• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2664
تعداد نظرات : 2458
زمان آخرین مطلب : 3938روز قبل
شهدا و دفاع مقدس

بعد از اینکه متوجه شدند نیروهای خودی هستند، تیراندازی قطع شد. در مسیر، گلوله‌های توپ که منفجر می‌شدند، همه عراقی‌ها را روی زمین دراز می‌کرد، و آنها از اینکه ما دو اسیر ایرانی خونسرد بودیم، تعجب می‌کردند.

خبرگزاری فارس: ۲ اسیری که سربازان عراقی از آنها می‌ترسیدند

گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس- حوالی ساعت 6 عصر بود که رسیدیم به باختران. بعد از گشتن توی شهر، رفتیم شهرک آناهیتا که آمادگاه لشکر 27 حضرت رسول بود. شب را کنار برادران گردان کمیل به صبح رساندیم. نقطه بعدی شهرک شهید مفتح بود - دفتر قرارگاه رمضان.

ساعت 8 صبح 17/12/66 توی دفتر قرارگاه منتظر برادر مقدم - فرمانده تیپ 75 ظفر- نشسته بودیم. با آمدن برادر مقدم، دقایقی بعد، به همراه ریوندی، ایروانی، قربانی و کاشی‌زاده - که با هم به باختران آمده بودیم- در اتاق طرح و عملیات روی نقشه خیمه زدیم و حاج مقدم محورهای عملیات، محورهای نفوذی و ماموریت‌ ما را در این عملیات تشرح کرد. قرار شد قربانی و ایروانی، از راهکار مریوان - دزلی وارد منطقه دشمن شده و به سمت شهر خرمال بروند و از آنجا اهداف جنوب شهر حلبچه را زیر آتش قرار داده و منهدم کنند.

من و کاظم کاشی‌زاده هم باید از راهکار سیمان - چنار و ارتفاعات بالامبو به سمت حلبچه می‌رفتیم و اهداف شمال حلبچه را منهدم می‌کردیم. تیم سوم که شامل شاملو و حاج میثم می‌شد، همراه برادران قرارگاه رمضان از دامنه ارتفاع گزیله وارد منطقه شده و به همراهی نیروهای برادر افشار (مسئول گردان 130 میلیمتری امام صادق) - باید توپخانه دشمن را که در دهکده دالامار مستقر بود، تسخیر می‌کردند و لوله همان توپ‌ها را به سمت عقبه دشمن گردانده و آنجا را هدف می‌گرفتند.

همه یکی یک دست لباس کردی، کلاه و شال گرفتیم. ایروانی و قربانی همراه برادر ریوندی به سمت مریوان حرکت کردند. من و کاظم هم رفتیم مسجدالنبی که در طاق بستان شهر باختران بود. آنجا حاج میثم و شاملو را دیدیم. در همان مسجد دو به دو صیغه برادری خواندیم و روز پنج‌شنبه بیستم اسفند بعد از سازماندهی همراه بچه‌های آتشبار، با اتوبوس به سمت پاوه حرکت کردیم.

هوا تاریک شده بود که به پاوه رسیده و در مسجد حضرت اباعبدالله مستقر شدیم. بعد از نماز و شام، برادر مقدم (فرمانده تیپ 75 ظفر) در مورد نحوه کار قرارگاه رمضان، منطقه عملیات، اهداف عملیات و محورهای نفوذ صحبت کرد و گفت: «باید انتقام موشک‌هایی که دشمن تو شهرها و خونه‌های مردم مظلوم و بی‌دفاع ما می‌زنه از دشمن بگریم و قلب امام رو شاد کنیم.»

شعله انتقامی که در دل تک تک بچه‌ها روشن بود زبانه کشید. تجهیزات و تدارکات را بین نیروها تقسیم کردند و ساعت 12 شب، شاملو، حاج میثم و بچه‌های آتشبار، همراه تعدادی از برادران قراگاه رمضان عازم منطقه عملیات شدند.

ما صبح روز بیست و دوم راه افتادیم، یعنی وقتی که برادر بیات یکی از نیروهای اطلاعات - عملیات تیپ 75 ظفر ما را ساعت چهار از خواب بیدار کرد و گفت: «بلند شید برویم!»

ساعتی بعد با استیشن به سمت منطقه عملیات می‌راندیم. 7 صبح بود که رسیدیم به دهکده سینما (قریه‌ای در دامنه ارتفاعات سر سروان). راهمان را به سمت رودخانه آوسیروان - که قسمتی از مرز ایران و عراق محسوب می‌شود - کج و از روی پل نفررو که بچه‌های جهاد زده بودند رد شدیم. ارتفاعات بالامبو را که بالا کشیدیم، پا در خاک عراق داشتیم. در دهکده متروکه چنار مستقر شدیم. بعد از ادای نماز و ناهار، برادر بیات همراه چند نفر دیگر جلوتر حرکت کردند. قرار شد من و کاظم با بقیه بچه‌ها ساعت 5 بعدازظهر راه بیافتیم.

حوالی اذان مغرب بود که رسیدیم به روستای متروکه مردین. تعدادی از برادران قرارگاه رمضان، تیپ 75 ظفر و گروهی از پیشمرگ‌های کرد عراقی که با ایران همکاری می‌کردند آنجا بودند. مسئول آنها برادری بود به نام کمال. بعد از خواندن نماز به راه افتادیم و پس از پشت سر گذاشتن بالامبو و ارتفاع ُمگر رسیدیم به روستای باموک که در چند کیلومتری شهر حلبچه قرار داشت.

بعد از توقف کوتاهی به سمت شهر حلبچه سرازیر شدیم. دوازده نیمه شب تو شهر حلبچه بودیم. هشت ساعتی می‌شد که بدون استراحت، همراه آن همه تجهیزات ارتفاعات را بالا و پائین می‌رفتیم. وارد شهر که شدیم، بعد از مدتی پیاده‌روی، رسیدیم به مسجد جامع حلبچه که در کنار یک کارخانه صنعتی قرار داشت. بچه‌ها به چند تیم تقسیم شده و درون شهر نفوذ کردند، تا همزمان با شروع عملیات هدف‌های نظامی، پایگاه‌های ارتش و پمپ بنزین شهر را منهدم کنند.

ساعت یک نیمه شب بود که درگیری شهری ما همراه عملیات شروع شد. تبادل آتش در ارتفاعات بالامبو کاملا مشخص بود. نیم ساعت بعد، همه تیم‌ها برگشتند به مسجد. همه هدف‌ها مورد تهاجم قرار گرفته بود. فقط یک نفر از بچه‌های ما از ناحیه پا، تیر خورده بود که با کمک مردم شهر حلبچه به خیر گذشت. ساعت 2 نیم شب بود که به دستور کمال همه به خط شده و از شهر زدیم بیرون.

بین راه من و کاظم رفتیم پیش کمال و گفتیم: «قرار بود ما حوالی شهر بمونیم و کار هدایت آتش توپخانه رو انجام بدیم.» که کمال گفت:‌«برنامه عوض شده و وضعیت برای موندن مناسب نیست.»

حوالی ساعت 6 صبح روز بیست و سوم رسیدیم به روستای متروکه خَل همه که در 4 کیلومتری شهر خرمال قرار داشت. نقشه را باز کرده و محل استقرارمان را روی آن پیدا کردیم. خواستیم برویم روی یک تپه و درخواست گلوله کنیم که برادر بیات گفت: «منطقه آلوده‌س، پاشین ساعت یازده با هم می‌ریم روی یکی از تپه‌ها برای کار.»

در این بین هلی‌کوپترها و هواپیماهای پی‌سی 7 دشمن - که از قدرت مانور خوبی برخوردارند در آسمان منطقه گشت می‌زدند و بعضا اقدام به بمباران یا پرتاب راکت می‌کردند. چند بار هم تا بالای سرمان آمدند که به خواست خدا ما را ندیدند و رفتند.

ساعت یازده، کاظم همراه سه نفر از برادران کرد و یکی از بچه‌های اطلاعات جهت اجرای آتش روی اهداف موردنظر، رفتند روی یکی از تپه‌ها. اما بعد از مدتی برگشتند. کاظم گفت: «فعلا نمی‌شه کار کرد. بعدازظهر با هم می‌ریم.»

بعدازظهر من و کاظم همراه سه نفر از پیش‌مرگ‌های کرد رفتیم روی تپه‌ای به نام تپه کوره که در 2 هزار متری دهکده «خل همه» قرار داشت. پرواز هلی‌کوپترها روی منطقه زیاد بود و همین باعث محدودیت کاری ما می‌شد. به هرحال از روی تپه کوره، پادگان زمقی خوارو و جاده منتهی به حلبچه را زیر آتش گرفتیم و به خواست خدا تلفات قابل توجهی بر دشمن وارد شد.

هوا داشت تاریک می‌شد که به سمت محل استقرارمان - دهکده «خل همه »- به راه افتادیم. هوا کاملا تاریک شده بود که رسیدیم. در مدتی که ما نبودیم، بچه‌های قرارگاه رفته بودند گشت و چند عراقی را اسیر گرفته بودند. بعد از خواندن نماز مغرب و عشاء برادر کمال گفت:‌ «آماده حرکت باشین که بریم به سمت شهر خرمال.»

تا ساعت یک نیمه شب یک بند راه رفتیم. در این مدت دو رودخانه نسبتا پرآب را پشت سر گذاشتیم. استراحت که دادند، از شدت خستگی راه، سرمای هوا، تشنگی و گرسنگی خوابم برد. وقتی چشمایم را باز کردم، ستون حرکت کرده بود و من تک و تنها مانده بودم. خواب به چشمهایم حمله‌ور شد. چند بار بیدار شدم، اما خستگی حدی نداشت. دوباره خوابم برد. آخرین بار که بیدار شدم، هوا رو به روشنی بود. رفتم زیر درختی که در نزدیکیم قرار داشت. نماز صبح را آنجا خواندم. چهل کیلومتر پیاده‌روی با تجهیزات و بیسیم، و بدون غذای درست و حسابی و استراحت، شاید توجیه خوبی برای این خواب سنگین باشد.

وسایلی که همراه داشتم بیسیم، اسلحه و قطب‌نما بود. هوا که روشن شد با استفاده از قطب‌نما سمت شرق را گرفته، به راه افتادم. بعد از مدتی پیاده‌روی به یک میدان مین برخوردم. پشت میدان مین چند سنگر به چشم می‌خورد، ولی کسی دیده نمی‌شد. با خواندن آیةالکرسی و جعلنا...، پا به میدان مین گذاشتم و سالم از روی پل نامرئی دعا رد شدم. از کنار سنگرهایی رد شدم که خالی بودند. کسی در آن حوالی به چشم نمی‌خورد. آهسته به مسیر خودم ادامه می‌دادم که از پشت سر به سمتم تیراندازی شد.

برگشتم. چهار نفر در فاصله 800 متری دنبالم می‌آمدند و به عربی هم چیزهایی می‌گفتند. دو پا داشتم، دو تا قرض کرده،‌دویدم. همچنان به سویم تیراندازی می‌شد. برای این که بارم سبک شود، بیسیم را گذاشتم زمین و چند تیر حواله‌اش کردم تا ناکار شود. در حالی که به سمت عراقی‌ها تیراندازی می‌کردم فاصله خودم با آنها را  بیشتر کردم، تا جایی که از دید آنها گم شدم.

گرسنگی امانم را بریده بود. بعد از خوردن مقداری از علف‌های تازه عراق، دوباره به حرکتم ادامه دادم. یک سری ارتفاعات پوشیده از برف بود که فکر می‌کردم بلندی‌های اورامانات است. بعد از مدتی پیاده‌روری رسیدم به چند درخت که ناگهان دوباره به سویم تیراندازی شد. از کجا؟ معلوم نبود. خود را در میان درختان پنهان کردم. نشستم.

از ظهر گذشته بود. دست به دامن نماز شدم. نشسته آن را خوانده و دست دعا را به سویش بلند کردم... خدایا کمک کن!... دقایقی بعد هوا کاملا مه شد، به طوری که نیروهای دشمن دیگر مرا نمی‌دیدند... خدایا شکرت... وقت را غنیمت شمردم و دوباره به سمت ارتفاعات پوشیده از برقی که در شرق قرار داشت به راه افتادم.

حوالی ظهر درحال بالا رفتن از دامنه کوه بودم. پاهایم تا زیر زانو داخل برف می‌شدند. از شدت گرسنگی مانده بودم که چه کنم! تا غروب برف خوردم و راه رفتم. ساعت حوالی 5 بعدازظهر بود. حالا ارتفاع برق تا کمرم می‌رسید. خیلی مشکل می‌توانستم راه بروم. بعد از مدتی پیاده‌روی،ناگهان متوجه شدم از سمت راستم صدایی می‌آید. دقت که کردم متوجه شدم یک نفر در حال خواندن آواز کردی است. احتمال دادم از کردهای مخالف رژیم عراق باشد. چند بار صدایش کردم. متوجه شد. کمک که خواستم به زبان کردی جوابم را داد. اما دقایقی بعد با بلندگو به عربی گفتند: «تعال... تعال...»

همین که فهمیدم عراقی هستند پشت تخته سنگی پناه گرفتم. نه توان و رمق فرار را داشتم و نه موقعیت آن را. دستور کار بسییم، نقشه و مدارک شناسایی را پاره پاره کردم و در زیر برف پنهان کردم. اگر می‌فهمیدند دیده‌بان هستم...

به مرور فاصله‌ام با آنها کمتر می‌شد. مرتب می‌گفتند: «الامام خمینی، الجمهوری‌الاسلامی، یا محمد، یا علی و یا حسین.» عقیده‌ام عوض شد. احتمال دادم که از کردهای طرفدار ایران باشند. اما وقتی کاملا نزدیکم آمدند، دیدم لباس عراقی دارند. به من که رسیدند، اول اسلحه و خشاب‌هایم را گرفتند. بعد مرا بردند پیش فرمانده پایگاهشان، چون مترجم نداشتند، نتوانستند اطلاعاتی از من به دست بیاورند.

ساعتی بعد مرا همراه چند نگهبان به مقر دیگری فرستادند که بعدا فهمیدم مقر تیپ بوده است. شام آن شب مرغ بود. برای جلب اعتمادم یک شام نسبتا مناسبی برایم آوردند. بعد از خوردن شام، بازجویی شروع شد. ابتدا از اسم و محل کارم پرسیدند. گفتم: «جواد محمدی... مشمول هستم و در تهران، پادگان ولیعصر خدمت می‌کنم. راننده‌ام.»

گفتند: «پس اینجا با لباس کردی چکار می‌کنی؟»

گفتم: «یکی از دوستانم در دزلی - مریوان خدمت می‌کند. آمدم او را ببینم. می‌گفتند: باید با لباس کردی بری توی منطقه. من هم توی شهر باختران یک دست لباس کردی خریدم و شب آمدم اینجا و گم شدم. بعد از مدتی پیاده‌روی هم به پایگاه شما برخوردم.»

گفتند: «اسلحه را از کجا آوردی؟»

گفتم: «بچه‌های تسلیحات اسلحه دادند و گفتند: وقتی برگشتی اسلحه را پس بده.»

گفتند: «کی از تهران آمدی؟»

گفتم: «چهار روز پیش.»

گفتند: «این موشک‌ها که می‌زنیم توی شهر کجا می‌خوره؟»

گفتم: «توی خیابون، بیمارستان، زایشگاه، مدرسه و امثال اینها.»

گفتند: «توی سپاه یا مراکز نظامی تا حالا نخورده؟»

گفتم: «نه، نخورده»

گفتند: «توی راه که می‌آمدی قرارگاهی، توپخانه، مقری ندیدی؟»

گفتم: «من تهران خدمت می‌کنم. از این چیزها هم سر در نمی‌آورم. اگه سر در می‌آوردم که گیر شما نمی‌افتادم.»

گفتند: «چطوری تا اینجا آمدی؟»

گفتم: «با اتوبوس از تهران آمدم باختران. بعد هم آمدم پاوه. با مینی‌بوس هم آمدم مریوان. با ماشین ما رو آوردند اینجاها پیاده کردن و گفتند: به هر کی بگی می‌خوام برم دزلی راه رو نشون می‌ده که من هم گم شدم و حالا هم اینجا هستم.»

توی اتاق یک عکس بزرگ صدام بود. بازجو عکس صدام را به من نشان می‌داد و به امام توهین می‌کردند. من هم هرچه می‌‌گفتند: دنبال اسم صدام می‌چسباندم و تحویلشان می‌دادم. وقتی جواب‌های سربالا و پاسخ توهین‌هایی که به امام کرده بودند را شنیدند، رو به من گفتند: «تو سرباز نیستی. تو بسیجی یا سپاهی هستی. سرباز این‌طور صحبت نمی‌کنه!» و بعد به زبان عربی بین خودشان می‌گفتند: که این بسیجی است. انگشتر و تسبیح و جانماز دارد.

تا ساعت 30/10 شب بازجویی همچنان ادامه داشت. نماز نخوانده بودم. هرچه که گفتم: «می‌خوام نماز بخونم!»‌ نگذاشتند. تا اینکه دیدند زیاد اصرار می‌کنم، گفتند: «نمازت رو بخون، اما زود. می‌خواهیم بریم قرارگاه لشکر.»

نماز را که خواندم همراه دو محافظ راه افتادیم. بعد از مدتی بالا و پائین رفتن در پستی‌و بلندی‌های کوهستان، رسیدیم به یک مقر. آنجا سوار ایفا شدیم. بعد از مدتی پشت ایفا خوابم برد. وقتی رسیدیم قرارگاه، بیدارم کردند و یک راست بردنم سنگر فرماندهی. دوباره بازجویی شروع شد:‌اسمت چیه... عضویتت چیه... اسلحه از کجا آوردی... اینجا چکار می‌کنی... و ...

همان جواب‌های قبلی را دادم. در دفتر فرماندهی لشکر کردی بود که به زبان فارسی کاملا تسلط داشت. به همین دلیل کار من مشکل‌تر می‌شد. او به فرمانده لشکر گفت:‌ «این پسره عربی بلده اما جواب نمی‌ده!»

فرمانده که آدم لاغر و خشنی بود جلو آمد و یک سیلی محکم حواله صورتم کرد و به عربی گفت: «چرا عربی حرف نمی‌زنی؟»

پشت سر هم به زبان عربی سؤال می‌کرد و وقتی با سکوت من مواجه می‌شد با سیلی صورتم را سرخ می‌کرد. دوباره متوسل به مترجم می‌شد: «کجا می‌خوای بری؟»

گفتم: «می‌خوام برم دزلی پیش دوستم.»

گفت: «ما می‌بریمت کربلا. مگه شماها عاشق کربلا نیستید.»

من هم که خودم را به ساده‌لوحی زده بودم گفتم: «نه اول بریم دزلی بعد بریم کربلا!»

تا ساعت 30/1 نیمه شب بازجویی ادامه داشت. هرچه سؤال می‌کردند به نتیجه نمی‌رسیدند. تا اینکه فرمانده لشکر به آن کرد مترجم گفت:‌«این طوری جواب نمی‌ده. باید اینو حبس کنی و کتک بزنی تا به حرف بیاد.»

ساعت دو بعد از نیمه شب بود که دست و پایم را بستند و انداختند توی یک اتاق سرد؛‌بدون پتو یا زیرانداز.

صبح روز بیست و پنجم اسفند بود که با ضربه‌های پوتین بیدار شدم؛‌نه از خواب،؛‌بلکه از چرت. توی آن سرما بدون چراغ یا پتو، آن هم با دستهای بسته، فقط چرت می‌زدم. دست‌هایم را باز کردند و آوردنم توی محوطه. مقداری حلوا ارده و چند تکه نان برایم آوردند؛ در حالی که چهار نفر مسلح مراقبم بودند. بعد از خوردن صبحانه دوباره دست‌هایم را بستند و بردند توی همان اتاق پر چرت دیشب.

دقایقی نگذشته بود که کسی با همان مترجم وارد اتاق شد و تا ساعت ده صبح سؤالهای دیشب را تکرار کرد. جواب‌های من هم همان جواب‌های دیشب بود. بعد از مدتی هر دو رفتند و تنها ماندم؛ تا ساعت 12. در این هنگام دیدم جنب و جوش عجیبی توی عراقی‌ها افتاده و همه هراسان این طرف و آن طرف می‌روند. پیش خودم فکر کردم: حتما بچه‌ها تا این حوالی پیشروی کردن و اینها می‌خوان فرار کنن. احتمالا یک تیر خلاصی هم این وسط نصیب من می‌شه.

در همین فکرها بودم که در اتاق باز شد و آخرین نفری که از من بازجویی کرده بود آمد تو. بعد از تفتیش جیب‌هایم چشمش به انگشترم افتاد. دست انداخت تا انگشتر را از انگشتم بیرون بکشد. دستهایم از شدت سرما باد کرده بود و انگشتر را کیپ چسبانده  بود به خودش. هر قدر داد زدم، توجه نکرد. بعد از مدتی کلنجار رفتن ناامید شد و رفت بیرون.

ساعت حوالی یک بعدازظهر بود که در باز شد و دو نفر مسلح وارد شدند. بلندم کردند و آوردند بیرون. سوار ایفا شدم. بعد از سوار شدن چند نفر دیگر، ماشین راه افتاد. چشمهایم را با دستمالی بسته بودند. ایفا هرچند وقت یک بار می‌ایستاد و خیلی کند حرکت می‌کرد.

حوالی غروب بود که متوجه شدم کنار دستی‌ام، آه و ناله می‌کند. با میله‌های پشت ایفا پارچه‌ای که روی چشمم بود کنار زدم. دیدم یک اسیر نوجوان ایرانی است که از ناحیه دست زخمی شده. مرتب درخواست آب می‌کرد، ولی عراقی‌ها توجه نمی‌کردند.

دیگر هوا تاریک شده بود. نماز مغرب و عشا را با دست‌های بسته، پشت ماشین خواندم. مدتی بعد، از شدت خستگی، گرسنگی و تشنگی خوابم برد. سرما بی‌داد می‌کرد. هرچند گاه بیدار می‌شدم و دوباره خواب چشمانم را در می‌ربود. هوا که گرگ و میش شد، نماز صبح را خواندم؛ پشت ماشین. وقتی هوا روشن شد، دیدم ستونی از جیپ و تویوتا و ایفا پشت ماشین ما، در حرکت هستند.

تا ساعت 12 شب بیست و شش اسفند توی منطقه سرگردان بودیم. تا اینکه رفتیم توی یک مقر و همه پیاده شدیم. به ستون راه افتادیم؛ و این بار پا برهنه. زیر پایم پر بود از خار و سنگ و گل و سیم خاردار. به سختی قدم برمی‌داشتم.

نزدیک صبح بود که برخوردیم به خط نیروهای عراقی. نیروهای عراقی مستقر در خط، با دیدن ما شروع کردند به تیراندازی. بعد از اینکه متوجه شدند نیروهای خودی هستند، تیراندازی قطع شد. ستون دوباره به راه افتاد. در مسیر، گلوله‌های توپ که در 800-700 متری ما منفجر می‌شدند، همه عراقی‌ها را روی زمین دراز می‌کرد، و از اینکه ما دو اسیر ایرانی خونسرد بودیم، تعجب می‌کردند.

بعد از پشت سر گذاشتن چند تپه کوچک به یک دشت مسطح رسیدیم. شهر حلبچه در سمت چپم قرار داشت، و شهر دوجیله و پادگان زمقی خوار و در سمت راست. در مسیر به یک جیپ عراقی برخوردیم که گلوله همه سرنشینان آن را به هم دوخته بود. آن طرف‌تر چند سنگر به هم ریخته بود که جنازه‌های عراقی در کنارش به چشم می‌خوردند. وضعیت منطقه نشان می‌داد که اینجا درگیری شدیدی رخ داده است. روبرویمان تپه‌ای بود. ستون برای عبور از آن، به سویش در حرکت بود. به روی تپه که رسیدیم، ناگهان همه عراقی‌ها پا به فرار گذاشتند، حتی محافظ‌های من روی تپه که رسیدم دیدم چند نفر مسلح که بادگیر به تن داشتند به سمت ما می‌آیند.

این منطقه خیلی وقت بود که آزاد شده بود و عراقی‌های بخت‌برگشته خبر نداشتند که در محاصره نیروهای سپاه اسلام هستند. نفسی به راحتی شروع یک زندگی دوباره کشیدم. اما... وقتی ایرانی‌ها، به ما رسیدند، تازه اول دردسر من بود، چرا که لباس کردی به تن داشتم و هیچ مدرکی که نشان دهد دیده‌بان نفوذی هستم همراهم نبود.

رفتم جلو. سلام کردم با خوشحالی ماجرایم را تعریف کردم، اما به حرفم توجهی نکردند. دستهایم را بستند و گفتند: «دروغ می‌گی! تو منافق هستی که فارسی بلدی. لباس کردی هم که پوشیدی!»

عجب مصیبتی! همراه اسرای عراقی راه افتادیم. دست اسرا باز بود، اما دست مرا بسته بودند. بعد از مدتی پیاده‌روی رسیدیم به خاکریزی که پشت آن یک آتشبار از توپ‌های 130 میلیمتری مستقر بود. آتشبار متعلق به لشکر امام حسین بود و مسئول آن برادری به نام مرتضی جمشیدیان. توقف کوتاهی در مقر آتشبار داشتیم. در این فرصت ماجرای خودم را برای برادر جمشیدیان تعریف کردم:‌دیده‌بان نفوذی هستم و ...

جمشیدیان گفت: «شما رو تا مقر لشکر همراه اسرای عراقی می‌برن و آنجا وضعیت شما مشخص می‌شه.»

رسیدیم مقر لشکر. آنجا مرا بردند پیش برادر زاهدی. پس از تماس گرفتن با قرارگاه تاکتیکی تیپ 63 و اطمینان از اینکه دیده‌بان تیپ 63 خاتم‌الانبیاء(ص) هستم، دست‌هایم را باز کردند.

با گرفتن یک دست لباس، یک اسلحه و ماشینی که در اختیارم گذاشتند، شامگاه 27 اسفند ماه در عقب یگان خودم، مشغول تعریف این ماجراها بودم.

راوی:جواد محمدی

شنبه 11/8/1392 - 18:35
آموزش و تحقيقات

تحقیقات اخیر محققان دانشگاه هاروارد نشان می دهد که افراد در صبح صداقت بیشتری دارند و قراردادها و توافق هایی که در ساعات اولیه روز انجام می شود، معتبرتر است.

به گزارش گروه اخبار علمی ایرنا از پایگاه سانس، با گذشت روز کم کم تمایل افراد به صداقت کاهش می یابد و امکان تقلب و فریبکاری در عصر بسیار زیاد است.

نتایج تحقیقات وسیع روانشناسان و متخصصان رفتارشناسی نشان می دهد که معمولا افراد در ساعات اولیه روز تمایلی به دروغگویی و فریب سایرین ندارند، همچنین تحقیقات انجام شده توسط گارآگاهان قضایی نشان می دهد که آمار قتل، دزدی و سایر رفتارهای غیراخلاقی در صبح بسیار کمتر است.

در ادامه تحقیقات آمده است که یکی از مهمترین علل ارتکاب به جرم، خستگی روحی و جسمی است و سرحال بودن باعث می شود که افراد کنترل بیشتری روی رفتار و افکار خود داشته باشند و تصمیمات اشتباه اتخاد نکنند.

در این آزمایش از الگوریتم های پیچیده و دقیق روانشناسی برای ارزیابی رفتار و اخلاق افراد مختلف در ساعات روز استفاده شده و این آزمون به صورت برخط (آنلاین) در سراسر ایالت متحده آمریکا برگزار شده است.

نتایج کامل این تحقیقات در شماره اخیر نشریه Psychological Science منتشر شده است.

شنبه 11/8/1392 - 18:33
آموزش و تحقيقات

تحقیقات نشان داده تنفس شکمی در کارگران افزایش تولید را به همراه دارد و تکرار این نوع تنفس در طول روز از میزان استرس فرد کم می‌کند.

خبرگزاری فارس: تنفس شکمی استرس را کم می‌کند

اصغر دادخواه، روانشناس در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، «تاب آوری» و کنار آمدن با مسائل را یکی از عوامل کاهش استرس در جامعه عنوان کرد.

وی گفت: استرس باری است که آن را حمل می‌کنیم و به دو شکل مثبت و منفی وجود دارد.

دادخواه افزود: استرس‌های مثبت مثل پیدا کردن شغل مناسب، ازدواج یا شرکت در امتحان می‌تواند به پیشرفت فرد در زندگی کمک کند اما استرس‌های منفی مثل آلودگی صوتی و ترافیک عملکرد فرد را پایین و به اختلالات اضطرابی و خلقی در او منجر می‌شود.

وی اظهار داشت: فضای عصبی که در جامعه حاکم است دلایل گوناگونی دارد و این امر موجب پایین آمدن آستانه تحمل مردم شده است.

این متخصص بهداشت روانی صدای بوق خودروها را عامل افزایش استرس در افراد عنوان و افزود: ممکن است صدای بوق خودروها در برخی تأثیر چندانی به وجود نیاورد اما موجب افزایش استرس در برخی دیگر می‌شود.

دادخواه «تاب آوری» و کنار آمدن با مسائل و موضوعات جامعه را موجب پیشگیری از استرس دانست و گفت: کنار آمدن با موضوعات راهکار خوبی است. باید «تاب‌آوری» افراد بالا رود.

این متخصص بهداشت روانی اظهار داشت: افزایش آگاهی موجب می‌شود تا فرد رفتارهایش را بر اساس شرایط حاکم بر جامعه تنظیم کند و در نهایت استرس کمتری را تجربه کند.

وی با مدنظر قرار دادن برخی روش‌ها برای کاهش استرس گفت: تنفس عمیق و شکمی استرس را کاهش می‌دهد.

دادخواه خاطرنشان ساخت: این روش برای کارگران کارخانه‌ها بسیار مفید است چرا که انجام آن منجر به کاهش استرس و افزایش تولید می‌شود.

شنبه 11/8/1392 - 18:32
آموزش و تحقيقات

نوزادان و کودکان هنگام قرار گرفتن در معرض تابش پرتو درمانی نسبت به بزرگسالان در معرض خطر بیشتری از ابتلا به سرطان هستند.

xray.jpg

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه خراسان، کمیته علمی سازمان ملل متحد در مورد اثرات تشعشعات در بیانیه‌ای اظهار کرد: در 25 درصد از سرطان‌ها از جمله سرطان خون، تیروئید، مغز و سرطان پستان، کودکان نسبت به بزرگسالان حساس‌تر هستند.

 

به گزارش مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کودکان و بزرگسالان باید به طور جداگانه پس از قرار گرفتن در معرض تابش به منظور پیش‌بینی خطر ابتلا به دقت مورد بررسی قرار گیرند.

 

فرد متلر رئیس یک گروه کارشناس در سازمان ملل اظهار کرد: از آنجا که تفاوت‌های آناتومیک و فیزیولوژیک اثرات متفاوتی بر روی کودکان در مقایسه با بزرگسالان دارد، توصیه نمی‌شود که استفاده از همان روش‌هایی که برای بزرگسالان کاربرد دارد برای کودکان در معرض تابش نیز استفاده شود.

 

کمیته عملی سازمان ملل متحد اظهار کرد: 23 نوع از انواع سرطان‌ها که برخی از آنها مربوط به عواقب رادیولوژیک و از عواقب حوادث هسته‌ای است را مورد بررسی قرار داده است.

 

در حدود 15 درصد از انواع سرطان از جمله روده بزرگ حساسیت کودکان به تابش به اندازه بزرگسالان بود.

شنبه 11/8/1392 - 18:31
آموزش و تحقيقات

رییس مرکز بهداشت خراسان رضوی گفت: مصرف زیاد لوازم آرایشی در زنان باردار سبب آسیب به جنین می‌شود.

20291.jpg

دکتر رضا سعیدی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)منطقه خراسان، تصریح کرد: برخی از مواد آرایشی حاوی مواد شیمیایی از جمله هورمون پروژسترون است که این هورمون از سطح پوست جذب می‌شود و سبب برهم خوردن تعادل هورمونی در بدن زنان و در نتیجه آسیب به جنین می‌شود.

 

وی با بیان اینکه، مواد آرایشی که دارای رنگ است سبب بروز آلرژی و حساسیت در فرد می‌شود، تصریح کرد: استفاده از مواد آرایشی مخصوص پلک و چشم مانند سرمه در بزرگسالان و حتی کودکان موجب عفونت چشمی در آنان می‌شود.

 

سعیدی اظهار کرد: متاسفانه مواد آرایشی در کشورهای اسلامی بسیار پرطرفدار است و این کشورها جزو بزرگترین مصرف‌کنندگان لوازم آرایشی در خاورمیانه هستند.

 

رییس مرکز بهداشت استان اذعان کرد: لوازم آرایشی در بعضی کشورهای همسایه از جمله پاکستان تولید و با مارک معتبر به سایر کشورها صادر می‌شود.

 

وی ادامه داد: مواد آرایشی که به صورت قاچاق وارد کشور می‌شود تقلبی یا حاوی سرب مضر و بی‌خاصیت هستند.

شنبه 11/8/1392 - 18:30
آموزش و تحقيقات

پژوهشگران سوئدی با کشف پروتئین لازم برای فعالیت سیستم ایمنی، به راز بیمار شدن مداوم نوزادان پی بردند.

به گزارش خبرگزاری مهر، تحقیقات جدید نشان می دهد نوزادان دچار کمبود نوعی گیرنده ابزار مانند به نام (TLR3) هستند که ویروس های مختلف را شناسایی می کند و واسطه واکنش ایمنی به این ویروس هاست.

این پروتئین در شناسایی ویروس های مختلف دخیل است و واسطه واکنش ایمنی به این ویروس ها می شود.

بدون این پروتئین سلول های ایمنی نوزادان برای شناسایی و واکنش مناسب به ویروس های خاص بویژه  هرپس سیمپلکس HSV به خوبی مسلح و تجهیز نیستند.

لوسیا اسلاویکا محقق این پروژه از بخش تحقیقات روماتولوژی و التهابات دانشگاه گوتنبرگ در سوئد می گوید این مطالعه به شناخت اساس مولکولی برای نابالغی سیستم ایمنی نوزادان کمک می کند و  معتقدیم این یافته ها می تواند به توسعه مداخلات درمانی برای حفاظت از این افراد مستعد منجر شود.

برای این کشف دانشمندان سلول های خون بند ناف نوزادان را با همان نوع از سلول های خونی بزرگسالان مقایسه کردند. سلول های نوزادان حاوی پروتئین TLR3 نبود در حالی که در سلول های بزرگسالان این گیرنده وجود دارد.

اسلاویکا می گوید این سلول ها ما را از شر سلولهای عفونت زا خلاص می کنند در نهایت عفونت های ویروسی با این شیوه از بدن حذف می شوند.

وقتی محققان هر دو گروه از سلول ها را در معرض ترکیبات مصنوعی تقلید کننده حضور ویروس قرار دادند، سلول های ایمنی بزرگسالان با ترشح موادی که واکنش ایمنی به ویروس ها را در بر داشت، عکس العمل نشان داده و سلول های عفونی شده با ویروس را از بین بردند؛ در حالی که سلول های نوزادان این کار را صورت نداده یا این عملکرد را به طور ناقص و معیوب انجام دادند.

نتایج این تحقیقات در نشریه Leukocyte Biology منتشر شده است.

شنبه 11/8/1392 - 18:29
خواص خوراکی ها

کارشناس مسئول گیاهان دارویی سازمان جهاد کشاورزی آذربایجان شرقی گفت: کیوی مانند قرص آسپرین موجب رقیق شدن خون شده و از ایجاد پلاک در خون جلوگیری می کند.

25706.jpg

اصغر نقشی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)منطقه آذربایجان شرقی، افزود: کیوی دارای مقادیر زیادی آنزیم حل کننده پتاسیم به نام پاپایین است که از نظر تجاری برای نرم کردن گوشت مفید بوده و احتمال دارد برای برخی افراد آلرژی‌زا باشد.

 

وی با اشاره به تاثیر این میوه در کاهش غلظت خون تشریح کرد: این میوه به دلیل خاصیت کاهندگی که بر سطح تری گلیسیرید دارد از غلظت خون می‌کاهد و از تنگ شدن عروق و بروز انواع سکته‌ها جلوگیری می‌کند.

 

نقشی ضمن معرفی منابع غنی موجود در این میوه ادامه داد: کیوی دارای منبع غنی از ویتامین ث، پتاسیم، ویتامین ای، اسید فولیک، فیبر و روی است که برای سلامتی بدن بسیار موثر بوده و هر کدام دارای خواص مفید و گوناگونی است.

 

کارشناس مسئول گیاهان دارویی سازمان جهاد کشاورزی آذربایجان شرقی یادآور شد: ویتامین ث کیوی یک منبع غنی از ویتامین ث است به طوری که ویتامین ث آن دو برابر این ویتامین در پرتقال است. تحقیقات نشان داده است که مصرف یک کیوی در روز کافی است.

 

وی اظهار کرد: آنزیم‌های کیوی در معده به وسیله اسید معده از بین می رود اما اسید معده بعد از خوردن غذاهای گوشتی و لبنی زیاد مقداری خنثی می‌شود و آنزیم‌های کیوی می‌توانند مدت کوتاهی فعالیت کنند این زمان کافی است تا مواد پروتئینی در اثر این آنزیم‌ها به قطعات کوچکتری تجزیه شوند و این امر عمل هضم غذاهای سنگین را در معده و روده آسانتر می کند.

 

نقشی با توصیه به افراد مستعد سنگ کلیه تاکید کرد: کیوی دارای مقدار زیادی اگزالات است که موجب تشکیل سنگ در کلیه و کیسه صفرا می‌شود به همین دلیل برای افراد مستعد سنگ کلیه و سنگ صفرا مضر است.

جمعه 10/8/1392 - 18:47
مهدویت

بیشترین مسائلی را که امام بدان توجه خواهند کرد و برای جامعه اسلامی تازه و نو جلوه می‌کند و ناشناخته و ناآشنا می‌نماید، مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است.

خبرگزاری فارس: آیا امام زمان(عج) آیین جدیدی می‌آورد

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجت‌‌الاسلام خدامراد سلیمیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی که در اختیار فارس، قرار داده مساله «نظام اعتقادی در حکومت جهانی مهدی موعود علیه‌السلام» را توضیح داده است:

 

یگانه پرستی پایه باورهای همه ادیان آسمانی و بندگی خداوند، هدف اصلی آفرینش انسان‌ها و آرمان همه پیامبران الهی است. عصر ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، عصر فراهم‌آوردن همه زمینه‌ها برای بازگشت انسان به سرشت توحیدی او است؛ و قیام جهانی مهدوی در این عرصه، حلقه پایانی زنجیره فراخوان مردم به پرستش خداوند یگانه است.

از این رو دوران حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام، بی‌گمان، والاترین، شکوه‌مندترین و شکوفاترین، فصل تاریخ انسانیت است. آن دوران، دورانی است که نویدهای خداوند درباره جانشینی مؤمنان و پیشوایی جهانی فرودستان و وراثت شایستگان، تحقق بیرونی می‌پذیرد و با توان الهیِ آخرین پرچمدار دادگری و یکتاپرستی، زمین صحنة فاخرترین جلوه‌های بندگی پروردگار می‌شود.

در این یادداشت تلاش خواهد شد بر پایه احادیث معتبر، گوشه‌هایی از ویژگی‌های اعتقادی آن دوران به تصویر کشیده شود و البته گسترده مباحث نیازمند مطالعات ژرف‌تری خواهد بود.

اسلام برای همه و همیشه

قرآن، در باره گستره دین اسلام، به ‌گونه‌ای گسترده و از زوایای گوناگون سخن به میان آورده است: دسته‌ای از آیات رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله را جهانی دانسته؛ برخی دیگر، قرآن را هدایت‌گر همه بشر در سراسر گیتی می‌دانند و سرانجام، بخش پرشماری از آیات چیرگی دین اسلام بر ادیان دیگر را امری ناگزیر پیش‌گویی کرده‌اند.

بنابراین، آیات این بحث در دسته‌هایی بررسی می‌شود:

دسته نخست آیاتی که به روشنی، رسالت پیامبر گرامی اسلام را جهانی دانسته و آن حضرت را پیامبر جهانیان نام می‌برند. از جمله:

«قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعا» بگو ای مردم! من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم.

دقت در دو کلمه «الناس» و «جمیعاً» این حقیقت را به خوبی نشان می‌دهد که همه مردم‌ مخاطب هستند.

«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» : و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.

در این آیه رسالت پیامبر اسلام، رحمت همگانی شناخته می‌شود. تعبیر به «عالمین» آن‌چنان مفهوم گسترده‌ای دارد که همه نژادها، ملت‌ها و همه کشورها را دربر‌می‌گیرد و به جهانی بودن رسالت الهی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه ‌وآله اشاره می‌کند.

دسته دوم: آیاتی که قرآن کریم را هدایت‌گر و کتاب انسان‌ساز برای همه بشر در درازای تاریخ شناسانده است:

«وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ‏» و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن، شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد، هشدار دهم.

«وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ» این [قرآن‏] جز پندی برای جهانیان نیست.

در این دسته آیات، به روشنی رسالت اصلی قرآن کریم که هدایت همه انسان‌های زمین است، اشاره شده است.

دسته سوم آیاتی که به چیرگی و پیروزی اسلام بر ادیان دیگر نوید داده است و آن را یگانه دین پذیرفته خداوند دانسته است:

«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است.

«وَمَن یَبْتَغِ غَیرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیان‌‌کاران است.

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند.

درباره پیروز شدن اسلام بر ادیان دیگر، از آیات یاد شده به دست می‌آید اسلام بر همه ادیان، چه حق و چه باطل، پیروز می‌شود.

بر پایه قراین و شواهد معتبر، مانند: تعبیر «کلّه» در آیه یاد شده و آیات بسیاری دیگر که پیروان ادیان آسمانی پیش از اسلام را بر پذیرش این دین به عنوان دینی همگانی فرا می‌خواند.

بنابراین، از دسته سوم آیات، جهان‌شمولی دین اسلام به خوبی به دست می‌آید؛ زیرا هنگامی که ادیان دیگر از اعتبار ساقط و دین اسلام به عنوان دین رسمی و صاحب تفوق معرفی شود، فقط این دین شایستگی هدایت و راه‌نمایی انسان‌ها را دارد که یک نیاز همگانی است.

دسته چهارم آیاتی که اسلام را دین فطری می‌داند. از آن‌جا که سرشت انسان همگانی و امر مشترک میان همه افراد است، دینی مطابق با این سرشت همگانی، همواره رسالت جهانی خواهد داشت.

افزون بر آیات قرآن، روایات معصومان علیهم‌السلام نیز بر بُعد جهانی بودن اسلام پافشاری می‌کنند. مانند سخن امام صادق علیه‌السلام که فرمود: «وَ أَرْسَلَهُ کَافَّةً إِلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» پیامبر را برای همگان، اعم از سفید و سیاه و انس و جن، فرستاده است.

این روایت، هیچ‌گونه محدودیتی فرا‌روی رسالت جهانی اسلام قائل نیست و به آن در سطحی فراتر از رنگ، پست و جنسیت توجه می‌کند.

بنابراین دین حق در هر زمانی یکی بیش نیست و اکنون که دین اسلام، ادیان پیشین را نسخ کرده، یگانه دین رسمی در پیشگاه خداوند بوده و پیروی از آن بر همه بشر بایسته است. از این‌رو، دین اسلام که فراگیرترین و کامل‌ترین ادیان خداوند به شمار می‌آید، رسالت جهانی دارد و نیاز همگانی انسان‌ها به هدایت را در هر نقطه از جهان پاسخ می‌گوید.

دین عصر ظهور

یکی از ویژگی‌های ارزشمند جهان در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، رواج نافرمانی مردم از دستورات خداوند و دوری از دین و دینداری است؛ به گونه‌ای که مردم گروه گروه از پیروی آیین خداوند دور می‌شوند و زندگی کفرآلود و مشرکانه‌ای خواهند داشت.

روز به ‏روز عوامل فراوانی، گوهر تابناک دین را در هاله‏ای از غبار فراموشی فرو می‌برد، از ایــن رو در گروه‌های انسانی، دین رو به کم‏رنگ‌شدن می‌رود و خرافه‌ها و کژی‌های گوناگونی، گریبان‌گیر آن می‌شود.

امیرمؤمنـان علی علیه‌السلام حقیقت یادشده را این‏گونه بیان فرمود:

«أَیُّهَا النَّاسُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ یُکْفَأُ فِیهِ الْإِسْلَامُ کَمَا یُکْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِیه» ای مردم! به زودی زمانی بر شما می‌رسد که اسلام چونـان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است، ریخته می‌شود.

تا آنکه حضرت مهدی علیه‌السلام به پا می‌خیزد و غبار شرک از چهره گوهر دین بر می‌گیرد؛ آن‌گونه که بسیاری می‌پندارند این دین نویی است که آن حضرت آورده است!

بی‌گمان حضرت مهدی علیه‌السلام می‌آید، تا با بیدار کردن سرشت‌های خفته، زمینه را برای یکتاپرستی همگان، که همانا هدف آفرینش است، فراهم کند. او نه فقط هرگز برای پذیرش باور یکتاپرستی کسی را زیر فشار و ناگزیری قرار نخواهد داد، بلکه با فراهم‌ کردن بسترهای بایسته برای پذیرش این امانت الهی، شهد شیرین خداپرستی را میان همه انسان‌ها، آنسان که شایسته‌اند، قسمت خواهد کرد. وی با فراهم‌ کردن شرایط مناسب و از بین‌ بردن موانع، همگان را به اندیشیدن در نشانه‌های پروردگار فرا می‌خواند و برآیند این اندیشیدن به آغاز و انجام, ارمغانی جز پرستش حقیقی خداوند نخواهد بود.

روشن است که با فراهم ‌شدن همه شرایط و کنار رفتن همه موانع، آن کسی که سرِ فرمان ‌برداری برابر حقیقت فرود نیاورد، کسی نیست مگر انسانی گستاخ و طغیان‌گر که با همه هستی، برابر حق ایستاده است و بدون شک در چنان شرایطی، نه فقط آن امام همام او را بر نخواهد تافت که همه مردم که زخم ستم هنوز بر پیکرشان است؛ از این رو است که روایات فراوانی یگانه دین مورد پذیرش در عصر ظهور را، همانا «دین اسلام» دانسته، می‌گوید در عصر ظهور، ندای یکتاپرستی در سراسر گیتی حکم فرما خواهد شد. امام حسین علیه‌السلام در وصف حضرت مهدی علیه‌السلام می‌فرماید: «…وَیُظْهِرُ بِهِ دینَ الحَقِّ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ» خداوند، به دست او دین حق را بر همه ادیان چیرگی می‌بخشد؛ اگرچه مشرکان آن را نپسندند.

امام صادق علیه‌السلام نیز فرمود: «اِذا قامَ القائِمُ علیه‌السلام لایَبْقَی اَرْضٌ اِلاَّ نُودِی فیها بِشَهادَةِ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهَ واَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» در آن هنگام که قائم قیام کند، هیچ سرزمینی باقی نخواهد ماند، مگر این‌که شهادت به یکتاپرستی و نبوّت در آن ندا داده خواهد شد.

و نخستین گام در این راه آموزش همگانی آموزه‌های وحی و قرآن است. روایت‌های فراوانی در دست است که نشان می‌دهد یکی از کارهای پایه‌ای در عصر ظهور اهتمام به آموزش قرآن به شکل درست آن است و افراد فراوانی در این راه پیش‌گام خواهند شد.

امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در این باره می‌فرماید: گویا می‌بینم شیعیان ما در مسجد کوفه خیمه‌ها زده‌اند و قرآن را همان‌گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند.

و نیز فرمود: گویی غیرعرب‌ها را می‌بینم که خیمه‌های شان در مسجد کوفه است و قرآن را همان‌گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: گویی شیعیان علی را می‌بینم که مثانی (قرآن) به دست گرفته و آن را به مردم می‌آموزند.

امام باقر علیه‌السلام نیز فرمود: چون قائم قیام کند خیمه‌هایی نصب می‌شود برای کسانی که قرآن را به همان‌گونه که خداوند آن را نازل کرده بود به مردم بیاموزند، پس دشوارترین چیزی که خواهد بود برای کسانی است که قرآن را حفظ کرده، چون محفوظات آنها با قرآن مخالف است.

با این سخنان و چندین برابر آن، تردیدی نمی‌ماند که پایه دین در آن دوران بر رفتار به آموزه‌های قرآن استوار خواهد بود.

دستورالعمل‌های نوین در عصر ظهور/ آیا امام زمان آیین جدیدی می‌آورد؟

در کنار روایات یاد شده از برخی روایت‏ها نیز این انگاره به دست می‌آید که آن حضرت، آیین و روش جدیدی خواهد آورد و این پرسش پیش می‌آید که با توجه به این‌که قرآن کریم کتاب جاودان الهی و اسلام آیین ابدی است، چگونه امام مهدی علیه‌السلام آیینی نو و کتابی تازه برای بشریت به ارمغان می‌آورد؟

درباره «کتاب جدید» و «امر جدید» روایاتی وارد شده است، که نمونه‌هایی از آن‌ها را مورد دقت قرار می‌دهیم:

1. از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که درباره ظهور حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه و نشانه‌های آن فرمود: به خدا سوگند! مثل این است که به او می‌نگرم که میان «رکن» و «مقام» بر اساس کتاب نو، با مردم بیعت می‌کند….

2. همچنین، امام صادق علیه‌السلام فرمود: آنگاه، که مهدی عجل‌الله‌فرجه به پا خیزد، آیین جدیدی می‌آورد؛ همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آغاز اسلام، به آیین جدیدی فرا خواند.

3. امام صادق علیه‌السلام همچنین، درباره قیام و روش کار حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه فرمود: آن حضرت «امر نو» و کتاب نو و سنّت نو و داوری نویی برپا می‌کند.

پاسخ

پیش ‌از این نیز اشاره شد که تردیدی نیست حضرت مهدی علیه‌السلام تحکیم ‌بخش دین اسلام و گسترنده قانون قرآن در سراسر گیتی است؛ پس ناگزیر باید اسلام و آموزه‌های قرآن را به گروه‌های بشری عرضه کند و مردمان را به پذیرش و باور اصول و فروع آن فرا خواند. آیین نو و کتاب جدید (دستور العمل) و برنامه و راه و روش تازه و دیگر تعبیرهایی از این دست که در احادیث رسیده، برای تبیین مسائلی است:

1. در گذر زمان بنا به سبب‌هایی احکام و آموزه‌های فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام، تبیین نشده یا هماهنگ با سطح فرهنگ و فکر انسان‌ها نبوده است یا زمینه عملی آن‌ها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و مسائلی، بی‌گمان برای جامعه اسلامی ناشناخته خواهد بود. چون امام مهدی علیه‌السلام این آموزه‌ها را از ظاهر و باطن قرآن کریم به دست آورده و به مردم می‌آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب نو انگاشته می‌شود.

2. آموزه‌ها و احکامی از قرآن کریم و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است؛ به گونه‌‏ای که در جامعه اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می‌شود.

3. اصول و احکام فراوانی دست‌خوش تحریف و دگرگونی شده است و امام علیه‌السلام آن‌ها را ـ چنان که در اسلام راستین بوده است ـ دیگر باره مطرح می‌سازد و تحریف و انحراف‏های روی داده را روشن می‌کند و مفهوم حکم یا جایگاه آن را مشخص می‌سازد. این، با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و برخی از علما سازگاری ندارد؛ از این رو برنامه نو و راه و روش تازه به شمار می‌آید.

بنابراین بیشترین مسائلی را که امام بدان توجه خواهد کرد و برای جامعه اسلامی تازه و نو جلوه می‌کند و ناشناخته و ناآشنا می‌نماید، مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است؛ یعنی، موضوعی که انسان سخت به آن نیازمند بوده و بدان نرسیده است. همین امر نیز مشکل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشکیل می‌دهد و اجرای آن (برقراری عدل و دادگری در سراسر گیتی) از اقدام‏های اصلی امام مهدی علیه‌السلام خواهد بود.

برای نمونه امام موعود علیه‌السلام به موضوع مساوات اسلامی شکل قانونی و الزامی می‌دهد؛ چنان که اسحاق‌ بن عمّار می‌گوید: نزد امام صادق علیه‌السلام بودم. آن حضرت از تساوی مردم با یکدیگر و حقی که هر کس بر دیگران دارد، سخن گفت. من سخت در شگفت شدم. فرمود: این، هنگام رستاخیز قائم ما است که در آن روزگار، واجب همگانی است که به یکدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند.

این موضوع، در بسیاری دیگر از آموزه‌های اسلامی آمده است؛ ولی به نام احادیث اخلاقی کنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته و در برنامه‏های الزامی حکومت‏ها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است! روشن است که چون این آموزه‌ها عملی شود، به صورت احکامی نو جلوه می‌کند و…

امام مهدی علیه‌السلام از طواف مستحب با وجود کثرت طواف واجب، منع می‌کند، مساجد و معابد مجلل و تزیین‌ یافته شهرها و آبادی‏ها را خراب می‌کند و همه زواید و تشریفات و کاشی‌کاری‌ها و گنبدها و گلدسته‏ها و زیورهای آن‌ها را می‌پیراید و بودجه آن‌ها را برای رفاه حال انسان‏ها صرف می‌کند. مساجد و معابد را ساده و بی‌آرایش و بی‌آلایش می‌سازد و...

امام مهدی علیه‌السلام سود در مبادلات بازرگانی و داد و ستدها را برمی‌دارد و مردمان را مأمور می‌کند که هر کس به صورت خدمتگزاری نسبت به جامعه کار کند و در برابر کالای عرضه شده سودی نگیرد. و خود نیازها خود را همینسان از دیگران تأمین می‌کند.

امام مهدی علیه‌السلام بر بیشتر تفسیر و تأویل‏هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله و امامان معصوم علیهم‌السلام صورت گرفته است، خط بطلان می‌کشد و آرا و اندیشه‏ها را پیرو قرآن می‌سازد و در چارچوب‏های قرآنی می‌آورد.

و بدینسان امام، مسائل و معارف و احکام جدیدی را مطرح می‌کند که برای مردم ناشناخته است و آن‌ها را آیین جدید و کتاب تازه می‌انگارند و گه‏گاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می‌شوند، و در این صورت جنگ با خودی و جامعه اسلامی رخ می‌دهد.

فرازهایی از دعای ندبه از این چگونگی، پرده برداشته، می‌گوید:

کجا است آن کسی که برای تجدید و زنده‌ کردن فرایض و سنن (آیین اسلام که محو و فراموش شده) ذخیره شده است؟ کجا است آن کسی که برای برگرداندن (حقایق) ملّت و شریعت (دین مقدّس اسلام) برگزیده شده است؟ کجا است آن‌که برای زنده ‌کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست؟ کجا است زنده‌ کننده نشانه‌‏های دین و اهل آن؟....

بنابراین اساس‌نامه و منشور حکومت جهانی مهدوی چیزی جز کتاب و سنت پیام‌آور وحی صلی‌الله‌علیه‌وآله در شکل اصیل و درست نخواهد بود. از آن‌جا که مهدی موعود عجل‌الله‌فرجه وارث علوم نبوی و عامل به دستورات پدران بزرگوار خود است، بدعت‌ها و سنت‌ها را به خوبی می‌شناسد. پیش از هر چیز بدعت‌ها را از دامن فرهنگ و اندیشه اسلامی می‌زداید و سنت‌هایی که متروک و مهجور مانده‌اند احیا و اجرا می‌کند. امام باقر علیه‌السلام در این باره فرموده است: هنگامی که قائم عجل‌الله‌فرجه به پا خیزد بدعت‌ها را نابود می‌سازد و سنت‌ها را بر پا می‌دارد.

پیروان دیگر ادیان در عصر ظهور

برای برپایی جامعه یگانه و فراگیری حکومت جهانی، یک موضوع بایسته است و آن جهان‌بینی واحد و اعتقاد یگانه است. بر این پایه است که در حکومت مهدوی، جهان‏بینی یگانه‌ای بر جهان چیره و راه و روش و برنامه‏ها نیز یکی می‌شود و یکپارچگی راستین در باور و مرام پدید می‌آید و مردمان همه یکدل و یک زبان به سوی سعادت و صلاح حرکت می‌کنند.

امام صادق علیه‌السلام به روشنی به این نکته اشاره کرده است آنجا که فرمود: به خدا سوگند!... ناهماهنگی و چندگانگی مذاهب و ادیان از میان می‌رود و فقط یک دین در سراسر گیتی حکومت می‌کند؛ چنان که خدای تبارک و تعالی فرموده است: به راستی دین در نزد خدا، اسلام است.

با این حال ممکن است گفته شود: براساس برخی از آیات و روایات، یهود و نصارا از میان نمی‌روند و تا قیامت باقی هستند؛ پس این اسلام نمی‌تواند فراگیر شود؟!

اگر چه رسیدن به یک دیدگاه قطعی نیازمند بررسی‌های فراگیر در این باره است که در پژوهش‌های مفصل می‌با‌یست به دنبال آن بود ولی در اندازه مختصر در این اثر و با توجه به آنچه یاد شد در باره حضور پیروان ادیان در عصر ظهور به نظر می‌رسد در مرحله پایانی و برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام بر زمین، جایی برای مشرکان که همانا پیروان ادیان تحریف‌ شده آسمانی است نخواهد ماند. والبته فرض این‌که آنها پای‌بند به دین تحریف ‌نشده خواهند بود، نیز فرض غیر قابل قبولی است چرا که حقیقت همه ادیان الهی نوید به دین اسلام که پایان‌بخش همه ادیان است، می‌باشد. و اگر آنها بخواهند به دستورات راستین دین خود عمل کنند باید اسلام بیاورند. ضمن اینکه فرض وجود پیروان حضرت مسیح علیه‌‌السلام ـ در حالی که خود آن حضرت به مهدی موعود علیه‌السلام اقتدا کرده ـ فرضی ناشدنی می‌نماید. مگر آنکه آن مسیحی موجود در آن زمان، خود را پیرو مسیحی دیگر بداند.

به هر حال برای بود و یا نبود آنها سه فرض تصور می‌شود:

1ـ حضور

2ـ عدم حضور

3ـ حضور تا زمان خاص.

در باره دوره‌های عصر ظهور یادآور شده‌ایم این دوران به سه مرحله از ظهور تا قیام، از قیام تا حکومت جهانی و مرحله حکومت تقسیم می‌شود.

با توجه به تقسیم یادشده در دو دیدگاه نخست، بود و نبود پیروان ادیان بررسی می‌شود در حالی که در دیدگاه سوم حضور این پیروان در دو مرحله نخست اثبات و برای حضور آنان در دوران حکومت عدل جهانی نیازمند دلیل است.

دیدگاه نخست: حضور پیروان

در این دیدگاه به ‌طور عمده با پافشاری بر آزادی و اختیار انسان‌ها و نیز آیاتی که در آن از کینه ‌توزی میان یهود و مسیحیت سخن به میان آورده، حضور پیروان این دو دین را ـ اگر چه اندک ـ پذیرفته‌اند.

روایات اسلامی در این زمینه به سه دسته تقسیم می‌شود:

یک ـ پرداخت جزیه اهل کتاب

در برخی روایات سخن از پرداخت جزیه از طرف اهل کتاب اشاره شده است که البته به زمان مشخص آن اشاره نشده و این ممکن است مربوط به یک دوره زمانی خاص باشد.

به راستی زمانی که در برخی روایات نقل شده، کسی برای پرداخت زکات شهر به شهر می‌رود و مستمندی پیدا نمی‌کند و زمین گنج‌های خود را برای حضرت مهدی علیه‌‌السلام بیرون می‌‌ریزد چه نیازی به اندک جزیه اندک پیروان ادیان؟!

دو ـ داوری میان اهل کتاب با کتاب آنها

در برخی روایت دیگر نیز اشاره شده که آن حضرت میان یهود و نصارا با کتاب تحریف‌ نشده آنها داوری خواهد کرد. و مهم‌ترین داوری حکم بر بطلان پیروی آنها از کتاب تحریف‌شده و هدایت آنها به پیروی از دین بشارت‌داده شده در کتاب مقدس آنان است.

که البته این هم می‌تواند در دوره‌ای کوتاه صورت پذیرد تا حاکمیت به تثبیت جهانی خود برسد.

سه ـ شباهت سیره مهدی علیه السلام با سیره پیامبر صلی الله علیه و آله

در روایات فراوانی اشاره شده که روش حضرت مهدی علیه‌السلام چونان روش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است و آن حضرت از اهل کتاب جزیه دریافت می‌کرد.

البته گفتنی است اگرچه سنت خاتم الاوصیا همان سنت خاتم الانبیا است اما این هرگز بدان معنا نیست که هر آنچه بر حسب شرایط، اقتضاها و موانع در عصر نبوی شکل گرفته در عصر مهدوی نیز شکل خواهد گرفت. اگر در عصر پیامبر به دلیل‌هایی چون امید به هدایت با پیروان ادیان تحریف شده مسالمت‌آمیز برخود می‌شد دیگر آن شرایط نخواهد بود.

افزون بر آیات و روایات در این دیدگاه از نگاه عقل نیز گفته شده از آنجایی که انسان دارای حق گزینش است و ایمان از روی اجبار اثری ندارد پس در حکومت حضرت می‌تواند پیروان دیگر ادیان باشند.

و البته در محل خود گفته شده همه کسانی که آن زمان ایمان می‌آورند از روی انتخاب و اختیار است.

دیدگاه دوم: عدم حضور پیروان ادیان

در این دیدگاه نیز به برخی آیات و روایات اشاره شده است.

1. آیات

در این دیدگاه به آیاتی اشاره شده که پیش از این در باره جهانی شدن دین اسلام به آنها اشاره شد. و از برخی روایات نیز استفاده می‌شود هرگز مجالی برای حضور پیروان ادیان و بقای آنها بر آموزه‌های شرک‌آلود این ادیان باقی نخواهد ماند.

البته کسی نگوید که آنها دیگر بر آموزه‌های تحریف‌شده باقی نمی‌مانند و به کتاب اصلی خود ایمان می‌آورند که در این صورت به اصلی‌ترین آموزه می‌بایست پای‌بند شوند و آن اعتقاد به اسلام به عنوان دین خاتم و پیامبری پیامبر خاتم که در انجیل بشارت داده شده است.

امام محمد باقر علیه‌السلام در تأویل آیه «خداوند او را بر همه ادیان چیره می‌گرداند، هر چند مشرکین نخواهند» فرمود: هیچ کسی نمی‌ماند، جز این‌که اقرار به حضرت محمد می‌کند.

2. روایات

دسته اول: روایات برداشته ‌شدن جزیه

این دسته از روایات، برخلاف روایات مطرح ‌شده در بخش دلایل وجود ادیان، پذیرش جزیه را نفی می‌کند و حتی در برخی از روایات برداشته‌ شدن جزیه را از اقدامات حضرت مهدی علیه‌السلام در دوران حکومت می‌داند؛ البته برخی از روایات دیگر، به ‌ویژه در منابع اهل ‌سنت، این عمل را از اقدامات حضرت عیسی علیه السلام می‌دانند.

البته آنگونه که پیش از این اشاره شده، می‌تواند این برداشتن جزیه مربوط به جزیه‌ای باشد که حضرت در مرحله پیش از حکومت جهانی برای تثبیت حاکمیت قرار داده بود.

دسته دوم: روایات مبارزه با یهود و مسیحی

در این نوع روایات، ائمه بر عدم حضور یهود و نصارا در آخرالزمان را تصریح می‌کنند.

ابن بکیر گفت: از حضرت صادق علیه‌السلام تفسیر این آیه «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» را پرسیدم؟ حضرت فرمود: این آیه درباره قائم نازل شده، هنگامی که بر یهود و نصارا و صابئین و مادی‌ها و برگشتگان از اسلام و کفار در شرق و غرب کره زمین، قیام می‌کند و اسلام را پیشنهاد می‌نماید. هر کس از روی میل پذیرفت، دستور می‌دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و آن‌چه هر مسلمانی مأمور به انجام آن است بر وی نیز واجب می‌کند و هرکس مسلمان نشد گردنش را می‌زند، تا آن‌که در شرق و غرب عالم یک نفر خدا نشناس باقی نماند.

دسته سوم: روایات مبارزه با کفار و مشرکین

مسیحیان به خاطر تثلیثشان و یهودیان به خاطر اینکه عزیر را پسر خدا می‌دانند، به نوعی مشرک شمرده می‌شوند. در برخی از روایات وجود مشرکین و کفار را در آخرالزمان نفی می‌کند.

ابو بصیر گفت: من از حضرت صادق علیه‌السلام تفسیر آیه: «خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد، تا بر همه دین‌ها چیره شود، هر چند مشرکین نخواهند» را پرسیدم؟ حضرت فرمود: «به خدا قسم تأویل این آیه هنوز نازل نشده و تحقق نیافت.» گفتم: قربانت شوم! کدام وقت تأویل این آیه تحقق خواهد یافت؟ حضرت فرمود:

وقتی قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ظاهر شود ـ اگر خدای تعالی خواهد ـ پس چون قائم بیرون آید، کافر و مشرکی باقی نمی‌ماند، مگر آن‌که خروج آن حضرت را مکروه می‌دارد، تا آن‌که اگر کافری یا مشرکی در میان سنگی باشد، آن سنگ [به سخن درآمده و ] به مؤمن گوید: ای مؤمن! در میان من کافری یا مشرکی جای گرفته و خود را از نظر شما پنهان ساخته؛ پس او را ازمیان ببر! آن مؤمن حرف سنگ را گوش کرده و آن کافر را از میان آن بیرون آورده، بکشد.

محمد بن مسلم می‌گوید: از امام باقر علیه‌السلام درباره تفسیر آیه شریفه: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ...» پرسیدم؟ حضرت فرمود: هنوز تأویل این آیه نیامده. همانا رسول خدا(ص) از سر نیازی که خود و اصحابش داشتند [و ناگزیر بودند با مشرکان و منحرفان بسازند] به آن‌ها مهلت دادند و روزی که تأویل این آیه برسد، این مهلت از آن‌ها پذیرفته نشود، بلکه کشته شوند تا خدای عزّ و جلّ به یگانگی پرستش شود و شرکی به جای نماند.

افزون بر آنچه یاد شد در برخی آیات از شرک با عنوان ظلم عظیم یاد شده است و حکومتی که زمین را پر از عدل خواهد ساخت چگونه ظلم بزرگ که همانا شرک پیروان اهل کتاب است را بر خواهد تافت؟

و نیز در برخی روایات گفته شده حضرت مهدی علیه‌السلام زمین را از دشمنان خداوند که همانا مشرکان و کفار است پاک می‌کند. «وَ بِهِ أُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَائِی‏»

سخن آخر اینکه در دولت موعود همگان با اراده و انتخاب خود دینی جز اسلام را نمی‌پذیرند، چرا که تکثر امروزین ادیان یا از سر جهل است و یا خودخواهی، که هر دو در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام بر طرف خواهد شد. به برکت آن دوران نورانی، دانش و خرد انسان‌ها کامل خواهد شد و انسان‌ها در پرتو کمال خرد خویش جز تسلیم امر الهی نخواهند شد که «ان الدین عند الله الاسلام».

جمعه 10/8/1392 - 18:45
آموزش و تحقيقات

سنگ کلیه

جام جم آنلاین: هر انسانی چه سالم یا بیمار، باید زندگی فعالی داشته باشد. بیماران کلیوی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و باید بیشتر مراقب سلامت و رژیم غذایی خود باشند. علاوه بر این، سیگار و الکل نیز می‌تواند براحتی سلامت این افراد را به مخاطره بیندازد. البته نباید فراموش کرد تمرینات ورزشی مداوم از موارد ضروری در بهبود سلامت و کیفیت زندگی بیماران کلیوی است.

افرادی که بیماری های مزمن کلیه دارند یا در حال استفاده از دیالیز و کلیه پیوندی هستند، محدودیت های زیادی را تجربه می کنند. در این میان می توان به دستورهای غذایی خاص، خوردن داروهای مختلف در زمان های مشخص، مراجعات مستمر به پزشک و محدودیت برای مسافرت اشاره کرد. به همین سبب ورزش فعالیتی بسیار مناسب است که می تواند به بهبود زندگی این بیماران کمک زیادی کند. البته باید توجه داشت در افرادی که پیوند کلیه انجام داده اند، معمولا کلیه ها نزدیک به سطح پوست قرار دارد و ممکن است در برابر ضربات به وجود آمده هنگام ورزش، آسیب پذیرتر شود. در این موارد برخی ورزش های تماسی مانند فوتبال، کشتی و هنرهای رزمی توصیه نمی شود، اما از اینها که بگذریم، ورزش حتی در بیماران سنگ ساز نیز می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد. همچنین از آنجا که بی تحرکی و رژیم غذایی نادرست می تواند در همه ما باعث بروز سنگ کلیه شود، بهتر دانستیم در این رابطه با دکتر سیمین وحیدی، دارای بورد تخصصی جراحی کلیه و مجاری ادراری گفت وگو کرده ایم.

چرا کلیه به کارخانه سنگ سازی تبدیل می شود؟

نحوه کارکرد کلیه با تصفیه خون و خارج کردن سدیم اضافی (نمک) و دیگر مواد زائد محلول در آب صورت می گیرد. در این مرحله غلیظ شدن ادرار باعث ته نشینی و رسوب این ترکیبات به داخل کلیه می شود. با این تفاسیر رسوب های تشکیل شده در کنار یکدیگر قرار گرفته و سنگ سختی به وجود می آید. البته اسیدی یا قلیایی بودن ادرار نیز می تواند باعث به وجود آمدن سنگ در کلیه شود. این سنگ ها غالبا در کلیه به وجود می آید، اما می تواند در هر جای دیگری از مجاری ادراری مانند مثانه یا در لوله های جمع کننده ادرار نیز تشکیل شود. سنگ ها انواع مختلفی دارد و حدود 80 درصد آنها از ترکیب کلسیم و عناصر دیگر به وجود می آید. بجز کلسیم، اگزالات نیز در به وجود آمدن سنگ کلیه موثر است. همچنین موادی مانند سیستین، استراویت و اسیداوریک هم می توانند سر منشأ ساخت این سنگ ها باشد. این موضوع نشان می دهد علاوه بر عوامل ژنتیکی، رژیم غذایی نیز می تواند نقش مهمی در تولید سنگ بازی کند.

چه عواملی باعث به وجود آمدن سنگ کلیه می شود و چه باید و نبایدهایی در این باره وجود دارد؟

از نشانه های سنگ کلیه، درد بسیار زیاد است که پزشکان این درد را معادل درد زایمان خانم های باردار می دانند. چنین دردی در قسمت پایین شکم احساس شده و گاهی تا کشاله ران ها نیز کشیده می شود. مسلما هیچ کس دوست ندارد درد کلیه را حتی برای چند لحظه کوتاه تجربه کند؛ بنابراین پیش از هر چیز اولین و مهم ترین موردی که باید به آن اشاره شود، درصد احتمال دچار شدن افراد به این بیماری است. تنها در 5 درصد بیماران سنگ ساز، سنگ کلیه زمینه ارثی دارد و در 95 درصد باقیمانده عوامل محیطی مانند رژیم ناسالم غذایی، تحرک نداشتن و مقدار ناکافی مصرف مایعات زمینه ایجاد سنگ کلیه را فراهم می کند. پژوهش ها نشان می دهد سنگ سازی در افرادی که خود را سنگ ساز ندانسته یا حتی زمینه های ارثی در آنها دیده نمی شود، براحتی قابل کنترل و پیشگیری است. برای این کار همه افراد باید موارد خاصی را دنبال کنند. در زمینه رژیم غذایی توصیه می شود مصرف پروتئین ها بویژه پروتئین های حیوانی محدود شود. بهتر است روزانه حدود نصف ران مرغ یا یک کف دست گوشت خورده شود. مورد دوم مربوط به مصرف نمک است. باید توجه داشته باشید مصرف نمک را محدود و از غذاهای شور پرهیز کنید. همچنین با غذا پیاز بخورید، چون پتاسیم موجود در پیاز باعث تعدیل جذب نمک (سدیم) در بدن می شود. در این رژیم جایی برای چربی نداریم و باید سرخ کردن را به حداقل رساند. بهتر است غذاها را آب پز یا کبابی کنید. درباره قند و شکر نیز باید به همین ترتیب رفتار شود، چون این مواد مانند سمی سفید بوده و بهتر است عسل یا شیرینی های طبیعی را جایگزین کنید. حتی هنگام ورزش وقتی با افت قند خون مواجه می شوید نباید از نوشابه های انرژی زای ورزشی استفاده کنید؛ به دلیل این که قند موجود در این نوشیدنی ها ساکارز است. ساکارز هنگام دفع از کلیه به فیلترهای آن آسیب زده و ضررش از قند و شکر نیز بدتر است.

در رژیم گفته شده آیا ممنوعیتی برای خوردن میوه و سبزی وجود دارد؟

خوردن میوه و سبزی مبحث دیگری را در رژیم غذایی همه افراد ایجاد می کند. این موضوع به مقدار مصرف آنها بستگی دارد. روزانه مصرفی حدود نیم کیلو میوه و سبزی بویژه در افراد سنگ ساز مفید است. توصیه می شود این مقدار، میوه های مختلفی را شامل شود. میوه دارای سیترات است و از سنگ سازی کلیه جلوگیری می کند. البته نباید فراموش کرد در میان برخی میوه و سبزی ها اگزالات وجود دارد و مصرف بالای آن را باید محدود کنید. بادام زمینی، توت فرنگی و ریواس از این دسته بوده و دارای اگزالات بالایی هستند. برای نمونه از خوردن خورش ریواس پرهیز کرده یا حداکثر دو تا سه عدد توت فرنگی خورده شود. ما ایرانی ها به اصطلاح میوه خور هستیم و در یک وعده به صورت یکجا ظرفی کامل از توت فرنگی را می خوریم؛ چنین کاری کاملا اشتباه است! ناگفته نماند به طور کلی سبزی هایی که برگ های تیره تری دارند حاوی اگزالات بالایی بوده، ولی ممنوعیتی برای خوردن آنها وجود ندارد. درباره مرکبات نیز باید مصرف بیش از حد آنها را برای وجود اگزالات بالا محدود کنید. این رژیم غذایی برای همه افراد مناسب است و می توانید با رعایت آن از احتمال ابتلا به سنگ کلیه جلوگیری کرده و در کنار آن براحتی به ورزش دلخواه خود بپردازید. انتظار می رود با استفاده از این روش بتوانید عادت های بد غذایی خود را کنار گذاشته و سلامت خود و خانواده تان را برای سالیان دراز تضمین کنید.

اشاره ای به عادت های بد غذایی افراد شد، آیا خوردن چای زیاد ما ایرانی ها نیز می تواند برای کلیه تهدیدی باشد؟

چای هم یکی از آن نوشیدنی هایی است که باید در مصرف آن دقت شود. در چای هایی که رنگ سیاه تری دارد، اگزالات بالایی وجود دارد که باعث سنگ سازی می شود. درست بر عکس چای های تیره، چای سبز می تواند سنگ سازی را کاهش بدهد. بد نیست بدانید چای و قهوه های فوری نیز حاوی اگزالات بسیار بالایی هستند. نکته دیگری که هنگام دم کردن چای باید به یاد بسپاریم، مربوط به مقدار زمان جوشیدن برگ های چای است. حتما بعد از دم کشیدن چای تفاله های آن را خارج کنید، چون هرچه برگ های آن مدت زمان بیشتری در آب جوش بمانند، اگزالات بیشتری تولید می شود. بهتر است هنگام دم کردن چای برای بهبود کیفیت و خاصیت آن میوه های تازه را به دلخواه به آب قوری اضافه کنید. این میوه ها می توانند یک تکه هلو، گلابی، آلبالو و میوه های مختلف دیگری باشند. با این کار به محتویات چای سیترات و مقداری ویتامینC اضافه می شود و از طرفی اثرات سوء اگزالات هم کاهش می یابد. این موضوع شامل حال گل ها نیز است. می توانید با افزودن دارچین، هل، بهارنارنج و... از خواص مشابهی بهره بگیرید. البته برخی افراد از میوه های خشک استفاده می کنند که این روش زیاد مناسب نیست. این میوه ها حاوی مواد نگهدارنده است. حتی اگر میوه ها را بدون نگهدارنده در منزل خشک کنید به طور کلی نصف ویتامین C هنگام خشک شدن از بین خواهد رفت.

از آنجا که کلسیم می تواند در سنگ سازی کلیه موثر باشد، آیا بهتر نیست بیماران کلیوی از مصرف آن پرهیز کنند؟

سال های بسیاری مردم گمان می کردند افرادی که کلیه سنگ ساز دارند، نباید لبنیات بخورند، اما برخلاف تصور همه باید بگوییم این موضوع تصوری کاملا اشتباه است. حتی در افراد سنگ ساز نیز ممنوعیتی برای استفاده از لبنیات وجود ندارد؛ بلکه با اعمال محدودیت می توانند از کلسیم موجود در این مواد نیز بهره ببرند. توصیه می شود روزی سه لیوان شیر مصرف کنید. یک لیوان شیر مساوی با نصف لیوان ماست، یک عدد کشک یا یک لیوان دوغ است؛ بنابراین همین مقدار مصرف در زندگی امروزی مقدار مناسب و بالایی را به خود اختصاص می دهد. ناگفته نماند ترتیب مصرف مواد غذایی در هر وعده نیز اهمیت دارد. برای انجام صحیح این کار ابتدا یک لیوان آب یا لبنیاتی مانند ماست و دوغ میل کنید. بعد از آن سوپ خورده و سپس سراغ مصرف غذاهای جامد بروید. یک ساعت بعد از پایان غذا یک لیوان آب و در آخر یک وعده میوه بخورید. این ترتیب را همه افراد باید رعایت کنند. این کار از تداخل باز جذب آهن گوشت و رقابت آن با جذب کلسیم جلوگیری می کند. اگر این روش را انجام ندهید در این رقابت کلسیم برنده میدان خواهد بود؛ بنابرین چنین شیوه ای را نباید هرگز از یاد ببرید.

برخی برای بهبود کیفیت زندگی بیماران کلیوی، بویژه در سنگ کلیه، توصیه می کنند ورزش کنیم. نظر شما چیست؟

همه افراد باید بدانند آب آشامیدنی را چه زمان و به چه میزانی بنوشند. مصرف دقیق آب ابتدا به اندازه یک لیوان پیش از هر وعده غذایی است. یک لیوان دیگر باید بعد از پایان هر وعده غذایی نوشیده شود که این تعداد را به شش لیوان می رساند. اگر ساعت 10صبح و 5 بعدازظهر نیز به صورت میان وعده، یک لیوان آب دیگر مصرف شود هشت لیوان آب را در زمان مناسب مصرف کرده اید.

سنگ های کلیه را با ورزش خرد کنید

 

به همه افراد توصیه می شود برای جلوگیری از سنگ سازی کلیه های خود در منزل نرمش های خاصی انجام دهند. البته این نرمش ها برای ورزشکاران نیز ضرورت دارد. ابتدا روی زمین دراز کشیده و دست های خود را صاف و کشیده در بالای سرتان قرار بدهید. سپس غلت زده و از یک پهلو به روی شکم خوابیده و این کار را در جهت مخالف نیز تکرار کنید. البته این غلت می تواند کامل نباشد تا فرد دچار سرگیجه نشود. چنین نرمشی هایی برای همه افراد و بویژه بیماران سنگ ساز مفید است و ادامه این کار باعث می شود رسوبات بیشتری از کلیه ها دفع شود. در ورزش های دیگری مانند شنا کردن در آب ژیمناستیک، یوگا، پیلاتس و هر ورزشی که شکم با زمین تماس دارد، همین خاصیت وجود دارد. نکته جالب توجه دیگر درباره فواید نماز خواندن است. افرادی که نماز مستحبی بیشتری می خوانند و سجده ها و رکوع های طولانی تری دارند، کمتر دچار سنگ سازی کلیه ها می شوند. این موضوع برای قرار گرفتن فرد در حالت خاصی است که باعث خروج آسان رسوبات از کلیه ها می شود. دفع سنگ های کلیه روش های مختلفی دارد و دفع اندازه های بزرگ حتما باید به روش های کلینیکی و پزشکی صورت گیرد. سنگ های کلیه ممکن است انسدادی یا غیرانسدادی باشند. اگر سنگی انسداد ایجاد کند، معمولا با درد بسیار زیادی همراه خواهد بود. درباره سنگ های کوچک تر زمانی که اندازه آن حدود شش تا هفت میلی متر است، غلت زدن روی زمین به دفع سنگ کمک می کند. تاکید می کنم هنگام دفع این گونه سنگ ها از مسکن هایی که مخدر دارند یا شل کننده عضلات هستند استفاده نکنید. این قرص ها باعث به تعویق افتادن دفع سنگ می شوند. ناگفته نماند برای درمان سنگ هایی که در حالب قرار می گیرند طناب زدن نیز راهکار مناسبی است. اگر افراد سالم و بیمار به همه توصیه هایی که تاکنون گفته شده توجه ویژه ای داشته باشند، دیگر کسی از درد سنگ کلیه رنج نمی برد و متحمل هزینه های درمانی گزاف نخواهد شد.

دکتر سیمین وحیدی، دارای بورد تخصصی جراحی کلیه و مجاری ادراری

جمعه 10/8/1392 - 18:43
اطلاعات دارویی و پزشکی

فوق تخصص عفونی کودکان گفت: گرفتگی صدا، آبریزش‌ بینی، بی‌حالتی و تب از علائم خروسک است که 4 تا 5 روز ادامه دارد.

خبرگزاری فارس: خروسک چیست

محمدحسین سلطان‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، اظهار داشت: خروسک در نتیجه عفونت‌های ویروسی و سرماخوردگی بوجود می‌آید که باعث گرفتاری در ناحیه حنجره می‌شود.

فوق تخصص عفونی کودکان گفت:‌ البته بیماری هموفیلوس آنفلوآنزا تیپ B نیز می‌تواند به خروسک بینجامد که در این صورت باید آنتی‌بیوتیک مصرف شود.

استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تصریح کرد: گرفتگی صدا، آبریزش، بی‌حالتی و تب از علائم خروسک است که 4 تا 5 روز ادامه دارد.

فوق تخصص عفونی کودکان ادامه داد: عفونت ویروسی نیاز به درمان ندارد و می‌توان با مراقبت‌های عادی و مصرف سوپ، مایعات و آبمیوه و بخور گرم و یا سرد به بهبودی کودک کمک کرد.

سلطان‌زاده ادامه داد: خروسک میکروبی علامت خاصی ندارد که مادران بتوانند آن را از نوع ویروسی آن افتراق کنند و باید پزشک آن را تشخیص دهد و نباید خودسرانه دارو مصرف کرد.

جمعه 10/8/1392 - 18:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته