بزرگ ترین آرزویم این است که تا لحظه مرگم، حالا نمی دانم خدا چه قدر به من عمر می دهد، به آن امنیت خاطر و آرامشی که می خواهم برسم. مهم تر از همه اینکه محبت مردم از من دریغ نشود و توانایی آن را داشته باشم که انگیزه و نیت مردم را در کارهایم برآورده کنم.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،مهدی صبایی سال 1345 در تهران متولد شد. وی فوق دیپلم اتومکانیک دارد. بازی در سینما را از سال 1375 با فیلم سلطان به کارگردانی مسعود کیمیایی شروع کرد. در شهرک ژاندارمری ساکن است.
متأهل و دارای یک فرزند پسر به نام علی است. صبایی در فیلم قلاده های طلا در سال 1390 به کارگردانی ابوالقاسم طالبی نیز حضور داشت. آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی ما با این هنرمند محبوب و تواناست؛
چه انگیزه ای باعث شد که سراغ رشته هنرهای نمایشی رفتید؟
اصولاً من آدم پر تحرکی هستم و بیشتر دنبال ورزش بودم. شاید از کودکی علاقه ام به هنر باعث شد که وارد حرفه بازیگری شوم.
دلیل استقبال شما از بازی در نقش های متفاوت چیست؟
بعد از اولین بازی ام در تلویزیون، تصمیم گرفتم در هر کاری که حضور پیدا می کنم نکته مهم و اساسی، کیفیت و جنس کاراکتری باشد که برای بازی به من پیشنهاد می شود. باید نقش، شخصیت جذابی داشته باشد که در من بازیگر ایجاد انگیزه کند تا نقش را جلوی دوربین به نمایش در بیاورم.
دوست داشتید چه نقشی را بازی کنید که بازی نکرده اید؟
همان نقشی را که تا به حال بازی نکرده ام.
آیا بوده بعد از سالها از نحوه بازی در فیلمی خجالت بکشید؟
نه، به هیچ عنوان. خوب یا بد، چیزی بوده که گذشته و تمام شده. نه خجالت داره نه غصه.
چند نمونه از کارهای تلویزیونی و سینمایی تان را برایمان نام ببرید؛
آثار تلویزیونی: پهلوانان نمی میرند، در مسیر زاینده رود، در قلب من، در پناه تو، اغما، مدار. آثار سینمایی: تب، رئیس، مزاحم، شیفته، سلطان، شاید وقتی دیگر و...
کدام یک از این کارهایی را که بازی کردید، بیشتر دوست دارید و برایتان خاطره شده؟
همه به نحوی خاطره شدند. فرقی نمی کنند. برای هر کدامشان زحمت زیادی کشیدم. پس فرقی برایم نمی کنند.
دوست دارید با کدام کارگردانی کار کنید که تا به حال کار نکرده اید؟
کارگردانی را دوست دارم با من کار کند که تا به حال با من کار نکرده است.
چه کاری آماده پخش دارید؟
فعلاً در استراحت مطلقم.
به نظر شما رابطه مردم با سینما بهتر است یا تلویزیون؟
با تلویزیون و البته ماهواره!
به نظر شما بازیگران ما چه قدر به مبانی نظری بازیگری تسلط دارند؟
من فکر می کنم تفاوت بازیگری که تحصیلات آکادمیک دارد با بازیگری که از در پشتی آمده شاید 12 جلد کتاب باشد! چون متأسفانه سیستم آموزشی بسیار ضعیف است و در نهایت محدودیتها باعث میشود که ضعف آموزشی خودش را بروز دهد تا ما شاهد تکرار نقشها و بازیها باشیم!
در بازیگری الگوی خاصی داشتید؟
در رفتار، بله اما در بازی خیر.
چرا؟
به دلیل اینکه ظرفیت محدودیتها زیادتر از توقعات مردم شده و فکر میکنم که این خطر، فرهنگ ما را تهدید میکند که یک سری سریالها که ارزش فرهنگی ندارد جایگزین سریالهای خوب ما مثل امام علی (ع)، هزاردستان، ابوعلی سینا و سربداران شده است.
جای سریالهای فاخری که در طول این سالها ساخته شده بسیار کم است و متأسفانه سرعت ساخت سریال باعث شده که هویت اصلی سریالها و داستانهای ایرانی تحت الشعاع سریالهای ماهوارهای قرار بگیرد.
سوپر استار از دید مهدی صبایی کیست و آیا او هم دغدغه سوپر استار شدن را دارد؟
در یک مقطع خاص علاقه شدید مردم به یک انسان، آن انسان را تبدیل به سوپر استار می کند که این لقب، بیشتر برای هنرمندان استفاده می شود و معمولاً تاریخ نشان داده است که یک طلوع دارد و یک غروب و در مورد خودم هم باید بگویم من سعی می کنم بعد از ده پانزده سال کار بازیگری، بیشتر کار خوب انجام بدهم و خیلی دغدغه ستاره شدن ندارم و فکر می کنم اکثر بازیگران همسن و سال من هم این گونه باشند.
نظرتان در مورد افزایش دستمزد بازیگران که این روزها به موضوع داغی هم تبدیل شده، چیست؟
موافقم. وقتی در این روزگار، همه چیز تجارت شده، به نظرم اگر به سینما هم به دید تجاری نگاه بشود مشکلی پیش نمی آید. البته تعداد بازیگران که دستمزدهای بالا می گیرند خیلی کم است و به نظرم این حق را باید به آنها داد که دستمزد بالا بخواهند، چرا که باعث می شوند مردم به سینما علاقه مند شوند.
آیا پول بازیگران از پارو بالا می رود؟
شاید الآن اندازه پاروها کوچک شده باشد.
برخی در باره دستمزد بازیگران جدید اعتراض دارند. این اعتراض ها چه قدر بجاست؟
به هر حال در همه جا اعتراض وجود دارد. اما در خصوص بازیگران باید تمیز قائل شد. بازیگر، دستمزدی که دریافت می کند، دستمزد بازی کردن نیست، دستمزد زندگی نکردن است.
بزرگ ترین آرزوی شما چیست؟
بزرگ ترین آرزویم این است که تا لحظه مرگم، حالا نمی دانم خدا چه قدر به من عمر می دهد، به آن امنیت خاطر و آرامشی که می خواهم برسم. مهم تر از همه اینکه محبت مردم از من دریغ نشود و توانایی آن را داشته باشم که انگیزه و نیت مردم را در کارهایم برآورده کنم.
برخی عنوان می کننند که مانکن های خوش چهره، جای بازیگران واقعی را گرفته اند. نظر شما چیست؟
این هم یک بخش از نیاز سینماست. به هر حال سینما به تصویر خوب هم نیاز دارد، همچنان که به بازی خوب نیاز دارد. ورود چهره های خوب و زیبا به قول بعضی ها اجتناب ناپذیر است اما می شود محدودیت های آموزشی قائل شد که برای تداوم چهره ها و اینکه نسل های بعدی فکر نکنند که سینما فقط چهره است، چهره نامتعارف آنها باعث شده تا به عنوان بازیگر جلب توجه کنند.
از این اتفاق نمی ترسید که بگویند دارید تکرار می شوید؟
وقتی قرار است سریالی را بازی کنی، یعنی همان کارها در سریال ما چیزی برای تغییر دادن ندارد. مثلاً ما سریال های کمدی خاصی نداریم، باید بتوانی خیلی خوب بازی کنی تا مردم را بخندانی. من هم همه جا بازی کرده ام اما به اندازه توان خودم. اما کسی از من نخواسته متفاوت باشم.
الآن بیشتر از همه دلتان برای چه کسی تنگ شده؟
یه جورایی هیچ کس. دلتنگی اصلاً از وابستگی می آید. من هم سعی می کنم که وابسته نباشم که دلتنگ کسی نشوم.
حرف آخر؟
حرف آخرم اینکه یک خرده جوان ها با تربیت باشند. فرهنگ و ادب به بچه بالا یا پایین بودن نیست. خیلی از جوان ها بد جوری صحبت می کنند. از شما هم ممنونم.