• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 771
تعداد نظرات : 354
زمان آخرین مطلب : 4854روز قبل
خواستگاری و نامزدی



وقتی طوفان از راه می‌رسد، عقاب به‌جای زانوی غم بغل‌گرفتن و در کنج سنگ‌ها پناه‌گرفتن، جشن

می‌گیرد و خود را به بالاترین نقطه‌ی وزش باد می‌رساند..

رسم خوب‌اوج‌گرفتن

عقاب وقتی می‌خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه‌ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می‌نشیند!

می‌دانید اتفاق چیست؟ گردبادی که از رو‌به‌رو بیاید!

عقاب به محض این‌که ‌آمدن گردباد را حس‌کرد، بال‌های خود را می‌گشاید و اجازه می‌دهد ‌باد، او را با خود بلند کند.

به محض این‌که طوفان قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرنده‌ی بلند‌پرواز، سر خود را به‌سوی آسمان بلند می‌کند و عمود بر طوفان می‌ایستد و مانند گلوله‌ی توپی، به سمت بالا پرتاب ‌می‌شود. او آن‌قدر با کمک باد مخالف، اوج ‌می‌گیرد تا به ارتفاع موردنظر برسد و آن‌گاه با چرخش خود به‌سوی قله‌ی موردنظر، در بالاترین نقطه‌ی کوهستان، مأوا می‌گزیند.

خوب به شیوه‌ی عقاب برای بالارفتن دقت کنید. او منتظر حادثه می‌ماند، حادثه‌ای که برای مرغ‌های زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان می‌نشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.

وقتی طوفان از راه می‌رسد، عقاب به‌جای زانوی غم بغل‌گرفتن و در کنج سنگ‌ها پناه‌گرفتن، جشن می‌گیرد و خود را به بالاترین نقطه‌ی وزش باد می‌رساند و از آن‌جا، سنگین‌ترین ضربه‌های گردباد را به نفع خود به‌کار می‌گیرد؛ عقاب از نیروی مهاجم، به نفع خویش استفاده می‌کند.

او نه‌تنها از نیروی مخالف نمی‌هراسد، بلکه منتظر آن نیز می‌نشیند‌ چراکه می‌داند این انرژی پنهان در نیروی مخالف است که می‌تواند او را به فضای بالاتر پرتاب کند.

انرژی اوج، به رایگان به کسی داده نمی‌شود. به‌طور اساسی در قانون بقای طبیعت، تقلای بقای نیروهای منفی، ایجاب می‌کند که تعداد نیروهای مخالف در زندگی، همیشه بیش‌تر از جریان موافق شما باشد.

پس اگر قرار است نیروی کمکی برای صعود شما حاصل گردد، قاعدتاً باید این نیرو از سوی مخالفان شما تأمین شود‌ بنابراین وقتی اتفاقی خلاف میل شما رخ‌می‌دهد، به‌جای عقب‌نشینی و سرخوردگی و واگذار کردن میدان، بی‌درنگ عقاب‌گونه جشن بگیرید و این رخداد ناخوشایند را به فال نیک گرفته و سعی‌کنید ‌در لابه‌لای این حادثه‌ی به‌ظاهر نامطلوب، خواسته و طلب موردنظر خود را پیدا کنید و با استفاده از نیروی مخالف، خود را به خواسته‌ی خویش نزدیک سازید.

نیرویی که قرار است باعث صعود شما در زندگی شود، توسط همان کسانی فراهم می‌شود که درحال حاضر، مخالف جدی شما هستند و قصد نابودی‌تان ‌را دارند.

این شما هستید که باید منتظر فرصت باشید و با تأمل و آمادگی و صبر و تدبیر به‌موقع، از این نیرو برای بالا‌رفتن و اوج‌گرفتن استفا‌ده کنید.

پس هرگز از وجود سختی و زحمت و نیروی مخالف در زندگی و کار و تحصیل و... خود گله‌مند نباشید. این‌ها مخازن انرژی پرواز شما هستند و اگر نباشند، شاید هرگز صعودی در زندگی‌تان حاصل نگردد.

به‌جای دست روی دست گذاشتن و از وجود مشکل‌ها و مخالفت‌ها گله‌‌کردن، کمی چشم دل خود را باز کنید و به حکمت پنهان در مصیبت‌ها و سختی‌های زندگی بیندیشید.

خالق هستی با هیچ موجودی حتی بدترین مخلوقات عالم هم دشمنی ندارد و اگر اتفاقی رخ‌می‌دهد که به‌ظاهر، آزاردهنده و ناخوشایند است، شک نکنید که او در هر‌چه رقم می‌زند، خیر و برکت و سعادت پنهان است. این ما هستیم که باید شجاعت رویارویی با جریان‌های مخالف را داشته باشیم و در وقت مناسب، بال‌های خود را بگشاییم و چرخش صعود خود به سمت بالا را تجربه کنیم
يکشنبه 22/6/1388 - 13:14
دانستنی های علمی
 
 

اگر خدای ناکرده دستتان بشکند، چند روز اول ماجرای شکستن دستتان را با هیجان و آب و تاب فراوان برای اطرافیان تعریف می کنید. اما سه روز که بگذرد دیگر تعریف کردن ماجرا تبدیل به یک شکنجه ی خسته کننده می شود. هر جا که می روید اولین سوالی که از شما می پرسند این است: "چی شده دستت شکسته؟" و دوباره مجبورید داستان را از اول تعریف کنید.
این گردن آویزها به طور هوشمندانه ای برای همین کار درست شده اند که شما را از شر تعریف کردن ماجرا راحت کنند. ماجرای شکستن دست روی آن نقاشی شده و با یک نگاه به راحتی می توان فهمید که موضوع از چه قرار بوده است.

سناریوهای مختلفی بر روی این گردن آویزها رسم شده است که با توجه به بلایی که بر سرتان آمده می توانید یکی را انتخاب کنید. ضمنا اگر کمی سلیقه داشته باشید خودتان هم به راحتی می توانید یکی از اینها درست کنید. البته با آن یکی دست سالمتان.
يکشنبه 22/6/1388 - 13:4
کامپیوتر و اینترنت
 
 
 
تا به حال شنیده اید که می گویند فلانی نورانی است؟ یا فردی ادعا می کند که من هاله نور دارم؟ حالا محققان دانشگاه کیوتو ژاپن با استفاده از دوربین های بسیار حساس موفق به اثبات این موضوع شده اند که بدن انسان واقعا از خودش نور ساطع می کند. البته این نور بسیار کم است و به شخص خاصی هم اختصاص ندارد. مقدار آن هم 1000 برابر کمتر از حالتی است که توسط چشم غیر مسلح انسان قابل مشاهده است. دانشمندان معتقد اند که این نور محصول فرعی واکنش های بیوشیمیایی در بدن انسان است.

در تحقیقی که صورت گرفته از دوربین هایی استفاده شده که قادر بودند کمترین فوتون های نور را ثبت کنند. پنج مرد 20 ساله در اتاق هایی در تاریکی مطلق قرار گرفتند و هر سه ساعت یک بار به مدت 20 دقیقه و برای سه روز از ناحیه سر و قفسه سینه آنها فیلم برداری شد.

تصاویری که می بینید شبیه تصاویر گرماسنجی تهیه شده با دوربین های مادون قرمز هستند. اما اینها به کلی با آن تصاویر متفاوت اند. در این تصاویر شما در حال مشاهده نور های مرئی ساطع شده از بدن انسان هستید.

محققان متوجه شدند که میزان نور ساطع شده از بدن انسان در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است. کمترین مقدار در ساعت 10 صبح و بیشترین مقدار در ساعت 4 بعد از ظهر است. آنها به این نتیجه رسیده اند که احتمالا این تغییر نور با ساعت فیزیولوژیک و تغییر متابولیسم بدن در ارتباط است.

از آنجایی که این نور با متابولیسم بدن در ارتباط است، دانشمندان ژاپنی به این فکر هستند که با تصویر برداری از کل بدن انسان احتمالا می توان به برخی مشکلات پزشکی پی برد. بعضی بیماری ها مانند تومور ها باعث افزایش متابولیسم در منطقه ای می شوند که در آن قرار گرفته اند. شاید بتوان با یک فیلم برداری ساده و کشف درخشش نور تومور سرطانی، خیلی سریع تر بیماران را درمان کرد.
 
 
يکشنبه 22/6/1388 - 13:0
دانستنی های علمی
 
 

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف ، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.



این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه ، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.

در محل و ساعت موعود ، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...

دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون ‌» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات ( Life support system ) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد ..!!
يکشنبه 22/6/1388 - 12:58
دانستنی های علمی



تحقیقات دانشمندان دانشگاه توکیو نشان داده که اطلاعات بصری دریافتی مغز انسان هنگام پلک زدن به مدت 450 میلی ثانیه متوقف می شود. یعنی در هر دقیقه به طور متوسط 6 ثانیه را از دست می دهیم.

آقای ناکانو از دانشگاه توکیو در ژاپن می گوید این به معنای این است که هنگام تماشای یک فیلم سینمایی 150 دقیقه ای، ما 15 دقیقه آن را نمی بینیم. اما این تحقیقات نشان داده که مغز انسان به نوعی این حجم بالای اطلاعات از دست رفته را جبران می کند.

تحقیقات نشان داد که پلک زدن های انسان بر اساس حساسیت صحنه هایی که به آن می نگرد، زمان بندی میشود. در این تحقیق حرکات چشم و پلک زدن های تعدادی داوطلب علاقمند به فیلم های سینمایی در زمان مشاهده فیلم بررسی شد. مشخص شد که افراد هنگام مشاهده صحنه های مهم و حساس فیلم کمتر پلک می زنند و پلک زدن ها بیشتر در زمان های غیر مهم فیلم رخ می دهد. مانند وقتی که شخصیت اصلی از کادر خارج شده است.

نکته جالب دیگری که مشخص شده این بوده که در موارد زیادی الگوی پلک زدن در افرادی که یک فیلم را می دیده اند مشابه بوده است.

من همیشه اعتقاد داشته ام که یک فیلم را باید چند بار دید. به نظر می رسد که این تحقیق هم به نوعی اثبات این موضوع باشد که ما با یک بار دیدن، همه چیز را نمی بینیم. بنابراین فکر می کنم باید یاد بگیریم که چند بار ببینیم و از زاویه های مختلف نگاه کنیم.
يکشنبه 22/6/1388 - 12:54
کامپیوتر و اینترنت
 
 


آقای میلان کارکی، مبتکر 18 ساله که ساکن یکی از دهکده های کشور نپال است با همکاری چند تن از همکلاسی های خود، نوعی پنل ذخیره کننده نور خورشید ساخته که در آن به جای استفاده از سیلیکون در نقش رسانا از موی انسان استفاده شده است.


سیلیکون از گرانترین اجزا سازنده پنل های خورشیدی محسوب می شود. برای ساخت هر پنل ذخیره کننده نور خورشید که قادر به تولید 9 تا 18 ولت انرژی الکتریکی بوده و در آن از سیلیکن به عنوان رسانا استفاده شده باشد 33 دلار هزینه می شود. این دانش آموز می گوید این در حالی است که تولید عمده پنل های خورشیدی با ویژگی های فنی یکسان که در آن از موی انسان به جای سیلیکون استفاده شده باشد هزینه نهایی ساخت را تا یک چهارم کاهش خواهد داد.


آقای کارکی می گوید ایده طراحی این پنل را پس از مطالعه کتاب استفان هاوکینگ در زمینه تولید انرژی الکتریسیته استاتیک از موی انسان گرفته است و امید دارد که با این طرح بتواند سطح دسترسی به الکتریسیته را برای ساکنان کشور نپال که تا کنون تنها 16 ساعت از شبانه روز امکان استفاده از برق را داشته اند گسترش دهد.


این طرح در قالب یک کار گروهی از یک تیم دانش آموزی ارائه شده و در حال بررسی قابلیت ها و بازده کاری آن می باشد. اگر دقت کنید در تصویر پایین می توانید تارهای مو که به عنوان رسانا بر روی برد الکتریکی آقای کارکی با ظرافت تمام نصب شده است را ببینید. پس برای داشتن انرژی الکتریکی ارزانتر به فکر سلامت موی خود باشید، شاید بتوانید در آینده از انها استفاده مفید دیگری هم بکنید.
 
يکشنبه 22/6/1388 - 12:48
دانستنی های علمی

 

بیشتر مواقع مستمعین از طریق چشم هایشان به سخنان شما گوش می سپارند. ایما و اشاره های شما بیانگر چیست؟ آیا ‌ در هنگام سخنرانی در یك جلسه مهم و معتبر، مطمئن و موثق ظاهر می شوید و یا اینكه فاقد اعتماد به نفس ، عصبی و ‌دستپاچه هستید؟مشكل از طرز ایستادن، حركات صورت و ژست هایی كه به خود می گیرید، آغاز می شود.

آقای" جو الن دیمیتریوس " عضو ‌مشاوران مشهور هیئت منصفه دادگاه می گوید: "زمانی كه از هیئت منصفه دلیل قبول شهادت افراد را جویا می شویم، آنها ‌ا‌ظهارمی دارند كه حركات و ایما اشاره دو برابر چیزهای دیگر تاثیر گذار هستند."‌اما چگونه می توانید مهارت های غیركلامی خود را افزایش دهید؟ از انجام حركات نامناسب پرهیز كنید و در عوض حركات جایگزینی كه مناسب شرایط موجود هستند را انجام دهید. با این كار ‌شما متوجه تفاوت شـگرفی كه در زندگی شما به وجود میآید، خواهید شد. در اینجا به 6 حركت كُشنده كه انجام آن باعث می شود مستمعین نسبت به گفته های ‌شما بی اهمیت شده و تحت تاثیر قرار نگیرند اشاره می‌كنیم. سعی نمایید از انجام آنها اجتناب كنید، آنگاه با یك چنین كار كوچكی تغییرات ‌چشمگیری در زندگی شما به وجود خواهد آمد.‌

نگاه به زمین به جای مخاطبان : این كار یعنی اینكه شما دچار كمبود اعتماد به نفس هستید، برای سخنرانی آماده نیستید و به همین دلـیـل عـصبی و ‌دستپاچه شده اید.‌در طول سخنرانی در حدود 90 درصد از كل زمان را به چشم های حضار نگاه كنید. بسیاری از افراد بیشتر وقت ‌خود را صرف نگاه كردن به زمین، پرده اسلاید و یا میزی كه پیش روی آنها قرار دارد، می كنند. رهبران و مدیران موفق در حین ‌صحبت كردن مستقیما به چشم های شنوندگان خود نگاه می كنند.‌

خمیدگی: باداشتن چنین حالتی یعنی شما فاقد قدرت هستید و اعتماد به نفس خود را ازدست داده اید.‌اگر قرار است در طول مدت سخنرانی در جایی ثابت بایستید، بهتر است پاهای خود را به عرض شانه باز كنید ‌و اندكی به سمت جلو گرایش داشته باشید. در این حالت شانه ها نیز باید اندكی به سمت جلو متمایل شوند. در این ‌وضعیت شما اندكی مردانه تر جلوه می كنید. توجه داشته باشید كه سر و ستون فقرات باید راست باشد. سعی كنید از ‌تریبون و یا سكویی كه در جلوی شما قرار دارد به عنوان دستاویزی برای تكیه دادن استفاده نكنید.‌

تكان خوردن، جنبیدن و پیچ و تاب خوردن : اگر شما مدام تكان بخورید مفهومش این است كه شما عصبی، دستپاچه و نا آرام بوده و از آمادگی لازم برخوردار نیستید.‌از تكان خوردن، دست بكشید. تكان های بی جا و بی مورد هیچ هدفی را در بر ندارند. این كارها كمبود صلاحیت و شایستگی و عدم توانایی ‌كنترل امور را بیان می كند.

بی حركت ایستادن: این روش هم نشان می‌دهد شما انعطاف پذیر نبوده و فرد كسل كننده، بی انرژی و خسته كننده ای هستید. سعی كنید راه بروید، حركت كنید. بیشتر افرادی كه برای آموزش آداب سخنرانی مراجعه می‌كنند، دارای ‌این تصور غلط هستند كه یك سخنران خوب باید سفت و سخت بر سر جای خود میخكوب شود. روشی كه به آنها توصیه می‌شود این است كه نه تنها راه رفتن قابل قبول است، بلكه خوشایند نیز می‌باشد. بسیاری از تجار بزرگ به میان مردم می روند و ‌دائما در حال حركت هستند؛ البته حركت هدفمند! شاید یك سخنران پویا و پر انرژی برای هدف خاصی از یك سمت اتاق به ‌طرف دیگر آن حركت كند، اما اگر هیچ كسی درآن قسمت از اتاق حضور نداشته باشد بالطبع این حركت او بی مورد ‌است و جزء موارد هدفمند به شمارنمی آید.علت اینكه من به متقاضیان خود پیشنهاد می كنم كه قسمت كوتاهی از ‌سخنرانی هایشان را ضبط كنند نیز این است كه می خواهم بدانم آیا حركات خارج از محدوده انجام می دهند یا خیر؟‌

قرار دادن دست‌ها در داخل جیب:چنین حالتی به این مفهوم است كه شما علاقه خاصی به مطلب مورد بحث ندارید و غیر متعهد و نا آرام هستید.‌در این قسمت راه حل ساده ای برای شما داریم؛ دست های خود را از جیبتان در آورید. تجار بزرگ هیچ گاه در ‌حین سخنرانی هردو دست خود را درون جیب هایشان قرار نمی دهند. قرار دادن یكی از دست ها در داخل جیب، در زمانی ‌كه با دست دیگر در حال ژست و فیگور گرفتن هستید، قابل قبول می باشد.‌

استفاده از ژست های ساختگی: خیلی خوب است كه بتوانید ژست های متفاوتی به خود بگیرید، فقط باید توجه داشته باشید كه این كار را به ‌حد افراطی انجام ندهید. پژوهش ها ثـابت كرده اند ژست هایی كه افراد به خود می گیرند منعكس كننده افكار بسیار ‌پیچیده ای است و همین ژست ها هستند كه صلاحیت و شایستگی شما را به شنوندگان نشان می دهند. اما زمانی‌كه از ‌ایما و اشاره های ساختگی استفاده می كنید، درست مثل انسان های متزور و ریا كار جلوه خواهید كرد.‌به عنوان مثال آقای بوش همیشه در سخنرانی های خود از ژست هایی استفاده می كرد كه هیچ ارتباطی با گفته های او ‌نداشت. شاید او بیش از اندازه تحت آموزش قرار گرفته بود. درست مثل زمانی كه صدا یك چیز باشد و تصویر چیز دیگر." ‌
 

يکشنبه 22/6/1388 - 12:43
دانستنی های علمی
روزی ملا به جنگ رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست.

ملا سپر بزرگش را نشان داد و گفت: ای نادان سپر به این بزرگی را نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی؟
يکشنبه 22/6/1388 - 12:32
دانستنی های علمی
روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد. ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.

ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی! روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید.

گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟
يکشنبه 22/6/1388 - 12:31
دانستنی های علمی
روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟

ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟
يکشنبه 22/6/1388 - 12:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته