سال به دوازده ماه ما می بینیم یكدفعه هم تو ببین ! |
سال به سال دریغ از پارسال ! |
سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته ! |
سالی كه نكوست از بهارش پیداست ! |
سبوی خالی را بسبوی پر مزن ! |
سبوی نو آب خنك دارد ! |
سبیلش آویزان شد ! |
سبیلش را باید چرب كرد ! |
سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد ! |
سخن خود تو كجا شنیدی، اونجا كه حرف مردمو شنیدی ! |
سر بریده سخن نگوید ! |
سر بزرگ بلای بزرگ داره ! |
سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستین ! |
سر بی صاحب میتراشه ! |
سر بیگناه، پای دار میره اما بالای دار نمیره ! |
سر پیری و معركه گیری ! |
سر تراشی را از سر كچل ما میخواد یاد بگیره ! |
سر حلیم روغن میرود ! |
سر خر باش، صاحب زر باش ! |
سر را با پنبه میبرد ! |
سر را قمی می شكنه تاوانش را كاشی میده ! |
سر زلف تو نباشد سر زلف دگری ! |
سرش از خودش نیست . |
سرش به تنش زیادی میكنه ! |
سرش به كلاش میارزه ! |
سرش بوی قرمه سبزی میده ! |
سرش توی حسابه ! |
سرش توی لاك خودشه ! |
سرش جنگه اما دلش تنگه ! |
سرش را پیراهن هم نمیدونه ! |
سر قبری گریه كن كه مرده توش باشه ! |
سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم ! |
سر كچل را سنگی و دیوانه را دنگی ! |
سر كچل و عرقچین ! |
سركه مفت از عسل شیرین تره ! |
سركه نقد بهتر از حلوای نسیه است ! |
سركه نه در راه عزیزان بود --- بار گرانیست كشیدن بدوش ! (( سعدی )) |
سر گاو توی خمره گیر كرده ! |
سر گنجشكی خورده ! |
سر گنده زیر لحافه ! |
سرم را میشكنه نخودچی جیبم میكنه ! |
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی --- كه ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی . |
سرنا را از سر گشادش میزنه ! |
سرناچی كم بود یكی هم از غوغه اومد ! |
سری را مه درد نیمكند دستمال مبند ! |
سری كه عشق ندارد كدوی بی بار است . (( لبی كه خنده ندارد شكاف دیوار است ... )) |
سری كه عشق ندارد كدوی بی بار است . (( لبی كه خنده ندارد شكاف دیوار است ... )) |
سزای گرانفروش نخریدنه ! |
سسك هفت تا بچه میآره یكیش بلبله ! |
سفره بی نان جله، كوزه بی آب گله ! |
سفره نیفتاده ( نینداخته ) بوی مشك میده ! |
سفره نیفتاده یك عیب داره ! سفره افتاده هزار عیب ! |
سفید سفید صد تومن، سرخ و سفید سیصد تومن، حالا كه رسید به سبزه هر چی بگی میارزه ! |
سقش سیاه است ! |
سگ بادمش زیر پاشو جارو میكنه ! |
سگ باش، كوچك خونه نباش ! |
سگ پاچه صاحبش را نمیگیره ! |
سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو میگرفت ! |
سگ چیه كه پشمش باشه ! |
سگ درحضور به از برادر دور ! |
سگ در خانه صاحبش شیره ! |
سگ داد و سگ توله گرفت ! |
سگ دستش نمیشه داد كه اخته كنه ! |
سگ را كه چاق كنند هار میشه ! |
سگ زرد برادر شغاله ! |
سگست آنكه با سگ رود در جوال ! |
سگ سفید ضرر پنبه فروشه ! |
سگ سیر دنبال كسی نمیره ! |
سگش بهتر از خودشه ! |
سگ كه چاق سد گوشتش خوراكی نمیشه ! |
سگ گر و قلاده زر ؟! |
سگ ماده در لانه، شیر است ! |
سگ نازی آباده، نه خودی میشناسه نه غریبه ! |
سگ نمك شناس به از آدم ناسپاس ! |
سگی به بامی جسته گردش به ما نشسه ! |
سگی كه برای خودش پشم نمیكند برای دیگران كشك نخواهد كرد ! |
سگی كه پارس كنه ، نمیگیره ! |
سلام روستائی بی طمع نیست ! |
سنده را انبر دم دماغش نمیشه برد ! |
سنگ به در بسته میخوره ! |
سنگ بزرگ علامت نزدنه ! |
سنگ بنداز بغلت واشه ! |
سنگ خاله قورباغه را گرو میكشه ! |
سنگ كوچك سر بزرگ را میشكنه ! |
سنگ مفت، گنجشك مفت ! |
سنگی را كه نتوان برداشت باید بوسد و گذاشت ! |
سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه ! |
سودا، به رضا، خویشی بخوشی . |
سودا چنان خوشست كه یكجا كند كسی ! (( دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم )) (( قصاب كاشانی )) |
سودا گر پنیر از شیشه میخوره ! |
سودای نقد بوی مشك میده ! |
سوراخ دعا را گم كرده ! |
سوزن، همه را میپوشونه اما خودش لخته ! |
سوسكه از دیوار بالا میرفت مادرش میگفت : قربون دست و پای بلوریت ! |
سهره ( سیره ) رنگ كرده را جای بلبل میفروشه ! |
سیب سرخ برای دست چلاق خوبه ؟! |
سیب مرا خوردی تا قیامت ابریشم پس بده ! |
سیبی كه بالا میره تا پائین بیاد هزار چرخ میخوره ! |
سیبی كه سهیلش نزند رنگ ندارد ! (( تعلیم معلم بكسی ننگ ندارد )) |
سیلی نقد به از حلوای نسیه ! |