• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 813
تعداد نظرات : 462
زمان آخرین مطلب : 5536روز قبل
دانستنی های علمی
Upon which the inn-keeper told him a great many circumstances, which did not concern him in the least. He judged by this, that the reason why Ali Baba kept his affairs so secret, was for fear people should know where the treasure lay; and because he knew his life would be sought on account of it. This urged him the more to neglect nothing to rid himself of so cautious an enemy.


بر این اساس، متصدی میخانه کلی رویدادهای مختلف را تعریف کرد که اصلا به موضوع مورد نظر رئیس دزدان ارتباط نداشت. رئیس دزدان از این رو به این نتیجه رسید که دلیل اینکه علی بابا این کارها را این گونه مخفی داشته است از ترس این بوده است که مبادا مردم بفهمند که گنجها در کجا وجود دارد و اینکه بر اساس این جریان ممکن است کسی دنبال جان او باشد (و او را بکشد). این قضاوت این امر را بیش از پیش در او تقویت کرد که برای رهائی از دست چنین دشمن هشیاری از هیچ چیز غفلت نکند.


لغات:


circumstance: the conditions that affect a situation, action, event etc


چگونگی، رویداد


urge: to encourage a person or animal to work harder, go faster etc:


انگیختن کسی بر انجام کاری.

يکشنبه 18/12/1387 - 12:58
دانستنی های علمی
When he awoke early next morning, he dressed himself, agreeably to the project he had formed, went to the town, and took a lodging in a khan. As he expected what had happened at Ali Babas might make a great noise, he asked his host what news there was in the city?


وقتی او فردا صبح زود از خواب بیدار شد لباسش را پوشید در حالی که با پروژه ای که فکرش را کرده بود موافق بود. به داخل شهر رفت و در کاروانسرائی یک اتاق گرفت. از آنجا که پیشبینی کرده بود که آنچه در مورد علی بابا اتفاق افتاده است حسابی همه جا پخش شده باشد از صاحب خانه پرسید که از اوضاع شهر چه خبرهائی وجود دارد.


لغات:


agreeably: in a pleasant way


به نحو خوش آیند، کاملا موافق و راضی


lodging: a place to stay


مسکن، منزل، اتاق


khan: an inn in Turkey and some other Central Asian countries 


کاروان سرای، منزلگاه بین راه

يکشنبه 18/12/1387 - 12:58
دانستنی های علمی
This resolution being taken, he was not at a loss how to execute his purpose; but easy in his mind, and full of hopes, slept all that night very quietly.


وقتی که این تدبیر اندیشده شد رئیس دزدان در اینکه چگونه برای این هدفش وارد عمل شود تردیدی به خودش راه نداد. (به جای تردید) آن را راحت گرفت و با امیدی فراوان به آرامی کل شب را خوابید. 


لغات:



at a loss: to be confused and uncertain about what to do or say


با سردرگمی، با تردید

يکشنبه 18/12/1387 - 12:49
دانستنی های علمی
I will undertake that alone which I could not accomplish with your powerful assistant; and when I have taken measures to secure this treasure from being pillaged, I will provide for it new masters and successors after me, who shall preserve and augment it to all posterity."


(سپس رئیس دزدان پیش خودش خطاب به علی بابا گفت) همان کاری را که به خاطر کمک آن همکار نیرومندت نتوانستم به نتیجه برسانم خودم به تنهائی بر عهده خواهم گرفت و وقتی حسابی بررسی کردم که بتوانم این گنج را از غارت شدن حفظ نمایم آن را در دسترس رئیس و جانشینی جدید بعد از خودم قرار خواهم داد تا این گنج را برای آیندگان (از ما) نگهداری کند و بر مقدار آن بیافزاید.


لغات:


accomplish: to succeed in doing something, especially after trying very hard


انجام دادن، به انجام رساندن


pillage: if soldiers pillage a place in a war, they steal a lot of things and do a lot of damage.


غارت کردن، به یغما بردن


augment: to increase the value, amount, effectiveness etc of something.


افزودن، زیاد کردن


posterity: all the people in the future who will be alive after you are dead



اولاد، اعقاب، اخلاف


يکشنبه 18/12/1387 - 12:49
دانستنی های علمی
When shall I enlist so gallant a troop again? I ought not to think of it, before I have taken away the man’s life who killed my friends.


دیگر کی میتوانم گروهی از چنین دلاورانی را به فهرست یاورانم اضافه کنم. الان نباید قبل از اینکه جان آن مرد که دوستانم را کشت بگیرم دیگر در این باره فکر کنم. 


لغات:


enlist: to join the army, navy etc.


نام نویسی کردن، در لیست قرار دادن، برای سربازی گرفتن


gallant: brave



دلاور، شجاع

يکشنبه 18/12/1387 - 12:49
دانستنی های علمی
The loneliness of the gloomy cavern became frightful to him. "Where are you, my brave lads," cried he, "old companions of my watching, inroads, and labor? What can I do without you? Did I collect you only to lose you by so base a fate! Had you died with your sabers in your hands, like brave men, my regret would had been less!


تنها بودن در آن غار تاریک (و غمناک) برای او ترسناک شده بود. با فریاد گفت: جوان های شجاع من کجائید؟ همراهان قدیمی برای مواظبت از من، برای تاخت و تازها و تلاشها. بدون شما چکار کنم؟ آیا من فقط شما را جمع آوری کردم که تا به یکباره اینگونه از قضا همۀتان را از دست بدهم؟ اگر (واقعا) شما با شمشیرهایتان که در دستتان بود مانند مردانی شجاع مرده بودید اندون من کمتر می بود.


لغت:


gloomy: dark, especially in a way that makes you feel sad


تیره و غمناک


lad: a boy or young man


جوانک، مرد جوان


inroad: a sudden attack on an enemy camp


حمله، تاخت و تاز


base a fate:


بر اساس قضا، بر حسب اتفاق


saber: a heavy sword with a curved blade, used in past times


شمشیر منحنی که سابقا در جنگها استفاده میشد.


نکتۀ گرامری


در عبارتهای شرطی اگر حرف شرط حذف شود جای فاعل و کلمۀ بعدش عوض میشود از این رو جملۀ


Had you died with your sabers..., my regret would had been less!


در حقیقت به این گونه بود:


If you had died with your sabers…, my regret would had been less


يکشنبه 18/12/1387 - 12:45
دانستنی های علمی
When this was done, Ali Baba hid the jars and weapons; and as he had no occasion for the mules, he sent them at different times to be sold in the market by his slave.


وقتی این کار تمام شد، علی بابا کوزه ها و اسلحه ها را مخفی کرد و از آنجا که فرصتی در مورد الاغها نداشت آنها را در چند نوبت برای فروش به بازار فرستاد تا غلامش آنها را بفروشد.



 While Ali Baba took these measures to prevent the public from knowing how he came by his riches in so short a time, the captain of the forty robbers returned to the forest with inconceivable mortification; and in his agitation, or rather confusion, at his ill success, so contrary to what he had promised himself, entered the cave, not being able, to come to any resolution how to revenge himself of Ali Baba.


هنگامی که علی بابا مشغول اتخاذ کردن اینگونه تدابیر بود تا نگذارد مردم بفهمند که او چگونه در زمانی به این کوتاهی، تا این قدر ثروتمند شده بود، (در این میان) سردستۀ آن چهل دزد، به وضعی خفت بار که باور نکردنی بود به جنگل برگشت و با عجله یا تا حدی پریشانی ای که در نتیجۀ موفقیت اندکش که کاملا با آنچه که به خودش قول داده بود مخالفت داشت، داخل غار شد و قادر نبود که در مورد انتقامی که میخواست از علی بابا بگیرد به نتیجه ای برسد.


لغت:


inconceivable: too strange or unusual to be thought real or possible


باور نکردنی


mortification: extremely offended, ashamed, or embarrassed


خفت بار، شرمندگی


agitation: when you are so anxious, nervous, or upset that you cannot think calmly


سراسیمگی، آشفتگی


contrary: contrary ideas, opinions, or actions are completely different and opposed to each other.


مخالف، عکس، ضد


resolution: when someone solves a problem, argument, or difficult situation


راه حل، نتیجه

يکشنبه 18/12/1387 - 12:44
دانستنی های علمی
Ali Babas garden was very long, and shaded at the farther end by a great number of large trees. Under these he and the slave dug a trench, long and wide enough to hold all the robbers, and as the earth was light, they were not long in doing it. Afterwards they lifted the bodies out of the jars, took away their weapons, carried them to the end of the garden, laid them in the trench, and leveled the ground again.


طول باغ علی بابا خیلی زیاد بود و در آخر باغ، چند درخت بلند سایه ای بر آن افکنده بود. در زیر آن درختان علی بابا و غلامش گودالی حفر کردند که به اندازۀ کافی دراز و پهن بود که بتوان تمام (اجساد) آن دزدان را در آن قرار داد. و زمانی که زمین (از نور آفتاب) روشن شده بود آنها دیگر مشغول این کار نبودند (کار کندن گودال تمام شده بود). بعد از این جسدها را از داخل کوزه ها بیرون آوردند، اسلحه ها را از آنها جدا کردند، جسدها را تا ته باغ حمل کردند، در داخل گودال گذاشتند و سر گودال را (بر ریختن خاک بر آن) هموار کردند.


لغت:


trench: a long narrow hole dug into the surface of the ground:



گودال (بلند و دراز)

يکشنبه 18/12/1387 - 12:43
دانستنی های علمی
All that we have to do is to bury the bodies of these pests of mankind immediately, and with all the secrecy imaginable, that nobody may suspect what is become of what Abdoollah and I will undertake."


تنها کاری که باید انجام دهیم این است که سریعا بدنهای اینها را که آفت نسل بشرند دفن کنیم (البته) با نهایت مخفی کاری ای که قابل تصور است تا کسی امکان پی بردن بر آنچه عبد الله و من به عهده خواهیم گرفت را نداشته باشد.


لغت:


pest: a small animal or insect that destroys crops or food supplies



آفت، بلا، مایه شر و فتنه

يکشنبه 18/12/1387 - 12:39
خواستگاری و نامزدی

 

 مواد لازم:

کره 250 گرم

پودر قند 1 پیمانه

وانیل یک چهارم قاشق چایخوری

تخم مرغ 2 عدد

آرد 500 گرم

بیکینگ پودر 1 قاشق چایخوری

شکر به مقدار لازم

پودر پسته به مقدار لازم


طرز تهیه:

کره، پودر قند و وانیل را با همزن بزنید تا نرم و لطیف شود. 

سپس تخم مرغ ها را یکی یکی اضافه کنید و خوب هم بزنید تا کرم رنگ شود. 

آرد و بیکینگ پودر را نیز کم کم بیفزایید تا حدی که خمیر به دست نچسبد و خمیر لطیفی به دست آید. 

خمیر را روی سطح صافی به قطر نیم سانت پهن کنید و سپس برش های 6×3 سانتیمتری بدهید. 

روی خمیر بیسکوییت ها شکر و پودر پسته بپاشید و در سینی بچینید. 

سینی را در فری که از قبل با حرارت 350 درجه فارنهایت(180 درجه سانتی گراد) گرم شده به مدت 15 دقیقه قرار دهید تا بیسکوییت ها بپزند.


ماهنامه دنیای تغذی

يکشنبه 18/12/1387 - 12:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته