• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 1481
زمان آخرین مطلب : 5098روز قبل
مصاحبه و گفتگو

پسرک گفت : " گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد . "

پیرمرد گفت : " من هم همینطور . "

پسرک آرام نجوا  کرد : " من شلوارم را خیس می کنم . "

پیرمرد خندید و گفت : " من هم همینطور "

پسرک گفت : " من خیلی گریه می کنم ."

پیرمرد سری تکان داد و گفت : " من هم همینطور . "

اما بدتر از همه این است که...  پسرک ادامه داد:آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند .

بعد پسرک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد .

" می فهمم چه حسی داری  . . . می فهمم . "

( داستانکی از شل سیلور استاین )

چهارشنبه 4/2/1387 - 19:24
مصاحبه و گفتگو

*****

هوا سرد بود و شهر شلوغ . دخترک در گوشه ای از خیابان ایستاده بود و فریاد میزد گل ... گل کودکی از کنار او گذشت و با اصرار از مادرش خواست برایش گل بخرد . مادر نگاهی به دخترک انداخت و با بی اعتنائی گفت : آن طرف تر یک کتابفروشی است برایت یک کتاب میخرم کتاب دخترک کبریت فروش !

*****

چهارشنبه 4/2/1387 - 19:16
خواستگاری و نامزدی
پیرمرد در طول زندگی مشترک خود ارزوی  شنیدن یک جمله کوتاه "دوستت دارم" را از زبان همسرش داشت..روزی که برای عمل جراحی قلبش اماده میشد همسرش با نگرانی و بی اختیار به او گفته بود" عزیزم خیلی دوستت دارم."اخرین ازمایشها نشان داده بود که پیرمرد دیگر نیاز به عمل قلب ندارد.
چهارشنبه 4/2/1387 - 18:53
خواستگاری و نامزدی
هرگز چشمانت را برای كسی كه معنی نگاهت را نمی فهمد گریان نكن
چهارشنبه 4/2/1387 - 18:49
خواستگاری و نامزدی

جان فدا کردن برای دوست چندان مشکل نیست،پیدا کردن دوستی که ارزش جان فدا کردن را داشته باشد مشکل است

چهارشنبه 4/2/1387 - 18:48
ازدواج و همسرداری
ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم."
چهارشنبه 4/2/1387 - 18:45
محبت و عاطفه

بیاموزیم وفا داری ز نیلوفر ؛ به هر شاخه که می پیچد ...

چهارشنبه 4/2/1387 - 18:41
دانستنی های علمی

تصور كن اگر قرار بود هر كس به اندازه ی دانش خود حرف بزند چه سكوتی بر دنیا حاكم میشد ........

ناپلئون

چهارشنبه 4/2/1387 - 18:38
دانستنی های علمی

آیا تا به حال به این موضوع فکر کردید که چرا سوگند با فعل خوردن همراه است؟ چرا میگویم سوگند خوردن یا سوگند بخور که فلان کار رو تو نکردی! علت این مسئله را در گذشته میتوان پیدا کرد در زمانهای قدیم زمانی که میخواستند صحت کلام شخصی را به اثبات برسانند ، به او مایعی که ترکیب یافته از مواد شیمیایی بود ، می دادند تا بخورد اگر این شخص پس از خوردن این مایع زنده میماند میگفتند این شخص راست می گفت ولی اگر میمرد ، میگفتند خوب دروغ میگفته که نتوانست از عهده این مایع شیمیایی جان سالم به در ببرد از این موقع هست که کلمه سوگند با خوردن همراه است

چهارشنبه 4/2/1387 - 18:34
خواستگاری و نامزدی

یک کارشناس مدیریت زمان که در حال صحبت برای عده ای از دانشجویان رشته رشته بازرگانی بود برای تفهیم موضوع مثالی را زد که دانشجویان هیچ وقت آن را از یاد نخواهند برد . او همانطور که روبروی این گروه از دانشجویان ممتاز نشسته بود

گفت : بسیارخوب حالا دیگر وقت امتحان هست .

سپس یک کوزه سنگی دهان گشاد از زیر میز بیرون آورد و روی میز گذاشت

پس از آن حدود دوازده عدد قلوه سنگ که هرکدام به اندازه یک مشت بود را یک به یک و با دقت درون کوزه چید.

وقتی کوزه پر شد ودیگر هیچ سنگی در آن جا نمیگرفت از دانشجویان پرسید :

آیا کوزه پر است ؟ همه با هم گفتند : بله

و او گفت واقعا ؟

سپس یک سطل شن از زیر میزش بیرون آورد و مقداری از شن ها را روی سنگهای داخل کوزه ریخت و کوزه را تکان داد تادانه های شن خود را در فضای خالی بین سنگها جای دهند .

بار دیگر پرسید : آیا کوزه پر است ؟

این بار کلاس از او جلوتر بود ، یکی از دانشجویان جواب داد : احتمالا نه !

او گفت : خوب است . و سپس یک سطل ماسه از زیر میز بیرون آورد و مقداری از ماسه ها را در داخل کوزه ریخت و ماسه ها در فضای خالی بین سنگها و شنها جا گرفتند و بار دگر پرسید و دانشجویان همان پاسخ را دادند .

در این موقع یک پارچ آب از زیر میز بیرون آورد و شروع به ریختن آب در داخل کوزه کرد تا وقتی که کوزه لب به لب پر شد و پرسید :

چه کسی میتواند بگوید نکته این مثال در چه بود ؟

یکی از دانشجویان مشتاق دستش را بلند کرد و گفت : این مثال به ما میخواهد بگوید که برنامه زمانی ما هر چقدر هم فشرده باشد باز هم میتوانیم با تلاش و دقت کارهای بیشتری در آن بکنجانیم .

استاد پاسخ داد : نه عزیزم نکته این نیست .

حقیقتی که این مثال میخواهد به ما بیاموزد این است که اگر سنگهای بزرگ را اول نگذارید هیچوقت فرصت پرداختن به آنها را نخواهید یافت .

سنگهای بزرگ زندگی شما کدام هست ؟

فرزندانتان ، محبوبتان ، تحصیلتان ، رویاهاتان ، انگیزه های با ارزش ، آموختن به دیگران ، انجام کارهایی که به آنها عشق میورزید ، زمانی برای خودتان ، سلامتی تان و ...

بیاد داشته باشید که ابتدا این سنگهای بزرگ را بگذارید در غیر اینصورت هیچوقت به آنها دست نخواهید یافت .

اگر با کارهای کوچک (شن و ماسه) خود را خسته کنید و زندگی خود را با کارهای کوچک که اهمیت زیادی ندارند پر کنید ، هرگز وقت کافی و مفید برای کارهای بزرگ و مهم (سنگهای بزرگ) نخواهید داشت .

16.gif16.gif16.gif16.gif16.gif

چهارشنبه 4/2/1387 - 18:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته