تبیان، دستیار زندگی

از جمله مقوله هاى مهمّ دیگرى كه ملاصدرا در جاهاى بسیار از كتابهاى خویش مطالبى از غزالى راجع به آن نقل مى كند وحدت وجود است.

گرچه قهرمان این بحث در بین اندیشه وران مسلمان محیى الدّین عربى است ولى فضل تقدّم با غزالى است.

صدرالمتألهین در بحث اثبات كثرت در حقایق امكانى مى نویسد:

(و من النصوص على (اتصاف الموجودات بالكثرةا لحقیقیة الغیرالمنافیة للوحدة الحقیقیة كلام صاحب الاحیاء بعد ذكرالمراتب الثلاثة فى التوحید حیث قال: والمرتبة الرابعه فى التوحید ان لا یرى فى الوجود الاّ واحداً و هو مشاهدة الصدیقین و یسقیه الصوفیة الفناء فى التوحید لانه من حیث لا یرى الاّ واحداً لا یرى نفسه ایضاً بمعنى انّه فنى عن رؤیة نفسه فان قلت كیف یتصور ان لا یشاهد الاّ واحداً و هو یشاهدالسماء و الارض و سائرالاجسام المحسوسة و هى كثیرة فاعلم ان هذا غایة علوم المكاشفات و ان الموجود الحقیقى واحد و ان الكثرة فیه فى حق من یفرق نظره والموحد لا یفرق نظره رؤیةالسماء و الارض و سائر الموجودات بل یرى الكل فى حكم الشیئى الواحد و…)

ادامه این بحث و مطالب رو می تونین ازکتابخانه تبیان بخونین

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=19667&BookID=28523&Language=1

با تو مارا سر سوداست اگر باز آیی  زندگی غرق تماشاست اگر باز آیی   روی زیبای تو ای جلوه جانانه دوست  باز در آینه پیداست اگر باز آیی   بی تماشای رخت چشمه دلم می گوید   چشم و دل وقف تو رعناست اگر باز آیی   غم هجران تو پژمرده دلم را اما    گل امید شکوفاست اگر باز آیی    از سر شوق وصال رخت ای یوسف دل     کوچه در کوچوه خدایاست اگر باز آیی     معجز چشم مسیحایی تو می دانم    مرهم سینه زهراست اگر باز آیی    سایبان دل ما شد غم ، پنهانی ما   فصل پایانی غمهاست اگز باز آیی  

اقبال بنی عامریان

از خود قدرشناسی كنید :

هرروز كه آماده برای انجام كارها می شوید بگویید :

« خدایا توكل به تو »

 كارهایی اندك برای كم كردن استرس

دل من که شکست ، کسی صدایش نشنید

آری !

دل مرد «بی صدا » می شکند

وقتی دلت خسته شد ، دیگر خنده معنایی ندارد .... فقط می خندی که دیگران غم  آشیانه کرده در چشمانت را نبینند !

تو از تبار بهاری چگونه بی تو بمانم

شمیم عاطفه داری چگونه بی تو بمانم

تو از سلاله نوری تو آفتاب حضوری

به رخش صبح سواری چگونه بی تو بمانم

یا ابا صالح المهدی