأخیر نسبت به دعا می‎روم، بعد هم به بحث مضمون می‎پردازم. ما در ادعیه مأثوره و حتّی در آیات الهی در قرآن مجید می‎بینیم که داعی ابتدا نسبت به خودش و بعد دیگران دعا می‎کند، امّا نه به‏طور مطلق. آیات متعدّدی داریم؛ مثلاً در سوره ابراهیم می‎فرماید: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏»؛ اوّل برای خودش دعا می‏کند، بعد دیگران را هم دعا می‏کند: «وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنین».

در سوره نوح می‏فرماید: «رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات».  یا به دعای بیست و چهارم صحیفه سجّادیه مراجعه کنید، امام زین‎العابدین(ع) خیلی زیبا و مفصّل دعا می‎کنند، امّا اوّل خودشان را دعا می کنند. پس در تقدیم و تأخیر نسبت به کسی که می‎خواهی برای او دعا کنی، خودت را مقدّم کن.

چرا باید اول برای خودت دعا کنی؟

من این نکته را عرض کنم که این تقدیم خویش در دعا، به‏طور مطلق نیست؛ چون خواسته‎های انسان از خداوند، خواسته‎های مختلفی است. در آیات که نگاه می‎کنیم، می‎بینیم جایی که داعی اوّل برای خودش دعا می‎کند، خواسته‎اش چیست؟ مضمون دعا چیست؟ مضمون دعا «غفران» است؛ «رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ». در غفران، خودش را بر دیگران مقدَّم می‎دارد. خدایا اوّل من را بیامرز، بعد پدر و مادرم را و بعد سایر مؤمنین و مؤمنات را بیامرز. امّا چرا چنین آمده است؟

من در گذشته این نکته را گفتم که یکی از دستوراتی که در شیوه دعا کردن وارد شده، این است که اگر انسان بخواهد دعایش مستجاب شود، اوّل خودش را از گناهان تطهیر کند و بعد دعا کند. من این نکته را غالباً، به‏خصوص در لیالی قدر تذکّر می‎دهم که اوّل صلوات بفرستید، بعد استغفار کنید، بعد دوباره صلوات بفرستید و بعد حاجت‎های خودتان را بخواهید. اوّل خودتان را تمیز کنید، آمرزش بخواهید تا خدا گناهانتان را ببخشد؛ حالا اگر با این زبانی که آمرزیده شده دعا کنی، دعایت مستجاب می‎شود.

بعد از خودت برای خاندانت دعا کن

ما خیلی مسائل زیبایی در بحث دعا داریم؛ خصوصاً اگر به آیات مراجعه کنید، می‎بینید که می‎گوید خدایا اوّل من را بیامرز. وقتی او را آمرزید، سراغ دیگران می‎رود. حالا می‎گویم که چرا برای آن‏ها هم از خدا غفران می‎طلبد؟ «رَبَّنَا اغْفِرْ لی». چرا اوّل می‎گویم من را ببخش؟ چون می‎خواهم برای شخص دیگری دعا کنم و شرط استجابت دعای من این است که اوّل خودم را تطهیر کرده باشم.

این که گفتم تقدیم خود در دعا مطلق نیست، مرادم این بود که در مسأله غفران، انسان باید خود را مقدّم کند؛ امّا در مسائل دیگر به‏طور مطلق نیست. در آیات متعددی هم می‎بینیم که به همین شکل است. مثلاً می‎فرماید: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ». در مرتبه بعد، می‎بینیم که خاندان و وابستگان و فرزندان انسان هستند؛ این‏ها بر دیگران مقدّم هستند.

دعای انبیا در حق اهل بیتشان

در سوره ابراهیم دارد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی‏ عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاء».  حالا که می‎خواهد دعا کند، می‏گوید: «ربّ اجْعَلْنی‏ مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ».  می‎فرماید: «ربّ اجْعَلْنی‏ مُقیمَ الصَّلاةِ» اوّل برای خودش، «وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» بعد بچه‎ها و وابستگانش، بعد هم می‎گوید: «رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ». قبلش هم داشت: «إِنَّ رَبِّی لَسَمیعُ الدُّعاء»، بعد هم می‎گوید: «رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ».

در سوره بقره از زبان ابراهیم(علیه‏السلام) دارد: ««وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیم؛ رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک».  اینجا سراغ ذریّه رفت. در سوره شعرا از زبان حضرت نوح(علیه‏السلام) می‎گوید: «رَبِّ نَجِّنی‏ وَ أَهْلی‏ مِمَّا یَعْمَلُون؛ فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعین».  در سوره اعراف از زبان حضرت موسی(علیه‏السلام) می‎گوید: «رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِأَخی‏ وَ أَدْخِلْنا فی‏ رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین‏».  یعنی انبیای الهی به هنگام دعا، در مرتبه متأخره نسبت به خودشان، سراغ فرزندان و ذرّیه و اهل و خاندان می‎روند.

چرا در دعا خاندان انسان بر دیگران مقدّم هستند؟

جهت این تقدیم‎ها چیست؟ من بحثی در باب تربیّت داشتم که اینجا آن را به کار می‎گیرم. با بحث دعا هم کمالِ ربط را دارد. انسان که می‎میرد و از این نشئه به نشئه دیگر می‎رود، خودش هست و اعمالش. پس اوّل برای خودم دعا می‎کنم و غفران و مغفرت و رحمت می‏طلبم. امّا از اینجا که به نشئه برزخ می‎روم، انقطاع کلّی از این نشئه پیدا نمی‎کنم. ما وقتی می‎میریم به نشئه برزخ می‎رویم و بعد از آنجا به نشئه قیامت می‎رویم. ما در نشئه برزخ، انقطاع کلّی از این عالم نداریم و لذا یک سنخ تعلّقاتمان مثل فرزندان‎مان و خاندان‎مان هنوز هستند و تا حدودی رابطه با این نشئه برقرار است.

از طرفی چون این رابطه هست و فرزند دنباله وجودیِ انسان در این عالم است، گویا بخشی از هستی‎ام را در اینجا گذاشته‏ام و رابطه‎ام با نشئه دنیا قطع نشده است. لذا من عرض کردم که میراث حقیقی، فرزند است نه مال؛ چون وقتی می‎میرم انقطاع کلّّی از مال پیدا می‎کنم. ریاست هم همین‏طور است. چرا که یک رابطه اعتباری بود و با مرگ تمام شد. همه این‏ها تمام شد، هیچ رابطه دیگری نیست، فقط یک رابطه هست و چون این رابطه هست، میراث حقیقی برای انسان فرزندان او هستند.

ثمره دعا برای اهل بیتت به تو هم می‏رسد

هر چه از این ارثیه‎ای که گذاشته‎ام و رفته‎ام صادر شود، با من رابطه دارد. اگر صالح باشد، اعمال صالحه‎اش به من هم می‎رسد؛ چون اعمال او به تربیت کردن من بستگی داشته و محصول کار من است. اگر نعوذ بالله طالح باشد، باز هم به من می‎رسد. این‏که شما می‎بینید در آیات این مسأله را پیش می‎کشد به همین جهت است. این رابطه دقیق بود. من رابطه فرزندی را با میراث مطرح کردم که خیلی روشن بود. پدر و مادر هم همین‎طور هستند؛ آن‏ها برای این که من در این عالم و این نشئه بیایم، علل معدّه بودند.

ما به‏طور کلّی تعبیر اهل بیت و خاندان را به کار می بریم. این رابطه‎ها، چون از رابطه‎های دیگر قوی‎تر هستند، مؤثّر هستند و چون مؤثّر هستند دعاهای خیری را که برای خودت می‎کنی، در مرتبه متأخر برای آن‏ها بکن؛ چون ثمره‎اش به تو هم می‎رسد. این غیر از آن بحثی است که من سابق کردم. یک‏وقت این‏ها را با هم خلط نکنید. قبلاً گفتیم که اگر انسان برای غیر دعا کند، خدا چندین برابر به او عنایت می‎کند. این یک بحث کلّی بود که من در باب دعا برای غیر بحث کردم. این مسأله غیر از آن چیزی است که در این جلسه گفتیم. این بحث دقیق‎تری بود. آن دعای برای غیر یک بحث کلّی بود؛ امّا این بحث تقدیم و تأخیر است که من از آیات قرآن استفاده کردم.

دعای پیامبر اکرم(ص) برای اهل بیت(ع)

در روایتی اُم‏سلمه نقل می‎کند: «بینما رسول‎الله(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) جالس عندی فأرسل إلى الحسن و الحسین و فاطمة و علی»؛ می‎گوید پیغمبراکرم پیش من بود؛ به‏سوی امام حسن و امام حسین و علی(علیهم‎السلام) و حضرت فاطمه(سلام‎الله‎علیها) فرستاد. «فانتزع کساء»؛ سپس عبای من را از سر من برداشت. «فألقاه علیهم»؛ عبا را روی آن‏ها انداخت و فرمود: «اللهم إن هؤلاء أهل بیتی»؛ خدایا، این‏ها اهل‏بیت من هستند. «فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا».  پلیدی را از آن‏ها دور فرما و پاکِ پاک‎شان کن.

روایت دیگری را ابن‏عباس از اسماء بنت‏عمیس نقل می‎کند و می‎گوید: «فَأَخْبَرَتْنِی أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ أَنَّهَا رَمَقَتْ رَسُولَ اللَّهِ فَلَمْ یَزَلْ یَدْعُو لَهُمَا خَاصَّةً»؛: دیدم پیغمبر اکرم(ص) همین‎طور برای آن دو، یعنی علی و فاطمه(علیهماالسلام) به‏طور خاص دعا می‎کند. بعد هم می‎گوید:  «وَ لَا یُشْرِکُهُمَا فِی دُعَائِهِ أَحَداً».  یعنی غیر از آن دو بزرگوار کس دیگری را هم اضافه نمی‎کردند.

دعا و دعوت؛ روش تمام اولیای خدا

این روش تقدیم و تأخیر در دعا بود که گفتم اوّل خودت، بعد فرزندانت، خاندانت، پدر و مادرت و کسانی که به تو وابسته هستند را دعا کن. بحث دعا برای غیر هم یک بحث جداگانه است که در آینده وارد بخشی از آن که قبلاً بحث نکرده‏ام می‎شوم؛ و آن راجع به پیغمبر اکرم(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) و نسبت به ائمه و انبیا(علیهم‏السلام) است که در مرتبه بعد نسبت به امّت دعا می‎کنند.

این روش در دعاهای مأثور است؛ جهتش این است که آنها گویا دو چیز اساسی در نظرشان بود؛ یکی «دعا» و دیگری «دعوت». من نمی‎خواهم بگویم بین این‏ها هم تقدیم و تأخیر است؛ امّا دو چیز بوده است که همه آن‏ها دارند؛ دعا و دعوت. پیغمبر اکرم(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلم) هم همین کار را می‎کرد؛ هم دعوت می‎کرد و هم دعا می‎کرد. تمام اولیا هم سلسله‎وار همین روش را به کار گرفتند که سرآمد آنها حسین(علیه‎السلام) است.

دعوت امام حسین(علیه‏السلام) از زهیر

حسین(علیه‎السلام) در تمام مسیر که می‎آمد، هم دعا می‎کرد و هم دعوت می‎کرد. همه را دعوت می‏کرد؛ به مذهبش هم نگاه نمی‎کرد. شما شنیده‎اید دیگر که زهیر عثمان‏مسلک است، علی‏مسلک نیست. حتی زهیر می‎گوید که عمل حجّم تمام شده بود و برمی‎گشتم، در راه مقیّد بودم که با امام حسین برخورد نکنم و اصلاً او را نبینم. عجیب است!  می‎خواست حسین(علیه‎السلام)را نبیند! می‎گفت هرجا که او خیمه و خرگاهش را برپا می‎کرد، من از آنجا حرکت می‎کردم و می‎رفتم؛ ولی جایی مجبور شدیم در کنار هم اُتراق کنیم.
زهیر از شخصیّت‎های بزرگ عرب است؛ خاندان و ثروتش و غلام‎ها و عشیره‎ای که همراهش بودند خیلی معروف است. راوی می‎گوید در خیمه نشسته بودیم و داشتیم غذا می‎خوردیم؛ ناگهان دیدیم یکی به خیمه زهیر آمد، به زهیر گفت: «یا زهیر، أجب ابا عبدالله»! حسین اهل دعا و دعوت است؛ نمی‎گوید خدایا زهیر را هدایتش کن! نه، دعوتش هم می‎کند.

راوی می‎گوید چنان سکوت ما را فرا گرفت که: «کَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِنَا الطَّیْر»؛ مثل این‏که پرنده روی سر ما نشسته باشد، به‏گونه‏ای که انسان تکان نمی‎خورد که نکند پرنده بپرد! همین‎طور سرهایمان پایین بود. کسی که سکوت را شکست همسر زهیر بود. گفت سبحان اللّه! پسر پیغمبر تو را دعوت می‎کند و می‎خواند، تو بلند نمی‎شوی بروی؟! برو ببین چه می‎گوید! حرف‎هایش را گوش کن و برگرد.

زهیر به خیمه حسین(علیه‎السلام) رفت. گفت‎وگوی بین امام حسین و زهیر را در تاریخ به طور روشن نداریم؛ امّا این هست که می‎گویند: «فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً». وقتی زهیر از خیمه امام حسین بیرون آمد، دیدند چیز دیگری شده است؛ بشارت در صورتش هویدا است. «قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُهُ»؛ اصلاً نوری به صورت او آمده و تلألؤیی دارد.

همین که زهیر به خیام خودش رسید، به همه آنها رو کرد و گفت همگی بروید! با شما هیچ کاری ندارم! گفتند زهیر چه شده است؟ گفت: «وَ قَدْ عَزَمْتُ عَلَى صُحْبَةِ الْحُسَیْن».  بنا گذاشتم که با حسین باشم؛ من از او جدا نمی‎شوم. زمینه مساعد، دعوت و داعی ببین چه اثری گذاشت! حتّی به همسرش گفت تو هم برو! همسرش در جواب گفت من کجا بروم؟! من منشأ سعادت تو شدم. چگونه است که تو می‎خواهی روز قیامت پیش پیغمبر سرافرازی کنی،، امّا من پیش فاطمه(سلام‏الله‏علیها) این کار را نکنم؟!

یا ابا عبدالله! نظری هم به ما بفرما! ما مشکلات دنیایی و آخرتی زیادی داریم. آیا می‎شود آن نگاهی که به زهیر کردی، امشب به ما هم بکنی؟ یا حسین! ماه مبارک رمضان است، ماه رحمت الهی است، نگاهی به این جمع ما بفرما!... عصر عاشورا بود؛ صحنه جنگ تمام شد؛ همسر زهیر با غلامش آمده بود؛ کفنی به غلام داد و گفت برو آقا و مولایت را کفن کن. این غلام آمد، ولی آقایش را کفن نکرد و برگشت؛ همسر زهیر به او گفت چرا مولایت را کفن نکردی؟ غلام گفت چگونه مولایم را کفن کنم و حال آن‏که بدن پسر پیغمبر بدون کفن است؟

دوشنبه 24/4/1392 - 22:16
اخلاق


یكى از آثار دینى با عظمتى كه به همت والاى مرجع تقلید عالم تشیع, حضرت آیه الله العظمى بروجردى(ره) تاسیس گردید, مسجد اعظم قم بوده كه در كنار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) جهت رفاه حال زائران ساخته شد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، مسجد اعظم قم و این بناى رفیع تنها مسجدى است كه با شرائط خاص آن در مجاورت آستان رفیع فاطمى بنا گردید.
 
انگیزه تاسیس مسجد اعظم قم
اساسى ترین انگیزه آن فقیه فرزانه براى بناى چنین مسجد عظیمى, این بود كه آن بزرگوار بارگاه كریمه اهل بیت(علیهم السلام) را فاقد مسجد مناسبى مى دید كه زائران بتوانند درآنجا از فضاى روحانى بیشترى بهره ببرند, لذا مشاهده این خلا مهم بود كه ایشان را بر چنین تصمیم والایى واداشت. چنانچه خود ایشان، بنابرنقل حضرت آیه الله فاضل لنكرانى ـ دام ظله ـ در این رابطه مى فرمود:
 
 ((بنادارم در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س) مسجدى چون مسجد گوهرشاد بنا نمایم. ))
 
از سوى دیگر پیش بینى آن بزرگوار این بود كه حوزه مقدسه قم در دراز مدت به فضایى وسیع و مناسب جهت برگزارى دروس حوزویان در سطوح مختلف بویژه دروس خارج مراجع عظام نیاز دارد و چه بهتر كه این مركز در جوار حرم مطهر و با نام مسجد باشد.
 
چنانچه قرار گرفتن مدفن آن عبدصالح خدا دركنار درب ورودى این مسجد, گواهى صادق بر اخلاص و پاكى نیت اوست. و بحق مى توان آن را یكى از مصادیق روشن (لمسجد اسس على التقوى من اول یوم) به شمار آورد.
 
عنایت امام حسین علیه السلام به آیت الله بروجردی
 
آیت الله شیخ حسین نوری همدانی نقل می کنند:
یک وقت در محضر آیت الله بروجردی درباره دید چشم بحث شد. ایشان با اینکه سنشان قریب نود سال بود، هیچ وقت احتیاج به عینک پیدا نکرده بودند و دور و نزدیک را بدون عینک می دیدند و در موقع مطالعه هم، هرگز عینک به چشم نمی زدند، می فرمودند:
 
« من در بروجرد که بودم یک وقت در اثر مطالعه زیاد در چشمم احساس ضعف کردم و درد چشم گرفتم، در بروجرد مراسم مخصوصی روز عاشورا اجراء می گردد، بدین ترتیب که: در نقطه های مختلف شهر گِل درست می کنند و مردم خود را در آن روز با گِل از سر تا پا آغشته می کنند و دسته دسته به عنوان عزاداری حرکت می کنند، من هم یک روز عاشورا، در آن جمع بودم و به قصد استشفاء مقداری از گِل بدن یکی از افراد را گرفته و بر چشم خود مالیدم، چشمم خوب شد از آن تاریخ درد چشم بر من عارض نشده است، ولی تا زمانی که زنده هستم راضی نیستم این موضوع بازگو شود. »
 
ویژگی­های منحصر به فرد آیت الله بروجردی
 
۱ . اخلاص:
آیت ­الله العظمی بروجردی خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان می آمد می ­فرمودند: اخلص العمل فان الناقد بصیر ۱۲عمل خود را خالص کن زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.
 
۲. آرزوی شهادت:
آن آیت الهی تا دقایق پایانی عمر در اشتیاق شهادت بود . مرحوم آیت ­الله العظمی گلپایگانی(رحمه الله) می فرمودند :
«مرحوم آیت ­الله بروجردی بسیار اظهار تأسف می­کردند ، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند .»
 
 
۳- برخورداری از الطاف الهی
شهید مطهری می­گوید : «روزی بعد از طرح درس فرمود : من توجهی به روایات این مسئله نداشتم ، اما همین امروز صبح قبل از شروع درس یادداشت­ها را مطالعه می ­کردم که (ناخواسته) یادداشت­های این بحث آمد جلوی دستم و روایات را خواندم و چه قدر روایات جالبی بود ؛ من این را از الطاف الهی می­دانم ، چرا که آیت ­الله العظمی بروجردی از اول قصد نشر فقاهت برای خدای متعال را داشت.»
 
۴- سبک ابتکاری : حاج شیخ مجتبی عراقی(رحمه الله)می ­گوید : «افزون بر بعد معنوی و حالات ملکوتی آن مرحوم، سبک ابتکاری در تدریس و استنباط را داشت که طلاب را جذب می ­کرد، ایشان هر فرعی را به مبدأ آن بر می ­گرداند.»
 
تاسیس مسجد اعظم قم به دستور آیت الله بروجردی
 
کار ساخت مسجد اعظم قم، در روز یازدهم ذی‌قعده سال ۱۳۷۴ ق مطابق با ۲۱ تیرماه سال ۱۳۳۳ ش همزمان با سالروز ولادت حضرت امام رضا (ع) طی مراسم با شکوهی با حضور آیت اللَّه بروجردی آغاز شد. این مسجد که در حدود یازده هزار متر مربع مساحت دارد، به سبک معماری اسلامی - ایرانی، دارای دو شبستان بزرگ، گنبد عظیم، فضای زیرگنبد و دو گلدسته بسیار مرتفع می‌باشد. 
 

 

گنبدها، محراب‌ها و ایوان‌های مسجد با کاشی‌های بسیار ظریف و کتیبه‌های زیبایی تزیین شده و شکوه خاصی به آن‌ها بخشیده است. این مکان، در جریان انقلاب بارها محفل مردم و روحانیت انقلابی بود و حضرت امام خمینی در این مسجد چندین سخنرانی مهم و افشاگرانه علیه رژیم پهلوی ایراد کرده بودند. در حال حاضر از این مسجد علاوه بر اقامه نماز جماعت و برگزاری مراسم دعا و اعتکاف و دروس مراجع بزرگوار حوزه علمیه قم، در برپایی تجمعات مذهبی و انقلابی استفاده می‌شود
 
مشکلات عجیب مسجد قبل از ساخت
یكى از مشكلات مهم احداث مسجد در این نقطه, محدودیت مكانى زمین و ناموزون بودن آن بود. چون به طورى كه مشاهده مى شود, مسجد از یك طرف به آستانه مقدسه و از طرف دیگر به ساحل رودخانه محدود است كه ضلع غربى آن حدود ۱۲۰ متر وقاعده آن حدود ۱۵ متر مى باشد. 
 
مشكل دیگر وجود خانه هایى بود كه در محدوده زمین مسجد قرار داشت كه خرید آن ها هزینه زیادى را مى طلبید. اما به دستور آن بزرگوار با مشكلات زیادى همه آن خانه ها خریدارى و رضایت صاحبان آن ها جلب شد. همچنین بیش از ۳۰۰۰ متر از كنار مسجدبالاسر از بیوتات و متعلقات آستانه مقدسه بود كه با درایت خاص ایشان در حریم مسجد قرار گرفت.
 
 سرانجام با عنایات الهى و رفع مشكلات یاد شده, نقشه ساختمانى مسجد زیر نظر مهندسان و معماران كارآزموده اى چون مرحوم ((لرزاده)) به طور دقیق و جامع طراحى شد و براساس آن, ساخت مسجد آغاز گردید و پس از شش سال كار متمادى عمده كارهاى ساختمانى آن به پایان رسید و در نیمه اول سال ۱۳۳۹ ه" .ش با اقامه نماز جماعت توسط حضرت آیه الله العظمى بروجردى(ره) افتتاح و مورد بهره بردارى قرار گرفت.
 
مشخصات و ویژگی های ساختمان مسجد
این مسجد از نظر تزئینات و كاشیكارى و جلوه هاى هنر اسلامى از نمونه هاى بدیع كاشیكارى درقرن اخیر به شمار مى رود. فرشهاى داخل شبستان ها از نوع قالى كرمان است كه مخصوص مسجد بافته شده است. مخارج مسجد را عمدتا مردم متدین و تجار خیراندیش جامعه اسلامى به عهده داشتند كه مخارج ساختمانى آن را تا روز افتتاح كه بالغ بر مبلغ ۶/۰۰۰/۰۰۰ تومان مى شد, تإمین نمودند.
 
حضرت آیه الله العظمى بروجردى(ره) همواره با اقامه نماز جماعت مغرب و عشإ و همچنین نماز ظهر و عصر در ماه رمضان و برگزارى مراسم مذهبى در شهادت و ولادت ائمه معصومین(علیهم السلام) موجبات رونق هرچه بیشتر مسجد را فراهم نمود.
 
نگهداری از مسجد اعظم توسط آستانه مقدسه
 طبق فرمان مقام معظم رهبرى به تولیت محترم آستانه مقدسه ((مسوولین مربوطه موظفند بدون بهره بردارى و دخالتى درموقوفات مسجد, اقدام به نگهدارى و حفاظت از مسجد و متعلقات آن و تإمین حقوق كارمندان و دیگر مخارج لازم, جهت ایجاد خدمات و تسهیلات براى عموم زائرین بنمایند.)) و لذا هم اكنون این مكان مقدس محیط بسیار مناسبى براى تحصیل دانش پژوهان علوم دینى فراهم شده, به گونه اى كه درایام تحصیلى حوزه, اكثر مراجع معظم تقلید در این مكان مقدس تدریس مى نمایند و تعداد كثیرى از طلاب و فضلاى محترم از فیوضات علمى ایشان بهره مند مى شوند. 
 
 كتابخانه عظیمی که توفیق افتتاحش نصیب آیت الله بروجردی نشد 
پس از شروع بناى مسجد، آیت‏الله‏العظمى بروجردى به فكر افتادند، این بناى پرشكوه و با عظمت را با تاسیس كتابخانه‏اى مهم و مجهز تكمیل كنند. اعلام این موضوع و تصمیم ایشان در محافل علمى و دینى، با شور و شعف خاصى استقبال شد.


 
ایشان در مرحله اول، ۵۰۰ جلد و در مرحله دوم ۲۵۰۰ جلد از كتابخانه شخصى خودشان اهدا فرمودند. سپس بعضى از علما و افراد خیر كتابخانه‏هاى خود را چه شخصا و چه با وصیت، به این كتابخانه تازه تاسیس منتقل كردند.
 
از جمله آیت‏الله حاج‏آقا محمد مقدس اصفهانى (از علماى بزرگوار، پارسا و وارسته اصفهان كه مدتى هم در قم از محضر آیت‏الله‏العظمى بروجردى استفاده كرده بود و مورد احترام عموم علما و فضلاى حوزه به خصوص آیت‏الله‏العظمى بروجردى بودند) وصیت كردند كتابخانه‏شان را كه در حدود دو هزار جلد كتاب نفیس و متنوع (اعم از چاپى و خطى) بود از اصفهان به قم آورده به این كتابخانه اهدا نمایند.
 
اما دو نفر بیش‏ترین كتاب را (پس از ارتحال آیت‏الله‏العظمى بروجردى) به كتابخانه اهدا كرده‏اند:
یكى آیت‏الله حاج آقا سیدحسن فرید محسنى اراكى كه طبق وصیت‏شان، كتاب‏هاى چاپى ایشان (حدود دو هزار جلد) به كتابخانه اهدا شد. كتاب‏هاى خطى معظم له هم به آستان قدس رضوى اهدا شده است.
 
دیگرى مرحوم حاج محمد رمضانى مدیر انتشارات «كلاله خاور» تهران بوده كه حدود چهل هزار جلد كتاب چاپى و سنگى بویژه دیوان اشعار فارسى (ایشان اكثر دیوان‏هاى كوچك و بزرگ را گرد آورده بود كه اینك در كتابخانه موجود است) هم‏چنین دوهزار جلد از كتب لاتین به زبان‏هاى فرانسه، آلمانى، روسى، انگلیسى و تركى و ارزنده‏تر از همه بیش از دو هزار جلد كتاب خطى ایشان به كتابخانه اهدا شده است.
در حال حاضر این كتابخانه، ۴۱۷۴ جلد كتاب خطى دارد.
 
افتتاح کتابخانه
در تاریخ ۲۷ شوال سال ۱۳۸۰ ق (پانزده روز پس از ارتحال معظم‏له) كتابخانه مسجد اعظم رسما افتتاح شد. البته قرار بود مراسم افتتاح در نیمه شعبان ۱۳۸۰ ق و با حضور ایشان انجام شود اما به علت‏حادثه‏اى كه براى ایشان پیش آمده و باعث‏شكستگى در ناحیه پاى ایشان شده بود، افتتاح به روز جمعه هفتم شوال موكول مى‏شود. صبح روز جمعه در حالى‏كه همه منتظر تشریف فرمایى ایشان بوده‏اند، ناگهان به عارضه قلبى دچار شده و حالشان بسیار وخیم مى‏شود و بعد از چند روز منجر به رحلت ایشان مى‏شود. سرانجام كتابخانه مسجد اعظم پانزده روز پس از ارتحال ایشان در تاریخ مذكور (۲۷ شوال ۱۳۸۰ ق) كه مطابق با ۲۵ فروردین ۱۳۴۰ مى‏باشد، با حضور آیت‏الله زاده بروجردى آقا سید محمد حسن افتتاح مى‏شود.
دوشنبه 24/4/1392 - 22:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته