• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4728
تعداد نظرات : 377
زمان آخرین مطلب : 3477روز قبل
مهدویت

دیروز سالروز وفات بزرگ عالم شیعی «سید بن طاووس» ملقب به «رضى الدین‌‌» از علما و بزرگان جهان اسلام بود، چون یکى از اجداد بزرگوارش جناب ‌‌محمد بن اسحاق، بسیار زیبا و نیکو صورت بوده به‌‌ «طاووس‌‌» نامیده شد و فرزندانش نیز به «ابن طاووس‌‌» معروف شدند. وی با سیزده واسطه از طرف پدر با دومین پیشواى جهان اسلام، امام‌‌ حسن مجتبى (ع) پیوند مى‌‌خورد،  از طرف مادر به سومین‌‌ پیشواى جهان اسلام امام حسین(ع) مى‌‌رسد، به این جهت او را ملقب به «ذى الحسنین‌‌» نیز کرده‌‌اند و چون پدر سید بن طاووس، فرزند دخترى «شیخ‌‌ طوسى‌‌» بوده است، در تالیفاتش از جناب شیخ طوسى، با کلمه «جدى‌‌» یاد کرده است.

سید بن طاووس در ابتدا از محضر پدر دانشمند خود سعدالدین ابو ابراهیم و نیز جدّ بزرگوارش ورّام ابن ابى فراس استفاده کرد، شهره سید به زودى در سراسر عراق پیچید و او پس از مدتى راهى بغداد شد، در مدت پانزده سالى که در پایتخت بود، بارها به قضاوت، وزارت و دیگر امور دولتى فرا خوانده شده بود که هر بار به طریقى آن مشاغل را نمى‌پذیرفت.

سال‌هاى پایانى عمر شریف سید در زادگاهش سپرى شد و به تدریس و تألیف پرداخت، او از دانشمندان پر کار مسلمان به شمار مى‌رفت، چنان‌که آثار متنوعى در علم کلام، اخلاق، فقه، حدیث از او به جاى مانده است، یکى از تالیفات مهم بن طاووس به نام «اللهوف»، درباره وقایع روز عاشورا است که از کتب معتبر تاریخ اسلام به شمار مى رود، کتاب مهم دیگر او «الملاحم والفتن فى ظهور آثار الحجة» نام دارد که در مورد رویدادهاى قبل و هنگام ظهور حضرت مهدى (عج) است.

*شنیدن مناجات امام زمان (عج) توسط سید بن طاووس

آری! از میان علماى عصر غیبت کبرى، کمتر عالمى از لحاظ جلالت قدر و عظمت مقامات معنوى به پایه سید بن طاووس مى‌‏رسد که واسطه او با امام عصر خویش بسیار خصوصى و داراى اسرار بسیارى بوده است، شخصیتى که آن قدر به امام عصر(عج) قرب روحى و معنوى پیدا کرد که امام زمان(عج) او را فرزند خویش نامید. (مستدرک، جلد 3، صفحه 499)

وى داراى مکاشفات، مشاهدات و رؤیاهاى صادقه و تشرفات بسیارى بوده که هر یک از آنها بازگو کننده مقام معنوى آن عالم بزرگوار است که به وضوح مى‏توان عنایات امام عصر ارواحنا فداه را به این شخصیت معنوى مشاهده کرد.

از آن جمله قضیه زیر است که خود صداى دلرباى امام عصر خویش را شنیده است که آن عزیز دست به دعا بلند کرده و براى شیعیان به درگاه خداى تعالى دعا کرده است؛ سید بن طاووس در این باره مى‏‌گوید:

در یک سحرگاه در سرداب مطهر از حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه این مناجات را شنیدم که مى‌‏فرمود:

«اَللهُم اِنَّ شِیعَتَنا خُلقَت مِن شُعاعِ اَنوارِنا وَ بَقِیَةِ طِینَتِنا وَ قَد فَعَلوا ذُنوباً کَثیرَةً اِتِکالاً عَلی حُبِّنا وَ وِلایَتِنا فَاِن کانَت ذُنوبُهُم بَینَکَ وَ بَینَهُم فَاصفِح عَنهُم فَقَد رَضینا وَ مَا کانَ مِنها فِیما بَینَهُم فَاصلِح بَینَهُم وَ قاص بها عَن خُمسِنا وَ اَدخِلهُم الجَنَّةَ وَ زَحزِحهُم عَن النارِ وَ لا تَجمَع بَینَهُم و بَینَ اَعدائِنا فِی سَخَطِک»؛

خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده‌ای ؛ آن‌ها گناهان زیادی با اتکاء بر محبتت به ما و ولایت ما، کرده‌اند، اگر گناهان آن گناهی است که در ارتباط با تو است، از آن ها بگذر که ما را راضی کرده‌ای و از آن چه از گناهان آن‌ها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آن‌ها را اصلاح کن و از خمسی که حق ماست، به آن‌ها بده تا راضی شوند و آن‌ها را از آتش جهنم نجات بده و آن‌ها را با دشمنان ما در سخط خود جمع فرما .

آن عارف کامل در فرازى از کتاب ارجمند «مهج الدعوات»، پیرامون لطفى دیگر از امام عصر خویش مى‌‏فرماید:

در شب چهارشنبه 23 ذیقعده الحرام سال 638 قمری در سامرا بودم، سحرگاه در سرداب مطهر می‌شنیدم که آن حضرت(عج) در حق شیعیان خود این دعا را می‌فرمود:

«اِلهی بحَقِ مَن نَاجَاکَ وَ بِحَقِّ مَن دَعاکَ فِی البَرِّ وَ البَحرِ تَفضَّل عَلی فُقَراءِ المُومنین وَ المُومِناتِ بِالغِناءِ وَ الثَروَةِ وَ عَلی مَرضَی المُومنین وَ المُومناتِ بِالشَفاءِ وَ الصِّحَّةّ وَ عَلی اَحیاءِ المُومنین وَ المُومنات بِاللُطفِ وَ الکَرَمِ وَ عَلی اَمواتِ المُومنین و المومنات بالمَغفِرَةِ و الرَحمَةِ وَ عَلی غُرَباءِ المُومنین و المومنات بالرَّدِ الی اَوطانِهِم سَالِمِین ... ».

یعنی: خدایا؛ بحق آنکه با تو مناجات کرد و به حق آنکه در خشکی و دریا تو را خواند بر مؤمنان فقیر، غناء و ثروت و بر بیمارانشان شفاء و سلامتی و بر زندگانشان لطف و کرم و بر گذشتگانشان مغفرت و رحمت و بر مسافران و غریبانشان بازگشت به وطن‌هایشان، تفضل فرما ... » .

*آداب صدقه برای امام زمان(عج) در سیره سید بن طاووس

یکی از اعمالی که سید بن طاووس به آن بسیار اهمیت می‌داد، صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه بوده است، چون یکی از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است، بنابراین به آنچه میسر است، برای حفظ وجود مبارک امام زمان(عج) صدقه باید داد، به طوری که سیدبن‌طاووس، به فرزند خود سفارش می‌کرد که «ابتدا به صدقه دادن برای آن حضرت اقدام کن، قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی».

همچنین این عالم وارسته در کتاب «امان الاخطار» در ضمن دعایی که برای صدقه دادن در وقت سفر ذکر می‌کند، می‌نویسد: «اللهم ان هذه لک و منک وهی صدقة عن مولانا م ح م د، عجل الله فرجه وصل علیه بین اسفاره وحرکاته وسکناته فی ساعات لیله ونهاره وصدقه عما یعنیه امره ومالا یعنیه وما یضمنه وما یخلفه»؛

خدایا! این (صدقه) از آن تو و برای توست و صدقه‌ای برای سلامتی مولایمان م ح م د، عجل الله تعالی فرجه الشریف است و بر او درود بفرست آن هنگام که در سفر است و در تمام حرکت‌ها و استراحت‌هایش، در تمامی اوقات شب و روزش و صدقه‌ای است برای هر چه که متعلق به اوست».

سرانجام سیدبن‌طاووس، سرور فقیهان عراق در 5 ذیقعده سال 664 قمری دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبود شتافت.

شنبه 15/7/1391 - 17:45
طنز و سرگرمی





http://taknaz.ir/upload/70/0.272413001348610958_taknaz_ir.gif

شنبه 15/7/1391 - 17:42
دانستنی های علمی


در بین کشورهای پیشرفته دنیا هستند کشورهایی که به دلیل پیشرفت اقتصادی به محیطزیست آسیب فراوان زده اند شاید چین و آمریکا و هند امروز نمونه هایی برای این بحث باشند.

اما در کنار تلاش هایی که سازمان‌های جهانی برای حفظ محیط زیست می کنند برخی از کشورهای دنیا علیرغم بهره‌گیری از سطح بالای پیشرفت اقتصادی همچنان محیط زیست را پاک نگه می دارند.

در این کشورها پاک نگه داشتن محیط زیست یک واجب همگانی است و هیچ فردی مسئولیت تمیز نگه داشتن شهر و یا طبیعت را به شهرداری محول نمی کند.

برای نمونه در کشورهای اسکاندیناوی هر فرد نسبت به زباله تولیدی خود تا لحظه امحا مسئول است و وظیفه تفکیک و مدیریت زباله نیز تا حدودی به عهده خود اوست.
در این کشورها پاک نگاه داشتن محیط زیست یک فرهنگ است. و چنان که در جدول مشاهده می شود این گونه کشورها در رده بالای تمیزترین کشورها ی جهان هستند.

دراین جدول از شاخصه توسعه پایدار در محیطزیست استفاده شده است که برآیندی است از تمیزی آب ، هوا ،تولید و مدیریت زباله ،حفظ و نگه داری جنگلها و رودخانه ها و....که در نهایت مشخص کننده شاخصه اصلیست.

متاسفانه کشورهای آسیایی از جمله ایران به دلیل قرار گرفتن در مسیر توسعه و عدم مدیریت صحیح محیط زیست در رتبه خوبی قرار ندارند چرا که باید گفت نه تنها دولتها بلکه مردم کشورهای در حال توسعه نیز نگاه مهربانانه و مسئولانه ای به محیط زیست ندارند. و این فرهنگ اندک تلاش دولتها را نیز برای حفظ محیط زیست نقش بر آب می کند.

 
ردیف
کشور
شاخص توسعه پایدار محیط زیست
1
فنلاند
75.1
2
نروژ
73.4
3
سوئد
71.7
4
ایسلند
70.8
5
کانادا
64.4
6
سوئیس
63.7
7
اتریش
62.7
8
استرالیا
61
9
نیوزیلاند
60.9
10
ایرلند
59.2

 

شنبه 15/7/1391 - 17:37
ازدواج و همسرداری
سیدجواد حسینی
سه: لزوم حاكم نمودن اخلاق در خانواده
اسلام در عین حال كه حقوقی را برای زوجین تعیین نموده است، توصیه‌های جدّی دارد كه زندگی بر اساس رفتار اخلاقی تنظیم شود. در این بخش به نمونه‌هایی از آیات و روایات اشاره می‌كنیم:

1. محبت و گذشت اساس زندگی
«وَ مِنْ ءَایتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَ جًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَ لِكَ لَأَیتٍ لِّقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ »؛ 10 «و از نشانه‌های او این است كه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانه‌هایی است برای گروهی كه تفكّر می‌كنند.»
این آیه می‌گوید كه اساس زندگی را باید محبت به همدیگر و مهربانی و گذشت تشكیل دهد، نه اعمال حق و دریافت و استیفای آن.

2. یار و غمخوار هم بودن
«هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَاَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»؛ 11آنها لباس شما هستند و شما [مردان] لباس آنها [كه هر دو زینت هم و سبب افتخار یكدیگرند] .»
این تشبیه نكات متعددی دارد كه بسیار در خور دقّت است:
1. لباس انسان را از گرما و سرما حفظ می‌كند، زن و شوهر هم باید در سختی و راحتی یار و غمخوار و همراه هم باشند؛
2. لباس عیبهای انسان را می‌پوشاند، زوجین نیز باید در زندگی مدفن عیوب همدیگر باشند؛
3. لباس عامل زینت و افتخار و شخصیت انسان است، همسر نیز باید چنین نقشی را ایفا نماید.
این همه برای این است كه تأكید شود زندگی بر اساس رابطه اخلاقی اداره شود، نه حق طلبی و استیفای آن تا ریال آخر.

سفارش به مردان در مورد زنان
1. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آن حضرت فرمود: «لاَ یخْدُمُ الْعِیالَ اِلاَّ صِدِّیقٌ اَوْ شَهِیدٌ اَوْ رَجُلٌ یرِیدُ اللَّهُ بِهِ خَیرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ؛ 12ه اهل و عیال خدمت نمی‌كند، مگر صدّیق یا شهید یا مردی كه خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد.»
2. و نیز فرمود: «جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِیالِهِ اَحَبُّ اِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنِ اعْتِكَافٍ فِی مَسْجِدِی هَذَا؛ 13نشستن مرد در نزد عیالش، پیش خدای متعال محبوب‌تر از اعتكاف در این مسجد من (مسجد النبی) است.»
3. امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِهِ زَادَ اللَّهُ فِی عُمُرِهِ؛ 14ر كه به خانواده‌اش نیكی كند، خداوند بر عمرش بیفزاید.»
4. همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: «شوهر در رابطه با همسرش از سه چیز بی نیاز نیست: سازگاری با او تا بدین وسیله سازگاری و محبت و عشق او را به خود جلب كند و خوشخویی با او و دلبری از او با آراستن خود برای وی و فراهم آوردن امكانات رفاهی او.» 15
5. سعد بن معاذ از یاران بسیار خوب پیامبر خداصلی الله علیه وآله بود تا حدّی كه رسول خداصلی الله علیه وآله به او فرمود: «مژده باد به تو كه خداوند شهادت را نصیب تو خواهد كرد و به وسیله «حكم» تو گروهی اهل یهود (بنی قریظه) به هلاكت خواهند رسید و عرش [خدای] رحمن از مرگ تو به لرزه در می‌آید و به اندازه موهای حیوانات طائفه بنی كلب، به خاطر شفاعت تو داخل بهشت می‌شوند.» 16
اما چون سعد كه از مجروحان جنگی احد بود، از دنیا رفت. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله با سر و پای برهنه جنازه‌اش را برداشت، غسل داد و بعد از نماز او را داخل قبر گذاشت و قبر او را پوشاند. اصحاب بعد از پایان، سه سؤال را مطرح كردند: 1.‌ای رسول خداصلی الله علیه وآله! چرا جنازه سعد را با سر و پای برهنه تشییع كردی؟ فرمود: فرشتگان را با سر و پای برهنه در تشییع او دیدم.
2. چرا گاهی جانب راست تابوت را می‌گرفتی و گاهی سمت چپ را؟
فرمود: دستم در دست جبرئیل بود. هر جا كه دستم را حركت می‌داد، پیروی می‌كردم.
3. چرا به مادر سعد وقتی كه گفت:‌ای سعد بهشت گوارایت باد! فرمودی: سخن قطعی در مورد كارهای خداوند نگو؛ زیرا فشاری [در قبر] بر سعد وارد خواهد شد؟ حضرت فرمود: «نَعَمْ اِنَّهُ كَانَ فِی خُلُقِهِ مَعَ اَهْلِهِ سُوءٌ؛ 17آری [او فشاری می‌بیند] به خاطر اینكه با اهل و عیالش بداخلاقی می‌نمود.» 

سفارش به زنان در مورد شوهران
همان گونه كه سفارشات متعدد در مورد زنان آمده، به زنان هم سفارش شده كه با اخلاق و برخورد صحیح با شوهر خود رفتار كنند. به نمونه‌ای از روایات در این باره توجه كنید:
1. پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛ 18اد زن، خوب شوهرداری است.»
2. امام صادق علیه السلام فرمود: «مَلْعُونَةٌ مَلْعُونَةٌ امْرَأَةٌ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَتَغُمُّهُ وَسَعِیدَةٌ سَعِیدَةٌ امْرَأَةٌ تُكْرِمُ زَوْجَهَا وَلاَ تُؤْذِیهِ وَتُطِیعُهُ فِی جَمِیعِ اَحْوَالِهِ؛ 19لعون است ملعون، زنی كه شوهر خود را بیازارد و غمگین كند و خوشبخت است خوشبخت، آن زنی كه شوهر خود را احترام كند و آزارش ندهد و در همه حال از وی فرمان برد.»
3. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ صَلاَتَهَا وَلاَ حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّی تُعِینَهُ وَتُرْضِیهُ وَاِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ... وَعَلَی الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِكَ الْوِزْرِ وَالْعَذَابِ اِذَا كَانَ لَهَا مُؤْذِباً ظَالِماً؛ 20هر كه زنی داشته باشد كه وی را بیازارد، خداوند نه نماز آن زن را قبول می‌كند و نه كار نیكش را؛ هرچند همه عمر روزه بگیرد تا زمانی كه به شوهر كمك كند و او را خشنود سازد... مرد نیز اگر زن خود را بیازارد و به او ستم كند، همین گناه و عذاب را دارد.»
4. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ صَبَرَتْ عَلَی سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا اَعْطَاهَا مِثْلَ ثَوَابِ آسِیةَ بِنْتِ مُزَاحَمٍ؛ 21ر زنی كه در برابر بداخلاقی شوهرش شكیبایی ورزد، خداوند همانند ثواب آسیه دختر مزاحم به او عطا كند.»

پی نوشت:
10) روم / 21.
11) بقره / 187.
12) میزان الحكمة، محمدی ری شهری، ترجمه حمیدرضا شیخی، دار الحدیث، سوم، 1377 ش، ج 5، ص 2265، ح 7881.
13) همان، ص 2266، ح 7884.
14) همان، ح 7883.
15) همان، ص 2264، ح 7876.
16) سفینة البحار، ج 1، ص 621، به نقل از: زنان مردآفرین تاریخ، محمدی اشتهاردی، انتشارات نبوی، دوم، 1376 ش، ص 34.
17) قاموس الرجال، ج 4، ص 341، به نقل از: زنان مردآفرین، صص 35 - 36، با تلخیص.
18) الكافی، ج 5، ص 507، ح 4.
19) میزان الحكمة، ص 2266، ح 7886.
20) همان.
21) همان، ح 7892.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره95.
شنبه 15/7/1391 - 16:51
سياست
آیت الله کعبی در راهپیمایی عشایر عرب:
انتفاضه دفاع از پیامبر اکرم و اسلام ادامه خواهد یافت
به گزارش گروه اینترنتی رهروان ولایت به نقل از خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، آیت الله عباس کعبی، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری، ظهر امروز در مراسم راهپیمایی عشایر عرب استان خوزستان در اهانت به ساحت پیامبر اکرم(ص)، کینه دشمنان از اسلام و رسول مهربانی را سبب وحدت یک و نیم میلیارد مسلمان در برابر اقدامات اسلام ستیزانه دشمن دانست.

وی با بیان این که افق روشن و آینده ای سعادتمند پیشروی امت اسلامی است، عنوان داشت: ما در قرن پیروزی های بزرگ اسلام، در عصر بیداری اسلامی و در برهه شکست های پی در پی دشمنان اسلام زندگی می کنیم.  

نماینده مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر این که اهانت به پیامبراکرم(ص) به عزم، مقاومت و وحدت مسلمانان در برابر دشمنان افزوده است، تصریح کرد: انتفاضه دفاع از اسلام و پیامبراکرم(ص) همچنان تداوم پیدا می کند و در ایران اسلامی نیز این حرکت های خودش جوش به کار خود ادامه می دهند تا به روز تاریخی 13 آبان، سالروز تسخیر لانه جاسوسی متصل شود.

وی با بیان این که در برهه کنونی منطقه شاهد دو جبهه دفاع از اسلام به رهبری امام خامنه ای و جبهه منافقان و مدعیان دروغین اسلام است، ابراز داشت: باید امتی واحد که امر به معروف و نهی از منکر می کند در برابر کینه ها و دسیسه های شوم دشمنان باشیم.

رییس مرکز مطالعات استراتژیک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به تفکرات پلید فرقه ضاله وهابیت، اظهار داشت: وهابیان هرگونه تجمع اعتراض آمیز در محکومیت اهانت به مقدسات اسلامی را حرام و بدعت می دانند و در کشور عربستان روحانیان و شرکت کنندگان در راهپیمایی اعتراض آمیز را به زندان کشیدند.

آیت الله کعبی به در پیش بودن دهه ولایت اشاره و خاطر نشان کرد: دفاع از ولایت امیر مؤمنان، دفاع از اسلام ناب محمدی و پیامبراکرم(ص) است.

وی با اشاره به برگزاری راهپیمایی عشایر عرب در گرمای طاقت فرسای خوزستان ابراز داشت: این راهپیمایی بیان گر ولایتمداری و  وفاداری مردم خوزستان به دین مبین اسلام است و ما نیز به عنوان جزئی جداناپذیر از امت اسلامی برائت خود را از دشمنان اعلام می داریم.

رییس مرکز مطالعات استراتژیک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به جنگ تحمیلی اقتصادی علیه جمهوری اسلامی تأکید کرد: ملت ایران همان گونه که در 8سال جنگ تحمیلی نظامی با ایستادگی، کمر دشمن را شکست، در این آزمون دشوار نیز صبر پیشه خواهند کرد و آمریکا را بار دیگر به چالش خواهند کشید.
شنبه 15/7/1391 - 16:47
عقاید و احکام
مگه خود الله اسم خدا، نیست اینکه عنوان می شه اسم الله یعنی چه ؟!
چرا بجای بسم الله کار هامون رو با الله شروع نمی کنیم ،نکته خاصی داره؟
بله اسم الله همه مخلوقات رو در بر می گیره، یعنی همه پدیده های عالم اسماء وجودی(تکوینی)خداست.
امام خمینی، از بسیاری از پدیده های عالم به «اسماء الله» نام برده و گفته : «تمام عالم زنده است؛ همه هم اسم الله هستند. همه چیز اسم خداست؛ شما خودتان از اسماءالله هستید، زبانتان هم از اسماءالله است، دستتان هم از اسماءالله است، حرکات قلبتان هم اسم اللّه است، حرکات نبضتان هم اسم اللّه است، این بادهایی که وزیده می شود، همه اسم اللّه اند.»( امام خمینی، تفسیر سوره حمد،ص 102)

راز ، اینکه گفته می شه بسم الله هر سوره با سوره دیگه متفاوته در اینه که هر سوره از قرآن یکی از اسماء وجودی خداست که مومن از این اسم تکوینی الهی استعانت می خواد .شخص با خدا در هر کاری بسم الله می گه چون همه اسباب وعلل رو اسم الله می دونه وبا کمک از اسماء وجودی الهی کار ها واحتیاجاتش رو بر طرف می کنه چون خدا رو غنی مطلق می دونه ونیاز هاش رو در اسم الله تکوینی می بینه.

نکته دیگه همون طور که اسماء لفظی فانی در معنی هستند (یعنی وقتی ما اسم کسی رو صدا می زنیم مثلا علی مرادمون خود شخصه واساسا لفظ ع ل ی فاتی در این شخص شده)اسماء وجودی (تکوینی) هم فانی در ذات باری تعالی هستند یعنی انسان موحد همون طور که از اسباب وعلل بهره می گیره همون طور هم برای اسماء تکوینی استقلالی قائل نیست وهمه چیز رو مستهلک وفانی در ذات باری تعالی می دونه.

از دقت تو کلام حضرت امام به خوبی معلوم می شه ایشان گذشته از مبنای عرفا، عینیت اسم را با مسمّی در فانی بودن اسم در مسمّی و مستهلک بودن اسم در مسمّی نیز جست وجو و طرح کرده و از این رو، گفته است: «اسم در مسمّای خود فانی است. ما خیال می کنیم که خودمان یک استقلالی داریم، لکن این طور نیست. اگر آنی آن شعاع وجود، که موجودات را با آن شعاع اراده، و با آن تجلّی موجود فرمود، برداشته شود، تمام موجودات لاشی ءاند. "اللّه نور السموات والارضَ" یعنی وجود سماوات و ارض، که عبارت از نور است، از خداست و آن قدر فانی در اوست که اللّه نور السموات، نه این که اللّه ینوّرالسموات.»( امام خمینی،تفسیرسوره حمد،ص103) بنابراین، هدف اهل معرفت از «اتحاد اسم با مسمّی» اینکه حقایق عینی عالم و پدیده های هستی چون جلوه، مظهر و آیت مسمّی (ذات حق سبحانه) هستند، از باب اتحاد ظاهر و مظهر و فنا و استهلاک اسم در مسمّی، و تعیّن ذات در اسمی از اسماء خواهند بود.

پی نوشت-------

 اسم تکوینی و اسم لفظی

استاد حسن حسن زاده آملی می فر مایند :"یکی از مباحث دیگر درباره اسماء الهی، تقسیم آن به اسم تکوینی و لفظی است. «اسم تکوینی» عبارت از حقیقت عینی و خارجی است که شأنی از شؤون ذات واجب الوجودی است. و «اسم لفظی» عبارت از همان تلفظ به این اسماء است. برای تقریب به ذهن به آب مثال می زنیم همراه با صفت معیّن که اسم است؛ مانند این که امواج دریا تطوّرات، شؤون و شکن های آب دریایند؛ هر موجی که برمی آید تشأّن به شکن و حدّی است، و این امواج استقلال وجودی ندارند. چه این که هیچ یکی از آن امواج، دریا نیستند اما از دریا هم جدا نیستند. هر یک از آن امواج اسم خاص است و اگر بخواهیم برای این امواج، که شؤون دریا هستند الفاظی به اقتضای خواص آب در این مظاهر و به حسب غلبه، وصفی از اوصاف آن وضع شود، این الفاظ، اسماء آن اسم های شؤونی هستند که اسماء اسماء خوانده می شوند."(حسن حسن زاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، قم، قیام، 1373، باب 2، ص 109)

این بحث در منظر عرفانی حضرت امام نیز مورد توجه قرار گرفته .و با اشاره به اسماء لفظی در چند مورد،( امام خمینی، شرح دعای سحر، ص 201 / همو، تفسیر سوره حمد، ص 120) به دلیل روشن بودن اسماء لفظی، به طرح اسماء تکوینی پرداخته و از آن میان گفته: «و بالجمله، "اسم" عبارت است از: نفس تجلّی فعلی که به آن، همه دار هستی تحقق یافته، و اطلاق اسم بر امور عینیه در لسان خدا و رسول و اهل بیت عصمت علیهم السلام بسیار است؛ چنانچه "اسماء حسنی" را فرمودند ما هستیم.»( امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص 17)

و در جای دیگر فرموده: «این مقداری که همه موجودات عالم اسم خدا هستند و نشانه خدا هستند، این یک مقدار اجمالی است که همه عقول این را می توانند بفهمند و همه عالم را اسماءاللّه بدانند.»( امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص 100)

نکته قابل ذکر تو این بحث ایتکه اگه اهل معرفت، بخصوص حضرت امام، از همه عالم و آدم به اسماء الهی یاد نموده، بر اساس تعریفیه که اونا از اسم الهی اراده کرده ان.بر این مبنا، عالم هستی با تمام پدیده های آن آیه، علامت و مظهر خدای سبحانه و هر کدام به اندازه کمال وجودی خود خدا را نشان می دهد و دلیل بر وجود خالق، مدبّر و مصوّر عالم است. از این رو، اهل معرفت از عالم هستی به اسماء الهی یاد نموده اند.

 آیا اسم عین مسمّی است؟

یکی از مباحث دیگه درباره اسماء الهی، بحث اتحاد و یا عدم اتحاد اسم با مسمّی است. این بحث گذشته از عرفان اسلامی، در میان اهل کلام نیز مطرح بوده.(سعیدالدین مسعود تفتازانی، شرح المقاصد، قم، انتشارات شریف رضی، 1409، ح 45، فصل 7، ص 337) از این رو، به تفصیل درباره آن بحث کرده و همه معتقد به اتحاد اسم با مسمّی بوده ان. اما باید توجه داشت آنچه متکلّمان اشعری درباره اتحاد اسم با مسمّی گفته اند و به تعبیر شیخ بهائی،(محمدبن حسین شیخ بهائی، کشکول، قم، انتشارات شرکت طبع و نشر، دفتر 5، ص 459) کاغذهایی را سیاه نموده و مباحث بی فایده ای انجام داده اند، مربوط به اسم لفظیه که به یقین، غلط و بی اساسه؛ زیرا اسم لفظی هیچ گاه نمی توانه عین مسمّی باشه؛ چون به اصطلاح علمی، لفظ از مقوله کیف، و مسمّی از مقوله جوهر است و نمی توانند عین هم بشوند. بدین روی، در روایات، اتحاد اسم با مسمّی کاملاً مردود دانسته شده است.( محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 1، باب «المعبود»، حدیث 2، کتاب «توحید»)

اما آنچه را اهل معرفت درباره اتحاد اسم با مسمّی گفته اند، غیر از توهّم اهل کلام بوده و ناظر به حقیقتی دیگه است. از این رو، فیض کاشانی در این باره گفته : «اسم به لحاظ هویّت و وجود، عین مسمّی است و از نظر مفهوم، غیر مسمّی است.»(محسن فیض کاشانی، پیشین، ج 1، باب 6، فصل 1، ص 97)

عارف قیصری می گه: «همه حقایق اسمائی در حضرت احدیت عین ذات است، اما در حضرت واحدیت به یک اعتبار مصداق و وجود عین ذات، و به لحاظ دیگر مفهوم و حدود غیر ذات است.»( داود قیصری، پیشین، باب «آدمی»، ص 62)

این بحث در نگاه عرفانی امام خمینی نیز مورد توجه و دقت قرار گرفته و ایشان در این باره فرموده: «اسم عین مسمّی، و صورت اسم یعنی اعیان، عین اسم و مسمّی، و ظل منبسط عین حقیقت الهی و مستهلک در آن است و هیچ گونه استقلالی ندارد.»( امام خمینی،شرح دعای سحر،ص263)

و در جای دیگر نیز گفته: «اسم در عین حال که عین مسمّی است، حجاب او نیز هست.»(داودقیصری،پیشین،فصّ 2، ص 13)

از این جا معلوم می شه که حضرت امام نیز با بزرگان از اهل معرفت در این مسأله هم عقیده است که اسم الهی عین مسمّی است، اما نکته مهم تو این بحث اینکه باید مشخص شه اتحاد و عینیت اسم با مسمّی از دیدگاه اهل معرفت، بخصوص حضرت امام خمینی، به چه معناست؟

بعضی از عرفا پس از اینکه اسم را عبارت از ذات با صفت متعیّن و تجلّی مشخص معنا کرده، گفته ان: «از این معلوم می گردد که مراد از عینیت اسم با مسمّی چیست.»(داودقیصری،پیشین،فصّ 2، ص 13) هدف قیصری آن است که چون اسم الهی تجلّی و تعیّن ذات با صفت مشخصه، پس عین مسمّی محسوب می شه.
شنبه 15/7/1391 - 16:34
سياست

مبحث نظریه ولایت فقیه به دورانی بر می گردد كه فقه شیعه از حالت پراكندگی به صورت دسته بندی شده درآمد و احكام مربوط به هر بابی در جای مناسب خودش قرار گرفت. بیش از یازده قرن است كه فقه امامیه به صورت تبویب و منسجم درآمده است. مسأله ی ولایت فقیه اگرچه یك مسئله ی كلامی است ولی جنبه ی فقهی آن موجب گردیده تا فقهاء از روز اول در ابواب مختلف فقهی از آن بحث كنند و موضوع ولایت فقیه را در مسایلی از قبیل: جهاد، تقسیم غنائم، خمس، اخذ و توزیع زكات، سرپرستی اطفال، اموال محجور وشخص غائب، در باب امر به معروف و نهی از منكر، حدود، قصاص، تعزیرات و مطلق اجرای احكام انتظامی اسلامی مورد بحث قرار دهند.[1]
در طول تاریخ فقاهت شیعه پیوسته این مسئله مورد بحث و دقت نظریه فقهاء بوده است و اصل پذیرش ولایت در میان فقهاء جای هیچ گونه سخنی نبوده و همگی آن را پذیرفته اند و اخیراً این مساله از این جهت مورد تردید قرار گرفته كه آیا ثبوت ولایت از راه امور حسبیه و یك تكلیف شرعی است، یا آن كه یك منصب الهی است و به عنوان نیابت از مقام ولایت كبری می باشد.[2]
همچنین در طول یازده قرن گذشته (یعنی از قرن چهارم یا پنجم هجری قمری) همة فقهاء یك سخن را گفته اند و ولایت فقیه را به معنای مسؤولیت و سرپرستی امور مربوطه دانسته اند كه بر حسب موارد این مسؤولیّت و سرپرستی تفاوت می كند، البته بحث ولایت فقیه به عنوان یك بحث جامع در كتب فقهی قدماء دیده نمی شود كه دلیل آن هم می بایست در شرایط سیاسی و اجتماعی حاكم بر تاریخ گذشته ممالك اسلامی و سلطه ی حكومت های جائر و زورگو عدم امكان طرح چنین مباحثی از لحاظ مهیا نبودن شرایط حاكمیتِ فقهاء جستجو كرد.[3] علاوه این كه با وجود اختلاف نظر و تشتّت آراء فقهاء، در اثبات نوعی ولایت برای فقیه جامع الشرایط اجمالاً اتفاق نظر دارند و اخیراً در همین رابطه آراء فقهاء در باب و دامنه ی اختیار آن در زمان غیبت در ضمن كتاب هایی گردآوری شده است.[4]
با این مقدمه، به دیدگاه فقیهان بزرگ شیعه از قرن چهارم تا الآن می پردازیم:
1) شیخ الفقهاء و المتكلّمین ابوعبدالله مفید در قرن چهارم و پنجم (متوفای سال 413 هـ. ق) در كتاب فقهی معروف خود به نام المقنعه در باب امر به معروف ونهی از منكر می گوید: اجرای حدود و احكام انتظامی اسلام را كه وظیفه ی سلطان اسلام است در عصر حضور به دست امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و نایبان خاصّ آنان اجرا می گردد و در عصر غیبت به فقهاء شیعه واگذار كرده اند. تا در صورت امكان مسئولیت اجرایی آن را عهده دار باشند.[5]
2) شیخ الطائفه ابو جعفر طوسی (متوفای سال 460 هـ. ق) در كتاب النهایة باب جهاد می گوید: اجرای حدود و احكام انتظامی اسلامی برای هیچ كس روا نباشد جز سلطان وقت كه از جانب خداوند عزّوجّل معرفی شده یا كسی كه از جانب او منصوب گردیده باشد.[6]
3) فقیه نامی حمزة بن عبدالعزیز معروف به سلّار دیلمی (متوفای سال 469 هـ ق) می گوید: بر پا كردن و اجرای احكام در بین مردم به فقهاء واگذار شده مادامی كه از حق تجاوز نكنند.[7]
4) ابن ادریس حلّی (متوفای سال 598 هـ .ق) در زمان خودش بهترین نظر را در مورد نیابت عام فقهاء ارائه كرد. او مراجعه شیعیان به متصدّیان عرفی را غیر مجاز شمرده و می گوید: شیعه نیز موظف است به فقیه مراجعه كند و حقوق اموال خویش مانند خمس و زكات را به او تحویل دهد و حتی خود را برای اجرای احكام حدود در اختیار وی بگذارد. حلال نیست از حكم او عدول كند زیرا هر كس از حكم او عدول نماید در حقیقت از حكم خدا سرپیچی كرده است و تحاكم نزد طاغوت برده است.[8]
5) علامه ابن المطّهر حلّی -(متوفای سال 771 هـ. ق) در قواعد الاحكام در باب جهاد می گوید: اجرای احكام در بین مردم در دوران غیبت وظیفه فقها است تا در صورت امنیت از خطر دشمن حكم نموده و فتوی دهند.[9]
6) محقق كركی معروف به محقق ثانی (متوفای 940 هـ .ق) در شرح قواعد علامه سخن او راپذیرفته و همچنین در رساله ای كه در صلاة الجمعه تألیف نموده به این أمر تأكید نموده و می گوید: فقیهان شیعه اتفاق نظر دارند كه فقیه جامع الشرایط كه از آن به «مجتهد» تعبیر می شود از سوی امامان معصوم - علیهم السلام- در همه اموری كه نیابت در آن دخالت دارد نایب است پس دادخواهی در نزد او و اطاعت از احكام او واجب است.[10]
7) ملا احمد نراقی (متوفای سال 1245 هـ. ق) نیز معتقد است: فقیه بر دو امر ولایت دارد 1 ـ بر آنچه كه پیامبر-صلی الله علیه و آله- و امام-علیه السلام- ولایت دارند مگر آنكه مواردی به نص، اجماع و... از حوزه ولایت فقیه خارج شود. 2 ـ هر عملی كه به دین و دنیای مردم مربوط باشد و ناگزیر باید انجام گیرد چه عقلاً وچه عادتاً....[11]
8) مولی احمد مقدس اردبیلی (متوفای سال 993 هـ. ق): در استحباب پرداخت زكات به فقیه می نویسد: فقیه به محل مصرف (زكات) داناتر است و گروه های گوناگون مردم در نزد او جمع هستند شخص سزاوار و محتاج اصلی را بهتر می شناسد فقیه خلیفه امام معصوم -علیه السلام- است پس آنچه به او می رسد به امام معصوم رسیده است.[12]
9) شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر (متوفای سال 1266 هـ. ق): پس از نقل اتفاق آرای فقهاء بر ثبوت ولایت و نیابت عامه فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت می گوید: اگر ولایت عامه نباشد بسیاری از امور متعلق به شیعیان تعطیل می شود از این مطلب ولایت فقیه از مسلمات ضروریات و بدیهیات می باشد نظر من این است كه خداوند اطاعت از فقیه را به عنوان «اولی الامر» بر ما واجب كرده است و دلیل آن اطلاق ادله حكومت فقیه به ویژه روایت صاحب الامر (عج) است.[13] صاحب جواهر آنقدر مسئله ولایت فقیه بر وفق مبانی فقهی را روشن می بیند كه می فرماید: از چیزهای عجیب و غریب وسوسه بعضی ها است درباره ولایت فقیه، گویا اصلا چیزی از مزه و طعم فقه را نچشیدند و از حرف و كارشان هیچ چیزی نفهمیده اند.[14]
از همین رو است كه فقهاء متأخر از صاحب جواهر نیز بر وفق همین مبنا متفّق القول، ولایت فقیه را به معنای ضرورت عهده داری مسؤولیت در شؤون عامّه پذیرفته اند و معتقد شده اند نباید مسائل مربوط به تنظیم هیأت اجتماعی به تعطیلی كشانده شود.[15]
10) مرحوم شیخ مرتضی انصاری (متوفای سال 1281 هـ. ق) در كتاب القضا می فرماید: حكم فقیه جامع الشرایط در تمامی فروع احكام شرعی و موضوعات آن حجت و نافذ است زیرا مقصود از لفظ حاكم كه در روایات آمده نفوذ حكم او را در تمامی شؤون و تمامی زمینه ها است و مخصوص مسائل قضائی نیست...[16] اگر چه ایشان محدوده ی ولایت را مطلق نمی داند اما تصریح می كند كه ولایت فقیه از فتاوای مشهور فقهای شیعه است و فقیه نایب امام است.[17]
11) حاج آقا رضا همدانی (متوفای 1322 هـ .ق) می فرماید: در هر حال نیابت فقیه جامع الشرایط از سوی امام عصر(عج) در چنین اموری واضح است و با تتبع در سخنان فقهاء شیعه تأیید می شود.[18]
12) آیت الله بروجردی (متوفای 1382 هـ ق):
این مطلب كه فقیه عادل برای انجام چنین كارهای مهمّی كه عموم مردم به آن مبتلاء هستند منصوب شده است...[19]
13) مرحوم آیت اللّه خوئی: ایشان از راه امور حسبیه و باعنوان تكلیف شرعی حق عهده داری این مسؤولیت را برای فقیه ثابت می كند.[20]
14) حضرت امام خمینی(رض) نخستین فقیه جامع الشرائطی است كه حكومت منسجم و با ثبات اسلامی را تحقق بخشید. ایشان بر این باور بودند كه فقیه دارای ولایت مطلقه می باشد به این معنا كه تمام اختیارات و مسئوولیتهایی را كه امام معصوم- علیه السلام- به عهده دارد در زمان غیبت از آن فقیه جامعه الشرایط است مگر آنچه را كه دلیل خاصی اقامه شود كه در اختیار و مسئولیت امام معصوم- علیه السلام- است لذا می فرمایند: از آنچه بیان شده نتیجه می گیریم كه فقهاء از طرف ائمه طهار - علیهم السلام- در همه اموری كه ائمه - علیهم السلام- در آن دارای ولایت هستند ولایت دارند و برای خارج كردن یك مورد از تحت این قاعده عمومی می باید به اختصاص آن مطلب به امام معصوم- علیه السلام- دست یافت. همه اختیارات پیامبر - صلی الله علیه و آله- و امام - علیه السلام- در حكومت و سلطنت برای فقیه ثابت است.[21]
بنابراین تمامی فقهاء شیعه در ابواب مختلف فقهی تأكید دارند كه احكام اسلام در بین مردم قابل تعطیل شدن نیست و در همه زمانها باید اجرا شود و در دوران عصر غیبب هم به عهده فقهاء جامع الشرایط است آن هم در صورت امكان و توانائی.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پیشینه تاریخی ولایت فقیه، احمد جهان بزرگی، كانون اندیشه جوان.
2. ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، آیت الله جوادی آملی، نشر اسرا.[1]. امام خمینی و حكومت اسلامی (پیشینه و دلایل ولایت فقیه) انتشارات مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی، ص 13.
[2]. معرفت، محمد هادی، ولایت فقیه، مؤسسه ی فرهنگی انتشاراتی التمهید.
[3]. امام خمینی و حكومت اسلامی (پیشینه و دلایل ولایت فقیه)، ص 13؛ جهان بزرگی، احمد، پیشینه ی تاریخی ولایت فقیه، انتشارات كانون اندیشه ی جوان، ص 6.
[4]. ر. ك. امام خمینی و حكومت اسلامی، ص 13.
[5]. المقنعه، ص 810، درآمدی بر اندیشه ی سیاسی اسلامی، ص 196، مجموعه ی مقالات، انتشارات بین المللی الهُدی.
[6]. النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص 300.
[7]. المراسم العلویه ص 263؛ معرفت، محمد هادی، ولایت فقیه، ص 2.
[8]. السرائر، ج 3، ص 537 ـ ناشر الاسلامی ـ قم ـ پیشینه تاریخی ولایت فقیه (جهان بزرگی ص 26 ـ كانون اندیشه جوان)
[9]. معرف، محمد هادی، ولایت فقیه، ص 3.
[10]. در آمدی بر اندیشه سیاسی اسلامی، مجموعه مقالات، ص 197.
[11]. عوائد الایام، ص 187؛ در آمدی بر اندیشه سیاسی اسلامی، ص 198.
[12]. مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج 4 ص 205؛ درآمدی بر اندیشه سیاسی اسلامی، ص 197.
[13]. جواهر الكلام، ج 15 ص 421؛ در آمدی براندیشه سیاسی اسلامی، ص 200.
[14]. جواهر الكلام، ج 21، ص 328؛ ولایت فقیه محمد هادی معرفت، ص 4.
[15]. همان، ص 4.
[16]. معرفت، محمد هادی، ولایت فقیه، ص 4.
[17]. مكاسب كتاب قضاء، ص 159 ـ درآمدی بر اندیشه سیاسی اسلامی، ص 201.
[18]. مصباح الفقیه كتاب الخمس، ص 160، درآمدی بر اندیشه سیاسی اسلامی، ص 201.
[19]. در آمدی بر اندیشه سیاسی اسلامی، ص 202.
[20]. معرف، محمد هادی، ولایت فقیه، ص 4.
[21]. كتاب البیع، ج2، ص488؛ در آمدی بر اندیشه سیاسی اسلامی، ص203.

شنبه 15/7/1391 - 16:28
عقاید و احکام

به طور كلی تمام عباداتی كه از طرف خداوند برای ما تشریع شده دارای فلسفة خاص است و آنچه بیان می‌شود قسمتی از آن اسرار و فلسفه مراسم عبادی و سیاسی نماز جمعه است كه به واسطه بیان اولیاء الهی به ما رسیده و یا با عقل ناقص خود آن را درك كرده‌ایم. و علت واقعی را باید از امام معصوم ـ علیه السلام ـ سؤال کرد.

در مورد فلسفه نماز جمعه می توان گفت كه: (نماز جمعه قبل از هر چیز یك عبادت بزرگ دسته جمعی است. و اثر عمومی عبادات را كه تلطیف روح و جان و شستن دل از آلودگی‌های گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب می‌باشد، دربر دارد به خصوص این كه مقدمتاً دو خطبه دارد كه مشتمل بر انواع مواعظ و اندرزها و امر به تقوی و پرهیزگاری است؛ و امّا از نظر اجتماعی و سیاسی یك كنگره عظیم هفتگی است كه بعد از كنگره سالیانه حج بزرگترین كنگره اسلامی می‌باشد و به همین دلیل در روایتی از پیغمبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمده است كه جمعه حج كسانی است كه قادر به شركت در مراسم حج نیستند. در حقیقت اسلام به سه اجتماع بزرگ اهمیت می‌دهد. اجتماعات روزانه كه در نماز جماعت حاصل می‌شود، اجتماع هفتگی كه در مراسم نماز جمعه است و اجتماع حج كه در كنار خانه خدا هر سال یك بار انجام می‌گیرد. نقش نماز جمعه در این میان بسیار مهم است به خصوص این كه یكی از برنامه‌های خطیب در خطبه نماز جمعه ذكر مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و به این ترتیب این اجتماع عظیم و پرشكوه می‌تواند منشأ بركات زیر شود:

الف. آگاهی بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامی و رویدادهای مهم اجتماعی و سیاسی.

ب. ایجاد همبستگی و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین به گونه‌ای كه دشمنان را به وحشت افكند و پشت آنها را بلرزاند.

ج. تجدید روح دینی و نشاط معنوی برای توده مردم مسلمان.

د. جلب همكاری برای حل مشكلات عمومی.

به همین دلیل همیشه دشمنان اسلام، از یك نماز جمعه جامع الشرائط كه دستورهای اسلامی دقیقاً در آن رعایت شود بیم داشته‌اند. و نیز به همین دلیل نماز جمعه همیشه به عنوان یك اهرم نیرومند سیاسی در دست حكومت ها بوده است. حكومت‌های عدل همچون حكومت پیغمبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از آن بهترین بهره برداری‌ها را به نفع اسلام و حكومت‌های جور همانند بنی امیه از آن سوء‌استفاده برای تحكیم پایه‌های قدرت خود می‌كردند. در طول تاریخ مواردی را مشاهده می‌كنیم كه هر كس می‌خواست بر ضد حكومتی قیام كند نخست از شركت در نماز جمعه او خودداری می‌كرد. چنان چه در داستان عاشورا می‌خوانیم كه گروهی از شیعیان در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و نامه‌ای خدمت امام حسین ـ علیه السّلام ـ از كوفه فرستادند كه در آن نامه آمده بود:‌نعمان بن بشیر والی بنی امیه بر كوفه منزوی شده و ما در نماز جمعه او شركت نمی‌كنیم و چنانچه بدانیم شما به سوی ما حركت كرده‌اید او را از كوفه بیرون خواهیم كرد. در صحیفه سجادیه از امام سجاد ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم: اللهم ان هذا المقام لخلفائك و اصفیائك و مواضع امنائك فی الدرجة الرفیعة التی اختصصتهم بها قد ابتزوها؛ خداوندا این (اشاره به نماز جمعه و عید قربان) مقامی است كه مخصوص خلفا و برگزیدگان و امنای بلند پایه تو است كه ویژه آنها نمودی،‌و خلفای جور بنی‌امیه آن را به زور از اولیای حق گرفته و غصب كرده‌اند. گاه می‌شود كه دشمنان اسلام یك هفته تمام شبانه روز تبلیغات مسموم می‌كنند، ولی با یك خطبه نماز جمعه و مراسم پرشكوه و حیات‌بخش آن همه خنثی می‌شود. روح تازه‌ای در كالبدها دمیده و خون تازه‌ای در عروق به حركت در‌ می‌آید. توجه به این نكته كه طبق فقه شیعه در محدوده یك فرسخ در یك فرسخ بیش از یك نماز جمعه جائز نیست و حتی كسانی كه در دو فرسخی تقریباً 11 كیلومتری از محل انعقاد جمعه قرار دارند در آن نماز شركت می‌كنند، روشن می‌شود كه عملاً در هر شهر كوچك یا بزرگ و حومه آن یك نماز جمعه بیشتر منعقد نخواهد شد. بنابراین نمازی چنین عظیم‌ترین اجتماع آن منطقه را تشكیل می‌دهد.)[1] به عبارت دیگر اگر در ویژگی‌های جامعه اسلامی تأمل شود تبلور آنها در نماز جمعه به عنوان یك عبادت هفتگی كاملاً مشهود است چه اینكه در این فریضه عبادت و شئون زندگی به هم آمیخته است. بدانگونه كه در آن از یك سو عشق به خدای متعال و روابط عمیق اجتماعی به چشم می‌خورد و از جانب دیگر وجود امام مفترض الطاعه و امت آگاه و بیداری كه حاكم بر سرنوشت خویش است، جلب نظر می‌كند. در پایان به روایتی از حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ اشاره می‌كنیم كه قسمتی از اسرار و فلسفه نماز جمعه را حضرت برای ما بیان نموده حضرت می‌فرمایند: «انما جعلت الخطبه یوم الجمعه لان الجمعة مشهد عام فاراد ان یكون لامر سبب الی موعظتهم و ترغیبهم فی الطاعة و تزهیبهم و توفیقهم علی ما اراد من مصلحة دینهم و دنیاهم و یخبرهم بما ورد علیهم من (الافاق من) الاحوال التی لهم فیها المضرة و المنفعة».[2]

برای نماز جمعه خطبه بدین جهت قرار داده شده كه چون كه مردم همگی در روز جمعه در نماز جمعه جمع می‌گردند رهبر جامعه مردم را موعظه و نصیحت و نیز تشویق و ترغیب كند و آنها را به اطاعت از دستورات الهی و فرمانبرداری از او و برحذر داشتن بندگان خداوند از گناه و سرپیچی خداوند نماید و نیز آنها را بر مصالح دینی و دنیوی خویش واقف گرداند. سیر حوادث و رویدادها و گزارشات داخلی منطقه و جهانی را كه مورد نیاز آنهاست و به مصالح آنهاست بیان نماید. و نیز آنچه را كه موجب ضرر و زیان امت اسلامی است بیان نماید. از آنچه كه بیان شد روشن می‌گردد نماز جمعه نمازی است توأم با سیاست و اگر نماز جمعه آن گونه كه اسلام می‌خواهد در سراسر جهان اسلام برگزار گردد دیگر دشمنان اسلامی نمی‌توانند كشورهای اسلامی را مورد استعمار و بهره‌كشی خود قرار دهند و بر آنها حكومت نمایند.

به امید آن روزی كه در تمام جهان اسلام نماز جمعه‌ها اینگونه برگزار گردد به امامت منجی عالم بشریت حضرت امام زمان (عج) .

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. نماز جمعه در روایات شیعه و سنی، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اوّل، فصل اوّل كتاب.
2. نیز تفسیر نمونه، ج 24، صفحه 126 الی 136، مراجعه كنید.
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، صفحه 135.
[2] . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 7، ص 344.

شنبه 15/7/1391 - 16:20
آلبوم تصاویر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهارشنبه 12/7/1391 - 20:13
آلبوم تصاویر

 

http://www.funpatogh.com/uploads/admin/13492008821.jpg

 

چهارشنبه 12/7/1391 - 20:11
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته