• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3867روز قبل
شعر و قطعات ادبی

  خدایا


بار الها ! مرا در سایه خاتم داشتی که تو را یابم و بندگانت را دریابم، شکر این موهبت چگونه گذارم؟
بار الها ! ناپاک را به سویت بار نیست و با بندگانت کار نیست، دستم را بگیر تا در راهم استوار باشم....
جمعه 19/9/1389 - 23:45
شعر و قطعات ادبی

خدایا

گاهی حجم دنیای درونم از وجودت تهی می شود
آن وقت من می مانم و تنهایی و ترس هایم
در ها دیوار می شوند
وامید هایم یك آرزوی دور از دسترس
پروردگار خوبم
روزنه قلبم را به رویت باز كن
چون تنها نور وجود توست
كه دلم را نگاه می دارد
.
جمعه 19/9/1389 - 23:44
سلامت و بهداشت جامعه
ویژگی یک عینک آفتابی خوب برای خرید


دکترسید محمد میر آفتاب از مزایا و معایب عینک های آفتابی می گوید

تا هوا به سمت گرما می رود همه یاد آفتاب و مقابله با خطرات آن می افتند که یکی از این خطرات به چشم مربوط می شود. شاید هم این طبیعی باشد چون در شش ماهه ابتدایی سال چون هوا روشن تر است و هوای ابری کمتر دیده می شود بحث آفتاب و صدمه به چشم بیشتر از قبل مطرح می شود. مهم ترین وسیله مراقبت از چشم بیشتر از قبل مطرح می شود. مهم ترین وسیله مراقبت از چشم در برابر خطرات آفتاب عینک های آفتابی هستند. شاید از دیدن این همه مارک و مدل در مغازه های عینک فروشی دچار سرگیجه شوید که بالاخره کدام عینک مناسب است و ویژگی های یک عینک آفتابی خوب چیست؟

مبارزه با ماورای بنفش

متهم ردیف اول
قسمتی از اشعه آفتاب ماورای بنفش (UV) است که بخشی از زندگی روزمره ما را تشکیل می دهد. گرچه لایه ازن مقدار زیادی از این اشعه را جذب می کند ولی بخش قابل توجهی از آن به زمین می رسد. اگر کسی در مجاورت اشعه ماورای بنفش طبیعی یا مصنوعی (مثل سولاریوم یا جوشکاری) قرار بگیرد ممکن است دچارعوارض و مشکلاتی بعضاً جدی شود. اغلب مشکلات به نوعی به همین اشعه مربوط می شود.

خطرات اشعه ماورای بنفش

این اشعه یک سرطانزای شناخته شده است. بسیاری از کسانی که در دراز مدت در معرض این اشعه باشند دچار سرطان پوست می شوند. شاید خیلی ها بدانند که اشعه ماورای بنفش برای پوست مضر است ولی بسیاری از مردم نمی دانند که این اشعه برای چشم هم ضرر دارد. تحقیقی در آمریکا نشان داده 80 درصد مردم می دانند اشعه ماورای بنفش برای پوست مضر است ولی فقط 5 درصد می دانستند که این اشعه برای چشم هم مضر است.

مهم ترین عوارض آفتابی

دو بیماری برای ما بسیار اهمیت دارد، اولی آب مروارید است. یکی از مهم ترین علل ایجاد کننده آب مروارید آفتاب است. کسانی که شغلشان در محیط های آفتابی است و یا ساعات زیادی در معرض آفتاب هستند یا در مناطق آفتابی زندگی می کنند بیشتر در معرض خطر ابتلا به آب مروارید قرار دارند. دومین مشکل تحلیل مرکز بینایی در شبکیه است که به آن ماکولای ناشی از بالا رفتن سن می گویند. ماکولامسئول دید جزئی در انسان است. در این بیماری دید بیمار برای تشخیص جزئیات دچار مشکل می شود.

اوج خطر آفتاب

از 10 صبح تا 3 بعدازظهر اوج اشعه ماورای بنفش است و در این ساعات استفاده از عینک آفتابی و کلاه لبه دار واجب است. حتی در هوای ابری هم بهتر است از عینک و کلاه استفاده شود گرچه به لحاظ عرف چندان ظاهر جالبی ندارد.

بچه ها هم باید عینک بزنند

بچه ها هم باید وقتی در محیط آفتابی حضور دارند عینک آفتابی بزنند یا از کلاه لبه دار استفاده کنند. عینک آفتابی کودکان باید مثل عینک بزرگسالان حفاظت کاملی در برابر اشعه ماورای بنفش ایجاد کند.

آیا عینک من واقعاً UV را جذب می کند؟

درست است که بهترین رنگ مشکی، طوسی و قهوه ای است اما رنگ های دیگر هم اشعه ماورای بنفش را جذب می کنند. بهترین راه سنجش این قضیه استفاده از دستگاه UV متر است که در مغازه های عینک فروشی و مطب اپتومتری و چشم پزشکی وجود دارد. با این دستگاه ها دقیقاً می توان فهمید که عینک چه مقدار از اشعه را جذب می کند.

محافظت در برابر اشعه ماورای بنفش

عینک آفتابی علاوه بر رنگ مناسب باید 99 تا 100 درصد اشعه ماورای بنفش را جذب کند. طیف اشعه ماورای بنفش زیر 400نانومتر است. روی عینک آفتابی معمولاً یک بر چسب 400 نانومتری وجود دارد که نشان می دهد تمام اشعه زیر 400 نانومتر را جذب می کند. می توان مطمئن بود عینکی که رنگ تیره داشته باشد بیشتر از 90درصد اشعه ماورای بنفش را جذب می کند.

انتخاب یک عینک مناسب

رنگ عینک بهتر است یکنواخت بوده و فریم آن بهتر است بزرگ باشد در حدی که حتی گوشه های چشم را هم بپوشاند. عینکی که فریم کوچکی دارد مناسب نیست چون اشعه آفتاب از بالا و پایین و گوشه به چشم می رسد و آسیب رسان است. عینک باید تمام چشم را بپوشاند یعنی از بالای ابرو تا بالای گونه و گوشه های چشم را پوشش دهد. عینک هایی که دسته های پهنی دارند از این جهت مناسب هستند چون گوشه های چشم را پوشش می دهند. علاوه بر این عینک آفتابی نباید نمره داشته باشد و شماره عدسی آن باید صفر باشد یعنی نباید هیچ گونه اعوجاجی در تصویر ایجاد کند.

تشخیص عینک استاندارد

عینک آفتابی را روی صفحه خط دار یا شطرنجی حرکت دید و ببینید اعوجاجی در تصویر ایجاد می شود یا نه. یعنی مربع ها شبیه بشکه شده شده یا خطوط صاف شکم می دهند یا نه. اگر این حالت ها در تصویر ایجاد نشود، عینک مشکلی ندارد. یک راه دیگر هم اینکه باید راحت باشد. معمولاً وقتی فرد یک عینک غیر استاندارد به چشم بزند و با آن نگاه کند راحت نخواهد بود و احساس خوشایندی ندارد. در عینک استاندارد، رنگ ها و اشکال نباید تغییر کنند و نباید به چشم فشار بیاید. در عین حال می توان از اپتومتریست خواست تا کیفیت شیشه عینک را تأکید کند.

داراوندار

تا حد زیادی می توان گفت اگر برند یک عینک واقعی باشد، چون باید مطابق استانداردهای اروپا و آمریکا ساخته شود، محافظت کافی در برابر اشعه ماورای بنفش فراهم می کند اما این بدین معنی نیست که اگر عینکی ارزان قیمت باشد و برند معتبری نداشته باشد عینک بدی است. برخی بیماران می گویند اگر عینک من نا مرغوب باشد و صددرصد اشعه ماورای بنفش را جذب نکند و فقط نور را جذب کند، مردمک چشم گشاد شده و اشعه ماورای بنفش جذب شده به چشم آسیب بیشتری می رساند ولی این عقیده غلط است چون یک عینک تیره که نور را جذب می کند حتماً عمده اشعه ماورای بنفش را هم جذب می کند. بنابراین استفاده از عینک ارزان قیمت ضرر ندارد، البته اگر شیشه هایش مناسب بوده و تصویر را دچار اعوجاج نکند.

افرادی با عینک های طبی

برخی افراد از عینک های طبی با نمره بالا استفاده می کند و نمی توانند عینک خود را برداشته و عینک آفتابی بزنند. برای این افراد چند راه حل وجود دارد. یکی اینکه می توانند یک عینک فتوکرومیک داشته باشند و در طول روز از آن استفاده کنند. عینک های فتوکرومیک در مقابل نور آفتاب تیره می شوند و اشعه ماورای بنفش را به خوبی جذب می کنند.
راه دیگر استفاده از عدسی های آفتابی است که مثل کلیپس روی شیشه عینک طبی قفل می شوند. یا اینکه می توانند از پوششی کاملاً شفاف استفاده کنند که روی شیشه عینک کشیده شده و اشعه ماورای بنفش را جذب می کند.

تمام رنگ های عینک آفتابی

سه رنگ از بقیه بهترند. مشکی، طوسی و قهوه ای. این رنگ ها خیلی خوب اشعه ماورای بنفش را جذب کرده و در عین حال رنگ های دیگر را هم تغییر نمی دهند. مثلاً اگر عینک شما سبز باشد، پشت چراغ قرمز رنگ قرمز را خوب نمی بینید. بنابراین رنگ سبز به دلیل تغییری که در رنگ های دیگر ایجاد می کند خیلی توصیه نمی شود.
رنگ زرد برای استفاده در شب خیلی عینک خوبی است چون کنتراست را زیاد می کند . کسانی که در شب احساس می کنند کمی مات می بینند، اگر از این عینک استفاده کنند بهتر خواهند دید. در برخی ورزش ها هم از این رنگ عینک استفاده می شود ولی به طور کلی عینک زرد در طول روز اصلاً عینک مناسبی نیست چون بیشترین نوری که در طول موج مرئی با آن روبه رو هستیم نور زرد است و در این عینک ها نور زرد بیشتری وارد چشم شده و ممکن است برای چشم مضر باشد. شیشه های آینه ای خیلی عینک های مناسبی نیستند. رنگ های آبی و صورتی در محیط داخلی اشکالی ندارند ولی اگر پوشش مناسبی داشته باشند و اشعه ماورای بنفش را جذب کنند در محیط خارجی هم قابل استفاده هستند. برخی از عینک های آفتابی سفید و شفاف هستند که همان پوششی که قبلاً صحبتش شد روی شیشه های آن کشیده شده است. این عینک ها کاملاً اشعه ماورای بنفش را جذب می کنند.
جمعه 19/9/1389 - 23:43
اخلاق
امام عسكرى علیه‏السلام : مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ ، ومَن وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَد شانَهُ ؛ هركه برادر خود را پنهانى اندرز دهد ، او را آراسته است و هر كه در برابر دیگران موعظه‏اش كند ، او را لكّه‏دار كرده‏است . تحف العقول : 489

جمعه 19/9/1389 - 23:42
اخلاق
 

امام صادق علیه‏السلام : إنّ العالِمَ إذا لم‏یَعمَلْ بعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عنِ القُلوبِ كَما یَزِلُّ المَطَرُ عنِ الصَّفا ؛ عالِم هرگاه به علم خود عمل نكند ، پند او از دل‏ها فرو غلتَد ، آن‏گونه كه باران از روى تخته سنگ فرو مى‏غلتد . منیه المرید : 146
جمعه 19/9/1389 - 23:42
اخلاق
 
امام صادق علیه‏السلام می فرمایند : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ اسْمُ اللّه‏ِ الأْكبَرِ أو قالَ الأْعظَمِ؛ بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم، بزرگ‏ترین ـ فرمود ـ یا با عظمت‏ترین نام خداوند است. بحارالأنوار، ج 90، ص 223 .

جمعه 19/9/1389 - 23:41
اخلاق
 
امام على علیه‏السلام : إنّ الوَعظَ الّذی لا یَمُجُّهُ سَمعٌ ، ولا یَعدِلُهُ نَفعٌ ، ما سَكَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ وَنطَقَ بهِ لِسانُ الفِعلِ ؛ اندرزى كه هیچ گوشى آن را دور نمى‏اندازد و هیچ سودى با آن برابرى نمى‏كند ، آن اندرزى است كه زبانِ گفتار از آن خاموش شود و زبانِ كردار بدان گویا گردد . غررالحكم : 3538
جمعه 19/9/1389 - 23:41
اهل بیت
 عاشوراى تاریخى و عاشوراى سنتى


برخى از شیعیان دل‏باخته، بر این اساس به قیام امام‏حسین‏علیه‏السلام مى‏نگرند كه گویا امام حسین‏علیه‏السلام خود را به كشتن داد تا نزد پروردگار میانجى گناهان شیعیان شود. برخى از مورخان غربى یا شرقیان شیفته تاریخ نویسان اروپایى، قیام امام حسین‏علیه‏السلام را در قالب قیام یك ماجراجوى عصیان‏گر علیه رژیم عربى دمشق قلمداد كرده‏اند برخى هم صرفاً براى نوشتن تاریخ به این قیام نگاه كرده‏اند. كسى كه از این دریچه به حادثه عاشورا نگاه كند، اول فكر مى‏كند كه یك عده‏اى جمع شدند و از امام حسین‏علیه‏السلام دعوت كردند. ایشان هم آمدند و مى‏خواستند حكومت را در دست بگیرند و یزید هم در مقابل امام حسین‏علیه‏السلام ایستاد و... . بعضى هم هدفشان از پرداختن به قیام امام حسین‏علیه‏السلام مقتل نویسى و تبلیغ مذهبى بوده است.
اما سؤالات من از قیام امام حسین‏علیه‏السلام چیزهاى دیگرى بود. سؤال من این بود كه چرا حوادث و وقایع خاصى در این مقطع از زمان به وجود آمده است. سؤال من این بود كه چرا عده خاصى در مقابل امام حسین‏علیه‏السلام ایستادند. مقابله با امام حسین‏علیه‏السلام در حوزه مسلمانان رخ مى‏دهد و نه در حوزه كفر. سؤال من این بود كه چطور یك كسى كه تا دیشب همه مى‏گفتند او مسلمان است و پشت سرش هم نماز مى‏خواندند، به فاصله چند ساعت به جنگ با او برمى‏خیزند؟ طبق احكام اسلامى آن زمان، مردهاى مشرك بالغ را مى‏كشتند و زن‏ها و بچه‏هاى آنها را به اسارت مى‏بردند. چطور شد كه در فاصله چند ساعت، امام حسین‏علیه‏السلام و خانواده‏اش به زعم عده‏اى مشرك شدند؟
مى‏دانید كه فرق امام با پیغمبر چیست؟ پیغمبر در هر شرایطى موظف بود كه مردم را به اسلام دعوت كند؛ حتى اگر براى او خطرات جانى و مالى نیز وجود داشته باشد؛ ولى امام وقتى قیام مى‏كند كه مردم دورش جمع شوند و بگویند: ماجز تو كسى را نداریم. اگر جواب ما را ندهى، پیش خدا مسئولى و... . براى حضرت على‏علیه‏السلام نیز چنین چیزى رخ داد. وقتى مردم به حضرت على‏علیه‏السلام روى آوردند، ایشان اول فرمودند كه اگر من وزیر شما باشم، براى شما بهتر از این است كه امیرتان باشم؛ اما وقتى شدت دعوت مردم را مشاهده كردند، با قید شروطى حكومت برآنها را پذیرفتند. امام حسین‏علیه‏السلام نیز همین طورى بلند نشدند تا حكومت را در دست بگیرند. اول نامه‏هاى دعوت زیادى آمد. كه در نامه‏هاى آخر، كوفیان حجت را برایشان تمام كمردند و گفتند: اگر نیایى، روز قیامت در پیشگاه پروردگار مسئول هستى ؛ اما حضرت باز هم قیام نكردند. حضرت مسلم را به كوفه فرستادند تا بدانند در آن جا چه خبر است. ایشان هم بر حسب ظاهر، از اشتیاق شدید مردم براى پذیرش امام حسین‏علیه‏السلام خبرداد و این جا بود كه حجت بر امام تمام شد و به همین جهت حضرت مى‏فرمایند: من براى هواى نفس بیرون نیامدم. پس امام حسین‏علیه‏السلام را ملزم كرده بودند كه باید بیایید و سنت جدتان را احیا كنید و ایشان هم تنها به همین دلیل رفتند. بر همین اساس، وقتى لشكریان ابن زیاد مانع رفتن ایشان به كوفه شدند، حضرت فرمودند: من براى جنگ نیامده‏ام و اگر اجازه دهید، به وطن خود یا كشور دیگرى بر مى‏گردم. از این‏رو نمى‏توان گفت قیام امام حسین‏علیه‏السلام، یك قیام نظامى و تنها براى در دست گرفتن حكومت بوده است.
بین روایت‏گرى و گزارش‏گرى با تاریخ تحلیلى تفاوت زیادى وجود دارد.
به تاریخ با دو دیدگاه مختلف مى‏توان نگریست: یك وقت آدم مى‏خواهد حادثه‏اى را بداند و یك وقت مى‏خواهد بفهمد كه چرا این حادثه به این شكل خاص و در این زمان خاص و... اتفاق افتاده است. هدف تاریخ‏نگارى، پیدا كردن علت وقوع حادثه بوده است و نه گزارش خود حادثه. خیلى‏ها واقعه كربلا را در قالب كتاب نوشته‏اند؛ ولى اینها همه گزارش حوادث است و در مورد این كه چرا براى امام حسین‏علیه‏السلام این اتفاقات افتاد، چرا سیاست‏مداران كوفه، مكه و مدینه نرفتند تا یزید را از این كارها باز دارند؟ و چرا آنها تلاش نكردند تا بین امام حسین‏علیه‏السلام و یزید، صلح برقرار كنند، مطلبى نیامده است. مردم عصر امام حسین‏علیه‏السلام مردم صدر اسلام نبودند. مردم پس از فوت پیامبر به خصوص پس از دوره عثمان كه سخت‏گیرى‏هاى عمر تمام شد، به كلى تغییر موضع دادند و اصلاً وضع اجتماع به طور كامل تغییر كرد.
اكنون كه حكومتى مقابل حكومت اسلامى نیست و شرایط به گونه‏اى نمى‏باشد كه بخواهیم یك تطابق كامل با واقعه عاشورا را برقرار سازیم.
براى این كه چنین اتفاقى بیفتد، همه ما باید سعى كنیم كه مردم را با عمل راست و درست خودمان به دین و معارف دینى معتقد كنیم. اگر شما بتوانید با علمتان یك نفر را راهنما باشید، ثواب آن صد برابر یك شعر و یك كتاب تاریخ و هزار چیز دیگر است. اگر ما به گفته‏هایمان عمل نكنیم، باید مطمئن باشیم كه تأثیر ندارد. من نمى‏توانم بگویم آقا به مال مردم تعرض نكن؛ ولى خودم تعرض كنم.
اگر در مورد این نسل كه عده‏اى روى آن انگشت مى‏گذارند و مى‏گویند كه اینها از اسلام برگشته‏اند تحقیق كنیم، مى‏فهمیم كه علت اصلى آن، عدم معرفى درست اسلام به آنها بوده است.
درس دیگرى كه از قیام امام حسین‏علیه‏السلام و واقعه عاشورا مى‏توان گرفت، آن است كه هر وقت بدعتى در دین به وجود آمد، باید به طریق مناسبى مقابل آن ایستاد.
دعوت اسلام در بین قوم خاصى پیدا شد. طبیعت عرب این بود كه در مقابل هر چیز جدید مخالفت كند؛ ولى وقتى تسلیم آن شد، دیگر از همه چیز خود در راه آن مى‏گذرد. اعراب با پیغمبر همین كار را كردند. اول با ایشان مخالفت كردند و بعد از آن كه ایشان را پذیرفتند، دیگر هر چه ایشان مى‏گفتند، قبول مى‏كردند. خصلت آنها به گونه‏اى بود كه حتى اجازه فكر كردن به خود را در برابر پیغمبر نمى‏دادند. نقل مى‏كنند كه روزى كسى نزد پیغمبر آمد و گفت: مرا دریاب كه دارم هلاك مى‏شوم. پیغمبر در پاسخ او گفتند: مى‏دانم چه بر سر تو آمده است؛ شیطان نزد تو آمد و گفت: تو را چه كسى آفرید؟ گفتى: خدا. گفت: خدا را كه آفرید؟ تو در پاسخ او درماندى. وقتى كسى در مقابل شخصى كه او را پذیرفته، دیگر اجازه فكر كردن را به خود ندهد، همواره چشم به دهان او مى‏دوزد تا او را راهنمایى كند. چنین انسان هایى در موقع تصمیم‏گیرى نمى‏توانند مستقل بیندیشند و عمل كنند و همواره گوش به فرمان كسى دارند كه از او تبعیت مى‏كنند.
بحث دیگر این است كه در زمان پیغمبر و حتى تا زمان عمر، مال و ثروت و جاه و مقام، به طور جدى وارد حوزه مسلمانان نشده بود؛ ولى در زمان عثمان هر دوى اینها آمد. آدم باید خیلى قوى و خود ساخته باشد تا بتواند در مقابل وسوسه‏هاى این دو بایستد. پسر سعدابى‏وقاص شمشیر زن بزرگ عصر پیغمبر، وقتى در قبل جنگ با پسر رسول خداصلى‏اللَّه علیه‏وآله فرماندارى رى به او پیشنهاد شد، با خود گفت: مى‏گویند قیامت حق است؛ اما آرزوى من حكومت رى است و این پیشناهد نقدى است. اگر قیامت هم حق باشد، پس از چندى توبه مى‏كنم و... . با مطالعه این مطالب تاریخى به این نتیجه مى‏رسیم كه واقعاً خیلى قدرت مى‏خواهد كه كسى اسیر این وسوسه‏ها نشود. پس باید علاوه بر این كه به خودسازى مى‏پردازیم، دعا كنیم كه خدا ما را در این قبیل امتحانات سخت قرار ندهد.
مقام معظم رهبرى در یكى از سخنرانى‏هاى خود به عبرت‏هاى عاشورا اشاره كرده‏اند.سراسر قیام امام‏حسین‏علیه‏السلام عبرت است. مهمترین عبرت آن است كه گروهى با آن شور و شعف، دخترزاده رسول خدا را دعوت كنند و بعد هم بیایند و در معركه‏اى كه دشمن آن حضرت به راه انداخته، در مقابل حضرت بایستند. نكته مهم‏تر این است كه خیلى از كسانى كه در این معركه حاضر بودند، همان‏هایى بودند كه براى حضرت نامه نوشته بودند. امام در هنگام مقابله با این دسته مى‏فرمودند: مگر شما همان‏هایى نبودید كه نوشتید میوه‏هاى ما رسیده است و سرزمین ما سبز است و آب‏هاى ما جارى است و وقت آن فرا رسیده است كه شما بیایید؟ یكى از عبرت‏هایى كه از این وقایع مى‏توان گرفت، این است كه آدم نباید به صرف حرف اشخاص اعتماد كند. وقتى پاى عمل پیش آمد، باید دید كه افراد چگونه‏اند و چه میزان ایستادگى دارند.
نكته‏اى كه باید در پاسخ به "كدام بعد محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است؟"به آن اشاره كنم، آن است كه منظور از اسلام در این بحث، شیعه است و گرنه در بسیارى از كشورهاى اسلامى اصلاً از محرم و صفر خبرى نیست. نكته دیگر آن كه این معارف و شعائرى كه در ماه‏هاى محرم و صفر بیان مى‏شود، واقعاً در زنده نگاه داشتن آرمان‏هاى شیعى نقش اساسى داشته است. من وقتى به عراق رفته بودم، روز اربعین هیئت انصارالحسین‏علیه‏السلام به كربلا مى‏آمدند. سال اول كه رفتم، سه چهار تا از این دسته‏هاى عزادارى حضور داشتند؛ ولى این آخرى‏ها مى‏توان گفت كه تقریباً قسمت عمده عراق براى عزادارى به كربلا مى‏آمدند. حتى از اهل سنت هم مى‏آمدند و این نشان مى‏دهد كه این شعارهاى سینه‏زنى و مطالبى كه در این روزها عنوان مى‏گردد، اینها را تحت تأثیر قرار داده است. به همین جهت این عاشوراى سنتى را باید نگه داشت؛ ولى باید سعى كرد كه عزادارى‏ها از حد طبیعى خودشان خارج نشوند.
چگونه مى‏توان روى‏كرد معرفتى و تحلیلى به تاریخ عاشورا را با روى‏كرد عاطفى و پرشور و علاقه عجین كرد؟ این سؤال را از آن جهت مطرح مى‏كنم كه بعضى وقت‏ها مطالعات تحقیقى و تحلیلى درباره عاشورا، ما را از آن عشق و علاقه دوران كودكى و نوجوانى دور كرده است.
نظر شما یك مقدارى درست است. فرض كنید برخى از افراد به شدت علاقه‏مند به عزادارى براى امام حسین‏علیه‏السلام هستند؛ اما نسبت به نمازشان كوتاهى مى‏كنند. وظیفه من محقق، شماى فرهنگى و روحانیت این است كه سعى كنیم از این عده بكاهیم و به آنهایى كه مى‏فهمند قیام عاشورا براى چه بوده است، بیفزاییم. منظور من این نیست كه به دانشجویان و طلبه‏ها بگویم كه سینه نزنند. حرف من این است كه از شیر، حمله خوش است و از غزال، رم. هر كسى باید در نظر داشته باشد كه وظیفه‏اش در قبال دین چیست. اگر شما این قدرت را دارید كه مردم را با امام حسین‏علیه‏السلام آشنا كنید، باید به وظیفه خود به درستى عمل كنید. شما كه برخى از حقایق مربوط به قیام امام‏حسین‏علیه‏السلام را درك مى‏كنید، باید مردم را راهنمایى كنید؛ البته شما نمى‏توانید همه مردم را به راه راست هدایت كنید؛ همان طور كه پیامبر و هم نتوانستند؛ اما همین كه یك نفر را به راه راست هدایت كنید، براى شما كافى است.
شما ابتدا باید سؤال داشته باشید و بعد كتابهایى را كه در این زمینه نوشته شده است، بخوانید و بدون این كه تحت تأثیر آنها قرار بگیرید، واقعیت امر را از میان آنها در بیاورید و سعى كنید به طور معقول نسبت به پاسخ خود قانع شوید. اگر پاسخ‏هاى موجود نتوانست شما را قانع كند، تحلیل جدید ارائه دهید. كتاب‏هاى تاریخى موجود پر از مطالب درست و غلط است كه باید آنها را از هم جدا كرد. مرحوم آقاى دربندى انسان بسیار مقدس و متدینى بود؛ ولى درباره حادثه روز عاشورا مى‏گوید: اگر هر یك از افراد حاضر در جنگ بخواهند این قدر كه در كتاب‏هاى مقاتل نوشته شده افراد را كشته باشندو این خطبه‏هایى را كه به آنها منسوب است، خوانده باشند، زمان زیادى را به خود اختصاص خواهد داد و براى انجام تمام این كارها، باید روز عاشورا 72 ساعت بوده باشد. یكى هم مى‏گوید از وقتى كه حمله كردیم، به قدرى كه یك آدم بخواهد خواب قیلوله بكند، جنگ ادامه داشت. این گزارش‏ها باید تحلیل شود. كسى كه مى‏خواهد در زمینه عاشورا تحقیق كند، نمى‏تواند این چنین گزارش‏هایى را قبول كند. وقتى مى‏خواهید براى مردم از عاشورا صحبت كنید، شما نمى‏توانید به صورت كاملاً تحلیلى براى مردم مطالب را بگویید؛ زیرا هم براى خودتان بد مى‏شود و هم این كه آنها را از آن ذهنیتى كه دارند، برمى‏گردانید. من این را در تلویزیون هم گفته‏ام كه ما دو تا عاشورا داریم؛ یك عاشوراى تاریخى و یك عاشوراى سنتى. عاشوراى سنتى براى توده مردم است و عاشوراى تاریخى براى یك عده خاصى است. کلام آخر این است که به نظر من این دو تاریخ قابل جمع نیستند.
جمعه 19/9/1389 - 23:40
تاریخ
 دین در زمان داریوش

خواست آهورا مزدا من شاه هستم.
این سخنی است از زبان داریوش در سنگ نبشته بیستون که در همه نبشته

های بعدی او نیز تکرار می شود.
در سنگ نبشته های شاهی همواره به جملاتی چون خدای بزرگ اهورا مزدا یا

اهورا مزدا فرمان روایی را به من داده است بر میخوریم.
داریوش در بیستون و در نخستین سنگ نبشته ای که امپراطوری اش را

معرفی می کند این نکته را بوضوح مطرح می کند.
در بیستون بر فراز سر شاهان دروغین سمبل اهورا مزدا در میان خورشید

بالدار شناور است. شاه نیایش کنان دست راستش را به سوی او بلند کرده
است و اهورا مزدا نیز در حال اعطای حلقه فرمانروایی به او است. چنین پیدا
است که اهورا مزدا خدای دانا بزرگترین و با اهمیت ترین خدای داریوش بوده
است. اهورا مزدا خدای مورد خطاب زرتشت پیامبر نیز هست که در
سرودهایش در گاتها اورا ستایش می کند.
هر چند ستایش مکرر داریوش از اهورا مزدا می تواند نشانی از پذیرش دین

زرتشت به وسیله او باشد اما برخی تمایلی ندارند این امر را دلیل کافی بر
زرتشتی بودن او بدانند. زیرا در دین باستانی هندویان و در میان بی شمار
خدایان آنها نیز خدایی به نام اهورا مزدا وجود داشته است.


1- دین دولتی
آلف. قربانی: رکن اساسی آیین های دینی باستان قربانی بوده است.
ب. روحانیون:
واژه عیلامی شه-تین برابر روحانی است.
مغان روحانیون مادی در خدمت خدایان باستانی ایرانی بودند. البته گاه سایه هایی کاملا نامربوط بر مغانی که ما می شناسیم افتاده است مانند ماگی و ماگیگ(Magic).
 
قام روحانیت از پدر به پسر ارث می رسید.
با گذشت زمان مغان نمایندگان دین ایرانی و به عبارت دیگر آیین زرتشت
قلمداد شدند.

2- خدایان ایرانی

تعداد خدایانی که در دیوان هخامنشی به آنها نذورات تقدیم شده است شگفت آور است. از همه بیشتر از گروهی از خدایان ذکر به میان می آید به نام مه خدایان(فارسی باستان: ویسه ای بفا).
دیگر خدایان مورد پرستش می توان به ایزد طلوع خورشید نریه سنگه(
Naryasanga) اشاره کرد.
دایان عیلامی و بابلی نیز مورد احترام پارسیان بودند.

جمعه 19/9/1389 - 23:38
آشپزی و شیرینی پزی
  كلمپه كرمانی
مواد لازم:

روغن جامد 2 پیمانه
آرد سفید گندم 5 پیمانه
زرده تخم مرغ 2 عدد
شیر پاستوریزه 1 پیمانه
بیکینگ پودر یک دوم قاشق چای خوری
کنجد مقداری برای تزیین


طرز تهیه:
روغن را ذوب کرده و با آرد مخلوط کنید. زرده ی

تخم مرغ ها را با همزن بزنید. سپس همراه با شیر و بیکینگ پودر به مخلوط آرد و روغن اضافه کنید. در صورتی که خمیر شل بود، کمی آرد اضافه کنید تا خمیر نرم و لطیفی حاصل شود و به دست نچسبد. به مدت 30 دقیقه به خمیر استراحت دهید. در این فاصله، خمیر را روی سطح صافی که آرد پاشیده اید، با وردنه به قطر نیم سانت پهن کنید و با قالب گرد قالب بزنید.
روی یکی از لایه ها به اندازه ی یک گردوی کوچک از مخلوط خرما (مواد لازم و طرز تهیه این مخلوط در زیر آمده است) قرار دهید . دایره ی دیگری از خمیر را روی آن قرار دهید. لبه های خمیر را به هم فشار دهید تا کاملاً به هم بچسبد و بادست خمیر را پیچ دهید و با مهر شیرینی پزی روی آن را نقش بزنید. کمی

کنجد روی آن بپاشید. شیرینی ها را داخل سینی شیرینی پزی قرار داده و در طبقه ی وسط فری که از قبل با حرارت 180 درجه ی سانتی گراد گرم شده، به مدت 20-15 دقیقه قرار دهید، تا پخته و کمی طلایی شود. سپس از فر خارج کنید.

مواد لازم برای مخلوط خرما:
خرما 500 گرم
روغن جامد یک دوم پیمانه
گلاب مقداری
طرز تهیه:
خرم ا را پوست گرفته،هسته ی آن را جدا کنید و در غذا سازه پوره کنید. روغن و گلاب را نیز به خرما اضافه کنید. (گلاب به حدی باشد که مایه شل نشود)

جمعه 19/9/1389 - 23:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته