• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1977
تعداد نظرات : 4816
زمان آخرین مطلب : 2122روز قبل
سخنان ماندگار
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
لَهذَا النُّجُومُ الَّتی فِی السَّماءِ مَدائِنُ مِثْلُ الْمَدائِنُ الَّتی فِی الْاَرْضِ مَرْبُوطَةً کُلُّ مَدینَةٍ اِلی عَمُودٍ مِنْ نُورٍ. [1] .
«این ستاره‏های آسمانی شهرهایی مانند شهرهای روی زمین می‏باشند، که هر شهری با شهر دیگر به وسیله ستونی از نور ارتباط دارند.»
سلطان الواعظین خاطره‏ای در توضیح این روایت دارد که:
من روزی در بصره سوار کشتی شدم و در اطاقی که دارای سه تخت خواب بود قرار گرفتم.
اتّفاقاً مرد شریف و دانشمندی به نام مسیو ژوئن (از مستشرقین فرانسوی) با ما هم کوپّه بود،
او با اینکه فرانسوی بود زبان عربی و فارسی را خوب می‏دانست، بدین سبب با هم مأنوس شدیم و در طول مسافرت با صحبت‏های متنوّع علمی، دینی، سرگرم بودیم.
البتّه من سعی جدّی داشتم که آن مرد را به حقایق دین مبین اسلام و مذهب حَقّه جعفری متوجّه سازم که بعد از مباحثه‏ای طولانی، به فرانسوی گفتم:
شما ها امروز به این مباهات می‏کنید که به وسیله تلسکوپهای مجهّز و دوربین‏های قوی از کُرات جوّیه و موجودات هوائیه و چگونگی وضع کواکب و
ستارگان، اطّلاعاتی به دست آورید، ولی هزار و سیصد سال قبل پیشوای دوّم مسلمانان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام بدون اسباب نجومی و وجود تلسکوپ و دوربین‏های بزرگ، از کرات آسمانی طبق هیئت جدید، خبر داد، آنگاه همین روایت امام علی علیه السلام را برای او خواندم.
مسیوژوئن، بعد از سکوت و تفکّر، این خبر را یادداشت نمود و ضمناً خواهش کرد، نام کتاب‏هائی را که این حدیث را ثبت کرده‏اند به او بگویم و من مدارک حدیث را به او گفتم.
او آنها را ثبت کرد و اضافه نمود که:
«در لندن و پاریس بزرگترین کتابخانه‏های دنیا وجود دارد که حتّی نسحه‏های خطّی هر کتاب در آنجا موجود است، بعد از تحقیق اگر معلوم شد که تاریخ تألیف این کتاب‏ها که شما آنها را ذکر نمودید، پیش از پیدایش تلسکوپ‏ها و دوربین‏های آسمانی است به شما قول می‏دهم و خدای عیسی و محمّد صلی الله علیه وآله وسلم میان من و شما گواه باشد که من مسلمان می‏شوم،
زیرا که گوینده این سخن بدون اسباب و ادوات نجومی در هزار سال پیش در حقیقت چشم دنیایی نداشته و دارای چشم ملکوتی و صاحب قوّه الهیه بوده است.
پس در این صورت دین اسلام با چنین پیشوائی قطعاً دین حقّ و آسمانی می‏باشد.» [2] .
مجلّه مکتب اسلام در شماره 2 سال 6 ص 15 از اطّلاعات نقل می‏کند که:
دانشمندان جهان طبق محاسبات بسیار دقیقی که به عمل آورده‏اند به این نتیجه رسیده‏اند که در عالم هستی 600 ملیون ستاره مسکونی وجود دارد.
که نظر مبارک امام را تأیید می‏کند.

پی نوشت ها:
[1] تفسیر برهان ج 4 ص 15، و مجمع البحرین تحت عنوان لغت کوکب، و سفینة البحار ج 2 ص 574، و تفسیر المیزان ج 17 ص 131.
[2] شبهای پیشاور ص 958.

دوشنبه 6/8/1392 - 16:2
خواص خوراکی ها
نقش کدو در تقویت عقل
نقش کدو در رشد مغز
نقش کدو در درمان قولنج
1- امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
«کُلُوا الدُّبَّاءَ فَإنَّهُ یَزیدُ فی الدِّماغِ». [1] .
«کدو بخورید، زیرا که عقل را تقویت می‏کند.»
2- حضرت رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله وسلم در وصیّت‏های خود به امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
«یَا عَلِیُّ عَلَیْکَ بِالدُّبَّاءِ فَکُلْهُ، فَإنَّهُ یَزیدُ فی الْعَقْلِ وَ الدِّماغِ». [2] .
«ای علی، برتو باد خوردن کدو، زیرا عقل را تقویت و مغز را نیرو می‏بخشد.»
3- امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
کُلُوا الدُّبَّاءَ وَ نَحْنَ أَهْلُ الْبَیْتِ نُحِبُّهُ [3] .
«کدو بخورید، که ما خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دوستش داریم.»
4- امام صادق‏ علیه السلام از علی‏ علیه السلام نقل کرد که فرمود:
«کُلُوا الدُّبَّاءَ فَإنَّهُ یَزیدُ فی الدِّماغِ»،
فقال الصادق‏ علیه السلام:«نَعَمْ، وَ أنَا أَقُولُ: إنَّهُ جَیِّدٌ لِوَجَعِ الْقُولَنْجِ». [4] .
«کدو بخورید، زیرا مغز را نیرو می‏بخشد، امام صادق‏ علیه السلام می‏فرماید: آری چنین است و من هم اضافه می‏کنم و می‏گویم: کدو برای درمان قولنج نیز مفید است.»

پی نوشت ها:
[1] بحارالأنوار ج63 ص225 ح1.
[2] الکافی ج6 ص371 ح7. والمحاسن ص521 ح732. وسائل الشیعة ج25 ص203 ح5. و بحارالأنوار ج63 ص227 ح10.
[3] بحارالأنوار ج63 ص228 ح15.
[4] بحارالأنوار ج63 ص228 ح15.
يکشنبه 5/8/1392 - 13:0
شخصیت ها و بزرگان

 سلام

بسیاری از مردم فرزندان خود را بگونه ای تربیت می‏کنند که همانند آنها فکر کنند،زندگی کنند، و با آداب و رسوم خانواده و قبیله و فامیل هر چند بی‏ارزش آنها عادت کنند، و آنها را رعایت نمایند.
که اگر جوانی چنین نبود می‏گویند:
تو فرزند ما نیستی!!
در صورتی که امام علی‏ علیه السلام در چگونگی تربیت فرزند بسیار واقع نگر بود و فرمود:
لا تُقْسِروا أَوْلادَکُمْ عَلی آدابِکُم، فَاِنَّهُم مَخْلوُقوُنَ لِزَمانٍ غَیْرِ زَمانِکُم
(فرزندان خود را بر آداب و رسوم خود مجبور نسازید، زیرا آنان به روزگاری غیر از روزگار شما تعلّق دارند) [1] .
چون انسان‏ها همواره در حال رشد و تکامل بوده، و نوع و سیستم زندگی، راههای تولید و کشف واختراع و روابط اجتماعی در حال دگرگونی است.
ما باید فرزندان خود را با واقعیّت ها آشنا کنیم،
تا در هر شرائطی، و در هر جامعه‏ ای، حقیقت را درک کنند،
درست بیاندیشند،
و واقع گرا باشند،
پس نباید در قالب‏های ذهنی از پیش تعیین شده قرار گیرند.

پی نوشت ها:
[1] شرح ابن ابی الحدید، ج 20 ص 267.

شنبه 4/8/1392 - 13:4
شخصیت ها و بزرگان

 سلام

پیامبر گرامی در حالی جان به جان آفرین تسلیم کرد که سر بر سیه من داشت. او در دستهایم جان سپرد، دستم را (به منظور تیمّن و تبرّک) بر چهره خویش کشیدم .این من بودم که او را غسل دادم و فرشتگان یاریم کردند.
فقدان رسول گرامی در و دیوار را به شیون آورد و آشنا و بیگانه را به ماتم نشاند. فرشتگان دسته دسته در رفت و آمد بودند. و گوش من حتی برای لحظه ‏ای از سر و صدای وردها و دعاهای آنها آسوده نبود. و این وضع همچنان تا لحظه ای که آن حضرت را به خاک سپردم ادامه داشت. پس آیا چه کسی سزاوارتر از من به رسول خدا در حیات و ممات است؟!
قال امیرالمومنین (ع):... و لقد قبض رسول الله و ان راسه لعلی صدری و قد سالت نفسه فی کفی فامردتها علی وجهی و لقد ولیت غسله و لاملائکه اعوانی فضجت الدار و الافنیه ملا یهبط و مال یعرج و ما فارقت سمعی هیمه منهم یصلن علیه حتی و اریناه فی ضریحه، فمن ذا احق به منی حیا و میتا؟! [1] .

پی نوشت ها:
[1] نهج‏ البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه 188.

چهارشنبه 1/8/1392 - 14:57
تبریک و تسلیت

 سلام

غـدیر  سرچشمه همیشه جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد(ص) بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، تداوم رسالت محمد صلى الله علیه و آله در ولایت على علیه السلام است.غدیر، عید عدالت و رهبرى است.

به راستی که عید غدیر تکرار جشن ولایت و روشنایی زلال حقانیت پاینده امام علی (ع) برمسند امامت است و سالها و قرنها سپری میشود و پیوسته تصنیف و تمجید خاتم
 رسولان(ص) در روز غدیر با نوای (مَن کُنتُ مولاهُ)
همچنان در گوش و جان رهروان راستینش زمزمه و عطر و بوی تازگی میدهد.


باتبریک این عید بزرگ به همه شیعیان جهان وبه همین مناسبت شعر زیر تقدیم می گردد


در روز غدیر دین ما کامل شد
اتمام به نعمت،همه راحاصل شد
 
ابلاغ خدای بر امیری علی(ع)
با وحی به ختم رسلش واصل شد
 
پیغمبر حق به مجمع خم غدیر
بر امر به ابلاغ خبر،عامل شد
 
او گفت هر آنکس که منم مولایش
مولائی مرتضی براو شامل شد
 
یا رب تو بدار دوست احباب علی
دشمن شو کسی که دشمنی قائل شد
 
یاری بنما جمله ی یاران علی(ع)
کن خوار کسی که خصم نا قابل شد
 
با خطبه ی غرای پیمبر در خم
بیعت زسوی مجتمعین حاصل شد
 
هر توطئه از سوی منافق مردم
با واقعه غدیر خم زائل شد
 
این واقعه ی عظیم در طول زمان
اسباب سرور شیعیان در دل شد
 
نقل است زپیغمبر ما،عید غدیر
بر جمله اعیاد دگر فاضل شد
 
این عید خدای را بود عید بزرگ
صادق(ع)زبرای این سخن ناقل شد
 
با این سند زنده بدان تا به ابد
پای همه دشمنان ما در گل شد
شاعر:اسماعیل تقوایی

سه شنبه 30/7/1392 - 10:38
سخنان ماندگار
 سلام
در جامعه اسلامی اگر راه حل‏های کاربردی وجود نداشته باشد، نمی‏توان فساد و فحشاء را ریشه کن کرد، برخی فقط به کیفر و مجازات تکیه می‏کنند،
و برخی به بهانه حقوق بشر، فاسدان را در گناه کردن تقویت می‏نمایند.
در فقه اسلامی ودر دستورات بازندارنده اسلام، اگر حد می‏زنیم،
اگر شلاّق می‏زنیم،
راه حلِّ کاربردی هم داریم،
در حکومت امام علی‏ علیه السلام با شیوه‏های گوناگون، جامعه را، و افراد فاسد را، اصلاح می‏کرد.
روزی جوانی را دستگیر و خدمت امام علی‏ علیه السلام آوردند و گزارش دادند که او با خود کاری کرد که جُنُب شد،
و چون این عمل جزو انحرافات جنسی بحساب می‏آید و حرام است،
امام علی‏ علیه السلام با شلاق چند ضربه بر دست او زد که قرمز شد، و چون آن شخص زن نداشت، دستور فرمود که از بیت المال مخارج ازدواج او را بپردازند، تا با ازدواج کردن، به راه‏های انحرافی کشانده نشود. [1] .
اگر امام علی‏ علیه السلام تنها به مجازات روی می‏آورد، مفاسد اجتماعی ریشه کن نمی‏شد، بلکه در کنار مجازات و کیفر اسلامی و شلاّق زدن برای آن جوان زن گرفت تا دیگر انگیزه‏ای برای فساد نداشته باشد.

پی نوشت ها:
[1] اصول کافی ج 7 ص 265، و وسائل الشیعه ج 8 ص 574.
اصطلاح ت
دوشنبه 29/7/1392 - 13:21
شخصیت ها و بزرگان

 سلام

شخصی امام علی‏ علیه السلام را به مهمانی دعوت کرد،
حضرت امیرالمؤمنین علی‏ علیه السلام فرمود:
سه شرط دارد اگر قبول می‏کنی می‏پذیرم، آن شخص گفت شرائط کدامند؟
امام علی‏ علیه السلام فرمود:
1- از بیرون چیزی تهیّه ننمائی، هر چه هست بیاوری.
2- آنچه در منزل داری از ما دریغ نکنی.
3- به زن و بچّه‏هایت سخت نگیری.
آن شخص گفت:
هر سه شرط را قبول دارم.
و امام نیز مهمانی او را پذیرفت. [1] .
قبول میهمانی
حضرت امیرالمؤمنین علی‏ علیه السلام دعوت خویشاوندان، فرزندان، و دختران خود را می‏پذیرفت.
در شهر بصره دعوت میهمانی علاءبن زیاد را پذیرفت.
و در شهر مدینه حتّی دعوت میهانی دوستان غیر عرب، از نژادهای گوناگون، و ایرانیان را رد نمی‏کرد،
روزی پس از قبول مهمانی یک مسلمان ایرانی و صَرف حلوای نوع ایرانی، علّت آن را پرسید.
به امام علی‏ علیه السلام گفته شد که؛
به مناسبت عید نوروز این حلوای ایرانی تهیّه شد.
امام علی‏ علیه السلام به مزاح فرمود:
آیا نمی‏شود، هر روز، نوروز باشد؟ [2] .

يکشنبه 28/7/1392 - 13:15
داستان و حکایت
 سلام
 
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام در یکی از سفرها به سوی شهر کوفه می‏رفت که در راه با مردی مسیحی همسفر شد و مقداری از راه راباهم رفتند
از مقصد یکدیگر پرسیدند.
امام علی‏علیه السلام فرمود:
به کوفه می‏روم
و مسیحی گفت:
به شهری غیر کوفه می‏روم
راه مشترک را با دوستی و شادابی طی کرده تا سر دو راهی رسیدند.
مرد مسیحی باشگفتی دید که حضرت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام بدنبال او می‏آید پرسید:
مگر بکوفه نمی‏روی؟
امام علی ‏علیه السلام پاسخ داد:
چرا، می‏روم.
مسیحی گفت:
پس چرا بدنبال من روانی؟ راه کوفه آن طرف است.
حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام فرمود:
می‏دانم، امّا پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم ما فرمود: با شخصی که همسفر شدید به هنگام جدائی رفیق خود را مقداری بدرقه کنید.
مرد مسیحی بامشاهده این اخلاق کریمانه وشنیدن دستورالعمل اخلاقی رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم نسبت به همسفر خود در فکر فرو رفت و گفت:
من هم به دین شما، و پیامبر شما ایمان می‏آورم، واز هم جدا شدند.
امّا شگفتی مرد مسیحی آنگاه به اوج خود رسید که وقتی وارد کوفه شد تازه همسفر خود راشناخت که آن بزرگ بزرگان، حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام است،
جذب محفل امام شده و از یاران امام علی‏ علیه السلام قرار گرفت. [1] .

پی نوشت ها:
[1] اصول کافی، ج2، ص670 (باب حسن الصحابة وحق الصاحب فی السفر) - و بحارالانوار، ج41، ص513.

شنبه 27/7/1392 - 13:56
اهل بیت
 سلام
فتنه کور

روزی رسول خدا(ص) به من فرمود:
نبرد با اهل فتنه بر تو واجب شده است، چنانکه جهاد با مشرکان بر من واجب گشته بود.
پرسیدم: ای فرستاده خدا! این چه فتنه‏ای است که جهاد در مورد آن بر من فرض گشته است؟
فرمود: بزودی گروهی ظاهر شوند که شهادت بر وحدانیت حق و رسالت من دهند در حالی که با سنت و سیرت من به مخالفت برخیزند.
گفتم: با اینکه، آنان چون من بر حقانیت اسلام شهادت دهند پس چرا با ایشان به پیکار پردازم؟
فرمود: بر بدعتهایی که در دین نهند و سرپیچی از فرمان الهی کنند.
عرض کرد و: شما پیشتر به من وعده شهادت در راه خدا داده اید، ای کاش د از خدا می‏خواستید تا زمان آن فرا رسد و در رکاب شما تحقق پذیرد.
فرمود: پس چه کسی با ناکثین و قاسطی و مارقین بجنگد؟ وفای به آن وعده حتمی است و تو به فیض شهادت نایل خواهی شد. چگونه است صبر و طاقت تو آنگاه که محاسنت به خون سرت رنگین گردد؟!
گفتم: اینکه بشارت است و جای شکر و سپاس دارد، نه موقف صبر و بلا.
فرمود: آری، همین طور است پس پذیرای خصومتها باش که تو همواره مورد دشمنی و خصومت خواهی بود.
عرض کردم: کاش قدری از آن فتنه‏ها با بیان می‏فرمودید. سپس حضرت چنین ادامه داد:
پس از من، پیروانم در فتنه و گمراهی خواهند افتاد؛ آنان قرآن را به پندار خود تأویل کنند و به راءی خود معنی و تفسیر نمایند، شراب را به بهانه نبیذ، حلال شمرند و مال حرام (رشوه) به نام هدیه، و ربا را به اسم داد و ستد بر خود مباح سازند. و کتاب خدا را از مواضع خود تحریف کنند... آن روز فتح و غلبه با گمراهان است.
در این زمان تو همچنان ملازم خانه خود باش (و برای دفع این گمراهیها اقدامی نکن) تا اینکه زمام خلافت و زعامت در کف تو نهاده شود. پس د آنگاه که تو عهده دار ولایت و امارت مردم گشتی، کینه‏هایی که در سینه‏ها به رسوب نشسته است دوباره به غلیان افتند و انواع خدعه و نیرنگ علیه تو به کار گیرند، در این هنگام، تو بر جهاد با اهل تأویل کمر خواهی بست چنانکه بر پیکار با اهل تنزیل (مشرکان) کمر بسته بودی ؛ چه، حال کفر و عناد آن رز ایشان، کمتر از کفر و ضلالت نخستین آنها نیست.
پرسیدم: اگر مردم چنان شدند، درباره آنها چه رایی داشته باشم؟ آنان را مرتد یا مفتون بشمارم؟
فرمود: آنان را مفتون بدان نه مرتد....

 پی نوشت ها:
[1] شرح نهج‏البلاغه، ج 9، ص 206؛ بحار، ج 32، ص 308.

سه شنبه 23/7/1392 - 11:53
شخصیت ها و بزرگان
بخشش علی(ع)‏
در یکی از غزواتی که آقا علی(ع)شرکت داشتند. روزی در میدان جنگ شخصی از دشمنان اسلام به طرف حضرت دست دراز کرد و اظهار نمود تقاضا دارم شمشیر خود را به من عطا فرمائید.
حضرت فورا شمشیر را به دست او دادن آن شخص گفت در میدان جنگ کسی شمشیر را بدست غیر نمی‏دهد.
حضرت علی(ع)فرمودند: (اِنَّکَ مَدَدَّتَ یدُالْمَسْئَلَة اِلَی وَ لَیسَ مِنَ الْکَرَمِ اَنْ یرُدُّ السّائِل) بدرستیکه تو دست حاجت به طرف من دراز کردی و شخص کریم نمی‏تواند سائل را از خود محروم سازد. آن مرد کافر چون این حسن برخورد را از آنجناب ملاحظه نمود اسلام اختیار کرد.

نجات اگر طلبی از شدائد دوران
ببر پناه به شیر خدا شه مردان‏

علی(ع) عالی اعلا وصی پیغمبر
وی ایزد یکتا خدیو کون و مکان‏

شه سر بر سلونی که انبیا هستند
به مکتبش پی تعلی(ع)م طفل ابجد خوان‏

خدیو دین که به عرش آستان او جبرئیل
به افتخار غلامست و حاجب و دربان‏

علی(ع)ست مظهر ذات خدای حی قدیر
علی(ع)ست مظهر آیات محکم قرآن

علی(ع) یداللّه و عین اللّه و لسان اللّه
علی(ع)ست جلوه مرآت خالق سبحان‏

منبع : کرامات العلویه، علی میر خلف زاده‏، نشر مهدی یا
ر
دوشنبه 22/7/1392 - 11:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته