اگه تورو خواستن اشتباهه
اگه باتوبودن اشتباهه اگه عاشق توبودن اشتباهه اگه واسه تومردن اشتباهه پس تو بهترین و قشنگترین اشتباه زندگی من هستی
باید از این خوابِ بلند ، یه پُل به رؤیا بزنیم ! راهی نمونده نازنین ! راهِ ستاره سَد شده ! تو امتحانِ سادگی ، قلبِ منُ تو رَد شده ! راهی نمونده باید از بغضِ ترانه بگذریم ! غصه نخور ! ما دوتا از سایهها آفتابیتریم ! راهی نمونده ، رفتنت آخرِ قصهی منه ! اما چراغِ یادِ تو ، تو شبِ قصه روشنه ! عشقِ خط خوردهی من ! نبضِ غزل رُ زنده کن ! دوباره تو بازیِ دل ، بغضِ منُ برَنده کن ! عشق خط خوردهی من ! اوجِ صدای من کجاست ؟ حروفِ پاک اسمِ تو ، کجای این ترانههاس ؟ با هم کلیدِ نقره رُ تو کوچه پیدا میکنیم ! واژهی زندهگی رُ با ترانه معنا میکنیم ! خاطرههای خفته رُ دوباره بیدار میکنیم ! عشقُ تو هر ترانهیی صد دفه تکرار میکنیم ! هنوزم نبضِ غزل نبضِ قدمهای منه ! هنوزم قلبِ ترانه توی سینهم میزنه ! نازنین ! خسته نشو ! تو آینه میرسیم به هم ، طپشِ ترانهها فاصلهها رُ میشکنه
ساقی من از میان روزنه ی پنجره به افق می نگرم ؛ و به فضایی می اندیشم كه پر از هیچ است.د
***هر وقت حس کردی فاصله ها ما را از هم دور کرده اند ، به
یاد خاطره های باشکوهمان بیفت ، باور کن فاصله ها هیچ
وقت حریف خاطره ها نمی شوند***
روزگاری جاده ای بودم غرق تردد ، جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمی شد ، من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم ، عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهایی خود .
راز سکوت را نم نم اشک می داند و غم تنهایی عشق را خلوت شب