دانستنی های علمی
در
سالهای اخیر كه گسترش وبلاگنویسی و افزایش تعداد وبلاگنویسهای دنیای
اینترنت فارسیزبان به ظهور و بروز و همچنین كشف استعدادهای علمی، فرهنگی
و هنری بیشتری كمك كرد و یك جامعهی نهچندان كوچك از فرهیختگان و نخبگان
ایرانی روی اینترنت ایجاد نمود كه صاحبان قلم و اندیشه، نویسندگان،
خبرنگاران و اهالی مطبوعات تكمیلكنندگان و خطدهندگان ایدئولوژیك و فكری
آن بودند، یافتن چهرههای قوی و فعالی كه برای گسترش فرهنگ و ادب و تولید
محتوای فارسی روی این شبكهی جهانی تلاش میكردند دیگر سخت به نظر
نمیرسد.
البته نكتهی جالب اینجاست كه پیدا كردن و یافتن چنین
چهرههایی كه تمام وقت، سرمایه، اندیشه و ابتكار خود را خرج تولید محتوا
به زبان فارسی روی اینترنت و گسترش دنیای مجازی ایرانیها میكنند، در بین
وبمسترها، مدیران سایتها و البته گردانندگان سرویسدهندههای وبلاگ فارسی
راحتتر مینماید چه افرادی مانند مهندس سید رضا فخری، مدیر وبلاگسرویس
جوان و تقریباً نوپای پارسیبلاگ از همین قشر و گروهند و با اهدافی والا و
متعالی، پای در راهی گذاشتند كه مشقتها و دشواریهای متنوع آن در آغاز
مسیر حتی میتواند بسیاری از طیكنندگان طریق را منصرف و دلسرد كند.
مهندس
فخری خود معتقد است: "همهی ما چهره های مختلفی داریم كه هر یك شرح و
تفسیر مجزائی دارد و اغلب اوقات این چهره ها با هم قابل مقایسه نیستند.
خودم سعی دارم اصالتاً نه مدیر دفتر توسعهی وبلاگنویسی دینی باشم و نه
مدیر پارسی بلاگ، چرا كه هر دو اعتباری، قراردادی و به یك معنا تشریفاتی
است. اصالتاً سیدمحمدرضا فخری، یك آدمیزاده است كه چند صباحی میهمان زمین،
دشت، صحرا، كوه و بیابان و دریاست. همین! شما خبرنگارها با این القاب و
عناوین، آخرش كار دست ما میدهید (خنده)."
این هفته، تصمیم گرفتیم پای
صحبت مدیر دفتر توسعهی وبلاگنویسی دینی و مدیر سرویس وبلاگهای فارسی
"پارسی بلاگ" بنشینیم و با او از تولد و آغاز به كار پارسیبلاگ، اهدافی
كه در سر میپروراند و كارهایی كه تا به امروز انجام داده سخن بگوییم و
همینطور فرهنگسازی در حوزهی وبلاگنویسی و فعالیت برای افزایش غنای
محتوایی وبلاگهای فارسی را با دقت بیشتری بررسی نماییم.
پارسیبلاگ، عمومی یا تخصصی
به
مهندس فخری اینگونه گفتیم: میتوان به جرات ادعا كرد كه نام شما در ایران
با نام وبلاگنویسی دینی گره خورده است. گذشته از سمت شما به عنوان مدیر
دفتر توسعهی وبلاگنویسی دینی، رویكرد عمده و گرایش غالب وبلاگنویسانی كه
در پارسی بلاگ فعالیت میكنند باعث شده تا شما در عرصهی فناوری اطلاعات
كشور به عنوان چهرهی شناخته شوید كه قویاً تصمیم دارید معارف دینی را با
ابزارهای فناوری به مخاطب خود انتقال دهید. برای رسیدن به این حسن شهرت،
چه قدر برنامهریزی كردید؟ آیا روزی كه طرح اولیهی پارسی بلاگ را
میریختید، به چنین روزی فكر میكردید؟
پاسخ چنین بود: دقیقاً نمی دانم
چرا این تلقی درباره پارسی بلاگ و من بوجود آمده است. پارسی بلاگ یك سرویس
عمومی وبلاگ است كه وبلاگهای بسیاری با موضوعات مختلف و متنوع در آن
فعالیت میكنند، اما بعضی از همكاران و فعالان اصراردارند و همه جا مطرح
می كنند كه پارسی بلاگ سرویسی ویژه موضوعات دینی است.
البته نشر
معارف دین امری بسیار مهم است كه وظیفه خاص یك سرویس و یا سایت اینترنتی
نیست و همه دینداران و دلسوزان جامعه در این مهم نقش و وظیفه دارند و ما
هم در حد توان، امكانات و نیز اقتضائات یك سرویس وبلاگ سعی كرده ایم در
این راستا اقداماتی انجام بدهیم.
برنامه ریزی خاصی برای كسب شهرت در
این زمینه ها نداشته ام و فكر هم نمیكنم مسئله به این داغی كه شما گفتید
باشد! عزیزان بسیاری هستند كه پیشتر و بیشتر از امثال من در این موضوعات
زحمت كشیده اند.
فخری همچنین معتقد است: طبیعتاً متناسب با امكانات و
تواناییهایی كه داریم، به سمت هرچه عمومی تر شدن پیش برویم و سعی داریم
در همین راستا حركت كنیم.
چرا عنوان پیشرفتهترین؟
اگر
به parsiblog.com سر زده باشید، میبینید كه زیر لوگوی اصلی پارسیبلاگ در
صفحهی اصلی سایت، عنوان "پیشرفتهترین سرویس مدیریت وبلاگ فارسی" درج شده
است. جدای اینكه هر شركت و ارایهیدهندهی خدمات، یك شعار تجاری و
تبلیغاتی برای خود انتخاب میكند، این عنوان بر استناد كدام ویژگیهای
متمایز پارسیبلاگ از لحاظ فنی با سایر رقبا مطرح شده است؟
سیدمحمدرضا
فخری، تحصیلكردهی رشتهی مهندسی نرمافزار و مدیرپارسی بلاگ اینطور جواب
میدهد: تلقی ما این است كه اگر مجموع امكانات سرویسهای وبلاگ موجود بررسی
شود و به قابلیتهای آنها بصورت وزنی امتیاز داده شود، پارسی بلاگ بیشترین
امتیاز را خواهد داشت هرچند باید گفت امكان اینكه یك یا چند سرویس، در
آینده در رقابت با ما در این زمینه ها پیش بیفتند را منتفی نمی دانیم.
مدیر
33 سالهی پارسی بلاگ میگوید: من خودم از ابتدا خیلی موافق لفظ "پیشرفته
ترین" نبودم و اصرار همكاران بر این عنوان بود چون ادعای بزرگی است، اما
فعلاً كه این ادعا را دور از واقعیت نمی بینم. اگر در آینده به سرویسی
بربخورم كه در مجموع از ما حرفه ای تر است، و امتیازش بیشتر میشود، شاید
این عبارت را هم عوض كنیم.
سیدرضا فخری در پاسخ به این سوال كه اگر
یك كاربر از او بخواهد چند دلیل قانعكننده برای پیوستنش به پارسیبلاگ
مطرح كند، از چه مواردی نام میبرد گفت: درباره دلایل پیوستن به پارسی
بلاگ، باید بگویم كه ما با تمام وجود و با استفاده از تكنیكهای فنی
پیشرفته، سرویسی با امكانات بسیار متنوع و حرفه ای آماده كرده ایم و سعی
ما بر مدیریت سالم و پاك بوده است. هزینه های مادی و معنوی بسیاری تاكنون
صرف شده تا محتوای كل سرویس ما عاری از نابهنجاریهای متداول و رایج در
سایتها و وبلاگها باشد. بر این اعتقادیم كه مدیریت محتوائی پارسی بلاگ،
تاكنون نقش به سزائی در كشف و شناسائی استعدادهای جوانان عزیز میهن داشته
و با معرفی وبلاگها و نوشته های برگزیده به پیشرفت و توسعه فرهنگی، فكری و
علمی وبلاگ نویسان نیز كمك كرده است. مدیریت محتوائی، از ویژگیهائی است كه
در بین هر سرویسی منحصر به همان مجموعه است و راه را برای شكوفایی قلم،
فكر و شخصیت در محیط وبلاگ نویسی هموار می كند.
پارسی بلاگ و قوانین
مهندس
فخری آمار سرویس وبلاگ پارسیبلاگ را اینگونه میدهد: تا الان حدود سی
هزار وبلاگ ثبت شده در سیستم ما وجود دارد وحدود یك درصد هم وبلاگ مسدودی
داریم. قوانین سایت، حداقلهای موردنیاز برای فعالیت در یك محیط اجتماعی
عمومی و بسیار تاثیرگذار بنام وبلاگ است و راه را بر اقلیتی بسیار محدود
كه پایبند به هیچ قاعده و قانونی نیستند می بندد. من معتقدم مانند همه
عرصه ها، مثل جاده ها و خیابانها، دارات وسازمانها وهر جای عمومی دیگر كه
در آن قواعدی مورد اتفاق وجود دارد و همه خود را در عمل به آن پایبند می
دانند، در محیط اینترنت هم قطعاً این قوانین باید وجود داشته باشد.
متاسفانه بعضی بی انضباطی اجتماعی در اینترنت را با آزادی بیان مخلوط می
كنند و بی محابا با هرگونه قاعده و قانون در عرصه وب مخالفت می ورزند.
وی
معتقد است: ما فرهنگ بسیار غنی و متمدنی داریم واگر بتوانیم به موقع با بی
انضباطیها و نابهنجاریها برخورد كنیم و به آفات و عوامل لطمه زننده به
سلامت و امنیت فرهنگی جامعه، اجازه رشد ندهیم، خود بخود فرهنگ متعالی ما
توسعه و بالندگی می یابد كه سیاست مدیریتی ما درپارسی بلاگ در همین راستا
بوده است. علاوه بر آن با معرفی نوشته ها و وبلاگهای ارزشمند به وسیلهی
سیستم مدیریت محتوائی، در عمل، فعالیتهای مفید، زیبا و سازنده را ترویج
كرده و پدیدآورندگان آنها را مورد تشویق و ترغیب قرار می دهیم.
منابع مالی پارسی بلاگ
جشن
برگهای نرگسی همزمان با فرارسیدن نیمهی شعبان، راهاندازی سرویس پادكست
اینترنتی، انتشار وبلاگهای پارسیبلاگ بر روی سیدی، قابلیت نمایش اوقات
شرعی و در نهایت اضافه شدن قابلیت اذان به وبلاگهای زیرمجموعهی شما، ضمن
اینكه پارسیبلاگ را به سرویسی خاص تبدیل كرده است تا ضمن دوری جستن
خرابكاران اینترنتی كه از هر فضایی برای گسترش و پراكندن عقاید مسموم و
واهی خود استفاده میكنند، یك فضای روحانی مجازی بر آن حكمفرما باشد و
رویكرد فرهنگی خالص فخری و همكارانش را بر همگان آشكار سازد.
برای
بسیاری از مخاطبان پارسیبلاگ جذاب خواهد بود اگر بدانند منابع مالی این
سرویسدهنده با تمام مخارجی كه اهداف فرهنگیاش در بردارند از كجا تامین
میشود تا سید رضا فخری حداقل به ظاهر، بدون دغدغههای اقتصادی یا بدون
تعمیم دادن آنها به فضای وبلاگهای خود از جمله پر كردن بلاگها با انواع
تبلیغات بیربط و باربط، كاربران را درگیر مشكلات خود سازد و در عین حال
سرویسی مستقل و با اعتماد به نفس از آب در بیاورد كه هر از گاهی حركتهای
بزرگی هم انجام میدهد كه نیاز به منابع مالی قوی دارند.
جواب ما
اینگونه داده شد: من از قبل از اینكه پارسی بلاگ را راه اندازی كنم، در
زمینه تولید انواع نرم افزارها بر روی لوح فشرده، نرمافزارهای تحت وب و
نرمافزار برای موبایلژ فعالیت داشته و دارم. یك شركت كامپیوتری جمع و جور
هم به نام مهرپرداز دارم كه به مرور زمان و در طول حدود دوازده سال تجربه
و كسب اعتبار فنی، فعالیت و درآمد مختصری دارد. سعی می كنم در مخارج صرفه
جوئی كنم و بخشی از سود اجرای پروژه ها را برای پارسی بلاگ هزینه نمایم.
بدیهی است كه در این شرایط بدون دغدغه های اقتصادی نیستیم و معمولاً لب
مرز حركت میكنیم.
برای كارهای بزرگ، من معتقد نیستم كه نیاز اصلی ،
منابع مالی باشد. نیاز اصلی، انتخاب هدف دقیق و درست، تلاش و پشتكار، به
همراه داشتن اطلاعات لازم برای كار هست. منابع مالی می توانند به حركت
تنها سرعت بیشتری ببخشند.
مدیریت محتوای وبلاگها
از
مدیر پارسیبلاگ در مورد فضایی كه به همراه اهالی تیمش بر وبلاگها حاكم
كرده تا هم آزادی محترمانهی اندیشهها و عقاید مختلف، محترم بماند و هم
اشاعه و گسترش نژادپرستی، توهین به مذاهب و ادیان و حركت بر خلاف امنیت
ملی و تمامیت ارضی كشور محكوم و منكوب شود پرسیدیم. پرسیدیم چگونه این
مرزها را برای كاربران خود مشخص كردند تا پارسیبلاگ ضمن اینكه
تبلیغكنندهی یك رویهی فكری مشخص نباشد و از بین كاربران آن، همگی به یك
شكل فكر نكنند یا حداقل اینگونه تظاهر ننمایند، ارزشهای مورد پذیرش همهی
ما را به طور كامل حفظ كند؟
مهندس فخری پاسخ میدهد: طبیعی است كه
داوری و قضاوت در این زمینه كاری بسیار مشكل و پیچیده است. ما در دو سطح،
محتواها را مدیریت می كنیم. در سطح اول حدود بیست تا سی نفر از وبلاگ
نویسان پارسی بلاگ كه در طی این مدت با هم آشنا شده ایم و مورد اعتماد ما
هستند، بر روی نوشته ها نظارت كلی دارند و موارد برگزیده ، موارد نیازمند
به تذكر و موارد مغایر با قوانین را به مدیران سطح دوم یعنی مدیران ناظر
ارجاع می دهند. مدیران ناظر فعلاً سه نفر هستند كه پیشنهادهای ارجاع شده
را نهایی میسازند.
ملاكهای كلی ارزیابی نوشته ها برای برگزیده شدن،
بارها و به مناسبتهای مختلف اعلام شده و اخیراً هم آنها را بصورت مشروح در
خبرنامه پارسی بلاگ اعلام كرده ایم. مدیران محتوائی در هر دو سطح، موظفند
دقیقاً طبق ضوابط یاد شده عمل نمایند. فعالیت هردو گروه مدیران نیز بصورت
افتخاری است و با اینكه در طول زمان واقعاً كار طاقت فرسایی است، در این
زمینه كمال همكاری را با ما دارند و ما همیشه شرمنده زحماتشان هستیم.
از دفتر توسعه چه خبر؟
شاید
بدانید، مهندس سیدرضا فخری مدیر دفتر توسعهی وبلاگنویسی دینی است كه در
قم یعنی محل سكونت وی فعالیت میكند و همكاری بسیاری از روحانیون
وبلاگنویس و اندیشمندان علوم دینی با این دفتر است كه باعث شده پس از گذشت
مدت زمانی كوتاه، دفتر توسعه به عنوان یكی از اركان اصلی وبلاگنویسی دینی
و نهادی برای ساماندهی به افرادی كه به صورت پراكنده و شاید بیشتر برای دل
خودشان در این زمینه كار میكنند، شناخته شود.
از مهندس فخری پرسیدیم: از دفتر توسعه چه خبر؟!
پاسخ
اینگونه بود: فعلاً عمده فعالیتهای اجرایی دفتر در بخش آموزش متمركز است،
و ما در حال برنامه ریزی های بلندمدت برای گسترش فعالیتها هستیم. از دید
ما وبلاگی دینی است كه سعی دارد آموزه های دین را در معنا و مفهوم كلی آن،
از طریق وبلاگ در جامعه بسط و گسترش دهد. بدیهی است كه منظور ما انعكاس
مستقیم متون دینی نیست، بلكه اصرار داریم مفاهیم متعالی الهی در قالبهای
هنری و با زبان فاخر هنر، بصورت غیرمستقیم و متناسب با فرهنگ مخاطبان
وبلاگ ارائه گردد. از دید ما هر وبلاگی كه دارای بار محتوائی مفید، زیبا و
سازنده باشد، دینی به حساب می آید، همانطور كه خود دین هم، مفهومی بسیار
عام و فراگیر دارد. چه بسا وبلاگی خاطره نویسی كند و یا متون عاشقانه
بنگارد، اما در تعریف ما دینی به حساب آید. مهم آنست كه دارای برآیند
مثبتی در راستای توسعه فرهنگ و معارف دینی داشته باشد
گسترش و حمایت
از وبلاگ دینی با تعریف بالا، به معنای سوق دادن افكار عمومی جامعه وبلاگ
نویسان، وبلاگ خوانان و كاربران اینترنت به سمت پیشرفت و ارتقای سطح فكری
و علمی است و بنابراین یك فعالیت فرهنگی بسیار مهم محسوب میشود. خصوصاً كه
فعلاً دچار یك نوع لجام گسیختگی فرهنگی در سطح اینترنت هستیم و این
حمایتها تاثیر قابل توجهی در غنای محتوای فارسی وب خواهد داشت.
دوشنبه 29/9/1389 - 18:52
دانستنی های علمی
مقدمه در
روش های تعلیم و تربیت، مهمترین و كلیدی ترین عامل، بحث «الگو سازی» است.
هر سن و هر جنس، الگوی خاص خود را بر می تابد. در این میان مهمترین سن،
دوران كودكی است. تربیت دوران كودكی توام با بهره گیری از الگوهای خاص و
ویژه این دوران است. طبیعی است كه الگوهای دوران كودكی به طور عمده از
مولفه های عاطفی به جای گزاره های عقلانی بهره می برند. لذا رمز و رازهای
موجود در خیال پردازی های كودكانه، جایگزین گزاره های واقع گرایانه در
تربیت بزرگسالان می شود. مبتنی بر این اصل، استفاده از نماد حیوانات به
صورت فانتزی، در انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی به كودكان، همواره مد نظر
بوده است. به گونه ای كه امروزه بیشترین حجم تولیدات فرهنگی مربوط به
كودكان در زمینه انیمیشن، كتاب، داستان، و اسباب بازی، به استفاده از
نمادگرایی از حیوانات محدود می شود.
در
این میان دختر بچه ها انحصارا به عروسك علاقه مند هستند. این علاقه نشات
گرفته از عاطفه ویژه دختر بچه ها و همچنین به دلیل قدرت برتر عروسك در
ایجاد حس همزات پنداری و تفاهم خیالی با كودك است.
عروسك،
بالاترین نقش تربیتی را به ویژه در شكل دهی و پایه ریزی شخصیت دختران
دارد. دختر بچه ها، زنان آینده هر ملت هستند و برای انحطاط هر ملت بایستی
دختران و زنان آن ملت را منحط تربیت كرد؛ همانگونه كه برای اعتلای هر ملت،
بایستی دختران و زنان آن ملت را متعالی تربیت كرد. از این منظر، نقش عروسك
در تهاجم فرهنگی نقش بسیار برجسته است.
پدیده عروسك باربی
كمپانی «متل»:
كمپانی
متل در سال 1945 ، توسط زوج «هندلر» و «مت» در ایالت كالیفرنیای جنوبی
آمریكا تاسیس شد. این شركت، ابتدا قاب عكس تولید می كرد و سپس به ساخت
مبلمان خانه، و در نهایت به تولید اسباب بازی روی آورد.
متل و «میكی ماوس»:
كمپانی
متل در 1955 ، برای تبلیغ اسباب بازی ها در نمایش های تلویزیونی با كلوپ
میكی ماوس به همكاری پرداخت كه موجب دگرگونی ساختاری در تجارت اسباب بازی
شد.
جهت گیری در عروسك سازی:
در
سال 1959 ، به دلیل علاقه دختر «هندلر» به عروسك های كاغذی ، این شركت طرح
ساخت عروسك را دنبال كرد كه منجر به عقد قرارداد برای دریافت امتیاز عروسك
آلمانی «لی لی» شد.
عروسك «لی لی»:
عروسك
«لی لی»، در واقع بر گرفته از شخصیت و اندام و چهره یك زن خیابان گرد
آلمانی به همین نام بود. عروسك آلمانی «لی لی» به عنوان یك قطعه كلكسیونی
فقط به بزرگسالان به ویژه به كلكسیونرهای اسباب بازی فروخته می شد.
تغییر نژاد:
كمپانی
«متل»، امتیاز عروسك «لی لی» را از آلمان خرید، و پس از تغییراتی، صورت
بندی نژادی آن را به نژاد «آنگلوساكسون» همانند كرد و به تولید انبوه آن
در آمریكا اقدام نمود.
تولد باربی:
این
عروسك تغییر نژاد یافته ( به نژاد آمریكایی ـ انگلیسی آنگوساكسون) باربی
لقب گرفت. باربی، اسم خلاصه شده باربارا، دختر كوچك رئیس كمپانی متل یعنی
آقای هندلر بود. باربی به زودی در صف اول اسباب بازی دختران در غرب قرار
گرفت. در سال 1959 هر عروسك باربی به قیمت سه دلار فروخته می شد؛ اما
اكنون هر عروسك باربی اصل ساخت كمپانی متل 4500 دلار قیمت دارد.
از طراحی موشك ضد هوایی تاطراحی عروسك باربی:
طراح
تغییرات «باربی» در آمریكا در كمپانی «متل»، «جك رایان» است. وی قبل از آن
در پنتاگون (وزارت جنگ آمریكا) طراح موشك های اسپارو و هاوك بود. شركت متل
او را بخاطر تخصص و استعدادش در شناخت فرم هیكل زنان استخدام كرد.
شركت سهامی عام متل:
در
سال 1960 ،شركت «متل»، سهام خود را به فروش رساند و به سهامی عام تبدیل
شد. از 1963 تا سال 1965 ،ثروت كمپانی «متل» از 100 میلیون دلار به 500
میلیون دلار افزایش یافت.
تولد كن ( دوست پسر باربی):
در
سال 1961 ، كمپانی« متل» عروسك «كن» را تولید كرد. این عروسك پسری بود با
لباس های شیك و موهای قهوه ای با نامی بر گرفته از نام پسر آقای
هندلر(رئیس كمپانی متل). به این ترتیب عروسك باربی صاحب یك دوست پسر شد.
بعدها در سال 1963 ،عروسك «میچ» و در سال 1965 ،عروسك اسكیپر به جمع «كن» و« باربی» پیوستند.
دوستان زرد و سیاه باربی:
در
سال 1968 ،كمپانی «متل» برای اینكه به باربی یك شخصیت تربیتی جهانی ببخشد،
اقدام به ساخت و فروش عروسك های سیاه و زردی نمود كه هیكل و اندام آنها
كاملا همانند اندام باربی، ولی رنگ پوست و چهره آنها متفاوت است. عروسك دو
رگه آفریقایی ـ آمریكایی برای كودكان سیاه پوست در آمریكا و آفریقا كه به
باربی سیاهان معروف شد، با نام «كریستین» توسط كمپانی «متل» به بازار آمد.
این همه مسئله نبود؛ بازار بیش از یك میلیاردی زرد پوستان در آسیا و
همچنین تربیت غربی دختران آنان، ضرورت نگاه فرهنگ غربی به آن عرصه را جدی
ساخت. در سال 1990 ،«كی یرا» باربی ژاپنی ها و چینی ها را ساخته و روانه
بازار كرد. در كنار این دوست زرد پوست باربی، دو سال قبل از آن (1988)
ترزای آمریكای لاتین به جمع دوستان باربی پیوسته بود.
گسترش فعالیت های كمپانی متل:
از
1965 ،سال كمپانی متل در راستای تبلیغ و ترویج باربی به ساخت و فروش اسباب
بازی های جنبی و تكمیلی آن پرداخت: اسباب بازی «ببین و بگو» در مهد كودك
ها، خودروهای مسابقه ای احتراقی، اسباب بازی های الكترونیكی، سرگرمی های
ویدئوی خانگی، پازل ها و……
اساسنامه كودكان:
در
سال 1978، متاثر از شعار حقوق بشر رئیس جمهور وقت آمریكا، جیمی كارتر مبنی
بر بسط حقوق بشر در جهان، كمپانی متل با دید بشر دوستانه!!؟ اساسنامه
جهانی كودكان را تنظیم نمود كه به شكل قابل توجهی شركایی را به صورت غیر
انتفاعی در اتحادیه ای پیرامون اساسنامه مزبور ( از سراسر جهان) گرد آورد.
متل كمپانی چند ملیتی:
كمپانی
آمریكایی متل، برای ترویج باربی در سال 1986 ،شركت «هنگ كنگی اراكو» را
تاسیس كرد. در سال 1988 با كمپانی «والت دیسنی» در جهت تولید و بازاریابی
اسباب بازی ها و فیلم های شخصیت های عروسكی و كارتونی معروف والت دیسنی در
سراسر جهان، قرارداد همكاری منعقد نمود. همچنین در سال 1988، كمپانی «متل»
كل سهام شركت اسباب بازی سازی فرانسوی اس.ای را خرید و در سال 19898شركت
«كورجی تویز» انگلیسی را تاسیس كرد. با توجه به گسترش نفوذ باربی، كمپانی
متل در 1991 شركت «آویوا»، تولید كننده اسباب بازی های ورزشی را تاسیس
كرد.
از این پس به ترتیب:
- در 1992 تاسیس شركت های بین المللی از سوی متل.
ـ در سال 1993 جذب مجموعه محصولات «فیشر پرایز» (تولید كننده اسباب بازی پیش دبستانی) به مجموعه متل.
ـ در سال 1994، تاسیس شركت كرانسنكو برای تولید اسباب بازی های معروف باربی در انگلیس، توسط متل.
ـ در سال 1995، تدوین مقررات حقوقی تولید و توزیع عروسك های بزرگ كاپچ كیدز توسط متل.
ـ در سال 1997، ادغام كمپانی اسباب بازی نایكو در متل.
ـ در 1997 خط تولید باربی دست به ساخت و عرضه یك عروسك معلول سوار بر ویلچر به نام «اسمایل» كرد.
ـ در سال 1998 خریداری كمپانی اسباب بازی سازی پرنده آبی از انگلیس.
ـ
در سال1998 تولید دختر مطلوب آمریكایی در دو مجموعه اول( مجموعه اول
دختران7-3 ساله و مجموعه دوم دختران 12-7 ساله) شامل سلیقه هاـ علایق ـ
الزامات و….
كمپانی متل و هری پاتر:
در
سال 2000، كمپانی «متل» امتیاز مجموعه بازی ها و فعالیت های سرگرم كننده
پیرامون داستانهای «هری پاتر» شامل: عروسك هاـ پازل هاـ خودروهاـ بازی های
كامپیوتری ـ و فیلم های مربوط را ( با همكاری كمپانی سینمایی وارنر)
خریداری نمود.
معاهده جهانی تی.اچ.كیو:
در
سال 2001، كمپانی متل به معاهده جهانی چاپ و انتشارات تی اچ كیو برای
گسترش و نشر بازی های آموزشی و نرم افزارهای تولیدی خود با توجه به ذخایر
كمپانی متل شامل باربیـ هاتوی ـ دختر آمریكایی ـ مچ باكس و فشیر پرایز، به
معاهده جهانی چاپ و انتشارات تی.اچ.كیو وارد شد.
فیلم های باربی:
در
سال 2001 عروسك «باربی» در اولین فیلم كامپیوتری خود به نام باربی در فندق
شكن ظاهر شد. از آن پس تاكنون، تعداد قابل توجهی فیلم كامپیوتری،
انیمیشن،فیلم سینمایی، و مستهجن سكس در مورد باربی تولید شده است.
دوباره سازی باربی:
در
طی سالیان گذشته، باربی بیش از 500 بار در نقش ها و شخصیت های متفاوت عرضه
شده است از آن جمله: پرستار، افسر پلیس، آموزگار، پزشك، دندانپزشك،
دامپزشك، خواننده موسیقی راك، ژیمناست، كارآگاه، افسر نیروی دریایی، افسر
خلبان ، مهماندار هواپیما، دزد، گدا و… كه این شخصیت پردازی ها، برای
كاركردهای تربیتی این عروسك است.
باربی و سیاست:
در
طول 40 سال گذشته عروسك باربی فعال در عرصه سیاست آمریكا بوده است. در طول
انتخابات ایالتی و ملتی، باربی بسیار فعال است. در طول جنگ ویتنام،
گرانادا، پاناما و در انتهای جنگ سرد، باربی نقشهای متفاوتی ایفا كرد. در
طول جنگ عراق و آمریكا در سال 1990 ،عروسك باربی با پوشش یونیفورم نظامی
آمریكایی به تهییج افكار عمومی مردم آمریكا پرداخت. پس از واقعه 11
سپتامبر نیز باربی با پوشیدن یونیفورم نیروهای نظامی ضد تروریست، با ایفای
نقش جدید خود به تهییج افكار عمومی پرداخت. تیتر آگهی های تبلیغاتی باربی،
برای نبرد ضد تروریسم این بود: باربی ـ روح آمریكایی.
باربی و تعلیم و تربیت:
خانم
«روت هندلر» همسر رئیس كمپانی متل دریافته بود همچنان كه فرزندش باربارا
رشد می كند، به شخصیت سازی و تقلید از بزرگسالان در رفتار با عروسكهای
كاغذی می پردازد، بنابراین طرح ایده ابداع عروسك واقعی (سه بعدی) به ذهن
او خطور كرد.
پس
از ساخت باربی، تصمیم بر این شد تا مدل های گوناگونی از لباسها در اختیار
كودكان قرار گیرد تا آنان بتوانند شخصیت دلخواه خود را در مدل های مختلف
به باربی ببخشند. به مرور زمان باربی كاركرد مهمی یافت؛ باربی به دختران
آموزش می داد كه جامعه مدرن از آنها به عنوان یك زن چه انتظاری دارد.
كمر
باریك و اندام كشیده باربی باعث شده است تا دختران نوجوان در غرب و سایر
كشورها برای اینكه اندامشان شبیه باربی شود یا از الگوی باربی خیلی فاصله
نداشته باشد، از خوردن غذا به اندازه كافی در سن رشد خود پرهیز كنند. لذا
آمار حیرت آور سازمانهای بهداشتی غرب از سوء تغذیه دختران غربی خبر می
دهد.
چون
مطرح می شد كه تركیب اندام باربی هیچگاه به هم نخواهد خورد، لذا در تربیت
دختران برای اینكه در سنین بزرگسالی هیچگاه آبستن نشوند، در حفظ تناسب
اندام آنان بسیار موثر بود. در دهه 90 میلادی به دلیل كاهش نرخ تولید مثل
در غرب به ویژه در آمریكا، باربی برای تربیت دختران در آن زمینه وارد صحنه
شد و در 1955 این عروسك با یك جنین در شكم خود، به بازار عرضه شد تا
دختران نوجوان با وضع حمل باربی به دست خود، اشتیاق مادر شدن بیابند.
امروزه اسكیپر كه خواهر كوچك باربی محسوب می شود، بخشی از پاسخ به درخواست
سیاست گذاران فرهنگی برای بچه دار بودن باربی است.
نگاهی
به تحول لباسها و شخصیت باربی، بیانگر آن تحول اجتماعی است كه باربی در آن
آفریده شده است. امروزه عروسك بزرگ باربی در هیكل یك دختر جوان حقیقی،
برای مقاصد مستهجن در فروشگاه های غربی خرید و فروش می شود. تعداد زیادی
از هنرپیشه ها و خوانندگان زن غربی با صرف هزینه های زیاد اندام و چهره
خود را همچون باربی می سازند تا مورد توجه عموم واقع شوند. امروزه باربی
بر روی تمام وسایل مورد استفاده كودكان و نوجوانان اعم از لوازم التحریر،
لوازم بهداشتی و آرایشی، پوشاك، اسباب بازی، لوازم تزئینی و… حك شده است و
حتی خوردنی های فانتزی كودكان مانند آدامس و شكلات نیز از حضور باربی بی
نصیب نیستند. چه اینكه دخترها در سراسر جهان بایستی حضور مدل و الگوی غربی
خود( باربی) را همواره در پیرامون خود حس كنند. مادران غربی می پرسند؛ چرا
دختران ما زودتر از آنچه كه باید بالغ می شوند؟ دلیل این بلوغ زودرس جنسی
دختران ما در چیست؟
استراتژی فرهنگی آمریكا و باربی:
از
آنجا كه بیان دكترین فرهنگی آمریكا بر اومانیسم (بشر مداری به جای خدا
محوری)، لیبرالیسم(اباحی گر)، سكولاریسم( عرفی اندیشی و دنیا گرایی) و
هدونیسم (لذت محوری) است، طبیعی است كه سیاستمداران و استراتژیست های
فرهنگی آمریكا تلاش نمایند تا از طریق شیوه و راهكارهای مختلف، بنیان
فرهنگی خود را تقویت، و آن را در آمریكا و در سراسر جهان بسط و تسری دهند.
یكی از این شیوه ها، تربیت دختران آمریكا و سراسر جهان با گزاره های فرهنگ
آمریكایی است. لذا به عنوان بهترین و كارآمدترین راه، اگر دختران سایر ملت
ها با «ارزش» های آمریكایی تربیت شوند، این دختران، نقش همسران و مادران
را در جوامع خودشان عهده دار می شوند، لذا مبتنی بر ارزش های آمریكایی،
جامعه شان را اداره می كنند و این مهمترین كاركرد تهاجمی یك فرهنگ مهاجم
است كه شهروندان، دیگر ممالك را با ارزش های خود بپرورانند.
اینگونه
است كه باربی در استراتژی فرهنگی آمریكا واجد بالاترین تأثیرها و ارزش
گذاری هاست. و در عرصه پدافند در برابر تهاجم فرهنگی عروسك باربی، مهمترین
اقدام در گام نخست تبیین مخاطرات تربیتی و فرهنگی این عروسك است. لذا
هشدار بصیرت بخش در صدر این اقدامات است.
مكانیزم تربیتی عروسك باربی:
عروسك
باربی بر خلاف سایر عروسكها تداعی كننده بچه نبوده و دارای چهره بچه گانه
نمی باشد، بلكه یك زن بیست ساله آمریكایی با تمام مشخصات اندامی آن است كه
با دقت فراوان طراحی و ساخته می شود و با حضور تصاویرش در اكثر مایحتاج و
ملزومات ضروری كودكان و نوجوان از قبیل لوازم التحریر، كیف، كفش، شكلات
ها، ظروف، البسه، ساعت، وسایل شخصی و… كه به بیش از دهها هزار مورد موجود
در بازار حتی بازار داخلی می رسد، ملكه ذهنی كودكان و نوجوانان گردیده و
خود را به آنان تحمیل و موجب خرید عروسك می گردد. خریداران باربی با خرید
یك عروسك كارشان تمام نشده و مجبورند تمام وسایل مكمل آن را از قبیل لباس
خواب، وسایل حمام، مایوی شنا، لباس مهیمانی، وسایل آرایش و… را كه همه
ساله در چندین نوبت نیز تغییر مد داده، بازسازی و تولید می شوند را تهیه و
همواره آن را به روز نمایند. بدیهی است مدل لباس باربی و تمام آنچه كه تحت
عنوان متعلقات عروسك عرضه می شود، مدل لباس و سایر وسایل مورد نیاز دختران
و زنان قرار گرفته و بدین صورت دختران مأنوس با این عروسك با سلیقه باربی
( یا به قول دقیقتر با سلیقه و خواست یك زن آمریكایی) بزرگ شده و در زمانی
كه به سن انتخاب می رسند، دقیقاً دارای سلیقه ای همانند باربی (یا یك زن
آمریكایی) می باشند. بنابراین هر آنچه در تمدن غرب برای انحطاط بشر تولید
و عرضه می شود، قبلاً ذائقه و احساس نیاز به آن را با هزینه مصرف كنندگان
به وجود آورده اند پدیده «باربی بیس» یكی از نمودهای عینی در داخل كشور
است كه متخصصان تربیتی و تغذیه داخلی با نگرانی فراوان از طریق رسانه های
جمعی در جستجوی راه حلی برای آن و اطلاع رسانی به خانواده های ایرانی برای
پیشگیری و جلوگیری از گسترش آن هستند؛ در شرایطی كه در صفحه نیازمندی های
روزنامه های صبح و عصر آگهی های بسیار فریبنده ای با عبارات اغفال كنندای
دختران این مرز و بوم را با وعده و وعید فراوان به باربی شدن دعوت می
نمایند.
نباید
فراموش كرد كه تا این لحظه، هیچ كشور و ملتی نتوانسته است در برابر باربی،
رقیبی ماندگار و جدی بتراشد و در این عرصه كاملاً شكست نخورده باشد كه از
جمله «عروسك سندی» در انگلیس می باشد.
باشد
كه عروسك های ملی “سارا“ و “دارا“ كه از نژاد آریایی و دارای فرهنگی
ایرانی ـ اسلامی می باشند، بتواند خلا مزبور را پر نموده و در رقابتی
سنگین و نفس گیر، باربی را در رزمگاه تربیتی دختران جهان اسلام با شكست
روبرو سازد.
دوشنبه 29/9/1389 - 18:50
خواستگاری و نامزدی
آغاز این مطلب را هم با حدیثی را از امام علی(علیه السلام) آغاز می کنم
که بسیار آموزنده و راهگشاست، امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
شخصیت هر انسانی در زیر زبانش نهفته است.
موضوع
این دفعه بررسی سوالاتی است که معمولاً در جلسات خواستگاری بین دختر و پسر
رد و بدل میشود و می توان گفت که اولین نوع شناخت و اولین مرحله برخورد
میان آن دو را تشکیل می دهد و این بسیار مهم است که دو نفر که قرار است
احتمالاً با یکدیگر زندگی کنند، از خصوصیات و ابعاد مختلف فردی، اجتماعی،
شرایط فرهنگی، اقتصادی و... یکدیگر مطلع شوند، به همین دلیل یک سری
سؤالاتی آماده شده که در این زمینه بسیار مفید می باشد.
لازم است قبل از هر چیز به چند نکته اشاره کنم:
1 - در انتخاب پرسشها سعی بر این بوده که سؤالات هماهنگ با معیارها و حدود شرعی اسلام عزیز انتخاب و گلچین شوند.
2-
سؤالات عموماًبه صورت نظری، عمومی و مستقیم طرح شده و شما می توانید با
توجه به شرایط و موقعیت فرهنگی و محیطی فرد مورد نظر، آنها را به صورت
کاربردی، ملموس و غیر مستقیم مطرح نمایید.
3- سؤالات طرح شده بسیار کلی و جامع است و قابلیت گسترش و تبدیل آن به سؤالات جزئی تر، تشریحی و تستی برای شما وجود دارد.
4 - باید توجه داشته باشید که مهمترین شرط برای مفید بودن این پرسش و پاسخها، داشتن صداقت کامل برای هر دو طرف است.
5-
سؤالات طوری مطرح شده که هم آقایان و هم خانمها بتوانند از آنها استفاده
کنند ولی برخی از سؤالات نیز اختصاصی آقایان یا خانمها می باشد.
6 -
از آنجا که هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات به سؤالات جواب می دهد و چه بسا
ممکن است برداشت دیگران از یک مفهوم، با برداشت شما مغایرت داشته باشد و
عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را برای شما ایجاد نماید، بهتر
است در چنین مواردی قبل از طرح سوال مورد نظر، ابتدا از طرف مقابلتان، در
مورد اینگونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سؤال اصلی را مطرح کنید. به عنوان
مثال قبل از اینکه سؤال کنید:
" نظر شما در مورد قناعت در زندگی چیست؟"
بپرسید:
" به نظر شما قناعت یعنی چه؟"
سؤالاتی که لازم است قبل از طرح سؤال اصلی در مورد واژه کلیدی آن توضیح یا معنی دقیقی بخواهید با رنگ آبی مشخص و واژه کلیدی با رنگ قرمز مشخص گردیده.
7-
توصیه می کنم پرسش و پاسخ، حتی المقدور به صورت حضوری انجام پذیرد، زیرا
اولاً میزان شناخت شما را وسیعتر نموده و ثانیاً احتمال دخالت احساسات را
به حداقل می رساند. همچنین برای اینکه شناخت شما از طرف مقابلتان دقیق و
شفاف باشد، سعی نمایید پرسشها و پاسخها را کاملاً به صورت رسمی و خالی از
هرگونه عبارات عاطفی مطرح نمایید.
8 - دقت داشته باشید که اصل
جوابها و کیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاههای طرف مقابل شما و
نیز نشان دهنده میزان رشد فکری و عقلی اوست.
9 - بعد از مطالعه
سؤالات متوجه خواهید شد که پرسیدن برخی از این سؤالات در جلسه اول
خواستگاری ضرورتی ندارد و در صورت نتیجه گیری اولیه، در جلسات بعدی مطرح
شوند بهتر است، که تقسیم بندی آن بر عهده خود شما می باشد.
10 -
ممکن است شما احتیاج به پرسیدن برخی از این سؤالات نداشته باشید، به این
دلیل که یا قبلاً از آنها اطلاع داشته اید و یا اینکه سؤال مورد نظر در
مورد طرف مقابل شما صدق نمی کند.
11 - سؤالاتی را که فکر می کنید مطرح کردن آنها ضروری میباشد و در این مجموعه سوالات گنجانده نشده را نیز به سؤالات خود بیفزایید.
نکته بسیار مهم:
پرسشنامه،
تنها یکی از راههای شناخت همسر ، آن هم به صورت تقریبی و نسبی بوده و نمی
تواند انسان را از تفکر، مشورت و تحقیق بی نیاز کند.
بخش اول : سؤالات مربوط به آینده زندگی
1- به نظر شما مهمترین عامل موفقیت در زندگی چیست؟
2- ملاک خوشبختی و موفقیت را در چه می بینید؟
3- افکار مذهبی همسرتان و خانواده او، چقدر برای شما اهمیت دارد؟
4- چه صفاتی را برای همسر آینده خود لازم می بینید؟
5- نظر شما در مورد مراسم عقد و عروسی چیست؟
6- نظر شما در مورد مهریه چیست؟
7- زندگی در شهری دیگر را چگونه می بینید؟
8- آیا آمادگی دارید کمبودهای اقتصادی همسرتان و خانواده او را نادیده بگیرید؟ تا چه حد؟
بخش دوم : سؤالات مربوط به خانواده همسر
1- از نظر اجتماعی، خانواده شما چه ایده هایی دارند؟(مثلاً در مورد جامعه، مردم، مشکلات و...)
2- سطح فرهنگی و طرز تفکر خانواده خود را چگونه ارزیابی می کنید؟
3- خانواده شما چقدر مذهبی هستند؟
4- خانواده شما سنتی هستند یا متجدد و یا معمولی؟
5- خانواده شما شاد و پر جنب و جوش هستند یا ساکت و آرام؟
6- خانواده شما مرد سالار است یا زن سالار یا شایسته سالار؟
بخش سوم : سؤالات مربوط به مسائل اقتصادی
1- انتظارات اقتصادی شما از همسرتان تا چه اندازه است؟
2- نظر شما در مورد کار کردن همسرتان در خارج از منزل چیست؟
3- چه کاری را برای اشتغال انتخاب خواهید کرد؟
4- تصور شما از صرفه جویی چیست؟
5- چقدر معتقد به صرفه جویی و قناعت در منزل هستید؟
6- شما مایلید همسر شما در خرید لوازم زندگی، چه مسائلی را رعایت نماید؟
بخش چهارم : سوالات مربوط به مسائل فرهنگی
1- تحصیلات شما چقدر است؟
2- آیا قصد ادامه تحصیل دارید یا خیر؟ در چه رشته ای و از چه طریقی و در کجا؟
3- در طول سال چند کتاب غیر درسی مطالعه میکنید؟
4- مطالعات شما اغلب در چه زمینه هایی بوده است؟
5- بهترین کتابهایی که تاکنون خوانده اید را اگر ممکن است نام ببرید؟
6- معمولاً چه نشریاتی را مطالعه می کنید؟
7- اگر ممکن است چند نفر از شخصیتهای مورد نظر و احترامتان[ شخصیتهای
فرهنگی، مذهبی، هنری، سیاسی و...] را نام ببرید و دلیل محترم بودن آنها
نزد شما چیست؟
بخش پنجم : سؤالات مربوط به مسائل روحی و عاطفی
1- از چه نوع افرادی احساس انزجار و ناراحتی می کنید؟ چرا؟
2- اجتماعی بودن در نظر شما یعنی چه؟
3- خودتان را تا چه اندازه ای اجتماعی می دانید؟
4- در اصلاح دیگران چگونه عمل می کنید و نوع واکنشهای شما در مقابل مشکلات چگونه است؟
5- چقدر خود را خونسرد می دانید؟
6- منطقی بودن را چه می دانید؟
7- چقدر در زندگی خود را منطقی میدانید؟
8- واقع گرا هستید یا احساساتی؟
9- بیشتر تأثیر گذارید یا تأثیر پذیر؟ به چه میزان؟
10- چه چیزهایی موجب ناراحتی و عصبانیت شما می شود؟
11- در مواقع عصبانیت چه می کنید؟
12- دروغ گفتن را در چه مواردی جایز می دانید؟
13- در چه مسائلی سختگیر هستید؟
14- آیا انتقاد پذیر هستید؟در مقابل انتقاد چه عکس العملی از خود نشان می دهید؟
15- چگونه از دیگران انتقاد می کنید؟
16- در اکثر اوقات شاد هستید یا افسرده؟
17- در زندگی چگونه تصمیم می گیرید؟ تا چه اندازه قدرت تصمیم گیری دارید؟
18- در مسائل اساسی زندگی شخصیتان، خودتان تصمیم می گیرید یا خانواده تان؟
بخش ششم : سؤالات مربوط به مسائل مذهبی
1- اعتقادتان به خدا چگونه است؟ آیا این اعتقاد توانسته شما را از گناه باز دارد؟
2- آشنایی شما با مسائل و دستورات مذهبی چقدر است؟
3- آیا مایل هستید همسر شما تمایلات مذهبی داشته باشد یا خیر؟
4- رعایت حجاب را تا چه اندازه ضروری می دانید؟ تا چه حد آن را رعایت می کنید؟دلیل آن چیست؟
5- چقدر با قرآن آشنا هستید؟
بخش هفتم : سؤالات مربوط به روابط خانوادگی
1- میزان دلبستگی شما به پدر و مادرتان تا چه حد است؟
2- پدر و مادر شما چگونه با شما برخورد می کنند؟
3- چقدر در فامیل و خانواده محبوبیت دارید؟ دلیل آن چیست؟
4- عکس العمل والدین شما در مقابل شکستهای شما در زندگی چگونه است؟
بخش هشتم : اساسی ترین سؤالات خواستگاری
1- چه توقعاتی از زندگی آینده خود دارید؟
2- چه توقعاتی از همسر آینده خود دارید؟
3- آرزوهای بزرگ شما چیست؟
4- مشکلات را چگونه و تا چه حد تحمل می کنید؟
برخی سؤالات نیز هست که بهتر است به صورت غیر مستقیم پرسیده شوند، مثلاً در مورد اطلاع از وجود بیماری خاص در طرف مقابل بگویید:
" من از نظر سلامتی روحی و جسمی مشکلی ندارم، شما چطور؟ "
نکته
مهم دیگر آنکه اگر نسبت به نوع خاصی از گرایشات سیاسی یا فکری و عقیدتی و
یا حتی شخص خاصی حساسیت مثبت یا منفی دارید، حتماً آن را به صورت کامل
بیان نموده و نظر طرف مقابل را در مورد آن بدون تعارف و ملاحضه بخواهید.
در
اینگونه جلسات بدون تعارف و یا رو دربایستی و با آرامش کامل و با وقت
کافی به گفتگو و تبادل نظر پرداخته و از عجله کردن به شدت بپرهیزید.بعد از
پایان جلسه، در منزل خود به نتیجه گیری و پردازش آنچه میان شما و طرف
مقابل مطرح شده پرداخته و نتیجه گیری کنید.
دوشنبه 29/9/1389 - 18:49
سخنان ماندگار
معیارهای انتخاب دوست، حفظ آن و نوع روابط با او در روایاتی از امیرالمومنین علی علیه السلام از كتاب غررالحكم و نهج البلاغه:
1 - از دوستت ایمن مباش تا این كه او را بیازمایى و بسیار با احتیاط با دشمنت برخورد كن .
2 - دوراندیش كسى است كه دوست نیك را برگزیند، زیرا كه فرد به دوستش سنجیده می شود .
3 - براى خدا دوست بداركسى را كه براى اصلاح دین با تو نبرد میكند و تو را یقین نیك و درست می آموزد .
4 - دوستت را گرامى دار و از دشمنت درگذر تا فضل و مردانگى براى تو مسلم گردد .
5- لغزش دوستت را ببخش تا دشمنت تو را پاك پندارد .
6 - هركس با مردم گذشت وجوانمردى داشته باشد ازدوستى آنان برخوردار گردد .
7 - دوستت را با نیكى و خوش رفتارى سرزنش كن و بدىها و زشتىهاى او را با بخشش و هدیه دفع كن و ازخود دور ساز .
8 - هركس در راه رضاى خدا (با دیگرى) همنشینى كند ، همنشینى با او نیك و گرامى و دوستیش پایدار است .
9 - برادرى و دوستى با نیكان مغتنم است و همچنین دورى گزیدن از همنشینى با بدان و بدكاران .
10 - با خردمندان هم صحبت باش، با دانشمندان همنشینى كن و برهواى نفس پیروزشو تا رفیق گروه برتر و بالاتر شوى .
11 - همنشینى با دوست عاقل، روح را زنده می كند .
12 - هركه دوستیش با تو در راه خدا نیست از او بترس، زیرا كه دوستیش پست و همنشینى با وى زشت است .
13 - دوستى دنیا زدگان به كمترین چیزى كه پیدا شود و پیش آید از بین می رود .
14 - آنان كه براى یارى خدا با هم برادرى می كنند دوستى شان براى پایدارى سبب آن دوستى، پاینده و پایدار است .
15 - دوستى دین داران با یكدیگر دیرقطع می شود و دوام و ثباتش دایمى است .
16 - دوست هركس عقل اوست .
17 - پیوند دوستى را با برادران دینى خود محكم سازید كه آنان ذخایر دنیا و آخرت هستند . مگر نشنیده اید كه خداوند در قرآن شریف به تاثر گمراهان در قیامت اشاره كرده كه میگویند: (در روز سخت) نه شفیعى داریم، نه دوستى كه در كارمان همت گمارد .
18 - با دوستان همراهى كردن، دوستى را پایدار می دارد .
19 - هركه را دوست می دارید در راه خدا و براى او، دوست بدارید و هركس را دشمن می دارید در راه خدا و براى او، دشمن بدارید .
20 - اگر با شمشیرم بر بینى (فرق - دماغ) مؤمن بزنم تا مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد شد و اگر همه دنیا را درگلوى منافق بریزم تا مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت و این حقیقتى است كه بر زبان پیامبر امى (ص) جاری شده كه فرمود: «اى على! هیچ مؤمنى تو را دشمن نمىدارد و هیچ منافقى تو را دوست نخواهد داشت .»
21 - دو كس درمورد من هلاك خواهند شد: دوست غلو كننده و دشمن سرسخت .
22 – سودمند ترین گنج ها، دوستى دلهاست .
23 - دوستى با تلخی و جدال نشاید .
24 - هركس دوستت دارد، (تو را از بدى) نهى كند و كسى كه دشمنت دارد فریبت دهد .
25 - دوستى مقام و ریاست، انسان را از دوستى به پروردگار باز دارد .
26 - كسى كه مرا دوست دارد در هنگام مرگ مرا به گونهاى می یابد كه دوست مىدارد، و كسى كه مرا دشمن دارد در آن هنگام به گونهاى مرا خواهد یافت كه ناخوشایندش می باشد .
27- اموالتان را متوجه كسى سازید كه دلهایتان او را دوست دارد .
28 - كسى كه ازخدا بترسد مردم او را دوست دارند .
29- كسى را كه به خاطراصلاح دین با تو مبارزه مىكند و تو را یقین نیكو می آموزد براى خدا دوست بدار .
30 - برحذر باش از دوستى با دشمنان خدا، و خالص نمودن دوستى براى غیردوستان خدا، چرا كه هر گروهى را دوست داشته باشید با آنان محشور خواهید شد .
31 – زبان، بیان كننده مراتب دوستى است، اما ظاهرحال، حاكى از محبت دل است .
32 - شایسته ترین فرد براى دوستى، كسى است كه سودش براى تو و زیانش براى دشمن تو باشد .
33 – در دوست داشتن، زیاده روى مكن .
34 - محبت قلبى ، با دوستى محكم گردد .
35 - سه چیز موجب محبت دلهاست: دین دارى، فروتنى و بخشندگى .
36 - سه چیز محبت آور است: خوش خلقى، رفاقت نیكو و تواضع .
37 - چشم دوست، ازدیدن عیبهاى دوست نابینا، و گوشش از شنیدن بدیهایش ناشنواست .
38 - از دست دادن دوستان، غربت و تنهایى است .
39 - كسى كه چیزى را دوست بدارد همواره به یاد او سخن گوید .
40 - آن كه ما اهل بیت را دوست بدارد باید پوششى از بلا را مهیا سازد (یعنى آماده پذیرفتن بلاها از سوى مخالفین ما باشد).
دوشنبه 29/9/1389 - 18:48
ازدواج و همسرداری
زمان
و با رشد فیزیكى جسم, نیرومندتر مى شود و سرانجام به صورت میل و غریزه
جنسى, ظهور و بروز پیدا مى كند. به همراه بلوغ جنسى, سایر غرایز خفته نیز
در وجود جوان بیدار مى شود. بلوغ, عواطف و احساسات جوان را شكوفا مى كند,
او را با دنیاى جدیدى آشنا مى سازد و جوان در خود احساس تازه اى را مى
بیند.
غریزه جنسى, یك خواسته طبیعى است كه باید به درستى و به طور صحیح
به آن پاسخ داده شود, زیرا در غیر این صورت, اثرات نامطلوبى را در پى
خواهد داشت. همان طور كه نمى توان این خواسته طبیعى و خدادادى را نادیده
انگاشت و یا آن را سركوب كرد, چرا كه باعث بروز بحران هاى روحى و اخلاقى
در فرد مى شود, همان گونه نیز نمى توان آن را بى قید و شرط و آزاد گذاشت,
زیرا آدمى را به منجلاب فساد اخلاقى مى كشاند و از راه صحیح زندگى خارج مى
كند.
منطقى نیست كه بگوییم این میل, تنها براى لذت جویى و هوس رانى
است, چرا كه غرض خداوند از ایجاد این كشش و جاذبه جنسى, علاوه بر لذت جویى
زن و مرد از یك دیگر, تولید و بقاى نسل, ایجاد مهر و محبت و آرامش و سكون
روح و روان هریك از آنان است كه با ازدواج میسر است.
ازدواج در اسلام
اسلام
با در نظر گرفتن نیازهاى واقعى و طبیعى انسان از یك سو و با عنایت به
مصالح فرد و اجتماع از دیگرسو, ازدواج را به عنوان بهترین راه و مناسب
ترین شیوه برگزید. اسلام, آدمى را از تنهایى و تجرد نهى مى كند و براى
تأمین و ارضاى غریزه جنسى او, ازدواج را راه كار عملى مى داند و حتى در
مواردى كه خطر انحراف و فساد وجود دارد, ازدواج را بر او واجب و ضرورى مى
داند.
در اهمیت ازدواج كه پیامبر اسلام(ص) فرمود: (من تزوّج احرز نصف
دینه; كسى كه ازدواج كند نیمى از دین خود را حفظ كرده است).1 و نیز فرمود:
(النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فلیس منى;2 ازدواج سنت من است, پس هركس از
سنت من روى گردان شود از من نیست.)
وقتى كه غریزه جنسى از راه صحیح و
شرعى ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش یابد, حقایق زندگى را
بهتر درك مى كند و به سوى دین و سعادت خود, گام هاى بزرگ ترى برمى دارد.
فلسفه ازدواج
شاید بعضى افراد هنگام ازدواج این سؤال در ذهنشان نقش ببندد كه چرا انسان ازدواج مى كند و به عبارت دیگر, فلسفه ازدواج چیست؟
خداوند
سبحان در قرآن مجید فلسفه ازدواج را آرامش روح و روان و ایجاد پیوند دوستى
و محبت بیان مى كند و این را از نشانه هاى خود مى خواند: (ومن آیاته ان
خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا الیها وجعل بینكم مودة ورحمة;3 از
نشانه هاى او این است كه براى شما همسر آفرید تا با او آرام بگیرید و میان
شما مهر و محبت قرار داد.)
انتخاب همسر
اسلام انتخاب
همسر را به عهده هریك از پسر و دختر گذاشته تا با واقع بینى, مآل
اندیشى,تفكر و مشورت با والدین و افراد مطمئن, همسر خود را انتخاب كنند.
جوانى كه هنوز فراز و نشیب هاى زندگى و سختى ها و مشكلات فرا روى آن را به
طور كامل تجربه نكرده, نباید خود را بى نیاز از مشورت با خانواده و بزرگ
ترها بداند. ضمن این كه بزرگان خانواده نیز نباید به حقوق فرزندان خود بى
اعتنا و بى تفاوت باشند. البته پدر و مادر و بزرگان باید راهنماى آنان
باشند, اما تصمیم گیرى نهایى را باید خود پسر و یا دختر بگیرند.
عن ابن
ابى یعفور عن ابى عبدالله(ع) قال: (قلت له: انى ارید ان اتزوج امراةً و
اِنّ ابویّ ارادا غیرها قال تزوّج التى هویت ودع التى یهوی ابواك;4 ابن
ابى یعفور مى گوید: به امام صادق(ع) عرض كردم: من مى خواهم با زنى ازدواج
كنم, ولى پدرم و مادرم زن دیگرى را مى خواهند به همسرى من درآورند.
امام(ع) فرمود: زن دل خواه خود را بگیر و آن زنى را كه پدر و مادرت مى
خواهند, ترك كن.)
آثار ازدواج
ازدواج آثار فردى, اجتماعى
و اقتصادى فراوانى دارد. از نظر فردى, انسان متأهل, احساس مسئولیت مى كند
و چشمش از نگاه به نامحرم پاك مى شود و قلب سلیم پیدا مى كند. پیامبر(ص)
فرمود: (هركدام از شما توانایى دارید همسر اختیار كنید, زیرا ازدواج, چشم
را از نامحرم بهتر مى پوشاند و پاك دامنى نیكوترى مى بخشد.)5
از نظر
اجتماعى نیز ازدواج پیامدهاى مثبتى دارد. كاهش فسادهاى اخلاقى و جنسى,
تضمین سلامت روانى افراد, ایجاد محیطى امن و آرام براى یكایك اشخاص و… از
جمله آثار و فواید مثبت ازدواج است.
معیارهاى گزینش همسر
یكى
از معیارهاى مهم در گزینش همسر, مسئله هم شأن بودن دختر و پسر است. اسلام
به هم شأن بودن دختر و پسر در امر ازدواج تأكید كرده و با واژه (هم كفو)
از آن یاد كرده است; یعنى دختر و پسر باید از نظر دین, اخلاق, فرهنگ و
اصالت خانوادگى هم سنگ و همانند هم باشند. متأسفانه بعضى خانواده ها به
معیارهاى غیر صحیح و ساختگى از جمله: ثروت, مقام و شغل, ماشین, خانه و
غیره اهمیت بیشترى مى دهند و معیارهاى صحیح و اصولى را فرع بر آن ها مى
دانند. طبیعى است كه با چنین نگرشى, زندگى استحكام و دوام طولانى نخواهد
داشت. دین, اصول زندگى و اخلاق, ركن بهزیستى است. دختر و پسر دین دار و با
اخلاق, شایسته یك دیگرند و در صورت ازدواج, سعادت مند خواهند شد. ازدواج
خوب و شایسته هماره مایه آرامش روح و روان و آسایش جسم و جان است و اساس
خوش بختى و سعادت دختران و پسران را بنیان مى نهد و زندگى آنان را پایدار
مى سازد. اگر دختر و پسر هم شأن نباشند و تن به ازدواج دهند, نگرانى ها و
ناراحتى هاى فراوانى را به وجود مى آورند. مگر این كه یكى هم رنگ دیگرى
شود و با بى اعتنایى به معیارهاى اصولى, بنیان خانواده را بنا كنند, كه
البته چنین زندگى اى همانند ساختمانى است كه پایه آن را كج بنا نهاده اند
و هر لحظه احتمال ریزش دارد.
منابع
1. اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب, استاد شهید آیةاللّه مطهرى.
2. نظام حقوق زن در اسلام, استاد شهید آیةاللّه مطهرى.
3. جوان از نظر عقل و احساسات, مرحوم محمدتقى فلسفى.
4. بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمایلات, مرحوم محمدتقى فلسفى.
5. ازدواج در اسلام, آیةاللّه مشكینى.
6. آیین همسردارى, آیةاللّه امینى. دوشنبه 29/9/1389 - 18:47
اعتیاد و سیگار
گرایش
روزافزون نوجوانان و جوانان ایرانی به دخانیات و كاهش سن مصرف سیگار كه در
كنار آن، میزان استفاده از دخانیات و سیگار را در كشور بالا برده است،
موجی از نگرانیها را در میان كارشناسان امور اجتماعی و دستاندركاران
نهادهای دولتی به وجود آورده و باعث شده تا در ماههای اخیر، انواع اقدامات
مختلف فرهنگی و آموزشی در زمینهى جلوگیری از مصرف دخانیات صورت بگیرد و
هزینههای زیادی صرف آموزش برای پیشگیری از مصرف دخانیات در میان نوجوانان
و كودكان اختصاص یابد. همچنین با تصویب لوایح و قانونهای مدونی كه مىتواند
از گسترش اعتیاد و رفتار پرخطر مصرف سیگار در میان نوجوانان و جوانان
جلوگیری كند، سعی شده تا سن اعتیاد به دخانیات در كشور بالا برود و بیش از
این شاهد گرفتار شدن نوجوانان بیشتری به بلای خانمانسوز اعتیاد نباشیم.
از جمله، اخیرا هیات دولت، لایحهیی را تصویب كرده كه طبق آن، فروش مواد دخانی به افراد زیر 18 سال در ایران ممنوع شده است.
این
لایحه كه با عنوان "لایحهى جامع كنترل دخانیات" در كشور اجرا مىشود،
مفادی از جمله ممنوعیت هر نوع تبلیغ و تشویق مستیم و غیرمستیم و یا تحریك
افراد به استعمال دخانیات، ممنوعیت استعمال دخانیات در اماكن مسقف، وسایل
نقلیهى عمومی، محل كار و نصب تابلوی ممنوعیت استعمال دخانیات در معرض دید
عموم توسط كارفرمایان یا متصدیان مربوطه را شامل مىشود.
این
لایحه كه اواسط تیرماه به تصویب هیات دولت رسید، در راستای اجرای طرحهای
آموزشی و تبلیغاتی بیشتر در زمینهى تشویق جوانان و نوجوانان به رفتارهای
سالم اجتماعی و خودداری از مصرف دخانیات و تهیهى قوانین مدون در زمینهى
ادغام خدمات مشاورهیی ترك دخانیات در نظام بهداشتی كشور و گسترش مراكز
غیردولتی ترك دخانیات، از نظر هیات دولت گذشته و اجرای آن به مرحلهى
تصویب رسیده است.
البته
علیرغم اینكه متاسفانه آمارها، همگی بیانگر گرایش روزافزون نوجوانان زیر
18 سال به مصرف دخانیات و میزان استفاده و تمایل بالای نوجوانان ایرانی
به مصرف دخانیات دارند، اما گمان مىرود كه تصویب لایحهى جامع كنترل
دخانیات توسط هیات دولت بتواند موج گستردهى رواج مصرف دخانیات در میان
نوجوانان ایرانی را كنترل كند.
آرین
رستمی، عضو كمیتهى پیشگیری از مصرف دخانیات معاونت پیشگیری از آسیبهای
اجتماعی سازمان بهزیستی نیز به آماری كه در سالهای 70 تا 78 هجری شمسی به
دست آمده و نشانگر 17 درصد افزایش شیوع مصرف سیگار در جوانان 15 تا 24
ساله است، اشاره مىكند و مىگوید: " بر اساس تحقیقی كه در سال 1378 در
معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی در سطح مدارس پیشدانشگاهی تهران انجام
شده، مشخص گردیده كه حدود یك درصد از دختران و 2/7 درصد از پسران سیگاری
هستند و همچنین 35 درصد پسران و 27درصد دختران، سیگار را تجربه كردهاند."
این در حالی است كه به گفتهى كارشناسان، سن مصرف سیگار تا 13 الی 14
سالگی پایین آمده و 27 الی 35 درصد بچهها تا پایان دورهى دبستان،
تجربهى سیگار را داشتهاند.
هرچند
كه خوشبختانه در كشور ما، میزان لوایح و قوانینی كه در زمینهى ممنوعیت
مصرف سیگار برای نوجوانان و نیز جلوگیری از فروش سیگار در باجههاى
روزنامهفروشی تصویب مىشود، زیاد و مناسب است، اما عدم وجود نظارت صحیح بر
اجرای این قوانین و نیز مشخص نبودن وظیفهى نهادها در زمینههای فرهنگی و
آموزشی پیشگیری و جلوگیری از مصرف دخانیات در میان كودكان و نوجوانان،
باعث شده تا ضمن پایین آمدن سن مصرف دخانیات در كشور، توانایی پیشگیری
صحیح و آموزش كافی در مدارس و یا از طریق رسانهها برای مقابله با این
معضل اجتماعی وجود نداشته باشد.
هرچند
كه كارشناسان، مصرف دخانیات را از رفتارهای ناسالم و پرخطر اجتماعی
مىدانند اما شرایط نامناسب خانوادگی و ناآگاهی والدین نسبت به رفتارها و
خلق و خوی فرزندان و عدم توانایی در كنترل و تربیت صحیح آنهاست كه باعث
شده در شرایطی كه اعضای خانواده نیز اهل مصرف دخانیات نباشند، یك جوان
ایرانی به سمت مصرف این مواد برود.
متاسفانه
وجود این تصور در میان كارشناسان علوم اجتماعی و عامهى مردم كه گرایش
نوجوان و جوانانی كه والدین سیگاری دارند به دخانیات بیشتر است، باعث شده
تا بسیاری از خانوادههایی كه در آنها پدران حتی برای یك بار نیز سیگار
مصرف نكردهاند به این تصور كه فرزندانشان به سمت این رفتار اجتماعی
خطرناك نمىروند، آنها را به حال خود بگذارند و هیچگونه آموزش و تربیت
فرهنگی و اجتماعی در این زمینه متوجه نوجوانان خود نسازند فارغ از اینكه
محدود شدن خانوادهها در عصر حاضر و گسترش روابط بیرون از خانه و خانواده
به خصوص با دوستان و آشنایان، باعث شده تا تاثیرپذیری نوجوانان از دوستان
و آشنایانشان بسیار بیشتر از گذشته باشد و مطمئنا حرفها و رفتارهایی كه
شاید از سوی خانواده، نتواند یك نوجوان ایرانی را متوجه و متحول سازد، از
سوی دوستان و رفقا بتواند بر روی آنها تاثیر گذارد، به خصوص كه نباید از
میزان بالای احساسات و هوش جوانان ایرانی غافل بود و شاید همین خاصیت روحی
و روانی آنها نیز در پذیرش برخی رفتارهای پیشنهادی از سوی دوستان و رفقا
از سویشان نیز بیتاثیر نباشد.
همچنین
نباید از این قضیه غافل شد كه ضمن گرایش خودخواسته با تمایل شخصی نوجوانان
به مصرف دخانیات، پیشنهادهایی كه از سوی دوستانشان برای مصرف تفننی و
تفریحی دخانیات به آنها مىشود، انگیزهى سیگار كشیدن را در آنها بالا
مىبرد و با توجه به این مساله عدهیی از كارشناسان نیز معتقدند، وقتی از
سوی دوستان و نزدیكان، به جوان و نوجوان، پیشنهاد مصرف دخانیات مىشود، در
بسیاری موارد، علاوه بر تاثیرپذیری و حرفشنوی آنها از هم كه به دلیل
وابستگی عاطفیشان به یكدیگر صورت مىگیرد و در اكثر موارد نیز ناشی از
كمبودهای روحی و عاطفی در محیط خانواده مىشود، ترس از تحقیر شدن در میان
دوستان و تحمل برچسبهایی مثل "سست و بیاراده"، "بچه ننه" و یا "بزدل و
ترسو" باعث مىشود كه فرد بدون گفتن نه و هیچگونه مقاومتی، سعی در پذیرش
اینگونه پیشنهادها كند و شجاعت خود را در مقاومت مقابل این پیشنهادها از
دست بدهد.
متاسفانه
مىبینیم امروزه ضمن اینكه به دلیل بحرانهای روحی و خانوادگی و احساس
برآورده نشدن نیازهای روانی در محیط خانواده، نوجوانان رو به مصرف دخانیات
و با تمایل و تصمیم شخصی قبلی مىآورند، بسیاری از موارد گرفتار شدن به دام
خانمانسوز اعتیاد به دخانیات، به دلیل پیشنهاد دوستان و آشنایان صورت
مىگیرد و احساس لذت احتمالی در پس مصرف دخانیات در كنار دوستان و به صورت
دستهجمعی كه در پی این پیشنهادهای مرگبار به وقوع مىپیوندد، باعث مىشود
نوجوان رو به مواد دخانی بیاورد تا از این راه، لذتی برده باشد. البته
تفكر اینكه مىتوان با دخانیات، برای یكی دو بار به صورت تفننی و موردی
تفریح كرد نیز كم نیست و همین تفكر كودكانه نیز هست كه بسیاری از نوجوان و
جوانان را به سمت سیگار مىكشاند. "یك بار مىكشم، حالی مىبرم و بعد كنار
مىگذارم". شاید تفكر بسیاری از سیگاریهای امروزی كه به مدت طولانی از این
مادهى مضر استفاده مىكنند، در دفعات نخست استفاده از آن بوده است.
بسیاری
از این افراد به خیال اینكه مىتوانند با مصرف یكی دوبارهى سیگار آن هم به
صورت تفریحی و تفننی برای خود اسباب لذتی دست و پا كنند و بعد به راحتی آن
را كنار بگذارند، رو به آن مىآورند فارغ از اینكه سیگار واقعا تفنن
نمىشناسد و كسی كه به دلیلی برای نخستین بار رو به سیگار آورد، برای دومین
و سومین بار هم به همان دلایل رو به دخانیات مىآورد و حتی بسیاری از
كارشناسان جامعهشناسی و روانپزشكان معتقدند كه سیگار به مدت طولانی،
مىتواند پل ورود به دنیای مرگبار مواد مخدر باشد و این، بعد دیگری از
فجایعی است كه مصرف سیگار در میان نوجوان مىتواند ایجاد كند.
علاوه
بر عقیدهى صحیح بسیاری از روانشناسان و روانپزشكان، ضمن دعوت دوستان،
نگاه جوان به سیگار به عنوان یك اسباب تفریح و برخی موارد دیگر، جلب نظر
در میان جمع و خودنماییهای كاذب نیز مىتواند از دلایل مصرف سیگار باشد.
بسیاری
از كسانی كه رو به سیگار در سنین پایین مىآورند، با این تفكر مصرف دخانیات
را شروع مىكنند كه مىتوانند از این طریق برای خود در میان جمع دوستان،
محبوبیت و قدرتنمایی داشته باشند و با همین تفكر نیز جلو مىروند. نبود
تفریحات سالم و نیز عدم علاقهى برخی از كودكان به رشتههای هنری و ورزشی
خاص، باعث مىشود تا ضمن اینكه به دخانیات به عنوان تفریح نگاه كنند، حس
خوشایند قدرتنمایی خود در میان دوستان را نیز اینطور فرو بنشانند و باعث
شوند تا دوستان به اصطلاح از آنها به عنوان افراد قدرتمند و موفق، حساب
ببرند.
البته
دلایل مصرف دخانیات را نیز تنها به این موارد نمىتوان خلاصه كرد. در
بسیاری از موارد، اعتیاد پدران به دخانیات و یا مواد مخدر، باعث مىشود تا
حس الگوپذیری كودكان و نوجوان فعال شود و با این تفكر كه پدر یا مادر
آنها، بر اساس یك تفكر غالب در میان فرزندان، همواره رفتار درست را انجام
مىدهند، رو به رفتاری بیاورند كه رفتار عمدهى والدین نیز هست. به همین
دلیل است كه اكثرا فرزند یك خانوادهى قناد، رو به این شغل مىآورد و كودكی
كه در خانوادهیی با پدر و پدرپزرگ نجار زاده شده باشد، در آینده یك نجار
حرفهیی مىشود و همینطور در موارد منفی اجتماعی و فرهنگی مثل الگوپذیری در
زمینهى مصرف دخانیات.
همچنین
نباید در زمینهى علل گرایش نوجوانان به اعتیاد به دخانیات، از مورد مهمی
مثل بحرانهای خانوادگی و روحی صرف نظر كرد. فردی كه در محیط خانواده،
نمىتواند با احساسات و عواطف اعضای آن خانواده ارتباط برقرار كند و به
دلیل تنبیهات جسمی و تحقیرهای كلامی از سوی والدین و یا سایر اختلافات
خانوادگی و یا حتی جدا شدن والدین از یكدیگر، خود را تنها و یكه ببیند كه
هیچ پشتوانهى روحی مناسبی ندارد، بر اساس این تفكر غلط كه سیگار و كلا
مواد دخانی مىتوانند آرامشدهنده باشند، از این مواد خطرزا به عنوان
پشتوانههای روحی خود حساب مىبرد و استفاده مىكند و به خیال اینكه مىتواند
از شر بحرانها و افسردگیهایی كه به دلایل مختلف برایش ایجاد شده، رهایی
یابد، رو به مصرف دخانیات مىآورد.
و
حال با وجود تمامی این بحرانهایی كه مىتواند آیندهى كودكان و نوجوان
گرفتار به دخانیات را به كلی تباه كند و جوانان معتاد امروزی را نیز به
مرگ تدریجی كه همواره از آن یاد مىشود دچار سازد، آیا تصویب لایحهى جدید
هیات دولت و اقدامات آموزشی از جمله ویدیوكلیپهای تلویزیونی و بروشورها و
تبلیغات مكتوب و یا بیلبوردهای سطح شهری، مىتوانند راه چارهى مناسبی
باشند؟
دوشنبه 29/9/1389 - 18:46
شخصیت ها و بزرگان
شهید رجائی در
خانوادهای متدین و باورمند دیده به جهان گشود. او از خانواده محروم و
مستضعف بود. پدرش پیشهوری ساده بود كه در بازار قزوین مغازه خرازی داشت.
رجایی در چهار سالگی از نعمت پدر محروم شد و بار زندگی بر دوش مادرش قرار
گرفت كه با داشتن سه فرزند كوچك، شرافتمندانه و با مناعت طبع كار میكرد
تا فرزندان خویش را به ثمر برساند.
رجایی، عزت نفس را از مادر آموخت و دریافت كه شرافت انسان به روح و شخصیت اوست، نه به مال و ثروت و مقام و منصب.
رجایی
كار را از شاگردی در مغازه آغاز كرد و با دستفروشی ادامه داد. مدتی را در
نیرویهوایی گذارنید و سرانجام به شغل مورد علاقة خود كه معلمی باشد روی
آورد. رجایی به معلمی عشق میورزید و این حرفه را حتی به ریاست جمهوری و
وزارت ترجیح میداد.
رجایی در كنار كار و كوشش برای زندگی از خودسازی غافل نبود و با شركت در جلسات مذهبی به پرورش روحی و اخلاقی خویش اهتمام میورزید.
رجایی
همراه با فعالیت دینی و علمی، فعالیتهای سیاسی را نیز دنبال كرد و در سال
1353 به زندان گسیل شد و تا سال 57 در زندان به سر برد. پس از آزادی از
زندان وارد تشكیلات انجمن اسلامی معلمان شد و در آستانه ورود امام به
ایران در كمیته استقبال فعالیت كرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان
مشاور وزیر آموزش و پرورش به كار پرداخت. مدتی نیز به سرپرستی وزارت آموزش
و پرورش انتخاب شد.
در سال 1359 به عنوان نخست وزیر از مجلس شورای
اسلامی رأی اعتماد گرفت. در پی عزل بنی صدر از ریاست جمهوری، محمدعلی
رجایی از طرف مردم به ریاست جمهوری انتخاب شد و با 13 میلیون رأی كار خود
را آغاز كرد و سرانجام در روز 8شهریورماه/1360 به دست منافقان وابسته به
آمریكا به شهادت رسید.
رجایی عاشق خدا و امت و مقلد امام بود . زندگی
ساده و بی آلایشی داشت، از تجمل گرایی و مصرف گرایی پرهیز داشت. همانگونه
كه او عاشق امت بود، ملت نیز به او عشق میورزیدند و با همه توان از او
حمایت میكردند.
شهید رجایی در سراسر عمر پربار و پرافتخارش لحظهای از
خدا غافل نشد و جز راه خدا نپیمود و جز اعتلای اسلام نخواست و در این راه
تا پای جان ایستاد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
شـهـیـد بـاهـنــر
شهید
باهنر نیز همانند رجایی از میان تودههای محروم جامعه برخاسته بود. در سال
1312 در شهر كرمان دیده به جهان گشود. پدرش پیشهوری ساده و آزاده بود.
شهید رجایی در سن 20 سالگی همراه با تحصیل علوم اسلامی توانست مدرك ششم ابتدائی قدیم را بگیرد.
در
مهر ماه 1332 برای ادامه تحصیل وارد قم شد و در مدرسهی فیضیه مسكن گزید و
پس از پایان سطح در درس خارج امام خمینی، آیت الله بروجردی و علامه
طباطبایی حضور یافت و در همین سال 1332 توانست دیپلم متوسطه را بگیرد. ضمن
تحصیل دروس حوزه، در دانشكدهی الهیات نیز به تحصیل پرداخت و در سال 1337
دورهی لیسانس را به پایان برد و به تحصیلات دانشگاهی تا مرحله دكترای
الهیات ادامه داد.
در سال 1337 در پی سخنرانی اعتراض آمیز علیه به
رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی دولت ایران برای مدتی بازداشت شد. در
فروردین ماه ٤٢ نیز به دنبال سخنرانی علیه رژیم شاه بار دیگر بازداشت و
محاكمه شد.
شهید باهنر از آغاز نهضت امام در سال 1341 تا پیروزی آن در
سال 1357 در مبارزات ایران فعالانه شركت داشت و بارها تحت تعقیب، بازداشت
و فشار قرار گرفت. از سال 1350 برای مدتی ممنوع المنبر شد.
از سال 1343
تا 1350 به تدوین كتب درسی آموزش و پرورش پرداخت. این حركت علمی و فرهنگی
او تأثیر سازندهای در پرورش فكری نوجوانان داشت و در بسیج نسل جوان علیه
رژیم طاغوت و گرایش آنان به اسلام نقش به سزایی داشت.
رژیم شاه در
سالهای 55 و 56 به نقش شهید باهنر در پرورش فكری دانش آموزان و نوجوانان
آگاهی یافت و بیدرنگ از چاپ و انتشار كتابهای درسی كه توسط نامبرده
تدوین شده بود جلوگیری كرد.
در دوران نخست وزیری شهید رجایی، آقای
باهنر به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد و آنگاه كه آقای رجایی به مقام
ریاست جمهوری رسید، شهید باهنر به عنوان نخست وزیری برگزیده شد. و سرانجام
در روز هشتم شهریور ماه/1360 با شهید رجایی به دست مزدوران آمریكا به
شهادت رسید.
یاد و نامش جاویدان و راهش پر رهرو باد
دو شـهـیـد خـدایـی:
دو هم آشیان شنیدی كه به اوج پركشیدند
بـه لـهـیـب كـیـنـه تـوزان ز مـنـافـق دوررویـی
دو مـعـلـم خدایـی زدیــار آشــــنــایـی
بـه عمل همه صـداقت، به صـفت همه نكویی
دل مـن بـهـانه دارد گـل روی بـاهــنـر را
كـه چـمن طـراوت از او بـگـرفـت رنگ و بـویـی
چـه بـگـویـم از رجـایـی گل بـاغ آشـنـایـی
ملكی به شكل انسان، بشری فرشته خویی
عملش عیار كامل، نه به شرق و غرب مایل
كه به كارها نبودش نه شعار و هـای و هویی
به كدام مسلك و دین، به كدام رسم و آیین
بكشـند بی گـناهـان، به چنـین درنده خویی
دوشنبه 29/9/1389 - 18:43
فلسفه و عرفان
موسى علیه السلام خود پیش بینى كرده بود كه قومش به تفرقه خواهند گرائید. پیامبر اسلام (ص ) در بیان گذشته تاریخ و ادیان آسمانى پیشین به قوم حضرت موسى (على نبینا آله و علیه السلام ) اشاره فرموده است كه به هفتاد و یك فرقه تقسیم شدند. آن حضرت هفتاد فرقه را گمراه و تنها یك فرقه را هدایت شده و رستگار نامیدند. آن گونه كه حضرتش در رابطه با امّت حضرت عیسى (علیه السلام ) رهنمود دادند كه به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و تنها یك فرقه رستگار شد و بقیه گمراه و هلاك گردیدند.
1- فرقه فریسیان
به معناى جدا شوندگان ، در عصر مكابیان پیدا شدند. این فرقه كه بخش بزرگى از كاهنان یهود آن را پدید آوردند، در برابر یونانى زدگى ایستادگى كردند و نسبت به اجراى بى چون و چراى شریعت موسى اصرار ورزیدند. این فرقه به معاد و روز قیامت اعتقاد داشتند و راه نجات مردم جهان را عمل به تورات و كلیه دستورات دین یهود مى دانستند. آنان گروه یا فرقه سنت گراى یهود بودند كه به اصول و فروع مكتوب و منقول موسى و پیامبران بنى اسرائیل سخت اعتقاد داشتند. نفوذ این فرقه مذهبى یهود تا سال 135 میلادى ادامه داشت . روحانیون این فرقه سخت تلاش داشتند تا یهودیان را از گرایش به عقاید فلسفى بیگانه برحذر دارند. آنان هر گونه تفسیر و تغییر در احكام مذهبى را نمى پذیرفتند.
2- فرقه صدوقیان
منسوب به یكى از روحانیون یهود به نام صدوق . این فرقه را روشنفكران و یونانى گرایان تشكیل مى دادند. آنان منكر معاد و مخالف احكام و اصول و فروع غیر علمى - عقلى دین یهود بودند. این فرقه تنها به نبوت مویس باور داشت و انبیاء و كتب دیگر غیر از تورات را قبول نداشت . از تورات فقط اسفار پنجگانه را قبول داشتند.
این فرقه به بقاى روح و جهان آخرت باور نداشت . و همین جهان را دار ثواب و عقاب مى دانستند. آنان به خداوند اعتقاد داشتند و به معبد نیز مى رفتند. این گروه در سال هفتاد میلادى و پس از ویرانى اورشلیم ، بكلى از میان رفت .
عوام یهودى این فرقه روشنفكر را مرتد و خارج از دین مى شمردند. در عهد جدید یعنى اناجیل و رسالات رسولان از این فرقه یاد شده است . بنا به مندرجات انجیل ، مقارن میلاد ((مسیح )) علیه السلام ، میان دو فرقه فریسى و صدوقى اختلاف شدید رخ دارد.
صدوقیان در اقلیت بودند و لذا مورد تهمت و آزار فریسیان قرار داشتند. در آن هنگام فریسیان با مسیح و پیروان او در جنگ و جدال بودند. ((قیافا)) كاهن بزرگ یهودیان فریسى به قتل عیسى فرمان و فتوى داد و آن حضرت را مرتد نامید: ((... پس ((یهودا)) (یكى از یاران عیسى كه مكان اختفاى او را مى دانست ) چون كه ((عیسى )) در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن كرده بود، لشكریان و خادمان از نزد رؤ ساى كاهنان فریسیان با چراغها و مشعلها به آنجا آمدند.)) و نیز آمده است كه :
((كاهنان فریسى همیشه با حضرت عیسى (علیه السلام ) مناظره كردند، به او تهمت زنا مى زدند و به او اهانت و آزار مى رساندند.)) تعصّب و اختلافات فریسى و صدوقى باعث از میان رفتن وحدت سیاسى و مذهبى قوم یهود شد. تعالیم صدوقیان به تعالیم عیسى شباهت دارد. قرآن به اختلاف و تفرقه یهود اشاره دارد.
3- فرقه اینسیان
فرقه یهودى با گرایش عرفانى كه محصول دوران فقر و فلاكت و اسارت یهود است . این فرقه علیه مالكیت خصوصى شوریدند و اندوختن زر و سیم را حرام كردند.
افراد این فرقه هیچگونه مالكیت خصوصى نداشتند و به صورت جمعى زندگى مى كردند. براى آنان دوست و بیگانه یكى بود و با همه برادر و برابر بودند. آنان در اغذیه و امتعه شریك بودند.
آنان هر گونه سیستم اقتصادى - تجارى را كه منجر به تكاثر و اشرافیت و زراندوزى مى شد، ممنوع ساخته بودند. آنان به نظام برده دارى عاصى بودند، و خود برده نداشتند و برده فروشى را حرام كرده بودند. آنان همچنین ساختن اسلحه و آلات جنگى را حرام كرده بودند.
در حقیقت این فرقه در تحقق عدالت اهتمام فراوان داشته اند. مورخان یهودى از این فرقه با اعجاب و تحسین یاد كرده اند. فلیسین شاله فرانسوى این فرقه را اشتراكى مذهب مى داند كه در قرن دوم ق .م . حضور داشته و بنیان گذار آن را یوسف و قیلون یهودى معرفى مى كند.
این فرقه در عین حال عابد و زاهد و اهل ریاضت و انزوار بوده اند و نسبت به اجراى مراسم و احكام دین موسى سخت پابرجا بوده اند. آنها ترك دنیا كرده بودند و غالبا در كوهها و غارها بسر مى بردند و كارى جز عبادت و زهد ورزى نداشتند. در زندگى اجتماعى به یك معاش جمعى قائل بودند و اموال خود را متعلق به عموم مى دانستند.
غسل تعمید نزد ایشان نشانه پاكى و توبه از گناه شمرده مى شد و در میان آنن معمول بود.
جان ناس مى گوید: اسن ها در اغلب نقاط فلسطین وجود داشته اند. این فرقه كه از مردم جامعه دورى گزیده و تارك دنیا بودند، اوقات خود را به عبادت و انزوا و روزه و نماز گذرانیده و به انتظار ظهور حضرت مسیح نشسته بودند. آداب شریعت موسى را بجا آورده ، از جنگ و جدال خوددارى مى كردند. مردم را به شكیبایى دعوت مى كردند.
این فرقه در قرن دوم ق .م . به ظهور رسیدند و به زراعت و صنعت امرار معاش مى كرده اند. در زندگى اجتماعى نوعى روش اشتراكى داشتند. اموال خود را متعلق به عموم مردم مى دانستند.
این فرقه خود را فرزندان نور نام نهاده بودند و دیگران را فرزند ظلمت مى دانستند كه فرشته تاریكى بر آنان حكومت مى كند. گویا عقاید این فرقه از عقاید زرتشتیان اقتباس شده بود. این فرقه در سال 68 میلادى در قتل عام یهودیان از بین رفتند.
4- فرقه هرویان
این فرقه بیشتر رنگ سیاسى داشت كه در فلسطین پیدا شدند. این گروه پیرو و هواخواه سلسله سلطنتى ((هرود)) بودند كه در حدود شش سال ق .م . در زمان ((اگستوس )) قیصر روم به ظهور رسیدند و با این كه با فرهنگ روم و یونان دشمنى نداشتند، ولى مى خواستند كه سلطنت در ملت یهود براى همیشه باقى بماند.
5- فرقه زیلوت ها
این فرقه رنگ مذهبى داشت و در عین حال داراى گرایشهاى سیاسى نیز بود. آنان با رومیان مخالف مطلق بودند و لذا همیشه با آنان در حال جنگ بودند. این فرقه با یونانیان اشغالگر نیز در ستیز بودند. این گروه غالبا از ساكنان نواحى شمالى شهر جلیل بودند و در حدود شش سال ق .م . انتشارى عظیم یافتند. پیشواى این فرقه مردى به نام ((یهواى جلیل )) بود كه چون رومیان خواستند قوم یهود را سرشمارى كنند، علیه آنان قیام كرد. شورش آنان سركوب شد، ولى فرقه زیلوت ها باقى ماند.
این فرقه معتقد بود كه تسلیم به حكومت رومیان بر خلاف ایمان به مشیت الهى مى باشد و باید علیه آنان با شمشیر قیام كرد تا كه حضرت ((مسیح )) ظهور كند و به قیامگران پاداش خیر دهد.
6- فرقه قرائون
این فرقه در سال 767 میلادى به وسیله مردى به نام ((عانان بن داود)) ساخته شد.
((قرائون )) طایفه اى از ((یهود)) هستند كه جز به ((عهد عتیق )) اقرار ندارند و روایات شفاهى و ((تلمود)) را معتبر نمى دانند و تنها به ((تورات )) باور دارند. این فرقه را عبرى ((قرائم )) گویند.
((ابوالفدا)) مورخ اسلامى این فرقه را به مجبره و مشبهه در اسلام تشبیه كرده است .
عبدالكریم شهرستانى صاحب كتاب ((ملل و نحل )) در رابطه با این فرقه مى گوید: ((قرائیان یا قرائین یا قاریان )) از فرقه هاى كلامى قوم یهوداند كه در اسپانیا پیدا شدند. مؤ سس این فرقه ((عانان بن داود بغدادى )) است كه تحت تاءثیر برخى از متكلمان اسلامى از نصوص و ظواهر كتب الحاقى دوره هاى بعد به ویژه تلمود عدول كرد.
به عقیده او در مبادى نباید از حدود تورات تجاوز كرد و لذا به اصالت شك كرد. پیروانش در اسپانیا فراوان شدند.
سعد یا بن یوسف این نهضت را تجدید كرد و آداب جدیدى ابداع نمود، از جمله : روشن كردن شمع در شب و روز شنبه را منسوخ كرد، خوردن گوشت را مطلقا ممنوع ساخت ، و مراجعه به طبیب را به قصد كسب درمان مكروه دانست ، زیرا این یهوه است كه شفابخش است . این فرقه دچار انشعاب شد و به چند فرقه تقسیم گردید. گویا امروز عده بسیار اندكى از این فرقه در شوروى سابق زندگى مى كنند.
7- فرقه عنانیه
منسوب به ((عنان بن دود)) ملقب به ((راس الجات )).
بر خلاف فرقه هاى دیگر یهودى ، این فرقه در روز شنبه و دیگر اعیاد از خوردن مرغ و ماهى و آهو و ملخ خوددارى مى كردند. این فرقه نبوت عیسى را تصدیق مى نمودند و گفته هاى او را مخالف تورات نمى دانستند.
آنان عیسى را از پیروان موسى مى دانستند و معتقد بودند كه او مردم را به تورات دعوت مى كند. آنان صریحا اعتراف به نبوت عیسى نمى كردند.
گروهى از این فرقه معتقد بودند كه : عیسى ادعاى نبوت نكرده و نیز مدعى نبوده كه شریعت او ناسخ دین موسى است ، عیسى از اولیاء الله و عارف به تورات مى باشد و انجیل وحى منزل نیست ، بلكه سرگذشت عیسى است كه توسط چهار نفر از یاران او تدوین شده است .
قوم یهود به او ظلم كردند، چون كه او را تكذیب نمودند و باعث قتل او شدند، حال آنكه در تورات نام ((مشیحا)) زیاد آمده است و او همین ((مسیح )) است . هر چند كه تورات او را نبى یا رسول یا كسى كه داراى شریعت خاصه اى است ، معرفى نكرده است .
لازم است بدانیم كه در تورات نام مسیح نیامده ، بلكه فارقلیطا آمده است .
8- فرقه كاتبان
این فرقه جنبه مذهبى ندارند. كاتبان كارشان نسخه بردارى از كتاب مقدس بوده است . آنان با این كار تجارت مى كردند. برخى از این گروه را ((رابى )) و اب مى خواندند.
9- فرقه عیسویّه
منسوب به عیسى بن یعقوب اصفهانى . برخى گویند او عوقید الوهیم یعنى عبدالله بود كه در زمان منصور عباسى مى زیسته و در آن عصر دعوت خود را آغاز كرده است .
گویا در عصر مروان حمار گروه فراوانى از یهود به پیروى از او قیام كردند. ابو عیسى یاران خود را در دایره اى قرار مى داد و مى گفت : تا زمانى كه در داخل این دایره باشید، سلاح دشمن در شما كارگر نیست .
ابوعیسى در شهر رى كشته شد و یاران او به هلاكت رسیدند. ابو عیسى بر این باور بود كه پیامبر است و فرستاده حضرت مسیح است .
او مى گفت كه : عیسى داراى پنج رسول است كه پس از او خواهند آمد. او مدعى بود كه پروردگار با او سخن مى گوید و به او فرمان داده كه قوم بنى اسرائیل را از شر غاصبان و طاغیان نجات دهد.
او معتقد بود كه عیسى افضل اولاد آدم است و مقام او از همه انبیاء برتر است . او گوشت حیوان ذبح شده را تحریم كرد.
10- فرقه ربانیون
این فرقه را روحانیون یهود تشكیل دادند كه كارشان ترجمه و تفسیر تورات و دیگر كتب مقدس یهود بود. آنان وظیفه داشتند در كنیسه مردم را موعظه كنند، لذا به آنان معلم نیز مى گفتند.
11- فرقه تناسخیه
این فرقه قائل به تناسخ بودند. به گمان آنان در كتاب دانیال نبى آمده است كه خداوند بخت نصر را مسخ كرده و به صورت هفت حیوان درنده درآورده تا او را بدین وسیله عذاب داده باشد.
12- فرقه راعیه
منسوب به یكى از یهودیان كه دعاوى بزرگى داشت .
13- فرقه سامره
این فرقه از دیگر فرقه ها به آداب و احكام دین یهود متعبدتر است.
اینان رسالت موسى و هارون و یوشع را قبول دارند و به دیگر رسولان ایمان ندارند. آنان در انتظار پیامبرى هستند كه تورات بشار ظهور او را داده است . فردى سامرى ادعاى نبوت كرد و مدعى بود كه وى همان موعود تورات است.
این فرد صد سال قبل از عیسى ظاهر شد.
14- فرقه دوستانیه
شاخه اى از فرقه سامره ، معتقد به عذاب و عقاب در دنیا، كه گناهكار در همین دنیا مجازات مى شود.
15- فرقه كوستانیه
منشعب از فرقه سامره . این فرقه نیز عقایدى مشابه با فرقه دوستانیه داشت .
بین این دو فرقه ، اختلاف در احكام است . فرقه سامره كوهى در بیت المقدس (جبل نابلس ) را قبله خود قرار داد: ((خداوند به داود دستور داده بود كه بیت المقدس را در جبل نابلس بنا كند، ولى داود در ((ایلنا)) بنا كرد و این بر خلاف امر پروردگار است . پس حضرت داود ظلم كرد.)) این فرقه مدعى است كه تورات اصلى به زبان آنان است .
لغت این فرقه نزدیك به زبان عبرى است . گویا از این فرقه 72 فرقه پیدا شده است.
مورّخان مى گویند این فرقه از یهودیان سامره هستند كه مى گویند همین دنیا محل ثواب و عقاب است و دسته اى مى گویند آخرت دار ثواب و عقاب است .
ابوریحان بیرونى مى گوید: قوم سامره از بابل به شام هجرت كردند. مذهبى این فرقه تركیبى از دین یهود و دین مجوس است .
اكثر آنها در فلسطین زندگى مى كنند و كنیسه هاى آنان در همان حدود است .
برخى مى گویند كه این فرقه همان فرقه صدوقیان و فریسیان مى باشند یعنى دوستانیه فرقه صدوقیان و كوسانیه فرقه فریسیان است . ضبط اسم این فرقه در منابع مختلف است : سامریه ، سمره ، سامره ، و...
16- فرقه مقاربه
به گمان آنان : خداوند با رسولان خود توسط فرشته سخن مى گفت . پروردگار نباید وصف شود. اوصاف خداوند، اوصاف فرشته است . خداوند برتر و بالاتر از آن است كه به وصف درآید.
17- فرقه یورغانیه
منسوب به یورغان از همدان كه برخى نام او را یهودا گفته اند. این مرد پیروان خود را به زهد و نماز فراوان دعوت كرد و از خوردن گوشت كلیه حیوانات بازداشت . او فشره میوه ها را ممنوع كرد.
وى معتقد بود كه تورات داراى ظاهر و باطن است و تاءویل و تنزیل دارد.
او از نظر تاءویل با یهودیان دیگر اختلاف داشت . به تقدیر ثواب و عقاب قائل بود و در این عقیده مبالغه بسیار نشان مى داد.
18- فرقه موشكاتیه
منشعب از فرقه مقاربه . گروهى از این فرقه به نبوت پیامبر اسلام اعتراف نموده اند.
آنان مى گفتند: پیامبر اسلام بر همه مردم جهان مبعوث است و تنها بر قوم یهود رسالت ندارد. چرا كه یهودیان داراى كتاب هستند. رهبر این گروه در قم به همراه یارانش كشته شد.
19- فرقه الكسائیه
فرقه اى از یهود كه در حدود سال صد میلادى در ماوراء اردن ظاهر شدند. عقاید این فرقه تحت تاءثیر ثنویت و تقدیس كواكب و فلسفه یونان بود. این فرقه دچار انشعاب شد.
20- اسنى ها،
21- سمپسى ها،
22- ابیونیها،
23- ماسبونى ها،
24- اوسى ها،
25- نزاریها،
26- ناصورائى ها،
27- همور و باتیست ها.
مؤ لف بیان الادیان بطور فشرده در رابطه با قوم یهود و مذاهب آنان چنین مى گوید: یهودیان معتقدند كه : صانع جهان یكى است (اگر چه گروهى از آنان مشبه اند، و گروهى نیستند) و نبوت موسى و هارون و پیامبران سلف را ایمان داند و به نبوت پیامبران بعد از موسى نیز اعتقاد دارند. به نبوت عیسى و پیامبر اسلام ایمان ندارند. به تورات و زیور و كتب دیگر انبیاء بنى اسرائیل باور ندارند.
دوشنبه 29/9/1389 - 18:35
دانستنی های علمی
بانگاهی موشكافانه به دغدغههای فكری و مسائل زندگی دختران و زنان
ایرانی، یكی از بزرگترین درگیریهای ذهنی آنان كه همانا سوال فلسفی،
اجتماعی و فرهنگیِ تمام طول تاریخ است به خوبی نمایان میشود.
پاسخ
به سوال «من كیستم» ریشهای عمیق در تمدن اسلامی دارد اما نگاه اندیشمندان
غربی به آن در سدة كنونی صورت گرفتهاست و در غالب واژة هویت یا Identity
كه ریشه در زبان لاتین دارد و از Identitas که از Idem یعنی «مشابه و
یکسان» ریشه میگیرد، به آن پرداختهشده است.
این واژه در یک معنا بیانگر مفهوم تشابه مطلق است: این با آن مشابه است.
معنای دوم آن به مفهوم تمایز است كه با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض
میگیرد. به این ترتیب، به مفهوم شباهت از دو زاویه مختلف راه مییابد، و
مفهوم هویت به طور همزمان میان افراد و اشیاء دو نسبت محتمل بر قرار
میسازد، از یك طرف شباهت و از طرف دیگر تفاوت.
دو
معنای ظاهراً متضاد کلمه هویت - تشابه و تمایز - دو روی یک سکهاند و آنچه
در این بین نقش اصلی را بازی میکند فعل «شناسایی» است که لازمة هویت است.
انسانها همواره سعی داشتهاند تا تمایزی بین خود و دیگری قایل شوند.
هویت
دارای ابعاد و جنبههای مختلفی است و مهمترین بُعد آن، هویت فردی و هویت
اجتماعی است. هویتهای فرهنگی و دینی نیز از جمله سایر ابعاد هویت است اما
هویت فردی و سپس هویت اجتماعی قبل از سایر هویتها رشد میكند و از اصالت
و پایداری بیشتری برخوردار است و در رفتار فردی و اجتماعی افراد نقش
بیشتری دارد و تفاوت بین هویت فردی و جمعی در این است كه هویت فردی بر
تفاوت فرد با دیگران و هویت جمعی بر شباهت او با جامعه تأكید دارد.
ولی
جنكینز(جامعهشناس صاحبنظر در بحث هویت) هویت اجتماعی را مترادف هویت فرض
میگیرد و در این خصوص میگوید: «همة هویتهای انسانی به یك معنا هویتهای
اجتماعی هستند، ممكن نیست غیر از این باشد. فقط به خاطر آنكه هویت به معنا
مربوط میشود و معنا خصیصة ذاتی واژهها و اشیاء نیست، معنا همواره نتیجه
توافق و عدم توافق است، همواره موضوع قرارداد و نوآوری است، همواره تا
اندازهای به اشتراك گذارده میشود و تا اندازهای در باب آن چون و چرا
میشود» و از نظر او هویت اجتماعی یك بازی است که در آن «رو در رو بازی
میشود»، هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران
کیستند و از آن طرف، درک دیگران از خودشان و افراد دیگر چیست. از این رو
هویت اجتماعی نیز همانند معنا ذاتی نیست، و محصول توافق و عدم توافق است،
و میتوان در باب آن نیز به چون و چرا پرداخت.
یکی از اساسیترین
مسائل در این رابطه بحث هویتیابی دختران و زنان جوان ایرانی است. این
موضوع در بین زنان و دختران جوان به سمتی سوق یافته که اکثر آنان از تصوری
که از خود دارند و نیز جامعه از آنان دارد، راضی نیستند به تبع آن خواهان
موقعیت جدید در جامعه هستند، دیگر مانند نسلهای قبل خانهداری و
فرزندزایی نهایت آرزو و كمال یك دختر یا زن محسوب نمیشود!
گیدنز
(جامعهشناس معروف) در این مورد مینویسد: نسل پیش، پیوند زن و مرد
مخصوصاً در ازدواج سنتی عمدتاً بر اساس نقشهای ثابت بود، یك زن میدانست
كه چه سرنوشتی در انتظارش است، یك زندگی خانگی و خانوادگی كه اساساً با
بزرگ كردن فرزندان پیوند خورده بود اما در این نسل دیگر زن بودن از نظر
وظایف و هویتهایی كه ایجاد میكرد معنای روشن و مشخص ندارد، مهمترین
اتفاقی كه در حال وقوع است این است كه دیگر زنان براساس آنچه فرهنگ و یا
سرنوشت محتوم به آنها دیكته میكند و یا در چارچوب سرنوشتی كه به واسطة آن
نقشهایشان از پیش تعیین شده است زندگی نمیكنند.
مؤید صحبتهای
پیشین نتایج منتشر شده از سوی پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در كتاب
جنسیت و نگرش اجتماعی ایت كه نشانگر آن است كه نگرش منفی جامعه نسبت به
خانهداری زنان رو به افزایش است، پرسش به این صورت مطرح شدهاست كه «نظر
شما راجع به خانهداری زنان چیست؟»
5/63 درصد مردان و 6/80 درصد زنان مخالف این مسئله بودند، یعنی در حالی كه
1/60 درصد مردان و 4/77 درصد زنان در سال 1379 با خانهداری زنان مخالف
بودند و جالب اینكه در سال 74 این نسبت به 3/46 در مردان و 6/32 در زنان
میرسد، یعنی نگرش منفی جامعه نسبت به خانهداری زنان رو به افزایش است.
اما
نكتهای كه نباید از آن غفلت كرد، بحث در مورد چهرهها و نمادهای
سنتگرایی و مدرنیته است كه مختلف و متنوع است ولی مفهومی كه در این مقاله
مورد استفاده و كاربرد قرار گرفته است، تصویر زن سنتی و مدرن در
پایاننامة دكتری مریم رفعتجاه است.
پاسخگویان ویژگیهای زن سنتی را اینگونه بیان كردهاند: زن سنتی صرفاً
خانهدار است، فداكار و از خودگذشته است، به خودش فكر نمیكند، كنج خانه
نشسته و در خدمت دیگران است، از خودش فكری ندارد، تابع و مطیع شوهر است،
زیر سلطه و وابسته است، نقشهای او محدود به مادری و همسری است، دچار
روزمرگی است، هویت اجتماعی مستقلی ندارد و در مقابل، زن مدرن را دارای
ویژگیهای زیر دانستهاند: زن مدرن مستقل است، نگاه غیرجنسیتی به خودش
دارد، غالباً تحصیل كردهاست، در مسائل زندگی خود تأمل میكند، به جای
اطاعت رابطه همكاری و مشاركت با شوهرش دارد، به ظاهر خودش اهمیت میدهد،
اجتماعی و اهل مطالعه و ورزش است.
این
مقابلة سنت و مدرنیته در جامعة ما و در میان بانوان ایرانی به خوبی نمایان
است، زمانی كه پای صحبت و درد دل زنان شاغلی كه بعضاً دارای فرزند هم
هستند مینشینیم، زیاد میشنویم كه برخی از آنان در حسرت یك خواب نیمروز
در میانة هفته(البته بدون گرفتن مرخصی) روز را به شب میرسانند و اكثر
آنها دلیل اصلی ادامه این نوع زندگی را مشكل مالی میدانند و اذعان
میدارند كه اگر تمكن مالی داشتند به همان زندگی سنتی و نقش خانهداری بر
میگشتند، از طرف دیگر زنان خانهدار به دنبال فرصتی هستند تا در زمان
فراغت از امور منزل به شغلی بپردازند كه منبع درآمدی هم برای آنان باشد
چراكه معتقدند با ورود وسایل جدید و امكانات پیشرفته عملاً بعد از چندساعت
كار مداوم دیگر تا پایان روز كاری برای انجام دادن ندارند، از این رو تصور
ماندن به صورت تمام وقت در خانه برای بسیاری از زنان امری ضروری به نظر
میآید و اعتقاد به كیفیت به جای كمیت در بین آنها رشد كرده است.
در
ابعاد گستردهتر و بصورت كلان اگر به این سردرگمی هویت میان سنت و مدرنیته
نگاه كنیم، یكی از علل اصلی طلاق در میان زوجهای ایرانی نه مثل زمان سابق
به علت نازایی و یا اعتیاد همسر و یا اتهام به عدم امانتداری زوجه در
زندگی صورت میگیرد (هرچند كه هنوز هم از علل اصلی طلاق محسوب میشود)
بلكه عدم توافق بر پذیرش نقشهای جدید جنسیتی زنان از سوی مردان، مخالفت
در برابر اشتغال زنان(دیگر مردان مانند گذشته حمایت اطرافیان را در كنار
گذاشتن شغل همسر به همراه ندارند)، و اختلاف نگرش زنانی- كه تا دیروز از
ترس مخارج زندگی به برخی مردسالارها و زورگوییِ مردان در حریم خانه و
خانواده تن میدادند- اكنون با دستیابی به منابع مالی خواهان آزادیهای
بیشتری در محیط خانوادگی، برقراری ارتباط با افراد غریبه، استقلال در
انتخاب نوع پوشش، طیف گستردهای از علل نوظهور طلاق را تشکیل میدهند.
در
زمینهی تحصیل هم مخالفت احزاب مدافع حقوق زنان برای رسیدن به پستهای
عالی مدیریتی بحث شایستهسالاری به جای مردسالاری و حتی زنسالاری در
جامعه به گوش میرسد همگی نشان از هویتیابی جدید در اجتماع توسط زنان است.
اما
تسریع و نیز موفقیت در بازتولید هویت اجتماعی، ریشه در برخی از عوامل فردی
و ساختاری دارد، كه در سطح فردی، هویت شخصی زنان (یعنی همان تعریف
بازاندیشانه فرد از خود) تأثیر دارد که خود نیز تحت تأثیر چند عامل است و
بنابر نتایج تحقیق رفعتجاه، تأثیر تجربه اعتماد بنیادین كه هستة
امیدواری و منشأ داشتن شهامت در رویارویی با واقعیتهای گوناگون زندگی
است، بیش از بقیة عوامل (مانند روش زندگی، هویت نقشی مسلط، گرایش مذهبی)
نمود یافتهاست.
اما در میان عوامل ساختاری موثر بر هویتیابی(داراییها، درآمد، وضعیت
آموزش، سن، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال) تحصیلات بیشترین تأثیر را در برابر
باورهای كلیشهای جنسیتی و هویت سنتی و در نتیجه در بازتعریف هویت اجتماعی
دارد، تأثیر این متغیر از سایر متغیرهای ساختاری و فردی بیشتر است و در
میان زنان دارای تحصیلات عالی هرچه میزان تحصیلات بالاتر بود، میزان رضایت
از زندگی و تحقق ایدهآلهاو امیدواری و اعتماد به زندگی بیشتر است و در
روایت زندگی آنها، انسجام بیشتری میان ایدهآل و واقعیتها به چشم
میخورد.
در مقایسه عوامل ساختاری، بعد از تحصیلات، شغل بالاترین تأثیر را دارد.
اما در مقایسة دو گروه زنان شاغل و غیرشاغلِ دارای تحصیلات عالی مشخص
شدهاست كه علاوه بر تحصیلات دانشگاهی شاغل بودن و یا نبودن تفاوت قابل
توجهی در موافقت یا مخالفت با هویتهای سنتی ایجاد میكند و در مجموع زنان
شاغل در برابر هویتهای سنتی بیشتر مقاومت میكنند و تعریف آنها از زن
ایدهآل به زن مدرن نزدیكتر است.
در یك جمعبندی كلی از مقایسهی میان عوامل فردی و ساختاری، موقعیت
ساختاری زنان تأثیر بیشتری در بازتعریف هویت اجتماعی آنان دارد تا هویت
شخصی.
پینوشتها:
- جنكینز، ریچارد، هویت اجتماعی، مترجم تورج یار احمدی، تهران: انتشارات شیرازه، 1381، ص 5.
- خانه انسانشناسی ایران(anthropology.ir)
- احمدی، خدابخش، آسیبشناسی خانواده، تهران: سازمان تحقیقات و مطالعات بسیج، 1386، ص 54.
- هویت اجتماعی، ص 6.
- همان، ص 7.
- زلفعلی نام، جعفر، روزنامه ایران، هویت اجتماعی دختران:7/8/84.
- جنسیت و نگرش اجتماعی، كارگاه تحلیل یافتههای پیمایش ملی ارزشها و
نگرشهای ایرانیان، طرح ملی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ناشر انتشارات
طرحهای ملی(سال نداشت)، ص 19.
- ساروخانی، باقر و رفعتجاه، مریم، پژوهش زن، عوامل جامعهشناختی مؤثر در بازتعریف هویت اجتماعی زنان، شماره 1، بهار 1383.
- عوامل جامعهشناختی مؤثر در بازتعریف هویت اجتماعی زنان.
- همان.
دوشنبه 29/9/1389 - 18:33
دانستنی های علمی
جریاناتی که برای گرفتن حقوق زنان در غرب اتفاق افتاده است و اصلاحا به
آن موج میگویند را میتوان به سه دورهی عمده تقسیم کرد، و روند شکلگیری
و دستیابی به اهداف تقریبا در تمام کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا
به یک صورت اتفاق افتاده است و تنها تفاوتی که دکتر مشیرزاده، میان این
جریان در امریکا با سایر کشورها بر شمردهاست، منشاء شکلگیری آن است، به
گونهای که در 14 ژوئیه 1848، در اولین گردهمایی علنی جنبش زنان، در
سنکافالز به نام «شروع سازماندهی مستقل زنان بر اساس منافع خاص خودشان»،
هم در سازمان دهندگان گردهمایی و هم اکثریت هیئتهای اعزامی به آن را زنان
فارغالبال و سفیدپوست طبقه متوسط تشکیل میدادند در حالیکه در سایر
کشورها پایگاه اولیه جنبش در آنها اتحادیههای کارگری بود یا به هر حال
ارتباطی انداموار میان جنبش زنان وجود داشت. (مشیرزاده: 56)
برخی
اولین فمنیست را «آن براو استریت» میدانند که آلیگالی آدامز همسر جان
آدامز از رهبران جنگهای استقلال آمریکا، حرکت را ادامه داد. (دایره
المعارف، ص 16)
از سال 1729 (زمان انتشار مقالهای از نویسنده
انگلیسی ماری ولستون کرافت با نام دادخواستی برای زنان) دانستهاند. این
کتاب که علیه ژان ژاک روسو و موضع انقلابی فرانسه و بروژوازی کشورهایی که
دختران را از برابری منع میکردند، نوشته شده بود، زمینههای طرح مباحث
حقوق زنان را پس از انقلاب فرانسه در کشورهای غربی بیش از پیش فراهم کرد.
در
انگلستان، سال 1825 نخستین بیانیه در دفاع از حقوق زنان با امضای ویلیام
تامسون انتشار یافت. در فرانسه اعلامیهی حقوق و وظایف زنان که در آن باز
شدن درهای مشاغل عمومی به روی زنان مطالبه شده بود، توسط مجله
زنان(1838-1848) منتشر شد.
در دهه 1840، جنبش حقوق زنان در ایالات
متحده، با پیمان آبشار سِنِکا(1848) آغاز شد و دستاورد آن، اعلامیه
احساسات با تاکید بر ستمدیدگی تاریخی زنان، آزادی و برابری زنان را در
عرصههای اقتصادی، آموزشی، اجتماعی و سیاسی، طلب میکرد که در اعلامیه
استقلال آمریکا انعکاس یافت. این گردهمایی را شروع سازماندهی مستقل زنان
براساس منافع خاص خودشان میدانند. در پی آن الیزابت کدیاستانتن، انجمن
ملی حق رای زنان را تاسیس کرد.
بریتانیا نیز از دهه 1840 به بعد،
شاهد پدید آمدن جنبشهای حق رای زنان بود که به هر صورت، گسترش جنبش زنان
در نیمه قرن نوزدهم سبب شد که بسیاری، آغاز موج اول را نیمه قرن نوزدهم
بدانند.
در نیمه دهه 1880 برخی ایالتهای امریکا به زنان حق رای دادند. (دایره المعارف:16 و ابوالمعالی: 11)
اولین
سرزمینهایی که به زنان حق رای دادند «وایومینگ» و «یونا» بودند که در آن
زمان این دو منطقه هنوز به عنوان ایالت دو جمهوری فدرال جذب نشده
بودند.(مشیرزاده: 87)
اما انگلستان به عنوان اولین کشور غربی در
سال 1918(دایره المعارف: 16 و ابوالمعالی: 11) و پس از او در کنگره سال
1919، اصلاحیه فدرال با 304 رای موافق در برابر90 رای مخالف در مجلس
نمایندگان و در مجلس سنا با 56 رای موافق در مقابل 25 رای مخالف به تصویب
رسید و ایالات هم تا سال 1920 آن را تصویب رساندند و به این ترتیب فصلی
مهم در تاریخ جنبش زنان به پایان رسید و زنان بعد از 71 سال فعالیت مستمر
توانستند به یکی از محوریترین خواستهای خود یعنی حق رای برسند.
مهمترین خواستههای موج اول فمنیسم:
1. اصلاح لباس:
زنان
قرن نوزدهم بویژه زنان شهرنشین طبقه متوسط به پیروی از سبک مد زنانه در
اروپا و بویژه دربارهای اروپایی، پیراهنهای تنگ بسیار بلند با دامنهای
متعدد میپوشیدند که امکان هر نوع حرکت آزادانه را از آنها سلب میکرد،
مدل لباس، بهگونهای بود که اجازه تحرک و تنفس آزاد را به زن نمیداد
درنتیجه مانع قدرت عضلات از طریق حرکت میشد و عامل «بازتولید» ضعف جسمی
زنان تلقی میگردید.
آنان بر این باور بودندکه لباس در رهایی فیزیکی
زنان اهمیت دارد و زنان تا وقتی لباس راحت نپوشند نمیتوانند به خوبی کار
کنند و جسم خود را سالم نگه دارند و درنتیجه اصلاح لباس زنان یکی از
محورهای مورد توجه فمنیسم در این دوره بود که در دهه 1850 شکست خورد. اما
با واقع ضرورت زندگی مدرن تاحدی این تغییر را ایجاب کرد و در اواخر دهه
1880 و 1890 حرکت به سمت لباسهای سادهتر بوجود آمد.
2. اصلاحات حقوقی:
الف) تغییر قانون سلب مالکیت از زنان متاهل (قانونی بود که شخصیت حقوقی زن
بعداز ازدواج را نفی میکرد، نظر رهبران جنبش اصولا این اندیشه که زن
موجودیت حقوقی خود را بعد از ادواج از دست بدهد پذیرفتنی نبود، هرچندکه
عملا قانون مربوط به نفی حق مالکیت در اکثر موارد اجرا نمیشد اما به
عقیده آنها محتوای قانون زنان را تحقیر میکرد).
ب) نابرابری زنان و مردان شاغل از نظر سطح دستمزد و لزوم اصلاحات حقوقی که این نابرابری را مرتفع سازد.
ج) اصلاح حقوقی که فرصتهای آموزشی برابر برای زنان را در پی داشته باشد.
3. اصلاحات سیاسی:
یکی از مهمترین حقوقی که مورد توجه جنبش زنان قرار داشت، دستیابی به حق رای بود.
4. برابری اقتصادی:
گیلمن
معتقد بود ریشه همه نابرابریها در نقشهای مبتنی بر جنس است درنتیجه به
عقیده او تنها راهی که زنان میتوانند از طریق آن به برابری با مردان دست
یابند نیل به برابری اقتصادی است. ]یکی از مهمترین طرفداران استقلال
اقتصادی زنان، کارفرمایان بودند.[
5. درخواست خدمات رفاهی:
باید
زنان از امکانات رفاهی لازم برای کار در خارج از خانه برخوردار باشند،
برخی بیشتر دولت را مسئول تهیه چنین امکاناتی میدانستند و برخی دیگر بر
آن بودند که بیشتر از طریق مشارکت خود زنان است که میتوان به چنین
خواستههایی جامه تحقق پوشاند، که در این بین سه ایده مطرح شد:
الف) اجتماعی شدن کارهای خانه، نظافت حرفهای خانه، آشپزخانهها و سالنهای غذاخوری عمومی و مهد کودک روزانه.
ب) تأسیس مسکن تعاونی
ج) تغییر فیزیکی الگوهای سازماندهی زندگی خانوادگی، در نتیجه کارهای خانه
و نگهداری از کودک و سایر فعالیتهای خانگی به صورت جمعی صورت گیرد.
6. مردستیزی، نقد خانواده و ازدواج:
الف) پیوند با جنبش الغاء از عواملی بود که باعث شد زنان نوعی مشابهت میان روابط برده و ارباب ستمگر و زن و مرد ستمگر ببینند.
ب) در مورد ازدواج و خانواده اتفاق نظر وجود نداشت، بسیاری از طرفداران
حقوق زنان از اواخر سده هجده و اوایل سده نوزدهم از ازدواج به عنوان ابزار
اصلی ستم بر زنان نام میبردند. برخی کلا نهاد ازدواج را ناعادلانه و در
جهت انقیاد زنان میدانستند و برخی وضعیت فردست زنان را در آن مورد توجه
قرار میدادند اما لزوما مایل به براندازی آن نبودند و اصلاح آن را منوط
به اصلاح مردان و روابط میان دوجنس میدیدند.
ج) «مارگرت سنگر» رسالت خود را در مبارزه برای کنترل زنان بر بدن خود میدانست و رهبری جنبش کنترل موالید را بر عهده گرفت.
7. طرح برداشتهای جدید از مسیحیت:
الف) در طول تاریخ مسیحیت، کم و بیش اغلب مسئولان کلیسایی با دیدی منفی با
زنان برخورد میکردند، آنان از یک سو زن را اصولا موجودی اغواگر و خطاکار
میدیدند و از سوی دیگر انقیاد مطلق او به مرد را به عنوان تکلیفی دینی و
الهی مطرح میکردند. درنتیجه یکی از موضوعات مورد توجه زنان در این دوره
باز تفسیر دین مسیحیت به شکلی بود که موید حقوق زنان باشد و در این بین
برخی از زنان مانند «لوکر شامات» به این نتیجه رسیدند که انجیل نیست که زن
را تابع شوهر قرار میدهد بلکه قانون و افکار عمومی هستندکه چنین
برداشتهایی را بوجود میآورند.
ب) امکان نیل زنان به برابری در سلسله مراتب کلیسایی و امکان کسب تحصیلات
دینی و نیل به مقامات مذهبی بود که البته در برخی فرقهها و کیشها این
مسئله وجود داشت اما زنان خواهان بسط آن بودند.
8. فردیت:
زنان نباید به عنوان«مادر، همسر، خواهر و دختر» مورد توجه قرار گیرند،
آنچه زنان میخواهند آن است که به عنوان «شهروند به عنوان زن» تلقی شوند و
برخی معتقد بودند که باید به زن به عنوان یک انسان کامل به عنوان یک شخصیت
کام و نه کالای جنسی نگاه شود.
9. حق رای:
بیتردید مهمترین درخواست جنبش در این مرحله دستیابی به حق رای بود و در
دهه دوم قرن بیستم، نیروهایی وارد جنبش شدند که حق رای را به تنها محور
مبارزاتی خود تبدیل کردند و بیتردید توانستند جنبش زنان را به جنبش حق
رای زنان تبدیل کنند، البته به نظر میرسد حداقل برخی از رهبران جنبش در
این مرحله نیل به سایر خواستههای جنبش را منوط به تحقق حق رای دانستند و
درنتیجه به طور مقطعی از سایر خواستههای جنبش چشم پوشیدند اما تبدیل جنبش
به نهضتی با هدف واحد طبعا پیامدهای خاص خود را نیز داشت. (مشیرزاده: 66-
113)
پی نوشت:
1. مشیرزاده، حمیرا. از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دوقرن فمنیسم، تهران: نشر پژوهش شیرازه، 1385.
2. ابوالمعالی الحسینی، نرگس. سایهها، جلد 3، زن بودن ممنوع، گروه هنری پژوهشی حنیف، تهران: انتشارات روزنامه ایران، 1387.
3. فمنیسم و دانشهای فمنیستی، ترجمه و نقد تعدادی از مقالات
دایرهالمعارف فلسفی روتلیج، مركز مدیریت حوزههای علمیه خواهران، دفتر
مطالعات و تحقیقات زنان، زمستان 82.
دوشنبه 29/9/1389 - 18:31