• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3867روز قبل
تاریخ
 
اُمیت و روژوه


"خسرو" (اشک بیست و چهارم) فرمانروای ایران پس از آنکه توسط مجلس مهستان به پادشاهی دودمان اشکانیان ایران انتخاب شد .
شنید عده ایی از رایزنان دربار به شاهزادگان " اُمیت " و " روژوه " ، فرزندان "پاکور" پادشاه پیشین ایرانزمین نهیب می زنند که پادشاهی از آن شماست و نه عمویتان خسرو!
هر دو برادر با این سخنان سرافکنده و سرشکسته می شدند ، بیشتر روزها در انزوا و تنها بودند .
پادشاه ایران ماجرای این دو را شنید از این روی امیت و روژوه را فراخواند و به آنها گفت : ریش سفیدان و خردمندان ایران مرا به فرمانروایی برگزیده اند اما باز هم برای من ارزش برادرم پاکور که اکنون در بین ما نیست و شما فرزندان او، بسیار مهمتر از این عنوان است . حال اگر هر دو شما به این نتیجه رسیده اید که بهتر است من در این موقعیت نباشم نامه ایی برای مجلس مهستان می نویسم و از آنها خواهم خواست این عنوان را به کس دیگری بدهند ، شاید انتخاب آنها شما باشید .
فرمانروا ، پسران پادشاه پیشین را تنها گذاشت تا فکر کنند . وقتی برگشت دید در مقابل تخت پادشاهی دو تاج شاهزادگی پسران پاکور است و این بدان معنا بود که آنها به شرایط جدید تن داده و نظر مجلس مهستان را پذیرفته اند و دیگر سهمی از قدرت برای خود قائل نیستند .
پاکور دستور داد تاج ها را به آنها برگردانند و از آنها خواست در کشورداری تنهایش نگذارند . و به آنها گفت قوی باشند و به سخن بدخواهان توجه نکنند و خود باشند یک اشکانی نجیب زاده ، اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : آدم خودساخته ، بازیچه بادهایی که به هر سو روانند نمی گردد . و اینچنین بود که در طی 19 سال پادشاهی خسرو پادشاه اشکانی ، این دو برادر یاور او و افسرانی شجاع برای کشورمان ایران بودند .
دو نام "امیت" و "روژوه" که ریشه از زبان پهلوی باستان دارند امروز "امید" و "روزبه" خوانده می شوند ..
جمعه 19/9/1389 - 23:32
داستان و حکایت
 داستانهایی از تاریخ ایران
هوکَرپ و برانوش دو پهلوان با شرافت


خورشید می درخشید هوکَرپ (پهلوان ملی ایرانیان) زرهی طلایی بر تن داشت، سوار بر اسب سیاه اش که پوست اش می درخشید و ستاره باران بود . مردم شهر، پهلوان پر آوازه شهر خویش را می ستودند . او می رفت تا با برانوش، قهرمان رومی که تراژان (قیصر روم)، برای مبارزه با او فرستاده بود، در سوریه امروزی (مرز ایران و روم) بجنگد . تراژان نابکار، قبلا به افسران خود گفته بود دلاور ایرانی نباید زنده از میدان نبرد بیرون رود . کمانداران رومی آماده اشاره تراژان برای کشتن پهلوان ایرانی بودند . رزم پهلوان ایران و قهرمان ملی رومیان در گرفت و خیلی زود برانوش از اسب بر خاک افتاد با اینکه هوکرپ می توانست به راحتی برانوش را بکشد اما روی برگردانید و آهسته رو به سوی ایران حرکت کرد . برانوش شگفت زده از اینکه سردار ایرانی از کشتن او گذشته است رویش را به سوی سپاه روم نمود و دید کمان داران، پهلوان ایرانی هوکرپ را نشانه گرفته اند و دست تراژان در حال بالا رفتن است .
برانوش متوجه شد تا ثانیه هایی دیگر پهلوان نجیب و با شرافت ایران غرق در خون خواهد شد . به سرعت به طرف اسب هوکرپ دوید و با یک شیرجه به پشت اسب پرید ... پیکانهایی که در گوشه کنار اسب بر زمین فرود می آمدند به هوکرپ فهماند که باید از میدان نبرد به سرعت دور شوند، خیلی زود وارد برجهای نگهبانی ایرانیان شدند سربازان دور آنها را گرفتند ...
در پشت برانوش دهها پیکان زهرآگین فرو رفته و او قبل از ورود به خاک ایران جان خویش را از دست داده بود .
برانوش همچون هوکرپ، نمونه یک پهلوان با شرافت بود . انسانی مانند هزاران انسان دیگری که قربانی خواسته های پلید تراژان شده بودند ... اندیشمند کشورمان ارد بزرگ می گوید : (آدمهای بی مایه، همگان را ابزار رسیدن به خواسته های خویش می سازند) . هوکرپ پیکان خون آلودی را که بر گردن برانوش فرود آمده بود را بیرون کشید و در کنار پیکانهای دیگرش گذاشت . همان روز برانوش را به رسم پهلوانان ایرانی با احترام بسیار به خاک سپردند .
از آن پس جنگهای بسیاری بین دو امپراتوری ایران و روم در گرفت ...
چندی بعد قیصر روم تراژان در سال ۱۱۷ میلادی توسط هوکرپ کشته شد، در گلوی تراژان همان تیری بود که پیشتر گلوی برانوش را شکافته بود ...
همسر برانوش پس از مرگ تراژان، نام پسر خردسال برانوش، را از "آگوستوس" به نام پهلوان ایرانی هوکرپ تغییر داد ...

هوکَرپ : واژه ای پهلوی به معنای خوش اندام
جمعه 19/9/1389 - 23:32
شخصیت ها و بزرگان
  علی شریعتی

علی شریعتی با نام اصلی علی مزینانی (۳ آذر ۱۳۱۲ در روستای مزینان از توابع شهرستان سبزوار ، استان خراسان رضوی - ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در لندن) نویسنده، جامعه*شناس، تاریخ*شناس و پژوهشگر دینی اهل ایران است. وی در نزد هواداران به معلم شهید دکتر شریعتی معروف است. شریعتی، محمدرضا حکیمی را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده است.


تولد و تحصیلات اولیه
علی شریعتی در سوم آذر سال ۱۳۱۲ در روستای کوچک و کویری مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد. پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون نشر حقایق اسلام و مادرش زهرا امینی، زنی روستایی متواضع و حساس بود. پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده ملاهادی سبزواری محسوب می*شد. شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین در مشهد در سال ۱۳۱۹ آغاز کرد و به دنبال آن در سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد. او پس از اتمام سیکل اول دبیرستان در سن شانزده سالگی؛ با هدف ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی شد.

تحصیلات دانشگاهی

در جریان وقایع ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. در تاریخ ۲۴ تیر سال ۱۳۳۷ با پوران شریعت*رضوی همکلاسیش ازدواج کرد.
شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در سال ۱۳۴۱ در فرانسه و در رشته ادبیات ادامه داد. در سال ۱۳۴۳ به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به ۲ سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران که به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازم*الاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزل قلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت.
فعالیت های سیاسی-انتقادی

او تحت تاثیر سنتهای خانواده*اش، بویژه افکار نوگرایانه پدرش محمدتقی شریعتی، قرار گرفت. پدربزرگش آخوند حکیم و عموی پدرش عادل نیشابوری از دانشمندان فقه، فلسفه و ادب به*شمار می*آمدند. پدرش «کانون نشر حقایق اسلامی» مشهد را بنیان نهاد و از مبتکرین و آغازگران جنبش نوین اسلامی به*حساب می*آید.
شریعتی از پیرامون به مرکز مبارزه وارد شد و به شاخه مشهد نهضت مقاومت ملی به رهبری سید محمود طالقانی مهندس مهدی بازرگان و یدالله سحابی پیوست. علی شریعتی یکی از سخنگویان و فعالان آتشین این نهضت علیه سلطه و استثمار غرب در ایران بود. فعالیتهای بیدارگرانه*اش باعث دستگیری او در سال ۱۳۳۶ و انتقال فوری*اش به زندان قزل*قلعه در تهران به مدت هشت ماه شد.
پس از قبول شدن در بورس تحصیلی، علی شریعتی برای مدتی دست از فعالیتهای سیاسی کشید و برای ادامه تحصیلات عالیه به فرانسه رفت. او از این دوران برای مطالعه جدی و نیز فعالیت علنی سیاسی در راه احقاق حقوق بشر و آزادی دموکراتیک در ایران، بهره*برداری خوبی کرد. وی اندکی پس از رسیدن به پاریس به گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهیم یزدی، ابوالحسن بنی*صدر، صادق قطب*زاده و مصطفی چمران پیوست و در سال ۱۳۳۸ سازمانی بنام «نهضت آزادی ایران» (بخش خارج از کشور) بنیان گذاشته شد. حدود دو سال بعد شریعتی دو جبهه تحت نامهای جبهه ملی ایران در آمریکا و جبهه ملی ایران در اروپا را تأسیس کرد. در جریان کنگره جبهه ملی در ویس*بادن (جمهوری آلمان فدرال) در اوت ۱۹۶۲، شریعتی با توجه به قدرت فکری و قلمی*اش، بعنوان سردبیر روزنامه فارسی*زبان جدیدالانتشار ایرانی در اروپا یعنی «ایران آزاد» انتخاب شد. اولین شماره این نشریه در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه*های روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیتهای مبارزات مردم ایران را منعکس می*کرد.

تقابل شریعتی و روحانیت

شریعتی بارها تاکید کرد که در اسلام بجای روحانی عالم دینی وجود دارد:«من، روحانیت را با علمای اسلامی یکی نمی*گیرم، بلکه متضاد می*بینم. در اسلام، ما دستگاهی، طبقه*ای یا تیپی به نام روحانیت نداریم. این اصطلاح خیلی تازه*است و مصداق آن هم نوظهور. در اسلام ما عالم داریم در برابر غیر عالم نه روحانی در برابر جسمانی...آقا روحانی است. یعنی مصرفش چیست؟ متفکر اسلامی است؟ نه. عالم اسلامی است؟ نه. سخنران اسلامی است؟ نه. نویسنده یا مترجم اسلامی است؟ نه. پس چیست؟ ایشان یکپارچه نور است، مقدس است. شخصیت دینی است. آبروی دین است»
مهندس بازرگان درباره ریشه*های اختلاف شریعتی و روحانیت می*نویسد:«روحانیت در همه ادیان و ادوار به دو دلیل با امثال دکتر شریعتی*ها ناسازگاری دارد. یکی اینکه تجدد و نوآوری را منافی با اصالت و استحکام دین دانسته، می*ترسند در مبانی و معتقدات مردم که تا حدود زیادی بر تشریفات و تحجر و سنت*ها و افکار کهن تکیه دارد، تزلزل حاصل شود و دلیل مهمترشان این است که اصلا نمی*خواهند هیچ فردی که خارج از صنف و کسوت مقدس است وارد قلمروی واسطگی بین خدا و خلق خدا شود.»
این رویه شریعتی منجر به موضعگیری روحانیون بر علیه او شد. مرتضی انصاری قمی خواستار حبس و اعدام شریعتی شد. او به دولت، مردم و روحانیون هشدار داد: «در یک قرن اخیر، اسلام و تشیع هیچگاه دشمنی خطرناکتر و گستاخ*تر از علی شریعتی به خود ندیده*است.» ناصر مکارم شیرازی با چاپ مقاله*ای در مجله مکتب اسلام و با عنوان «آیا شورا مبنای حکومت اسلامی است؟» نظر شریعتی را نادرست دانسته و استدلال کرده بود که شیعه به انتخاب خلیفه بر اساس رای شور معتقد نیست و خلیفه را منتخب خدا و پیامبر می*داند. تعدادی از طلاب قم نزد شهاب*الدین نجفی مرعشی و شریعتمداری مراجعه و اظهار داشته*اند که دکتر علی شریعتی در یکی از سخنرانی*هایش در حسینیه ارشاد منکر امام زمان شده و گفته*است دعای ندبه سند معتبر ندارد و مرعشی گفت من دکتر شریعتی را نمی*شناسم ولی اگر او چنین حرفی گفته باشد کافر است.
لازم به تذکر است که طرز فکر و برداشت آیت*الله حاج میرزا خلیل کمره*ای نسبت به شریعتی با بسیاری از علمای هم عصر وی متفاوت بود. وی در کتاب خود بنام فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی، کتاب «سلمان پاک» اثر مستشرق فرانسوی پروفسور لویی ماسینیون، ترجمه دکتر علی شریعتی را نقد نمود. در سال ۱۳۵۱، میرزا خلیل کمره*ای نسخه*ای از کتاب فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی را توسط فرزندش امیرحسین برای شریعتی ارسال داشت و ضمن تشکر از تحقیقات علمی شریعتی درباره تاریخ ادیان و اسلام، از او خواست که به ۱۹ نکته علمی در ترجمه کتاب سلمان پاک مراجعه و آنها را مورد بازنگری و تحقیق بیشتر قرار دهد.
با انتشار این فتاوی رسمی، حسینیه ارشاد در آبان ۱۳۵۱ تعطیل گردید. پس از تعطیلی ارشاد، فتاوی مذهبی علیه ارشاد و شریعتی به شدت گسترش یافت. شریعتی نهایتا به*دلیل دستگیری پدرش، در تیرماه ۱۳۵۲ خود را تسلیم كرد و زندانی شد. پس از دستگیری وی محمد بهشتی، سید هادی خامنه*ای و چند نفر از طلاب قم در منزل مرتضی مطهری حضور داشتند که مطهری ضمن انتقاد از شریعتی گفت صرفنظر از افكار نادرست وی و غرور و اشتباهاتش، ضربه جبران ناپذیری بر هماهنگی روحانیت و طبقه تحصیلكرده زد و آنها را نسبت بهم سخت بدبین نمود و احساسات جمعی از جوانان خام را علیه روحانیون برانگیخت. ابوالحسن قزوینی در پاسخ به استفتایی نوشت:«هرچند مدتی است كسالت دارم و قادر بر مطالعه نیستم، ولی نظر به مطالعه اجمالی، كتب مذكور مطابق با مذهب تشیع نمی*باشد و انكار خاتمیت و انكار ضروری دین اسلام است.» علامه سید محمدحسین طباطبایی در پاسخ به استفتایی نوشت:«اینجانب نوشته*های دکتر شریعتی را هرگز تصدیق نکرده، نوع مطالب ایشان اشتباه و طبق مدارک دینی*اسلامی غیرقابل قبول است.» سید کاظم مرعشی هم در پاسخ به استفتایی دیگر خرید و فروش کتب شریعتی را حرام دانست. همچنین سید علی اصفهانی اعلام کرد:«نوشتجات نامبرده مشتمل بر اباطیل گوناگون است»
صدور فتواها علیه شریعتی تا پس از مرگ وی ادامه داشت و در این زمان آیات عظام خویی، مرعشی نجفی، شاهرودی،عبدالله شیرازی، مالك حسینی، علی نمازی و... فتاوی مشابهی علیه شریعتی صادر كردند. در این زمان تلاشهایی هم شد كه فتوایی له یا علیه شریعتی از خمینی صادر شود لیكن وی در این*باره همواره سكوت كرد. محمد یزدی در خاطرات خود از جلسه مدرسین قم پیش از انقلاب برای تصمیم*گیری درباره شریعتی می*نویسد: «جلسه مزبور در منزل نوری همدانی تشکیل شده بود و بحث به مرز کفر و ایمان رسیده بود. پس از شور و مشورت، آقایان به این نتیجه رسیدند که اعلام کفر در مورد شریعتی بازتاب خوبی ندارد و در کل به مصلحت اسلام و مسلمین نیست...آقای مصباح یزدی در آن ماجرا قائل به دیدگاه خاصی بودند و بقیه اعضای جامعه در برابر ایشان قرار داشتند.» به این ترتیب بخشی از روحانیون نزدیک به خمینی نیز که بعدها وارد حکومت جمهوری اسلامی شدند، تنها به دلیل مصلحت از اعلام کفر شریعتی خودداری کرده بودند.

«كوچك ترین گناه این مرد بدنام كردن روحانیت است. او همكاری روحانیت با دستگاه*های ظلم و جور علیه توده مردم را به صورت یك اصل كلی اجتماعی درآورد و مدعی شد كه ملك و مالك و ملا و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در كنار هم بوده و یك مقصد داشته*اند.

زندگی مخفیانه


شریعتی از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲ به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی حسینیه ارشاد به بعد، متن سخنرانی*های شریعتی با اسم مستعار به چاپ می*رسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، علی شریعتی در نیمه شب به خانه*اش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت.


مهاجرت از ایران

درگذشت

وی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالیکه سه هفته از سفرش به انگلستان می گذشت، در ساوت همپتون درگذشت. دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد. شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند، ولی در قبرستانی کنار آرامگاه زینب کبری، در شهر دمشق نهگداری می*شود و خانواده اش هزینه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.

اندیشه ها

شریعتی یکی از متفکران مسلمان بود و در عین حال، رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به*طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می*داند و آن را توام با اسارت*پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می*کرد. وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می*کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت*های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده*است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.
جمعه 19/9/1389 - 23:31
شخصیت ها و بزرگان
  مختصری از زندگی‏نامه شخصی آیت‏الله هاشمی رفسنجانی




پدرم: حاج میرزا علی هاشمی بهرمانی و مادرم: ماه بی*بی (صفریان).
نام خانوادگی هاشمی برای خانواده ما، با آن‏که سیّد نیستم، به این دلیل انتخاب شده است که نام جدّ پدری ما حاج هاشم بوده است؛ او در سرتاسر منطقه، املاک و امکانات زیادی داشته است.

پدرم، کمی از تحصیلات علوم حوزوی بهره*مند بود، تا آن‏جا که به یاد دارم، در روستا زندگی می*کرد، که دلیل آن تا حدودی فشارهایی بود که در دوره پهلوی متوجّه متدیّنین بود. ایشان عمیقاً مورد اعتماد مردم بودند و نوعی مرجعیّت در امور اجتماعی و مذهبی داشتند. از اخلاقیّات جالب ایشان این بود که معمولاً در زمان رسیدن هر محصولی، وقتی که به باغ و یا مزرعه می*رفتند، تعداد زیادی از نیازمندان روستا را می*پذیرفتند و به هر یک از آن‏ها چیزی می*دادند و این وضع در همه فصول سال ادامه داشت.
اسم روستای ما بهرمان است، یکی از دهات قدیمی نوق – از جلگه*های رفسنجان. بهرمان به معنی یاقوت سرخ است.
مادرم علاوه بر خانه*داری، در امور زندگانی با پدرم همکاری داشتند. او هر چند بی*سواد بود، امّا اطّلاعات خوبی از خواصّ گیاهان دارویی داشت. اطّلاعات و تجربیّات او برای اعضای خانواده و حتّی اهالی روستا سودمند بود؛ چنان*که هنوز هم گاهی از همان تجربه*ها استفاده می*کنیم . خانواده ما ترکیبی از پنج برادر و چهار خواهر است، سطح زندگی*مان با توجّه به وضع آن روستا بد نبود. تاریخ تولّد شناسنامه*ای من ۱۳۱۳ است. من در سنّ پنج سالگی به همراه برادرم حاج قاسم که دو سال از من بزرگ*تر بود، تحصیل را شروع کردم. آن‏چه در مکتب*خانه به ما می*آموختند، همان کتاب*های مدرسه رسمی بود به اضافه قرآن و چیزهایی مثل گلستان، نصاب و ... . از هفت سالگی علاوه بر مکتب از معلومات پدر نیز استفاده کردم. رفته‏رفته مکتب*خانه نمی*توانست جوابگوی نیاز ما باشد. چهارده ساله بودم که به پیشنهاد پسرعمویم، محمّد، تصمیم گرفتیم که همراه کاروان جهت تحصیل علوم دینی به قم سفر کنیم.
در حوزه علمیّه قم دروس مختلف را در محضر استادانی بزرگوار چون آیات عظام بروجردی، امام خمینی (سلام‏الله علیه)، داماد، گلپایگانی، شریعتمداری، حائری یزدی، نجفی مرعشی، علّامه طباطبایی، زاهدی و منتظری آموختم.
جمعه 19/9/1389 - 23:30
سخنان ماندگار
 
سخنانی گرانبها از معلم بزرگ تفکر – استاد ایلیا  هر چه می خواهید دوست بدارید تا به شما داده شود. با وجد و سرور، و با شور و اشتیاق او را بخوانید که خداوند سرور و شادی را دوست می دارد.

زمزمه نامهای خداوند مانند باران است که می تواند چرکها و پلیدی ها را بشوید و نفس را از پلیدی هایش پاک و مبرا سازد. دیروز و فردا را به دور افکنید تا امروز از آن شما باشد.

اگر خداوند بخواهد بدی انسان را پاك گرداند،
اگر بخواهد توبۀ گناهكاری را بپذیرد و او را از پاكان قرار دهد،
اگر خداوند بخواهد كسی را كه در گذشته در تاریكی می‌زیسته به نور بیاورد،
چه كسی می‌تواند مانع او شود؟
هرکسی خدای خود را دارد ، لکن خداوند واحد نامحدود است و در هیچ فکر و قالبی نمی گنجد. همراهت را تغییر بده تا راه تو تغییر کند. ازدواج با یک نفر ، ازدواج با سرنوشت او و شریک شدن در همه مسایل و نتایج اوست. وقتی اسم خدا را با سوگند دروغ خوردن به آن بی اعتبار می کنید ، بی اعتباری خود را در آسمان و زمین رقم می زنید. مبارزه جنگ نیست ، صلحی هوشمندانه است و مبارز صلح جوی عاشق است ؛ مبارزی است که بزرگترین سلاح مبارزه اش محبت اوست. خدا را طوری بخوانید که انتظار پاسخش را داشته باشید و خدواند ، خواننده خود را حتی پیش از خوانده شدن پاسخ می دهد. خدا را به هر نامی که می خواهید بخوانید ، بخوانید ، بخوانید. خداوند به واسطه آنچه در ذهن و قلب توست ، با تو رفتار می کند ، از تو می گیرد و به تو می بخشد. دریافت کردن بدون بخشیدن ممکن نیست ، پس ببخش تا به تو بخشیده شود. 
جمعه 19/9/1389 - 23:28
اخبار
 بزرگترین پارک تفریحی/مذهبی جهان با کشتی نوح


قرار است پارکی با سرمایه ۱۵۰ میلیون دلار در ایالت کنتاکی آمریکا ساخته شود که به گفته مسوولین بزرگ ترین پارک تفریحی مذهبی جهان محسوب میشود. قسمتی از این پارک را مدل کشتی حضرت نوح تشکیل میدهد که قرار است در اندازه واقعی و به طول ۱۵۲ متر ساخته شود. ‏

البته آنها نگفته اند که سایز کشتی اصلی نوح را از کجا می دانسته اند اما در کنار آن قرار است یک شهر با معماری باستانی به همراه محل بازی برای کودکان ایجاد شود. در پارک قرار است یک برج بابل هم ساخته شود که دارای نمایشگاه و سینما است.


برای تکمیل شدن داستان قرار است انواع حیوانات مختلف دنیا هم به صورت جفت در این پارک نگه داری شوند و البته فرماندار این ایالت آنقدر از ساخت این پارک خوشحال شده بود که در مصاحبه مطبوعاتی اش گفت یک جفت از همه موجودات را در پارک خواهیم داشت و این شامل دایناسور ها هم میشود! ‏

این پروژه قرار است تا سال ۲۰۱۴ افتتاح شود. اما به نظر من باید سعی کنند آن را زودتر تمام کنند. چون بعضی ها معتقد اند دنیا تا سال ۲۰۱۲ به پایان می رسد و اگر کشتی تا آن زمان آماده نشود ممکن است کار از کار بگذرد.
جمعه 19/9/1389 - 23:25
داستان و حکایت
 نصیحت های زرتشت به پسرش :
آنچه را گذشته است فراموش كن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فكر كن
هیچ كس را تمسخر مكن
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
خود برای خود، زن انتخاب كن
به شرر و دشمنی كسی راضی مشو
تا حدی كه می توانی، از مال خود داد و دهش نما
كسی را فریب مده تا دردمند نشوی
از هركس و هرچیز مطمئن مباش
فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
بی گناه باش تا بیم نداشته باشی
سپاس دار باش تا لایق نیكی باشی
با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
راستگو باش تا استقامت داشته باشی
متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
معروف باش تا زندگانی به نیكی گذرانی
دوستدار دین باش تا پاك و راست گردی
مطابق وجدان خود رفتار كن كه بهشتی شوی
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
روح خود را به خشم و كین آلوده مساز
هرگز ترشرو و بدخو مباش
در انجمن نزد مرد نادان منشین كه تو را نادان ندانند
اگر خواهی از كسی دشنام نشنوی كسی را دشنام مده
دورو و سخن چین مباش، نزدیك انجمن دروغگو منشین
چالاك باش تا هوشیار باشی
سحر خیز باش تا كار خود را به نیكی به انجام رسانی
با هیچكس و هیچ آیینی پیمان شكنی مكن كه به تو آسیب نرسد مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشك پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند.
__________________
جمعه 19/9/1389 - 23:24
لطیفه و پیامک
 

به چیزی خود را وابسته کن که ماندگار باشدو ارزش عمرت را داشته باشد .
جمعه 19/9/1389 - 23:19
لطیفه و پیامک
 
بیش از آن که برای زندگی دور اندیشی می کنی، بری آخرت آینده نگری داشته باش.
جمعه 19/9/1389 - 23:19
لطیفه و پیامک
 دنیا یک سفر کوتاه است، نکند آن را با وطن اصلی مان عوض کنیم .
جمعه 19/9/1389 - 23:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته