شعر و قطعات ادبی
اول خدا
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبـــــــان دگری گویا نیست
بعد تو قـــــول و غـــزل هـاست جهان را اما
غزل توست که در قــــولــی از آن ما نیست
تو چــه رازی که بهر شیــــوه تو را می جویم
تازه می یابـــــــــم و بــازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تـــــــر از پلک تــو را می بندم
در دلم طاقت دیــــــــدار تـــو تـــا فردا نیست
این که پیــوست به هـــــــر رود که دریا باشد
از تو گر مــــــــوج نگیـــرد به خدا دریا نیست
من نه آنـــــــم که به تـــوصیف خطا بنشینم
این تو هستی که ســزاوار تو باز اینها نیست ...
" محمد علی بهمنی "
سه شنبه 15/4/1389 - 12:22
شعر و قطعات ادبی
یا ارحم الراحمین
یا ابا صالح " عج "
آبیتر از نگاه تو پیدا نمیشود دریا بدون چشم تو معنا نمیشود
تو آنقدر بزرگی و عاشق که وصف تو در شعر ناسروده من جا نمیشود
در انتظار تو. به که باید پناه برد وقتی که پلک پنجرهها وا نمیشود
این آسمان شبزده این لحظههای تار در غیبت حضور تو فردا نمیشود
بغضی که راه حنجرهام را گرفته است جز با حضور چشم تو دریا نمیشود
" محبوبه بزم آرا "
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
سه شنبه 15/4/1389 - 10:32
شعر و قطعات ادبی
اول خدا
دفتر مشق عشق من صفحه صفحه شد سیاه
روز به روز زندگی ، لحظه به لحظه شد تباه
زنگ حساب و عشق ومن ، تنبل درس زندگی
مسئله ی صداقت و آه ! دوباره اشتباه
در شب زخم و بی کسی ، بی تو گریستم بسی
شاهد گریه های من ، چشم ستاره بود و ماه
آفت غنچه ی دلم ، حادثه ی نگاه تو
کاش نبود در دلم حسرت سبز این نگاه
" یاسر اکبری "
دوشنبه 14/4/1389 - 19:0
طنز و سرگرمی
اول خدا
برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر ام آی تی پرسید:
«و برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟»
مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود.»
مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیک و مدل بالای دراختیار چیست؟
مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی می کنید؟!»
مدیر منابع انسانی گفت: «بله، اما اول تو شروع کردی!
دوشنبه 14/4/1389 - 11:9
محبت و عاطفه
اول خدا
مردی دختر سه ساله ای داشت. روزی مرد به خانه آمد و دید که دخترش گران ترین کاغذ زرورق کتابخانه اورا برای آرایش یک جعبه کودکانه هدر داده است .
مرد دخترش را به خاطر اینکه کاغذ زرورق گرانبهایش را یه هدر داده است تنبیه کرد و دخترک آن شب را با گریه به بستر رفت وخوابید.
روز بعد مرد وقتی از خواب بیدار شد دید دخترش بالای سرش نشسته است و آن جعبه زرورق شده را به سمت او دراز کرده است.
مرد تازه متوجه شد که آن روز، روز تولش است و دخترش زرورق ها رابرای هدیه ی تولدش مصرف کرده است.
او با شرمندگی دخترش را بوسید و جعبه رااز او گرفت و در جعبه را باز کرد. اما با کمال تعجب دید که جعبه خالی است !
مرد بار دیگر عصبانی شد به دخترش گفت که جعبه خالی هدیه نیست وباید چیزی درون آن قرار داد.
اما دخترک با تعجب به پدر خیره شد وبه او گفت که نزدیک به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تا هر وقت غمگین
بود یک بوسه از جعبه بیرون آورد و بداند که دخترش چقدر دوستش دارد!
دوشنبه 14/4/1389 - 10:52
شعر و قطعات ادبی
یا قاضی الحاجات
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی
اللهم عجل لولیک الفرج
دوشنبه 14/4/1389 - 8:43
شعر و قطعات ادبی
اول خدا
فریاد نكش، یواش، برمیگردم!
باران به دلم نپاش، برمیگردم!
نه داد نزن، صدات گُر میگیرد
دلواپس من نباش، برمیگردم!
بر شیشه نفس كشیدهام، دستانت
بر شیشه نوشت: كاش!
برمیگردم
باید بروم، مه زده شد دلهامان
در بند دلت نباش، برمیگردم!
" سمیه صالحی "
يکشنبه 13/4/1389 - 16:27
شعر و قطعات ادبی
یا ذالجلال و الاکرام
كى رفتهاى زدل، كه تمنا كنم تو را؟!
كى بودهاى نهفته، كه پیدا كنم تو را؟!
غیبت نكردهاى، كه شوم طالب حضور
پنهان نگشتهاى، كه هویدا كنم تو را
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم
يکشنبه 13/4/1389 - 10:8
محبت و عاطفه
اول خدا
در مدرسه زندگی ؛در کلاس دنیا ؛سر زنگ املا؛یادمان باشد برای محبت تشدید بگذاریم تا از مهربانی ها کم نشود !
شنبه 12/4/1389 - 14:27
دانستنی های علمی
اول خدا
یک فرد 26 ساله جهت درست کردن یک فنجان قهوه، یک لیوان آب را در مایکروفر قرار داد (کاری که قبلا بارها انجام داده بود).
دقیقا نمی دانم چه زمانی را روی دستگاه تنظیم کرد اما او به من گفت که قصد داشته آب به جوش برسد.
وقتی که دستگاه خاموش می شود، ایشان لیوان محتوی آب را از مایکروفر خارج میکند. او میگوید وقتی لیوان را برداشتم آب نمی جوشید،
اما بلافاصله تمام آب داخل لیوان بصورت انفجاری به صورتش پاشیده شد و لیوان سالم و خالی در دستش باقی ماند تازمانی که او لیوان را زمین انداخت.
تمام صورتش تاول زد و دچار سوختگی درجه یک و دو گردید، به گونه ای که ممکن است جای زخمها بر صورتش بماند.
همچنین ممکن است بخشی از بینایی چشم چپ ایشان از دست برود.
زمانی که ایشان در بیمارستان بود، پزشک معالج ایشان گفت که موارد دیگری مشابه اتفاقی که برای ایشان افتاده مشاهده کرده است وهیچگاه نباید آب خالص را به تنهایی در دستگاه مایکروفر قرار داد.
اگر قصد گرم کردن به این روش را داریم باید حتما چیزی درون لیوان قرار داده شود تا انرژی کسب شده توسط آب پخش گردد.
مثلا یک همزن چوبی یا چای کیسه ای یا چیز دیگر. اما به هر حال بهترین راه جوش آوردن آب استفاده از کتری است و نه مایکروفر.
توضیح:
یکی از افرادی که این مطلب را توسط ایمیل دریافت کرده گویا برای تایید صحت مطلب فوق به شرکت جنرال الکتریک طی ایمیلی آن را گزارش می دهد.
پاسخ شرکت جنرال الکتریک: از تماس شما متشکریم. خیلی خوشحال می شوم که بتوانم به شما کمکی کنم.
ایمیلی که شما دریافت کردید صحیح است. آب یا هر مایعی که اشعه ی مایکروویو کسب می کند و به دمای جوش میرسد الزاما همیشه به حالت جوشش حباب نمایان نمیشود (و قل قل نمیکند).
بلکه ممکن است دمای بسیار زیادی کسب کند اما همچنان بیحرکت و بدون حباب بماند و قل قل نکند مایع یا آبی که دمای فوق العاده
زیاد را توسط امواج مایکروویو کسب میکند ممکن است پس از حرکت دادن و یا هم زدن و یا مثلا قراردادن چای کیسه ای
در آن به حالت ظاهری جوشیدن برسد و قبل از آن هیچ نشانه ای از جوشیدن و دمای بالا از خود نشان ندهد.
برای جلوگیری ازاین اتفاق و جلوگیری از صدمه دیدن هرگز هیچ مایعی را به اندازه یک لیوان، بیشتر از دو دقیقه در مایکروویو قرار ندهید.
همچنین بعد از خاموش شدن مایکروفر اجازه دهید سی ثانیه مایع همچنان در مایکروفر باقی بماند و آن را قبل از سی ثانیه بیرون نیاورید.
از ترویج مسائل حیاتی غافل نباشید!
منبع : وبلاگ : دست نوشته های یک مرد میانسال "
شنبه 12/4/1389 - 14:7