• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 471
تعداد نظرات : 173
زمان آخرین مطلب : 4927روز قبل
دعا و زیارت

شخصیت حضرت فاطمه(ع)

-حضرت فاطمه سلام الله علیها در شکم مادر با وی صحبت می کرد.

-موقع ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها حضرت حوا آسیه کلثوم و مریم حاضر شدند.

-حضرت فاطمه سلام الله علیها از کسی جز حضرت خدیجه شیر نخورد.

-حضرت فاطمه سلام الله علیها در شکم مادر با وی سخن می گفت و زمان ولادت آن حضرت حوا آسیه کلثوم و مریم حضور پیدا کردند و به محض آن که به دنیا آمد به سجده افتاد.

سه شنبه 22/11/1387 - 0:50
خواستگاری و نامزدی

برای این که بدانیم زندگی چه قدر کوتاه است باید زیاد عمر کنیم

***

آن که از انجام عملی پشیمان می شود دو برابر بدبخت است چون دو بار از خود ضعف نشان داده است.

***

شما بیست سال بر سن معشوق تان بیفزایید آن گاه تاثیر مستقیم آن را بر روی احساس تان مطالعه کنید.

سه شنبه 22/11/1387 - 0:20
خواستگاری و نامزدی

اگر می خواهید اخلاق کسی را ارزیابی کنید نصفش را انجام داده اید

آرامش خاطر در آن است که موسیقی دان آهنگ بسازد نقاش پرده بکشد و شاعر شعر بسراید.

برای اکثر مردم مرگ در راه اصول آسان تر از زندگی کردن بر اساس آن است.

 

سه شنبه 22/11/1387 - 0:20
خواستگاری و نامزدی

بهتر است ساکت بمانیم و احمق فرض شویم تا این که حرف بزنیم و احمق نشان دهیم.

کاری که می ترسید را انجام دهید تا ترس شما از بین برود.

هر کاری را که تصمیم آن را بگیرد نصفش را انجام داده اید.

سه شنبه 22/11/1387 - 0:19
خواستگاری و نامزدی

همه ی مردم دادگر و صادق نیستند اما به ازای هر انسان بدکار انسان خوب هم وجود دارد.به ازای هر سیاست مدار خود خواه سیاست مدار جوانی هم یافت می شود.

***

اگر با کار و زحمت خویش یک دلار کسب کنی بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابی.

***

برای اندیشه و شعور می توان قیمت تعیین کرد اما قیمت گذاری بر روی دل بی معناست.

سه شنبه 22/11/1387 - 0:18
مصاحبه و گفتگو

مقدمه ای از سخنان دکتر علی شریعتی

خدا را سپاس می گزارم که عمر را به خواندن و نوشتن و گفتن گزراندم که بهترین شغل را در زندگی مبارزه برای آزادی مردم و نجات ملتم می دانستم و اگر این دست نداد بهترین شغل یک آدم خوب معلمی است و نویسندگی و من از هجده سالگی کارم این هر دو و عزیز ترین و گرانترین ثروتی که می توان به دست آورد محبوب بودن و محبتی زاده ی ایمان و من تنها اندوخته ام این ونسبت به کارم و شایستگی ام ثروتمند وجز این هیچ ندارم و امیدوارم این میراث را فرزندانم نگاه دارند واین پول را به ربح دهند و ربای آن را بخورند که حلال ترین لقمه است و حماسه ام این که کارم گفتن و نوشتن بود ویک کلمه را در پای خوکان نریختم.یک جمله را برای مصلحتی حرام نکردم و قلمم همیشه میان من و مردم در کار بو و جز دلم یا دماغم کسی را نمی شناخت و فخرم این بود که در برابر هر مقتدرتر از خودم بودم و در برابر هر ضعیف تر از خودم متواضع ترین آخرین وصیتم به نسل جوانی که وابسته ی آنم و از آن میان بخصوص روشن فکران و از این میان بالاخص شاگردانم که هیچ وقت جوانان روشن فکر امروز نمی توانسته اند به سادگی مقامات حساس و موقعیت های سنگین بدست آورند اما آن چه در این معامله از دست می دهند بسیار گران بهاتر از آن چیزی است که به دست می آورند.و دیگر این که سخن یک لاادری فرنگی که در ماندن من سخت سهیم بوده است که شرافت یک مرد همچون بکارت یک زن است.اگر یک بار لکه دار شد دیگر هیچ چیز جبرانش را نمی تواند. نخستین رسالت ما کشف مجهول غامضی است که از آن کم ترین خبری نداریم و آن متن مردم است و پیش از آنکه به هر مکتبی بگرویم باید زبانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم و اکنون گنگیم.ما از آغاز پیدایشمان زبان آن ها را از یاد برده ایم و این بیگانگی قبرستان همه ی آرزو های ما و عبث کننده ی همه ی تلاش های ماست.

سه شنبه 22/11/1387 - 0:17
شعر و قطعات ادبی

هووی شیطان

از رو نمی رود دل بی آبروی من

***

آدم نمی شود دل بیهوده گوی من

***

شیطان ز زشت خوبی او شرم می کند

***

خندد به زیر لب که دلی نشد هووی من

***

خوابش نمی برد که به خاکش کفن کنم

***

آبش نمی برد دگر این دل به جوی من

***

پا از گلیم خویش فراتر نهاده است

***

دیگر به گوش من دل نرسد های هووی من

***

لب وا نمی کند که بدانم چه می کند

***

عاقل نمی شود دل دیوانه خوی من

***

گفتم بهار حول الا حوال گو شوم

***

اما چه سود می کند این گفتوگوی من

سه شنبه 22/11/1387 - 0:17
شعر و قطعات ادبی

خون سیاوش ها

سینه چون فریاد سوزان می کشد

نقش گلگون شهیدان می کشد

این دل بی برگ و بار خسته ام

حسرت آغاز باران می کشد

انعکاس گرم تصویر شماست

سینه آهی را که پنهان می کشد

قدرت خون سیاوش هاست این

روی شب ها خط بطلان می کشد

رنج یعقوبم که در شب های سرد

چشم خیس داغ هجران می کشد

هر سپیده دست نقاش سحر

نقش خونینی زیاران می کشد

سه شنبه 22/11/1387 - 0:16
شعر و قطعات ادبی

مدرسه

می چکد چشم علم و ادب از چشم یار مدرسه

گل شکوفا می شود از شاخسار مدرسه

بوسه بر پای شهیدان بلاجو می زند

باکری فهمیده چمران افتخار مدرسه

زنگ ها آهنگ دانش را تلاوت می کنند

می شود جاری هنر از جویبار مدرسه

بوی استقلال از عطر تلاش و کوشش است

خود کفایی جلوه ای از اقتدار مدرسه

چرخ دانش در مسیر دین نمی بیند گزند

علم و ایمان گر بود در اختیار مدرسه

همدم دانشوران زیباترین لحظه هاست

گفت ژرفا خوش به حال روزگار مدرسه

سه شنبه 22/11/1387 - 0:15
شعر و قطعات ادبی

رنگ فرشته

بانو به دور خیمه ها بی عار می رقصید

سر نیزه ها روی سر سردار می رقصید

مهتاب روی شانه هایش داس بسته بود

معراج بود و بی حیا با یار می رقصید

گهواره بر بازوی پهن نیل بسته بود

وقتی به بزم ساحران الوار می رقصید

خوب و بدش را باد این جا شایعه می کرد

شیپور هر تابوت شد مردار می رقصید

رنگ فرشته روی حلق نارون می زد

روزی که خون می ریخت و برادر می رقصید

شاید برای کودکی هایم دلش می سوخت

دیشب نگاهش که پی دیدار می رقصید

سه شنبه 22/11/1387 - 0:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته