• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 505
تعداد نظرات : 465
زمان آخرین مطلب : 4975روز قبل
بیماری ها

«حنا» گیاهی است که به صورت درختچه در شمال و شرق آفریقا و شبه جزیره عربستان، ایران و هند کشت می شود. مردم این مناطق پس از آسیاب کردن برگ های این گیاه آن را به شکل پماد درمی آورند و روی پوست و مو می گذارند کیفیت و رنگ آن به کشوری که در آن کشت شده، تازگی پودر و مواد ترکیبی آن بستگی دارد. بهترین نوع حنا، حنا به رنگ سبز پررنگ است.

خواص حنا:

* برگ های این گیاه خنک و تقویت کننده مو و پوست است.

* برای درمان ریزش مو، برگ های حنا را با روغن خردل بجوشانید و به طور مرتب به موها بمالید.

* مخلوطی از پودر حنا، آب و آب لیمو را به موها بمالید و پس از یک ساعت موها را بشویید. این کار باعث براق شدن مو می شود.

* برای رفع سردرد، پمادی با گل حنا و سرکه آماده کنید و به سر بمالید.

* برای رفع زخم ها و تاول های دهان از برگ های این گیاه استفاده کنید.

* پمادی از گل حنا، موم ولرم و روغن گل رز برای رفع درد قسمت های مختلف بدن مفید است.

* پمادی از برگ های حنا برای رفع ترک پا مفید است.

* حنا علاوه بر براق کردن مو باعث رفع شوره سر نیز می شود.

* روغنی که از گل حنا تهیه می شود برای روشنی و درخشانی رنگ چهره بسیار مفید است

دوشنبه 14/4/1389 - 11:21
بیماری ها
 

 

یک محقق ایرانی در تحقیقات خود متوجه تأثیر معجزه‌آسای گیاه دارویی دارچین در درمان بیماری‌های قارچی شد.

الهه جهان، پژوهشگر جوان ایرانی گفت: طب سنتی در کشور ما به دلیل حجم و تنوع گیاهان دارویی سابقه طولانی دارد.
وی افزود: قارچ کاندیدا آلبیکنس استلاتوئید که نوعی مخمر بیماریزاست، مولد بیماری در دستگاه تناسلی هر دو جنس است. این بیماری بخصوص در زنان بسیار شایع است به طوری که ۴٫۳ درصد زنان در طول عمر خود حداقل یک بار مبتلا می‌شوند. لزوم درمان گیاهی این بیماری قارچی طولانی و برگشت‌پذیر بودن درمان‌های شیمیایی رایج است.
این پژوهشگر تصریح کرد: تاکنون هیچ‌گونه درمانی با گیاه دارچین گزارش نشده است. این پژوهش با جمع‌آوری نمونه و تحقیق و آزمایش انجام شد.
وی گفت: در این تحقیق اثر عصاره ۸ گیاه دارویی (دارچین، آویشن، همیشه بهار، ارسطوخودوس، مرزنگوش، سیر ختمی و بومادران) که با استفاده از روش تقطیر با آب (عرق) تهیه شد و در جلوگیری از رشد قارچ کاندیدا آلبیکنس استلاتوئیدس مورد بررسی قرار گرفت.
جهان خاطرنشان کرد: که از بین این گیاهان، گیاه دارچین با نام علمی Cinnamomum zeylanicum از تیره Lauraceae به‌طور کامل مانع از رشد قارچ در محیط کشت سابورو دکستروز آگار با استفاده از روش عصاره در محیط کشت شده است.
وی گفت: آزمایشات بعدی پیرامون گیاه دارچین از دیسک‌ بلانک و سنجش قطر هاله رشد نیافته با عصاره‌های متانولی، اتانولی،‌آبی و عرق این گیاه شاهد صورت گرفت که عصاره متانولی و اتانولی کاملاً مانع رشد شدند.
این محقق تصریح کرد: عرق تاحدودی مؤثر بود و عصاره آبی تأثیری نداشت و نتایج حاصل با استفاده از نرم‌افزار minitab مورد آنالیز قرار گرفت و مشخص شد که تفاوت معناداری بین هاله عدم رشد عصاره‌های گیاه دارچین با نمونه شاهد در سطح معناداری وجود دارد.
تاکنون تأثیر عصاره گیاهان xylopia aethophca ، زرشک، خرزهره و پنیرک بر کاهش رشد قارچ کاندیدا آلبیکنس مطالعه شده است.
دوشنبه 14/4/1389 - 11:19
دنیای گیاهان و حیوانات
 

 

یکی دیگر از عجایب خلقت خداوند آفریدن گیاهان گوشت خوار است این گیاهان حرکت بساوش تنجی دارند

و به محض اینکه حشره به روی دام بنشیند اسیر این گیاهان می شود حتما سرعت حرکت حشرات را  دیده اید

 

حال تصور کنید این گیاهان می بایست دارای چه سرعتی باشند که حشرات نتوانند از دست آنها فرار  کنند از دیگر عجایب این مخلوق خدای سبحان این است که گیاهان حشره خوار در زمینهایی مانند مردابها یا لجنزارها رشد می کنند که خاک آن از نظر مواد مغذی بسیار فقیر است. این گیاهان برای دریافت نیتروژن و مواد مغذی دیگر، به شکار حشرات و استفاده از مواد موجود در آنها پرداخته و برای این منظور  تکامل یافته اند و بوسیله شکار روزی خود را بدست می آورند 

بعضی از گیاهان گوشتخوار با داشتن رنگهای متنوع وساطع کردن رایحه ای حشرات را به دام خود می اندازند

  باید دانست که این گیاهان حال که ماهیچه ندارند چگونه می توانند حرکت بدین سرعت را انجام دهند؟

یک نوع از این گیاهان حشره خوار ونوس مگس خوار است (اولین تصویر) هنگامی که یک مگس، عنکبوت یا هر حشره کوچک دیگرى روى برگ هاى این گیاه گوشتخوار گام مى نهد، ماشه برگ را تحریک مى کند و سرانجام آنها را مى چکاند و به این ترتیب، برگ ها به سرعت با جذب آب فراوان به درون سلول هاى خود، متورم مى شوند و نیروهاى وارده از این جریان به برگ، موجب قرارگیرى دو برگ روى یکدیگر و بسته شدن محفظه خواهد شد. همانطور که روشن است، در پایان این عملیات گیاه مى تواند از طعمه به دام افتاده، براى تغذیه استفاده کند

نوع دیگری از این گیاهان گیاه کوزه ای است

برگهای این گیاهان آب را در خود نگه می دارند. شهد گیاه در اطراف کلاهک و دهانه کوزه ترشح می شود و حشرات را به سوی خود جلب می کند، حشره با رسیدن بر روی برگ به درون کوزه حرکت می کند، تارهای مو مانند که به سمت پایین متمایل هستند و سطح لغزنده کوزه، حشره را به پایین هدایت می کند و این شکار نگون بخت که نمی تواند از کوزه خارج شود، در آب موجود آن غرق می شود

دوشنبه 14/4/1389 - 11:16
محبت و عاطفه

زانوهامو بغل کرده بودمو نشته بودم کنار دیوار

دیدم یه سایه افتاد روم

سرم رو آوردم بالا

نگاه کرد تو چشمام، از خجالت آب شدم

تمام صورتم عرق شرمندگی پر کرد

گفت:تنهایی

گفتم:آره

گفت:دوستات کوشن؟

گفتم: همشون گذاشتن رفتن

گفتی: تو که می گفتی بهترین هستن!

گفتم:اشتباه کردم

گفتی: منو واسه اونا تنها گذاشتی

گفتم:نه

گفتی:اگه نه،پس چرا یاد من نبودی؟

گفتم:بودم

گفتی:اگه بودی،پس چرا اسمم رو نبردی ؟

گفتم:بردم، همین الان بردم

گفتی:آره،الان که تنهایی،وقت سختی

گفتم:…..(گر گرفتم از شرم-حرفی واسه جواب نداشتم)

-سرمو اینداختم پایین-گفتم:آره

گفتم:تو رفاقتت کم آوردم،منو بخش

گفتی:ببخشم؟

گفتم:اینقدر ناراحتی که نمی بخشی منو؟ حق داری

گفتی:نه! ازت ناراحت نبودم! چیو باید می بخشیدم؟

تو عزیز ترینی واسم،تو تنهام گذاشتی اما تنهات نذاشته بودمو نمی ذارم

گفتم:فقط شرمندتم

گفتی:حالا چرا تنها نشستی؟

گفتم:آخه تنهام

گفتی:پس من چی رفیق؟

من که گفتم فقط کافیه صدا بزنی منو تا بیام پیشت

من که گفتم داری منو به خاطر کسایی تنها می ذاری که تنهات می ذارن

اما هر موقع تنها شدی غصه نخور،فقط کافیه صدا بزنی منو

من همیشه دوست دارم،حتی اگه منو تنها بزاری،

همیشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودی،منو فراموش کردی تو این خوشی

اما من مواظبت بودم،آخه رفیقتم،دوست دارم

دیگه طاقت نیاوردم،بغض کردمو خودمو اینداختم بغلت،زار زدم،گفتم غلط کردم

گفتم شرمنده ام،گفتم دوست دارم،گفتم دستمو رها نکن که تو خودم گم بشم

گفتم دوست دارم…

گفتم: داد می زنم تو بهترین رفیقیییییییییییییییی

بغلت کردم گفتم:تو بن بست رفیقی

یک کلام،خدا تو بهترینی

دوشنبه 14/4/1389 - 1:9
محبت و عاطفه

در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت: ۵٠ سنت

پسرک

پسرک

پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بی‌حوصلگى گفت : ٣۵ سنت
پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت:

براى من یک بستنی بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورت‌حساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١۵ سنت براى او انعام گذاشته بود !

دوشنبه 14/4/1389 - 1:3
محبت و عاطفه

یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت می کردند و سروصداى عجیبی راه انداختند. این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود. این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این که می بینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. منهم که به سن شما بودم همین کار را می کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی ۱۰۰۰ تومن به هر کدام از شما می دهم که بیائید اینجا و همین کارها را بکنید.»

بچه ها ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آن که چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی تونم روزی ۱۰۰ تومن بیشتر بهتون بدم. از نظر شما اشکالی نداره؟

بچه ها گفتند: «۱۰۰ تومن؟ اگه فکر می کنی ما به خاطر روزی فقط ۱۰۰ تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگه رو شوت کنیم، کورخوندی. ما نیستیم.» و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد

دوشنبه 14/4/1389 - 1:0
محبت و عاطفه

کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.
مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد . جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب
باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.
مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد. اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.
بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.

توهمانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال  رویا هایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن

دوشنبه 14/4/1389 - 0:56
محبت و عاطفه

پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی
دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام
۴ صبح فردا ۱۲ نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند
پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو وسیب زمینی
هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم

هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید
مانع ذهن است .نه اینکه شما یا یک فرد کجا هستید

دوشنبه 14/4/1389 - 0:53
محبت و عاطفه

داستان کوتاه

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند.

معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. “رضایت کامل”.

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.

 

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد.

خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را می دادید.

داستان کوتاه

خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش “زندگی” و “عشق به همنوع” به بچه ها پرداخت و البته توجه ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترین دانش آموزش شده بود.

یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم.

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدریس کنم.

بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا یک استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى این دانشگاه نیز به نام او نامگذارى شده است

همین امروز گرمابخش قلب یک نفر شوید… وجود فرشته ها را باور داشته باشید

و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت

دوشنبه 14/4/1389 - 0:47
بیماری ها

غذاهای چاق کننده تابستانی

باید مراقب غذاهای سرخ‌شده، سالاد سیب‌زمینی، بستنی‌ها، هات‌داگ و نوشیدنی‌ها بود چون آنها می‌توانند موجب به خطر افتادن سلامت شما و اعضای خانواده‌تان شوند.

تابستان نزدیک می‌شود، کباب‌پزی پشت خانه و بسیاری از غذاهای سرخ‌شده، سالاد سیب‌زمینی، بستنی‌ها، هات‌داگ و نوشیدنی‌ها مواد غذایی هستند که در تابستان طرفداران بیشتری پیدا می‌کنند.

اما اگر مراقب نباشید این غذاها می‌توانند موجب به خطر افتادن سلامت شما و اعضای خانواده‌تان شوند. اگر چه افراد در تابستان بسیار فعال‌تر هستند اما این میزان تحرک برای سوزاندن کالری اضافی دریافتی که آنها مصرف می‌کنند، کافی نخواهد بود.

گوشت پرچرب روی کباب‌پز

خبر بد اینکه، کباب‌پز می‌تواند دور مچ شما را بزرگ‌تر کند. یک کباب در حدود ۱۵۰۰ کالری و ۱۲۴ گرم چربی دارد یک چیزبرگر با وزن متوسط در حدود ۷۵۰ کالری و ۴۵ گرم چربی دارد و اینها از چرب‌ترین بخش‌های گوشت حیوانات است و خبر خوب اینکه شما می‌توانید قسمت لخم گوشت مرغ و گوسفند و گوساله و بدون پوست و سینه مرغ را برای کباب کردن انتخاب کنید بدون اینکه دچارچاقی و اضافه وزن شوید.

هات‌داگ

هات‌داگ‌ها و سوسیس‌ها از غذاهای دوست‌داشتنی خانواده‌ها مخصوصا کودکان، نوجوانان و جوانان هستند. اما ممکن است برخی از افراد زمانی که به بازی می‌پردازند از آنها استفاده کنند. این فقط برای کالری آنها نیست شما ممکن است انواع کم‌چرب آنها را انتخاب کنید اما هات‌داگ‌ها و سوسیس‌ها سرشار از سدیم یا همان نمک هستند. یک هات‌داگ دارای ۲۸۰ کالری، ۱۵ گرم چربی و ۱۲۵۰ میلی‌گرم سدیم است در حالی که یک تکه کالباس ۳۳۰ کالری، ۲۴ گرم چربی و ۱۵۹۰ میلی‌گرم سدیم است.

سس مایونز

نصف فنجان کوچک سالاد سیب‌زمینی معمولا دارای ۱۸۰ کالری و ۱۲ گرم چربی است. همان میزان Coleslaw در حدود ۱۵۰ کالری و ۸ گرم چربی دارد. برای کاهش دریافت کالری سعی کنید سالاد را با سس کم‌چرب تهیه کنید یا اینکه سس مایونز را با ماست کم‌چرب مخلوط کنید. همچنین می‌توانید از سرکه یا روغن زیتون برای تهیه سس استفاده کنید. برای پیشگیری از چاقی هم می‌توانید در سالاد خود از فیبر و خشکبار بیشتری استفاده کنید.

نوشیدنی‌های شیرین

آب‌میوه‌های شیرین و آیس‌پک‌ها دارای کالری زیادی هستند. تابستان به دلیل گرمی هوا بسیاری از ما به خوردن نوشیدنی‌های خنک روی می‌آوریم و بسیاری از این نوشیدنی‌ها می‌توانند ما را چاق کنند. بستنی‌ها، کیک‌بستنی‌ها، بستنی‌های شکلاتی و آب‌میوه‌ بستنی از جمله خوراکی‌هایی است که دارای کالری فراوانی است. برای رفع تشنگی می‌توانید از آب‌میوه‌های صددرصد طبیعی و بستنی‌های کم‌چرب استفاده کنید. اگر معجون می‌خورید نوعی را انتخاب کنید که دارای گردو و پسته بیشتر بوده و چربی به کار رفته در آن کمتر باشد.این نکته را به خاطر بسپارید که در تابستان آب‌رسانی به بدن بسیار مهم است. بنابراین نوشیدن آب را فراموش نکنید.

سالاد

سالاد می‌تواند حتی یک شام کامل در تابستان باشد. مخصوصا گر همراه با غلات باشد. اگر روی سالاد از مواد پرکالری استفاده کنید این می‌تواند خیلی سریع موجب چاقی شما شود.دسرهای پرکالری، جوجه سرخ شده، ذرت بو داده، پنیرها موجب چاقی شما می‌شوند به جای آنها از مرغ کبابی، گوشت لخم کبابی و تخم‌مرغ و میوه و سبزی و دسرهای سبک استفاده کنید.

این مقاله در هفته نامه سلامت منتشر شده است

دوشنبه 14/4/1389 - 0:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته