• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2590
تعداد نظرات : 2639
زمان آخرین مطلب : 1690روز قبل
مهدویت

هر جمعه به جاده آبی نگاه می كنم

و در انتظار قاصدكی می نشینم كه قرار است خبر گامهای تو را برای من بیاورد،

گامهای استوار و دستهای سبزت را.

اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم كرد.

تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی كاشت

و قاصدكی را آزاد خواهی كرد.

تو می آیی و روی هر درخت پر شكوه لانه ای از امید

برای كبوتران غریب خواهی ساخت.

صدای تو، بغض فضا را می شكافد.

فضای مه آلودی كه قلب چكاوكها را از هر شاخه درختش آویزان كرده اند.

تو با دستهایت بر قلبهای شقایق ها رنگ سبز امید خواهی زد

و با رنگ پر معنای دریا خواهی نوشت:" به نام خدای امیدها"!

تو می آیی در حالی كه دستهایت پر از گلهای نرگس است.

تو دل سرد یكایك ما را با نواهای گرمت آفتابی می كنی

و كعبه عشق را در آنها بنا خواهی كرد.

دست نوازش بر سر میخك هایی خواهی كشید كه باد كمرشان را خم كرده است.

تو حتی بر قلب كاكتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد

. تو می آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی در رگهای صبح جریان پیدا خواهد كرد...

تو می آیی ای پسر فاطمه ،

یوسف زهرا یا مهدی.

به امید آن روز!

اللهم عجل لولیک الفرج

http://aaaba.blogfa.com/

جمعه 27/2/1392 - 9:25
دعا و زیارت

تبیان زنجان

شب آرزوهاست و من برایت آرزو میکنم عاشق شوى، و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد،

و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد، و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى 

اللهم عجل لولیک الفرج
پنج شنبه 26/2/1392 - 22:3
دعا و زیارت

خدایاتورا غریب دیدم وغریبانه غریبت شدم

تورابخشنده دیدم وگناهکار شدم

تورا وفادار دیدم وهرجا که رفتم بازگشتم

توراگرم دیدم ودرسردترین لحظات به سراغت آمدم

تومرا چه دیدی که وفادار ماندی؟!!...

سه شنبه 24/2/1392 - 23:52
دعا و زیارت

خدایا،من پر از تو ام...

اینان به تهی دستی ام نگاه می کنند و می گویند هیچ نداری.

نمی بینند که من " تو را دارم "...

سه شنبه 24/2/1392 - 23:51
مهدویت
هر چـــیــــز

ذات و خاصیتی دارد

و خاصــــیت تو اینســـــت:

نمیتـــــوان عاشــــــــقـــــــت نبود


و ندایی که به من مـــیگوید :

گرچه شب تاریک است

دل قــــــــــــــوی دار

سحر نزدیک است


درست مثل سوره نور

ذکر نام تو

مایه آرامش من است


هر چیز مسری

لزوما درد نیست

گاهی درمان است

درست مثل عشق به تو


♥ اللهم عجل لولیکـ الفرج ♥

جمعه 20/2/1392 - 0:14
شعر و قطعات ادبی

چه در دل من چه در سرتو

من از تو رسیدم به باور تو

تو بودی و من به گریه نشستم برابر تو

بخاطر تو به گریه نشستم بگو چه کنم

با تو  شوری در جان ، بی تو جانی ویران

از این  زخم پنهان ، می میرم

 نامت در من باران ، یادت در دل طوفان

با تو امشب پایان می گیرم

نه بی تو سکوت ، نه بی تو سخن

به یاد تو بودم ، به یاد تو من

ببین غم تو  رسیده به جان و دویده به تن

ببین غم تو رسیده به جانم بگو چه کنم

با تو شوری در جان، بی تو جانی ویران

از این زخم پنهان  می میرم

((سروده عبدالجبار کاکائی))

شنبه 14/2/1392 - 21:50
مهدویت

 

کی بیایی و دل از آمدنت شاد کنی
آخر این مرغ دل از درد و غم آزاد کنی
کی شود تا که ببینم رخ زیبای تو را
با وصالت دگرم صحن دل آباد کنی
با فروغت بنمایی همه عالم روشن
فارغ از تیرگی ظلمت و بیداد کنی
کی شود تا که رسد بانگ تو از کعبه به گوش
آن ندای حق خود را همه فریاد کنی
کی شود نقش نو بر صفحه گردون بزنی
دولت ناب جهانی دگر ایجاد کنی
طرح دیگر بزنی بر رخ ناسور زمان
عالمی بهتر از این سلسله بنیاد کنی
با مسیحا نفست روح زمان زنده کنی
معجزاتی تو به آن حسن خداداد کنی
کی شود تا که رسد وقت قیام حق تو
بر صف جبهه حق یاری و امداد کنی
در شب غیبت طولانی ات ای راحت جان
کاش میشد که مرا هم تو کمی یاد کنی

منبع: وبلاک اشعار انتظار

جمعه 13/2/1392 - 9:45
مهدویت

امامایابن فاطمه! ای حجت خدا بر زمین آمدنت نزدیک است، وعده دیدارتان به سرآمده، میدانم که به زودی حضورتان شب تار را به آفتاب حقیقت پیوند خواهد داد، می دانم زمان دیدارتان به همین زودی ها فرا خواهد رسید، این را با قلب خود احساس نموده ام.

آقای من دنیایی از ناگفته ها بر دل دارم، شکایت از سلمان نماهای فخر فروش، از انسان دل داده به زر و زور و بندگان عصیان گر و فراموش کاری که فریاد رس هیچ فریادی نیستند.

آقای من ساده زیستن و انسان دوستی قصه ای فراموش شده در دنیای معاصر ماست، رزق حلال طلب نمودن و دست و چشم پاک خواستن، افسانه ای غیر واقعی خوانده می شود، و انتظار فرج داشتن و توکل به خدا نمودن در میان دنیایی از تمسک های دنیایی ره گم نموده است.

آقا بیا، آقا بیا و با آمدنت عدالت علی مرتضی را به جهان بازگردان.

http://montzer2012.blogfa.com/post-330.aspx

جمعه 6/2/1392 - 9:39
دعا و زیارت
خدایا ...

چه لحظه هایی که در زندگی ترا گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی...

چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی...

چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور،

تو رو که پشت همه موفقیت هام قایم شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی...

چه روزهایی که سرمو تُو لاکم کردم و

توی غصه هایی که فکر میکردم تو برای تلافی کارهای بدم برام فرستادی

دست و پا زدم اما تو همیشه کاری کردی که به صلاح من است...

وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی...

وقت از آدم های دور و برم دلم گرفت و

دنیا غم هاشو بهم ارزونی کرد تو به قلبم آرامش دادی...

تو با حضورت

به خنده هام هدف دادی-به گریه هام دلیل دادی-به زندگیم-به نفس کشیدنم رنگ دادی...

وقتی قلبم تپید تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی...

وقتی دوستام درددلاشون را برام گفتن و من خالصانه رو به درگاهت براشون دعا کردم

و فهمیدم که غم و غصه های دیگرون بارش سنگین تر از از غصه های خودمه...

اون وقت تو وجودم شیرینیه به یاد دیگران بودن رو چشیدم...

وقتی بهم بخشیدی و ازم گرفتی فهمیدم

این معادله زندگیه نه غصه خوردن واسه نداشته هاش و نه شاد بودن واسه داشته ها

و وقتی به ازای نداشته ها بهم چیز های دیگه ای دادی

اونوقت به بزرگی و مهربونیت بیشتر پی بردم و فهمیدم

بیشتر از اون چه که هستی باید مهربون باشی ...

خدا جونم خیلی دوست دارم خیلی زیاد و به خاطر همه چیز ممنون.....

خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم دادن هایت-ندادن هایت-گرفتن هایت

دادن هایت را نعمت-ندادن هایت را رحمت-گرفتن هایت را حکمت
يکشنبه 1/2/1392 - 0:22
مهدویت
پاره‌ای از پاره ی تنم زخم شد و درد همه ی وطنم را فرا گرفت ...

 

اما همه ی ما در این سرزمین حتی همین زمین که چند روز پیش به خودش لرزید

ابتدا و انتهای  نگاهمان به نبض نگاه توست...

تو که امان اهلِ زمینی 

توکه داشتنت به همه ی داشتن ها و نداشتن ها می ارزد ...


ما هم این روزها مثل مدینه و کوچه هایش روی قله ی دلتنگی ایستاده ایم...

امیدوار به روزی که تو می رسی و کام زمین شیرین می شود .

علی احمدی 

جمعه 30/1/1392 - 9:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته