• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1028
تعداد نظرات : 105
زمان آخرین مطلب : 3475روز قبل
اهل بیت

 خبرگزاری فارس: در «مشهدالنقطه» شهر حلب که محل زیارت عاشقان اهل ‌بیت است، سنگی است که سر مبارک امام‌حسین(ع) روی آن قرار داده شده و قطره خونی روی آن ریخته شد که مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند.

روایت شده که بعد از اتمام جنگ «طَف» در کربلا، کاروان ابن زیاد به همراه اسرای واقعه طف به سمت شام حرکت کرد و در امتداد رود فرات از سرزمین‌های مختلفی رد شدند تا اینکه به حلب رسیدند و سر مبارک امام حسین(ع) را در آن موضع قرار دادند و مدتی را آنجا توقف کردند.

تصویری از مقام «رأس‌الحسین» علیه‌السلام در مسجد النقطه واقع در حلب

نام این مکان اکنون در شهر حلب «مسجد النقطه» است.

سنگی که سر مبارک امام حسین (ع) روی آن قرار گرفت

در نزدیکی آن «مشهد النقطه» واقع در کوه جوشن است. مشهور است وقتی که اسرا و کاروان شام به این منطقه رسیدند، خانواده امام حسین (ع) که اسیر شده بودند و سرهای مبارک در آن مکان مستقر شدند و سر مبارک امام حسین (ع) در سنگ مرتفعی قرار داده شد و یک قطره از خون پاک ایشان روی آن سنگ ریخته شد.

این‌قطره خون مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند تا اینکه «سیف الدوله الحمدانی» شام را فتح کرد و او را از مکان این قطره خون آگاه ساختند. پس بنایی برای آن ایجاد کردند.

سنگی که سر مبارک امام حسین (ع) بر روی آن قرار گرفت

جلالی گفته است: در مکه با مردی کهنسال از حلب آشنا شدم که نامش «شیخ عمار» بود و تاریخ مشهد النقطه را می‌دانست و خلاصه آن را اینچنین نقل کرد: سیف الدوله مشهد النقطه را بنا کرد که سنگی بود که سر مبارک امام حسین (ع) روی آن قرار داده شده بود و قطره خونی روی آن ریخته شده بود.

وقتی ترک‌ها آن را گرفتند آنجا را به ذخایر اسلحه تبدیل کردند و بعد خواستند این سنگ را به مسجد زکریا منتقل کنند اما هیچ جنبنده‌ای روی آن حرکت نمی کرد. پس آن را مسجد محسن بازگرداندند و اکنون این سنگ در نزد آن طفل در مشهد النقطه است.

نام های اهل بیت اثنا عشر در مکان مرتفع نوشته شده است:

“بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلِّ على محمد المصطفى، و علی المرتضى، و فاطمة الزهراء ، و الحسن المجتبى، و الحسین الشهید، و علی بن الحسین زین العابدین، و محمد الباقر، و جعفر الصادق، و موسى الکاظم، و علی الرضا، و محمد الجواد، و علی الهادی، و الحسن العسکری، و الحجة صاحب الزمان علیهم السلام”.

بر روی درب داخلی صحن نوشته شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم. مشهد مولای ما حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) در دوران عالم عادل و پادشاه اسلام و مسلمین «أبی المظفر الغازی بن الملک الناصر»، «یوسف بن أیوب»، «ناصر أمیر المؤمنین» در سال ۵۷۲ هجری بنا شده است.

در سال ۱۳۳۷ هجری در هنگام ورود فرانسوی‌ها به حلب عده‌ای مردم و تخریب کنندگان وارد مشهد النقطه شده و ذخایر و اسلحه از آنجا ربودند و به هنگامی که می‌خواستند دینامیتی از آنجا بردارند، منفجر شد و بنیان مشهد النقطه تخریب شد و قسمتی از آن باقی ماند.

 

چهارشنبه 15/8/1392 - 17:57
عقاید و احکام
سؤال: آیا دعانویسی، فال‌گیری و جن‌گیری مورد تایید اسلام است؟ گرفتن پول یا هدیه در قبال نوشتن دعا چه حکمی دارد؟ نظر حضرت‌عالی درباره اقدام افرادی که بدون داشتن اطلاعات کافی دینی از طریق نوشتن دعا امرار معاش و کلاهبرداری می‌کنند، چیست؟ دادن پول به این افراد چه حکمی دارد؟

 

 


آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی

 

 

نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد، ولی دعا نویسی حرفه‌ای که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و غالب کتاب‌هایی که به آن استناد می‌کنند، اعتباری ندارد. این امر اگر چه ممکن است، ولی شرعاً جایز نیست و بسیاری از مدعیان آن، افرادی دروغگو یا خطاکارند؛ همچنین فال‌گیری از خرافات است و گرفتن پول برای گرفتن فال جایز نیست

 

 


آیت‌الله صافی گلپایگانی

 

 

نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین (علیهم‌السلام) نقل شده و اجرت گرفتن در مقابل آن، اشکال ندارد، ولی مراجعه به فال‌گیرها یا دعانویسانی که به صورت‌های مختلف از منابعی که اعتبار شرعی ندارد، نقل می‌کنند یا می‌نویسند، جایز نیست و پول گرفتن این گونه اکل مال به باطل و حرام است. والله العالم

 

 


آیت‌الله علوی گرگانی

 

 

دعانویسی از نظر شرعی اشکال ندارد، ولی فال‌گیری و جن‌گیری مورد تایید نیست؛ البته دعانویسی که فعلاً در مملکت ما رواج دارد و بیشتر افراد کلاهبردار به این امر مشغول هستند، جایز نیست؛ زیرا بسیاری از آنها معلومات کافی در این امر ندارند و گرفتن چنین پول‌هایی هم خالی از شبهه نیست و ما نباید خودمان را در معرض سوءاستفاده این گونه افراد قرار دهیم

 

 


آیت‌الله سیستانی

 

 

مراجعه به دعانویس اشکال ندارد، ولی سحر و جادو جایز نیست. سحر و جادو از محرمات و معاصی کبیره است و جایز نیست.» همچنین درباره این سوال که «کف بین یا فال فنجان‌بین، پیشگویی هایی می‌کند و می‌گوید که برای شخص در حال و آینده چه پیش خواهد آمد؟ آیا چنین کاری جایز است، بویژه اگر صاحب فنجان به آنچه گفته می‌شود ترتیب اثر بدهد؟» پاسخ داده شده است: «چنان پیشگویی‌هایی اعتبار ندارد و او هم نباید به طور جزم و یقین، سخنی بگوید؛ همچنان که دیگران هم در مواردی که وجود حجت شرعی و عقلی لازم است، نباید بر آن پیشگویی‌ها، اثر بار کنند

 

 


سؤال: طالع‌بینی چه حکمی دارد؟

 

 

 

 

 

آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی:

 

 

از خرافات است و سزاوار نیست؛ هیچ‌کس به سراغ آن برود.

 

 


آیت‌الله علوی گرگانی:

 

 

طالع‌بینی عمل شایسته‌ای نیست و در برخی موارد حرام نیز است و گرفتن پول در مقابل مورد حرام، جایز نیست.

 

 

 

 

 

سؤال: آینده‌نگری، فال‌گیری، خبردادن از آینده، اعتقاد به مهره مار چه حکمی دارد؟ آیا پول دادن برای آن جایز است؟

 

 


آیت‌الله خامنه‌ای:

 

 

خبار به کذب جایز نیست و پول در مقابل آن صورت شرعى ندارد.

 

 


آیت‌الله مکارم شیرازی:

 

 

دعانویسی و فال‌گیری حرفه ای جایز نیست و رجوع به آنها حرام است و پول گرفتن در برابر این کارها جایز نیست.

 

 


آیت‌الله سیستانی:

 

 

شرعاً اعتبار ندارد و اگر منفعت عقلایی داشته باشد، پول دادن اشکال ندارد.

 

 


آیت‌الله وحید خراسانی:

 

 

کهانت حرام بوده و کسب درآمد از این راه حرام است. کهانت عبارت است از خبر دادن از امور غیبیه، به‌ نحوی که دیگران گمان می‌کنند که بعضی از اجنه به این شخص خبرها را می‌دهند

 

 

 

 

 

 

 

 


برگرفته شده از masael.blog.ir
شنبه 11/8/1392 - 10:22
سخنان ماندگار

وجود فقر و فقیر به عوامل و دلایل زیادی بستگی دارد که برخی از آنها به خود انسان‌ها برمی‌گردد که مثلاً اهل گناه بوده و یا تلاش و کوششی نداشته است. با این حال ما همواره توصیه به پوشیده نگاه داشتن فقرمان شده ایم.

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

 

 

دشوارترین و پر زحمت‏‌ترین کارها، پوشیده داشتن فقراست.

 

 

مولای متقیان حضرت علی علیه السلام نیز می‌فرمایند:

 

 

خویشتنداری (و مناعت طبع) زیور فقر است.

برخی افراد هستند که با وجود فقر همواره عزت نفس و کرامت خود را حفظ کرده و از هیچ تلاشی برای کسب معاش فروگذاری نمی‌کنند.

 

 

خداوند متعال در روز قیامت پرده از حکمت فقر این افراد بر می‌دارد.

 

 

امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرمایند:

 

 

(در روز قیامت) خداوند، جلّ ثناؤه، همچنان که برادری از برادرش پوزش می‏‌خواهد، از بنده مؤمن نیازمند خود در دنیا، عذر می‏‌خواهد و می‏‌فرماید: به عزّت و جلالم سوگند که من تو را در دنیا از سر خواریت نزد من، محتاج نکردم. اکنون این سرپوش را بردار و ببین به جای دنیا به تو چه داده‏‌ام. او سرپوش را بردارد و گوید: با این عوضی که به من دادی مرا چه زیان اگر آنچه را در دنیا از من گرفتی.

 

 

 

 

 

منابع همه روایات: منتخب میزان‌الحکمة، ص۴۵۲.

شنبه 11/8/1392 - 10:18
اخلاق

 

1ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:

 

 

«چه خوب فرزندانی هستند دخترانِ با حجاب. هر کس یکی از آنها را داشته باشد، خداوند آن را برای وی پوششی از آتش دوزخ قرار می‌دهد و هر کس دو تا داشته باشد، خداوند به خاطر آنان، او را وارد بهشت می‌سازد و اگر سه دختر یا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه‌ای استحبابی از او بر می‌دارد.»

 

 

2ـ رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند: دختران، دلسوز و مددکار و بابرکت هستند.

3ـ پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:

 

 

هر کس وارد بازار شود و چیزی بخرد و آن را برای خانواده‌اش ببرد، مانند کسی است که صدقه‌ای را برای گروهی نیازمند می‌برد و باید پیش از پسران، از دختران آغاز کند؛ چرا که هر کس دخترکی (از فرزندان خود) را شاد کند، گویا برده‌ای از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است و هر کس چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خداوند گریسته است و هر کس از ترس خداوند بگرید، خداوند او را وارد بهشت‌های پرنعمت می‌سازد.

 

 

4ـ شخصی فرزندی در راه داشت؛ نامه‌ای به امام هادی علیه السّلام نوشت: من فرزندی در راه دارم. از خدا بخواه که پسری روزی‌ام کند. امام علیه السّلام در پاسخ نوشت:

 

 

«چه بسا دختری که از پسری بهتر باشد» [و برای او دختری زاده شد.]

 

 

 

 

 

 

منبع: خانه خوبان، ش ۴۲، ص۵۷.

 

 

 

شنبه 11/8/1392 - 10:16
اخلاق

امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:

 

 

ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ، و یُقَوّی القلبَ بمَواعِدِ اللّه، و یُرِقُّ الطَّبعَ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَ الحِرصِ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا.

 

 

یاد مرگ:

 

 

1ـ خواهش‌هاى نفس را مى‌میراند،

 

 

2ـ رویشگاه‌هاى غفلت را ریشه کن مى‌کند،

 

 

3ـ دل را با وعده‌هاى خدا نیرو مى‌بخشد،

 

 

4ـ طبع را نازک مى‌سازد،

 

 

5ـ پرچم هاى هوس را درهم مى‌شکند،

 

 

6ـ آتش حرص را خاموش مى‌سازد،

 

 

 

7ـ دنیا را در نظر کوچک مى‌کند

شنبه 11/8/1392 - 10:15
اهل بیت

به استناد روایات، یکی از وظایف مسلم مردم در دوران غیبت کبری انتظار فرج است.

 

 

انتظاری که پیامبر اکرم و معصومین علیهم السلام ما را به آن دعوت کردهاند، انتظاری که در روایات از آن به عنوان برترین اعمال و بهترین عبادت مومنان شمرده شده است، و بنابر گفته امام صادق علیه السلام اگر شخصی در آن حال بمیرد شهید است حتی اگر در رختخواب مرده باشد.

 

 

 

در روایات آمده است:

 

 

«انتظار فرج برترین اعمال و بهترین عبادت مومن است.»

 

 

«منتظران بهترین مردم زمان هستند. منتظران مانند کسانی هستند که در راه خدا شمشیر زده و در خون خود غلطیدهاند.»

 

 

«منتظران مانند کسانی هستند که در کنار امام زمان علیه السلام به شهادت رسیدهاند و به آنان اجر هزار شهید مانند شهدای بدر داده میشود.»

 

 

«منتظران از برخی شهدای بدر و احد بهترند و خداوند راه روزی را برایشان باز مینماید و آنان را در زمره اولیای الهی قرار خواهد داد که هیچ ترس و وحشتی در آنها نیست.»

 

 

امیرمؤمنان علیه السلام مىفرمایند: «منتظر فرج باشید و از گشایش الهى مأیوس نگردید، به درستى که محبوب ترین اعمال نزد خداى عزوجل انتظار فرج است.»

 

 

حضرت باقرالعلوم علیه السلام مىفرمایند: «تقوى پیشه سازید. و بار سنگین انتظار را به کمک ورع و پارسایى و کوشش بسیار در عبادت و اطاعت خدا به منزل رسانید هر یک از شما دینداران هنگامى غرق شادمانى مىشوید که به آستانه ورود به جهان دیگر پا نهید و دوره دنیا را سپرى کنید. آنجا چشمانتان به نعمت الهى و کرامت خدایى و بهشت جاودان روشن مىگردد. آنجاست که همه اندوهها از میان مىرود و آنجا است که مىبینید راهى که شما پیمودید حق بوده است و راهى که مخالفان شما پیمودهاند باطل...»

 

 

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از عبدالعظیم حسنى علیه السلام آورده که گفت: «به سرورم حضرت محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابیطالب (علیهم الصلاه و السلام) وارد شدم و مىخواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى است یا غیر او؟ پس خود آن حضرت آغاز به سخن کردند و به من فرمودند: اى ابوالقاسم! به درستى که قائم از ماست و اوست مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظارش کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد و او سومین از فرزندان من است.»

 

 

امام صادق علیه السلام به ابوبصیر فرمودند: «هر شخصی که در حال انتظار بمیرد، شهید خواهد بود، اگرچه در رختخواب هم مرده باشد.»

 

 

چگونه میتوان پذیرفت که فردی به ترویج فساد کمک کند و اجر شهید را ببرد؟! چگونه ممکن است فردی نسبت به منکرات بی تفاوت باشد و اجر شهید را ببرد؟!. اگر انتظار فرج عامل محرکی برای تجدید نظر فردی و اجتماعی نبود، هرگز چنین روایاتی درباره آن صادر نمی شد.

 

 

 

 

 

شنبه 11/8/1392 - 10:14
عقاید و احکام

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است. این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی‌خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد.

در توصیه‌های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه‌ی میت را بکنید. که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید.


1ـ در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می‌کند که همان بدن است. چه بسا زمانی که می‌خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می‌شود. او مانند تنه‌ی درخت نیست که هر کاری خواستند بکنند و آب داغ هم بر روی او بریزند!

 

 

 در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که خدا غضب می‌کند بر کسی که با مؤمن ضعیفی مدارا نمی‌کند. این میّت الان مؤمن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی‌آید بنابراین باید مراعات او را کرد.

 

 


2ـ در قدم دوم گفته شده وقتی او را تشییع می‌کنید و به سمت قبر می‌برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود.

 

 

 امام صادق علیه السلام فرمودند که میّت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کار را تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت‌های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید.

 

 

چقدر خوب است افرادی که این آداب را می‌دانند و می‌خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند. یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی‌دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می‌دانیم که ذکر به میت کمک می‌کند که زودتر خود را بیابد.

 

 


3ـ در قدم سوم گفته شده که وقتی اورا داخل قبر می‌گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید.

 

 

 یعنی شخصی که وارد قبر می‌شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک می‌آیند و از تو سؤال می‌کنند به آن‌ها این جواب‌ها را بده.

 

 


4ـ در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آن‌ها انس داشته و صدای آن‌ها برای او آشنا است در کنار او بمانند. یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند. حضرت زهرا علیها السلام در وصیت خود به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین.

 

 

به درستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند. یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند. متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می‌کنند. درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی‌تابی کردن‌ها در آن زمان باید به گونه‌ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد. یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند. چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند. این کارها قدم به قدم باعث می‌شود که فرد متوفی انس بگیرد.

 

 

 

شنبه 11/8/1392 - 10:13
شخصیت ها و بزرگان

بسمه تعالی

 

 

گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ

 

 

در خانه اگر کس است، یک حرف بس است

 

 

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم: «کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می‌داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند.»

 

 

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


برگرفته شده از tinat.blog.ir
شنبه 11/8/1392 - 10:10
شخصیت ها و بزرگان
معرفی‌ مفاخر و بزرگان شیعه/31
«شیخ حسن‌علی نخودکی»، رمز موفقیت، دستور‌العمل‌ها و کرامات

شیخ نخودکی دو ماه قبل از رحلتش، اطرافیان را از روز مرگ خود آگاه کرد و حتی یک بار قبل از تاریخ فوت، روحش از بدن خارج شد اما با توسل به امام علی بن موسی الرضا(ع) برای انجام برخی وصایا، دوباره حیات ظاهر یافت.

خبرگزاری فارس: «شیخ حسن‌علی نخودکی»، رمز موفقیت، دستور‌العمل‌ها و کرامات

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در ادامه معرفی مفاخر و بزرگان شیعه، در این شماره به معرفی «شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی» می‌‌‌‌پردازیم.

در شماره‌‌های پیشین 1. «ابن‌فهد حلی»، 2. «سیدبن طاووس»، 3. «سید بحرالعلوم»، 4. «شیخ مفید»، 5. «شیخ صدوق»، 6. «شیخ کلینی»، 7. «علامه حلی»، 8. «سید مرتضی»، 9. «سید رضی»، 10. «شیخ طوسی»، 11. «امین الاسلام طبرسی»، 12. «خواجه نصیر‌الدین طوسی»، 13. «قطب‌الدین راوندی»، 14. «محقق حلی»، 15. «شهید اول»، 16. «شهید ثانی»، 17. «شیخ بهایی»، 18. «مقدس اردبیلی»، 19. «شهید ثالث»، 20. «ملاصدرا»، 21. «فیض کاشانی»،  22. «علامه مجلسی»، 23. «آیت‌الله نجفی، صاحب جواهر» 24. «شیخ مرتضی انصارى»، 25. «ملا هادی سبزواری‏» 26. «ملا حسینقلی همدانی» 27. « میرزا جواد ملکی تبریزی» 28. «علامه سید علی آقا قاضی» 29. «آیت‌الله شاه آبادی» و 30. «آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری» معرفی شدند.

 

 

 

ولادت

شیخ حسنعلی، فرزند علی اکبر مقدادی اصفهانی معروف به نخودکی اصفهانی، فقیه، عارف، زاهد و صاحب کرامات فراوان، در سال 1279 در نیمه ماه ذی‌‌القعده، در خانواده‌‌ای متدین و متقی چشم به جهان گشود.

پدرش، مرحوم ملا علی اکبر، مردی متقی و پرهیزگار و معاشر و دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی همچون حاج محمدصادق تخت پولادی بود. او بر اثر مشاهده کراماتی از حاج محمد صادق در مورد همسرش و افزایش شیر در سینه او، تا آخر عمرش از ارادتمندان ویژه مرحوم حاجی محمد صادق گردید و مدت 22 سال در خدمت او بود و شب‌های دوشنبه و جمعه نزد او می‌‌رفت و در تخت پولاد با او به عبادت و ریاضت می‌‌پرداخت.

پدر حسنعلی، نیمی از آنچه، از راه کسب و کار به دست می‌‌آورد، در اختیار حاج محمدصادق می‌گذاشت و به همراه او به فقرا و مستمندان کمک می‌رساند.

از دیگر افتخارات ملا علی اکبرـ پدر مرحوم شیخ حسنعلی ـ که بعدها آن فرزند خلف و صالح با عشق و علاقه آن را دنبال کرد، خدمت به سادات و فرزندان حضرت زهرا ـ علیهاالسلام ـ بود.

مرحوم ملا علی‌اکبر، در تربیت و پرورش فرزندش، نهایت دقت و تلاش را به عمل آورد.

وی فرزندش را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود برای عبادت و شب زنده‌داری بر می‌خاست، بیدار می‌کرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نیاز را از همان سال‌های کودکی بچشد و ذکر و یاد خدا، شیره جانش شود.

این پدر شایسته، فرزندش را از هفت سالگی نزد حاج محمد صادق تخت پولادی که دارای نفسی گرم بود، برد و تربیت و تهذیب وی را به او واگذار کرد. مرحوم حاج شیخ حسنعلی تا یازده سالگی که استادش وفات یافت، در خدمت او بود.

فرزند مرحوم شیخ حسنعلی در این باره می‌نویسد: «پدرم از همان کودکی زیر نظر حاجی به نماز و روزه و انجام مستحبات و نوافل شب و عبادت پرداخت و تا یازده سالگی که فوت آن مرد بزرگ اتفاق افتاد، پیوسته مورد لطف و مرحمت خاص مرشد و استاد خود بود...».

تحصیلات شیخ حسنعلی

شیخ حسنعلی، تحصیل علم و دانش را همراه با سیر و سلوک معنوی و تهذیب اخلاق، از همان اوان کودکی، تحت نظارت پدر و مرحوم حاج محمد صادق تخت پولادی شروع کرد.

وی در زادگاهش، اصفهان، مقدمات و ادبیات عرب را فرا گرفت. فقه، اصول، منطق و فلسفه را در همان شهر نزد استادان بزرگ آن عصر آموخت و در سال 1304 ق. پس از زیارت مرقد امام رضا ـ علیه‌‌السلام ـ برای ادامه تحصیلات، رهسپار نجف اشرف شد.

تحصیلات عالی فقه، اصول و عرفان را در آن شهر نزد سرآمدترین استادان گذراند و در سال 1311 ق. دوباره از نجف اشرف راهی ایران شد و در مشهد مقدس، در مدرسه «حاج حسین» و «فاضل خان» اقامت گزید. وی در ضمن در حجره‌‌ای در صحن عتیق، به ریاضت و عبادت مشغول شد و بیش از یکسال، هر شب ختمی از قرآن مجید در حرم رضوی داشته است و روزها به کسب علم و تدریس و تربیت شاگردان مشغول بود.

اقامت وی در شهر مشهد، چهار سال به طول انجامید و در سال 1315 ق. دوباره به اصفهان بازگشت و از آن جا راهی نجف اشرف شد و تا سال 1318 ق. در آن جا ماند.

در سال 1319 ق. به اصفهان و سپس به شیراز سفر کرد و در آن جا عصرها به فراگیری کتاب قانون ابوعلی سینا نزد طبیب مشهور عصر، حاج میرزا جعفر طبیب پرداخت و صبح‌ها نیز در مطب آن طبیب بزرگ به مداوای مریضان و نسخه نویسی مشغول بود.

استادان شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

1. مرحوم حاجی محمد صادق تخت پولادی خاتون آبادی

2. آخوند ملا محمد کاشی

3. جهانگیر خان قشقایی

4. حاجی سید سینا

5. حاج سید مرتضی کشمیری

6. حاجی سید محمد طباطبایی فشارکی

7. ملا اسماعیل قره‌باغی

8. حاج محمد علی فاضل

9. آقا میر سید علی حائری یزدی

10. حاجی آقا حسین قمی

11. آقا سید عبدالرحمن مدرس

12. آقا سید جعفر حسینی قزوینی

13. مرحوم حاج میرزا جعفر طبیب

تدریس

با این که شیخ حسنعلی اصفهانی را از عالمان بزرگ زمان خود دانسته‌اند، و بسیاری از علوم را نزد فقها و عرفای بزرگ تحصیل کرد اما به دلیل توجه زیاد مردم و بیماران به او، می‌توان گفت او خود را وقف خدمت به مردم و مداوای بیمارانشان کرده است.

یکی از شاگردانش می‌گوید: «هر روز در جلوی منزل او و حتی در محل تدریس او...، بیماران صف می‌کشیدند و از او دعا می‌خواستند و آن بزرگ، همیشه با روی خوش با آنها برخورد می‌کرد و گاه برای پیدا کردن نوعی از گیاهان دارویی، به کوهها و نواحی اطراف مشهد مقدس می‌رفت و کمتر در شهر بود و همین عامل و عوامل دیگر، سبب می‌شد که نتواند به نحو دلخواه به تدریس علوم بپردازد؛ ولی با این حال، تا آنجا که فرصت داشته، به تدریس و پرورش شاگردانی پرداخته است؛ اما به دلیل شهرت او در استجابت دعا و مداوای بیماران، از شاگردان و کرسی تدریس او اطلاعات کمی در اختیار می‌باشد».

آثار نوشتاری شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

1. ترجمه و تصحیح کتاب صلاة فیض کاشانی

2. تعلیقاتی بر تذکرة المتقین شیخ محمد بهاری همدانی

3. رسائلی در توحید، خداشناسی، امامت، معرفت نفس، عقل، عشق و ... .

سیر و سلوک عرفانی

شیخ حسنعلی اصفهانی، سیر انفسی و تهذیب روح و روان را از همان کودکی و به همت پدر خویش آغاز کرد، پدرش، ملا علی اکبر، حسنعلی را از همان کودکی در هر سحرگاه بیدار و او را به نماز، دعا، راز و نیاز و یاد خدا آشنا می‌کرد.

وی تا یازده سالگی در خدمت حاجی محمد صادق تخت پولادی بود و از او دستور می‌گرفت.

آن مرد خدا، او را به نماز، روزه و انجام مستحبات و نوافل شب آشنا نمود. حسنعلی به پیروی از استادش در تخت پولاد و کوههای اطراف اصفهان به ریاضت پرداخت.

او بیشتر شبها تا صبح بیدار می‌ماند و از پانزده سالگی تا پایان عمر پر برکتش، هر ساله ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر ماه را روزه‌دار بود.

وی در شهرضا با عارفی دلسوخته، به نام «سید جعفر حسینی قزوینی» ملاقات کرد و با دیدن کرامات معنوی آن مرد خدا، شیفته او شد.

در این ملاقات، آن عارف بزرگ از باطن او خبر داد و گفت: نه روز است که چیزی نخورده‌‌ای؛ جز با آب روزه نگشوده‌‌ای؛ ولی در ریاضت هنوز ناقصی؛ زیرا که اثر گرسنگی در رخسارت هویدا و ظاهر گشته و آن را شکسته و فرسوده کرده است؛ در حالی که مرد کامل از چهل روز گرسنگی نیز چهره‌‌اش شکسته نمی‌شود.

سومین شخصی که در تکوین شخصیت عرفانی شیخ حسنعلی تاثیر داشته است، مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری بوده است که حسنعلی در شهر نجف اشرف در مدرسه بخارائیها با او آشنا شد و بعد از آن تحت تعلیمات و دستورات او قرار گرفت.

شیوه عرفانی شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

شیخ حسنعلی اصفهانی از عارفانی است که شیوه او همان روش امامان، معصوم ـ علیهم‌السلام ـ بوده است.

وجود او سرشار از عشق به ولایت بود و هیچ گاه از مسیر آنها جدا نشد. او بیشتر عمر خویش را در نجف اشرف و بعد، از آن در کنار حرم شریف رضوی گذراند و تا آخرین لحظات عمر خود، ذکر علی بر لب داشت؛ چنانکه در هنگام مرگ، زبانش به نام مقدس مولی گویا بود. وی شرط ورود به مباحث عرفانی و مکاشفات را آشنایی با اخبار ائمه ـ علیهم‌‌السلام ـ می‌دانست و سیر در این مسیر را بدون این مقدمه ضروری، غیر ممکن می‌دانست.

زندگی وی با زهد و کناره گیری از دنیا و مواظبت و مراقبه تام بر تهذیب نفس و ریاضت‌های مشروع و انواع عبادات و طاعت‌هایی که در احادیث اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ وارد شده است شناخته می‌شود.

شیخ حسنعلی درباره راه و روش عرفانی خود در جواب نامه یکی از سادات دزفول می‌نویسد:

«عرض می‌شود به تمام احباء اظهار فرمایید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیده‌‌اید، همه بدانید که طریقه حقیر، طریقی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام است؛ خلاف باقی طرق که به مطالب شرعیه خیلی بی اعتنا هستند. در طریقه حقیر، خصوصا نماز خیلی مورد توجه است که هر چه زحمت و توجه است، به نماز معطوف دارید.

بدانید که مدار و معیار امر و طریقه ما بر سه چیز است؛ شب زنده‌‌داری، لقمه حلال و توجه به نماز، به ویژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن».

وی در جای دیگری می‌‌فرماید: «روح طریقه حقیر، توجه به نماز و معانی و نکات آن درجه به درجه است؛ یعنی اشخاصی که مایل به طریقه حقیر هستند، اول باید معانی صوری نماز را بفهمند؛ بعد تاویلاتی که عرض شد و بعد نکاتی دیگر، به همان نحو که مولانا ‌الصادق ـ علیه‌السلام ـ در کلمه ایاک نعبد کرّرها حتی غشی علیه؛ یعنی آن قدر تکرار فرمودند که حال بیهوشی به آن حضرت دست داد؛ نه این که بی اعتنایی به احکام شرع باشد و تمام توجه به اذکار معطوف گردد. حقیقت را باید از شریعت تحصیل نمود. حقیر طالب این مقام و سالک این راه بوده و بستگان این حقیر را نیز اعلام کنید که حقیقت را که ما در طلب آنیم، باید از شریعت تحصیل کنیم؛ به همان نحو که ائمه ـ علیهم‌السلام ـ رفتار نمودند».

کرامات عجیب شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

یکی از دلایل مشهور شدن حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، کرامات بی شمار وی بوده است که خاص و عام به طور مستقیم شاهد آن بوده‌اند.

آیت‌الله مرعشی نجفی در کتاب «المسلسلات فی الاجازات» در این باره می‌نویسد: «او در بین مردم به مستجاب الدعوه بودن شناخته شده بود و بسیاری از حاجت‌مندان و بیماران به او پناه می‌بردند؛ پس او برای آنها دعا می‌کرد یا برای آنها دعاها و حرزهایی می‌نوشت و به این وسیله، گرفتاری آنها برطرف می‌شد و بیماران آنها شفا می‌یافتند و با این وجود، در کمال تواضع و فروتنی بود و هیچ ادعایی نداشت و نمونه بارز زاهدانی بود که تنها به خدا توجه دارند و از امور دنیوی دور هستند.»

کرامات شیخ حسنعلی نخودکی بسیار است. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می‌کنیم:

دستور به ابرها برای کنار رفتن

فرزند ایشان نقل می‌کنند: «شب اول ماه شوال بود و ما در مزرعه نخودک در خارج از شهر مشهد ساکن بودیم.  پدرم فرمودند من  به بالای بام بروم و استهلال کنم. چون ابر، دامن افق مغرب را پوشانده بود، چیزی ندیدم و فرود آمدم و گفتم: رؤیت هلال با این ابرها هرگز ممکن نیست.

با عتاب فرمودند: «چرا فرمان ندادی که ابرها کنار روند؟»

گفتم: پدرجان من کی هستم که به ابر دستور دهم؟

فرمودند: «بازگرد و با انگشت سبابه اشاره کن که ابرها از افق کنار روند.»

ناچار به بام شدم، با انگشت اشاره کردم و چنانکه دستور داده بودند گفتم: «ابرها متفرق شوید»

لحظه‌هایی نگذشته بود که افق را بدون ابر یافتم و هلال ماه شوال را آشکارا دیدم و پدرم را از رؤیت ماه آگاه  کردم.»

طیّ الارض

فرزند ایشان نقل می‌کنند: «هنگامی که ارتش روسیه خراسان را در اشغال خود داشت، ما در خارج شهر مشهد « نخودک» خانه داشتیم و مرحوم پدرم هفته‌ای دو روز برای انجام حوائج مردم و امور دیگر به شهر می‌آمدند.

یک روز عصر که از شهر خارج می‌شدیم، احساس ناامنی کردم و به پدرم عرض کردم: چرا با وجود این هرج و مرج، تا نزدیک غروب در شهر مانده‌اید؟ فرمودند: «برای اصلاح کار علویه‌ای اجباراً توقف کردم.»

گفتم: راه خطرناک است و سه کیلومتر راه ما در میان کوچه باغهای خلوت، امنیتی ندارد و اراذل و اوباش شبها در اینگونه طرق، مزاحم مردم می‌شوند. پدرم در آن اواخر، بر اثر کهولت بر الاغی سوار می‌شدند و رفت و آمد می‌کردند.

آنروز هم بر مرکب خود سوار بودند، در جواب من فرمودند: «تو هم ردیف من بر الاغ سوار شو.»

عرض کردم: پدر جان این الاغ ضعیف است و شما را هم به زحمت حمل می‌کند وانگهی شخصی نیز لازم است که دائماً آن را از دنبال براند.

فرمودند: «تو سوار شو من دستور می‌دهم تند برود.»

اطاعت کردم. وارد کوچه باغها شدیم که مؤذن تکبیر می‌گفت.

در این وقت از من پرسیدند: «فلان کس را ملاقات کردی؟»

گفتم: آری.

ناگهان و با حیرت دیدم که سر الاغ به در منزل مسکونی ما رسیده و مؤذن مشغول گفتن تکبیر است.

در صورتی که برای رسیدن به خانه، لازم بود از پیچ چند کوچه باغ می‌گذشتیم و پس از عبور از دهی که سر راهمان قرار داشت، به قلعه نخـودک که در آنجا خانه داشتیم، می‌رسیدیم، با شگفتی پرسیدم: پدرجان چگونه شد که ما ظرف چند لحظه به اینجا رسیدیم؟

فرمودند: کاری نداشته باش، تو دوست داشتی زودتر به خانه مراجعت کنیم و مقصودت حاصل شد.

باز متعجبم که پس از ورود به خانه چه شد که حادثه را بکلی فراموش کردم تا آنکه پس از فوت آن مرحوم، به خاطرم آمد.»

نبات متبرک

مسئول چراغ‌های آستانه مقدس حضرت رضا علیه‌السلام (در آن دوران) نقل کرده است:

«آقای دولتشاهی رئیس تشریفات آستانه، مدتی مرا از کار برکنار کرده بود، روزی در صحن مطّهر خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی(ره) رسیدم و از حال خود به او شمّه‌ای عرض کردم. نباتی مرحمت فرمود که در چای به دولتشاهی بخورانم. گفتم: اینکار برای من میسر نیست.

فرمودند: تو برو خواهی توانست، بی درنگ به دفتر تشریفات رفتم. پیشخدمت مخصوص دولتشاهی بدون مقدمه به من گفت: اگر می‌خواهی چیزی به « آقا» بخورانی، اکنون وقت آن است.

من نبات را به وی دادم، در چای ریخت و نزد «آقا» بردم. از دفتر به صحن آمدم. چند لحظه نگذشته بود که دولتشاهی مرا نزد خود احضار کرد و کار سابقم را دوباره به من واگذاشت.»

تأثیر نفس شیخ

شیخ عبدالرزاق کتابفروش نقل می‌کند: «عصر یک‌روز، جناب شیخ در حجره فوقانی یکی از مدارس مشهد مشغول تدریس بودند که ناگهان عقربی یکی از طلاب را نیش زد و فریاد وی از درد برخاست.

حاج شیخ به او فرمودند: چه شده؟ گفت: می‌سوزم، می‌سوزم. حاج شیخ فرمودند: خوب نسوز، و بلافاصله درد و سوزش وی ساکت شد.

پس از نیم ساعت، او را دیدم که مشغول کشیدن قلیان بود، گفتم: دردت تمام شد؟ گفت: به مجرد آنکه حاج شیخ فرمودند: نسوز؛ دردم بکلی مرتفع گردید.»

مداوا با فراموشی

یکی از اعیان و ملاکان نقل می‌کند: «مدتها به بیماری قند شدیدی مبتلا بودم و گاهگاه ضعف بر من مستولی می‌شد. تا آنکه سفری به آستان امام هشتم (ع) کردم و در صحن مطهر به همان ضعف و رخوت شدید دچار شدم.

یکی از خدام آستانه مرا به جناب شیخ هدایت کرد. چون خدمت آن بزرگمرد رسیدم و حال خود را شرح دادم، حبّه قندی مرحمت کردند و فرمودند: «بخور، بسیاری از امراض است که با فراموشی از میان می‌رود.»

قند را خوردم. تا سه روز از خاطرم رفت که مبتلا به چنان کسالتی هستم و در آنروز متوجه شدم که دیگر اثری از آن بیماری در من نیست. بهبودی حال خود را به خدمت شیخ عرض کردم. فرمودند: «از این واقعه با کسی سخن مگو.»

اما من پس از ده سال یک روز در محفلی، ماجرای بهبودی خود را در اثر نفس آن مرد بزرگ بازگو کردم و با کمال تأسف بیماری‌ام عود کرد.»

تو بخور، او مداوا می‌شود

پاسبانی می‌گفت: «همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم.

خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عیالم مریض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود می‌یابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواسته‌اند که مرا ناامید باز گردانند.

باری به منزل مراجعت و دقّ الباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالیکه جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟

گفت: ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافته‌ام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم.

پاسبان می‌گفت: درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود.»

ویژگی‌‌های اخلاقی شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

1. خدمت به مردم

در نظر مردان الهی و عالمان ربانی و به ویژه شیخ حسنعلی اصفهانی، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان و تواضع و فروتنی در برابر آنان، از عالی‌ترین مصادیق عبادت خدا به شمار می‌رود.

هیچ گاه در خانه شیخ حسنعلی به روی بیماران، گرفتاران و مستمندان بسته نمی‌ماند و از این که مردم وقت و بی وقت برای حل مشکلات خود به منزل شیخ مراجعه می‌کردند، چهره درهم نمی‌کشید و حتی غیر مسلمانان از الطاف او برخوردار بودند و برای برآورده شدن حوایج خود به او متوسل می‌شدند.

فرزند وی در این‌باره می‌نویسد: «مرحوم پدرم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ـ اعلی الله مقامه ـ در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوایج حاجتمندان و درماندگان، آماده بودند.

روزی عرضه داشتم: خوب است برای مراجعه مردم، وقتی مقرر بشود. فرمود: پسرم! لیس عند ربنا صباح و لا مساء؛ آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می‌کند، نباید که وقتی معین کند.

پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامه‌‌ها و انجام خواسته‌های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می‌پرداختند. از نیمه‌های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید، اندکی استراحت می‌فرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران می‌نشستند و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه می‌رفتند و پس از آن نیز به پاسخ‌گویی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند.»

2. خدمت به سادات

شیخ حسنعلی و پدر گرامی‌‌اش، خود را وقف خدمت به اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و فرزندان آنان کرده بودند، به طوری که از حکایات زندگی آن عالم ربانی فهمیده می‌شود، او نسبت به خدمت به سادات، اهتمام ویژه‌‌ای داشته است؛ به طوری که در آخرین روز عمر خویش، در وصیت خود چنین فرمود: «بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عکس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد. بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است؛ ولی اصل و روح این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم‌ ـ است».

سپس فرزندش را به ادای نمازهای یومیه در اول وقت و تلاش در انجام حوایج مردم سفارش کرده، می‌گوید: «سوم آن که سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در این کار پروا منمایی».

3. زهد و ساده زیستی

یکی از جلوه‌های بارز شخصیت عالم فرزانه؛ شیخ حسنعلی، زهد و بی اعتنایی نسبت به دنیا و مظاهر دنیوی بوده است. وی از مناصب دنیوی دوری می‌کرد و پیوسته به یاران و دوستان سفارش می‌کرد که از این مناصب پرهیز کنند و از دست دادن آن را مهم ندانند.

وی عامل عمده سعادت و خوشبختی انسان را تقوی می‌دانست و می‌فرمود: «بالتقوی بلغنا ما بلغنا». اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضت‌ها و مجاهدت‌ها جز خسران، ثمری ندارند و نتیجه‌‌ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهند داشت.

اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین هباء منثورا خواهد شد.

وی در جواب یکی از دوستان و ارادتمندان می‌نویسد: «... مادام که چشم بر این متاع بی قدر و این دنیای پست، دوخته ‌داری، بدان که معامله تو با زیان همراه و اساس معنویت همعنان تباهی است، و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود و گمان مبر که زیرکانه عمل می‌کنی؛ پس از این خانه هلاکت، پهلو تهی کن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرم گردد و دیده‌ات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود».

دستورالعمل‌‌های اخلاقی ـ عرفانی

در جواب نامه‌های یکی از سادات دزفول می‌نویسد:

«مکرر به شما عرض شد که این عرایض بنده از من نیست؛ بلکه از شخص بزرگی است که به نیت او می‌گویم:

1. پیامبری در مناجات عرض کرد: رب این الطریق الیک؛ یعنی پروردگارا! ره به سوی تو کدام است؟ خطاب رسید: دع نفسک و تعال؛ یعنی نفس خویش را رها کن و بیا.

2. از اوایل تکلیف که مامور به صوم ایام البیض و قرائت آیه «قل انما» شدم و در این سه روز سه هزار مرتبه بر این قلب قاسی آیه «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا» قرائت می‌شد، تاکنون هوای ملاقات از سر حقیر بیرون نرفته، باید ترک دنیاداری نمود. لعل الله یحدث بعد ذلک امرا.

3. تا آنجا که می‌توانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن در سحرها مداومت نمایید.

4. عمده نظر در دو مطلب است؛ یکی غذای حلال، دوم توجه به نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است.

5. عمده هم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر یا حی یا قیوم سحرگاه، برای همین است.

6. بین الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید؛ یکی اذکار و تسبیح، دیگری ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بوده‌اید، شکر کنید و اگر خدای ناکرده ابتلا به معصیتی یافته‌‌اید، استغفار کنید.

7. دیگر آنکه هر روز صدقه دهید ولو به وجه مختصر.

8. شبها قدری در بی اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک می‌کند.

9. امر بفرمایید به تدبر و تفکر در آیات آخر سوره مبارکه فرقان که با این آیه شروع می‌شود؛ «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»؛ ببینید که خداوند اشخاص را که به خود نسبت داده است، صفاتشان را چگونه بیان می‌کند.

10. هر قدر بتوانید، خود را به آداب مودب نمایید.

11. به هر نحوی که باشد، وصیت خدا و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و ائمه ـ علیهم‌السلام ـ و مشایخ کرام را که تقوی باشد، از دست ندهید.

12. همانطور که مسایل طهارت و شکیات و سهویات و قرائت باید پیش اهلش درست شود، عقاید نیز به طریق اولی چنین است».

وفات شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی، پس از عمری خدمت به مردم و کسب مراحل عالی کمال، سرانجام در هفدهم شعبان سال 1361 ق. جهان فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.

جمعیت زیادی از مردم ایران در شهرهای مختلف و شهر مقدس مشهد، در مرگ او به سوگ نشستند.

وی دو ماه قبل از رحلتش، اطرافیان و فرزندش را از روز مرگش آگاه کرد و حتی یک بار قبل از تاریخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد؛ اما با توسل به امام علی بن موسی الرضا ـ علیه‌السلام ـ، برای انجام برخی وصایا، دوباره حیات ظاهر یافت.

پیکر مطهرش در صحن عتیق، کنار ایوان عباسی در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه‌السلام به خاک سپرده شد.

شنبه 11/8/1392 - 10:8
اخبار

مرجعی که بدون بی‌هوشی جراحی شد

مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری بیماری زخم معده داشتند که احتیاج به عمل جراحی داشت، از طرفی ایشان سالخورده و از لحاظ جسمی ناتوان بودند و تحمل جراحی بدون بی هوشی نیز ممکن نبود.
به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از 598، مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خوانساری (1363-1270 شمسی) بیماری زخم معده داشتند که احتیاج به عمل جراحی داشت، از طرفی ایشان سالخورده و از لحاظ جسمی ناتوان بودند و تحمل جراحی بدون بی هوشی نیز ممکن نبود.
 
پیش از آن که عمل جراحی آغاز شود، ایشان اجازه بی هوش کردن را به پزشکان معالج ندادند  [ چون به نظر ایشان در صورت بی هوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال می شد] از این رو به پزشک معالج فرمودند:

« هرگاه من مشغول قرائت سوره ی مبارکه ی انعام شدم، شما مشغول عمل شوید من توجه ام به قرآن است و در این صورت هیچ مشکلی پیش نمی آید. [ایشان آن چنان به قرآن توجه پیدا می کردند که احساس درد نمی کردند.] همان طور هم شد و با تمام شدن عمل جراحی، قرائت سوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید!

[ مردان علم درمیدان عمل ج 4 ص 188ــ 189]
شنبه 11/8/1392 - 10:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته