• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1028
تعداد نظرات : 105
زمان آخرین مطلب : 3567روز قبل
خواص خوراکی ها
نکته مهم این است که روغن بذر کتان به حرارت حساس بوده و به همین خاطر این روغن را باید به غذایی مثل سالاد اضافه کرد و هرگز نباید در پخت و پز استفاده کرد و حرارت داد.

سرپرست واحد آموزش همگانی انستیتو تحقیقات تغذیه ایران گفت: روغن کتان غنی ترین منبع امگا ۳ طبیعی است و متخصصان بر این باورند که مقدار بالای اسیدهای چرب غیر اشباع موجود در روغن بذر کتان به طور قابل توجهی از ابتلا به بیماری قلبی و عروقی پیشگیری می کند.

مینا کاویانی گفت: بذر کتان منبع غنی فیبر غذایی است که موجب کاهش کلسترول خون می شود و از نظر پزشکی برای پیشگیری از بیماری قلبی و عروقی و سرطان مفید تشخیص داده شده است.

وی افزود: این ماده غذایی اخیرا توجه دانشمندان را برای پی بردن به نقش آنها در بهبود سلامت قلب و عروق به خود جلب کرده است. این کارشناس ارشد تغذیه اظهار کرد: روغن بذر کتان دارای اسید چرب از نوع امگا ۳ و ۶ است و این نامگذاری به ساختار شیمیایی این اسید چرب غیر اشباع از لحاظ جایگاه پیوند دو گانه در ساختمان اسید چرب مربوط می شود.

کاویانی افزود: بذر کتان حاوی مواد مغذی گیاهی است که برای بدن ضروری هستند و سلول های ما برای عملکرد صحیح خود به آنها نیاز دارند و باید از طریق مواد غذایی وارد بدن شوند، چرا که بدن ما قادر نیست اکثر آنها را بسازد.

وی با بیان اینکه، روغن بذر کتان خطر بیماری قلبی و تصلب شرایین یا سخت شدن دیواره رگ ها را کاهش می دهد، اظهار کرد: مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که  امگا ۳ موجود در بذر کتان به طور قابل توجهی خطر بیماری های قلبی و عروقی را کاهش می دهد و کلسترول بد خون و تری گلیسرید را نیز کنترل می کند.

این کارشناس ارشد تغذیه افزود: همچنین امگا ۳ با ممانعت از تجمع پلاکت های خون باعث کاهش فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون می شود و سطوح فیبرینوژن یعنی ماده ای که با تغییرات باعث انعقاد خون می شود را کاهش می دهد.

وی خاطرنشان کرد: این ماده غذایی برای سرطان، پرفشاری خون، پسوزیازیس (التهاب پوست و پوسته ریزی و اگزما)، اختلالات خود ایمنی مثل آرتریت روماتوئید (التهاب مفاصل) و ام اس مفید است.

کاویانی با بیان اینکه، بذر کتان به صورت بذر کامل، یا نیم پوک شده یا آرد شده موجود است، افزود: روغن بذر کتان به شکل مایع آماده مصرف یا روغن سافت ژل به صورت کپسول مکمل غذایی وجود دارد.

وی یادآور شد: نکته مهم این است که روغن بذر کتان به حرارت حساس بوده و به همین خاطر این روغن را باید به غذایی مثل سالاد اضافه کرد و هرگز نباید در پخت و پز استفاده کرد و حرارت داد.

سرپرست واحد آموزش همگانی انستیتو تحقیقات تغذیه ایران گفت: برای نگهداری در منزل باید از ظروف شیشه ای تیره رنگ و دور از نور و حرارت استفاده کرد.

کاویانی افزود: افراد با تنگی مری، تنگی لوله گوارش، دچار انسداد روده باریک و التهاب روده ای حاد منع مصرف دارند و زنان شیرده و باردار با احتیاط و با نظر پزشک باید مصرف کنند. همچنین مصرف بذر کتان به همراه دارو می تواند موجب تاخیر در جذب آن شود.

دوشنبه 27/8/1392 - 9:37
خواص خوراکی ها

دانشمندان می‌گویند كه مصرف ماءالشعیر تلخ در تقویت استخوان‌ها موثر است.

مطالعه انجام شده بر 100 نوع ماءالشعیر تلخ نشان داده كه ماءالشعیر منبع بی‌نظیری از سیلیكون رژیمی است. این نوع سیلیكون نقش حیاتی در سلامت استخوان دارد.

 

دانشمندان برای اندازه‌گیری محتوای سیلیكون، ابتدا ماءالشعیرهای تلخ را با محتوای خام آنها مقایسه كردند.

آنها دریافتند كه ماءالشعیرهای تلخ پس از فرآیند مالت‌زدگی، مقدار متوسطی از 30 میلی گرم بر لیتر، سیلیكون رژیمی را دربرداشتند، البته هیچ پیشنهادی مبنی بر جذب روزانه سیلیكون نشده است. چارلز بامفورث محقق در این باره گفت: هنگامی كه ماءالشعیر تلخ مصرف می‌كنید، این ماءالشعیر در فراهم كردن سیلیكون موثر بوده و بیش از هر چیزی به سلامت شما كمك می‌كند.

دوشنبه 27/8/1392 - 9:33
سلامت و بهداشت جامعه

 محققان در یك پژوهش مشترك نشان داده‌اند كه مصرف زیاد نمك خطر سكته مغزی را افزایش می‌دهد.

 این محققان می‌گویند؛ مصرف زیاد نمك نه‌تنها با بروز بیماری‌های قلبی عروقی ارتباط دارد بلكه به میزان قابل ملاحظه‌ای نیز خطر ابتلا به سكته مغزی را افزایش می‌دهد. به گفته متخصصان تغذیه و سلامت؛ امروزه ارتباط بین مصرف زیاد نمك و افزایش فشار خون به خوبی ثابت شده است و همواره توصیه شده است كه با كاهش نمك در رژیم غذایی كل جامعه می‌توان در حد قابل توجهی نرخ ابتلا به بیماری‌های قلبی ‌ عروقی را در جوامع كاهش داد.

سازمان جهانی بهداشت توصیه می‌كند كه مقدار مصرف نمك به‌طور صحیح 5 گرم یعنی در حدود یك قاشق چایخوری در روز است. در این تحقیقات پروفسور پاسكال استرازولو از دانشگاه ناپلس در ایتالیا و پروفسور فرانچسكو كاپوسیو از دانشگاه وارویك در انگلیس نتایج حاصل از 13 تحقیق چاپ شده را كه شامل 170 هزار نفر بوده‌اند مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند كه در آنها رابطه بین عادت سطح مصرف نمك و نرخ ابتلا به سكته و امراض قلبی به طور مستقیم ارزیابی شده است. این بازبینی‌ها تاكید كرد كه كاهش مصرف نمك در پیشگیری از این دو بیماری مهم بسیار موثر و ضروری است.

دوشنبه 27/8/1392 - 9:32
خواص خوراکی ها

 لیمو ترش سرگیجه را رفع می‌كند و اگر لیمو ترش با كمی عسل مصرف شود، موجب آرامش می‌شود و دلشوره را برطرف می‌كند.

 لیموترش سرشار از ویتامین C و پتاسیم است و از بیماری اسكوربوت جلوگیری می‌كند.

 

 قندها، پلی ساكارید، اسید‌های عالی، چربی، كاراتنوئید‌ها، ویتامین‌های A، B 1، B 2، B3، مواد معدنی، فلانوئید‌ها و لیمونوئید‌ها و اسانس از تركیبات موجود در آب لیموست.

 مهم‌ترین اسید‌های عالی لیموترش اسید‌سیتریك است كه 10 درصد آب لیمو را تشكیل می‌دهد و همچنین 2 درصد سیترات كلسیم و پتاسیم در آب لیمو وجود دارد.

لیموترش از خونریزی جلوگیری می‌كند، موجب افزایش مقاومت بدن می‌شود، از عفونت‌ها جلوگیری می‌كند و آنتی‌اكسیدان قوی دارد. همچنین برای قرقره كردن گلو مناسب است.

 نقش ویتامین C در بدن خنثی كردن نیتروزامین‌هاست و پكتین موجود در لیموترش موجب كاهش كلسترول بد خون می‌شود كه برای بیماران قلبی و عروقی و كم كردن عوارض بیماری بسیار مفید است.


دوشنبه 27/8/1392 - 9:30
اهل بیت

 

توسل به باب الحوائج عباس بن علی علیهماالسلام به چند طریق مختلف انجام می شود:



طریق اول:


توسل جوینده ابتدا باید چهار شب چهارشنبه‌ای را برگزیند كه دو شب چهارشنبه آن در نیمه دوم ماه قمری واقع شده باشد و دو شب چهارشنبه دیگر( یعنی چهارشنبه سوم و چهارم) در نیمه اول ماه بعدی قرار داشته باشد كه به چهارده روزه اول ماه بعدی می‌رسد. عدد چهار برای این است كه نام مبارك حضرت عباس(ع) دارای چهار حرف است (ع ب ا س).
سپس در هر شب چهارشنبه به تعداد یك صد و سی و سه بار سوره مباركه " قدر" را با اخلاص قرائت كند، به طوری كه كلمه آخرین این آیه مباركه، كه به ( مطلع الفجر) ختم می‌شود، درست در آخرین لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد ادا شود.

برای این منظور می‌تواند آخرین باری كه سوره مباركه (قدر) را می خواند، كلمه مطلع الفجر را نخواند تا لحظه پایان نیمه شب و آغاز بامداد برسد.

شب چهارشنبه چهارم در حدود شب چهارده ماه قمری است كه با نام مبارك قمر بنی هاشم قرابت دارد. ظهور ارتباط تحت هر نام كه باشد به اذن خداوند دانا و مقام حضرت مولی اباالفضل العباس(ع) در این شب انجام خواهد گرفت.


طریق دوم:


 گویند فرد حاجتمند در میان نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز حاجت به جای آورد در همان شب این ختم را شروع کند كه منسوب به جناب ابی الفضل العباس(ع) است و تا چهل و یك شب به انجام رساند و بدون تغییر وقت ادامه دهد، ولی خواندن را در شب آخر گرو نگه دارد تا وقتی كه حاجت روا شود و بعد، آن را نیز بخواند و ختم چنین است: ( یا من یجیب المضطرّ إذا دعاه و یكشف السوء یا ربّ یا ربّ یا ربّ یا عبّاس بن علی بن ابی طالب الامان الامان الامان، ادركنی ادركنی ادركنی.)
ذكر هر یك از كلمات ( الامان) و ( ادركنی) را تكرار كند نا نفس قطع شود، ان شاءالله تعالی به مقصود می‌رسد.


طریق سوم:


 دیگر از طریق توسل به آن حضرت، زیارت آن حضرت است كه بنا به مضمون روایات عدیده وسیله تقرب به خداوند و آمرزش گناهان و انجام مطالب و روا شدن حاجات اهل ایمان است؛ چنانچه به روایت منقول از مصباح الزائرین ابن طاووس وارد شده است و از جمله اعمال زیارت شریفه این است كه دو ركعت نماز زیارت به جا آورد  و بعد از آن زیارت نامه حضرت ابوالفضل العباس(ع) را كه در مفاتیح ‌الجنان است بخواند.


طریق چهارم:


از جمله‌ ختم‌های مجرب برای حوائج بزرگ و ادای دین آن است كه: شب جمعه غسل نماید – شب های بعد، غسل كردن ضرورتی ندارد-  پس در شب اول كه همان شب جمعه است و شب های دیگر هر شب هزار مرتبه بگوید:
اللهم صل علی محمد و آل محمد.

شب شنبه: اللهم صل علی امیرالمؤمنین.

شب یكشنبه: اللهم صلّ علی فاطمة.

شب دوشنبه: اللهم صلّ علی الحسن.

شب سه شنبه: اللهم صلّ علی الحسین.

شب چهارشنبه: اللهم صل علی علی بن الحسین.

شب پنجشنبه: اللهم صل علی محمد بن علی.

شب جمعه دوم: اللهم صلّ علی جعفر بن محمد.

شب شنبه: اللهم صلّ علی موسی بن جعفر.

شب یكشنبه: اللهم صلّ علی علی بن موسی.

شب دوشنبه: اللهم صلّ علی محمد بن علی.

شب سه شنبه: اللهم صلّ علی علی بن محمد.

شب چهارشنبه:‌ اللهم صلّ علی الحسن بن علی.

شب پنجشنبه: اللهم صلّ علی الحجة بن الحسن.

شب جمعه سوم: اللهم صلّ علی العباس الشهید.

به این ترتیب دو هفته طول می‌كشد.


طریق پنجم:


 كیفیت توسل به ذیل عنایت حضرت قمر بنی‌هاشم (ع): شب چهارشنبه دو ركعت نماز بخواند و بعد از نماز 133 بار بگوید:
یا كاشف الكرب عن وجه الحسین علیه السلام

اكشف كربی بحق اخیك الحسین علیه السلام

و هفت شب چهارشنبه صد مرتبه بگوید:


ای ماه بنی‌هاشم خورشید لقا عباس
ای نور دل حیدر شمع شهدا عباس 
از محنت و درد و غم ما رو به تو آوردیم
دست من بی ‌كس گیر از بهر خدا عباس 


طریق ششم:
 عباس‌ در حروف‌ ابجد مطابق‌ با عدد 133 است‌. به‌ تجربه‌ رسیده‌ كه‌ اگر كسی برای‌ برآورده ‌شدن‌ حاجت‌ و رفع‌ گرفتاری‌، بعد از نماز روز جمعه‌، 133 مرتبه‌ با امید بگوید: « یا كاشف‌ َالكرب‌عن‌ وَجه‌ الحسین،‌ ِاكشف‌ لی‌ كربی‌ بحق‌ اخیك‌ الحسین‌ (ع‌)» حاجت‌ او برآورده‌ و گرفتاریش‌ برطرف‌ می‌شود.


طریق هفتم:
 اشخاصی كه‌ در بیابان‌ تشنه‌ و در معرض‌ هلاكند، توسّل‌ جستن‌ به‌ ابی‌ القربه‌ « یا اباالقربة‌» موثر است‌ و بدین‌ وسیله‌ رفع‌ تشنگی‌ از آنان‌ می شود. این‌ امر نیز تجربه‌ شده‌ است‌.


طریق هشتم:


 جندی مرحوم‌ بیر در كتاب‌ شریف‌ كبریت‌ احمر می نویسد: در سفر عتبات‌ عالیات‌ در عالم‌ رؤیا دیدم‌ اگر كسی‌ بگوید:«عبدالله اباالفضل‌ دَخیلُك‌» حاجت‌ او برآورده‌ شود. پس‌ از آن‌ این حقیر مكرّر به ‌آن‌ عمل‌ كردم‌ و حوائج‌ مهم‌ و بزرگی‌ برآورده‌  شد.


طریق نهم:


 به‌ تجربه‌ رسیده‌ است‌ كه‌ نذر برای‌ ام‌ّالبنین‌ (ع‌) و اطعام‌ مستمندان‌ به‌ نام‌ اباالفضل‌ (ع‌)، برای ‌برآورده‌ شدن‌ حاجت‌ مؤثر است‌.


طریق دهم:


 از مرحوم‌ آیة‌الله العظمی‌ آقای‌ حاج‌ سیّد محمود حسینی شاهرودی‌ « قدس‌سره‌» نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ فرموده‌ بود: من‌ در مشكلات‌، صد مرتبه‌ صلوات‌ برای‌ مادر حضرت‌ اباالفضل ‌العبّاس‌(ع‌)، ام‌ البنین‌ می‌فرستم‌.


طریق یازدهم:


 چهار شب‌ جمعه‌، ده‌ مرتبه‌ سوره یس‌، بدین‌ طریق‌: شب‌ جمعه اول‌ سه‌ مرتبه‌ ؛ شب‌ جمعه‌ دوم‌ سه‌ مرتبه‌؛ شب‌ جمعه‌ سوم‌ سه‌ مرتبه‌: شب‌ جمعه ‌چهارم‌، یك‌ مرتبه‌ سوره‌ " یس‌" به‌ نیابت‌ از حضرت‌ ابوالفضل‌ العبّاس‌ (ع‌) و هدیه‌ برای‌ مادرش ‌ام‌ّالبنین‌ بخواند، ان‌ شاءالله حاجت‌ روا گردد.


طریق دوازدهم:


 یكی از ختم های‌ مجرب‌ راجع‌ به‌ حضرات‌ چهارده‌ معصوم‌ (ع‌) و جناب‌ حضرت‌ اباالفضل‌ (ع‌) را بدین‌ منوال‌ گفته‌اند: به‌ نیّت‌ قربت‌ مطلقه‌ دو ركعت‌ نماز حاجت‌ بخواند و هزار و چهارصد مرتبه ‌ذكر صلوات‌ هدیه‌ چهارده‌ معصوم‌ (ع‌) بخواند و صد مرتبه‌ نیز هدیه‌ به‌ پیشگاه‌ حضرت‌ اباالفضل‌ العبّاس (ع‌)، كه‌ ابوّاب‌ درگاه‌ آل‌ محمّد (ع‌) و باب‌ ولایت‌ است‌، بفرستند و حاجت‌ خود را بطلبند، ان‌ شاءالله تعالی روا می‌شود.


طریق سیزدهم:


 بین‌ نماز مغرب‌ وعشاء، دو ركعت‌ نماز حاجت‌ بخواند تا چهل‌ و یك‌ شب‌، و توسل‌ به كثیرالبركات‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ العباس (ع‌) جوید، بدین‌ طریق‌: بعد از نماز، اول‌ ذكر شریف‌ صلوات‌، و سپس‌ كلمات‌ زیر با توجه‌ كامل‌ خوانده‌ شود ( ضمناًچهل‌ شب‌ كه‌ تمام‌ شد، باید یك‌ شب‌ آخر از چهل ‌شب‌ را گرو نگاه دارد‌، تا وقتی‌ كه‌ حاجت‌ برآورده‌ شد، آنگاه‌ به جا آورد.) كلمات‌ مزبور این‌ است‌:« یامَن‌ یجیب‌ المضطرَّ اذا دعاه‌ و َ یكشف‌ السوء یا رب‌ یا رب‌ یا رب ‌ یاعباس‌ بن‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب ‌الامان‌ الامان الامان‌، ادركنی‌ ادركنی‌ ادركنی.‌»
جملات‌ آخر را تكرار نماید تا نفس‌ قطع‌ شود؛ ان ‌شاءالله حاجت‌ روا می‌شود.


طریق چهاردهم:


مؤلف‌ « مكین‌ الاساس‌» آورده‌ است‌: ثقه‌ای‌ خبر داد مرا كه‌ حاجت‌ مهمی‌ داشتم‌. از پیره‌ زال‌ جدّه‌ خود شنیده‌ بودم‌ كه‌ هر گاه‌ كسی‌ برای ‌قضای‌ حاجتش‌، هفت‌ شب‌ چهارشنبه‌ متوسّل‌ به‌ حضرت‌ عبّاس‌ شود‌ و در هر یك‌ از شبهای ‌مزبور صد مرتبه‌ ذکر زیر را بخواند، حاجت‌ او به‌ شكل‌ غیر عادی  برآورده‌ خواهد شد. و آن‌ این ‌است‌:

ای ماه‌ بنی‌ هاشم‌، خورشید لقا عبّاس
‌ای نور دل‌ حیدر، شمع‌ شهدا عبّاس‌ 
از درد و غم‌ ایام‌ ما رو به‌ تو آوردیم
‌دست‌ من‌ مسكین‌ گیر از بهر خدا عباس‌ 

نظیر این‌ توسّل‌ را مرحوم‌ حاجی میرزا حسین‌ تهرانی و‌ حاجی‌ میرزا خلیل‌ ( از علمای زاهد عصر مشروطه‌) عمل‌ كرده‌ بودند، درد پای‌ ایشان‌ فوراً ساكت‌ شده‌ و دیگر عود نكرده‌ بود.


طریق پانزدهم:


 یكی‌ از مؤثقین‌ محترم‌ كه‌ سالهای‌ متمادی‌ مجاور كربلا بود، در شب‌ یكشنبه ‌ربیع‌ الثانی‌ 1414 ِ در حرم‌ مطهّر كریمه‌ اهل‌ بیت‌ حضرت‌ فاطمه‌ معصومه‌ (ع‌) نقل‌ كردند:
صاحب‌ كتاب‌ معالی‌ السبطین‌، مرحوم‌ شیخ‌ مهدی‌ مازندرانی سال‌ 1358 هجری‌ قمری در كربلا ایام‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ در چند منبر می‌رفت‌ و آخرین‌ منبرش‌ در وصف حضرت‌ ابوالفضل‌ العبّاس ‌بود. مرحوم‌ مازندرانی‌ یك‌ شب‌ فرمودند: هر كس‌ فردا شب‌ به‌ اینجا یعنی به  روضه حضرت‌ ابوالفضل‌ العبّاس‌(ع‌) بیاید، تحفه‌ای‌ به‌ او خواهم‌ داد. فردا شب‌ ما نیز در آن‌ مجلس‌ حاضر شدیم‌.

ایشان‌، توسل‌ و ختمی‌ برای حضرت‌ ابوالفضل‌ العبّاس‌ (ع‌) نقل‌ كرد كه‌ انجام‌ آن‌ وقت‌ معیّن‌ و ساعت‌ و روز مشخصی ندارد. طریقه‌ ختم‌ را این‌ طور بیان‌ فرمودند: ابتدا 133 مرتبه‌ صلوات ‌بفرستید « اللهم‌ صل‌ّ علی‌ محمد و آل‌ محمد» نیز 133 مرتبه‌ بگویید: « یا عباس‌، یا عباس‌» و بعد از آن‌ مجدداً 133 مرتبه‌ بگویید: « اللهم‌ صل‌ علی‌ محمد و آل‌ محمد». و این‌ عمل‌ را هر روز انجام‌ دهید تا حاجتتان ‌ برآورده‌ شود.

ناقل‌ مطلب‌ افزودند: من‌ برای‌ برآمدن‌ حاجتی‌، بعد از اتمام‌ ماه‌ رمضان‌ مزبور، از همان‌ روز اول ‌شوال‌ این‌ ختم‌ را شروع‌ كردم‌ ؛ روز هشتم‌ شوال‌ حاجتم‌ برآورده‌ شد. خواسته‌ من‌ این‌ بود: من‌ دركربلا بودم‌ و مادرم‌ در ایران‌ به‌ سر می‌برد و می خواستم‌ وی نیز به‌ كربلا بیاید. حضرت‌ عباس‌ (ع‌) عنایت‌ فرمودند و حاجتم‌ ـ آمدن‌ مادر به‌ كربلا ـ  روا شد.


طریق شانزدهم:


‌در كتابخانه‌ مرحوم‌ آیة ‌الله العظمی‌ آقای حاج‌ سیّد محمد رضا گلپایگانی‌ «ره‌» خطّی از بیاض‌، موجود است که طریقه‌ ختم‌ و توسّل‌ به‌ حضرت‌ عباس‌ (ع‌) را این‌ چنین‌ نوشته‌ است‌:
از شب‌ جمعه‌ یا شب‌ دوشنبه‌، قبل‌ از نماز صبح‌ شروع‌ کند که  تا وقت‌ نماز صبح‌ تمام‌ شود، دوازده‌ روز، وهر روز یك صد و سی‌ وسه‌ مرتبه‌ بخواند:

ای ماه‌ بنی‌ هاشم‌، خورشید لقا عبّاس
‌ای نور دل‌ حیدر، شمع‌ شهدا عبّاس‌ 
از درد و غم‌ ایام‌ ما رو به‌ تو آوردیم
‌دست‌ من‌ مسكین‌ گیر از بهر خدا عباس‌ 


طریق هفدهم:


 آیة الله سیّد نورالدین‌ میلانی‌ فرمودند: مرحوم‌ آیة‌ الله آقای‌ سیّد محمد رضا بروجردی‌ «قدس‌سره‌» از علمای‌ بزرگ‌ حوزه علمیه‌ كربلا بودند كه‌ اخیراً در مشهد مقدس‌ در جوار حرم‌ مطهر حضرت‌ ثامن‌الائمّه‌ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا ـ علیه‌ آلاف‌ التحیة ‌والثناء ـ سكنا گزیده‌ بودند. ایشان‌ در عداد مراجع‌ یاد می‌شد ولی عمرش‌ وفا نكرد.
مرحوم‌ بروجردی، آن‌ زمان‌ كه‌ در كربلا ساكن‌ بودند، برای آشتی و حسن‌ رفتار بین‌ عیال‌ و مادرشان‌ به‌ حضرت‌ اباالفضل‌العبّاس‌ (ع‌) متوسّل‌ می‌شوند و نتیجه‌ خوبی‌ می گیرند، به‌ طوری‌ كه ‌صفا و صمیمیت‌ كامل‌ بین‌ همسر و مادر ایشان‌ برقرار می‌گردد.

 توسّل‌ ایشان‌ به‌ این‌ نحو بوده‌ است‌: طبق‌ مشهور 133 بار به‌ عدد نام‌ حضرت‌ اباالفضل ‌العبّاس‌(ع‌)، ذكر ذیل را گفتند: " یا كاشف‌ الكرب‌ عن‌ وجه‌ الحسین،‌ اكشف‌ كربی‌ بحق‌ اخیك‌ الحسین‌ (ع‌)."


طریق هجدهم:


مرحوم‌ اصفهانی‌، استاد مرحوم‌ پدرم‌، آیة الله العظمی آقای‌ سیّد محمّد هادی میلانی‌ « قدس‌ سره‌» بودند و منزل‌ ما زیاد تشریف‌ می‌آوردند. نقل‌ كرده‌اند كه‌ مرحوم‌ آیة‌ الله شیخ‌ محمّد حسین‌ اصفهانی ( معروف‌ به‌ كمپانی) « قدس‌ سره‌» می فرمودند: این‌ ذكر، صحیحش‌ این‌ است‌: « یا كاشف‌ الكرب‌ عن‌ وجه‌ اخیك‌ الحسین‌ (ع‌)،  اكشف‌ كربی‌ بوجه‌ اخیك‌ الحسین‌ (ع‌).»


بروز كرامت‌ در « وادی‌ البكا»


در دیوان‌ ملا عبّاس‌ شوشتری، متخلص‌ به‌ شباب‌ ( چاپ‌ 1312) آمده‌ است‌:
چون‌ سال‌ هزار و سیصد و نه ‌از هجرت‌ ختم‌ انبیا شد

هنگام‌ زوال‌ روز عاشور كز غم‌  قد آسمان‌ دوتا شد

از بهر زیارتی‌ كه‌ آن‌ روزمخصوص‌ شهید كربلا شد

از شیعه‌ جماعتی‌ در اینجا مشغول‌ زیارت‌ و بكا شد

درحین‌ زیارت‌، ازهمین‌ كوه ‌اظهار كرامتی‌ به‌ ما شد

از وی‌ قطرات‌ خون‌ پدیداردر ماتم‌ سبط‌ مصطفی‌ شد

یك‌ قطره ‌ نه‌، بل‌ هزار قطره‌  یك‌ جا نه‌، بل‌ هزار جا شد

زین‌ كوه‌ گذشته‌ بود خونین‌هر سنگی‌ از این‌ زمین‌ جدا شد

شك‌ نیست‌ كه‌ در چنین‌ مقامی ‌گر از حق‌ اجابت‌ دعا شد

این‌ رتبه‌ چه‌ دیده‌ شد از این‌ كوه ‌در وی‌ بنیان‌ این‌ بنا شد

بگریست‌ چو خون‌ به‌ شاه‌ مظلوم ‌موسوم‌ به‌ وادی‌ البكا شد

این‌ واقعه‌ بر(شباب‌) و احباب ‌گر كشف‌ شد از ره‌ صفا شد


نذر قرآن برای حضرت ابوالفضل العباس قمر بنی هاشم(ع)


صاحب گنجینه دانشمندان در حالات مرحوم سید محمد علی دزفولی متوفی ماه رجب سال 1333 قمری می نویسد:
ایشان از اول طلوع آفتاب تا مقداری از بعد از ظهر، یك قرآن ختم می‌كرد و پس از آن فریضه ظهر را انجام می‌داد. وی از اول ماه رجب تا پانزدهم، پانزده قرآن  می‌كرد كه پانزدهمین آن را هدیه به محضر حضرت ابوالفضل العباس (ع) و باقی آنها هدیه به پیشگاه چهارده معصوم ( صلوات الله علیهم اجمعین) بود.

 در روز شانزدهم ماه رجب پس از ختم‌های قرآن كریم، مرحوم آیةالله آقا سید ابراهیم غفاری كه از مجتهدین و مراجع دزفول در عصر خود بود، به عنوان عیادت و ملاقات مرحوم آقا سید محمدعلی دزفولی تشریف آورد و اظهار داشت كه من،‌ امروز تصمیم ملاقات نداشتم اما فلان زن علویه رحمة الله‌علیها دیشب خوابی دیده بود، و خواب خود را به من گفت و تذكری شد كه امروز به ملاقات شما نایل شوم.

علویه گفت: خواب دیدم كه خدمت حضرت ابوالفضل العباس(ع) مشرف شدم. عرض كردم عمو كجا تشریف داشتید؟ فرمودند: امروز به عیادت آقا محمدعلی فرزند حاج سیدعبدالله رفته بودم و از آنجا می آیم و مرحوم سید محمد به سجده می افتد و پس از فراغت از سجده می‌فرماید: سجده‌ام سجده شكر بود، زیرا اول ماه شروع به تلاوت قرآن كرده بودم تا دیروز كه موفق به پانزدهمین ختم قرآن شدم و آخرین آن را در روز گذشته به حضرت اباالفضل العباس(ع) اختصاص داده بودم سپس می‌افزاید: خواب علویه از رؤیاهای صادقه بوده و علامت این است كه این ضعیف پذیرفته شده است،‌ چون حضرت ابوالفضل العباس(ع) فرموده به عیادت من آمده‌اند.


عریضه نوشتن


از یادداشت‌های حجةالاسلام آقای شیخ احمد قاضی زاهدی گلپایگانی است که :
لذ باقتاب ابی الفضل الذی   كابیه المرتضی یحمی حماه

این عریضه را به خط  والد مرحوم یافتم كه سزاوار است نیازمندان و گرفتاران به این كیفیت دست به دامان قمر بنی هاشم حضرت عباس(ع) بزنند و به وسیله آن جناب از خداوند متعال حاجت خواه شوند:

بسم الله الرحمن الرحیم

" هذه رقعة عبدك … ابن … زاد … " اگر صاحب عریضه مرد باشد، و اگر زن است می‌نویسد: " هذه رقعة امتك … بنت… زادة … والسّلام علیك یا مولای یا سكینة یا عبّاس بن امیرالمؤمنین علیه السّلام و ان تقضی حاجتی انّ بینی و بین الله تعالی ذنوبا قد اثقلت ظهری و اطالت فكری و سلبتنی بعض لبّی و غیّرت خطیر نمعة الله عندی و منعتنی من الرّقاد و ذكرها یتقلقل احشائی و قد هربت الی الله و الیك یا عبّاس ابن امیرالمؤمنین ان تقضی حاجتی اسئلك بحقّ ابیك و بحقّ اخیك الحسین و اخوانك صلوات الله علیهم اجمعین."

حقیر گوید: در نسخه این عریضه نسخه بدل‌هایی مشاهده می‌شود كه از احتیاطات مرحوم ابوی به شمار می‌رود و آنچه قلمی گردید به نظرم اقرب الی الصواب - صحیح - آمد. مطلب دیگر آن كه این عریضه هم باید به كربلا فرستاده شود و در ضریح مطهر باب الحوائج انداخته شود. فنسال الله تبارك و تعالی ان یرزقنا زیارة قبره و شفاعته فی الدنیا والاخرة.

توضیحاً در این عریضه هم مانند سایر عریضه‌ها حوائج صریحاً باید نوشته شود. اخیرا نسخه این رقعه را هم در كتاب دعایی یافتم كه عبارت اول آن چنین است: ( من العبد الذلیل الی المولی الجلیل الكریم سلام الله علیك یا مولای).

سه شنبه 21/8/1392 - 9:5
اهل بیت

چون تحمل عطش خصوصاً برای کودکان دیگر امکان پذیر نبود، مردی از یاران امام حسین (علیه السلام) به نام یزید بن حصین همدانی که در زهد و عبادت معروف بود، به امام گفت: به من اجازه بده تا نزد عمر بن سعد رفته و با او در مورد آب مذاکره کنم شاید از این تصمیم برگردد.


ملاقات یزید بن حصین همدانى و عمر بن سعد
چون تحمل عطش خصوصاً برای کودکان دیگر امکان پذیر نبود، مردی از یاران امام حسین (علیه السلام) به نام یزید بن حصین همدانی که در زهد و عبادت معروف بود، به امام گفت: به من اجازه بده تا نزد عمر بن سعد رفته و با او در مورد آب مذاکره کنم شاید از این تصمیم برگردد.

امام (علیه السلام) فرمود: اختیار با توست.

او به خیمه عمر بن سعد وارد شد، بدون آنکه سلام کند.

عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی چه عاملی تو را از سلام کردن به من بازداشت؟ مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسول او را نمی شناسم؟

آن مرد همدانی گفت: اگر خود را مسلمان می پنداری، پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می نوشند، از آن مضایقه می کنی و اجازه نمی دهی تا آنان نیز از این آب بنوشند، حتی اگر جان بر سر عطش بگذارند؟ و گمان می کنی که خدا و رسول او را می شناسی؟

عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی من می‌دانم که آزار کردن این خاندان حرام است اما عبیدالله مرا به این کار واداشته است و من در لحظات حساس قرار گرفته ام و نمی دانم باید چه کنم؟ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاق آن می سوزم؟ و یا اینکه دستانم به خون حسین آلوده گردد در حالی که می دانم کیفر این کار آتش است، ولی حکومت ری به منزله نور چشم من است. ای مرد همدانی در خودم این گذشت و فداکاری را که بتوانم از حکومت ری چشم بپوشم نمی بینم.

یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام رسانید و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است که شما را برای رسیدن به حکومت ری به قتل رساند.

ملاقات امام حسین (علیه السلام) و عمر بن سعد
امام حسین (علیه السلام) مردی از یاران خود به نام عمرو بن قرظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد و از او خواست که شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند، عمر سعد نیز پذیرفت. شب هنگام امام حسین (علیه السلام) با 20 نفر از یارانش و عمر بن سعد با 20 نفر از سپاهیانش در محل موعود حضور یافتند.

امام حسین (علیه السلام) به همراهان خود دستورداد تا برگردند و فقط برادر خود حضرت عباس بن علی (علیه السلام) و فرزندش حضرت علی اکبر (علیه السلام) را در نزد خود نگاه داشت و همین طور عمر بن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش به بقیه همراهان دستور بازگشت داد.

ابتدا امام حسین (علیه السلام) آغاز سخن کرد و فرمود:

ای پسر سعد آیا با من مقاتله می کنی و از خدایی که بازگشت تو بسوی اوست، هراسی نداری؟ من فرزند کسی هستم که تو بهتر می دانی. آیا تو این گروه را رها نمی کنی تا با ما باشی؟ و این موجب نزدیکی توبه خداست.

عمر بن سعد گفت: اگر از این گروه جدا شوم، می ترسم که خانه ام را خراب کنند.

امام حسین (علیه السلام) فرمود: من برای تو خانه ات را می سازم.

عمر بن سعد گفت: من بیمناکم که املاکم را از من بگیرند.

امام فرمود: من بهتر از آن به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم.

عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می ترسم که آنها را از دم شمشیر گذراند.

امام حسین (علیه السلام) هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود بازنمی گردد، از جای برخاست در حالی که می فرمود: تو را چه می شود؟ خداوند جان تو را به‌زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد، به خدا سوگند من می دانم از گندم عراق جز به مقداری اندک نخوری.

عمر بن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است!

fardanews.com

 

سه شنبه 21/8/1392 - 8:59
اهل بیت

روایت کربلا از زبان دختر سه ساله

صلی الله علیک یا بنت الحسین(ع) یا رقیه
آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.
صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را می‌شنیدم که به عمّه‌ام زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) فرمود : این همان لحظه‌ای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریسته‌اند.


زمین و زمان ناله می‌کرد و کودکان می‌دویدند. نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان خون می‌چکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن عمّه‌ام نداشتم. زمان به سختی می‌گذشت.قرار بر رفتن نداشتم. دوست داشتم که بیشتر نزدت می‌ماندم. اماّ مگر داغ تازیانه ها‌ بر جان کوچکم امان داده بود؟ کربلا جهنّم دشمنان تو شده بود و بهشت تو و یارانت. نمی‌توانستم چشم از چشمان به خون نشسته‌ات بردارم.مرا به زور می‌کشیدند. چقدر سخت بود جدا شدن از پاره‌پاره‌های وحی.


کاش مانده بودم و غبار از چهره‌ات برمی‌گرفتم. کاش پروانه وار دور شمع وجودت می‌گشتم و در پرتو عشق تو می‌سوختم. قرار بر رفتن نبود. از پا‌های آبله دارم بپرس که در این مسیر چقدر دویدم و الآن که سر زیبای تو در دامنم به میهمانی آمده؛ در گوشه‌ی این خرابه، در شهری که مردمانش بویی از مردانگی  نبرده‌اند، به برکت آمدنت آرام گرفته ام.من بهشت را در آغوش گرفتم، من به وصال محبوبم رسیدم.اماّ ای کاش زودتر می‌آمدی چون رقیّه‌ات دیگر توانی در جان خسته و رنجورش ندارد.دختر سه‌ساله‌ای که گرمی چشمانت او را متعالی می‌کرد.

 

حضرت رقیه(س),روایت کربلا از زبان حضرت رقیه,واقعه کربلا


می‌گویند من رقیّه‌ام1،کسی که جهتش به سوی تعالی است. آری، از آن زمان که در تقدیر تو متولد شدم؛ من دختر تو شدم و تو بابای من، رفعت گرفتم و بال‌و پر برای پرواز در آوردم و برای عروج آماده شدم.
من در کربلا دیدم که ملائکه به تو و اهل بیتت غبطه می‌خوردند. خودم صدای شیون آن‌ها را هنگامی که بر سرنیزه بودی شنیدم.خودم دیدم که دسته‌دسته جنیان و ملائکه از برای یاری تو آمدند و در برابرت زانو زدند.خودم دیدم که از مقتل تو آیه والشّمس‌وضحِها تفسیر شد، خودم دیدم که خداوند تأویل آیه‌ی «یا ایها النفس المطمئنّه اِرجِعی اِلی رَبِّكِ راضیه مَرضیّه فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی»2 را در قیام تو و یارانت به ظهور رسانید.


چه لذّتی دارد هم کلام شدن با تو. چه شیرین است لحظه‌ی وصال. جانم دیگر طاقت ماندن ندارد. دستان کوچکم را بگیر و با خودت ببر تا در محضر تو، باب‌الحوائجیم امضا شود.می‌خواهم مانند علی‎اصغر و علی‌اکبر(علیهمالسلام)، نزد جدّمان رسول خدا حاضر شوم و بگویم دشمنانت با تو و فرزندانت چه کرده‌اند.  

---------------------------------
پی نوشت ها:
1. اشاره به معنای کلمه رقیّه که به معنی صعود به طرف بالا و ترقّی است. می‌توانید به کتاب‌های لغت در زبان عربی مانند مفردات راغب اصفهانی رجوع‌ نمایید.
2.در تفسیرهای روایی آمده که شأن نزول آیات آخر سوره فجر، امام‌حسین(علیه السلام) هستند.
منبع:aviny.com

سه شنبه 21/8/1392 - 8:56
اهل بیت

راز چشمه حرم حضرت ابوالفضل چشمه در سرداب حضرت عباس ابوالفضل

شیخ عباس ۷۴ ساله، که ۳۶ سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده، در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا توضیحاتی داده است .
وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از ۴۰۰ سال قبل که آب لوله‌کشی نبود این آب مرتب می‌جوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.

 

اما یک فرد از خدا بی‌خبر آمد به بهانه اینکه تَرَکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، می‌خواهم آزمایش کنم این آب از کجا می‌آید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، آن دو چشمه احیا نشد.

اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشم‌های کور شده را شفا می‌داد .

از ۵۰ سال قبل تا کنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد می‌شود.

 

وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت ۱۰ روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.

 

وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌اید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته‌اند.(پایگاه اطلاع رسانی سازمان حج و زیارت)

این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است.

ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمی‌کند.

منبع مهر

سه شنبه 21/8/1392 - 8:55
اهل بیت

 

زندگینامه حضرت ابوالفضل

 

عباس،فرزند علی و امّ البنین، در روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.مادرش فاطمه، دختر حزام بن خالد بود که نیاکانش همه از دلیر مردان عرب بوده
و در شجاعت و دلیری در دنیای عرب مشهور بوده اند.

 

امام علی ( ع ) ده سال پس از وفات حضرت فاطمه ،با امّ البنین ازدواج کرد. خواستگاری این
ازدواج را برادرش عقیل انجام داد .

 

می گویند هنگام ورود امّ البنین به خانه علی (ع) امام حسن و حسین بیمار بودند و او از آنان
پرستاری کرد تا خوب شدند.امّ البنین اجازه نمی داد که اورا فاطمه صدا کنندزیرا می ترسید یاد

 

غم های فاطمه برای علی و فرزندانش زنده شود و باعث ناراحتی آنان شود .ثمره ازدواج علی(ع) با فاطمه بنت حزام،چهار پسر به نام های عباس،عون ، جعفر و عثمان بود که بزرگترین آن ها عبّاس بود.فاطمه را به علت داشتن این چهارپسر،امّ البنین(مادر پسران) نامیده اند.امّ البنین آن چنان به امیرالمؤمنین وفادار بودکه پس از شهادت آن حضرت ، شوهر
دیگری اختیارنکردبا آن که بیش از بیست سال پس از آن حضرت زنده بود .

 

وقتی عباس به دنیا آمد،امام علی(ع) در گوش او اذان و اقامه خواند،نام خدا و رسول را به گوش او خواند و نام او را عباس نهاد . امام گاه گاهی قنداق عباس را در آغوش می گرفت، بازوانش را می بوسید و گریه می کرد .روزی امّ البنین علّت این گریه را پرسید ؛ امام در جواب فرمود : این دست ها در راه کمک به حسین قطع خواهند شد .

 

عباس در خانه علی و در دامان مادری با ایمان و وفادار و در کنار حسن و حسین (ع) رشد کرد
واز این خاندان پاک درس های بزرگ انسانیت، شهادت و صداقت آموخت .

 

روزی حضرت علی (ع) ، عباس خرد سال را در کنار خود نشاند و به او گفت : بگو یک . عباس گفت : یک . امام فرمود : بگو دو . عباس از گفتن خودداری کرد. وقتی امام علت را جویا شدجواب داد : شرم می کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام ، دو بگویم .

 

عباس نه تنها در قامت رشید بود،بلکه در خِرَد برتر و در جلوه های انسانی هم رشید بود.او به یقین می دانست که برای چه روز عظیمی ذخیره شده و می دانست که برای عاشورا به دنیا آمده است .

 

عباس در سنین دوازده تا چهارده سالگی،زمانی که علی ( ع ) با دشمنان درگیر بود،در برخی از جنگ ها شرکت داشته و با آن که زیاداجازه جهاد به اوداده نمی شد،ولی درهمان نوجوانی حریف قهرمانان نامی عرب بوده است:

 

در یکی از روزهای جنگ صفّین،نوجوانی نقابدار از سپاه علی (ع) به میدان آمد.ترس و دلهره  سپاه معاویه رادربرگرفت.هر کس ازدیگری می پرسید این نوجوان کیست که این طورشجاعانه  پابه میدان جنگ نهاده است ؟ از سپاه معاویه کسی جرأت نکرد پا به میدان بگذارد.معاویه به سردار نامی خود،ابن شعثاء،دستور داد تا به جنگ این نوجوان برود؛ ابن شعثاء در جواب گفت: مرا حریف ده هزار نفردرجنگ می دانند،چگونه مرا به جنگ با کودکی می فرستی؟بهتر است

 

یکی ازپسرانم رابرای کشتن او بفرستیم.معاویه قبول کردو ابن شعثاء فرزند بزرگ خود را برای جنگ بااین نوجوان به میدان فرستاد.امّا او دریک چشم به هم زدن به دست این نوجوان کشته شد.ابن شعثاء فرزنددوم خودرا فرستاد،او نیز کشته شدو به این ترتیب هرهفت پسراو کشته   شدندوخود اوبا عصبانیّت پا به میدان گذاشت وبه آن نوجوان دلاور گفت:تو پسران مرا کشتی ،

 

به خدا قسم پدر و مادرت را به عزایت خواهم نشاند.ولی خوداونیزدرمدّت کوتاهی به پسرانش پیوست.همه با تعجّب به این نوجوان شجاع نگاه می کردند. امام(ع) اورا پیش خودخواندونقاب او را برداشت وپیشانی اورا بوسید.همه با تعجّب دیدند که او عباس پسر امیرالمؤمنین است.


همچنین درجنگ صفین،زمانی که سپاه معاویه راه آب رابه روی امیرالمؤمنین و سپاهش بسته بودند؛امام (ع) جمعی رابه فرماندهی امام حسین (ع) جهت باز کردن راه فرستادکه عباس هم در آن جمع حاضر بوده و در رکاب برادرش جنگیده است .

 

عباس چهارده ساله بودکه پدرش درواقعه محراب خونین کوفه دررمضان سال چهلم هجری به  شهادت رسید.او با چشمانی اشکبار و خاطری اندوهگین،شاهد دفن شبانه و پنهانی پدرش بوده است.او هرگز توصیه ای راکه پدرش در شب 21 ماه رمضان در آستانه شهادتش به عباس کرد ، از یاد نبرد . آری امام از او خواست که در عاشورا و در کربلا برادرش حسین را تنها نگذارد.

 


پس از شهادت امام علی (ع) عباس سال های تلخ امامت برادرش حسن (ع) را هم تجربه کرد.

 

سالهایی که حیله گری های معاویه و ستم های امویان اوج گرفته بود و بسیاری از یاران وفادار امام علی و امام حسن (ع)،از جمله حجر بن عدی و عمرو بن حمق به شهادت رسیدند.دورانی که وعّاظ در منبر ها معاویه را مدح و به علی (ع) ناسزا می گفتند .

 

وقتی امام حسن(ع) مسموم و شهید شد . عباس24 سال داشت.شهادت امام حسن بار دیگر بنی هاشم راسوگوار کرد عباس نیز به همراه خاندان پیامبر در غم واندوه ازدست دادن برادرش

 

متأثّر و اندوهگین شد . عباس چند سال بعد از شهادت پدرش ، در سن هیجده سالگی با لُبابه دختر عبداللّه بن عبّاس ازدواج کرد . عبداللّه راوی حدیث و از شاگردان لایق و برجسته علی (ع) بود و لبابه در محیطی عرفانی و مذهبی تولدو رشد یافته بود.حاصل ازدواج عباس بالبابه دو فرزند به نامهای عبیداللّه و فضل بود.میگویند بعد از تولد فضل به عباس لقب ابوالفضل (پدر فضل ) دادند. امّا برخی دیگر عقیده دارند عباس به خاطر فضل بی پایانش به این لقب خوانده می شود .

 

عباس درهمه دوران زندگی اش،همراه برادرش امام حسین(ع) بود.او جوانی خودرا صرف خدمت به امام حسین (ع) کرد.او درمیان جوانان بنی هاشم شکوه و احترام خاصّی داشت و آنان مانند پروانه هایی برگرد شمع عباس حلقه ای از عشق و وفا به وجود آورده بودند.آنان حدودسی نفر بودند و در رکاب امام حسن و حسین (ع) همواره آماده شهادت و حماسه بودند .

 

پس از مرگ معاویه،هنگامی که حاکم مدینه امام حسین رابه دارالإماره دعوت کردتاپیام یزید را به او تسلیم نماید،عباس به همراه این سی نفردر بیرون ازدارالإماره حاضر بودندو ترس ازحضور آنان باعث شد که در آن روز هیچ خطری امام را تهدید نکند.

 

عباس سرپرستی قافله امام حسین را در کوچ به کربلا بر عهده داشت .او در کربلا حماسه ای آفرید که تاریخ نظیر آن را در برگ های خود ندارد . او با پس زدن امان نامه امویان بزرگترین درس وفاداری به معشوق را در جامعه انسانی به یادگار گذاشت .

 

در روز عاشورا و در صحرای سوزان کربلا ، عباس با دیدن لبهای خشکیده و چشمان اشکبار  فرزندان امام (ع) ، بی اختیار مشک آب را بر دوش گرفت و رفت تا بزرگترین امتحان زندگی اش را پس دهد . اورفت و با شجاعت صف دشمن را شکست،خود را به آب فرات رساند، مشک را پر کرد و با لبهایی تشنه به آب ضلال فرات نظاره کرد،جرأت نکرد جرعه ای بنوشد.چون حسین و فرزندانش تشنه بودند و شایسته نبود او قبل از آن ها خود را سیراب کند .

 

دشمن خوب می دانست که تا بازوان عباس بر تن اوست،توان برابری با او را ندارند.به همین علّت بازوان عباس هدف قرار گرفت.عباس برای حفظ آب دو دست خود را از دست دادوبا ضربه های دشمنان از اسب به پایین افتاد .امام حسین(ع)خود را به بالین عباس رساندواو در آغوش برادر به دیدار محبوب شتافت و امام را با کوله باری ازغم و اندوه درکربلا تنها گذاشت.عباس در موقع شهادت 35 سال داشت .

 

امام سجّاد (ع) درباره عمویش عبّاس چنین می فرماید:خداوند،عمویم عباس را رحمت کند که درراه برادرش ایثارو فداکاری کرد و ازجان خود گذشت.چنان فداکاری کردکه دو دستش قطع شد.

 

خداوند نیز به او همانندجعفر بن ابی طالب،درمقابل آن دو دست قطع شده،دو بال عطا کردکه با آن ها در بهشت با فرشتگان پرواز کند.عباس نزد خدا، مقام و منزلتی داردبس بزرگ،که همه شهیدان در قیامت به مقام والای او غبطه می خورند و رشک می برند .

 

سه شنبه 21/8/1392 - 8:53
اهل بیت
حضرت علی اكبر (ع) فرزند ابی عبدالله الحسین(ع) بنا به روایتی در یازدهم شعبان،(1)سال43 قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.

پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب (ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است.(2)

او از طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم بود . و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد .

ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت كرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست.

بلكه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثفیف تبلور یافته   است. (3)

نقل است روزی علی اكبر(ع) به نزد والی مدینه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اكبرسئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوك؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنایت كند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.

 درباره شخصیت علی اكبر(ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. (4)

در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:

« یا قوم، هولاءِ  قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.(5)    

این قول مبتنی بر این است كه وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود. در برخی روایات هم سن ایشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وی در مكتب جدش امام علی بن ابی طالب (ع) و در دامن مهرانگیز  پدرش امام حسین(ع) در مدینه و كوفه تربیت و رشد و كمال یافت.

امام حسین (ع) در تربیت وی و آموزش  قرآن ومعارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگیخت.

به هر روی علی اكبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسین(ع)بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می كرد. شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می كند: هنگامی كه اباعبد الله الحسین علیه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا می كرد، حالتی به حضرت(ع) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مكاشفه ای برای حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اكبر(ع) در كنار پدر بود، و می دانست امام بیهوده كلامی را به زبان نمی راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این كاروان می رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علی اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكی نداریم،

گفتنی است، با این كه حضرت علی اكبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثفیف نكرد، بلكه هاشمی بدون و انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:

أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن  بیت الله آولی یا لنبیّ

أضربكَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ

وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی تَاللهِ لا یَحكُمُ فینا ابنُ الدّعی

وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیكَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. (7)    

علی اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانید و سرانجاممرّه بن منقذ عبدی بر فرق مباركش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوك نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.

 

امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناك و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی كه سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:
ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدك العفا.(8)
(فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا)

در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله  و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.(9)

اما از این كه وی از امام زین العابدین(ع)، فرزند دیگر امام حسین(ع) بزرگتر یا كوچك تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر این كه وی از جهت سن كوچك تر از علی اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لی اخ یقال له علیّ اكبر منّی قتله الناس ...(10)

مقبره حضرت علی اكبر علیه السلام  در كربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین ، آقا علی اكبر علیه السلام می باشد.

 

پی نوشت ها:
1.    مستدرك سفینه البحار (علی نمازی)، ج 5، ص 388.

2.    أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علی مشكور)، ص 126؛ مقاتل الطالبین (ابوالفرج اصفهانی)، ص 52.

3.    مقاتل الطالبین، ص 52؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464.

4.    منتهی الامال ، ج 1، ص.

5.    مقاتل الطالبین، ص 53.

6.    منتهی الآمال، ج 1، ص 375؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص 459.

7.    منتهی الآمال، ج 1، ص 375.

8.    همان.

9.    همان و الارشاد، ص 458.

10. نسب قریش (مصعب عبن عبدالله زبیری)، ص 85، الطبقات الكبری (محمد بن سعد زهری)، ج 5، ص 211.

سه شنبه 21/8/1392 - 8:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته